آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
:::::* '''دوم''' اینکه: بعد از آنکه عمومیت جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}}.<ref>سوره جن: ۲۶.</ref> به وسیله جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}.<ref>سوره جن: ۲۶.</ref> شکسته شد، به صورت عام مخصص در آمده که میتواند باز هم تخصیص بخورد، هم چنان که در مورد بحث در باره انبیا تخصیص خورده، چون آیات قرآنی دلالت دارد بر اینکه بر آن حضرت وحی میشود، مثلا فرموده:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ}}﴾}}<ref>ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی؛ سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref>، و نیز دلالت دارد بر اینکه [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وحی یکی از مصادیق غیب است]]. بنابر این، یک [[پیغمبر]] دسترسی به غیب دارد، همچنان که [[رسول]] دارد، البته این در صورتی است که مراد از رسول در جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}} مقامی مقابل مقام نبوت باشد، و اما اگر منظور مطلق کسانی باشد که از ناحیه خدا به سوی خلق گسیل میشوند [[نبی]] هم از همان کسان است، همچنان که آیه زیر بر این معنا شهادت میدهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ}}﴾}}<ref> و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه ...؛ سوره حج، آیه ۵۲.</ref> چون نبی را هم ارسال شده میداند، و آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ}}﴾}}<ref>و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه ...؛ سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref> پس نبی هم مانند رسول جزو استثنا شدگان از عموم نفی است، بدون اینکه عموم مذکور نیازمند به تخصیص جدیدی بشود. و همچنین در مورد امام به آن معنایی که [[قرآن]] کلمه [[امام]] را در آن استعمال میکند، چون خدای تعالی امام را به صفت [[صبر]] و [[یقین]] توصیف کرده، مثلا میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}﴾}}<ref> و چون [[شکیب]] ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را [[امام|پیشوایانی]] گماردیم که به فرمان ما (مردم را) [[هدایت|رهنمایی]] میکردند؛ سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>، و نیز [[امامان]] را چنین توصیف کرده که پرده و حجاب از پیش رویشان برداشته شده، مثلا فرموده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}﴾}}<ref> و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>، و نیز فرموده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}}﴾}}<ref> هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۵ و ۶.</ref> و ما در بعضی از مباحث سابق در این باره سخن گفتیم. و اما [[ملائکه]] آنچه از [[وحی]] آسمان که قبل از نزولش حمل میکنند، و همچنین آنچه از عالم ملکوت مشاهده میکنند، نسبت به خود آنان شهود است، نه غیب، هر چند که برای ما غیب میباشد، پس نمیتوان ملائکه را مشمول استثنا دانست، علاوه بر این جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}} تنها شامل اهل دنیا میشود که در روی زمین زندگی میکنند و اگر بنا باشد از سکنه زمین تجاوز کنیم تا شامل ملائکه هم باشد، باید مردگان را هم که امور آخرت را که به نص قرآن غیب این عالم است مشاهده میکنند مشمول استثنا بدانیم، و حال آنکه قطعا مشمول نیستند، برای اینکه اگر مردگان هم مشمول باشند دیگر حتی یک نفر هم در تحت عموم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}} باقی نمیماند، چون هر انسان زمینی روزی از دنیا میرود و غیب عالم را میبیند، و در روز قیامت که {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ}}﴾}}، و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ}}﴾}} در بارهاش فرموده، تمامی مردم یک جا مبعوث میشوند، و غیب عالم برای همه مشهود میگردد، پس همانطور که اموات مشمول استثنا نیستند، به خاطر اینکه عالم اموات غیر این عالم است، همچنین ملائکه هم مشمول نیستند، برای اینکه عالمشان غیر این عالم است.(...) | :::::* '''دوم''' اینکه: بعد از آنکه عمومیت جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}}.<ref>سوره جن: ۲۶.</ref> به وسیله جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}.<ref>سوره جن: ۲۶.</ref> شکسته شد، به صورت عام مخصص در آمده که میتواند باز هم تخصیص بخورد، هم چنان که در مورد بحث در باره انبیا تخصیص خورده، چون آیات قرآنی دلالت دارد بر اینکه بر آن حضرت وحی میشود، مثلا فرموده:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ}}﴾}}<ref>ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی؛ سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref>، و نیز دلالت دارد بر اینکه [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وحی یکی از مصادیق غیب است]]. بنابر این، یک [[پیغمبر]] دسترسی به غیب دارد، همچنان که [[رسول]] دارد، البته این در صورتی است که مراد از رسول در جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}} مقامی مقابل مقام نبوت باشد، و اما اگر منظور مطلق کسانی باشد که از ناحیه خدا به سوی خلق گسیل میشوند [[نبی]] هم از همان کسان است، همچنان که آیه زیر بر این معنا شهادت میدهد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ}}﴾}}<ref> و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه ...؛ سوره حج، آیه ۵۲.</ref> چون نبی را هم ارسال شده میداند، و آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ}}﴾}}<ref>و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه ...؛ سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref> پس نبی هم مانند رسول جزو استثنا شدگان از عموم نفی است، بدون اینکه عموم مذکور نیازمند به تخصیص جدیدی بشود. و همچنین در مورد امام به آن معنایی که [[قرآن]] کلمه [[امام]] را در آن استعمال میکند، چون خدای تعالی امام را به صفت [[صبر]] و [[یقین]] توصیف کرده، مثلا میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}﴾}}<ref> و چون [[شکیب]] ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را [[امام|پیشوایانی]] گماردیم که به فرمان ما (مردم را) [[هدایت|رهنمایی]] میکردند؛ سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>، و نیز [[امامان]] را چنین توصیف کرده که پرده و حجاب از پیش رویشان برداشته شده، مثلا فرموده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}﴾}}<ref> و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>، و نیز فرموده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}}﴾}}<ref> هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۵ و ۶.</ref> و ما در بعضی از مباحث سابق در این باره سخن گفتیم. و اما [[ملائکه]] آنچه از [[وحی]] آسمان که قبل از نزولش حمل میکنند، و همچنین آنچه از عالم ملکوت مشاهده میکنند، نسبت به خود آنان شهود است، نه غیب، هر چند که برای ما غیب میباشد، پس نمیتوان ملائکه را مشمول استثنا دانست، علاوه بر این جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}} تنها شامل اهل دنیا میشود که در روی زمین زندگی میکنند و اگر بنا باشد از سکنه زمین تجاوز کنیم تا شامل ملائکه هم باشد، باید مردگان را هم که امور آخرت را که به نص قرآن غیب این عالم است مشاهده میکنند مشمول استثنا بدانیم، و حال آنکه قطعا مشمول نیستند، برای اینکه اگر مردگان هم مشمول باشند دیگر حتی یک نفر هم در تحت عموم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}} باقی نمیماند، چون هر انسان زمینی روزی از دنیا میرود و غیب عالم را میبیند، و در روز قیامت که {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ}}﴾}}، و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ}}﴾}} در بارهاش فرموده، تمامی مردم یک جا مبعوث میشوند، و غیب عالم برای همه مشهود میگردد، پس همانطور که اموات مشمول استثنا نیستند، به خاطر اینکه عالم اموات غیر این عالم است، همچنین ملائکه هم مشمول نیستند، برای اینکه عالمشان غیر این عالم است.(...) | ||
:::::* '''سوم''' اینکه: در آیه شریفه عمومیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}} استثنا شد، به اینکه رسولان به غیب آگاه میشوند. چیزی که هست این را هم میفهماند که رسولان در هر چیزی که تحقق یافتن رسالتشان مشروط به آن باشد که نسبت به آن [[علم غیب]] داشته باشند، این علم را خواهند داشت، حال چه متن رسالتشان از قبیل معارف اعتقادی و شرایع دین و قصص و عبرتها و حکمتها و مواعظ باشد، و چه اینکه نشانیهای رسالتشان باشد و مردم با دیدن آن نشانه و آن [[معجزه]] به [[صدق]] رسول در ادعای رسالتش پی ببرند، هم چنان که در قرآن کریم از بعضی رسولان نمونه هایی از این قبیل حکایت کرده، مثلا در باره [[صالح]] فرموده که به قوم خود گفت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ}}﴾}}<ref>سه روز در خانههای خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعدهای بیدروغ است؛ سوره هود، آیه ۶۵.</ref> و در باره [[عیسی]] فرموده که به بنی اسرائیل فرمود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ]]}}﴾}}<ref>و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>، و نیز آیاتی که در باره وعده های رسولان آمده، و پیشگوییهایی که در خود [[قرآن کریم]] آمده، همه اینها از موارد اظهار غیب است»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/20/86 ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۸۶].</ref>. | :::::* '''سوم''' اینکه: در آیه شریفه عمومیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا]]}}﴾}} استثنا شد، به اینکه رسولان به غیب آگاه میشوند. چیزی که هست این را هم میفهماند که رسولان در هر چیزی که تحقق یافتن رسالتشان مشروط به آن باشد که نسبت به آن [[علم غیب]] داشته باشند، این علم را خواهند داشت، حال چه متن رسالتشان از قبیل معارف اعتقادی و شرایع دین و قصص و عبرتها و حکمتها و مواعظ باشد، و چه اینکه نشانیهای رسالتشان باشد و مردم با دیدن آن نشانه و آن [[معجزه]] به [[صدق]] رسول در ادعای رسالتش پی ببرند، هم چنان که در قرآن کریم از بعضی رسولان نمونه هایی از این قبیل حکایت کرده، مثلا در باره [[صالح]] فرموده که به قوم خود گفت: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ}}﴾}}<ref>سه روز در خانههای خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعدهای بیدروغ است؛ سوره هود، آیه ۶۵.</ref> و در باره [[عیسی]] فرموده که به بنی اسرائیل فرمود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ]]}}﴾}}<ref>و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>، و نیز آیاتی که در باره وعده های رسولان آمده، و پیشگوییهایی که در خود [[قرآن کریم]] آمده، همه اینها از موارد اظهار غیب است»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/20/86 ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۸۶].</ref>. | ||
==پاسخهای دیگر== | ==پاسخهای دیگر== | ||
خط ۷۵: | خط ۷۱: | ||
::::::«طبق آموزههای قرآنی، علم به غیب به صورت تام و تمام فقط در اختیار خداوند است؛ زیرا اوست که احاطه همه جانبه بر تمامی عالم دارد. قرآن در این باره میفرماید: بگو غیب (و معجزات) تنها براى خدا (و به فرمان او) است. [1] با توجه به محدودیت احاطه غیر خدا و احاطه کامل خداوند بر همه چیز، روشن است که علم غیب، مخصوص خداوند است و جز او کسی عالم به غیب نیست؛ زیرا فقط او احاطه کامل به عالم وجود دارد و از عالم غیب و شهادت آگاه است و در حقیقت، همه چیز نسبت به او ، در عالم شهادت قرار میگیرد. اما دیگران، بسته به ظرفیت وجودی و ادراکیشان، برخی امور برایشان مشهود است و برخی دیگر، از دیده و سایر قوای ادراکی آنها، پوشیده است و نسبت به آنها یا اصلاً آگاهی ندارند و یا در سطح بسیار پایینی مطلع اند. بنابراین تخصیص [[علم غیب]] به خداوند مانع از آن نمیشود که برخی اشخاص، به تعلیم الاهی و بر اساس شایستگیهای نفسانی که از خود ابراز میدارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی یابند و نادیدنیها را دیده، و ناشنیدنیها را بشنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده؛ مانند پیامبران و اولیا عنایت مینماید. لذا میبینیم که انبیا از وحی (که امری غیبی است)و یا دیگر امور غیبی خبر میدهند، حوادث آینده را پیشگویی مینمایند و دقیقاً مطابق همان گفتهها، حوادثی رخ میدهد و ...»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | ::::::«طبق آموزههای قرآنی، علم به غیب به صورت تام و تمام فقط در اختیار خداوند است؛ زیرا اوست که احاطه همه جانبه بر تمامی عالم دارد. قرآن در این باره میفرماید: بگو غیب (و معجزات) تنها براى خدا (و به فرمان او) است. [1] با توجه به محدودیت احاطه غیر خدا و احاطه کامل خداوند بر همه چیز، روشن است که علم غیب، مخصوص خداوند است و جز او کسی عالم به غیب نیست؛ زیرا فقط او احاطه کامل به عالم وجود دارد و از عالم غیب و شهادت آگاه است و در حقیقت، همه چیز نسبت به او ، در عالم شهادت قرار میگیرد. اما دیگران، بسته به ظرفیت وجودی و ادراکیشان، برخی امور برایشان مشهود است و برخی دیگر، از دیده و سایر قوای ادراکی آنها، پوشیده است و نسبت به آنها یا اصلاً آگاهی ندارند و یا در سطح بسیار پایینی مطلع اند. بنابراین تخصیص [[علم غیب]] به خداوند مانع از آن نمیشود که برخی اشخاص، به تعلیم الاهی و بر اساس شایستگیهای نفسانی که از خود ابراز میدارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی یابند و نادیدنیها را دیده، و ناشنیدنیها را بشنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده؛ مانند پیامبران و اولیا عنایت مینماید. لذا میبینیم که انبیا از وحی (که امری غیبی است)و یا دیگر امور غیبی خبر میدهند، حوادث آینده را پیشگویی مینمایند و دقیقاً مطابق همان گفتهها، حوادثی رخ میدهد و ...»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر | {{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی؛}} | ||
[[پرونده:141194.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر رفیعی]]]] | [[پرونده:141194.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر رفیعی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر رفیعی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر رفیعی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۸۱: | خط ۷۷: | ||
::::::«ما معتقدیم [[علم غیب ذاتی]] متعلق به خداست و هیچکس نمیتواند به آن آگاه شود مگر با رضایت الهی، همان طور که خلقت و آفرینش مخصوص خداست، احیاء بندگان مخصوص خداست اما حضرت [[عیسی]] {{ع}} به اذن الهی آفرینش و احیاء داشت. [[چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)|نفی علم غیب توسط ائمه]] {{عم}} برای جلوگیری از تفکر [[غالیان]] بود که تصور میکردند، [[ائمه]] {{عم}} [[علم ذاتی]] دارند و علم آنان را در عرض علم خدا میدانستند. همین افراد گاه به الوهیت یا [[نبوت]] ائمه نیز قائل میشدند. ائمه خود را [[گنجینهداران علم الهی]] معرفی کرده و فرمودهاند: {{عربی|اندازه=155%|نَحنَُ خُزَّانُ علْمِ اللَّه و نَحنُ تَرَاجِمۀُ وحیِ اللَّه<ref>کلینى، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱، ص ۱۹۲.</ref>}}. امام باقر {{ع}} میفرمایند: {{عربی|اندازه=155%|إِن للَّه تَعالَى علْماً خَاصاً و علْماً عاماً فَأَما الْعلْم الْخَاص فَالْعلْم الَّذي لَم یطْلع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و أَمَّا عِلْمُهُ الْعامُّ فَإِنَّه عِلْمُهُ الَّذي أَطْلَع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و قَد وقَع إِلَینَا منْ رسولِ اللَّه {{صل}}»<ref>خداوند دو نوع علم دارد خاص و عام؛ اما علم خاص علمی است که حتی ملائکه مقرب و انبیا او از آن بیاطلاعاند اما علم عام، علمی است که ملائکه مقرب و انبیا مرسل از آن اطلاع دارند و همان علم از ناحیه رسول خدا {{صل}} به ما رسیده است؛ [[شیخ صدوق]]، التوحید، ص ۱۳۸.</ref>}}.<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، دوفصلنامه مطالعات اهل بیتشناسی، ص ۱۷ و ۱۸.</ref>. | ::::::«ما معتقدیم [[علم غیب ذاتی]] متعلق به خداست و هیچکس نمیتواند به آن آگاه شود مگر با رضایت الهی، همان طور که خلقت و آفرینش مخصوص خداست، احیاء بندگان مخصوص خداست اما حضرت [[عیسی]] {{ع}} به اذن الهی آفرینش و احیاء داشت. [[چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)|نفی علم غیب توسط ائمه]] {{عم}} برای جلوگیری از تفکر [[غالیان]] بود که تصور میکردند، [[ائمه]] {{عم}} [[علم ذاتی]] دارند و علم آنان را در عرض علم خدا میدانستند. همین افراد گاه به الوهیت یا [[نبوت]] ائمه نیز قائل میشدند. ائمه خود را [[گنجینهداران علم الهی]] معرفی کرده و فرمودهاند: {{عربی|اندازه=155%|نَحنَُ خُزَّانُ علْمِ اللَّه و نَحنُ تَرَاجِمۀُ وحیِ اللَّه<ref>کلینى، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱، ص ۱۹۲.</ref>}}. امام باقر {{ع}} میفرمایند: {{عربی|اندازه=155%|إِن للَّه تَعالَى علْماً خَاصاً و علْماً عاماً فَأَما الْعلْم الْخَاص فَالْعلْم الَّذي لَم یطْلع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و أَمَّا عِلْمُهُ الْعامُّ فَإِنَّه عِلْمُهُ الَّذي أَطْلَع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و قَد وقَع إِلَینَا منْ رسولِ اللَّه {{صل}}»<ref>خداوند دو نوع علم دارد خاص و عام؛ اما علم خاص علمی است که حتی ملائکه مقرب و انبیا او از آن بیاطلاعاند اما علم عام، علمی است که ملائکه مقرب و انبیا مرسل از آن اطلاع دارند و همان علم از ناحیه رسول خدا {{صل}} به ما رسیده است؛ [[شیخ صدوق]]، التوحید، ص ۱۳۸.</ref>}}.<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، دوفصلنامه مطالعات اهل بیتشناسی، ص ۱۷ و ۱۸.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۷. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛}} | {{جمع شدن|۷. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛}} | ||
[[پرونده:11538.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[ تفسیر قرآن مهر (کتاب)| تفسیر قرآن مهر]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«قرآن کریم در آیات بیست و ششم تا بیست و هشتم سوره جن به پیامبران دارای علم غیب و محافظت دقیق از آنان (در انجام مأموریت) اشاره میکند و میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا* لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا]]}}﴾}}<ref>«(او) دانای نهان است و هیچ کس را بر (اسرار) نهانش مسلّط نمیسازد،* جز کسی از فرستاده [ها] که (خدا از او) خشنود باشد؛ پس در حقیقت، او از پیش رویش و از پشت سرش (محافظانی) کمین کرده وارد میسازد،* تا معلوم دارد که یقیناً، رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و همه چیز را از نظر عدد شماره کرده است» سوره جن</ref>. علم غیبِ مخصوص خدا همان علم فعلی است و پیامبران علم غیب بالفعل ندارند، اما هرگاه به رخصتِ الهی اراده کنند خدا به آنان تعلیم میدهد و گاهی مصلحت ایجاب میکند که پیامبر یا امام چیزی را ندانند»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۲۱، ص۲۹۲.]</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۸. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛}} | |||
[[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]] | [[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی شاکر|شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی شاکر|شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«آیاتی که اشاره شد، دلالت بر اختصاص علم غیب به خداوند متعال به گونۀ مناسب ساحت الهی دارد، و آن علمِ واجب، ذاتی، مرسل و مطلق از حدودی است که کسی شریک در آن نیست و علمی که امکان نعت و توصیف غیر ذات الهی به آن وجود نداد؛ هر چند این بیان منافاتی با این ندارد که غیر خدا متصف به علم امکانی، کسبی، محدود، زاید بر ذات موصوف و عارض بر او داشته باشد؛ و بی شک موجب نقض حصر و اختصاص نمیگردد، چرا که غیبی که مختص به خداوند است همانا آن نوع از علمی است که چیزی در آن مشارکت ندارد بلکه امکان مشارکت در آن ممتنع میباشد زیرا تعدد واجب و شرک را به دنبال خواهد داشت. از این رو آیاتی که دلالت میکنند علم به غیب مختص خداوند سبحان است را باید به علم غیبی که عین ذات خداست و چیزی آن را محدود نمینماید و قیدی آن را مقید نمیکند حل نمود یعنی همان علمی که لایق ساحت قدس الهی است و الّا آگاهی و شهودی که ذاتی نباشد، و محدود و مقید و عرضی باشد اختصاصی به خداوند متعال ندارد بلکه هر کس که ادراک داشته باشد و قدرت ارتباط با خارج و عالم هستی برایش فراهم باشد امکان چنین آگاهی محدود و عرضی برایش فراهم میباشد»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱.</ref>. | ::::::«آیاتی که اشاره شد، دلالت بر اختصاص علم غیب به خداوند متعال به گونۀ مناسب ساحت الهی دارد، و آن علمِ واجب، ذاتی، مرسل و مطلق از حدودی است که کسی شریک در آن نیست و علمی که امکان نعت و توصیف غیر ذات الهی به آن وجود نداد؛ هر چند این بیان منافاتی با این ندارد که غیر خدا متصف به علم امکانی، کسبی، محدود، زاید بر ذات موصوف و عارض بر او داشته باشد؛ و بی شک موجب نقض حصر و اختصاص نمیگردد، چرا که غیبی که مختص به خداوند است همانا آن نوع از علمی است که چیزی در آن مشارکت ندارد بلکه امکان مشارکت در آن ممتنع میباشد زیرا تعدد واجب و شرک را به دنبال خواهد داشت. از این رو آیاتی که دلالت میکنند علم به غیب مختص خداوند سبحان است را باید به علم غیبی که عین ذات خداست و چیزی آن را محدود نمینماید و قیدی آن را مقید نمیکند حل نمود یعنی همان علمی که لایق ساحت قدس الهی است و الّا آگاهی و شهودی که ذاتی نباشد، و محدود و مقید و عرضی باشد اختصاصی به خداوند متعال ندارد بلکه هر کس که ادراک داشته باشد و قدرت ارتباط با خارج و عالم هستی برایش فراهم باشد امکان چنین آگاهی محدود و عرضی برایش فراهم میباشد»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۹. آقای عظیمی؛}} | ||
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | [[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | ||
خط ۹۳: | خط ۹۴: | ||
::::::با توجه به اینکه ابن طاووس، آگاهی امام از امور غیبی را منوط به اراده الهی و وجود مصلحت میداند و تصریح میکند که امامان بسیاری از امور غیبی را میداند نه همه آنها را، روشن میشود که وی از طرفداران محدود بودن علم امام در امور غیبی است، نه عمومیت علم امام»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۱۳.</ref>. | ::::::با توجه به اینکه ابن طاووس، آگاهی امام از امور غیبی را منوط به اراده الهی و وجود مصلحت میداند و تصریح میکند که امامان بسیاری از امور غیبی را میداند نه همه آنها را، روشن میشود که وی از طرفداران محدود بودن علم امام در امور غیبی است، نه عمومیت علم امام»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۱۳.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۰. آقای عرفانی؛}} | ||
[[پرونده:11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]] | [[پرونده:11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۱: | ||
::::::اما بدلیل این که شرایط بر او آماده نشده است فعلاً از او غایب است. از بیان علامه بدست میآید که انسان میتواند به اموری که لباس حد و اندازه به خود پوشیدهاند احاطه علمی پیدا کنند و همه آن امور بر او مشهود و او بر همه شاهد باشد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص ۱۶.</ref>. | ::::::اما بدلیل این که شرایط بر او آماده نشده است فعلاً از او غایب است. از بیان علامه بدست میآید که انسان میتواند به اموری که لباس حد و اندازه به خود پوشیدهاند احاطه علمی پیدا کنند و همه آن امور بر او مشهود و او بر همه شاهد باشد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص ۱۶.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۱. آقای عسگرانی؛}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حمید محسنی عسگرانی]]]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حمید محسنی عسگرانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[حمید محسنی عسگرانی]]'''، در مقاله ''«[[محدوده علم امام به نقل از قرآن (مقاله)|محدوده علم امام به نقل از قرآن]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[حمید محسنی عسگرانی]]'''، در مقاله ''«[[محدوده علم امام به نقل از قرآن (مقاله)|محدوده علم امام به نقل از قرآن]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۹: | ||
::::::پاسخ شبهه در خصوص آیه چهارم: برای پاسخ به کسانی برای انکار علم غیب امام به آیه چهارم استناد کردهاند بیانات گوهربار حضرت علامه طباطبائی را بیان مینمائیم تا به حول و قوه الهی گرد و غبار شک و شبهه از آئینه دلها زدوده شود. از آنجایی که سؤال ایشان از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و اینکه وی ایشان را از غیب خبر دهد حکایت میکرد از اینکه ایشان ادعای نبوت آن جناب را ادعای علم به غیب تلقی کردهاند، و چون علم به غیب حقیقتش از خدا است، و اگر غیر او هم چیزی از آن دارد به تعلیم خدا و وحی او است لذا دستور داد تا پیغمبرش خود را از ادعای داشتن علم به غیب بری ساخته، و این اشتباه را از ذهن ایشان بیرون کند. سبب حقیقی اختصاص علم غیب به خدای تعالی این است که غیر او هر چه باشد وجودش محدود است، و ممکن نیست که از حدش بیرون شده و به آنچه که خارج از حد او و غایت از او است آگاه شود، و معلوم است که هیچ موجودی غیر محدود و غیر متناهی و محیط به تمام اشیاء نیست مگر خدای تعالی، پس تنها او عالم به غیب است. و لیکن از آنجایی که سؤال کنندگان از رسول خدا{{صل}} فهم ساده و عامیانهشان قاصر از درک این معنا بوده لذا خدای تعالی دستور داده که جواب ایشان را طوری بدهد که در خور فهم ایشان باشد، و آن این است که بگوید: علم غیب آدمی را به تمامی خیر و شرها واقف میسازد، و عاده معقول نیست کسی که به همه خیر و شرها اطلاع دارد از اطلاعات خود استفاده نکند، و اگر کسی تمامی خیرات را به خود جلب نکرده و همه شرور را از خود دفع نمیکند باید بفهمیم که قطعا علم غیب نداشته است. پس جمله" قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی" در صدر آیه توصیف رسول خدا{{صل}} است از خود بنحوی که با نتیجه داشتن علم غیب منافات داشته باشد:" وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ ..."،بیان نتیجه داشتن علم غیب است، تا این دو فصل از آیه نتیجه دهد که وی علم به غیب ندارد، آن گاه جمله" إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ" بیان حقیقت حال آن جناب در ادعایی است که میکند، و آن این است که من فقط مدعی رسالتم و با این ادعا ادعای دیگری ندارد»<ref>[http://www.tebyan-zn.ir/detailed-papers/fardsaeid/446780/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87+%D8%B9%D9%84%D9%85+%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%A8%D9%87+%D9%86%D9%82%D9%84+%D8%A7%D8%B2+%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86+(2)/default.html محدوده علم امام به نقل از قرآن].</ref>. | ::::::پاسخ شبهه در خصوص آیه چهارم: برای پاسخ به کسانی برای انکار علم غیب امام به آیه چهارم استناد کردهاند بیانات گوهربار حضرت علامه طباطبائی را بیان مینمائیم تا به حول و قوه الهی گرد و غبار شک و شبهه از آئینه دلها زدوده شود. از آنجایی که سؤال ایشان از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و اینکه وی ایشان را از غیب خبر دهد حکایت میکرد از اینکه ایشان ادعای نبوت آن جناب را ادعای علم به غیب تلقی کردهاند، و چون علم به غیب حقیقتش از خدا است، و اگر غیر او هم چیزی از آن دارد به تعلیم خدا و وحی او است لذا دستور داد تا پیغمبرش خود را از ادعای داشتن علم به غیب بری ساخته، و این اشتباه را از ذهن ایشان بیرون کند. سبب حقیقی اختصاص علم غیب به خدای تعالی این است که غیر او هر چه باشد وجودش محدود است، و ممکن نیست که از حدش بیرون شده و به آنچه که خارج از حد او و غایت از او است آگاه شود، و معلوم است که هیچ موجودی غیر محدود و غیر متناهی و محیط به تمام اشیاء نیست مگر خدای تعالی، پس تنها او عالم به غیب است. و لیکن از آنجایی که سؤال کنندگان از رسول خدا{{صل}} فهم ساده و عامیانهشان قاصر از درک این معنا بوده لذا خدای تعالی دستور داده که جواب ایشان را طوری بدهد که در خور فهم ایشان باشد، و آن این است که بگوید: علم غیب آدمی را به تمامی خیر و شرها واقف میسازد، و عاده معقول نیست کسی که به همه خیر و شرها اطلاع دارد از اطلاعات خود استفاده نکند، و اگر کسی تمامی خیرات را به خود جلب نکرده و همه شرور را از خود دفع نمیکند باید بفهمیم که قطعا علم غیب نداشته است. پس جمله" قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی" در صدر آیه توصیف رسول خدا{{صل}} است از خود بنحوی که با نتیجه داشتن علم غیب منافات داشته باشد:" وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ ..."،بیان نتیجه داشتن علم غیب است، تا این دو فصل از آیه نتیجه دهد که وی علم به غیب ندارد، آن گاه جمله" إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ" بیان حقیقت حال آن جناب در ادعایی است که میکند، و آن این است که من فقط مدعی رسالتم و با این ادعا ادعای دیگری ندارد»<ref>[http://www.tebyan-zn.ir/detailed-papers/fardsaeid/446780/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87+%D8%B9%D9%84%D9%85+%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%A8%D9%87+%D9%86%D9%82%D9%84+%D8%A7%D8%B2+%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86+(2)/default.html محدوده علم امام به نقل از قرآن].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۲. پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی.}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
'''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: |