آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
[[پرونده:1368242.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین امینی|امینی]]]] | [[پرونده:1368242.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالحسین امینی|امینی]]]] | ||
::::::علامه '''[[عبدالحسین امینی|امینی]]''' در کتاب ''«[http://ekmal.ir/?p=13678 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب]»'' در اینباره گفته است: | ::::::علامه '''[[عبدالحسین امینی|امینی]]''' در کتاب ''«[http://ekmal.ir/?p=13678 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی و مطلق]] بدون آنکه مقید به کم و کیف باشد مانند علم به آشکار به همین طریق مخصوص خدا و از صفات ذاتی اوست نه هر علم غیب و آشکاری. و همین معنی نفیا و اثباتا در این آیات مبارکه منظور شده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}﴾}}<ref>بگو: جز خدا کسانی که در آسمان و زمین قرار دارند، علم غیب نمیدانند؛ سوره نمل:۶۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۸ سوره فاطر نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ]]}}﴾}}<ref>«خدا دانای غیب آسمانها و زمین است او دانای به اسرار دلها است»؛ سوره فاطر:۳۸.</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref>«خدا غیب آسمانها و زمین را میداند و به آنچه که انجام میدهید بینا است»؛ سوره حجرات:۱۸.</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref>«سپس به سوی خدایی که دانای غیب و آشکار است برگردانده میشوید تا به آنچه که انجام میدادید خبردارتان کند»؛ سوره جمعه:۸.</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۲ سوره حشر چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ]]}}﴾}}<ref>«او خدای دانای غیب و شهادت است او رحمان و رحیم است»؛ سوره حشر:۲۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶ سوره سجده چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ]]}}﴾}}<ref>«این است آن خدایی که دانای آشکار و نهان، عزیز و رحیم است»؛ سوره سجده:۶.</ref>. و از [[نوح پیامبر]]{{ع}} نقل | ::::::«[[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی و مطلق]] بدون آنکه مقید به کم و کیف باشد مانند علم به آشکار به همین طریق مخصوص خدا و از صفات ذاتی اوست نه هر علم غیب و آشکاری. و همین معنی نفیا و اثباتا در این آیات مبارکه منظور شده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}﴾}}<ref>بگو: جز خدا کسانی که در آسمان و زمین قرار دارند، علم غیب نمیدانند؛ سوره نمل:۶۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۸ سوره فاطر نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ]]}}﴾}}<ref>«خدا دانای غیب آسمانها و زمین است او دانای به اسرار دلها است»؛ سوره فاطر:۳۸.</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref>«خدا غیب آسمانها و زمین را میداند و به آنچه که انجام میدهید بینا است»؛ سوره حجرات:۱۸.</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref>«سپس به سوی خدایی که دانای غیب و آشکار است برگردانده میشوید تا به آنچه که انجام میدادید خبردارتان کند»؛ سوره جمعه:۸.</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۲ سوره حشر چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ]]}}﴾}}<ref>«او خدای دانای غیب و شهادت است او رحمان و رحیم است»؛ سوره حشر:۲۲.</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶ سوره سجده چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ]]}}﴾}}<ref>«این است آن خدایی که دانای آشکار و نهان، عزیز و رحیم است»؛ سوره سجده:۶.</ref>. و از [[نوح پیامبر]]{{ع}} نقل میکند: به شما نمیگویم که خزینههای خدا پیش من است و نه از غیب آگاهم و نمیگویم که من فرشته هستم. و از قول پیامبرش نقل میکند: و اگر [[علم غیب]] داشتم بر نفع و خیرم میافزودم. و با این تفصیلی که درباره علم بیان کردیم دانسته میشود که تعارضی میان ادله کتاب و سنت در این مسأله از لحاظ نفی و اثبات وجود ندارد، بلکه هر کدام از ادله نفی و اثبات به ناحیه خاصی توجه دارد»<ref>[http://ekmal.ir/?p=13678 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب ج۵ ص۸۰].</ref>. | ||
==پاسخهای دیگر== | ==پاسخهای دیگر== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
[[پرونده:11785.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید عبدالحسین طیب|طیب]]]] | [[پرونده:11785.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید عبدالحسین طیب|طیب]]]] | ||
آیتالله '''[[سید عبدالحسین طیب]]''' در کتاب ''«[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن]»'' در اینباره گفتهاست: | آیتالله '''[[سید عبدالحسین طیب]]''' در کتاب ''«[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
::::::«در اینکه غیر از خداوند [[علم غیب]] دارد یا نه از بعض آیات استفاده میشود که غیر خدا هم [[علم غیب]] دارد مثل آیه شریفه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ }}﴾}} <ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد ؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref> و بسیاری از آیات منحصر میکند | ::::::«در اینکه غیر از خداوند [[علم غیب]] دارد یا نه از بعض آیات استفاده میشود که غیر خدا هم [[علم غیب]] دارد مثل آیه شریفه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ }}﴾}} <ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد ؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref> و [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|بسیاری از آیات منحصر میکند علم غیب را بخدا]] و در [[آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)|بعض آیات فقط بیان میکند که خداوند عالم بغیب هست]] ولی انحصار را نمیرساند»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۰]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری|مطهری]]]] | [[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مرتضی مطهری|مطهری]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[مرتضی مطهری]]''' در کتاب ''«[http://www.mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=363&BookArticleID=126798 مجموعه آثار شهید مطهری]»'' در این باره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[مرتضی مطهری]]''' در کتاب ''«[http://www.mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=363&BookArticleID=126798 مجموعه آثار شهید مطهری]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«ما در قرآن داریم که: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه | ::::::«ما در قرآن داریم که: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام:۵۹.</ref> آنجا که خداوند میخواهد آدم را خلیفه در زمین قرار دهد، ملائکه به عنوان سؤال میگویند: تو کسی را در زمین خلیفه قرار میدهی که شر و فساد و خونریزی میکند؟ اینجا این غیبگویی و پیشبینی ملکهایی که این سؤال را کردهاند چگونه است؟ آنها از کجا میدانستند که انسان در آینده میآید در زمین شر و فساد یا خونریزی میکند؟ استاد: اینکه آنها از کجا میدانستند، این را ما نمیدانیم و از حدود اطلاعات ما خارج است، ولی بحث ما راجع به خود غیب است و از این جهت مسأله قابل بحث است. {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}﴾}} ناظر به این مطلب است که تنها موجودی که همه چیز برای او شهود است و هیچ چیزی برای او نهان نیست خداست، یعنی برای خدا نهانی وجود ندارد. برای غیر خدا نهان و آشکار وجود دارد، غیب و شهادت وجود دارد، اما این غیب و شهادتها نسبی است، یعنی یک چیزی برای من و شما غیب است، برای کسی دیگر غیب نیست. فرض کنید این اتاق الآن برای ما شهادت است (اگر ما از این اتاق خبر بدهیم، برای ما غیب نیست) اما کسی که دو حیاط آن طرفتر هست، اگر الآن بگوید در این اتاق چه میگذرد، او از غیب گفته است، چون برای او غیب است و برای ما نیست. نسبت به آینده نیز همین طور است، برای ما الآن آینده نهان است، ما الآن نمیدانیم وضع الواح سماویّه چگونه است، لوح محفوظ که در قرآن آمده است معنایش چیست و وضعش چیست، اما اگر کسی از راهی از [[لوح محفوظ]] اطلاع داشته باشد و از آنجا بتواند عالم را بخواند، آینده دیگر برای او غیب نیست، شهادت است. در نهج البلاغه آمده است که [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} یک جریانی را که مربوط به آینده بود خبر داد. کسی عرض کرد: یا امیر المؤمنین، تو داری از غیب خبر میدهی و قرآن میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}﴾}} حضرت خندید و فرمود: این غیب نیست من غیب نمیگویم، من از معلّم یاد گرفتهام، حالا دارم برای شما نقل میکنم، این را پیغمبر به من گفته و من دارم به شما میگویم. پیغمبر از کجا میگوید؟ به پیغمبر از طریق وحی اطلاع رسیده است. پس پیغمبر هم در ذات خودش از آینده خبر ندارد، ولی وقتی که به او اطلاع دادند با خبر میشود، بالأخره بر میگردد به مدبّر اصلی، وقتی که مسأله را آن مدبّر اصلی به اطلاع کسی رساند و او از آنجا یاد گرفت و گفت، آن علم غیب نیست. | ||
::::::یک نکته که هست این است که از همین راه تعلیم و تعلّم هم هیچ کس نیست که بر جمیع نهانها اطلاع پیدا کند جز خدا، یعنی آنهایی که اطلاع پیدا میکنند به غیب، به بعضی از غیبها اطلاع پیدا میکنند. {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن:۲۶و۲۷.</ref> خداوند مسلط نمیکند بر نهان خودش احدی را، مگر افرادی از رسولان که آنها را مورد رضایت خودش بپسندد و افراد شایستهای را انتخاب کند. | ::::::یک نکته که هست این است که از همین راه تعلیم و تعلّم هم هیچ کس نیست که بر جمیع نهانها اطلاع پیدا کند جز خدا، یعنی آنهایی که اطلاع پیدا میکنند به غیب، به بعضی از غیبها اطلاع پیدا میکنند. {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن:۲۶و۲۷.</ref> خداوند مسلط نمیکند بر نهان خودش احدی را، مگر افرادی از رسولان که آنها را مورد رضایت خودش بپسندد و افراد شایستهای را انتخاب کند. | ||
::::::پس آن کسی که از ذات خودش هر نهانی را میداند خداست. هیچ کس از ذات خودش نمیداند، همه از راه تعلیم میدانند. این یک تفاوت اصلی میان خدا و غیر خدا. تازه آنهایی هم که از راه تعلیم میدانند، به همه غیبها اطلاع پیدا نمیکنند. آن که بر تمام اسرار هستی آگاه است و هیچ کس دیگر آگاه نیست، خود خداوند است»<ref>[http://www.mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=363&BookArticleID=126798 مجموعه آثار شهید مطهری ج۳، ص ۳۴۰]</ref>. | ::::::پس آن کسی که از ذات خودش هر نهانی را میداند خداست. هیچ کس از ذات خودش نمیداند، همه از راه تعلیم میدانند. این یک تفاوت اصلی میان خدا و غیر خدا. تازه آنهایی هم که از راه تعلیم میدانند، به همه غیبها اطلاع پیدا نمیکنند. آن که بر تمام اسرار هستی آگاه است و هیچ کس دیگر آگاه نیست، خود خداوند است»<ref>[http://www.mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=363&BookArticleID=126798 مجموعه آثار شهید مطهری ج۳، ص ۳۴۰]</ref>. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
آیتالله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در این جهت تردید نیست که خداوند متعال به تمام جهان هستی احاطه دارد، غیب و شهود نسبت به او یکسان است. این زمان و آن زمان، این مکان و آن مکان ندارد. چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مکان است چیزی از او غایب نیست. همان طور که به جهان شهود احاطه دارد به جهان غیب نیز احاطه دارد. بعضی گفتهاند: علم به غیب مخصوص خداست و از دیگری حتی [[پیمبران]] ساخته نیست، برای اثبات مقصد به آیاتی تمسک جستهاند که ذیلاً ذکر میشود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}.<ref>سوره انعام: ۵۹. </ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ]]}}﴾}}.<ref>سوره یونس: ۲۰. </ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}﴾}}.<ref>سوره نمل: ۶۵.</ref> در آیات مذکور علم به غیب از مختصات خدا شمرده شده است. علاوه بر این، [[پیمبران]] علم به غیب را از خودشان نفی کردهاند؛ مثلًا: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ]]}}﴾}}.<ref>سوره انعام: ۵۰.</ref> از زبان حضرت نوح میگوید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۳۱ سوره هود چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ]]}}﴾}}.<ref>سوره هود: ۳۱.</ref> میگویند: خدا در این آیات علم به غیب را از مختصات خودش شمرده و پیمبر اسلام و بعض [[پیمبران]] گذشته صریحاً آن را از خودشان نفی کردهاند، بنا براین، غیر از خدا کسی از غیب اطلاع ندارد حتی [[پیمبران]]. | ::::::«در این جهت تردید نیست که خداوند متعال به تمام جهان هستی احاطه دارد، غیب و شهود نسبت به او یکسان است. این زمان و آن زمان، این مکان و آن مکان ندارد. چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مکان است چیزی از او غایب نیست. همان طور که به جهان شهود احاطه دارد به جهان غیب نیز احاطه دارد. بعضی گفتهاند: علم به غیب مخصوص خداست و از دیگری حتی [[پیمبران]] ساخته نیست، برای اثبات مقصد به آیاتی تمسک جستهاند که ذیلاً ذکر میشود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}.<ref>سوره انعام: ۵۹. </ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۰ سوره یونس چگونه علم غیب غیر خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ]]}}﴾}}.<ref>سوره یونس: ۲۰. </ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}﴾}}.<ref>سوره نمل: ۶۵.</ref> در آیات مذکور علم به غیب از مختصات خدا شمرده شده است. علاوه بر این، [[پیمبران]] علم به غیب را از خودشان نفی کردهاند؛ مثلًا: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ]]}}﴾}}.<ref>سوره انعام: ۵۰.</ref> از زبان حضرت نوح میگوید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۳۱ سوره هود چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ]]}}﴾}}.<ref>سوره هود: ۳۱.</ref> میگویند: خدا در این آیات علم به غیب را از مختصات خودش شمرده و پیمبر اسلام و بعض [[پیمبران]] گذشته صریحاً آن را از خودشان نفی کردهاند، بنا براین، غیر از خدا کسی از غیب اطلاع ندارد حتی [[پیمبران]]. | ||
::::::قبول داریم که غیب مطلق از مختصات | ::::::قبول داریم که [[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب مطلق از مختصات خداست]]، اوست که وجودش غیر محدود و چیزی از او غایب و پوشیده نیست، و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد، و در علومش احتیاجی به غیر ندارد. لکن چنان نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلی برای بشر محال باشد، بلکه خدایی که مالک غیب و شهود است میتواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری از غیب را برایشان بگشاید، و حقایقی را بر آینه صیقلی وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه [[آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)|علم غیب را از پیمبران نفی نکرده بلکه اثبات نموده است]]: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}.<ref>سوره جن: ۲۶.</ref> در آیه مذکور میفرماید: خدا عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمیکند مگر افراد برگزیده را مانند رسول، از این جا معلوم میشود که رسول استثنا شده، و او میتواند با تأییدات الهی با جهان غیب مرتبط گردد. به علاوه، خدا در بعض آیات میفرماید ما اخبار غیب را در اختیار پیمبر قرار میدهیم؛ مثلًا:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}﴾}}؛<ref>سوره آلعمران: ۴۴.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ]]}}﴾}}.<ref>سوره هود: ۴۹.</ref> لکن ناگفته پیداست که گرچه [[پیمبران]] میتوانند با جهان غیب تماس بگیرند ولی به غیب مطلق و نامحدود دست رسی ندارند و بیش از ظرفیت محدود وجودی خود نمیتوانند از آن عالم نامحدود استفاده کنند. به علاوه، در این استفاده های محدود هم استقلال ندارند و علومشان بالذات نیست بلکه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند». <ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/569 بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۶۸.]</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
[[پرونده:141194.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر رفیعی|رفیعی]]]] | [[پرونده:141194.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر رفیعی|رفیعی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر رفیعی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر رفیعی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«ما معتقدیم [[علم غیب ذاتی]] متعلق به خداست و هیچکس نمیتواند به آن آگاه شود مگر با رضایت الهی، همان طور که خلقت و آفرینش مخصوص خداست، احیاء بندگان مخصوص خداست اما [[حضرت عیسی]] {{ع}} به اذن الهی آفرینش و احیاء داشت. [[چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)|نفی علم غیب توسط ائمه]] {{عم}} برای جلوگیری از تفکر [[غالیان]] بود که تصور میکردند، [[ائمه]] {{عم}} [[علم ذاتی]] دارند و علم آنان را در عرض علم خدا میدانستند. همین افراد گاه به الوهیت یا [[نبوت]] ائمه نیز قائل میشدند. ائمه خود را [[گنجینهداران علم الهی]] معرفی کرده و فرمودهاند: {{عربی|اندازه=155%|نَحنَُ خُزَّانُ علْمِ اللَّه و نَحنُ تَرَاجِمۀُ وحیِ اللَّه<ref>کلینى، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱، ص ۱۹۲.</ref>}}. امام باقر {{ع}} میفرمایند: {{عربی|اندازه=155%|إِن للَّه تَعالَى علْماً خَاصاً و علْماً عاماً فَأَما الْعلْم الْخَاص فَالْعلْم الَّذي لَم یطْلع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و أَمَّا عِلْمُهُ الْعامُّ فَإِنَّه عِلْمُهُ الَّذي أَطْلَع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و قَد وقَع إِلَینَا منْ رسولِ اللَّه {{صل}}»<ref>خداوند دو نوع علم دارد خاص و عام؛ اما علم خاص علمی است که حتی ملائکه مقرب و انبیا او از آن بیاطلاعاند اما علم عام، علمی است که ملائکه مقرب و انبیا مرسل از آن اطلاع دارند و همان علم از ناحیه رسول خدا {{صل}} به ما رسیده است؛ [[شیخ صدوق]]، التوحید، ص ۱۳۸.</ref>}}.<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، دوفصلنامه مطالعات اهل بیتشناسی، ص ۱۷ و ۱۸.</ref>. | ::::::«ما معتقدیم [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی]] متعلق به خداست و هیچکس نمیتواند به آن آگاه شود مگر با رضایت الهی، همان طور که خلقت و آفرینش مخصوص خداست، احیاء بندگان مخصوص خداست اما [[حضرت عیسی]] {{ع}} به اذن الهی آفرینش و احیاء داشت. [[چرا امامان علم غیب خود را انکار میکردند؟ (پرسش)|نفی علم غیب توسط ائمه]] {{عم}} برای جلوگیری از تفکر [[غالیان]] بود که تصور میکردند، [[ائمه]] {{عم}} [[علم ذاتی]] دارند و علم آنان را در عرض علم خدا میدانستند. همین افراد گاه به الوهیت یا [[نبوت]] ائمه نیز قائل میشدند. ائمه خود را [[گنجینهداران علم الهی]] معرفی کرده و فرمودهاند: {{عربی|اندازه=155%|نَحنَُ خُزَّانُ علْمِ اللَّه و نَحنُ تَرَاجِمۀُ وحیِ اللَّه<ref>کلینى، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱، ص ۱۹۲.</ref>}}. امام باقر {{ع}} میفرمایند: {{عربی|اندازه=155%|إِن للَّه تَعالَى علْماً خَاصاً و علْماً عاماً فَأَما الْعلْم الْخَاص فَالْعلْم الَّذي لَم یطْلع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و أَمَّا عِلْمُهُ الْعامُّ فَإِنَّه عِلْمُهُ الَّذي أَطْلَع علَیه ملَائکَتَه الْمقَرَّبِینَ و أَنْبِیاءه الْمرْسلینَ و قَد وقَع إِلَینَا منْ رسولِ اللَّه {{صل}}»<ref>خداوند دو نوع علم دارد خاص و عام؛ اما علم خاص علمی است که حتی ملائکه مقرب و انبیا او از آن بیاطلاعاند اما علم عام، علمی است که ملائکه مقرب و انبیا مرسل از آن اطلاع دارند و همان علم از ناحیه رسول خدا {{صل}} به ما رسیده است؛ [[شیخ صدوق]]، التوحید، ص ۱۳۸.</ref>}}.<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، دوفصلنامه مطالعات اهل بیتشناسی، ص ۱۷ و ۱۸.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
[[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم|نادم]]]] | [[پرونده:673639443601.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن نادم|نادم]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید ابراهیم افتخاری]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]»'' در اینباره گفتهاند: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید ابراهیم افتخاری]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«[[ائمه]]{{عم}} بین علم خود و علم خداوند تفاوت قائل میشوند و [[علم غیب]] خود را از نوع علم اختصاصی خداوند نمیدانند؛ بنابراین، در روایات، از دو گونه علم سخن آمده است. طبق دو روایتی که صفار نقل میکند، علم خداوند به خاص و عام تقسیم میشود. علم عام همان است که به [[پیامبران]]{{صل}} و اوصیا و [[امامان]]{{عم}} داده شده است؛ اما علم خاص مختص ذات مقدس الهی است و هیچ مخلوقی از آن آگاهی ندارد. کلینی هم روایات بسیاری در این باره آورده که نشاندهندۀ تفاوت علم خداوند با علم [[پیامبر]]{{صل}} و امام است و به علم عام و خاص خداوند اشاره میکند. بر اساس این روایات، اولاً علم خداوند ذاتی و علم غیر خداوند عرضی است. ثانیاً علم خداوند مطلق و علم غیر او غیر مطلق است؛ پس اگر امام داشتن [[علم غیب]] را از خود نفی میکند، منظور [[علم غیب]] مطلق است و اگر به داشتن [[علم غیب]] خود اشاره میکند، [[علم غیب]] غیر مطلق و مقید مراد اوست. از همین روست که گاه، در روایاتی، مطالب متفاوتی دربارۀ [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} میبینیم که البته علل آن، در خود روایات بیان شده است. چند نمونه از آنها را در ادامه میخوانیم. صفار در روایتی از ابوبصیر نقل میکند که به تصریح [[امام باقر]]{{ع}}، | ::::::«[[ائمه]]{{عم}} بین علم خود و علم خداوند تفاوت قائل میشوند و [[علم غیب]] خود را از نوع علم اختصاصی خداوند نمیدانند؛ بنابراین، در روایات، از دو گونه علم سخن آمده است. طبق دو روایتی که صفار نقل میکند، علم خداوند به خاص و عام تقسیم میشود. علم عام همان است که به [[پیامبران]]{{صل}} و اوصیا و [[امامان]]{{عم}} داده شده است؛ اما علم خاص مختص ذات مقدس الهی است و هیچ مخلوقی از آن آگاهی ندارد. کلینی هم روایات بسیاری در این باره آورده که نشاندهندۀ تفاوت علم خداوند با علم [[پیامبر]]{{صل}} و امام است و به علم عام و خاص خداوند اشاره میکند. بر اساس این روایات، اولاً علم خداوند ذاتی و علم غیر خداوند عرضی است. ثانیاً علم خداوند مطلق و علم غیر او غیر مطلق است؛ پس اگر امام داشتن [[علم غیب]] را از خود نفی میکند، منظور [[علم غیب]] مطلق است و اگر به داشتن [[علم غیب]] خود اشاره میکند، [[علم غیب]] غیر مطلق و مقید مراد اوست. از همین روست که گاه، در روایاتی، مطالب متفاوتی دربارۀ [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} میبینیم که البته علل آن، در خود روایات بیان شده است. چند نمونه از آنها را در ادامه میخوانیم. صفار در روایتی از ابوبصیر نقل میکند که به تصریح [[امام باقر]]{{ع}}، ما [[علم غیب]] نداریم و اگر خدا ما را به خودمان واگذارد، مانند شما انسانهای معمولی خواهیم شد؛ اما لحظه به لحظه، به [[رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|امام تحدیث میشود]]. کلینی نیز روایاتی به همین مضمون نقل کرده است. از خود روایت روشن میشود که منظور امام از نداشتن [[علم غیب]] همان غیب اختصاصی خداوند است که در روایت پیش، به آن اشاره شد و غیوبی لحظه به لحظه، به آنها ارائه میشود که دیگران از آنها محروماند. کلینی نقل میکند که مردی از اهالی فارس از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید: آیا شما [[علم غیب]] میدانید؟ و ایشان از قول [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: گاهی علم الهی برای ما گسترده میشود. در این موارد، [[علم غیب]] میدانیم و گاهی علم الهی از نظر ما برچیده میشود. در این موارد، [[علم غیب]] نمیدانیم. علم الهی، راز خدای عزّوجلّ است که با [[جبرئیل]] میگوید، [[جبرئیل]] به [[محمد]]{{صل}} میگوید و [[محمد]]{{صل}} نیز، به هرکسی که بخواهد، میگوید. پس [[علم غیب]] امام به علومی مربوط میشود که از مرحلۀ تقدیر گذشته و از خزانۀ اختصاصی خداوند خارج شده و به فرشتگان، [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} رسیده باشد. در روایات، [[علم غیب]] به خاص و عام تقسیم شده است. فقط خداوند از علم خاص آگاهی دارد و علم امام از علوم عام الهی است.»»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%A7%D8%B2_%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D8%AA%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%82%D9%85_%D9%88_%D8%A8%D8%BA%D8%AF%D8%A7%D8%AF_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
[[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | [[پرونده:11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[ابن طاووس]] معتقد است که [[علم غیب ذاتی]]، مخصوص خداوند است و هیچ انسان سلیم العقل و با بصیرت نمیگوید که بشر [[علم غیب ذاتی]] دارد. بنابراین، اگر برخی گفتهاند، شیعه [[امامیه]] معتقد است که [[پیامبر ]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}}، [[علم غیب]] دارند دروغ است و از اتهاماتی بیپایه و اساس است که مخالفان بدون دلیل به شیعیان نسبت میدهند. اما آنچه برخی از عالمان شیعه میگویند، این است که خدای متعال بر اساس مصالح اگر بخواهد، [[انبیا]] و اولیای خاص خودش را در صورت نیاز آنها از امور پنهانی آگاه میسازد و اگر هم مصلحت نباشد، آنها را بر آنان میپوشاند. دلیل این سخن شواهدی است از عقل و نقل، مبنی بر اینکه بسیاری از [[انبیا]] و اولیا و اوصیا از بسیاری امور غیبی و پنهانی آگاه بودهاند. وی مواردی از امور پنهانی را که به اعتقاد وی، [[امام]] آنها را میداند برشمرده است که از این قرار است: علم به اخبار آسمان، آگاهی از اخبار امتهای پیشین، آگاهی از اسرار روز قیامت، اطلاع از آجال مردم، علم به تعداد فرزندان مردم و اسامی آنها، آگاهی از کتابهای آسمانی گذشته مانند تورات و انجیل بدون آنکه با پیروان آنها ارتباط داشته باشد. | ::::::«[[ابن طاووس]] معتقد است که [[علم غیب ذاتی]]، مخصوص خداوند است و هیچ انسان سلیم العقل و با بصیرت نمیگوید که بشر [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی]] دارد. بنابراین، اگر برخی گفتهاند، شیعه [[امامیه]] معتقد است که [[پیامبر ]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}}، [[علم غیب]] دارند دروغ است و از اتهاماتی بیپایه و اساس است که مخالفان بدون دلیل به شیعیان نسبت میدهند. اما آنچه برخی از عالمان شیعه میگویند، این است که خدای متعال بر اساس مصالح اگر بخواهد، [[انبیا]] و اولیای خاص خودش را در صورت نیاز آنها از امور پنهانی آگاه میسازد و اگر هم مصلحت نباشد، آنها را بر آنان میپوشاند. دلیل این سخن شواهدی است از عقل و نقل، مبنی بر اینکه بسیاری از [[انبیا]] و اولیا و اوصیا از بسیاری امور غیبی و پنهانی آگاه بودهاند. وی مواردی از امور پنهانی را که به اعتقاد وی، [[امام]] آنها را میداند برشمرده است که از این قرار است: علم به اخبار آسمان، آگاهی از اخبار امتهای پیشین، آگاهی از اسرار روز قیامت، اطلاع از آجال مردم، علم به تعداد فرزندان مردم و اسامی آنها، آگاهی از کتابهای آسمانی گذشته مانند تورات و انجیل بدون آنکه با پیروان آنها ارتباط داشته باشد. | ||
::::::با توجه به اینکه [[ابن طاووس]]، آگاهی [[امام]] از امور غیبی را منوط به اراده الهی و وجود مصلحت میداند و تصریح میکند که [[امامان]] بسیاری از امور غیبی را میداند نه همه آنها را، روشن میشود که وی از طرفداران محدود بودن علم امام در امور غیبی است، نه عمومیت علم امام»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۱۳.</ref>. | ::::::با توجه به اینکه [[ابن طاووس]]، آگاهی [[امام]] از امور غیبی را منوط به اراده الهی و وجود مصلحت میداند و تصریح میکند که [[امامان]] بسیاری از امور غیبی را میداند نه همه آنها را، روشن میشود که وی از طرفداران محدود بودن علم امام در امور غیبی است، نه عمومیت علم امام»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص ۱۱۳.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
[[پرونده:11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]] | [[پرونده:11273.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد نظیر عرفانی|عرفانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[علامه طباطبایی]] غیب خداوند را مشتمل بر دو گونه میداند، یکی امور غیبی که پا به عرصه شهود گذاشته و دیگر اموری که در غیب مطلقند، البته اموری که پا به عرصه وجود و شهود گذاشته و عالم قدر را به وجود آوردهاند بدون در نظر گرفتن حدود و اندازهای که در سیر نزول به خود گرفتهاند، به [[غیب مطلق]] بازگشت دارند و همان غیب مطلقاند و اگر به آنها شهود و اموری دارای غیب اطلاق میشود بدلیل این است که در یک اندازه و شکل و قدر خاص ظهور دارند و میتوانند متعلق علم بشر قرار بگیرند پس موجودات وقتی از امور شهودی هستند که متعلق علم ما قرار گیرند و گرنه بدون حد و اندازه از امور غیبی محسوب میشوند، البته جا دارد که به موجودات عالم در وقتی که متعلق علم ما قرار نگرفته است غیب نسبی نام گذاریم، چون این گونه | ::::::«[[علامه طباطبایی]] غیب خداوند را مشتمل بر دو گونه میداند، یکی امور غیبی که پا به عرصه شهود گذاشته و دیگر اموری که در غیب مطلقند، البته اموری که پا به عرصه وجود و شهود گذاشته و عالم قدر را به وجود آوردهاند بدون در نظر گرفتن حدود و اندازهای که در سیر نزول به خود گرفتهاند، به [[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب مطلق]] بازگشت دارند و همان غیب مطلقاند و اگر به آنها شهود و اموری دارای غیب اطلاق میشود بدلیل این است که در یک اندازه و شکل و قدر خاص ظهور دارند و میتوانند متعلق علم بشر قرار بگیرند پس موجودات وقتی از امور شهودی هستند که متعلق علم ما قرار گیرند و گرنه بدون حد و اندازه از امور غیبی محسوب میشوند، البته جا دارد که به موجودات عالم در وقتی که متعلق علم ما قرار نگرفته است غیب نسبی نام گذاریم، چون این گونه غیب بودن وصف نسبی است که بر حسب نسبتها مختلف میشود. مثلاً موجودی که در خانه و محسوس برای ما است نسبت به کسی که بیرون خانه است، غیب میباشد، لکن برای کسی که داخل منزل است غیب نیست، و همینطور نور و رنگها برای حاسه بینایی شهود و برای حاسه شنوایی غیب است. و شنیدنیها برای حس شنوایی مشهود و برای حس بینایی غیب است و محسوسات این دو نسبت به انسانی که دارای آن دو حس است مشهود است و نسبت به انسان کر و کور غیب است و روی این حساب غیبهایی که خدای متعالی فرموده: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}﴾}}<ref>سوره انعام: ۵۹.</ref> [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|از نوع همین غیبهای نسبی]] است. برای اینکه همه آنچه در آیه ذکر شده است اموری محدود و دارای قدر است که تعلق علم انسان به آن محال نیست. بنابراین امور غیبی بر دو گونه است. غیب مطلق و آن اموری است که انسان توانایی احاطه علمی بر آن را ندارد و غیب نسبی اموری است که انسان قدرت احاطه بر آن را دارد. | ||
::::::اما بدلیل این که شرایط بر او آماده نشده است فعلاً از او غایب است. از بیان علامه بدست میآید که انسان میتواند به اموری که لباس حد و اندازه به خود پوشیدهاند احاطه علمی پیدا کنند و همه آن امور بر او مشهود و او بر همه شاهد باشد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص ۱۶.</ref>. | ::::::اما بدلیل این که شرایط بر او آماده نشده است فعلاً از او غایب است. از بیان علامه بدست میآید که انسان میتواند به اموری که لباس حد و اندازه به خود پوشیدهاند احاطه علمی پیدا کنند و همه آن امور بر او مشهود و او بر همه شاهد باشد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص ۱۶.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
'''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«در این جهت تردید نیست که خداوند متعال به تمام جهان هستی احاطه دارد. غیب و شهود نسبت به او یکسان است. این زمان و آن زمان، این مکان و آن مکان ندارد، چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مکان است و چیزی از او غایب نیست. همان طور که به جهان شهود احاطه دارد، به جهان غیب نیز احاطه دارد. امّا باید دید آیا غیر از خدا کسی میتواند علم به غیب پیدا کند؟ آیا تنها خدا است که به جهان غیب احاطه دارد یا بشر هم میتواند با آن جهان نادیدنی تماس بگیرد؟ | ::::::«در این جهت تردید نیست که خداوند متعال به تمام جهان هستی احاطه دارد. [[آیا غیب و شهادت مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)|غیب و شهود نسبت به او یکسان است]]. این زمان و آن زمان، این مکان و آن مکان ندارد، چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مکان است و چیزی از او غایب نیست. همان طور که به جهان شهود احاطه دارد، به جهان غیب نیز احاطه دارد. امّا باید دید آیا غیر از خدا کسی میتواند علم به غیب پیدا کند؟ آیا تنها خدا است که به جهان غیب احاطه دارد یا بشر هم میتواند با آن جهان نادیدنی تماس بگیرد؟ | ||
::::::بعضی گفتهاند: علم به غیب مخصوص خدا است و از دیگری حتی [[پیامبران]] ساخته نیست و دلیل آنان آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>«کلیدهای غیب نزد اوست. جز او کسی را از غیب آگاهی نیست» سوره انعام: ۵۹.</ref> و نظائر آن است. این مطلب را قبول میکنیم که غیب مطلق و بالذات از مختصّات خدا است. او است که وجودش غیر محدود است و چیزی از او غایب نیست و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد و در علومش احتیاجی به غیر ندارد. پیامبران گرچه از دیگران کاملترند، لکن به هر حال وجودشان محدود به زمان و مکان است. | ::::::بعضی گفتهاند: علم به غیب مخصوص خدا است و از دیگری حتی [[پیامبران]] ساخته نیست و دلیل آنان آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}﴾}}<ref>«کلیدهای غیب نزد اوست. جز او کسی را از غیب آگاهی نیست» سوره انعام: ۵۹.</ref> و نظائر آن است. این مطلب را قبول میکنیم که غیب مطلق و بالذات از مختصّات خدا است. او است که وجودش غیر محدود است و چیزی از او غایب نیست و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد و در علومش احتیاجی به غیر ندارد. پیامبران گرچه از دیگران کاملترند، لکن به هر حال وجودشان محدود به زمان و مکان است. | ||
::::::بنابراین [[پیامبران]] به [[غیب مطلق]] دسترسی ندارند، لکن چنان نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلّی برای بشر محال باشد، بلکه خدایی که مالک غیب و شهود است، میتواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری از غیب را برایشان بگشاید و حقایقی را بر آینه صاف وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه علم غیب را از پیغمبران نفی نکرده، بلکه اثبات کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>«اودانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که (در این صورت) برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت؛ سوره جن؛ آیه ۲۶و۲۷.</ref> چنان که ملاحظه میفرمایید در آیه مذکور | ::::::بنابراین [[پیامبران]] به [[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب مطلق]] دسترسی ندارند، لکن چنان نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلّی برای بشر محال باشد، بلکه خدایی که مالک غیب و شهود است، میتواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری از غیب را برایشان بگشاید و حقایقی را بر آینه صاف وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه علم غیب را از پیغمبران نفی نکرده، بلکه اثبات کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}﴾}}<ref>«اودانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد، که (در این صورت) برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی بر خواهد گماشت؛ سوره جن؛ آیه ۲۶و۲۷.</ref> چنان که ملاحظه میفرمایید در آیه مذکور میفرماید خدا عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمیکند مگر افراد برگزیده مانند رسول را، معلوم میشود رسول استثنا شده است. او میتواند با تأییدات الهی با جهان غیب مرتبط گردد. در بعضی از آیات میفرماید: ما اخبار غیب را در اختیار پیغمبر قرار میدهیم، مثلاً فرموده: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}﴾}}<ref>«این اخبار غیبی است که به تو وحی میکنیم»سوره آل عمران: آیه ۴۴.</ref>. از این قبیل آیات استفاده میشود خداوند متعال پارهای از حقایق و [[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|مطالب غیبی را به وسیله وحی بر پیغمبران]] نازل میکند. به طور کلّی باید گفت: در این جهت تردید نیست که بر پیغمبران وحی میشود. وحی عبارت است از یک نوع ارتباط مخصوص و تماس مرموز و خارق العاده به واسطه افاضات پروردگار حکیم. دری از غیب به روی پیغمبر باز میشود و پرتوی از عالم نورانی بر گوهر تابناک قلب او میتابد و به وسیله چشم باطن گوشهای از جهان را مشاهده میکند. ناگفته نماند که گرچه پیغمبران میتوانند با [[جهان غیب]] تماس بگیرند، ولی به [[غیب مطلق]] و نامحدود دسترسی ندارند و بیش از ظرفیت محدودی وجودی خودشان نمیتوانند از آن عالم نامحدود استفاده کنند. به علاوه در این مقدار از علم غیب هم استقلال ندارند و علومشان بالذات نیست، بلکه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند. | ||
::::::غیر از [[انبیا]]، [[امامان]] و اولیای خدا نیز به وسیله الهامات الهی از غیب بهرهمند میشوند و لکن الهام آنان از سنخ وحی نیست. حقایقی از جهان غیب در قلبش القا میشود و روز به روز بلکه ساعت به ساعت بر علمش اضافه میشود. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: مقدار علم [[پیامبر]]{{صل}} را از [[حضرت علی]]{{ع}} سؤال کردند. فرمود: پیامبر علم جمیع پیامبران را میدانست واز حوادث گذشته و آینده اطلاع داشت. به خدایی که جانم در دست او است سوگند! من همه علوم پیامبر را میدانم و از گذشته و آینده تا قیامت اطلاع دارم. | ::::::غیر از [[انبیا]]، [[امامان]] و اولیای خدا نیز به وسیله الهامات الهی از غیب بهرهمند میشوند و لکن الهام آنان از سنخ وحی نیست. حقایقی از جهان غیب در قلبش القا میشود و روز به روز بلکه ساعت به ساعت بر علمش اضافه میشود. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: مقدار علم [[پیامبر]]{{صل}} را از [[حضرت علی]]{{ع}} سؤال کردند. فرمود: پیامبر علم جمیع پیامبران را میدانست واز حوادث گذشته و آینده اطلاع داشت. به خدایی که جانم در دست او است سوگند! من همه علوم پیامبر را میدانم و از گذشته و آینده تا قیامت اطلاع دارم. | ||
::::::[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: به خدا سوگند! من از موجودات آسمان و زمین و بهشت و دوزخ اطلاع دارم. حوادث گذشته و آینده را میدانم و همه اینها را از کتاب خدا فهمیدهام. نمونههایی از اخبار غیبی [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و دیگر [[ائمه]]{{عم}} در کتابهای معتبر و در زیارات آمده است که ذکر یک یک آنها از حوصله این مقاله بیرون است»<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]</ref>. | ::::::[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: به خدا سوگند! من از موجودات آسمان و زمین و بهشت و دوزخ اطلاع دارم. حوادث گذشته و آینده را میدانم و همه اینها را از کتاب خدا فهمیدهام. نمونههایی از اخبار غیبی [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و دیگر [[ائمه]]{{عم}} در کتابهای معتبر و در زیارات آمده است که ذکر یک یک آنها از حوصله این مقاله بیرون است»<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]</ref>. | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۲: | ||
:::::# بعد از پایان جنگ جمل، [[امام علی]]{{ع}} در بصره خطبهای خواند و در ضمن آن، از برخی حوادث آینده خبر داد یکی از یاران آن حضرت با تعجبی فراوان، به ایشان گفت: آیا به شما [[علم غیب]] داده شده؟ و این جمله اشاره به این بود که [[علم غیب]] اختصاص به خدا دارد، زیرا خدا است که ذاتاً از همه چیز آگاه است. آن گرامی در پاسخ او خندید و گفت: اینکه من از حوادث آینده خبر میدهم [[علم غیب]] یعنی ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست بلکه به وسیله [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} به من تعلیم شده است<ref>نهج البلاغه خطبه صدو بیست و چهار، شرح نهج البلاغه ابن میثم.</ref>. | :::::# بعد از پایان جنگ جمل، [[امام علی]]{{ع}} در بصره خطبهای خواند و در ضمن آن، از برخی حوادث آینده خبر داد یکی از یاران آن حضرت با تعجبی فراوان، به ایشان گفت: آیا به شما [[علم غیب]] داده شده؟ و این جمله اشاره به این بود که [[علم غیب]] اختصاص به خدا دارد، زیرا خدا است که ذاتاً از همه چیز آگاه است. آن گرامی در پاسخ او خندید و گفت: اینکه من از حوادث آینده خبر میدهم [[علم غیب]] یعنی ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست بلکه به وسیله [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} به من تعلیم شده است<ref>نهج البلاغه خطبه صدو بیست و چهار، شرح نهج البلاغه ابن میثم.</ref>. | ||
:::::#[[یحیی بن عبداالله بن الحسن]] به [[امام کاظم]] {{ع}} گفت: فدایت شوم اینان عقیده دارند که شما علم غیب دارید. حضرت در پاسخ او فرمود: نه به خدا سوگند آنچه ما میدانیم از پیامبر خدا به ما رسیده و از آن حضرت آموختهایم. | :::::#[[یحیی بن عبداالله بن الحسن]] به [[امام کاظم]] {{ع}} گفت: فدایت شوم اینان عقیده دارند که شما علم غیب دارید. حضرت در پاسخ او فرمود: نه به خدا سوگند آنچه ما میدانیم از پیامبر خدا به ما رسیده و از آن حضرت آموختهایم. | ||
:::::#[[شیخ مفید]] مینویسد: کسی را میتوان به طور مطلق دارای صفت عالم به غیب دانست که علم او ذاتی باشد و از کسی نیاموخته باشد و علم هیچ کس جز خداوند بزرگ ذاتی نیست و از این رو شیعه معتقد است که نباید درباره امامان به طور مطلق گفته شود، بلکه باید توضیح داده شود که علم آنان مستفاد از امام قبل و از پیامبر و سرانجام به تعلیم الهی است. | :::::#[[شیخ مفید]] مینویسد: کسی را میتوان به طور مطلق دارای صفت عالم به غیب دانست که [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم او ذاتی باشد]] و از کسی نیاموخته باشد و علم هیچ کس جز خداوند بزرگ ذاتی نیست و از این رو شیعه معتقد است که نباید درباره امامان به طور مطلق گفته شود، بلکه باید توضیح داده شود که علم آنان مستفاد از امام قبل و از پیامبر و سرانجام به تعلیم الهی است. | ||
:::::#[[شیخ طبرسی]] مینویسد: به عقیده شیعه کسی را میتوان با جمله عالم به غیب توصیف کرد که همه | :::::#[[شیخ طبرسی]] مینویسد: به عقیده شیعه کسی را میتوان با جمله عالم به غیب توصیف کرد که همه غیبها را بداند و علم او ذاتی باشد و هیچ کس جز خدا این چنین نیست و اما خبرهای غیبی فراوانی که دانشمندان شیعه و سنی از [[امام علی]] {{ع}} و سایر امامان نقل کردهاند همه از رسول خدا به آنان رسیده و [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} نیز از خداوند آموخته است. | ||
:::::#[[رشید الدین محمد بن شهر آشوب مازندانی]] مینویسد: پیامبر و امام از غیب آگاهی دارند اما نه به این معنی که علم آنان ذاتی باشد بلکه خداوند، بخشی از علم غیب را به آنان آموخته است، و عقیده به این که علم آنان ذاتی است و با علم خدا تفاوتی ندارد مستلزم شرک میباشد. | :::::#[[رشید الدین محمد بن شهر آشوب مازندانی]] مینویسد: پیامبر و امام از غیب آگاهی دارند اما نه به این معنی که علم آنان ذاتی باشد بلکه خداوند، بخشی از علم غیب را به آنان آموخته است، و عقیده به این که علم آنان ذاتی است و با علم خدا تفاوتی ندارد مستلزم شرک میباشد. | ||
:::::#[[کمال الدین ابن میثم بحرانی]] مینویسد: منظور از علم غیبی که جز خدا نمیداند علم غیبی است که بدون تعلیم و آموختن باشد و [[علم غیب]] بدون تعلیم، اختصاص به خدا دارد و جز خدا هر کس آگاهی از غیب پیدا کند به تعلیم الهی بوده است. | :::::#[[کمال الدین ابن میثم بحرانی]] مینویسد: منظور از علم غیبی که جز خدا نمیداند علم غیبی است که بدون تعلیم و آموختن باشد و [[علم غیب]] بدون تعلیم، اختصاص به خدا دارد و جز خدا هر کس آگاهی از غیب پیدا کند به تعلیم الهی بوده است. | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۶: | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
'''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 پژوهشگران وبگاه تبیان]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | '''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 پژوهشگران وبگاه تبیان]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
:::::*«[[علم غیب]] در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به پیغمبر یا امام قبلی نسبت داده شده است. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در مورد علم غیب خود در پاسخ به یكی از اصحاب خود كه | :::::*«[[علم غیب]] در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به پیغمبر یا امام قبلی نسبت داده شده است. [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} در مورد علم غیب خود در پاسخ به یكی از اصحاب خود كه سؤال كرد: ای امیر مؤمنان! آیا به تو علم غیب داده شده است؟، با تبسّم فرمود: ای برادر كلبی! این اخباری را كه خبر میدهم علم غیب نیست؛ علمی است كه از دارنده علم آموختهام. همانا [[علم غیب]]، علم قیامت است... این است آن علم غیبی كه غیر از خدا كسی نمیداند. جز اینها، علومی است كه خداوند به پیامبرش تعلیم داده [[علم غیب]] اكتسابی و او به من آموخته است. و پیامبر دعا كرد كه خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینهام جای دهد و اعضا و جوارح بدن من از آن پر گردد. در جملات فوق [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: من غیب نمیدانم؛ ولی در برخی كلمات فرموده: من [[علم غیب]] میدانم، از جمله آنجا که فرمود: به خدا سوگند! اگر بخواهم میتوانم از همه خصوصیّات هر كدام شما، از آغاز و پایان كارش و از تمام شئون زندگیش شما را آگاه سازم؛ امّا میترسم كه درباره من نسبت به رسول خدا كافر شوید و درباره من غلو كنید و مرا از رسول خدا بالاتر بدانید و یا به خدایی من معتقد شوید و این عقیده موجب كفر شما گردد. و یا فرمود: اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است، با خبر بودید به سوی بیابانها كوچ میكردید. بنابراین، جای این سؤال است كه جمع این دو گروه از كلمات حضرت چگونه امكانپذیر است؟ پاسخ این است كه آنجایی كه حضرت میگوید غیب نمیدانم، یعنی علم غیب ذاتی ندارد؛ اما آنجا كه میفرماید غیب میدانم، یعنی از طریق خدا و رسول او خبرهای غیبی را كسب نمودهام. شاهد این استدلال، جملات امیر مؤمنان است كه میرماید: علوم غیبی را [[پیامبر خاتم|پیامبر اكرم]]{{صل}} به من آموخت؛ به خدایی كه او محمد را به حق برانگیخت و او را بر مخلوقات برگزید، جز به راستی سخن نگویم و به راستی پیامبر اعظم همه دانشها را به من سپرده است و از محل هلاكت آن كس كه هلاك میشود و جای نجات كسی كه نجات مییابد و پایان این حكومت، همه را به من خبر داده است. هیچ حادثهای بر من نگذشت، جز آنكه در گوشم نجوا كرد و مرا مطلع ساخت»<ref>[http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 وبگاه تبیان].</ref>. | ||
:::::*«منظور از اختصاص [[علم غیب]] به خدا، علم ذاتی و استقلالی است، بنابراین غیر او هیچ كس مستقلاً آگاهی از غیب ندارد و هر چه دارند از ناحیه خداست. خداوند هیچكس را از اسرار غیب آگاه نمیكند، مگر رسولانی را كه مورد رضای او هستند . در نهج البلاغه بیان شده است که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} زمانی كه از حمله گروهی به كشورهای اسلامی پیش بینی میفرمود: فردی سؤال کرد: ای [[امیر المؤمنین]]{{ع}} آیا دارای [[علم غیب]] هستی؟ حضرت فرمود: این [[علم غیب]] نیست این علمی است كه از صاحب علم آموختهام. علم غیب ،علم قیامت است و آنچه خدا در گفته خود شمرده است. | :::::*«منظور از اختصاص [[علم غیب]] به خدا، علم ذاتی و استقلالی است، بنابراین غیر او هیچ كس مستقلاً آگاهی از غیب ندارد و هر چه دارند از ناحیه خداست. خداوند هیچكس را از اسرار غیب آگاه نمیكند، مگر رسولانی را كه مورد رضای او هستند . در نهج البلاغه بیان شده است که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} زمانی كه از حمله گروهی به كشورهای اسلامی پیش بینی میفرمود: فردی سؤال کرد: ای [[امیر المؤمنین]]{{ع}} آیا دارای [[علم غیب]] هستی؟ حضرت فرمود: این [[علم غیب]] نیست این علمی است كه از صاحب علم آموختهام. علم غیب ،علم قیامت است و آنچه خدا در گفته خود شمرده است. | ||
::::::اسرار غیب دو گونه است. قسمتی مخصوص به خدا است و هیچ كس جز او نمیداند. مانند: قیامت، برزخ، بهشت و... و قسمتی دیگر را به اولیاء خود میآموزد چنانكه در نهج البلاغه نیز اشاره كرده است كه بعضی از علوم غیبی تنها مخصوص خداست و غیر از خدا كسی نمیداند و بعضی از علوم غیبی دیگر را به پیامبر آموخته و او به من آموخته است. خداوند بالفعل از تمامی اسرار عالم باخبر است ولی [[انبیا]] و [[اولیا]] بالفعل بسیاری از اسرار غیب را نمیدانند، اما هنگامی كه اراده كنند، خداوند به آنها تعلیم میدهد؛ در تصدیق این موضوع روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} است که فرمودند: هنگامی كه امام اراده میكند چیزی را بداند، خداوند به او تعلیم میدهد»<ref>[http://article.tebyan.net/148003/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86 وبگاه تبیان].</ref>. | ::::::اسرار غیب دو گونه است. قسمتی مخصوص به خدا است و هیچ كس جز او نمیداند. مانند: قیامت، برزخ، بهشت و... و قسمتی دیگر را به اولیاء خود میآموزد چنانكه در نهج البلاغه نیز اشاره كرده است كه بعضی از علوم غیبی تنها مخصوص خداست و غیر از خدا كسی نمیداند و بعضی از علوم غیبی دیگر را به پیامبر آموخته و او به من آموخته است. خداوند بالفعل از تمامی اسرار عالم باخبر است ولی [[انبیا]] و [[اولیا]] بالفعل بسیاری از اسرار غیب را نمیدانند، اما هنگامی كه اراده كنند، خداوند به آنها تعلیم میدهد؛ در تصدیق این موضوع روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} است که فرمودند: هنگامی كه امام اراده میكند چیزی را بداند، خداوند به او تعلیم میدهد»<ref>[http://article.tebyan.net/148003/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86 وبگاه تبیان].</ref>. |