دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳۱ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۱۳
، ۳۱ اکتبر ۲۰۱۷←پاسخهای دیگر
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
[[پرونده:60727626.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید نسیم عباس نقوی|نقوی]]]] | [[پرونده:60727626.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید نسیم عباس نقوی|نقوی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)| علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)| علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::: | :::::«۱. '''قلمرو وسیع مأموریت [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}:''' دامنه مأموریت اولیاء الهی بسیار گسترده است آنان باید علم و آگاهی کامل حاصل از اصول و فروع دین اسباب سعادت و شقاوت، هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آینده، جسم و جان و آخرت تا قیامت میشود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتواند ایفای وظیفه نمایند و گرنه نقض غرض بوده وهدف خداوند برآورده نمیشود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده و گرنه جلب اعتبار نخواهند کرد و اعتماد مطلق در گرو عصمت آنان است. در نتیجه مأموریت اولیاء الهی مقتضای آگاهی غیبی این است که از جهات گوناگون [[علم غیب]] داشته باشند و محتوای رسالتشان، چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی باشد که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی پیامبران و [[ائمه]]{{عم}}، در هر موردی که محقق شدن مأموریت آنها منوط به [[علم غیب]] باشد این علم را خواهند داشت. | ||
:::::۲. '''ضرورت [[امامت]]:''' وجود [[امام]] ضروری است و عقل ضرورت آن را درک میکند و از دلیل ضرورت [[امام]]، علم خدادادی «غیب» ثابت می¬شود زیرا قبلاً گفته شد امام تمام مقامات پیامبر به جز وحی را دارد. پس لوازم آن مقام را نیز داشته باشد. مصونیت قرآن را از تحریف خداوند ضمانت کرده اما هیچ ضمانتی درباره مصونیت بیانات [[پیامبر]]{{صل}} از تحریف وجود ندارد لذا راویان گاهی مطالب متفاوتی را در یک موضوع از [[پیامبر]]{{صل}} نقل میکنند بنابراین ما نیازمند تبیین جدید هستیم اگر شخص بیان کننده و دارای علم عادی باشد دچار خطا خواهد شد و بیان او حجت نخواهد بود. پس شخص بیان کننده بعد از [[پیامبر]]{{صل}} باید معصوم و دارای [[علم غیب]] باشد و الّا ختم نبوت بر خلاف حکمت است. | :::::۲. '''ضرورت [[امامت]]:''' وجود [[امام]] ضروری است و عقل ضرورت آن را درک میکند و از دلیل ضرورت [[امام]]، علم خدادادی «غیب» ثابت می¬شود زیرا قبلاً گفته شد امام تمام مقامات پیامبر به جز وحی را دارد. پس لوازم آن مقام را نیز داشته باشد. مصونیت قرآن را از تحریف خداوند ضمانت کرده اما هیچ ضمانتی درباره مصونیت بیانات [[پیامبر]]{{صل}} از تحریف وجود ندارد لذا راویان گاهی مطالب متفاوتی را در یک موضوع از [[پیامبر]]{{صل}} نقل میکنند بنابراین ما نیازمند تبیین جدید هستیم اگر شخص بیان کننده و دارای علم عادی باشد دچار خطا خواهد شد و بیان او حجت نخواهد بود. پس شخص بیان کننده بعد از [[پیامبر]]{{صل}} باید معصوم و دارای [[علم غیب]] باشد و الّا ختم نبوت بر خلاف حکمت است. | ||
:::::۳. '''افاضه خداوند:''' خداوند فیاض مطلق است و بر کسانیکه قابلیت مطلق دارند باید افاضه کنند و الا لازم میآید که محتاج و بخیل باشد، آنچه را که علت مفیضه افاضه میکند اثر واحد و مطلق است اما استعداد و قابلیت گیرندگان فیض مختلف است که یکی فیض را نمیپذیرد یکی از اندکی قبول نموده و دیگری را قبول میکنند مانند نور آفتاب که یک نور است ولی اجسام در نورگیری و استفاده از آن مختلف است از آیه ۲۴ سورة تکویز نیز میتوان به این دلیل عقلی که همان افاضه خداوند است پی برد زیرا در این آیه آمده است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ }}﴾}} <ref> و او در (رساندن) وحی، تنگچشمی نمیورزد؛ سوره تکویر، آیه: ۲۴.</ref> که چه مرجع ضمیر خداوند باشد یا [[پیامبر]] در هر دو صورت مطلب قابل اثبات است زیرا در صورت اول معنا این میشود که خداوند بر غیب بخیل نیست و بر افراد قابل افاضه میکند و در هر دو صورت دوم مطلب جالیز استفاده میشود زیرا ثابت میکند که [[پیامبر]]{{صل}} [[علم غیب]] دارد و الا بخل معنا نداشت چون باید علم غیبی داشته باشد تا بگوئیم بخیل است یا نیست. | :::::۳. '''افاضه خداوند:''' خداوند فیاض مطلق است و بر کسانیکه قابلیت مطلق دارند باید افاضه کنند و الا لازم میآید که محتاج و بخیل باشد، آنچه را که علت مفیضه افاضه میکند اثر واحد و مطلق است اما استعداد و قابلیت گیرندگان فیض مختلف است که یکی فیض را نمیپذیرد یکی از اندکی قبول نموده و دیگری را قبول میکنند مانند نور آفتاب که یک نور است ولی اجسام در نورگیری و استفاده از آن مختلف است از آیه ۲۴ سورة تکویز نیز میتوان به این دلیل عقلی که همان افاضه خداوند است پی برد زیرا در این آیه آمده است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ }}﴾}} <ref> و او در (رساندن) وحی، تنگچشمی نمیورزد؛ سوره تکویر، آیه: ۲۴.</ref> که چه مرجع ضمیر خداوند باشد یا [[پیامبر]] در هر دو صورت مطلب قابل اثبات است زیرا در صورت اول معنا این میشود که خداوند بر غیب بخیل نیست و بر افراد قابل افاضه میکند و در هر دو صورت دوم مطلب جالیز استفاده میشود زیرا ثابت میکند که [[پیامبر]]{{صل}} [[علم غیب]] دارد و الا بخل معنا نداشت چون باید علم غیبی داشته باشد تا بگوئیم بخیل است یا نیست. |