سیره سیاسی: تفاوت میان نسخهها
تغییرمسیر به سیره سیاسی معصوم حذف شد
(تغییرمسیر به سیره سیاسی معصوم) |
(تغییرمسیر به سیره سیاسی معصوم حذف شد) برچسب: تغییرمسیر حذف شد |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== معناشناسی سیره و سیاست== | |||
===معنای لغوی=== | |||
«سیره» بر وزن “فعله” اسم مصدر از فعل “سارَ - یسیرُ” است که در [[ادبیات]] و لغت، مصادر گوناگونی برای آن آمده است: “سَیر، مَسیر، تَسْیار، مَسیره و سَیرورَه”. این مصادر همه به معنای رفتن، جریان داشتن و در حرکت بودن به کار رفتهاند<ref>ر.ک: محمدمرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۵۴؛ جمالالدین محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۲، ص۲۵۲.</ref> و بر این اساس، بسیاری نیز واژه “سیره” را به نوع حرکت و شیوه جریان داشتن و یا به عبارتی نوع، سبک و [[شیوه رفتار]] و [[کردار]] تعریف کردهاند<ref>ر.ک: ابوالحسین احمد بن فارس، معجم مقاییساللغة، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱؛ ابو القاسم حسن بن محمد راغب اصفهانی، مفردات، ص۷۲۴؛ جمالالدین محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۶، ص۴۵۴.</ref>. [[خداوند متعال]] در [[قرآن]]، سیره را به مفهوم [[هیئت]]، صورت و شکل به کار برده است: {{متن قرآن|قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى}}<ref>«فرمود: آن را بگیر و مترس! ما آن را به روال نخست آن، باز میگردانیم» سوره طه، آیه ۲۱.</ref>»<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۷.</ref> | |||
«سیاست» در لغت به معانی [[حکم]] راندن بر [[رعیت]] و اداره کردن امور مملکت، [[حکومت]] کردن، [[ریاست]] کردن، [[عدالت]]، [[داوری]]، [[تنبیه]] و در نتیجه [[اقدام]] و انجام کاری بر پایه [[مصلحت]] به کار رفته است<ref>ر.ک: فرهنگ فارسی معین، ذیل «سیاست»؛ جمالالدین محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۶، ص۱۰۷.</ref>. اساس معانی پیشگفته، [[سیاستمدار]] به کسی گفته میشود که در [[امور اجتماعی]] [[مردم]] به [[مصلحتاندیشی]] و [[تدبیر امور]] بپردازد. چنان که در [[زیارت جامعه کبیره]] نیز از [[معصومان]]{{عم}} با عنوان “ساسة العباد” یاد شده است؛ یعنی کسانی که تأمین [[مصالح]] و [[تدبیر]] امور اجتماعی مردم را بر عهده داشتهاند»<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۷.</ref> | |||
===معنای اصطلاحی=== | |||
«سیره» در اصطلاح [[دینی]] به معانی طریقه، روش و سیره به کار رفته است. چنانکه [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] از سیره، با عنوان نوع خاص [[رفتار]] و عملکرد [[انسان]] تعبیر میکند<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۷۸.</ref>. کاربرد سیره در [[تاریخ اسلام]] و برای شرححال بزرگان [[دین]] همچون [[انبیا]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} فراوان است. از سدههای نخستین تاریخ اسلام به بعد محققان [[اسلامی]] در خلال جمعآوری [[احادیث]] بزرگان به ویژه [[رسول خدا]]{{صل}} به [[ثبت]] سیره آن [[حضرت]] در مجموعههایی با عنوان [[مسند]]، [[سنن]] و غیر آن پرداختهاند و جنبههای مختلف زندگانی ایشان را مورد بررسی دقیق و موشکافانه خود قرار دادهاند<ref>برای مطالعه بیشتر در این خصوص ر.ک: فصل اول کتاب سیره سیاسی معصومان{{عم}} در عصر حاکمیت، اثر نگارنده.</ref>»<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۸.</ref> | |||
«سیاست» در اصطلاح [[سیاست]] در اصطلاح با تعابیر گوناگونی از سوی [[اندیشمندان]] [[سیاسی]] به کار رفته است: | |||
[[علم]] کسب و [[حفظ قدرت]]؛ ۲. [[هنر]] [[حکومت]] بر نوع [[بشر]]؛ ۳. علم [[فرمانروایی]] [[دولتها]]؛ ۴. فن حکومت کردن [[دولت]] و [[رهبری]] [[روابط]] آن با سایر دولتها؛ ۵. [[خط مشی]]، [[تعیین]] شکل، [[وظیفه]] و مضمون فعالیت دولت؛ ۶. کاربرد [[قدرت]] به اشکال مختلف و در ابعاد گوناگون [[جامعه بشری]]؛ ۷. علم قدرت که توسط دولت برای برقراری [[نظم اجتماعی]] و تأمین مصالح جمعی یا گروهی به کار میرود؛ ۸ [[علمی]] که میآموزد چه کسی میبرد، چه چیزی را میبرد، کجا میبرد، چگونه میبرد و چرا میبرد؟؛ ۹. تدابیری که [[حکومتها]] به منظور [[اداره امور]] [[کشور]] اتخاذ میکنند و...<ref>ر.ک: علی آقابخشی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی.</ref>. | |||
با توجه به تنوع تعاریف ارائه شده از معنای سیاست، به [[سختی]] میتوان به دیدگاهی مشترک در تعریف اصطلاحی این واژه از سوی اندیشمندان سیاسی دست یافت. در اصطلاح [[دینی]] نیز کاربردهای فراوانی از این اصطلاح [[مشاهده]] میشود. در یک مورد [[امام علی]]{{ع}} ضمن آنکه سیاست را همردیف “ولایت” قرار دادهاند، [[معاویه]] را اینگونه مورد خطاب قرار میدهد: {{متن حدیث|وَ مَتَى كُنْتُمْ يَا مُعَاوِيَةُ سَاسَةَ الرَّعِيَّةِ وَ وُلَاةَ أَمْرِ الْأُمَّةِ}}<ref>نهجالبلاغه، نامه ۱۰.</ref>؛ ای معاویه از چه زمانی سیاست [[رعیت]] و [[ولایت]] [[امت]] را بر عهده گرفتهای؟ | |||
در شرح غررالحکم نیز در تعریف سیاست چنین آمده است: سیاست رعیت، به معنای [[امر و نهی]] کردن و واداشتن ایشان در آن چه صلاحشان در آن باشد، است<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج۵، ص۲۹۴.</ref>. | |||
در جایی دیگر از این اثر آمده است: [[زیبایی]] [[سیاست]]، [[عدالت]] در [[حکمرانی]] و [[بخشش]] در [[مقام]] [[قدرت]] است<ref>جمالالدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج۳، ص۳۷۵.</ref>. | |||
[[امام حسن مجتبی]]{{ع}} نیز افزون بر تقسیمبندی سیاست به رعایت [[حقوق]] مربوط به [[خداوند]]، حقوق زندگان و حقوق [[مردگان]]، بر انجام [[اوامر]] و ترک مناهی [[الهی]] و همچنین انجام [[وظایف]] در قبال [[برادران دینی]] و [[خدمت]] به آنان تأکید میورزند<ref>باقر شریف قرشی، حیات الحسن، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. | |||
بنابراین، نگاه [[معصومان]]{{عم}} به موضوع سیاست برخلاف نظر [[اندیشمندان]] معاصر [[غرب]]، نگاهی [[توحیدی]] و الهی است و بر همین اساس [[سیره سیاسی]] خویش را پایهریزی کردهاند. یعنی در [[امور اجتماعی]] و [[سیاسی]] [[مردم]] به تأمین [[مصالح]] [[واقعی]] [[ملت]] و [[تدبیر امور]] ایشان بر پایه کمال و [[سعادت]] میاندیشیدند»<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۹.</ref> |