پرش به محتوا

مناظره امام رضا با ابوقره: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد)
 
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = مناظرات امام رضا | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مناظره امام رضا با ابوقره در تراجم و رجال]] - [[مناظره امام رضا با ابوقره در تاریخ اسلامی]] - [[مناظره امام رضا با ابوقره در معارف و سیره رضوی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
ابو قره [[مسیحی]] و از [[دوستان]] [[جاثلیق]]، بزرگ [[مسیحیان]] بود و چون دریافت تعداد زیادی از بزرگان [[ادیان]] مختلف با امام رضا{{ع}} [[دیدار]] و با ایشان مناظراتی داشته‌اند، [[مشتاق]] دیدار و انجام [[مناظره]] با امام{{ع}} شد. بنابراین به نزد [[صفوان بن یحیی]] آمد و از او خواست تا وی را به مجلس امام{{ع}} ببرد. ابو قرّه چون بر امام{{ع}} وارد شد، فرش زیر پای امام{{ع}} را بوسید و برای [[سلامتی]] ایشان [[دعا]] کرد و سپس خطاب به امام رضا{{ع}} گفت: نظر شما درباره فرقه‌ای که ادعایی دارد و [[فرقه]] دیگر غیر از ایشان که خود به [[عدالت]] معروف است، آن‎ها را در ادعایشان [[تصدیق]] می‌کنند؟
ابو قره [[مسیحی]] و از [[دوستان]] جاثلیق، بزرگ [[مسیحیان]] بود و چون دریافت تعداد زیادی از بزرگان ادیان مختلف با امام رضا {{ع}} دیدار و با ایشان مناظراتی داشته‌اند، مشتاق دیدار و انجام مناظره با امام {{ع}} شد. بنابراین به نزد [[صفوان بن یحیی]] آمد و از او خواست تا وی را به مجلس امام {{ع}} ببرد. ابو قرّه چون بر امام {{ع}} وارد شد، فرش زیر پای امام {{ع}} را بوسید و برای [[سلامتی]] ایشان [[دعا]] کرد و سپس خطاب به امام رضا {{ع}} گفت: نظر شما درباره فرقه‌ای که ادعایی دارد و [[فرقه]] دیگر غیر از ایشان که خود به [[عدالت]] معروف است، آن‎ها را در ادعایشان تصدیق می‌کنند؟


امام{{ع}} فرمودند: ادعایشان ثابت است.
امام {{ع}} فرمودند: ادعایشان ثابت است.


ابو قرّه گفت: فرقه دیگر ادعایی دارند و شاهدی پیدا نمی‌کنند که آن‎ها را تصدیق کند، مگر از خودشان، اینان چه؟
ابو قرّه گفت: فرقه دیگر ادعایی دارند و شاهدی پیدا نمی‌کنند که آن‎ها را تصدیق کند، مگر از خودشان، اینان چه؟


امام{{ع}} فرمودند: ادعایشان [[کذب]] و مردود است.
امام {{ع}} فرمودند: ادعایشان [[کذب]] و مردود است.


ابو قرّه گفت: اینک ما و شما. ما ادعا می‌کنیم که [[عیسی]] [[روح الله]] و کلمه اوست و به [[مریم]] [[القا]] نمود. [[مسلمانان]] با این ادعا موافقند و ما را [[تصدیق]] می‌کنند؛ ولی مسلمانان مدعی آنند که [[محمد]] [[پیامبر]] و فرستاده خداست و ما آن را تصدیق نمی‌کنیم؛ پس آنچه را که هر دو [[فرقه]] موافقند بر آنچه یک فرقه فقط ادعا می‌کند [[برتری]] دارد.
ابو قرّه گفت: اینک ما و شما. ما ادعا می‌کنیم که [[عیسی]] [[روح الله]] و کلمه اوست و به [[مریم]] القا نمود. [[مسلمانان]] با این ادعا موافقند و ما را تصدیق می‌کنند؛ ولی مسلمانان مدعی آنند که [[محمد]] [[پیامبر]] و فرستاده خداست و ما آن را تصدیق نمی‌کنیم؛ پس آنچه را که هر دو [[فرقه]] موافقند بر آنچه یک فرقه فقط ادعا می‌کند [[برتری]] دارد.


[[امام]]{{ع}} فرمودند: ما به [[عیسی بن مریم]] و روح الله و کلمة اللهی [[ایمان]] داریم که به محمد{{صل}} ایمان داشته و مژده آمدن او را داده است و خود [[اقرار]] کرده که [[بنده]] است و پروردگاری دارد. پس اگر تو به کسی قرار داری که این چنین نیست که به محمد{{صل}} ایمان داشته باشد و خود را بنده و [[خداوند]] را [[پروردگار]] خود بداند، ما از آن عیسی بیزاریم! پس کجا ما بر آن [[اجماع]] داریم؟
[[امام]] {{ع}} فرمودند: ما به [[عیسی بن مریم]] و روح الله و کلمة اللهی [[ایمان]] داریم که به محمد {{صل}} ایمان داشته و مژده آمدن او را داده است و خود [[اقرار]] کرده که [[بنده]] است و پروردگاری دارد. پس اگر تو به کسی قرار داری که این چنین نیست که به محمد {{صل}} ایمان داشته باشد و خود را بنده و [[خداوند]] را [[پروردگار]] خود بداند، ما از آن عیسی بیزاریم! پس کجا ما بر آن [[اجماع]] داریم؟


ابو قرّه که خود را ناکام دید، از [[احکام دین]] و [[حلال و حرام]] پرسش‌های کرد تا سؤالش به مسأله [[توحید]] کشیده شد<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۵۵۸-۵۵۹.</ref>، و در این مورد، چنین سؤال کرد: برای ما [[روایت]] کرده‌اند که خداوند، [[دیدار]] و هم سخنی خود را بین دو [[پیغمبر]] تقسیم نمود و در میان [[پیامبران]]، دو پیغمبر را برگزید تا با یکی هم‌کلام شود، و با دیگری دیدار نماید. قسمت هم سخنی خود را به [[حضرت موسی]]{{ع}} داد، و قسمت دیدار خود را به [[حضرت محمد]]{{صل}} عطا نمود، بنابراین [[خدا]] وجودی قابل دیدن است.
ابو قرّه که خود را ناکام دید، از [[احکام دین]] و [[حلال و حرام]] پرسش‌های کرد تا سؤالش به مسأله [[توحید]] کشیده شد<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۵۸-۵۵۹.</ref> و در این مورد، چنین سؤال کرد: برای ما [[روایت]] کرده‌اند که خداوند، دیدار و هم سخنی خود را بین دو [[پیغمبر]] تقسیم نمود و در میان [[پیامبران]]، دو پیغمبر را برگزید تا با یکی هم‌کلام شود، و با دیگری دیدار نماید. قسمت هم سخنی خود را به [[حضرت موسی]] {{ع}} داد، و قسمت دیدار خود را به [[حضرت محمد]] {{صل}} عطا نمود، بنابراین [[خدا]] وجودی قابل دیدن است.


[[امام رضا]]{{ع}} فرمودند: اگر چنین باشد، پس آن [[پیغمبری]] که به [[جن]] و [[انس]] خبر داد که دیده‌ها خدا را [[درک]] نکند، و وسعت [[آگاهی]] [[مخلوقات]] را یارای احاطه به او و [[فهم]] ذات او نیست، و او شبیه و همتا ندارد، کدام پیغمبر بود؟ مگر شخص [[رسول خدا]]{{صل}} چنین نفرمود؟
[[امام رضا]] {{ع}} فرمودند: اگر چنین باشد، پس آن [[پیغمبری]] که به [[جن]] و [[انس]] خبر داد که دیده‌ها خدا را [[درک]] نکند، و وسعت [[آگاهی]] [[مخلوقات]] را یارای احاطه به او و فهم ذات او نیست، و او شبیه و همتا ندارد، کدام پیغمبر بود؟ مگر شخص [[رسول خدا]] {{صل}} چنین نفرمود؟ ابو قره گفت: آری، او چنین فرمود.


[[ابو قره]] گفت: آری، او چنین فرمود.
امام رضا {{ع}} فرمودند: بنابراین چگونه ممکن است که پیغمبری از طرف خدا به سوی [[مردم]] بیاید و آن‎ها را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] کند، و به آنها بگوید که دیده‌ها قادر به دیدن نیستند، وسعت و [[آگاهی]] [[مخلوقات]] را یارای فهمیدن ذات [[پاک]] او نیست، و او شبیه و همتا ندارد، سپس خود این [[پیغمبر]] بگوید من با دو چشمم خدا را دیده‎ام و احاطه علمی به او یافته‎ام و او به شکل [[انسان]] قابل [[رؤیت]] است. آیا [[حیا]] نمی‌کنید؟ افراد بی‌دین و کوردل، نتوانستند چنین نسبتی به آن حضرت بدهند، که او چیزی را فرمود و سپس برخلاف آن گفت. ابوقرّه گفت: [[خداوند]] خودش در [[قرآن]] [[آیه]] ۱۳ [[سوره نجم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى}}<ref>«و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود» سوره نجم، آیه ۱۳.</ref>.


امام رضا{{ع}} فرمودند: بنابراین چگونه ممکن است که پیغمبری از طرف خدا به سوی [[مردم]] بیاید و آن‎ها را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] کند، و به آنها بگوید که دیده‌ها [[قادر]] به دیدن نیستند، وسعت و [[آگاهی]] [[مخلوقات]] را یارای فهمیدن ذات [[پاک]] او نیست، و او شبیه و همتا ندارد، سپس خود این [[پیغمبر]] بگوید من با دو چشمم خدا را دیده‎ام و [[احاطه علمی]] به او یافته‎ام و او به شکل [[انسان]] قابل [[رؤیت]] است. آیا [[حیا]] نمی‌کنید؟ افراد بی‌دین و کوردل، نتوانستند چنین نسبتی به آن [[حضرت]] بدهند، که او چیزی را فرمود و سپس برخلاف آن گفت.
[[امام رضا]] {{ع}} فرمودند: در همین [[سوره]] آیه ۱۱، آنچه را پیغمبر {{صل}} دیده بیان می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۱۱.</ref>. سپس خداوند در آیه ۱۸ می‌فرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى}}<ref>«بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.</ref>. بنابراین نشانه‌های خدا که [[پیامبر]] {{صل}} آن‎ها را دیده، غیر خدا است. و باز خداوند در آیه ۱۱۰ [[سوره طه]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا}}<ref>«و آنان بر او در دانش احاطه ندارند» سوره طه، آیه ۱۱۰.</ref>. بنابراین اگر دیده‌ها خدا را می‌تواند بنگرد، احاطه و آگاهی به او را نیز پیدا خواهد کرد.


ابو قرّه گفت: [[خداوند]] خودش در [[قرآن]] [[آیه]] ۱۳ [[سوره نجم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى}}<ref>«و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود» سوره نجم، آیه ۱۳.</ref>.
ابو قرّه گفت: پس شما [[روایات]] را که می‌گویند پیامبر {{صل}}، خدا را دید، [[تکذیب]] می‌کنید؟


[[امام رضا]]{{ع}} فرمودند: در همین [[سوره]] آیه ۱۱، آنچه را پیغمبر{{صل}} دیده بیان می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت» سوره نجم، آیه ۱۱.</ref>. سپس خداوند در آیه ۱۸ می‌فرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى}}<ref>«بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.</ref>. بنابراین نشانه‌های خدا که [[پیامبر]]{{صل}} آن‎ها را دیده، غیر خدا است. و باز خداوند در آیه ۱۱۰ [[سوره طه]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا}}<ref>«و آنان بر او در دانش احاطه ندارند» سوره طه، آیه ۱۱۰.</ref>. بنابراین اگر دیده‌ها خدا را می‌تواند بنگرد، احاطه و آگاهی به او را نیز پیدا خواهد کرد.
امام رضا {{ع}} فرمودند: اگر روایات برخلاف قرآن باشند، تکذیب می‌کنم، و آنچه [[مسلمانان]] به آن اتفاق [[رأی]] دارند، این است که نمی‌توان به وجود خدا احاطه علمی یافت، و دیده‎ها ذات او را [[درک]] نمی‌کنند، و او به هیچ چیزی شباهت ندارد.
 
ابو قرّه گفت: پس شما [[روایات]] را که می‌گویند پیامبر{{صل}}، خدا را دید، [[تکذیب]] می‌کنید؟
 
امام رضا{{ع}} فرمودند: اگر روایات برخلاف قرآن باشند، تکذیب می‌کنم، و آنچه [[مسلمانان]] به آن اتفاق [[رأی]] دارند، این است که نمی‌توان به وجود خدا احاطه علمی یافت، و دیده‎ها ذات او را [[درک]] نمی‌کنند، و او به هیچ چیزی شباهت ندارد.


ابو قرّه گفت: آیا شما قبول دارید که خدا محمول است؟
ابو قرّه گفت: آیا شما قبول دارید که خدا محمول است؟


[[امام]]{{ع}} فرمودند: هر محمول (حمل شده) فعلی (حمل) بر او واقع شده، که به دیگری نسبت داده می‌شود، و محمول اسمی است که معنی آن، [[نقص]] و تکیه بر دیگر که حامل باشد، دارد.
[[امام]] {{ع}} فرمودند: هر محمول (حمل شده) فعلی (حمل) بر او واقع شده، که به دیگری نسبت داده می‌شود، و محمول اسمی است که معنی آن، نقص و تکیه بر دیگر که حامل باشد، دارد.


[[خدا]] حامل و نگهدارنده همه چیز است. کلمه محمول، بدون این که به دیگری تکیه کند، مفهومی نخواهد داشت، بنابراین روا نیست که خدا، محمول باشد و هرگز کسی که به خدا و عظمتش [[ایمان]] دارد، شنیده نشده که در دعای خود، خدا را با جمله‌ای محمول بخواند.
[[خدا]] حامل و نگهدارنده همه چیز است. کلمه محمول، بدون این که به دیگری تکیه کند، مفهومی نخواهد داشت، بنابراین روا نیست که خدا، محمول باشد و هرگز کسی که به خدا و عظمتش [[ایمان]] دارد، شنیده نشده که در دعای خود، خدا را با جمله‌ای محمول بخواند.
خط ۴۵: خط ۳۶:
و نیز در آیه ۷ [[سوره غافر]] می‌فرماید {{متن قرآن|الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ}}<ref>«کسانی که عرش خداوند را برمی‌دارند» سوره غافر، آیه ۷.</ref>.
و نیز در آیه ۷ [[سوره غافر]] می‌فرماید {{متن قرآن|الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ}}<ref>«کسانی که عرش خداوند را برمی‌دارند» سوره غافر، آیه ۷.</ref>.


[[امام رضا]]{{ع}} فرمودند: [[عرش]]، [[نام خدا]] نیست، بلکه عرش نام [[علم]] و [[قدرت]] است و عرشی که همه چیز در آن هست. [[خداوند]] انجام حمل عرش را به غیر خود که [[فرشتگان]] باشند نسبت داده است.
[[امام رضا]] {{ع}} فرمودند: [[عرش]]، [[نام خدا]] نیست، بلکه عرش نام [[علم]] و [[قدرت]] است و عرشی که همه چیز در آن هست. [[خداوند]] انجام حمل عرش را به غیر خود که [[فرشتگان]] باشند نسبت داده است.


ابو قرّه گفت: در روایتی آمده: هرگاه خدا [[خشم]] کند، فرشتگان حامل عرش، سنگینی [[خشم خدا]] را بر دوش خود، [[احساس]] می‌کنند، و به [[سجده]] می‌افتند، و هنگامی که خشم خدا برطرف شد، دوش آنها سبک گردد و به جای نخستین خود باز گردند، آیا شما این [[روایت]] را [[تکذیب]] می‌کنید؟!
ابو قرّه گفت: در روایتی آمده: هرگاه خدا [[خشم]] کند، فرشتگان حامل عرش، سنگینی [[خشم خدا]] را بر دوش خود، [[احساس]] می‌کنند، و به [[سجده]] می‌افتند، و هنگامی که خشم خدا برطرف شد، دوش آنها سبک گردد و به جای نخستین خود باز گردند، آیا شما این [[روایت]] را [[تکذیب]] می‌کنید؟!


امام رضا{{ع}} در رد این روایت فرمودند: ای [[ابو قره]]! به من بگو از وقتی که خدا [[شیطان]] را [[لعنت]] کرده و بر او خشم نموده آیا تا امروز، خدا از شیطان [[خشنود]] شده است؟ هرگز از او خشنود نشده، بلکه همیشه بر شیطان و [[دوستان]] و پیروانش [[خشمگین]] است. طبق گفته تو، باید از آن [[زمان]] تا حال، [[حاملان عرش]] در سجده باشند، در صورتی که چنین نیست، پس عرش نام خدا نیست، وانگهی، تو چگونه جرأت می‌کنی که پروردگارت را به [[تغییر]] و دگرگونی از حالی به حال دیگر توصیف نمایی، و او را همانند مخلوق، دست‌خوش حالات گوناگون بدانی. [[ذات خداوند]] ثابت و غیر قابل دست‌خوش و منزه و دور از این نسبت‌ها است، و همه موجودات در قبضه [[قدرت]] او و تحت [[تدبیر]] او است و همه به او نیاز دارند، و او به هیچ کس نیاز ندارد<ref>اصول کافی، ج۱، باب عرش و کرسی، حدیث دوم، ص۱۳۰-۱۳۱.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۷۲۸.</ref>
امام رضا {{ع}} در رد این روایت فرمودند: ای ابو قره! به من بگو از وقتی که خدا [[شیطان]] را [[لعنت]] کرده و بر او خشم نموده آیا تا امروز، خدا از شیطان [[خشنود]] شده است؟ هرگز از او خشنود نشده، بلکه همیشه بر شیطان و [[دوستان]] و پیروانش [[خشمگین]] است. طبق گفته تو، باید از آن [[زمان]] تا حال، حاملان عرش در سجده باشند، در صورتی که چنین نیست، پس عرش نام خدا نیست، وانگهی، تو چگونه جرأت می‌کنی که پروردگارت را به [[تغییر]] و دگرگونی از حالی به حال دیگر توصیف نمایی، و او را همانند مخلوق، دست‌خوش حالات گوناگون بدانی. [[ذات خداوند]] ثابت و غیر قابل دست‌خوش و منزه و دور از این نسبت‌ها است، و همه موجودات در قبضه [[قدرت]] او و تحت [[تدبیر]] او است و همه به او نیاز دارند، و او به هیچ کس نیاز ندارد<ref>اصول کافی، ج۱، باب عرش و کرسی، حدیث دوم، ص۱۳۰-۱۳۱.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]]، ص ۷۲۸.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681348.jpg|22px]] [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|'''رضانامه''']]
# [[پرونده:13681348.jpg|22px]] [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|'''رضانامه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مناظره امام رضا با ابوقره]]
[[رده:امام رضا]]
[[رده:مدخل]]
۱۱۳٬۱۲۲

ویرایش