آیه مباهله در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
(←منابع) |
|||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
'''پاسخ''': کلمه “نفس” در لغت دو معنای اصلی دارد: یکی به معنای [[روح]] و دیگری به معنای ذات و [[حقیقت]] یک چیز است. وقتی گفته میشود: نفس فلانی از بدنش خارج شد، مقصود، معنای اول است و هنگامی که گفته میشود: فلانی نفس خود را هلاک کرد، معنای دوم مراد است<ref>لسان العرب، ج۱۴، ص۳۱۹؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۳۲۹.</ref>. واژه نفس در آیاتی که ذکر شد به معنای ذات و [[هویت]] [[انسانی]] است، ولی با قرینه معلوم است که خود افراد مراد نیستند، بلکه افراد دیگری مرادند، مضافاً بر اینکه [[خویشاوندی]] و همآیینی به علی{{ع}} اختصاص نداشت. بنابراین، اختصاص او در شرکت دادن در مباهله جز به [[دلیل]] [[شخصیت]] برجسته، ممتاز و تعیینکنندهاش نبوده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۱.</ref> | '''پاسخ''': کلمه “نفس” در لغت دو معنای اصلی دارد: یکی به معنای [[روح]] و دیگری به معنای ذات و [[حقیقت]] یک چیز است. وقتی گفته میشود: نفس فلانی از بدنش خارج شد، مقصود، معنای اول است و هنگامی که گفته میشود: فلانی نفس خود را هلاک کرد، معنای دوم مراد است<ref>لسان العرب، ج۱۴، ص۳۱۹؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۳۲۹.</ref>. واژه نفس در آیاتی که ذکر شد به معنای ذات و [[هویت]] [[انسانی]] است، ولی با قرینه معلوم است که خود افراد مراد نیستند، بلکه افراد دیگری مرادند، مضافاً بر اینکه [[خویشاوندی]] و همآیینی به علی{{ع}} اختصاص نداشت. بنابراین، اختصاص او در شرکت دادن در مباهله جز به [[دلیل]] [[شخصیت]] برجسته، ممتاز و تعیینکنندهاش نبوده است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۱.</ref> | ||
==آیه مباهله در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل== | |||
{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. | |||
آیه مباهله، به [[اتفاق]] [[فریقین]]، در [[شأن]] [[خمسه طیبه]]{{عم}} نازل شده و منقبتی [[عظیم]] برای آنان است. براساس این [[آیه]]، با دو بیان میتوان [[مقام]] [[وصایت]] [[حضرت علی]]{{ع}} را (مستقل از [[روایات]] وارده ذیل این آیه) تبیین نمود: | |||
اول آنکه [[خداوند]] در این آیه از [[امیرالمؤمنین]] حضرت علی{{ع}} به عنوان نفس [[نبی]]{{صل}} یاد کرده؛ چنین شخصیتی، جدای از تصریح آن [[حضرت]] بر وصایت [[امیر مؤمنان]] حضرت علی{{ع}}، قطعاً [[اصلح]] و [[شایستهترین]] فرد بعد از [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[جانشینی]] و [[زعامت]] [[امت]] است. | |||
دوم آنکه [[سیاق آیه]] بهگونهای است که همه [[پنج تن]]{{عم}} در مقابل [[کفر]] یکپارچه هستند و در نتیجه، آنچه [[پیامبر]]{{صل}} [[مردم]] را بدان [[دعوت]] میکرد، در این افراد به نحو اتمّ وجود داشت. به همین علت بود که علیرغم وجود سایر [[مسلمین]] و [[مؤمنین]] در میان [[امت اسلام]]، تنها خمسه طیبه{{عم}} در [[مباهله]] شرکت داده شدند. | |||
بر این اساس، میتوان گفت که مقام نفس نبی، بالاترین مرتبه را بعد از پیامبر{{صل}} در میان مسلمین واجد است و این [[شخصیت]] ارجمند، به اتفاق فریقین، [[حضرت امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} است. [[بدیهی]] است که چنین شخصیتی، علاوه بر [[نصوص]] متعدد [[روایی]]، عقلاً [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] و عالم به [[علوم]] ربانی است و بعد از نبی{{صل}} باید [[جانشین]] حضرتش در میان امت اسلام باشد.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۱۵.</ref> | |||
===بیان اول [[برهان]]=== | |||
دو آیه قبل از آیه مباهله، به داستان [[خلقت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} پرداخته است. فضای آن [[آیات]]، استدلالی [[عقلی]] برای [[محاجّه]] در برابر [[نصاری]] است. آنان [[معتقد]] بودند که چون [[عیسی]]{{ع}} دارای [[پدر]] نبوده، بنابراین [[فرزند خدا]] است! [[خداوند]] در پاسخ، [[خلقت]] ایشان را به [[خلقت حضرت آدم]]{{ع}} [[تشبیه]] میکند و میفرماید: | |||
{{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ * الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ}}<ref>«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بیدرنگ موجود شد * حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۵۹-۶۰.</ref>. | |||
این آیات دو [[استدلال]] ارائه کرده که اولی برای [[مسلمانان]] و دومی برای نصاری است: استدلال اول مبتنی بر مطالبی است که در [[نص صریح]] [[وحی الهی]] آمده و برای [[معتقدان]] به [[قرآن]] [[دلیل نقلی]] معتبری است؛ استدلال دوم مشتمل بر استدلالی عقلی است؛ بدین شرح که: اگر [[حضرت آدم]]{{ع}} بدون [[والدین]] به [[دنیا]] آمده است، پس به دنیا آمدن عیسی{{ع}} بدون پدر نیز امر محالی نیست. این [[برهان]] برای [[اهل کتاب]] [[حجت]] است. | |||
بنابر توضیحات بالا، استدلال برآمده از این [[آیه شریفه]] را میتوان با دو بیان ارائه کرد؛ هرچند که نتیجه هر دو در [[اثبات وصایت]] [[مولی]]{{ع}} به یک کبرای کلی منتهی میشود. | |||
توضیح آنکه [[مقام امامت]] در [[فرهنگ قرآن]] مرتبهای از [[کمال انسانی]] است که [[عبد]] در [[مراتب ایمان]] و [[یقین]] به مرتبهای میرسد که خداوند از آنان به «[[عباد]] [[مخلَص]]» یاد میکند. در این [[مقام]] است که اوّلاً، خداوند [[ولایت]] آنان را خود بر عهده میگیرد؛ ثانیاً، ایشان صاحب [[علوم]] ربانی و [[آگاه]] به [[عوالم غیب]] میگردند و ثالثاً، [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] میشوند و در نتیجه، [[حجت الهی]] برای [[هدایت]] دیگران به [[عالم غیب]] میگردند. | |||
بنابراین، برای [[اثبات]] مقام امامت حاضرین در قضیه [[مباهله]] کافی است که بتوانیم [[علم]] و عصمت الهی آنان را از آیه شریفه استفاده نماییم. با دو بیان میتوان این دو امر را از [[آیه]] استفاده نمود. | |||
[[قرآن]]، که مورد قبول همه [[مسلمانان]] است، افراد حاضر در [[ماجرای مباهله]] را با خصوصیاتی خاص معرفی فرموده است. از طرف دیگر، در [[منابع روایی]] و [[تاریخی]] مورد قبول [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، به طور مشخص و صریح گزارش شده که افراد مورد [[انتخاب]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای شرکت در ماجرای تاریخی [[مباهله]] چه کسانی هستند. با این توضیحات و با توجه به اینکه [[حضرت علی]]{{ع}} در این [[آیه شریفه]] به عنوان نفس [[نبی]]{{صل}} معرفی گردیدهاند، میتوان بر مبنای استدلالی [[نقلی]]، جایگاه [[وصایت]] ایشان را [[استنباط]] نمود. | |||
مباهله در جایی به کار میرود که [[حجت]] و [[برهان]] راهگشا نیست و طرفین برای [[اثبات]] [[حقانیت]] خود به این روش متمسک میگردند. در این روش، هر یک از طرفین برای اثبات [[درستی]] و [[صدق]] گفتار خود در برابر طرف مقابل، خود و عزیزان خود را به میان میآورد. در واقع هرچند [[محاجه]] بین شخص [[رسول خدا]]{{صل}} و علمای [[نصارا]] واقع گردیده است، ولی تعمیم دادن [[دعوت]] به [[فرزندان]] و [[زنان]] برای این بوده که این [[احتجاج]] [[اطمینان]] بیشتری فراهم سازد؛ زیرا وقتی کسی [[زن]] و فرزند خود را هم در معرض [[نفرین]] قرار دهد، طرف مقابل میفهمد که او به صدق دعوی خود [[ایمان کامل]] دارد. اساساً همه [[انسانها]] به گونهای به زن و فرزند خود علاقه و تعلق [[عاطفی]] دارند که حاضرند برای [[حفظ]] و [[دفاع]] از آنان دست به کارهای خطرناک هم بزنند. به همین جهت در آیه شریفه، اول فرزندان، دوم زنان و سپس در مرحله سوم خویشتن را ذکر کرده است؛ زیرا [[محبت]] [[انسان]] نسبت به فرزندان شدیدتر و بادوامتر است. اینکه آیه به طور تفصیلی یک یک موارد را برشمرده، خود دلیل دیگری است بر اینکه پیشنهاد کننده سخت به حقانیت دعوت خود [[ایمان]] داشته، به گونهای که با [[قاطعیت]] پیشنهاد میکند: «ای [[مسیحیان]]، بیایید همگی ما و همگی شما یکدیگر را [[نفرین]] کنیم؛ تا [[لعنت الهی]] بر [[دروغگویان]]، شامل همه ما و یا شما نازل شود و [[نسل]] [[دروغگو]] از روی [[زمین]] برچیده شود و [[اهل باطل]] به طورکلی ریشهکن شوند». | |||
در این واقعه [[تاریخی]] بسیار بزرگ و حساس، [[رسول خدا]]{{صل}} افراد خاصی را برای [[مباهله]] [[انتخاب]] نمودند. این انتخاب، خود حاوی [[پیام]] مهمی است؛ زیرا سایر [[مسلمانان]] و یا [[خویشاوندان]] دیگر [[رسول اکرم]]{{صل}}، مثل [[همسران]] و یا [[اقوام]] [[حضرت]]{{صل}}، مثل [[عباس]] عموی ایشان، به عنوان اعضای مورد نظر در مباهله [[برگزیده]] نشدند. این در حالی است که عناوین {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و یا {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} بر افراد متعدد دیگری غیر از [[خمسه طیبه]]{{عم}} نیز [[صدق]] میکرد. [[گزینش]] و انتخاب چند نفر مشخص، بیانگر [[علوّ]] [[مقام]] آنان و [[وحدت]] مرتبه [[اخلاص]] و ایمانشان با رسول اکرم{{صل}} است. به گونهای که [[کلام]] رسول خدا{{صل}} کلام آنها و [[دعا]] یا نفرین آن حضرت{{صل}}، دعا و نفرین آنان محسوب میشود. [[شاهد]] بر این مطلب، اولاً [[سیاق]] بسیار صمیمی [[آیه]] است؛ گویی [[خداوند]] به رسول اکرم{{صل}} امر مینماید که نزدیکترین و دوستداشتنیترین افراد [[خانواده]] خود را به صحنه مباهله بیاورند تا همگان بدانند که ایشان در [[دعوت]] خود صادق و مصمم هستند. رسول اکرم{{صل}} نیز مصادیقی صمیمیتر از آن چهار بزرگوار نداشتند تا همراه بیاورند؛ و الا [[امتثال امر الهی]] را میکردند. ثانیاً، از آنجاکه [[حب]] و [[بغض]] [[اولیای الهی]] مثل [[توده]] [[مردم]] نیست، بلکه [[محبت]] آنان [[مظهر]] [[حب الهی]] و [[دشمنی]] آنان مظهر بغض [[الهی]] است، این عمل رسول خدا{{صل}} بر همگان ثابت کرد که محبوبترین [[انسانها]] در نزد [[پروردگار]] چه کسانی هستند. ثالثاً، [[محبت الهی]] به انسانهای مختلف، دائرمدار [[مقام قرب]] و اخلاص و [[عبودیت]] و [[تقوی]]، و در یک کلام، [[ظهور]] [[ولایت الهی]] در آنان است. چون رسول خدا{{صل}} از روی [[هوای نفس]] و [[احساسات]] کاری نمیکنند و محبوبترینها نزد ایشان، محبوبترینها نزد پروردگارند، بنابراین، انتخاب این پنج [[شخصیت]] خاص در [[امتثال امر الهی]]، بیانگر همه این [[مقامات]] برای آنان است؛ خصوصاً آنکه عبارت {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}} در [[آیه شریفه]]، پس از ذکر [[زنان]] و [[فرزندان]] آمده است. با دقت در این چینش در مییابیم که این نشانه شدت شباهت [[خمسه طیبه]]{{عم}} با یکدیگر است؛ هرچند که در [[روایات]]، مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ذکر شده است. گویی [[خداوند]] به [[پیامبر]]{{صل}} امر مینماید: آنانی را که مثل خودت [[دوست]] میداری و در شخصیت مثل خودت هستند را به میدان [[مباهله]] آور {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}} و پیامبر{{صل}} در میان اهلشان، خواه زنان و یا مردان، کسی جز آنان را پیدا ننمودند تا در [[تشخص]] و [[اخلاص]] و [[تقوی]]، و در نتیجه [[عصمت]] و [[طهارت]]، مثل ایشان و به منزله نفس [[نبی]]{{صل}} باشند؛ لذا تنها آنها را به صحنه مباهله آوردند. در [[فرهنگ قرآن]]، «[[اهل]]» به کسانی اطلاق میشود که به لحاظ [[توحیدی]] شبیهترین افراد به [[انبیاء]]{{عم}} باشند. چنان که پیامبر{{صل}} در مورد [[سلمان]] چنین تعبیری را به کار بردند<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِیٌّ{{ع}}: قَالَ النَّبِيُّ{{صل}}: سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ}}.</ref>. متقابلاً خداوند در مورد [[فرزند نوح]]{{ع}} فرمود: | |||
{{متن قرآن|قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ}}<ref>«فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بیگمان او کرداری ناشایسته است» سوره هود، آیه ۴۶.</ref>. | |||
نتیجه آنکه، این [[انتخاب]] [[نبوی]]، که در [[حقیقت]] انتخابی [[الهی]] بود، بیانگر [[علوّ]] [[مقام]] همه افراد خمسه طیبه در نزد [[پروردگار]] است؛ یعنی آنان نیز نظیر [[رسول اکرم]]{{صل}} [[معصوم]] به عصمت الهیاند و هر آنچه میگویند یا عمل میکنند به [[الهام الهی]] است.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۲۳.</ref> | |||
====صورت منطقی بیان اول==== | |||
[[حد وسط]] در بیان اول، مقام [[اسلام]] و [[ایمان کامل]] [[خمس]] [[طیبه]]{{عم}} است. صورت منطقی این بیان را به این ترتیب میتوان بیان کرد: | |||
اولاً، افراد شرکت کننده در مباهله، در عالیترین مرتبه اسلام و [[ایمان]] و مانند [[رسول خدا]]{{صل}} بودند. | |||
ثانیاً، هرکس در این دو امر مانند رسول خدا{{صل}} باشد، در سایر صفات- مانند [[علم]] و [[عصمت الهی]] - مانند [[رسول خدا]]{{صل}} میباشد. | |||
نتیجه آنکه: افراد شرکت کننده در [[مباهله]] همگی مانند حضرتش [[معصوم]] به عصمت الهی و عالم به [[علوم]] [[غیب]] بودند. بنا بر تصریح [[روایات]] [[فریقین]]، افراد شرکت کننده در مباهله فقط منحصر در [[خمسه طیبه]]{{عم}} بودند. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که سزاوارترین فرد برای [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}} [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان نفس [[نبی اکرم]]{{صل}} میباشند. | |||
===بیان دوم [[برهان]]=== | |||
هرچند [[ماجرای مباهله]] در ظاهر نوعی [[رویارویی]] بانصاری بود، ولی [[فرمان خدا]] و نحوه عملکرد [[پیامبر]]{{صل}} در [[انتخاب]] اعضای گروه، بیانگر جایگاه ویژه افراد منتخب از طرف رسول خدا{{صل}} است. این مباهله در [[حقیقت]] مصاف [[مظهر]] همه [[شرک]] با همه [[اسلام]] بود و نه [[جنگ]] افراد با کینههای شخصی و قبیلهای؛ چنان که در [[جنگ خندق]] و مصاف امیرالمؤمنین علی{{ع}} با [[عمرو بن عبدود]]، [[پیامبراکرم]]{{صل}} فرمود: | |||
{{متن حدیث|بَرَزَ الْإِيمَانُ كُلُّهُ إِلَى الْكُفْرِ كُلِّهِ}}<ref>الخصال (ط. جامعه مدرسین، ۱۳۶۲ ه.ش)، ج۲، ص۵۷۹.</ref>. | |||
به همین جهت، پیامبر{{صل}} در [[امتثال امر الهی]]، مظاهر کامل اسلام و [[اخلاص]] را با خود به صحنه مباهله آوردند.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۲۹.</ref> | |||
====بند اول: حکمتی بزرگ در [[تعارض]] ظاهری بین [[دستور خدا]] و عمل پیامبر{{صل}}==== | |||
رسول خدا{{صل}} به تصریح [[قرآن]] معصوم هستند و در نتیجه، فعل و قول و تقریر ایشان مصداق کامل [[امتثال]] [[فرامین الهی]] است. امکان ندارد که بین [[فرمان خداوند]] با عمل [[رسول]] او{{صل}} ظاهراً و باطناً اختلافی وجود داشته باشد. در حالی که [[فرمان الهی]] در آیه مباهله به صورت جمع ذکر شده و لازمه امتثال چنین فرمانی، به صحنه آوردن همه کسانی است که مصداق [[فرمان]] [[پروردگار]] هستند. | |||
[[خداوند]] در این [[آیه]] میفرماید: {{متن قرآن|تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}}. چون مصداق جمع، حداقل با سه نفر شکل میگیرد، رسول خدا{{صل}} میبایست سه نفر از هریک از گروههای مذکور در آیه را برای مباهله با خود میآوردند؛ در حالی که در عمل اکتفا به [[حسنین]]{{عم}} به عنوان مصداق {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و [[حضرت زهرا]]{{س}} به عنوان مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} در [[مباهله]] حاضر کردند. در حالی که اگر مراد از {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} همه [[فرزندان]] [[امت اسلام]] و یا از [[اقوام]] نسبی [[رسول خدا]]{{صل}} میبود، رسول خدا{{صل}} میتوانستند تعداد فراوانی از [[اولاد]] [[بنیهاشم]] را با خود به مباهله بیاورند؛ به همین ترتیب، ایشان لازم بود تا در [[امتثال]] امرالهی، [[زنان]] و یا مردان [[مسلمان]] دیگر را نیز به میدان آورند. با توجه به آنکه [[دعا]] در جمع به [[استجابت]] نزدیکتر است، کاملاً منطقی بود که رسول خدا{{صل}} عده بیشتری را برای مباهله حاضر میکردند؛ در حالی که هیچ یک از آنان [[دعوت]] به حضور در مباهله نشدند و [[پیامبر]]{{صل}} تنها خمسه طیبه{{عم}} را با خود به مباهله آوردند. با توجه به آنکه فعل [[معصوم]] [[کشف]] از [[امر الهی]] مینماید، معلوم میشود که [[فرمان الهی]] در انجام مباهله اختصاص به افراد خاصی داشت که توضیح بیشتر آن را در فرازهای بعد ارائه خواهیم کرد.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۰.</ref> | |||
====بند دوم: انحصار مصداق مباهله در [[خمسه طیبه]]{{عم}}==== | |||
بنابر آنچه گفتیم، عمل پیامبر{{صل}} در به همراه آوردن تنها [[اهل کساء]]{{عم}}، دلالت بر انحصار مأموربه در آنان دارد. به عبارت دیگر، تنها کسانی مصداق [[حقیقی]] آیه مباهله به عنوان {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}}، {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} بودند که دعوت [[نبی اکرم]]{{صل}} به [[اسلام]] را به نحو اتمّ و اکمل [[اجابت]] نمودند و در [[مقام]] اسلام و [[تسلیم]]، همرتبه آن [[حضرت]]{{صل}} قرار داشتند؛ به این ترتیب، اشخاص دیگری در آن [[زمان]] وجود نداشتند که متعلق امر الهی باشند و آن حضرت به میدان نیاورده باشند. اگر فرد دیگری واجد شرایط مورد نظر بود، قطعاً [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در امتثال فرمان الهی، او را با خود میآورند و در آن جمع جای میدادند. در آن [[روز]] همگان آرزوی [[پیوستن]] به چنان جمع والامقامی را داشتند؛ زیرا سبب [[عزت]] و [[شرافت]] آنان نزد [[مردم]] میگردید.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۰.</ref> | |||
====بند سوم - جایگاه [[اعتقادی]] اعضای منتخب توسط [[پیامبر]]{{صل}}==== | |||
با [[عنایت]] به اینکه [[انتخاب]] شدن برای حضور در چنان جمعی، امری داوطلبانه از سوی مردم و یا انتخاب صرف از ناحیه پیامبر{{صل}} بر مبنای [[احساسات]] و نظایر آن نبوده است، باید گفت که انتخاب پیامبر{{صل}} از [[حقیقت]] و امری [[واقعی]] در مورد آن افراد حکایت دارد: آنها در برابر [[امر الهی]] [[تسلیم محض]] هستند و با پیامبر{{صل}} در اوصاف [[توحیدی]] مشابهت تام دارند. به عبارت دیگر، انتخاب پیامبر{{صل}}، انکشاف از [[ایمان]] و جایگاه و رتبه اعضای گروه مینماید و برای همین، شخص دیگری نمیتوانست بدون دارا بودن شرایط لازم، بین آنان جای گیرد. به همین دلیل، در ماجرای معروف کساء در [[منزل]] امّ [[سلمه]]، علیرغم آنکه او از [[همسران]] ارجمند [[رسول اکرم]]{{صل}} بود و با [[اصرار]] از ایشان درخواست میکرد که در جمع [[اهل]] [[عبا]] قرار گیرد، ولی پیامبر{{صل}}، در حالی که گوشه عبا را از دست او میکشیدند، به او فرمودند: «تو بر خیری، ولی از [[اهل کساء]] نیستی»<ref>{{متن حدیث|رَوَى مُسْلِمٌ فِي صَحِيحِهِ فِي الْجُزْءِ الْخَامِسِ عَلَى حَدِّ كُرَّاسَيْنِ مِنْ أَوَّلِهِ مِثْلَ ذَلِكَ وَ رَوَوْهُ فِي الْجَمْعِ بَيْنَ الصِّحَاحِ السِّتَّةِ فِي الْجُزْءِ الثَّانِي مِنْ أَجْزَاءٍ أَرْبَعَةٍ مِنْ أَجْزَاءِ سُورَةِ حم مِنْ طُرُقٍ وَ رَوَى الثَّعْلَبِيُّ فِي تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ تَعْيِينَ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}} مِنْ طُرُقٍ فَمِنْهَا عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} أَنَّهُ قَالَ لِفَاطِمَةَ ايتني [ايتِينِي] بِزَوْجِكِ وَ ابْنَيْكِ فَأَتَتْ بِهِمْ فَأَلْقَى عَلَيْهِمْ كِسَاءً ثُمَّ رَفَعَ يَدَهُ عَلَيْهِمْ فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ فَاجْعَلْ صَلَوَاتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ قَالَتْ فَرَفَعْتُ الْكِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ فَاجْتَذَبَهُ وَ قَالَ إِنَّكِ لَعَلَى خَيْرٍ}}، (بحارالأنوار (ط. داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ه-.ق.)، ج۲۳، ص۲۵۰).</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۱.</ref> | |||
====صورت منطقی بیان دوم==== | |||
شالوده این بیان نزدیک به بیان اول است؛ ولی [[حد وسط]] در این [[برهان]] تعبیر [[خداوند]] در [[آیه]] از [[امیر المؤمنین]] [[حضرت علی]]{{ع}} به نفس [[نبی]] است. صورت منطقی برهان با بهرهگیری از آیه مباهله به صورت قیاسی استثنایی قابل ارائه است؛ به این ترتیب که میگوییم: | |||
اولاً، اگر [[رسول خدا]]{{صل}} و مصداق کامل [[مقام امامت]] و [[ولایت]] بر [[امت]] است، هر کس که نفس [[نبی]]{{صل}} باشد، قطعاً [[امام]] و ولی [[امت اسلام]] خواهد بود. | |||
ثانیاً، [[حضرت علی]]{{ع}} به تصریح [[پروردگار]] در آیه مباهله، نفس نبی{{صل}} است. | |||
نتیجه آنکه: حضرت علی{{ع}} اول امام امت اسلام بنا بر آیه مباهله خواهند بود.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۶۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۸.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |