پرش به محتوا

علم معصوم به همه زبان‌ها در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==بررسی روایات==
==مقدمه==
*در تاریخ زندگانی پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به روایات و حکایاتی برمی‌خوریم که بر اساس آنها، اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) به زبان‌های گوناگونی همچون سریانی، عبری، ترکی، روسی و فارسی سخن گفته‌اند،<ref>ر.ک. یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص 356؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائرالدرجات، ص 70؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 48 ـ 51</ref> در کتاب بصائر بابی مطرح شده با عنوان: "فی الأئمه أنهم یتکلمون الألسن کلها"<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج 1، ص 333</ref> و در بابی دیگر آمده است: "فی الأئمه أنهم یعرفون منطق الطیر"<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج 1، ص 341</ref> در این باب اشاره به روایاتی شده که امامان زبان حیوانات و پرندگان را هم می دانند.<ref>ر.ک. شهبازیان، محمد، رضانژاد، عزالدین، واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین، صفحه؟؟؟</ref>
در [[تاریخ]] زندگانی [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} [[روایات]] و حکایاتی وجود دارد که بر اساس آنها، [[اهل بیت پیامبر]]{{ع}} به زبان‌های گوناگونی همچون [[سریانی]]، [[عبری]]، ترکی، روسی و [[فارسی]] [[سخن]] گفته‌اند. در کتاب بصائر بابی مطرح شده با عنوان: {{متن حدیث|فی الأئمه أنهم یتکلمون الألسن کلها}}<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص۳۳۳.</ref> و در بابی دیگر آمده است: {{متن حدیث|فی الأئمه أنهم یعرفون منطق الطیر}}<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص۳۴۱.</ref>. در این باب اشاره به روایاتی شده که [[امامان]] [[زبان]] حیوانات و پرندگان را هم می‌‌دانند<ref>ر.ک: [[محمد شهبازیان|شهبازیان، محمد]]، [[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین (مقاله)|واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین]].</ref>.
*برخی از این روایات عبارتند از:
 
#اباصلت هروی می گوید:<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، عیون الرضا، ج ۲ ص ۲۳۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، باب ۱۴</ref> امام رضا(علیه السلام) با مردم با لغاتشان تکلم می‌فرمود و به خدا سوگند فصیح‌ترین مردم و عالم‌ترین ایشان به هر زبان و لغتی بود. روزی به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، تعجب می‌کنم از شناخت شما به این لغت‌ها با اختلافی که دارند، حضرت فرمود: «ای اباصلت، من حجت خدا بر مردم هستم، و خداوند کسی را که به لغات مردم شناخت نداشته باشد حجت نمی‌گیرد، آیا سخن امیرالمؤمنین(علیه السلام) به تو نرسیده است: "به ما فصل‌الخطاب داده شده است."؟ آیا فصل‌الخطاب جز شناخت به لغت‌ها است؟»<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ تحریری، محمدباقر، جلوه‌های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۳۲؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۲؛ گنجی، حسین، امام شناسی، ج 1، ص 189؛ افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 84 ـ 86؛ یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص 356</ref>
==روایات و [[علم معصوم به همه زبان‌ها]]==
#در روایتی دیگر ابوبصیر از امام کاظم(علیه السلام) دربارۀ نشانه های امام سؤال می کند، امام بعد از بیان چند نشانه یکی از نشانها ها را علم به تمام زبان ها معرفی می کنند:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۸۵، ح ۷</ref> «به هر زبانی سخن گوید. سپس حضرت فرمود: هنوز از جای خود حرکت نکرده‌ای نشانه‌ای به تو ارائه می‌دهم. راوی می گوید: طولی نکشید، مردی خراسانی وارد شد و به عربی صحبت کرد. امام به فارسی جواب او را داد. خراسانی گفت: من خیال کردم شما زبان فارسی را نمی‌دانید، لذا به عربی سخن گفتم. امام فرمود: اگر من این را ندانم پس فضیلت من بر تو چیست؟! یعنی از آثار فضل من علم به همه اشیاء و همه زبان‌هاست. سپس امام فرمود: کلام هیچ کس، چه انسان باشد و چه حیوان، پرنده باشد یا چرنده یا هر جانداری بر امام پوشیده نیست. اگر در کسی این نشانی‌ها نباشد امام نیست<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ سجادی، سیداحمد، پرچم داران هدایت، ص 159؛ صادقی، مصطفی، شیوه های تشخیص امام در عصر حضور، ص 57؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 48 ـ 51</ref> چنین روایتی توسط ابوالجارود<ref>ابن بابویه، معانی الأخبار، ص ۱۰۲</ref> از امام باقر(علیه السلام) نیز نقل شده است.<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 84 ـ 86</ref>
برخی روایاتی که براساس آنها [[معصوم]] به تمامی زبان‌ها [[علم]] دارد عبارت‌اند از:
#خادم امام عسکری(علیه السلام) می‌گوید:<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ص 251</ref> بارها می‌دیدم آن حضرت با غلامان خود به زبان‌های رومی و صقلبی و ترکی سخن می‌گوید، به گونه‌ای که تعجب مرا برمی انگیخت. پیش خود گفتم او متولد مدینه است و مسافرتی نکرده و با کسی هم مراوده نداشته است تا این زبان‌ها را بیاموزد، امام باطن مرا خواند و فرمود: «خدای تعالی حجتش را از میان مردم برانگیخته و علم لغات و انساب و حوادث و خبر مرگ افراد را به او نمایانده است وگرنه فرقی بین او و دیگران نبود.»<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136؛ صادقی، مصطفی، شیوه های تشخیص امام در عصر حضور، ص 57؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 48 ـ 51</ref> از این که حضرت می‌فرماید، اگر امام علم به لغات نداشته باشد بین امام و مأموم فرقی نخواهد بود، می‌توان فهمید، اگر امام این صفت را نداشته باشد امام نیست؛ بنابراین از شرایط امام، دانستن همه زبانها خواهد بود. علامۀ مجلسی ضرورت وجود چنین صفتی برای امام را چنین بیان می‌کند: "اگر دو نفر غیر عرب برای برطرف کردن اختلاف، به امام مراجعه کنند و ایشان را قاضی قرار دهند و مترجمی حضور نداشته باشد، در این صورت، عدم آگاهی امام به زبان آنها، منجر به تعطیل شدن احکام می‌شود و این نقض غرض از وجود امام خواهد بود"<ref>مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۶، ص ۱۵۳</ref> زیرا یکی از غرض‌های وجود امام، تبیین و اجرای احکام و معارف دین می‌باشد.<ref>ر.ک. داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص 48 ـ 51</ref>
# [[اباصلت هروی]] می‌‌گوید: [[امام رضا]]{{ع}} با [[مردم]] با لغاتشان تکلم می‌فرمود و به [[خدا]] [[سوگند]] [[فصیح‌ترین]] مردم و عالم‌ترین ایشان به هر زبان و لغتی بود. [[روزی]] به آن [[حضرت]] عرض کردم: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]، [[تعجب]] می‌کنم از [[شناخت]] شما به این لغت‌ها با اختلافی که دارند، حضرت فرمود: "ای [[اباصلت]]، من [[حجت خدا]] بر مردم هستم و [[خداوند]] کسی را که به لغات مردم شناخت نداشته باشد [[حجت]] نمی‌گیرد، آیا [[سخن]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به تو نرسیده است: "به ما [[فصل‌الخطاب]] داده شده است"؟ آیا فصل‌الخطاب جز شناخت به لغت‌ها است؟"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی الصَّلْتِ الْهَرَوِیِّ قَالَ: کَانَ الرِّضَا{{ع}}یُکَلِّمُ النَّاسَ بِلُغَاتِهِمْ وَ کَانَ وَ اللَّهِ أَفْصَحَ النَّاسِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِکُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ فَقُلْتُ لَهُ یَوْماً یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی لَأَعْجَبُ مِنْ مَعْرِفَتِکَ بِهَذِهِ اللُّغَاتِ عَلَی اخْتِلَافِهَا فَقَالَ یَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَی قَوْمٍ وَ هُوَ لَا یَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ أَ وَ مَا بَلَغَکَ قَوْلُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}أُوتِینَا فَصْلَ الْخِطابِ‏ فَهَلْ فَصْلُ الْخِطَابِ إِلَّا مَعْرِفَةُ اللُّغَات}}؛ ‏ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج ۲ ص۲۲۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی نمازی شاهرودی|شاهرودی، علی نمازی]]، [[علم غیب ۲ (کتاب)|علم غیب]] ، ص۱۳۳ ـ ۱۳۶؛ [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]] ، ج ۱، ص۱۳۲؛ [[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی، ناصرالدین]]، [[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]] ، ص۶۲؛ [[حسین گنجی|گنجی، حسین]]، [[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|امام‌شناسی]] ، ج ۱، ص۱۸۹؛ افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۸۴ ـ ۸۶؛ یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص۳۵۶.</ref>
#امام حسن(علیه السلام) فرمودند:<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر، ج ۱۰، ص ۵۱۰</ref> «خداوند به غیر از این خورشید خورشیدهای بسیار دیگری آفریده که فاصله میان آنها بسیار زیاد است و غیر از این ماه، ماه‌های دیگری آفریده که فاصله میان آنها بسیار زیاد است و غیر از این عالم هفتاد هزار عالم دیگر آفریده است که میان آنها فاصله بسیار زیاد است و در هر یک شهرهایی و در هر شهر زبانی است و هیچ لغتی نیست مگر آن که امام آن را می‌داند و ما حجت خدا در همه این مکان‌هاییم.»<ref>ر.ک. رستمی، محمدزمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص 143 ـ 145</ref>
#در روایتی دیگر [[ابوبصیر]] از [[امام کاظم]]{{ع}} دربارۀ [[نشانه‌های امام]] [[سؤال]] می‌‌کند، [[امام]] بعد از بیان چند نشانه یکی از [[نشانه‌ها]] را [[علم]] به تمام زبان‌ها معرفی می‌‌کنند: "به هر زبانی [[سخن]] گوید. سپس [[حضرت]] فرمود: هنوز از جای خود حرکت نکرده‌ای نشانه‌ای به تو ارائه می‌دهم. [[راوی]] می‌‌گوید: طولی نکشید، مردی [[خراسانی]] وارد شد و به [[عربی]] صحبت کرد. امام به [[فارسی]] جواب او را داد. خراسانی گفت: من [[خیال]] کردم شما [[زبان فارسی]] را نمی‌دانید؛ لذا به عربی سخن گفتم. امام فرمود: اگر من این را ندانم پس [[فضیلت]] من بر تو چیست؟! یعنی از آثار [[فضل]] من علم به همه اشیاء و همه زبان‌هاست. سپس امام فرمود: [[کلام]] هیچ کس، چه [[انسان]] باشد و چه حیوان، پرنده باشد یا چرنده یا هر جانداری بر امام پوشیده نیست. اگر در کسی این نشانی‌ها نباشد امام نیست"<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ{{ع}}جُعِلْتُ فِدَاکَ بِمَ یُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ فَقَالَ بِخِصَالٍ أَمَّا أَوَّلُهَا فَإِنَّهُ بِشَیْ‏ءٍ قَدْ تَقَدَّمَ مِنْ أَبِیهِ فِیهِ بِإِشَارَةٍ إِلَیْهِ لِتَکُونَ عَلَیْهِمْ حُجَّةً وَ یُسْأَلُ فَیُجِیبُ وَ إِنْ سُکِتَ عَنْهُ ابْتَدَأَ وَ یُخْبِرُ بِمَا فِی غَدٍ وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ بِکُلِّ لِسَانٍ ثُمَّ قَالَ لِی یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أُعْطِیکَ عَلَامَةً قَبْلَ أَنْ تَقُومَ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ دَخَلَ عَلَیْنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ فَکَلَّمَهُ الْخُرَاسَانِیُّ بِالْعَرَبِیَّةِ فَأَجَابَهُ أَبُو الْحَسَنِ{{ع}}بِالْفَارِسِیَّةِ فَقَالَ لَهُ الْخُرَاسَانِیُّ وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا مَنَعَنِی أَنْ أُکَلِّمَکَ بِالْخُرَاسَانِیَّةِ غَیْرُ أَنِّی ظَنَنْتُ أَنَّکَ لَا تُحْسِنُهَا فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ إِذَا کُنْتُ لَا أُحْسِنُ أُجِیبُکَ فَمَا فَضْلِی عَلَیْکَ ثُمَّ قَالَ لِی یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْإِمَامَ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ کَلَامُ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ لَا طَیْرٍ وَ لَا بَهِیمَةٍ وَ لَا شَیْ‏ءٍ فِیهِ الرُّوحُ فَمَنْ لَمْ یَکُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِیهِ فَلَیْسَ هُوَ بِإِمَامٍ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۸۵، ح ۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی نمازی شاهرودی|شاهرودی، علی نمازی]]، [[علم غیب ۲ (کتاب)|علم غیب]] ، ص۱۳۳ ـ ۱۳۶؛ [[سید احمد سجادی|سجادی، سید احمد]]، [[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|پرچم‌داران هدایت]] ، ص۱۵۹؛ صادقی، مصطفی، شیوه‌های تشخیص امام در عصر حضور، ص۵۷؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص۴۸ ـ ۵۱.</ref>.
#شیخ صدوق روایتی را نقل می‌کند<ref>ابن بابویه محمد بن علی، عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج ۲، ص ۲۲۷</ref> مبنی بر اینکه امام رضا(علیه السلام) صحبت‌های چند غلام که به زبان بلغاری و رومی‌ در مورد خون گرفتن از رگ دستهایشان با هم صحبت می‌کردند، شنید و روز بعد به برخی از اطباء دستور داد از رگ دست این غلامان خون بگیرند.<ref>ر.ک. افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 84 ـ 86</ref>
# [[خادم امام عسکری]]{{ع}} می‌گوید: بارها می‌دیدم آن [[حضرت]] با [[غلامان]] خود به زبان‌های رومی و صقلبی و ترکی [[سخن]] می‌گوید، به گونه‌ای که [[تعجب]] مرا برمی انگیخت. پیش خود گفتم او متولد [[مدینه]] است و مسافرتی نکرده و با کسی هم مراوده نداشته است تا این زبان‌ها را بیاموزد، [[امام]] [[باطن]] مرا خواند و فرمود: "[[خدای تعالی]] حجتش را از میان [[مردم]] برانگیخته و [[علم]] لغات و انساب و حوادث و [[خبر]] [[مرگ]] افراد را به او نمایانده است وگرنه فرقی بین او و دیگران نبود"<ref>{{متن حدیث|أَبُو حَمْزَةَ نَصْرٌ الْخَادِمُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ{{ع}}عَنْهُ یُکَلِّمُ غِلْمَانَهُ بِلُغَاتِهِمْ فِیهِمْ تُرْکٌ وَ رُومٌ وَ صَقَالِبَةٌ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی هَذَا وُلِدَ بِالْمَدِینَةِ وَ لَمْ یَظْهَرْ حَتَّی مَضَی أَبُو الْحَسَنِ فَکَیْفَ هَذَا فَأَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ بَیَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سَائِرِ خَلْقِهِ وَ أَعْطَاهُ مَعْرِفَةَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَهُوَ یَعْرِفُ اللُّغَاتِ وَ الْأَنْسَابَ وَ الْحَوَادِثَ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمَا کَانَ بَیْنَ الْحُجَّةِ وَ الْمَحْجُوجِ فَرْق}}؛ ‏ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۲۸.</ref>. از اینکه حضرت می‌فرماید، اگر امام [[علم به لغات]] نداشته باشد بین امام و [[مأموم]] فرقی نخواهد بود، می‌توان فهمید، اگر امام این صفت را نداشته باشد امام نیست؛ بنابراین از [[شرایط امام]]، دانستن همه زبان‌ها خواهد بود. علامۀ [[مجلسی]] [[ضرورت]] وجود چنین صفتی برای امام را چنین بیان می‌کند: "اگر دو نفر [[غیر عرب]] برای برطرف کردن [[اختلاف]]، به امام مراجعه کنند و ایشان را [[قاضی]] قرار دهند و مترجمی [[حضور]] نداشته باشد، در این صورت، عدم [[آگاهی امام]] به زبان آنها، منجر به تعطیل شدن [[احکام]] می‌شود و این [[نقض غرض]] از [[وجود امام]] خواهد بود"<ref>مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۶، ص۱۵۳.</ref> زیرا یکی از غرض‌های وجود امام، تبیین و [[اجرای احکام]] و [[معارف دین]] است<ref>ر.ک: [[علی نمازی شاهرودی|شاهرودی، علی نمازی]]، [[علم غیب ۲ (کتاب)|علم غیب]] ، ص۱۳۳ ـ ۱۳۶؛ صادقی، مصطفی، شیوه‌های تشخیص امام در عصر حضور، ص۵۷؛ داداش زاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص۴۸ ـ ۵۱.</ref>.
#داوود بن قاسم جعفری می‌گوید،<ref>ابن بابویه محمد بن علی، عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج ۲، ص ۲۲8</ref> داشتم با امام رضا(علیه السلام) غذا می‌خوردم، متوجه شدم ایشان با برخی از غلامان خود به زبان بلغاری و فارسی تکلم می‌کند، من هم غلام خود را نزد غلام ایشان فرستادم تا زبان فارسی یاد بگیرد، و گاهی که آن غلام در آموزش یک لغت خاص دچار مشکل می‌شد، خود امام(علیه السلام) به او کمک می‌کرد.<ref>ر.ک. افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 84 ـ 86</ref>
# [[شیخ صدوق]] روایتی را [[نقل]] می‌کند مبنی بر اینکه [[امام رضا]]{{ع}} صحبت‌های چند [[غلام]] که به زبان بلغاری و رومی‌ در مورد [[خون]] گرفتن از رگ دست‌هایشان با هم صحبت می‌کردند، شنید و [[روز]] بعد به برخی از اطباء [[دستور]] داد از رگ دست این [[غلامان]] خون بگیرند<ref>{{متن حدیث|کَانَ غِلْمَانٌ لِأَبِی الْحَسَنِ{{ع}}فِی الْبَیْتِ الصَّقَالِبَةُ وَ رُومِیَّةٌ وَ کَانَ أَبُو الْحَسَنِ{{ع}}قَرِیباً مِنْهُمْ فَسَمِعَهُمْ بِاللَّیْلِ یَتَرَاطَنُونَ بِالصَّقْلَبِیَّةِ وَ الرُّومِیَّةِ وَ یَقُولُونَ إِنَّا کُنَّا نَفْتَصِدُ فِی کُلِّ سَنَةٍ فِی بِلَادِنَا ثُمَّ لَیْسَ نَفْتَصِدُ هَاهُنَا فَلَمَّا کَان مِنَ الْغَدِ وَجَّهَ أَبُو الْحَسَنِ إِلَی بَعْضِ الْأَطِبَّاءِ فَقَالَ لَهُ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ کَذَا وَ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ کَذَا وَ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ کَذَا وَ افْصِدْ هَذَا عِرْقَ کَذَا}}؛ ‏ابن بابویه محمد بن علی، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص۲۲۷.</ref>.
#علی بن مهزیار می‌گوید:<ref>صفار، محمد بم حسن، بصائر الدرجات، ص ۳۳۳</ref> وارد بر امام هادی(علیه السلام) شدم، ایشان رو به من کرده و با من به زبان فارسی سخن گفت. در روایت دیگری، غلام بلغاری علی بن مهزیار که برای کاری خدمت امام هادی(علیه السلام) فرستاده شده بود، در مراجعت از نزد امام، بسیار تعجب کرده و از اینکه امام هادی(علیه السلام) با او به زبان خودش تکلم کرده بود در شگفت بود.<ref>ر.ک. افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 84 ـ 86؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائرالدرجات، ص 70</ref>
# [[داوود بن قاسم جعفری]] می‌گوید، با امام رضا{{ع}} [[غذا]] می‌خوردم، متوجه شدم ایشان با برخی از غلامان خود به زبان بلغاری و [[فارسی]] تکلم می‌کند، من هم غلام خود را نزد غلام ایشان فرستادم تا [[زبان فارسی]] یاد بگیرد و گاهی که آن غلام در [[آموزش]] یک لغت خاص دچار مشکل می‌شد، خود [[امام]]{{ع}} به او کمک می‌کرد<ref>{{متن حدیث|کُنْتُ أَتَغَدَّی مَعَ أَبِی الْحَسَنِ{{ع}}فَیَدْعُو بَعْضَ غِلْمَانِهِ بِالصَّقْلَبِیَّةِ وَ الْفَارِسِیَّةِ وَ رُبَّمَا بَعَثْتُ غُلَامِی هَذَا بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْفَارِسِیَّةِ فَیُعَلِّمُهُ وَ رُبَّمَا کَانَ یَنْغَلِقُ الْکَلَامُ عَلَی غُلَامِهِ بِالْفَارِسِیَّةِ فَیَفْتَحُ هُوَ عَلَی غُلَامِهِ}}؛ ابن بابویه محمد بن علی، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص۲۲۸.</ref>.<ref>ر.ک: افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۸۴ ـ ۸۶.</ref>
#یکی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) به نام عمار ساباطی، وقتی از فصاحت امام در تکلم به زبان "نبطیه" اظهار شگفتی می‌کند، امام در پاسخ می‌گوید:<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۳۳۳</ref> «ای عمار! به همه زبانها همین گونه تکلم می‌کنم.»<ref>ر.ک. افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 84 ـ 86؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائرالدرجات، ص 70</ref>
# [[علی بن مهزیار]] می‌گوید: بر [[امام هادی]]{{ع}} وارد شدم، ایشان رو به من کرده و با من به [[زبان فارسی]] [[سخن]] گفت. در [[روایت]] دیگری، [[غلام]] بلغاری علی بن مهزیار که برای کاری [[خدمت]] امام هادی{{ع}} فرستاده شده بود، در مراجعت از نزد [[امام]]، بسیار [[تعجب]] کرده و از اینکه امام هادی{{ع}} با او به زبان خودش تکلم کرده بود در شگفت بود<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۳۳.</ref>.
#محمد بن فضل هاشمی می گوید: "هنگامی که حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) شهادت یافت، وارد مدینه شدم و خدمت حضرت رضا(علیه السلام) رسیدم و به آن حضرت به عنوان "ولی امر" سلام کردم و تمام اموالی را که نزدم بود به آن حضرت تقدیم داشتم. سپس از حضرت راجع به نشانه های امامت سؤال کردم تا برای اهل بصره بیان کنم. حضرت ودایع امامت را که از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در نزدشان بود، به من نشان دادند و فرمودند: «به شیعیان ما در بصره و اطراف آن بگو من نزد آنها خواهم آمد.» عرض کردم: "چه موقع؟" فرمود: «سه روز بعد از رسیدن شما به بصره.» من وارد بصره شدم و جریان را برای شیعیان شرح دادم. چون روز سوم شد، حضرت رضا علیه السلام وارد بصره شدند و به منزل حسن بن محمد رفتند. ایشان فرمودند: "تمام کسانی که به دیدن محمد بن فضل آمده اند و شیعیان دیگر و همچنین “جاثلیق” (بزرگ نصرانی ها) و “رأس الجالوت” (بزرگ یهودیان) را حاضر کن تا هر کس هر سؤالی دارد، بپرسد". (...) ابتدا عمرو بن هدّاب گفت: این محمد بن نفس چیزهایی از شما می گوید که قلب نمی پذیرد. او می گوید: شما تمام زبانها و لغات را می دانید! حضرت فرمود: بله، راست می گوید. عمر بن هداب گفت: "حالا شما را آزمایش می کنیم". رفتند و افرادی که به رومی و هندی و فارسی و ترکی سخن می گفتند، حاضر کردند و حضرت با تمام آنها به لغت خودشان صحبت کرد و پرسش های آنان را جواب فرمود. حاضرین همه تعجّب کرده و متحیّر شدند. آنها اقرار کردند آن حضرت از خود آنها به زبانشان فصیح تر و رساتر سخن می گوید.<ref>مکاتبۀ اختصاصی سید علی هاشمی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه رشد</ref>
#یکی از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} به نام [[عمار ساباطی]]، وقتی از [[فصاحت]] امام در تکلم به زبان "نبطیه" اظهار [[شگفتی]] می‌کند، امام در [[پاسخ]] می‌گوید:<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۳۳</ref> «ای [[عمار]]! به همه زبانها همین گونه تکلم می‌کنم».<ref>ر.ک. افتخاری، سیدابراهیم، بررسی مقایسه ایی شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۸۴ ـ ۸۶؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائرالدرجات، ص۷۰</ref>
#از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است فرمودند:<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۲۷، ص ۲۶۴، ح ۱۰</ref> «امام علی(علیه السلام) به ابن عباس فرمود: "همانا خداوند بما زبان پرندگان را آموخت همانطور که به سلیمان آموخته بود".»<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت، ویژگی ها، ابعاد و مبادی آن، ص 92؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص 72</ref>
# [[محمد بن فضل هاشمی]] می‌‌گوید: "هنگامی که [[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید، وارد [[مدینه]] شدم و خدمت [[حضرت رضا]]{{ع}} رسیدم و به آن [[حضرت]] به عنوان "[[ولی امر]]"[[سلام]] کردم و تمام اموالی را که نزدم بود به آن حضرت تقدیم داشتم. سپس از حضرت راجع به [[نشانه‌های امامت]] [[سؤال]] کردم تا برای [[اهل بصره]] بیان کنم. حضرت [[ودایع امامت]] را که از [[رسول خدا]]{{صل}} در نزدشان بود، به من نشان دادند و فرمودند: "به [[شیعیان]] ما در بصره و اطراف آن بگو من نزد آنها خواهم آمد". عرض کردم: "چه موقع؟" فرمود: "سه [[روز]] بعد از رسیدن شما به بصره". من وارد بصره شدم و جریان را برای شیعیان شرح دادم. چون روز سوم شد، حضرت رضا{{ع}} وارد بصره شدند و به [[منزل]] [[حسن بن محمد]] رفتند. ایشان فرمودند: "تمام کسانی که به دیدن [[محمد بن فضل]] آمده‌اند و شیعیان دیگر و همچنین “جاثلیق” (بزرگ [[نصرانی]] ها) و “رأس الجالوت” (بزرگ [[یهودیان]]) را حاضر کن تا هر کس هر سؤالی دارد بپرسد". (...) ابتدا [[عمرو]] بن هدّاب گفت: این [[محمد]] بن [[نفس]] چیزهایی از شما می‌‌گوید که [[قلب]] نمی‌پذیرد. او می‌‌گوید: شما تمام زبان‌ها و لغات را می‌‌دانید! [[حضرت]] فرمود: بله، راست می‌‌گوید. [[عمر]] بن هداب گفت: "حالا شما را [[آزمایش]] می‌‌کنیم". رفتند و افرادی که به رومی و [[هندی]] و [[فارسی]] و ترکی [[سخن]] می‌‌گفتند، حاضر کردند و حضرت با تمام آنها به لغت خودشان صحبت کرد و پرسش‌های آنان را جواب فرمود. حاضرین همه تعجّب کرده و متحیّر شدند. آنها [[اقرار]] کردند آن حضرت از خود آنها به زبانشان فصیح‌تر و رساتر سخن می‌‌گوید<ref>قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۴۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد شهبازیان|شهبازیان، محمد]]، [[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین (مقاله)|واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین]].</ref>
#در روایتی دیگر<ref>قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 343</ref> تصریح شده، پس از شهادت امام کاظم(علیه السلام) و تردید در امامت امام رضا(علیه السلام)؛ ایشان کراماتی را به منتقدان خود نشان داده، یکی از مخالفان امامت ایشان به نام عمرو بن هذاب در جلسه‌ای با حضور منتقدان اظهار داشت: محمد بن فضل هاشمی از شما چیزهایی نقل کرد که انسان نمی‌تواند بپذیرد. حضرت رضا(علیه السلام) فرمود: چه حرف‌هایی؟ عمرو جواب داد: می‌گفت شما به هر چه خدا نازل نموده، عالم هستی و تمام زبان‌ها و لغات را می‌دانی. امام فرمود: درست گفته است. هر چه می‌خواهی بپرس. عمرو گفت: ما شما را آزمایش می‌کنیم پیش از هر چیز در مورد زبان‌ها و لغات. این شخص رومی است، آن دیگری هندی و این شخص ترک زبان است. قبلا آن‌ها را آورده‏‌ام شما با آن‌ها به زبانشان صحبت کنید. فرمود: هر چه مایلند به‌ زبان خود بپرسند تا جواب بدهم. هر کدام سؤالی به‌ زبان خود مطرح کردند و امام رضا(علیه السلام) به زبان خودشان جواب آن‌ها را داده، به‌ طوری که در شگفت شدند و اعتراف کردند که آن جناب به زبان آن‌ها از خودشان گویاتر و واردتر است.<ref>ر.ک. شهبازیان، محمد، رضانژاد، عزالدین، واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین، صفحه؟؟؟</ref>
# [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[امام علی]]{{ع}} به [[ابن عباس]] فرمود: "همانا [[خداوند]] به ما زبان پرندگان را آموخت همانطور که به [[سلیمان]] آموخته بود"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}لِابْنِ عَبَّاسٍ إِنَّ اللَّهَ عَلَّمَنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ کَمَا عَلَّمَهُ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ مَنْطِقَ کُلِّ دَابَّةٍ فِی بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ}}؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۲۷، ص۲۶۴، ح ۱۰.</ref>.<ref>ر.ک: مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت، ویژگی‌ها، ابعاد و مبادی آن، ص۹۲؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۷۲.</ref>
#علی بن اسباط می گوید:<ref>بحرانی، سیدهاشم، مدينه معاجز الائمة الاثنی عشر، ص 397</ref> «همراه ابوجعفر(علیه السلام) از کوفه خارج شدم. آن حضرت بر الاغی سوار بود در راه به گله‌ای از گوسفندان رسیدیم ناگهان گوسفندی که می‌چرید گله را ترک کرد و در حالی که صدا را در گلو پیچانده بود نزد امام جواد(علیه السلام) آمد. آن حضرت به چوپان فرمود: این گوسفند از تو شکایت می‌کند که تو بر او ستم می‌کنی و همه شیر او را می‌دوشی و هنگامی که غروب به خانه می‌رود صاحبش شیری در پستان آن نمی‌بیند. اگر از این به بعد به این حیوان ظلم نکنی که هیچ وگرنه از خداوند می‌خواهم که عمر تو را کوتاه کند. چوپان گفت : "أشْهَدُ أنْ لا اِلهَ إِلا اللّهُ وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ وَ أنَّکَ وَصیُّهُ" پس ادامه داد از تو می‌خواهم بفرمایید که از کجا این مطلب را فهمیدی؟ امام فرمود: ما خزانه دار علم خدا، معدن حکمت او، وصی انبیاء الهی و بندگان مکرّم خداوندیم.»<ref>ر.ک. رفیعی، رمضانعلی، تاریخ زندگانی ائمه(امام محمد تقی(علیه السلام))، صفحه؟؟؟</ref>
# [[علی بن اسباط]] می‌‌گوید: "همراه [[ابوجعفر]]{{ع}} از [[کوفه]] خارج شدم. آن حضرت بر الاغی سوار بود در راه به گله‌ای از گوسفندان رسیدیم، ناگهان گوسفندی که می‌چرید [[گله]] را ترک کرد و در حالی که صدا را در گلو پیچانده بود نزد [[امام جواد]]{{ع}} آمد. آن حضرت به چوپان فرمود: این گوسفند از تو [[شکایت]] می‌کند که تو بر او [[ستم]] می‌کنی و همه شیر او را می‌دوشی و هنگامی که غروب به [[خانه]] می‌رود صاحبش شیری در پستان آن نمی‌بیند. اگر از این به بعد به این حیوان [[ظلم]] نکنی که هیچ وگرنه از [[خداوند]] می‌خواهم [[عمر]] تو را کوتاه کند. چوپان گفت: "أشْهَدُ أنْ لا اِلهَ إِلا اللّهُ وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ وَ أنَّکَ وَصیُّهُ" پس ادامه داد از تو می‌خواهم بفرمایید از کجا این مطلب را فهمیدی؟ [[امام]] فرمود: ما [[خزانه]] دار [[علم خدا]]، [[معدن]] [[حکمت]] او، [[وصی]] [[انبیاء الهی]] و [[بندگان]] مکرّم خداوندیم"<ref>{{متن حدیث|عن علیّ بن أسباط قال: خرجت مع أبی جعفر{{ع}} من الکوفة و هو راکب علی حمار، فمرّ بقطیع من الغنم، فترکت شاة القطیع وعدت إلیه و هی ترعی فاحتبس و أمرنی أن أدعو الراعی إلیه، ففعلت، فقال: أبو جعفر: «أیّها الراعی إنّ هذه الشاة تشکوک و تزعم [أنّ لها رجلین‏] و أنّک تحیف علیها بالحلب، فاذا رجعت إلی صاحبها بالعشیّ لم یجد معها لبنا، فان کففت من ظلمها و إلّا دعوت اللّه تعالی أن یبتر عمرک». فقال الراعی: [إنّی‏] أشهد أن لا إله إلّا اللّه و أشهد أنّ محمدا رسول اللّه و أنّک وصیّه، أسألک لما أخبرتنی من أین علمت هذا الشأن؟ فقال أبو جعفر: «نحن خزّان اللّه علی علمه و غیبه و حکمته و أوصیاء أنبیائه و عباد مکرمون}}؛ بحرانی، سیدهاشم، مدینه معاجز الائمة الاثنی عشر، ج۷، ص۳۹۶.</ref>.<ref>ر.ک: رفیعی، رمضانعلی، تاریخ زندگانی ائمه(امام محمد تقی{{ع}}).</ref>
#ابوحمزه ثمالی می‌گوید:<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج 7، ص ۳۶۱</ref> همراه امام زین العابدین بودم و گنجشک‌ها همه پخش بودند و سر و صدا می‌کردند. حضرت فرمودند: ای اباحمزه آیا میدانی این گنجشک ها چه می‌گویند؟ عرض کردم: خیر! حضرت فرمود: تقدیس و تسبیح خدا را می‌کنند و روزی خود را طلب می‌کنند، سپس حضرت این آیه را قرائت فرمودند:<ref>سوره نمل آیه ۱۶</ref> «عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ»<ref>ر.ک. گنجی، حسین، امام شناسی، ج1، ص 189؛ مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، ص ؟؟؟؛ افقی؛ داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص 72</ref>
# [[ابوحمزه ثمالی]] می‌گوید: "همراه امام [[زین العابدین]] بودم و گنجشک‌ها همه پخش بودند و سر و صدا می‌کردند. [[حضرت]] فرمودند: ای اباحمزه آیا میدانی این گنجشک‌ها چه می‌گویند؟ عرض کردم: [[خیر]]! حضرت فرمود: [[تقدیس]] و [[تسبیح خدا]] را می‌کنند و [[روزی]] خود را [[طلب]] می‌کنند، سپس حضرت این [[آیه]] را قرائت فرمودند: {{متن قرآن|عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتينا مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ}}"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: کُنْتُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فَانْتَشَرَتِ الْعَصَافِیرُ وَ صَوَّتَتْ فَقَال یَا أبَا حَمْزَةَ أَ تَدْرِی مَا تَقُولُ قُلْتُ لَا قَالَ تُقَدِّسُ رَبَّهَا وَ تَسْأَلُ قُوتَ یَوْمِهَا قَالَ ثُمَّ قَالَ یَا بَا حَمْزَةَ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ}}؛‏ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۷، ص۳۶۱.</ref><ref>ر.ک: [[حسین گنجی|گنجی، حسین]]، [[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|امام‌شناسی]] ، ج۱، ص۱۸۹؛ [[محمد مشکی|مشکی، محمد]]، [[بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید (مقاله)|بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید]] ؛ افقی؛ داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۷۲.</ref>
#سلیمان خالد می‌گوید<ref>مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، ص ۲۹۸</ref> نزد امام صادق(علیه السلام) بودیم که ناگاه، آهویی پیش حضرت آمد، امام(علیه السلام) فرمود: ان شاء االله انجام می‌دهم، سپس حضرت به من فرمود می‌دانید که این آهو چه می‌گوید؟ گفتیم خداوند و رسول و فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آگاهترند، حضرت فرمود: او می‌گوید بعضی از مردم مدینه آهوی ماده را که بچه شیر می‌دهد، صید کرده‌اند، از من خواست که او را آزاد کنند تا بچه‌هایش را شیر دهد، تا علف‌خوار شوند، آن وقت او را بر می‌گرداند و تحویل صیاد می‌دهد، امام فرمود: او را قسم دادم که این کار را خواهد کرد؟ او در جواب گفت از ولایت شما بیزار باشم اگر وفا نکنم. اگر خدا بخواهد انجام می‌دهم. یکی از افراد، که حضور داشت پیش امام، به نام ابوعبدالله بلخی گفت این دانش، سنتی است در میان شما، همانند سنت سلیمان.<ref>ر.ک. مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، ص ؟؟؟</ref>
# [[سلیمان]] [[خالد]] می‌گوید: نزد [[امام صادق]]{{ع}} بودیم که ناگاه، آهویی پیش [[حضرت]] آمد، [[امام]]{{ع}} فرمود: "ان شاء االله انجام می‌دهم"، سپس حضرت به من فرمود می‌دانید این [[آهو]] چه می‌گوید؟ گفتیم [[خداوند]] و [[رسول]] و [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} آگاهترند، حضرت فرمود: "او می‌گوید بعضی از [[مردم مدینه]] آهوی ماده را که بچه شیر می‌دهد، صید کرده‌اند، از من خواست او را [[آزاد]] کنند تا بچه‌هایش را شیر دهد، تا علف‌خوار شوند، آن وقت او را بر می‌گرداند و تحویل صیاد می‌دهد، امام فرمود: او را قسم دادم که این [[کار]] را خواهد کرد؟ او در جواب گفت از [[ولایت]] شما بیزار باشم اگر [[وفا]] نکنم. اگر [[خدا]] بخواهد انجام می‌دهم. یکی از افراد که [[حضور]] داشت پیش امام، به نام [[ابوعبدالله]] بلخی گفت این [[دانش]]، سنتی است در میان شما، همانند [[سنت]] سلیمان"<ref>{{متن حدیث|عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ بَیْنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْبَلْخِیُّ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}وَ نَحْنُ مَعَهُ إِذَا هُوَ بِظَبْیٍّ یَنْتَحِبُ وَ یُحَرِّکُ ذَنَبَهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}أَفْعَلُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا فَقَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا قَالَ الظَّبْیُ فَقُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ابْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ قَالَ إِنَّهُ أَتَانِی فَأَخْبَرَنِی أَنَّ بَعْضَ أَهْلِ الْمَدِینَةِ نَصَبَ شَبَکَةً لِأُنْثَاهُ فَأَخَذَهَا وَ لَهَا خِشْفَانِ لَمْ یَنْهَضَا وَ لَمْ یَقْوَیَا لِلرَّعْیِ فَسَأَلَنِی أَنْ أَسْأَلَهُمْ أَنْ یُطْلِقُوهَا وَ ضَمِنَ لِی أَنَّهَا إِذَا أَرْضَعَتْ خِشْفَیْهَا حَتَّی یَقْوَیَا ن عَلَی النُّهُوضِ وَ الرَّعْیِ أَنْ یَرُدَّهَا عَلَیْهِمْ قَالَ فَاسْتَحْلَفْتُهُ عَلَی ذَلِکَ فَقَالَ بَرِئْتُ مِنْ وَلَایَتِکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنْ لَمْ أَفِ وَ أَنَا فَاعِلٌ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ الْبَلْخِیُّ هَذِهِ سُنَّةٌ فِیکُمْ کَسُنَّةِ سُلَیْمَانَ ع}}؛ مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، ص۲۹۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مشکی|مشکی، محمد]]، [[بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید (مقاله)|بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید]].</ref>
*علامه مجلسی می‌فرماید: "دانا بودن امامان(علیهم السلام) به تمام لغات مستفاد از روایات بسیار است. و اما دانا بودن آنان بر تمام صنایع دنیا، از عمومات اخبار صحیحه استفاده می‌شود، زیرا در این اخبار، بسیار آمده امام به همه چیز داناست و چیزی بر او پنهان نیست "وَ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏‏‏‏‏" را می‌داند.<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 133 ـ 136</ref> شیخ مفید<ref>مفید، محمد بن محمد اوائل المقالات، ص ۶۷</ref> هم چنین علمی را بر اساس روایات برای امام قبول می کند.<ref>ر.ک. مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، ش 45، ص 316</ref>
 
*و اگر در روایتی آمده است، امام زبانی را متوجه نشده اند، دلایلی دارد، مانند اینکه می خواسته اند این فضیلت را مخفی نگه دارند و یا اینکه در مسائل عادی از دانش غیبی استفاده نمی کردند.<ref>ر.ک. شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص 83</ref>
[[علامه مجلسی]] می‌فرماید: "[[دانا]] بودن [[امامان]]{{ع}} به تمام لغات مستفاد از [[روایات]] بسیار است، اما دانا بودن آنان بر تمام صنایع [[دنیا]]، از عمومات [[اخبار]] صحیحه استفاده می‌شود؛ زیرا در این اخبار، بسیار آمده [[امام]] به همه چیز داناست و چیزی بر او پنهان نیست "وَ مَا کَانَ‏ وَ مَا یَکُونُ‏‏‏‏‏" را می‌داند. [[شیخ مفید]]<ref>مفید، محمد بن محمد اوائل المقالات، ص۶۷.</ref> همچنین [[علمی]] را بر اساس روایات برای امام قبول می‌‌کند و اگر در روایتی آمده است، امام زبانی را متوجه نشده‌اند، دلایلی دارد، مانند اینکه می‌‌خواسته‌اند این [[فضیلت]] را مخفی نگه دارند و یا اینکه در مسائل عادی از [[دانش غیبی]] استفاده نمی‌کردند<ref>ر.ک: [[علی نمازی شاهرودی|شاهرودی، علی نمازی]]، [[علم غیب ۲ (کتاب)|علم غیب]] ، ص۱۳۳ ـ ۱۳۶؛ [[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده، قاسم علی]]، [[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]، ص۸۳؛ [[محمد مشکی|مشکی، محمد]]، [[بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید (مقاله)|بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید]]، فصلنامه فلسفی کلامی، ش ۴۵، ص۳۱۶.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
خط ۳۶: خط ۳۶:
# [[پرونده:93C19166.jpg|22px]] [[علی نمازی شاهرودی|شاهرودی، علی نمازی]]، [[علم غیب ۲ (کتاب)|'''علم غیب''']]
# [[پرونده:93C19166.jpg|22px]] [[علی نمازی شاهرودی|شاهرودی، علی نمازی]]، [[علم غیب ۲ (کتاب)|'''علم غیب''']]
# [[پرونده:3984848.jpg|22px]] [[حسین گنجی|گنجی، حسین]]، [[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|'''امام‌شناسی''']]
# [[پرونده:3984848.jpg|22px]] [[حسین گنجی|گنجی، حسین]]، [[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|'''امام‌شناسی''']]
# [[پرونده:B1771.JPG|22px]] [[محمد زمان رستمی|رستمی، محمد زمان]]، [[طاهره آل‌بویه|آل بویه، طاهره]]، [[علم امام ۲ (کتاب)|'''علم امام''']]
# [[پرونده:10102039.jpg|22px]] [[سید احمد سجادی|سجادی، سید احمد]]، [[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|'''پرچم‌داران هدایت''']]
# [[پرونده:10102039.jpg|22px]] [[سید احمد سجادی|سجادی، سید احمد]]، [[پرچم‌داران هدایت (کتاب)|'''پرچم‌داران هدایت''']]
# [[پرونده:Emamatp.jpg|22px]] [[عبدالرضا حمادی|حمادی، عبدالرضا]]، [[گستره علم امام از منظر کلینی و صفار (مقاله)|'''گستره علم امام از منظر کلینی و صفار''']]
# [[پرونده:89913604.jpg|22px]] [[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده، قاسم علی]]، [[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|'''رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا''']]
# [[پرونده:89913604.jpg|22px]] [[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده، قاسم علی]]، [[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|'''رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا''']]
# [[پرونده:Lahuti1.jpg|22px]] [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|'''جلوه‌های لاهوتی''']]
# [[پرونده:Lahuti1.jpg|22px]] [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|'''جلوه‌های لاهوتی''']]
۱۱۸٬۸۸۲

ویرایش