پرش به محتوا

آیه اهل ذکر در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین'
جز (جایگزینی متن - 'اگر نمی‌دانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید' به 'اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید')
جز (جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین')
خط ۱۱: خط ۱۱:
#عموم آیه، همه دانایان را در بر می‌گیرد، ولی در [[اختلاف]] دانایان و یا مدعیان [[دانایی]] [[نیازمند]] معیار و مرجعی برتریم. داور باید مناسبت ویژه‌ای با قرآن داشته باشد. خبرگان قرآن، [[اهل بیت]] پیامبر‌{{صل}} را [[مرجع]] اصلی [[شناخت قرآن]] و ذکر دانسته‌اند. عده‌ای از بزرگان [[صحابه]] و [[تابعین]] گفته‌اند پیامبر و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} [[اهل]] ذکرند؛ آنان [[دانا]] و [[خردمند]] و اهل [[منطق]] و بیان‌اند<ref>متشابه القرآن، ج۲، ص۴۹.</ref>. علی{{ع}} در [[حیات پیامبر]]{{صل}} و در حضور صحابه گفته است: ما (اهل بیت) اهل ذکریم<ref>جامع البیان، ج۱۷، ص۵: الجامع لأحکام القرآن، ج۱۱، ص۲۷۲.</ref>. [[حارث همدانی]] از [[راویان]] [[موثق]] در نزد [[عامه]]<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۱۵۲؛ تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۴۵.</ref> و [[خاصه]] [[روایت]] کرده: علی{{ع}} [[سوگند]] یاد کرده ما [[اهل ذکر]] و علمیم و [[تفسیر]] و [[تنزیل قرآن]] نزد ماست<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳۴؛ کشف الأسرار، میبدی، ج۶، ص۲۱۴.</ref>. دیگر [[ائمه]]{{عم}} نیز قرآن و [[عترت پیامبر]]{{صل}} را اهل ذکر شمرده‌اند<ref>تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۵۵؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۳۶- ۴۳۷.</ref>. [[امام هادی]]{{ع}} نیز از ائمه{{عم}} به اهل الذکر یاد کرده است<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۹.</ref>. دلیل آن روشن است: [[خداوند]] تفسیر و حراست [[دین]] را به [[داناترین]] و [[پاک‌ترین]] و خردمندترین افراد [[امت]] واگزار می‌کند و افراد [[نادان]] و [[خطاپذیر]] و در معرض خطای در [[اندیشه]] و [[رفتار]] نمی‌توانند مرجعت [[علمی]] [[مردم]] را بر عهده گیرند. [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}} رابطه [[علمی]] و [[معنوی]] با نیای خود دارند و چیزی از [[علوم قرآن]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} از آنان پنهان نمانده است. همه [[نخبگان]] [[امت]] از [[صحابه]] و [[تابعین]] به [[مرجعیت علمی]] آنان اعتراف کرده‌اند و رقبای آنان نتوانسته‌اند در [[علم به قرآن]] و [[ورع]] و [[پاکی]] با آنان هماوردی کنند. در دوره [[امام رضا]]{{ع}} میان خبرگان امت درباره [[آیه]] ذکر گفت‌و‌گو وجود داشت. برخی از [[راویان حدیث]] [[مردم]] را برای [[شناخت]] ویژگی‌های [[پیامبر]] به علمای [[یهود]] و ترسایان ارجاع می‌دادند<ref>تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۲، ص۴۷۰.</ref>. [[انحراف‌های فکری]]، بدآموزی‌های [[فرهنگی]] عدیده‌ای برای مردم به وجود آورد و [[خرافه‌ها]] و [[اسرائیلیات]] ویرانگری را به نام [[دین]] وارد [[فرهنگ اسلامی]] کرد<ref>الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۱.</ref>. امام رضا{{ع}} با استناد به آیه ذکر به آگاه‌سازی [[جامعه]] پرداخت و تأکید کرد دیدگاه [[اهل الحدیث]] در [[مرجعیت دینی]] [[اهل کتاب]] بر خطاست و در [[شناخت دین]] به [[رأی]] و [[قیاس]] و [[دلایل]] شبه [[عقلی]] نباید [[اعتماد]] کرد<ref>بحار الأنوار، ج۳، ص۲۹۱.</ref>، بلکه [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} [[مرجع]] علمی و [[دینی]] مردم‌اند و مردم باید در [[فهم قرآن]] و نیازهای [[فکری]] از [[عترت پیامبر]]{{صل}} استفاده کنند. [[امام هشتم]]{{ع}} در پاسخ به [[نظریه]] [[مرجعیت]] اهل کتاب برای شناخت بن مایه‌های دین و [[نبوت]] فرمود: در این فرض ما [[نیازمند]] علمای یهود و ترسا خواهم بود و آنان ما را به دین خود فرا خواهند خواند و خواهند گفت: [[کیش]] ما بهتر از [[اسلام]] است. [[مأمون]] از [[امام]] خواست مراد از [[اهل الذکر]] را بیان کند امام فرمود: مقصود از [[اهل ذکر]] پیامبر{{صل}} است و ما [[اهل بیت]]{{عم}} پیامبریم<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۹.</ref>. امام برای این گفته از آیه {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا * رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ}}<ref>«خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است * پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند» سوره طلاق، آیه ۱۰-۱۱.</ref> کمک گرفت و در شرح آن افزود: مقصود از [[اهل ذکر]] در [[آیه]]، [[پیامبر]]{{صل}} و ما [[اهل بیت]] هستیم<ref>بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۷۳.</ref>. این شیوه [[پاسخ‌گویی به شبهه]] در [[سخنان امام باقر]]{{ع}} هم دیده می‌شود<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۲۶۱؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۵۶.</ref>. در شرح سخن [[امام رضا]]{{ع}} گفته‌اند اگر [[مشرکان]] [[عصر پیامبر]]{{صل}} برای [[آگاهی]] از این مسأله که [[پیامبران خدا]] همیشه از جنس [[بشر]] بودند [[وظیفه]] داشتند به آگاهان [[اهل کتاب]] مراجعه کنند، مفهومش این نیست که اهل کتاب بر [[مرجعیت]] خود در آن مسأله باقی‌اند، بلکه هر مسأله‌ای را در هر زمانی باید از آگاهان آن [[زمان]] و آن مسأله پرسید<ref>تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۵.</ref>. امام رضا{{ع}} در پاسخ به شیعیانی که درباره آیه می‌پرسیدند فرموده است: [[علم]] و [[دانش]] اصیل و درهای ناسفته نزد ما [[خاندان پیامبر]]{{صل}} است و [[مردم]] باید برای باز کردن گره‌های [[فکری]] و [[فهم]] [[کتاب و سنت]] نزد ما بیایند. [[صفوان بن یحیی]] از امام رضا{{ع}} درباره [[اهل الذکر]] پرسید، پاسخ شنید: ما اهل بیت، [[اهل]] ذکریم<ref>بصائر الدرجات، ص۶۲.</ref>. همچنین [[امام]] برای [[سلیمان بن جعفر جعفری]] شرح داد: مقصود و مراد از اهل الذکر در آیه {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا}}، ماییم<ref>بصائر الدرجات، ص۶۰.</ref>. به [[روایت]] [[عباد بن سلیمان]]، امام رضا{{ع}} اهل الذکر را به [[ائمه]]{{عم}}، [[تفسیر]] کرده و از واژه {{متن قرآن|إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} [[ضرورت]] مراجعه مردم به اهل بیت{{عم}} در حل [[مشکلات]] [[علمی]] را استفاده کرده است<ref>بصائر الدرجات، ص۱۳.</ref>. نیز امام در پاسخ [[حسن بن علی وشاء]]، درباره آیه {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ}} اهل بیت{{عم}} را مصداق اصلی آن معرفی کرد و در شرح آن افزود: از ما باید پرسیده شود. پرسیدم: پس شما مورد سؤالید و ما پرسنده. فرمود: بله. گفتم: بر ما سزاوار است که بپرسیم. فرمود: بله<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۰.</ref>. [[امام هشتم]]{{ع}} در مکاتبه با بزنطی [[اهل بیت]]{{عم}} را مصداق بارز [[اهل ذکر]] دانسته و لازم شمرده [[مردم]] برای دریافت [[معارف دین]] خود به [[عترت]] [[رجوع]] کنند سپس [[امام رضا]]{{ع}} به دو [[آیه]] {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ}} و آیه {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> [[استدلال]] کرده است<ref>بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۷۵.</ref>. به [[روایت]] امام رضا{{ع}}، [[امام سجاد]]{{ع}} با استناد به همین آیه، رجوع به [[ائمه]]{{عم}} را بر [[پیروان]] آنان فرض و [[واجب]] دانسته است<ref>بصائر الدرجات، ص۱۲.</ref>. [[احمد بن ابی‌نصر بزنطی]] در نامه‌ای که به [[تقریر امام]] [[رضا]]{{ع}} رسیده است از [[آیه اهل الذکر]] و [[آیه نفر]] برای [[لزوم مراجعه به امام]] برای [[تفقه در دین]] یاد کرده و یادآور شده است بر مردم واجب است از ائمه{{عم}} بپرسند. وی برای سخن خود به [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پس اگر پاسخت را ندهند بدان که از خواهش‌ها (ی نفس) شان پیروی می‌کنند و گمراه‌تر از آنکه بی‌رهنمودی از خداوند، از خواهش (نفس) خویش پیروی کند کیست؟» سوره قصص، آیه ۵۰.</ref> استدلال کرده است<ref>بصائر الدرجات، ص۳۸.</ref>. این آیه تأکیدی است بر این نکته که هر کس به جای مراجعه به اهل بیت{{عم}} از دیگران [[فرمان]] برد، از [[هوا و هوس]] [[تبعیت]] کرده و گمراه‌ترین مردم خواهد بود. امام رضا{{ع}} مصداق آیه {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ}}<ref>«و همانا آن، یادکردی برای تو و قوم توست و زودا که بازخواست شوید» سوره زخرف، آیه ۴۴.</ref> را نیز [[خاندان]] عترت شمرده است<ref>بصائر الدرجات، ص۱۱.</ref>. ذکر در این آیه به [[شرافت]] و [[کرامت]] معنا شده و بیانگر آن است که [[فهم]] و [[عمل به قرآن]]، به [[عترت پیامبر]] شرافت داده و [[قرآن]] از آنان یاد کرده است. این آیه، [[تأیید]] دیگری بر پیوند [[معنوی]] قرآن و [[اهل بیت]]{{عم}} است. [[باور]] به [[وجوب]] [[رجوع]] به [[اهل بیت]]{{عم}} برای [[فهم]] [[دین]] در میان [[فقیهان]] [[شیعه]] معاصر [[امام رضا]]{{ع}} نهادینه شده بود و [[اعتقاد]] عمومی [[فقها]] بر این بود که عبور از فتنه‌های ویرانگر و دوراهی‌های [[فکری]] تنها به [[یاری]] [[عترت]] ممکن است و بس. فقهای برجسته‌ای مانند بزنطی با استناد به [[آیه]] ذکر سفارش می‌کردند برای فهم آگاهانه دین باید نزد [[امام زمان]] خود رفت و خود نیز با همه [[جایگاه علمی]] و [[اجتماعی]] برای دریافت معالم و آیین‌های دین به امام رضا{{ع}} مراجعه می‌کردند<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۲.</ref>.
#عموم آیه، همه دانایان را در بر می‌گیرد، ولی در [[اختلاف]] دانایان و یا مدعیان [[دانایی]] [[نیازمند]] معیار و مرجعی برتریم. داور باید مناسبت ویژه‌ای با قرآن داشته باشد. خبرگان قرآن، [[اهل بیت]] پیامبر‌{{صل}} را [[مرجع]] اصلی [[شناخت قرآن]] و ذکر دانسته‌اند. عده‌ای از بزرگان [[صحابه]] و [[تابعین]] گفته‌اند پیامبر و [[علی]] و [[فاطمه]] و [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} [[اهل]] ذکرند؛ آنان [[دانا]] و [[خردمند]] و اهل [[منطق]] و بیان‌اند<ref>متشابه القرآن، ج۲، ص۴۹.</ref>. علی{{ع}} در [[حیات پیامبر]]{{صل}} و در حضور صحابه گفته است: ما (اهل بیت) اهل ذکریم<ref>جامع البیان، ج۱۷، ص۵: الجامع لأحکام القرآن، ج۱۱، ص۲۷۲.</ref>. [[حارث همدانی]] از [[راویان]] [[موثق]] در نزد [[عامه]]<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۱۵۲؛ تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۴۵.</ref> و [[خاصه]] [[روایت]] کرده: علی{{ع}} [[سوگند]] یاد کرده ما [[اهل ذکر]] و علمیم و [[تفسیر]] و [[تنزیل قرآن]] نزد ماست<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳۴؛ کشف الأسرار، میبدی، ج۶، ص۲۱۴.</ref>. دیگر [[ائمه]]{{عم}} نیز قرآن و [[عترت پیامبر]]{{صل}} را اهل ذکر شمرده‌اند<ref>تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۵۵؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۳۶- ۴۳۷.</ref>. [[امام هادی]]{{ع}} نیز از ائمه{{عم}} به اهل الذکر یاد کرده است<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۹.</ref>. دلیل آن روشن است: [[خداوند]] تفسیر و حراست [[دین]] را به [[داناترین]] و [[پاک‌ترین]] و خردمندترین افراد [[امت]] واگزار می‌کند و افراد [[نادان]] و [[خطاپذیر]] و در معرض خطای در [[اندیشه]] و [[رفتار]] نمی‌توانند مرجعت [[علمی]] [[مردم]] را بر عهده گیرند. [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}} رابطه [[علمی]] و [[معنوی]] با نیای خود دارند و چیزی از [[علوم قرآن]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} از آنان پنهان نمانده است. همه [[نخبگان]] [[امت]] از [[صحابه]] و [[تابعین]] به [[مرجعیت علمی]] آنان اعتراف کرده‌اند و رقبای آنان نتوانسته‌اند در [[علم به قرآن]] و [[ورع]] و [[پاکی]] با آنان هماوردی کنند. در دوره [[امام رضا]]{{ع}} میان خبرگان امت درباره [[آیه]] ذکر گفت‌و‌گو وجود داشت. برخی از [[راویان حدیث]] [[مردم]] را برای [[شناخت]] ویژگی‌های [[پیامبر]] به علمای [[یهود]] و ترسایان ارجاع می‌دادند<ref>تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۲، ص۴۷۰.</ref>. [[انحراف‌های فکری]]، بدآموزی‌های [[فرهنگی]] عدیده‌ای برای مردم به وجود آورد و [[خرافه‌ها]] و [[اسرائیلیات]] ویرانگری را به نام [[دین]] وارد [[فرهنگ اسلامی]] کرد<ref>الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۱.</ref>. امام رضا{{ع}} با استناد به آیه ذکر به آگاه‌سازی [[جامعه]] پرداخت و تأکید کرد دیدگاه [[اهل الحدیث]] در [[مرجعیت دینی]] [[اهل کتاب]] بر خطاست و در [[شناخت دین]] به [[رأی]] و [[قیاس]] و [[دلایل]] شبه [[عقلی]] نباید [[اعتماد]] کرد<ref>بحار الأنوار، ج۳، ص۲۹۱.</ref>، بلکه [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} [[مرجع]] علمی و [[دینی]] مردم‌اند و مردم باید در [[فهم قرآن]] و نیازهای [[فکری]] از [[عترت پیامبر]]{{صل}} استفاده کنند. [[امام هشتم]]{{ع}} در پاسخ به [[نظریه]] [[مرجعیت]] اهل کتاب برای شناخت بن مایه‌های دین و [[نبوت]] فرمود: در این فرض ما [[نیازمند]] علمای یهود و ترسا خواهم بود و آنان ما را به دین خود فرا خواهند خواند و خواهند گفت: [[کیش]] ما بهتر از [[اسلام]] است. [[مأمون]] از [[امام]] خواست مراد از [[اهل الذکر]] را بیان کند امام فرمود: مقصود از [[اهل ذکر]] پیامبر{{صل}} است و ما [[اهل بیت]]{{عم}} پیامبریم<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۹.</ref>. امام برای این گفته از آیه {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا * رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ}}<ref>«خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است * پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند» سوره طلاق، آیه ۱۰-۱۱.</ref> کمک گرفت و در شرح آن افزود: مقصود از [[اهل ذکر]] در [[آیه]]، [[پیامبر]]{{صل}} و ما [[اهل بیت]] هستیم<ref>بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۷۳.</ref>. این شیوه [[پاسخ‌گویی به شبهه]] در [[سخنان امام باقر]]{{ع}} هم دیده می‌شود<ref>التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۲۶۱؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۵۶.</ref>. در شرح سخن [[امام رضا]]{{ع}} گفته‌اند اگر [[مشرکان]] [[عصر پیامبر]]{{صل}} برای [[آگاهی]] از این مسأله که [[پیامبران خدا]] همیشه از جنس [[بشر]] بودند [[وظیفه]] داشتند به آگاهان [[اهل کتاب]] مراجعه کنند، مفهومش این نیست که اهل کتاب بر [[مرجعیت]] خود در آن مسأله باقی‌اند، بلکه هر مسأله‌ای را در هر زمانی باید از آگاهان آن [[زمان]] و آن مسأله پرسید<ref>تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۵.</ref>. امام رضا{{ع}} در پاسخ به شیعیانی که درباره آیه می‌پرسیدند فرموده است: [[علم]] و [[دانش]] اصیل و درهای ناسفته نزد ما [[خاندان پیامبر]]{{صل}} است و [[مردم]] باید برای باز کردن گره‌های [[فکری]] و [[فهم]] [[کتاب و سنت]] نزد ما بیایند. [[صفوان بن یحیی]] از امام رضا{{ع}} درباره [[اهل الذکر]] پرسید، پاسخ شنید: ما اهل بیت، [[اهل]] ذکریم<ref>بصائر الدرجات، ص۶۲.</ref>. همچنین [[امام]] برای [[سلیمان بن جعفر جعفری]] شرح داد: مقصود و مراد از اهل الذکر در آیه {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا}}، ماییم<ref>بصائر الدرجات، ص۶۰.</ref>. به [[روایت]] [[عباد بن سلیمان]]، امام رضا{{ع}} اهل الذکر را به [[ائمه]]{{عم}}، [[تفسیر]] کرده و از واژه {{متن قرآن|إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} [[ضرورت]] مراجعه مردم به اهل بیت{{عم}} در حل [[مشکلات]] [[علمی]] را استفاده کرده است<ref>بصائر الدرجات، ص۱۳.</ref>. نیز امام در پاسخ [[حسن بن علی وشاء]]، درباره آیه {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ}} اهل بیت{{عم}} را مصداق اصلی آن معرفی کرد و در شرح آن افزود: از ما باید پرسیده شود. پرسیدم: پس شما مورد سؤالید و ما پرسنده. فرمود: بله. گفتم: بر ما سزاوار است که بپرسیم. فرمود: بله<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۰.</ref>. [[امام هشتم]]{{ع}} در مکاتبه با بزنطی [[اهل بیت]]{{عم}} را مصداق بارز [[اهل ذکر]] دانسته و لازم شمرده [[مردم]] برای دریافت [[معارف دین]] خود به [[عترت]] [[رجوع]] کنند سپس [[امام رضا]]{{ع}} به دو [[آیه]] {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ}} و آیه {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> [[استدلال]] کرده است<ref>بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۷۵.</ref>. به [[روایت]] امام رضا{{ع}}، [[امام سجاد]]{{ع}} با استناد به همین آیه، رجوع به [[ائمه]]{{عم}} را بر [[پیروان]] آنان فرض و [[واجب]] دانسته است<ref>بصائر الدرجات، ص۱۲.</ref>. [[احمد بن ابی‌نصر بزنطی]] در نامه‌ای که به [[تقریر امام]] [[رضا]]{{ع}} رسیده است از [[آیه اهل الذکر]] و [[آیه نفر]] برای [[لزوم مراجعه به امام]] برای [[تفقه در دین]] یاد کرده و یادآور شده است بر مردم واجب است از ائمه{{عم}} بپرسند. وی برای سخن خود به [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پس اگر پاسخت را ندهند بدان که از خواهش‌ها (ی نفس) شان پیروی می‌کنند و گمراه‌تر از آنکه بی‌رهنمودی از خداوند، از خواهش (نفس) خویش پیروی کند کیست؟» سوره قصص، آیه ۵۰.</ref> استدلال کرده است<ref>بصائر الدرجات، ص۳۸.</ref>. این آیه تأکیدی است بر این نکته که هر کس به جای مراجعه به اهل بیت{{عم}} از دیگران [[فرمان]] برد، از [[هوا و هوس]] [[تبعیت]] کرده و گمراه‌ترین مردم خواهد بود. امام رضا{{ع}} مصداق آیه {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ}}<ref>«و همانا آن، یادکردی برای تو و قوم توست و زودا که بازخواست شوید» سوره زخرف، آیه ۴۴.</ref> را نیز [[خاندان]] عترت شمرده است<ref>بصائر الدرجات، ص۱۱.</ref>. ذکر در این آیه به [[شرافت]] و [[کرامت]] معنا شده و بیانگر آن است که [[فهم]] و [[عمل به قرآن]]، به [[عترت پیامبر]] شرافت داده و [[قرآن]] از آنان یاد کرده است. این آیه، [[تأیید]] دیگری بر پیوند [[معنوی]] قرآن و [[اهل بیت]]{{عم}} است. [[باور]] به [[وجوب]] [[رجوع]] به [[اهل بیت]]{{عم}} برای [[فهم]] [[دین]] در میان [[فقیهان]] [[شیعه]] معاصر [[امام رضا]]{{ع}} نهادینه شده بود و [[اعتقاد]] عمومی [[فقها]] بر این بود که عبور از فتنه‌های ویرانگر و دوراهی‌های [[فکری]] تنها به [[یاری]] [[عترت]] ممکن است و بس. فقهای برجسته‌ای مانند بزنطی با استناد به [[آیه]] ذکر سفارش می‌کردند برای فهم آگاهانه دین باید نزد [[امام زمان]] خود رفت و خود نیز با همه [[جایگاه علمی]] و [[اجتماعی]] برای دریافت معالم و آیین‌های دین به امام رضا{{ع}} مراجعه می‌کردند<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۲.</ref>.
#دایره رجوع به [[اهل الذکر]] همه مسائل مهم [[دینی]] را در بر می‌گیرد؛ چه در حوزه [[باورها]] و [[ارزش‌ها]] و چه حوزه [[احکام]] و [[فهم قرآن]] و [[آیات متشابه]] آن. [[نبوت]] و ویژگی‌های [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از مسائل مورد ابتلای [[خراسان]] آن [[روز]] بود. سخن‌گویان [[ادیان]] [[جهان]] آن روز با استفاده از شرایط باز فکری [[مرو]] خراسان، درصدد تحقیق و نیز [[تبلیغ]] باورهای خود بودند. کلید [[اثبات]] [[حقانیت]] پیامبر اسلام{{صل}} و نقد باورهای تنگ‌نظرانه سخنگویان دیگر ادیان، تنها در دست [[حضرت رضا]]{{ع}} بود. ثامن الائمه{{عم}} نیز آن را در عمل به اثبات رساند و توانست در جمع حکمای [[یهود]] و ترسا و [[بودایی]] و زرتشتی و [[متکلمان]] [[مسلمان]]، جایگاه [[واقعی]] نبوت و [[انبیا]] را بشناساند و از [[باورهای نادرست]] [[اهل کتاب]] درباره انبیا [[تحریف‌زدایی]] کند<ref>التوحید، ص۴۲۰.</ref> و [[راستی و درستی]] آخرین [[رسول]] و [[رسالت]] را بر همگان روشن سازد و عده بسیاری از [[فرزانگان]] خراسان را به [[اسلام]] رهنمون کند. اگر به جای حضرت رضا{{ع}} کسانی دیگر بر [[کرسی]] [[پاسخ‌گویی]] می‌نشستند، جز [[ضلالت]] و [[حیرت]] چیزی برای [[جهان اسلام]] در بر نداشت. تعبیر دیگری در سخن امام رضا{{ع}} که ما را در [[درک]] درست دایره رجوع به [[اهل ذکر]] یاری می‌کند تعبیر «[[تفقه در دین]]» است<ref>بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۷۵.</ref>. [[تفقه]] یعنی [[شناخت]] عالمانه اصول و معیارها و همه [[معارف دین]] از اصول و [[فروع]]. [[تفقه]] تنها در [[فقه]] اصطلاحی خلاصه نمی‌شود<ref>المیزان، ج۹، ص۴۰۴.</ref>. تعبیر دیگر در زبان [[امام هشتم]]{{ع}} در حوزه [[رجوع]] به [[اهل ذکر]]، {{عربی|الحلال والحرام و الذي يحتاج الناس إليه}}<ref>بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۷۶؛ بصائر الدرجات، ص۴۴.</ref> است. در واقع واژه [[حلال و حرام]] نماد همه [[شئون زندگی]] و نقشه [[راه]] [[بشریت]] است [[دین اسلام]] پاسخ‌گوی همه نیازهای [[فکری]] و [[اجتماعی]] و همه انتظارات [[بشر]] از [[دین]] است و [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} می‌تواند به همه نیازهای فکری بشریت پاسخ دهد. [[مردم]] در پرتو رهنمود و [[سیره]] آنان راه به [[منزل]] می‌برند و از [[جهالت]] و دوراهی‌ها رها می‌شوند. در تلقی [[حدیث‌شناسان]] و [[فقهای امامیه]] آن دوره نیز دایره مراجعه به [[اهل الذکر]]، همه نیازمندی‌های فکری و حلال و حرام را در بر می‌گرفت<ref>بصائر الدرجات، ص۱۹.</ref>. [[تلاوت]] درست و [[تفسیر آیات قرآن]]، بیان دیگری از [[امام رضا]]{{ع}} در حوزه [[دین‌آموزی]] برای مراجعه به اهل ذکر است. [[قرآن]] همچنان که [[آیات محکم]] دارد، آیاتی [[متشابه]] نیز دارد. [[روایات]] [[ائمه]]{{عم}} نیز به [[محکم و متشابه]] تقسیم می‌شود<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۹۰.</ref>. [[آیات]] و [[روایات متشابه]] [[نیازمند]] [[تأویل]] و پرده‌برداری است که تنها ائمه{{عم}} می‌توانند پرده از آن بردارند<ref>الکافی، ج۲، ص۲۸.</ref>. [[محدثان]] ظاهر‌گرا و برخی از [[رهبران]] [[مذاهب]] معاصر امام رضا{{ع}}، با توجه به [[ظواهر]] [[آیات قرآن]] [[خداوند]] را به بشر [[تشبیه]] می‌کردند و او را محدود به مکان می‌ساختند و برایش چشم و دست و پا و حرکت مکانی قائل بودند<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۲۷۷.</ref>. [[امام]] این [[فهم]] از قرآن را [[شرک]] و [[ثنویت]] شمرد و [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَاءَ رَبُّكَ}}<ref>«و (امر) پروردگارت برسد» سوره فجر، آیه ۲۲.</ref> را به {{متن قرآن|أَمْرُ رَبِّكَ}}<ref>««امر» پروردگارت» سوره هود، آیه ۷۶ و ۱۰۱.</ref> و تعبیر {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> را به [[علم]] و [[قدرت]] [[تفسیر]] فرمود<ref>التوحید، ص۱۶۲، ۲۵۷-۲۶۵.</ref>.
#دایره رجوع به [[اهل الذکر]] همه مسائل مهم [[دینی]] را در بر می‌گیرد؛ چه در حوزه [[باورها]] و [[ارزش‌ها]] و چه حوزه [[احکام]] و [[فهم قرآن]] و [[آیات متشابه]] آن. [[نبوت]] و ویژگی‌های [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از مسائل مورد ابتلای [[خراسان]] آن [[روز]] بود. سخن‌گویان [[ادیان]] [[جهان]] آن روز با استفاده از شرایط باز فکری [[مرو]] خراسان، درصدد تحقیق و نیز [[تبلیغ]] باورهای خود بودند. کلید [[اثبات]] [[حقانیت]] پیامبر اسلام{{صل}} و نقد باورهای تنگ‌نظرانه سخنگویان دیگر ادیان، تنها در دست [[حضرت رضا]]{{ع}} بود. ثامن الائمه{{عم}} نیز آن را در عمل به اثبات رساند و توانست در جمع حکمای [[یهود]] و ترسا و [[بودایی]] و زرتشتی و [[متکلمان]] [[مسلمان]]، جایگاه [[واقعی]] نبوت و [[انبیا]] را بشناساند و از [[باورهای نادرست]] [[اهل کتاب]] درباره انبیا [[تحریف‌زدایی]] کند<ref>التوحید، ص۴۲۰.</ref> و [[راستی و درستی]] آخرین [[رسول]] و [[رسالت]] را بر همگان روشن سازد و عده بسیاری از [[فرزانگان]] خراسان را به [[اسلام]] رهنمون کند. اگر به جای حضرت رضا{{ع}} کسانی دیگر بر [[کرسی]] [[پاسخ‌گویی]] می‌نشستند، جز [[ضلالت]] و [[حیرت]] چیزی برای [[جهان اسلام]] در بر نداشت. تعبیر دیگری در سخن امام رضا{{ع}} که ما را در [[درک]] درست دایره رجوع به [[اهل ذکر]] یاری می‌کند تعبیر «[[تفقه در دین]]» است<ref>بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۷۵.</ref>. [[تفقه]] یعنی [[شناخت]] عالمانه اصول و معیارها و همه [[معارف دین]] از اصول و [[فروع]]. [[تفقه]] تنها در [[فقه]] اصطلاحی خلاصه نمی‌شود<ref>المیزان، ج۹، ص۴۰۴.</ref>. تعبیر دیگر در زبان [[امام هشتم]]{{ع}} در حوزه [[رجوع]] به [[اهل ذکر]]، {{عربی|الحلال والحرام و الذي يحتاج الناس إليه}}<ref>بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۷۶؛ بصائر الدرجات، ص۴۴.</ref> است. در واقع واژه [[حلال و حرام]] نماد همه [[شئون زندگی]] و نقشه [[راه]] [[بشریت]] است [[دین اسلام]] پاسخ‌گوی همه نیازهای [[فکری]] و [[اجتماعی]] و همه انتظارات [[بشر]] از [[دین]] است و [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} می‌تواند به همه نیازهای فکری بشریت پاسخ دهد. [[مردم]] در پرتو رهنمود و [[سیره]] آنان راه به [[منزل]] می‌برند و از [[جهالت]] و دوراهی‌ها رها می‌شوند. در تلقی [[حدیث‌شناسان]] و [[فقهای امامیه]] آن دوره نیز دایره مراجعه به [[اهل الذکر]]، همه نیازمندی‌های فکری و حلال و حرام را در بر می‌گرفت<ref>بصائر الدرجات، ص۱۹.</ref>. [[تلاوت]] درست و [[تفسیر آیات قرآن]]، بیان دیگری از [[امام رضا]]{{ع}} در حوزه [[دین‌آموزی]] برای مراجعه به اهل ذکر است. [[قرآن]] همچنان که [[آیات محکم]] دارد، آیاتی [[متشابه]] نیز دارد. [[روایات]] [[ائمه]]{{عم}} نیز به [[محکم و متشابه]] تقسیم می‌شود<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۹۰.</ref>. [[آیات]] و [[روایات متشابه]] [[نیازمند]] [[تأویل]] و پرده‌برداری است که تنها ائمه{{عم}} می‌توانند پرده از آن بردارند<ref>الکافی، ج۲، ص۲۸.</ref>. [[محدثان]] ظاهر‌گرا و برخی از [[رهبران]] [[مذاهب]] معاصر امام رضا{{ع}}، با توجه به [[ظواهر]] [[آیات قرآن]] [[خداوند]] را به بشر [[تشبیه]] می‌کردند و او را محدود به مکان می‌ساختند و برایش چشم و دست و پا و حرکت مکانی قائل بودند<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۳، ص۲۷۷.</ref>. [[امام]] این [[فهم]] از قرآن را [[شرک]] و [[ثنویت]] شمرد و [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَاءَ رَبُّكَ}}<ref>«و (امر) پروردگارت برسد» سوره فجر، آیه ۲۲.</ref> را به {{متن قرآن|أَمْرُ رَبِّكَ}}<ref>««امر» پروردگارت» سوره هود، آیه ۷۶ و ۱۰۱.</ref> و تعبیر {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> را به [[علم]] و [[قدرت]] [[تفسیر]] فرمود<ref>التوحید، ص۱۶۲، ۲۵۷-۲۶۵.</ref>.
#مرزهای [[پرسش]] از اهل ذکر کدام‌اند؟ آیا ائمه{{عم}} به عنوان [[مرجع]] پرسش‌های [[دینی]] [[مردم]] باید در همه احوال و درباره هر مسأله، جوابگوی مردم باشند؟ [[ائمه]]{{عم}} از جمله، [[امام رضا]]{{ع}} مرزهایی را برای [[پرسش]] از [[اهل]] [[علم]] [[تعیین]] کرده‌اند. [[امام هشتم]] به نقل از [[امام سجاد]]{{ع}} گفته است: مردم باید نیازهای [[فکری]] خود را از ما بپرسند، ولی بر ما [[واجب]] نیست به همه [[پرسش‌ها]] پاسخ دهیم. چه بسا در مواردی پاسخ ندهیم<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۲.</ref>. امام رضا{{عم}} تأکید می‌کند که ائمه{{عم}} به همه [[معارف]] و [[احکام شریعت]] دانایند و [[جهل و نادانی]] در آنان [[راه]] ندارد و آنان [[داناترین]] مردم همه روزگاران‌اند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۰.</ref>. ولی مردم نباید [[انتظار]] داشته باشند که [[امام]] پاسخ‌گوی پرسش‌های آنان در همه احوال و شرایط باشد. پاسخ ندادن امام به مردم از سر بی‌خبری نیست، بلکه وی دیدبانی بیدار است و همه اوضاع و احوال [[امت]] خود را زیر نظر دارد. امام [[مصالح]] فکری و [[سیاسی]] [[جامعه]] و افراد را می‌سنجد. چه بسا [[آگاهی]] فرد و افرادی در شرایط ویژه به [[مصلحت جامعه]] نبوده باشد. امام رضا{{ع}} در پاسخ شخصی که پرسید آیا ممکن است چیزی از امام پرسیده شود و امام در پاسخ فرو ماند، فرمود: خیر. پاسخ آن نزد امام آماده است، ولی جواب نمی‌دهد<ref>بصائر الدرجات، ص۴۳.</ref>. امام در پاسخ [[احمد بن ابی‌نصر بزنطی]] فرمود: بر شما پرسیدن واجب است، ولی بر ما پاسخ واجب نیست<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۲۷۶.</ref>. [[صفوان بن یحیی]] از امام پرسیده: آیا امام ممکن است در پاسخ از سؤال از [[حلال و حرام]] در ماند و پاسخ ندهد؟ امام آن را نپذیرفت و به [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ}}<ref>«از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> [[استشهاد]] و از آن استفاده کرد که پرسیدن دلیل آن است که امام و [[رهبر]] فکری امت به همه مسائل و [[علوم]] اشراف دارد. در ادامه گفت‌و‌گو، این [[اندیشه]] در [[ذهن]] [[صفوان]] عبور کرد که پس شرایط، فراهم است و می‌تواند همه مسائل [[فکری]] و [[اجتماعی]] خود را از [[امام]] بپرسد و [[حضرت]] او را بی‌پاسخ نخواهد گذاشت. اما حضرت فرمود: شما به پرسیدن سفارش شده‌اید و پاسخ آن بر ما [[واجب]] نیست. این به ما مرتبط است که کی و چگونه پاسخ دهیم<ref>بصائر الدرجات، ص۶۰.</ref>. امام این نکته را به افراد دیگری نیز یادآور شده است<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۲۸۱.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در نامه‌ای به [[احمد بن محمد]] نوشت: [[شیعیان]] ما کسانی‌اند که از ما [[فرمان]] برند و [[سرکشی]] نکنند، در وقت [[ترس]] و [[خوف]] ما بترسند و در وقت ایمن [[احساس]] [[آرامش]] کنند. امام پس از [[تلاوت]] [[آیه]] ذکر و [[آیه نفر]] فرمود: بر شما [[پرسش]] واجب است، ولی پاسخ آن بر ما لازم نیست، چرا که در [[قرآن]] از بسیار پرسیدن [[نهی]] شده‌اید. [[مردمان]] گذشته بر اثر کثرت پرسش هلاک شدند و قرآن درباره آنان فرمود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! از چیزهایی مپرسید که چون برای شما آشکار گردانند به اندوهتان می‌افکند» سوره مائده، آیه ۱۰۱.</ref>. نهی از سرکشی و استفاده از کلمه خوف و [[امن]] در [[سیاق]] [[کلام امام]] دلالت بر این دارد که پاسخ به برخی از [[پرسش‌ها]] در [[زمان]] خوف و [[تقیه]] لازم نیست و خطر آن برای [[مکتب]] و پرسنده بیش از [[ضرر]] [[جهالت]] است و یا ظرفیت پرسندگان یکسان نبوده و همه افراد نمی‌توانستند برخی پاسخ‌ها را بر تابند. امام در پاسخ [[حسن بن علی وشاء]] که بر آن بود که با توجه به [[آیه اهل الذکر]]، امام باید به همه درخواست‌های [[علمی]] وی پاسخ گوید، فرمود: شما باید درخواست‌های خود را مطرح کنید، ولی شیوه [[پاسخ‌گویی]] به دست ماست<ref>بصائر الدرجات، ص۳۹.</ref>.
#مرزهای [[پرسش]] از اهل ذکر کدام‌اند؟ آیا ائمه{{عم}} به عنوان [[مرجع]] پرسش‌های [[دینی]] [[مردم]] باید در همه احوال و درباره هر مسأله، جوابگوی مردم باشند؟ [[ائمه]]{{عم}} از جمله، [[امام رضا]]{{ع}} مرزهایی را برای [[پرسش]] از [[اهل]] [[علم]] تعیین کرده‌اند. [[امام هشتم]] به نقل از [[امام سجاد]]{{ع}} گفته است: مردم باید نیازهای [[فکری]] خود را از ما بپرسند، ولی بر ما [[واجب]] نیست به همه [[پرسش‌ها]] پاسخ دهیم. چه بسا در مواردی پاسخ ندهیم<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۲.</ref>. امام رضا{{عم}} تأکید می‌کند که ائمه{{عم}} به همه [[معارف]] و [[احکام شریعت]] دانایند و [[جهل و نادانی]] در آنان [[راه]] ندارد و آنان [[داناترین]] مردم همه روزگاران‌اند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۰.</ref>. ولی مردم نباید [[انتظار]] داشته باشند که [[امام]] پاسخ‌گوی پرسش‌های آنان در همه احوال و شرایط باشد. پاسخ ندادن امام به مردم از سر بی‌خبری نیست، بلکه وی دیدبانی بیدار است و همه اوضاع و احوال [[امت]] خود را زیر نظر دارد. امام [[مصالح]] فکری و [[سیاسی]] [[جامعه]] و افراد را می‌سنجد. چه بسا [[آگاهی]] فرد و افرادی در شرایط ویژه به [[مصلحت جامعه]] نبوده باشد. امام رضا{{ع}} در پاسخ شخصی که پرسید آیا ممکن است چیزی از امام پرسیده شود و امام در پاسخ فرو ماند، فرمود: خیر. پاسخ آن نزد امام آماده است، ولی جواب نمی‌دهد<ref>بصائر الدرجات، ص۴۳.</ref>. امام در پاسخ [[احمد بن ابی‌نصر بزنطی]] فرمود: بر شما پرسیدن واجب است، ولی بر ما پاسخ واجب نیست<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۲۷۶.</ref>. [[صفوان بن یحیی]] از امام پرسیده: آیا امام ممکن است در پاسخ از سؤال از [[حلال و حرام]] در ماند و پاسخ ندهد؟ امام آن را نپذیرفت و به [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ}}<ref>«از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> [[استشهاد]] و از آن استفاده کرد که پرسیدن دلیل آن است که امام و [[رهبر]] فکری امت به همه مسائل و [[علوم]] اشراف دارد. در ادامه گفت‌و‌گو، این [[اندیشه]] در [[ذهن]] [[صفوان]] عبور کرد که پس شرایط، فراهم است و می‌تواند همه مسائل [[فکری]] و [[اجتماعی]] خود را از [[امام]] بپرسد و [[حضرت]] او را بی‌پاسخ نخواهد گذاشت. اما حضرت فرمود: شما به پرسیدن سفارش شده‌اید و پاسخ آن بر ما [[واجب]] نیست. این به ما مرتبط است که کی و چگونه پاسخ دهیم<ref>بصائر الدرجات، ص۶۰.</ref>. امام این نکته را به افراد دیگری نیز یادآور شده است<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۲۸۱.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در نامه‌ای به [[احمد بن محمد]] نوشت: [[شیعیان]] ما کسانی‌اند که از ما [[فرمان]] برند و [[سرکشی]] نکنند، در وقت [[ترس]] و [[خوف]] ما بترسند و در وقت ایمن [[احساس]] [[آرامش]] کنند. امام پس از [[تلاوت]] [[آیه]] ذکر و [[آیه نفر]] فرمود: بر شما [[پرسش]] واجب است، ولی پاسخ آن بر ما لازم نیست، چرا که در [[قرآن]] از بسیار پرسیدن [[نهی]] شده‌اید. [[مردمان]] گذشته بر اثر کثرت پرسش هلاک شدند و قرآن درباره آنان فرمود: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! از چیزهایی مپرسید که چون برای شما آشکار گردانند به اندوهتان می‌افکند» سوره مائده، آیه ۱۰۱.</ref>. نهی از سرکشی و استفاده از کلمه خوف و [[امن]] در [[سیاق]] [[کلام امام]] دلالت بر این دارد که پاسخ به برخی از [[پرسش‌ها]] در [[زمان]] خوف و [[تقیه]] لازم نیست و خطر آن برای [[مکتب]] و پرسنده بیش از [[ضرر]] [[جهالت]] است و یا ظرفیت پرسندگان یکسان نبوده و همه افراد نمی‌توانستند برخی پاسخ‌ها را بر تابند. امام در پاسخ [[حسن بن علی وشاء]] که بر آن بود که با توجه به [[آیه اهل الذکر]]، امام باید به همه درخواست‌های [[علمی]] وی پاسخ گوید، فرمود: شما باید درخواست‌های خود را مطرح کنید، ولی شیوه [[پاسخ‌گویی]] به دست ماست<ref>بصائر الدرجات، ص۳۹.</ref>.


امام در پاسخ ابن‌وشاء درباره [[وجوب]] جواب [[اهل الذکر]] به همه پرسش‌ها فرمود: بر ما واجب نیست به همه پرسش‌ها پاسخ گوییم [[اختیار]] آن در دست ماست. امام به آیه {{متن قرآن|هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«این بخشش ماست، پس بی‌شمار ببخش یا (برای خود) نگه‌دار!» سوره ص، آیه ۳۹.</ref> [[تمسک]] کرد<ref>تاویل الآیات الظاهرة، ص۲۵۹.</ref>. [[استشهاد]] به [[آیه]]، بر وجه [[تشبیه]] و تنظیر است، چنان که [[خداوند]] [[سلیمان]]{{ع}} را در [[امور دنیوی]] و یا [[معنوی]]، میان بخشیدن و امساک مخیر کرد، ما را نیز در بذل [[دانش]] و پاسخ بدان مخیر کرده است<ref>بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۷۶.</ref>.<ref>منابع: بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علی، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، محمد بن حسن معروف به صفار قمی (۲۹۰ق)، تحقیق: محسن کوچه باغی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق؛ تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، سید علی حسینی معروف به شرف الدین استر آبادی (قرن ۱۰ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۹ق؛ ترتیب مقاییس اللغة، أحمد بن فارس قزوینی معروف به ابن فارس (۳۹۵ق)، ترتیب و تنقیح: علی عسکری - حیدر مسجدی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۷ش؛ التفسیر، محمد بن مسعود معروف به عیاشی (۳۲۰ق)، تحقیق و تصحیح: سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الإسلامیة، اول، ۱۳۸۰ق، تفسیر مقاتل بن سلیمان، مقاتل بن سلیمان بلخی (۱۵۰ق)، تحقیق: عبدالله محمود شحاته، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۳ق؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی (معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۶۳ش؛ تفسیر نور الثقلین، عبد علی بن جمعه عروسی حویزی (۱۱۱۲ق)، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، اول، ۱۳۸۲ق، التوحید، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدهاشم حسینی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۳۶۸ق؛ تهذیب التهذیب، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، تحقیق: صدقی جمیل عطار، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق، جامع البیان فی تفسیر القرآن، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، بیروت، دار المعرفة، اول، ۱۴۱۲ق، الجامع الأحکام القرآن، محمد بن احمد معروف به قرطبی (۶۷۱ق)، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۶۴ ش؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، عبدالرحمن بن محمد ثعالبی (۸۷۵ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی - مؤسسة التاریخ العربی، ۱۴۱۸ق، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، عبدالرحمن بن ابی بکر معروف به جلال الدین سیوطی (۹۱۱ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۴ق؛ زاد المسیر فی علم التفسیر، عبدالرحمن بن علی معروف به ابن جوزی (۵۹۷ق)، تحقیق: عبدالرزاق مهدی، دار الکتاب العربی، اول، ۱۴۲۲ق؛ سیر أعلام النبلاء، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: شعیب ارنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، نهم، ۱۴۱۳ق؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، عبیدالله بن عبدالله معروف به حاکم حسکانی (۴۹۰ق)، تحقیق: محمدباقر محمودی، تهران، وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، اول، ۱۴۱۱ق؛ عیون أخبار الرضا محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، سوم، ۱۳۷۶ش؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار، احمد بن ابی سعید میبدی (قرن ۶ق)، به کوشش: علی اصغر حکمت، تهران، امیرکبیر، پنجم، ۱۳۷۱ش؛ متشابه القرآن و مختلفة، محمد بن علی مازندرانی معروف به ابن شهر آشوب (۵۸۸ق.)، قم، بیدار، اول، ۱۳۲۸ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۵ق؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین بن محمدتقی معروف به محدث نوری (۱۳۲۰ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت الا لإحیاء التراث، بیروت، دوم، ۱۴۰۸ق؛ المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، احمد بن محمد مقری فیومی (۷۷۰ق)، قم، دار الهجرة، اول، ۱۴۰۵ق؛ المفردات فی غریب القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تهران، دفتر نشر الکتاب، دوم، ۱۴۰۴ق؛ من لا یحضره الفقیه، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ مناقب آل أبی طالب، محمد بن علی مازندرانی معروف به ابن شهر آشوب (۵۸۸ق)، تحقیق: جمعی از اساتید نجف، نجف، المطبعة الحیدریة، ۱۳۷۶ق، المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، تهران، المطبعة الحیدریة، اول، ۱۳۷۷ق.</ref>.<ref>[[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه اهل ذکر - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه اهل ذکر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ص ۲۳۹.</ref>
امام در پاسخ ابن‌وشاء درباره [[وجوب]] جواب [[اهل الذکر]] به همه پرسش‌ها فرمود: بر ما واجب نیست به همه پرسش‌ها پاسخ گوییم [[اختیار]] آن در دست ماست. امام به آیه {{متن قرآن|هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«این بخشش ماست، پس بی‌شمار ببخش یا (برای خود) نگه‌دار!» سوره ص، آیه ۳۹.</ref> [[تمسک]] کرد<ref>تاویل الآیات الظاهرة، ص۲۵۹.</ref>. [[استشهاد]] به [[آیه]]، بر وجه [[تشبیه]] و تنظیر است، چنان که [[خداوند]] [[سلیمان]]{{ع}} را در [[امور دنیوی]] و یا [[معنوی]]، میان بخشیدن و امساک مخیر کرد، ما را نیز در بذل [[دانش]] و پاسخ بدان مخیر کرده است<ref>بحار الأنوار، ج۲۳، ص۱۷۶.</ref>.<ref>منابع: بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علی، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، محمد بن حسن معروف به صفار قمی (۲۹۰ق)، تحقیق: محسن کوچه باغی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق؛ تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، سید علی حسینی معروف به شرف الدین استر آبادی (قرن ۱۰ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۹ق؛ ترتیب مقاییس اللغة، أحمد بن فارس قزوینی معروف به ابن فارس (۳۹۵ق)، ترتیب و تنقیح: علی عسکری - حیدر مسجدی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۷ش؛ التفسیر، محمد بن مسعود معروف به عیاشی (۳۲۰ق)، تحقیق و تصحیح: سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الإسلامیة، اول، ۱۳۸۰ق، تفسیر مقاتل بن سلیمان، مقاتل بن سلیمان بلخی (۱۵۰ق)، تحقیق: عبدالله محمود شحاته، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۳ق؛ تفسیر نمونه، زیر نظر: ناصر بن علی محمد مکارم شیرازی (معاصر)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۶۳ش؛ تفسیر نور الثقلین، عبد علی بن جمعه عروسی حویزی (۱۱۱۲ق)، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، اول، ۱۳۸۲ق، التوحید، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدهاشم حسینی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۳۶۸ق؛ تهذیب التهذیب، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، تحقیق: صدقی جمیل عطار، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق، جامع البیان فی تفسیر القرآن، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، بیروت، دار المعرفة، اول، ۱۴۱۲ق، الجامع الأحکام القرآن، محمد بن احمد معروف به قرطبی (۶۷۱ق)، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۶۴ ش؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، عبدالرحمن بن محمد ثعالبی (۸۷۵ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی - مؤسسة التاریخ العربی، ۱۴۱۸ق، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، عبدالرحمن بن ابی بکر معروف به جلال الدین سیوطی (۹۱۱ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۴ق؛ زاد المسیر فی علم التفسیر، عبدالرحمن بن علی معروف به ابن جوزی (۵۹۷ق)، تحقیق: عبدالرزاق مهدی، دار الکتاب العربی، اول، ۱۴۲۲ق؛ سیر أعلام النبلاء، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: شعیب ارنؤوط، بیروت، مؤسسة الرسالة، نهم، ۱۴۱۳ق؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، عبیدالله بن عبدالله معروف به حاکم حسکانی (۴۹۰ق)، تحقیق: محمدباقر محمودی، تهران، وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، اول، ۱۴۱۱ق؛ عیون أخبار الرضا محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، سوم، ۱۳۷۶ش؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار، احمد بن ابی سعید میبدی (قرن ۶ق)، به کوشش: علی اصغر حکمت، تهران، امیرکبیر، پنجم، ۱۳۷۱ش؛ متشابه القرآن و مختلفة، محمد بن علی مازندرانی معروف به ابن شهر آشوب (۵۸۸ق.)، قم، بیدار، اول، ۱۳۲۸ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، اول، ۱۴۱۵ق؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین بن محمدتقی معروف به محدث نوری (۱۳۲۰ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت الا لإحیاء التراث، بیروت، دوم، ۱۴۰۸ق؛ المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، احمد بن محمد مقری فیومی (۷۷۰ق)، قم، دار الهجرة، اول، ۱۴۰۵ق؛ المفردات فی غریب القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تهران، دفتر نشر الکتاب، دوم، ۱۴۰۴ق؛ من لا یحضره الفقیه، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ مناقب آل أبی طالب، محمد بن علی مازندرانی معروف به ابن شهر آشوب (۵۸۸ق)، تحقیق: جمعی از اساتید نجف، نجف، المطبعة الحیدریة، ۱۳۷۶ق، المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، تهران، المطبعة الحیدریة، اول، ۱۳۷۷ق.</ref>.<ref>[[سید عباس صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید عباس]]، [[آیه اهل ذکر - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «آیه اهل ذکر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ص ۲۳۹.</ref>
۲۱۸٬۱۳۹

ویرایش