رابطه قلب با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
رابطه قلب با علم معصوم چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۷ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۷
، ۱۷ نوامبر ۲۰۲۱←پاسخهای دیگر
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
[[پرونده:11522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد زمان رستمی|رستمی]] و [[طاهره آلبویه|آلبویه، طاهره]]]] | [[پرونده:11522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد زمان رستمی|رستمی]] و [[طاهره آلبویه|آلبویه، طاهره]]]] | ||
::::::آقای'''[[محمد زمان رستمی]] و خانم [[طاهره آلبویه]] ''' در کتاب ''«[[علم امام (کتاب)|علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای'''[[محمد زمان رستمی]] و خانم [[طاهره آلبویه]] ''' در کتاب ''«[[علم امام (کتاب)|علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | ||
[[قلب]]، معانی مجرد را [[ادراک]] میکند، لیکن در ادراک این معانی با ادراک [[عقل]] در دو چیز تفاوت دارد: | ::::::[[قلب]]، معانی مجرد را [[ادراک]] میکند، لیکن در ادراک این معانی با ادراک [[عقل]] در دو چیز تفاوت دارد: | ||
#آنچه عقل از دور به صورت مفهوم کلی ادراک میکند، قلب از نزدیک به عنوان یک موجود شخصی [[خارجی]] [[واقعی]] [[مشاهده]] میکند<ref>به این معنا که ادراکات قلب، علم حضوری است که یک حقیقت واقعی است به این معنا که جزئی از روح آدمی را تشکیل میدهد و از این لحاظ، موجودی خارجی است.</ref>؛ | ::::::#آنچه عقل از دور به صورت مفهوم کلی ادراک میکند، قلب از نزدیک به عنوان یک موجود شخصی [[خارجی]] [[واقعی]] [[مشاهده]] میکند<ref>به این معنا که ادراکات قلب، علم حضوری است که یک حقیقت واقعی است به این معنا که جزئی از روح آدمی را تشکیل میدهد و از این لحاظ، موجودی خارجی است.</ref>؛ | ||
#عقل به [[دلیل]] انحصار در حصارِ ادراک مفهومی از ادراک بسیاری از [[حقایق]] عاجز است، اما قلب به دلیل [[ادراک شهودی]]<ref>ظهور و تجلی حق بر روح انسان دائمی نیست و میزان این ظهور و تجلی به حسب استعداد قلبی اوست. برای قلبها به حسب استعدادشان گاهی تجلیای دست میدهد که مستلزم حصول شهود و علم حقیقی و موجب حیات روحانی است و با آن تجلی، حق سبحانه سمع و بصر عبد میگردد، و عبد نیز سمع و بصر و سایر صفات حق میشود و این مقام جز به سلوک دست ندهد (حسن حسنزاده آملی، انسان در عرف عرفان، ص۱۱۵-۱۲۵).</ref> بر بسیاری از [[اسرار]] کلی و بلکه جزئی [[عالم]] نیز [[آگاه]] است. | ::::::#عقل به [[دلیل]] انحصار در حصارِ ادراک مفهومی از ادراک بسیاری از [[حقایق]] عاجز است، اما قلب به دلیل [[ادراک شهودی]]<ref>ظهور و تجلی حق بر روح انسان دائمی نیست و میزان این ظهور و تجلی به حسب استعداد قلبی اوست. برای قلبها به حسب استعدادشان گاهی تجلیای دست میدهد که مستلزم حصول شهود و علم حقیقی و موجب حیات روحانی است و با آن تجلی، حق سبحانه سمع و بصر عبد میگردد، و عبد نیز سمع و بصر و سایر صفات حق میشود و این مقام جز به سلوک دست ندهد (حسن حسنزاده آملی، انسان در عرف عرفان، ص۱۱۵-۱۲۵).</ref> بر بسیاری از [[اسرار]] کلی و بلکه جزئی [[عالم]] نیز [[آگاه]] است. | ||
[[معرفت]] و [[شناخت قلبی]]، نخست با [[رؤیاهای صادق]] در [[خواب]] نصیب میشود؛ زیرا [[روح]] در آغاز [[ضعیف]] است و در چنین حالتی با قطع سرگرمیهای بیرونی در حالت خواب، زمینه مناسب برای [[سفر]] درونی فراهم میشود وگرنه آن چشم و گوش که در خواب به مشاهده حقایق نایل میگردند، در [[بیداری]] نیز همراه [[انسان]] هستند. [[نفس]] چون [[قوی]] شود، نه تنها مشاهدات بیرونی بهوسیله [[حواس ظاهری]]، برای او مزاحمتی ایجاد نمیکند، بلکه او را در [[شهود]] خارجی نیز [[یاری]] میرساند. این شهود خارجی که نوعاً برای [[انبیا]] ایجاد میشود، نه از سنخ [[گمان]]، بلکه از صنف قطع و نه از قبیل [[استدلال]] حصولی، بلکه از سنخ شهود حضوری و نه از قبیل شهود عادلانه، بلکه از سنخ شهود [[معصومانه]] است. این [[شهود]] در حدّ نازلِ آن ممکن است نصیب [[مؤمنان]] شود؛ البته این غیر از [[تمثل]] خاطرههای [[نفسانی]] است که از [[حافظه]] به [[خیال]] و از مفهوم [[ذهنی]] به صورت تخیل ترسیم میشود و غیر از تصویر نفسانی، مبدأ دیگری ندارد و نیز غیر از تصویرهای [[شیطانی]] است که به منظور [[اضلال]]، [[اغوا]]، و [[تزیین]]، گاهی در [[رؤیا]] و زمانی در [[بیداری]] در [[نفس انسان]] تأثیر میکند. | ::::::[[معرفت]] و [[شناخت قلبی]]، نخست با [[رؤیاهای صادق]] در [[خواب]] نصیب میشود؛ زیرا [[روح]] در آغاز [[ضعیف]] است و در چنین حالتی با قطع سرگرمیهای بیرونی در حالت خواب، زمینه مناسب برای [[سفر]] درونی فراهم میشود وگرنه آن چشم و گوش که در خواب به مشاهده حقایق نایل میگردند، در [[بیداری]] نیز همراه [[انسان]] هستند. [[نفس]] چون [[قوی]] شود، نه تنها مشاهدات بیرونی بهوسیله [[حواس ظاهری]]، برای او مزاحمتی ایجاد نمیکند، بلکه او را در [[شهود]] خارجی نیز [[یاری]] میرساند. این شهود خارجی که نوعاً برای [[انبیا]] ایجاد میشود، نه از سنخ [[گمان]]، بلکه از صنف قطع و نه از قبیل [[استدلال]] حصولی، بلکه از سنخ شهود حضوری و نه از قبیل شهود عادلانه، بلکه از سنخ شهود [[معصومانه]] است. این [[شهود]] در حدّ نازلِ آن ممکن است نصیب [[مؤمنان]] شود؛ البته این غیر از [[تمثل]] خاطرههای [[نفسانی]] است که از [[حافظه]] به [[خیال]] و از مفهوم [[ذهنی]] به صورت تخیل ترسیم میشود و غیر از تصویر نفسانی، مبدأ دیگری ندارد و نیز غیر از تصویرهای [[شیطانی]] است که به منظور [[اضلال]]، [[اغوا]]، و [[تزیین]]، گاهی در [[رؤیا]] و زمانی در [[بیداری]] در [[نفس انسان]] تأثیر میکند. | ||
وقتی [[قلب]] به [[مقام]] عالی از شهود رسیده باشد، در این حالت همه قوای [[پایینتر]]، آن را [[همراهی]] میکنند، یعنی هم [[عقل]]، معانی کلی را به خوبی دریافت میکند و هم [[قوه]] واهمه، آنچه در آن تنزل میکند به [[نیکی]] در مییابد و هم قوه متخیله آنچنانکه باید صورتگری مینماید و هم [[قوه خیال]] تمام آنچه در حدّ صورت تجلی کرده را [[مشاهده]] میکند و در این حال آنچه که دیده میشود، چه در بیداری و چه در [[خواب]]، همه [[صادق]] است و آنچه گفته میشود همه با واقع مطابق است و شهود صاحب این مقام به [[دلیل]] عصمتی که دارد، [[میزان]] برای مشاهده دیگران است و [[فهم]] او به دلیل [[مصونیت از خطا]]، معیار برای فهم دیگران میگردد<ref>جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج۳، ص۲۶۷-۲۸۲.</ref>. | ::::::وقتی [[قلب]] به [[مقام]] عالی از شهود رسیده باشد، در این حالت همه قوای [[پایینتر]]، آن را [[همراهی]] میکنند، یعنی هم [[عقل]]، معانی کلی را به خوبی دریافت میکند و هم [[قوه]] واهمه، آنچه در آن تنزل میکند به [[نیکی]] در مییابد و هم قوه متخیله آنچنانکه باید صورتگری مینماید و هم [[قوه خیال]] تمام آنچه در حدّ صورت تجلی کرده را [[مشاهده]] میکند و در این حال آنچه که دیده میشود، چه در بیداری و چه در [[خواب]]، همه [[صادق]] است و آنچه گفته میشود همه با واقع مطابق است و شهود صاحب این مقام به [[دلیل]] عصمتی که دارد، [[میزان]] برای مشاهده دیگران است و [[فهم]] او به دلیل [[مصونیت از خطا]]، معیار برای فهم دیگران میگردد<ref>جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج۳، ص۲۶۷-۲۸۲.</ref>. | ||
حداکثر تجرد [[شیطان]] و سقف فعالیت او، تجرد خیالی و وهمی است. مشاهداتی که مربوط به [[عالم]] [[طبیعت]]، خیال و [[وهم]] باشد، در معرض دخالت شیطان قرار گرفته و در نتیجه، حقِ آن آمیخته به [[باطل]] میشود، اما نشئه عقل و قلب و مشاهداتی که به این دو مربوط است، از [[تصرف]] شیطان خارج میباشد<ref>[[محمد زمان رستمی|رستمی، محمد زمان]]، [[طاهره آلبویه|آلبویه، طاهره]]، [[علم امام (کتاب)|علم امام]]، ص۵۷ ـ ۵۹. </ref>. | ::::::حداکثر تجرد [[شیطان]] و سقف فعالیت او، تجرد خیالی و وهمی است. مشاهداتی که مربوط به [[عالم]] [[طبیعت]]، خیال و [[وهم]] باشد، در معرض دخالت شیطان قرار گرفته و در نتیجه، حقِ آن آمیخته به [[باطل]] میشود، اما نشئه عقل و قلب و مشاهداتی که به این دو مربوط است، از [[تصرف]] شیطان خارج میباشد<ref>[[محمد زمان رستمی|رستمی، محمد زمان]]، [[طاهره آلبویه|آلبویه، طاهره]]، [[علم امام (کتاب)|علم امام]]، ص۵۷ ـ ۵۹. </ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||