نفاق در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
[[پیمان]] [[حدیبیه]] [[آرامش]] برای [[مسلمین]] به وجود آورده بود؛ زیرا از طرف قریش در [[امان]] بودند و پیامبر{{صل}} از این وضع استفاده کرد و در انتشار [[اسلام]] کوشید. [[زهری]] [[قرارداد صلح]] را یکی از [[فتوحات]] بزرگ اسلام میشمارد و گوید: وقتی [[صلح]] رخ داد و [[نزاع]] میان قریش و مسلمین از میان رفت و [[مردم]] از یکدیگر [[اطمینان]] یافتند، با [[فراغت]] با همدیگر رفت و آمد میکردند و هر کس اندک شعوری داشت اسلام میآورد. شمار کسانی که در مدت دو سال پس از پیمان [[صلح حدیبیه]] اسلام آوردند، از همه کسانی که در همه سالهای پیش، اسلام آورده بودند بیشتر بود<ref>تاریخ سیاسی اسلام، ص۱۴۷.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۲۲۴.</ref>. | [[پیمان]] [[حدیبیه]] [[آرامش]] برای [[مسلمین]] به وجود آورده بود؛ زیرا از طرف قریش در [[امان]] بودند و پیامبر{{صل}} از این وضع استفاده کرد و در انتشار [[اسلام]] کوشید. [[زهری]] [[قرارداد صلح]] را یکی از [[فتوحات]] بزرگ اسلام میشمارد و گوید: وقتی [[صلح]] رخ داد و [[نزاع]] میان قریش و مسلمین از میان رفت و [[مردم]] از یکدیگر [[اطمینان]] یافتند، با [[فراغت]] با همدیگر رفت و آمد میکردند و هر کس اندک شعوری داشت اسلام میآورد. شمار کسانی که در مدت دو سال پس از پیمان [[صلح حدیبیه]] اسلام آوردند، از همه کسانی که در همه سالهای پیش، اسلام آورده بودند بیشتر بود<ref>تاریخ سیاسی اسلام، ص۱۴۷.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۲۲۴.</ref>. | ||
==[[مظلومیت]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[تحقیر]] [[بلال]] توسط [[منافقین]]== | |||
بلال از مجاهدین نستوه و [[یاران]] خستگی ناپذیر [[رسول خدا]] در [[آغاز بعثت]] بود. در آن [[روز]] که [[اعتقاد به وحدانیت]] [[حق تعالی]] جزایش شکنجههای طاقتفرسا بود، بلال در زیر عقوبتها و [[رنجها]] میگفت: {{عربی|أَحد أَحد}} تمامی سختیهای [[مکه]] را [[شاهد]] بود، بعد که به [[مدینه]] [[مهاجرت]] نمود [[یار]] با وفای پیامبر{{صل}} به شمار میرفت. در ضمن [[مؤذن پیامبر]]{{صل}} نیز بود و [[خلوص]] او در [[اذان]] گفتن برای همه واضح بود. الا اینکه منافقین افراد غیر هم [[فکر]] خود را نمیتوانستند [[تحمل]] کنند و لذا وقتی در [[فتح مکه]] پیامبر{{صل}} فرمود: بلال اذان بگو! به جای {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}، اشهد را با سین میگفت: منافقین میخندیدند و میگفتند: مگر [[آدم]] [[قحطی]] است که این باید برود اذان بگوید، مخارج حروف هم که ندارد! حرف را که نمیتواند از مخرج ادا کند! | |||
یکی میگفت: خوش به حال پدرم که مرد و [[اذان بلال]] را نشنید، دیگری میگفت: محمد کلاغی سیاه را بالای بام [[کعبه]] فرستاده تا اذان بگوید، بر [[مسلمانان]] [[طعن]] منافقین گران آمد، موضوع را به پیامبر{{صل}} عرض کردند، پیامبر{{صل}} به جهت رفع تشنج [[مردم]]، بلال را از اذان گفتن منع کرد بلال [[دلشکسته]] شد، [[جبرئیل]] آمد و گفت که [[خداوند]] میفرماید: به غیر از بلال کسی دیگر پشت [[خانه]] من [[مأذون]] نیست اذان بگوید! اذان را برای من میگوید از برای دیگری که نیست! ما همان سین را به جای شین قبول داریم<ref>بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۱۸؛ الخرائج، ج۱، ص۹۷؛ عدة الداعی، ص۲۷.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۲۴۲.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |