←رسیدن خبر شهادت عبدالله بن یقطر در منزلگاه زبالهمنزل معروفی در مسیر کوفه به مکه.
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
از کتاب [[الفتوح (کتاب)|الفتوح]] آورده شده که: به [[حسین بن علی]]{{ع}} خبر رسید که [[مسلم بن عقیل]]، کشته شد. این، هنگامی بود که مردی [[کوفی]] بر او وارد شده بود. پس [[حسین]]{{ع}} فرمود: «از کجا آمدهای؟». مرد گفت: از [[کوفه]]. پیش از آنکه بیرون بیایم، مسلم بن عقیل و [[هانی بن عروه مذحجی]] را - که [[رحمت خدا]] بر آن دو باد-، کشته و [پیکرشان را] آویخته بر [[صلیب]] از طرف پاها در بازار قصابان دیدم که سرشان را برای [[یزید]]، فرستاده بودند. حسین{{ع}} سخت گریست و گفت: ««إنا لله و إنا إلیه راجعون»<ref>{{متن حدیث|بَلَغَ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ{{ع}} بِأَنَّ مُسلِمَ بنَ عَقيلٍ قَد قُتِلَ، وَ ذلِكَ أنَّهُ قَدِمَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أهْلِ الكوفَةِ، فَقالَ لَهُ الحُسَينُ{{ع}}: مِن أينَ أقبَلتَ؟ فَقالَ: مِنَ الكُوفَةِ، وَ مَا خَرَجْتُ مِنها حَتّى نَظَرتُ مُسْلِمَ بنَ عَقيلٍ وَ هَانِئَ بنَ عُروَةَ المَذحِجِيَّ - رَحِمَهُمَا اللّهُ - قَتيلَينِ مَصْلوبَينِ مُنَكَّسَينِ فِي سُوقِ القَصّابينَ، وَ قَدْ وُجِّهَ بِرَأسَيْهِمَا إلى يَزِيدَ بنِ مُعَاوِيَةَ. قالَ: فَاستَعبَرَ الحُسَيْنُ{{ع}} بَاكِيَاً، ثُمَّ قالَ:{{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}. (الفتوح، ج۵، ص۶۴).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۴۰۴.</ref> | از کتاب [[الفتوح (کتاب)|الفتوح]] آورده شده که: به [[حسین بن علی]]{{ع}} خبر رسید که [[مسلم بن عقیل]]، کشته شد. این، هنگامی بود که مردی [[کوفی]] بر او وارد شده بود. پس [[حسین]]{{ع}} فرمود: «از کجا آمدهای؟». مرد گفت: از [[کوفه]]. پیش از آنکه بیرون بیایم، مسلم بن عقیل و [[هانی بن عروه مذحجی]] را - که [[رحمت خدا]] بر آن دو باد-، کشته و [پیکرشان را] آویخته بر [[صلیب]] از طرف پاها در بازار قصابان دیدم که سرشان را برای [[یزید]]، فرستاده بودند. حسین{{ع}} سخت گریست و گفت: ««إنا لله و إنا إلیه راجعون»<ref>{{متن حدیث|بَلَغَ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ{{ع}} بِأَنَّ مُسلِمَ بنَ عَقيلٍ قَد قُتِلَ، وَ ذلِكَ أنَّهُ قَدِمَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أهْلِ الكوفَةِ، فَقالَ لَهُ الحُسَينُ{{ع}}: مِن أينَ أقبَلتَ؟ فَقالَ: مِنَ الكُوفَةِ، وَ مَا خَرَجْتُ مِنها حَتّى نَظَرتُ مُسْلِمَ بنَ عَقيلٍ وَ هَانِئَ بنَ عُروَةَ المَذحِجِيَّ - رَحِمَهُمَا اللّهُ - قَتيلَينِ مَصْلوبَينِ مُنَكَّسَينِ فِي سُوقِ القَصّابينَ، وَ قَدْ وُجِّهَ بِرَأسَيْهِمَا إلى يَزِيدَ بنِ مُعَاوِيَةَ. قالَ: فَاستَعبَرَ الحُسَيْنُ{{ع}} بَاكِيَاً، ثُمَّ قالَ:{{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}. (الفتوح، ج۵، ص۶۴).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۴۰۴.</ref> | ||
==رسیدن خبر [[شهادت]] [[عبدالله بن یقطر]] در منزلگاه زباله<ref>منزل معروفی در مسیر کوفه به مکه.</ref>== | ==رسیدن خبر [[شهادت]] [[عبدالله بن یقطر|ابنیقطر]] در [[منزلگاه زباله]]<ref>منزل معروفی در مسیر کوفه به مکه.</ref>== | ||
در کتاب [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]] آمده است که: حسین{{ع}} حرکت کرد تا به زباله رسید. پس خبر شهادت عبدالله بن یقطر به او رسید. پس نامهای بیرون آورد و بر [[مردم]] خواند: | در کتاب [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]] آمده است که: حسین{{ع}} حرکت کرد تا به زباله رسید. پس خبر شهادت عبدالله بن یقطر به او رسید. پس نامهای بیرون آورد و بر [[مردم]] خواند: «[[به نام خداوند بخشنده مهربان]]. اما بعد، گزارشی دردناک و ناگوار، رسیده است: کشته شدن [[مسلم بن عقیل]] و [[هانی بن عروه]] و [[عبدالله بن یقطر]]. [[شیعیان]] ما، ما را بییاور گذاشتهاند. پس هر کس از شما میخواهد که باز گردد، منعی نیست. باز گردد، که حقی بر او نداریم». [[مردم]]، یکباره از پیرامون وی، پراکنده شدند و [[راه راست]] و چپ گرفتند و او ماند و یارانش که از [[مدینه]] با وی همراه بودند، و نیز تعداد اندکی از آنان که در طول مسیر به او پیوسته بودند. [[امام]]{{ع}} این کار را از آن رو کرد که میدانست [[بادیهنشینان]]، به این [[پندار]]، از پی او آمدهاند که او به سوی شهری میرود که مردمش به [[اطاعت]] وی، استوارند و نخواست با وی بیایند و ندانند کجا میروند<ref>{{متن حدیث|ا فَسَارَ [الحُسَیْنُ{{ع}}] حَتَّى انْتَهَى إِلَى زُبَالَةَ فَأَتَاهُ خَبَرُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَقْطُرَ فَأَخْرَجَ إِلَى النَّاسِ كِتَاباً فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} أَمَّا بَعْدُ: فَإِنَّهُ قَدْ أَتَانَا خَبَرٌ فَظِيعٌ قَتْلُ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ وَ هَانِئِ بْنِ عُرْوَةَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَقْطُرَ وَ قَدْ خَذَلَنَا شِيعَتُنَا فَمَنْ أَحَبَّ مِنْكُمُ الِانْصِرَافَ فَلْيَنْصَرِفْ غَيْرَ حَرِجٍ لَيْسَ عَلَيْهِ ذِمَامٌ. فَتَفَرَّقَ النَّاسُ عَنْهُ وَ أَخَذُوا يَمِيناً وَ شِمَالًا حَتَّى بَقِيَ فِي أَصْحَابِهِ الَّذِينَ جَاءُوا مَعَهُ مِنَ الْمَدِينَةِ وَ نَفَرٍ يَسِيرٍ مِمَّنِ انْضَوَوْا إِلَيْهِ وَ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ{{ع}}عَلِمَ أَنَّ الْأَعْرَابَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ إِنَّمَا اتَّبَعُوهُ وَ هُمْ يَظُنُّونَ أَنَّهُ يَأْتِي بَلَداً قَدِ اسْتَقَامَتْ لَهُ طَاعَةُ أَهْلِهِ فَكَرِهَ أَنْ يَسِيرُوا مَعَهُ إِلَّا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ عَلَى مَا يُقْدِمُونَ}} (الإرشاد، ج۲، ص۷۵؛ روضة الواعظین، ص۱۹۷).</ref>. | ||
همچنین در کتاب [[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]] آمده است که: هنگامی که به [[حسین]]{{ع}} خبر کشته شدن ابن یقطر رسید، [[خطبه]] خواند و فرمود: «ای مردم! شیعیان ما، ما را تنها گذاردند و مسلم، [[هانی]]، [[قیس بن مسهر]] و ابن یقطر، کشته شدند. پس هر کس از شما که میخواهد برگردد، برگردد». پس مردمی که همراه او بودند، دستهدسته پراکنده شدند و [[راه راست]] و چپ را در پیش گرفتند، تا این که با یارانی که از [[حجاز]] با او آمده بودند، تنها ماند<ref>{{متن حدیث|لَمّا بَلَغَ الحُسَيْنَ{{ع}} قَتْلُ ابنِ يَقْطُرَ خَطَبَ فَقالَ: أيُّهَا النّاسُ! قَدْ خَذَلَتْنَا شِيعَتُنَا، وَ قُتِلَ مُسْلِمٌ وَ هَانِئٌ وَ قَيْسُ بنُ مُسْهِرٍ، وَ[ابنُ] يَقْطُرَ؛ فَمَنْ أرَادَ مِنْكُمُ الاِنصِرافَ، فَليَنْصَرِف. فَتَفَرَّقَ النّاسُ الَّذينَ صَحِبوهُ أيدي سَبا، فَأَخَذوا يَمِينَاً وَ شِمَالاً، حَتّى بَقِيَ فِي أصْحَابِهِ الَّذينَ جَاؤوا مَعَهُ مِنَ الحِجَازِ}} (أنساب الأشراف، ج۳، ص۳۷۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۴۰۶.</ref> | همچنین در کتاب [[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]] آمده است که: هنگامی که به [[حسین]]{{ع}} خبر کشته شدن ابن یقطر رسید، [[خطبه]] خواند و فرمود: «ای مردم! شیعیان ما، ما را تنها گذاردند و مسلم، [[هانی]]، [[قیس بن مسهر]] و ابن یقطر، کشته شدند. پس هر کس از شما که میخواهد برگردد، برگردد». پس مردمی که همراه او بودند، دستهدسته پراکنده شدند و [[راه راست]] و چپ را در پیش گرفتند، تا این که با یارانی که از [[حجاز]] با او آمده بودند، تنها ماند<ref>{{متن حدیث|لَمّا بَلَغَ الحُسَيْنَ{{ع}} قَتْلُ ابنِ يَقْطُرَ خَطَبَ فَقالَ: أيُّهَا النّاسُ! قَدْ خَذَلَتْنَا شِيعَتُنَا، وَ قُتِلَ مُسْلِمٌ وَ هَانِئٌ وَ قَيْسُ بنُ مُسْهِرٍ، وَ[ابنُ] يَقْطُرَ؛ فَمَنْ أرَادَ مِنْكُمُ الاِنصِرافَ، فَليَنْصَرِف. فَتَفَرَّقَ النّاسُ الَّذينَ صَحِبوهُ أيدي سَبا، فَأَخَذوا يَمِينَاً وَ شِمَالاً، حَتّى بَقِيَ فِي أصْحَابِهِ الَّذينَ جَاؤوا مَعَهُ مِنَ الحِجَازِ}} (أنساب الأشراف، ج۳، ص۳۷۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۴۰۶.</ref> | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
بر پایه گزارش [[منابع تاریخی]]، سه تن از پیکهای امام حسین{{ع}} توسط [[ابن زیاد]]، به شهادت رسیدهاند: | بر پایه گزارش [[منابع تاریخی]]، سه تن از پیکهای امام حسین{{ع}} توسط [[ابن زیاد]]، به شهادت رسیدهاند: | ||
#'''[[ابو رزین سلیمان]]''': [[سلیمان]]، از [[ | #'''[[ابو رزین سلیمان]]''': [[سلیمان مولی الحسین|سلیمان]]، از [[خدمتگزاران امام حسین]]{{ع}} بود و از اینرو، «[[سلیمان مولی الحسین]]{{ع}}» نامیده میشد. وی، نخستین [[شهید]] [[نهضت حسینی]] است؛ چراکه او، حامل [[نامه]] یاریطلبی [[امام]]{{ع}} به سران [[بصره]] بود و یکی از آنان به نام [[منذر بن جارود]]، در شبی که ابن زیاد میخواست صبح [[روز]] بعد از آن به سوی [[کوفه]] حرکت کند، موضوع را به وی گزارش کرد و ابن زیاد هم سلیمان را فرا خواند و گردن زد. | ||
#'''[[عبدالله بن یقطر]]''': در برخی گزارشها آمده که ابن | #'''[[عبدالله بن یقطر]]''': در برخی گزارشها آمده که [[ابن یقطر]]، نامه امام{{ع}} را برای مسلم میبرد که دستگیر و شهید گردید و در برخی گزارشها نیز وی حامل نامه مسلم به امام{{ع}} دانسته شده است. برخی نیز شهادت وی را در [[کربلا]] گفتهاند. | ||
#'''[[قیس بن مسهر]]''': | #'''[[قیس بن مسهر]]''': قیس، پیکی بسیار فعال بود و بارها از کوفه برای امام{{ع}} [[پیام]] برد و [[پیام]] امام{{ع}} را به [[کوفیان]] رساند.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۴۰۸.</ref> | ||
==ورود امام{{ع}} به منزلگاه [[عقبه]] و رخدادهای آن== | ==ورود امام{{ع}} به منزلگاه [[عقبه]] و رخدادهای آن== |