پرش به محتوا

صحابه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۸۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:
==صحابه در [[قرآن]]==
==صحابه در [[قرآن]]==
[[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] [[اصحاب پیامبر]] را به دو دسته تقسیم و گروهی را ستوده و گروهی را [[سرزنش]] کرده است:
[[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] [[اصحاب پیامبر]] را به دو دسته تقسیم و گروهی را ستوده و گروهی را [[سرزنش]] کرده است:
===[[ستایش]] [[صحابه]]===
===[[ستایش]] صحابه===
#ستایش سابقانِ در [[قبول اسلام]]: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>.
#ستایش سابقانِ در [[قبول اسلام]]: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>.
# [[رضایت خدا]] از [[بیعت‌کنندگان]] زیر درخت هنگام [[صلح حدیبیه]]: {{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.</ref>.
# [[رضایت خدا]] از [[بیعت‌کنندگان]] زیر درخت هنگام [[صلح حدیبیه]]: {{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.</ref>.
خط ۵۰: خط ۵۰:
#{{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>.<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۵-۷۹.</ref>
#{{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>.<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۵-۷۹.</ref>


===[[نکوهش]] [[صحابه]]===
===[[نکوهش]] صحابه===
در برخی از [[آیات]]، عده‌ای از صحابه [[سرزنش]] شده‌اند:
در برخی از [[آیات]]، عده‌ای از صحابه [[سرزنش]] شده‌اند:
#کسانی که دل‌های [[بیمار]] دارند: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ}}<ref>«و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه می‌خواهد؟ بدین‌گونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا می‌نهد و هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمی‌داند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۱.</ref>.<ref>"چون با توجه به معنای این آیه مردم مکه در آغاز دعوت پیامبر به چهار گروه اهل کتاب، مؤمنان، بیماردلان و کفار تقسیم شده‌اند. مفسران در تفسیر این آیه و اینکه خداوند متعال گروه بیماردلان را در مقابل سه گروه دیگر قرار داده متحیر گشته و احتمالاتی داده‌اند". برای توضیح بیشتر، ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، ج۴، ص۴۷۴؛ احکام القرآن، جصاص، ج۱، ص۶۵۱؛ تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج۳۰، ص۲۰۷؛ تفسیر جلالین، سیوطی، ص۷۷۷؛ المیزان، علامه طباطبایی، ج۲۰، ص۹۸.</ref>
#کسانی که دل‌های [[بیمار]] دارند: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ}}<ref>«و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه می‌خواهد؟ بدین‌گونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا می‌نهد و هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمی‌داند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۱.</ref>.<ref>"چون با توجه به معنای این آیه مردم مکه در آغاز دعوت پیامبر به چهار گروه اهل کتاب، مؤمنان، بیماردلان و کفار تقسیم شده‌اند. مفسران در تفسیر این آیه و اینکه خداوند متعال گروه بیماردلان را در مقابل سه گروه دیگر قرار داده متحیر گشته و احتمالاتی داده‌اند". برای توضیح بیشتر، ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، ج۴، ص۴۷۴؛ احکام القرآن، جصاص، ج۱، ص۶۵۱؛ تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج۳۰، ص۲۰۷؛ تفسیر جلالین، سیوطی، ص۷۷۷؛ المیزان، علامه طباطبایی، ج۲۰، ص۹۸.</ref>
خط ۶۳: خط ۶۳:
#{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ}}<ref>«و چون داد و ستد یا سرگرمی‌یی ببینند، بدان سو شتاب می‌آورند و تو را ایستاده  رها می‌کنند؛ بگو: آنچه نزد خداوند است از سرگرمی و داد و ستد، نکوتر است» سوره جمعه، آیه ۱۱.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ}}<ref>«و چون داد و ستد یا سرگرمی‌یی ببینند، بدان سو شتاب می‌آورند و تو را ایستاده  رها می‌کنند؛ بگو: آنچه نزد خداوند است از سرگرمی و داد و ستد، نکوتر است» سوره جمعه، آیه ۱۱.</ref>.
#{{متن قرآن|هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ}}<ref>«هان! این شمایید که فرا خوانده می‌شوید تا در راه خداوند هزینه کنید، آنگاه برخی از شما تنگ‌چشمی می‌ورزند و هر که تنگ‌چشمی بورزد به زیان خود تنگ‌چشمی ورزیده است و خداوند بی‌نیاز است و شما نیازمندید و اگر روی بگردانید گروهی دیگر را جانشین می‌گرداند سپس آنان» سوره محمد، آیه ۳۸.</ref>.
#{{متن قرآن|هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ}}<ref>«هان! این شمایید که فرا خوانده می‌شوید تا در راه خداوند هزینه کنید، آنگاه برخی از شما تنگ‌چشمی می‌ورزند و هر که تنگ‌چشمی بورزد به زیان خود تنگ‌چشمی ورزیده است و خداوند بی‌نیاز است و شما نیازمندید و اگر روی بگردانید گروهی دیگر را جانشین می‌گرداند سپس آنان» سوره محمد، آیه ۳۸.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ}}<ref>«کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ  را (وارد) آوردند» سوره نور، آیه ۱۱.</ref>. این [[آیه]]، گروهی از [[صحابه]] را که به یکی از [[همسران پیامبر]]{{صل}} [[تهمت]] [[زنا]] زدند، [[دروغ‌گو]] معرفی می‌کند. [[ابن اثیر]] می‌گوید: مِسطح، از صحابه، که در [[جنگ بدر]] بود، از کسانی بود که تهمت زنا به [[عایشه]] زد و به خاطر آن از [[پیامبر]]{{صل}} تازیانه خورد.
#{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ}}<ref>«کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ  را (وارد) آوردند» سوره نور، آیه ۱۱.</ref>. این [[آیه]]، گروهی از صحابه را که به یکی از [[همسران پیامبر]]{{صل}} [[تهمت]] [[زنا]] زدند، [[دروغ‌گو]] معرفی می‌کند. [[ابن اثیر]] می‌گوید: مِسطح، از صحابه، که در [[جنگ بدر]] بود، از کسانی بود که تهمت زنا به [[عایشه]] زد و به خاطر آن از [[پیامبر]]{{صل}} تازیانه خورد.
# [[قرآن کریم]] درباره کسانی که در [[جنگ احد]] به [[دستور پیامبر]]{{صل}} [[رفتار]] نکرده و سنگر خویش را در گردنه [[کوه]] [[احد]] رها کردند و در نتیجه، [[شکست]] زیانباری به [[مسلمانان]] رسید، می‌فرماید: {{متن قرآن|مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ}}<ref>«برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>.
# [[قرآن کریم]] درباره کسانی که در [[جنگ احد]] به [[دستور پیامبر]]{{صل}} [[رفتار]] نکرده و سنگر خویش را در گردنه [[کوه]] [[احد]] رها کردند و در نتیجه، [[شکست]] زیانباری به [[مسلمانان]] رسید، می‌فرماید: {{متن قرآن|مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ}}<ref>«برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>.
#همچنین آیه {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref>، به [[صراحت]] برخی اطرافیان [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از [[اعراب]] و اهالی [[مدینه]] را [[منافق]] معرفی می‌‌کند.
#همچنین آیه {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref>، به [[صراحت]] برخی اطرافیان [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از [[اعراب]] و اهالی [[مدینه]] را [[منافق]] معرفی می‌‌کند.
خط ۷۰: خط ۷۰:


==صحابه در [[روایات]]==
==صحابه در [[روایات]]==
در روایات نیز به تبع قرآن کریم دو دسته روایات وجود دارد، دسته ای از [[آیات]] که در ستایش صحابه هستند و دسته ای دیگر که در [[نکوهش]] [[صحابه]] هستند.
در روایات نیز به تبع قرآن کریم دو دسته روایات وجود دارد، دسته ای از [[آیات]] که در ستایش صحابه هستند و دسته ای دیگر که در [[نکوهش]] صحابه هستند.
===[[ستایش]] صحابه===
===[[ستایش]] صحابه===
#"به [[اصحاب]] من [[دشنام]] نگویید. [[سوگند]] به کسی که جانم در دست اوست، اگر کسی از شما به اندازه [[کوه]] [[احد]]، [[طلا]] [[انفاق]] کند به اندازه یک مدّ یا نصف [[ثواب]] یکی از آنها نمی‌رسد"<ref>{{عربی|لا تسُبُّوا أَصحابی فوالذی نفسی بیده لو أنّ أحدکم أنفق مثل أحد ذهبا، ما بلغ مدّ أحدهم و لا نَصِیفَهُ}}؛ صحیح بخاری، بخاری، ج۴، ص۱۹۵، ح۳۶۷۳؛ صحیح مسلم، مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب تحریم سب الصحابه، ص۹۸۵، ح۲۲۱ و ۲۲۲؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۱؛ شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۳۰۳.</ref>.
#"به [[اصحاب]] من [[دشنام]] نگویید. [[سوگند]] به کسی که جانم در دست اوست، اگر کسی از شما به اندازه [[کوه]] [[احد]]، [[طلا]] [[انفاق]] کند به اندازه یک مدّ یا نصف [[ثواب]] یکی از آنها نمی‌رسد"<ref>{{عربی|لا تسُبُّوا أَصحابی فوالذی نفسی بیده لو أنّ أحدکم أنفق مثل أحد ذهبا، ما بلغ مدّ أحدهم و لا نَصِیفَهُ}}؛ صحیح بخاری، بخاری، ج۴، ص۱۹۵، ح۳۶۷۳؛ صحیح مسلم، مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب تحریم سب الصحابه، ص۹۸۵، ح۲۲۱ و ۲۲۲؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۱؛ شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۳۰۳.</ref>.
خط ۸۱: خط ۸۱:
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نفرمود به آنها دشنام ندهید، چون اصحاب من [[عادل]] هستند؛ بلکه پرهیز دادن از دشنام گویی تنها [[دستوری]] [[اخلاقی]] و [[فقهی]] است؛ بنابراین دلالت بر عادل بودن فردی ندارد<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۰۳ ـ ۱۱۵.</ref>.
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نفرمود به آنها دشنام ندهید، چون اصحاب من [[عادل]] هستند؛ بلکه پرهیز دادن از دشنام گویی تنها [[دستوری]] [[اخلاقی]] و [[فقهی]] است؛ بنابراین دلالت بر عادل بودن فردی ندارد<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۰۳ ـ ۱۱۵.</ref>.


بنابراین و با وجود [[آیات]] و [[روایات معارض]] با [[ادله]] [[اهل سنت]] روشن می‌شود به هیچ [[وجه]] نمی‌توان [[حکم]] به [[عدالت]] جمیع [[صحابه]] کرد.
بنابراین و با وجود [[آیات]] و [[روایات معارض]] با [[ادله]] [[اهل سنت]] روشن می‌شود به هیچ [[وجه]] نمی‌توان [[حکم]] به [[عدالت]] جمیع صحابه کرد.


===[[نکوهش]] صحابه در [[روایات]]===
===[[نکوهش]] صحابه در [[روایات]]===
# [[ابوهریره]] از [[پیامبر]] [[روایت]] می‌کند که فرمود: "در [[روز قیامت]] گروهی از [[اصحاب]] به نزدم می‌آیند. آن‌گاه در کنار [[حوض]]، از نزد من بازگردانده می‌شوند. می‌گویم: پروردگارا! اصحابم را دریاب! [[خداوند]] می‌فرماید: تو نمی‌دانی چه مسائل و بدعت‌هایی پس از تو پدید آوردند؟ آنان به گذشته [[جاهلیت]] خویش بازگشتند"<ref>{{عربی|یرد علیّ یوم القیامة رهط من أصحابی فیجلون عن الحوض، فأقول: یا ربّ أصحابی، فیقول: إنّک لا علم لک بما أحدثوا بعدک انهم ارتدّوا علی أدبارهم القهقری}}؛ صحیح بخاری، بخاری، ج۵، ص۲۰۸، باب فی الحوض.</ref> در [[صحیح بخاری]] چند روایت دیگر به همین مضمون آمده است. مخاطب این روایت همان صحابه‌اند؛ زیرا واژه "اصحاب" در روایات به گونه صحیح آمده و تعریف ما از صحابه، این روایات را دربر می‌گیرد. از این‌رو، کسی نمی‌تواند بگوید، مقصود از این روایات [[منافقان]] می‌باشند؛ چون که منافقان طبق نظر ما جزء اصحاب نیستند.
# [[ابوهریره]] از [[پیامبر]] [[روایت]] می‌کند که فرمود: "در [[روز قیامت]] گروهی از [[اصحاب]] به نزدم می‌آیند. آن‌گاه در کنار [[حوض]]، از نزد من بازگردانده می‌شوند. می‌گویم: پروردگارا! اصحابم را دریاب! [[خداوند]] می‌فرماید: تو نمی‌دانی چه مسائل و بدعت‌هایی پس از تو پدید آوردند؟ آنان به گذشته [[جاهلیت]] خویش بازگشتند"<ref>{{عربی|یرد علیّ یوم القیامة رهط من أصحابی فیجلون عن الحوض، فأقول: یا ربّ أصحابی، فیقول: إنّک لا علم لک بما أحدثوا بعدک انهم ارتدّوا علی أدبارهم القهقری}}؛ صحیح بخاری، بخاری، ج۵، ص۲۰۸، باب فی الحوض.</ref> در [[صحیح بخاری]] چند روایت دیگر به همین مضمون آمده است. مخاطب این روایت همان صحابه‌اند؛ زیرا واژه "اصحاب" در روایات به گونه صحیح آمده و تعریف ما از صحابه، این روایات را دربر می‌گیرد. از این‌رو، کسی نمی‌تواند بگوید، مقصود از این روایات [[منافقان]] می‌باشند؛ چون که منافقان طبق نظر ما جزء اصحاب نیستند.
#ابونضر می‌گوید: سخنی از [[رسول خدا]]{{صل}} به من رسیده که پیامبر{{صل}} درباره [[شهدای جنگ احد]] فرمود: "من درباره آنان [[شهادت]] می‌دهم". [[ابوبکر]] گفت: "ای رسول خدا! آیا ما [[برادران]] آنان نیستیم؟ آنان [[اسلام]] را پذیرفتند ما نیز اسلام را پذیرفتیم و آنان [[پیکار]] کردند ما نیز پیکار کردیم".پیامبر{{صل}} می‌فرمود: "آری، [[ولی]] من نمی‌دانم شما پس از من چگونه [[رفتار]] خواهید کرد". ابوبکر گریست و گفت: "آیا ما پس از شما خواهیم بود؟"<ref>الموطأ، مالک بن انس، ج۲، ص۴۶۱- ۴۶۲، ح۳۲، کتاب الجهاد، الشهداء فی سبیل الله.</ref>. برخی شارحان [[حدیث]] می‌گویند: معنای [[سخن پیامبر]]{{صل}} که درباره شهدای جنگ احد فرمود: "من شهادت می‌دهم"؛ یعنی من درباره آنان به [[ایمان صحیح]] و [[سلامت]] ایشان از [[گناه]] [[گواهی]] می‌دهم: از این روایت به خوبی فهمیده می‌شود که پیامبر{{صل}} بر [[صلاح]] و عدالت [[شهدا]] شهادت دادند، اما درباره همه [[صحابه]] حتی [[ابوبکر]] [[شهادت]] ندادند.
#ابونضر می‌گوید: سخنی از [[رسول خدا]]{{صل}} به من رسیده که پیامبر{{صل}} درباره [[شهدای جنگ احد]] فرمود: "من درباره آنان [[شهادت]] می‌دهم". [[ابوبکر]] گفت: "ای رسول خدا! آیا ما [[برادران]] آنان نیستیم؟ آنان [[اسلام]] را پذیرفتند ما نیز اسلام را پذیرفتیم و آنان [[پیکار]] کردند ما نیز پیکار کردیم".پیامبر{{صل}} می‌فرمود: "آری، [[ولی]] من نمی‌دانم شما پس از من چگونه [[رفتار]] خواهید کرد". ابوبکر گریست و گفت: "آیا ما پس از شما خواهیم بود؟"<ref>الموطأ، مالک بن انس، ج۲، ص۴۶۱- ۴۶۲، ح۳۲، کتاب الجهاد، الشهداء فی سبیل الله.</ref>. برخی شارحان [[حدیث]] می‌گویند: معنای [[سخن پیامبر]]{{صل}} که درباره شهدای جنگ احد فرمود: "من شهادت می‌دهم"؛ یعنی من درباره آنان به [[ایمان صحیح]] و [[سلامت]] ایشان از [[گناه]] [[گواهی]] می‌دهم: از این روایت به خوبی فهمیده می‌شود که پیامبر{{صل}} بر [[صلاح]] و عدالت [[شهدا]] شهادت دادند، اما درباره همه صحابه حتی [[ابوبکر]] [[شهادت]] ندادند.
# [[ابن مسعود]] [[روایت]] می‌کند [[روزی]] [[رسول خدا]]{{صل}} در خطبه‌اش پس از [[ستایش خداوند]] فرمود: "برخی شما [[منافق]] هستید، پس من نام هر کسی را گفتم، بلند شود. سپس [[پیامبر]] نام سی و سه تن را گفت و به آنان فرمود: شما از [[خدا]] بترسید"<ref>{{عربی|ان منکم منافقین فمن سمیت فلیقم. ثم قال: یا قم فلان، قم یافلان، حتی سمی ستة و ثلاثین رجلا قال ان فیکم أو منکم فاتقوالله}}؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۱۲، کتاب الایمان، باب فی نیة المؤمن و المنافق و عملهما.</ref>.
# [[ابن مسعود]] [[روایت]] می‌کند [[روزی]] [[رسول خدا]]{{صل}} در خطبه‌اش پس از [[ستایش خداوند]] فرمود: "برخی شما [[منافق]] هستید، پس من نام هر کسی را گفتم، بلند شود. سپس [[پیامبر]] نام سی و سه تن را گفت و به آنان فرمود: شما از [[خدا]] بترسید"<ref>{{عربی|ان منکم منافقین فمن سمیت فلیقم. ثم قال: یا قم فلان، قم یافلان، حتی سمی ستة و ثلاثین رجلا قال ان فیکم أو منکم فاتقوالله}}؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۱۲، کتاب الایمان، باب فی نیة المؤمن و المنافق و عملهما.</ref>.
#رسول خدا{{صل}} در [[حجة الوداع]] پس از [[سخنرانی]] مفصلی فرمود: "به شما هشدار می‌دهم که مبادا پس از من [[مرتد]] و [[کافر]] شوید در حالی که همدیگر را به [[قتل]] می‌رسانید. [[آگاه]] باشید که من [[شاهد]] و [[گواه]] بر [[رفتار]] شما هستم و شما از آن [[ناآگاه]] هستید"<ref>{{عربی|أَلَا لَأَعْرِفَنَّکُمْ تَرْتَدُّونَ بَعْدِی کُفَّاراً یَضْرِبُ بَعْضُکُمْ رِقَابَ بَعْضٍ أَلَا إِنِّی قَدْ شَهِدْتُ وَ غِبْتُمْ}}؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۹۳؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۷، ص۲۹۵؛ الفتن، ابن ماجه، ح۳۹۳۱.</ref>.
#رسول خدا{{صل}} در [[حجة الوداع]] پس از [[سخنرانی]] مفصلی فرمود: "به شما هشدار می‌دهم که مبادا پس از من [[مرتد]] و [[کافر]] شوید در حالی که همدیگر را به [[قتل]] می‌رسانید. [[آگاه]] باشید که من [[شاهد]] و [[گواه]] بر [[رفتار]] شما هستم و شما از آن [[ناآگاه]] هستید"<ref>{{عربی|أَلَا لَأَعْرِفَنَّکُمْ تَرْتَدُّونَ بَعْدِی کُفَّاراً یَضْرِبُ بَعْضُکُمْ رِقَابَ بَعْضٍ أَلَا إِنِّی قَدْ شَهِدْتُ وَ غِبْتُمْ}}؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۹۳؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۷، ص۲۹۵؛ الفتن، ابن ماجه، ح۳۹۳۱.</ref>.
این [[روایات]] نشانگر آن است که همه صحابه در برابر [[گفتار]]، رفتار و [[سنت نبوی]] [[تسلیم]] نبودند. پس دلیلی بر [[عدالت]] همه صحابه وجود ندارد<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۹۸-۱۰۳.</ref>.
این [[روایات]] نشانگر آن است که همه صحابه در برابر [[گفتار]]، رفتار و [[سنت نبوی]] [[تسلیم]] نبودند. پس دلیلی بر [[عدالت]] همه صحابه وجود ندارد<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۹۸-۱۰۳.</ref>.
==[[نظریه]] [[عدالت صحابه]]==
{{اصلی|عدالت صحابه}}
بحث عدالت صحابه یکی از مباحث اختلافی بین [[شیعه]] و [[اهل سنت]] است.
===دیدگاه شیعه===
[[احترام]] به [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[وظیفه]] همه [[مسلمانان]] است و هیچ [[مسلمانی]] [[حق]] [[ناسزاگویی]] به آنها را ندارد. آنها در [[زمان]] زندگانی [[حضرت]] به او [[ایمان]] آورده و [[اسلام]] را از وی فرا گرفتند و چون در کنار او [[جهاد]] کردند، محترم هستند و در [[جهان اسلام]] هیچ مسلمانی نیست که درباره [[صحابه پیامبر اکرم]]{{صل}} [[بدگویی]] یا اظهار [[بی‌مهری]] کند و اگر چنین نسبتی به گروهی از مسلمانان بدهند، نسبتی کاملا بی‌پایه است.
دیدن پیامبر امری [[افتخار]] آفرین است، [[ولی]] باعث [[پاک]] بودن هیچ [[انسانی]] از [[گناه]] نمی‌شود و نمی‌توان همه صحابه را [[عادل]] و [[پرهیزگار]] و پیراسته از [[گناه]] دانست؛ زیرا به [[شهادت]] [[قرآن]]، آنان در [[عین]] داشتن [[افتخار]] "[[صحابی]] بودن"، از حیث [[ایمان]] و [[نفاق]] و [[اطاعت]] و [[سرکشی]] در برابر [[خدا]] و رسولش به دسته‌های گوناگونی تقسیم شده‌اند؛ از این رو، نمی‌توان همگان را عادل و پرهیزگار دانست<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۷۴-۷۵.</ref>.
[[علامه]] [[شرف]] الدین می‌‌نویسد: "هر چند که [[صحابه رسول الله]]{{صل}} بودن دارای [[شرافت]] و [[حسن]] است لکن به خودی خود سبب [[عدالت]] نمی‌شود و [[حکم]] آنها سه قسم است: [[عدول]] و [[بغات]]<ref>"مرتکب‌ بغی‌، باغی‌ جمع‌: بغات‌ خوانده‌ شده‌ است‌. در منابع‌، در مقابل‌ اصطلاح‌ «اهل‌ بغی‌»، «اهل‌ عدل‌» به‌ کار رفته‌ (برای مثال به این منبع رجوع کنید که‌ گویای‌ مفهوم‌ تاریخی‌ بغی‌ است‌. هر چند معنای‌ اصلی‌ واژه بغی‌، گونه‌ای‌ طلب‌ است‌، اما در فرهنگ‌ها با توجه‌ به‌ معنای‌ اصلی‌ و کاربردها، معانی‌ گوناگونی‌ چون‌ تعدی‌، تجاوز از حد، ظلم‌، حسد و کذب‌ نیز برای‌ آن‌ ذکر شده‌ است‌"؛ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بغی»، ج۱۲، ص۴۹۶۱.</ref> و [[مجهول الحال]] و این گزاره ای بر [[واقعیت]] صحابه است"<ref>{{عربی|إن من وقف علی رأینا فی الصحابة علم انه اوسط الآراء إذ لم نفرط فیه تفریط الغلاة الذین کفروهم جمیعاً، ولا افرطنا افراط الجمهور الذین وثقوهم اجمعین، فإن الکاملیة ومن کان فی الغلو علی شاکلتهم، قالوا: بکفر الصحابة کافة، وقال أهل السنة: بعدالة کل فرد سمع النبی صلی الله علیه وآله وسلّم أورآه من المسلمین مطلقاً، واحتجوا بحدیث کل من دب أو درج منهم اجمعین اکتعین ابصعین، أما نحن فإن الصحبة بمجردها وان کانت عندنا فضیلة جلیلة؛ لکنها ـ بما هی ومن حیث هی ـ غیر عاصمة، فالصحابة کغیرهم من الرجال فیهم العدول، وهم عظماؤهم وعلماؤهم، وأولیاء هؤلاء وفیهم البغاة؛ وفیهم أهل الجرائم من المنافقین، وفیهم مجهول الحال، فنحن نحتج بعدولهم ونتولاهم فی الدنیا والآخرة، اما البغاة علی الوصی، وأخی النبی، وسائر أهل الجرائم والعظائم کابن هند، وابن النابغة، وابن الزرقاء وابن عقبة، وابن ارطاة، وامثالهم فلا کرامة لهم، ولا وزن لحدیثهم، ومجهول الحال نتوقف فیه حتی نتبین أمره، هذا رأینا فی حملة الحدیث من الصحابة وغیرهم، والکتاب والسنة بینتنا علی هذا الرأی}}؛ أجوبة مسائل جار الله؛ ص۱۶.</ref>.
صدر الدین [[سید علی خان مدنی]] شیرازی نیز می‌‌گوید: "[[حکم]] [[عدالت صحابه]] مثل مابقی است و مطلق صحابه بودن مساوی با [[عادل]] بود آنها نیست"<ref>{{عربی|حکم الصحابة عندنا فی العدالة حکم غیرهم، ولا یتحتم الحکم بالأیمان والعدالة بمجرد الصحبة ولا یحصل بها النجاة من عقاب النار وغضب الجبار الا ان یکون مع یقین الایمان وخلوص الجنان، فمن علمنا عدالته وایمانه وحفظه وصیة رسول الله فی أهل بیته، وانه مات علی ذلک کسلمان وأبی ذر وعمار والیناه وتقربنا إلی الله تعالی بحبه، ومن علمنا انه انقلب علی عقبه واظهر العداوة لأهل البیت "ع" عادیناه لله تعالی وتبرأنا إلی الله منه و نسکت عن المجهولة حاله"؛ الدرجات الرفیعة}}؛ السید علی ابن معصوم، ج۱، ص۲۴.</ref>.
[[دلیل]] [[شیعه]] برای ادعای خود کارنامه سیاه برخی از صحابه در [[تاریخ]]، همچنین وجود [[آیات]] و [[روایات]] در [[نکوهش]] برخی از صحابه و [[ستایش]] برخی دیگر از صحابه است که نشان دهنده یکی نبودن حال تمام صحابه است.
===دیدگاه [[اهل سنت]]===
قول مشهور بین اهل سنت آن است که همۀ صحابه از کوچک تا بزرگ، از [[مسلمانان]] با سابقه تا تازه [[مسلمان]]، همگی به صرف دیدن [[پیامبر]]{{صل}} و [[ایمان آوردن]] به او عادل‌اند و نباید در این باره تردیدی به خود راه داد.
[[ابن حجر عسقلانی]] می‌‌گوید: "اهل سنت همه صحابه را عادل می‌‌دانند و در این [[عقیده]]، جز چند [[بدعت گذار]]، مخالفی ندارند"<ref>عسقلانی، ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص۱۶۲.</ref>. شهرزوری ویژگی همه صحابه را این می‌‌داند که از [[عدالت]] هیچ یک از آنان بحث نمی‌شود؛ زیرا عدالت آنان، امری [[مسلم]] است که [[نص]] [[کتاب و سنت]] و [[اجماع]] بسیاری از [[امت]] بر آن [[دلالت]] دارد<ref>شهرزوری، ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۹۵.</ref>.
[[ابن کثیر دمشقی]] می‌‌گوید: "نزد [[اهل سنت و جماعت]]، همه صحابه عادل‌اند؛ زیرا کتاب [[الله]] [[عزیز]] و [[سنت نبوی]]، آنان را در [[اخلاق]] و [[کردار]] و بخشش‌های [[مالی]] و جانی به [[امید]] [[ثواب]] و جزای [[نیک]] در پیشگاه [[پیامبر]]{{صل}} ستوده است"<ref>دمشقی، ابن کثیر، الباحث الحثیث، ج۲، ص۴۴۹.</ref>.
[[ابن اثیر]] نیز همه صحابه را [[عادل]] دانسته و هیچ [[نقد]] و انتقادی را بر آنان نمی‌پسندد<ref>ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۱۱۰.</ref>. [[ابن عبدالبر]] نیز مدعی است [[عدالت]] همه آنان، با تمجیدی که [[خدا]] و رسولش از آنان کرده است، [[ثابت]] شده و برای همین، آنان عادل‌ترین کسانی هستند که خدا برای [[هم نشینی]] با پیامبرش [[برگزیده]] است<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی المعرفة الاصحاب، ج۱، ص۲.</ref>.
البته برخی از اصولیون [[اهل سنت]] با این [[نظریه]] [[مخالفت]] کرده و صحابه را همچون دیگر [[راویان]] دانسته‌اند که شرط پذیرش روایتشان، بحث و بررسی احوال آنان و [[اثبات]] عدالتشان است. [[علامه]] [[محمد]] ابوریّه می‌‌گوید: "[[اصحاب]]، همانند دیگر افرادند که غلط و [[اشتباه]] و [[نسیان]]، بلکه [[پیروی از هوا و هوس]] نیز از آنان امکان دارد؛ زیرا آنان نیز بشرند و [[طبیعت]] بشری آنان همچون دیگران است و همان کارهایی که دیگران انجام می‌‌دهند، بر آنان نیز رواست<ref>اضواء علی السنة المحمدیة، ص۴۵۴.</ref>.
همچنین [[شمس]] الدین سخاوی در کتابش به [[اختلاف]] در این باره اشاره کرده و می‌‌نویسد: "همه ما (اهل سنت) بر [[عدالت صحابه]] [[اعتقاد]] داریم، [[ولی]] «[[آمدی]]» و «ابن [[حاجب]]»، آنان را مانند دیگران می‌دانند که بحث از عدالتشان، ضروری است<ref>سخاوی، شمس الدین، فتح المغیث فی شرح الفیه الحدیث، ج۳، ص۵۹.</ref>.<ref>ر.ک: علیا نسب، سیدضیاءالدین، صحابه در قرآن، ص۲۷۲ ـ ۲۷۳؛ باقر شیخانی، علی، عدالت صحابه از دیدگاه شیعه، ص۳۶ ـ ۳۹.</ref>
[[دلایل]] اهل سنت برای اثبات عدالت جمیع صحابه، [[آیات]] و روایاتی است که در [[ستایش]] صحابه آمده است. پاسخ: این نظریه طبق آیات و [[روایات]] [[باطل]] است چراکه به استناد [[آیات]] و [[روایات]] حال تمام صحابه یکی نبوده و نمی‌توان [[حکم]] به [[عدالت]] جمیع صحابه داد. چطور ممکن است حال صحابه ای که [[فاسق]] و [[منافق]] بوده‌اند با [[عدول]] صحابه یکی باشد؟


==فهرستی از [[صحابه پیامبر خاتم]]==
==فهرستی از [[صحابه پیامبر خاتم]]==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش