پرش به محتوا

عزاداری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵٬۱۸۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:


در کنار این اشکال متکثر عزاداری [[زنان]] در شهرهای بزرگ، در شهرستان‌ها و روستاها، همچنان [[آیین‌ها]] و [[مراسم]] سنتی [[اجرا]] می‌شوند. یکی از خاص‌ترین اشکال عزاداری سنتی زنان در بوشهر برگزار می‌شود. گفته می‌شود موسیقی [[سوگواری]] زنانه بوشهر در عصر قاجار در [[سیطره]] [[کنیزان]] آفریقایی قرار گرفت و آنها به تدریج آواها و [[رسوم]] خود در اجرای گروهی و همخوانی را با عزاداری زنانه بومیان بوشهر تلفیق کردند. این عزاداری، با محوریت دو یا چهار نفر نوحه‌خوان [[زن]] - که به آنها «سرخوان» گفته می‌شود - اجرا می‌شود که به نوبت، آوازها و نوحه‌هایی را با یکدیگر یا با حاضران (هم‌خوانان) می‌خوانند. از دیگر [[آیین‌های عزاداری]] زنانه در بوشهر، «مختک‌گردانی»، [[سینه‌زنی]] و عزای سرپایی زنان است. همچنین در بوشهر، برخلاف دیگر مناطق [[ایران]] که در تعزیه‌های عمومی فقط مردان ایفاگران نقش‌اند، [[زن‌ها]] نیز تعزیه‌خوانی می‌کنند. «شروه‌خوانی» دیگر [[آیین]] زنانه است که مجلس [[روضه]] یا [[مرثیه‌خوانی]] معمولاً با آن آغاز می‌شود. شروه یا «لالای» برگرفته از لالایی (اشعار عامیانه برای خوابانیدن [[کودک]] در مایه دشتی و دستگاه [[شور]] که با لحنی [[غمگین]] خوانده می‌شود) است. خواندن لالایی در اصل از مجالس [[ترحیم]] زنانه به عزاداری [[ماه محرم]] به ویژه عزای [[علی اصغر]] وارد شده است. آواز «شوره» در عزاداری زنانه از نظر شباهت در ساختار و عنوان، با آوازهای حزن‌انگیز «هوره» در [[اقوام]] کرد - که آن نیز در عزاداری زنانه خوانده می‌شود - بسیار نزدیک است. شروه (در بویراحمد)، شوره (در گناوه و [[دیلم]])، شربه (در ممسنی)، موره (در [[کرمانشاه]])، شروک و شروا همگی از یک [[خانواده]] و ریشه بوده و از الحان باستانی موسیقی [[ایرانی]] محسوب می‌شوند. از دیگر آیین‌های عزاداری زنانه، باید از «[[لطم‌زنی]]» زنان [[عرب]] در [[عراق]] و ایران ([[خوزستان]]) نام برد که معمولاً در سه مرحله با نام‌های «فزاعیه»، «ثکیله» و «هوسه» [[اجرا]] می‌شود. در [[قزوین]] نیز در [[روز]] سوم [[شهادت امام حسین]]{{ع}}، [[زنان]]، [[مراسم عزاداری]] زنانه‌ای با نام «بنی‌اسدی» اجرا می‌کنند. آنان درحالی که سرهایشان را گل‌آلود کرده‌اند و بیل و کلنگ در دست گرفته‌اند، به یادبود [[اقدام]] زنان [[قبیله بنی‌اسد]] در [[تدفین شهدای کربلا]]، پیکر نمادینی را از [[مسجد]] [[علی اکبر]]{{ع}} به [[حسینیه]] آقاسید جمال [[تشییع]] می‌کنند و پس از عزاداری در آنجا، به صورت کاروان، سینه‌زنان به مسجد علی‌اکبر بر می‌گردند. مشابه این [[مراسم]] با کمی تفاوت در آستانه اشرفیه در استان [[گیلان]] نیز اجرا می‌شود و طی آن، زنان در [[روز یازدهم محرم]] با دردست گرفتن بیل در قالب دسته‌های عزاداری برای [[دفن]] نمادین [[شهدای کربلا]] راه می‌افتند و با ساقه‌های برنجی که به آن «کلوش» می‌گویند، بر سر خود می‌زنند. در لرستان و شهرهایی مانند خرم آباد و بروجرد، [[آیین]] چهل [[منبر]] توسط زنان و [[دختران]] اجرا می‌شود. آنان در [[روز تاسوعا]] با پای برهنه و صورت پوشیده، در چهل منبر شمع روشن می‌کنند. مشابه این آیین در مناطق شمالی نظیر لاهیجان و [[گرگان]] نیز برگزار می‌شود. زنان ایلاتی در کهگیلویه و بویراحمد نیز عزاداری خاص خود را دارند که در آن [[زن‌ها]][[ دست]] در گردن هم حلقه می‌کنند و یک [[زن]] به عنوان تک‌خوان در وسط حلقه می‌ایستد و [[نوحه]] می‌خواند و دیگر زنان، چارقدها یا چادرهایشان را به پشت و سینه خود می‌زنند. زنان ایلام در [[اربعین]] و نیز روزهای هفتم، هشتم و دهم [[ماه محرم]]، به ترتیب برای [[حضرت قاسم]]، [[حضرت ابوالفضل]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} مراسم «چایینه» برگزار می‌کنند. در مراسم چایینه حضرت قاسم، نخست بر قامت دختری [[جوان]] و [[ازدواج]] نکرده (به نشان عروس قاسم) [[لباس]] [[عروسی]] - که تن‌پوشی سبزرنگ و سرپوشی سفیدرنگ را شامل می‌شود- می‌پوشانند و دو شمع روشن به دست‌های عروس می‌دهند و یک سینی پر از نقل و نبات، [[حنا]]، عود و شمع در مقابلش می‌گذارند. سپس چایینه‌خوان‌ها با لباسی رنگی و آراسته وارد میدان می‌شوند و زنی که در اصطلاح به او «مُلایه» گفته می‌شود، سرود می‌خواند. در ادامه، زنی یک [[کفن]] آغشته به [[خون]] را به میانه میدان می‌آورد (نشانه رسیدن خبر [[شهادت قاسم]]). پس از آن، چایینه‌خوان از حالت [[شادی]] و [[سرور]] درآمده، موی خود را پریشان می‌کند، روی سر عروس، چادر سیاهی می‌اندازد و بعد از خاموش کردن شمع‌ها، شروع به [[نوحه‌خوانی]] می‌کند.<ref>[[مژگان دستوری|دستوری، مژگان]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «زنان»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص۲۵۳.</ref>.
در کنار این اشکال متکثر عزاداری [[زنان]] در شهرهای بزرگ، در شهرستان‌ها و روستاها، همچنان [[آیین‌ها]] و [[مراسم]] سنتی [[اجرا]] می‌شوند. یکی از خاص‌ترین اشکال عزاداری سنتی زنان در بوشهر برگزار می‌شود. گفته می‌شود موسیقی [[سوگواری]] زنانه بوشهر در عصر قاجار در [[سیطره]] [[کنیزان]] آفریقایی قرار گرفت و آنها به تدریج آواها و [[رسوم]] خود در اجرای گروهی و همخوانی را با عزاداری زنانه بومیان بوشهر تلفیق کردند. این عزاداری، با محوریت دو یا چهار نفر نوحه‌خوان [[زن]] - که به آنها «سرخوان» گفته می‌شود - اجرا می‌شود که به نوبت، آوازها و نوحه‌هایی را با یکدیگر یا با حاضران (هم‌خوانان) می‌خوانند. از دیگر [[آیین‌های عزاداری]] زنانه در بوشهر، «مختک‌گردانی»، [[سینه‌زنی]] و عزای سرپایی زنان است. همچنین در بوشهر، برخلاف دیگر مناطق [[ایران]] که در تعزیه‌های عمومی فقط مردان ایفاگران نقش‌اند، [[زن‌ها]] نیز تعزیه‌خوانی می‌کنند. «شروه‌خوانی» دیگر [[آیین]] زنانه است که مجلس [[روضه]] یا [[مرثیه‌خوانی]] معمولاً با آن آغاز می‌شود. شروه یا «لالای» برگرفته از لالایی (اشعار عامیانه برای خوابانیدن [[کودک]] در مایه دشتی و دستگاه [[شور]] که با لحنی [[غمگین]] خوانده می‌شود) است. خواندن لالایی در اصل از مجالس [[ترحیم]] زنانه به عزاداری [[ماه محرم]] به ویژه عزای [[علی اصغر]] وارد شده است. آواز «شوره» در عزاداری زنانه از نظر شباهت در ساختار و عنوان، با آوازهای حزن‌انگیز «هوره» در [[اقوام]] کرد - که آن نیز در عزاداری زنانه خوانده می‌شود - بسیار نزدیک است. شروه (در بویراحمد)، شوره (در گناوه و [[دیلم]])، شربه (در ممسنی)، موره (در [[کرمانشاه]])، شروک و شروا همگی از یک [[خانواده]] و ریشه بوده و از الحان باستانی موسیقی [[ایرانی]] محسوب می‌شوند. از دیگر آیین‌های عزاداری زنانه، باید از «[[لطم‌زنی]]» زنان [[عرب]] در [[عراق]] و ایران ([[خوزستان]]) نام برد که معمولاً در سه مرحله با نام‌های «فزاعیه»، «ثکیله» و «هوسه» [[اجرا]] می‌شود. در [[قزوین]] نیز در [[روز]] سوم [[شهادت امام حسین]]{{ع}}، [[زنان]]، [[مراسم عزاداری]] زنانه‌ای با نام «بنی‌اسدی» اجرا می‌کنند. آنان درحالی که سرهایشان را گل‌آلود کرده‌اند و بیل و کلنگ در دست گرفته‌اند، به یادبود [[اقدام]] زنان [[قبیله بنی‌اسد]] در [[تدفین شهدای کربلا]]، پیکر نمادینی را از [[مسجد]] [[علی اکبر]]{{ع}} به [[حسینیه]] آقاسید جمال [[تشییع]] می‌کنند و پس از عزاداری در آنجا، به صورت کاروان، سینه‌زنان به مسجد علی‌اکبر بر می‌گردند. مشابه این [[مراسم]] با کمی تفاوت در آستانه اشرفیه در استان [[گیلان]] نیز اجرا می‌شود و طی آن، زنان در [[روز یازدهم محرم]] با دردست گرفتن بیل در قالب دسته‌های عزاداری برای [[دفن]] نمادین [[شهدای کربلا]] راه می‌افتند و با ساقه‌های برنجی که به آن «کلوش» می‌گویند، بر سر خود می‌زنند. در لرستان و شهرهایی مانند خرم آباد و بروجرد، [[آیین]] چهل [[منبر]] توسط زنان و [[دختران]] اجرا می‌شود. آنان در [[روز تاسوعا]] با پای برهنه و صورت پوشیده، در چهل منبر شمع روشن می‌کنند. مشابه این آیین در مناطق شمالی نظیر لاهیجان و [[گرگان]] نیز برگزار می‌شود. زنان ایلاتی در کهگیلویه و بویراحمد نیز عزاداری خاص خود را دارند که در آن [[زن‌ها]][[ دست]] در گردن هم حلقه می‌کنند و یک [[زن]] به عنوان تک‌خوان در وسط حلقه می‌ایستد و [[نوحه]] می‌خواند و دیگر زنان، چارقدها یا چادرهایشان را به پشت و سینه خود می‌زنند. زنان ایلام در [[اربعین]] و نیز روزهای هفتم، هشتم و دهم [[ماه محرم]]، به ترتیب برای [[حضرت قاسم]]، [[حضرت ابوالفضل]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} مراسم «چایینه» برگزار می‌کنند. در مراسم چایینه حضرت قاسم، نخست بر قامت دختری [[جوان]] و [[ازدواج]] نکرده (به نشان عروس قاسم) [[لباس]] [[عروسی]] - که تن‌پوشی سبزرنگ و سرپوشی سفیدرنگ را شامل می‌شود- می‌پوشانند و دو شمع روشن به دست‌های عروس می‌دهند و یک سینی پر از نقل و نبات، [[حنا]]، عود و شمع در مقابلش می‌گذارند. سپس چایینه‌خوان‌ها با لباسی رنگی و آراسته وارد میدان می‌شوند و زنی که در اصطلاح به او «مُلایه» گفته می‌شود، سرود می‌خواند. در ادامه، زنی یک [[کفن]] آغشته به [[خون]] را به میانه میدان می‌آورد (نشانه رسیدن خبر [[شهادت قاسم]]). پس از آن، چایینه‌خوان از حالت [[شادی]] و [[سرور]] درآمده، موی خود را پریشان می‌کند، روی سر عروس، چادر سیاهی می‌اندازد و بعد از خاموش کردن شمع‌ها، شروع به [[نوحه‌خوانی]] می‌کند.<ref>[[مژگان دستوری|دستوری، مژگان]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «زنان»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص۲۵۳.</ref>.
==چیستی عزاداری==
عزاداری در عرف عام به دو معنا اطلاق می‌شود: الف) داغ دیدگی و عزاداری شخصی و بالفعل؛ ب) [[مراسم عزاداری]] که به صورت سنتی برای بزرگان [[دینی]] و دیگران برگزار می‌شود. این دو، از دیدگاه [[روان‌شناسی]] کاملا متفاوت هستند.
داغ دیدگی [[واقعی]] امری است غیر اختیاری و افراد داغ‌دار از مدار [[زندگی]] عادی خارج می‌شوند و باید به تدریج به زندگی عادی برگردند. اما مراسم عزاداری، کاملاً اختیاری و [[برنامه‌ریزی]] شده است و بخشی از برنامه‌های زندگی عادی افراد محسوب می‌شود. داغ‌داری حالتی [[روانی]] و درونی است، ولی مراسم عزاداری معمولاً به صورت [[اجتماعی]] صورت می‌گیرد. برای عادی شدن زندگی فرد داغ دار، عواملی به کمک می‌آیند، که از جمله آنها مراسم عزاداری است.
داغ دیدگی ممکن است به صورت ناگهانی و بدون [[آمادگی]] باشد؛ مثل این که عزیزی را در تصادف اتومبیل از دست بدهند و ممکن است با [[پیش بینی]] و آمادگی قبلی باشد، مثل این که عزیزی پس از یک دوره سخت [[بیماری]] لاعلاج، از [[دنیا]] برود. در هر دو صورت، داغ‌دیدگی [[صدق]] می‌کند، اما ناگهانی بودن سخت‌تر است.
داغ دیدگی<ref>Beravement</ref>: فقدان‌های مختلف، بار داغ دیدگی‌های متفاوت دارند<ref>زهره، خسروی، زهره روان درمانی داغ دیدگی.</ref>. [[مرگ]] [[همسر]] یکی از پرفشار‌ترین وقایع زندگی است، هم برای [[زنان]] و هم برای مردان. بونل<ref>Bornel</ref> و برنل (۱۹۸۹)، بر اساس مصاحبه‌هایشان با بیش از ۱۰۰ [[خانواده]] داغ دیده، راهنمایی‌های زیر را به فرد داغ دیده ارایه کردند:
#حداقل تا ۶ ماه از [[تصمیمات]] ناگهانی پس از فقدان، خودداری کنند؛ (مانند [[خرید و فروش]] [[خانه]] و وسایل آن، [[تغییر]] [[شغل]]، [[ازدواج]] [[مجدد]] و...)؛
#فرد داغ دیده باید [[اطمینان]] داشته باشد که تجربه فقدان، مراحلی دارد و طی خواهد شد؛
#در حالت‌های خیلی شدید [[روحی]]، در روزهای اولیه، استفاده از آرام‌بخش‌های [[ضعیف]] در هنگام [[خواب]] اشکال ندارد؛
#توسط یک [[مشاوره]] در یک فضای همدلانه، فرایند مرگ برای داغ دیده، بیان شود؛
#در مواردی که لازم است از مددکار اجتماعی استفاده شود، مانند مردی که [[همسر]] خود را از دست داده و فرزند خردسال دارد.<ref>[[محمد کاویانی|کاویانی، محمد]]، [[روان‌شناسی عزاداری (مقاله)|مقاله «روان‌شناسی عزاداری»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۲۳.</ref>
===فقدان [[والدین]] و [[فرزندان]]===
این نوع فقدان نیز از سوگ‌های شدید است، به‌ویژه برای [[مادران]]؛ [[پدر]] زودتر به [[زندگی]] عادی بر می‌گردد، اما [[مادر]] چه بسا از پدر متعجب می‌شود که چه زود، عادی شده است. در این موقعیت، پدر باید بسیار به وضعیت مادر توجه کند و او را [[حمایت]] کند.
در سوگ فرزند، نکته مهم این است که [[روابط]] والدین خدشه‎‌دار و ناسالم نشود. والدین سعی کنند یکدیگر را [[درک]] و حمایت کنند، [[فهم]] و تبیین خوبی از [[مرگ]] داشته باشند، [[فلسفه]] منسجمی از زندگی داشته باشند، از [[اعتقادات]] [[ایمانی]] خود بهره بگیرند. متخصصان داغ دیدگی، می‌گویند، فرد، با فقدان والدین، گذشته را، و با فقدان همسر، حال را و با فقدان فرزند، [[آینده]] را از دست می‌دهد. (بونل و برنل، ۱۹۸۹)
در هر صورت فرد داغ دیده، فشارهای زیادی را [[تحمل]] می‌کند. لایندمن<ref>Lindman</ref> (۱۹۴۴) در مطالعات روان پزشکی خود، ۱۰۱ فرد داغ دیده را مورد مطالعه قرار داد. او واکنش‌هایی مثل [[گریستن]]، [[اضطراب]]، [[بی‌قراری]]، بی‌خوابی، و بی‌اشتهایی، را گزارش کرده است. کوبلر راس (۱۹۸۱) می‌گوید، همه به [[عزا]] و فقدان، واکنش نشان می‌دهند، اما هر کسی به شیوه خاص خود.
در مجموع، آثار داغ دیدگی در سه بعد فیزیکی، روان [[شناختی]]، و [[جامعه شناختی]] بررسی می‌شود. در بعد فیزیکی، آثاری؛ مثل بیماری‌های [[جسمانی]]، تشدید علایم بیماری‌های قبلی و ایجاد [[شکایات]] جدید و افزایش مراجعه به پزشک، توجه کردنی است. بونل و برنل (۱۹۸۹)، آثاری؛ مثل [[احساس]] گرفتگی شانه‌ها، [[ضعف]] ماهیچه‌ها، گرفتگی گلو ([[بغض]])، خشکی دهان، فقدان انرژی، تنگی نفس و [[آه]] کشیدن را [[مشاهده]] کرده‎‌اند.
آثار روان شناختی، به متغیرهای بسیاری [[ارتباط]] دارد؛ مثل سن، جنس، [[سلامت جسمانی]] قبلی، [[سازگاری]] قبلی، متغیرهای شخصیتی فرد، عوامل [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]]، نوع رابطه داغ دیده و متوفی، چگونگی فوت، سابقه متوفی و سابقه داغ‌دار در اموری؛ مثل مواد مخدر، مشروبات الکلی، سیگار و...
پاکز (۱۹۸۳) در مطالعه‌ای به دست آورد که اگر افراد داغ دیده گرفتار [[مشکلات]] شدید روان پزشکی بشوند، در سال [[اول]] خواهند شد، نه بعد از آن. اما در هر صورت افراد کم و بیش گرفتار ناباوری، گیجی، [[دل]] مشغولی با [[افکار]] راجع به متوفی، توهمات [[بینایی]]، [[شنوایی]] و...، [[انکار]] [[غم]]، [[افسردگی]]، [[احساس]] [[گناه]]، [[خشم]] و [[اضطراب]] می‌شوند.
آثار [[اجتماعی]] داغ دیدگی به‌ویژه در بین [[زنان]] [[بیوه]] زیاد است. رفت و آمدها [[تغییر]] می‌کند، نگاه‌ها عوض می‌شود، اموری مثل فقدان [[شغل]]، تعارضات [[خانوادگی]]، بازنشستگی و... نیز، در این جهت ایفای نقش می‌کنند.
فرد داغ دیده، در [[مرگ طبیعی]]، چهار مرحله را طی می‌کند:
#پذیرش [[واقعیت]] فقدان<ref>Acceptig Reality Of Loss</ref>؛ گاهی فرد داغ دیده، آن چنان ضربه [[روحی]] می‌بیند که فقدان را انکار می‌کند، می‌گوید او نمرده است. گاهی افراد گرفتار [[فراموشی]] می‌شوند. وردن(۱۹۸۲)، نقل می‌کند که فردی در ۱۲ سالگی پدرش را از دست داد و برای سالیان متمادی، همه چیز را درباره پدرش فراموش کرد، حتی صورت پدرش را نیز به خاطر نمی‌آورد.
#تجربه دردناکی فقدان<ref>Affliction Of Loss</ref>؛ این تجربه، جزئی از فرایند عزاست، و بدون آن، فرایند [[عزا]]، به طور سالم طی نمی‌شود. در این مرحله، [[جامعه]] نقش مهمی به عهده دارد. بالبی<ref>Boulby</ref> (۱۹۸۰) می‌گوید اگر کسی از این مرحله [[امتناع]] کند، دیری نمی‌باید که غالباً به درجاتی از افسردگی دچار می‌شود.
#[[سازگاری]] با اوضاع جدید؛ این مرحله هم، به‌ویژه برای زنان بیوه مشکل است. مدت‎ها طول می‌کشد که دریابند چگونه [[زندگی]] کنند، و چگونه جای خالی نقش‎‌های متوفی را پر کنند.
#[[سرمایه‌گذاری]] در [[ارتباطات]] جدید؛ باید انرژی [[عاطفی]] فرد داغ دیده، بر ارتباطات جدید متمرکز شود. به اصطلاح عامیانه، باید از فرد متوفی دل بکند و به زنده‌ها دل بسپارد. برای عده‌ای، این خیلی سخت است، گروهی می‌پندارند این [[بی‌اعتنایی]] به متوفی است. بعضی از افراد می‌پندارند اگر مثلاً [[ازدواج]] [[مجدد]] کنند، فرزندانشان دچار [[تعارض]] خواهند شد. برای ایجاد رابطه جدید، در سطح [[ازدواج]] [[مجدد]]، حدود یک تا دو سال وقت لازم است.<ref>[[محمد کاویانی|کاویانی، محمد]]، [[روان‌شناسی عزاداری (مقاله)|مقاله «روان‌شناسی عزاداری»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۲۵.</ref>
===[[مراسم عزاداری]]===
عزاداری، در متون [[اسلامی]]، یک اصطلاح [[شرعی]] نیست، بلکه [[مسلمانان]] آن را به کار برده‌اند؛ لذا باید در [[فرهنگ]] لغات، به دنبال کاربردهای آن گشت. [[عزا]] به معنای [[صبر]] و [[شکیبایی]] در [[ماتم]] و به معنای سوگ و [[مصیبت]] آمده است<ref>فرهنگ عمید، واژه عزا.</ref>. {{عربی|عزّی}}؛ از باب تفعیل به کار رفته است، {{عربی|تعزیه الرجل}}؛ یعنی [[تسلی دادن]] و توصیه به صبر کردن، {{عربی|عزی بعضهم بعضاً}}؛ یعنی یکدیگر را توصیه به صبر کردند. {{عربی|حسن الله عزاک}}؛ یعنی [[خداوند]] به تو صبر و [[نیکی]] عطا کند<ref>فیومی، مصباح المنیر، ص۵۰۴.</ref>.
همان گونه که از لغت به دست می‌آید، عزاداری، در اصل برای تسلی دادن به داغ دیده است. برای [[آرامش]] بخشی به داغ دیده از عوامل متعددی می‌توان سود جست، از جمله:
#هنجارهای [[اجتماعی]] و هم دردی‌ها.
#همسان‌سازی با بزرگان [[دینی]] و [[تاریخی]] مورد علاقه [[مردم]].
#[[تفکر]] منطقی، بر این نکته که لاجرم باید به [[زندگی]] عادی برگردیم، نمی‌شود زندگی را تعطیل کرد.
#[[گریه]] کردن و برون‌ریزی [[عاطفی]].
#ذکر کردن [[غم]] و غصه‌ها با دیگران (راه دیگری از برون‌ریزی)
#خواندن اشعار غم تاک و معنادار.
#[[اعتقاد]] به [[معاد]] و... و یادآوری آنها.
نکته جالب توجه این است که همه عوامل هفت‌گانه، در ضمن مراسم عزاداری، و با کمک دیگران، برای فرد داغ دیده، حاصل می‌شود. در [[غالب]] دید و بازدیدها، اظهار هم دردی‌ها، [[شرکت در مراسم]] و ادای [[احترام]] به متوفی و بازماندگان، [[مداحی]] کردن از بزرگان دینی و ذکر [[مصایب]] آنان، [[خواندن قرآن]] و [[آیات]] مناسب [[تسلی]] بخش، اجرای سخنرانی‌های مناسب با موقعیت و اوضاع و ارایه کردن شناخت‌های لازم برای داغ دیده و دیگر مخاطبان، و... اینها همه در ضمن مراسم عزاداری حاصل می‌شود، و جالب توجه‌تر این که بسیاری از این‎ها، اختصاص به [[مراسم]] جمعی دارد و در [[تنهایی]] و نشست‌های [[خانوادگی]] حاصل نمی‌شود.
در [[جوامع]] مختلف، شیوه‌های نسبتاً مشابهی برای این [[مراسم]] وجود داشته و دارد. [[مراسم عزاداری]] و ختم در سه [[روز]] [[اول]]، هفته، چهلم، وگاه سالگرد (در [[جامعه]] ما)، به [[سازگاری]] داغ دیده با اوضاع جدید کمک می‌کند. با گرفتن مراسم سالگرد، به بازماندگان کمک می‌شود که ضمن برگزاری گرامی داشت یاد متوفی، آن را به خاطرات [[عزیز]] و تکرار نشدنی تبدیل کنند. به طور کلی دو عامل «[[فراموشی]]» «گذشت [[زمان]]» از جمله عوامل سازگاری است.
در سایر [[ادیان]] نیز چنین [[هنجارها]] و مراسمی وجود دارد؛ مثل مراسم یادآوری از [[مصلوب]] شدن [[حضرت عیسی]] در [[دین مسیحیت]]. در [[فرهنگ]] [[ایرانی]] قبل از [[اسلام]] نیز «[[خون]] سیاوش» و «[[مرگ]] سهراب»، اگر چه به نوعی افسانه می‌ماند، ولی در کاهش [[غم]] و غصه‌های داغ‌داران ایفای نقش می‌کرده است. تیشه بر سر زدن فرهاد، بیابان گردی [[مجنون]]، ناکامی [[زلیخا]]، [[صبر]] [[یعقوب]] در غم فرزندش [[یوسف]]، بردار رفتن [[حلاج]]، و...، همه و همه، عناصری نمادین از غم و [[اندوه]] برای [[درک]] این معنی و کنار آمدن با غم است.<ref>[[محمد کاویانی|کاویانی، محمد]]، [[روان‌شناسی عزاداری (مقاله)|مقاله «روان‌شناسی عزاداری»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص ۲۸.</ref>
== جستارهای وابسته ==


==منابع==
==منابع==
خط ۴۵: خط ۹۷:
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:1100827.jpg|22px]] [[مژگان دستوری|دستوری، مژگان]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|'''مقاله «زنان»، فرهنگ سوگ شیعی''']]
# [[پرونده:1100827.jpg|22px]] [[مژگان دستوری|دستوری، مژگان]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|'''مقاله «زنان»، فرهنگ سوگ شیعی''']]
# [[پرونده:1100816.jpg|22px]] [[محمد کاویانی|کاویانی، محمد]]، [[روان‌شناسی عزاداری (مقاله)|مقاله «روان‌شناسی عزاداری»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|'''فرهنگ عاشورایی ج۴''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۰۱۷

ویرایش