پرش به محتوا

ادعای نیابت از امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۱۱: خط ۱۱:
==مدعیان دروغین نیابت در درسنامه==
==مدعیان دروغین نیابت در درسنامه==
*برخی از معروف‌ترین [[مدعیان دروغین]] از این قرارند:
*برخی از معروف‌ترین [[مدعیان دروغین]] از این قرارند:
#[[ابو محمد حسن شریعی‌]]: یکی از [[مدعیان دروغین نیابت]]، [[حسن شریعی]] است. البته به [[یقین]] مشخص نیست که اسم او "[[حسن]]" باشد؛ بلکه او با [[لقب]] معروف شده است. در روایتی که [[نقل]] خواهد شد، [[راوی حدیث]] به صورت حدس و [[گمان]] اسم او را "[[حسن]]" ذکر کرده است<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۷.</ref>. مؤلف [[قاموس الرجال (کتاب)|قاموس الرجال]] می‌نویسد: از [[حدیثی]] که [[شیخ طوسی]] [[نقل]] کرده است. روشن می‌شود اسم او به صورت‌ [[یقین]] روشن نیست و او به وسیله [[لقب]] معروف بوده است و این که "[[تلعکبری]]" [[راوی حدیث]]، به صورت [[گمان]] [[حکم]] کرده که اسم او "[[حسن]]" است؛ به سبب این است که او "[[ابو محمد]]" بوده و اغلب اسم کسانی که [[کنیه]] آنها "[[ابو محمد]]" است، [[حسن]] می‌باشد<ref>قاموس الرجال، ج ۳، ص ۲۶۲.</ref>. [[شریعی]] نخستین کسی است که به [[دروغ]] و افترا، [[ادعای نیابت]] [[امام زمان]]{{ع}} را کرد. او پیش‌تر از [[یاران امام]] [[هادی]] و [[امام حسن عسکری]]{{عم}} بود؛ ولی پس از آن [[منحرف]] شد. [[تاریخ]] [[ادعای نیابت]] دروغین او به صورت دقیق بیان نشده است؛ لیکن چون این ادعاهای دروغین، از دوران [[نایب دوم]] آغاز شده است، به نظر می‌رسد وی در دوران [[سفارت]] و [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]]، به چنین عملی دست زده است. دانشوران [[علم رجال]] درباره شرح‌حال او چندان بحث نکرده‌اند؛ لذا [[جامع‌ترین]] سخن درباره ایشان، [[کلام]] [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبه]] است. [[شیخ طوسی]] درباره "[[شریعی]]" می‌نویسد: نخستین کسی که به [[دروغ]] و افترا، دعوی [[نیابت خاص]] از جانب [[امام زمان]]{{ع}} کرد، شخصی معروف به "[[شریعی]]" بود. جماعتی از [[عالمان]] از [[ابو محمد تلعکبری]] از [[ابو علی محمد بن همام]] [[نقل]] کرده‌اند: [[کنیه]] [[شریعی]] "[[ابو محمد]]" بود. [[تلعکبری]] می‌گفت: "[[گمان]] دارم نام وی [[حسن]] باشد". او از [[اصحاب امام هادی]]{{ع}} و [[امام حسن عسکری]]{{ع}} به شمار می‌آمد. او نخستین کسی است که مدعی مقامی شد که [[خداوند]] برای او قرار نداده بود و [[شایسته]] آن هم نبود. در این خصوص، بر [[خدا]] و [[حجت‌های پروردگار]] [[دروغ]] بست و چیزهایی به آنان نسبت داد که [[شایسته]] [[مقام]] والای آنان نبود و آنها از آن به دور بودند؛ از این رو، [[شیعیان]] هم او را [[ملعون]] دانسته و از وی دوری جستند و توقیعی از جانب [[ولی عصر]]{{ع}} درباره [[لعن]] و دوری از وی صادر شد<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸.</ref>.
#[[ابو محمد حسن شریعی‌]]: یکی از [[مدعیان دروغین نیابت]]، [[حسن شریعی]] است. البته به [[یقین]] مشخص نیست که اسم او "[[حسن]]" باشد؛ بلکه او با [[لقب]] معروف شده است. در روایتی که [[نقل]] خواهد شد، [[راوی حدیث]] به صورت حدس و [[گمان]] اسم او را "[[حسن]]" ذکر کرده است<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۷.</ref>. مؤلف [[قاموس الرجال (کتاب)|قاموس الرجال]] می‌نویسد: از [[حدیثی]] که [[شیخ طوسی]] [[نقل]] کرده است. روشن می‌شود اسم او به صورت‌ [[یقین]] روشن نیست و او به وسیله [[لقب]] معروف بوده است و این که "[[تلعکبری]]" [[راوی حدیث]]، به صورت [[گمان]] [[حکم]] کرده که اسم او "[[حسن]]" است؛ به سبب این است که او "[[ابو محمد]]" بوده و اغلب اسم کسانی که [[کنیه]] آنها "[[ابو محمد]]" است، [[حسن]] می‌باشد<ref>قاموس الرجال، ج ۳، ص ۲۶۲.</ref>. [[شریعی]] نخستین کسی است که به [[دروغ]] و افترا، [[ادعای نیابت]] [[امام زمان]]{{ع}} را کرد. او پیش‌تر از [[یاران امام]] [[هادی]] و [[امام حسن عسکری]]{{عم}} بود؛ ولی پس از آن [[منحرف]] شد. [[تاریخ]] [[ادعای نیابت]] دروغین او به صورت دقیق بیان نشده است؛ لکن چون این ادعاهای دروغین، از دوران [[نایب دوم]] آغاز شده است، به نظر می‌رسد وی در دوران [[سفارت]] و [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]]، به چنین عملی دست زده است. دانشوران [[علم رجال]] درباره شرح‌حال او چندان بحث نکرده‌اند؛ لذا [[جامع‌ترین]] سخن درباره ایشان، [[کلام]] [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبه]] است. [[شیخ طوسی]] درباره "[[شریعی]]" می‌نویسد: نخستین کسی که به [[دروغ]] و افترا، دعوی [[نیابت خاص]] از جانب [[امام زمان]]{{ع}} کرد، شخصی معروف به "[[شریعی]]" بود. جماعتی از [[عالمان]] از [[ابو محمد تلعکبری]] از [[ابو علی محمد بن همام]] [[نقل]] کرده‌اند: [[کنیه]] [[شریعی]] "[[ابو محمد]]" بود. [[تلعکبری]] می‌گفت: "[[گمان]] دارم نام وی [[حسن]] باشد". او از [[اصحاب امام هادی]]{{ع}} و [[امام حسن عسکری]]{{ع}} به شمار می‌آمد. او نخستین کسی است که مدعی مقامی شد که [[خداوند]] برای او قرار نداده بود و [[شایسته]] آن هم نبود. در این خصوص، بر [[خدا]] و [[حجت‌های پروردگار]] [[دروغ]] بست و چیزهایی به آنان نسبت داد که [[شایسته]] [[مقام]] والای آنان نبود و آنها از آن به دور بودند؛ از این رو، [[شیعیان]] هم او را [[ملعون]] دانسته و از وی دوری جستند و توقیعی از جانب [[ولی عصر]]{{ع}} درباره [[لعن]] و دوری از وی صادر شد<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۸.</ref>.
#[[محمد بن نصیر نمیری‌]]: یکی از رقبای [[محمد بن عثمان]] بود که [[نیابت]] وی را قبول نداشت و خود مدعی [[نیابت]] بود. [[شیخ طوسی]] در [[رجال]] خود، در [[اصحاب امام]] جواد{{ع}} دو بار از او نام برده و هیچ شرحی درباره او انجام نداده است<ref>شیخ طوسی، رجال، ص ۴۰۵، رقم ۷ و ص ۴۰۷ رقم ۲۳.</ref>. [[علامه حلی]] در [[رجال]] خود، دو جا از ایشان نام برده، می‌نویسد: [[محمد بن نصیر نمیری]] کسی است که [[امام هادی]]{{ع}} او را [[لعن]] کرده است. در جایی دیگر می‌گوید: [[ابن غضائری]] درباره او گفته است: "[[محمد بن نصیر]] از نظر [[علمی]]، از فضلای [[بصره]] بود [و از نظر عقیدتی‌] ضعیف بود. [[فرقه]] "نصیریه" را او تأسیس کرده و به او نسبت داده می‌شود"<ref>علامه حلی، رجال، ص ۲۵۴ و ۲۵۷.</ref>. در [[رجال کشی (کتاب)|رجال کشی]] نیز شرح حال او مطرح است. به نظر مرحوم کشی [[امام هادی]]{{ع}} سه نفر را [[لعن]] کرده که یکی از آنها [[محمد بن نصیر نمیری]] است<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵.</ref>. در جای دیگر از "عبیدی" [[نقل]] می‌کند که: [[امام حسن عسکری]]{{ع}}- بدون این که من سؤالی از او بپرسم- نامه‌ای به سوی من فرستاد و در آن [[نامه]] از [[محمد بن نصیر نمیری]] و [[حسن بن محمد بن باباقمی]]، اعلان انزجار کرده، فرمود: تو و همه دوستداران ما، از آنان دوری جویید و من آنها را [[لعن]] می‌کنم و [[لعنت خدا]] نیز بر آنها باد! آنان از نام ما سوء استفاده کرده و [[اموال]] [[مردم]] را می‌خورند و [[فتنه]] انگیزی می‌کنند! آنان ما و [[شیعیان]] ما را اذیت کردند. [[خداوند]] آنها را اذیت کند و آنان را در فتنه‌ای که ایجاد کرده‌اند، مغلوب و نابود سازد!<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵.</ref>.
#[[محمد بن نصیر نمیری‌]]: یکی از رقبای [[محمد بن عثمان]] بود که [[نیابت]] وی را قبول نداشت و خود مدعی [[نیابت]] بود. [[شیخ طوسی]] در [[رجال]] خود، در [[اصحاب امام]] جواد{{ع}} دو بار از او نام برده و هیچ شرحی درباره او انجام نداده است<ref>شیخ طوسی، رجال، ص ۴۰۵، رقم ۷ و ص ۴۰۷ رقم ۲۳.</ref>. [[علامه حلی]] در [[رجال]] خود، دو جا از ایشان نام برده، می‌نویسد: [[محمد بن نصیر نمیری]] کسی است که [[امام هادی]]{{ع}} او را [[لعن]] کرده است. در جایی دیگر می‌گوید: [[ابن غضائری]] درباره او گفته است: "[[محمد بن نصیر]] از نظر [[علمی]]، از فضلای [[بصره]] بود [و از نظر عقیدتی‌] ضعیف بود. [[فرقه]] "نصیریه" را او تأسیس کرده و به او نسبت داده می‌شود"<ref>علامه حلی، رجال، ص ۲۵۴ و ۲۵۷.</ref>. در [[رجال کشی (کتاب)|رجال کشی]] نیز شرح حال او مطرح است. به نظر مرحوم کشی [[امام هادی]]{{ع}} سه نفر را [[لعن]] کرده که یکی از آنها [[محمد بن نصیر نمیری]] است<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵.</ref>. در جای دیگر از "عبیدی" [[نقل]] می‌کند که: [[امام حسن عسکری]]{{ع}}- بدون این که من سؤالی از او بپرسم- نامه‌ای به سوی من فرستاد و در آن [[نامه]] از [[محمد بن نصیر نمیری]] و [[حسن بن محمد بن باباقمی]]، اعلان انزجار کرده، فرمود: تو و همه دوستداران ما، از آنان دوری جویید و من آنها را [[لعن]] می‌کنم و [[لعنت خدا]] نیز بر آنها باد! آنان از نام ما سوء استفاده کرده و [[اموال]] [[مردم]] را می‌خورند و [[فتنه]] انگیزی می‌کنند! آنان ما و [[شیعیان]] ما را اذیت کردند. [[خداوند]] آنها را اذیت کند و آنان را در فتنه‌ای که ایجاد کرده‌اند، مغلوب و نابود سازد!<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۰۵.</ref>.
#[[ابو طاهر محمد بن علی بن هلال‌]]: همان‌گونه که پیش از این نیز یاد شد، [[ابو طاهر محمد بن علی بن بلال]] در ابتدای کار، نزد [[امام حسن عسکری]]{{ع}} فردی مورد [[اعتماد]] بود و روایاتی چند از آن [[حضرت]] [[نقل]] کرده است؛ ولی رفته‌رفته به سبب [[پیروی]] از [[هوای نفس]]، راه [[انحراف]] در پیش گرفت و مورد [[مذمت]] [[خاندان وحی]] واقع شد. وی، ادعا کرد [[وکیل]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} است. او [[نیابت]] [[نایب دوم]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را منکر شد و درباره اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به [[حضرت مهدی]]{{ع}} برساند، [[خیانت]] کرد<ref>ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰.</ref>. [[نایب دوم]]، زمینه [[دیدار]] وی را با [[حضرت مهدی]]{{ع}} فراهم کرد. [[امام]] به وی [[فرمان]] داد: [[اموال]] را به نایبشان رد کند؛ اما او در [[دشمنی]] و [[انحراف]] خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از [[ناحیه مقدسه]] [[حضرت مهدی]]{{ع}}، مبنی بر [[لعن]] و نفرین و بیزاری از وی- در ضمن افرادی دیگر از جمله [[حلاج]] و [[شلمغانی]]- صادر شد.
#[[ابو طاهر محمد بن علی بن هلال‌]]: همان‌گونه که پیش از این نیز یاد شد، [[ابو طاهر محمد بن علی بن بلال]] در ابتدای کار، نزد [[امام حسن عسکری]]{{ع}} فردی مورد [[اعتماد]] بود و روایاتی چند از آن [[حضرت]] [[نقل]] کرده است؛ ولی رفته‌رفته به سبب [[پیروی]] از [[هوای نفس]]، راه [[انحراف]] در پیش گرفت و مورد [[مذمت]] [[خاندان وحی]] واقع شد. وی، ادعا کرد [[وکیل]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} است. او [[نیابت]] [[نایب دوم]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را منکر شد و درباره اموالی که نزد وی جمع شده بود تا به [[حضرت مهدی]]{{ع}} برساند، [[خیانت]] کرد<ref>ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۰۰.</ref>. [[نایب دوم]]، زمینه [[دیدار]] وی را با [[حضرت مهدی]]{{ع}} فراهم کرد. [[امام]] به وی [[فرمان]] داد: [[اموال]] را به نایبشان رد کند؛ اما او در [[دشمنی]] و [[انحراف]] خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از [[ناحیه مقدسه]] [[حضرت مهدی]]{{ع}}، مبنی بر [[لعن]] و نفرین و بیزاری از وی- در ضمن افرادی دیگر از جمله [[حلاج]] و [[شلمغانی]]- صادر شد.
۲۱۸٬۶۶۰

ویرایش