سیره سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

"سیره" به‌معنای استمرار طریقه، روش و رفتار و اخلاق عملی به کار رفته است. "سیاست" نیز به معانی حکم راندن بر رعیت و اداره کردن امور مملکت است و "سیره سیاسی" عبارت است از روش حکومت‌داری و اداره کشور.

معناشناسی سیره و سیاست

معنای لغوی

«سیره» بر وزن “فعله” اسم مصدر از فعل “سارَ - یسیرُ” است که در ادبیات و لغت، مصادر گوناگونی برای آن آمده است: “سَیر، مَسیر، تَسْیار، مَسیره و سَیرورَه”. این مصادر همه به معنای رفتن، جریان داشتن و در حرکت بودن به کار رفته‌اند[۱] و بر این اساس، بسیاری نیز واژه “سیره” را به نوع حرکت و شیوه جریان داشتن و یا به عبارتی نوع، سبک و شیوه رفتار و کردار تعریف کرده‌اند[۲]. خداوند متعال در قرآن، سیره را به مفهوم هیئت، صورت و شکل به کار برده است: قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى[۳]»[۴]

«سیاست» در لغت به معانی حکم راندن بر رعیت و اداره کردن امور مملکت، حکومت کردن، ریاست کردن، عدالت، داوری، تنبیه و در نتیجه اقدام و انجام کاری بر پایه مصلحت به کار رفته است[۵]. اساس معانی پیش‌گفته، سیاستمدار به کسی گفته می‌شود که در امور اجتماعی مردم به مصلحت‌اندیشی و تدبیر امور بپردازد. چنان که در زیارت جامعه کبیره نیز از معصومان (ع) با عنوان “ساسة العباد” یاد شده است؛ یعنی کسانی که تأمین مصالح و تدبیر امور اجتماعی مردم را بر عهده داشته‌اند»[۶]

معنای اصطلاحی

«سیره» در اصطلاح دینی به معانی طریقه، روش و سیره به کار رفته است. چنان‌که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از سیره، با عنوان نوع خاص رفتار و عملکرد انسان تعبیر می‌کند[۷]. کاربرد سیره در تاریخ اسلام و برای شرح‌حال بزرگان دین همچون انبیا و ائمه اطهار (ع) فراوان است. از سده‌های نخستین تاریخ اسلام به بعد محققان اسلامی در خلال جمع‌آوری احادیث بزرگان به ویژه رسول خدا (ص) به ثبت سیره آن حضرت در مجموعه‌هایی با عنوان مسند، سنن و غیر آن پرداخته‌اند و جنبه‌های مختلف زندگانی ایشان را مورد بررسی دقیق و موشکافانه خود قرار داده‌اند[۸]»[۹]

«سیاست» در اصطلاح سیاست در اصطلاح با تعابیر گوناگونی از سوی اندیشمندان سیاسی به کار رفته است:

علم کسب و حفظ قدرت؛ ۲. هنر حکومت بر نوع بشر؛ ۳. علم فرمانروایی دولت‌ها؛ ۴. فن حکومت کردن دولت و رهبری روابط آن با سایر دولت‌ها؛ ۵. خط مشی، تعیین شکل، وظیفه و مضمون فعالیت دولت؛ ۶. کاربرد قدرت به اشکال مختلف و در ابعاد گوناگون جامعه بشری؛ ۷. علم قدرت که توسط دولت برای برقراری نظم اجتماعی و تأمین مصالح جمعی یا گروهی به کار می‌رود؛ ۸ علمی که می‌آموزد چه کسی می‌برد، چه چیزی را می‌برد، کجا می‌برد، چگونه می‌برد و چرا می‌برد؟؛ ۹. تدابیری که حکومت‌ها به منظور اداره امور کشور اتخاذ می‌کنند و...[۱۰].

با توجه به تنوع تعاریف ارائه شده از معنای سیاست، به سختی می‌توان به دیدگاهی مشترک در تعریف اصطلاحی این واژه از سوی اندیشمندان سیاسی دست یافت. در اصطلاح دینی نیز کاربردهای فراوانی از این اصطلاح مشاهده می‌شود. در یک مورد امام علی (ع) ضمن آنکه سیاست را هم‌ردیف “ولایت” قرار داده‌اند، معاویه را این‌گونه مورد خطاب قرار می‌دهد: «وَ مَتَى كُنْتُمْ يَا مُعَاوِيَةُ سَاسَةَ الرَّعِيَّةِ وَ وُلَاةَ أَمْرِ الْأُمَّةِ»[۱۱]؛ ای معاویه از چه زمانی سیاست رعیت و ولایت امت را بر عهده گرفته‌ای؟

در شرح غررالحکم نیز در تعریف سیاست چنین آمده است: سیاست رعیت، به معنای امر و نهی کردن و واداشتن ایشان در آن چه صلاحشان در آن باشد، است[۱۲].

در جایی دیگر از این اثر آمده است: زیبایی سیاست، عدالت در حکمرانی و بخشش در مقام قدرت است[۱۳].

امام حسن مجتبی (ع) نیز افزون بر تقسیم‌بندی سیاست به رعایت حقوق مربوط به خداوند، حقوق زندگان و حقوق مردگان، بر انجام اوامر و ترک مناهی الهی و همچنین انجام وظایف در قبال برادران دینی و خدمت به آنان تأکید می‌ورزند[۱۴].

بنابراین، نگاه معصومان (ع) به موضوع سیاست برخلاف نظر اندیشمندان معاصر غرب، نگاهی توحیدی و الهی است و بر همین اساس سیره سیاسی خویش را پایه‌ریزی کرده‌اند. یعنی در امور اجتماعی و سیاسی مردم به تأمین مصالح واقعی ملت و تدبیر امور ایشان بر پایه کمال و سعادت می‌اندیشیدند»[۱۵]

سیره سیاسی معصومان

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر. ک: محمدمرتضی زبیدی، تاج‌العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۵۴؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۲، ص۲۵۲.
  2. ر. ک: ابوالحسین احمد بن فارس، معجم مقاییس‌اللغة، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱؛ ابو القاسم حسن بن محمد راغب اصفهانی، مفردات، ص۷۲۴؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۶، ص۴۵۴.
  3. «فرمود: آن را بگیر و مترس! ما آن را به روال نخست آن، باز می‌گردانیم» سوره طه، آیه ۲۱.
  4. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۲۷.
  5. ر. ک: فرهنگ فارسی معین، ذیل «سیاست»؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۶، ص۱۰۷.
  6. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۲۷.
  7. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۷۸.
  8. برای مطالعه بیشتر در این خصوص ر. ک: فصل اول کتاب سیره سیاسی معصومان (ع) در عصر حاکمیت، اثر نگارنده.
  9. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۲۸.
  10. ر. ک: علی آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی.
  11. نهج‌البلاغه، نامه ۱۰.
  12. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج۵، ص۲۹۴.
  13. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج۳، ص۳۷۵.
  14. باقر شریف قرشی، حیات الحسن، ج۱، ص۱۴۳.
  15. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۲۹.