بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[معجزه]]، از موضوعاتی است که بسیاری از [[اعتقادات]] اساسی دیگر بر آن مترتب است. [[معجزه]] آخرین راه [[الزام]] [[مردم]] به پذیرش [[دعوت]] [[حق]] است. به قول [[خواجه نصیر]] در کتاب تجرد الاعتقاد، [[راز]] پی بردن به [[صدق]] [[نبی]]، وجود [[معجزه]] بر دستان اوست<ref>حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۱۵۷.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۵-۱۷۶.</ref> | [[معجزه]]، از موضوعاتی است که بسیاری از [[اعتقادات]] اساسی دیگر بر آن مترتب است. [[معجزه]] آخرین راه [[الزام]] [[مردم]] به پذیرش [[دعوت]] [[حق]] است. به قول [[خواجه نصیر]] در کتاب تجرد الاعتقاد، [[راز]] پی بردن به [[صدق]] [[نبی]]، وجود [[معجزه]] بر دستان اوست<ref>حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۱۵۷.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۷۵-۱۷۶.</ref> | ||
==معناشناسی== | ==معناشناسی== | ||
===معنای لغوی=== | ===معنای لغوی=== | ||
[[اعجاز]] مصدر [[باب]] [[افعال]] از ریشه "ع ـ ج ـ ز" به معنای [[ناتوان]] ساختن یا [[ناتوان]] یافتن کسی یا چیزی بهکار رفته<ref> | [[اعجاز]] مصدر [[باب]] [[افعال]] از ریشه "ع ـ ج ـ ز" به معنای [[ناتوان]] ساختن یا [[ناتوان]] یافتن کسی یا چیزی بهکار رفته<ref>راغب، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۴۷؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۵۸؛ مقائیس اللغة، ج۴، ص۲۳۲.</ref> و در [[قرآن کریم]] به معنای نخست آمده است: {{متن قرآن|وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ}}<ref>و شما به ستوه آورندهی خداوند نیستید؛ سوره انعام، آیه۱۳۴.</ref>. واژه معجزه، اسم فاعل ماده "عجز" از [[باب]] [[افعال]] به معنای ناتوان کننده است<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]] و [[غلام علی عزیزی|عزیزی، غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۵۵۸ – ۵۶۴؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص ۱۸۱؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۷۴۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۱۶؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۷۶.</ref>. | ||
===معنای اصطلاحی=== | ===معنای اصطلاحی=== | ||
معجزه عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از [[قدرت]] افراد عادی ـ حتی نوابغ ـ بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر است. معجزه عملی است از طرف مدعی [[نبوت]] و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانهای روشن و دلیلی آشکار است بر [[صدق]] ادعای آورنده آن<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، | معجزه عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از [[قدرت]] افراد عادی ـ حتی نوابغ ـ بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر است. معجزه عملی است از طرف مدعی [[نبوت]] و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانهای روشن و دلیلی آشکار است بر [[صدق]] ادعای آورنده آن<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص۱۸۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۱۶.</ref>. | ||
معجزه را میتوان اینچنین تعریف کرد: معجزه یعنی [[بینه]] و آیت [[الهی]] که برای اثبات یک [[مأموریت الهی]] صورت میگیرد و همراه با [[تحدی]] است، منظوری [[الهی]] از او در کار است، این است که محدود است به شرایط خاص<ref> | معجزه را میتوان اینچنین تعریف کرد: معجزه یعنی [[بینه]] و آیت [[الهی]] که برای اثبات یک [[مأموریت الهی]] صورت میگیرد و همراه با [[تحدی]] است، منظوری [[الهی]] از او در کار است، این است که محدود است به شرایط خاص<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵، ص۴۲۷.</ref>. به عبارت دیگر معجزه کار و اثری است که از [[پیغمبری]] بهعنوان [[تحدی]] ـ یعنی برای اثبات مدعای خودش ـ آورده بشود و نشانهای بشری است بهطورکلی<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵ ص۴۲۷.</ref>. بر اساس این تعریف، معجزه دارای چهار رکن اساسی است که عبارتاند از: | ||
#معجزه آیت و نشانه [[الهی]] است. مقصود از آیت [[الهی]] بودن یعنی کاری که با نمایاندن [[قدرت خداوند]] به [[مردم]] همراه است که از این رکن در تعریفهای [[متکلمان]] [[مسلمان]] با قید "[[خارق عادت]]" یاد شده است. | #معجزه آیت و نشانه [[الهی]] است. مقصود از آیت [[الهی]] بودن یعنی کاری که با نمایاندن [[قدرت خداوند]] به [[مردم]] همراه است که از این رکن در تعریفهای [[متکلمان]] [[مسلمان]] با قید "[[خارق عادت]]" یاد شده است. | ||
#معجزه اثباتگر [[مأموریت الهی]] است. گاهی از [[مأموریت الهی]] با عنوان "منصبی از [[مناصب]] [[الهی]]" یاد میشود که مقصود از آن [[مقام رسالت]] و [[نبوت]] است. زیرا [[رسول]] یا [[نبی]] از سوی [[خداوند]]، [[مأموریت]] [[ابلاغ]] پیامها و دستوراتی را دارد. | #معجزه اثباتگر [[مأموریت الهی]] است. گاهی از [[مأموریت الهی]] با عنوان "منصبی از [[مناصب]] [[الهی]]" یاد میشود که مقصود از آن [[مقام رسالت]] و [[نبوت]] است. زیرا [[رسول]] یا [[نبی]] از سوی [[خداوند]]، [[مأموریت]] [[ابلاغ]] پیامها و دستوراتی را دارد. | ||
#معجزه همراه با [[تحدی]] و همآورد طلبی است. یعنی هماره در معجزه از [[مردم]] خواسته میشود اگر در [[صداقت]] و [[رسالت]] و ادعای [[اعجاز]] [[تردید]] دارند، میتوانند چیزی همسان با معجزه را ارائه کنند. | #معجزه همراه با [[تحدی]] و همآورد طلبی است. یعنی هماره در معجزه از [[مردم]] خواسته میشود اگر در [[صداقت]] و [[رسالت]] و ادعای [[اعجاز]] [[تردید]] دارند، میتوانند چیزی همسان با معجزه را ارائه کنند. | ||
#معجزه محدود به شرایط خاص است. مقصود از شرایط خاص آن است که [[پیامبران]] در منشی حکیمانه آنجا که واقعاً جای اثبات [[رسالت]] و [[نبوت]] بوده و [[ضرورت]] داشت برای اثبات این [[منصب]]، معجزه ارائه شود، بنا به [[اذن]] و [[فرمان الهی]] معجزاتی را متناسب با شرایط زمان ارائه میکردند و چنان نبود که طبق دلخواه [[مردم]]، به درخواستها و فزونطلبیهای آنان یکسره پاسخ مثبت داده، معجزاتی را ارائه کنند. بدینجهت [[قرآن]] تأکید میکند که [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} در برابر درخواستهای مکرر [[مشرکان]] برای ارائه معجزاتی همچون جاری ساختن چشمه، برخورداری از خانهای از طلا و نقره و... به آنان پاسخ منفی داده و اعلام کرده که جز انجام درخواست و [[اراده الهی]] کاری از او ساخته نیست<ref>اسراء، آیات ۹۷-۹۳</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، | #معجزه محدود به شرایط خاص است. مقصود از شرایط خاص آن است که [[پیامبران]] در منشی حکیمانه آنجا که واقعاً جای اثبات [[رسالت]] و [[نبوت]] بوده و [[ضرورت]] داشت برای اثبات این [[منصب]]، معجزه ارائه شود، بنا به [[اذن]] و [[فرمان الهی]] معجزاتی را متناسب با شرایط زمان ارائه میکردند و چنان نبود که طبق دلخواه [[مردم]]، به درخواستها و فزونطلبیهای آنان یکسره پاسخ مثبت داده، معجزاتی را ارائه کنند. بدینجهت [[قرآن]] تأکید میکند که [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} در برابر درخواستهای مکرر [[مشرکان]] برای ارائه معجزاتی همچون جاری ساختن چشمه، برخورداری از خانهای از طلا و نقره و... به آنان پاسخ منفی داده و اعلام کرده که جز انجام درخواست و [[اراده الهی]] کاری از او ساخته نیست<ref>سوره اسراء، آیات ۹۷-۹۳</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، ص۴۸؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref> | ||
[[معجزه]] بدینگونه توجیه میگردد: [[علل]] واقعی اشیا و پدیدهها برای [[بشر]] که میخواهد با [[علم]] و تجربه به [[حقیقت]] روابط آنها برسد، همواره مجهول است و تنها [[خداوند]] بر علتهای واقعی اشیا و پدیدهها [[آگاه]] است و [[بشر]] به وسیله تجربه و [[آزمایش]] فقط به یک سلسله تقارنات و ارتباطات دسترسی پیدا میکند و آن را رابطه علیت میپندارد. بر این اساس، [[معجزه]] به معنای به وقوع پیوستن حوادث و رویدادها از طریق روابط [[علمی]] و معلولی ناشناخته برای [[بشر]] است. در این چرخه هیچ علتی نفی نمیگردد، اما علتهای ناشناخته جایگزین علتهای تجربی و مألوف شده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، | [[معجزه]] بدینگونه توجیه میگردد: [[علل]] واقعی اشیا و پدیدهها برای [[بشر]] که میخواهد با [[علم]] و تجربه به [[حقیقت]] روابط آنها برسد، همواره مجهول است و تنها [[خداوند]] بر علتهای واقعی اشیا و پدیدهها [[آگاه]] است و [[بشر]] به وسیله تجربه و [[آزمایش]] فقط به یک سلسله تقارنات و ارتباطات دسترسی پیدا میکند و آن را رابطه علیت میپندارد. بر این اساس، [[معجزه]] به معنای به وقوع پیوستن حوادث و رویدادها از طریق روابط [[علمی]] و معلولی ناشناخته برای [[بشر]] است. در این چرخه هیچ علتی نفی نمیگردد، اما علتهای ناشناخته جایگزین علتهای تجربی و مألوف شده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۷۷.</ref>. | ||
====تعاریف دیگر==== | ====تعاریف دیگر==== | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
#بعضی مانند مادی مسلکان و نیز آنان که قصد نفی [[معجزه]] را دارند، ممکن است [[معجزه]] را این طور تعریف کنند که [[معجزه]]، یعنی آنچه بدون [[علت]] روی میدهد. این تعریف نادرست است؛ زیرا اگر [[معجزه]] بدون [[علت]] رخ داده باشد، [[دلیل]] بر هیچ امری نخواهد بود. | #بعضی مانند مادی مسلکان و نیز آنان که قصد نفی [[معجزه]] را دارند، ممکن است [[معجزه]] را این طور تعریف کنند که [[معجزه]]، یعنی آنچه بدون [[علت]] روی میدهد. این تعریف نادرست است؛ زیرا اگر [[معجزه]] بدون [[علت]] رخ داده باشد، [[دلیل]] بر هیچ امری نخواهد بود. | ||
#ممکن است گروهی دیگر [[معتقد]] باشند [[معجزه]] پیدایش چیزی بدون [[علت]] و نیز استثنای در [[قانون علیت]] نیست، بلکه [[معجزه]] به این معناست که به جای [[علت]] واقعی یک رویداد، [[علت]] دیگری [[جانشین]] آن میگردد. در [[حقیقت]]، در [[معجزه]] اصل علیت نفی نشده، بلکه [[جانشین]] [[علت]] دیگر گردیده است؛ مثلاً [[علت]] واقعی و [[حقیقی]] پیدایش [[انسان]]، آمیزش دو [[انسان]] است؛ حالا چنانچه این [[علت]] جای خود را به [[علت]] دیگری دهد و انسانی از غیر طریق آمیزش دو [[انسان]] پدید آید، آن [[معجزه]] است. این گفتار ناشی از عدم اطلاع بر [[علوم عقلی]] است؛ زیرا در عالم، [[نظام]] [[علت]] و معلول حکمفرماست. این [[نظام]]، [[نظامی]] قراردادی نیست که بتواند آن را تغییر و تبدیل نمود، بلکه بر اساس رابطهای [[حقیقی]] و واقعی و تخلفناپذیر است. | #ممکن است گروهی دیگر [[معتقد]] باشند [[معجزه]] پیدایش چیزی بدون [[علت]] و نیز استثنای در [[قانون علیت]] نیست، بلکه [[معجزه]] به این معناست که به جای [[علت]] واقعی یک رویداد، [[علت]] دیگری [[جانشین]] آن میگردد. در [[حقیقت]]، در [[معجزه]] اصل علیت نفی نشده، بلکه [[جانشین]] [[علت]] دیگر گردیده است؛ مثلاً [[علت]] واقعی و [[حقیقی]] پیدایش [[انسان]]، آمیزش دو [[انسان]] است؛ حالا چنانچه این [[علت]] جای خود را به [[علت]] دیگری دهد و انسانی از غیر طریق آمیزش دو [[انسان]] پدید آید، آن [[معجزه]] است. این گفتار ناشی از عدم اطلاع بر [[علوم عقلی]] است؛ زیرا در عالم، [[نظام]] [[علت]] و معلول حکمفرماست. این [[نظام]]، [[نظامی]] قراردادی نیست که بتواند آن را تغییر و تبدیل نمود، بلکه بر اساس رابطهای [[حقیقی]] و واقعی و تخلفناپذیر است. | ||
#فرق است میان خرق [[قانون علیت]] و خرق [[ناموس]] [[طبیعت]]. [[معجزه]] آن نیست که چیزی از غیر راه [[علت]] اصلی پدید آمده باشد، بلکه آنچه از غیر مسیر و جریان عادی و طبیعی به وجود آمده باشد، [[معجزه]] نام دارد. به بیان بهتر: [[معجزه]] خارج شدن امری است از جریان عادی به نحوی که دخالت ماوراء الطبیعه در آن آشکار باشد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، | #فرق است میان خرق [[قانون علیت]] و خرق [[ناموس]] [[طبیعت]]. [[معجزه]] آن نیست که چیزی از غیر راه [[علت]] اصلی پدید آمده باشد، بلکه آنچه از غیر مسیر و جریان عادی و طبیعی به وجود آمده باشد، [[معجزه]] نام دارد. به بیان بهتر: [[معجزه]] خارج شدن امری است از جریان عادی به نحوی که دخالت ماوراء الطبیعه در آن آشکار باشد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۷۷.</ref>. | ||
#بعضی ممکن است معجزه را اینطور تعریف کنند: معجزه یعنی آنچه که بدون علت روی میدهد. ولی این تعریف بسیار [[نادرست]] است و شاید مادی مسلکان و آنان که میخواهند معجزه را [[نفی]] کنند این نغمه را آغاز کردهاند و سپس کم و بیش به سر زبانها افتاده است، زیرا کسانی که طرفدار معجزه هستند میخواهند آن را [[دلیل]] به چیزی بدانند و حال اینکه اگر معجزه بدون علت رخ داده باشد؛ دلیل بر هیچ امری نخواهد بود!! وانگهی اگر (به فرض محال) یک چیزی بدون علت پیدا شود دیگر هیچ چیز را در عالم نمیشود [[اثبات]] کرد، نه اصلی از اصول [[علمی]] و طبیعی برجای میماند و نه از اصول [[فلسفی]] و [[کلامی]] و حتی [[اثبات خدا]] هم [[متزلزل]] میگردد. چرا؟ زیرا ما [[خدا]] را به [[دلیل]] اینکه علت عالم است میشناسیم و اگر فرض کنیم که در هستی نظامی وجود ندارد بلکه ممکن است چیزی بدون علت پدید آید، این احتمال را که عالم به کلی صدفه و بدون علت پدید آمده است، نمیتوانیم رد کنیم. پس این تعریف برای معجزه بسیار [[نادرست]] است<ref>این مطلب؛ در کنار «عدل الهی» مشروحاً بحث شده که این گمان باطلی است کسی که خیال کند: اینکه ما کارها را از طریق سیب و مسبب و علت و معلول انجام میدهیم به خاطر عجز ماست و چون خدا قادر مطلق است دیگر علت و معلول برای او مطرح نیست!! خیر، در جای خود به اثبات رسیده و نزد حکما مسلما است که قدوسیت و کمال ذات الهی اقتضا میکند که کارها در نظام علت و معلول انجام گیرد و به عبارت واضحتر نظام علت و معلول یعنی نظام فعل خدا و نظام کار خدا. در قرآن مجید آیات زیادی بر این مطلب دلالت دارد که همواره خدای بزرگ از طریق اسباب، أوامر خویش را به اجرا در میآورد، چه اسباب طبیعی مانند نزول باران و روییدن گیاهان و امثال آنها و چه اسباب غیر طبیعی و ماوراء محسوس مانند ملائکه وجود غیر مرئی حق متعال.</ref>. | #بعضی ممکن است معجزه را اینطور تعریف کنند: معجزه یعنی آنچه که بدون علت روی میدهد. ولی این تعریف بسیار [[نادرست]] است و شاید مادی مسلکان و آنان که میخواهند معجزه را [[نفی]] کنند این نغمه را آغاز کردهاند و سپس کم و بیش به سر زبانها افتاده است، زیرا کسانی که طرفدار معجزه هستند میخواهند آن را [[دلیل]] به چیزی بدانند و حال اینکه اگر معجزه بدون علت رخ داده باشد؛ دلیل بر هیچ امری نخواهد بود!! وانگهی اگر (به فرض محال) یک چیزی بدون علت پیدا شود دیگر هیچ چیز را در عالم نمیشود [[اثبات]] کرد، نه اصلی از اصول [[علمی]] و طبیعی برجای میماند و نه از اصول [[فلسفی]] و [[کلامی]] و حتی [[اثبات خدا]] هم [[متزلزل]] میگردد. چرا؟ زیرا ما [[خدا]] را به [[دلیل]] اینکه علت عالم است میشناسیم و اگر فرض کنیم که در هستی نظامی وجود ندارد بلکه ممکن است چیزی بدون علت پدید آید، این احتمال را که عالم به کلی صدفه و بدون علت پدید آمده است، نمیتوانیم رد کنیم. پس این تعریف برای معجزه بسیار [[نادرست]] است<ref>این مطلب؛ در کنار «عدل الهی» مشروحاً بحث شده که این گمان باطلی است کسی که خیال کند: اینکه ما کارها را از طریق سیب و مسبب و علت و معلول انجام میدهیم به خاطر عجز ماست و چون خدا قادر مطلق است دیگر علت و معلول برای او مطرح نیست!! خیر، در جای خود به اثبات رسیده و نزد حکما مسلما است که قدوسیت و کمال ذات الهی اقتضا میکند که کارها در نظام علت و معلول انجام گیرد و به عبارت واضحتر نظام علت و معلول یعنی نظام فعل خدا و نظام کار خدا. در قرآن مجید آیات زیادی بر این مطلب دلالت دارد که همواره خدای بزرگ از طریق اسباب، أوامر خویش را به اجرا در میآورد، چه اسباب طبیعی مانند نزول باران و روییدن گیاهان و امثال آنها و چه اسباب غیر طبیعی و ماوراء محسوس مانند ملائکه وجود غیر مرئی حق متعال.</ref>. | ||
#ممکن است گروهی دیگر بگویند معجزه پیدایش چیزی بدون علت نیست؛ استثناء در [[قانون علیت]] نیست. بلکه به این معناست که به جای علت [[واقعی]] یک شیئی، علت دیگری [[جانشین]] آن میگردد، و بالاخره معجزه یعنی جانشین شدن علتی به جای علت دیگر. مثلاً علت واقعی و [[حقیقی]] پیدایش [[انسان]] آمیزش دو انسان است حالا اگر این علت [[حقیقی]] کنار رود و جایش را به علت دیگری بدهد و [[انسانی]] از غیر طریق آمیزش دو [[انسان]] پدید آید، آن معجزه است. این گفتار نیز ناشی از عدم اطلاع بر [[علوم عقلی]] است، زیرا پس از آنکه پذیرفتیم که در عالم، [[نظام]] علت و معلول حکمفرماست؛ این نظام یک نظام قراردادی نیست که بشود آن را [[تغییر]] و تبدیل نمود بلکه طی یک رابطه حقیقی و [[واقعی]] و تخلفناپذیر است. یعنی در [[طبیعت]] اگر “الف” علت “ب” بود بین “الف و ب” یک رابطه واقعی و حقیقی برقرار است که نه “الف” آنچنان رابطه را با غیر “ب” دارد و نه “ب” با غیر “الف” میتواند داشته باشد و هیچگاه “ب” بدون “الف” هستی نمییابد. و بالاخره علت واقعی یک امر؛ یک امر است و بس؛ و هیچ چیز با دو چیز نمیتواند رابطه علت و معلولی داشته باشد. پس در مثال فوق هیچگاه نمیشود “ج” به جای “الف” بنشیند و یا بالعکس “د” به جای ب معلول “الف” گردد<ref>در اینکه رابطه بین علت و معلول چگونه رابطهای است و چرا نمیشود از یک علت بیش از یک معلول پدید آید و با یک شیء معلول در علت بوده باشد؟ در پاورقیهای جلد سوم اصول فلسفه مشروحاً بحث شده و خوانندگان محترم میتوانند به کتاب مزبور مراجعه فرمایند.</ref>. | #ممکن است گروهی دیگر بگویند معجزه پیدایش چیزی بدون علت نیست؛ استثناء در [[قانون علیت]] نیست. بلکه به این معناست که به جای علت [[واقعی]] یک شیئی، علت دیگری [[جانشین]] آن میگردد، و بالاخره معجزه یعنی جانشین شدن علتی به جای علت دیگر. مثلاً علت واقعی و [[حقیقی]] پیدایش [[انسان]] آمیزش دو انسان است حالا اگر این علت [[حقیقی]] کنار رود و جایش را به علت دیگری بدهد و [[انسانی]] از غیر طریق آمیزش دو [[انسان]] پدید آید، آن معجزه است. این گفتار نیز ناشی از عدم اطلاع بر [[علوم عقلی]] است، زیرا پس از آنکه پذیرفتیم که در عالم، [[نظام]] علت و معلول حکمفرماست؛ این نظام یک نظام قراردادی نیست که بشود آن را [[تغییر]] و تبدیل نمود بلکه طی یک رابطه حقیقی و [[واقعی]] و تخلفناپذیر است. یعنی در [[طبیعت]] اگر “الف” علت “ب” بود بین “الف و ب” یک رابطه واقعی و حقیقی برقرار است که نه “الف” آنچنان رابطه را با غیر “ب” دارد و نه “ب” با غیر “الف” میتواند داشته باشد و هیچگاه “ب” بدون “الف” هستی نمییابد. و بالاخره علت واقعی یک امر؛ یک امر است و بس؛ و هیچ چیز با دو چیز نمیتواند رابطه علت و معلولی داشته باشد. پس در مثال فوق هیچگاه نمیشود “ج” به جای “الف” بنشیند و یا بالعکس “د” به جای ب معلول “الف” گردد<ref>در اینکه رابطه بین علت و معلول چگونه رابطهای است و چرا نمیشود از یک علت بیش از یک معلول پدید آید و با یک شیء معلول در علت بوده باشد؟ در پاورقیهای جلد سوم اصول فلسفه مشروحاً بحث شده و خوانندگان محترم میتوانند به کتاب مزبور مراجعه فرمایند.</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
به بیان بهتر: معجزه خارج شدن امری است از جریان عادی به نحوی که دخالت ماوراء الطبیعه در آن آشکار باشد. با این بیان در پیدایش معجزه، علتی به جای علت دیگر نمینشیند، بلکه این مطلب که بین علت و معلول یک نوع رابطه [[حقیقی]] و تخلفناپذیر برقرار است پذیرفته شده؛ ولی مسئله معجزه بدین گونه توجیه میگردد که: [[علل]] [[واقعی]] اشیاء برای [[بشر]] که میخواهد با [[علم]] و تجربه به آنها برسد همواره مجهول است و تنها [[خداوند]] [[آگاه]] بر علتهای واقعی اشیاء است و بشر بهوسیله تجربه و [[آزمایش]] فقط به یک [[سلسله]] تقارنات و [[ارتباطات]] دسترسی پیدا میکند و بیجا آن را رابطه علیت میپندارد. روی این حساب معجزه امری است که از غیر مسیر عادی که بشر تنها مسیر پیدایش آن امر پنداشته است؛ پدید آید. این نکته را باز توضیح خواهیم داد. | به بیان بهتر: معجزه خارج شدن امری است از جریان عادی به نحوی که دخالت ماوراء الطبیعه در آن آشکار باشد. با این بیان در پیدایش معجزه، علتی به جای علت دیگر نمینشیند، بلکه این مطلب که بین علت و معلول یک نوع رابطه [[حقیقی]] و تخلفناپذیر برقرار است پذیرفته شده؛ ولی مسئله معجزه بدین گونه توجیه میگردد که: [[علل]] [[واقعی]] اشیاء برای [[بشر]] که میخواهد با [[علم]] و تجربه به آنها برسد همواره مجهول است و تنها [[خداوند]] [[آگاه]] بر علتهای واقعی اشیاء است و بشر بهوسیله تجربه و [[آزمایش]] فقط به یک [[سلسله]] تقارنات و [[ارتباطات]] دسترسی پیدا میکند و بیجا آن را رابطه علیت میپندارد. روی این حساب معجزه امری است که از غیر مسیر عادی که بشر تنها مسیر پیدایش آن امر پنداشته است؛ پدید آید. این نکته را باز توضیح خواهیم داد. | ||
آیا معجزه ممکن است؟ جواب این سؤال تا حدودی در بخش قبل روشن شد یعنی اینکه معجزه ممکن است، یا محال، بستگی دارد به تعریف معجزه و اینکه ما آن را چگونه توجیه نماییم. اگر بگوییم معجزه یعنی آنچه که بدون علت پدید میآید [[بدیهی]] است که محال است. و نیز اگر بگوییم معجزه [[نقض]] [[قانون علیت]] است یعنی همان که علتی به جای علت حقیقی و واقعی امر بنشیند، باز هم ممکن نیست. اما اگر به معنای سوم گرفتیم یعنی خارج شدن [[طبیعت]] از جریان عادی خودش؛ در این صورت معجزه ممکن است نه محال<ref>آشنایی با قرآن، ج۱-۲، | آیا معجزه ممکن است؟ جواب این سؤال تا حدودی در بخش قبل روشن شد یعنی اینکه معجزه ممکن است، یا محال، بستگی دارد به تعریف معجزه و اینکه ما آن را چگونه توجیه نماییم. اگر بگوییم معجزه یعنی آنچه که بدون علت پدید میآید [[بدیهی]] است که محال است. و نیز اگر بگوییم معجزه [[نقض]] [[قانون علیت]] است یعنی همان که علتی به جای علت حقیقی و واقعی امر بنشیند، باز هم ممکن نیست. اما اگر به معنای سوم گرفتیم یعنی خارج شدن [[طبیعت]] از جریان عادی خودش؛ در این صورت معجزه ممکن است نه محال<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج۱-۲، ص۲۰۷-۲۱۱.</ref>. پس معجزه خرق نوامیس طبیعت است<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج۱-۲، ص۲۱۴ و ۲۱۷.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۷۴۴.</ref> | ||
==روابط مفهومی== | ==روابط مفهومی== | ||
===رابطه با مفهوم [[کرامت]]=== | ===رابطه با مفهوم [[کرامت]]=== | ||
{{اصلی|کرامت}} | {{اصلی|کرامت}} | ||
انجام کار [[خارقالعاده]] که همراه یا هماهنگ با دعوی [[نبوت]] باشد، "معجزه" نام دارد. اما اگر کار [[خارقالعاده]] از [[بنده صالح خدا]] سربزند که مدعی [[نبوت]] نباشد، "[[کرامت]]" نامیده میشود. [[کرامت]] لطفی است که [[خداوند]] به [[بندگان]] [[شایسته]] خویش عطا میکند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، | انجام کار [[خارقالعاده]] که همراه یا هماهنگ با دعوی [[نبوت]] باشد، "معجزه" نام دارد. اما اگر کار [[خارقالعاده]] از [[بنده صالح خدا]] سربزند که مدعی [[نبوت]] نباشد، "[[کرامت]]" نامیده میشود. [[کرامت]] لطفی است که [[خداوند]] به [[بندگان]] [[شایسته]] خویش عطا میکند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص۲۱۱.</ref>. [[گواه]] این امر که [[بندگان]] [[صالح]] [[خدا]] "از غیر [[پیامبران]]" نیز میتوانند مبدأ [[کارهای خارقالعاده]] شوند، [[نزول]] [[مائده]] آسمانی برای [[حضرت مریم]] و انتقال تخت [[ملکه سبا]] در یک لحظه از [[یمن]] به [[فلسطین]] توسط فردی برجسته از [[یاران]] [[حضرت سلیمان]] "[[آصف بن برخیا]]" است. [[قرآن کریم]] درباره [[مریم]] میفرماید: {{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا}}<ref>«هر وقت که زکریا وارد محراب او میشد پیش او خوردنی مییافت»؛ سوره آل عمران، آیه۳۷.</ref>. درباره ماجرای [[تخت بلقیس]] نیز میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}<ref>«آن کس که نزد او دانشی از کتاب بود، گفت من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو میآورم»؛ سوره نمل، آیه۴۰.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۱۷-۴۱۸.</ref> | ||
معجزه، یعنی بیّنه و آیت [[الهی]] که برای اثبات مأموریتی [[الهی]] صورت میگیرد و مقرون به [[تحدی]] است. بنابراین، به شرایط خاصی محدود است؛ اما [[کرامت]] امری [[خارقالعاده]] است که صرفاً اثر قوت روحی و [[قداست]] نفسانی یک [[انسان کامل]] یا نیمه کامل است و برای اثبات منظور [[الهی]] خاصی نیست. چنین امری فراوان رخ میدهد و حتی میتوان گفت امری عادی است و به شرطی مشروط نیست. معجزه زبان خداست که شخصی را تأیید میکند، ولی [[کرامت]] چنین زبانی ندارد<ref>مطهری، نبوت، ص۱۴۳ | معجزه، یعنی بیّنه و آیت [[الهی]] که برای اثبات مأموریتی [[الهی]] صورت میگیرد و مقرون به [[تحدی]] است. بنابراین، به شرایط خاصی محدود است؛ اما [[کرامت]] امری [[خارقالعاده]] است که صرفاً اثر قوت روحی و [[قداست]] نفسانی یک [[انسان کامل]] یا نیمه کامل است و برای اثبات منظور [[الهی]] خاصی نیست. چنین امری فراوان رخ میدهد و حتی میتوان گفت امری عادی است و به شرطی مشروط نیست. معجزه زبان خداست که شخصی را تأیید میکند، ولی [[کرامت]] چنین زبانی ندارد<ref>مطهری، مرتضی، نبوت، ص۱۴۳ ـ ۱۰۰؛ مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ج۳، ص۷۰؛ آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۲۱۱ - ۲۰۴؛ ولاءها و ولایتها، ص۸۳.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۸۰.</ref> | ||
در مجموع باید بگوییم [[کرامت]] از دو جهت با معجزه متفاوت است: [[کرامت]] همراه با ادعای [[مأموریت الهی]] نیست؛ [[کرامت]] مشروط به شرایط خاص هم نیست. یعنی یک شخص بنا به [[قدرت روحی]]، [[معنوی]] و نفسانی خود میتواند کارهای خارقالعادهای در سطوح مختلف ارائه کند. بر این اساس: [[کرامت]] یک امر [[خارقالعاده]] است که صرفاً اثر [[قوت روح]] و [[قداست]] نفسانی یک [[انسان کامل]] یا نیمهکامل است و برای اثبات منظور [[الهی]] خاصی نیست. اینچنین امری فراوان رخ میدهد و حتی میتوان گفت یک امر عادی است و مشروط به شرطی نیست. معجزه زبان [[خدا]]ست که شخصی را تأیید میکند، ولی [[کرامت]] چنین زبانی نیست<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[نبوت ۱(کتاب)|نبوت]]، مجموعه آثار، | در مجموع باید بگوییم [[کرامت]] از دو جهت با معجزه متفاوت است: [[کرامت]] همراه با ادعای [[مأموریت الهی]] نیست؛ [[کرامت]] مشروط به شرایط خاص هم نیست. یعنی یک شخص بنا به [[قدرت روحی]]، [[معنوی]] و نفسانی خود میتواند کارهای خارقالعادهای در سطوح مختلف ارائه کند. بر این اساس: [[کرامت]] یک امر [[خارقالعاده]] است که صرفاً اثر [[قوت روح]] و [[قداست]] نفسانی یک [[انسان کامل]] یا نیمهکامل است و برای اثبات منظور [[الهی]] خاصی نیست. اینچنین امری فراوان رخ میدهد و حتی میتوان گفت یک امر عادی است و مشروط به شرطی نیست. معجزه زبان [[خدا]]ست که شخصی را تأیید میکند، ولی [[کرامت]] چنین زبانی نیست<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[نبوت ۱(کتاب)|نبوت]]، مجموعه آثار، ج۴، ص۵۶۲.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، ص۴۸.</ref> | ||
===رابطه معجزه با [[خرق عادت]]=== | ===رابطه معجزه با [[خرق عادت]]=== | ||
{{اصلی|خرق عادت}} | {{اصلی|خرق عادت}} | ||
پدیدههایی که در این [[جهان]]، پدید میآید غالباً از راه اسباب و عللی است که با آزمایشهای گوناگون، قابل [[شناخت]] است مانند [[اکثریت]] قریب به اتفاق پدیدههای فیزیکی و شیمیایی و زیستی و روانی. ولی در موارد نادری، پارهای از این پدیدهها به گونۀ دیگری تحقق مییابد و میتوان کلیّه اسباب و [[علل]] آنها را به وسیله آزمایشهای حسی [[شناخت]] و شواهدی یافت میشود که در پیدایش اینگونه پدیدهها نوع دیگری از عوامل مؤثر است مانند کارهای شگفت انگیزی که [[مرتاضان]]، انجام میدهند و متخصصان [[علوم]] مختلف، [[گواهی]] میدهند این [[کارها]] براساس [[قوانین]] [[علوم]] مادی و تجربی، انجام نمییابد. چنین اموری را "[[خارقالعاده]]" مینامند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]</ref>. امور [[خارقالعاده]] را میتوان به دو بخش کلی، تقسیم کرد: | پدیدههایی که در این [[جهان]]، پدید میآید غالباً از راه اسباب و عللی است که با آزمایشهای گوناگون، قابل [[شناخت]] است مانند [[اکثریت]] قریب به اتفاق پدیدههای فیزیکی و شیمیایی و زیستی و روانی. ولی در موارد نادری، پارهای از این پدیدهها به گونۀ دیگری تحقق مییابد و میتوان کلیّه اسباب و [[علل]] آنها را به وسیله آزمایشهای حسی [[شناخت]] و شواهدی یافت میشود که در پیدایش اینگونه پدیدهها نوع دیگری از عوامل مؤثر است مانند کارهای شگفت انگیزی که [[مرتاضان]]، انجام میدهند و متخصصان [[علوم]] مختلف، [[گواهی]] میدهند این [[کارها]] براساس [[قوانین]] [[علوم]] مادی و تجربی، انجام نمییابد. چنین اموری را "[[خارقالعاده]]" مینامند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]].</ref>. امور [[خارقالعاده]] را میتوان به دو بخش کلی، تقسیم کرد: | ||
#اموری که هر چند اسباب و [[علل]] عادی ندارد، اما اسباب غیرعادی آنها کم و بیش در [[اختیار]] [[بشر]] قرار میگیرد و میتوان با آموزشها و تمرینهای ویژهای به آنها دست یافت، مانند کارهای [[مرتاضان]]. | #اموری که هر چند اسباب و [[علل]] عادی ندارد، اما اسباب غیرعادی آنها کم و بیش در [[اختیار]] [[بشر]] قرار میگیرد و میتوان با آموزشها و تمرینهای ویژهای به آنها دست یافت، مانند کارهای [[مرتاضان]]. | ||
#کارهای خارقالعادهای که تحقق آنها مربوط به [[اذن]] خاص [[الهی]] است و [[اختیار]] آنها به دست افرادی که ارتباط با [[خدای متعال]] ندارند سپرده نمیشود و از اینروی دارای دو ویژگی اساسی است. اولا قابل [[تعلیم و تعلّم]] نیست و ثانیاً تحت تأثیر نیروی قویتری قرار نمیگیرد و مغلوب عاملِ دیگری واقع نمیشود. اینگونه خوارق عادت، مخصوص [[بندگان]] [[برگزیده]] خداست و هرگز در دام [[گمراهان]] و هوسبازان نمیافتد، ولی اختصاص به [[پیامبران]] ندارد بلکه گاهی سایر [[اولیاء]] [[خدا]] هم از آنها برخوردار میشوند و از اینروی، به اصطلاح [[کلامی]]، همه آنها را "معجزه" نمیخوانند و معمولاً چنین کارهایی که از غیر [[پیامبران]] سر می زند بنام "[[کرامت]]" موسوم میگردد، چنانکه علمهای غیرعادی [[الهی]] هم منحصر به "[[وحی]] [[نبوت]]" نیست و هنگامی که چنین علمهایی به دیگران داده شود بنام "[[الهام]]" و "[[تحدیث]]" و مانند آنها نامیده میشود. ضمناً راه بازشناسی این دو نوع از خوارق عادت "[[الهی]] و غیر [[الهی]]" نیز معلوم شد، یعنی اگر انجام دادن امر خارقالعادهای قابل [[تعلیم و تعلّم]] باشد یا فاعل دیگری بتواند جلو ایجاد یا ادامه آن را بگیرد و اثرش را خنثی سازد از قبیل خوارق عادت [[الهی]] نخواهد بود. چنانکه [[تبهکاری]] و [[فساد]] [[عقاید]] و [[اخلاق]] شخص را میتوان نشانه دیگری بر عدم ارتباط وی با [[خدای متعال]]، و [[شیطانی]] یا نفسانی بودن کارهایش به حساب آورد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]</ref>. | #کارهای خارقالعادهای که تحقق آنها مربوط به [[اذن]] خاص [[الهی]] است و [[اختیار]] آنها به دست افرادی که ارتباط با [[خدای متعال]] ندارند سپرده نمیشود و از اینروی دارای دو ویژگی اساسی است. اولا قابل [[تعلیم و تعلّم]] نیست و ثانیاً تحت تأثیر نیروی قویتری قرار نمیگیرد و مغلوب عاملِ دیگری واقع نمیشود. اینگونه خوارق عادت، مخصوص [[بندگان]] [[برگزیده]] خداست و هرگز در دام [[گمراهان]] و هوسبازان نمیافتد، ولی اختصاص به [[پیامبران]] ندارد بلکه گاهی سایر [[اولیاء]] [[خدا]] هم از آنها برخوردار میشوند و از اینروی، به اصطلاح [[کلامی]]، همه آنها را "معجزه" نمیخوانند و معمولاً چنین کارهایی که از غیر [[پیامبران]] سر می زند بنام "[[کرامت]]" موسوم میگردد، چنانکه علمهای غیرعادی [[الهی]] هم منحصر به "[[وحی]] [[نبوت]]" نیست و هنگامی که چنین علمهایی به دیگران داده شود بنام "[[الهام]]" و "[[تحدیث]]" و مانند آنها نامیده میشود. ضمناً راه بازشناسی این دو نوع از خوارق عادت "[[الهی]] و غیر [[الهی]]" نیز معلوم شد، یعنی اگر انجام دادن امر خارقالعادهای قابل [[تعلیم و تعلّم]] باشد یا فاعل دیگری بتواند جلو ایجاد یا ادامه آن را بگیرد و اثرش را خنثی سازد از قبیل خوارق عادت [[الهی]] نخواهد بود. چنانکه [[تبهکاری]] و [[فساد]] [[عقاید]] و [[اخلاق]] شخص را میتوان نشانه دیگری بر عدم ارتباط وی با [[خدای متعال]]، و [[شیطانی]] یا نفسانی بودن کارهایش به حساب آورد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]].</ref>. | ||
====تفاوت معجزه با [[اعمال]] ساحران و [[مرتاضان]]==== | ====تفاوت معجزه با [[اعمال]] ساحران و [[مرتاضان]]==== | ||
معجزه از آن جهت برای مدعی [[نبوت]] [[آیه]] و [[بینه]] به شمار میآید که با سایر امور [[خارقالعاده]] در خصوصیات زیر تفاوت دارند: | معجزه از آن جهت برای مدعی [[نبوت]] [[آیه]] و [[بینه]] به شمار میآید که با سایر امور [[خارقالعاده]] در خصوصیات زیر تفاوت دارند: | ||
#'''[[آموزش]] ناپذیری:''' آورنده معجزه بدون سابقۀ هر نوع [[آموزش]]، دست به [[اعجاز]] میزند، در حالی که انجام یافتن امور خارقالعادۀ دیگر، نتیجه یک رشته آموزشها و تمرینهاست. [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] درباره [[حضرت موسی|موسی بن عمران]] {{ع}} میفرماید: پس از سپری کردن دوران [[جوانی]] راهی [[مصر]] شد. در نیمۀ راه به [[نبوت]] و [[رسالت]] [[مبعوث]] گردید و خطاب آمد: "ای [[موسی]] عصا را بیفکن. چون افکند، ناگهان به صورت اژدها درآمد، به گونهای که خود [[موسی]] [[وحشت]] کرد". همچنین به [[موسی]] خطاب شد: "دست خود را از بغل بیرون آر، چون برآورد، نوری از آن درخشش نمود که چشم را خیره میساخت"<ref> سوره قصص؛ | #'''[[آموزش]] ناپذیری:''' آورنده معجزه بدون سابقۀ هر نوع [[آموزش]]، دست به [[اعجاز]] میزند، در حالی که انجام یافتن امور خارقالعادۀ دیگر، نتیجه یک رشته آموزشها و تمرینهاست. [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] درباره [[حضرت موسی|موسی بن عمران]] {{ع}} میفرماید: پس از سپری کردن دوران [[جوانی]] راهی [[مصر]] شد. در نیمۀ راه به [[نبوت]] و [[رسالت]] [[مبعوث]] گردید و خطاب آمد: "ای [[موسی]] عصا را بیفکن. چون افکند، ناگهان به صورت اژدها درآمد، به گونهای که خود [[موسی]] [[وحشت]] کرد". همچنین به [[موسی]] خطاب شد: "دست خود را از بغل بیرون آر، چون برآورد، نوری از آن درخشش نمود که چشم را خیره میساخت"<ref>سوره قصص؛ آیه۳۱ و ۳۲.</ref>. وقوع این حوادث به نحوی است که نشان میدهد [[حضرت موسی]] {{ع}} نه تنها در این [[کارها]]، آموزشی از قبل ندیده است، بلکه وقوع آنها برای خود وی نیز تازگی داشته است. ولی [[قرآن کریم]] درباره ساحران عصر [[حضرت سلیمان]] چنین یادآوری میشود: {{متن قرآن|يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ ... فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ}}<ref>سوره بقره؛ آیه ۱۰۲.</ref>. [[شیاطین]] [[سحر]] را به [[مردم]] میآموختند... و [[مردم]] نیز از آن دو [[ملک]]، مطالبی میآموختند که به واسطه آن میان [[زن]] و شوهر جدایی میانداختند. | ||
#'''معارضه ناپذیری''': معجزه از آنجا که از [[قدرت]] نامتناهی [[الهی]] سرچشمه میگیرد، معارضه ناپذیر است، در حالی که [[جادو]] و [[سحر]] و کارهای [[مرتاضان]] چون از [[قدرت]] محدود [[بشر]] سرچشمه میگیرد، قابل معارضه و همآوردی است. | #'''معارضه ناپذیری''': معجزه از آنجا که از [[قدرت]] نامتناهی [[الهی]] سرچشمه میگیرد، معارضه ناپذیر است، در حالی که [[جادو]] و [[سحر]] و کارهای [[مرتاضان]] چون از [[قدرت]] محدود [[بشر]] سرچشمه میگیرد، قابل معارضه و همآوردی است. | ||
#'''عدم محدودیت''': [[معجزات]] [[پیامبران]] محدود به یک یا چند نوع خاص نیست و به قدری مختلف و متنوع است که نمیتوان در میان آنها قدر مشترکی یافت. مثلاً انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها کجا و دست از گریبان بیرون آوردن و درخشش آن کجا؟ همچنین این دو معجزه کجا و جاری شدن چشمههای [[آب]] توسط زدن عصا به سنگ کجا؟<ref>سوره بقره؛ | #'''عدم محدودیت''': [[معجزات]] [[پیامبران]] محدود به یک یا چند نوع خاص نیست و به قدری مختلف و متنوع است که نمیتوان در میان آنها قدر مشترکی یافت. مثلاً انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها کجا و دست از گریبان بیرون آوردن و درخشش آن کجا؟ همچنین این دو معجزه کجا و جاری شدن چشمههای [[آب]] توسط زدن عصا به سنگ کجا؟<ref>سوره بقره؛ آیه۶۰.</ref> همچنین این سه معجزه با زدن عصا به دریا و شکافتن [[آب]] دریا کاملاً مختلف و نامشابه است<ref>سوره شعراء؛ آیه۶۳.</ref> درباره [[حضرت عیسی]] {{ع}} نیز میخوانیم که از گِل پرندهای میساخت، سپس در آن میدمید و به [[اذن]] [[خدا]] حیات مییافت. افزون بر این عمل، با کشیدن دست بر روی نابینایان و بیماران [[مبتلا]] به پیسی آنها را شفا میبخشید. همچنین مردگان را زنده میکرد و از اندوختههای داخل خانهها خبر میداد<ref> سوره آل عمران؛ آیه۴۲.</ref>. | ||
#'''تفاوت در اغراض''': اصولاً آورندگان معجزه با کسان دیگری چون ساحران که دست به [[کارهای خارقالعاده]] میزنند، هم از نظر [[هدف]] و هم از جهت [[روحیات]] متمایزند. گروه نخست اهداف والایی را تعقیب میکنند، در حالی که گروه دوم اهداف [[دنیوی]] دارند و طبعاً [[روحیات]] آنها نیز باهم متفاوت است<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، | #'''تفاوت در اغراض''': اصولاً آورندگان معجزه با کسان دیگری چون ساحران که دست به [[کارهای خارقالعاده]] میزنند، هم از نظر [[هدف]] و هم از جهت [[روحیات]] متمایزند. گروه نخست اهداف والایی را تعقیب میکنند، در حالی که گروه دوم اهداف [[دنیوی]] دارند و طبعاً [[روحیات]] آنها نیز باهم متفاوت است<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۱۷.</ref>. | ||
==[[قرآن]] و [[معجزه]]== | ==[[قرآن]] و [[معجزه]]== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
کلمه [[معجزه]]، در اصطلاح عموم [[مسلمین]] رایج و از اصطلاحات [[متکلمین]] است؛ شاید در زمان [[ائمه اطهار]]{{عم}} هم به کار رفته باشد؛ ولی "[[خرق عادت]]" اینچنین نیست، بلکه تنها [[اشاعره]] که معنای [[معجزه]] را کاری [[خارقالعاده]] میپنداشتند، به کار بردهاند. | کلمه [[معجزه]]، در اصطلاح عموم [[مسلمین]] رایج و از اصطلاحات [[متکلمین]] است؛ شاید در زمان [[ائمه اطهار]]{{عم}} هم به کار رفته باشد؛ ولی "[[خرق عادت]]" اینچنین نیست، بلکه تنها [[اشاعره]] که معنای [[معجزه]] را کاری [[خارقالعاده]] میپنداشتند، به کار بردهاند. | ||
[[قرآن]] به جای [[معجزه]] لفظ دیگری را به کار برده و آن کلمه "آیت" است، یعنی چیزی که نشانه [[صدق]] دعوی یک [[پیامبر]] باشد. به نظر میرسد اصطلاح آیت از دو کلمه [[معجزه]] و [[خرق عادت]] رساتر به مقصود است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، | [[قرآن]] به جای [[معجزه]] لفظ دیگری را به کار برده و آن کلمه "آیت" است، یعنی چیزی که نشانه [[صدق]] دعوی یک [[پیامبر]] باشد. به نظر میرسد اصطلاح آیت از دو کلمه [[معجزه]] و [[خرق عادت]] رساتر به مقصود است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۷۶.</ref>. | ||
==چهار نظریه درباره [[معجزه]]== | ==چهار نظریه درباره [[معجزه]]== | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
خلاصه اینکه هیچ معجزهای خارج از [[قانون]] واقعی [[طبیعت]] نیست؛ ولی [[توسل]] به آن [[قانون]] و [[کشف]] و استفاده کردن از آن [[قانون]] و تسلط بر آن به قدرتی غیبی و ماوراء الطبیعی مقرون است. | خلاصه اینکه هیچ معجزهای خارج از [[قانون]] واقعی [[طبیعت]] نیست؛ ولی [[توسل]] به آن [[قانون]] و [[کشف]] و استفاده کردن از آن [[قانون]] و تسلط بر آن به قدرتی غیبی و ماوراء الطبیعی مقرون است. | ||
[[معجزه]] آن است که معجزهکننده، در واقع با [[روح]] کلی عالم، اتصالی پیدا میکند و از راه اتصال با [[روح]] کلی عالم، در [[قوانین]] این عالم [[تصرف]] میکند و تصرفش هم به معنای این نیست که [[قانون]] را نقض کند، بلکه بدان معناست که [[قانون]] را در [[اختیار]] میگیرد. وقتی [[قانون]] را در [[اختیار]] گرفت، جریانی که به وقوع میپیوندد ([[معجزه]]) بر خلاف جریان عادی است؛ اما برخلاف خود [[قانون]] نیست<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، | [[معجزه]] آن است که معجزهکننده، در واقع با [[روح]] کلی عالم، اتصالی پیدا میکند و از راه اتصال با [[روح]] کلی عالم، در [[قوانین]] این عالم [[تصرف]] میکند و تصرفش هم به معنای این نیست که [[قانون]] را نقض کند، بلکه بدان معناست که [[قانون]] را در [[اختیار]] میگیرد. وقتی [[قانون]] را در [[اختیار]] گرفت، جریانی که به وقوع میپیوندد ([[معجزه]]) بر خلاف جریان عادی است؛ اما برخلاف خود [[قانون]] نیست<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>. | ||
==شرایط معجزه== | ==شرایط معجزه== | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
#آورنده معجزه باید دیگران را به مقابله [[دعوت]] کند "[[تحدی]]" و در این میدان مغلوب دیگران نشود. | #آورنده معجزه باید دیگران را به مقابله [[دعوت]] کند "[[تحدی]]" و در این میدان مغلوب دیگران نشود. | ||
#همراه با ادعای [[نبوت]] باشد<ref>[[پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان (کتاب)|پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان]]، درس چهارم.</ref>. | #همراه با ادعای [[نبوت]] باشد<ref>[[پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان (کتاب)|پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان]]، درس چهارم.</ref>. | ||
#[[معجزه]] با امر خواسته شده از مدعی [[نبوت]] مطابقت دارد<ref>کشف المراد، | #[[معجزه]] با امر خواسته شده از مدعی [[نبوت]] مطابقت دارد<ref>کشف المراد، ص۳۵۱؛ البیان فی تفسیر القرآن، ص۳۳؛ نبوت، ص۱۰۳؛ الالهیات، ج۲، ص۶۷ ـ ۶۴؛ قرآن و آخرین پیامبر، ص۳۲.</ref>.<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۱۶.</ref> | ||
اگر کسی به [[راستی]] توانست امور [[خارقالعاده]] را انجام دهد و همگان در برابر او عاجز شوند، [[یقین]] پیدا میشود که او پشتوانهای [[الهی]] دارد و از طرف خداست. | اگر کسی به [[راستی]] توانست امور [[خارقالعاده]] را انجام دهد و همگان در برابر او عاجز شوند، [[یقین]] پیدا میشود که او پشتوانهای [[الهی]] دارد و از طرف خداست. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
==خصوصیات معجزه== | ==خصوصیات معجزه== | ||
#[[اعجاز]] تنها راه [[اطمینان]]آور برای [[شناخت]] [[پیامبران]] است که انحصاری در برخی [[انبیا]] و یا گروهی از [[مردم]] ندارد؛ این مطلب از [[قرآن کریم]] نیز استفاده میشود. | #[[اعجاز]] تنها راه [[اطمینان]]آور برای [[شناخت]] [[پیامبران]] است که انحصاری در برخی [[انبیا]] و یا گروهی از [[مردم]] ندارد؛ این مطلب از [[قرآن کریم]] نیز استفاده میشود. | ||
#[[قرآن]] معجزه را از آن جهت که نشانه ارتباط وحیانی [[پیامبران]] با خداست، "[[آیه]]" یا "[[برهان]]" میخواند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، | #[[قرآن]] معجزه را از آن جهت که نشانه ارتباط وحیانی [[پیامبران]] با خداست، "[[آیه]]" یا "[[برهان]]" میخواند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص۱۸۱.</ref>. و این واژهها در [[قرآن]]، در معانی دیگری نیز به کار رفتهاند<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ج۲، ص۴۶.</ref>. | ||
#تحقق معجزه، محال ذاتی نیست، چون فرض آن مستلزم تناقض نیست، همچنین با توجه به [[قدرت]] مطلق [[خداوند]] و [[توانایی]] [[انسان]]، محال وقوعی نیز شمرده نمیشود و نمیتوان گفت که معلولی بدون [[علت]] است. | #تحقق معجزه، محال ذاتی نیست، چون فرض آن مستلزم تناقض نیست، همچنین با توجه به [[قدرت]] مطلق [[خداوند]] و [[توانایی]] [[انسان]]، محال وقوعی نیز شمرده نمیشود و نمیتوان گفت که معلولی بدون [[علت]] است. | ||
#وقوع معجزه منافاتی با [[ثبات]] [[سنتهای الهی]] که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده است، ندارد، زیرا اولاً معجزه نیز معلولی دارای [[علت]] است و ثانیاً [[سنت]] مذکور، مربوط به امور انسانی است و ربطی به امور طبیعی ندارد. | #وقوع معجزه منافاتی با [[ثبات]] [[سنتهای الهی]] که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده است، ندارد، زیرا اولاً معجزه نیز معلولی دارای [[علت]] است و ثانیاً [[سنت]] مذکور، مربوط به امور انسانی است و ربطی به امور طبیعی ندارد. | ||
#[[حقیقت]] [[اعجاز]] با [[برهان]] [[نظم]] تعارضی ندارد زیرا معجزه مصداقی از [[نظم]] ناشناخته است که توسط [[پیامبران]] شناخته میشوند. | #[[حقیقت]] [[اعجاز]] با [[برهان]] [[نظم]] تعارضی ندارد زیرا معجزه مصداقی از [[نظم]] ناشناخته است که توسط [[پیامبران]] شناخته میشوند. | ||
#دلالت معجزه بر [[نبوت]] آورنده آن، در صورتی که آن شخص [[ادعای نبوت]] و طلب همآوردی کند، برهانی است، زیرا در چنین شرایطی اگر وی [[دروغگو]] باشد و [[خداوند]] رسوایش نکند، [[مردم]] [[گمراه]] خواهند شد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، | #دلالت معجزه بر [[نبوت]] آورنده آن، در صورتی که آن شخص [[ادعای نبوت]] و طلب همآوردی کند، برهانی است، زیرا در چنین شرایطی اگر وی [[دروغگو]] باشد و [[خداوند]] رسوایش نکند، [[مردم]] [[گمراه]] خواهند شد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص۲۰۱ و ۲۰۲.</ref>. | ||
#وقوع معجزه بعد از اتمام [[حجت]]، از باب [[تفضل]] و تابع مصالحی است که فقط [[خداوند]] میداند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، | #وقوع معجزه بعد از اتمام [[حجت]]، از باب [[تفضل]] و تابع مصالحی است که فقط [[خداوند]] میداند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راه و راهنماشناسی (کتاب)|راه و راهنماشناسی]]، ص۲۲۴.</ref>. | ||
#با توجه به [[آیات قرآن]] مانند: {{متن قرآن|إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ}} و آیاتی مثل {{متن قرآن|اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ}} میتوان [[علت]] [[معجزات]] [[پیامبران]] را از یک جهت [[نفس]] [[نبوی]] و از جهت دیگر حقتعالی دانست. | #با توجه به [[آیات قرآن]] مانند: {{متن قرآن|إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ}} و آیاتی مثل {{متن قرآن|اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ}} میتوان [[علت]] [[معجزات]] [[پیامبران]] را از یک جهت [[نفس]] [[نبوی]] و از جهت دیگر حقتعالی دانست. | ||
==ویژگیهای معجزه== | ==ویژگیهای معجزه== | ||
#[[معجزه]] ([[خارقالعاده]]) نباید از محالات و اموری باشد که برخلاف [[نظام طبیعت]] است (که عقلاً [[خداوند]] آن را نمیآورد) زیرا اگر چیزی عقلاً از محالات باشد که [[قدرت]] آوردن آن بر [[بندگان]] محال است، دیگر [[تحدی]] کردن معنا ندارد<ref>باقلانی، اعجاز | #[[معجزه]] ([[خارقالعاده]]) نباید از محالات و اموری باشد که برخلاف [[نظام طبیعت]] است (که عقلاً [[خداوند]] آن را نمیآورد) زیرا اگر چیزی عقلاً از محالات باشد که [[قدرت]] آوردن آن بر [[بندگان]] محال است، دیگر [[تحدی]] کردن معنا ندارد<ref>باقلانی، اعجاز القرآن، ص۲۸۸.</ref>؛ | ||
#[[معجزه]] باید متناسب با عصر و از جنس اموری باشد که مردمِ مخاطب آن [[پیامبر]] توجه به سندیت آن بر [[نبوت]] پیدا کنند و اگر مورد التفات آنان نباشد، [[معجزه]] و [[حجت]] بر [[نبوت]] نخواهد بود و جلب توجه نمیکند و مخاطبان برجستگی و انحصاری بودن آن را نمیفهمند<ref> | #[[معجزه]] باید متناسب با عصر و از جنس اموری باشد که مردمِ مخاطب آن [[پیامبر]] توجه به سندیت آن بر [[نبوت]] پیدا کنند و اگر مورد التفات آنان نباشد، [[معجزه]] و [[حجت]] بر [[نبوت]] نخواهد بود و جلب توجه نمیکند و مخاطبان برجستگی و انحصاری بودن آن را نمیفهمند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۴.</ref>؛ | ||
#[[معجزه]] باید به گونهای باشد که دیگران [[قدرت]] بر آوردن مثل آن نداشته باشند؛ | #[[معجزه]] باید به گونهای باشد که دیگران [[قدرت]] بر آوردن مثل آن نداشته باشند؛ | ||
#[[معجزه]] متناسب با [[دعوت]] دائمی او باشد، به این معنا که از زمانی که مثلاً [[موسی]] [[عصا]] را اژدها کرد، تا امروز، کسی نتواند چنین عملی انجام دهد، هرچند طرح و ارائه [[سند]] برای [[نبوت]]، در هر زمانی مناسب آن [[مردم]] و [[فهم]] و نیاز و شرایط [[فکری]] و [[فرهنگی]] است؛ | #[[معجزه]] متناسب با [[دعوت]] دائمی او باشد، به این معنا که از زمانی که مثلاً [[موسی]] [[عصا]] را اژدها کرد، تا امروز، کسی نتواند چنین عملی انجام دهد، هرچند طرح و ارائه [[سند]] برای [[نبوت]]، در هر زمانی مناسب آن [[مردم]] و [[فهم]] و نیاز و شرایط [[فکری]] و [[فرهنگی]] است؛ | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
#درباره معجزاتی که محسوس و ملموس نیستند و با [[عقل انسان]] سر و کار دارد، باید استدلالپذیر و برهانی باشند؛ | #درباره معجزاتی که محسوس و ملموس نیستند و با [[عقل انسان]] سر و کار دارد، باید استدلالپذیر و برهانی باشند؛ | ||
#[[مردم]] ملتفت و متوجه شگفتی [[معجزه]] باشند. یعنی واقعاً در همان زمان [[پیامبر]] معلوم شود که این نشانه و [[دلیل]] فوقالعاده و [[خارقالعاده]] بینظیر و انحصاری است<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۷۵۸-۷۶۹.</ref>. | #[[مردم]] ملتفت و متوجه شگفتی [[معجزه]] باشند. یعنی واقعاً در همان زمان [[پیامبر]] معلوم شود که این نشانه و [[دلیل]] فوقالعاده و [[خارقالعاده]] بینظیر و انحصاری است<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۷۵۸-۷۶۹.</ref>. | ||
#[[معجزه]] با دیگر امور غریبه مانند [[سحر]]، [[کهانت]]، هیپنوتیزم، ماینهتیزم، تنجیم، [[اعمال]] [[مرتاضان]] و صاحبان [[علوم]] غریبه و اختراعات نوابغ [[علمی]] متفاوت است. یکی از تفاوتها، [[هدف پیامبران]] {{ع}} در [[ظهور]] [[معجزه]] است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، | #[[معجزه]] با دیگر امور غریبه مانند [[سحر]]، [[کهانت]]، هیپنوتیزم، ماینهتیزم، تنجیم، [[اعمال]] [[مرتاضان]] و صاحبان [[علوم]] غریبه و اختراعات نوابغ [[علمی]] متفاوت است. یکی از تفاوتها، [[هدف پیامبران]] {{ع}} در [[ظهور]] [[معجزه]] است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۱۷.</ref>. | ||
==امکان [[عقلی]] و [[علمی]] معجزه== | ==امکان [[عقلی]] و [[علمی]] معجزه== | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
==[[اعجاز]] و قانون علیت== | ==[[اعجاز]] و قانون علیت== | ||
برخی [[متکلمان شیعه]] معتقدند [[صاحب]] معجزه با [[شناخت]] و تسلط بر آن دسته از [[علل]] طبیعی که برای دیگران ناشناختهاند، دست به [[اعجاز]] میزند. بدین سان، [[اعجاز]] پیرو [[قوانین طبیعی]] و [[علی]] است و میان معجزه و [[قانون علیت]]، ناسازگاری نیست<ref>المیزان، | برخی [[متکلمان شیعه]] معتقدند [[صاحب]] معجزه با [[شناخت]] و تسلط بر آن دسته از [[علل]] طبیعی که برای دیگران ناشناختهاند، دست به [[اعجاز]] میزند. بدین سان، [[اعجاز]] پیرو [[قوانین طبیعی]] و [[علی]] است و میان معجزه و [[قانون علیت]]، ناسازگاری نیست<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱، ص۸۲.</ref>. | ||
برخی دیگر از [[متکلمان]] قائلند [[صاحب]] معجزه با [[ولایت تکوینی]] دست به تسخیر و [[تصرف]] در [[علل]] طبیعی میزند و به فعل و انفعالات مادی شتاب میبخشد و زمانی را که معلول به آن [[نیازمند]] است، به حداقل میرساند. این گونه [[اعجاز]] از نظر [[عقل]] ممکن است؛ مانند تحولاتی که [[دانشمندان]] [[علوم تجربی]] در محصولات [[کشاورزی]] رقم زدهاند<ref>مدخل التفسیر، | برخی دیگر از [[متکلمان]] قائلند [[صاحب]] معجزه با [[ولایت تکوینی]] دست به تسخیر و [[تصرف]] در [[علل]] طبیعی میزند و به فعل و انفعالات مادی شتاب میبخشد و زمانی را که معلول به آن [[نیازمند]] است، به حداقل میرساند. این گونه [[اعجاز]] از نظر [[عقل]] ممکن است؛ مانند تحولاتی که [[دانشمندان]] [[علوم تجربی]] در محصولات [[کشاورزی]] رقم زدهاند<ref>مدخل التفسیر، ص۲۵؛ تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۸۲؛ براهین اثبات خدا، ص۲۵۴.</ref>. [[فهم]] عمومی از معنای معجزه، نقض و خرق [[طبیعت]] است با این بیان که [[خداوند]] [[حکیم]] برای [[تدبیر]] عالم [[طبیعت]]، [[قوانین]] و [[علل]] [[تکوینی]] برنهاده است و وقوع رویدادهای [[جهان]]، تنها عادت و توالی محض نیست؛ بلکه به [[علل]] پیشینی مستند است که با تحقق آنها، وجود رویدادهای پسین [[ضرورت]] مییابد. بنابراین دیدگاه، معجزه، [[قوانین طبیعی]] را نقض نمیکند و [[اتقان]] و اعتبار اصل علیت همچنان باقی است؛ زیرا هر چند معجزه خارق [[قانون]] [[طبیعت]] است و [[قوانین طبیعی]] را کنار مینهد، اما [[قوانین]] فراطبیعی را بر جایشان مینشاند<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج۲، ص۲۰۹؛ الالهیات، ج۳، ص۷۶؛ معجزه در قلمرو عقل و دین، ص۱۳۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۴۱۸.</ref>. | ||
آیا اعجار منافاتی با [[قانون علیت]] ندارد؟ چرا که بر اساس [[قانون]] کلی علیت هر چیزی باید علتی داشته باشد؟ در پاسخ گفته شده است: | آیا اعجار منافاتی با [[قانون علیت]] ندارد؟ چرا که بر اساس [[قانون]] کلی علیت هر چیزی باید علتی داشته باشد؟ در پاسخ گفته شده است: | ||
[[معجزات]] از یک علتی پدید آمدهاند، لکن نه [[علت]] مادیِ عادی که برای همگان آشکار است. [[معجزات]] از طریق [[علل]] عادی پدید نمیآیند، اما این به معنای بدون [[علت]] بودن نیست، زیرا این امکان هست که معجزه از طرق عللی صورت پذیرد که برای ما ناشناخته است، به این ترتیب [[قانون علیت]] را که یک [[قانون]] [[عقلی]] و استثناناپذیر است، نقض نمیکند<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ج ۲، | [[معجزات]] از یک علتی پدید آمدهاند، لکن نه [[علت]] مادیِ عادی که برای همگان آشکار است. [[معجزات]] از طریق [[علل]] عادی پدید نمیآیند، اما این به معنای بدون [[علت]] بودن نیست، زیرا این امکان هست که معجزه از طرق عللی صورت پذیرد که برای ما ناشناخته است، به این ترتیب [[قانون علیت]] را که یک [[قانون]] [[عقلی]] و استثناناپذیر است، نقض نمیکند<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ج ۲، ص۴۲ و ۴۳.</ref>. | ||
اینکه ناگهان به هیچ علتی معجزه رخ دهد نه فقط خلاف اصل بدیهی [[عقل]] است که با [[فرهنگ]] خود [[قرآن]] منافات دارد. زیرا اگر بناست معجزه بدون [[علت]] باشد، چرا کل [[عالم ممکنات]] بدون [[علت]] موجود نشده باشد، که دیگر [[نیاز]] به [[خدا]] هم نباشد. | اینکه ناگهان به هیچ علتی معجزه رخ دهد نه فقط خلاف اصل بدیهی [[عقل]] است که با [[فرهنگ]] خود [[قرآن]] منافات دارد. زیرا اگر بناست معجزه بدون [[علت]] باشد، چرا کل [[عالم ممکنات]] بدون [[علت]] موجود نشده باشد، که دیگر [[نیاز]] به [[خدا]] هم نباشد. | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
اشکال: اولاً جای این سؤال هست که آیا تحصیل چنین [[علمی]] از راه معمولِ [[تعلم]] از دیگران صورت گرفته؟ چرا [[دانشمندان]] هر عصری در چنین کاری پیشگام نبودهاند؟ ثانیاً اگر عالم شدن از راه [[غیرطبیعی]] ممکن بوده چرا تبدیل عصا به اژدها از راه [[غیرطبیعی]] ممکن نباشد؟ | اشکال: اولاً جای این سؤال هست که آیا تحصیل چنین [[علمی]] از راه معمولِ [[تعلم]] از دیگران صورت گرفته؟ چرا [[دانشمندان]] هر عصری در چنین کاری پیشگام نبودهاند؟ ثانیاً اگر عالم شدن از راه [[غیرطبیعی]] ممکن بوده چرا تبدیل عصا به اژدها از راه [[غیرطبیعی]] ممکن نباشد؟ | ||
جواب: [[پیامبر]] با [[استمداد]] از [[غیب]]، قدرتی شگرف پیدا میکند که این دخل و [[تصرف]] در روند طبیعی امور، در چارچوب قواعد خاصی صورت میگیرد و به معنای [[باطل]] کردن اسباب طبیعی نیست. به عبارت دیگر، معجزه با [[نقض]] [[قانون]] طبیعی صورت نمیگیرد، بلکه چگونگی استفاده از [[قانون]] طبیعی و [[اعمال]] یک نیروی [[غیرطبیعی]] بر آن است. [[اعمال]] [[مرتاضان]] برخلاف معجزه اولاً برای دیگران نیز قابل تحصیل است و ثانیاً همواره مغلوب [[قدرت]] غیبی است<ref>[[امیر دیوانی]]؛ [[محمد سعیدی مهر]]؛ [[علی رضا امینی]] و [[محسن جوادی]]، [[معارف اسلامی (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج ۲، | جواب: [[پیامبر]] با [[استمداد]] از [[غیب]]، قدرتی شگرف پیدا میکند که این دخل و [[تصرف]] در روند طبیعی امور، در چارچوب قواعد خاصی صورت میگیرد و به معنای [[باطل]] کردن اسباب طبیعی نیست. به عبارت دیگر، معجزه با [[نقض]] [[قانون]] طبیعی صورت نمیگیرد، بلکه چگونگی استفاده از [[قانون]] طبیعی و [[اعمال]] یک نیروی [[غیرطبیعی]] بر آن است. [[اعمال]] [[مرتاضان]] برخلاف معجزه اولاً برای دیگران نیز قابل تحصیل است و ثانیاً همواره مغلوب [[قدرت]] غیبی است<ref>[[امیر دیوانی]]؛ [[محمد سعیدی مهر]]؛ [[علی رضا امینی]] و [[محسن جوادی]]، [[معارف اسلامی (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج ۲، ص۵۰-۵۳.</ref>. | ||
==فاعل معجزه کیست؟== | ==فاعل معجزه کیست؟== | ||
آیا معجزه فعل [[خدا]] است یا [[پیامبر]]؟ این بحث از قدیم میان علمای [[اسلام]] مطرح بوده که آیا معجزه فعل مستقیم خداست، یا فعل [[پیغمبر]] و به [[اذن]] [[خدا]]؟ | آیا معجزه فعل [[خدا]] است یا [[پیامبر]]؟ این بحث از قدیم میان علمای [[اسلام]] مطرح بوده که آیا معجزه فعل مستقیم خداست، یا فعل [[پیغمبر]] و به [[اذن]] [[خدا]]؟ | ||
در اینکه آیا معجزه فعل مستقیم [[خداوند]] است یا فعل [[پیامبران]] {{ع}} به [[اذن الهی]] است، میان [[متکلمان]] [[مسلمان]] دو دیدگاه مطرح است: بنابر دیدگاه نخست، معجزه کار مستقیم [[خداوند]] است؛ مثلًا [[حضرت موسی]] {{ع}} تنها عصای خویش را بر [[زمین]] افکند و [[خداوند]] بود که آن را به اژدها مبدل ساخت و بر این [[حقیقت]] [[گواه]] است آنکه چون عصا به اژدها مبدل گشت، [[موسی]] {{ع}} ترسید و گریخت و [[خداوند]] بدو فرمود: "ای [[موسی]]! مهراس که بیگمان [[پیامبران]] من نمیهراسند"<ref>{{متن قرآن|وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ }}؛ سوره نمل، آیه ۱۰؛ تفسیر نمونه، | در اینکه آیا معجزه فعل مستقیم [[خداوند]] است یا فعل [[پیامبران]] {{ع}} به [[اذن الهی]] است، میان [[متکلمان]] [[مسلمان]] دو دیدگاه مطرح است: بنابر دیدگاه نخست، معجزه کار مستقیم [[خداوند]] است؛ مثلًا [[حضرت موسی]] {{ع}} تنها عصای خویش را بر [[زمین]] افکند و [[خداوند]] بود که آن را به اژدها مبدل ساخت و بر این [[حقیقت]] [[گواه]] است آنکه چون عصا به اژدها مبدل گشت، [[موسی]] {{ع}} ترسید و گریخت و [[خداوند]] بدو فرمود: "ای [[موسی]]! مهراس که بیگمان [[پیامبران]] من نمیهراسند"<ref>{{متن قرآن|وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ }}؛ سوره نمل، آیه ۱۰؛ تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۳۱۶ و ج۱۰، ص۲۹۳.</ref>. | ||
دسته دوم میگویند: معجزه کار [[پیغمبران]] است؛ هم [[قرآن]] بر این نکته دلالت دارد و هم اعتبارات [[عقلی]] آن را ایجاب میکند. آنها به [[آیات قرآن]] استناد میکنند و میگویند [[قرآن]] هرچند خودش [[معجزات]] را به شخص [[پیغمبر]] نسبت میدهد؛ همواره بر این نکته تکیه میکند که معجزه با [[اذن الهی]] صورت میپذیرد؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«هیچ پیامبری نیست که جز با اذن خداوند آیهای آورد» سوره غافر، آیه ۷۸.</ref>. [[قرآن]]، [[معجزات]] را به [[پیامبران]] {{ع}} نسبت داده است؛ اما بروز آنها را به "[[اذن]] [[الله]]" میداند و این تعبیر تصریح دارد که معجزه به [[اذن خداوند]] از آنِ [[پیامبران]] است<ref>مطهری، مرتضی، نبوت، ص۱۳۸.</ref>. | دسته دوم میگویند: معجزه کار [[پیغمبران]] است؛ هم [[قرآن]] بر این نکته دلالت دارد و هم اعتبارات [[عقلی]] آن را ایجاب میکند. آنها به [[آیات قرآن]] استناد میکنند و میگویند [[قرآن]] هرچند خودش [[معجزات]] را به شخص [[پیغمبر]] نسبت میدهد؛ همواره بر این نکته تکیه میکند که معجزه با [[اذن الهی]] صورت میپذیرد؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«هیچ پیامبری نیست که جز با اذن خداوند آیهای آورد» سوره غافر، آیه ۷۸.</ref>. [[قرآن]]، [[معجزات]] را به [[پیامبران]] {{ع}} نسبت داده است؛ اما بروز آنها را به "[[اذن]] [[الله]]" میداند و این تعبیر تصریح دارد که معجزه به [[اذن خداوند]] از آنِ [[پیامبران]] است<ref>مطهری، مرتضی، نبوت، ص۱۳۸.</ref>. | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
==ضرورت معجزه== | ==ضرورت معجزه== | ||
{{اصلی|ضرورت معجزه}} | {{اصلی|ضرورت معجزه}} | ||
آیا ضروری است [[مدعی نبوت]] دارای معجزه باشد؟ روش عقلا این است، وقتی شخصی ادعا میکند از جانب مقامی [[مأمور]] به کاری شده است از او نشانهای میخواهند. [[استحکام]] و قوتِ [[دلیل]] و [[شاهد]] باید متناسب با فرستنده [[پیام]] باشد. ادعای [[پیامآوری]] از جانب [[خداوند]] عالم، آن هم در مسئله مهم [[سعادت ابدی]] [[انسان]]، از این قاعده مستثنا نیست. تا نشانهای نباشد، [[حجت]] بر [[مردم]] تمام نمیشود، پس بر [[خداوند]] لازم است تا نقض غرض نفرماید<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، | آیا ضروری است [[مدعی نبوت]] دارای معجزه باشد؟ روش عقلا این است، وقتی شخصی ادعا میکند از جانب مقامی [[مأمور]] به کاری شده است از او نشانهای میخواهند. [[استحکام]] و قوتِ [[دلیل]] و [[شاهد]] باید متناسب با فرستنده [[پیام]] باشد. ادعای [[پیامآوری]] از جانب [[خداوند]] عالم، آن هم در مسئله مهم [[سعادت ابدی]] [[انسان]]، از این قاعده مستثنا نیست. تا نشانهای نباشد، [[حجت]] بر [[مردم]] تمام نمیشود، پس بر [[خداوند]] لازم است تا نقض غرض نفرماید<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص۱۲۴.</ref>. | ||
==معجزه و [[اثبات نبوت]] == | ==معجزه و [[اثبات نبوت]] == | ||
یکی از راههای اثبات حقّ، ظهور معجزه بهدست پیامبران بوده است که نوع مردم، نبوّت پیامبران را از این طریق میشناختند. همه پیامبران در اینکه از طریق اعجاز رسالت خود را اثبات میکردند، مشترک بودند؛ امّا معجزه هر پیغمبری متناسب با موقعیت و علوم رایج زمان خود بوده در زمان [[حضرت موسی]]{{ع}} سحر رواج داشت<ref>روحالمعانی، ج۳، ص۲۶۹.</ref>؛ بدین سبب معجزه اصلی او عصا و ید بیضا بود: {{متن قرآن|اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ}} <ref> دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بیآسیب بیرون آید؛ سوره قصص، | یکی از راههای اثبات حقّ، ظهور معجزه بهدست پیامبران بوده است که نوع مردم، نبوّت پیامبران را از این طریق میشناختند. همه پیامبران در اینکه از طریق اعجاز رسالت خود را اثبات میکردند، مشترک بودند؛ امّا معجزه هر پیغمبری متناسب با موقعیت و علوم رایج زمان خود بوده در زمان [[حضرت موسی]]{{ع}} سحر رواج داشت<ref>روحالمعانی، ج۳، ص۲۶۹.</ref>؛ بدین سبب معجزه اصلی او عصا و ید بیضا بود: {{متن قرآن|اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ}}<ref> دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بیآسیب بیرون آید؛ سوره قصص، آیه۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ}}<ref>و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبدستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو میبلعید؛ سوره اعراف، آیه۱۱۷.</ref> در پی ارائه این معجزه از سوی [[حضرت موسی]]{{ع}}<ref>تفسیر مراغی، ج۳، ج۹، ص۳۱.</ref>، ساحران به موسی ایمان آوردند: {{متن قرآن| قَالُواْ آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref> گفتند به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۱.</ref>. در زمان [[حضرت عیسی]] علم پزشکی<ref>روحالمعانی، ج۳، ص۲۶۹؛ مجمعالبیان، ج۲ ص۷۵۳.</ref> رونق داشت؛ بر این اساس، معجزه حضرت شفا دادن امراض صعبالعلاج و بینا کردن کور مادرزاد و زنده کردن مردگان بود: {{متن قرآن| أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ }}<ref>و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه۴۹.</ref> و نیز آیه ۱۱۰ سوره مائده قریب به این مضمون است. در زمان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در جزیره العرب مسأله فصاحت و بلاغت رونق بیشتری داشت؛ بدینسبب معجزه اصلی و جاوید [[پیامبر اکرم]]{{صل}} قرآن کریم است که در فصاحت و بلاغت در تمام زمانها سرآمد است<ref>روحالمعانی، ج، ج۳، ص۲۶۹.</ref>. معجزات برخی پیامبران نیز دلیل خاصّی داشته است؛ مانند معجزه پدیدارشدن ناقه از دل کوه بهوسیله [[حضرت صالح]] که درپی درخواست قوم وی صورت پذیرفته است<ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۱۳.</ref> {{متن قرآن| وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ }} <ref>و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانهای است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد؛ سوره هود، آیه ۶۴.</ref>.<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/۲/۲۷.htm#_ftn۱ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۲، ص۲۰۴ - ۲۱۵]</ref> | ||
==چگونگی دلالت معجزه بر [[صدق]] [[مدعیان پیامبری]]== | ==چگونگی دلالت معجزه بر [[صدق]] [[مدعیان پیامبری]]== | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
سؤال: آیا نمیتوان فردی [[دروغگو]] را تصور کرد که از آوردن معجزه نیز برخوردار باشد؟ | سؤال: آیا نمیتوان فردی [[دروغگو]] را تصور کرد که از آوردن معجزه نیز برخوردار باشد؟ | ||
پاسخ: با توجه به [[حکمت الهی]]، نمیتوان وضعیتی را فرض کرد که [[خدای متعال]] شخصی [[دروغگو]] را بر انجام [[کارهای خارقالعاده]] [[قادر]] سازد به طوری که کسی نتواند مثل آن را بیاورد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، | پاسخ: با توجه به [[حکمت الهی]]، نمیتوان وضعیتی را فرض کرد که [[خدای متعال]] شخصی [[دروغگو]] را بر انجام [[کارهای خارقالعاده]] [[قادر]] سازد به طوری که کسی نتواند مثل آن را بیاورد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص۱۲۵.</ref>. | ||
#'''مقدمه اول:''' [[خداوند]] [[حکیم]] است و نقض غرض نمیکند و غرض، [[هدایت]] [[بشر]] است. | #'''مقدمه اول:''' [[خداوند]] [[حکیم]] است و نقض غرض نمیکند و غرض، [[هدایت]] [[بشر]] است. | ||
#'''مقدمه دوم:''' تواناسازی [[دروغگویان]] بر معجزه، نقض غرض است. | #'''مقدمه دوم:''' تواناسازی [[دروغگویان]] بر معجزه، نقض غرض است. | ||
#'''نتیجه:''' [[خداوند]] [[دروغگویان]] را [[قادر]] بر معجزه نمیکند<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، | #'''نتیجه:''' [[خداوند]] [[دروغگویان]] را [[قادر]] بر معجزه نمیکند<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ج۲، ص۴۴ و ۴۵.</ref>. | ||
در زمان ما نیز معجزه در پیش چشم خود داریم که اگر [[دل]] خود را پیراسته کنیم و با چشم [[عقل]] در آن [[قرآن]] بنگریم، [[تصدیق]] خواهیم کرد [[صاحب]] معجزه محمدی را<ref>[[امیر دیوانی]]؛ [[محمد سعیدی مهر]]؛ [[علی رضا امینی]] و [[محسن جوادی]]، [[معارف اسلامی (کتاب)|معارف اسلامی]]، | در زمان ما نیز معجزه در پیش چشم خود داریم که اگر [[دل]] خود را پیراسته کنیم و با چشم [[عقل]] در آن [[قرآن]] بنگریم، [[تصدیق]] خواهیم کرد [[صاحب]] معجزه محمدی را<ref>[[امیر دیوانی]]؛ [[محمد سعیدی مهر]]؛ [[علی رضا امینی]] و [[محسن جوادی]]، [[معارف اسلامی (کتاب)|معارف اسلامی]]، ج۲، ص۵۳ و ۵۴.</ref>. | ||
==تناسب معجزه با شرایط زمان== | ==تناسب معجزه با شرایط زمان== | ||
شبههای مطرح شده است که چرا [[معجزات]] [[پیامبران]] با اینکه [[هدف]] آنها یکی است با همدیگر متفاوت است؟ در پاسخ گفته شده است: | شبههای مطرح شده است که چرا [[معجزات]] [[پیامبران]] با اینکه [[هدف]] آنها یکی است با همدیگر متفاوت است؟ در پاسخ گفته شده است: | ||
بررسی [[معجزات]] [[پیامبران|پیامبران الهی]] نشان میدهد، [[معجزات]] اصلی [[پیامبران]] هرکدام متناسب با شرایط [[علمی]] و فنی زمان خودشان بوده است. مثلاً [[معجزات]] [[حضرت موسی]] {{ع}} در زمینه [[سحر]] و جادوست و [[معجزات]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} در زمینه [[علوم]] پزشکی است و معجزه جاودان [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] {{صل}}، یعنی [[قرآن کریم]]، در حوزه [[ادبیات]] و [[هنر]] است. [[راز]] تفاوت این [[معجزات]] را [[امام هادی]] {{ع}} در پاسخ به پرسشی در همین زمینه، چنین بیان فرمودهاند: «[[خداوند]] آنگاه [[حضرت موسی]] {{ع}} را [[مبعوث]] فرمود که روش رایج و غالب در عصر او [[سحر]] و [[جادو]] بود، لذا [[حضرت موسی]] {{ع}} از جانب [[خداوند]] آیهای را ارائه فرمود که انجام نظیر آن در [[توانایی]] ایشان نبود، و با این [[آیه]] [[سحر]] آنها را [[باطل]] نمود و [[حجت]] را بر آنها تمام کرد. [[خداوند]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} را زمانی [[مبعوث]] فرمود که بیماریهای مُزمن و فلج شایع بود و [[مردم]] به طبابت [[نیاز]] داشتند، لذا [[حضرت عیسی]] {{ع}} از جانب [[خداوند]] آیهای را ارائه فرمود که نظیرش نزد ایشان نبود، آیهای که با آن به [[اذن الهی]] مردگان را زنده میکرد، و کور مادرزاد و پیسی را شفا میداد، و با آن [[حجت]] را بر آنها تمام میکرد. [[خداوند]] [[پیامبر اکرم|حضرت محمد]] {{صل}} را زمانی [[مبعوث]] فرمود که فن جاری در میان [[مردم]] آن زمان، [[خطابه]] و سخنوری بود، لذا حضرت از جانب [[خداوند]] [[مواعظ]] و حکمتهایی آورد که گفتار ایشان را [[باطل]] نماید، و [[حجت]] را بر ایشان تمام کند<ref> | بررسی [[معجزات]] [[پیامبران|پیامبران الهی]] نشان میدهد، [[معجزات]] اصلی [[پیامبران]] هرکدام متناسب با شرایط [[علمی]] و فنی زمان خودشان بوده است. مثلاً [[معجزات]] [[حضرت موسی]] {{ع}} در زمینه [[سحر]] و جادوست و [[معجزات]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} در زمینه [[علوم]] پزشکی است و معجزه جاودان [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] {{صل}}، یعنی [[قرآن کریم]]، در حوزه [[ادبیات]] و [[هنر]] است. [[راز]] تفاوت این [[معجزات]] را [[امام هادی]] {{ع}} در پاسخ به پرسشی در همین زمینه، چنین بیان فرمودهاند: «[[خداوند]] آنگاه [[حضرت موسی]] {{ع}} را [[مبعوث]] فرمود که روش رایج و غالب در عصر او [[سحر]] و [[جادو]] بود، لذا [[حضرت موسی]] {{ع}} از جانب [[خداوند]] آیهای را ارائه فرمود که انجام نظیر آن در [[توانایی]] ایشان نبود، و با این [[آیه]] [[سحر]] آنها را [[باطل]] نمود و [[حجت]] را بر آنها تمام کرد. [[خداوند]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} را زمانی [[مبعوث]] فرمود که بیماریهای مُزمن و فلج شایع بود و [[مردم]] به طبابت [[نیاز]] داشتند، لذا [[حضرت عیسی]] {{ع}} از جانب [[خداوند]] آیهای را ارائه فرمود که نظیرش نزد ایشان نبود، آیهای که با آن به [[اذن الهی]] مردگان را زنده میکرد، و کور مادرزاد و پیسی را شفا میداد، و با آن [[حجت]] را بر آنها تمام میکرد. [[خداوند]] [[پیامبر اکرم|حضرت محمد]] {{صل}} را زمانی [[مبعوث]] فرمود که فن جاری در میان [[مردم]] آن زمان، [[خطابه]] و سخنوری بود، لذا حضرت از جانب [[خداوند]] [[مواعظ]] و حکمتهایی آورد که گفتار ایشان را [[باطل]] نماید، و [[حجت]] را بر ایشان تمام کند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۴.</ref>. | ||
با دقت در این سخنان، دو نکته به دست میآید: یکی اینکه میان [[آیات]] و [[بینات]] ارائه شده و [[فنون]] و [[علوم]] جاری میان [[مردم]] هر عصر معمولاً نوعی ارتباط و هماهنگی وجود داشته است و دیگر اینکه [[هدف]] از ارائه [[بینه]] و معجزه، اتمام [[حجت]] بر [[مردم]] بوده است تا بدانند [[پیامبری]] از جانب [[خداوند]] آمده است و به دنبال آن، به فرامین [[الهی]] عمل نموده و پیرو [[مکتب]] [[انبیا]] شوند. ازاینرو تناسب میان معجزه و شرایط [[زندگی]] عادی [[انسانها]] میتواند در پذیرش و [[همراهی]] ذهنی و قلبی [[مردم]] مؤثر باشد. | با دقت در این سخنان، دو نکته به دست میآید: یکی اینکه میان [[آیات]] و [[بینات]] ارائه شده و [[فنون]] و [[علوم]] جاری میان [[مردم]] هر عصر معمولاً نوعی ارتباط و هماهنگی وجود داشته است و دیگر اینکه [[هدف]] از ارائه [[بینه]] و معجزه، اتمام [[حجت]] بر [[مردم]] بوده است تا بدانند [[پیامبری]] از جانب [[خداوند]] آمده است و به دنبال آن، به فرامین [[الهی]] عمل نموده و پیرو [[مکتب]] [[انبیا]] شوند. ازاینرو تناسب میان معجزه و شرایط [[زندگی]] عادی [[انسانها]] میتواند در پذیرش و [[همراهی]] ذهنی و قلبی [[مردم]] مؤثر باشد. | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
سؤال: کسانی که [[شاهد]] عینی وقوع معجزه نیستند، چگونه میتوانند به [[حقانیت]] آورنده آن [[اطمینان]] یابند؟ | سؤال: کسانی که [[شاهد]] عینی وقوع معجزه نیستند، چگونه میتوانند به [[حقانیت]] آورنده آن [[اطمینان]] یابند؟ | ||
جواب: وقوع معجزه برای حاضران از طریق مشاهده حسی و برای غائبان، از طریق [[تواتر]] ثابت میگردد<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، | جواب: وقوع معجزه برای حاضران از طریق مشاهده حسی و برای غائبان، از طریق [[تواتر]] ثابت میگردد<ref>[[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ج۲، ص۴۵ و ۴۶. </ref>. | ||
===عدم ادعای معجزه و [[انکار]] وقوع آن=== | ===عدم ادعای معجزه و [[انکار]] وقوع آن=== | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۱: | ||
در پاسخ گفته شده است: | در پاسخ گفته شده است: | ||
#نگاه اولیه به [[منابع تاریخی]] نشان میدهد [[اکثریت]] [[پیامبران]] برای [[اثبات نبوت]] معجزاتی آوردهاند. | #نگاه اولیه به [[منابع تاریخی]] نشان میدهد [[اکثریت]] [[پیامبران]] برای [[اثبات نبوت]] معجزاتی آوردهاند. | ||
#[[پیامبران]] حتی در آوردن [[معجزات]] هم همیشه [[مطیع]] [[فرمان خداوند]] بودند نه اینکه با درخواست [[مخالفان]]، معجزه کنند؛ پس اگر آیهای بر عدم صدور معجزه دلالت میکند. به این معنی است که [[پیامبران]] بدون [[عنایت الهی]] بر انجام [[معجزات]] [[قادر]] نیستند<ref> | #[[پیامبران]] حتی در آوردن [[معجزات]] هم همیشه [[مطیع]] [[فرمان خداوند]] بودند نه اینکه با درخواست [[مخالفان]]، معجزه کنند؛ پس اگر آیهای بر عدم صدور معجزه دلالت میکند. به این معنی است که [[پیامبران]] بدون [[عنایت الهی]] بر انجام [[معجزات]] [[قادر]] نیستند<ref>مطهری، مرتضی، دین و نبوت، ص۲۶۱-۲۶۳.</ref>. | ||
==اعجاز قرآن== | ==اعجاز قرآن== | ||
{{اصلی|اعجاز قرآن}} | {{اصلی|اعجاز قرآن}} | ||
[[قرآن کریم]] [[سند]] جاودانه درستیِ ادعای [[پیامبری]] [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] است. این [[کتاب آسمانی]] [[برتر]] از سایر [[معجزات]] [[انبیاء]] است؛ زیرا از یک طرف با [[روح]] و [[اندیشه]] ایشان سر و کار دارد و از طرف دیگر، جاودانه و همیشگی است. علاوه بر این، از ابتدای [[نزول]] تاکنون همه را [[دعوت]] به [[مبارزه]] و هماوردی و به اصطلاح "[[تحدی]]" کرده است و تا عصر حاضر همه از آوردن نمونهای از آن عاجز ماندهاند. این [[دعوت]] به [[مبارزه]]، در چند مورد صریحاً در [[قرآن]] آمده است از جمله: {{متن قرآن|قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا }}<ref> بگو اگر تمام جهانیان اجتماع کنند که مانند قرآن بیاورند نمیتوانند اگرچه با یکدیگر نهایت همکاری و همفکری را داشته باشند؛ سوره اسراء، | [[قرآن کریم]] [[سند]] جاودانه درستیِ ادعای [[پیامبری]] [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] است. این [[کتاب آسمانی]] [[برتر]] از سایر [[معجزات]] [[انبیاء]] است؛ زیرا از یک طرف با [[روح]] و [[اندیشه]] ایشان سر و کار دارد و از طرف دیگر، جاودانه و همیشگی است. علاوه بر این، از ابتدای [[نزول]] تاکنون همه را [[دعوت]] به [[مبارزه]] و هماوردی و به اصطلاح "[[تحدی]]" کرده است و تا عصر حاضر همه از آوردن نمونهای از آن عاجز ماندهاند. این [[دعوت]] به [[مبارزه]]، در چند مورد صریحاً در [[قرآن]] آمده است از جمله: {{متن قرآن|قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا }}<ref> بگو اگر تمام جهانیان اجتماع کنند که مانند قرآن بیاورند نمیتوانند اگرچه با یکدیگر نهایت همکاری و همفکری را داشته باشند؛ سوره اسراء، آیه۸۸.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۱۱ ـ ۲۲۰.</ref>. | ||
==اثبات معجزه== | ==اثبات معجزه== |