پرش به محتوا

استدراج در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۵۷: خط ۵۷:
==حوزه معنایی استدراج==
==حوزه معنایی استدراج==
مفهوم استدراج گستره وسیعی دارد و در [[ارتباط]] با بسیاری از مفاهیم دیگر قرآن است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۹۳ ـ ۹۴.</ref>، ازاین‌رو علامه مجلسی، در ضمن دو عنوان عام "[[کفر]] و [[ایمان]]" درباره استدراج بحث‌ کرده است<ref>بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۷۷ ـ ۳۹۱.</ref>. مفاهیم پیرامون استدراج گاه در مقایسه با افراد [[مبتلا]] به این [[سنّت]] و گاه در مقایسه با خداوند در نقش فاعل استدراج مطرح شده است. در واقع این مفاهیم، دو روی یک سکه است که بخش نخست آنها حالت ظاهری استدراج (تنعّم، [[آسایش]] و [[احساس]] [[عزّت]] و [[اقتدار]]) و بخش دیگر حالت [[باطنی]] و [[واقعی]] آن (فرو رفتن آرام در باتلاق [[هلاکت]] و ابتلای تدریجی به [[عذاب الهی]]) را نمایش می‌دهد. از سوی دیگر، مراحل پیش از استدراج و مفاهیم همراه و ملازم آن، در کنار سرانجام استدراج، به نحوی در ارتباط با استدراج بوده، بستر اجرای آن را روشن می‌سازد. در دسته نخست به مراحل گوناگونی از [[سیر]] تدریجی [[انسان]] در بستر هدایت‌های [[تکوینی]] و [[تشریعی]] خداوند و در دسته دوم به پایان دفعی این فرایند که با [[نزول]] [[عذاب]] [[دنیوی]] یا فرود آمدن [[عذاب اخروی]] به هنگام [[مرگ]] قرین است توجّه شده، ازاین‌رو مفهوم مزبور در ۴ حوزه معنایی قابل بررسی است:  
مفهوم استدراج گستره وسیعی دارد و در [[ارتباط]] با بسیاری از مفاهیم دیگر قرآن است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۹۳ ـ ۹۴.</ref>، ازاین‌رو علامه مجلسی، در ضمن دو عنوان عام "[[کفر]] و [[ایمان]]" درباره استدراج بحث‌ کرده است<ref>بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۷۷ ـ ۳۹۱.</ref>. مفاهیم پیرامون استدراج گاه در مقایسه با افراد [[مبتلا]] به این [[سنّت]] و گاه در مقایسه با خداوند در نقش فاعل استدراج مطرح شده است. در واقع این مفاهیم، دو روی یک سکه است که بخش نخست آنها حالت ظاهری استدراج (تنعّم، [[آسایش]] و [[احساس]] [[عزّت]] و [[اقتدار]]) و بخش دیگر حالت [[باطنی]] و [[واقعی]] آن (فرو رفتن آرام در باتلاق [[هلاکت]] و ابتلای تدریجی به [[عذاب الهی]]) را نمایش می‌دهد. از سوی دیگر، مراحل پیش از استدراج و مفاهیم همراه و ملازم آن، در کنار سرانجام استدراج، به نحوی در ارتباط با استدراج بوده، بستر اجرای آن را روشن می‌سازد. در دسته نخست به مراحل گوناگونی از [[سیر]] تدریجی [[انسان]] در بستر هدایت‌های [[تکوینی]] و [[تشریعی]] خداوند و در دسته دوم به پایان دفعی این فرایند که با [[نزول]] [[عذاب]] [[دنیوی]] یا فرود آمدن [[عذاب اخروی]] به هنگام [[مرگ]] قرین است توجّه شده، ازاین‌رو مفهوم مزبور در ۴ حوزه معنایی قابل بررسی است:  
#[[استدراج]] در ظاهر با تنعم و بهره‌مندی از لذت‌های [[حیات]] همراه است. واژه "[[امداد]]" از ریشه "مدّ" و به معنای [[گشایش]] و [[یاری رساندن]] در [[زندگی مادی]] یا [[معنوی]] <ref>التحقیق، ج ۱۱، ص ۵۲، "مدّ".</ref> در مواردی که جنبه منفی آن مورد نظر بوده<ref>مفردات، ص ۷۶۳، "مد".</ref> و به [[گمراهی]] افراد می‌انجامد، به این [[واقعیت]] اشاره دارد: {{متن قرآن|أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَل لّا يَشْعُرُونَ}}<ref>«آیا می‌پندارند در آنچه از مال و فرزندان که آنان را بدان یاری می‌رسانیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۵-۵۶.</ref> و نیز {{متن قرآن|قُلْ مَنْ كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضْعَفُ جُنْدًا}}<ref>«بگو: کسانی که در گمراهی به سر برند، باید که (خداوند) بخشنده به (زمان و مهلت) آنها نیک افزونی دهد  تا آنگاه که آنچه را به آنان وعده داده‌اند- یا عذاب یا رستخیز- ببینند و خواهند دانست چه کسی دارای جایگاهی بدتر و سپاهی ناتوان‌تر است» سوره مریم، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«خداوند است که آنها را به ریشخند می‌گیرد و آنان را در سرکشی‌شان در حالی که سرگشته‌اند فرو می‌گذارد» سوره بقره، آیه ۱۵.</ref>.<ref>فیض القدیر، ج ۳، ص ۷۳۶.</ref>. واژه "تمتیع" نیز به معنای بهره‌مند ساختن همراه با [[لذت]] و رفع نیاز<ref>التحقیق، ج ۱۱، ص ۱۵، "متع".</ref> در مواردی که در خصوص نعمت‌های [[دنیا]] و با مفهوم منفی به کار رفته<ref>مفردات، ص ۷۵۷، "متع".</ref> به این معنا اشاره دارد: "{{متن قرآن|مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا}}<ref>«چندان آنان و پدرانشان را بهره‌مند کردی که یاد (تو)  را فراموش کردند و گروهی شدند به نابودی افتاده» سوره فرقان، آیه ۱۸.</ref> و نیز{{متن قرآن|وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و به آنچه با آن دسته‌هایی از آنان را بهره‌مند گردانده‌ایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان داده‌ایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«به چیزی که دسته‌هایی از کافران را بدان بهره‌مند کرده‌ایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.</ref> مهلت و [[نعمت‌های الهی]] در این گونه افراد، نوعی [[احساس]] [[رهایی]]، بی‌قیدی و [[بی‌بندوباری]] پدید می‌آورد. در همین راستا واژه "املاء" از ریشه "ملا" به معنای مدت [[زمان]] دراز و مهلت و تأخیر<ref> مفردات، ص ۷۷۶ ـ ۷۷۷، "ملا".</ref> مطرح می‌شود که در خود معنای [[آزاد]] گذاشتن و رها کردن را دارد؛ به عنوان مثال، املاء بر رها ساختن افسار اسب برای آزادانه چریدن اطلاق می‌شود: {{متن قرآن|وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«کافران هیچ مپندارند اینکه مهلتشان می‌دهیم برای آنها نیکوست؛ جز این نیست که مهلتشان می‌دهیم تا بر گناه بیفزایند و آنان را عذابی خوارساز خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.</ref>، {{متن قرآن|وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ}}<ref>«و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من سنجیده است» سوره اعراف، آیه ۱۸۳.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ}}<ref>«و به یقین پیامبران پیش از تو ریشخند شده‌اند؛ پس به کافران مهلت دادم آنگاه آنان را فرو گرفتم؛ بنابراین (بنگر که) کیفر من چگونه بود؟» سوره رعد، آیه ۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ}}<ref>«و «اصحاب مدین» و (نیز) موسی دروغگو شمرده شد و به کافران مهلت دادم سپس آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من  چگونه بود» سوره حج، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و چه بسا شهرهایی که به (مردم) آنها مهلت دادم با آنکه ستمگر بودند سپس آنها را فرو گرفتم و بازگشت (هر چیز) به سوی من است» سوره حج، آیه ۴۸.</ref>.<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۴۴۴.</ref>. ظاهر نیکوی‌ استدراج موجب می‌شود افراد، [[اعمال]] خویش را [[نیکو]] شمرده، از [[اصلاح]] خویش [[غافل]] گردند: {{متن قرآن|الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۴.</ref>.<ref>جامع‌البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۵۴.</ref>. مفهوم "تسویل" به معنای [[زیبا]] نشان دادن زشتی‌ها: {{متن قرآن|الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ}}<ref>«بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد» سوره محمد، آیه ۲۵.</ref>.<ref>مفردات، ص ۴۳۷، "سول".</ref> و "[[تزیین]]" به همین معنا: {{متن قرآن|قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لیکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.</ref> که [[شیطان]] عامل آن دو معرفی شده، به این ویژگی اشاره دارد. فاعلیت شیطان در این [[آیات]] در مقایسه با فاعلیت [[خداوند]] در [[آیات استدراج]] بیانگر رابطه طولی میان آن دو است. نعمت‌های استدراجی در افراد، حالت‌های ویژه‌ای می‌آفریند که دسته دیگری از مفاهیم را به آن مرتبط می‌سازد؛ مانند: "فَرَح" به معنای [[شادی]] بیش از اندازه و بی‌مورد: {{متن قرآن|ذَلِكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ}}<ref>«این (عذاب) از آن روست که شما در زمین ناحقّ (و نابجا) شادمانی می‌کردید و از آن رو که سرمستی می‌ورزیدید» سوره غافر، آیه ۷۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ}}<ref>«خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۶.</ref>.<ref>المصباح، ص ۴۶۶؛ التحقیق، ج ۹، ص ۴۹، "فرح".</ref>، "بَطَر" به معنای [[زیاده‌روی]] در [[خوشی]]<ref>الصحاح، ج ۲، ص ۵۹۲؛ مفردات، ص ۱۲۹، "بطر".</ref> به همراه [[غفلت]]: {{متن قرآن|وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا}}<ref>«و چه بسیار شهرهایی را نابود کردیم که (مردم آنها) در زندگی خویش سرمستی می‌کردند  و اینک این خانه‌های آنهاست که پس از آنها جز اندکی، خالی مانده است و ماییم که وارثیم» سوره قصص، آیه ۵۸.</ref>.<ref>مفردات، ص ۱۲۹، "بطر".</ref>، "أشَر" به معنای شدت بطر به همراه [[ناسپاسی]]: {{متن قرآن|سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ}}<ref>«فردا خواهند دانست که دروغزن خویشتن‌خواه، کیست؟» سوره قمر، آیه ۲۶.</ref>.<ref> التحقیق، ج ۱، ص ۹۲.</ref>، "فُکاهة" به معنای [[خنده]] و [[مزاح]] که گاه همراه با بی‌توجهی و غفلت از [[گناهان]] و زشتی‌های خویش است: {{متن قرآن|وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ}}<ref>«و چون به نزد خویشان خود می‌رفتند، خنده‌زنان می‌رفتند،» سوره مطففین، آیه ۳۱.</ref>.<ref> التحقیق، ج ۹، ص ۱۳۰، ۱۳۲، "فکه".</ref>، "[[لهو]]" به معنای [[گرایش]] به لذت‌ها بدون توجّه به فرجام آنها: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref>.<ref> التحقیق، ج ۱۰، ص ۲۴۶، "لهو".</ref> و "لعب" به معنای تفریح‌های نابخردانه و سرگرمی‌های پوچ: {{متن قرآن|فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ}}<ref>«پس آنان را واگذار تا یاوه گویند  و به بازی پردازند تا آن روز را که به آنان وعده می‌دهند ببینند» سوره زخرف، آیه ۸۳.</ref>.<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۸۷؛ التحقیق، ج ۱۰، ص ۱۹۷، "لعب".</ref>
#[[استدراج]] در ظاهر با تنعم و بهره‌مندی از لذت‌های [[حیات]] همراه است. واژه "[[امداد]]" از ریشه "مدّ" و به معنای [[گشایش]] و [[یاری رساندن]] در [[زندگی مادی]] یا [[معنوی]] <ref>التحقیق، ج ۱۱، ص ۵۲، "مدّ".</ref> در مواردی که جنبه منفی آن مورد نظر بوده<ref>مفردات، ص ۷۶۳، "مد".</ref> و به [[گمراهی]] افراد می‌انجامد، به این [[واقعیت]] اشاره دارد: {{متن قرآن|أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَل لّا يَشْعُرُونَ}}<ref>«آیا می‌پندارند در آنچه از مال و فرزندان که آنان را بدان یاری می‌رسانیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۵-۵۶.</ref> و نیز {{متن قرآن|قُلْ مَنْ كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضْعَفُ جُنْدًا}}<ref>«بگو: کسانی که در گمراهی به سر برند، باید که (خداوند) بخشنده به (زمان و مهلت) آنها نیک افزونی دهد  تا آنگاه که آنچه را به آنان وعده داده‌اند- یا عذاب یا رستخیز- ببینند و خواهند دانست چه کسی دارای جایگاهی بدتر و سپاهی ناتوان‌تر است» سوره مریم، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«خداوند است که آنها را به ریشخند می‌گیرد و آنان را در سرکشی‌شان در حالی که سرگشته‌اند فرو می‌گذارد» سوره بقره، آیه ۱۵.</ref>.<ref>فیض القدیر، ج ۳، ص ۷۳۶.</ref>. واژه "تمتیع" نیز به معنای بهره‌مند ساختن همراه با [[لذت]] و رفع نیاز<ref>التحقیق، ج ۱۱، ص ۱۵، "متع".</ref> در مواردی که در خصوص نعمت‌های [[دنیا]] و با مفهوم منفی به کار رفته<ref>مفردات، ص ۷۵۷، "متع".</ref> به این معنا اشاره دارد: "{{متن قرآن|مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا}}<ref>«چندان آنان و پدرانشان را بهره‌مند کردی که یاد (تو)  را فراموش کردند و گروهی شدند به نابودی افتاده» سوره فرقان، آیه ۱۸.</ref> و نیز{{متن قرآن|وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و به آنچه با آن دسته‌هایی از آنان را بهره‌مند گردانده‌ایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان داده‌ایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«به چیزی که دسته‌هایی از کافران را بدان بهره‌مند کرده‌ایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.</ref> مهلت و [[نعمت‌های الهی]] در این گونه افراد، نوعی [[احساس]] [[رهایی]]، بی‌قیدی و [[بی‌بندوباری]] پدید می‌آورد. در همین راستا واژه "املاء" از ریشه "ملا" به معنای مدت [[زمان]] دراز و مهلت و تأخیر<ref> مفردات، ص ۷۷۶ ـ ۷۷۷، "ملا".</ref> مطرح می‌شود که در خود معنای [[آزاد]] گذاشتن و رها کردن را دارد؛ به عنوان مثال، املاء بر رها ساختن افسار اسب برای آزادانه چریدن اطلاق می‌شود: {{متن قرآن|وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«کافران هیچ مپندارند اینکه مهلتشان می‌دهیم برای آنها نیکوست؛ جز این نیست که مهلتشان می‌دهیم تا بر گناه بیفزایند و آنان را عذابی خوارساز خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.</ref>، {{متن قرآن|وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ}}<ref>«و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من سنجیده است» سوره اعراف، آیه ۱۸۳.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ}}<ref>«و به یقین پیامبران پیش از تو ریشخند شده‌اند؛ پس به کافران مهلت دادم آنگاه آنان را فرو گرفتم؛ بنابراین (بنگر که) کیفر من چگونه بود؟» سوره رعد، آیه ۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ}}<ref>«و «اصحاب مدین» و (نیز) موسی دروغگو شمرده شد و به کافران مهلت دادم سپس آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من  چگونه بود» سوره حج، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و چه بسا شهرهایی که به (مردم) آنها مهلت دادم با آنکه ستمگر بودند سپس آنها را فرو گرفتم و بازگشت (هر چیز) به سوی من است» سوره حج، آیه ۴۸.</ref>.<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۴۴۴.</ref>. ظاهر نیکوی‌ استدراج موجب می‌شود افراد، [[اعمال]] خویش را [[نیکو]] شمرده، از [[اصلاح]] خویش [[غافل]] گردند: {{متن قرآن|الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۴.</ref>.<ref>جامع‌البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۵۴.</ref>. مفهوم "تسویل" به معنای [[زیبا]] نشان دادن زشتی‌ها: {{متن قرآن|الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ}}<ref>«بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد» سوره محمد، آیه ۲۵.</ref>.<ref>مفردات، ص ۴۳۷، "سول".</ref> و "[[تزیین]]" به همین معنا: {{متن قرآن|قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.</ref> که [[شیطان]] عامل آن دو معرفی شده، به این ویژگی اشاره دارد. فاعلیت شیطان در این [[آیات]] در مقایسه با فاعلیت [[خداوند]] در [[آیات استدراج]] بیانگر رابطه طولی میان آن دو است. نعمت‌های استدراجی در افراد، حالت‌های ویژه‌ای می‌آفریند که دسته دیگری از مفاهیم را به آن مرتبط می‌سازد؛ مانند: "فَرَح" به معنای [[شادی]] بیش از اندازه و بی‌مورد: {{متن قرآن|ذَلِكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ}}<ref>«این (عذاب) از آن روست که شما در زمین ناحقّ (و نابجا) شادمانی می‌کردید و از آن رو که سرمستی می‌ورزیدید» سوره غافر، آیه ۷۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ}}<ref>«خداوند سرخوشان را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۶.</ref>.<ref>المصباح، ص ۴۶۶؛ التحقیق، ج ۹، ص ۴۹، "فرح".</ref>، "بَطَر" به معنای [[زیاده‌روی]] در [[خوشی]]<ref>الصحاح، ج ۲، ص ۵۹۲؛ مفردات، ص ۱۲۹، "بطر".</ref> به همراه [[غفلت]]: {{متن قرآن|وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا}}<ref>«و چه بسیار شهرهایی را نابود کردیم که (مردم آنها) در زندگی خویش سرمستی می‌کردند  و اینک این خانه‌های آنهاست که پس از آنها جز اندکی، خالی مانده است و ماییم که وارثیم» سوره قصص، آیه ۵۸.</ref>.<ref>مفردات، ص ۱۲۹، "بطر".</ref>، "أشَر" به معنای شدت بطر به همراه [[ناسپاسی]]: {{متن قرآن|سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ}}<ref>«فردا خواهند دانست که دروغزن خویشتن‌خواه، کیست؟» سوره قمر، آیه ۲۶.</ref>.<ref> التحقیق، ج ۱، ص ۹۲.</ref>، "فُکاهة" به معنای [[خنده]] و [[مزاح]] که گاه همراه با بی‌توجهی و غفلت از [[گناهان]] و زشتی‌های خویش است: {{متن قرآن|وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ}}<ref>«و چون به نزد خویشان خود می‌رفتند، خنده‌زنان می‌رفتند،» سوره مطففین، آیه ۳۱.</ref>.<ref> التحقیق، ج ۹، ص ۱۳۰، ۱۳۲، "فکه".</ref>، "[[لهو]]" به معنای [[گرایش]] به لذت‌ها بدون توجّه به فرجام آنها: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref>.<ref> التحقیق، ج ۱۰، ص ۲۴۶، "لهو".</ref> و "لعب" به معنای تفریح‌های نابخردانه و سرگرمی‌های پوچ: {{متن قرآن|فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ}}<ref>«پس آنان را واگذار تا یاوه گویند  و به بازی پردازند تا آن روز را که به آنان وعده می‌دهند ببینند» سوره زخرف، آیه ۸۳.</ref>.<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۸۷؛ التحقیق، ج ۱۰، ص ۱۹۷، "لعب".</ref>
#[[خداوند]] به افراد [[مبتلا]] به [[استدراج]]، مهلت کافی می‌دهد. مفهوم "[[امهال]]" و "تمهیل" از ریشه "مهل" به معنای سکون و [[مدارا]]<ref>مفردات، ص ۷۸۰ ـ ۷۸۱، "مهل".</ref> به این [[واقعیت]] اشاره دارد که به [[کافران]] و [[منکران]] [[خدا]] و [[پیامبر]] مهلت داده شده و در [[مجازات]] آنان [[عجله]] نمی‌شود: {{متن قرآن|وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا}}<ref>«و مرا با این دروغ‌انگاران شاد خوار  وا بگذار و به آنان اندکی مهلت بخش» سوره مزمل، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا}}<ref>«پس کافران را فرصتی ده و اندکک به خود واگذار» سوره طارق، آیه ۱۷.</ref>.<ref>التحقیق، ج ۱۱، ص ۱۹۲، "مهل".</ref> واژه‌های "تأخیر"، "انظار" و "[[انتظار]]" نیز معنای مهلت دادن را تداعی می‌کند: {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ}}<ref>«و خداوند را از آنچه ستمگران به جای می‌آورند غافل مپندار، جز این نیست که (عذاب) آنان را تا روزی که چشم‌ها در آن خیره می‌گردد پس می‌افکند» سوره ابراهیم، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|أَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«گفت: به من تا روزی که (همه) برانگیخته می‌شوند مهلت ده!» سوره اعراف، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ}}<ref>«فرمود: تو از مهلت‌یافتگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|وَانْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«و چشم به راه دارید که ما (نیز) چشم به راهیم» سوره هود، آیه ۱۲۲.</ref>.<ref>مفردات، ص ۶۹، ۸۱۳.</ref>. مهلت خداوند در استدراج از روی [[بی‌اعتنایی]] و بی‌توجهی است<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۰۵.</ref>. واژه "ذر" به معنای ترک کردن و رها ساختن و دور انداختن شی‌ء یا شخص بی‌ارزش<ref>مفردات، ص ۸۶۲؛ التحقیق، ج ۱۳، ص ۷۵، "وذر".</ref> به این معنا اشاره دارد: {{متن قرآن|فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ}}<ref>«پس آنان را چندی در تنگنایی  که در آنند واگذار!» سوره مؤمنون، آیه ۵۴.</ref> این وضعیت به [[گمراهی]] بیشتر شخص انجامیده: {{متن قرآن|وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>« آنان را در سرکشی‌شان سرگردان وا می‌نهیم» سوره انعام، آیه ۱۱۰.</ref> [[قلب]] او را کاملاً به روی [[حقیقت]] بسته و او را بیش از پیش [[غافل]] و خود فراموش می‌سازد: {{متن قرآن|وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ}}<ref>«و دل‌ها و دیدگان آنان را دگرگون می‌گردانیم چنان که بار نخست (هم) به آن ایمان نیاوردند» سوره انعام، آیه ۱۱۰.</ref>. مفاهیم "ختم"، "غشاوه": "{{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.</ref> "طبع": {{متن قرآن|كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بی‌آنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش می‌ورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشم‌انگیز  است؛ بدین‌گونه خداوند بر دل هر خویش‌بین گردنکشی مهر می‌نهد» سوره غافر، آیه ۳۵.</ref>، "[[اضلال]]": {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است » سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>، "اِنساء": {{متن قرآن|نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ}}<ref>« (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد» سوره حشر، آیه ۱۹.</ref> و "[[لعن]]": {{متن قرآن|لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد» سوره نساء، آیه ۴۶.</ref> هریک‌ از جهتی به این معنا اشاره دارد<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۶۱.</ref>. در واقع [[خداوند]] با رفع فشارهای مستقیم و غیر مستقیم خود و مهیّا ساختن همه زمینه‌های تنعّم و تلذّذ برای این اشخاص به نوعی در فرایند [[گمراهی]] آنان نقش ایفا می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا}}<ref>«جز این نیست که مهلتشان می‌دهیم تا بر گناه بیفزایند و آنان را عذابی خوارساز خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.</ref>.<ref> المیزان،، ج ۴، ص ۷۸.</ref>، ازاین‌رو فرایند ابتعاد [[ستمکاران]] بر اثر پیشرفت‌های مادی به منزله [[لعنت]] و [[نفرین]] خداوند بر آنان شمرده شده است<ref>بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۳۰۰.</ref>. [[سنّت]] [[استدراج]] دو لایه کاملاً متفاوت دارد: ظاهری [[نیکو]] و عذابی [[باطنی]] که در پایان به ناگاه آشکار می‌شود<ref>رحمة من‌الرحمن، ج ۱، ص ۴۸۳؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۲۶؛ روح‌المعانی، مج ۶، ج ۹، ص ۱۸۵.</ref>، ازاین‌رو به آن "[[مکر]]": {{متن قرآن|وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (بنی اسرائیل) نیرنگ ورزیدند و خداوند تدبیر کرد  و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۵۴.</ref>.<ref>جامع‌البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۱۸۸؛ الکشاف، ج ۲، ص ۱۳۴، ۱۸۲، ۵۹۶؛ روح‌المعانی، مج ۳، ج ۳، ص ۲۸۳.</ref>، "[[کید]]": {{متن قرآن|وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ}}<ref>«و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من سنجیده است» سوره اعراف، آیه ۱۸۳.</ref>، "[[خدعه]]": {{متن قرآن|يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ}}<ref>«خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.</ref>.<ref>زادالمسیر، ج ۳، ص ۳۰۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۲۰۸.</ref> و گاه "[[فتنه]]": {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتاده‌اند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ}}<ref>«اگر خیری به تو رسد ناخشنود می‌شوند و اگر بلایی به تو رسد می‌گویند: ما از پیش (صلاح) کار خود را (در نظر) گرفته بودیم  و با شادی رو می‌گردانند» سوره توبه، آیه ۵۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و به آنچه با آن دسته‌هایی از آنان را بهره‌مند گردانده‌ایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان داده‌ایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.</ref>.<ref>المیزان، ج ۹، ص ۳۰۵ ـ ۳۰۹.</ref> اطلاق شده است. برخی مکر را تنها به [[عذاب]] پایانی یا الطافی که خداوند در [[مقام]] مقابله با [[کافران]] به [[مؤمنان]] می‌بخشد اطلاق کرده‌اند<ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۳۷۶.</ref>؛ امّا به نظر می‌رسد معنای مکر از گستره وسیعی برخوردار است و هرگونه [[مقابله به مثل]] از جانب خداوند را شامل می‌شود<ref>الاصفی، ج ۱، ص ۵۰۷.</ref>. به‌طور کلی با توجه به اینکه سنّت خداوند در این دیارِ [[تکلیف]] و [[آزمایش]]، بر پوشاندن نعمت‌های خویش در لفافه‌ای از [[رنج]] و عذاب ظاهری و [[نهان]] ساختن نقمت‌های خویش در قالبی از [[آسایش]] و [[نعمت]] است<ref> شرح اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸.</ref>، می‌توان معنایی بسیار عام از مفهوم [[مکر]] [[تصور]] کرد: {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ}}<ref>«آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟» سوره عنکبوت، آیه ۲.</ref>. از سوی دیگر استمرار و افزایش حالت [[طغیان]] در این افراد نوعی [[تمسخر]] و [[استهزا]] در برابر [[خداوند]] است و از این رو او نیز این ترفند خویش را استهزایی در برابر [[رفتار ناشایست]] آنان نامیده است: {{متن قرآن|وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و هرگاه با کسانی که ایمان آورده‌اند دیدار کنند می‌گویند ایمان آورده‌ایم و چون با شیطان‌های خود تنها شوند می‌گویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند می‌کنیم» سوره بقره، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«خداوند است که آنها را به ریشخند می‌گیرد و آنان را در سرکشی‌شان در حالی که سرگشته‌اند فرو می‌گذارد» سوره بقره، آیه ۱۵.</ref>.<ref>امالی، ج۴، ص ۵۵؛ الاعتقادات، ص۳۶؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۴۱.</ref> در واقع مهلت خداوند و گشایش‌های او نوعی زمینه‌سازی برای [[عقوبت]] آنان است. واژه "عدّ" و "اعداد" از ریشه "عدّ" به معنای تهیه و [[آماده‌سازی]] و "عدّ" به معنای شمارش<ref>التحقیق، ج ۸، ص ۴۹.</ref> در مواردی به این معنا اشاره دارد. خداوند در آیاتی از آماده ساختن جهنّم  برای [[کافران]] و [[منافقان]]: {{متن قرآن|غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ}}<ref>«و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند بدگمانند عذاب کند، بر آنان گردش بد (روزگاران) باد! و خداوند بر آنان خشم و لعنت آورده و دوزخ را برای آنان فراهم کرده است و این بد پایانه‌ای است» سوره فتح، آیه ۶.</ref> و در آیه‌ای دیگر از شمارش [[اعمال]] یا نفس‌های آنان: {{متن قرآن|فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا}}<ref>«پس در کار آنها شتاب مورز که ما حساب کار آنان را نیک داریم» سوره مریم، آیه ۸۴.</ref> [[سخن]] به میان آورده که به ایجاد [[فرصت]] برای آنان [[جهت]] تکمیل [[گناهان]] و زشتی‌هایشان اشاره دارد تا بدین ترتیب خود، درجه مخصوص خویش را در جهنّم کسب کنند<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۸؛ کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۸۰.</ref>. استعمال این واژه در مورد [[مؤمنان]] بر مفهومی کاملاً عکس [[استدراج]] دلالت داشته، به مهلت جهت تکمیل [[حسنات]] و [[خیرات]] اشاره دارد<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۱۱۰.</ref>.
#[[خداوند]] به افراد [[مبتلا]] به [[استدراج]]، مهلت کافی می‌دهد. مفهوم "[[امهال]]" و "تمهیل" از ریشه "مهل" به معنای سکون و [[مدارا]]<ref>مفردات، ص ۷۸۰ ـ ۷۸۱، "مهل".</ref> به این [[واقعیت]] اشاره دارد که به [[کافران]] و [[منکران]] [[خدا]] و [[پیامبر]] مهلت داده شده و در [[مجازات]] آنان [[عجله]] نمی‌شود: {{متن قرآن|وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا}}<ref>«و مرا با این دروغ‌انگاران شاد خوار  وا بگذار و به آنان اندکی مهلت بخش» سوره مزمل، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا}}<ref>«پس کافران را فرصتی ده و اندکک به خود واگذار» سوره طارق، آیه ۱۷.</ref>.<ref>التحقیق، ج ۱۱، ص ۱۹۲، "مهل".</ref> واژه‌های "تأخیر"، "انظار" و "[[انتظار]]" نیز معنای مهلت دادن را تداعی می‌کند: {{متن قرآن|وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ}}<ref>«و خداوند را از آنچه ستمگران به جای می‌آورند غافل مپندار، جز این نیست که (عذاب) آنان را تا روزی که چشم‌ها در آن خیره می‌گردد پس می‌افکند» سوره ابراهیم، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|أَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«گفت: به من تا روزی که (همه) برانگیخته می‌شوند مهلت ده!» سوره اعراف، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ}}<ref>«فرمود: تو از مهلت‌یافتگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|وَانْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«و چشم به راه دارید که ما (نیز) چشم به راهیم» سوره هود، آیه ۱۲۲.</ref>.<ref>مفردات، ص ۶۹، ۸۱۳.</ref>. مهلت خداوند در استدراج از روی [[بی‌اعتنایی]] و بی‌توجهی است<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۰۵.</ref>. واژه "ذر" به معنای ترک کردن و رها ساختن و دور انداختن شی‌ء یا شخص بی‌ارزش<ref>مفردات، ص ۸۶۲؛ التحقیق، ج ۱۳، ص ۷۵، "وذر".</ref> به این معنا اشاره دارد: {{متن قرآن|فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ}}<ref>«پس آنان را چندی در تنگنایی  که در آنند واگذار!» سوره مؤمنون، آیه ۵۴.</ref> این وضعیت به [[گمراهی]] بیشتر شخص انجامیده: {{متن قرآن|وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>« آنان را در سرکشی‌شان سرگردان وا می‌نهیم» سوره انعام، آیه ۱۱۰.</ref> [[قلب]] او را کاملاً به روی [[حقیقت]] بسته و او را بیش از پیش [[غافل]] و خود فراموش می‌سازد: {{متن قرآن|وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ}}<ref>«و دل‌ها و دیدگان آنان را دگرگون می‌گردانیم چنان که بار نخست (هم) به آن ایمان نیاوردند» سوره انعام، آیه ۱۱۰.</ref>. مفاهیم "ختم"، "غشاوه": "{{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.</ref> "طبع": {{متن قرآن|كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بی‌آنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش می‌ورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشم‌انگیز  است؛ بدین‌گونه خداوند بر دل هر خویش‌بین گردنکشی مهر می‌نهد» سوره غافر، آیه ۳۵.</ref>، "[[اضلال]]": {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است » سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>، "اِنساء": {{متن قرآن|نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ}}<ref>« (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد» سوره حشر، آیه ۱۹.</ref> و "[[لعن]]": {{متن قرآن|لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«خداوند آنان را برای کفرشان لعنت کرده است پس جز اندکی، ایمان نخواهند آورد» سوره نساء، آیه ۴۶.</ref> هریک‌ از جهتی به این معنا اشاره دارد<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۶۱.</ref>. در واقع [[خداوند]] با رفع فشارهای مستقیم و غیر مستقیم خود و مهیّا ساختن همه زمینه‌های تنعّم و تلذّذ برای این اشخاص به نوعی در فرایند [[گمراهی]] آنان نقش ایفا می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا}}<ref>«جز این نیست که مهلتشان می‌دهیم تا بر گناه بیفزایند و آنان را عذابی خوارساز خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.</ref>.<ref> المیزان،، ج ۴، ص ۷۸.</ref>، ازاین‌رو فرایند ابتعاد [[ستمکاران]] بر اثر پیشرفت‌های مادی به منزله [[لعنت]] و [[نفرین]] خداوند بر آنان شمرده شده است<ref>بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۳۰۰.</ref>. [[سنّت]] [[استدراج]] دو لایه کاملاً متفاوت دارد: ظاهری [[نیکو]] و عذابی [[باطنی]] که در پایان به ناگاه آشکار می‌شود<ref>رحمة من‌الرحمن، ج ۱، ص ۴۸۳؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۱۲۶؛ روح‌المعانی، مج ۶، ج ۹، ص ۱۸۵.</ref>، ازاین‌رو به آن "[[مکر]]": {{متن قرآن|وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (بنی اسرائیل) نیرنگ ورزیدند و خداوند تدبیر کرد  و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۵۴.</ref>.<ref>جامع‌البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۱۸۸؛ الکشاف، ج ۲، ص ۱۳۴، ۱۸۲، ۵۹۶؛ روح‌المعانی، مج ۳، ج ۳، ص ۲۸۳.</ref>، "[[کید]]": {{متن قرآن|وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ}}<ref>«و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من سنجیده است» سوره اعراف، آیه ۱۸۳.</ref>، "[[خدعه]]": {{متن قرآن|يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ}}<ref>«خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.</ref>.<ref>زادالمسیر، ج ۳، ص ۳۰۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۲۰۸.</ref> و گاه "[[فتنه]]": {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتاده‌اند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ}}<ref>«اگر خیری به تو رسد ناخشنود می‌شوند و اگر بلایی به تو رسد می‌گویند: ما از پیش (صلاح) کار خود را (در نظر) گرفته بودیم  و با شادی رو می‌گردانند» سوره توبه، آیه ۵۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«و به آنچه با آن دسته‌هایی از آنان را بهره‌مند گردانده‌ایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان داده‌ایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱.</ref>.<ref>المیزان، ج ۹، ص ۳۰۵ ـ ۳۰۹.</ref> اطلاق شده است. برخی مکر را تنها به [[عذاب]] پایانی یا الطافی که خداوند در [[مقام]] مقابله با [[کافران]] به [[مؤمنان]] می‌بخشد اطلاق کرده‌اند<ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۳۷۶.</ref>؛ امّا به نظر می‌رسد معنای مکر از گستره وسیعی برخوردار است و هرگونه [[مقابله به مثل]] از جانب خداوند را شامل می‌شود<ref>الاصفی، ج ۱، ص ۵۰۷.</ref>. به‌طور کلی با توجه به اینکه سنّت خداوند در این دیارِ [[تکلیف]] و [[آزمایش]]، بر پوشاندن نعمت‌های خویش در لفافه‌ای از [[رنج]] و عذاب ظاهری و [[نهان]] ساختن نقمت‌های خویش در قالبی از [[آسایش]] و [[نعمت]] است<ref> شرح اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸.</ref>، می‌توان معنایی بسیار عام از مفهوم [[مکر]] [[تصور]] کرد: {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ}}<ref>«آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟» سوره عنکبوت، آیه ۲.</ref>. از سوی دیگر استمرار و افزایش حالت [[طغیان]] در این افراد نوعی [[تمسخر]] و [[استهزا]] در برابر [[خداوند]] است و از این رو او نیز این ترفند خویش را استهزایی در برابر [[رفتار ناشایست]] آنان نامیده است: {{متن قرآن|وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و هرگاه با کسانی که ایمان آورده‌اند دیدار کنند می‌گویند ایمان آورده‌ایم و چون با شیطان‌های خود تنها شوند می‌گویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند می‌کنیم» سوره بقره، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«خداوند است که آنها را به ریشخند می‌گیرد و آنان را در سرکشی‌شان در حالی که سرگشته‌اند فرو می‌گذارد» سوره بقره، آیه ۱۵.</ref>.<ref>امالی، ج۴، ص ۵۵؛ الاعتقادات، ص۳۶؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۴۱.</ref> در واقع مهلت خداوند و گشایش‌های او نوعی زمینه‌سازی برای [[عقوبت]] آنان است. واژه "عدّ" و "اعداد" از ریشه "عدّ" به معنای تهیه و [[آماده‌سازی]] و "عدّ" به معنای شمارش<ref>التحقیق، ج ۸، ص ۴۹.</ref> در مواردی به این معنا اشاره دارد. خداوند در آیاتی از آماده ساختن جهنّم  برای [[کافران]] و [[منافقان]]: {{متن قرآن|غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ}}<ref>«و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند بدگمانند عذاب کند، بر آنان گردش بد (روزگاران) باد! و خداوند بر آنان خشم و لعنت آورده و دوزخ را برای آنان فراهم کرده است و این بد پایانه‌ای است» سوره فتح، آیه ۶.</ref> و در آیه‌ای دیگر از شمارش [[اعمال]] یا نفس‌های آنان: {{متن قرآن|فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا}}<ref>«پس در کار آنها شتاب مورز که ما حساب کار آنان را نیک داریم» سوره مریم، آیه ۸۴.</ref> [[سخن]] به میان آورده که به ایجاد [[فرصت]] برای آنان [[جهت]] تکمیل [[گناهان]] و زشتی‌هایشان اشاره دارد تا بدین ترتیب خود، درجه مخصوص خویش را در جهنّم کسب کنند<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۸؛ کشف‌الاسرار، ج ۶، ص ۸۰.</ref>. استعمال این واژه در مورد [[مؤمنان]] بر مفهومی کاملاً عکس [[استدراج]] دلالت داشته، به مهلت جهت تکمیل [[حسنات]] و [[خیرات]] اشاره دارد<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۱۱۰.</ref>.
#استدراج در ارتباطی تنگاتنگ با روند رو به [[خسران]] [[طبیعت]] [[انسانی]]: {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ}}<ref>«سوگند به روزگار، که آدمی در زیانمندی است» سوره عصر، آیه ۱-۲.</ref> است و با مفهوم [[هدایت]] و اتمام [[حجت]] در مسیر مقابله با این روند: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و خداوند بر آن نیست که گروهی را پس از راهنمایی گمراه گذارد تا برای آنها روشن گرداند از چه پرهیز کنند؛ به راستی خداوند به هر چیزی داناست» سوره توبه، آیه ۱۱۵.</ref> پیوند دارد؛ همچنین با مفاهیم "[[تکذیب]]": {{متن قرآن|وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ}}<ref>«بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ می‌شمرند وا بگذار! به زودی آنان را آرام آرام از جایی که درنیابند فرو می‌گیریم» سوره قلم، آیه ۴۴.</ref>، "[[استکبار]]": {{متن قرآن|اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ}}<ref>«از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد » سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref>، "[[اسراف]]": {{متن قرآن|فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ}}<ref>«پس آنان را چندی در تنگنایی  که در آنند واگذار!» سوره مؤمنون، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ}}<ref>«در نظر گزافکاران کارهایی را که می‌کردند آراسته‌اند» سوره یونس، آیه ۱۲.</ref>، "[[ذنب]]": {{متن قرآن|أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ}}<ref>«خداوند جز این نمی‌خواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد » سوره مائده، آیه ۴۹.</ref>، "[[نفاق]]": {{متن قرآن|فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا}}<ref>«چه بر سر شما آمده است که درباره منافقان، دو گروه شده‌اید در حالی که خداوند آنان را برای آنچه که انجام داده‌اند واژگون کرده است» سوره نساء، آیه ۸۸.</ref>، "[[فسق]]": {{متن قرآن|ُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>«آیا هنگام آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان از یاد خداوند و از آنچه از سوی حق فرو فرستاده شده است فروتنی یابد و مانند کسانی نباشند که پیش از این به آنان کتاب (آسمانی) دادند اما روزگار بر آنان به درازا کشید و دل‌هاشان سخت شد و بسیاری از آنان بزهکار بودند؟» سوره حدید، آیه ۱۶.</ref> و "[[طغیان]]": {{متن قرآن|فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«و اگر خداوند برای مردم، همگون شتابی که در خیر دارند شرّ را پیش می‌افکند عمرشان سر می‌آمد پس ما کسانی را که لقای ما را امید نمی‌برند سرگردان در سرکشی‌شان وا می‌گذاریم» سوره یونس، آیه ۱۱.</ref> به عنوان نمودهای مختلف تأثیرناپذیری از [[هدایت]] و [[گرایش]] به ادامه روند [[خسران]] مرتبط است.
#استدراج در ارتباطی تنگاتنگ با روند رو به [[خسران]] [[طبیعت]] [[انسانی]]: {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ}}<ref>«سوگند به روزگار، که آدمی در زیانمندی است» سوره عصر، آیه ۱-۲.</ref> است و با مفهوم [[هدایت]] و اتمام [[حجت]] در مسیر مقابله با این روند: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و خداوند بر آن نیست که گروهی را پس از راهنمایی گمراه گذارد تا برای آنها روشن گرداند از چه پرهیز کنند؛ به راستی خداوند به هر چیزی داناست» سوره توبه، آیه ۱۱۵.</ref> پیوند دارد؛ همچنین با مفاهیم "[[تکذیب]]": {{متن قرآن|وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ}}<ref>«بنابراین مرا با آن کسان که این سخن را دروغ می‌شمرند وا بگذار! به زودی آنان را آرام آرام از جایی که درنیابند فرو می‌گیریم» سوره قلم، آیه ۴۴.</ref>، "[[استکبار]]": {{متن قرآن|اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ}}<ref>«از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد » سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref>، "[[اسراف]]": {{متن قرآن|فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ}}<ref>«پس آنان را چندی در تنگنایی  که در آنند واگذار!» سوره مؤمنون، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ}}<ref>«در نظر گزافکاران کارهایی را که می‌کردند آراسته‌اند» سوره یونس، آیه ۱۲.</ref>، "[[ذنب]]": {{متن قرآن|أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ}}<ref>«خداوند جز این نمی‌خواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد » سوره مائده، آیه ۴۹.</ref>، "[[نفاق]]": {{متن قرآن|فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا}}<ref>«چه بر سر شما آمده است که درباره منافقان، دو گروه شده‌اید در حالی که خداوند آنان را برای آنچه که انجام داده‌اند واژگون کرده است» سوره نساء، آیه ۸۸.</ref>، "[[فسق]]": {{متن قرآن|ُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>«آیا هنگام آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان از یاد خداوند و از آنچه از سوی حق فرو فرستاده شده است فروتنی یابد و مانند کسانی نباشند که پیش از این به آنان کتاب (آسمانی) دادند اما روزگار بر آنان به درازا کشید و دل‌هاشان سخت شد و بسیاری از آنان بزهکار بودند؟» سوره حدید، آیه ۱۶.</ref> و "[[طغیان]]": {{متن قرآن|فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«و اگر خداوند برای مردم، همگون شتابی که در خیر دارند شرّ را پیش می‌افکند عمرشان سر می‌آمد پس ما کسانی را که لقای ما را امید نمی‌برند سرگردان در سرکشی‌شان وا می‌گذاریم» سوره یونس، آیه ۱۱.</ref> به عنوان نمودهای مختلف تأثیرناپذیری از [[هدایت]] و [[گرایش]] به ادامه روند [[خسران]] مرتبط است.
خط ۷۷: خط ۷۷:
[[آیات]] ناظر به [[نظام]] [[سنن الهی]]، به نوعی [[فلسفه تاریخ]] و قانون‌مندی [[جوامع بشری]] اشاره دارد: {{متن قرآن|اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا}}<ref>«از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی  نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref>. [[قرآن]] از اجرای [[سنّت]] استدراج درباره [[اقوام]] گذشته: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و چه بسا شهرهایی که به (مردم) آنها مهلت دادم با آنکه ستمگر بودند سپس آنها را فرو گرفتم و بازگشت (هر چیز) به سوی من است» سوره حج، آیه ۴۸.</ref> و اقوام همه [[انبیا]]: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«سپس به جای خشکسالی، فراوانی  آوردیم تا بسیار شدند و گفتند: به پدران ما (نیز) رنج و شادی رسیده است؛ ناگاه آنان را در حالی که خود آگاه نبودند فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۵.</ref> خبر داده و از امکان تکرار آن درباره اقوام [[آینده]] پرده بر می‌دارد: {{متن قرآن|فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس آیا چشم به راه روزگاری جز همانند روزگاران کسانی هستند که پیش از آنان، در گذشته‌اند؟ بگو: چشم به راه دارید که من (نیز) با شما از چشم به راه دارندگانم» سوره یونس، آیه ۱۰۲.</ref>.  
[[آیات]] ناظر به [[نظام]] [[سنن الهی]]، به نوعی [[فلسفه تاریخ]] و قانون‌مندی [[جوامع بشری]] اشاره دارد: {{متن قرآن|اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا}}<ref>«از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد؛ پس آیا جز سنّت پیشینیان (خود) را چشم می‌دارند؟ هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت و هرگز برای سنّت خداوند جابه‌جایی  نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref>. [[قرآن]] از اجرای [[سنّت]] استدراج درباره [[اقوام]] گذشته: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ}}<ref>«و چه بسا شهرهایی که به (مردم) آنها مهلت دادم با آنکه ستمگر بودند سپس آنها را فرو گرفتم و بازگشت (هر چیز) به سوی من است» سوره حج، آیه ۴۸.</ref> و اقوام همه [[انبیا]]: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«سپس به جای خشکسالی، فراوانی  آوردیم تا بسیار شدند و گفتند: به پدران ما (نیز) رنج و شادی رسیده است؛ ناگاه آنان را در حالی که خود آگاه نبودند فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۵.</ref> خبر داده و از امکان تکرار آن درباره اقوام [[آینده]] پرده بر می‌دارد: {{متن قرآن|فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس آیا چشم به راه روزگاری جز همانند روزگاران کسانی هستند که پیش از آنان، در گذشته‌اند؟ بگو: چشم به راه دارید که من (نیز) با شما از چشم به راه دارندگانم» سوره یونس، آیه ۱۰۲.</ref>.  


[[شیوه]] و مراحل اجرای این سنّت به تفصیل در آیات: {{متن قرآن| وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ فَلَوْلا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و به یقین برای امّت‌هایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی  و رنج  دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند. پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لیکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست. آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از داده‌ها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند. پس واپسین بازمانده  گروه ستمگران از میان برداشته شد و سپاس خداوند پروردگار جهانیان را» سوره انعام، آیه ۴۲-۴۵.</ref> و {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَّقَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاء وَالسَّرَّاء فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ  أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ أَفَأَمِنُواْ مَكْرَ اللَّهِ فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاء أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَسْمَعُونَ تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ مِن قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَىَ قُلُوبِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند سپس به جای خشکسالی، فراوانی آوردیم تا بسیار شدند و گفتند: به پدران ما (نیز) رنج و شادی رسیده است؛ ناگاه آنان را در حالی که خود آگاه نبودند فرو گرفتیم. و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم. پس آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما شبانه به آنان فرا رسد و آنها خفته باشند؟ و آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما میان روز، به آنان فرا رسد و آنان سرگرم بازی (و بازیچه این جهان) باشند؟ آیا از تدبیر  خداوند در امانند؟ و از تدبیر خداوند جز گروه زیانکاران خود را در امان نمی‌دانند. و آیا برای آنان که زمین را پس از (نابودی) مردمش به ارث می‌برند پدیدار نکرده است که اگر بخواهیم آنان را برای گناهانشان فرو می‌گیریم و بر دل‌هایشان مهر می‌نهیم و آنان (چیزی) نمی‌شنوند؟ ما از اخبار این شهرها برای تو باز می‌گوییم و به راستی پیامبرانشان برهان‌ها (ی روشن)  برای آنان آوردند و آنها بر آن نبودند که به آنچه پیشاپیش دروغ انگاشته بودند ایمان آوردند بدین گونه خداوند بر دل کافران مهر می‌نهد. و در بیشتر آنان پیمانی (استوار) نیافتیم و به راستی بیشتر آنها را نافرمان یافتیم. سپس بعد از آنان موسی را با نشانه‌هایمان به سوی فرعون و سرکردگانش برانگیختیم و آنان به آن (نشانه) ها ستم روا داشتند پس بنگر که سرانجام تبهکاران چگونه بود. و موسی گفت: ای فرعون! بی‌گمان من پیام‌آوری از سوی پروردگار جهانیانم» سوره اعراف، آیه ۹۴-۱۰۴.</ref> آمده است. [[خداوند]] در آغاز برای این [[امّت‌ها]] درهای [[هدایت]] را می‌گشاید و پیام‌های خویش را بدیشان [[ابلاغ]] می‌کند: {{متن قرآن|ذَلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ}}<ref>«آن از این روست که (سنّت)  پروردگارت (این است که) نابود کننده شهرها به ستم- در حال بی‌خبری مردم آن (شهر) ها- نبوده است» سوره انعام، آیه ۱۳۱.</ref>؛ این هدایت‌های [[الهی]] از جانب آن اقوام و به ویژه اقشار مرفه و راحت‌طلب آن با [[تکذیب]] و [[مخالفت]] مواجه می‌شود: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.</ref>،  {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}<ref>«و بدین‌گونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامروایان  آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافته‌ایم و آثار آنان را پی می‌گیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>. این اقشار در نقش [[مخالفان]] اصلی [[اصلاح جامعه]]: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و در هر شهری گناهکاران بزرگش را گماردیم تا به فرجام، در آن نیرنگ ورزند و آنان جز به خویش نیرنگی نمی‌ورزند اما درنمی‌یابند» سوره انعام، آیه ۱۲۳.</ref> [[زمینه سازان]] اجرای [[استدراج]] و فروپاشی آن [[جامعه]] در پایان کار هستند: {{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان  می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد ، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>؛ در هر حال، [[کفر]] آنان موجب نمی‌شود [[خداوند]] برای آنها مهلت کافی قرار نداده و از روی [[رحمت]] خویش تا آنجا که امیدی به هدایت‌شان است به آنها [[فرصت]] ندهد: {{متن قرآن|فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا}}<ref>«پس کافران را فرصتی ده و اندکک به خود واگذار» سوره طارق، آیه ۱۷.</ref>.<ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۳۷۶ ـ ۳۷۷.</ref> این مهلت برای برخی از آنها مفید واقع شده و به هدایت‌شان می‌انجامد؛ امّا برخی دیگر با سوء استفاده از آن بر [[گمراهی]] خویش می‌افزایند، ازاین‌رو در [[قرآن]] از این مهلت با دو تعبیر "رحمت" و "متاع" یاد شده است: {{متن قرآن|وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنْقَذُونَ}}<ref>«و اگر بخواهیم آنان را غرق می‌کنیم که نه فریادرسی خواهند داشت و نه رهانیده می‌شوند» سوره یس، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ}}<ref>«مگر به بخشایشی از سوی ما و (برای) بهره‌مندی تا زمانی» سوره یس، آیه ۴۴.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۸۲.</ref>  
[[شیوه]] و مراحل اجرای این سنّت به تفصیل در آیات: {{متن قرآن| وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ فَلَوْلا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و به یقین برای امّت‌هایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی  و رنج  دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند. پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست. آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم تا چون از داده‌ها دلشاد (و سرمست) شدند ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند. پس واپسین بازمانده  گروه ستمگران از میان برداشته شد و سپاس خداوند پروردگار جهانیان را» سوره انعام، آیه ۴۲-۴۵.</ref> و {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَّقَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاء وَالسَّرَّاء فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ  أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ أَفَأَمِنُواْ مَكْرَ اللَّهِ فَلاَ يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاء أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَسْمَعُونَ تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ مِن قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَىَ قُلُوبِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند سپس به جای خشکسالی، فراوانی آوردیم تا بسیار شدند و گفتند: به پدران ما (نیز) رنج و شادی رسیده است؛ ناگاه آنان را در حالی که خود آگاه نبودند فرو گرفتیم. و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم. پس آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما شبانه به آنان فرا رسد و آنها خفته باشند؟ و آیا مردم این شهرها در امانند که عذاب ما میان روز، به آنان فرا رسد و آنان سرگرم بازی (و بازیچه این جهان) باشند؟ آیا از تدبیر  خداوند در امانند؟ و از تدبیر خداوند جز گروه زیانکاران خود را در امان نمی‌دانند. و آیا برای آنان که زمین را پس از (نابودی) مردمش به ارث می‌برند پدیدار نکرده است که اگر بخواهیم آنان را برای گناهانشان فرو می‌گیریم و بر دل‌هایشان مهر می‌نهیم و آنان (چیزی) نمی‌شنوند؟ ما از اخبار این شهرها برای تو باز می‌گوییم و به راستی پیامبرانشان برهان‌ها (ی روشن)  برای آنان آوردند و آنها بر آن نبودند که به آنچه پیشاپیش دروغ انگاشته بودند ایمان آوردند بدین گونه خداوند بر دل کافران مهر می‌نهد. و در بیشتر آنان پیمانی (استوار) نیافتیم و به راستی بیشتر آنها را نافرمان یافتیم. سپس بعد از آنان موسی را با نشانه‌هایمان به سوی فرعون و سرکردگانش برانگیختیم و آنان به آن (نشانه) ها ستم روا داشتند پس بنگر که سرانجام تبهکاران چگونه بود. و موسی گفت: ای فرعون! بی‌گمان من پیام‌آوری از سوی پروردگار جهانیانم» سوره اعراف، آیه ۹۴-۱۰۴.</ref> آمده است. [[خداوند]] در آغاز برای این [[امّت‌ها]] درهای [[هدایت]] را می‌گشاید و پیام‌های خویش را بدیشان [[ابلاغ]] می‌کند: {{متن قرآن|ذَلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ}}<ref>«آن از این روست که (سنّت)  پروردگارت (این است که) نابود کننده شهرها به ستم- در حال بی‌خبری مردم آن (شهر) ها- نبوده است» سوره انعام، آیه ۱۳۱.</ref>؛ این هدایت‌های [[الهی]] از جانب آن اقوام و به ویژه اقشار مرفه و راحت‌طلب آن با [[تکذیب]] و [[مخالفت]] مواجه می‌شود: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.</ref>،  {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}<ref>«و بدین‌گونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامروایان  آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافته‌ایم و آثار آنان را پی می‌گیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>. این اقشار در نقش [[مخالفان]] اصلی [[اصلاح جامعه]]: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«و در هر شهری گناهکاران بزرگش را گماردیم تا به فرجام، در آن نیرنگ ورزند و آنان جز به خویش نیرنگی نمی‌ورزند اما درنمی‌یابند» سوره انعام، آیه ۱۲۳.</ref> [[زمینه سازان]] اجرای [[استدراج]] و فروپاشی آن [[جامعه]] در پایان کار هستند: {{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان  می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد ، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>؛ در هر حال، [[کفر]] آنان موجب نمی‌شود [[خداوند]] برای آنها مهلت کافی قرار نداده و از روی [[رحمت]] خویش تا آنجا که امیدی به هدایت‌شان است به آنها [[فرصت]] ندهد: {{متن قرآن|فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا}}<ref>«پس کافران را فرصتی ده و اندکک به خود واگذار» سوره طارق، آیه ۱۷.</ref>.<ref>نمونه، ج ۲۶، ص ۳۷۶ ـ ۳۷۷.</ref> این مهلت برای برخی از آنها مفید واقع شده و به هدایت‌شان می‌انجامد؛ امّا برخی دیگر با سوء استفاده از آن بر [[گمراهی]] خویش می‌افزایند، ازاین‌رو در [[قرآن]] از این مهلت با دو تعبیر "رحمت" و "متاع" یاد شده است: {{متن قرآن|وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنْقَذُونَ}}<ref>«و اگر بخواهیم آنان را غرق می‌کنیم که نه فریادرسی خواهند داشت و نه رهانیده می‌شوند» سوره یس، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ}}<ref>«مگر به بخشایشی از سوی ما و (برای) بهره‌مندی تا زمانی» سوره یس، آیه ۴۴.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۸۲.</ref>  


واژه {{متن قرآن|حِينٍ}} به موقتی بودن این مهلت و بقای آن تا [[زمان]] جدایی کامل دو گروه از یکدیگر و رسیدن هر یک به سرمنزل نهایی خویش اشاره دارد: {{متن قرآن|حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ}}<ref>«ناپاک را از پاک جدا کند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.</ref>. خداوند به هنگام [[اعراض]] [[مردم]] از [[هدایت]]، با افزایش [[مصائب]]، [[بلاها]] و سختی‌های [[زندگی]] درصدد جلب توجّه آنان به خویش و نرم ساختن دل‌هایشان بر می‌آید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref>.<ref> المیزان، ج ۷، ص ۸۹.</ref>؛ البتّه بسیاری از این عذاب‌های [[هدایتی]] همان نتیجه [[اعمال ناشایست]] مردم است که می‌تواند آنان را به [[زشتی]] کارهایشان متذکر ساخته، به سوی خداوند باز گرداند: {{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کرده‌اند در خشکی و دریا تباهی به چشم می‌خورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کرده‌اند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>؛ امّا [[اصرار]] و [[عناد]] آنها دل‌هایشان را سخت گردانیده، در کنار آن، [[شیطان]] نیز با [[تزیین]] [[اعمال]] ناپسندشان از توجّه به [[خدا]] مانع می‌شود: {{متن قرآن|فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لیکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۵۸.</ref> حال که دیگر ترفند مزبور [[کارایی]] ندارد زمینه [[گشایش]] و [[پیشرفت مادی]] برای آنان باز می‌شود: {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ }}<ref>«آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم» سوره انعام، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ}}<ref>«سپس به جای خشکسالی، فراوانی  آوردیم » سوره اعراف، آیه ۹۵.</ref> و گاه [[خداوند]] همچون پدری که از ابزار [[تشویق]] و [[تنبیه]] به‌طور همزمان استفاده می‌کند آنان را متناوباً به [[آسانی]] و [[سختی]] [[مبتلا]] می‌سازد تا شاید آنان به سویش متوجّه شوند<ref> الکشاف، ج ۲، ص ۲۳.</ref>؛ امّا [[اعراض]] و [[لجاجت]] آنها موجب می‌شود کاملاً به حال خویش رها شده، این وضعیت در آنها حالت مستی: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا}}<ref>« از داده‌ها دلشاد (و سرمست) شدند » سوره انعام، آیه ۴۴.</ref> و بی‌مبالاتی نسبت به تعهدات خویش بیافریند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«سپس به جای خشکسالی، فراوانی  آوردیم تا بسیار شدند و گفتند: به پدران ما (نیز) رنج و شادی رسیده است؛ ناگاه آنان را در حالی که خود آگاه نبودند فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۵.</ref>.<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۳۳۷.</ref> تا آنکه به‌طور کلی از فرجام شوم اعمالشان [[غافل]] گشته، همه این رویدادها را اتفاقی و بی‌ارتباط با رفتارشان می‌پندارند: {{متن قرآن|وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ}}<ref>«و گفتند: به پدران ما (نیز) رنج و شادی رسیده است» سوره اعراف، آیه ۹۵.</ref>.<ref>جامع‌البیان، مج۶، ج ۹، ص۱۱ ـ ۱۳؛ کشف‌الاسرار، ج ۳، ص ۶۸۶؛ الکشاف، ج ۲، ص ۱۳۲ ـ ۱۳</ref> و به کلی از [[مکر الهی]] ایمن می‌گردند: {{متن قرآن|أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«آیا از تدبیر  خداوند در امانند؟ و از تدبیر خداوند جز گروه زیانکاران خود را در امان نمی‌دانند» سوره اعراف، آیه ۹۹.</ref>.
واژه {{متن قرآن|حِينٍ}} به موقتی بودن این مهلت و بقای آن تا [[زمان]] جدایی کامل دو گروه از یکدیگر و رسیدن هر یک به سرمنزل نهایی خویش اشاره دارد: {{متن قرآن|حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ}}<ref>«ناپاک را از پاک جدا کند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.</ref>. خداوند به هنگام [[اعراض]] [[مردم]] از [[هدایت]]، با افزایش [[مصائب]]، [[بلاها]] و سختی‌های [[زندگی]] درصدد جلب توجّه آنان به خویش و نرم ساختن دل‌هایشان بر می‌آید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref>.<ref> المیزان، ج ۷، ص ۸۹.</ref>؛ البتّه بسیاری از این عذاب‌های [[هدایتی]] همان نتیجه [[اعمال ناشایست]] مردم است که می‌تواند آنان را به [[زشتی]] کارهایشان متذکر ساخته، به سوی خداوند باز گرداند: {{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کرده‌اند در خشکی و دریا تباهی به چشم می‌خورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کرده‌اند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>؛ امّا [[اصرار]] و [[عناد]] آنها دل‌هایشان را سخت گردانیده، در کنار آن، [[شیطان]] نیز با [[تزیین]] [[اعمال]] ناپسندشان از توجّه به [[خدا]] مانع می‌شود: {{متن قرآن|فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۵۸.</ref> حال که دیگر ترفند مزبور [[کارایی]] ندارد زمینه [[گشایش]] و [[پیشرفت مادی]] برای آنان باز می‌شود: {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ }}<ref>«آنگاه چون هشدارهایی را که به آنان داده شده بود فراموش کردند درهای هر چیز (از نعمت و آسایش) را بر آنان گشودیم» سوره انعام، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ}}<ref>«سپس به جای خشکسالی، فراوانی  آوردیم » سوره اعراف، آیه ۹۵.</ref> و گاه [[خداوند]] همچون پدری که از ابزار [[تشویق]] و [[تنبیه]] به‌طور همزمان استفاده می‌کند آنان را متناوباً به [[آسانی]] و [[سختی]] [[مبتلا]] می‌سازد تا شاید آنان به سویش متوجّه شوند<ref> الکشاف، ج ۲، ص ۲۳.</ref>؛ امّا [[اعراض]] و [[لجاجت]] آنها موجب می‌شود کاملاً به حال خویش رها شده، این وضعیت در آنها حالت مستی: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا}}<ref>« از داده‌ها دلشاد (و سرمست) شدند » سوره انعام، آیه ۴۴.</ref> و بی‌مبالاتی نسبت به تعهدات خویش بیافریند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«سپس به جای خشکسالی، فراوانی  آوردیم تا بسیار شدند و گفتند: به پدران ما (نیز) رنج و شادی رسیده است؛ ناگاه آنان را در حالی که خود آگاه نبودند فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۵.</ref>.<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۳۳۷.</ref> تا آنکه به‌طور کلی از فرجام شوم اعمالشان [[غافل]] گشته، همه این رویدادها را اتفاقی و بی‌ارتباط با رفتارشان می‌پندارند: {{متن قرآن|وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ}}<ref>«و گفتند: به پدران ما (نیز) رنج و شادی رسیده است» سوره اعراف، آیه ۹۵.</ref>.<ref>جامع‌البیان، مج۶، ج ۹، ص۱۱ ـ ۱۳؛ کشف‌الاسرار، ج ۳، ص ۶۸۶؛ الکشاف، ج ۲، ص ۱۳۲ ـ ۱۳</ref> و به کلی از [[مکر الهی]] ایمن می‌گردند: {{متن قرآن|أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«آیا از تدبیر  خداوند در امانند؟ و از تدبیر خداوند جز گروه زیانکاران خود را در امان نمی‌دانند» سوره اعراف، آیه ۹۹.</ref>.


در چنین حالتی دیگر تنها [[عذاب الهی]] سزاوار آنهاست که به ناگاه بر آنها فرود می‌آید: {{متن قرآن| أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ}}<ref>«ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«ناگاه آنان را در حالی که خود آگاه نبودند فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۵.</ref>.<ref>المیزان، ج ۸، ص ۱۹۵.</ref> شدّت [[عذاب]] در پایان [[استدراج]] به [[میزان]] شدت اجرای آن [[سنّت]] در هر [[جامعه]] بستگی داشته<ref>روح البیان، ج ۳، ص ۳۱.</ref>، آن نیز به کمیت و کیفیت [[فساد]] آن [[جامعه]] وابسته است. بدین‌سان [[استدراج]] [[اجتماعی]] به دو گونه [[عذاب دنیوی]] (فراگیر و محدود) منتهی می‌شود: [[عذاب]] فراگیر برای جوامعی است که همه افراد آن به سرحدّ نهایی [[کفر]] و [[طغیان]] رسیده باشند، به‌گونه‌ای که دیگر هیچ‌گاه به [[هدایت]] نمی‌گرایند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ}}<ref>«تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند» سوره یوسف، آیه ۱۱۰.</ref>.<ref>التفسیرالکبیر، ج ۲۳، ص ۴۳.</ref> و از میان نسل‌های [[آینده]] نیز در چنین فضایی جز [[کافر]] و [[ناسپاس]] پدید نخواهد آمد و بدین‌سان حرکت آن [[جوامع]] بر مسیر [[گمراهی]] و [[انحراف]]، تنظیم و قفل شده و [[اصلاح]] آنان به‌طور طبیعی امکان‌پذیر نیست: {{متن قرآن|وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا  إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا}}<ref>«و نوح گفت: پروردگارا! از کافران هیچ کس را روی زمین بر جای مگذار که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه می‌کنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمی‌آورند» سوره نوح، آیه ۲۶-۲۷.</ref>، با این حال بر مبنای اصل [[عدل الهی]]، لازم است [[خداوند]] پیش از [[نزول]] عذاب به [[یاری]] [[رسولان]] و اندک [[مؤمنان]] آن جوامع آمده، از عذاب نجاتشان دهد: {{متن قرآن| كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بدین‌گونه بنا به حقّی که بر عهده ماست  مؤمنان را رهایی می‌بخشیم» سوره یونس، آیه ۱۰۳.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۸۲.</ref>  
در چنین حالتی دیگر تنها [[عذاب الهی]] سزاوار آنهاست که به ناگاه بر آنها فرود می‌آید: {{متن قرآن| أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ}}<ref>«ناگهان ایشان را (به عذاب) فرو گرفتیم و آنان یکباره ناامید گردیدند» سوره انعام، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«ناگاه آنان را در حالی که خود آگاه نبودند فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۵.</ref>.<ref>المیزان، ج ۸، ص ۱۹۵.</ref> شدّت [[عذاب]] در پایان [[استدراج]] به [[میزان]] شدت اجرای آن [[سنّت]] در هر [[جامعه]] بستگی داشته<ref>روح البیان، ج ۳، ص ۳۱.</ref>، آن نیز به کمیت و کیفیت [[فساد]] آن [[جامعه]] وابسته است. بدین‌سان [[استدراج]] [[اجتماعی]] به دو گونه [[عذاب دنیوی]] (فراگیر و محدود) منتهی می‌شود: [[عذاب]] فراگیر برای جوامعی است که همه افراد آن به سرحدّ نهایی [[کفر]] و [[طغیان]] رسیده باشند، به‌گونه‌ای که دیگر هیچ‌گاه به [[هدایت]] نمی‌گرایند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ}}<ref>«تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند» سوره یوسف، آیه ۱۱۰.</ref>.<ref>التفسیرالکبیر، ج ۲۳، ص ۴۳.</ref> و از میان نسل‌های [[آینده]] نیز در چنین فضایی جز [[کافر]] و [[ناسپاس]] پدید نخواهد آمد و بدین‌سان حرکت آن [[جوامع]] بر مسیر [[گمراهی]] و [[انحراف]]، تنظیم و قفل شده و [[اصلاح]] آنان به‌طور طبیعی امکان‌پذیر نیست: {{متن قرآن|وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا  إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا}}<ref>«و نوح گفت: پروردگارا! از کافران هیچ کس را روی زمین بر جای مگذار که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه می‌کنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمی‌آورند» سوره نوح، آیه ۲۶-۲۷.</ref>، با این حال بر مبنای اصل [[عدل الهی]]، لازم است [[خداوند]] پیش از [[نزول]] عذاب به [[یاری]] [[رسولان]] و اندک [[مؤمنان]] آن جوامع آمده، از عذاب نجاتشان دهد: {{متن قرآن| كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بدین‌گونه بنا به حقّی که بر عهده ماست  مؤمنان را رهایی می‌بخشیم» سوره یونس، آیه ۱۰۳.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۸۲.</ref>  
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش