حضرت فاطمه بنت اسد: تفاوت میان نسخهها
←مقام و جایگاه
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "[[جبرئیل]] بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد و فرمود: "ای [[محمد]] [[خدای جل جلاله]] به تو [[سلام]] میرساند و میفرماید: "من [[آتش]] را [[حرام]] کردم بر پدری که تو را آورد و شکمی که تو را پرورد و دامنی که تو را بار آورد". فرمود: ای جبرئیل، توضیح بده. فرمود: "پدری که تو را آورد، [[عبدالله بن عبدالمطلب]] است و شکمی که تو را پرورد، [[آمنه دختر وهب]] است و دامنی که تو را بار آورد [[ابوطالب بن عبدالمطلب]] و فاطمه بنت اسد است"<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۶؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص۱۳۶ - ۱۳۷؛ الامالی، شیخ صدوق (ترجمه: کمرهای مجلس هشتاد و هشتم)، ص۶۰۷.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[فاطمه بنت اسد (مقاله)|مقاله «فاطمه بنت اسد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۹۳-۵۰۱.</ref> | از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "[[جبرئیل]] بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد و فرمود: "ای [[محمد]] [[خدای جل جلاله]] به تو [[سلام]] میرساند و میفرماید: "من [[آتش]] را [[حرام]] کردم بر پدری که تو را آورد و شکمی که تو را پرورد و دامنی که تو را بار آورد". فرمود: ای جبرئیل، توضیح بده. فرمود: "پدری که تو را آورد، [[عبدالله بن عبدالمطلب]] است و شکمی که تو را پرورد، [[آمنه دختر وهب]] است و دامنی که تو را بار آورد [[ابوطالب بن عبدالمطلب]] و فاطمه بنت اسد است"<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۴۶؛ معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص۱۳۶ - ۱۳۷؛ الامالی، شیخ صدوق (ترجمه: کمرهای مجلس هشتاد و هشتم)، ص۶۰۷.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[فاطمه بنت اسد (مقاله)|مقاله «فاطمه بنت اسد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۹۳-۵۰۱.</ref> | ||
[[ | ===احترام ویژه پیامبر خاتم به او=== | ||
[[امام صادق]]{{ع}} درباره [[شخصیت]] فاطمه بنت اسد میفرماید: او اولین [[زن]] [[مهاجر]] به سوی رسول خدا{{صل}} است که از [[مکه]] تا [[مدینه]] پیاده آمده بود<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۴۷۰؛ سید رضی، خصائص الأئمه، ص۶۴.</ref>. او از خوشرفتارترین [[مردم]] نسبت به رسول خدا{{صل}} بود. وقتی از پیامبر شنید مردم [[روز قیامت]] برهنه [[محشور]] میشوند مانند [[زمان]] [[تولد]]، گفت: وای از این [[رسوایی]]! رسول خدا{{صل}} فرمود: من از [[خدا]] میخواهم که تو را با [[لباس]] محشور نماید و زمانی که [[فشار قبر]] را شنید گفت: وای از این [[ناتوانی]]! پیامبر{{صل}} فرمود: از [[خداوند]] میخواهم تو را کفایت کند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۵۳.</ref>. فاطمه به پیامبر{{صل}} گفت: میخواهم کنیزم را [[آزاد]] کنم. پیامبر فرمود: آنچه از خیر مقدم بداری خواهی دید<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۲، ص۳۶۱؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۵؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ص۴۶۹.</ref>. هنگامی که مریض شد و زبانش گرفت، به پیامبر{{صل}} اشاره کرد و آن [[حضرت]] کنیزش را آزاد کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۵.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۲۳۱.</ref> | |||
==وضع حمل در کعبه== | ==وضع حمل در کعبه== |