قصه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
# [[امام صادق]]{{ع}} وقتی شنید: یکی از قصهگویان میگوید: این مجلس، [[مجلسی]] نیست که کسی در آن تیره [[بخت]] شود؛ فرمود: زهی [[خیال]] [[باطل]]؛ آنان سوراخ [[دعا]] را گم کردهاند<ref>بحار الانوار، ج۷۴، ص۲۵۹.</ref>. | # [[امام صادق]]{{ع}} وقتی شنید: یکی از قصهگویان میگوید: این مجلس، [[مجلسی]] نیست که کسی در آن تیره [[بخت]] شود؛ فرمود: زهی [[خیال]] [[باطل]]؛ آنان سوراخ [[دعا]] را گم کردهاند<ref>بحار الانوار، ج۷۴، ص۲۵۹.</ref>. | ||
# امام صادق{{ع}} قصهگویان را [[لعنت]] و فرمود: آنها [[مردم]] را بر ضدّ [[اهل بیت]]{{ع}} میشورانند. آن [[حضرت]] گوش فرا دادن به قصهگویان را [[تحریم]] نمود و آنان را اغواشدگان پیرو [[شاعران]] نامید<ref>بحار الانوار، ج۷۴، ص۲۶۴- ۲۶۵.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۹۰.</ref>. | # امام صادق{{ع}} قصهگویان را [[لعنت]] و فرمود: آنها [[مردم]] را بر ضدّ [[اهل بیت]]{{ع}} میشورانند. آن [[حضرت]] گوش فرا دادن به قصهگویان را [[تحریم]] نمود و آنان را اغواشدگان پیرو [[شاعران]] نامید<ref>بحار الانوار، ج۷۴، ص۲۶۴- ۲۶۵.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۹۰.</ref>. | ||
===[[پیروان]] خطّ علی{{ع}}=== | |||
با رعایت [[انصاف]] در قبال [[حقیقت]] و [[تاریخ]] باید بگوییم که مواضع منفی پیروان [[مکتب]] [[خلافت]] در قبال قصهگویان نسبتا دیرتر از مواضع پیروان مکتب [[اهل بیت]]{{ع}} انجام شده است. [[شیعیان]] اهل بیت{{ع}} به گونههای مختلف حرکت قصّهگویان را [[تکذیب]] میکردند و در جهت ابطال آن گام برمیداشتند. آنها مواضع خود را تقریبا با [[نصایح]] و اندرزهای خاموش و پنهانی بیان کردهاند. این کار مطابق [[مقتضیات زمان]] صورت میگرفت. در آن شرایط میبایست از آشکارگویی مواضع مخالف با [[سیاست]] [[حاکمان]] وقت، هرچند [[ضعیف]] و کم رنگ خودداری میکردند. در اینجا بنا نداریم، لایههای تاریخ را زیر و رو کنیم تا [[دلایل]] و شواهد فراوان از اینجا و آنجا دست و پا کنیم، بلکه به ذکر نمونههایی بسنده میکنیم؛ | |||
* مسلم به سند خود از [[عاصم]] که گفت: نزد [[ابو عبدالرحمن]] سلّمی میآمدیم. او به ما که نوجوانانی تازه بالغ بودیم، میگفت: با قصهگویان جز [[ابو الأحوص]] ننشینید. از [[همنشینی]] با [[شقیق]] بپرهیزید. او همعقیده [[خوارج]] بود<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۱۵۱؛ القصّاص و المذکّرین، ص۱۰۷.</ref>. | |||
* [[عبدالله بن خباب بن ارت]] گفت: پدرم بر من گذشت و من نزد مردی نشسته بودم که قصّه میگفت. پدرم به من چیزی نگفت تا به [[خانه]] آمدم. تازیانهای برداشت و آن قدر مرا زد که خسته شد. او میگفت: آیا با مزدوران؟! این جمله را سه بار تکرار کرد. سپس گفت: این شاخ گاوی است که درآمده، این شاخ گاوی است که درآمده. این عبارت را نیز سه بار گفت<ref>القصّاص و المذکّرین، ص۱۰۴.</ref>. | |||
* [[ابن مسعود]] هم که گفته میشود، به علی{{ع}} [[تمایل]] داشت و به رغم تأثیرپذیری آشکار از سیاستهای عمر، [[ناخشنودی]] خود را از قصهگویان اهل کتاب اظهار کرده است<ref>مجمع الزوائد، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. ابن مسعود که چنین باشد، حال سایر [[اهل]] [[علم]] و [[معرفت]] روشن است. | |||
# گذشت که ابو قلابه میگفت: | |||
علم را جز قصهگویان نکشتند. [[انسان]]، یک سال تمام نزد قصهگو مینشیند، امّا چیزی از او نمیآموزد<ref>السنة قبل التدوین، ص۲۱۳.</ref>. | |||
#یکی از [[صحابه]] نیز میگفت: | |||
قصهگویان عامل ترک [[سنّت پیامبر]]{{صل}} و قطع [[روابط]] [[خویشاوندی]] [[مردم]] بودند<ref>بنگرید: مختصر تاریخ دمشق، ج۱۰، ص۲۰۲.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۹۱.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |