ابوجهل در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
[[ابوالحکم]]، [[عمرو بن هشام بن مغیره]]<ref>المحبّر، ص ۱۳۹.</ref> از بزرگان [[مکّه]] | ==نسب== | ||
[[ابوالحکم]]، [[عمرو بن هشام بن مغیره]]<ref>المحبّر، ص ۱۳۹.</ref> از بزرگان [[مکّه]] و از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]] بود<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۹۱.</ref>. وی از [[قبیله]] [[بنی مخزوم]] و به [[ابوجهل]] مشهور بود و در انتساب به مادرش، [[ابنالحنظلیه]]<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۶۲۳.</ref> نامیده شده است. اطلاعات ما از زمان ولادت و [[زندگی]] او [[پیش از ظهور]] [[اسلام]]، چندان نیست. بعضی او را همسن [[پیامبر]]{{صل}}<ref>دایرهالمعارف الاسلامیه، ج ۱، ص ۳۲۲. «ابوجهل».</ref> و برخی، هنگام ورود به [[دارالندوه]] (سال ۵۸۴ م)، سی ساله دانستهاند<ref>دایرهالمعارفبزرگاسلامی، ج۵، ص۳۰۵. «ابوجهل».</ref> که بدین ترتیب سن وی، از حضرت بیشتر خواهد بود. پدرش هشام، از مردان سرشناس و مهماننواز [[مکّه]] به شمار میرفت تا آنجا که [[قریش]]، [[مرگ]] او را برای خود [[تاریخ]] قرار داد<ref>المحبّر، ص ۱۳۹.</ref>. | |||
[[زیرکی]]، [[دانایی]] و [[هوشیاری]] او در آن عصر سبب شد، تا برخلاف [[سنّت]] [[عرب جاهلی]] که عضویّت در [[دارالندوه]]، برای غیر بنیقصی را مشروط به چهل سالگی کرده بود<ref>اخبار مکّه، ج ۲، ص ۲۵۳.</ref>، در [[نوجوانی]] که هنوز موی بر صورتش نروییده بود<ref>عیونالاخبار، ج ۱، ص ۲۳۰.</ref>، یا نزدیک سی سالگی<ref> الاشتقاق، ص ۱۵۵.</ref>، عضو آن [[شورا]] شود و در تصمیمگیریهای سران، طرف [[مشورت]] قرار گیرد<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۳۷؛ الاشتقاق، ص ۱۵۵.</ref>. او از بازرگانان ثروتمند و اشراف [[مکّه]] بود<ref>جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۲۰، ص ۱۱۹.</ref> که مانند دیگر همردیفان خویش، برای دستیابی به [[ریاست]] [[کعبه]] و در پی آن، ریاستمکّه، با [[بنیهاشم]] [[نزاع]] داشت و [[نبوّت]] را نیز بر همین اساس تحلیل میکرد<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>. او میگفت: ما و [[فرزندان]] [[عبد مناف]] در شَرَف و بزرگی به تنازع برخاستیم؛ [[اطعام]] کردند، [[اطعام]] کردیم؛ عطا کردند، عطا کردیم تا به نزدیک هم رسیدیم. گفتند از ما [[پیامبری]] است که بر او [[وحی]] میشود! این را دیگر نفهمیدیم. به [[خدا]] [[سوگند]]! هرگز بدو [[ایمان]] نیاورده، تصدیقش نخواهیم کرد<ref>السیر و المغازی، ص ۲۱۰.</ref>. | |||
[[ | ==ابوجهل و مقابله با [[اسلام]]== | ||
[[ابوجهل]] از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]] و مسلمانان بود. تلاش و [[رفتار]] خشمگینانه و [[کینه]] توزانه وی با آنان، در [[شکنجه]] تازه مسلمانانی چون [[یاسر]] و [[سمیه]]<ref>التعریف، ص ۱۷۲.</ref> که به [[قتل]] این [[زن]] و شوهر انجامید<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۲۸.</ref>، [[تهمت]] و [[افترا]] به آنان<ref>التعریف، ص ۱۷۲.</ref>، جلوگیری از استماع [[قرآن]]<ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۲۳۶.</ref> و برقراری رابطه دیگران با [[پیامبر]]<ref> اسبابالنزول، ص ۳۸۱؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۸۴.</ref>، کوشش برای انعقاد [[پیمان]] [[صحیفه]] مبنی بر [[یاری]] نرساندن به [[پیامبر]]{{صل}} و کوشش بر عدم نقض آن<ref>السیر و المغازی، ص ۱۶۱ و ۱۶۶.</ref>، طرّاحی [[قتل پیامبر]]<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۸۰؛ مجمعالبیان، ج۴، ص ۸۲۶.</ref>، به راه انداختن [[جنگ بدر]]<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۹؛ یعقوبی، ج۲، ص ۴۵.</ref> و... آشکار است. | |||
[[ابوجهل]] وقتی شنید که [[عیّاش بن ابیربیعه]] ([[برادر]] مادریاش) به [[اسلام]] گرویده، هر شیوهای را برای بازگرداندن او به کارگرفت<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۷۴.</ref> و هنگامی که اندک [[ملایمت]] [[ولید بن مغیره]] را به [[پیامبر]] دریافت، وی را با [[حیله]] بر آن داشت که [[کلام خداوند]] را [[سحر]] بخواند<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۸۴.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ إِنْ هَذَا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ}}<ref> و گفت: این جز جادویی که آموخته میشود نیست.این جز گفتار آدمی نیست؛ سوره مدثر، آیه:۲۴-۲۵.</ref>. بیانگر این واقعه است<ref> اسباب النزول، ص ۳۸۱ و ۳۸۲.</ref>. او برای [[تضعیف]] [[پیامبر]] و [[اسلام]] از هر راهی استفاده میکرد. وقتی آیاتِ {{متن قرآن|وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ لا تُبْقِي وَلا تَذَرُ لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ}}<ref> و چه دانی تو که دوزخ چیست.نه بر جای مینهد و نه یله میکند. برگرداننده رنگ پوست است. بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است ؛ سوره مدثر، آیه:۲۷-۳۰.</ref> را شنید، به قریشیان گفت: آیا هر ده تن از شما، از [[غلبه]] بر یک نفر از گماشتههای آتش ناتوانند؛ در حالی که شمار شما بیشتر است؟ رفیق شما [[پیامبر]]] خبر میدهد که [[جهنم]] نوزده گماشته دارد<ref>جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۱۹۹؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۸۶.</ref>. [[اصرار]] بیش از حد و جاهلانه او بر [[مخالفت با پیامبر]] و [[اسلام]]، حتّی موجب [[خشم]] دیگر سران [[مکّه]] شد<ref>السیر و المغازی، ص ۱۶۶.</ref> و از سوی [[پیامبر]] به ([[ابوجهل]]) ملقّب گردید<ref>الاشتقاق، ص ۱۴۷؛ انساب الاشراف ج ۱، ص ۱۴۱.</ref>. وی در [[سال دوم هجری]]، در [[جنگ بدر]] که خود [[فرماندهی سپاه]] [[شرک]] را به عهده داشت، کشته و به همراه دیگر کشتگان، در [[چاه]] (قلیب)[[بدر]] مدفون شد<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۲۴۰.</ref>. او پسر و دختری داشت؛ امّا نسلش هرگز ادامه نیافت<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۱۴۵.</ref> و ابتر ماند. [[عکرمه]] ([[فرزند]] او) پس از [[فتح]] [[مکّه]] [[مسلمان]] شد و [[پیامبر]] برای اینکه [[مسلمانی]] آزرده نشود، [[مسلمانان]] را از [[سبّ]] [[ابوجهل]] منع فرمود<ref>العقدالفرید، ج۲، ص ۳۸۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوجهل - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوجهل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱.</ref>. | |||
[[ابوجهل]] وقتی شنید که [[عیّاش بن ابیربیعه]] ([[برادر]] مادریاش) به [[اسلام]] گرویده، هر شیوهای را برای بازگرداندن او به کارگرفت<ref>سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۷۴.</ref> و هنگامی که اندک [[ملایمت]] [[ولید بن مغیره]] را به [[پیامبر]] دریافت، وی را با [[حیله]] بر آن داشت که [[کلام خداوند]] را [[سحر]] بخواند<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۸۴.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ إِنْ هَذَا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ}}<ref> و گفت: این جز جادویی که آموخته میشود نیست.این جز گفتار آدمی نیست؛ سوره مدثر، آیه:۲۴-۲۵.</ref>. بیانگر این واقعه است<ref> اسباب النزول، ص ۳۸۱ و ۳۸۲.</ref>. او برای [[تضعیف]] [[پیامبر]] و [[اسلام]] از هر راهی استفاده میکرد. وقتی آیاتِ {{متن قرآن|وَمَا أَدْرَاكَ مَا سَقَرُ لا تُبْقِي وَلا تَذَرُ لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ }}<ref> و چه دانی تو که دوزخ چیست.نه بر جای مینهد و نه یله میکند. برگرداننده رنگ پوست است. بر آن نوزده (نگهبان گمارده شده) است ؛ سوره مدثر، آیه:۲۷-۳۰.</ref> | |||
==[[ابوجهل]] در شأن [[نزول]]== | ==[[ابوجهل]] در شأن [[نزول]]== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۱: | ||
#مفسّران، [[ابوجهل]] را یکی از [[پیشوایان]] [[کفر]] دانسته که در [[آیه]] ۱۲ سوره [[توبه]] [[مسلمانان]] به [[ستیز]] با آنان [[مأمور]] شدهاند:{{متن قرآن|وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ}}<ref> و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند؛ سوره توبه، آیه:۱۲.</ref> <ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۱۳؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۷.</ref> | #مفسّران، [[ابوجهل]] را یکی از [[پیشوایان]] [[کفر]] دانسته که در [[آیه]] ۱۲ سوره [[توبه]] [[مسلمانان]] به [[ستیز]] با آنان [[مأمور]] شدهاند:{{متن قرآن|وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ}}<ref> و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند؛ سوره توبه، آیه:۱۲.</ref> <ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۱۳؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۷.</ref> | ||
#[[ابوجهل]]، [[خداوند]] را در روز [[بدر]] به [[داوری]] خواند [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«(ای کافران!) اگر پیروزی میخواستید پیروزی به سراغتان آمد و اگر (از کفر و دشمنی) دست بردارید برای شما بهتر است و اگر باز گردید ما نیز باز میگردیم و گروه شما هرگز دستتان را نخواهند گرفت هرچند بسیار باشند و (بدانید که) خداوند با مؤمنان است» سوره انفال، آیه۱۹.</ref> نازل شد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۲۷۴.</ref>. [[طبرسی]] در ذیل این [[آیه]] از قول [[ابیحمزه]] آورده که [[ابوجهل]] در روز [[بدر]] گفت: پروردگارا![[دین]] ما قدیم و [[دین]] [[محمد]] [[جدید]] است؛ پس هر یک از آنان نزد تو محبوبتر و [[رضایت]] بخشتر است، اهل آن را [[یاری]] کن!<ref>مجمع البیان ج ۴، ص ۸۱۶.</ref> | #[[ابوجهل]]، [[خداوند]] را در روز [[بدر]] به [[داوری]] خواند [[آیه]] {{متن قرآن|إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«(ای کافران!) اگر پیروزی میخواستید پیروزی به سراغتان آمد و اگر (از کفر و دشمنی) دست بردارید برای شما بهتر است و اگر باز گردید ما نیز باز میگردیم و گروه شما هرگز دستتان را نخواهند گرفت هرچند بسیار باشند و (بدانید که) خداوند با مؤمنان است» سوره انفال، آیه۱۹.</ref> نازل شد<ref>جامع البیان، مج ۶، ج ۹، ص ۲۷۴.</ref>. [[طبرسی]] در ذیل این [[آیه]] از قول [[ابیحمزه]] آورده که [[ابوجهل]] در روز [[بدر]] گفت: پروردگارا![[دین]] ما قدیم و [[دین]] [[محمد]] [[جدید]] است؛ پس هر یک از آنان نزد تو محبوبتر و [[رضایت]] بخشتر است، اهل آن را [[یاری]] کن!<ref>مجمع البیان ج ۴، ص ۸۱۶.</ref> | ||
#[[ابوجهل]]، [[مشرکان]] را بر ضدّ [[پیامبر]]{{صل}} تحریک کرده، میگفت:[[محمد]]، در یثرب فرود آمده؛ پیش قراولان خویش را فرستاده و میخواهد اموالتان را بگیرد؛ بپرهیزید از اینکه دنبالهرو او باشید یا به او نزدیک شوید. به [[خدا]] [[سوگند]]! با او ساحرانی است که هرگز ندیدهام و هیچ یک از [[اصحاب]] وی را [[مشاهده]] نکردهام، جز این که با [[شیاطین]] همراه بود!<ref>ابن کثیر، ج۳، ص۲۱۱.</ref> او با این سخنان، [[آتش]] [[جنگ بدر]] را شعلهور ساخت و بخشی از مخارج آن را بر عهده گرفت. [[خداوند]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ}}<ref> بیگمان کافران داراییهای خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا میبخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب میگردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده میشوند؛ سوره انفال، آیه:۳۶.</ref>. واحدی، از کلبی [[نقل]] میکند که [[آیه]]، درباره [[دوازده تن]] از [[اطعام]] کنندگان روز [[بدر]] نازل شد که یکی از آنان [[ابوجهل]] بود<ref>اسباب النزول، ص ۱۹۵.</ref>؛ همو که ده شتر خویش را در آن واقعه نحر کرد<ref>یعقوبی، ج۲، ص ۴۵.</ref>. [[ابوجهل]]، در همین [[جنگ]] کشته و [[آیه]] ۵۰ سوره [[انفال]] درباره او و دیگر کشتگان [[بدر]] نازل شد: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش میدیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را میگیرند به چهره و پشت آنان میکوبند و (میگویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه۵۰.</ref><ref>جامعالبیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۳۰؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۸۴۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوجهل - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوجهل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱.</ref> | #[[ابوجهل]]، [[مشرکان]] را بر ضدّ [[پیامبر]]{{صل}} تحریک کرده، میگفت:[[محمد]]، در یثرب فرود آمده؛ پیش قراولان خویش را فرستاده و میخواهد اموالتان را بگیرد؛ بپرهیزید از اینکه دنبالهرو او باشید یا به او نزدیک شوید. به [[خدا]] [[سوگند]]! با او ساحرانی است که هرگز ندیدهام و هیچ یک از [[اصحاب]] وی را [[مشاهده]] نکردهام، جز این که با [[شیاطین]] همراه بود!<ref>ابن کثیر، ج۳، ص۲۱۱.</ref> او با این سخنان، [[آتش]] [[جنگ بدر]] را شعلهور ساخت و بخشی از مخارج آن را بر عهده گرفت. [[خداوند]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ}}<ref> بیگمان کافران داراییهای خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا میبخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب میگردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده میشوند؛ سوره انفال، آیه:۳۶.</ref>. واحدی، از کلبی [[نقل]] میکند که [[آیه]]، درباره [[دوازده تن]] از [[اطعام]] کنندگان روز [[بدر]] نازل شد که یکی از آنان [[ابوجهل]] بود<ref>اسباب النزول، ص ۱۹۵.</ref>؛ همو که ده شتر خویش را در آن واقعه نحر کرد<ref>یعقوبی، ج۲، ص ۴۵.</ref>. [[ابوجهل]]، در همین [[جنگ]] کشته و [[آیه]] ۵۰ سوره [[انفال]] درباره او و دیگر کشتگان [[بدر]] نازل شد: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش میدیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را میگیرند به چهره و پشت آنان میکوبند و (میگویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه۵۰.</ref>.<ref>جامعالبیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۳۰؛ مجمعالبیان، ج۴، ص۸۴۶.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوجهل - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوجهل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱.</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابوجهل - واسعی (مقاله)|مقاله «ابوجهل»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||