←صحابه در قرآن
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
بنابراین طبق [[آیات الهی]] حال همۀ صحابه یکسان نبوده و برخی مورد [[ستایش]] و برخی دیگر مورد [[نکوهش]] آیات الهی قرار گرفتهاند و ملاک این ستایش یا نکوهش، عمل کردن یا ترک شروطی است که در [[آیات قرآن کریم]] [[ذکر]] شده اند<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۸۲-۹۸.</ref>. | بنابراین طبق [[آیات الهی]] حال همۀ صحابه یکسان نبوده و برخی مورد [[ستایش]] و برخی دیگر مورد [[نکوهش]] آیات الهی قرار گرفتهاند و ملاک این ستایش یا نکوهش، عمل کردن یا ترک شروطی است که در [[آیات قرآن کریم]] [[ذکر]] شده اند<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۸۲-۹۸.</ref>. | ||
==صحابه در [[روایات]]== | |||
در روایات نیز به تبع قرآن کریم دو دسته روایات وجود دارد، دسته ای از [[آیات]] که در ستایش صحابه هستند و دسته ای دیگر که در [[نکوهش]] [[صحابه]] هستند. | |||
===[[ستایش]] صحابه=== | |||
#"به [[اصحاب]] من [[دشنام]] نگویید. [[سوگند]] به کسی که جانم در دست اوست، اگر کسی از شما به اندازه [[کوه]] [[احد]]، [[طلا]] [[انفاق]] کند به اندازه یک مدّ یا نصف [[ثواب]] یکی از آنها نمیرسد"<ref>{{عربی|لا تسُبُّوا أَصحابی فوالذی نفسی بیده لو أنّ أحدکم أنفق مثل أحد ذهبا، ما بلغ مدّ أحدهم و لا نَصِیفَهُ}}؛ صحیح بخاری، بخاری، ج۴، ص۱۹۵، ح۳۶۷۳؛ صحیح مسلم، مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب تحریم سب الصحابه، ص۹۸۵، ح۲۲۱ و ۲۲۲؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۱؛ شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۳۰۳.</ref>. | |||
#"[[بهترین]] [[مردم]]، مردم قرن من هستند سپس کسانی که پس از آنها میآیند..."<ref>{{عربی|خَیْرُ الناسِ قَرْنی ثمَّ الَّذِین یَلُونَهُمْ...}}؛ صحیح مسلم، مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب خیار الناس، ص۹۸۳، ح۲۱۰ و ۲۱۵.</ref> | |||
#"درباره اصحاب من از [[خدا]] بترسید؛ پس از من آنها را [[هدف]] تیر [[ناسزا]] و [[سرزنش]] خویش قرار ندهید..."<ref>{{عربی|الله الله فی أصحابی لا تتخذوهم غرضا من بعدی...}}؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۵۴ و ۵۷.</ref>. | |||
====[[نقد]] کلی [[روایات]]==== | |||
#ثابت کردن "[[عدالت]] همه صحابه" به وسیله احادیثِ خود صحابه باتوجه به بطلان "دور" در [[منطق]] امری محال است؛ زیرا موجب تناقض میشود؛ یعنی "عدالت همه صحابه" پیش از پذیرش این روایات، [[ثابت]] نیست و [[اثبات]] عدالت همه صحابه به وسیله همان صحابه که عدالت آنان ثابت، نیست، دور است و دور، [[باطل]] و محال است. | |||
#هیچ یک از این روایات، بر "عدالت همه صحابه" [[دلالت]] ندارد بلکه این روایات بر دشنام ندادن به اصحاب دلالت دارد و علت [[دستور پیامبر]] بر [[پرهیز]] از دشنام گویی، نیز این بوده است که برخی اصحاب به یکدیگر دشنام میدادند و [[حضرت]] از دشنام دادن جلوگیری کردند. | |||
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نفرمود به آنها دشنام ندهید، چون اصحاب من [[عادل]] هستند؛ بلکه پرهیز دادن از دشنام گویی تنها [[دستوری]] [[اخلاقی]] و [[فقهی]] است؛ بنابراین دلالت بر عادل بودن فردی ندارد<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۰۳ ـ ۱۱۵.</ref>. | |||
بنابراین و با وجود [[آیات]] و [[روایات معارض]] با [[ادله]] [[اهل سنت]] روشن میشود به هیچ [[وجه]] نمیتوان [[حکم]] به [[عدالت]] جمیع [[صحابه]] کرد. | |||
===[[نکوهش]] صحابه در [[روایات]]=== | |||
# [[ابوهریره]] از [[پیامبر]] [[روایت]] میکند که فرمود: "در [[روز قیامت]] گروهی از [[اصحاب]] به نزدم میآیند. آنگاه در کنار [[حوض]]، از نزد من بازگردانده میشوند. میگویم: پروردگارا! اصحابم را دریاب! [[خداوند]] میفرماید: تو نمیدانی چه مسائل و بدعتهایی پس از تو پدید آوردند؟ آنان به گذشته [[جاهلیت]] خویش بازگشتند"<ref>{{عربی|یرد علیّ یوم القیامة رهط من أصحابی فیجلون عن الحوض، فأقول: یا ربّ أصحابی، فیقول: إنّک لا علم لک بما أحدثوا بعدک انهم ارتدّوا علی أدبارهم القهقری}}؛ صحیح بخاری، بخاری، ج۵، ص۲۰۸، باب فی الحوض.</ref> در [[صحیح بخاری]] چند روایت دیگر به همین مضمون آمده است. مخاطب این روایت همان صحابهاند؛ زیرا واژه "اصحاب" در روایات به گونه صحیح آمده و تعریف ما از صحابه، این روایات را دربر میگیرد. از اینرو، کسی نمیتواند بگوید، مقصود از این روایات [[منافقان]] میباشند؛ چون که منافقان طبق نظر ما جزء اصحاب نیستند. | |||
#ابونضر میگوید: سخنی از [[رسول خدا]]{{صل}} به من رسیده که پیامبر{{صل}} درباره [[شهدای جنگ احد]] فرمود: "من درباره آنان [[شهادت]] میدهم". [[ابوبکر]] گفت: "ای رسول خدا! آیا ما [[برادران]] آنان نیستیم؟ آنان [[اسلام]] را پذیرفتند ما نیز اسلام را پذیرفتیم و آنان [[پیکار]] کردند ما نیز پیکار کردیم".پیامبر{{صل}} میفرمود: "آری، [[ولی]] من نمیدانم شما پس از من چگونه [[رفتار]] خواهید کرد". ابوبکر گریست و گفت: "آیا ما پس از شما خواهیم بود؟"<ref>الموطأ، مالک بن انس، ج۲، ص۴۶۱- ۴۶۲، ح۳۲، کتاب الجهاد، الشهداء فی سبیل الله.</ref>. برخی شارحان [[حدیث]] میگویند: معنای [[سخن پیامبر]]{{صل}} که درباره شهدای جنگ احد فرمود: "من شهادت میدهم"؛ یعنی من درباره آنان به [[ایمان صحیح]] و [[سلامت]] ایشان از [[گناه]] [[گواهی]] میدهم: از این روایت به خوبی فهمیده میشود که پیامبر{{صل}} بر [[صلاح]] و عدالت [[شهدا]] شهادت دادند، اما درباره همه [[صحابه]] حتی [[ابوبکر]] [[شهادت]] ندادند. | |||
# [[ابن مسعود]] [[روایت]] میکند [[روزی]] [[رسول خدا]]{{صل}} در خطبهاش پس از [[ستایش خداوند]] فرمود: "برخی شما [[منافق]] هستید، پس من نام هر کسی را گفتم، بلند شود. سپس [[پیامبر]] نام سی و سه تن را گفت و به آنان فرمود: شما از [[خدا]] بترسید"<ref>{{عربی|ان منکم منافقین فمن سمیت فلیقم. ثم قال: یا قم فلان، قم یافلان، حتی سمی ستة و ثلاثین رجلا قال ان فیکم أو منکم فاتقوالله}}؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۱۲، کتاب الایمان، باب فی نیة المؤمن و المنافق و عملهما.</ref>. | |||
#رسول خدا{{صل}} در [[حجة الوداع]] پس از [[سخنرانی]] مفصلی فرمود: "به شما هشدار میدهم که مبادا پس از من [[مرتد]] و [[کافر]] شوید در حالی که همدیگر را به [[قتل]] میرسانید. [[آگاه]] باشید که من [[شاهد]] و [[گواه]] بر [[رفتار]] شما هستم و شما از آن [[ناآگاه]] هستید"<ref>{{عربی|أَلَا لَأَعْرِفَنَّکُمْ تَرْتَدُّونَ بَعْدِی کُفَّاراً یَضْرِبُ بَعْضُکُمْ رِقَابَ بَعْضٍ أَلَا إِنِّی قَدْ شَهِدْتُ وَ غِبْتُمْ}}؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۹۳؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۷، ص۲۹۵؛ الفتن، ابن ماجه، ح۳۹۳۱.</ref>. | |||
این [[روایات]] نشانگر آن است که همه صحابه در برابر [[گفتار]]، رفتار و [[سنت نبوی]] [[تسلیم]] نبودند. پس دلیلی بر [[عدالت]] همه صحابه وجود ندارد<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۹۸-۱۰۳.</ref>. | |||
==فهرستی از [[صحابه پیامبر خاتم]]== | ==فهرستی از [[صحابه پیامبر خاتم]]== |