امام: تفاوت میان نسخهها
←قریشی بودن امام{{ع}}
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
*در این که [[امام]] باید مسلمان، عاقل، آزاد و مرد بوده و از بلوغ و رشد فکری برخوردار باشد تردید و اختلافی وجود ندارد و به طرح بحث کلامی درباره آنها نیازی نیست، ولی صفاتی که یا به دلیل اختلافی بودن یا به جهت اهمیت ویژهای که دارند، بیشتر مورد اهتمام و توجه متکلمان قرار گرفتهاند، عبارتند از: [[عصمت]]، افضلیت، علم، قریشی بودن، عدالت و پارسایی، کاردانی و کفایت در تدبیر امور. سه صفت نخست در مدخلهای مخصوص خود مطرح خواهد شد. در این جا دیدگاه متکلمان درباره صفات دیگر را بازگو میکنیم<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>. | *در این که [[امام]] باید مسلمان، عاقل، آزاد و مرد بوده و از بلوغ و رشد فکری برخوردار باشد تردید و اختلافی وجود ندارد و به طرح بحث کلامی درباره آنها نیازی نیست، ولی صفاتی که یا به دلیل اختلافی بودن یا به جهت اهمیت ویژهای که دارند، بیشتر مورد اهتمام و توجه متکلمان قرار گرفتهاند، عبارتند از: [[عصمت]]، افضلیت، علم، قریشی بودن، عدالت و پارسایی، کاردانی و کفایت در تدبیر امور. سه صفت نخست در مدخلهای مخصوص خود مطرح خواهد شد. در این جا دیدگاه متکلمان درباره صفات دیگر را بازگو میکنیم<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>. | ||
===قریشی بودن [[امام]]{{ع}}=== | ===قریشی بودن [[امام]]{{ع}}=== | ||
{{همچنین ببینید|قریشی بودن امام}} | |||
*مقصود از قریشی بودن [[امام]] این است که نسب او به نضر بن کنانه بازگردد. اکثر معتزله، اشعریه و ماتریدیه قریشی بودن را از شرایط [[امام]] دانستهاند. آنان در این باره به حدیث: الأئمّة من قریش استدلال کردهاند <ref>الإرشاد جوینی، ص۱۷۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ تمهید الأوائل، ص۴۷۲؛ شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۱؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۰؛ اصول الدین، ص۲۷۳؛ المغنی، ج۱، ص۱۹۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۷۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>. | *مقصود از قریشی بودن [[امام]] این است که نسب او به نضر بن کنانه بازگردد. اکثر معتزله، اشعریه و ماتریدیه قریشی بودن را از شرایط [[امام]] دانستهاند. آنان در این باره به حدیث: الأئمّة من قریش استدلال کردهاند <ref>الإرشاد جوینی، ص۱۷۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ تمهید الأوائل، ص۴۷۲؛ شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۱؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۰؛ اصول الدین، ص۲۷۳؛ المغنی، ج۱، ص۱۹۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۷۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>. | ||
*از نظر شیعه امامت به قریش اختصاص دارد، ولی شامل همه طوایف و قبایل قریش نمیشود، بلکه ویژه بنیهاشم است. دلیل آنان حدیث الأئمّة من قریش نیست، بلکه حدیث ثقلین و مانند آن است که امامت را مخصوص [[امام علی|امیرمؤمنان]] و خاندان او از ذریه [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} میداند. به این جهت است که آنان به جای صفت قریشی بودن، صفت هاشمی بودن را ذکر کردهاند <ref>الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳ـ ۱۹۶.</ref> [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} در این باره فرموده است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>: | *از نظر شیعه امامت به قریش اختصاص دارد، ولی شامل همه طوایف و قبایل قریش نمیشود، بلکه ویژه بنیهاشم است. دلیل آنان حدیث الأئمّة من قریش نیست، بلکه حدیث ثقلین و مانند آن است که امامت را مخصوص [[امام علی|امیرمؤمنان]] و خاندان او از ذریه [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} میداند. به این جهت است که آنان به جای صفت قریشی بودن، صفت هاشمی بودن را ذکر کردهاند <ref>الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳ـ ۱۹۶.</ref> [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} در این باره فرموده است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>: | ||
خط ۶۶: | خط ۶۷: | ||
*خوارج و برخی از معتزله لزوم قریشی یا هاشمی بودن [[امام]] را رد کردهاند. آنان بر نظریه خود دو دلیل آوردهاند: یکی حدیثی از [[پیامبر]]{{صل}} که فرموده است:{{عربی|اندازه=150%|«أطیعوا ولو أمّر علیکم عبد حبشی أجدع»}}<ref>از فرمانروای خویش اطاعت کنید، هر چند بردهای حبشی باشد که اعضایش قطع شده است؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، حدیث۳۱۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>. | *خوارج و برخی از معتزله لزوم قریشی یا هاشمی بودن [[امام]] را رد کردهاند. آنان بر نظریه خود دو دلیل آوردهاند: یکی حدیثی از [[پیامبر]]{{صل}} که فرموده است:{{عربی|اندازه=150%|«أطیعوا ولو أمّر علیکم عبد حبشی أجدع»}}<ref>از فرمانروای خویش اطاعت کنید، هر چند بردهای حبشی باشد که اعضایش قطع شده است؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، حدیث۳۱۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>. | ||
*دلیل دیگر این که از نظر عقل آنچه در امامت لازم است علم و بصیرت و دیگر کمالات عقلی و روحی است، ولی نسب و نژاد در آن نقشی ندارد <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref> در نقد دلیل اول گفته شده است: حدیث مزبور مربوط به امامت اصلی نیست، بلکه مربوط به حکام و فرماندهانی است که توسط [[امام]] اصلی برگزیده میشوند. در نقد دلیل دوم نیز گفته شده است: نَسَب در امامت بی تأثیر نیست، زیرا مردم از کسانی که از نَسب عالی و شریف برخوردارند، اطاعت و انقیاد بهتری دارند و در نتیجه دستورهای آنان کامل تر رعایت خواهد شد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>. | *دلیل دیگر این که از نظر عقل آنچه در امامت لازم است علم و بصیرت و دیگر کمالات عقلی و روحی است، ولی نسب و نژاد در آن نقشی ندارد <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref> در نقد دلیل اول گفته شده است: حدیث مزبور مربوط به امامت اصلی نیست، بلکه مربوط به حکام و فرماندهانی است که توسط [[امام]] اصلی برگزیده میشوند. در نقد دلیل دوم نیز گفته شده است: نَسَب در امامت بی تأثیر نیست، زیرا مردم از کسانی که از نَسب عالی و شریف برخوردارند، اطاعت و انقیاد بهتری دارند و در نتیجه دستورهای آنان کامل تر رعایت خواهد شد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>. | ||
===عدالت و پارسایی=== | ===عدالت و پارسایی=== | ||
*مذاهب کلامیدرباره این صفت اتفاق نظر ندارند. از نظر شیعه امامیه عدالت و پارسایی از شرایط لازم امامت است؛ زیرا اگر امام عادل نباشد یا تسلیم ظلم میشود که از رذایل اخلاقی و مخالف با [[عصمت]] است یا به دیگران ستم خواهد کرد که از گناهان کبیره و با [[عصمت]] مخالفت دارد <ref>قواعد المرام؛ ص۱۷۹ـ ۱۸۰.</ref>. شیعه اسماعیلیه و زیدیه نیز عدالت و پارسایی را از صفات لازم [[امام]] دانستهاند <ref>شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۵۱؛ الزیدیه؛ ص۳۳۸ـ ۳۳۹.</ref> معتزله نیز عدالت و پاکدامنی را از صفات [[امام]] شناختهاند <ref>المغنی؛ ج۱؛ ص۲۰۱ـ ۲۰۲.</ref> از نظر اباضیه نیز عدالت از شرایط لازم امامت است<ref>الأباضیه مذهب اسلامی معتدل؛ ص۲۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>. | *مذاهب کلامیدرباره این صفت اتفاق نظر ندارند. از نظر شیعه امامیه عدالت و پارسایی از شرایط لازم امامت است؛ زیرا اگر امام عادل نباشد یا تسلیم ظلم میشود که از رذایل اخلاقی و مخالف با [[عصمت]] است یا به دیگران ستم خواهد کرد که از گناهان کبیره و با [[عصمت]] مخالفت دارد <ref>قواعد المرام؛ ص۱۷۹ـ ۱۸۰.</ref>. شیعه اسماعیلیه و زیدیه نیز عدالت و پارسایی را از صفات لازم [[امام]] دانستهاند <ref>شرح المواقف؛ ج۸؛ ص۳۵۱؛ الزیدیه؛ ص۳۳۸ـ ۳۳۹.</ref> معتزله نیز عدالت و پاکدامنی را از صفات [[امام]] شناختهاند <ref>المغنی؛ ج۱؛ ص۲۰۱ـ ۲۰۲.</ref> از نظر اباضیه نیز عدالت از شرایط لازم امامت است<ref>الأباضیه مذهب اسلامی معتدل؛ ص۲۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/69 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۹.]</ref>. |