پرش به محتوا

جنگ نهروان در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
پس از پایان جریان [[حکمیت]] و [[خیانت]] دو [[حَکَم]]، [[امام]]{{ع}} تصمیم گرفت بار دوم به [[جنگ]] با [[معاویه]] بپردازد. هم‌زمان [[خوارج]] به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن وهب راسبی]]، نیمه‌شب، [[کوفه]] را ترک کردند و به منطقه انبار رفتند. آن‌ها از طریق [[فرات]] خود را به [[مدائن]] رساندند. گروهی از [[خوارج]] [[بصره]] نیز حرکت کردند تا به دجله رسیدند و دو گروه در منطقه [[نهروان]] با هم رو‌به‌رو شدند. [[امام]]{{ع}} در نامه‌ای به [[عبدالله وهب]] و دیگر [[فرماندهان]] آنان نوشت: "می‌خواهیم به [[جنگ]] دشمنمان و دشمنتان ([[معاویه]]) برویم، شما نیز بیایید." [[ابن‌ وهب]] پاسخ داد: "تو برای خود ناراحتی نه پروردگارت، اگر به [[کفر]] خود اقرار و [[توبه]] کنی، درباره درخواست تو [[فکر]] می‌کنیم." وقتی [[امام]]{{ع}} از [[هدایت]] [[خوارج]] [[ناامید]] شد، آن‌ها را به حال خود رها کرد و [[مردم]] را برای [[نبرد]] با [[معاویه]] فراخواند. به تمام [[کارگزاران]] خود [[نامه]] نوشت که افرادی را جایگزین خود کنند. هم‌چنین نامه‌ای به [[عبدالله بن عباس]]، استاندار [[بصره]]، نوشت که ما در [[نخیله]] منتظریم. او هفت هزار نفر را به [[کوفه]] فرستاد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۶۲.</ref>.
پس از پایان جریان [[حکمیت]] و [[خیانت]] دو [[حَکَم]]، [[امام]]{{ع}} تصمیم گرفت بار دوم به [[جنگ]] با [[معاویه]] بپردازد. هم‌زمان [[خوارج]] به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن وهب راسبی]]، نیمه‌شب، [[کوفه]] را ترک کردند و به منطقه انبار رفتند. آن‌ها از طریق [[فرات]] خود را به [[مدائن]] رساندند. گروهی از [[خوارج]] [[بصره]] نیز حرکت کردند تا به دجله رسیدند و دو گروه در منطقه [[نهروان]] با هم رو‌به‌رو شدند. [[امام]]{{ع}} در نامه‌ای به [[عبدالله وهب]] و دیگر [[فرماندهان]] آنان نوشت: "می‌خواهیم به [[جنگ]] دشمنمان و دشمنتان ([[معاویه]]) برویم، شما نیز بیایید." [[ابن‌ وهب]] پاسخ داد: "تو برای خود ناراحتی نه پروردگارت، اگر به [[کفر]] خود اقرار و [[توبه]] کنی، درباره درخواست تو [[فکر]] می‌کنیم." وقتی [[امام]]{{ع}} از [[هدایت]] [[خوارج]] [[ناامید]] شد، آن‌ها را به حال خود رها کرد و [[مردم]] را برای [[نبرد]] با [[معاویه]] فراخواند. به تمام [[کارگزاران]] خود [[نامه]] نوشت که افرادی را جایگزین خود کنند. هم‌چنین نامه‌ای به [[عبدالله بن عباس]]، استاندار [[بصره]]، نوشت که ما در [[نخیله]] منتظریم. او هفت هزار نفر را به [[کوفه]] فرستاد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۶۲.</ref>.


==[[جنایات خوارج نهروان]]==
==جنایات خوارج نهروان==
[[امام]]{{ع}} [[دستور]] داده بود تا زمانی که [[خوارج]] مشکلی نیافرینند، با آن‌ها کاری نداشته باشند. [[خوارج]] در مسیر خود به [[عبدالله بن خباب]] ارت رسیدند. او به [[نقل]] [[شیخ طوسی]] [[کارگزار]] [[نهروان]] بود. گفت‌وگویی بین آنان رخ داد. یکی از [[خوارج]] خرمایی را که از درخت افتاده بود، برداشت و خورد. دیگری پرسید: "به چه چیز آن را [[حلال]] دانستی؟" وی خرما را از دهانش دور انداخت و دیگری به کشتن خوکی اعتراض کرد که از افراد معاهد است. [[ابن خباب]] گفت: "آیا شما را [[راهنمایی]] کنم به کسی که [[حرمت]] وی از خوک بیشتر است؟" گفتند: "چه کسی است؟" گفت: "من." پس او را کشتند. آنان سر ابن‌ خباب را جدا کردند، شکم همسر باردارش را دریدند و سه [[زن]] دیگر را کشتند. [[امام]]{{ع}} [[حارث بن مره]] را برای کسب اطلاع فرستاد، اما او نیز کشته شد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۶۲.</ref>.
[[امام]]{{ع}} [[دستور]] داده بود تا زمانی که [[خوارج]] مشکلی نیافرینند، با آن‌ها کاری نداشته باشند. [[خوارج]] در مسیر خود به [[عبدالله بن خباب]] ارت رسیدند. او به [[نقل]] [[شیخ طوسی]] [[کارگزار]] [[نهروان]] بود. گفت‌وگویی بین آنان رخ داد. یکی از [[خوارج]] خرمایی را که از درخت افتاده بود، برداشت و خورد. دیگری پرسید: "به چه چیز آن را [[حلال]] دانستی؟" وی خرما را از دهانش دور انداخت و دیگری به کشتن خوکی اعتراض کرد که از افراد معاهد است. [[ابن خباب]] گفت: "آیا شما را [[راهنمایی]] کنم به کسی که [[حرمت]] وی از خوک بیشتر است؟" گفتند: "چه کسی است؟" گفت: "من." پس او را کشتند. آنان سر ابن‌ خباب را جدا کردند، شکم همسر باردارش را دریدند و سه [[زن]] دیگر را کشتند. [[امام]]{{ع}} [[حارث بن مره]] را برای کسب اطلاع فرستاد، اما او نیز کشته شد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۶۲.</ref>.


۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش