علم معصوم به همه زبانها در حدیث
مقدمه
در تاریخ زندگانی پیشوایان معصوم (ع) روایات و حکایاتی وجود دارد که بر اساس آنها، اهل بیت پیامبر (ع) به زبانهای گوناگونی همچون سریانی، عبری، ترکی، روسی و فارسی سخن گفتهاند. در کتاب بصائر بابی مطرح شده با عنوان: «فی الأئمه أنهم یتکلمون الألسن کلها»[۱] و در بابی دیگر آمده است: «فی الأئمه أنهم یعرفون منطق الطیر»[۲]. در این باب اشاره به روایاتی شده که امامان زبان حیوانات و پرندگان را هم میدانند[۳].
روایات و علم معصوم به همه زبانها
برخی روایاتی که براساس آنها معصوم به تمامی زبانها علم دارد عبارتاند از:
- اباصلت هروی میگوید: امام رضا (ع) با مردم با لغاتشان تکلم میفرمود و به خدا سوگند فصیحترین مردم و عالمترین ایشان به هر زبان و لغتی بود. روزی به آن حضرت عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، تعجب میکنم از شناخت شما به این لغتها با اختلافی که دارند، حضرت فرمود: "ای اباصلت، من حجت خدا بر مردم هستم و خداوند کسی را که به لغات مردم شناخت نداشته باشد حجت نمیگیرد، آیا سخن امیرالمؤمنین (ع) به تو نرسیده است: "به ما فصلالخطاب داده شده است"؟ آیا فصلالخطاب جز شناخت به لغتها است؟"[۴].[۵]
- در روایتی دیگر ابوبصیر از امام کاظم (ع) دربارۀ نشانههای امام سؤال میکند، امام بعد از بیان چند نشانه یکی از نشانهها را علم به تمام زبانها معرفی میکنند: "به هر زبانی سخن گوید. سپس حضرت فرمود: هنوز از جای خود حرکت نکردهای نشانهای به تو ارائه میدهم. راوی میگوید: طولی نکشید، مردی خراسانی وارد شد و به عربی صحبت کرد. امام به فارسی جواب او را داد. خراسانی گفت: من خیال کردم شما زبان فارسی را نمیدانید؛ لذا به عربی سخن گفتم. امام فرمود: اگر من این را ندانم پس فضیلت من بر تو چیست؟! یعنی از آثار فضل من علم به همه اشیاء و همه زبانهاست. سپس امام فرمود: کلام هیچ کس، چه انسان باشد و چه حیوان، پرنده باشد یا چرنده یا هر جانداری بر امام پوشیده نیست. اگر در کسی این نشانیها نباشد امام نیست"[۶].[۷]
- خادم امام عسکری (ع) میگوید: بارها میدیدم آن حضرت با غلامان خود به زبانهای رومی و صقلبی و ترکی سخن میگوید، به گونهای که تعجب مرا برمی انگیخت. پیش خود گفتم او متولد مدینه است و مسافرتی نکرده و با کسی هم مراوده نداشته است تا این زبانها را بیاموزد، امام باطن مرا خواند و فرمود: "خدای تعالی حجتش را از میان مردم برانگیخته و علم لغات و انساب و حوادث و خبر مرگ افراد را به او نمایانده است وگرنه فرقی بین او و دیگران نبود"[۸]. از اینکه حضرت میفرماید، اگر امام علم به لغات نداشته باشد بین امام و مأموم فرقی نخواهد بود، میتوان فهمید، اگر امام این صفت را نداشته باشد امام نیست؛ بنابراین از شرایط امام، دانستن همه زبانها خواهد بود. علامۀ مجلسی ضرورت وجود چنین صفتی برای امام را چنین بیان میکند: "اگر دو نفر غیر عرب برای برطرف کردن اختلاف، به امام مراجعه کنند و ایشان را قاضی قرار دهند و مترجمی حضور نداشته باشد، در این صورت، عدم آگاهی امام به زبان آنها، منجر به تعطیل شدن احکام میشود و این نقض غرض از وجود امام خواهد بود"[۹] زیرا یکی از غرضهای وجود امام، تبیین و اجرای احکام و معارف دین است[۱۰].
- شیخ صدوق روایتی را نقل میکند مبنی بر اینکه امام رضا (ع) صحبتهای چند غلام که به زبان بلغاری و رومی در مورد خون گرفتن از رگ دستهایشان با هم صحبت میکردند، شنید و روز بعد به برخی از اطباء دستور داد از رگ دست این غلامان خون بگیرند[۱۱].
- داوود بن قاسم جعفری میگوید، با امام رضا (ع) غذا میخوردم، متوجه شدم ایشان با برخی از غلامان خود به زبان بلغاری و فارسی تکلم میکند، من هم غلام خود را نزد غلام ایشان فرستادم تا زبان فارسی یاد بگیرد و گاهی که آن غلام در آموزش یک لغت خاص دچار مشکل میشد، خود امام (ع) به او کمک میکرد[۱۲].[۱۳]
- علی بن مهزیار میگوید: بر امام هادی (ع) وارد شدم، ایشان رو به من کرده و با من به زبان فارسی سخن گفت. در روایت دیگری، غلام بلغاری علی بن مهزیار که برای کاری خدمت امام هادی (ع) فرستاده شده بود، در مراجعت از نزد امام، بسیار تعجب کرده و از اینکه امام هادی (ع) با او به زبان خودش تکلم کرده بود در شگفت بود[۱۴].
- یکی از اصحاب امام صادق (ع) به نام عمار ساباطی، وقتی از فصاحت امام در تکلم به زبان "نبطیه" اظهار شگفتی میکند، امام در پاسخ میگوید: "ای عمار! به همه زبانها همین گونه تکلم میکنم"[۱۵].[۱۶]
- محمد بن فضل هاشمی میگوید: "هنگامی که حضرت موسی بن جعفر (ع) به شهادت رسید، وارد مدینه شدم و خدمت حضرت رضا (ع) رسیدم و به آن حضرت به عنوان "ولی امر"سلام کردم و تمام اموالی را که نزدم بود به آن حضرت تقدیم داشتم. سپس از حضرت راجع به نشانههای امامت سؤال کردم تا برای اهل بصره بیان کنم. حضرت ودایع امامت را که از رسول خدا (ص) در نزدشان بود، به من نشان دادند و فرمودند: "به شیعیان ما در بصره و اطراف آن بگو من نزد آنها خواهم آمد". عرض کردم: "چه موقع؟" فرمود: "سه روز بعد از رسیدن شما به بصره". من وارد بصره شدم و جریان را برای شیعیان شرح دادم. چون روز سوم شد، حضرت رضا (ع) وارد بصره شدند و به منزل حسن بن محمد رفتند. ایشان فرمودند: "تمام کسانی که به دیدن محمد بن فضل آمدهاند و شیعیان دیگر و همچنین “جاثلیق” (بزرگ نصرانی ها) و “رأس الجالوت” (بزرگ یهودیان) را حاضر کن تا هر کس هر سؤالی دارد بپرسد". (...) ابتدا عمرو بن هدّاب گفت: این محمد بن نفس چیزهایی از شما میگوید که قلب نمیپذیرد. او میگوید: شما تمام زبانها و لغات را میدانید! حضرت فرمود: بله، راست میگوید. عمر بن هداب گفت: "حالا شما را آزمایش میکنیم". رفتند و افرادی که به رومی و هندی و فارسی و ترکی سخن میگفتند، حاضر کردند و حضرت با تمام آنها به لغت خودشان صحبت کرد و پرسشهای آنان را جواب فرمود. حاضرین همه تعجّب کرده و متحیّر شدند. آنها اقرار کردند آن حضرت از خود آنها به زبانشان فصیحتر و رساتر سخن میگوید[۱۷].[۱۸]
- امام صادق (ع) فرمودند: "امام علی (ع) به ابن عباس فرمود: "همانا خداوند به ما زبان پرندگان را آموخت همانطور که به سلیمان آموخته بود"[۱۹].[۲۰]
- علی بن اسباط میگوید: "همراه ابوجعفر (ع) از کوفه خارج شدم. آن حضرت بر الاغی سوار بود در راه به گلهای از گوسفندان رسیدیم، ناگهان گوسفندی که میچرید گله را ترک کرد و در حالی که صدا را در گلو پیچانده بود نزد امام جواد (ع) آمد. آن حضرت به چوپان فرمود: این گوسفند از تو شکایت میکند که تو بر او ستم میکنی و همه شیر او را میدوشی و هنگامی که غروب به خانه میرود صاحبش شیری در پستان آن نمیبیند. اگر از این به بعد به این حیوان ظلم نکنی که هیچ وگرنه از خداوند میخواهم عمر تو را کوتاه کند. چوپان گفت: «أشْهَدُ أنْ لا اِلهَ إِلا اللّهُ وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ وَ أنَّکَ وَصیُّهُ» پس ادامه داد از تو میخواهم بفرمایید از کجا این مطلب را فهمیدی؟ امام فرمود: ما خزانه دار علم خدا، معدن حکمت او، وصی انبیاء الهی و بندگان مکرّم خداوندیم"[۲۱]
- ابوحمزه ثمالی میگوید: "همراه امام زین العابدین بودم و گنجشکها همه پخش بودند و سر و صدا میکردند. حضرت فرمودند: ای اباحمزه آیا میدانی این گنجشکها چه میگویند؟ عرض کردم: خیر! حضرت فرمود: تقدیس و تسبیح خدا را میکنند و روزی خود را طلب میکنند، سپس حضرت این آیه را قرائت فرمودند: ﴿عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتينا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ﴾"[۲۲].[۲۳]
- سلیمان خالد میگوید: نزد امام صادق (ع) بودیم که ناگاه، آهویی پیش حضرت آمد، امام (ع) فرمود: "ان شاء االله انجام میدهم"، سپس حضرت به من فرمود میدانید این آهو چه میگوید؟ گفتیم خداوند و رسول و فرزندان رسول خدا (ص) آگاهترند، حضرت فرمود: "او میگوید بعضی از مردم مدینه آهوی ماده را که بچه شیر میدهد، صید کردهاند، از من خواست او را آزاد کنند تا بچههایش را شیر دهد، تا علفخوار شوند، آن وقت او را بر میگرداند و تحویل صیاد میدهد، امام فرمود: او را قسم دادم که این کار را خواهد کرد؟ او در جواب گفت از ولایت شما بیزار باشم اگر وفا نکنم. اگر خدا بخواهد انجام میدهم. یکی از افراد که حضور داشت پیش امام، به نام ابوعبدالله بلخی گفت این دانش، سنتی است در میان شما، همانند سنت سلیمان"[۲۴].[۲۵]
علامه مجلسی میفرماید: "دانا بودن امامان (ع) به تمام لغات مستفاد از روایات بسیار است، اما دانا بودن آنان بر تمام صنایع دنیا، از عمومات اخبار صحیحه استفاده میشود؛ زیرا در این اخبار، بسیار آمده امام به همه چیز داناست و چیزی بر او پنهان نیست «وَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ» را میداند. شیخ مفید[۲۶] همچنین علمی را بر اساس روایات برای امام قبول میکند و اگر در روایتی آمده است، امام زبانی را متوجه نشدهاند، دلایلی دارد، مانند اینکه میخواستهاند این فضیلت را مخفی نگه دارند و یا اینکه در مسائل عادی از دانش غیبی استفاده نمیکردند[۲۷].
پرسشهای وابسته
منابع
- نمازی شاهرودی، علی، علم غیب
- گنجی، حسین، امامشناسی
- سجادی، سید احمد، پرچمداران هدایت
- شیخزاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا
- تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی
- اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه
- مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید
- شهبازیان، محمد، رضانژاد، عزالدین، واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین
- باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی
- افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد
- یوسفیان، حسن، علم غیب امام
- صادقی، مصطفی، شیوههای تشخیص امام در عصر حضور
- داداشزاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن
- افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات
- مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن
پانویس
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص۳۳۳.
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص۳۴۱.
- ↑ ر.ک: شهبازیان، محمد، رضانژاد، عزالدین، واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین.
- ↑ «عَنْ أَبِی الصَّلْتِ الْهَرَوِیِّ قَالَ: کَانَ الرِّضَا (ع)یُکَلِّمُ النَّاسَ بِلُغَاتِهِمْ وَ کَانَ وَ اللَّهِ أَفْصَحَ النَّاسِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِکُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ فَقُلْتُ لَهُ یَوْماً یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی لَأَعْجَبُ مِنْ مَعْرِفَتِکَ بِهَذِهِ اللُّغَاتِ عَلَی اخْتِلَافِهَا فَقَالَ یَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَی قَوْمٍ وَ هُوَ لَا یَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ أَ وَ مَا بَلَغَکَ قَوْلُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع)أُوتِینَا فَصْلَ الْخِطابِ فَهَلْ فَصْلُ الْخِطَابِ إِلَّا مَعْرِفَةُ اللُّغَات»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج ۲ ص۲۲۸.
- ↑ ر.ک: نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۳۳ ـ ۱۳۶؛ تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص۱۳۲؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۶۲؛ گنجی، حسین، امامشناسی، ج ۱، ص۱۸۹؛ افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۸۴ ـ ۸۶؛ یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص۳۵۶.
- ↑ «قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ (ع)جُعِلْتُ فِدَاکَ بِمَ یُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ فَقَالَ بِخِصَالٍ أَمَّا أَوَّلُهَا فَإِنَّهُ بِشَیْءٍ قَدْ تَقَدَّمَ مِنْ أَبِیهِ فِیهِ بِإِشَارَةٍ إِلَیْهِ لِتَکُونَ عَلَیْهِمْ حُجَّةً وَ یُسْأَلُ فَیُجِیبُ وَ إِنْ سُکِتَ عَنْهُ ابْتَدَأَ وَ یُخْبِرُ بِمَا فِی غَدٍ وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ بِکُلِّ لِسَانٍ ثُمَّ قَالَ لِی یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أُعْطِیکَ عَلَامَةً قَبْلَ أَنْ تَقُومَ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ دَخَلَ عَلَیْنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ فَکَلَّمَهُ الْخُرَاسَانِیُّ بِالْعَرَبِیَّةِ فَأَجَابَهُ أَبُو الْحَسَنِ (ع)بِالْفَارِسِیَّةِ فَقَالَ لَهُ الْخُرَاسَانِیُّ وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا مَنَعَنِی أَنْ أُکَلِّمَکَ بِالْخُرَاسَانِیَّةِ غَیْرُ أَنِّی ظَنَنْتُ أَنَّکَ لَا تُحْسِنُهَا فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ إِذَا کُنْتُ لَا أُحْسِنُ أُجِیبُکَ فَمَا فَضْلِی عَلَیْکَ ثُمَّ قَالَ لِی یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْإِمَامَ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ کَلَامُ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ لَا طَیْرٍ وَ لَا بَهِیمَةٍ وَ لَا شَیْءٍ فِیهِ الرُّوحُ فَمَنْ لَمْ یَکُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِیهِ فَلَیْسَ هُوَ بِإِمَامٍ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۸۵، ح ۷.
- ↑ ر.ک: نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۳۳ ـ ۱۳۶؛ سجادی، سید احمد، پرچمداران هدایت، ص۱۵۹؛ صادقی، مصطفی، شیوههای تشخیص امام در عصر حضور، ص۵۷؛ داداشزاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص۴۸ ـ ۵۱.
- ↑ «أَبُو حَمْزَةَ نَصْرٌ الْخَادِمُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ (ع)عَنْهُ یُکَلِّمُ غِلْمَانَهُ بِلُغَاتِهِمْ فِیهِمْ تُرْکٌ وَ رُومٌ وَ صَقَالِبَةٌ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی هَذَا وُلِدَ بِالْمَدِینَةِ وَ لَمْ یَظْهَرْ حَتَّی مَضَی أَبُو الْحَسَنِ فَکَیْفَ هَذَا فَأَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ بَیَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سَائِرِ خَلْقِهِ وَ أَعْطَاهُ مَعْرِفَةَ کُلِّ شَیْءٍ فَهُوَ یَعْرِفُ اللُّغَاتِ وَ الْأَنْسَابَ وَ الْحَوَادِثَ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمَا کَانَ بَیْنَ الْحُجَّةِ وَ الْمَحْجُوجِ فَرْق»؛ ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۲۸.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۶، ص۱۵۳.
- ↑ ر.ک: نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۳۳ ـ ۱۳۶؛ صادقی، مصطفی، شیوههای تشخیص امام در عصر حضور، ص۵۷؛ داداشزاده، داوود، علم امام در کتاب کافی و شروح آن، ص۴۸ ـ ۵۱.
- ↑ «کَانَ غِلْمَانٌ لِأَبِی الْحَسَنِ (ع)فِی الْبَیْتِ الصَّقَالِبَةُ وَ رُومِیَّةٌ وَ کَانَ أَبُو الْحَسَنِ (ع)قَرِیباً مِنْهُمْ فَسَمِعَهُمْ بِاللَّیْلِ یَتَرَاطَنُونَ بِالصَّقْلَبِیَّةِ وَ الرُّومِیَّةِ وَ یَقُولُونَ إِنَّا کُنَّا نَفْتَصِدُ فِی کُلِّ سَنَةٍ فِی بِلَادِنَا ثُمَّ لَیْسَ نَفْتَصِدُ هَاهُنَا فَلَمَّا کَان مِنَ الْغَدِ وَجَّهَ أَبُو الْحَسَنِ إِلَی بَعْضِ الْأَطِبَّاءِ فَقَالَ لَهُ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ کَذَا وَ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ کَذَا وَ افْصِدْ فُلَاناً عِرْقَ کَذَا وَ افْصِدْ هَذَا عِرْقَ کَذَا»؛ ابن بابویه محمد بن علی، عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص۲۲۷.
- ↑ «کُنْتُ أَتَغَدَّی مَعَ أَبِی الْحَسَنِ (ع)فَیَدْعُو بَعْضَ غِلْمَانِهِ بِالصَّقْلَبِیَّةِ وَ الْفَارِسِیَّةِ وَ رُبَّمَا بَعَثْتُ غُلَامِی هَذَا بِشَیْءٍ مِنَ الْفَارِسِیَّةِ فَیُعَلِّمُهُ وَ رُبَّمَا کَانَ یَنْغَلِقُ الْکَلَامُ عَلَی غُلَامِهِ بِالْفَارِسِیَّةِ فَیَفْتَحُ هُوَ عَلَی غُلَامِهِ»؛ ابن بابویه محمد بن علی، عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص۲۲۸.
- ↑ ر.ک: افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۸۴ ـ ۸۶.
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۳۳.
- ↑ «عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا عَمَّارُ «أَبُو مُسْلِمٍ فظلله فكساه فكسحه بساطورا» قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا رَأَيْتُ نَبَطِيّاً أَفْصَحَ مِنْكَ فَقَالَ يَا عَمَّارُ وَ بِكُلِّ لِسَانٍ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۳۳.
- ↑ ر.ک: افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۸۴ ـ ۸۶؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۷۰.
- ↑ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۴۱.
- ↑ ر.ک: شهبازیان، محمد، رضانژاد، عزالدین، واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین.
- ↑ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع)لِابْنِ عَبَّاسٍ إِنَّ اللَّهَ عَلَّمَنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ کَمَا عَلَّمَهُ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ مَنْطِقَ کُلِّ دَابَّةٍ فِی بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ»؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج ۲۷، ص۲۶۴، ح ۱۰.
- ↑ ر.ک: مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۹۲؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۷۲.
- ↑ «عن علیّ بن أسباط قال: خرجت مع أبی جعفر (ع) من الکوفة و هو راکب علی حمار، فمرّ بقطیع من الغنم، فترکت شاة القطیع وعدت إلیه و هی ترعی فاحتبس و أمرنی أن أدعو الراعی إلیه، ففعلت، فقال: أبو جعفر: «أیّها الراعی إنّ هذه الشاة تشکوک و تزعم [أنّ لها رجلین] و أنّک تحیف علیها بالحلب، فاذا رجعت إلی صاحبها بالعشیّ لم یجد معها لبنا، فان کففت من ظلمها و إلّا دعوت اللّه تعالی أن یبتر عمرک». فقال الراعی: [إنّی] أشهد أن لا إله إلّا اللّه و أشهد أنّ محمدا رسول اللّه و أنّک وصیّه، أسألک لما أخبرتنی من أین علمت هذا الشأن؟ فقال أبو جعفر: «نحن خزّان اللّه علی علمه و غیبه و حکمته و أوصیاء أنبیائه و عباد مکرمون»؛ بحرانی، سیدهاشم، مدینه معاجز الائمة الاثنی عشر، ج۷، ص۳۹۶.
- ↑ «عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: کُنْتُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فَانْتَشَرَتِ الْعَصَافِیرُ وَ صَوَّتَتْ فَقَال یَا أبَا حَمْزَةَ أَ تَدْرِی مَا تَقُولُ قُلْتُ لَا قَالَ تُقَدِّسُ رَبَّهَا وَ تَسْأَلُ قُوتَ یَوْمِهَا قَالَ ثُمَّ قَالَ یَا بَا حَمْزَةَ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۷، ص۳۶۱.
- ↑ ر.ک: گنجی، حسین، امامشناسی، ج۱، ص۱۸۹؛ مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۷۲.
- ↑ «عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ بَیْنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْبَلْخِیُّ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)وَ نَحْنُ مَعَهُ إِذَا هُوَ بِظَبْیٍّ یَنْتَحِبُ وَ یُحَرِّکُ ذَنَبَهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)أَفْعَلُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْنَا فَقَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا قَالَ الظَّبْیُ فَقُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ابْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ قَالَ إِنَّهُ أَتَانِی فَأَخْبَرَنِی أَنَّ بَعْضَ أَهْلِ الْمَدِینَةِ نَصَبَ شَبَکَةً لِأُنْثَاهُ فَأَخَذَهَا وَ لَهَا خِشْفَانِ لَمْ یَنْهَضَا وَ لَمْ یَقْوَیَا لِلرَّعْیِ فَسَأَلَنِی أَنْ أَسْأَلَهُمْ أَنْ یُطْلِقُوهَا وَ ضَمِنَ لِی أَنَّهَا إِذَا أَرْضَعَتْ خِشْفَیْهَا حَتَّی یَقْوَیَا ن عَلَی النُّهُوضِ وَ الرَّعْیِ أَنْ یَرُدَّهَا عَلَیْهِمْ قَالَ فَاسْتَحْلَفْتُهُ عَلَی ذَلِکَ فَقَالَ بَرِئْتُ مِنْ وَلَایَتِکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنْ لَمْ أَفِ وَ أَنَا فَاعِلٌ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ الْبَلْخِیُّ هَذِهِ سُنَّةٌ فِیکُمْ کَسُنَّةِ سُلَیْمَانَ ع»؛ مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، ص۲۹۸.
- ↑ ر.ک: مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید.
- ↑ مفید، محمد بن محمد اوائل المقالات، ص۶۷.
- ↑ ر.ک: نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۳۳ ـ ۱۳۶؛ شیخزاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص۸۳؛ مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید، فصلنامه فلسفی کلامی، ش ۴۵، ص۳۱۶.