ابوخالد حارثی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ابوموسی مدینی' به 'ابوموسی مدینی'
(←مقدمه) |
جز (جایگزینی متن - 'ابوموسی مدینی' به 'ابوموسی مدینی') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
نامش معلوم نیست. او را به تیره [[بنی حارث بن سعد بن زید مناة بن تمیم بن مُرّ بن اُدّ بن بطاخة بن الیاس بن مضر]] منسوب کردهاند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۷۸.</ref>. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۷۸.</ref>، [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۱۶۱.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۸۷.</ref> براساس گفته [[ابن شاهین]] و تنها روایتی که [[ابوموسی | نامش معلوم نیست. او را به تیره [[بنی حارث بن سعد بن زید مناة بن تمیم بن مُرّ بن اُدّ بن بطاخة بن الیاس بن مضر]] منسوب کردهاند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۷۸.</ref>. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۷۸.</ref>، [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۱۶۱.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۸۷.</ref> براساس گفته [[ابن شاهین]] و تنها روایتی که [[ابوموسی مدینی]] از او نقل کرده، نامش را در شمار [[صحابه]] آوردهاند. در این [[روایت]]، [[ابو خالد]] درباره چگونگی [[تشرف]] خود (و گویا چند نفر دیگر) حضور [[پیامبر]]{{صل}} میگوید: زمانی که [[حضرت]] آماده رفتن به [[تبوک]] بود، وارد [[مدینه]] شدم. ما نیز به همراه او رفتیم تا اینکه به "[[حجر]]" که [[سرزمین]] [[قوم ثمود]] بود رسیدیم. [[رسول خدا]]{{صل}} ما را از ورود به خانههای آنان و [[نوشیدن]] آبهایشان برحذر داشت تا اینکه حضرت وارد تبوک شد و آنجا گروهی از مرزبانان مسلح [[رومیان]] را دید که فرار کردند. پیامبر فرمود: قسم بدان کسی که مرا به [[حق]] برانگیخت، [[قیامت]] برپا نخواهد شد تا اینکه اینجا [[سرحدات]] [[روم]] شود. | ||
[[اصحاب]] آن حضرت به برکه تبوک رسیدند که آب بسیار اندک و ناچیزی داشت. نام این برکه، [[ایکه]] بود، رسول خدا{{صل}} [[نماز ظهر]] را در اول وقت خواند و سپس به سوی ما آمد و چون ما را در کنار برکه با آن حالت دید فرمود: شما هنوز مشغول حفر این برکه هستید. پس به مناسبت کاربرد این کلمه (تبوکونه) آنجا را تبوک نامیدند. رسول خدا{{صل}} پیکان درازی را از تیردان خود درآورد و به من داد و فرمود: وارد برکه شو و [[بسم الله]] گویان، پیکان را در آب فرو بر. من چنین کردم و آب جوشید. | [[اصحاب]] آن حضرت به برکه تبوک رسیدند که آب بسیار اندک و ناچیزی داشت. نام این برکه، [[ایکه]] بود، رسول خدا{{صل}} [[نماز ظهر]] را در اول وقت خواند و سپس به سوی ما آمد و چون ما را در کنار برکه با آن حالت دید فرمود: شما هنوز مشغول حفر این برکه هستید. پس به مناسبت کاربرد این کلمه (تبوکونه) آنجا را تبوک نامیدند. رسول خدا{{صل}} پیکان درازی را از تیردان خود درآورد و به من داد و فرمود: وارد برکه شو و [[بسم الله]] گویان، پیکان را در آب فرو بر. من چنین کردم و آب جوشید. |