آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخهای دیگر
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
::::::«ما معتقدیم [[علم غیب ذاتی]] متعلق به خداست و هیچکس نمیتواند به آن آگاه شود مگر با رضایت الهی، همان طور که خلقت و آفرینش مخصوص خداست، احیاء بندگان مخصوص خداست اما حضرت [[عیسی]] {{ع}} به اذن الهی آفرینش و احیاء داشت. [[چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)|نفی علم غیب توسط ائمه]] {{عم}} برای جلوگیری از تفکر [[غالیان]] بود که تصور میکردند، [[ائمه]] {{عم}} [[علم ذاتی]] دارند و علم آنان را در عرض علم خدا میدانستند. همین افراد گاه به الوهیت یا [[نبوت]] ائمه نیز قائل میشدند. ائمه خود را [[گنجینهداران علم الهی]] معرفی کرده و فرمودهاند: {{عربی|اندازه=155%|نَحنَُ خُزَّانُ علْمِ اللَّه و نَحنُ تَرَاجِمۀُ وحیِ اللَّه<ref>کلینى، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱، ص ۱۹۲.</ref>}}. امام باقر {{ع}} میفرمایند: {{عربی|اندازه=155%|إِن للَّه تَعالَى علْماً خَاصاً و علْماً عاماً فَأَما الْعلْم الْخَاص فَالْعلْم الَّذي لَم یطْلع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و أَمَّا عِلْمُهُ الْعامُّ فَإِنَّه عِلْمُهُ الَّذي أَطْلَع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و قَد وقَع إِلَینَا منْ رسولِ اللَّه {{صل}}»<ref>خداوند دو نوع علم دارد خاص و عام؛ اما علم خاص علمی است که حتی ملائکه مقرب و انبیا او از آن بیاطلاعاند اما علم عام، علمی است که ملائکه مقرب و انبیا مرسل از آن اطلاع دارند و همان علم از ناحیه رسول خدا {{صل}} به ما رسیده است؛ [[شیخ صدوق]]، التوحید، ص ۱۳۸.</ref>}}.<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، دوفصلنامه مطالعات اهل بیتشناسی، ص ۱۷ و ۱۸.</ref>. | ::::::«ما معتقدیم [[علم غیب ذاتی]] متعلق به خداست و هیچکس نمیتواند به آن آگاه شود مگر با رضایت الهی، همان طور که خلقت و آفرینش مخصوص خداست، احیاء بندگان مخصوص خداست اما حضرت [[عیسی]] {{ع}} به اذن الهی آفرینش و احیاء داشت. [[چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)|نفی علم غیب توسط ائمه]] {{عم}} برای جلوگیری از تفکر [[غالیان]] بود که تصور میکردند، [[ائمه]] {{عم}} [[علم ذاتی]] دارند و علم آنان را در عرض علم خدا میدانستند. همین افراد گاه به الوهیت یا [[نبوت]] ائمه نیز قائل میشدند. ائمه خود را [[گنجینهداران علم الهی]] معرفی کرده و فرمودهاند: {{عربی|اندازه=155%|نَحنَُ خُزَّانُ علْمِ اللَّه و نَحنُ تَرَاجِمۀُ وحیِ اللَّه<ref>کلینى، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱، ص ۱۹۲.</ref>}}. امام باقر {{ع}} میفرمایند: {{عربی|اندازه=155%|إِن للَّه تَعالَى علْماً خَاصاً و علْماً عاماً فَأَما الْعلْم الْخَاص فَالْعلْم الَّذي لَم یطْلع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و أَمَّا عِلْمُهُ الْعامُّ فَإِنَّه عِلْمُهُ الَّذي أَطْلَع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و قَد وقَع إِلَینَا منْ رسولِ اللَّه {{صل}}»<ref>خداوند دو نوع علم دارد خاص و عام؛ اما علم خاص علمی است که حتی ملائکه مقرب و انبیا او از آن بیاطلاعاند اما علم عام، علمی است که ملائکه مقرب و انبیا مرسل از آن اطلاع دارند و همان علم از ناحیه رسول خدا {{صل}} به ما رسیده است؛ [[شیخ صدوق]]، التوحید، ص ۱۳۸.</ref>}}.<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، دوفصلنامه مطالعات اهل بیتشناسی، ص ۱۷ و ۱۸.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۷. آقای عظیمی؛}} | {{جمع شدن|۷. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛}} | ||
[[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی شاکر|شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«آیاتی که اشاره شد، دلالت بر اختصاص علم غیب به خداوند متعال به گونۀ مناسب ساحت الهی دارد، و آن علمِ واجب، ذاتی، مرسل و مطلق از حدودی است که کسی شریک در آن نیست و علمی که امکان نعت و توصیف غیر ذات الهی به آن وجود نداد؛ هر چند این بیان منافاتی با این ندارد که غیر خدا متصف به علم امکانی، کسبی، محدود، زاید بر ذات موصوف و عارض بر او داشته باشد؛ و بی شک موجب نقض حصر و اختصاص نمیگردد، چرا که غیبی که مختص به خداوند است همانا آن نوع از علمی است که چیزی در آن مشارکت ندارد بلکه امکان مشارکت در آن ممتنع میباشد زیرا تعدد واجب و شرک را به دنبال خواهد داشت. از این رو آیاتی که دلالت میکنند علم به غیب مختص خداوند سبحان است را باید به علم غیبی که عین ذات خداست و چیزی آن را محدود نمینماید و قیدی آن را مقید نمیکند حل نمود یعنی همان علمی که لایق ساحت قدس الهی است و الّا آگاهی و شهودی که ذاتی نباشد، و محدود و مقید و عرضی باشد اختصاصی به خداوند متعال ندارد بلکه هر کس که ادراک داشته باشد و قدرت ارتباط با خارج و عالم هستی برایش فراهم باشد امکان چنین آگاهی محدود و عرضی برایش فراهم میباشد»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۸. آقای عظیمی؛}} | |||
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | [[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | ||
خط ۸۳: | خط ۸۸: | ||
::::::با توجه به اینکه ابن طاووس، آگاهی امام از امور غیبی را منوط به اراده الهی و وجود مصلحت میداند و تصریح میکند که امامان بسیاری از امور غیبی را میداند نه همه آنها را، روشن میشود که وی از طرفداران محدود بودن علم امام در امور غیبی است، نه عمومیت علم امام»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۱۳.</ref>. | ::::::با توجه به اینکه ابن طاووس، آگاهی امام از امور غیبی را منوط به اراده الهی و وجود مصلحت میداند و تصریح میکند که امامان بسیاری از امور غیبی را میداند نه همه آنها را، روشن میشود که وی از طرفداران محدود بودن علم امام در امور غیبی است، نه عمومیت علم امام»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۱۳.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۹. آقای عرفانی؛}} | ||
[[پرونده:11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]] | [[پرونده:11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۹۰: | خط ۹۵: | ||
::::::اما بدلیل این که شرایط بر او آماده نشده است فعلاً از او غایب است. از بیان علامه بدست میآید که انسان میتواند به اموری که لباس حد و اندازه به خود پوشیدهاند احاطه علمی پیدا کنند و همه آن امور بر او مشهود و او بر همه شاهد باشد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص ۱۶.</ref>. | ::::::اما بدلیل این که شرایط بر او آماده نشده است فعلاً از او غایب است. از بیان علامه بدست میآید که انسان میتواند به اموری که لباس حد و اندازه به خود پوشیدهاند احاطه علمی پیدا کنند و همه آن امور بر او مشهود و او بر همه شاهد باشد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص ۱۶.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۰. آقای عسگرانی؛}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حمید محسنی عسگرانی]]]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حمید محسنی عسگرانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[حمید محسنی عسگرانی]]'''، در مقاله ''«[[محدوده علم امام به نقل از قرآن (مقاله)|محدوده علم امام به نقل از قرآن]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[حمید محسنی عسگرانی]]'''، در مقاله ''«[[محدوده علم امام به نقل از قرآن (مقاله)|محدوده علم امام به نقل از قرآن]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۹۷: | خط ۱۰۲: | ||
::::::پاسخ شبهه در خصوص سه آیه اول: در خصوص سه آیه اول باید گفت که قرآن را باید با تمام آیاتش پذیرفت نه اینکه یک یا چند آیه را ببینیم و سپس بدون نظر کردن در آیات دیگر یک حکم صادر کنیم دقیقا مانند فردی که نماز نمیخواند و وقتی علت را پرسیدند گفت خدا خود در قرآن گفته است {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاة}}﴾}}<ref>سوره نساء: ۴۳.</ref>. یا گفته است "فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّین". اگر در آیات قرآن نظر کنیم میبینیم که آنچه خدا دانستنش را از دیگران نفی میکند علم غیبی است که به اذن خدا نباشد و بگوییم غیر خدا مستقلا به این علم دسترسی دارد و الا خداوند خود میفرماید {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ]]}}﴾}}<ref>«خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این (حالی) که شما بر آن هستید، واگذارد، تا آنکه پلید را از پاک جدا کند. و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند، ولی خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد برمیگزیند. پس، به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و اگر بگروید و پرهیزگاری کنید، برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود»سوره آل عمران: آیه ۱۷۹.</ref>. و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً* إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً]]}}﴾}}<ref>«اودانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که (در این صورت) برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت»سوره جن: ۲۶و۲۷.</ref> | ::::::پاسخ شبهه در خصوص سه آیه اول: در خصوص سه آیه اول باید گفت که قرآن را باید با تمام آیاتش پذیرفت نه اینکه یک یا چند آیه را ببینیم و سپس بدون نظر کردن در آیات دیگر یک حکم صادر کنیم دقیقا مانند فردی که نماز نمیخواند و وقتی علت را پرسیدند گفت خدا خود در قرآن گفته است {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاة}}﴾}}<ref>سوره نساء: ۴۳.</ref>. یا گفته است "فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّین". اگر در آیات قرآن نظر کنیم میبینیم که آنچه خدا دانستنش را از دیگران نفی میکند علم غیبی است که به اذن خدا نباشد و بگوییم غیر خدا مستقلا به این علم دسترسی دارد و الا خداوند خود میفرماید {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ]]}}﴾}}<ref>«خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این (حالی) که شما بر آن هستید، واگذارد، تا آنکه پلید را از پاک جدا کند. و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند، ولی خدا از میان فرستادگانش هر که را بخواهد برمیگزیند. پس، به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و اگر بگروید و پرهیزگاری کنید، برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود»سوره آل عمران: آیه ۱۷۹.</ref>. و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً* إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً]]}}﴾}}<ref>«اودانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که (در این صورت) برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت»سوره جن: ۲۶و۲۷.</ref> | ||
::::::پاسخ شبهه در خصوص آیه چهارم: برای پاسخ به کسانی برای انکار علم غیب امام به آیه چهارم استناد کردهاند بیانات گوهربار حضرت علامه طباطبائی را بیان مینمائیم تا به حول و قوه الهی گرد و غبار شک و شبهه از آئینه دلها زدوده شود. از آنجایی که سؤال ایشان از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و اینکه وی ایشان را از غیب خبر دهد حکایت میکرد از اینکه ایشان ادعای نبوت آن جناب را ادعای علم به غیب تلقی کردهاند، و چون علم به غیب حقیقتش از خدا است، و اگر غیر او هم چیزی از آن دارد به تعلیم خدا و وحی او است لذا دستور داد تا پیغمبرش خود را از ادعای داشتن علم به غیب بری ساخته، و این اشتباه را از ذهن ایشان بیرون کند. سبب حقیقی اختصاص علم غیب به خدای تعالی این است که غیر او هر چه باشد وجودش محدود است، و ممکن نیست که از حدش بیرون شده و به آنچه که خارج از حد او و غایت از او است آگاه شود، و معلوم است که هیچ موجودی غیر محدود و غیر متناهی و محیط به تمام اشیاء نیست مگر خدای تعالی، پس تنها او عالم به غیب است. و لیکن از آنجایی که سؤال کنندگان از رسول خدا{{صل}} فهم ساده و عامیانهشان قاصر از درک این معنا بوده لذا خدای تعالی دستور داده که جواب ایشان را طوری بدهد که در خور فهم ایشان باشد، و آن این است که بگوید: علم غیب آدمی را به تمامی خیر و شرها واقف میسازد، و عاده معقول نیست کسی که به همه خیر و شرها اطلاع دارد از اطلاعات خود استفاده نکند، و اگر کسی تمامی خیرات را به خود جلب نکرده و همه شرور را از خود دفع نمیکند باید بفهمیم که قطعا علم غیب نداشته است. پس جمله" قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی" در صدر آیه توصیف رسول خدا{{صل}} است از خود بنحوی که با نتیجه داشتن علم غیب منافات داشته باشد:" وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ ..."،بیان نتیجه داشتن علم غیب است، تا این دو فصل از آیه نتیجه دهد که وی علم به غیب ندارد، آن گاه جمله" إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ" بیان حقیقت حال آن جناب در ادعایی است که میکند، و آن این است که من فقط مدعی رسالتم و با این ادعا ادعای دیگری ندارد»<ref>[http://www.tebyan-zn.ir/detailed-papers/fardsaeid/446780/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87+%D8%B9%D9%84%D9%85+%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%A8%D9%87+%D9%86%D9%82%D9%84+%D8%A7%D8%B2+%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86+(2)/default.html محدوده علم امام به نقل از قرآن].</ref>. | ::::::پاسخ شبهه در خصوص آیه چهارم: برای پاسخ به کسانی برای انکار علم غیب امام به آیه چهارم استناد کردهاند بیانات گوهربار حضرت علامه طباطبائی را بیان مینمائیم تا به حول و قوه الهی گرد و غبار شک و شبهه از آئینه دلها زدوده شود. از آنجایی که سؤال ایشان از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و اینکه وی ایشان را از غیب خبر دهد حکایت میکرد از اینکه ایشان ادعای نبوت آن جناب را ادعای علم به غیب تلقی کردهاند، و چون علم به غیب حقیقتش از خدا است، و اگر غیر او هم چیزی از آن دارد به تعلیم خدا و وحی او است لذا دستور داد تا پیغمبرش خود را از ادعای داشتن علم به غیب بری ساخته، و این اشتباه را از ذهن ایشان بیرون کند. سبب حقیقی اختصاص علم غیب به خدای تعالی این است که غیر او هر چه باشد وجودش محدود است، و ممکن نیست که از حدش بیرون شده و به آنچه که خارج از حد او و غایت از او است آگاه شود، و معلوم است که هیچ موجودی غیر محدود و غیر متناهی و محیط به تمام اشیاء نیست مگر خدای تعالی، پس تنها او عالم به غیب است. و لیکن از آنجایی که سؤال کنندگان از رسول خدا{{صل}} فهم ساده و عامیانهشان قاصر از درک این معنا بوده لذا خدای تعالی دستور داده که جواب ایشان را طوری بدهد که در خور فهم ایشان باشد، و آن این است که بگوید: علم غیب آدمی را به تمامی خیر و شرها واقف میسازد، و عاده معقول نیست کسی که به همه خیر و شرها اطلاع دارد از اطلاعات خود استفاده نکند، و اگر کسی تمامی خیرات را به خود جلب نکرده و همه شرور را از خود دفع نمیکند باید بفهمیم که قطعا علم غیب نداشته است. پس جمله" قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی" در صدر آیه توصیف رسول خدا{{صل}} است از خود بنحوی که با نتیجه داشتن علم غیب منافات داشته باشد:" وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ ..."،بیان نتیجه داشتن علم غیب است، تا این دو فصل از آیه نتیجه دهد که وی علم به غیب ندارد، آن گاه جمله" إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ" بیان حقیقت حال آن جناب در ادعایی است که میکند، و آن این است که من فقط مدعی رسالتم و با این ادعا ادعای دیگری ندارد»<ref>[http://www.tebyan-zn.ir/detailed-papers/fardsaeid/446780/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87+%D8%B9%D9%84%D9%85+%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%A8%D9%87+%D9%86%D9%82%D9%84+%D8%A7%D8%B2+%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86+(2)/default.html محدوده علم امام به نقل از قرآن].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۱۱. پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی.}} | |||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | |||
'''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | |||
::::::«در این جهت تردید نیست که خداوند متعال به تمام جهان هستی احاطه دارد. غیب و شهود نسبت به او یکسان است. این زمان و آن زمان، این مکان و آن مکان ندارد، چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مکان است و چیزی از او غایب نیست. همان طور که به جهان شهود احاطه دارد، به جهان غیب نیز احاطه دارد. امّا باید دید آیا غیر از خدا کسی میتواند علم به غیب پیدا کند؟ آیا تنها خدا است که به جهان غیب احاطه دارد یا بشر هم میتواند با آن جهان نادیدنی تماس بگیرد؟ | |||
::::::بعضی گفتهاند: علم به غیب مخصوص خدا است و از دیگری حتی پیامبران ساخته نیست و دلیل آنان آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>«کلیدهای غیب نزد اوست. جز او کسی را از غیب آگاهی نیست» سوره انعام: ۵۹.</ref> و نظائر آن است. این مطلب را قبول میکنیم که غیب مطلق و بالذات از مختصّات خدا است. او است که وجودش غیر محدود است و چیزی از او غایب نیست و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد و در علومش احتیاجی به غیر ندارد. پیامبران گرچه از دیگران کاملترند، لیکن به هر حال وجودشان محدود به زمان و مکان است. | |||
::::::بنابراین پیامبران به غیب مطلق دسترسی ندارند، لیکن چنان نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلّی برای بشر محال باشد، بلکه خدایی که مالک غیب و شهود است، میتواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری از غیب را برایشان بگشاید و حقایقی را بر آینه صاف وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه علم غیب را از پیغمبران نفی نکرده، بلکه اثبات کرده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً* إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً]]}}﴾}}<ref>«اودانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که (در این صورت) برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت»سوره جن: ۲۶و۲۷.</ref> چنان که ملاحظه میفرمایید در آیه مذکور میفرماید خدا عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمیکند مگر افراد برگزیده مانند رسول را، معلوم میشود رسول استثنا شده است. او میتواند با تأییدات الهی با جهان غیب مرتبط گردد. در بعضی از آیات میفرماید: ما اخبار غیب را در اختیار پیغمبر قرار میدهیم، مثلاً فرموده: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}﴾}}<ref>«این اخبار غیبی است که به تو وحی میکنیم»سوره آل عمران: آیه ۴۴.</ref>. از این قبیل آیات استفاده میشود خداوند متعال پارهای از حقایق و مطالب غیبی را به وسیله وحی بر پیغمبران نازل میکند. به طور کلّی باید گفت: در این جهت تردید نیست که بر پیغمبران وحی میشود. وحی عبارت است از یک نوع ارتباط مخصوص و تماس مرموز و خارق العاده به واسطه افاضات پروردگار حکیم. دری از غیب به روی پیغمبر باز میشود و پرتوی از عالم نورانی بر گوهر تابناک قلب او میتابد و به وسیله چشم باطن گوشهای از جهان را مشاهده میکند. ناگفته نماند که گرچه پیغمبران میتوانند با جهان غیب تماس بگیرند، ولی به غیب مطلق و نامحدود دسترسی ندارند و بیش از ظرفیت محدودی وجودی خودشان نمیتوانند از آن عالم نامحدود استفاده کنند. به علاوه در این مقدار از علم غیب هم استقلال ندارند و علومشان بالذات نیست، بلکه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند. | |||
::::::غیر از [[انبیا]]، امامان و اولیای خدا نیز به وسیله الهامات الهی از غیب بهرهمند میشوند و لیکن الهام آنان از سنخ وحی نیست. حقایقی از جهان غیب در قلبش القا میشود و روز به روز بلکه ساعت به ساعت بر علمش اضافه میشود. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: مقدار علم پیامبر{{صل}} را از حضرت علی{{ع}} سؤال کردند. فرمود: پیامبر علم جمیع پیامبران را میدانست واز حوادث گذشته و آینده اطلاع داشت. به خدایی که جانم در دست او است سوگند! من همه علوم پیامبر را میدانم و از گذشته و آینده تا قیامت اطلاع دارم. | |||
::::::[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: به خدا سوگند! من از موجودات آسمان و زمین و بهشت و دوزخ اطلاع دارم. حوادث گذشته و آینده را میدانم و همه اینها را از کتاب خدا فهمیدهام. نمونههایی از اخبار غیبی [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و دیگر [[ائمه]]{{عم}} در کتابهای معتبر و در زیارات آمده است که ذکر یک یک آنها از حوصله این مقاله بیرون است»<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||