آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
| موضوعات وابسته = | | موضوعات وابسته = | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخدهندگان = [[عبدالحسین امینی|امینی]]؛ [[علامه طباطبایی]]؛ [[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]؛ [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]]؛ [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]؛ [[ناصر رفیعی|رفیعی]]؛ [[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر]]؛ [[محمد | | پاسخدهندگان = [[عبدالحسین امینی|امینی]]؛ [[علامه طباطبایی]]؛ [[محمد جواد مغنیه|علامه مغنیه]]؛ [[سید عبدالحسین طیب|طیب]]؛ [[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]؛ [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]]؛ [[مرتضی مطهری|مطهری]]؛ [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]][[سید علی اکبر قرشی|قرشی]]؛ [[حسین مظاهری|مظاهری]]؛ [[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]؛ [[سید جعفر حسینی|حسینی]]؛ [[ناصر رفیعی|رفیعی]]؛ [[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]؛ [[محمد حسن نادم|نادم]]؛ [[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری]]؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر]]؛ [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]]؛ | ||
[[محمد حسین نصیری|نصیری]]؛ [[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]؛ [[حمید محسنی عسگرانی|عسگرانی]]؛ [[مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]]؛ [[عاشورا (وبگاه)|پژوهشگران پایگاه تخصصی عاشورا]]؛ [[پرسمان (وبگاه)|پژوهشگران وبگاه پرسمان]]؛ [[تبیان (وبگاه)|پژوهشگران وبگاه تبیان]] | |||
}} | }} | ||
'''آیا [[علم غیب]] منحصر به خداست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود. | '''آیا [[علم غیب]] منحصر به خداست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
{{جمع شدن|۲. علامه مغنیه؛}} | {{جمع شدن|۲. علامه مغنیه؛}} | ||
[[پرونده:1368241.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد جواد مغنیه|مغنیه]]]] | [[پرونده:1368241.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد جواد مغنیه|مغنیه]]]] | ||
::::::علامه '''[[محمد جواد | ::::::علامه '''[[محمد جواد مغنیه]]''' در کتاب ''«[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«خدا جهان و آنچه را در آن روی داده و روی خواهد داد میداند، خواه جزئی باشد یا کلی، مادی باشد یا معنوی. علم خدا به زمان و کان و یا حالت خاصی منحصر نمیشود؛ زیرا علم او ذاتی است و نه اکتسابی و ذات خدا نه زمان دارد نه مکان و نه با تغییر حالتها و رویدادها تغییر میکند. در حدیث آمده است: کلیدهای غیب پنج است: خداست که میداند که قیامت چه وقت میآید؛ اوست که باران میباراند؛ از آنچه در رحمهاست آگاه است؛ هیچ کس نمیداند که فردا چه چیز به دست خواهد آورد؛ کسی نمیداند که در کدام زمین خواهد مرد. فیلسوف، ملاصدرا گفته است: تمامی اشیا، خواه کلی و خواه جزئی از چشمه فیض او فوران میکند و او مبدأ هر موجودی است، خواه این موجود عقلی باشد یا حسی، ذهنی باشد و یا خارجی، و فیض گرفتن این اشیا از او به معنای آشکار بودن آنها در نزد اوست. | ::::::«خدا جهان و آنچه را در آن روی داده و روی خواهد داد میداند، خواه جزئی باشد یا کلی، مادی باشد یا معنوی. علم خدا به زمان و کان و یا حالت خاصی منحصر نمیشود؛ زیرا علم او ذاتی است و نه اکتسابی و ذات خدا نه زمان دارد نه مکان و نه با تغییر حالتها و رویدادها تغییر میکند. در حدیث آمده است: کلیدهای غیب پنج است: خداست که میداند که قیامت چه وقت میآید؛ اوست که باران میباراند؛ از آنچه در رحمهاست آگاه است؛ هیچ کس نمیداند که فردا چه چیز به دست خواهد آورد؛ کسی نمیداند که در کدام زمین خواهد مرد. فیلسوف، ملاصدرا گفته است: تمامی اشیا، خواه کلی و خواه جزئی از چشمه فیض او فوران میکند و او مبدأ هر موجودی است، خواه این موجود عقلی باشد یا حسی، ذهنی باشد و یا خارجی، و فیض گرفتن این اشیا از او به معنای آشکار بودن آنها در نزد اوست. | ||
::::::متکلم بزرگ، [[علامه حلی]] میگوید: هر موجودی، غیر از خدا، ممکن است و وجودش به خدا اسناد داده میشود. بنابراین، خدا به این موجود آگاهی دارد، خواه جزئی باشد و خواه کلی، قائم به ذات خود باشد یا قائم به غیر، در خارج باشد و یا در ذهن؛ چرا که وجود صورت در ذهنی خواه صورت شیء وجودی باشد و خواه صورت شیء عدمی ممکن و یا ممتنع. در نتیجه، هیچ چیزی از خدا پوشیده نیست: نه ممکنات و نه ممتنعات»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف ج۳].</ref>. | ::::::متکلم بزرگ، [[علامه حلی]] میگوید: هر موجودی، غیر از خدا، ممکن است و وجودش به خدا اسناد داده میشود. بنابراین، خدا به این موجود آگاهی دارد، خواه جزئی باشد و خواه کلی، قائم به ذات خود باشد یا قائم به غیر، در خارج باشد و یا در ذهن؛ چرا که وجود صورت در ذهنی خواه صورت شیء وجودی باشد و خواه صورت شیء عدمی ممکن و یا ممتنع. در نتیجه، هیچ چیزی از خدا پوشیده نیست: نه ممکنات و نه ممتنعات»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف ج۳].</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۵۰: | ||
{{جمع شدن|۳. آیتالله طیب؛}} | {{جمع شدن|۳. آیتالله طیب؛}} | ||
[[پرونده:11785.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید عبدالحسین طیب|طیب]]]] | [[پرونده:11785.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید عبدالحسین طیب|طیب]]]] | ||
آیتالله '''[[سید عبدالحسین | آیتالله '''[[سید عبدالحسین طیب]]''' در کتاب ''«[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
::::::«در اینکه غیر از خداوند [[علم غیب]] دارد یا نه از بعض آیات استفاده میشود که غیر خدا هم [[علم غیب]] دارد مثل آیه شریفه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ }}﴾}} <ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد ؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref> و بسیاری از آیات منحصر میکند [[علم غیب]] را بخدا و در بعض آیات فقط بیان میکند که خداوند عالم بغیب هست ولی انحصار را نمیرساند»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۰]</ref>. | ::::::«در اینکه غیر از خداوند [[علم غیب]] دارد یا نه از بعض آیات استفاده میشود که غیر خدا هم [[علم غیب]] دارد مثل آیه شریفه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ }}﴾}} <ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد ؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref> و بسیاری از آیات منحصر میکند [[علم غیب]] را بخدا و در بعض آیات فقط بیان میکند که خداوند عالم بغیب هست ولی انحصار را نمیرساند»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۰]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۵۵: | خط ۵۶: | ||
{{جمع شدن|۴. آیتالله حسینی طهرانی؛}} | {{جمع شدن|۴. آیتالله حسینی طهرانی؛}} | ||
[[پرونده:11695.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]]] | [[پرونده:11695.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[سید محمد حسین | ::::::آیتالله '''[[سید محمد حسین حسینی طهرانی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ج۱۲ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::*«همۀ علوم و از جمله علم غیب مختصّ به خداست و هیچکس و هیچ موجودی را در آن راه نیست، ولیکن بالاستقلال و بالاصالة، و تمام علومی که از جانب خدا به غیر عنایت شده است افاضه از ناحیۀ او بوده و تمام موجودات هر یک در حدّ خود و به نوبۀ خود دارای علم هستند ولیکن تَبعاً و به افاضۀ خدا و به اعطاء او. و در این صورت بین آیاتی که علم غیب را منحصر به خدا میداند، و بین آیۀ کریمه که رسولان را عالم به غیب میداند و بر غیب راه میدهد هیچگونه تنافی و تضادّی نیست. و نظیر این استقلال و تبعیّت، یا ذاتی و عرضی، و یا اصلی و ظِلّی، در عبارات قرآن کریم بسیار آمده است. همچون آیۀ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ يَتَوَفَّى الأَنفُسَ}}﴾}}،<ref>«خداوند است که جانها را میگیرد»؛ سوره زمر، آیه ۴۲</ref> که دلالت بر حصر دارد؛ با آیه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|حَتَّىَ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا}}﴾}}، <ref>«و تا زمانی که چون مرگ به نزدیکی از شما بیاید رسولان و فرستادگان ما او را قبض روح میکنند». سوره انعام، آیه ۶۱.</ref> و همچون آیۀ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا }}﴾}}،<ref>«و از برای خداست عزّت و از برای رسول او و از برای مؤمنین، ولیکن منافقین نمیدانند»؛ سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref> که در این آیه علاوه بر خدا، عزّت را برای رسول خدا و برای مؤمنین معیّن نموده است و بنابراین [[علم غیب]] برای رسولان خداوند أمری ضروری و حتمی است و منافات با اختصاص آن به خدا ندارد»<ref>[http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam12/imam12.1.htm امامشناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.]</ref>. | :::::*«همۀ علوم و از جمله علم غیب مختصّ به خداست و هیچکس و هیچ موجودی را در آن راه نیست، ولیکن بالاستقلال و بالاصالة، و تمام علومی که از جانب خدا به غیر عنایت شده است افاضه از ناحیۀ او بوده و تمام موجودات هر یک در حدّ خود و به نوبۀ خود دارای علم هستند ولیکن تَبعاً و به افاضۀ خدا و به اعطاء او. و در این صورت بین آیاتی که علم غیب را منحصر به خدا میداند، و بین آیۀ کریمه که رسولان را عالم به غیب میداند و بر غیب راه میدهد هیچگونه تنافی و تضادّی نیست. و نظیر این استقلال و تبعیّت، یا ذاتی و عرضی، و یا اصلی و ظِلّی، در عبارات قرآن کریم بسیار آمده است. همچون آیۀ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ يَتَوَفَّى الأَنفُسَ}}﴾}}،<ref>«خداوند است که جانها را میگیرد»؛ سوره زمر، آیه ۴۲</ref> که دلالت بر حصر دارد؛ با آیه: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|حَتَّىَ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا}}﴾}}، <ref>«و تا زمانی که چون مرگ به نزدیکی از شما بیاید رسولان و فرستادگان ما او را قبض روح میکنند». سوره انعام، آیه ۶۱.</ref> و همچون آیۀ: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا }}﴾}}،<ref>«و از برای خداست عزّت و از برای رسول او و از برای مؤمنین، ولیکن منافقین نمیدانند»؛ سوره نساء، آیه ۱۳۹.</ref> که در این آیه علاوه بر خدا، عزّت را برای رسول خدا و برای مؤمنین معیّن نموده است و بنابراین [[علم غیب]] برای رسولان خداوند أمری ضروری و حتمی است و منافات با اختصاص آن به خدا ندارد»<ref>[http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam12/imam12.1.htm امامشناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.]</ref>. | ||
:::::*«در بسیاری از آیات قرآن میبینیم که [[رسول خدا]] {{صل}} علم غیب را از خود نفی میکند (...) در تمام این آیات و مشابه آنها، رسول خدا نفی علم را از خود به نحو استقلال میکند نه به نحو تبعیّت. یعنی علم اختصاص به خدا دارد، من مستقلاًّ از پیش خود نیاوردهام و خداوند هم به نحو تفویض به من نداده است. من آیینه و آیت و مرآتی هستم از علم خدا. [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم استقلالی ذات اقدس او منحصر در اوست]] و در من که آیینه هستم تجلّی و ظهور دارد و بنابراین نه تنها من علم غیب را ندارم بلکه هیچگونه علم را ندارم. همۀ علوم من از خداست؛ در من ظهور و تجلی کرده است به هر مقدار که او اراده نموده است و در هر زمانی که او خواسته است»<ref>[http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam12/imam12.1.htm امامشناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.]</ref>. | :::::*«در بسیاری از آیات قرآن میبینیم که [[رسول خدا]] {{صل}} علم غیب را از خود نفی میکند (...) در تمام این آیات و مشابه آنها، رسول خدا نفی علم را از خود به نحو استقلال میکند نه به نحو تبعیّت. یعنی علم اختصاص به خدا دارد، من مستقلاًّ از پیش خود نیاوردهام و خداوند هم به نحو تفویض به من نداده است. من آیینه و آیت و مرآتی هستم از علم خدا. [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم استقلالی ذات اقدس او منحصر در اوست]] و در من که آیینه هستم تجلّی و ظهور دارد و بنابراین نه تنها من علم غیب را ندارم بلکه هیچگونه علم را ندارم. همۀ علوم من از خداست؛ در من ظهور و تجلی کرده است به هر مقدار که او اراده نموده است و در هر زمانی که او خواسته است»<ref>[http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam12/imam12.1.htm امامشناسی ج۱۲، ص ۲۲۴.]</ref>. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۲: | ||
{{جمع شدن|۶. آیتالله مطهری؛}} | {{جمع شدن|۶. آیتالله مطهری؛}} | ||
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری]]]] | [[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری|مطهری]]]] | ||
:::::: | ::::::آیتالله '''[[مرتضی مطهری]]''' در کتاب ''«[http://www.mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=363&BookArticleID=126798 مجموعه آثار شهید مطهری]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«ما در قرآن داریم که: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام:۵۹.</ref> آنجا که خداوند میخواهد آدم را خلیفه در زمین قرار دهد، ملائکه به عنوان سؤال میگویند: تو کسی را در زمین خلیفه قرار میدهی که شر و فساد و خونریزی میکند؟ اینجا این غیبگویی و پیشبینی ملکهایی که این سؤال را کردهاند چگونه است؟ آنها از کجا میدانستند که انسان در آینده میآید در زمین شر و فساد یا خونریزی میکند؟ استاد: اینکه آنها از کجا میدانستند، این را ما نمیدانیم و از حدود اطلاعات ما خارج است، ولی بحث ما راجع به خود غیب است و از این جهت مسأله قابل بحث است. {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}﴾}} ناظر به این مطلب است که تنها موجودی که همه چیز برای او شهود است و هیچ چیزی برای او نهان نیست خداست، یعنی برای خدا نهانی وجود ندارد. برای غیر خدا نهان و آشکار وجود دارد، غیب و شهادت وجود دارد، اما این غیب و شهادتها نسبی است، یعنی یک چیزی برای من و شما غیب است، برای کسی دیگر غیب نیست. فرض کنید این اتاق الآن برای ما شهادت است (اگر ما از این اتاق خبر بدهیم، برای ما غیب نیست) اما کسی که دو حیاط آن طرفتر هست، اگر الآن بگوید در این اتاق چه میگذرد، او از غیب گفته است، چون برای او غیب است و برای ما نیست. نسبت به آینده نیز همین طور است، برای ما الآن آینده نهان است، ما الآن نمیدانیم وضع الواح سماویّه چگونه است، لوح محفوظ که در قرآن آمده است معنایش چیست و وضعش چیست، اما اگر کسی از راهی از لوح محفوظ اطلاع داشته باشد و از آنجا بتواند عالم را بخواند، آینده دیگر برای او غیب نیست، شهادت است. در نهج البلاغه آمده است که [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} یک جریانی را که مربوط به آینده بود خبر داد. کسی عرض کرد: یا امیر المؤمنین، تو داری از غیب خبر میدهی و قرآن میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}﴾}} حضرت خندید و فرمود: این غیب نیست من غیب نمیگویم، من از معلّم یاد گرفتهام، حالا دارم برای شما نقل میکنم، این را پیغمبر به من گفته و من دارم به شما میگویم. پیغمبر از کجا میگوید؟ به پیغمبر از طریق وحی اطلاع رسیده است. پس پیغمبر هم در ذات خودش از آینده خبر ندارد، ولی وقتی که به او اطلاع دادند [با خبر میشود]، بالأخره بر میگردد به مدبّر اصلی، وقتی که مسأله را آن مدبّر اصلی به اطلاع کسی رساند و او از آنجا یاد گرفت و گفت، آن علم غیب نیست. | ::::::«ما در قرآن داریم که: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام:۵۹.</ref> آنجا که خداوند میخواهد آدم را خلیفه در زمین قرار دهد، ملائکه به عنوان سؤال میگویند: تو کسی را در زمین خلیفه قرار میدهی که شر و فساد و خونریزی میکند؟ اینجا این غیبگویی و پیشبینی ملکهایی که این سؤال را کردهاند چگونه است؟ آنها از کجا میدانستند که انسان در آینده میآید در زمین شر و فساد یا خونریزی میکند؟ استاد: اینکه آنها از کجا میدانستند، این را ما نمیدانیم و از حدود اطلاعات ما خارج است، ولی بحث ما راجع به خود غیب است و از این جهت مسأله قابل بحث است. {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}﴾}} ناظر به این مطلب است که تنها موجودی که همه چیز برای او شهود است و هیچ چیزی برای او نهان نیست خداست، یعنی برای خدا نهانی وجود ندارد. برای غیر خدا نهان و آشکار وجود دارد، غیب و شهادت وجود دارد، اما این غیب و شهادتها نسبی است، یعنی یک چیزی برای من و شما غیب است، برای کسی دیگر غیب نیست. فرض کنید این اتاق الآن برای ما شهادت است (اگر ما از این اتاق خبر بدهیم، برای ما غیب نیست) اما کسی که دو حیاط آن طرفتر هست، اگر الآن بگوید در این اتاق چه میگذرد، او از غیب گفته است، چون برای او غیب است و برای ما نیست. نسبت به آینده نیز همین طور است، برای ما الآن آینده نهان است، ما الآن نمیدانیم وضع الواح سماویّه چگونه است، لوح محفوظ که در قرآن آمده است معنایش چیست و وضعش چیست، اما اگر کسی از راهی از لوح محفوظ اطلاع داشته باشد و از آنجا بتواند عالم را بخواند، آینده دیگر برای او غیب نیست، شهادت است. در نهج البلاغه آمده است که [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} یک جریانی را که مربوط به آینده بود خبر داد. کسی عرض کرد: یا امیر المؤمنین، تو داری از غیب خبر میدهی و قرآن میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}﴾}} حضرت خندید و فرمود: این غیب نیست من غیب نمیگویم، من از معلّم یاد گرفتهام، حالا دارم برای شما نقل میکنم، این را پیغمبر به من گفته و من دارم به شما میگویم. پیغمبر از کجا میگوید؟ به پیغمبر از طریق وحی اطلاع رسیده است. پس پیغمبر هم در ذات خودش از آینده خبر ندارد، ولی وقتی که به او اطلاع دادند [با خبر میشود]، بالأخره بر میگردد به مدبّر اصلی، وقتی که مسأله را آن مدبّر اصلی به اطلاع کسی رساند و او از آنجا یاد گرفت و گفت، آن علم غیب نیست. | ||
::::::یک نکته که هست این است که از همین راه تعلیم و تعلّم هم هیچ کس نیست که بر جمیع نهانها اطلاع پیدا کند جز خدا، یعنی آنهایی که اطلاع پیدا میکنند به غیب، به بعضی از غیبها اطلاع پیدا میکنند. {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن:۲۶و۲۷.</ref> خداوند مسلط نمیکند بر نهان خودش احدی را، مگر افرادی از رسولان که آنها را مورد رضایت خودش بپسندد و افراد شایستهای را انتخاب کند. | ::::::یک نکته که هست این است که از همین راه تعلیم و تعلّم هم هیچ کس نیست که بر جمیع نهانها اطلاع پیدا کند جز خدا، یعنی آنهایی که اطلاع پیدا میکنند به غیب، به بعضی از غیبها اطلاع پیدا میکنند. {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن:۲۶و۲۷.</ref> خداوند مسلط نمیکند بر نهان خودش احدی را، مگر افرادی از رسولان که آنها را مورد رضایت خودش بپسندد و افراد شایستهای را انتخاب کند. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۱: | ||
{{جمع شدن|۷. آیتالله قرشی؛}} | {{جمع شدن|۷. آیتالله قرشی؛}} | ||
[[پرونده:11713.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی اکبر قرشی|قرشی]]]] | [[پرونده:11713.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی اکبر قرشی|قرشی]]]] | ||
:::::: | ::::::آیتالله '''[[سید علی اکبر قرشی]]''' در تفسیر ''«[[احسن الحدیث (کتاب)|احسن الحدیث]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[علم غیب]] مخصوص خداست [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} نیز با تعلیم خدا میدانند و این مخالف مخصوص بودن به خدا نیست، خداوند بسیاری از غیب را به رسول خودش آموخت، آن حضرت نیز به اوصیاء خودش تعلیم فرمود: هر وقت از آنها سؤال میشد که آیا [[علم غیب]] میدانید؟ جواب میدادند: نه، این علمی است که خدا به رسولش و او به ما تعلیم فرموده است»<ref>احسن الحدیث، ج ۱، ص ۱۴۴.</ref>. | ::::::«[[علم غیب]] مخصوص خداست [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} نیز با تعلیم خدا میدانند و این مخالف مخصوص بودن به خدا نیست، خداوند بسیاری از غیب را به رسول خودش آموخت، آن حضرت نیز به اوصیاء خودش تعلیم فرمود: هر وقت از آنها سؤال میشد که آیا [[علم غیب]] میدانید؟ جواب میدادند: نه، این علمی است که خدا به رسولش و او به ما تعلیم فرموده است»<ref>احسن الحدیث، ج ۱، ص ۱۴۴.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۸۶: | خط ۸۷: | ||
{{جمع شدن|۸. آیتالله جوادی آملی؛}} | {{جمع شدن|۸. آیتالله جوادی آملی؛}} | ||
[[پرونده:769540432.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]]] | [[پرونده:769540432.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]]] | ||
:::::: | ::::::آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]''' در کتاب ''«[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«آسمانها و زمین، ظاهری مشهود دارند و باطنی نامشهود که از آن به [[غیب]] تعبیر میشود و به خدای سبحان اختصاص دارد: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۲۳ سوره هود علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ]]}}﴾}}. ظاهر آسمانها و زمین دنیاست و باطن آن، آخرت. خدایی که هر کاری بخواهد حکیمانه انجام میدهد: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاء}}﴾<ref>«خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا میدارد و خداوند ستمگران را بیراه میگذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد» سورۀ ابراهیم، آیه ۲۷</ref>}} هم مُلک جهان به دست اوست: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}﴾<ref>«بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست» سورۀ ملک، آیۀ ۱</ref>}}؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}﴾<ref>«و فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند بر هر کاری تواناست» سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۸۹</ref>}}، هم ملکوت آن: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾<ref>«پس پاکا آنکه فرمانفرمایی «5» هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» سورۀ یس، آیۀ ۸۳</ref>}}، پس هم امر ظاهر مشهود؛ هم امر باطن نامشهود به دست اوست» <ref>تسنیم، ج ۳۹، ص ۶۴۶.</ref>. | ::::::«آسمانها و زمین، ظاهری مشهود دارند و باطنی نامشهود که از آن به [[غیب]] تعبیر میشود و به خدای سبحان اختصاص دارد: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۲۳ سوره هود علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ]]}}﴾}}. ظاهر آسمانها و زمین دنیاست و باطن آن، آخرت. خدایی که هر کاری بخواهد حکیمانه انجام میدهد: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاء}}﴾<ref>«خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا میدارد و خداوند ستمگران را بیراه میگذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد» سورۀ ابراهیم، آیه ۲۷</ref>}} هم مُلک جهان به دست اوست: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}﴾<ref>«بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست» سورۀ ملک، آیۀ ۱</ref>}}؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}﴾<ref>«و فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند بر هر کاری تواناست» سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۸۹</ref>}}، هم ملکوت آن: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}﴾<ref>«پس پاکا آنکه فرمانفرمایی «5» هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» سورۀ یس، آیۀ ۸۳</ref>}}، پس هم امر ظاهر مشهود؛ هم امر باطن نامشهود به دست اوست» <ref>تسنیم، ج ۳۹، ص ۶۴۶.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۹۷: | خط ۹۸: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۱۰. | {{جمع شدن|۱۰. آیتالله مظاهری؛}} | ||
[[پرونده:1368246.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[حسین مظاهری]]]] | [[پرونده:1368246.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[حسین مظاهری|مظاهری]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[حسین | ::::::آیتالله '''[[حسین مظاهری]]''' در کتاب ''«[[پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم (کتاب)|پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«اگر مراد از علم غیب، علم حصولی باشد، دو معنا را میتوان تصور کرد: | ::::::«اگر مراد از علم غیب، علم حصولی باشد، دو معنا را میتوان تصور کرد: | ||
:::::# علم به نظام ضروری که اراده و منشأ آن در این علم وجود دارد. پیش از این بیان شد که این علم از مبادی اراده نیست و تأثیری در اراده ندارد. بلکه علم به علومی است که مبادی و منشأ اراده و مراد را تشکیل میدهند. | :::::# علم به نظام ضروری که اراده و منشأ آن در این علم وجود دارد. پیش از این بیان شد که این علم از مبادی اراده نیست و تأثیری در اراده ندارد. بلکه علم به علومی است که مبادی و منشأ اراده و مراد را تشکیل میدهند. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۹: | ||
{{جمع شدن|۱۱. آیت الله هادوی تهرانی؛}} | {{جمع شدن|۱۱. آیت الله هادوی تهرانی؛}} | ||
[[پرونده:11718.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]]] | [[پرونده:11718.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مهدی هادوی تهرانی|هادوی تهرانی]]]] | ||
[[اسلام کوئست (وبگاه)|وبگاه اسلام کوئست]] وابسته به آیتالله '''[[مهدی | [[اسلام کوئست (وبگاه)|وبگاه اسلام کوئست]] وابسته به آیتالله '''[[مهدی هادوی تهرانی]]''' در اینباره آورده است: | ||
::::::«طبق آموزههای قرآنی، علم به غیب به صورت تام و تمام فقط در اختیار خداوند است؛ زیرا اوست که احاطه همه جانبه بر تمامی عالم دارد. قرآن در این باره میفرماید: بگو غیب و معجزات تنها براى خدا و به فرمان او است. با توجه به محدودیت احاطه غیر خدا و احاطه کامل خداوند بر همه چیز، روشن است که علم غیب، مخصوص خداوند است و جز او کسی عالم به غیب نیست؛ زیرا فقط او احاطه کامل به عالم وجود دارد و از عالم غیب و شهادت آگاه است و در حقیقت، همه چیز نسبت به او ، در عالم شهادت قرار میگیرد. اما دیگران، بسته به ظرفیت وجودی و ادراکیشان، برخی امور برایشان مشهود است و برخی دیگر، از دیده و سایر قوای ادراکی آنها، پوشیده است و نسبت به آنها یا اصلاً آگاهی ندارند و یا در سطح بسیار پایینی مطلع اند. بنابراین تخصیص [[علم غیب]] به خداوند مانع از آن نمیشود که برخی اشخاص، به تعلیم الاهی و بر اساس شایستگیهای نفسانی که از خود ابراز میدارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی یابند و نادیدنیها را دیده، و ناشنیدنیها را بشنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده؛ مانند پیامبران و اولیا عنایت مینماید. لذا میبینیم که [[انبیا]] از [[وحی]] که امری غیبی استو یا دیگر امور غیبی خبر میدهند، حوادث آینده را پیشگویی مینمایند و دقیقاً مطابق همان گفتهها، حوادثی رخ میدهد و ...»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | ::::::«طبق آموزههای قرآنی، علم به غیب به صورت تام و تمام فقط در اختیار خداوند است؛ زیرا اوست که احاطه همه جانبه بر تمامی عالم دارد. قرآن در این باره میفرماید: بگو غیب و معجزات تنها براى خدا و به فرمان او است. با توجه به محدودیت احاطه غیر خدا و احاطه کامل خداوند بر همه چیز، روشن است که علم غیب، مخصوص خداوند است و جز او کسی عالم به غیب نیست؛ زیرا فقط او احاطه کامل به عالم وجود دارد و از عالم غیب و شهادت آگاه است و در حقیقت، همه چیز نسبت به او ، در عالم شهادت قرار میگیرد. اما دیگران، بسته به ظرفیت وجودی و ادراکیشان، برخی امور برایشان مشهود است و برخی دیگر، از دیده و سایر قوای ادراکی آنها، پوشیده است و نسبت به آنها یا اصلاً آگاهی ندارند و یا در سطح بسیار پایینی مطلع اند. بنابراین تخصیص [[علم غیب]] به خداوند مانع از آن نمیشود که برخی اشخاص، به تعلیم الاهی و بر اساس شایستگیهای نفسانی که از خود ابراز میدارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی یابند و نادیدنیها را دیده، و ناشنیدنیها را بشنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده؛ مانند پیامبران و اولیا عنایت مینماید. لذا میبینیم که [[انبیا]] از [[وحی]] که امری غیبی استو یا دیگر امور غیبی خبر میدهند، حوادث آینده را پیشگویی مینمایند و دقیقاً مطابق همان گفتهها، حوادثی رخ میدهد و ...»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۵: | ||
{{جمع شدن|۱۲. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛}} | {{جمع شدن|۱۲. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛}} | ||
[[پرونده:6353525282.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر حسینی|حسینی]]]] | [[پرونده:6353525282.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر حسینی|حسینی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«[[علم به غیب]] و آنچه در پس بوده است و دانستن اتفاقات گذشته و آینده برای تمام انسانها همچون علم به شهود امکانپذیر است. مشروط به اینکه آن را از عالمی که خداوند متعال به او حقائق را آموخته اقتباس نمایند و هیچگونه مانعی در آن نیست. آیا مگر آنچه را که مؤمنین به آن اعتقاد دارند از قبیل: ایمان به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران الهی و روز قیامت و بهشت و دوزخ و زندگانی پس از مرگ و لقاء پروردگار و محاسبه در روز رستاخیز و ثواب و عقاب و حور و قصور و تمام اینها از مصادیق ایمان و [[علم به غیب]] نیست؟ بلکه خداوند در وصف متقین میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ}}﴾}}<ref>سوره بقره آیه ۳.</ref> و نیز فرموده: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا}}﴾}}<ref>سوره مریم آیه ۶۱.</ref> البته از آنجا که مقام نبوت و منصب رسالت الهی اقتضا دارد که شخص نبی بیش از دیگران از ماجراهای گذشته و اتفاقات آینده آگاه باشد خداوند [[انبیا]] و [[اولیا]] خاصش را از اسرار بیشتری آگاه میسازد لذا میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}}﴾}}<ref>سوره هود آیه ۱۲۰.</ref> و از این رو داستانهای پیامبران گذشته را برای پیامبرش بازگو کرده و پس از بیان داستان مریم در سوره آل عمران آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}﴾}}<ref>سوره آل عمران آیه ۴۴.</ref> و داستان برادران یوسف در سوره یوسف آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}﴾}}<ref>سوره یوسف آیه ۱۰۳.</ref> و همچنین پس از نقل داستان نوح در سوره هود آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ]]}}﴾}}<ref>سوره هود آیه ۴۹.</ref>. بدیهی است که خداوند متعال اینگونه علم غیب را فقط به [[انبیا]] و [[اولیا]] خاصش عنایت میفرماید و دو آیه شریفه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>سوره جن آیه ۲۶و۲۷.</ref> گواه این مدعا است. و همچنین در سوره بقره، آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ]]}}﴾}}<ref>سوره بقره آیه ۲۵۵.</ref>. | ::::::«[[علم به غیب]] و آنچه در پس بوده است و دانستن اتفاقات گذشته و آینده برای تمام انسانها همچون علم به شهود امکانپذیر است. مشروط به اینکه آن را از عالمی که خداوند متعال به او حقائق را آموخته اقتباس نمایند و هیچگونه مانعی در آن نیست. آیا مگر آنچه را که مؤمنین به آن اعتقاد دارند از قبیل: ایمان به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران الهی و روز قیامت و بهشت و دوزخ و زندگانی پس از مرگ و لقاء پروردگار و محاسبه در روز رستاخیز و ثواب و عقاب و حور و قصور و تمام اینها از مصادیق ایمان و [[علم به غیب]] نیست؟ بلکه خداوند در وصف متقین میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ}}﴾}}<ref>سوره بقره آیه ۳.</ref> و نیز فرموده: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا}}﴾}}<ref>سوره مریم آیه ۶۱.</ref> البته از آنجا که مقام نبوت و منصب رسالت الهی اقتضا دارد که شخص نبی بیش از دیگران از ماجراهای گذشته و اتفاقات آینده آگاه باشد خداوند [[انبیا]] و [[اولیا]] خاصش را از اسرار بیشتری آگاه میسازد لذا میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}}﴾}}<ref>سوره هود آیه ۱۲۰.</ref> و از این رو داستانهای پیامبران گذشته را برای پیامبرش بازگو کرده و پس از بیان داستان مریم در سوره آل عمران آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}﴾}}<ref>سوره آل عمران آیه ۴۴.</ref> و داستان برادران یوسف در سوره یوسف آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}﴾}}<ref>سوره یوسف آیه ۱۰۳.</ref> و همچنین پس از نقل داستان نوح در سوره هود آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ]]}}﴾}}<ref>سوره هود آیه ۴۹.</ref>. بدیهی است که خداوند متعال اینگونه علم غیب را فقط به [[انبیا]] و [[اولیا]] خاصش عنایت میفرماید و دو آیه شریفه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>سوره جن آیه ۲۶و۲۷.</ref> گواه این مدعا است. و همچنین در سوره بقره، آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ]]}}﴾}}<ref>سوره بقره آیه ۲۵۵.</ref>. | ||
:::::: '''نتیجه اینکه:''' گرچه آیه شریفه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ}}﴾}} که در بیان اصل شبهه به آن استدلال شده است دلالت دارد که [[علم غیب]] مخصوص خدا است و کسی از آن اطلاعی ندارد، ولی در آیات دیگر قرآن برگزیدگان خدا و کسانی که مشیت الهی به آگاهی آنان به [[علم غیب]] تعلق گرفته استثنا شدهاند. بنابراین [[انبیاء]] [[اولیاء]] و مؤمنین به گواهی قرآن کریم دارای [[علم غیب]] میباشند ولی بهره [[انبیاء]] و [[اولیاء]] بیش از سایر مؤمنین است. (...) البته [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و وارثان علمش در عمل کردن بر طبق آنچه را که میدانند و حتی آگاه ساختن دیگران به بخشی از آن نیاز به دستور خدای متعال دارند و هر یک از این سه مرحله یک: [[علم به غیبت]]، دوم: عمل بر طبق آن، سوم: اعلام به دیگران جدای از هم میباشد و علم به غیبت هیچگاه مستلزم عمل بر طبق آن نیست و همچنین اعلام تمام یا بخشی از آن به مردم هیچ ضرورتی ندارد و منوط به تشخیص مصلحت است. کسی از همه چیز با خبر است که در هر زمان و هر مکان حاضر و ناظر باشد و بر تمام اشیاء احاطه کامل داشته باشد و او تنها ذات پاک خداوند متعال است، او است که استقلالا و به صورت نامحدود از آنچه بوده و خواهد بود آگاه است. اما غیر او که وجودش محدود به زمان و مکان معینی است طبعا نمیتواند از همه چیز باخبر باشد خداوند در سوره نمل میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}﴾}}<ref>سوره نمل آیه ۶۵.</ref>. ولی این منافات ندارد که خدا بخشی از علم غیب را که مصلحت میداند و برای تکمیل رهبری رهبران الهی لازم است در اختیار آنان بگذارد، و این علم غیب مستقل و بالذات نیست بلکه علم غیب بالعوض است یعنی یادگیری و تعلم از علام الغیوب آیاتی از قرآن نیز بر این معنی دلالت دارد که قبلا به آنها اشاره شد کسی علم غیب ندارد جز رسولانی که مورد رضایت او هستند»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%86%D9%87%D8%AC%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&option=com_mtree&task=readonline&link_id=2626&page=58&chkhashk=BF1C0AAA0E&Itemid= آشنایی با نهجالبلاغه امام علی، ص۵۸]</ref> | :::::: '''نتیجه اینکه:''' گرچه آیه شریفه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ}}﴾}} که در بیان اصل شبهه به آن استدلال شده است دلالت دارد که [[علم غیب]] مخصوص خدا است و کسی از آن اطلاعی ندارد، ولی در آیات دیگر قرآن برگزیدگان خدا و کسانی که مشیت الهی به آگاهی آنان به [[علم غیب]] تعلق گرفته استثنا شدهاند. بنابراین [[انبیاء]] [[اولیاء]] و مؤمنین به گواهی قرآن کریم دارای [[علم غیب]] میباشند ولی بهره [[انبیاء]] و [[اولیاء]] بیش از سایر مؤمنین است. (...) البته [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و وارثان علمش در عمل کردن بر طبق آنچه را که میدانند و حتی آگاه ساختن دیگران به بخشی از آن نیاز به دستور خدای متعال دارند و هر یک از این سه مرحله یک: [[علم به غیبت]]، دوم: عمل بر طبق آن، سوم: اعلام به دیگران جدای از هم میباشد و علم به غیبت هیچگاه مستلزم عمل بر طبق آن نیست و همچنین اعلام تمام یا بخشی از آن به مردم هیچ ضرورتی ندارد و منوط به تشخیص مصلحت است. کسی از همه چیز با خبر است که در هر زمان و هر مکان حاضر و ناظر باشد و بر تمام اشیاء احاطه کامل داشته باشد و او تنها ذات پاک خداوند متعال است، او است که استقلالا و به صورت نامحدود از آنچه بوده و خواهد بود آگاه است. اما غیر او که وجودش محدود به زمان و مکان معینی است طبعا نمیتواند از همه چیز باخبر باشد خداوند در سوره نمل میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}﴾}}<ref>سوره نمل آیه ۶۵.</ref>. ولی این منافات ندارد که خدا بخشی از علم غیب را که مصلحت میداند و برای تکمیل رهبری رهبران الهی لازم است در اختیار آنان بگذارد، و این علم غیب مستقل و بالذات نیست بلکه علم غیب بالعوض است یعنی یادگیری و تعلم از علام الغیوب آیاتی از قرآن نیز بر این معنی دلالت دارد که قبلا به آنها اشاره شد کسی علم غیب ندارد جز رسولانی که مورد رضایت او هستند»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%86%D9%87%D8%AC%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&option=com_mtree&task=readonline&link_id=2626&page=58&chkhashk=BF1C0AAA0E&Itemid= آشنایی با نهجالبلاغه امام علی، ص۵۸]</ref> | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۸: | ||
{{جمع شدن|۱۴. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛}} | {{جمع شدن|۱۴. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛}} | ||
[[پرونده:11538.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]] | [[پرونده:11538.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[ تفسیر قرآن مهر (کتاب)| تفسیر قرآن مهر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«قرآن کریم در آیات بیست و ششم تا بیست و هشتم سوره جن به پیامبران دارای علم غیب و محافظت دقیق از آنان (در انجام مأموریت) اشاره میکند و میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا* لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا]]}}﴾}}<ref>«(او) دانای نهان است و هیچ کس را بر (اسرار) نهانش مسلّط نمیسازد،* جز کسی از فرستاده [ها] که (خدا از او) خشنود باشد؛ پس در حقیقت، او از پیش رویش و از پشت سرش (محافظانی) کمین کرده وارد میسازد،* تا معلوم دارد که یقیناً، رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و همه چیز را از نظر عدد شماره کرده است» سوره جن</ref>. علم غیبِ مخصوص خدا همان علم فعلی است و پیامبران علم غیب بالفعل ندارند، اما هرگاه به رخصتِ الهی اراده کنند خدا به آنان تعلیم میدهد و گاهی مصلحت ایجاب میکند که پیامبر یا امام چیزی را ندانند»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۲۱، ص۲۹۲.]</ref>. | ::::::«قرآن کریم در آیات بیست و ششم تا بیست و هشتم سوره جن به پیامبران دارای علم غیب و محافظت دقیق از آنان (در انجام مأموریت) اشاره میکند و میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا* لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا]]}}﴾}}<ref>«(او) دانای نهان است و هیچ کس را بر (اسرار) نهانش مسلّط نمیسازد،* جز کسی از فرستاده [ها] که (خدا از او) خشنود باشد؛ پس در حقیقت، او از پیش رویش و از پشت سرش (محافظانی) کمین کرده وارد میسازد،* تا معلوم دارد که یقیناً، رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و همه چیز را از نظر عدد شماره کرده است» سوره جن</ref>. علم غیبِ مخصوص خدا همان علم فعلی است و پیامبران علم غیب بالفعل ندارند، اما هرگاه به رخصتِ الهی اراده کنند خدا به آنان تعلیم میدهد و گاهی مصلحت ایجاب میکند که پیامبر یا امام چیزی را ندانند»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۲۱، ص۲۹۲.]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۱۵. حجج الاسلام و المسلمین نادم و افتخاری؛}} | |||
{{جمع شدن|۱۵ | |||
[[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم|نادم]]]] | [[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم|نادم]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید ابراهیم افتخاری]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«[[ائمه]]{{عم}} بین علم خود و علم خداوند تفاوت قائل میشوند و [[علم غیب]] خود را از نوع علم اختصاصی خداوند نمیدانند؛ بنابراین، در روایات، از دو گونه علم سخن آمده است. طبق دو روایتی که صفار نقل میکند، علم خداوند به خاص و عام تقسیم میشود. علم عام همان است که به [[پیامبران]]{{صل}} و اوصیا و [[امامان]]{{عم}} داده شده است؛ اما علم خاص مختص ذات مقدس الهی است و هیچ مخلوقی از آن آگاهی ندارد. کلینی هم روایات بسیاری در این باره آورده که نشاندهندۀ تفاوت علم خداوند با علم [[پیامبر]]{{صل}} و امام است و به علم عام و خاص خداوند اشاره میکند. بر اساس این روایات، اولاً علم خداوند ذاتی و علم غیر خداوند عرضی است. ثانیاً علم خداوند مطلق و علم غیر او غیر مطلق است؛ پس اگر امام داشتن [[علم غیب]] را از خود نفی میکند، منظور [[علم غیب]] مطلق است و اگر به داشتن [[علم غیب]] خود اشاره میکند، [[علم غیب]] غیر مطلق و مقید مراد اوست. از همین روست که گاه، در روایاتی، مطالب متفاوتی دربارۀ [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} میبینیم که البته علل آن، در خود روایات بیان شده است. چند نمونه از آنها را در ادامه میخوانیم. صفار در روایتی از ابوبصیر نقل میکند که به تصریح [[امام باقر]]{{ع}}، «ما [[علم غیب]] نداریم و اگر خدا ما را به خودمان واگذارد، مانند شما انسانهای معمولی خواهیم شد؛ اما لحظه به لحظه، به امام تحدیث میشود». کلینی نیز روایاتی به همین مضمون نقل کرده است. از خود روایت روشن میشود که منظور امام از نداشتن [[علم غیب]] همان غیب اختصاصی خداوند است که در روایت پیش، به آن اشاره شد و غیوبی لحظه به لحظه، به آنها ارائه میشود که دیگران از آنها محروماند. کلینی نقل میکند که مردی از اهالی فارس از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید: «آیا شما [[علم غیب]] میدانید؟» و ایشان از قول [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: «گاهی علم الهی برای ما گسترده میشود. در این موارد، [[علم غیب]] میدانیم و گاهی علم الهی از نظر ما برچیده میشود. در این موارد، [[علم غیب]] نمیدانیم. علم الهی، راز خدای عزّوجلّ است که با [[جبرئیل]] میگوید، [[جبرئیل]] به [[محمد]]{{صل}} میگوید و [[محمد]]{{صل}} نیز، به هرکسی که بخواهد، میگوید». پس [[علم غیب]] امام به علومی مربوط میشود که از مرحلۀ تقدیر گذشته و از خزانۀ اختصاصی خداوند خارج شده و به فرشتگان، [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} رسیده باشد. در روایات، [[علم غیب]] به خاص و عام تقسیم شده است. فقط خداوند از علم خاص آگاهی دارد و علم امام از علوم عام الهی است.»»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D8%B2_%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D8%AA%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%82%D9%85_%D9%88_%D8%A8%D8%BA%D8%AF%D8%A7%D8%AF_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]</ref>. | ::::::«[[ائمه]]{{عم}} بین علم خود و علم خداوند تفاوت قائل میشوند و [[علم غیب]] خود را از نوع علم اختصاصی خداوند نمیدانند؛ بنابراین، در روایات، از دو گونه علم سخن آمده است. طبق دو روایتی که صفار نقل میکند، علم خداوند به خاص و عام تقسیم میشود. علم عام همان است که به [[پیامبران]]{{صل}} و اوصیا و [[امامان]]{{عم}} داده شده است؛ اما علم خاص مختص ذات مقدس الهی است و هیچ مخلوقی از آن آگاهی ندارد. کلینی هم روایات بسیاری در این باره آورده که نشاندهندۀ تفاوت علم خداوند با علم [[پیامبر]]{{صل}} و امام است و به علم عام و خاص خداوند اشاره میکند. بر اساس این روایات، اولاً علم خداوند ذاتی و علم غیر خداوند عرضی است. ثانیاً علم خداوند مطلق و علم غیر او غیر مطلق است؛ پس اگر امام داشتن [[علم غیب]] را از خود نفی میکند، منظور [[علم غیب]] مطلق است و اگر به داشتن [[علم غیب]] خود اشاره میکند، [[علم غیب]] غیر مطلق و مقید مراد اوست. از همین روست که گاه، در روایاتی، مطالب متفاوتی دربارۀ [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} میبینیم که البته علل آن، در خود روایات بیان شده است. چند نمونه از آنها را در ادامه میخوانیم. صفار در روایتی از ابوبصیر نقل میکند که به تصریح [[امام باقر]]{{ع}}، «ما [[علم غیب]] نداریم و اگر خدا ما را به خودمان واگذارد، مانند شما انسانهای معمولی خواهیم شد؛ اما لحظه به لحظه، به امام تحدیث میشود». کلینی نیز روایاتی به همین مضمون نقل کرده است. از خود روایت روشن میشود که منظور امام از نداشتن [[علم غیب]] همان غیب اختصاصی خداوند است که در روایت پیش، به آن اشاره شد و غیوبی لحظه به لحظه، به آنها ارائه میشود که دیگران از آنها محروماند. کلینی نقل میکند که مردی از اهالی فارس از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید: «آیا شما [[علم غیب]] میدانید؟» و ایشان از قول [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: «گاهی علم الهی برای ما گسترده میشود. در این موارد، [[علم غیب]] میدانیم و گاهی علم الهی از نظر ما برچیده میشود. در این موارد، [[علم غیب]] نمیدانیم. علم الهی، راز خدای عزّوجلّ است که با [[جبرئیل]] میگوید، [[جبرئیل]] به [[محمد]]{{صل}} میگوید و [[محمد]]{{صل}} نیز، به هرکسی که بخواهد، میگوید». پس [[علم غیب]] امام به علومی مربوط میشود که از مرحلۀ تقدیر گذشته و از خزانۀ اختصاصی خداوند خارج شده و به فرشتگان، [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} رسیده باشد. در روایات، [[علم غیب]] به خاص و عام تقسیم شده است. فقط خداوند از علم خاص آگاهی دارد و علم امام از علوم عام الهی است.»»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D8%B2_%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D8%AA%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%82%D9%85_%D9%88_%D8%A8%D8%BA%D8%AF%D8%A7%D8%AF_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۱۶. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛}} | |||
{{جمع شدن| | [[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]] | ||
[[پرونده: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد | ::::::«آیاتی که اشاره شد، دلالت بر اختصاص [[علم غیب]] به خداوند متعال به گونۀ مناسب ساحت الهی دارد، و آن علمِ واجب، ذاتی، مرسل و مطلق از حدودی است که کسی شریک در آن نیست و علمی که امکان نعت و توصیف غیر ذات الهی به آن وجود نداد؛ هر چند این بیان منافاتی با این ندارد که غیر خدا متصف به علم امکانی، کسبی، محدود، زاید بر ذات موصوف و عارض بر او داشته باشد؛ و بی شک موجب نقض حصر و اختصاص نمیگردد، چرا که غیبی که مختص به خداوند است همانا آن نوع از علمی است که چیزی در آن مشارکت ندارد بلکه امکان مشارکت در آن ممتنع میباشد زیرا تعدد واجب و شرک را به دنبال خواهد داشت. از این رو آیاتی که دلالت میکنند [[علم به غیب]] مختص خداوند سبحان است را باید به علم غیبی که عین ذات خداست و چیزی آن را محدود نمینماید و قیدی آن را مقید نمیکند حل نمود یعنی همان علمی که لایق ساحت قدس الهی است و الّا آگاهی و شهودی که ذاتی نباشد، و محدود و مقید و عرضی باشد اختصاصی به خداوند متعال ندارد بلکه هر کس که ادراک داشته باشد و قدرت ارتباط با خارج و عالم هستی برایش فراهم باشد امکان چنین آگاهی محدود و عرضی برایش فراهم میباشد»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱.</ref>. | ||
:::::: | |||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۱۷. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛}} | |||
{{جمع شدن| | |||
[[پرونده:020120223262.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]]]] | [[پرونده:020120223262.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد جعفر سبحانی]]''' در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد جعفر سبحانی]]''' در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۱: | ||
::::::*{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ]]}}﴾}}<ref>سوره یونس: ۲۰. </ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 وبگاه کتابخانه تخصصی حج]</ref>. | ::::::*{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ]]}}﴾}}<ref>سوره یونس: ۲۰. </ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 وبگاه کتابخانه تخصصی حج]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۱۷. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛}} | |||
[[پرونده:1368238.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسین نصیری|نصیری]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«[[ابن میثم بحرانی]] شارح [[نهجالبلاغه]] مینویسد: منظورم از علم غیبی که جز خدا نمیداند علم غیبی است که بدون تعلیم و آموختن باشد و [[علم غیب]] بدون تعلیم اختصاص به خدا دارد و جز خدا هر کسی آگاهی از غیب پیدا کند به تعلیم الهی بوده است»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۱۹. آقای | {{جمع شدن|۱۹. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | ||
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | [[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محمد صادق | ::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[ابن طاووس]] معتقد است که [[علم غیب ذاتی]]، مخصوص خداوند است و هیچ انسان سلیم العقل و با بصیرت نمیگوید که بشر [[علم غیب ذاتی]] دارد. بنابراین، اگر برخی گفتهاند، شیعه [[امامیه]] معتقد است که [[پیامبر ]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}}، [[علم غیب]] دارند دروغ است و از اتهاماتی بیپایه و اساس است که مخالفان بدون دلیل به شیعیان نسبت میدهند. اما آنچه برخی از عالمان شیعه میگویند، این است که خدای متعال بر اساس مصالح اگر بخواهد، [[انبیا]] و اولیای خاص خودش را در صورت نیاز آنها از امور پنهانی آگاه میسازد و اگر هم مصلحت نباشد، آنها را بر آنان میپوشاند. دلیل این سخن شواهدی است از عقل و نقل، مبنی بر اینکه بسیاری از [[انبیا]] و اولیا و اوصیا از بسیاری امور غیبی و پنهانی آگاه بودهاند. وی مواردی از امور پنهانی را که به اعتقاد وی، [[امام]] آنها را میداند برشمرده است که از این قرار است: علم به اخبار آسمان، آگاهی از اخبار امتهای پیشین، آگاهی از اسرار روز قیامت، اطلاع از آجال مردم، علم به تعداد فرزندان مردم و اسامی آنها، آگاهی از کتابهای آسمانی گذشته مانند تورات و انجیل بدون آنکه با پیروان آنها ارتباط داشته باشد. | ::::::«[[ابن طاووس]] معتقد است که [[علم غیب ذاتی]]، مخصوص خداوند است و هیچ انسان سلیم العقل و با بصیرت نمیگوید که بشر [[علم غیب ذاتی]] دارد. بنابراین، اگر برخی گفتهاند، شیعه [[امامیه]] معتقد است که [[پیامبر ]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}}، [[علم غیب]] دارند دروغ است و از اتهاماتی بیپایه و اساس است که مخالفان بدون دلیل به شیعیان نسبت میدهند. اما آنچه برخی از عالمان شیعه میگویند، این است که خدای متعال بر اساس مصالح اگر بخواهد، [[انبیا]] و اولیای خاص خودش را در صورت نیاز آنها از امور پنهانی آگاه میسازد و اگر هم مصلحت نباشد، آنها را بر آنان میپوشاند. دلیل این سخن شواهدی است از عقل و نقل، مبنی بر اینکه بسیاری از [[انبیا]] و اولیا و اوصیا از بسیاری امور غیبی و پنهانی آگاه بودهاند. وی مواردی از امور پنهانی را که به اعتقاد وی، [[امام]] آنها را میداند برشمرده است که از این قرار است: علم به اخبار آسمان، آگاهی از اخبار امتهای پیشین، آگاهی از اسرار روز قیامت، اطلاع از آجال مردم، علم به تعداد فرزندان مردم و اسامی آنها، آگاهی از کتابهای آسمانی گذشته مانند تورات و انجیل بدون آنکه با پیروان آنها ارتباط داشته باشد. | ||
::::::با توجه به اینکه [[ابن طاووس]]، آگاهی [[امام]] از امور غیبی را منوط به اراده الهی و وجود مصلحت میداند و تصریح میکند که [[امامان]] بسیاری از امور غیبی را میداند نه همه آنها را، روشن میشود که وی از طرفداران محدود بودن علم امام در امور غیبی است، نه عمومیت علم امام»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۱۳.</ref>. | ::::::با توجه به اینکه [[ابن طاووس]]، آگاهی [[امام]] از امور غیبی را منوط به اراده الهی و وجود مصلحت میداند و تصریح میکند که [[امامان]] بسیاری از امور غیبی را میداند نه همه آنها را، روشن میشود که وی از طرفداران محدود بودن علم امام در امور غیبی است، نه عمومیت علم امام»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۱۳.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۲۰. آقای | {{جمع شدن|۲۰. آقای عرفانی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | ||
[[پرونده:11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]] | [[پرونده:11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محمد نظیر | ::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[علامه طباطبایی]] غیب خداوند را مشتمل بر دو گونه میداند، یکی امور غیبی که پا به عرصه شهود گذاشته و دیگر اموری که در غیب مطلقند، البته اموری که پا به عرصه وجود و شهود گذاشته و عالم قدر را به وجود آوردهاند بدون در نظر گرفتن حدود و اندازهای که در سیر نزول به خود گرفتهاند، به [[غیب مطلق]] بازگشت دارند و همان غیب مطلقاند و اگر به آنها شهود و اموری دارای غیب اطلاق میشود بدلیل این است که در یک اندازه و شکل و قدر خاص ظهور دارند و میتوانند متعلق علم بشر قرار بگیرند پس موجودات وقتی از امور شهودی هستند که متعلق علم ما قرار گیرند و گرنه بدون حد و اندازه از امور غیبی محسوب میشوند، البته جا دارد که به موجودات عالم در وقتی که متعلق علم ما قرار نگرفته است غیب نسبی نام گذاریم، چون این گونه «غیب بودن» وصف نسبی است که بر حسب نسبتها مختلف میشود. مثلاً موجودی که در خانه و محسوس برای ما است نسبت به کسی که بیرون خانه است، غیب میباشد، لکن برای کسی که داخل منزل است غیب نیست، و همینطور نور و رنگها برای حاسه بینایی شهود و برای حاسه شنوایی غیب است. و شنیدنیها برای حس شنوایی مشهود و برای حس بینایی غیب است و محسوسات این دو نسبت به انسانی که دارای آن دو حس است مشهود است و نسبت به انسان کر و کور غیب است و روی این حساب غیبهایی که خدای متعالی فرموده: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}﴾}}<ref>سوره انعام: ۵۹.</ref> از نوع همین غیبهای نسبی است. برای اینکه همه آنچه در آیه ذکر شده است اموری محدود و دارای قدر است که تعلق علم انسان به آن محال نیست. بنابراین امور غیبی بر دو گونه است. غیب مطلق و آن اموری است که انسان توانایی احاطه علمی بر آن را ندارد و غیب نسبی اموری است که انسان قدرت احاطه بر آن را دارد. | ::::::«[[علامه طباطبایی]] غیب خداوند را مشتمل بر دو گونه میداند، یکی امور غیبی که پا به عرصه شهود گذاشته و دیگر اموری که در غیب مطلقند، البته اموری که پا به عرصه وجود و شهود گذاشته و عالم قدر را به وجود آوردهاند بدون در نظر گرفتن حدود و اندازهای که در سیر نزول به خود گرفتهاند، به [[غیب مطلق]] بازگشت دارند و همان غیب مطلقاند و اگر به آنها شهود و اموری دارای غیب اطلاق میشود بدلیل این است که در یک اندازه و شکل و قدر خاص ظهور دارند و میتوانند متعلق علم بشر قرار بگیرند پس موجودات وقتی از امور شهودی هستند که متعلق علم ما قرار گیرند و گرنه بدون حد و اندازه از امور غیبی محسوب میشوند، البته جا دارد که به موجودات عالم در وقتی که متعلق علم ما قرار نگرفته است غیب نسبی نام گذاریم، چون این گونه «غیب بودن» وصف نسبی است که بر حسب نسبتها مختلف میشود. مثلاً موجودی که در خانه و محسوس برای ما است نسبت به کسی که بیرون خانه است، غیب میباشد، لکن برای کسی که داخل منزل است غیب نیست، و همینطور نور و رنگها برای حاسه بینایی شهود و برای حاسه شنوایی غیب است. و شنیدنیها برای حس شنوایی مشهود و برای حس بینایی غیب است و محسوسات این دو نسبت به انسانی که دارای آن دو حس است مشهود است و نسبت به انسان کر و کور غیب است و روی این حساب غیبهایی که خدای متعالی فرموده: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}﴾}}<ref>سوره انعام: ۵۹.</ref> از نوع همین غیبهای نسبی است. برای اینکه همه آنچه در آیه ذکر شده است اموری محدود و دارای قدر است که تعلق علم انسان به آن محال نیست. بنابراین امور غیبی بر دو گونه است. غیب مطلق و آن اموری است که انسان توانایی احاطه علمی بر آن را ندارد و غیب نسبی اموری است که انسان قدرت احاطه بر آن را دارد. | ||
::::::اما بدلیل این که شرایط بر او آماده نشده است فعلاً از او غایب است. از بیان علامه بدست میآید که انسان میتواند به اموری که لباس حد و اندازه به خود پوشیدهاند احاطه علمی پیدا کنند و همه آن امور بر او مشهود و او بر همه شاهد باشد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص ۱۶.</ref>. | ::::::اما بدلیل این که شرایط بر او آماده نشده است فعلاً از او غایب است. از بیان علامه بدست میآید که انسان میتواند به اموری که لباس حد و اندازه به خود پوشیدهاند احاطه علمی پیدا کنند و همه آن امور بر او مشهود و او بر همه شاهد باشد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص ۱۶.</ref>. |