ارتداد سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'شهادت امام حسین' به 'شهادت امام حسین'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - 'شهادت امام حسین' به 'شهادت امام حسین') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
* [[احادیث]] متعددی چنین بیان میكند كه جز چند نفر انگشتشمار، همه [[مرتد]] شدند، یعنی از آن بعد [[اجتماعی]] و خط [[سیاسی]] و ولایی كه [[پیامبر]]{{صل}} برای پس از خود ترسیم كرده بود، [[دست]] شستند. پیدایش [[ماجرای سقیفه]]، افراد را به دو بخش كرد: یكی [[وفاداران]] به [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]]{{عم}}، دیگری گروندگان به [[خلافت]] حاكم و تنها گذارندگان [[ولیّ]] [[معصوم]] [[خدا]]. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|انّ النّبیّ{{صل}} لمّا قبض إرتدّ النّاس [[علی]] أعقابهم كفّارا إلاّ ثلاثة: [[سلمان]] و [[المقداد]] و [[أبو ذر]]...}}<ref>«پس از وفات پیامبر مردم به ارتداد افتادند و دچار رجعت و كفر شدند، مگر سه نفر: سلمان، مقداد و ابو ذر».؛ اختصاص، شیخ مفید، ص ۶، بحار الانوار، ج ۲۸ ص ۲۳۸،۲۳۹ و ۲۵۹ با اختلاف در تعبیر</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در ادامه میفرماید: پس از [[رحلت]] [[پیامبر]]، [[چهل]] نفر نزد [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمدند و گفتند: به [[خدا]] قسم جز از تو، از كسی [[فرمان]] نمیبریم. [[حضرت]] پرسید: چرا؟ گفتند: به خاطر آنچه از [[پیامبر]] در [[غدیر]] شنیدیم. فرمود: آیا [[فرمان]] میبرید؟ گفتند: آری، فرمود: بروید و فردا سر تراشیده بیایید. جز این سه نفر نیآمدند، [[عمار]] هم بعدازظهر آمد. [[حضرت]] دست بر سینۀ او زد و فرمود: وقت آن نشده كه از [[خواب غفلت]] بیدار شوی؟ برگردید، به شما نیازی ندارم، شما كه در تراشیدن سر از من [[اطاعت]] نكردید، چگونه در [[نبرد]] با كوههای آهن [[فرمانبردار]] من خواهید بود؟ گاهی این [[ارتداد]] به معنای دچار [[تزلزل]] شدن در باورهاست. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "[[مردم]] [[مرتد]] شدند جز سه نفر: [[سلمان]] و [[ابو ذر]] و [[مقداد]]. [[عمّار]] هم چرخی زد ولی بازگشت". آنكه هیچ شكی در دلش نیفتاد [[مقداد]] بود. حتّی [[سلمان]] در دلش چنین [[گذشت]]: [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} كه [[اسم اعظم]] نزد اوست و اگر لب بگشاید، [[زمین]] همۀ آنان را فرو میبرد، اینگونه و به این حالت است؟! [[حضرت]] بر او گذر كرد و گفت: [[بیعت]] كن...<ref>اختصاص، شیخ مفید، ص ۱۰</ref> گاهی بروز حوادثی سخت و شگفت، مثل [[خانهنشینی]] [[امام علی|علی]]{{ع}} پس از [[سقیفه]] یا [[شهادت | * [[احادیث]] متعددی چنین بیان میكند كه جز چند نفر انگشتشمار، همه [[مرتد]] شدند، یعنی از آن بعد [[اجتماعی]] و خط [[سیاسی]] و ولایی كه [[پیامبر]]{{صل}} برای پس از خود ترسیم كرده بود، [[دست]] شستند. پیدایش [[ماجرای سقیفه]]، افراد را به دو بخش كرد: یكی [[وفاداران]] به [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]]{{عم}}، دیگری گروندگان به [[خلافت]] حاكم و تنها گذارندگان [[ولیّ]] [[معصوم]] [[خدا]]. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|انّ النّبیّ{{صل}} لمّا قبض إرتدّ النّاس [[علی]] أعقابهم كفّارا إلاّ ثلاثة: [[سلمان]] و [[المقداد]] و [[أبو ذر]]...}}<ref>«پس از وفات پیامبر مردم به ارتداد افتادند و دچار رجعت و كفر شدند، مگر سه نفر: سلمان، مقداد و ابو ذر».؛ اختصاص، شیخ مفید، ص ۶، بحار الانوار، ج ۲۸ ص ۲۳۸،۲۳۹ و ۲۵۹ با اختلاف در تعبیر</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در ادامه میفرماید: پس از [[رحلت]] [[پیامبر]]، [[چهل]] نفر نزد [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمدند و گفتند: به [[خدا]] قسم جز از تو، از كسی [[فرمان]] نمیبریم. [[حضرت]] پرسید: چرا؟ گفتند: به خاطر آنچه از [[پیامبر]] در [[غدیر]] شنیدیم. فرمود: آیا [[فرمان]] میبرید؟ گفتند: آری، فرمود: بروید و فردا سر تراشیده بیایید. جز این سه نفر نیآمدند، [[عمار]] هم بعدازظهر آمد. [[حضرت]] دست بر سینۀ او زد و فرمود: وقت آن نشده كه از [[خواب غفلت]] بیدار شوی؟ برگردید، به شما نیازی ندارم، شما كه در تراشیدن سر از من [[اطاعت]] نكردید، چگونه در [[نبرد]] با كوههای آهن [[فرمانبردار]] من خواهید بود؟ گاهی این [[ارتداد]] به معنای دچار [[تزلزل]] شدن در باورهاست. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "[[مردم]] [[مرتد]] شدند جز سه نفر: [[سلمان]] و [[ابو ذر]] و [[مقداد]]. [[عمّار]] هم چرخی زد ولی بازگشت". آنكه هیچ شكی در دلش نیفتاد [[مقداد]] بود. حتّی [[سلمان]] در دلش چنین [[گذشت]]: [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} كه [[اسم اعظم]] نزد اوست و اگر لب بگشاید، [[زمین]] همۀ آنان را فرو میبرد، اینگونه و به این حالت است؟! [[حضرت]] بر او گذر كرد و گفت: [[بیعت]] كن...<ref>اختصاص، شیخ مفید، ص ۱۰</ref> گاهی بروز حوادثی سخت و شگفت، مثل [[خانهنشینی]] [[امام علی|علی]]{{ع}} پس از [[سقیفه]] یا [[شهادت امام حسین]] در [[عاشورا]]، سبب میشود كسانی ظرفیت [[فهم]] و تحلیل و هضم قضایا را نداشته باشند و در [[اندیشه]] به [[انحراف]] روند یا در خط [[سیاسی]] از راه [[حق]] عدول كنند و [[تسلیم]] جریان باطلی شوند كه حاكمیت و [[قدرت]] یافته است. این دست كشیدن از اصول و مواضع، همان ارتداد سیاسی است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "پس از [[امام حسین]]{{ع}} [[مردم]] [[مرتد]] شدند، مگر سه نفر: ابو خالد كابلی، [[یحیی]] بن امّ طویل، و [[جبیر بن مطعم]]، سپس [[مردم]] (به جناح [[حق]]) پیوستند و زیاد شدند. [[یحیی]] بن ام طویل وارد [[مسجد]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} میشد و میگفت: {{عربی|كفرنا بكم و بدا بیننا و بینكم العداوة و البغضاء}}<ref>«ما به شما كافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنی آشكار شده است». اختصاص، شیخ مفید، ص ۶۴</ref> این گویای آن است كه در آن شرایط سلطۀ شوم [[امویان]] بر همۀ مقدّرات [[مسلمانان]]، او خطّ [[سیاسی]] را گم نكرد و كفری را كه نقاب [[اسلام]] زده بود میشناخت و با آن [[دشمنی]] میورزید و [[وفادار]] مانده بود. از این نوع [[ارتداد]] و بازگشت به [[دوران جاهلیّت]] از نظر فكر و عمل، با تعبیر [[رجعت]] هم میتوان یاد كرد. انقلابی را كه [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} در سایۀ [[اسلام]] در افكار، [[اخلاق]]، [[نظام سیاسی]] و [[اقتصادی]] پدید آورد و امّتی [[موحّد]] ساخت، پس از او حركتهای واپسگرایانهای شكل گرفت تا به حاكمیت [[بنی امیّه]] منتهی شد. رجعتطلبان همان كسانی بودند كه از عمق [[جان]]، اهداف و پیامهای [[دین]] [[توحید]] را نپذیرفته بودند و [[روحیات]] [[جاهلی]] در آنان ریشه داشت و گاهی هم منافقانه اظهار [[اسلام]] كرده بودند و [[منتظر]] فرصتی بودند تا آن كفر [[باطنی]] را اظهار كنند. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} دربارۀ آنان فرمود: {{عربی|"ما اسلموا و لكن استسلموا و اسرّوا الكفر، فلمّا وجدوا أعوانا علیه أظهروه"}}<ref>«مسلمان نشدند، بلكه تسلیم شدند و كفر را پنهان داشتند، چون یارانی بر آن كفر پنهانی یافتند، آن را آشكار ساختند». نهج البلاغه، نامۀ ۱۶</ref>، این [[حقیقت]] را جریانات [[سیاسی]] پس از [[پیامبر]] و جدا ساختن [[خلافت]] از [[خاندان]] [[نبوت]] و دشمنیهای [[آل]] [[امیّه]] در دوران حكومت [[امویان]] و [[مروانیان]] به خوبی نشان میدهد. از این رجعتها با عنوان [[رجعت اعتقادی]]، [[رجعت اقتصادی]]، [[رجعت سیاسی]] و [[رجعت اخلاقی]] میتوان یاد كرد، [[امامان]] [[شیعه]] و [[مسلمانان]] [[متعهد]] در خطّ [[مبارزه]] با این جنبش ارتجاعی و افشای ماهیّت آن و تلاش برای بازگرداندن ماهیّت [[ناب]] [[دین]] و [[نظام اجتماعی]] به مجرای اصلی آن بودند و [[جهاد]] داخلی و [[مبارزه]] با [[اهل بغی]] در همین راستا بود.<ref>در كتاب انقلاب تكاملى اسلام از جلال الدين فارسى، به نحو كامل و مستند اين رجعتها و تلاش ائمه براى مبارزه با آنها در بخش دوم و سوّم آمده است</ref> روشنترین بیان [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} دربارۀ بروز [[رجعت]] به [[جاهلیّت]] و چرخش شرایط [[جامعه]] به عصر آغازین [[بعثت]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}}، خطبهای است كه پس از [[بیعت مردم]] با وی در [[مدینه]] ایراد كرد و خط مشی آیندۀ [[حكومت علوی]] را در بازگرداندن اوضاع به پیش از [[رجعت]] ۲۵ ساله ترسیم نمود. در این [[خطبه]] به وضوح فرمود: {{عربی|"الا انّ بلیّتكم قد عادت كهیئتها یوم بعث اللّه نبیّه{{صل}}..."}}<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۱۶</ref> چون [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} به خوبی [[آگاه]] بود كه [[رجعت]] در ادوار سهگانۀ پیشین و مخصوصا دورۀ [[عثمان]] بر همۀ [[شؤون]] [[اجتماعی]] سیطره یافته و مخصوصا از جنبۀ [[اقتصادی]] بیش از سایر جنبهها به جاهلیتگراییده است، برنامۀ خلافتش را براساس از بین بردن [[انحرافات]] و ریشهكنكردن [[ارتجاع]] بهویژه [[رجعت]] [[اقتصادی]] طرح ریخت.... اعلام این برنامه برای كسانی كه بار خود را در حكومت [[عثمان]] بسته بودند، زنگ خطر پرطنین بود كه سراسر وجودشان را میلرزاند. برنامۀ [[امام علی|علی]]{{ع}} طبعا سودجویانی را كه به انحصارگری [[مقامات]] و عواید خو گرفته بودند ناراضی و عصبانی كرد و به اردوی مقابل غلتاند، اردوی [[امویان]] رجعتطلب و كامجو، آنجا كه [[فرصت]] چریدن و برآوردن مطامع و [[شهوات]]، با پایمالكردن داد و [[مساوات]] و خمودن [[وجدان]] معترض، مهیّا بود...<ref>انقلاب تكاملى اسلام، جلال الدين فارسى، ص ۶۹۴ و ۶۹۵(چاپ اول ۱۳۴۹)</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۶۱.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* [[ارتداد]] | * [[ارتداد]] |