پرش به محتوا

تفکر در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:


و در اصطلاح [[اخلاق]] عبارت است از حرکت [[قلبی]] و [[باطنی]] از [[آیات]] آفاقی و انفسی به مقصد [[شناخت]] آیت آفرین و [[قدرت]] و [[عظمت]] آن [[ذات مقدس]]<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۱۶۴.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref>
و در اصطلاح [[اخلاق]] عبارت است از حرکت [[قلبی]] و [[باطنی]] از [[آیات]] آفاقی و انفسی به مقصد [[شناخت]] آیت آفرین و [[قدرت]] و [[عظمت]] آن [[ذات مقدس]]<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۱۶۴.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۳۸ ـ ۳۳۹.</ref>
==تفکر بالاترین فضائل==
در رتبه‌بندی [[فضائل]]، نمی‌توان از اثری که در نتیجه هریک از آنها پدید می‌‌آید، چشم پوشید. [[فضیلت]] [[اندیشه]] و [[تفکّر]] چون موفّقیّت در [[دنیا]] و [[آخرت]] را در پی خود دارد، در [[برترین]] مراتب قرار گرفته، شاید نتوان آن را به چشم دیگر [[فضائل]] دید؛ در [[حدیث]] است که: "ساعتی به تأمّل و [[اندیشه]] پرداختن، بهتر از یکسال [[عبادت]] کردن است"<ref>{{متن حدیث| تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ}}؛ بحار الأنوار، ج ۷۱، ص ۳۲۷.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۵۱.</ref>
==[[ارزش]] والای [[تفکر]] و اندیشه‌ورزی==
[[تفکّر]] را می‌‌توان همچون وجودی که خود موجود است، و وجود موجودات به اوست ـ و نیز همچون [[نور]] ـ که خود روشن است و آشکار و نیز آشکار کنندة اشیاء ـ دانست؛ چه [[تفکّر]] خود روشن است و تمامی دانش‌ها به‌واسطه او بوجود می‌‌آید و آشکار می‌گردد. از این‌روست که [[پیشرفت]] در هر دو بُعد مادّی و [[معنوی]]، بواسطه آن پدید می‌‌آید و هم از این‌روست که او از تمامی اشیاء این عالم [[برتر]] و فراتر است.
[[تفکّر]] را هم به اعتبار متعلّقش: آنچه بدان [[فکر]] می‌‌کنند و هم به اعتبار تفکّرکننده، مراتبی است؛ چه بسیار اندیشه‌ای که برای [[صاحب]] خود و نیز برای [[جامعه]] او فوائد بسیاری به همراه می‌‌آورد، و نیز چه بسیار [[اندیشه]] و اندیشه‌ورزی‌ها که تنها فائده‌ای اندک برای [[انسان]] متفکر و [[جامعه]] او بهمراه خواهد داشت!.
[[آیات]] بسیاری از [[قرآن کریم]] نشانگر آن است، که اندیشه‌ورزی و تعقّل سخت [[محبوب]] [[حضرت حق]] است؛ و فراتر از این شماری از این [[آیات]]، نشان می‌‌دهد که [[هدف]] نهائی از [[نزول]] این [[کتاب آسمانی]]، [[تفکّر]] و تأمّل در آن بوده است. در شمار این [[آیات]] است: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>.
این دسته از [[آیات]]، بروشنی نشان می‌‌دهد که [[هدف]] نهائی از [[بعثت پیامبران]] نیز، همان فراخواندن به [[تفکّر]] و تعقّل بوده است.
بر همین اساس، از شماری دیگر از [[آیات قرآن کریم]] استفاده می‌‌‌شود که [[تفکّر]] برای [[شناخت]] [[حضرت حق]]، [[برتر]] و والاتر از تعقّل برای [[شناخت]] دیگر موجودات است.
بر همین اساس، می‌‌توان گفت که [[برترین]] مراتب [[خردورزی]] به اعتبار متعلّق، [[تفکّر]] و [[اندیشه]] در [[معارف الهی]] ـ همچون مبدأ [[آفرینش]]، و پایان آن، و [[نبوّت]] و [[امامت]]، و [[قرآن کریم]] ـ است.
پس از این مرتبه، مرتبة [[تفکّر]] در آفاق و انفس و پس از آن [[تفکّر]] در [[تاریخ]] و احوال گذشتگان [[نیکوکار]] و [[بدکردار]] و سرانجامِ آنان قرار دارد. و سرانجام پس از آن، [[تفکّر]] در [[علوم]] و مراتب گوناگون آن قرار می‌گیرد.
این مراتب، به‌واسطه نیاز انسان‌ها به این [[علوم]]، و یا [[بی‌نیازی]] ایشان از آن، تعیین می‌‌شود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۶۹-۳۷۰.</ref>.


==فایده [[تفکر]]==
==فایده [[تفکر]]==
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش