جز
جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین'
جز (جایگزینی متن - 'رقیب' به 'رقیب') |
جز (جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین') |
||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
==کارکرد ارزشها== | ==کارکرد ارزشها== | ||
تحقق عینی ارزشها در قالب جلوهها و مظاهر متناسب، آثار و کارکردهای فردی و اجتماعی مختلفی به همراه دارد که در شاخههای متنوع [[علمی]] به تناسب حوزه مطالعه و رویکرد تخصصی از آنها سخن رفته است. اهم کارکردهای آشکار و پنهان و مستقیم و غیرمستقیم ارزشها و [[نظام ارزشی]] [[غالب]] [[جامعه]] را میتوان در فهرست زیر خلاصه کرد: | تحقق عینی ارزشها در قالب جلوهها و مظاهر متناسب، آثار و کارکردهای فردی و اجتماعی مختلفی به همراه دارد که در شاخههای متنوع [[علمی]] به تناسب حوزه مطالعه و رویکرد تخصصی از آنها سخن رفته است. اهم کارکردهای آشکار و پنهان و مستقیم و غیرمستقیم ارزشها و [[نظام ارزشی]] [[غالب]] [[جامعه]] را میتوان در فهرست زیر خلاصه کرد: | ||
#جهتدهی، [[هدایت]] و کنترل [[افکار]]، اطلاعات، [[امیال]]، [[نگرشها]]، [[ارتباطات]] و رفتارهای افراد و نهادهای اجتماعی. گفتنی است ارزشهای بنیادین و پایه به مثابه باورداشتهای نسبتاً کلی و تفسیرپذیر، صرفاً خطوط کلی ناظر به مطلوبیتها را | #جهتدهی، [[هدایت]] و کنترل [[افکار]]، اطلاعات، [[امیال]]، [[نگرشها]]، [[ارتباطات]] و رفتارهای افراد و نهادهای اجتماعی. گفتنی است ارزشهای بنیادین و پایه به مثابه باورداشتهای نسبتاً کلی و تفسیرپذیر، صرفاً خطوط کلی ناظر به مطلوبیتها را تعیین میکنند. | ||
#ایجاد [[ارتباط]] میان [[جهان]] خصوصی فرد با دنیای بیرونی، [[اجتماعی]] و عمومی در چرخه تعاملهای گسترده وی با محیط. | #ایجاد [[ارتباط]] میان [[جهان]] خصوصی فرد با دنیای بیرونی، [[اجتماعی]] و عمومی در چرخه تعاملهای گسترده وی با محیط. | ||
#امکانیابی حل تعارضها و تزاحمهای هنجاری و [[رفتاری]] که در مواردی بروز و [[ظهور]] یافته و برونرفت از آن، [[نیازمند]] [[توسل]] به معیارهای مقبول برای ترجیح و [[انتخاب]] [[شقی]] مناسب است. | #امکانیابی حل تعارضها و تزاحمهای هنجاری و [[رفتاری]] که در مواردی بروز و [[ظهور]] یافته و برونرفت از آن، [[نیازمند]] [[توسل]] به معیارهای مقبول برای ترجیح و [[انتخاب]] [[شقی]] مناسب است. | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
#تقویت [[اعتماد]] عمومی به شیوه متعارف [[زندگی]]: وجود مجموعهای از ارزشهای مشترک در هر [[جامعه]]، اعتماد و [[اطمینان]] نسبت به [[درستی]] و صحت [[سلوک]] متعارف [[زندگی اجتماعی]] را در نگاه عموم تقویت کرده و [[درجه]] [[التزام]] به آنها را افزایش میدهد<ref>ر.ک: چالمرز جانسون، تحول انقلابی، ص۴۲.</ref>. | #تقویت [[اعتماد]] عمومی به شیوه متعارف [[زندگی]]: وجود مجموعهای از ارزشهای مشترک در هر [[جامعه]]، اعتماد و [[اطمینان]] نسبت به [[درستی]] و صحت [[سلوک]] متعارف [[زندگی اجتماعی]] را در نگاه عموم تقویت کرده و [[درجه]] [[التزام]] به آنها را افزایش میدهد<ref>ر.ک: چالمرز جانسون، تحول انقلابی، ص۴۲.</ref>. | ||
#ایجاد [[وحدت]] [[روانی]] و [[همبستگی اجتماعی]]: از جمله کارکردهای روانی [[ارزشها]]، ایجاد هماهنگی در ساحتهای مختلف روان فردی و یکپارچهسازی [[گرایشها]]، تمایلها، سلیقهها و ترجیحهای او و در گام بعد ایجاد [[همفکری]]، [[همدلی]]، همرأیی و [[همبستگی]] میان افراد [[معتقد]] به یک [[نظام ارزشی]] است. ارزشهای مورد [[اعتقاد]] جمع در کنار سایر مشترکات [[فرهنگی]] همچون توافق نسبی بر میانگینی از [[باورها]]، [[نگرشها]]، تمایلها، [[احساسات]]، الگوها، [[آرمانها]] و به بیان کلیتر، دستیابی به [[روح]] قومی، [[وجدان]] جمعی، و “خود” [[اجتماعی]]، ضامن همبستگی، [[یگانگی]] و وحدت آنها خواهد بود<ref>ر.ک: گی روشه، مقدمهای بر جامعهشناسی عمومی، ص۹۱-۹۲.</ref>. [[بدیهی]] است درجه [[پیوستگی]] و [[میزان]] التزام اعضای یک جمع به رعایت ارزشهای مشترک همواره و به دلیلهای مختلفی، متفاوت است. | #ایجاد [[وحدت]] [[روانی]] و [[همبستگی اجتماعی]]: از جمله کارکردهای روانی [[ارزشها]]، ایجاد هماهنگی در ساحتهای مختلف روان فردی و یکپارچهسازی [[گرایشها]]، تمایلها، سلیقهها و ترجیحهای او و در گام بعد ایجاد [[همفکری]]، [[همدلی]]، همرأیی و [[همبستگی]] میان افراد [[معتقد]] به یک [[نظام ارزشی]] است. ارزشهای مورد [[اعتقاد]] جمع در کنار سایر مشترکات [[فرهنگی]] همچون توافق نسبی بر میانگینی از [[باورها]]، [[نگرشها]]، تمایلها، [[احساسات]]، الگوها، [[آرمانها]] و به بیان کلیتر، دستیابی به [[روح]] قومی، [[وجدان]] جمعی، و “خود” [[اجتماعی]]، ضامن همبستگی، [[یگانگی]] و وحدت آنها خواهد بود<ref>ر.ک: گی روشه، مقدمهای بر جامعهشناسی عمومی، ص۹۱-۹۲.</ref>. [[بدیهی]] است درجه [[پیوستگی]] و [[میزان]] التزام اعضای یک جمع به رعایت ارزشهای مشترک همواره و به دلیلهای مختلفی، متفاوت است. | ||
#ایفای نقش [[مرجعیت]] در | #ایفای نقش [[مرجعیت]] در تعیین غایتها و آرمانهای خردهفرهنگهای مختلف درون جامعه: چارچوب ارزشی کلی، تعمیمیافته و متعالی محل اتکا و اتصال و منبع [[الهام]] تمام خرده فرهنگهاست. تعمیم ارزشی، [[وفاق]] جامعهای را آسان میسازد و از این طریق به تشکیل و [[حفظ]] [[اجتماع]] جامعهای کمک مینماید<ref>مسعود چلبی، جامعهشناسی نظم، ص۳۰.</ref>. | ||
#ساماندهی به [[نظام]] تقسیم کار اجتماعی: وجود ارزشهای مشترک برای ساماندهی به نظام تقسیم کار نیز [[ضرورت]] اجتنابناپذیر دارد، زیرا با بهرهگیری از آنها نیاز به استفاده از [[زور]] برای [[الزام]] هر فرد به انجام وظیفهای مشخص رفع میگردد<ref>ر.ک: چالمرز جانسون، تحول انقلابی، ص۴۰.</ref>. | #ساماندهی به [[نظام]] تقسیم کار اجتماعی: وجود ارزشهای مشترک برای ساماندهی به نظام تقسیم کار نیز [[ضرورت]] اجتنابناپذیر دارد، زیرا با بهرهگیری از آنها نیاز به استفاده از [[زور]] برای [[الزام]] هر فرد به انجام وظیفهای مشخص رفع میگردد<ref>ر.ک: چالمرز جانسون، تحول انقلابی، ص۴۰.</ref>. | ||
#امکانیابی تحقق نظام قشربندی اجتماعی و توجیه آن: ارزشهای پذیرفته شده در یک جامعه، خود از جمله عوامل مؤثر در شکلگیری و چگونگی نظام قشربندی اجتماعی است. [[منطق]] این شیوه از عمل که عدهای به دلیل فقدان تحصیلات عالی، باید در موقعیتهای پایین اجتماعی جای داده شده و از امتیازهای خاص آن [[محروم]] شوند و متقابلاً، عدهای به دلیل داشتن تحصیلات عالی در کنار سایر ویژگیها، [[استحقاق]] نیل به موقعیتهای [[برتر]] و امتیازهای تابع آن را دارند؛ چیزی جز ارجاع به ارزش پذیرفتهشده تحصیلات عالی برای کسب مدارج برتر در [[سلسله]] مراتب [[اجتماعی]] نیست. [[ارزشها]]، همچنین، در توجیه چگونگی [[نظام]] قشربندی موجود نیز نقش | #امکانیابی تحقق نظام قشربندی اجتماعی و توجیه آن: ارزشهای پذیرفته شده در یک جامعه، خود از جمله عوامل مؤثر در شکلگیری و چگونگی نظام قشربندی اجتماعی است. [[منطق]] این شیوه از عمل که عدهای به دلیل فقدان تحصیلات عالی، باید در موقعیتهای پایین اجتماعی جای داده شده و از امتیازهای خاص آن [[محروم]] شوند و متقابلاً، عدهای به دلیل داشتن تحصیلات عالی در کنار سایر ویژگیها، [[استحقاق]] نیل به موقعیتهای [[برتر]] و امتیازهای تابع آن را دارند؛ چیزی جز ارجاع به ارزش پذیرفتهشده تحصیلات عالی برای کسب مدارج برتر در [[سلسله]] مراتب [[اجتماعی]] نیست. [[ارزشها]]، همچنین، در توجیه چگونگی [[نظام]] قشربندی موجود نیز نقش تعیین کننده دارند؛ از اینرو، ارزشها در ساماندهی به نظام چینش طولی و عرضی موقعیتها و پایگاههای اجتماعی، اعتبارسنجی و مشروعیتدهی به آنها و تعیین و توجیه امتیازهای مادی و غیرمادی اختصاص یافته به آنها، نقش محوری دارند. | ||
#مبنادهی به نظام پاداشها و تنبیهها: در هر [[جامعه]] معمولاً [[میزان]] [[التزام]] افراد به ارزشهای پذیرفتهشده و هنجارهای منبعث از آنها مجوز [[پاداش]] و [[تکریم]] و متقابلاً [[سرپیچی]] و [[تخلف]] و ناهمسویی با الزامهای ارزشی و هنجاری، در صورتی که فراتر از آستانه [[تحمل]] جامعه باشد، مجوز [[تنبیه]]، [[اعمال]] فشار و [[محرومیت]] خواهد بود. در این خصوص، تفاوت محسوسی میان پاداشها و تنبیهها رسمی و غیررسمی وجود ندارد، اگر چه انتساب اشکال رسمی به [[نظام ارزشی]] وضوح بیشتری دارد. | #مبنادهی به نظام پاداشها و تنبیهها: در هر [[جامعه]] معمولاً [[میزان]] [[التزام]] افراد به ارزشهای پذیرفتهشده و هنجارهای منبعث از آنها مجوز [[پاداش]] و [[تکریم]] و متقابلاً [[سرپیچی]] و [[تخلف]] و ناهمسویی با الزامهای ارزشی و هنجاری، در صورتی که فراتر از آستانه [[تحمل]] جامعه باشد، مجوز [[تنبیه]]، [[اعمال]] فشار و [[محرومیت]] خواهد بود. در این خصوص، تفاوت محسوسی میان پاداشها و تنبیهها رسمی و غیررسمی وجود ندارد، اگر چه انتساب اشکال رسمی به [[نظام ارزشی]] وضوح بیشتری دارد. | ||
#تأمین [[نظم اجتماعی]]: تردیدی نیست که اولین شرط موجودیت یک جمع، توافق اعضای آن بر مجموعهای از اصول مشترک خواهد بود<ref>جی. اچ آبراهامز، مبانی و رشد جامعهشناسی، ص۸۵۵.</ref>؛ از اینرو، اشتراک همه با [[اکثریت]] اعضای جامعه در پذیرش یک نظام ارزشی یا مجموعهای از ارزشهای بنیادین و محوری و بالتبع پذیرش زیرساختها و مشتقات آن و همچنین التزام همگانی به رعایت عملی مقتضیات آن در عرصههای مختلف [[زندگی اجتماعی]]؛ تدریجاً و به مرور [[زمان]] به شکلگیری نهادها، ساختارها، رویهها، الگوها، عاداتوارهها و [[قواعد]] مشترک در حوزه پندارها و کردارهای متنوع متناسب با ضرورتهای زیستی و بافت اجتماعی منجر خواهد شد و این خود شالوده و بنیاد اصلی یک نظم اجتماعی مستقر و دارای [[تعادل]] پویا را فراهم میسازد. | #تأمین [[نظم اجتماعی]]: تردیدی نیست که اولین شرط موجودیت یک جمع، توافق اعضای آن بر مجموعهای از اصول مشترک خواهد بود<ref>جی. اچ آبراهامز، مبانی و رشد جامعهشناسی، ص۸۵۵.</ref>؛ از اینرو، اشتراک همه با [[اکثریت]] اعضای جامعه در پذیرش یک نظام ارزشی یا مجموعهای از ارزشهای بنیادین و محوری و بالتبع پذیرش زیرساختها و مشتقات آن و همچنین التزام همگانی به رعایت عملی مقتضیات آن در عرصههای مختلف [[زندگی اجتماعی]]؛ تدریجاً و به مرور [[زمان]] به شکلگیری نهادها، ساختارها، رویهها، الگوها، عاداتوارهها و [[قواعد]] مشترک در حوزه پندارها و کردارهای متنوع متناسب با ضرورتهای زیستی و بافت اجتماعی منجر خواهد شد و این خود شالوده و بنیاد اصلی یک نظم اجتماعی مستقر و دارای [[تعادل]] پویا را فراهم میسازد. | ||
#تمایزبخشی به گروهها و [[جوامع]] مختلف: بنیادیترین و مشهودترین عنصر [[فرهنگی]] برای تمایزیابی [[جوامع]] و گروههای مختلف (از منظر فرهنگی)، [[نظامها]] با خردهنظامهای ارزشی پذیرفتهشده و مورد [[احترام]] آنهاست. تردیدی نیست که [[التزام]] [[قاطع]] به نظامهای ارزشی مختلف، هر چند به صورت ناخودآگاه، بیشترین زمینه، قویترین [[انگیزه]] و توجیهپذیرترین بهانه را برای [[تقابل]] و چالش میان گروههای مختلف فراهم میسازد. | #تمایزبخشی به گروهها و [[جوامع]] مختلف: بنیادیترین و مشهودترین عنصر [[فرهنگی]] برای تمایزیابی [[جوامع]] و گروههای مختلف (از منظر فرهنگی)، [[نظامها]] با خردهنظامهای ارزشی پذیرفتهشده و مورد [[احترام]] آنهاست. تردیدی نیست که [[التزام]] [[قاطع]] به نظامهای ارزشی مختلف، هر چند به صورت ناخودآگاه، بیشترین زمینه، قویترین [[انگیزه]] و توجیهپذیرترین بهانه را برای [[تقابل]] و چالش میان گروههای مختلف فراهم میسازد. | ||
#ایجاد [[آرامش]] و [[اطمینان]] [[روانی]]: [[ارزشها]] به ویژه [[ارزشهای اخلاقی]] و [[معنوی]] منبعث از [[تعالیم]] [[ادیان الهی]]، با اعطای [[جهانبینی]] [[واقعی]] و بسط افق دید [[انسان]]، پیوند دادن فرد به [[عوالم]] اعلا، معنیدار ساختن [[حیات]]، ترسیم نقشه راه و | #ایجاد [[آرامش]] و [[اطمینان]] [[روانی]]: [[ارزشها]] به ویژه [[ارزشهای اخلاقی]] و [[معنوی]] منبعث از [[تعالیم]] [[ادیان الهی]]، با اعطای [[جهانبینی]] [[واقعی]] و بسط افق دید [[انسان]]، پیوند دادن فرد به [[عوالم]] اعلا، معنیدار ساختن [[حیات]]، ترسیم نقشه راه و تعیین برنامه [[سلوک]] در عرصههای مختلف [[زندگی]]، [[هدایت]] در مسیر ارضای تمنیات و کششهای سیریناپذیر، [[ارائه طریق]] در نحوه کنار آمدن و [[رویارویی]] با [[مشکلات]] و [[مصائب]] گریزناپذیر [[روزگار]]، [[تشویق]] به [[خودسازی]] و [[سرکوب]] هواها و تمنیات زودگذر، برحذر داشتن از [[ابتلا]] به [[انحرافها]] و کژیها، [[ترغیب]] به [[بندگی]] مخلصانه [[خداوند]] و [[شکوفایی]] تدریجی ظرفیتهای وجودی، نوید دستیابی به [[سعادت]] جاودان و دهها و صدها دستورالعمل ریز و درشت دیگر؛ زمینه منحصر به فردی برای نیل به آرامش و اطمینان [[روحی]] و تلطیف فضای [[اجتماعی]] به عنوان کانونیترین منبع مولد انرژی جهت حرکت در مسیر تعالی و در [[امان]] ماندن از بحرانهای ویرانگر و سعادتسوز فراهم میسازند. | ||
برخی جامعهشناسان به شمار دیگری از کارکردهای [[نظام ارزشی]] اشاره کردهاند که به دلیل اختصار از ذکر آن اجتناب میشود. گفتنی است ارزشها به عنوان تعبیرهای نمادین واقعیتها، در صورتی مؤثر خواهند بود که [[مقبولیت عمومی]] کامل و مطلق بیابند<ref>چالمرز جانسون، تحول انقلابی، ص۳۶-۵۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷.</ref> | برخی جامعهشناسان به شمار دیگری از کارکردهای [[نظام ارزشی]] اشاره کردهاند که به دلیل اختصار از ذکر آن اجتناب میشود. گفتنی است ارزشها به عنوان تعبیرهای نمادین واقعیتها، در صورتی مؤثر خواهند بود که [[مقبولیت عمومی]] کامل و مطلق بیابند<ref>چالمرز جانسون، تحول انقلابی، ص۳۶-۵۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷.</ref> | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
===ارزش و نگرش=== | ===ارزش و نگرش=== | ||
نگرش یا ایستار را غالباً روش نسبتاً [[ثابت]] [[فکر]]، [[احساس]] و [[رفتار]] فرد نسبت به افراد، گروهها، اشیا، رویدادها و پدیدههای محیطی تعریف کردهاند. نگرش نیز با مفهوم ارزش [[ارتباط]] تنگاتنگی دارد، هرچند چگونگی این ارتباط، وضوح مشخصی ندارد. این ابهام بیشتر آنجایی برجسته میشود که ارزش را نیز همچون نگرش مرکب از سه ضلع [[شناختی]]، [[عاطفی]] و [[رفتاری]] تلقی کنیم. علاوه اینکه، این دو در برخی ویژگیهای دیگر نیز همچون [[ذهنی]] بودن، جلوهنمایی در قالبهای مختلف، سنجشناپذیری [کمیتناپذیری]، اکتسابی بودن، [[پایداری]] نسبی و تغییرپذیری بطئی، پذیرش فردی و گروهی اشتراک دارند. در عین حال، تفاوتهایی نیز هرچند با وضوح کمتر میان آنها وجود دارد که در زیر به پارهای از آنها اشاره میشود: عمیق بودن سطح استقرار [[ارزشها]] در [[ساحت]] [[ذهن]] و روان در مقایسه با [[نگرشها]]، [[غلظت]] بعد [[عقلانی]] ارزشها در مقایسه با نگرشها، اطلاق یا قابلیت [[جهانشمولی]] طیف وسیعی از ارزشها در مقایسه با نسبیت [[غالب]] نگرشها، [[ثبات]] نسبی ارزشها در مقایسه با نگرشها، قابلیت بیشتر برای توجیهپذیری عقلانی در مقایسه با نگرشها، نقش کانونی ارزشهای پایه مورد قبول فرد در ایجاد و شکلدهی به نگرشهای او بهویژه در شرایط عادی، امکان مداخله آزمایشگاهی کمتر در مقایسه با نگرشها، کنترلپذیری کمتر در مقایسه با نگرشها، ایفای نقش کمتر در | نگرش یا ایستار را غالباً روش نسبتاً [[ثابت]] [[فکر]]، [[احساس]] و [[رفتار]] فرد نسبت به افراد، گروهها، اشیا، رویدادها و پدیدههای محیطی تعریف کردهاند. نگرش نیز با مفهوم ارزش [[ارتباط]] تنگاتنگی دارد، هرچند چگونگی این ارتباط، وضوح مشخصی ندارد. این ابهام بیشتر آنجایی برجسته میشود که ارزش را نیز همچون نگرش مرکب از سه ضلع [[شناختی]]، [[عاطفی]] و [[رفتاری]] تلقی کنیم. علاوه اینکه، این دو در برخی ویژگیهای دیگر نیز همچون [[ذهنی]] بودن، جلوهنمایی در قالبهای مختلف، سنجشناپذیری [کمیتناپذیری]، اکتسابی بودن، [[پایداری]] نسبی و تغییرپذیری بطئی، پذیرش فردی و گروهی اشتراک دارند. در عین حال، تفاوتهایی نیز هرچند با وضوح کمتر میان آنها وجود دارد که در زیر به پارهای از آنها اشاره میشود: عمیق بودن سطح استقرار [[ارزشها]] در [[ساحت]] [[ذهن]] و روان در مقایسه با [[نگرشها]]، [[غلظت]] بعد [[عقلانی]] ارزشها در مقایسه با نگرشها، اطلاق یا قابلیت [[جهانشمولی]] طیف وسیعی از ارزشها در مقایسه با نسبیت [[غالب]] نگرشها، [[ثبات]] نسبی ارزشها در مقایسه با نگرشها، قابلیت بیشتر برای توجیهپذیری عقلانی در مقایسه با نگرشها، نقش کانونی ارزشهای پایه مورد قبول فرد در ایجاد و شکلدهی به نگرشهای او بهویژه در شرایط عادی، امکان مداخله آزمایشگاهی کمتر در مقایسه با نگرشها، کنترلپذیری کمتر در مقایسه با نگرشها، ایفای نقش کمتر در تعیین [[رفتار اجتماعی]] فرد در مقایسه با نگرشها و بالاخره، کلی و انتزاعی بودن ارزشها در مقایسه با [[عینی]] و مصداقی بودن نگرشها (= شخصی یا گروهی بودن آنها)<ref>ر.ک: مسعود آذربایجانی و دیگران؛ روانشناسی اجتماعی، با نگرش به منابع اسلامی ص۱۴۵.</ref>. | ||
نکته دیگر اینکه ارزشها معمولاً بهواسطه نگرشها و از طریق تأثیرگذاری بر آنها، در فرایند [[تصمیمگیری]] فرد دخالت مییابند. در هر حال، نحوه [[ارتباط]] ارزش و نگرش نیز از جمله موضوعهایی است که سزاوار بحث عمیق و اتخاذ موضع مناسب است<ref>ر.ک: ژان ون دث؛ چیستی ارزش، ص۱۲۴.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۵۵.</ref> | نکته دیگر اینکه ارزشها معمولاً بهواسطه نگرشها و از طریق تأثیرگذاری بر آنها، در فرایند [[تصمیمگیری]] فرد دخالت مییابند. در هر حال، نحوه [[ارتباط]] ارزش و نگرش نیز از جمله موضوعهایی است که سزاوار بحث عمیق و اتخاذ موضع مناسب است<ref>ر.ک: ژان ون دث؛ چیستی ارزش، ص۱۲۴.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۵۵.</ref> | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
در خصوص خاستگاه، مفاد و مضمون، پشتوانه، منطق درونی، نقش و کارکرد، مطلق و نسبی، [[ثبات]] و [[تغییر]] و گونهشناسی ارزشها و... نظریههای مختلفی ارائه شده که به دلیل ضیق مجال، خوانندگان را به منابع مربوط ارجاع میدهیم. در خصوص ابتنای ارزشها به ویژه [[ارزشهای اخلاقی]] بر [[حسن و قبح عقلی]] و تحلیل آن<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص۹۳-۱۰۴؛ جعفر سبحانی، حسن و قبح عقلی با پایههای اخلاق جاودان، ص۱۲۰- ۱۲۲.</ref>؛ در خصوص نظریه احساسگرایی که ارزشها را مبین و معرف [[احساسات]]، هیجانها و تمایلهای [[انسان]] در [[مقام]] [[داوری]] در خصوص امور مختلف میداند نه نمایانگر واقعیتهای [[عینی]]<ref>ر.ک: الف. جآیر، زبان، حقیقت و منطق، ص۱۴۵-۱۴۷.</ref>. در خصوص [[نظریه]] [[جامعهگرایی]] که با فرض اصالت [[فلسفی]] جمع، رئالیسم جامعهشناختی و [[اعتقاد]] به وجود مستقل [[جامعه]] به عنوان یک [[هویت]] فرافردی و مستقل؛ خاستگاه همه باورداشتهای مشترک از جمله ارزشها و نحوه اجرایی شدن آنها را جامعه و [[روح جمعی]] میداند<ref>ر.ک: امیل دورکیم، فلسفه و جامعهشناسی، ص۷۸ و ۱۱۵.</ref>. در خصوص نظریه شهودگرایی که با ارجاع به تحلیلهای [[انسانشناختی]] و [[روانشناسی]] [[فلسفی]]، [[بداهت]] [[ارزشها]] و گزارههای ارزشی را دلیل کافی بر [[شهودی]]، وجدانی و [[سازگاری]] آنها با اقتضائات وجودی و تمایلهای اصیل [[انسان]] میانگارد<ref>ر.ک: ویلیام کی فرانکنا، فلسفه اخلاقی، ص۲۱۵.</ref> و بالاخره در خصوص نظریه فطرتگرایی که منشأ ارزشها را به اقتضائات و ظرفیتهای وجودی و سازمان سرشتی انسان مستند میسازد<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۱۲۶-۱۲۷؛ همو، ولاءها و ولایتها، ص۹۰-۹۱؛ همچنین برای کسب اطلاعات تفصیلی در خصوص نظریههای فوق و سایر نظریههای مطرح شده در این خصوص، ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی Wolfgang Kohler; The Place of value in a world of Futs; pp; ۳۵-۶۲..</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۶۷.</ref> | در خصوص خاستگاه، مفاد و مضمون، پشتوانه، منطق درونی، نقش و کارکرد، مطلق و نسبی، [[ثبات]] و [[تغییر]] و گونهشناسی ارزشها و... نظریههای مختلفی ارائه شده که به دلیل ضیق مجال، خوانندگان را به منابع مربوط ارجاع میدهیم. در خصوص ابتنای ارزشها به ویژه [[ارزشهای اخلاقی]] بر [[حسن و قبح عقلی]] و تحلیل آن<ref>ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ص۹۳-۱۰۴؛ جعفر سبحانی، حسن و قبح عقلی با پایههای اخلاق جاودان، ص۱۲۰- ۱۲۲.</ref>؛ در خصوص نظریه احساسگرایی که ارزشها را مبین و معرف [[احساسات]]، هیجانها و تمایلهای [[انسان]] در [[مقام]] [[داوری]] در خصوص امور مختلف میداند نه نمایانگر واقعیتهای [[عینی]]<ref>ر.ک: الف. جآیر، زبان، حقیقت و منطق، ص۱۴۵-۱۴۷.</ref>. در خصوص [[نظریه]] [[جامعهگرایی]] که با فرض اصالت [[فلسفی]] جمع، رئالیسم جامعهشناختی و [[اعتقاد]] به وجود مستقل [[جامعه]] به عنوان یک [[هویت]] فرافردی و مستقل؛ خاستگاه همه باورداشتهای مشترک از جمله ارزشها و نحوه اجرایی شدن آنها را جامعه و [[روح جمعی]] میداند<ref>ر.ک: امیل دورکیم، فلسفه و جامعهشناسی، ص۷۸ و ۱۱۵.</ref>. در خصوص نظریه شهودگرایی که با ارجاع به تحلیلهای [[انسانشناختی]] و [[روانشناسی]] [[فلسفی]]، [[بداهت]] [[ارزشها]] و گزارههای ارزشی را دلیل کافی بر [[شهودی]]، وجدانی و [[سازگاری]] آنها با اقتضائات وجودی و تمایلهای اصیل [[انسان]] میانگارد<ref>ر.ک: ویلیام کی فرانکنا، فلسفه اخلاقی، ص۲۱۵.</ref> و بالاخره در خصوص نظریه فطرتگرایی که منشأ ارزشها را به اقتضائات و ظرفیتهای وجودی و سازمان سرشتی انسان مستند میسازد<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۱۲۶-۱۲۷؛ همو، ولاءها و ولایتها، ص۹۰-۹۱؛ همچنین برای کسب اطلاعات تفصیلی در خصوص نظریههای فوق و سایر نظریههای مطرح شده در این خصوص، ر.ک: [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی Wolfgang Kohler; The Place of value in a world of Futs; pp; ۳۵-۶۲..</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۶۷.</ref> | ||
==ضمانت اجرای ارزشها== | ==ضمانت اجرای ارزشها== | ||
هر [[جامعه]] برای عینیتیابی [[نظام ارزشی]] [[غالب]] و دارای [[مقبولیت]] همگانی یا اکثری، معمولاً مقدمات و تمهیداتی را متناسب با شرایط و امکانات خویش [[تدارک]] دیده و پشتوانهها و ضمانتهای اجرایی لازم را برای تحققیابی و جلوهنمایی آنها در ساحتهای مختلف [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] و [[الزام]] [[قاطع]] همگان به رعایت باورمندانه و خودجوش آنها فراهم میسازد. چنین بسترهایی مستقیم و غیرمستقیم، زمینه تداوم، تعمیق، تثبیت، انتشار و انتقال میان نسلی ارزشها را تضمین میکنند. درونی شدن و پیوند خوردن آنها با ساختار وجودی افراد از طریق فرایند مستمر [[جامعهپذیری]] و [[تعلیم و تربیت]] اجتماعی، تأمین پشتوانههای [[معرفتی]] و توجیحی لازم برای باوراندن و متقاعد ساختن عموم به اهمیت، [[ضرورت]]، مطلوبیت و [[کارایی]] آنها در [[نظام اجتماعی]]، حصول [[عادت]] در پرتو الزام به رعایت مستمر آنها، ارجاعات جمعی، فشار هنجاری، انتظارات همگانی، حساسیت [[افکار]] عمومی و [[وجدان]] جمعی، نهادی شدن و تثبیت نسبی از طریق پیوند خوردن به بافت اجتماعی، [[نظارت]] و کنترل عوامل رسمی و غیررسمی، | هر [[جامعه]] برای عینیتیابی [[نظام ارزشی]] [[غالب]] و دارای [[مقبولیت]] همگانی یا اکثری، معمولاً مقدمات و تمهیداتی را متناسب با شرایط و امکانات خویش [[تدارک]] دیده و پشتوانهها و ضمانتهای اجرایی لازم را برای تحققیابی و جلوهنمایی آنها در ساحتهای مختلف [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] و [[الزام]] [[قاطع]] همگان به رعایت باورمندانه و خودجوش آنها فراهم میسازد. چنین بسترهایی مستقیم و غیرمستقیم، زمینه تداوم، تعمیق، تثبیت، انتشار و انتقال میان نسلی ارزشها را تضمین میکنند. درونی شدن و پیوند خوردن آنها با ساختار وجودی افراد از طریق فرایند مستمر [[جامعهپذیری]] و [[تعلیم و تربیت]] اجتماعی، تأمین پشتوانههای [[معرفتی]] و توجیحی لازم برای باوراندن و متقاعد ساختن عموم به اهمیت، [[ضرورت]]، مطلوبیت و [[کارایی]] آنها در [[نظام اجتماعی]]، حصول [[عادت]] در پرتو الزام به رعایت مستمر آنها، ارجاعات جمعی، فشار هنجاری، انتظارات همگانی، حساسیت [[افکار]] عمومی و [[وجدان]] جمعی، نهادی شدن و تثبیت نسبی از طریق پیوند خوردن به بافت اجتماعی، [[نظارت]] و کنترل عوامل رسمی و غیررسمی، تعیین پاداشها و تنبیههای رسمی و غیررسمی، هزینهبر بودن [[مخالفت]] و [[سرپیچی]] و... بخشی از این عوامل و راهکارها محسوب میشوند<ref>ر.ک: پیتر ورسلی، نظم اجتماعی، ص۷۲.</ref>. | ||
نظامهای ارزشی منبعث از [[ادیان الهی]] یا مورد [[تأیید]] آنها، علاوه بر عوامل فوق که تقریباً در همه [[جوامع]] عمومیت دارند؛ از عوامل تقویت کننده [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] دیگری نیز که بالطبع افزایش [[میزان]] [[التزام]] به رعایت آنها را موجب میشود، برخوردارند؛ برای نمونه، در [[اسلام]] [[اعتقاد]] به [[خداوند]] و [[نظارت]] و اشراف دقیق او بر همه ساحتهای وجودی [[انسان]]، اعتقاد به [[حیات اخروی]] و [[حسابرسی]] دقیق [[اعمال]]، اعتقاد به [[برتری]] و جایگزینناپذیری [[ارزشهای دینی]]، [[خوف]] از [[ابتلا]] به پیامدهای وضعی [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[سرپیچی]]، خوف از [[محروم]] شدن از نتیجههای محتمل مترتب بر عمل به [[ارزشها]]، وجود نظامهای کنترلی و نظارتی عام نظیر [[ارشاد]] و [[هدایت]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، خوف از طردشدن از [[جامعه]] [[مؤمنان]]، تنبیهها و مجازاتهای رسمی | نظامهای ارزشی منبعث از [[ادیان الهی]] یا مورد [[تأیید]] آنها، علاوه بر عوامل فوق که تقریباً در همه [[جوامع]] عمومیت دارند؛ از عوامل تقویت کننده [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]] دیگری نیز که بالطبع افزایش [[میزان]] [[التزام]] به رعایت آنها را موجب میشود، برخوردارند؛ برای نمونه، در [[اسلام]] [[اعتقاد]] به [[خداوند]] و [[نظارت]] و اشراف دقیق او بر همه ساحتهای وجودی [[انسان]]، اعتقاد به [[حیات اخروی]] و [[حسابرسی]] دقیق [[اعمال]]، اعتقاد به [[برتری]] و جایگزینناپذیری [[ارزشهای دینی]]، [[خوف]] از [[ابتلا]] به پیامدهای وضعی [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[سرپیچی]]، خوف از [[محروم]] شدن از نتیجههای محتمل مترتب بر عمل به [[ارزشها]]، وجود نظامهای کنترلی و نظارتی عام نظیر [[ارشاد]] و [[هدایت]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، خوف از طردشدن از [[جامعه]] [[مؤمنان]]، تنبیهها و مجازاتهای رسمی تعیین شده در قالب حدود و تعزیرات و... نیز زمینه جدیتری برای اجرایی شدن هرچه بیشتر ارزشها و التزام مؤمنان به رعایت آنها در عرصههای مختلف فردی و اجتماعی را فراهم میسازد.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۶۸.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |