|
|
خط ۲۴: |
خط ۲۴: |
|
| |
|
| ==[[سکینه بنت الحسین بن علی|سکینه]]== | | ==[[سکینه بنت الحسین بن علی|سکینه]]== |
| نام وی، [[آمنه]] است و [[امینه]] و اُمَیمه نیز گفتهاند. سَکینه، [[لقب]] اوست که مادرش به وی داد. مادرش رَباب دختر اِمرؤ القَیس است. وی در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد. [[سال]] ولادت او در مصادر [[تاریخی]] به ثبت نرسیده است؛ اما برخی محققان، بر پایه [[حدس]] و [[گمان]]، سال ولادت وی را ۴۷ [[هجری]] دانستهاند؛ لیکن بر پایه اطلاعاتی دیگر، باید سال ولادت وی، حدود ۵۱ هجری باشد؛ [[سکینه]]، زنی خوش خو، ظریف، زیبارو، [[عفیف]]، [[اهل]] [[شعر]] و [[ادب]] و از [[راویان حدیث]] بود. بزرگان [[قریش]] و بزرگان شعر و ادب، در مجلس وی حاضر میشدند. سکینه، در [[حادثه عاشورا]] حضور داشت و به همراه [[اسیران]]، به [[کوفه]] و [[شام]] و از آنجا به مدینه رفت. درگذشت وی، در [[منابع تاریخی]]، در [[ربیع]] اول [[سال ۱۱۷ هجری]] ثبت شده است. مکان [[دفن]] وی، بنا بر مشهور، مدینه است.
| |
|
| |
| *الأعلام، زِرِکلی: سَکینه، دختر [[حسین بن علی بن ابی طالب]]، فهیم، شاعر، بزرگوار، و از زیباترینِ [[زنان]] و نیکوسیرتترینِ آنان بود. وی، سروَر زنان [[روزگار]] خود و با بزرگان قریش، [[همنشین]] بود. [[شاعران]]، در [[خانه]] او گِرد میآمدند، به گونهای که او آنها را میدید و آنها او را نمیدیدند، و او سخن آنان را میشنید و سبُک و سنگینشان میکرد و با آنان، بحث میکرد و صِله میداد. او بر [[هشام]] ([[خلیفه]] اُمَوی) در آمد و [[عمامه]]، ردای خز و کمربندش را از او خواست، و او هم آنها را داد. یکی از معاصران او گفته است: نزد سَکینه آمدم و در درگاهش، [[جریر]] و [[فَرَزدَق]] و جَمیل و کثیر را دیدم. پس او [[فرمان]] داد که به هر یک، هزار [[درهم]] بدهند. [[مصعب بن زبیر]]، با او [[ازدواج]] کرد و کشته شد. [[عبدالله بن عثمان بن عبدالله]] نیز با او ازدواج کرد و در گذشت. [[زید بن عمرو بن عثمان بن عفان]] هم با او ازدواج کرد؛ ولی [[سلیمان بن عبد الملک]] به او [[فرمان]] داد تا طلاقش دهد؛ زیرا از [[مرگ]] همسرانش فال بد زد. [[زید]] نیز طلاقش داد. [[اخبار]] درباره سَکینه، فراوان است و اقامت و درگذشت او در [[مدینه]] بوده است<ref>{{متن حدیث|سُكَينَةُ بِنتُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ{{ع}}: نَبيلَةٌ شاعِرَةٌ كَريمَةٌ، مِن أجمَلِ النِّساءِ وَ أطيَبِهِنَّ نَفساً. كانَت سَيِّدَةَ نِساءِ عَصرِها، تُجالِسُ الأَجِلَّةَ مِن قُرَيشٍ، وَ تُجمَعُ إلَيهَا الشُّعَراءُ فَيَجلِسونَ بِحَيثُ تَراهُم وَ لا يَرَونَها، وَ تَسمَعُ كَلامَهُم، فَتُفاضِلُ بَينَهُم، وَ تُناقِشُهُم وَ تُجيزُهُم. دَخَلَت عَلى هِشامٍ (الخَليفَةِ) وَ سَأَلَتهُ عِمامَتَهُ وَ مِطرَفَهُ وَ مِنطَقَتَهُ، فَأَعطاها ذلِكَ. وَ قالَ أحَدُ مُعاصِريها: أتَيتُها وَ إذا بِبابِها جَريرٌ وَ الفَرَزدَقُ وَ جَميلٌ وَ كَثيرٌ، فَأَمَرَت لِكُلِّ واحِدٍ بِأَلفِ دِرهَمٍ. تَزَوَّجَها مُصعَبُ بنُ الزُّبَيرِ، وَ قُتِلَ، فَتَزَوَّجَها عَبدُ اللّهِ بنُ عُثمانَ بنِ عَبدِ اللّهِ، فَمات عَنها، وَ تَزَوَّجَها زَيدُ بنُ عَمرِو بنِ عُثمانَ بنِ عَفّانَ، فَأَمَرَهُ سُلَيمانُ بنُ عَبدِ المَلِكِ بِطَلاقِها، تَشاؤُما مِن مَوتِ أزواجِها، فَفَعَلَ. أخبارُها كَثيرَةٌ. وَ كانَت إقامَتُها وَ وَفاتُها بِالمَدينَةِ}} (الأعلام، زرکلی، ج۳، ص۱۰۶).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۸.</ref>
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |