معجزه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
==خصوصیات معجزه== | ==خصوصیات معجزه== | ||
#[[اعجاز]] تنها راه [[اطمینان]]آور برای [[شناخت]] [[پیامبران]] است که انحصاری در برخی [[انبیا]] و یا گروهی از [[مردم]] ندارد؛ این مطلب از [[قرآن کریم]] نیز استفاده میشود. | #[[اعجاز]] تنها راه [[اطمینان]]آور برای [[شناخت]] [[پیامبران]] است که انحصاری در برخی [[انبیا]] و یا گروهی از [[مردم]] ندارد؛ این مطلب از [[قرآن کریم]] نیز استفاده میشود. | ||
#[[قرآن]] معجزه را از آن جهت که نشانه ارتباط وحیانی [[پیامبران]] با خداست، "[[آیه]]" یا "[[برهان]]" میخواند<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱.</ref>. و این واژهها در [[قرآن]]، در معانی دیگری نیز به کار رفتهاند<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ج ۲، ص ۴۶. </ref>. | #[[قرآن]] معجزه را از آن جهت که نشانه ارتباط وحیانی [[پیامبران]] با خداست، "[[آیه]]" یا "[[برهان]]" میخواند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱.</ref>. و این واژهها در [[قرآن]]، در معانی دیگری نیز به کار رفتهاند<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ج ۲، ص ۴۶. </ref>. | ||
#تحقق معجزه، محال ذاتی نیست، چون فرض آن مستلزم تناقض نیست، همچنین با توجه به [[قدرت]] مطلق [[خداوند]] و [[توانایی]] [[انسان]]، محال وقوعی نیز شمرده نمیشود و نمیتوان گفت که معلولی بدون [[علت]] است. | #تحقق معجزه، محال ذاتی نیست، چون فرض آن مستلزم تناقض نیست، همچنین با توجه به [[قدرت]] مطلق [[خداوند]] و [[توانایی]] [[انسان]]، محال وقوعی نیز شمرده نمیشود و نمیتوان گفت که معلولی بدون [[علت]] است. | ||
#وقوع معجزه منافاتی با [[ثبات]] [[سنتهای الهی]] که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده است، ندارد، زیرا اولاً معجزه نیز معلولی دارای [[علت]] است و ثانیاً [[سنت]] مذکور، مربوط به امور انسانی است و ربطی به امور طبیعی ندارد. | #وقوع معجزه منافاتی با [[ثبات]] [[سنتهای الهی]] که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده است، ندارد، زیرا اولاً معجزه نیز معلولی دارای [[علت]] است و ثانیاً [[سنت]] مذکور، مربوط به امور انسانی است و ربطی به امور طبیعی ندارد. | ||
#[[حقیقت]] [[اعجاز]] با [[برهان]] [[نظم]] تعارضی ندارد زیرا معجزه مصداقی از [[نظم]] ناشناخته است که توسط [[پیامبران]] شناخته میشوند. | #[[حقیقت]] [[اعجاز]] با [[برهان]] [[نظم]] تعارضی ندارد زیرا معجزه مصداقی از [[نظم]] ناشناخته است که توسط [[پیامبران]] شناخته میشوند. | ||
#دلالت معجزه بر [[نبوت]] آورنده آن، در صورتی که آن شخص [[ادعای نبوت]] و طلب همآوردی کند، برهانی است، زیرا در چنین شرایطی اگر وی [[دروغگو]] باشد و [[خداوند]] رسوایش نکند، [[مردم]] [[گمراه]] خواهند شد<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.</ref>. | #دلالت معجزه بر [[نبوت]] آورنده آن، در صورتی که آن شخص [[ادعای نبوت]] و طلب همآوردی کند، برهانی است، زیرا در چنین شرایطی اگر وی [[دروغگو]] باشد و [[خداوند]] رسوایش نکند، [[مردم]] [[گمراه]] خواهند شد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.</ref>. | ||
#وقوع معجزه بعد از اتمام [[حجت]]، از باب [[تفضل]] و تابع مصالحی است که فقط [[خداوند]] میداند<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۲۲۴.</ref>. | #وقوع معجزه بعد از اتمام [[حجت]]، از باب [[تفضل]] و تابع مصالحی است که فقط [[خداوند]] میداند<ref>[[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۲۲۴.</ref>. | ||
#با توجه به [[آیات قرآن]] مانند: {{متن قرآن|إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ}} و آیاتی مثل {{متن قرآن|اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ}} میتوان [[علت]] [[معجزات]] [[پیامبران]] را از یک جهت [[نفس]] [[نبوی]] و از جهت دیگر حقتعالی دانست. | #با توجه به [[آیات قرآن]] مانند: {{متن قرآن|إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ}} و آیاتی مثل {{متن قرآن|اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ}} میتوان [[علت]] [[معجزات]] [[پیامبران]] را از یک جهت [[نفس]] [[نبوی]] و از جهت دیگر حقتعالی دانست. |