پرش به محتوا

شب عاشورا در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۳۹: خط ۳۹:
[[عمر بن سعد]] گفت: والله اگر بدانم می‌خواهند [[جنگ]] بکنند امشب را به آنها مهلت نمی‌دهم!<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۶-۴۱۷، به نقل از ابی مخنف از حارث بن حصیرة از عبدالله بن شریک عامری که از اصحاب امام سجاد{{ع}} بود و احتمالاً این خبر را از آن حضرت نقل کرده است؛ شیخ مفید تنها تقاضای مهلت امام{{ع}} برای نماز و دعا را همراه با اندکی تغییر ذکر کرده است، ر.ک: ارشاد ج۲، ص۹۰-۹۱.</ref>
[[عمر بن سعد]] گفت: والله اگر بدانم می‌خواهند [[جنگ]] بکنند امشب را به آنها مهلت نمی‌دهم!<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۶-۴۱۷، به نقل از ابی مخنف از حارث بن حصیرة از عبدالله بن شریک عامری که از اصحاب امام سجاد{{ع}} بود و احتمالاً این خبر را از آن حضرت نقل کرده است؛ شیخ مفید تنها تقاضای مهلت امام{{ع}} برای نماز و دعا را همراه با اندکی تغییر ذکر کرده است، ر.ک: ارشاد ج۲، ص۹۰-۹۱.</ref>


[[علی بن الحسین]]{{ع}} می‌فرماید: در این اثناء پیکی از طرف عمر بن سعد نزد ما آمد، ایستاد و به طوری که صدایش به گوش می‌رسید گفت: تا فردا به شما مهلت می‌دهیم، اگر [[تسلیم]] شوید شما را نزد [[امیر]] [[عبیدالله بن زیاد]] می‌فرستیم و اگر از [[تسلیم شدن]] بپرهیزید شما را رها نخواهیم کرد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۷-۴۱۸، به نقل از ابی مخنف از کارت بن حصیرة از عبدالله بن شریک عامری؛ ارشاد، ج۲، ص۹۱، با کمی تغییر.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۳۲.</ref>
[[علی بن الحسین]]{{ع}} می‌فرماید: در این اثناء پیکی از طرف عمر بن سعد نزد ما آمد، ایستاد و به طوری که صدایش به گوش می‌رسید گفت: تا فردا به شما مهلت می‌دهیم، اگر [[تسلیم]] شوید شما را نزد [[امیر]] [[عبیدالله بن زیاد]] می‌فرستیم و اگر از [[تسلیم شدن]] بپرهیزید شما را رها نخواهیم کرد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۷-۴۱۸، به نقل از ابی مخنف از کارت بن حصیرة از عبدالله بن شریک عامری؛ ارشاد، ج۲، ص۹۱، با کمی تغییر.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۳۲.</ref>


==[[اتمام حجت]] [[سیدالشهداء]]{{ع}} با [[یاران]]==
==[[اتمام حجت]] [[سیدالشهداء]]{{ع}} با [[یاران]]==
خط ۴۷: خط ۴۷:
[[آگاه]] باشید، [[گمان]] می‌کنم فردا [[روز]] برخورد ما با این [[دشمنان]] است. آگاه باشید، نظرم اینست که شما همگی با [[آزادی]] بروید. از ناحیه من عهدی بر گردن شما نیست. شما را [[تاریکی]] شب از دید [[دشمن]] می‌پوشاند، آن را مرکب خود قرار دهید و بروید<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۸، به نقل از حارث بن حصیره از عبدالله بن شریک عامری از علی بن حسین{{ع}}؛ ارشاد، ج۲، ص۹۱، با کمی تغییر؛ مقاتل الطالبیین، ص۷۴، به نقل از ابی مخنف از عبدالرحمن بن جندب از عقبة بن سمعان، همراه با تغییر و حذف.</ref>.
[[آگاه]] باشید، [[گمان]] می‌کنم فردا [[روز]] برخورد ما با این [[دشمنان]] است. آگاه باشید، نظرم اینست که شما همگی با [[آزادی]] بروید. از ناحیه من عهدی بر گردن شما نیست. شما را [[تاریکی]] شب از دید [[دشمن]] می‌پوشاند، آن را مرکب خود قرار دهید و بروید<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۸، به نقل از حارث بن حصیره از عبدالله بن شریک عامری از علی بن حسین{{ع}}؛ ارشاد، ج۲، ص۹۱، با کمی تغییر؛ مقاتل الطالبیین، ص۷۴، به نقل از ابی مخنف از عبدالرحمن بن جندب از عقبة بن سمعان، همراه با تغییر و حذف.</ref>.


هر مردی از شما دست یکی از مردان [[اهل]] بیتم را بگیرد، و در آبادی‌‎ها و شهرهایتان پراکنده شوید، تا این که [[خداوند]] گشایشی ایجاد کند. این [[قوم]] [[سپاه]] [[عمر بن سعد]] مرا می‌طلبند، و اگر به من دست یابند از تعقیب دیگران صرف‌نظر می‌کنند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹، به نقل از ابی مخنف از عبدالله بن عاصم فائشی از ضحاک بن عبدالله مشرقی.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۳۸.</ref>
هر مردی از شما دست یکی از مردان [[اهل]] بیتم را بگیرد، و در آبادی‌‎ها و شهرهایتان پراکنده شوید، تا این که [[خداوند]] گشایشی ایجاد کند. این [[قوم]] [[سپاه]] [[عمر بن سعد]] مرا می‌طلبند، و اگر به من دست یابند از تعقیب دیگران صرف‌نظر می‌کنند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹، به نقل از ابی مخنف از عبدالله بن عاصم فائشی از ضحاک بن عبدالله مشرقی.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۳۸.</ref>


==عکس‎‌العمل [[بنی هاشم]]: [[حضرت عباس]] و [[فرزندان عقیل]]==
==عکس‎‌العمل [[بنی هاشم]]: [[حضرت عباس]] و [[فرزندان عقیل]]==
خط ۵۳: خط ۵۳:
آنگاه [[حسین]]{{ع}} فرمود: ای فرزندان عقیل! کشته شدن مسلم برایتان کافیست، شما دیگر نمانید بروید، من به شما اجازه داده‌ام!
آنگاه [[حسین]]{{ع}} فرمود: ای فرزندان عقیل! کشته شدن مسلم برایتان کافیست، شما دیگر نمانید بروید، من به شما اجازه داده‌ام!


فرزندان عقیل گفتند: اگر ما برویم [[مردم]] چه خواهند گفت؟ می‌گویند ما بزرگ و آقایمان و فرزندان عمویمان، آن هم فرزندان [[بهترین]] عموهایمان را رها کرده‌ایم، در حالی که حتی یک تیر هم به [[دفاع]] از آنها پرتاب نکرده و یک نیزه در کنارشان نیفکنده و یک [[شمشیر]] هم برای [[حمایت]] از آنان فرود نیاورده‌ایم، اصلاً ندانسته‌‎ایم چه کرده‌اند و چه شده‌اند نه به خدا قسم چنین نخواهیم کرد! و [[جان‌ها]] و [[اموال]] خاندانمان را فدایت خواهیم نمود. و در کنار شما خواهیم جنگید تا به جایگاه ورود شما وارد شویم! خدا [[زندگی]] بعد از شما را [[زشت]] و کَریه گرداند!<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹، ادامه خبر ضحاک بن عبدالله مشرقی؛ ارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱-۹۲، با کمی تغییر و جابجایی؛ ابوالفرج سخنان فرزندان عقیل را با کمی تغییر از زبان همه بنی هاشم یعنی حضرت عباس و برادرانش و علی بن الحسین و فرزندان عقیل نقل نموده است، ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص۷۴ - ۷۵، به نقل از ابی مخنف.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۳۹.</ref>
فرزندان عقیل گفتند: اگر ما برویم [[مردم]] چه خواهند گفت؟ می‌گویند ما بزرگ و آقایمان و فرزندان عمویمان، آن هم فرزندان [[بهترین]] عموهایمان را رها کرده‌ایم، در حالی که حتی یک تیر هم به [[دفاع]] از آنها پرتاب نکرده و یک نیزه در کنارشان نیفکنده و یک [[شمشیر]] هم برای [[حمایت]] از آنان فرود نیاورده‌ایم، اصلاً ندانسته‌‎ایم چه کرده‌اند و چه شده‌اند نه به خدا قسم چنین نخواهیم کرد! و [[جان‌ها]] و [[اموال]] خاندانمان را فدایت خواهیم نمود. و در کنار شما خواهیم جنگید تا به جایگاه ورود شما وارد شویم! خدا [[زندگی]] بعد از شما را [[زشت]] و کَریه گرداند!<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹، ادامه خبر ضحاک بن عبدالله مشرقی؛ ارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱-۹۲، با کمی تغییر و جابجایی؛ ابوالفرج سخنان فرزندان عقیل را با کمی تغییر از زبان همه بنی هاشم یعنی حضرت عباس و برادرانش و علی بن الحسین و فرزندان عقیل نقل نموده است، ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص۷۴ - ۷۵، به نقل از ابی مخنف.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۳۹.</ref>


==عکس‌العمل سایر [[اصحاب]]: سخن [[مسلم بن عوسجه]]، [[سعید بن عبدالله]] و [[زهیر بن قین]]==
==عکس‌العمل سایر [[اصحاب]]: سخن [[مسلم بن عوسجه]]، [[سعید بن عبدالله]] و [[زهیر بن قین]]==
خط ۶۳: خط ۶۳:


آنگاه جمعی از یارانش سخن گفتند، آنها گفتند: به خدا قسم از شما جدا نمی‌شویم، جان‎‌هایمان به فدایت، با گلوها و پیشانی‌ها و دست‌هایمان شما را [[حفظ]] می‌کنیم، اگر کشته شویم به عهدمان [[وفا]] کرده‌ایم و تکلیفی که بر گردن داشته‌ایم اداء نموده‌ایم.
آنگاه جمعی از یارانش سخن گفتند، آنها گفتند: به خدا قسم از شما جدا نمی‌شویم، جان‎‌هایمان به فدایت، با گلوها و پیشانی‌ها و دست‌هایمان شما را [[حفظ]] می‌کنیم، اگر کشته شویم به عهدمان [[وفا]] کرده‌ایم و تکلیفی که بر گردن داشته‌ایم اداء نموده‌ایم.
سپس جمعی دیگر از [[یاران]] سخنانی گفتند که برخی از آن‎ها با برخی دیگر شباهت داشت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹-۴۲۰، به نقل از ابی مخنف از عبدالله بن عاصم از ضحاک بن عبدالله مشرقی؛ ارشاد، ج۲، ص۹۲-۹۳، همراه با اندکی تغییر در عبارات.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۴۰.</ref>
سپس جمعی دیگر از [[یاران]] سخنانی گفتند که برخی از آن‎ها با برخی دیگر شباهت داشت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۹-۴۲۰، به نقل از ابی مخنف از عبدالله بن عاصم از ضحاک بن عبدالله مشرقی؛ ارشاد، ج۲، ص۹۲-۹۳، همراه با اندکی تغییر در عبارات.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۴۰.</ref>


==[[وصیت]] و [[دلداری]] [[حسین بن علی]]{{ع}} به [[زینب]] کبری{{س}}==
==[[وصیت]] و [[دلداری]] [[حسین بن علی]]{{ع}} به [[زینب]] کبری{{س}}==
خط ۸۰: خط ۸۰:


[[اباعبدالله]] با این جملات و مانند آن [[خواهر]] را [[تسلی]] داد و فرمود: ای خواهرم! تو را قسم می‌دهم و شما به قسم من [[وفادار]] باش. وقتی که از [[دنیا]] رفتم برای من گریبانت را پاره نکن، به خاطر من صورتت را نخراش، و [[آه]] و واویلا نکن.
[[اباعبدالله]] با این جملات و مانند آن [[خواهر]] را [[تسلی]] داد و فرمود: ای خواهرم! تو را قسم می‌دهم و شما به قسم من [[وفادار]] باش. وقتی که از [[دنیا]] رفتم برای من گریبانت را پاره نکن، به خاطر من صورتت را نخراش، و [[آه]] و واویلا نکن.
سپس پدرم، عمه‌ام زینب را آورد و کنار من نشاند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۰-۴۲۱، به نقل از حارث بن کعب و أبو ضحاک؛ ارشاد، ج۲، ص۹۳-۹۴، همراه با اندکی تغییر در عبارات؛ ابوالفرج بخش اول این خبر را از اشعار امام{{ع}} تا بیهوش شدن حضرت زینب{{س}} با کمی تغییر نقل نموده است، ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص۷۵، به نقل از ابی مخنف از حرث بن کعب از علی بن الحسین{{ع}}.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۴۲.</ref>
سپس پدرم، عمه‌ام زینب را آورد و کنار من نشاند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۰-۴۲۱، به نقل از حارث بن کعب و أبو ضحاک؛ ارشاد، ج۲، ص۹۳-۹۴، همراه با اندکی تغییر در عبارات؛ ابوالفرج بخش اول این خبر را از اشعار امام{{ع}} تا بیهوش شدن حضرت زینب{{س}} با کمی تغییر نقل نموده است، ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص۷۵، به نقل از ابی مخنف از حرث بن کعب از علی بن الحسین{{ع}}.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۴۲.</ref>


==تدابیری برای [[حفاظت]] از خیام==
==تدابیری برای [[حفاظت]] از خیام==
خط ۹۱: خط ۹۱:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100824.jpg|22px]] [[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|'''فرهنگ عاشورایی ج۴''']]
# [[پرونده:1100824.jpg|22px]] [[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگ‌نامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگ‌نامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|'''فرهنگ عاشورایی ج۴''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۲۱۸٬۴۶۵

ویرایش