پرش به محتوا

دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخ‌های دیگر== {{یادآوری پاسخ}} +== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==))
 
(۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع فرعی        = دلیل حدیثی [[علم غیب]] [[امامان]]{{عم}} چیست؟
| تصویر = 7626626262.jpg
| تصویر             = 7626626262.jpg
| نمایه وابسته = [[ضرورت و دلایل اثبات علم غیب معصوم (نمایه)|ضرورت و دلایل اثبات علم غیب معصوم]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[علم غیب]]
| نمایه وابسته     = [[ضرورت و دلایل اثبات علم غیب معصوم (نمایه)|ضرورت و دلایل اثبات علم غیب معصوم]]
| موضوعات وابسته =  
| مدخل اصلی         = [[علم غیب]]
| پاسخ‌دهندگان = [[سید محمد شیرازی|سلطان الواعظین]]؛ [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]]؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی]]؛ [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی]]؛ [[اسدالله کرد فیروزجایی|فیروزجایی]]؛ [[حسین محمدی فام|محمدی فام]]؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]؛ [[سید جواد حسینی|حسینی]]؛ [[فاطمه اصلانی منفرد|اصلانی منفرد]]
| موضوعات وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =  
| پاسخ‌دهندگان       = [[سید محمد شیرازی|سلطان الواعظین]]؛ [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]]؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی]]؛ [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی]]؛ [[اسدالله کرد فیروزجایی|فیروزجایی]]؛ [[حسین محمدی فام|محمدی فام]]؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]؛ [[سید جواد حسینی|حسینی]]؛ [[فاطمه اصلانی منفرد|اصلانی منفرد]]
}}
}}
'''دلیل حدیثی [[علم غیب]] [[امامان]]{{عم}} چیست؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[دلایل علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|دلایل علم غیب معصوم چیست؟]]»'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسش‌های مرتبط به این بحث '''([[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]])''' یا به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
'''دلیل حدیثی [[علم غیب]] [[امامان]] {{عم}} چیست؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[دلایل علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|دلایل علم غیب معصوم چیست؟]]»'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسش‌های مرتبط به این بحث '''([[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]])''' یا به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== عبارت‌های دیگری از این پرسش ==
* آیا احادیث وارد شده از معصومین {{عم}} [[علم غیب]] را برای ایشان اثبات می‌کنند؟
* آیا احادیث وارد شده از معصومین {{عم}} [[علم غیب]] را برای ایشان اثبات می‌کنند؟


==پاسخ جامع اجمالی==
== پاسخ جامع اجمالی ==
===معناشناسی [[غیب]] و [[علم غیب]]===
=== معناشناسی [[غیب]] و [[علم غیب]] ===
====معنای لغوی====
==== معنای لغوی ====  
'''«غیب»''' در لغت به امری که از [[حس]] ([[باطنی]] و ظاهری) پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ ‌این واژه در مقابلِ [[شهود]] ([[شهادت]]) است به‌ معنای چیزی که با حواس قابل [[درک]] باشد<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۰۶؛ جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۱، ص۲۹؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۰۳؛ ثعالبی، ابومنصور، فقه اللغه، ص۲۴؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، ج۳، ص۵۶؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ‌«المفردات»، ص ‌۶۱۶؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ‌ج۱، ص ۶۵۴؛ طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۲۹۵.</ref>. بنابراین معنای لغوی، اگر در کاربری عرفی عام - و نه اصطلاحی - '''«علم غیب»''' گفته شود، یعنی: «[[علم]] به هر چیزی که [[غایب]] از حواس بشری باشد»؛ چه علومی که [[قرآن]] و [[حدیث]] و کتب مفسران و متکلمان آن را «علم غیب» نامیده است و چه علومی که قرآن و حدیث و این کتب آن را «[[علم به غیب]]» نمی نامند.
«غیب» در لغت به امری که از [[حس]] ([[باطنی]] و ظاهری) پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ ‌این واژه در مقابلِ [[شهود]] ([[شهادت]]) است به‌ معنای چیزی که با حواس قابل [[درک]] باشد<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۰۶؛ جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۱، ص۲۹؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۰۳؛ ثعالبی، ابومنصور، فقه اللغه، ص۲۴؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، ج۳، ص۵۶؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ‌«المفردات»، ص ‌۶۱۶؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ‌ج۱، ص ۶۵۴؛ طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۲۹۵.</ref>. بنابراین معنای لغوی، اگر در کاربری عرفی عام - و نه اصطلاحی - '''«علم غیب»''' گفته شود، یعنی: «[[علم]] به هر چیزی که [[غایب]] از حواس بشری باشد»؛ چه علومی که [[قرآن]] و [[حدیث]] و کتب مفسران و متکلمان آن را «علم غیب» نامیده است و چه علومی که قرآن و حدیث و این کتب آن را «[[علم به غیب]]» نمی نامند.


====معنای اصطلاحی====
==== معنای اصطلاحی ====
غیب در دایره‌ای خارج از عرف عام اهل لغت، اصطلاحی است که هم در [[قرآن کریم]] و حدیث [[معصومان]] از آن یاد شده و هم در آثار [[تفسیری]] و [[اعتقادی]]:
غیب در دایره‌ای خارج از عرف عام اهل لغت، اصطلاحی است که هم در [[قرآن کریم]] و حدیث [[معصومان]] از آن یاد شده و هم در آثار [[تفسیری]] و [[اعتقادی]]:
#'''اصطلاح قرآن و حدیث:''' واژه «غیب» در کاربری‌های [[آیات قرآن کریم]] و [[روایات]]، دو استعمال دارد؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس) و دیگری: معنایی خاص‌تر از معنای لغوی است که تنها شامل اموری می‌‌شود که [[خدای متعال]] [[آگاهی]] از آنها را تنها به خود اختصاص داده و احدی از مخلوقاتش اعم از [[انبیاء]]، [[ملائکه]] و غیر ایشان را نیز از آن مطلع نکرده است که اصطلاحاً به آنها، «امور مستأثر» می‌‌گویند<ref>در روایتی امیرالمؤمنین{{ع}} فرمود: «همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود قرار داده و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشته‌ای از فرشتگان و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}} و علمی که فرشتگان او از آن آگاهی دارند قطعا مورد آگاهی محمد{{صل}} و آل محمد{{ع}} است و آنچه ایشان از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاه فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع هستند: {{متن حدیث|إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ (سوره لقمان، آیه۳۴). وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ يَعْلَمُهُ‏ الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»}}؛ صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات»، ص ١٣١.</ref>. اما واژه «[[علم غیب]]» در استعمالات [[قرآنی]] برای [[علم]] به هر [[غیبی]] اطلاق نشده است؛ بلکه به یکی از دو معنای ذیل آمده؛ '''کاربری اول''': به [[علم غیب ذاتی|علم ذاتی]] و [[علم غیب استقلالی|استقلالی]] به [[امور غیبی]]؛ یعنی: علمی که از کسی گرفته نشده ([[علم غیر مستفاد]])<ref>به عنوان مثال، امام علی{{ع}} در جواب کسی که پرسید: «آیا به تو علم غیب داده شده است؟» فرمود: «ای برادر کلبی! این علم غیب نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است»: {{متن حدیث|لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸. </ref>، و '''کاربری دوم''': به خصوص [[علوم مختص به خدای تبارک و تعالی]] که در تعبیر [[روایات]]، [[علم مستأثر]] نامیده شدند<ref>روایت {{متن حدیث|إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ..»}} در بالا اشاره شده.</ref>. در این اصطلاح، [[علم به غیب]] فقط به [[علوم اختصاصی خداوند متعال]] ([[علم مکنون]] و [[علم مستأثر|مستأثر]]) که ذاتی بوده و اکتسابی نیستند اطلاق می‌شود و به علم دیگران اگرچه به [[تعلیم الهی]] یا اعطای او باشد [[غیب]] گفته نمی‌شود<ref>به عنوان مثال: سدیر - از یاران نزدیک امام صادق{{ع}} - نقل می‌کند من، ابوبصیر، یحیی بزّار و داود بن‌ کثیر در مجلسی بودیم که حضرت با حالت غضبناک وارد شد و فرمود: «تعجب از اقوامی که گمان می‌کنند ما علم غیب می‌دانیم، در حالی که من قصد تنبیه کنیزم را داشتم و او فرار کرد و من نمی‌دانم در کدامیک از اتاق‌هاست...»: {{متن حدیث|یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ اَلْغَیْبَ مَا یَعْلَمُ اَلْغَیْبَ إِلاَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِیَتِی فُلاَنَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّی فَمَا عَلِمْتُ فِی أَیِّ بُیُوتِ اَلدَّارِ هِیَ ...}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۷. همچنین: ابن مغیره می‌‏گوید: من به اتفاق یحیی‌ بن عبدالله بن حسین خدمت حضرت ابو الحسن{{ع}} بودیم، یحیی‌ عرض کرد: فدایت شوم! مردم گمان می‌‏کنند شما علم به غیب دارید، امام فرمود: سبحان‏‌ اللَّه! ای‌ یحیی‌! دست خودت را بر من بگذار، به خدا سوگند! از این نسبت تمام موهای‌ بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما غیب نمی‌‏دانیم و هرآنچه نقل می‌کنیم از رسول خداست»: {{متن حدیث|عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ{{ع}}أَنَا وَ یَحْیَی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ فَقَالَ یَحْیَی جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ تَعْلَمُ الْغَیْبَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ ضَعْ یَدَکَ عَلَی رَأْسِی فَوَ اللَّهِ مَا بَقِیَتْ فِی جَسَدِی شَعْرَةٌ وَ لَا فِی رَأْسِی إِلَّا قَامَتْ قَالَ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هِیَ إِلَّا رِوَایَةٌ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۳.</ref>.  
# '''اصطلاح قرآن و حدیث:''' واژه «غیب» در کاربری‌های [[آیات قرآن کریم]] و [[روایات]]، دو استعمال دارد؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس) و دیگری: معنایی خاص‌تر از معنای لغوی است که تنها شامل اموری می‌‌شود که [[خدای متعال]] [[آگاهی]] از آنها را تنها به خود اختصاص داده و احدی از مخلوقاتش اعم از [[انبیاء]]، [[ملائکه]] و غیر ایشان را نیز از آن مطلع نکرده است که اصطلاحاً به آنها، «امور مستأثر» می‌‌گویند<ref>در روایتی امیرالمؤمنین {{ع}} فرمود: «همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود قرار داده و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشته‌ای از فرشتگان و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}} و علمی که فرشتگان او از آن آگاهی دارند قطعا مورد آگاهی محمد {{صل}} و آل محمد {{ع}} است و آنچه ایشان از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاه فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع هستند: {{متن حدیث|إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ (سوره لقمان، آیه۳۴). وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ يَعْلَمُهُ‏ الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»}}؛ صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات»، ص ١٣١.</ref>. اما واژه «[[علم غیب]]» در استعمالات [[قرآنی]] برای [[علم]] به هر [[غیبی]] اطلاق نشده است؛ بلکه به یکی از دو معنای ذیل آمده؛ '''کاربری اول''': به [[علم غیب ذاتی|علم ذاتی]] و [[علم غیب استقلالی|استقلالی]] به [[امور غیبی]]؛ یعنی: علمی که از کسی گرفته نشده ([[علم غیر مستفاد]])<ref>به عنوان مثال، امام علی {{ع}} در جواب کسی که پرسید: «آیا به تو علم غیب داده شده است؟» فرمود: «ای برادر کلبی! این علم غیب نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است»: {{متن حدیث|لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸. </ref>، و '''کاربری دوم''': به خصوص [[علوم مختص به خدای تبارک و تعالی]] که در تعبیر [[روایات]]، [[علم مستأثر]] نامیده شدند<ref>روایت {{متن حدیث|إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ..»}} در بالا اشاره شده.</ref>. در این اصطلاح، [[علم به غیب]] فقط به [[علوم اختصاصی خداوند متعال]] ([[علم مکنون]] و [[علم مستأثر|مستأثر]]) که ذاتی بوده و اکتسابی نیستند اطلاق می‌شود و به علم دیگران اگرچه به [[تعلیم الهی]] یا اعطای او باشد [[غیب]] گفته نمی‌شود<ref>به عنوان مثال: سدیر - از یاران نزدیک امام صادق {{ع}} - نقل می‌کند من، ابوبصیر، یحیی بزّار و داود بن‌ کثیر در مجلسی بودیم که حضرت با حالت غضبناک وارد شد و فرمود: «تعجب از اقوامی که گمان می‌کنند ما علم غیب می‌دانیم، در حالی که من قصد تنبیه کنیزم را داشتم و او فرار کرد و من نمی‌دانم در کدامیک از اتاق‌هاست...»: {{متن حدیث|یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ اَلْغَیْبَ مَا یَعْلَمُ اَلْغَیْبَ إِلاَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِیَتِی فُلاَنَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّی فَمَا عَلِمْتُ فِی أَیِّ بُیُوتِ اَلدَّارِ هِیَ ...}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۷. همچنین: ابن مغیره می‌‏گوید: من به اتفاق یحیی‌ بن عبدالله بن حسین خدمت حضرت ابو الحسن {{ع}} بودیم، یحیی‌ عرض کرد: فدایت شوم! مردم گمان می‌‏کنند شما علم به غیب دارید، امام فرمود: سبحان‏‌ اللَّه! ای‌ یحیی‌! دست خودت را بر من بگذار، به خدا سوگند! از این نسبت تمام موهای‌ بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما غیب نمی‌‏دانیم و هرآنچه نقل می‌کنیم از رسول خداست»: {{متن حدیث|عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ {{ع}}أَنَا وَ یَحْیَی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ فَقَالَ یَحْیَی جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ تَعْلَمُ الْغَیْبَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ ضَعْ یَدَکَ عَلَی رَأْسِی فَوَ اللَّهِ مَا بَقِیَتْ فِی جَسَدِی شَعْرَةٌ وَ لَا فِی رَأْسِی إِلَّا قَامَتْ قَالَ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هِیَ إِلَّا رِوَایَةٌ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۳.</ref>.
#'''اصطلاح [[مفسران]] و [[متکلمان]]:''' واژه «غیب» در آثار [[تفسیری]] و [[اعتقادی]] نیز به دو گونه استعمال شده است؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس)<ref>به عنوان مثال: شیخ طوسی (م۴۶۰ق) گفته است: {{عربی|«ما غاب عن الحواس}}. طوسی، محمد بن حسن، التبيان، ص۶، ص۲۲۵. و راغب اصفهانی (م۵۰۲ق) گفته است: {{عربی|«استُعمل في كلّ غائب عن الحاسّة... ما لا يقع تحت الحواس و لا تقتضيه بداهة العقول وإنّما يعلم بخبر الأنبياء عليهم السلام»}}. راغب اصفهانی، حسين بن محمد، المفردات فى غريب القرآن، ص۶۱۶. ​ابن عربی (م۵۴۲ق) نیز گفته است: {{عربی|«وحقيقته ما غاب عن الحواس»}}. ابن عربی، محمد بن عبدالله، احكام القرآن، ج۱، ص۱۵.</ref>. این معنا هم شامل [[غیب مطلق]] و [[غیب نسبی]] می‌‌شود و هم شامل [[غیب]] به معنای «امور مستأثر» و امور غیر آن. و دیگری: معنای خاص که تنها به اموری اشاره دارد که دانستن آنها فقط در [[اختیار]] [[خدای تبارک و تعالی]] است (امور مستأثر). اما واژه «[[علم غیب]]» در استعمالات [[مفسران]] و [[متکلمان]] به همان دو معنایی که در اصطلاح [[قرآنی]] گذشت استفاده شده است. بنابر این، علم غیب در '''کاربری اول''' خود گاهی به کیفیت خاصی از [[دانش]] اطلاق می‌شود که ذاتی و غیرتبعی بوده و از دیگران فراگیری نشده باشد (یعنی مستفاد نباشد)<ref>قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: {{عربی|«وفرق بين علم الغيب الذي لا يعلمه إلا الله تعالى وبين ما ادعيناه؛ فإن المراد بعلم الغيب هو العلم الذي لا يكون مستفاداً من سبب يفيده، وذلك إنما يصدق على الله تعالى؛ إذ كل ما علم من عداه تعالى فهو مستفاد من جوده؛ إما بواسطة، أو بغير واسطة؛ فلا يكون علم غيب»}} شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.</ref> و در '''کاربری دوم''' خود گاهی به خصوص [[علوم خاص الهی]] اطلاق شده است. لذا در این اصطلاح (چه در کاربری اول و چه در کاربری دوم) نیز، [[علم به غیب]]، مختص [[ذات خداوند]] است و به علم غیر خدا - هرچند ویژه باشد - به صورت مطلق «علم غیب» گفته نمی‌شود<ref>شیخ مفید (م۴۱۳ق) در همین راستا گفته است: {{عربی|«فأما إطلاق القول عليهم بأنهم يعلمون الغيب فهو منكر بين الفساد؛ لأن الوصف بذلك إنما يستحقه من علم الأشياء بنفسه لا بعلم مستفاد، وهذا لا يكون إلا الله عز وجل»}} مفید، محمد بن محمد، أوائل المقالات، ص۶۷. همچنین قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: {{عربی|«فلا يصح لغير الله تعالى أن يقال أنه يعلم الغيب ... وبالجملة: لا يجوز أن يقال لأحد فلان يعلم الغيب؛ نعم الإخبار بالغيب بتعليم الله تعالى جايز»}} شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.</ref>؛ بلکه به طور شایع، از لفظ «[[اطلاع بر مغیبات]]»<ref>به عنوان مثال: ابن میثم بحرانی (م۶۹۹ق) گفته است: {{عربی|«الفصل الثاني: في بيان اطلاعه عليه السلام على المغيبات، وتمكنه من خوارق العادات، وفيه بحثان: البحث الأول: في اطلاعه على الأمور الغيبية»}}. بحرانی، ابن میثم، شرح مئة كلمة لأمير المؤمنين، ص٢٣٧. همچنین: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: {{عربی|«والأئمة صلوات الله عليهم أجمعين؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أطلعهم على غيبه بما ينزل في ليلة القدر ..»}}. بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۷۵.</ref> یا «[[اخبار از غیب|اِخبار از غیب]]»<ref>به عنوان مثال: شیخ مفید، سید مرتضی، طبرسی، محقق حلی و تعداد عدیدی از مفسران و متکلمان شیعه از همین تعبیر استفاده کرده‌اند. ر.ک: مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج٢، ص۱۹۴؛ علم الهدی، سید مرتضی، رسائل المرتضى، ج۱، ص۴۱۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۳۵-۳۴۶؛ حلی، جعفر بن حسن، المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷-۲۴۴.</ref> استفاده کرده‌اند. البته این بدان معنا نیست که مفسران یا متکلمان علم غیب را در معنای لغوی استفاده نکرده‌اند<ref>به عنوان مثال: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: {{عربی|«والأئمة صلوات الله عليهم؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أفادهم علوماً زائدةً على علم الحلال والحرام، والعلوم والزائدة سائر العلوم، فلا ريب أن من سائر العلوم الزائدة، العلوم بالغيب»}}. بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۶۷. همچنین شیخ محمد حسن مظفر (م۱۳۷۶ق) گفته است: {{عربی|«ويشهد لعلمه (أي: الإمام علي) بالغيب: إيصاؤه بدفنه خفية»}}. مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج۶، ص۳۶۹-۳۷۰.</ref> و بی‌شک، در این کاربری لغوی، دقت [[علمی]] رعایت نشده و باعث ایجاد [[شبهه]] نیز گشته است<ref>ر.ک: [[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]، ص۴۵-۵۷؛ [[سید محمد علی مسعودی|مسعودی، سید محمد علی]]، [[تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب (مقاله)|تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب]]، ص ۸؛ [[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری، سید ابراهیم]]، [[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۱۲۶الی ۱۲۹.</ref>.
# '''اصطلاح [[مفسران]] و [[متکلمان]]:''' واژه «غیب» در آثار [[تفسیری]] و [[اعتقادی]] نیز به دو گونه استعمال شده است؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس)<ref>به عنوان مثال: شیخ طوسی (م۴۶۰ق) گفته است: {{عربی|«ما غاب عن الحواس}}. طوسی، محمد بن حسن، التبيان، ص۶، ص۲۲۵. و راغب اصفهانی (م۵۰۲ق) گفته است: {{عربی|«استُعمل في كلّ غائب عن الحاسّة... ما لا يقع تحت الحواس و لا تقتضيه بداهة العقول وإنّما يعلم بخبر الأنبياء عليهم السلام»}}. راغب اصفهانی، حسين بن محمد، المفردات فى غريب القرآن، ص۶۱۶. ​ابن عربی (م۵۴۲ق) نیز گفته است: {{عربی|«وحقيقته ما غاب عن الحواس»}}. ابن عربی، محمد بن عبدالله، احكام القرآن، ج۱، ص۱۵.</ref>. این معنا هم شامل [[غیب مطلق]] و [[غیب نسبی]] می‌‌شود و هم شامل [[غیب]] به معنای «امور مستأثر» و امور غیر آن. و دیگری: معنای خاص که تنها به اموری اشاره دارد که دانستن آنها فقط در [[اختیار]] [[خدای تبارک و تعالی]] است (امور مستأثر). اما واژه «[[علم غیب]]» در استعمالات [[مفسران]] و [[متکلمان]] به همان دو معنایی که در اصطلاح [[قرآنی]] گذشت استفاده شده است. بنابر این، علم غیب در '''کاربری اول''' خود گاهی به کیفیت خاصی از [[دانش]] اطلاق می‌شود که ذاتی و غیرتبعی بوده و از دیگران فراگیری نشده باشد (یعنی مستفاد نباشد)<ref>قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: {{عربی|«وفرق بين علم الغيب الذي لا يعلمه إلا الله تعالى وبين ما ادعيناه؛ فإن المراد بعلم الغيب هو العلم الذي لا يكون مستفاداً من سبب يفيده، وذلك إنما يصدق على الله تعالى؛ إذ كل ما علم من عداه تعالى فهو مستفاد من جوده؛ إما بواسطة، أو بغير واسطة؛ فلا يكون علم غيب»}} شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.</ref> و در '''کاربری دوم''' خود گاهی به خصوص [[علوم خاص الهی]] اطلاق شده است. لذا در این اصطلاح (چه در کاربری اول و چه در کاربری دوم) نیز، [[علم به غیب]]، مختص [[ذات خداوند]] است و به علم غیر خدا - هرچند ویژه باشد - به صورت مطلق «علم غیب» گفته نمی‌شود<ref>شیخ مفید (م۴۱۳ق) در همین راستا گفته است: {{عربی|«فأما إطلاق القول عليهم بأنهم يعلمون الغيب فهو منكر بين الفساد؛ لأن الوصف بذلك إنما يستحقه من علم الأشياء بنفسه لا بعلم مستفاد، وهذا لا يكون إلا الله عز وجل»}} مفید، محمد بن محمد، أوائل المقالات، ص۶۷. همچنین قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: {{عربی|«فلا يصح لغير الله تعالى أن يقال أنه يعلم الغيب ... وبالجملة: لا يجوز أن يقال لأحد فلان يعلم الغيب؛ نعم الإخبار بالغيب بتعليم الله تعالى جايز»}} شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.</ref>؛ بلکه به طور شایع، از لفظ «[[اطلاع بر مغیبات]]»<ref>به عنوان مثال: ابن میثم بحرانی (م۶۹۹ق) گفته است: {{عربی|«الفصل الثاني: في بيان اطلاعه عليه السلام على المغيبات، وتمكنه من خوارق العادات، وفيه بحثان: البحث الأول: في اطلاعه على الأمور الغيبية»}}. بحرانی، ابن میثم، شرح مئة كلمة لأمير المؤمنين، ص٢٣٧. همچنین: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: {{عربی|«والأئمة صلوات الله عليهم أجمعين؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أطلعهم على غيبه بما ينزل في ليلة القدر ..»}}. بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۷۵.</ref> یا «[[اخبار از غیب|اِخبار از غیب]]»<ref>به عنوان مثال: شیخ مفید، سید مرتضی، طبرسی، محقق حلی و تعداد عدیدی از مفسران و متکلمان شیعه از همین تعبیر استفاده کرده‌اند. ر.ک: مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج٢، ص۱۹۴؛ علم الهدی، سید مرتضی، رسائل المرتضى، ج۱، ص۴۱۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۳۵-۳۴۶؛ حلی، جعفر بن حسن، المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷-۲۴۴.</ref> استفاده کرده‌اند. البته این بدان معنا نیست که مفسران یا متکلمان علم غیب را در معنای لغوی استفاده نکرده‌اند<ref>به عنوان مثال: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: {{عربی|«والأئمة صلوات الله عليهم؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أفادهم علوماً زائدةً على علم الحلال والحرام، والعلوم والزائدة سائر العلوم، فلا ريب أن من سائر العلوم الزائدة، العلوم بالغيب»}}. بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۶۷. همچنین شیخ محمد حسن مظفر (م۱۳۷۶ق) گفته است: {{عربی|«ويشهد لعلمه (أي: الإمام علي) بالغيب: إيصاؤه بدفنه خفية»}}. مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج۶، ص۳۶۹-۳۷۰.</ref> و بی‌شک، در این کاربری لغوی، دقت [[علمی]] رعایت نشده و باعث ایجاد [[شبهه]] نیز گشته است<ref>ر.ک: [[علی جزیری احسائی|جزیری احسائی، علی]]، [[دفع الریب عن علم الغیب (کتاب)|دفع الریب عن علم الغیب]]، ص۴۵-۵۷؛ [[سید محمد علی مسعودی|مسعودی، سید محمد علی]]، [[تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب (مقاله)|تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب]]، ص ۸؛ [[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری، سید ابراهیم]]، [[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۱۲۶الی ۱۲۹.</ref>.


===[[ادله حدیثی آگاهی امامان از امور غیبی]]{{ع}}===
=== ادله حدیثی آگاهی امامان از امور غیبی {{ع}} ===
====ادله روایی مفسر آیات قرآنی====
==== ادله روایی مفسر آیات قرآنی ====
برخی از [[آیات قرآنی]] به همراه [[تفسیر روایی]] آنها، دلالت بر [[آگاهی امامان دوازده‌گانه از امور غیبی]] دارند، مانند آیات ذیل:
برخی از [[آیات قرآنی]] به همراه [[تفسیر روایی]] آنها، دلالت بر آگاهی امامان دوازده‌گانه از امور غیبی دارند، مانند آیات ذیل:
#'''آیه ۴۳ سوره رعد'''؛ {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: میان من و شما، خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>: [[خدای متعال]] در این [[آیه]]، به [[پیامبر]] خود [[دستور]] می‌دهد بگوید که [[خدا]] و کسی که [[دانش کتاب]] نزد اوست برای گواهی‌دادن میان پیامبر و [[امت]] کافی است. در تفسیر و [[شأن نزول]] این آیه، [[مفسّران]] [[شیعه]] و [[سنی]]، نظرات متفاوتی داده‌اند؛ مثلاً: برخی گفته‌اند «[[کتاب]]» یعنی [[لوح محفوظ]] و «عالِم به کتاب» در آیه «خدا»<ref>ر.ک: فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۵۵؛ بغدادی، علاءالدین، تفسیر الخازن، ج۳، ص۲۶.</ref>، یا «[[جبرئیل]]» است<ref>قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص۳۳۶؛ سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۴، ص۶۹.</ref>، که هر دو تفسیر با [[مشکلات]] جدی روبه‌رو هستند<ref>مشکل تفسیر اول این اگر «من عنده علم الکتاب» خدا باشد که خدا هم معطوف هم معطوف‌علیه خواهد بود؛ مثل اینکه بگویید: من پدرم و پدرم را دیدم و منظور شما یک نفر باشد! زیرا اسم خدا در آیه قبلاً ذکر شده بود، و مشکل تفسیر دوم اینکه وقتی مشرکین نه جبرئیل را می‌دیدند و نه او را قبول داشتند، چگونه شهادتش در جریان مربوط به این آیه، فایده‌ای خواهد داشت؟ ر.ک: سید محمد حسین طهرانی، امام‌شناسی، ج۴، ص۱۰۰.</ref>، لکن [[اهل بیت]]{{عم}}، [[امام علی]] و امامان دوازده‌گانه{{عم}} را به عنوان مصداق {{متن قرآن|مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} معرفی کرده‌اند<ref>به عنوان نمونه: از امام صادق{{ع}} روایت است که فرمود: {{متن حدیث|عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}؟ قَالَ: إِيَّانَا عَنَى، وَعَلِيٌّ أَوَّلُنَا وَأَفْضَلُنَا وَخَيْرُنَا بَعْدَ اَلنَّبِيِّ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ}}؛ «از برید بن معاویه نقل است که گفت: از امام باقر{{ع}} در باره آیه پرسیدم و او گفت: ما را اراده کرده است و علی نخستین ما و بهترین و برترین ما پس از پیامبر است»".</ref>. حال مراد از «کتاب» چیست؟ مهم‌ترین احتمالاتی که [[مفسّران]] [[شیعه]] و [[سنی]] داده‌اند اینکه: «[[قرآن کریم]]»<ref>ر.ک: زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۵۳۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۲۳۶؛ آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۷، ص۱۶۵.</ref> باشد یا «[[لوح محفوظ]]» و به عبارتی «[[کتاب مبین]]»؛ زیرا کتاب مبین در اکثر [[تفاسیر]] [[مسلمین]]، به «لوح محفوظ» [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۷، ص۱۳۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۳؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل، ج۲، ص۱۶۵؛ کاشانی، فتح الله، زبدة التفاسیر، ج۲، ص۴۰۴؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر الصافی، ج۲، ص۱۲۶؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، کنز الدقائق، ج۴، ص۳۴۲؛ آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۴، ص۱۶۳؛ شبر، سید عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۵۶؛ گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة، ج۲، ص۱۳۴؛ سیوطی، جلال الدین، تفسیر الجلالین، ج۱، ص۱۳۷؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۷۲؛ طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان، ج۵، ص۹۲.</ref>. حال مراد از کتاب در تعبیر {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}}، چه [[قرآن]] باشد و چه لوح محفوظ، دلالت آن بر [[آگاهی]] از [[امور غیبی]]، تام و کافی است؛ زیرا [[آیات الهی]]، از سویی، قرآن را مشتمل بر همه چیز معرفی کرده است: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«و بر تو کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>. و از سوی دیگری «کتاب مبين» را حاوی [[علم]] همه ذرات هستی شناخته است: {{متن قرآن|وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ‌تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>. بنابر این، کسی که «[[علم‌الکتاب]]» دارد، حداقل او [[آگاه]] از [[ظاهر و باطن قرآن]] است و چنین [[علمی]] مانند [[آگاهی]] دیگران از [[قرآن]]، با [[تعلیم]] و اکتساب به دست نیامده، بلکه موهبتی از جانب [[خداوند متعال]] است و بر این اساس، این [[علم]] شامل «آگاهی بر [[امور غیبی]]» نیز هست<ref>ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج٢۵، ص١۵۲؛ ربانی گلپایگانی، علی؛ زمانیان، مسلم، حقیقت علم الکتاب و آگاهی ائمه از آن، فصلنامه کلام اسلامی، ش۱۰۶، ص۶۹-۸۶؛ تحریری، محمد باقر، جلوه‌های لاهوتی، ج ۲، ص ۱۳۷؛ صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، ش ۸۸؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۹۹.</ref>.
# '''آیه ۴۳ سوره رعد'''؛ {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: میان من و شما، خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>: [[خدای متعال]] در این [[آیه]]، به [[پیامبر]] خود [[دستور]] می‌دهد بگوید که [[خدا]] و کسی که [[دانش کتاب]] نزد اوست برای گواهی‌دادن میان پیامبر و [[امت]] کافی است. در تفسیر و [[شأن نزول]] این آیه، [[مفسّران]] [[شیعه]] و [[سنی]]، نظرات متفاوتی داده‌اند؛ مثلاً: برخی گفته‌اند «[[کتاب]]» یعنی [[لوح محفوظ]] و «عالِم به کتاب» در آیه «خدا»<ref>ر.ک: فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۵۵؛ بغدادی، علاءالدین، تفسیر الخازن، ج۳، ص۲۶.</ref>، یا «[[جبرئیل]]» است<ref>قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص۳۳۶؛ سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۴، ص۶۹.</ref>، که هر دو تفسیر با [[مشکلات]] جدی روبه‌رو هستند<ref>مشکل تفسیر اول این اگر «من عنده علم الکتاب» خدا باشد که خدا هم معطوف هم معطوف‌علیه خواهد بود؛ مثل اینکه بگویید: من پدرم و پدرم را دیدم و منظور شما یک نفر باشد! زیرا اسم خدا در آیه قبلاً ذکر شده بود، و مشکل تفسیر دوم اینکه وقتی مشرکین نه جبرئیل را می‌دیدند و نه او را قبول داشتند، چگونه شهادتش در جریان مربوط به این آیه، فایده‌ای خواهد داشت؟ ر.ک: سید محمد حسین طهرانی، امام‌شناسی، ج۴، ص۱۰۰.</ref>، لکن [[اهل بیت]] {{عم}}، [[امام علی]] و امامان دوازده‌گانه {{عم}} را به عنوان مصداق {{متن قرآن|مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} معرفی کرده‌اند<ref>به عنوان نمونه: از امام صادق {{ع}} روایت است که فرمود: {{متن حدیث|عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}؟ قَالَ: إِيَّانَا عَنَى، وَعَلِيٌّ أَوَّلُنَا وَأَفْضَلُنَا وَخَيْرُنَا بَعْدَ اَلنَّبِيِّ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ}}؛ «از برید بن معاویه نقل است که گفت: از امام باقر {{ع}} در باره آیه پرسیدم و او گفت: ما را اراده کرده است و علی نخستین ما و بهترین و برترین ما پس از پیامبر است»".</ref>. حال مراد از «کتاب» چیست؟ مهم‌ترین احتمالاتی که [[مفسّران]] [[شیعه]] و [[سنی]] داده‌اند اینکه: «[[قرآن کریم]]»<ref>ر.ک: زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۵۳۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۲۳۶؛ آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۷، ص۱۶۵.</ref> باشد یا «[[لوح محفوظ]]» و به عبارتی «[[کتاب مبین]]»؛ زیرا کتاب مبین در اکثر [[تفاسیر]] [[مسلمین]]، به «لوح محفوظ» [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۷، ص۱۳۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۳؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل، ج۲، ص۱۶۵؛ کاشانی، فتح الله، زبدة التفاسیر، ج۲، ص۴۰۴؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر الصافی، ج۲، ص۱۲۶؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، کنز الدقائق، ج۴، ص۳۴۲؛ آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۴، ص۱۶۳؛ شبر، سید عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۵۶؛ گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة، ج۲، ص۱۳۴؛ سیوطی، جلال الدین، تفسیر الجلالین، ج۱، ص۱۳۷؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۷۲؛ طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان، ج۵، ص۹۲.</ref>. حال مراد از کتاب در تعبیر {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}}، چه [[قرآن]] باشد و چه لوح محفوظ، دلالت آن بر [[آگاهی]] از [[امور غیبی]]، تام و کافی است؛ زیرا [[آیات الهی]]، از سویی، قرآن را مشتمل بر همه چیز معرفی کرده است: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«و بر تو کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>. و از سوی دیگری «کتاب مبین» را حاوی [[علم]] همه ذرات هستی شناخته است: {{متن قرآن|وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ}}<ref>«و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ‌تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>. بنابر این، کسی که «[[علم‌الکتاب]]» دارد، حداقل او [[آگاه]] از [[ظاهر و باطن قرآن]] است و چنین [[علمی]] مانند [[آگاهی]] دیگران از [[قرآن]]، با [[تعلیم]] و اکتساب به دست نیامده، بلکه موهبتی از جانب [[خداوند متعال]] است و بر این اساس، این [[علم]] شامل «آگاهی بر [[امور غیبی]]» نیز هست<ref>ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج٢۵، ص١۵۲؛ ربانی گلپایگانی، علی؛ زمانیان، مسلم، حقیقت علم الکتاب و آگاهی ائمه از آن، فصلنامه کلام اسلامی، ش۱۰۶، ص۶۹-۸۶؛ تحریری، محمد باقر، جلوه‌های لاهوتی، ج ۲، ص ۱۳۷؛ صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، فصلنامه حضور، ش ۸۸؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۹۹.</ref>.
#'''آیات ۲۶ و ۲۷ سوره جن'''؛ {{متن قرآن|عالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.</ref>: این دو [[آیه]] که بر [[علم غیب]] گسترده [[خداوند]] دلالت دارند، بیان می‌‌کنند که افراد مورد رضای خداوند که [[پیامبر]]{{صل}} و نیز [[معصومین]]{{ع}} در زمره آنها هستند، به [[اذن خداوند]] بر بخشی از علم غیب آگاهی پیدا می‌کنند<ref>ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «بررسی‌های اسلامی»، ج‏ ۱، ص۱۹۵؛ حسینی، سید جعفر، «آشنایی با نهج‌البلاغه امام علی»، ص۶۰ـ۶۲.</ref> که از آن به [[علم لدنی]] یا ویژه تعبیر می‌شود. هرچند این آیه امکان [[آگاهی از غیب]] را برای [[رسولان]] [[برگزیده الهی]] [[ثابت]] می‌نماید اما به واسطه برخی [[روایات]] مثل روایاتی که [[امامان معصوم]]{{ع}} را [[وارثان علم نبی]]{{ع}} می‌دانند، می‌توان [[ائمه]]{{ع}} را نیز مصداق این آیه برشمرد. [[راوی]] می‌گوید: [[امام رضا]]{{ع}} به من فرمود: «اگر به تو خبر دهم در این روزها، یکی از بستگان تو کشته خواهد شد، آیا گفته مرا [[تصدیق]] می‌کنی؟» عرض کردم: [[خیر]]، زیرا جز خداوند متعال کسی علم غیب نمی‌داند. [[امام رضا]]{{ع}} آیه {{متن قرآن|عالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷</ref> را [[تلاوت]] نمود و بعد فرمود: «[[رسول خدا]]{{صل}} مورد [[رضا]] و پسند خداست، و ما [[وارثان]] همین رسولی هستیم که [[خداوند]] او را بر [[غیب]] خود که می‌خواهد [[آگاه]] نموده و آن [[حضرت]] [[علم]] به وقایع گذشته و بعد [[روز قیامت]] را به ما آموخته است»<ref>{{متن حدیث|وَ نَحْنُ‏ وَرَثَةُ ذَلِکَ‏ الرَّسُولِ‏ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة‏‏}}؛ مجلسی، محمد باقر، «بحار الأنوار»، ج‏۴۹، ص ۷۵.</ref>.<ref>ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «در محضر علامه طباطبایی»، ص ۱۹۵.</ref>  
# '''آیات ۲۶ و ۲۷ سوره جن'''؛ {{متن قرآن|عالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.</ref>: این دو [[آیه]] که بر [[علم غیب]] گسترده [[خداوند]] دلالت دارند، بیان می‌‌کنند که افراد مورد رضای خداوند که [[پیامبر]] {{صل}} و نیز [[معصومین]] {{ع}} در زمره آنها هستند، به [[اذن خداوند]] بر بخشی از علم غیب آگاهی پیدا می‌کنند<ref>ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «بررسی‌های اسلامی»، ج‏ ۱، ص۱۹۵؛ حسینی، سید جعفر، «آشنایی با نهج‌البلاغه امام علی»، ص۶۰ـ۶۲.</ref> که از آن به [[علم لدنی]] یا ویژه تعبیر می‌شود. هرچند این آیه امکان [[آگاهی از غیب]] را برای [[رسولان]] [[برگزیده الهی]] [[ثابت]] می‌نماید اما به واسطه برخی [[روایات]] مثل روایاتی که [[امامان معصوم]] {{ع}} را [[وارثان علم نبی]] {{ع}} می‌دانند، می‌توان [[ائمه]] {{ع}} را نیز مصداق این آیه برشمرد. [[راوی]] می‌گوید: [[امام رضا]] {{ع}} به من فرمود: «اگر به تو خبر دهم در این روزها، یکی از بستگان تو کشته خواهد شد، آیا گفته مرا [[تصدیق]] می‌کنی؟» عرض کردم: [[خیر]]، زیرا جز خداوند متعال کسی علم غیب نمی‌داند. [[امام رضا]] {{ع}} آیه {{متن قرآن|عالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷</ref> را [[تلاوت]] نمود و بعد فرمود: «[[رسول خدا]] {{صل}} مورد [[رضا]] و پسند خداست، و ما [[وارثان]] همین رسولی هستیم که [[خداوند]] او را بر [[غیب]] خود که می‌خواهد [[آگاه]] نموده و آن [[حضرت]] [[علم]] به وقایع گذشته و بعد [[روز قیامت]] را به ما آموخته است»<ref>{{متن حدیث|وَ نَحْنُ‏ وَرَثَةُ ذَلِکَ‏ الرَّسُولِ‏ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة‏‏}}؛ مجلسی، محمد باقر، «بحار الأنوار»، ج‏۴۹، ص ۷۵.</ref><ref>ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «در محضر علامه طباطبایی»، ص ۱۹۵.</ref>
#'''آیات ۷۷ تا ۷۹ سوره واقعه'''؛ {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست». سوره واقعه، آیه ۷۷ ـ ۷۹.</ref>: [[کتاب مکنون]] در اقوال اکثر مفسران، همان [[لوح محفوظ]] است<ref>ر.ک: زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴، ص۴۶۹؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۹، ص۵۱۰؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر الصافی، ج۵، ص۱۲۹؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل، ج۵، ص۱۸۳، رازی، فخرالدین محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۴۳۱، بغدادی، علاء الدین، تفسیر الخازن، ج۴، ص۲۴۱، بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل، ج۵، ص۱۹، آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۱۴، ص۱۵۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان (ترجمه فارسی)، ج۱۹، ص۲۳۷.</ref> که در آنجا [[علم غیب]] قرار دارد و [[مطهرون]] و پاکانی که صلاحیت [[درک]] لوح محفوظ را دارند، همان کسانی هستند که [[قرآن مجید]] درباره آنها فرموده: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. طبق [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]]<ref>زمخشری، محمود، «کشاف»، ج۱، ص۳۶۹؛ ذیل آیه مباهله، محمد بن عیسی بن سوره، «الجامع الصحیح»، ج۵، ص۶۶۳؛ حاکم نیشابوری، ابی‌عبدالله، «المستدرک علی الصحیحین»، ج۳، ص ۱۴۶ـ ۱۴۸؛ سیوطی، عبدالرحمن جلال‌الدین، «الدرالمنثور»، ج۶، ص ۶۰۵ ـ ۶۰۶.</ref>، آنها همان [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}}، [[فاطمه]]{{س}} و [[فرزندان]] ایشان هستند.
# '''آیات ۷۷ تا ۷۹ سوره واقعه'''؛ {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست». سوره واقعه، آیه ۷۷ ـ ۷۹.</ref>: [[کتاب مکنون]] در اقوال اکثر مفسران، همان [[لوح محفوظ]] است<ref>ر.ک: زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۴، ص۴۶۹؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۹، ص۵۱۰؛ فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تفسیر الصافی، ج۵، ص۱۲۹؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل، ج۵، ص۱۸۳، رازی، فخرالدین محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۴۳۱، بغدادی، علاء الدین، تفسیر الخازن، ج۴، ص۲۴۱، بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل، ج۵، ص۱۹، آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعانی، ج۱۴، ص۱۵۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان (ترجمه فارسی)، ج۱۹، ص۲۳۷.</ref> که در آنجا [[علم غیب]] قرار دارد و [[مطهرون]] و پاکانی که صلاحیت [[درک]] لوح محفوظ را دارند، همان کسانی هستند که [[قرآن مجید]] درباره آنها فرموده: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. طبق [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]]<ref>زمخشری، محمود، «کشاف»، ج۱، ص۳۶۹؛ ذیل آیه مباهله، محمد بن عیسی بن سوره، «الجامع الصحیح»، ج۵، ص۶۶۳؛ حاکم نیشابوری، ابی‌عبدالله، «المستدرک علی الصحیحین»، ج۳، ص ۱۴۶ـ ۱۴۸؛ سیوطی، عبدالرحمن جلال‌الدین، «الدرالمنثور»، ج۶، ص ۶۰۵ ـ ۶۰۶.</ref>، آنها همان [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}}، [[علی]] {{ع}}، [[فاطمه]] {{س}} و [[فرزندان]] ایشان هستند.
====ادله روایی عمده====
==== ادله روایی عمده ====
[[روایات]] دلالت کننده بر [[آگاهی امامان اهل بیت از امور غیبی]] بسیارند؛ از جمله موارد ذیل اند:  
[[روایات]] دلالت کننده بر آگاهی امامان اهل بیت از امور غیبی بسیارند؛ از جمله موارد ذیل اند:
# '''[[حدیث منزلت]]:''' [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنّه لانَبیّ بَعدی}}؛ «تو نسبت به من به‌ منزله [[هارون]] نسبت به [[موسی]] هستی جز اینکه بعد از من [[پیامبری]] نخواهد بود»<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۹۶.</ref>. رسول خدا بر اساس این [[حدیث]]، تمام [[مقامات]] و منازلی را که برای خودشان [[ثابت]] بوده برای [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز ثابت می‌‌دانند؛ به جز [[نبوت]]. با توجه به آنکه بر اساس دسته‌ای از [[آیات]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[طریق وحی]] به منبع غیب مرتبط و متصل بوده است، طبق [[نص]] حدیث منزلت، این صفت ([[آگاهی از غیب]]) نیز برای امیرالمؤمنین نیز ثابت است و از طرفی دیگر احادیثی وجود دارد که بر اشتراک دیگر امامان اهل بیت{{ع}} با آن [[حضرت]] در [[علم]] دلالت دارند؛ به عنوان مثال: {{متن حدیث|لَيْسَ شَيْءٌ يَخْرُجُ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ إِلاَّ بُدِئَ بِرَسُولِ اَللَّهِ ثُمَّ بِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ بِمَنْ بَعْدَهُ}}؛ «هیچ‌چیزی از نزد [[خدای سبحان]] خارج نشده الا اینکه برای رسول خدا{{صل}} روشن‌شده و همین‌طور برای امیرالمؤمنین{{ع}} بعد به دیگر [[ائمه]]{{عم}}»<ref>مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ج۱، ص۲۶۷.</ref>. بنابر این، آگاهی [[امامان دوازده گانه]] از غیب نیز ثابت می‌‌گردد.
# '''[[حدیث منزلت]]:''' [[رسول خدا]] {{صل}} خطاب به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنّه لانَبیّ بَعدی}}؛ «تو نسبت به من به‌ منزله [[هارون]] نسبت به [[موسی]] هستی جز اینکه بعد از من [[پیامبری]] نخواهد بود»<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۹؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۹۶.</ref>. رسول خدا بر اساس این [[حدیث]]، تمام [[مقامات]] و منازلی را که برای خودشان [[ثابت]] بوده برای [[امیرمؤمنان]] {{ع}} نیز ثابت می‌‌دانند؛ به جز [[نبوت]]. با توجه به آنکه بر اساس دسته‌ای از [[آیات]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[طریق وحی]] به منبع غیب مرتبط و متصل بوده است، طبق [[نص]] حدیث منزلت، این صفت ([[آگاهی از غیب]]) نیز برای امیرالمؤمنین نیز ثابت است و از طرفی دیگر احادیثی وجود دارد که بر اشتراک دیگر امامان اهل بیت {{ع}} با آن [[حضرت]] در [[علم]] دلالت دارند؛ به عنوان مثال: {{متن حدیث|لَيْسَ شَيْءٌ يَخْرُجُ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ إِلاَّ بُدِئَ بِرَسُولِ اَللَّهِ ثُمَّ بِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ بِمَنْ بَعْدَهُ}}؛ «هیچ‌چیزی از نزد [[خدای سبحان]] خارج نشده الا اینکه برای رسول خدا {{صل}} روشن‌شده و همین‌طور برای امیرالمؤمنین {{ع}} بعد به دیگر [[ائمه]] {{عم}}»<ref>مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ج۱، ص۲۶۷.</ref>. بنابر این، آگاهی [[امامان دوازده گانه]] از غیب نیز ثابت می‌‌گردد.
# '''روایات مشهور به [[الف باب]]:''' در این روایات با اشاره‌ به‌ دعوت‌ [[پیامبر]]{{صل}} از امیرالمؤمنین{{ع}}، به انتقال دانشی از پیامبر به امیرالمؤمنین{{ع}} در ساعات‌ پایانی‌ عمر‌ حضرت اشاره شده و از [[تعلیم هزار باب علم]] که از هر یک هزار باب‌ [[دانش]] باز می‌شود بحث شده است که از طریق نجوای [[رسول خدا]]{{صل}} در [[گوش]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} محقق شده است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي مَرَضِهِ اَلَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ: اُدْعُوا لِي خَلِيلِي، فَأَرْسَلَتَا إِلَى أَبَوَيْهِمَا، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِمَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَعْرَضَ عَنْهُمَا، ثُمَّ قَالَ: اُدْعُوا لِي خَلِيلِي. فَأُرْسِلَ إِلَى عَلِيٍّ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ أَكَبَّ عَلَيْهِ يُحَدِّثُهُ، فَلَمَّا خَرَجَ لَقِيَاهُ، فَقَالاَ لَهُ: مَا حَدَّثَكَ خَلِيلُكَ؟ فَقَالَ: حَدَّثَنِي أَلْفَ بَابٍ يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ}}<ref>رسول خدا{{صل}} در مرض وفات خود فرمود: دوستم را نزد من حاضر كنيد، آن دو زن (حفصه و عايشه) به دنبال پدران خود فرستادند، چون نظر رسول خدا{{صل}} بر آنها افتاد، رو گردانيد و فرمود: دوستم را نزد من حاضر كنيد. پس به دنبال على فرستادند، چون چشمانشان به على{{ع}} افتاد، به او متوجه شد و با او گفتگو کرد. زمانی که على بيرون آمد، آن دو نفر (ابو بكر و عمر) را ملاقات كرد، به او گفتند: دوستت به تو چه حديث كرد؟ فرمود: هزار باب به من حديث كرد كه هر بابى کلید هزار باب است؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۹۶؛ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۳۴۵.</ref>.<ref>ر.ک: سلطان الواعظین، پاسخ به شبهات در شب‌های پیشاور، ص۲۱۲ـ ۲۱۳؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱؛ شاکر، محمدتقی، پژوهشی در روایات الف باب، مجله علوم حدیث، ش ۶۶، ص۱۶۸؛ شاکر، محمد تقی، بهرامی، علیرضا، واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش، مجله تحقیقات علوم قرآن و حدیث، ش ۱۲، ص۱۳۵.</ref> و اگر [[علم امام علی]]{{ع}} [[ثابت]] شود، توسط [[احادیث]] دیگری اشتراک [[علم]] او با سایر [[امامان از اهل بیت]]{{ع}} نیز ثابت می‌‌گردد؛ مانند: {{متن حدیث|نَحْنُ فِي اَلْعِلْمِ وَ اَلشَّجَاعَةِ سَوَاءٌ}}؛ «ما ([[اهل بیت]]) در علم و [[شجاعت]] یکسان هستیم»<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۸۰.</ref>.
# '''روایات مشهور به [[الف باب]]:''' در این روایات با اشاره‌ به‌ دعوت‌ [[پیامبر]] {{صل}} از امیرالمؤمنین {{ع}}، به انتقال دانشی از پیامبر به امیرالمؤمنین {{ع}} در ساعات‌ پایانی‌ عمر‌ حضرت اشاره شده و از [[تعلیم هزار باب علم]] که از هر یک هزار باب‌ [[دانش]] باز می‌شود بحث شده است که از طریق نجوای [[رسول خدا]] {{صل}} در [[گوش]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} محقق شده است. [[امام صادق]] {{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي مَرَضِهِ اَلَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ: اُدْعُوا لِي خَلِيلِي، فَأَرْسَلَتَا إِلَى أَبَوَيْهِمَا، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِمَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَعْرَضَ عَنْهُمَا، ثُمَّ قَالَ: اُدْعُوا لِي خَلِيلِي. فَأُرْسِلَ إِلَى عَلِيٍّ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ أَكَبَّ عَلَيْهِ يُحَدِّثُهُ، فَلَمَّا خَرَجَ لَقِيَاهُ، فَقَالاَ لَهُ: مَا حَدَّثَكَ خَلِيلُكَ؟ فَقَالَ: حَدَّثَنِي أَلْفَ بَابٍ يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ}}<ref>رسول خدا {{صل}} در مرض وفات خود فرمود: دوستم را نزد من حاضر كنيد، آن دو زن (حفصه و عايشه) به دنبال پدران خود فرستادند، چون نظر رسول خدا {{صل}} بر آنها افتاد، رو گردانيد و فرمود: دوستم را نزد من حاضر كنيد. پس به دنبال على فرستادند، چون چشمانشان به على {{ع}} افتاد، به او متوجه شد و با او گفتگو کرد. زمانی که على بيرون آمد، آن دو نفر (ابو بكر و عمر) را ملاقات كرد، به او گفتند: دوستت به تو چه حديث كرد؟ فرمود: هزار باب به من حديث كرد كه هر بابى کلید هزار باب است؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۹۶؛ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۳۴۵.</ref><ref>ر.ک: سلطان الواعظین، پاسخ به شبهات در شب‌های پیشاور، ص۲۱۲ـ ۲۱۳؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱؛ شاکر، محمدتقی، پژوهشی در روایات الف باب، مجله علوم حدیث، ش ۶۶، ص۱۶۸؛ شاکر، محمد تقی، بهرامی، علیرضا، واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش، مجله تحقیقات علوم قرآن و حدیث، ش ۱۲، ص۱۳۵.</ref> و اگر [[علم امام علی]] {{ع}} [[ثابت]] شود، توسط [[احادیث]] دیگری اشتراک [[علم]] او با سایر [[امامان از اهل بیت]] {{ع}} نیز ثابت می‌‌گردد؛ مانند: {{متن حدیث|نَحْنُ فِي اَلْعِلْمِ وَ اَلشَّجَاعَةِ سَوَاءٌ}}؛ «ما ([[اهل بیت]]) در علم و [[شجاعت]] یکسان هستیم»<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۴۸۰.</ref>.
# '''روايات [[وراثت علم پیامبر]]{{صل}}:''' در دسته‌ای از [[روایات]]، [[امامان اهل بیت]]{{ع}} به عنوان [[وارثان نبی]] معرفی شده‌اند؛ به عنوان مثال: از [[امام رضا]]{{ع}} نقل است که فرمود: {{متن حدیث|فَإِنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ أَمِينَ اَللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كُنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ اَلْبَلاَيَا وَ اَلْمَنَايَا وَ أَنْسَابُ اَلْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ اَلْإِسْلاَمِ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ اَلرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ اَلْإِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ اَلنِّفَاقِ}}؛ «همانا [[محمد]]{{صل}} [[امین خدا]] در میان [[خلق]] او بود، و چون [[رحلت]] فرمود ما [[اهل‌ بیت]] [[وارثان]] او شدیم‌، بنابر این، ما امنای خدا در [[زمین]] هستیم‌، [[علم بلایا و منایا]] و نسبهای [[عرب]] و زادگاه [[اسلام]] نزد ماست‌، ما هر فردی را که می‌بینیم می‌فهمیم آیا به [[راستی]] [[مؤمن]] است یا منافق‌»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۳؛ طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۰۵ و ۱۰۴.</ref>.<ref>ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، در محضر علامه طباطبایی، ص۱۹۵؛ شاکر، محمدتقی، پژوهشی در روایات الف باب، مجله علوم حدیث، ش ۶۶، ص۱۶۸.</ref>
# '''روایات [[وراثت علم پیامبر]] {{صل}}:''' در دسته‌ای از [[روایات]]، [[امامان اهل بیت]] {{ع}} به عنوان [[وارثان نبی]] معرفی شده‌اند؛ به عنوان مثال: از [[امام رضا]] {{ع}} نقل است که فرمود: {{متن حدیث|فَإِنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ أَمِينَ اَللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كُنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ اَلْبَلاَيَا وَ اَلْمَنَايَا وَ أَنْسَابُ اَلْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ اَلْإِسْلاَمِ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ اَلرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ اَلْإِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ اَلنِّفَاقِ}}؛ «همانا [[محمد]] {{صل}} [[امین خدا]] در میان [[خلق]] او بود، و چون [[رحلت]] فرمود ما [[اهل‌ بیت]] [[وارثان]] او شدیم‌، بنابر این، ما امنای خدا در [[زمین]] هستیم‌، [[علم بلایا و منایا]] و نسبهای [[عرب]] و زادگاه [[اسلام]] نزد ماست‌، ما هر فردی را که می‌بینیم می‌فهمیم آیا به [[راستی]] [[مؤمن]] است یا منافق‌»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۲۳؛ طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۰۵ و ۱۰۴.</ref><ref>ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، در محضر علامه طباطبایی، ص۱۹۵؛ شاکر، محمدتقی، پژوهشی در روایات الف باب، مجله علوم حدیث، ش ۶۶، ص۱۶۸.</ref>


====[[احادیث]] متفرقه====
==== [[احادیث]] متفرقه ====
[[روایات]] با عناوین مختلفی در مورد [[آگاهی امامان از امور غیبی]] بیان شده است؛ از جمله این احادیث موارد ذیل‌اند:
[[روایات]] با عناوین مختلفی در مورد [[آگاهی امامان از امور غیبی]] بیان شده است؛ از جمله این احادیث موارد ذیل‌اند:
# [[ائمه]]{{ع}} [[معدن‌ علم‌ خداوند]]، [[جایگاه امانت‌های رسالت]] و [[محل رفت و آمد فرشتگان]] هستند، [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند: «همانا ما [[اهل بیت]] [[خانواده]] [[رحمت]]، [[درخت نبوت]]، محل [[رسالت الهی]]، جایگاه رفت و آمد [[فرشتگان]] و [[معدن علم]] و دانشیم»<ref>{{متن حدیث|إِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ أَهْلُ بَیْتِ الرَّحْمَةِ وَ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۵۶.</ref>.<ref>ر.ک. بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱؛ پارسانسب، گل افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۹؛ غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷.</ref>
# [[ائمه]] {{ع}} [[معدن‌ علم‌ خداوند]]، [[جایگاه امانت‌های رسالت]] و [[محل رفت و آمد فرشتگان]] هستند، [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمودند: «همانا ما [[اهل بیت]] [[خانواده]] [[رحمت]]، [[درخت نبوت]]، محل [[رسالت الهی]]، جایگاه رفت و آمد [[فرشتگان]] و [[معدن علم]] و دانشیم»<ref>{{متن حدیث|إِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ أَهْلُ بَیْتِ الرَّحْمَةِ وَ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۵۶.</ref><ref>ر.ک. بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱؛ پارسانسب، گل افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۹؛ غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷.</ref>
# [[امامان]]{{ع}} به‌ تمامی‌ [[علوم‌ پنهانی‌]] و غیب‌ که‌ پیامبران‌ و فرشتگان‌ می‌دانند، آگاه‌ هستند، [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «هر [[علمی]] که [[خدای متعال]] به فرشتگان و [[پیامبران]] آموخته است؛ ما نیز آن را می‌دانیم»<ref>{{متن حدیث|فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج١، ص٢۵۶.</ref>.<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱.</ref>
# [[امامان]] {{ع}} به‌ تمامی‌ [[علوم‌ پنهانی‌]] و غیب‌ که‌ پیامبران‌ و فرشتگان‌ می‌دانند، آگاه‌ هستند، [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: «هر [[علمی]] که [[خدای متعال]] به فرشتگان و [[پیامبران]] آموخته است؛ ما نیز آن را می‌دانیم»<ref>{{متن حدیث|فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج١، ص٢۵۶.</ref><ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱.</ref>
# امامان{{ع}}، [[زمان]] فرا رسیدن [[مرگ]] خود و دیگران و رویدادهای ناخوشایند ـ [[علم منایا و بلایا]] ـ را می‌دانند و به اصل و [[نسب]] [[آدمیان]] و چگونگی [[داوری]] بین آنها [[آگاهی]] دارند، [[امام رضا]]{{ع}} فرمودند: «[[محمد]]{{صل}} [[امین خدا]] در میان خلقش بود، هنگامی که [[قبض روح]] شد ما اهل بیت [[وارث]] او شدیم. پس ما امینان [[خدا]] در زمینش هستیم، در نزد ما [[علوم]] [[بلایا]] و [[اخبار]] [[مردم]] است و ما از اوضاع مردم آگاهی داریم»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ مُحَمَّداً صکَانَ أَمِینَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ کُنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ الْمَنَایَا وَ الْبَلَایَا وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ..}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۶۷.</ref>.<ref>ر.ک. بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱.</ref>
# امامان {{ع}}، [[زمان]] فرا رسیدن [[مرگ]] خود و دیگران و رویدادهای ناخوشایند ـ [[علم منایا و بلایا]] ـ را می‌دانند و به اصل و [[نسب]] [[آدمیان]] و چگونگی [[داوری]] بین آنها [[آگاهی]] دارند، [[امام رضا]] {{ع}} فرمودند: «[[محمد]] {{صل}} [[امین خدا]] در میان خلقش بود، هنگامی که [[قبض روح]] شد ما اهل بیت [[وارث]] او شدیم. پس ما امینان [[خدا]] در زمینش هستیم، در نزد ما [[علوم]] [[بلایا]] و [[اخبار]] [[مردم]] است و ما از اوضاع مردم آگاهی داریم»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ مُحَمَّداً صکَانَ أَمِینَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ کُنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ عِنْدَنَا عِلْمُ الْمَنَایَا وَ الْبَلَایَا وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ..}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۶۷.</ref><ref>ر.ک. بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱.</ref>
# [[ائمه]]{{ع}} به‌ آنچه‌ بوده‌ و در گذشته اتفاق افتاده و آنچه‌ خواهد بود و در آینده‌ اتفاق‌ می‌افتد تا [[روز قیامت]]، {{متن حدیث|عِلْمَ‏ مَا کَانَ‏ وَ مَا یَکُونُ‏ إِلَی‏ یَوْمِ‏ الْقِیَامَة}} و به علوم‌ آسمان‌‌ها و زمین‌ و آنچه‌ در آنها وجود دارد و به آنچه در بهشت‌ و جهنم‌ است‌، آگاهی‌ دارند، در [[حدیثی]] آمده است: [[امام رضا]]{{ع}} در سفری که به [[بصره]] تشریف برده بودند معجزاتی از [[حضرت]] دیده شد؛ از جمله آنکه ایشان با زبان‌ها و لغات گوناگون تکلم فرمودند. سپس، حضرت به «[[عمرو]] بن هذاب» فرمودند: «اگر به تو خبر دهم، چند [[روز]] دیگر [[خون]] یکی از [[خویشان]] خود را خواهی ریخت، [[تصدیق]] می‌‌کنی؟» عرض کرد: [[خیر]]، تصدیق نمی‌کنم؛ زیرا [[غیب]] را غیر از [[خداوند]] دیگری نمی‌داند. امام رضا{{ع}} فرمودند: «مگر نمی‌دانی خداوند فرموده است: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}، بنابر آیۀ شریفه، [[رسول الله]]{{صل}} پسندیدۀ خداوند است برای [[دانستن غیب]]، ما هم [[وارث پیامبر]]{{صل}} هستیم؛ لذا آنچه را واقع شده است و آنچه را تا روز قیامت واقع خواهد شد می‌‌دانیم»...<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ نَظَرَ الرِّضَا{{ع}}إِلَی ابْنِ هَذَّابٍ فَقَالَ إِنْ أَنَا أَخْبَرْتُکَ أَنَّکَ سَتُبْتَلَی فِی هَذِهِ الْأَیَّامِ بِدَمِ ذِی رَحِمٍ لَکَ أَ کُنْتَ مُصَدِّقاً لِی قَالَ لَا فَإِنَّ الْغَیْبَ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی قَالَ{{ع}}أَ وَ لَیْسَ اللَّهُ یَقُولُ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‏ مِنْ رَسُولٍ فَرَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضَی وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِکَ الرَّسُولِ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّ الَّذِی أَخْبَرْتُکَ بِهِ یَا ابْنَ هَذَّابٍ لَکَائِنٌ إِلَی خَمْسَةِ أَیَّامٍ فَإِنْ لَمْ یَصِحَّ مَا قُلْتُ لَکَ فِی هَذِهِ الْمُدَّةِ فَإِنِّی کَذَّابٌ مُفْتَرٍ وَ إِنْ صَحَّ فَتَعْلَمُ أَنَّکَ الرَّادُّ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ}}؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۴۳.</ref>.<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۳۴؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، ش ۳، ص۵۵.</ref>
# [[ائمه]] {{ع}} به‌ آنچه‌ بوده‌ و در گذشته اتفاق افتاده و آنچه‌ خواهد بود و در آینده‌ اتفاق‌ می‌افتد تا [[روز قیامت]]، {{متن حدیث|عِلْمَ‏ مَا کَانَ‏ وَ مَا یَکُونُ‏ إِلَی‏ یَوْمِ‏ الْقِیَامَة}} و به علوم‌ آسمان‌‌ها و زمین‌ و آنچه‌ در آنها وجود دارد و به آنچه در بهشت‌ و جهنم‌ است‌، آگاهی‌ دارند، در [[حدیثی]] آمده است: [[امام رضا]] {{ع}} در سفری که به [[بصره]] تشریف برده بودند معجزاتی از [[حضرت]] دیده شد؛ از جمله آنکه ایشان با زبان‌ها و لغات گوناگون تکلم فرمودند. سپس، حضرت به «[[عمرو]] بن هذاب» فرمودند: «اگر به تو خبر دهم، چند [[روز]] دیگر [[خون]] یکی از [[خویشان]] خود را خواهی ریخت، [[تصدیق]] می‌‌کنی؟» عرض کرد: [[خیر]]، تصدیق نمی‌کنم؛ زیرا [[غیب]] را غیر از [[خداوند]] دیگری نمی‌داند. امام رضا {{ع}} فرمودند: «مگر نمی‌دانی خداوند فرموده است: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}، بنابر آیۀ شریفه، [[رسول الله]] {{صل}} پسندیدۀ خداوند است برای [[دانستن غیب]]، ما هم [[وارث پیامبر]] {{صل}} هستیم؛ لذا آنچه را واقع شده است و آنچه را تا روز قیامت واقع خواهد شد می‌‌دانیم»...<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ نَظَرَ الرِّضَا {{ع}}إِلَی ابْنِ هَذَّابٍ فَقَالَ إِنْ أَنَا أَخْبَرْتُکَ أَنَّکَ سَتُبْتَلَی فِی هَذِهِ الْأَیَّامِ بِدَمِ ذِی رَحِمٍ لَکَ أَ کُنْتَ مُصَدِّقاً لِی قَالَ لَا فَإِنَّ الْغَیْبَ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی قَالَ {{ع}}أَ وَ لَیْسَ اللَّهُ یَقُولُ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‏ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‏ مِنْ رَسُولٍ فَرَسُولُ اللَّهِ عِنْدَ اللَّهِ مُرْتَضَی وَ نَحْنُ وَرَثَةُ ذَلِکَ الرَّسُولِ الَّذِی أَطْلَعَهُ اللَّهُ عَلَی مَا شَاءَ مِنْ غَیْبِهِ فَعَلِمْنَا مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّ الَّذِی أَخْبَرْتُکَ بِهِ یَا ابْنَ هَذَّابٍ لَکَائِنٌ إِلَی خَمْسَةِ أَیَّامٍ فَإِنْ لَمْ یَصِحَّ مَا قُلْتُ لَکَ فِی هَذِهِ الْمُدَّةِ فَإِنِّی کَذَّابٌ مُفْتَرٍ وَ إِنْ صَحَّ فَتَعْلَمُ أَنَّکَ الرَّادُّ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ}}؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۴۳.</ref><ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۳۴؛ جزایری، شریعتمدار، مقاله امام حسین و علم شهادت، ص۱۱؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، ش ۳، ص۵۵.</ref>
# [[ائمه اطهار]]{{ع}}، [[وارثان علم آدم]] و [[علوم جمیع انبیاء]] هستند، [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «[[حضرت داود]]{{ع}}، [[علم]] [[پیامبران]] پیش از خود را به [[ارث]] برد و [[حضرت سلیمان]]{{ع}} از [[داود]] ارث برد و [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}}، علوم [[سلیمان]] را به ارث برد و ما [[اهل بیت]]، [[وارث]] علوم پیامبر گرامی اسلام{{صل}} هستیم»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ عِلْمَ الانْبِیَاءِ وَ إِنَّ سُلَیْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً{{صل}} وَرِثَ سُلَیْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً({{صل}}}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی ج١، ص٢٢۵.</ref>.<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.</ref>
# [[ائمه اطهار]] {{ع}}، [[وارثان علم آدم]] و [[علوم جمیع انبیاء]] هستند، [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «[[حضرت داود]] {{ع}}، [[علم]] [[پیامبران]] پیش از خود را به [[ارث]] برد و [[حضرت سلیمان]] {{ع}} از [[داود]] ارث برد و [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}}، علوم [[سلیمان]] را به ارث برد و ما [[اهل بیت]]، [[وارث]] علوم پیامبر گرامی اسلام {{صل}} هستیم»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ عِلْمَ الانْبِیَاءِ وَ إِنَّ سُلَیْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً {{صل}} وَرِثَ سُلَیْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً({{صل}}}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی ج١، ص٢٢۵.</ref><ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.</ref>
# [[امامان]]{{ع}}، [[ترجمان وحی]] و نگهبانان و [[خزینه‌داران علم خدا]] در [[آسمان]] و زمین‌ هستند، [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «به [[خدا]] [[سوگند]] ما در [[زمین]] و آسمان [[خزینه‌‏دار خدا]] هستیم، لکن نه بر طلا و نقره بلکه بر [[علم خدا]]؛ [[سدیر]] می‌‏گوید به امام باقر{{ع}} عرض کردم: شما چه هستید؟ فرمود: ما [[خزینه‌دار علم خدا]] و [[مفسر وحی‌ خدا]] و [[حجت]] بر کسانی که زیر آسمان و روی‌ زمین زندگی‌ می‌‏کنند هستیم»<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِی سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَی ذَهَبٍ وَ لَا عَلَی فِضَّةٍ إِلَّا عَلَی عِلْمِهِ‏‏‏‏‏‏؛ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْیِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَی مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۱۹۲.</ref>.<ref>ر.ک. امینی، ابراهیم، علم امام از دیدگاه احادیث، ص۶؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.</ref>
# [[امامان]] {{ع}}، [[ترجمان وحی]] و نگهبانان و [[خزینه‌داران علم خدا]] در [[آسمان]] و زمین‌ هستند، [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: «به [[خدا]] [[سوگند]] ما در [[زمین]] و آسمان [[خزینه‌‏دار خدا]] هستیم، لکن نه بر طلا و نقره بلکه بر [[علم خدا]]؛ [[سدیر]] می‌‏گوید به امام باقر {{ع}} عرض کردم: شما چه هستید؟ فرمود: ما [[خزینه‌دار علم خدا]] و [[مفسر وحی‌ خدا]] و [[حجت]] بر کسانی که زیر آسمان و روی‌ زمین زندگی‌ می‌‏کنند هستیم»<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِی سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَی ذَهَبٍ وَ لَا عَلَی فِضَّةٍ إِلَّا عَلَی عِلْمِهِ‏‏‏‏‏‏؛ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْیِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَی مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۱۹۲.</ref><ref>ر.ک. امینی، ابراهیم، علم امام از دیدگاه احادیث، ص۶؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.</ref>
# [[خداوند]] به [[امامان]]{{ع}}، [[باطن چشمه‌های علم]] و [[ملکوت آسمان‌ها و زمین]] را نشان می‌دهد، چنانکه [[حضرت ابراهیم]]، ملکوت و مافوق [[عرش]] و پایین آن را [[مشاهده]] کرد، [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «خداوند به امامان از [[لطف]] و [[احسان]]، باطن چشمه‌های علم را ظاهر کرده، [[امام]] است که [[منتجب]] و پسندیدۀ [[حق]] است، [[حکمت]] و [[علم غیب]] به امام بخشیده شده و چون [[پاکیزه]] است، مختار و [[پسندیده]] شده است به علم [[پروردگار]]»<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللّه َ عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدی مِن أهلِ بَیتِ نَبِیِّنا عَن دینِهِ، و أبلَجَ بِهِم عَن سَبیلِ مِنهاجِهِ، و فَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ یَنابیعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ{{صل}} واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إیمانِهِ، و عَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲.</ref>.<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۳۴؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.</ref>
# [[خداوند]] به [[امامان]] {{ع}}، [[باطن چشمه‌های علم]] و [[ملکوت آسمان‌ها و زمین]] را نشان می‌دهد، چنانکه [[حضرت ابراهیم]]، ملکوت و مافوق [[عرش]] و پایین آن را [[مشاهده]] کرد، [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «خداوند به امامان از [[لطف]] و [[احسان]]، باطن چشمه‌های علم را ظاهر کرده، [[امام]] است که [[منتجب]] و پسندیدۀ [[حق]] است، [[حکمت]] و [[علم غیب]] به امام بخشیده شده و چون [[پاکیزه]] است، مختار و [[پسندیده]] شده است به علم [[پروردگار]]»<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللّه َ عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدی مِن أهلِ بَیتِ نَبِیِّنا عَن دینِهِ، و أبلَجَ بِهِم عَن سَبیلِ مِنهاجِهِ، و فَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ یَنابیعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ {{صل}} واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إیمانِهِ، و عَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲.</ref><ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۳۴؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.</ref>
#به امامان{{ع}}، [[علم الکتاب]] و [[تفسیر]] و [[تأویل قرآن]] عطا شده است، امام صادق{{ع}} با اشاره به آیۀ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ... وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} فرمودند: «ما هستیم ثابت قدمان در علم و [[دانش]] و مائیم که از [[تأویل قرآن کریم]] آگاهیم»<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>.<ref>ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.</ref>
# به امامان {{ع}}، [[علم الکتاب]] و [[تفسیر]] و [[تأویل قرآن]] عطا شده است، امام صادق {{ع}} با اشاره به آیۀ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ... وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} فرمودند: «ما هستیم ثابت قدمان در علم و [[دانش]] و مائیم که از [[تأویل قرآن کریم]] آگاهیم»<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref><ref>ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.</ref>
# خداوند امامان{{ع}} را [[حجت بر خلق]] قرار داده؛ لذا هیچ چیز بر آنان پوشیده و مخفی نیست، امام صادق{{ع}} به یکی از اصحابش فرمودند: «آیا تو [[فکر]] می‌کنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟»<ref>{{متن حدیث|اَتَری مَنْ جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِهِ یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ مِنْ اُمُورِهِمْ}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۱۳۲.</ref>.<ref>ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص۲۳۷؛ دیاری بیدگلی، محمد تقی، قاسمی، حسین، نیری، عصمت، بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی.</ref>
# خداوند امامان {{ع}} را [[حجت بر خلق]] قرار داده؛ لذا هیچ چیز بر آنان پوشیده و مخفی نیست، امام صادق {{ع}} به یکی از اصحابش فرمودند: «آیا تو [[فکر]] می‌کنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟»<ref>{{متن حدیث|اَتَری مَنْ جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِهِ یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ مِنْ اُمُورِهِمْ}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۱۳۲.</ref><ref>ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص۲۳۷؛ دیاری بیدگلی، محمد تقی، قاسمی، حسین، نیری، عصمت، بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی.</ref>
# [[علم غیب داشتن امامان]]{{ع}}: شخصی از [[امام کاظم]]{{ع}} پرسید، آیا شما از [[غیب]] مطلعید؟ [[حضرت]] فرمود: [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: "آنگاه که [[علم]] بر ما [[افاضه]] شود، آن را می‌دانیم و هر گاه علم بر ما قبض شود، آن را نمی‌دانیم و [[خداوند]] سرّ خود را به [[جبرئیل]] داد و جبرئیل بـه [[حضرت محمد]]{{صل}} و آن حضرت به هرکس که بخواهد، آن را عطا می‌کند»<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} یُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ یُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ قَالَ سِرُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَسَرَّهُ إِلَی جَبْرَئِیلَ{{ع}} وَ أَسَرَّهُ جَبْرَئِیلُ إِلَی مُحَمَّدٍ{{صل}} وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إِلَی مَنْ شَاءَ اللَّهُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>.<ref>ر.ک. مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، ص۲۰.</ref>
# [[علم غیب داشتن امامان]] {{ع}}: شخصی از [[امام کاظم]] {{ع}} پرسید، آیا شما از [[غیب]] مطلعید؟ [[حضرت]] فرمود: [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: "آنگاه که [[علم]] بر ما [[افاضه]] شود، آن را می‌دانیم و هر گاه علم بر ما قبض شود، آن را نمی‌دانیم و [[خداوند]] سرّ خود را به [[جبرئیل]] داد و جبرئیل بـه [[حضرت محمد]] {{صل}} و آن حضرت به هرکس که بخواهد، آن را عطا می‌کند»<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} یُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ یُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ قَالَ سِرُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَسَرَّهُ إِلَی جَبْرَئِیلَ {{ع}} وَ أَسَرَّهُ جَبْرَئِیلُ إِلَی مُحَمَّدٍ {{صل}} وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إِلَی مَنْ شَاءَ اللَّهُ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref><ref>ر.ک. مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، ص۲۰.</ref>


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت‌الله سلطان الواعظین؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت‌الله سلطان الواعظین؛
| تصویر = 773589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد شیرازی|سلطان الواعظین]]]]
| تصویر = 773589.jpg
'''[[سید محمد شیرازی|سلطان الواعظین]]''' در کتاب ''«[[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]»'' در این باره گفته است:  
| پاسخ‌دهنده = سید محمد شیرازی
::::::«[[حدیث مدینه]] که به حد تواتر رسیده است و بیش از ۲۰۰ نفر از علمای [[اهل سنت]] نقل کرده‌‏اند، یکی از دلایل ماست. اسامی ۵۰ نفر از آنها در صفحات ۹۱۶ تا ۹۱۸ کتاب [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]] آمده است. [[پیغمبر خدا]] {{صل}} این حدیث را در زمان‌‏ها و مکان‏‌های مختلف و به مناسبت‏‌های گوناگونی بیان کرده است: "من شهر علم‌ام و علی دروازه آن است. پس هرکس می‏‌خواهد از آن بهره برد، باید به سوی در ورودی آن یعنی [[علی]] {{ع}} بیاید".<ref> المستدرک، ج ۳، ۱۲۷؛ الموضوعات، ج ۱، ص ۳۵۱؛ الکامل، ج ۳، ص ۴۱۲؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص ۹۲۱؛ {{عربی|"أَنَا مَدِینَه الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیأْتِ الْبَاب‏"}}.</ref> اصل کامل حدیث را [[ابن مغازلی شافعی]] و بسیاری دیگر، از [[ابن عباس]] و [[جابر بن عبداللَّه انصاری]] نقل کرده‌‏اند. در این حدیث آمده است: [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} بازوی [[امیرالمؤمنین|علی]] {{ع}} را گرفت و فرمود: "این مرد امیر و رئیس نیکوکاران و قاتل کافران است. یاور او یاری شود و خوار کننده او خوار گردد. سپس صدای خود را بلند کرد و گفت: من شهر علم‌ام و علی دروازه آن است، پس هرکس که می‏‌خواهد از آن بهره برد، باید به سوی در ورودی آن یعنی‏ علی {{ع}} برود." <ref>[[مناقب خوارزمی]]، [[مناقب ابن مغازلی]]، تاریخ ابن عساکر، [[ینابیع الموده لذوی القربی]]، ج ۱، ص ۲۱۹؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص ۹۲۱؛ {{عربی|"هَذَا أَمِیرُ الْبَرَرَةِ، وَ قَاتِلُ الْفَجَرَةِ، مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ، مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ. فَمَدّ بِهَا صَوْتَهُ: أَنَا مَدِینَةُ الْحِکمَةِ، وَ عَلِی بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْحِکمَةَ فَلْیأْتِ الْبَاب‏"}}.</ref>
| پاسخ = '''[[سید محمد شیرازی|سلطان الواعظین]]''' در کتاب ''«[[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]»'' در این باره گفته است:
::::::حدیث دیگری که تا حدودی به همان اندازه حدیث مدینه، به حد تواتر رسیده، [[حدیث دار الحکمه]] است که پیامبر فرمود: "من سرای حکمت‌ام و [[امیرالمؤمنین|علی]] دروازه آن، هر کس می‌‏خواهد از آن بهره برد، باید به نزد علی برود." <ref>نهج الایمان، ص ۳۴۲؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص ۹۲۰؛ {{عربی|"أَنَا دَارُ الْحِکمَةِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْحِکمَةِ فَلْیأْتِ الْبَاب"}}.</ref> چون در عربی، آوردن "ال" بر سر "علم" و "حکمت" نشانه عام بودن، جامعیت و کلیت آن است، پس علم و حکمت به طور عام و یا به عبارتی هر علم و حکمتی را شامل می‏‌شود. از آنجایی که [[پیامبر اکرم|پیغمبر]]، شهر علم و حکمت بوده است، علم جامع، شامل ظاهر و باطن امور، آشکار و مستور، مشهود و [[غیب]] و همه علوم خدادادی است. لذا علی {{ع}} نیز در ورودی و دروازه رسیدن به همه علومی است که در وجود پیامبر {{صل}} می‌‏باشد. بنابراین، علی {{ع}} عالم به ظاهر و باطن قرآن نیز بوده است.
::::::چنانچه حافظ ابونعیم در جلد اول حلیه الاولیا، محمد بن یوسف گنجی شافعی در کفایه الطالب و سلیمان بلخی در ینابیع الموده از کاتب [[وحی]] [[عبداللَّه بن مسعود]] نقل کرده‏اند که گفت: "قرآن بر هفت حرف نازل شد و هر حرفی از آنها دارای ظاهر و باطنی است. علم ظاهر و باطن قرآن نزد [[علی بن ابی ‏طالب]] {{ع}} می‏باشد." <ref>فتح الملک العلی، ص ۷۲؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور، ص ۹۲۳؛ {{عربی|"إِنَّ الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ مَا مِنْهَا إِلَّا وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلِمَ الظَّاهِرَ وَ الْبَاطِن"}}.</ref> [[ابو حامد غزالی]] در کتاب بیان علم لدنی نقل نموده است که علی {{ع}} فرمود: "[[رسول خدا]] {{صل}} زبان خود را در دهان من گذارد. پس از لعاب دهان آن حضرت برای من هزار باب از علم باز شد که از هر باب آن هزار باب دیگر باز می‌‏شود." <ref>ینابیع الموده لذوی القربی، ج ۱، ص ۲۳۱؛ شرح الاخبار، ج ۲، ص ۳۰۸؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص ۹۲۴. </ref> [[ابن مغازلی شافعی]] نیز از [[ابن عباس]] از پیامبر خدا {{صل}} نقل می‏‌کند که فرمود: "چون شب [[معراج]] به مقام‏ قرب رسیدم، خداوند با من حرف زد و نجوی نمود. پس هر چه را یاد گرفتم به علی {{ع}} نیز آموختم؛ لذا علی باب علم من است." <ref>ینابیع الموده لذوی القربی، ج ۱، ص۲۴۵؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص۹۲۴؛ {{عربی|"لَمَّا صِرْتُ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّي كَلَّمَنِي وَ نَاجَانِي فَمَا عَلِمْتُ شَيْئاً إِلَّا عَلِمْتُهُ عَلِيّاً {{ع}} فَهُوَ بَابُ مَدِينَةِ عِلْمِي‏"}}.</ref>
::::::از [[عایشه]] حدیث مفصلی منقول است که در آخر آن می‌‏گوید: "[[پیامبر اکرم|پیغمبر]] [[امیرالمؤمنین|علی]] {{ع}} را خواست و او را به سینه خود چسباند و عبا را به سر کشید. من سرم را نزدیک بردم و هر چه گوش دادم چیزی نفهمیدم. تا این‏که علی {{ع}} سر برداشت و عرق از جبین مبارکش سرازیر شده بود. به علی {{ع}} گفتم: یا علی! پیغمبر در این مدت طولانی به شما چه می‌‏گفت؟ ایشان پاسخ داد: به درستی که پیامبر خدا {{صل}} به من هزار باب علم آموخت که از هر باب آن، هزار باب دیگر گشوده می‌‏شود." <ref>شرح الاخبار، ج ۲، ص۳۰۸؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص۹۲۷؛ {{عربی|"قَدْ عَلَّمَنِي رَسُولُ اللَّهِ أَلْفَ بَابٍ كُلُّ بَابٍ يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ‏"}}.</ref> بنابراین، فرمایش [[امام علی]] {{ع}} که به کرات از مردم خواسته است: "بپرسید قبل از این‏که دیگر مرا نیابید، که در سینه من علم فراوان است" <ref>کشف الیقین، ص۵۶؛ ینابیع الموده لذوی القربی، ج ۱، ص۲۲۴؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص۹۲۷؛ {{عربی|"سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّ بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْماً جَمّاً"}}.</ref>. دلالت بر وجود منبع عظیم [[علم رسول اللَّه]] {{صل}} و نیز احاطه کامل ایشان به جمیع علوم است. به همین دلیل هیچ یک از [[صحابه]]، به این صراحت و یا حتی به کنایه، مردم را به پرسیدن از خود دعوت نکرده‌‏اند. همانطور که علمای اهل تسنن از صحابه نقل کرده‌‏اند از سعید بن المسیب نقل شده کسی غیر از [[امیرالمؤمنین|علی]] {{ع}} نگفت سلونی... <ref>[[اسد الغابة]]، ج۴، باب علی.</ref>»<ref>[[پاسخ به شبهات در شب‌های پیشاور (کتاب)|پاسخ به شبهات در شب‌های پیشاور]]، ص۲۱۲ و ۲۱۳.</ref>
{{پایان جمع شدن}}


«[[حدیث مدینه]] که به حد تواتر رسیده است و بیش از ۲۰۰ نفر از علمای [[اهل سنت]] نقل کرده‌‏اند، یکی از دلایل ماست. اسامی ۵۰ نفر از آنها در صفحات ۹۱۶ تا ۹۱۸ کتاب [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]] آمده است. [[پیغمبر خدا]] {{صل}} این حدیث را در زمان‌‏ها و مکان‏‌های مختلف و به مناسبت‏‌های گوناگونی بیان کرده است: "من شهر علم‌ام و علی دروازه آن است. پس هرکس می‏‌خواهد از آن بهره برد، باید به سوی در ورودی آن یعنی [[علی]] {{ع}} بیاید".<ref> المستدرک، ج ۳، ۱۲۷؛ الموضوعات، ج ۱، ص ۳۵۱؛ الکامل، ج ۳، ص ۴۱۲؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص ۹۲۱؛ {{عربی|"أَنَا مَدِینَه الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیأْتِ الْبَاب‏"}}.</ref> اصل کامل حدیث را [[ابن مغازلی شافعی]] و بسیاری دیگر، از [[ابن عباس]] و [[جابر بن عبداللَّه انصاری]] نقل کرده‌‏اند. در این حدیث آمده است: [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} بازوی [[امیرالمؤمنین|علی]] {{ع}} را گرفت و فرمود: "این مرد امیر و رئیس نیکوکاران و قاتل کافران است. یاور او یاری شود و خوار کننده او خوار گردد. سپس صدای خود را بلند کرد و گفت: من شهر علم‌ام و علی دروازه آن است، پس هرکس که می‏‌خواهد از آن بهره برد، باید به سوی در ورودی آن یعنی‏ علی {{ع}} برود." <ref>[[مناقب خوارزمی]]، [[مناقب ابن مغازلی]]، تاریخ ابن عساکر، [[ینابیع الموده لذوی القربی]]، ج ۱، ص ۲۱۹؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص ۹۲۱؛ {{عربی|"هَذَا أَمِیرُ الْبَرَرَةِ، وَ قَاتِلُ الْفَجَرَةِ، مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ، مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ. فَمَدّ بِهَا صَوْتَهُ: أَنَا مَدِینَةُ الْحِکمَةِ، وَ عَلِی بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْحِکمَةَ فَلْیأْتِ الْبَاب‏"}}.</ref>
حدیث دیگری که تا حدودی به همان اندازه حدیث مدینه، به حد تواتر رسیده، [[حدیث دار الحکمه]] است که پیامبر فرمود: "من سرای حکمت‌ام و [[امیرالمؤمنین|علی]] دروازه آن، هر کس می‌‏خواهد از آن بهره برد، باید به نزد علی برود." <ref>نهج الایمان، ص ۳۴۲؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص ۹۲۰؛ {{عربی|"أَنَا دَارُ الْحِکمَةِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْحِکمَةِ فَلْیأْتِ الْبَاب"}}.</ref> چون در عربی، آوردن "ال" بر سر "علم" و "حکمت" نشانه عام بودن، جامعیت و کلیت آن است، پس علم و حکمت به طور عام و یا به عبارتی هر علم و حکمتی را شامل می‏‌شود. از آنجایی که [[پیامبر اکرم|پیغمبر]]، شهر علم و حکمت بوده است، علم جامع، شامل ظاهر و باطن امور، آشکار و مستور، مشهود و [[غیب]] و همه علوم خدادادی است. لذا علی {{ع}} نیز در ورودی و دروازه رسیدن به همه علومی است که در وجود پیامبر {{صل}} می‌‏باشد. بنابراین، علی {{ع}} عالم به ظاهر و باطن قرآن نیز بوده است.
چنانچه حافظ ابونعیم در جلد اول حلیه الاولیا، محمد بن یوسف گنجی شافعی در کفایه الطالب و سلیمان بلخی در ینابیع الموده از کاتب [[وحی]] [[عبداللَّه بن مسعود]] نقل کرده‏اند که گفت: "قرآن بر هفت حرف نازل شد و هر حرفی از آنها دارای ظاهر و باطنی است. علم ظاهر و باطن قرآن نزد [[علی بن ابی ‏طالب]] {{ع}} می‏باشد." <ref>فتح الملک العلی، ص ۷۲؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور، ص ۹۲۳؛ {{عربی|"إِنَّ الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ مَا مِنْهَا إِلَّا وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلِمَ الظَّاهِرَ وَ الْبَاطِن"}}.</ref> [[ابو حامد غزالی]] در کتاب بیان علم لدنی نقل نموده است که علی {{ع}} فرمود: "[[رسول خدا]] {{صل}} زبان خود را در دهان من گذارد. پس از لعاب دهان آن حضرت برای من هزار باب از علم باز شد که از هر باب آن هزار باب دیگر باز می‌‏شود." <ref>ینابیع الموده لذوی القربی، ج ۱، ص ۲۳۱؛ شرح الاخبار، ج ۲، ص ۳۰۸؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص ۹۲۴. </ref> [[ابن مغازلی شافعی]] نیز از [[ابن عباس]] از پیامبر خدا {{صل}} نقل می‏‌کند که فرمود: "چون شب [[معراج]] به مقام‏ قرب رسیدم، خداوند با من حرف زد و نجوی نمود. پس هر چه را یاد گرفتم به علی {{ع}} نیز آموختم؛ لذا علی باب علم من است." <ref>ینابیع الموده لذوی القربی، ج ۱، ص۲۴۵؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص۹۲۴؛ {{عربی|"لَمَّا صِرْتُ بَيْنَ يَدَيْ رَبِّي كَلَّمَنِي وَ نَاجَانِي فَمَا عَلِمْتُ شَيْئاً إِلَّا عَلِمْتُهُ عَلِيّاً {{ع}} فَهُوَ بَابُ مَدِينَةِ عِلْمِي‏"}}.</ref>
از [[عایشه]] حدیث مفصلی منقول است که در آخر آن می‌‏گوید: "[[پیامبر اکرم|پیغمبر]] [[امیرالمؤمنین|علی]] {{ع}} را خواست و او را به سینه خود چسباند و عبا را به سر کشید. من سرم را نزدیک بردم و هر چه گوش دادم چیزی نفهمیدم. تا این‏که علی {{ع}} سر برداشت و عرق از جبین مبارکش سرازیر شده بود. به علی {{ع}} گفتم: یا علی! پیغمبر در این مدت طولانی به شما چه می‌‏گفت؟ ایشان پاسخ داد: به درستی که پیامبر خدا {{صل}} به من هزار باب علم آموخت که از هر باب آن، هزار باب دیگر گشوده می‌‏شود." <ref>شرح الاخبار، ج ۲، ص۳۰۸؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص۹۲۷؛ {{عربی|"قَدْ عَلَّمَنِي رَسُولُ اللَّهِ أَلْفَ بَابٍ كُلُّ بَابٍ يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ‏"}}.</ref> بنابراین، فرمایش [[امام علی]] {{ع}} که به کرات از مردم خواسته است: "بپرسید قبل از این‏که دیگر مرا نیابید، که در سینه من علم فراوان است" <ref>کشف الیقین، ص۵۶؛ ینابیع الموده لذوی القربی، ج ۱، ص۲۲۴؛ [[شب‌های پیشاور (کتاب)|شب‌های پیشاور]]، ص۹۲۷؛ {{عربی|"سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّ بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْماً جَمّاً"}}.</ref>. دلالت بر وجود منبع عظیم [[علم رسول اللَّه]] {{صل}} و نیز احاطه کامل ایشان به جمیع علوم است. به همین دلیل هیچ یک از [[صحابه]]، به این صراحت و یا حتی به کنایه، مردم را به پرسیدن از خود دعوت نکرده‌‏اند. همانطور که علمای اهل تسنن از صحابه نقل کرده‌‏اند از سعید بن المسیب نقل شده کسی غیر از [[امیرالمؤمنین|علی]] {{ع}} نگفت سلونی... <ref>[[اسد الغابة]]، ج۴، باب علی.</ref>»<ref>[[پاسخ به شبهات در شب‌های پیشاور (کتاب)|پاسخ به شبهات در شب‌های پیشاور]]، ص۲۱۲ و ۲۱۳.</ref>
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت‌الله نمازی شاهرودی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٢. آیت‌الله نمازی شاهرودی؛
| تصویر = 11546943.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[علی نمازی شاهرودی]]]]
| تصویر = 11546943.jpg
::::::آیت‌الله [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ‌دهنده = علی نمازی شاهرودی
::::::«در کتاب شریف خرائج در باب معجزات [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} حدیث مفصلی نقل کرده‌اند؛ در آن حدیث آمده است که [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} به سفر بصره تشریف بردند و در آن سفر، معجزاتی از حضرت دیده شد؛ از جمله آن که ایشان با زبان‌ها و لغات گوناگون تکلم فرمودند. سپس، [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} به عمرو بن هذاب فرمودند: اگر به تو خبر دهم که چند روز دیگر خون یکی از خویشان خود را خواهی ریخت، تصدیق می کنی؟ عرض کرد: خیر، تصدیق نمی‌کنم؛ زیرا غیب را غیر از خداوند دیگری نمی‌داند. [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمودند: مگر نمی‌دانی که خداوند فرموده است: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سروه جن: ۲۶.</ref> بنابراین آیه شریفه، [[پیامبر|رسول الله]]{{صل}} پسندیده خداوند است برای دانستن [[غیب]]، ما هم [[وارث پیامبر]] {{صل}} هستیم؛ لذا آن چه را واقع شده است و آن چه را تا روز قیامت واقع خواهد شد می دانیم. تو تا پنج روز دیگر به ریختن خون یکی از ارحام مبتلا خواهی شد؛ اگر نشدی بدان من امام نیستم و نیز، فرمود: تو تا چند روز دیگر، نابینا می شوی و سوگند به دروغ یاد می کنی و پیس خواهی شد. راوی گوید: به خدا قسم، آن چه حضرت فرمودند پس از چندی دیده شد و همه واقع گردید<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=34&chkhashk=1156FDC102&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۳۴.]</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} در بیان صفات [[ائمه هدی]] {{عم}} فرموده است: {{عربی|«إنَّ اللّه َ عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدى مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّنا عَن دينِهِ، وأبلَجَ بِهِم عَن سَبيلِ مِنهاجِهِ، وفَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ يَنابيعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ {{صل}} واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إيمانِهِ، وعَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ»}}<ref>خداوند به [[امامان]] از لطف و احسان باطن چشمه‌های علم را ظاهر کرده امام است که منتجب و پسندیده حق است حکمت و [[علم غیب]] به [[امام]] بخشیده شده؛ و چون پاکیزه است، مختار و پسندیده شده است به علم پروردگار؛ کافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲</ref><ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=41&chkhashk=6F351FF592&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۳۴.]</ref>.
| پاسخ = آیت‌الله [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
{{پایان جمع شدن}}


«در کتاب شریف خرائج در باب معجزات [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} حدیث مفصلی نقل کرده‌اند؛ در آن حدیث آمده است که [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} به سفر بصره تشریف بردند و در آن سفر، معجزاتی از حضرت دیده شد؛ از جمله آن که ایشان با زبان‌ها و لغات گوناگون تکلم فرمودند. سپس، [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} به عمرو بن هذاب فرمودند: اگر به تو خبر دهم که چند روز دیگر خون یکی از خویشان خود را خواهی ریخت، تصدیق می کنی؟ عرض کرد: خیر، تصدیق نمی‌کنم؛ زیرا غیب را غیر از خداوند دیگری نمی‌داند. [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} فرمودند: مگر نمی‌دانی که خداوند فرموده است: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سروه جن: ۲۶.</ref> بنابراین آیه شریفه، [[پیامبر|رسول الله]] {{صل}} پسندیده خداوند است برای دانستن [[غیب]]، ما هم [[وارث پیامبر]] {{صل}} هستیم؛ لذا آن چه را واقع شده است و آن چه را تا روز قیامت واقع خواهد شد می دانیم. تو تا پنج روز دیگر به ریختن خون یکی از ارحام مبتلا خواهی شد؛ اگر نشدی بدان من امام نیستم و نیز، فرمود: تو تا چند روز دیگر، نابینا می شوی و سوگند به دروغ یاد می کنی و پیس خواهی شد. راوی گوید: به خدا قسم، آن چه حضرت فرمودند پس از چندی دیده شد و همه واقع گردید<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=34&chkhashk=1156FDC102&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۳۴.]</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} در بیان صفات [[ائمه هدی]] {{عم}} فرموده است: {{عربی|«إنَّ اللّه َ عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدى مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّنا عَن دينِهِ، وأبلَجَ بِهِم عَن سَبيلِ مِنهاجِهِ، وفَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ يَنابيعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ {{صل}} واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إيمانِهِ، وعَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ»}}<ref>خداوند به [[امامان]] از لطف و احسان باطن چشمه‌های علم را ظاهر کرده امام است که منتجب و پسندیده حق است حکمت و [[علم غیب]] به [[امام]] بخشیده شده؛ و چون پاکیزه است، مختار و پسندیده شده است به علم پروردگار؛ کافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲</ref><ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=41&chkhashk=6F351FF592&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۳۴.]</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله مکارم شیرازی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٣. آیت‌الله مکارم شیرازی؛
| تصویر = مکارم شیرازی.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر مکارم شیرازی]]]]
| تصویر = مکارم شیرازی.jpg
::::::آیت‌الله [[ناصر مکارم شیرازی]] در کتاب ''«[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?lid=0&mid=17236&catid=0&pid=61859 پیام قرآن]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ‌دهنده = ناصر مکارم شیرازی
::::::«آگاهی بر غیب برای انبیاء و اولیاء چیزی است که علاوه بر آیات قرآنی در روایات نیز به طور گسترده به چشم می‌خورد و در کتب اهل سنت علاوه بر [[پیامبر اسلام]]{{صل}} جمعی از صحابه و غیر صحابه را ذکر کرده‌اند که به تمام اسرار غیب! یا بخشی از آن، آگاهی داشته‌اند. کافی است در این جا خلاصه بحث محققانه‌ای را که مرحوم [[علامه امینی]] در جلد پنجم الغدیر آورده است ـ به ضمیمه روایات دیگری که برای تکمیل آن ذکر می‌شود ـ بیاوریم:
| پاسخ = آیت‌الله [[ناصر مکارم شیرازی]] در کتاب ''«[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?lid=0&mid=17236&catid=0&pid=61859 پیام قرآن]»'' در این‌باره گفته‌ است:
:::::#در بسیاری از منابع معروف اهل سنت آمده است که حذیفه از قول [[پیامبر| پیغمبر اکرم]]{{صل}} می‌گوید:{{عربی|«عَلَمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ اِلى یَوْمِ الْقِیَامَةِ»}}.<ref>آنچه بوده و آنچه تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد را به من تعلیم کرد!؛ مسند احمد، جلد ۵، صفحه ۳۸۶</ref>
:::::#در حدیث دیگری از حذیفه نقل شده است که می‌گفت: {{عربی|«وَاللهِ اِنّى لاََعْلَمُ النّاسِ بِکُّلِ فِتْنَة هِىَ کَائِنَةٌ فِیمَا بَیْنى وَ بَیْنَ السَّاعَةِ!»}}. <ref>به خدا سوگند من از همه مردم آگاه ترم به هر فتنه‌ای که از امروز تا قیامت واقع می‌شود»!؛  مسند احمد، جلد ۵، صفحه ۳۸۸.</ref>
:::::#در حدیث دیگری از صحیح مسلم می‌خوانیم که ابو زید یعنی عمر و بن اخطب می‌گوید: «[[پیامبر| پیغمبر اکرم]]{{صل}} نماز صبح را خواند سپس بالای منبر رفت و خطبه خواند، خطبه‌ای که تا ظهر ادامه پیدا کرد بعد نماز ظهر را بجا آورد؛ سپس منبر رفت تا موقع نماز عصر؛ سپس پایین آمد و نماز عصر بجا آورد؛ باز منبر رفت و خطبه خواند تا غروب آفتاب، {{عربی|«فَاَخْبَرنَا بِمَا کَانَ وَ بِمَا هُوَ کَائِنٌ فَاَعْلَمُنَا اَحْفَظُنَا»}}.<ref>او به ما خبر داد از آنچه واقع شده و واقع خواهد شد، و آگاه‌ترین ما کسی بود که حفظ او از همه بیشتر بود؛ صحیح مسلم، جلد ۴، صفحه ۲۲۱۷، باب: «اخبار النبی فیما یکون الی قیام الساعة» از کتاب الفتن، از این حدیث معلوم می‌شود یک روز تمام از طلوع فجر تا غروب آفتاب مشغول بیان اخبار غیب برای اصحابش بود.</ref>.
::::::سپس احادیث دیگری از جمعی از صحابه و مانند آنها نقل می‌کند که آنها نیز گاه از مسائل غیبی خبر می‌دادند؛ از جمله از تاریخ خطیب بغدادی از ابی الحسین مالکی نقل می کند که من سال‌ها با محمد بن اسماعیل مصاحبت داشتم و کرامات زیادی از او دیدم؛ از جمله این که هشت روز قبل از وفاتش به من گفت: "من روز پنج شنبه هنگام مغرب وفات خواهم کرد، و روز جمعه قبل از نماز به خاک سپرده خواهم شد..." من این سخن را تا روز جمعه فراموش کردم؛ ولی کسی به من خبر داد که او فوت کرده است؛ من برای تشییع جنازه او حاضر شدم ناگهان دیدم مردم باز می‌گردند، سؤال کردم: "چرا باز می‌گردند؟" گفتند: "بعد از نماز به خاک سپرده خواهد شد". من گوش به حرف آنها ندادم و دنبال قضیه رفتم دیدم قبل از نماز جنازه را برای دفن می‌برند! سپس مرحوم علامه امینی می‌افزاید: «این مختصری از بسیار است که در کتاب‌های حفاظ و شخصیت‌های آنان آمده، و روایات زیادی نقل کرده‌اند که نشان می‌دهد جمعی از آنها آگاهی بر غیب داشتند؛ و عجیب این که همه آن را به عنوان کرامت شمرده‌اند و احدی آن را شرک نمی‌داند»! <ref>[[الغدیر (کتاب)|الغدیر]]، جلد ۵، صفحه ۵۹ تا ۶۲ (باتلخیص) و حدیث اخیر در [[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]، جلد ۲، صفحه ۴۹ آمده است. </ref>
::::::اما در [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} مسأله [[علم غیب]] نیز به صورت گسترده دیده می‌شود؛ از جمله مرحوم [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] در جلد ۲۶، بابی در این زمینه منعقد نموده است و ده‌ها روایت درباره آگاهی [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} از [[علم غیب]] آورده؛ و از جمله این [[روایت]] است که با تعبیرات مختلف از چندین طریق نقل شده است که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|«اَتَرى مَنْ جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِهِ یَخْفى عَلَیْهِ شَىْءٌ مِنْ اُمُورِهِمْ»}}<ref>آیا تو فکر می‌کنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟.</ref>. در تعبیر دیگری از همان امام می‌خوانیم: {{عربی|«اِنَّ اللهَ اَحْکَمُ وَ اَکْرَمُ وَ اَجَلُّ وَ اَعْلَمُ مِنْ اَنْ یَکُونَ اِحْتَجَّ عَلى عِبَادِهِ بِحُجَّة ثُمَّ یُغَیِّبُ عَنْهُ شَیْئاً مِنْ اُمُورِهِمْ»}}.<ref>خداوند حکیم‌تر، کریم‌تر، والاتر و آگاه‌تر از این است که حجتی (برای بندگان ) خود قرار دهد سپس چیزی از امور آنها را از وی مخفی دارد؛[[بحارالانوار (کتاب)|بحارالانوار]]، جلد ۲۶، صفحه ۱۳۷ تا ۱۵۴.</ref>. در نهج البلاغه نیز جمله‌های متعددی می‌یابیم که از آگاهی گسترده [[امام علی|علی]] {{ع}} از [[علم غیب]] خبر می‌دهد؛ ولی همان گونه که خودش بیان فرموده: "اینها [[علم غیب]] استقلالی ذاتی نیست؛ بلکه اینها تعلم از صاحب علم است" یعنی [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که او هم از خدا آموخته بود. این اخبار غیبی در خطبه‌های متعددی آمده است که از جمله در خطبه ۱۳ درباره حادثه آینده بصره: (۱): در خطبه ۴۷ درباره آینده کوفه؛ (۲): در خطبه ۵۷ در مورد بعضی از سلاطین بنی امیه؛ (۳): در خطبه ۵۹ درباره عدد کشتگان خوارج و اصحاب و یارانش در جنگ نهروان، پیش از آن که آتش جنگ افروخته شود؛ (۴): در خطبه ۶۰ در مورد سرنوشت آینده خوارج. (۵): در خطبه ۱۱۶ درباره ظهور حجاج و جنایات عجیب و وحشتناک او در آینده؛ (۶): در خطبه ۱۲۸ در مورد فتنه‌های عظیمی که در بصره واقع خواهد شد (فتنه صاحب الزنج یا اتراک و مغول)؛ (۷): در خطبه ۱۳۸ درباره حوادث آینده شام؛(۸): در خطبه ۱۵۸ در مورد مظالم فجیع بنی امیه؛ (۹): در حکمت ۳۶۹ درباره حوادث آخر الزمان سخن می‌گوید. جالب اینکه در بسیاری از موارد روی جزئیات تکیه شده، و هرگز به ذکر کلیات که ممکن است برای افراد باهوش غیر معصوم قابل پیش بینی باشد قناعت نگردیده؛ و به خوبی روشن است که این خبرها همه از آگاهی به علم غیب سرچشمه گرفته است»<ref>[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?lid=0&mid=17236&catid=0&pid=61859 [[پیام قرآن ج۷ (کتاب)|پیام قرآن]]، ج۷، ص ۲۳۷.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


«آگاهی بر غیب برای انبیاء و اولیاء چیزی است که علاوه بر آیات قرآنی در روایات نیز به طور گسترده به چشم می‌خورد و در کتب اهل سنت علاوه بر [[پیامبر اسلام]] {{صل}} جمعی از صحابه و غیر صحابه را ذکر کرده‌اند که به تمام اسرار غیب! یا بخشی از آن، آگاهی داشته‌اند. کافی است در این جا خلاصه بحث محققانه‌ای را که مرحوم [[علامه امینی]] در جلد پنجم الغدیر آورده است ـ به ضمیمه روایات دیگری که برای تکمیل آن ذکر می‌شود ـ بیاوریم:
# در بسیاری از منابع معروف اهل سنت آمده است که حذیفه از قول  [[پیامبر|پیغمبر اکرم]] {{صل}} می‌گوید:{{عربی|«عَلَمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ اِلى یَوْمِ الْقِیَامَةِ»}}.<ref>آنچه بوده و آنچه تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد را به من تعلیم کرد!؛ مسند احمد، جلد ۵، صفحه ۳۸۶</ref>
# در حدیث دیگری از حذیفه نقل شده است که می‌گفت: {{عربی|«وَاللهِ اِنّى لاََعْلَمُ النّاسِ بِکُّلِ فِتْنَة هِىَ کَائِنَةٌ فِیمَا بَیْنى وَ بَیْنَ السَّاعَةِ!»}}. <ref>به خدا سوگند من از همه مردم آگاه ترم به هر فتنه‌ای که از امروز تا قیامت واقع می‌شود»!؛  مسند احمد، جلد ۵، صفحه ۳۸۸.</ref>
# در حدیث دیگری از صحیح مسلم می‌خوانیم که ابو زید یعنی عمر و بن اخطب می‌گوید: «[[پیامبر|پیغمبر اکرم]] {{صل}} نماز صبح را خواند سپس بالای منبر رفت و خطبه خواند، خطبه‌ای که تا ظهر ادامه پیدا کرد بعد نماز ظهر را بجا آورد؛ سپس منبر رفت تا موقع نماز عصر؛ سپس پایین آمد و نماز عصر بجا آورد؛ باز منبر رفت و خطبه خواند تا غروب آفتاب، {{عربی|«فَاَخْبَرنَا بِمَا کَانَ وَ بِمَا هُوَ کَائِنٌ فَاَعْلَمُنَا اَحْفَظُنَا»}}.<ref>او به ما خبر داد از آنچه واقع شده و واقع خواهد شد، و آگاه‌ترین ما کسی بود که حفظ او از همه بیشتر بود؛ صحیح مسلم، جلد ۴، صفحه ۲۲۱۷، باب: «اخبار النبی فیما یکون الی قیام الساعة» از کتاب الفتن، از این حدیث معلوم می‌شود یک روز تمام از طلوع فجر تا غروب آفتاب مشغول بیان اخبار غیب برای اصحابش بود.</ref>.
سپس احادیث دیگری از جمعی از صحابه و مانند آنها نقل می‌کند که آنها نیز گاه از مسائل غیبی خبر می‌دادند؛ از جمله از تاریخ خطیب بغدادی از ابی الحسین مالکی نقل می کند که من سال‌ها با محمد بن اسماعیل مصاحبت داشتم و کرامات زیادی از او دیدم؛ از جمله این که هشت روز قبل از وفاتش به من گفت: "من روز پنج شنبه هنگام مغرب وفات خواهم کرد، و روز جمعه قبل از نماز به خاک سپرده خواهم شد..." من این سخن را تا روز جمعه فراموش کردم؛ ولی کسی به من خبر داد که او فوت کرده است؛ من برای تشییع جنازه او حاضر شدم ناگهان دیدم مردم باز می‌گردند، سؤال کردم: "چرا باز می‌گردند؟" گفتند: "بعد از نماز به خاک سپرده خواهد شد". من گوش به حرف آنها ندادم و دنبال قضیه رفتم دیدم قبل از نماز جنازه را برای دفن می‌برند! سپس مرحوم علامه امینی می‌افزاید: «این مختصری از بسیار است که در کتاب‌های حفاظ و شخصیت‌های آنان آمده، و روایات زیادی نقل کرده‌اند که نشان می‌دهد جمعی از آنها آگاهی بر غیب داشتند؛ و عجیب این که همه آن را به عنوان کرامت شمرده‌اند و احدی آن را شرک نمی‌داند»! <ref>[[الغدیر (کتاب)|الغدیر]]، جلد ۵، صفحه ۵۹ تا ۶۲ (باتلخیص) و حدیث اخیر در [[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]، جلد ۲، صفحه ۴۹ آمده است. </ref>
اما در [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} مسأله [[علم غیب]] نیز به صورت گسترده دیده می‌شود؛ از جمله مرحوم [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] در جلد ۲۶، بابی در این زمینه منعقد نموده است و ده‌ها روایت درباره آگاهی [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} از [[علم غیب]] آورده؛ و از جمله این [[روایت]] است که با تعبیرات مختلف از چندین طریق نقل شده است که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|«اَتَرى مَنْ جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِهِ یَخْفى عَلَیْهِ شَىْءٌ مِنْ اُمُورِهِمْ»}}<ref>آیا تو فکر می‌کنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟.</ref>. در تعبیر دیگری از همان امام می‌خوانیم: {{عربی|«اِنَّ اللهَ اَحْکَمُ وَ اَکْرَمُ وَ اَجَلُّ وَ اَعْلَمُ مِنْ اَنْ یَکُونَ اِحْتَجَّ عَلى عِبَادِهِ بِحُجَّة ثُمَّ یُغَیِّبُ عَنْهُ شَیْئاً مِنْ اُمُورِهِمْ»}}.<ref>خداوند حکیم‌تر، کریم‌تر، والاتر و آگاه‌تر از این است که حجتی (برای بندگان) خود قرار دهد سپس چیزی از امور آنها را از وی مخفی دارد؛[[بحارالانوار (کتاب)|بحارالانوار]]، جلد ۲۶، صفحه ۱۳۷ تا ۱۵۴.</ref>. در نهج البلاغه نیز جمله‌های متعددی می‌یابیم که از آگاهی گسترده [[امام علی|علی]] {{ع}} از [[علم غیب]] خبر می‌دهد؛ ولی همان گونه که خودش بیان فرموده: "اینها [[علم غیب]] استقلالی ذاتی نیست؛ بلکه اینها تعلم از صاحب علم است" یعنی [[پیامبر اسلام]] {{صل}} که او هم از خدا آموخته بود. این اخبار غیبی در خطبه‌های متعددی آمده است که از جمله در خطبه ۱۳ درباره حادثه آینده بصره: (۱): در خطبه ۴۷ درباره آینده کوفه؛ (۲): در خطبه ۵۷ در مورد بعضی از سلاطین بنی امیه؛ (۳): در خطبه ۵۹ درباره عدد کشتگان خوارج و اصحاب و یارانش در جنگ نهروان، پیش از آن که آتش جنگ افروخته شود؛ (۴): در خطبه ۶۰ در مورد سرنوشت آینده خوارج. (۵): در خطبه ۱۱۶ درباره ظهور حجاج و جنایات عجیب و وحشتناک او در آینده؛ (۶): در خطبه ۱۲۸ در مورد فتنه‌های عظیمی که در بصره واقع خواهد شد (فتنه صاحب الزنج یا اتراک و مغول)؛ (۷): در خطبه ۱۳۸ درباره حوادث آینده شام؛(۸): در خطبه ۱۵۸ در مورد مظالم فجیع بنی امیه؛ (۹): در حکمت ۳۶۹ درباره حوادث آخر الزمان سخن می‌گوید. جالب اینکه در بسیاری از موارد روی جزئیات تکیه شده، و هرگز به ذکر کلیات که ممکن است برای افراد باهوش غیر معصوم قابل پیش بینی باشد قناعت نگردیده؛ و به خوبی روشن است که این خبرها همه از آگاهی به علم غیب سرچشمه گرفته است»<ref>[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?lid=0&mid=17236&catid=0&pid=61859 [[پیام قرآن ج۷ (کتاب)|پیام قرآن]]، ج۷، ص ۲۳۷.]</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. آیت‌الله سبحانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٤. آیت‌الله سبحانی؛
| تصویر = sobhani.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[جعفر سبحانی]]]]
| تصویر = sobhani.jpg
::::::آیت‌الله '''[[جعفر سبحانی]]''' در کتاب ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ‌دهنده = جعفر سبحانی
::::::«در این باره دلیل‌های فراوانی داریم:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[جعفر سبحانی]]''' در کتاب ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»'' در این باره گفته است:
::::* [[شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)|خبرهای غیبی نهج البلاغه]] (...).
 
::::* [[شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)|صدها خبر غیبی که در غیر نهج البلاغه از علی و سایر امامان نقل شده]].
«در این باره دلیل‌های فراوانی داریم:
::::* خبرهای صحیح السند و قطعی که [[امامان]]{{عم}} را وارث علوم انبیا و به ویژه وارث علوم پیامبر گرامی اسلام {{صل}} معرفی می‌کند؛ نیز یکی از دلیل ‌های قطعی آگاهی امامان از [[غیب]] است.  
# [[شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)|خبرهای غیبی نهج البلاغه]] (...).
::::::از باب نمونه:
# [[شاهد تاریخی بر علم غیب امامان وجود دارد؟ (پرسش)|صدها خبر غیبی که در غیر نهج البلاغه از علی و سایر امامان نقل شده]].
:::::#کلینی در [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده است: {{عربی|«إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ عِلْمَ الانْبِيَاءِ وَإِنَّ سُلَيْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَإِنَّ مُحَمَّداً {{صل}} وَرِثَ سُلَيْمَانَ وَإِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً {{صل}}»}}.<ref>[[حضرت داود]]{{ع}}، علم پیامبران پیش از خود را به ارث برد و [[حضرت سلیمان]]{{ع}} از داود ارث برد و پیامبر گرامی اسلام، علوم سلیمان را به ارث برد و ما اهل بیت، وارث علوم پیامبر گرامی اسلام هستیم؛ [[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٢٥؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٦٩.</ref>.
# خبرهای صحیح السند و قطعی که [[امامان]] {{عم}} را وارث علوم انبیا و به ویژه وارث علوم پیامبر گرامی اسلام {{صل}} معرفی می‌کند؛ نیز یکی از دلیل ‌های قطعی آگاهی امامان از [[غیب]] است.
:::::#در کتاب [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند صحیح از [[امام باقر]]{{ع}} روایت شده است که [[حضرت باقر]]{{ع}} فرمود: {{عربی|«قَالَ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی نَزَلَ مَعَ آدَمَ {{ع}} لَمْ یُرْفَعْ وَ الْعِلْمُ یُتَوَارَثُ وَ كَانَ عَلِیٌّ {{ع}} عَالِمَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ إِنَّهُ لَمْ یَهْلِكْ مِنَّا عَالِمٌ قَطُّ إِلَّا خَلَفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ عَلِمَ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ}}.<ref>علمی که با [[حضرت آدم]]{{ع}} به زمین آمده از زمین به بالا برده نشد و کسانی آن را به ارث بردند، [[علی]]{{ع}} عالم این امت بود که علم [[آدم]]{{ع}} نزد او بود و هیچ عالمی از ما نمی‌میرد مگر آن که از [[اهل بیت]]{{عم}} خود جانشینی دارد که علم او را به ارث می‌برد؛ [[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٢٢؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٦٨.</ref>.
:::::# در [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند صحیح از [[امام باقر]]{{ع}} روایت شده است که آن حضرت در ضمن حدیثی فرمود: {{عربی|«فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ»}}<ref>هر علمی که خدای متعال به فرشتگان و پیامبران آموخته است؛ ما نیز آن را می‌دانیم؛ [[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٥٦؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٨٦.</ref>.
:::::#در [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند موثق از [[امام باقر]]{{ع}} روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:{{عربی|«فلم يعلم والله رسول الله {{صل}} حرفا مما علمه الله عزوجل إلا وقد علمه علياً ثم انتهى العلم إلينا»}}<ref>به خدا سوگند هیچ علمی را خداوند به پیامبر گرامی اسلام نیاموخت مگر آن که آن حضرت، آن علم را به [[علی]]{{ع}} آموخت و علم [[علی]]{{ع}} پس از او به ارث به ما رسیده است؛ [[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٦٣؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٩٠.</ref>.
:::::#در [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند صحیح از [[امام باقر]]{{ع}} روایت شده است که آن حضرت فرمود: {{عربی|«فالنبوة ليس لك فيها شئ، وأما الأخرى فهو العلم فأنت شريكي فيه»}}<ref>[[رسول گرامی]]{{صل}}، به علی{{ع}} فرمود: یا علی از نبوت نصیبی برای تو نیست اما در علم با من شریک هستی؛ [[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٦٣؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٩٠.</ref>
:::::#در [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند صحیح از [[امام هشتم]]{{ع}} در ضمن حدیثی روایت شده است که آن حضرت فرمود: {{عربی|«اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»}}<ref>[[رسول خدا]]{{صل}} علوم پیامبران را نزد ما به ودیعت گذارد و ما [[اهل بیت]]{{صل}} وارثان پیامبران اولی العزم هستیم؛[[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٢٤؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٦٨.</ref>.
:::::#در [[کافی (کتاب)|کافی]] از [[امام باقر]]{{ع}} در ضمن حدیثی نقل شده است: «خداوند علوم همه پیامبران را به رسول گرامی اسلام داد و او همه علومش را به [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} آموخت»<ref>کافی، ج١، ص ٢٢٢.</ref>.
:::::#در [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:{{عربی|«إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ فَضَّلَهُمْ بِالْعِلْمِ وَ أَوْرَثَنَا عِلْمَهُمْ وَ فَضَّلَهُمْ»}}<ref> خداوند پیامبران اولوالعزم را با علم، برتری داد و علم و برتری آنان را ما به ارث برده‌ایم؛ [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]، ص ٢٢٨.</ref>
:::::# در [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]] از [[امام باقر]]{{ع}} روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:{{عربی|«نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‌».}}<ref>ما [[اهل بیت]]{{عم}}، وارثان علوم پیامبران اولوالعزم هستیم؛ [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]، ص ١٢٠.</ref>
:::::#در همان کتاب از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود: «خداوند رسول گرامی را بر هر چه آگاه کرد آن حضرت هم مرا بر همان آگاه نمود...»<ref>همان کتاب، جزء دوم، باب بیست و یکم.</ref>.
:::::#نیز از [[امام هشتم]]{{ع}} روایت شده است: {{عربی|«أوَلَيسَ اللّه ُ يَقولُ:  {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} ، فَرَسولُ اللّه ِ عِندَ اللّه ِ مُرتَضىً، ونَحنُ وَرَثَةُ ذلِكَ الرَّسولِ الَّذي أطلَعَهُ اللّه ُ عَلى ما شاءَ مِن غَيبِهِ»}}<ref>آیا خدا نمی گوید: [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]] او آگاه از غیب است و کسی را بر غیب خود مطلع نمی سازد مگر رسولی را که برگزیده است؟؛ سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷ رسول خدا در پیشگاه او برگزیده است و ما وارثان این رسول هستیم که او را بر آنچه از غیب که خواسته، مطلع ساخته است.</ref>.<ref>[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=171&page=6#id190_p190 آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)، ١٩٠]</ref>
{{پایان جمع شدن}}


از باب نمونه:
# کلینی در [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند صحیح از [[امام صادق]] {{ع}} روایت کرده است: {{عربی|«إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ عِلْمَ الانْبِيَاءِ وَإِنَّ سُلَيْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَإِنَّ مُحَمَّداً {{صل}} وَرِثَ سُلَيْمَانَ وَإِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً {{صل}}»}}.<ref>[[حضرت داود]] {{ع}}، علم پیامبران پیش از خود را به ارث برد و [[حضرت سلیمان]] {{ع}} از داود ارث برد و پیامبر گرامی اسلام، علوم سلیمان را به ارث برد و ما اهل بیت، وارث علوم پیامبر گرامی اسلام هستیم؛ [[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٢٥؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٦٩.</ref>.
# در کتاب [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند صحیح از [[امام باقر]] {{ع}} روایت شده است که [[حضرت باقر]] {{ع}} فرمود: {{عربی|«قَالَ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی نَزَلَ مَعَ آدَمَ {{ع}} لَمْ یُرْفَعْ وَ الْعِلْمُ یُتَوَارَثُ وَ كَانَ عَلِیٌّ {{ع}} عَالِمَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ إِنَّهُ لَمْ یَهْلِكْ مِنَّا عَالِمٌ قَطُّ إِلَّا خَلَفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ عَلِمَ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ}}.<ref>علمی که با [[حضرت آدم]] {{ع}} به زمین آمده از زمین به بالا برده نشد و کسانی آن را به ارث بردند، [[علی]] {{ع}} عالم این امت بود که علم [[آدم]] {{ع}} نزد او بود و هیچ عالمی از ما نمی‌میرد مگر آن که از [[اهل بیت]] {{عم}} خود جانشینی دارد که علم او را به ارث می‌برد؛ [[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٢٢؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٦٨.</ref>.
# در [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند صحیح از [[امام باقر]] {{ع}} روایت شده است که آن حضرت در ضمن حدیثی فرمود: {{عربی|«فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ»}}<ref>هر علمی که خدای متعال به فرشتگان و پیامبران آموخته است؛ ما نیز آن را می‌دانیم؛ [[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٥٦؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٨٦.</ref>.
# در [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند موثق از [[امام باقر]] {{ع}} روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:{{عربی|«فلم يعلم والله رسول الله {{صل}} حرفا مما علمه الله عزوجل إلا وقد علمه علياً ثم انتهى العلم إلينا»}}<ref>به خدا سوگند هیچ علمی را خداوند به پیامبر گرامی اسلام نیاموخت مگر آن که آن حضرت، آن علم را به [[علی]] {{ع}} آموخت و علم [[علی]] {{ع}} پس از او به ارث به ما رسیده است؛ [[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٦٣؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٩٠.</ref>.
# در [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند صحیح از [[امام باقر]] {{ع}} روایت شده است که آن حضرت فرمود: {{عربی|«فالنبوة ليس لك فيها شئ، وأما الأخرى فهو العلم فأنت شريكي فيه»}}<ref>[[رسول گرامی]] {{صل}}، به علی {{ع}} فرمود: یا علی از نبوت نصیبی برای تو نیست اما در علم با من شریک هستی؛ [[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٦٣؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٩٠.</ref>
# در [[کافی (کتاب)|کافی]] با سند صحیح از [[امام هشتم]] {{ع}} در ضمن حدیثی روایت شده است که آن حضرت فرمود: {{عربی|«اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»}}<ref>[[رسول خدا]] {{صل}} علوم پیامبران را نزد ما به ودیعت گذارد و ما [[اهل بیت]] {{صل}} وارثان پیامبران اولی العزم هستیم؛[[کافی (کتاب)|کافی]]، ج١، ص ٢٢٤؛ [[مرآة العقول (کتاب)|مرآة العقول]]، ج١، ص ١٦٨.</ref>.
# در [[کافی (کتاب)|کافی]] از [[امام باقر]] {{ع}} در ضمن حدیثی نقل شده است: «خداوند علوم همه پیامبران را به رسول گرامی اسلام داد و او همه علومش را به [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} آموخت»<ref>کافی، ج١، ص ٢٢٢.</ref>.
# در [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]] از [[امام صادق]] {{ع}} روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:{{عربی|«إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ فَضَّلَهُمْ بِالْعِلْمِ وَ أَوْرَثَنَا عِلْمَهُمْ وَ فَضَّلَهُمْ»}}<ref> خداوند پیامبران اولوالعزم را با علم، برتری داد و علم و برتری آنان را ما به ارث برده‌ایم؛ [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]، ص ٢٢٨.</ref>
# در [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]] از [[امام باقر]] {{ع}} روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود:{{عربی|«نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‌».}}<ref>ما [[اهل بیت]] {{عم}}، وارثان علوم پیامبران اولوالعزم هستیم؛ [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]، ص ١٢٠.</ref>
# در همان کتاب از [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود: «خداوند رسول گرامی را بر هر چه آگاه کرد آن حضرت هم مرا بر همان آگاه نمود...»<ref>همان کتاب، جزء دوم، باب بیست و یکم.</ref>.
# نیز از [[امام هشتم]] {{ع}} روایت شده است: {{عربی|«أوَلَيسَ اللّه ُ يَقولُ:  {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} ، فَرَسولُ اللّه ِ عِندَ اللّه ِ مُرتَضىً، ونَحنُ وَرَثَةُ ذلِكَ الرَّسولِ الَّذي أطلَعَهُ اللّه ُ عَلى ما شاءَ مِن غَيبِهِ»}}<ref>آیا خدا نمی گوید: [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]] او آگاه از غیب است و کسی را بر غیب خود مطلع نمی سازد مگر رسولی را که برگزیده است؟؛ سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷ رسول خدا در پیشگاه او برگزیده است و ما وارثان این رسول هستیم که او را بر آنچه از غیب که خواسته، مطلع ساخته است.</ref><ref>[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=171&page=6#id190_p190 آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)، ١٩٠]</ref>
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آیت‌الله امینی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٥. آیت‌الله امینی؛
| تصویر = 173589.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم امینی]]]]
| تصویر = 173589.jpg
::::::آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»''  و مقاله ''«[[علم امام از دیدگاه احادیث (مقاله)|علم امام از دیدگاه احادیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم امینی
:::::*«احادیث این باب به چند دسته تقسیم می‌‏شود:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»''  و مقاله ''«[[علم امام از دیدگاه احادیث (مقاله)|علم امام از دیدگاه احادیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
:::::# احادیثی‌ وجود دارد که [[امام]]{{ع}} با پروردگار جهان ارتباط دارد و به وسیله الهام، حقایقی‌ را دریافت می‌‏کند لکن [[الهام]] [[امام]]{{ع}} از سنخ وحی‌ پیمبری‌ نیست. حقایقی‌ از [[جهان غیب]] در قلبش القا می‌‏شود و سخنانی‌ از غیب به گوشش می‌‏رسد لکن فرشته وحی‌ را مشاهده نمی‌‏کند. شب و روز بلکه ساعت به ساعت بر علمش اضافه می‌‏شود. شب‏های‌ جمعه و قدر به اتفاق ارواح پیمبران و [[امامان]]{{عم}} گذشته به عالم بالا صعود می‌‏کند، و با علوم فراوان برمی‌‏گردد. از امثال این تعبیرات که در روایات موجود است اجمالاً استفاده می‌‏شود که [[امام‏]]{{ع}} نیز با [[جهان غیب]] ارتباط دارد و مطالبی‌ در اختیارش گذاشته می‌‏شود. (...)
:::::# احادیث زیادی‌ در منابع حدیث داریم که [[ائمه]]{{عم}} می‌‏فرمایند: ما از حوادث گذشته و آینده اطلاع داریم، از اخبار آسمان و زمین خبر داریم، خدا بزرگ‏تر از آن است که اطاعت کسی‌ را واجب کند ولی‌ علومش را از وی‌ مخفی‌ بدارد. (...)
:::::# خبرهای‌ غیبی‌ است که از [[علی‌ بن ابی‌ طالب]]{{ع}} و سایر [[ائمه]]{{عم}} صادر شده و در کتاب‌‏ها موجود است، از بعض وقایع آینده خبر دادند که بعداً مطابق واقع در آمد و صدق گفتارشان ظاهر شد. نمونه‏‌های‌ فراوانی‌ از این قبیل اخبار برای‌ هر یک از ائمه در کتاب‏‌ها دیده می‌‏شود»<ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/570 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۷۴ - ۲۷۹.]</ref>.
:::::*«بر طبق عقیده شیعیان امامیه [[امام]] جانشین [[پیامبر]] و حافظ و مجری‌ احکام و قوانین دین می‌‏باشد خزینه‌‏دار و معدن علوم و معارف الهی‌ است. چون جانشین [[پیامبر]] و حافظ احکام دین است باید به همه معارف و احکام و قوانین شریعت عالم باشد. [[امام]] نمونه دین و انسان کاملی‌ است که خود در صراط مستقیم سیر الی‌ الله حرکت می‌‏کند {{عربی|" و قولا و عملا‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}} انسانهای‌ دیگر را بدان غایت هدایت می‌‏نماید. انسان کاملی‌ است که به حقیقت و باطن دین تحقق یافته، و به مقام شامخ قرب الی‌ الله نائل گشته، افاضات و اشراقات عوالم غیب را دریافت می‌‏کند و از این طریق به دیگر انسانها اضافه می‌‏شود. باید بعد از [[پیامبر]] و در همه زمانها یک چنین انسان ممتازی‌ باشد تا معارف و علوم و قوانین شریعت در بین مردم محفوظ بماند و حجت الهی‌ بر بندگان تمام باشد. برای‌ اثبات این مطلب هم به ادله عقلیه می‌‏توان استدلال نمود هم به احادیث. ما در اینجا از باب نمونه به چند حدیث اشاره می‌‏کنیم و وارد بحث می‌‏شویم: حضرت [[امام رضا]]{{ع}} در حدیثی‌ می‌‏فرماید: "یعنی‌ [[امام]] عالمی‌ است که جهل در او راه ندارد دعوت کننده‌‏ای‌ است که هیچگاه از جواب عاجز نمی‌‏شود، معدن قدس و طهارت و تعبد و علم و عبادت است<ref>{{عربی|" الإمام‏ عالم‏ لا يجهل‏ و داع‏ لا ينكل‏ معدن القدس و الطهارة و النسك و الزهادة و العلم و العبادة‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۴۸۴.</ref>. و می‌‏فرماید: "هنگامی‌ که خداوند سبحان بنده‌‏اش را برای‌ امور بندگانش برگزید، سینه‌اش را برای‌ این مسئولیت گشایش می‌‏دهد و چشمه‌‏های‌ حکمت را در قلبش می‌‏گذارد و علم را همواره به او [[الهام]] می‌‏نماید بعد ازآن از جواب چیزی‌ ناتوان نمی‌‏شود و در رسیدن به حق سرگردان نمی‌‏گردد پس او معصوم و مؤید و موفق و مصیب خواهد بود از خطا و لغزش در امان می‌‏باشد. خدا او را بدین فضیلت اختصاص داد تا حجت و شاهد بر بندگانش باشد و این فضل خدا است که به هر کس خواست عطا می‌‏کند و خدا دارای‌ فضلی‌بزرگ می‌‏باشد"<ref>{{عربی|"ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده شرح صدره لذلک و اودع قلبه ینابیع الحکمة و الهمه العلم الهاما فلم یعی‌ بعبده بجواب و لا تحیر فیه عن الصواب، فهو معصوم موید موفق مسدد قد امن من الخطاء و الزلل و العثار، یخصه الله بذلک لیکون حجة علی‌ عباده و شاهده علی‌ خلقه و ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۴۸۵.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ما والیان امر خدا "حکومت" و خزینه‌‏های‌ علم و صندوق [[وحی‌]] خدا هستیم<ref>{{عربی|"نَحْنُ‏ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ عَيْبَةُ وَحْيِ‏ اللَّه ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۵۰۴.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "بخدا سوگند ما در زمین و آسمان خزینه ‏دار خداهستیم، لکن نه بر طلا و نقره بلکه بر علم خدا" <ref>{{عربی|"وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَى ذَهَبٍ وَ لَا عَلَى فِضَّةٍ إِلَّا عَلَى عِلْمِهِ‏‏‏‏‏‏"}}؛ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۱۹۲.</ref>. [[سدیر]] می‌‏گوید به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم: شما چه هستید؟ فرمود: ما خزینه‌دار علم خدا و مفسر [[وحی‌]] خدا و حجت بر کسانی که زیر آسمان و روی‌ زمین زندگی‌ می‌‏کنند هستیم<ref>{{عربی|" قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ"}}؛ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۱۹۲.</ref>»<ref>[[ابراهیم امینی]]، [[علم امام از دیدگاه احادیث (مقاله)|علم امام از دیدگاه احادیث]]، ص۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


«احادیث این باب به چند دسته تقسیم می‌‏شود:
# احادیثی‌ وجود دارد که [[امام]] {{ع}} با پروردگار جهان ارتباط دارد و به وسیله الهام، حقایقی‌ را دریافت می‌‏کند لکن [[الهام]] [[امام]] {{ع}} از سنخ وحی‌ پیمبری‌ نیست. حقایقی‌ از [[جهان غیب]] در قلبش القا می‌‏شود و سخنانی‌ از غیب به گوشش می‌‏رسد لکن فرشته وحی‌ را مشاهده نمی‌‏کند. شب و روز بلکه ساعت به ساعت بر علمش اضافه می‌‏شود. شب‏های‌ جمعه و قدر به اتفاق ارواح پیمبران و [[امامان]] {{عم}} گذشته به عالم بالا صعود می‌‏کند، و با علوم فراوان برمی‌‏گردد. از امثال این تعبیرات که در روایات موجود است اجمالاً استفاده می‌‏شود که [[امام‏]]{{ع}} نیز با [[جهان غیب]] ارتباط دارد و مطالبی‌ در اختیارش گذاشته می‌‏شود. (...)
# احادیث زیادی‌ در منابع حدیث داریم که [[ائمه]] {{عم}} می‌‏فرمایند: ما از حوادث گذشته و آینده اطلاع داریم، از اخبار آسمان و زمین خبر داریم، خدا بزرگ‏تر از آن است که اطاعت کسی‌ را واجب کند ولی‌ علومش را از وی‌ مخفی‌ بدارد. (...)
# خبرهای‌ غیبی‌ است که از [[علی‌ بن ابی‌ طالب]] {{ع}} و سایر [[ائمه]] {{عم}} صادر شده و در کتاب‌‏ها موجود است، از بعض وقایع آینده خبر دادند که بعداً مطابق واقع در آمد و صدق گفتارشان ظاهر شد. نمونه‏‌های‌ فراوانی‌ از این قبیل اخبار برای‌ هر یک از ائمه در کتاب‏‌ها دیده می‌‏شود»<ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/570 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۷۴ - ۲۷۹.]</ref>.
«بر طبق عقیده شیعیان امامیه [[امام]] جانشین [[پیامبر]] و حافظ و مجری‌ احکام و قوانین دین می‌‏باشد خزینه‌‏دار و معدن علوم و معارف الهی‌ است. چون جانشین [[پیامبر]] و حافظ احکام دین است باید به همه معارف و احکام و قوانین شریعت عالم باشد. [[امام]] نمونه دین و انسان کاملی‌ است که خود در صراط مستقیم سیر الی‌ الله حرکت می‌‏کند {{عربی|" و قولا و عملا‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}} انسانهای‌ دیگر را بدان غایت هدایت می‌‏نماید. انسان کاملی‌ است که به حقیقت و باطن دین تحقق یافته، و به مقام شامخ قرب الی‌ الله نائل گشته، افاضات و اشراقات عوالم غیب را دریافت می‌‏کند و از این طریق به دیگر انسانها اضافه می‌‏شود. باید بعد از [[پیامبر]] و در همه زمانها یک چنین انسان ممتازی‌ باشد تا معارف و علوم و قوانین شریعت در بین مردم محفوظ بماند و حجت الهی‌ بر بندگان تمام باشد. برای‌ اثبات این مطلب هم به ادله عقلیه می‌‏توان استدلال نمود هم به احادیث. ما در اینجا از باب نمونه به چند حدیث اشاره می‌‏کنیم و وارد بحث می‌‏شویم: حضرت [[امام رضا]] {{ع}} در حدیثی‌ می‌‏فرماید: "یعنی‌ [[امام]] عالمی‌ است که جهل در او راه ندارد دعوت کننده‌‏ای‌ است که هیچگاه از جواب عاجز نمی‌‏شود، معدن قدس و طهارت و تعبد و علم و عبادت است<ref>{{عربی|" الإمام‏ عالم‏ لا يجهل‏ و داع‏ لا ينكل‏ معدن القدس و الطهارة و النسك و الزهادة و العلم و العبادة‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۴۸۴.</ref>. و می‌‏فرماید: "هنگامی‌ که خداوند سبحان بنده‌‏اش را برای‌ امور بندگانش برگزید، سینه‌اش را برای‌ این مسئولیت گشایش می‌‏دهد و چشمه‌‏های‌ حکمت را در قلبش می‌‏گذارد و علم را همواره به او [[الهام]] می‌‏نماید بعد ازآن از جواب چیزی‌ ناتوان نمی‌‏شود و در رسیدن به حق سرگردان نمی‌‏گردد پس او معصوم و مؤید و موفق و مصیب خواهد بود از خطا و لغزش در امان می‌‏باشد. خدا او را بدین فضیلت اختصاص داد تا حجت و شاهد بر بندگانش باشد و این فضل خدا است که به هر کس خواست عطا می‌‏کند و خدا دارای‌ فضلی‌بزرگ می‌‏باشد"<ref>{{عربی|"ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده شرح صدره لذلک و اودع قلبه ینابیع الحکمة و الهمه العلم الهاما فلم یعی‌ بعبده بجواب و لا تحیر فیه عن الصواب، فهو معصوم موید موفق مسدد قد امن من الخطاء و الزلل و العثار، یخصه الله بذلک لیکون حجة علی‌ عباده و شاهده علی‌ خلقه و ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۴۸۵.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ما والیان امر خدا "حکومت" و خزینه‌‏های‌ علم و صندوق [[وحی‌]] خدا هستیم<ref>{{عربی|"نَحْنُ‏ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ عَيْبَةُ وَحْيِ‏ اللَّه ‏‏‏‏‏‏"}}؛ فیض کاشانی، وافی‌، ج ۲ ص ۵۰۴.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "بخدا سوگند ما در زمین و آسمان خزینه ‏دار خداهستیم، لکن نه بر طلا و نقره بلکه بر علم خدا" <ref>{{عربی|"وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَى ذَهَبٍ وَ لَا عَلَى فِضَّةٍ إِلَّا عَلَى عِلْمِهِ‏‏‏‏‏‏"}}؛ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۱۹۲.</ref>. [[سدیر]] می‌‏گوید به [[امام باقر]] {{ع}} عرض کردم: شما چه هستید؟ فرمود: ما خزینه‌دار علم خدا و مفسر [[وحی‌]] خدا و حجت بر کسانی که زیر آسمان و روی‌ زمین زندگی‌ می‌‏کنند هستیم<ref>{{عربی|" قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ"}}؛ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۱۹۲.</ref>»<ref>[[ابراهیم امینی]]، [[علم امام از دیدگاه احادیث (مقاله)|علم امام از دیدگاه احادیث]]، ص۶.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. آیت‌الله شریعتمدار جزایری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٦. آیت‌الله شریعتمدار جزایری؛
| تصویر = 76355353737.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
| تصویر = 76355353737.jpg
آیت‌الله '''[[سید نورالدین شریعتمدار جزایری|شریعتمدار جزایری]]''' در مقاله ''«[[امام حسین و علم به شهادت (مقاله)|امام حسین و علم به شهادت]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ‌دهنده = سید نورالدین شریعتمدار جزایری
::::::«روایاتی‌ که‌ دلالت‌ بر علم‌ وسیع‌ حضوری‌ [[امام]] دارد در یک‌ بخش‌ و یا یک‌ کتاب‌ نمی‌گنجد در این‌ جا ما به‌ برخی‌ از عنوان‌ها و ابوابی‌ که‌ در علم‌ [[امامان‌]]{{عم}} آمده‌، اشاره‌ می‌کنیم‌:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید نورالدین شریعتمدار جزایری|شریعتمدار جزایری]]''' در مقاله ''«[[امام حسین و علم به شهادت (مقاله)|امام حسین و علم به شهادت]]»'' در این باره گفته است:
:::::#روایاتی‌ که‌ می‌گوید، [[امامان‌]]{{عم}} معدن‌ علم‌ هستند. معدن‌ به‌ معنای‌ منبع‌ و سرچشمه‌ است‌. علم‌ در این‌ روایات‌ محدود نشده‌ و به‌ موضوع‌ ویژه‌ای‌ تعلق‌ نگرفته‌ ودانش‌ و آگاهی‌ به‌ هر چیز را در هر حالی‌ شامل‌ می‌شود و هم‌ چنان‌ که‌ جواهر گران‌‌بها در معدن‌ وجود دارد، علم‌ در سینه [[امامان‌]]{{عم}} است‌ و علم‌ آنان‌ حضوری‌ است‌ و بر چیزی‌ متوقف‌ نیست‌.
 
:::::#[[امامان‌]]{{عم}} به‌ تمام‌ علومی‌ که‌ پیامبران‌ و فرشتگان‌ می‌دانند، آگاه‌ هستند. و چنان‌که‌ پیامبران‌ و فرشتگان‌ از علوم‌ پنهانی‌ و غیب‌ آگاه‌ هستند، [[امامان‌]]{{عم}} نیز به‌ آنان‌ آگاه‌اند.
«روایاتی‌ که‌ دلالت‌ بر علم‌ وسیع‌ حضوری‌ [[امام]] دارد در یک‌ بخش‌ و یا یک‌ کتاب‌ نمی‌گنجد در این‌ جا ما به‌ برخی‌ از عنوان‌ها و ابوابی‌ که‌ در علم‌ [[امامان‌]]{{عم}} آمده‌، اشاره‌ می‌کنیم‌:
:::::#[[امامان‌]]{{عم}} می‌دانند چه‌ زمانی‌ می‌میرند و مگر با اختیار خودشان‌ نمی‌میرند. این‌ روایات‌، هم‌چنان‌ که‌ در پایان‌ این‌ مقاله‌ می‌آید، درباره این‌ پرسش‌ که‌ آیا [[امام]] به‌ شهادت‌ خود آگاهی‌ دارد، پاسخی‌ مناسب‌ است‌ زمانی‌ که‌ [[امام]] به‌ زمان‌ مرگ‌ خود دانا باشد، چیزهای‌ دیگر را نیز می‌داند، زیرا، علم‌ به‌ زمان‌ مرگ‌ از علوم‌ ویژه‌ای‌ است‌ که‌ به‌ خدااختصاص‌ دارد و چون‌ خداوند [[امامان‌]]{{عم}} را از آن‌ آگاه‌ می‌کند، پس‌ دیگر علوم‌ را نیز [[امامان‌]]{{عم}} می‌دانند.
 
:::::#[[امامان‌]]{{عم}} آگاهی‌ دارند به‌ آنچه‌ بوده‌ و آنچه‌ خواهد بود و هیچ‌ چیز بر آنان‌ پوشیده‌ نیست‌.
# روایاتی‌ که‌ می‌گوید، [[امامان‌]]{{عم}} معدن‌ علم‌ هستند. معدن‌ به‌ معنای‌ منبع‌ و سرچشمه‌ است‌. علم‌ در این‌ روایات‌ محدود نشده‌ و به‌ موضوع‌ ویژه‌ای‌ تعلق‌ نگرفته‌ ودانش‌ و آگاهی‌ به‌ هر چیز را در هر حالی‌ شامل‌ می‌شود و هم‌ چنان‌ که‌ جواهر گران‌‌بها در معدن‌ وجود دارد، علم‌ در سینه [[امامان‌]]{{عم}} است‌ و علم‌ آنان‌ حضوری‌ است‌ و بر چیزی‌ متوقف‌ نیست‌.
:::::#خداوند هر علمی‌ را به‌ [[پیامبر]] آموزش‌ داده‌، همان‌ را نیز به‌ [[امیر المؤمنین‌]]{{ع}}آموخته‌ است‌ و در تمام‌ علوم‌ [[پیامبر]]{{صل}} و [[امیر المؤمنین‌]]{{ع}} با هم‌ اشتراک‌ داشته‌اند.
# [[امامان‌]]{{عم}} به‌ تمام‌ علومی‌ که‌ پیامبران‌ و فرشتگان‌ می‌دانند، آگاه‌ هستند. و چنان‌که‌ پیامبران‌ و فرشتگان‌ از علوم‌ پنهانی‌ و غیب‌ آگاه‌ هستند، [[امامان‌]]{{عم}} نیز به‌ آنان‌ آگاه‌اند.
:::::#اگر مردم‌ می‌توانستند زبان‌ خود را نگه‌ دارند، [[امامان‌]]{{عم}} آنان‌ را آگاه‌ می‌کردند به‌ تمام‌ چیزهایی‌ که‌ به‌ زیان‌ و سودشان‌ است‌.
# [[امامان‌]]{{عم}} می‌دانند چه‌ زمانی‌ می‌میرند و مگر با اختیار خودشان‌ نمی‌میرند. این‌ روایات‌، هم‌چنان‌ که‌ در پایان‌ این‌ مقاله‌ می‌آید، درباره این‌ پرسش‌ که‌ آیا [[امام]] به‌ شهادت‌ خود آگاهی‌ دارد، پاسخی‌ مناسب‌ است‌ زمانی‌ که‌ [[امام]] به‌ زمان‌ مرگ‌ خود دانا باشد، چیزهای‌ دیگر را نیز می‌داند، زیرا، علم‌ به‌ زمان‌ مرگ‌ از علوم‌ ویژه‌ای‌ است‌ که‌ به‌ خدااختصاص‌ دارد و چون‌ خداوند [[امامان‌]]{{عم}} را از آن‌ آگاه‌ می‌کند، پس‌ دیگر علوم‌ را نیز [[امامان‌]]{{عم}} می‌دانند.
:::::#روایاتی‌ که‌ می‌گوید، همه‌ چیز بر [[امامان‌]]{{عم}} روشن‌ است‌ و از آنان‌ هیچ‌ چیز پوشیده‌ نیست‌ و آنچه‌ را که‌ هست‌ به‌ آن‌ آگاه‌ هستند.
# [[امامان‌]]{{عم}} آگاهی‌ دارند به‌ آنچه‌ بوده‌ و آنچه‌ خواهد بود و هیچ‌ چیز بر آنان‌ پوشیده‌ نیست‌.
:::::#روایاتی‌ که‌ می‌گوید، علوم‌ آسمان‌‌ها و زمین‌ از [[امامان‌]]{{عم}} پوشیده‌ نیست‌.
# خداوند هر علمی‌ را به‌ [[پیامبر]] آموزش‌ داده‌، همان‌ را نیز به‌ [[امیر المؤمنین‌]]{{ع}}آموخته‌ است‌ و در تمام‌ علوم‌ [[پیامبر]] {{صل}} و [[امیر المؤمنین‌]]{{ع}} با هم‌ اشتراک‌ داشته‌اند.
:::::#روایاتی‌ که‌ می‌گوید، [[امامان‌]]{{عم}} آنچه‌ را در آسمان‌ها و زمین‌ و بهشت‌ و جهنم‌ است‌، می‌دانند و هرچه‌ را که‌ بوده‌ و در آینده‌ اتفاق‌ می‌افتد، به‌ آن‌ آگاهی‌ دارند.
# اگر مردم‌ می‌توانستند زبان‌ خود را نگه‌ دارند، [[امامان‌]]{{عم}} آنان‌ را آگاه‌ می‌کردند به‌ تمام‌ چیزهایی‌ که‌ به‌ زیان‌ و سودشان‌ است‌.
:::::#[[امامان‌]]{{عم}} آنچه‌ را که‌ گذشته‌ و آنچه‌ را که‌ تا روز قیامت‌ اتفاق‌ می‌افتد، می‌دانند.
# روایاتی‌ که‌ می‌گوید، همه‌ چیز بر [[امامان‌]]{{عم}} روشن‌ است‌ و از آنان‌ هیچ‌ چیز پوشیده‌ نیست‌ و آنچه‌ را که‌ هست‌ به‌ آن‌ آگاه‌ هستند.
::::::آنچه‌ بیان‌ شد نمونه‌ای‌ اندک‌ از روایات‌ بسیار است‌ که‌ بر علم‌ گسترده [[پیامبر]] و [[امام]] دلالت‌ دارد و بسیار در تاریخ‌ و روایات‌ نقل‌ شده‌، که‌ [[پیامبر]] و [[امام]] از آینده‌ و یا امور پنهانی‌ خبر می‌داده‌اند، در [[نهج‌ البلاغه‌]] از [[امیر المؤمنین‌]]{{ع}} در علوم‌ و فنون‌ گوناگون‌ و خبرهایی‌ ازغیب‌ و آینده‌ آمده‌ است‌. گواهی‌ بر وجود علم‌ وسیع‌ [[امامان‌]] است‌»<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/2300 مقاله امام حسین و علم شهادت]، ص۱۱.</ref>.
# روایاتی‌ که‌ می‌گوید، علوم‌ آسمان‌‌ها و زمین‌ از [[امامان‌]]{{عم}} پوشیده‌ نیست‌.
{{پایان جمع شدن}}
# روایاتی‌ که‌ می‌گوید، [[امامان‌]]{{عم}} آنچه‌ را در آسمان‌ها و زمین‌ و بهشت‌ و جهنم‌ است‌، می‌دانند و هرچه‌ را که‌ بوده‌ و در آینده‌ اتفاق‌ می‌افتد، به‌ آن‌ آگاهی‌ دارند.
# [[امامان‌]]{{عم}} آنچه‌ را که‌ گذشته‌ و آنچه‌ را که‌ تا روز قیامت‌ اتفاق‌ می‌افتد، می‌دانند.


آنچه‌ بیان‌ شد نمونه‌ای‌ اندک‌ از روایات‌ بسیار است‌ که‌ بر علم‌ گسترده [[پیامبر]] و [[امام]] دلالت‌ دارد و بسیار در تاریخ‌ و روایات‌ نقل‌ شده‌، که‌ [[پیامبر]] و [[امام]] از آینده‌ و یا امور پنهانی‌ خبر می‌داده‌اند، در [[نهج‌ البلاغه‌]] از [[امیر المؤمنین‌]]{{ع}} در علوم‌ و فنون‌ گوناگون‌ و خبرهایی‌ ازغیب‌ و آینده‌ آمده‌ است‌. گواهی‌ بر وجود علم‌ وسیع‌ [[امامان‌]] است‌»<ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/2300 مقاله امام حسین و علم شهادت]، ص۱۱.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. آیت‌الله مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین مروی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٧. آیت‌الله مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین مروی؛
| تصویر = 11135.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید حسن مصطفوی]]]]
| تصویر = 11135.jpg
آیت‌الله '''[[سید حسن مصطفوی]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[احمد مروی]]''' در مقاله ''«[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ‌دهنده = سید حسن مصطفوی
::::::«روایاتی که در آنها [[علم غیب]] و چگونگی دستیابی به آن بیان شده است:  
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید حسن مصطفوی]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[احمد مروی]]''' در مقاله ''«[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
:::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: برای خداوند دو گونه علم است: علمی که مخصوص ذات خود اوست و کسی از آن آگاه نیست جـز خود او، و علمی که به فرشتگان و پیامبران تعلیم داده است، آنچـه را خداوند بـه فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز آگـاه بـر آنیم<ref>{{عربی|« أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَيْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ‏ لَا يَعْلَمُهُ‏ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ‏ عَلَّمَهُ‏ مَلَائِكَتَهُ‏ وَ رُسُلَهُ‏ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ {{ع}} فَنَحْنُ نَعْلَمُه‏»}}؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص ۲۵۶.</ref>. روایت یاد شده از دو جهت بیانگر [[علم غیب]] برای [[امام]] است: یکی، اینکه مخاطبان علم تعلیمی در مقابل علم اختصاصی، فرشتگان و پیامبران‌اند و پیداست که مقصود از این علم، نمی‌تواند فقط علوم عادی باشد؛ زیرا تمامی افراد قادر بر یادگیری آن هستند؛ افـزون بر این، فرشتگان موجودات مجردند و تجرد آنان ذاتی است؛ یعنی چیزی از آنان پنهان نیست و آگاهانیدن این چنین موجودات، آگاهی بر امور غیبی است و [[امام باقر]]{{ع}} فرمود ما بر این دانش‌ها مطلعیم.
 
:::::#[[کلینی]] در روایتی، که سند آن صحیح است، نقل می‌کند، شخصی از [[امام کاظم]]{{ع}} پرسید، آیا شما از غیب مطلعید؟ حضرت فرمود: [[امام باقر]]{{ع}} فرمود آنگاه که علم بر ما افاضه شود، آن را می‌دانیم و هر گاه علم بر ما قبض شود، آن را نمی‌دانیم و خداوند سرّ خود را به جبرئیل داد و جبرئیل بـه [[حضـرت محمد]]{{صل}} و آن حضرت به هرکس که بخواهد، آن را عطا می‌کند<ref>{{عربی|« قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ قَالَ سِرُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَسَرَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ {{ع}} وَ أَسَرَّهُ جَبْرَئِيلُ إِلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إِلَى مَنْ شَاءَ اللَّهُ»}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. بیان [[امام]]{{ع}} درباره اینکه قبض و بسط علوم به اذن االله است، تأکید و تصریحی بر ایـن حقیقت است که [[علم غیب]] مطلق مخصوص خداوند می‌باشد و آنچه [[ائمه]]{{عم}} دارند، نسبی و به اذن الهی است، و این روایت، پاسخی روشن برای مدعیان غلو است؛ چه اینکه شیعه هر ویژگی و صفتی را که برای امامان ادعا دارد، از منظر اعطای الهی به آن می‌نگرد، و هیچگونه ستقلالی برای امامان و حتی شخص [[پیامبر]]{{صل}} در مقابل خداوند قائل نیست<ref>[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، ص۲۰.</ref>.
«روایاتی که در آنها [[علم غیب]] و چگونگی دستیابی به آن بیان شده است:
{{پایان جمع شدن}}


# [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: برای خداوند دو گونه علم است: علمی که مخصوص ذات خود اوست و کسی از آن آگاه نیست جـز خود او، و علمی که به فرشتگان و پیامبران تعلیم داده است، آنچـه را خداوند بـه فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز آگـاه بـر آنیم<ref>{{عربی|«أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَيْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ‏ لَا يَعْلَمُهُ‏ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ‏ عَلَّمَهُ‏ مَلَائِكَتَهُ‏ وَ رُسُلَهُ‏ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ {{ع}} فَنَحْنُ نَعْلَمُه‏»}}؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص ۲۵۶.</ref>. روایت یاد شده از دو جهت بیانگر [[علم غیب]] برای [[امام]] است: یکی، اینکه مخاطبان علم تعلیمی در مقابل علم اختصاصی، فرشتگان و پیامبران‌اند و پیداست که مقصود از این علم، نمی‌تواند فقط علوم عادی باشد؛ زیرا تمامی افراد قادر بر یادگیری آن هستند؛ افـزون بر این، فرشتگان موجودات مجردند و تجرد آنان ذاتی است؛ یعنی چیزی از آنان پنهان نیست و آگاهانیدن این چنین موجودات، آگاهی بر امور غیبی است و [[امام باقر]] {{ع}} فرمود ما بر این دانش‌ها مطلعیم.
# [[کلینی]] در روایتی، که سند آن صحیح است، نقل می‌کند، شخصی از [[امام کاظم]] {{ع}} پرسید، آیا شما از غیب مطلعید؟ حضرت فرمود: [[امام باقر]] {{ع}} فرمود آنگاه که علم بر ما افاضه شود، آن را می‌دانیم و هر گاه علم بر ما قبض شود، آن را نمی‌دانیم و خداوند سرّ خود را به جبرئیل داد و جبرئیل بـه [[حضـرت محمد]] {{صل}} و آن حضرت به هرکس که بخواهد، آن را عطا می‌کند<ref>{{عربی|«قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} يُبْسَطُ لَنَا الْعِلْمُ فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ قَالَ سِرُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَسَرَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ {{ع}} وَ أَسَرَّهُ جَبْرَئِيلُ إِلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} وَ أَسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إِلَى مَنْ شَاءَ اللَّهُ»}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. بیان [[امام]] {{ع}} درباره اینکه قبض و بسط علوم به اذن االله است، تأکید و تصریحی بر ایـن حقیقت است که [[علم غیب]] مطلق مخصوص خداوند می‌باشد و آنچه [[ائمه]] {{عم}} دارند، نسبی و به اذن الهی است، و این روایت، پاسخی روشن برای مدعیان غلو است؛ چه اینکه شیعه هر ویژگی و صفتی را که برای امامان ادعا دارد، از منظر اعطای الهی به آن می‌نگرد، و هیچگونه ستقلالی برای امامان و حتی شخص [[پیامبر]] {{صل}} در مقابل خداوند قائل نیست<ref>[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، ص۲۰.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٨. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛
| تصویر = 11212121.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محسن غرویان]]]]
| تصویر = 11212121.jpg
::::::حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ‌دهنده = محسن غرویان
::::::«از دیدگاه تشیع [[امام]] معدن علم الهی و دارای [[علم غیب]] است و در این زمینه اضافه بر شواهد تاریخی غیر قابل انکار روایات معتبر بسیاری تصریح دارند. [[امام باقر]]{{ع}} به دو تن از اصحاب خویش فرمود به شرق یا غرب عالم بروید هرگز به علم صحیحی دست نخواهید یافت مگر آنکه اصل و ریشه آن از ما [[اهل بیت]] خواهد بود<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۱۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند بدرستی که [[اهل بیت]] من پیشوایان و هدایتگران پس از من خواهند بود خداوند فهم و دانش مرا به آنان عطا فرموده است و ایشان از تربت من آفریده شده‌اند. پس وای بر کسانی که پس از من حق ایشان را انکار کرده و رابطه مرا با آنان نادیده بگیرند. خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نفرماید<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۴۹.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند همانا ما [[اهل بیت]] خانواده رحمت درخت نبوت محل رسالت الهی جایگاه رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و دانشیم. [[امام صادق]] با اشاره به آیه {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }} <ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران  در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> فرمود: ما هستیم ثابت قدمان در علم و دانش و مائیم که از تأویل قرآن کریم آگاهیم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ  }} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref> فرمود: کسانی که علم به آنان افاضه شده فقط [[ائمه]] هستند <ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۴.</ref>. بازهم از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که آن حضرت با اشاره به آیه ۴۰ سوره نمل بین دو انگشت خود را باز نمود آنها را روی سینه خویش قرا دادند و فرمودند به خدا سوگند همه علم کتاب نزد ماست. از [[امام باقر]]{{ع}} منقول است که آن حضرت فرمود علم خداوند عزوجل بر دو قسم است یک: علمی که مختص به خداوند بوده و هیچکس را به آن دسترسی نیست. دوم: علمی که خداوند آن را به فرشتگان و پیامبران خود آموخته است. آنگاه فرمود آنچه را خداوند به فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز می‌دانیم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. [[امام حسن]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: پیشوایان از ما خواهند بود و خلافت برای کسی غیر از ما سزاوار نیست. خداوند در کتاب و سنت مارا اهل خلافت قرار داد و ما اهل علم هستیم. همه علم نزد ما گرد آمده است هیچ چیز تا قیامت پدید نخواهد آمد حتی دیه یک جراحت کوچک مگر آنکه علم آن باملاء [[رسول خدا]]{{صل}} و خط [[علی]]{{ع}} نزد ما حاضر است<ref>طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۶.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} در توصیف [[ائمه]]{{عم}} می‌فرماید: آنان حیات علم و دانش و مرگ و نابودی جهلند، صبر و بردباری آنان نشانگر علمشان، ظاهرشان نماینگر باطن آنان است و سکوت پرمعنایشان بر حکمت گفتارشان دلالت دارد<ref>نهج البلاغه خطبه ۳۹.</ref>. [[امام هشتم]] نیز ضمن حدیث طولانی در وصف [[ائمه]]{{عم}} می‌فرماید: همانا خداوند پیامبران و [[ائمه]]{{عم}} را موفق داشته و از گنجینه علم و حکمت خود آنچه را که به هیچکس نداده به آنان افاضه فرموده است به همین جهت علم و دانش آنان همواره از علم و دانش مردم زمان خود افزونتر است چنانکه خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ }} <ref> بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.</ref>. همچنین از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرموده‌اند تحقیقاً من آنچه در آسمان و زمین در بهشت و دو زخ و آنچه هست و خواهد بود، می‌دانم و این آگاهی را از کتاب خداوند به دست آورده‌ام مگر نه آنکه خداوند فرموده است در این کتاب همه چیز بیان شده است<ref>بصائر الدرجات، ج۳، ص۱۲۸.</ref>»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷</ref>.
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
{{پایان جمع شدن}}


«از دیدگاه تشیع [[امام]] معدن علم الهی و دارای [[علم غیب]] است و در این زمینه اضافه بر شواهد تاریخی غیر قابل انکار روایات معتبر بسیاری تصریح دارند. [[امام باقر]] {{ع}} به دو تن از اصحاب خویش فرمود به شرق یا غرب عالم بروید هرگز به علم صحیحی دست نخواهید یافت مگر آنکه اصل و ریشه آن از ما [[اهل بیت]] خواهد بود<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۱۰.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمودند بدرستی که [[اهل بیت]] من پیشوایان و هدایتگران پس از من خواهند بود خداوند فهم و دانش مرا به آنان عطا فرموده است و ایشان از تربت من آفریده شده‌اند. پس وای بر کسانی که پس از من حق ایشان را انکار کرده و رابطه مرا با آنان نادیده بگیرند. خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نفرماید<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۴۹.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند همانا ما [[اهل بیت]] خانواده رحمت درخت نبوت محل رسالت الهی جایگاه رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و دانشیم. [[امام صادق]] با اشاره به آیه {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }} <ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران  در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> فرمود: ما هستیم ثابت قدمان در علم و دانش و مائیم که از تأویل قرآن کریم آگاهیم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ  }} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref> فرمود: کسانی که علم به آنان افاضه شده فقط [[ائمه]] هستند <ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۴.</ref>. بازهم از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده که آن حضرت با اشاره به آیه ۴۰ سوره نمل بین دو انگشت خود را باز نمود آنها را روی سینه خویش قرا دادند و فرمودند به خدا سوگند همه علم کتاب نزد ماست. از [[امام باقر]] {{ع}} منقول است که آن حضرت فرمود علم خداوند عزوجل بر دو قسم است یک: علمی که مختص به خداوند بوده و هیچکس را به آن دسترسی نیست. دوم: علمی که خداوند آن را به فرشتگان و پیامبران خود آموخته است. آنگاه فرمود آنچه را خداوند به فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز می‌دانیم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. [[امام حسن]] {{ع}} در این زمینه می‌فرماید: پیشوایان از ما خواهند بود و خلافت برای کسی غیر از ما سزاوار نیست. خداوند در کتاب و سنت مارا اهل خلافت قرار داد و ما اهل علم هستیم. همه علم نزد ما گرد آمده است هیچ چیز تا قیامت پدید نخواهد آمد حتی دیه یک جراحت کوچک مگر آنکه علم آن باملاء [[رسول خدا]] {{صل}} و خط [[علی]] {{ع}} نزد ما حاضر است<ref>طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۶.</ref>. [[حضرت علی]] {{ع}} در توصیف [[ائمه]] {{عم}} می‌فرماید: آنان حیات علم و دانش و مرگ و نابودی جهلند، صبر و بردباری آنان نشانگر علمشان، ظاهرشان نماینگر باطن آنان است و سکوت پرمعنایشان بر حکمت گفتارشان دلالت دارد<ref>نهج البلاغه خطبه ۳۹.</ref>. [[امام هشتم]] نیز ضمن حدیث طولانی در وصف [[ائمه]] {{عم}} می‌فرماید: همانا خداوند پیامبران و [[ائمه]] {{عم}} را موفق داشته و از گنجینه علم و حکمت خود آنچه را که به هیچکس نداده به آنان افاضه فرموده است به همین جهت علم و دانش آنان همواره از علم و دانش مردم زمان خود افزونتر است چنانکه خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ }} <ref> بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.</ref>. همچنین از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است که فرموده‌اند تحقیقاً من آنچه در آسمان و زمین در بهشت و دو زخ و آنچه هست و خواهد بود، می‌دانم و این آگاهی را از کتاب خداوند به دست آورده‌ام مگر نه آنکه خداوند فرموده است در این کتاب همه چیز بیان شده است<ref>بصائر الدرجات، ج۳، ص۱۲۸.</ref>»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٩. حجت الاسلام و المسلمین سبحانی؛
| تصویر = 020120223262.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد جعفر سبحانی]]]]
| تصویر = 020120223262.jpg
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ‌دهنده = سید محمد جعفر سبحانی
::::::«در کتب حدیث شیعه، روایات بسیاری هست که به اعلمیت [[امام]] اشاره دارد<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: بصائرالدرجات فی مناقب آل محمد، محمد بن الحسن الصفار القمی (ابن الفروح)؛ کافی، ج۱، ص۲۶۰.</ref>، ولی ما در اینجا به بیان بعضی از روایات [[اهل‌ سنت]] بسنده می‌کنیم:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
:::::#در آیه مباهله<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ }} بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۱.</ref> که از حوادث مهم زمان [[پیامبر خدا]]{{صل}} به شمار می‌آید، سه عبارت: {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}}، {{متن قرآن|نِسَاءنَا}} و {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} وجود دارد که علمای تفسیر و حدیث فریقین به آنها توجه بیشتری داشته‌اند؛ به‌طوری که علمای [[اهل‌ سنت]]، شأن نزول این آیه را در حق [[حضرت علی]]{{ع}}، [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} دانسته‌اند. [[حاکم حسکانی]] در این زمینه می‌نویسد:{{عربی|« عَنْ بُكَيْرِ بْنِ مِسْمَار عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ:  {{متن قرآن|نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ }}  دَعَا رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي‏‏‏‏‏»}}<ref>المستدرک، الحاکم النیسابوری، ج۳، ص۱۵۰.</ref>. منظور از {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} است و {{متن قرآن|نِسَاءنَا}} تنها به [[حضرت فاطمه]]{{س}} تطبیق داده شده است. قسمت سوم از آیه مباهله {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} است و از آنجا که [[پیامبر خدا]]{{صل}} خود دعوت کننده به دین توحید است، باید به غیر آن حضرت انطباق پیدا کند و بدون شک [[پیامبر]]{{صل}} خود اعلم از همه است. از این رو "نفس" او نیز باید همانند او از همه اعلم و برتر باشد تا {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} صدق نماید و آن شخص بنابر اعتراف شیعه و اهل‌تسنن، [[حضرت علی]]{{ع}} است<ref>تحفة الاحوذی، المبارکفوری، ج۸، ص۲۷۸؛ نظم دررالسمطین، الزرندی الحنفی، ص۱۰۸؛ احکام القرآن، الجصاص، ج۲، ص۱۸؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج۱، ص۱۵۹.</ref>.
:::::#[[علی]]{{ع}} آگاه‌ترین مردم به معرفت خداست<ref>{{عربی|« علي‏ أعلم‏ الناس‏ باللّه‏‏‏‏‏‏»}}؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۲، ص۲۳ و ج۵، ص۱۲؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۷.</ref>.
:::::#[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: داناترین مردم پس از من [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} است<ref>{{عربی|«أَعلَمُ النَّاسِ بَعدِی عَلِیٌّ»}}؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۱.</ref>.
:::::#عایشه گفت: [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} داناترین شما نسبت به سنت است<ref>{{عربی|«اعلمکم بالسنة»}}؛ الکامل، عبدالله بن عدی، ج۷، ص۲۳۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸.</ref>.
:::::#عایشه گفت: [[علی]]{{ع}} داناترین مردم به سنت است<ref>{{عربی|«عَلِيٌّ أَعْلَمُ النَّاسِ بِالسُّنَّة»}}؛ التاریخ الکبیر، البخاری، ج۲، ص۲۵۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸.</ref>.
:::::#عایشه گفت: او "[[علی]]" داناترین شخص به سنت است<ref>{عربی|اندازه=120%|«أَمَا إِنَّه أَعلَمُ مَن بَقِی بِالسُّنَّة»}}؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸؛ تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۳، ص۶۳۸.</ref>.
:::::#[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: داناترین امتم بعد از من [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است<ref>{{عربی|« أَعلَمُ أُمَّتِی مِن بَعدِی عَلِیُّ بنُ أَبِی‌طالِب»}}؛ فتح الملک العلی، احمد بن الصدیق المغربی، ص۷۰؛ المناقب، الموفق الخوارزمی، ص۸۲، ش۶۷؛ ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی،ج۱، ص۲۱۶.</ref>.
:::::#[[ابن مسعود]] می‌گوید: نزد [[پیامبر]]{{صل}} بودم که از [[پیامبر]]{{صل}} در مورد [[علی]]{{ع}} او سؤال شد. در پاسخ فرمود: حکمت به ده بخش تقسیم شد که نُه قسمت آن به [[علی]]{{ع}} رسید و یک قسمت آن به مردم داده شد<ref>{{عربی|« كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَسُئِلَ عَنْ عَلِيٍّ فَقَالَ: قُسِّمَتِ‏ الْحِكْمَةُ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ فَأُعْطِيَ‏ عَلِيٌ‏ تِسْعَةَ أَجْزَاءٍ وَ أُعْطِيَ النَّاسُ جُزْءاً وَاحِداً»}}؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۳، ص۶۰؛ فتح الملک العلی، احمد بن الصدیق المغربی، ص۶۹؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج1، ص۱۳۵، ش۱۴۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ص۳۸۴.</ref>.
:::::#از [[عطاء]] پرسیده شد: آیا میان اصحاب [[محمد]]{{صل}} کسی از [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} داناتر است؟ در پاسخ گفت: سوگند به خدا! کسی را عالم‌تر از او نمی‌شناسم<ref>{{عربی|«أکان فی أصحاب محمد أحد أعلم من علی قال ما أعلم»}}؛ ذخائر العقبی، احمد بن عبدالله الطبری، ص۷۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱۰؛ اسد الغابة، ج۴، ص۲۲.</ref>.
:::::#[[یعقوبی]] می‌نویسد که [[حضرت علی]]{{ع}} در خطبه خود چنین فرمود:وقتی [[علی]]{{ع}} وارد کوفه گردید، بلند شد و خطبه خواند... سپس فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. قسم به کسی که دریا را شکافت و انسان را خلق کرد، نمی‌پرسید از چیزی که میان شما تا قیامت می‌گذرد و نه از فتنه‌ای که صد نفر را هدایت یا صد نفر را گمراه می‌سازد، جز آن که شما را آگاه می‌سازم از آن که مردم را به آن فتنه دعوت می‌کند و آن‌که رهبری فتنه را به‌عهده دارد و آن‌که فتنه را به جلو می‌راند تا روز قیامت<ref>{{عربی|«ولما قدم علی الکوفة قام خطیبا...ثم قال: سلونی قبل أن تفقدونی... فو الذی فلق البحر و برأ النسمة لا تسألونی عن شیء فیما بینکم و بین الساعة و لا عن فتنة تضل مائة أو تهدی مائة إلا أنبأتکم بناعقها و قائدها و سائقها إلی یوم القیامة»}}؛ تاریخ الیعقوبی، الیعقوبی، ج۲، ص۱۹۳.</ref>.
:::::#همچنین [[ابن ابی‌ الحدید]] می‌نویسد که [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. سوگند بدان کسی که جان من در دستان اوست، نمی‌پرسید از من از چیزهایی که بین شما و قیامت است و نه از گروهی که صد نفر آنها هدایت یافتند و صد نفرشان گمراه شدند؛ جز آنکه از خواننده، کشاننده و راننده آن گروه، و از جای خواباندن شتران و باراندازهایشان و اینکه چند نفر کشته می‌شوند و چند نفرشان می‌میرند، همه را به شما خبر می‌دهم<ref>{{عربی|« فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَالَّذِي‏ نَفْسِي‏ بِيَدِهِ‏ لَا تَسْأَلُونَنِي‏ تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْ‏ءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ‏ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتا»}}؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابی‌الحدید، ج۷، ص۴۴.</ref>.
:::::#[[ابو البختری]] می‌گوید: [[علی]]{{ع}} را دیدم در حالی که شمشیر [[پیغمبر خدا]]{{صل}} را بر کمرش بسته بود و عمامه [[پیامبر]]{{صل}} بر سرش بود و در انگشت او انگشتر [[رسول خدا]]{{صل}} بود. پس بر منبر نشست و شکم و سینه مبارکش را باز کرد و فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. پس جز این نیست که میان قلب و سینه‌ام علوم فراوانی است. این است علم و دانش. این است لعاب آب دهان [[رسول خدا]]{{صل}}. این است آنچه [[پیامبر خدا]]{{صل}} مرا خورانید و نوشانید. پس سوگند به خدا! اگر برای من مسندی گذارده شود و بر آن بنشینم، هر آینه بر اهل تورات به توراتشان و به اهل انجیل به انجیلشان فتوا می‌دهم تا آنکه خدا تورات و انجیل را به سخن آورد. پس بگویند راست گفت علی که به تحقیق فتوا داد شما را به آنچه در من است و حال آنکه کتاب را تلاوت می‌کنید. پس آیا اندیشه نمی‌کنید»؟!<ref>{{عربی|« رَأَيْتُ عَلِيّاً {{ع}} صَعِدَ الْمِنْبَرَ بِالْكُوفَةِ وَ عَلَيْهِ مِدْرَعَةٌ كَانَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مُتَقَلِّداً بِسَيْفِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مُتَعَمِّماً بِعِمَامَةِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ فِي‏ إِصْبَعِهِ‏ خَاتَمُ‏ رَسُولِ‏ اللَّه‏{{صل}} فَقَعَدَ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ كَشَفَ عَنْ بَطْنِهِ فَقَالَ سَلُونِي مِنْ قَبْلِ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّمَا بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْمٌ جَمٌّ هَذَا سَفَطُ الْعِلْمِ هَذَا لُعَابُ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}  هَذَا مَا زَقَّنِي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}  زَقّاً مِنْ غَيْرِ وَحْيٍ أُوحِيَ إِلَيَّ فَوَ اللَّهِ لَوْ ثُنِيَتْ لِيَ الْوِسَادَةُ فَجَلَسْتُ عَلَيْهَا لَأَفْتَيْتُ لِأَهْلِ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِمْ وَ لِأَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِإِنْجِيلِهِمْ وَ لِأَهْلِ الزَّبُورِ بِزَبُورِهِمْ‏ حَتَّى يُنْطِقَ اللَّهُ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ فَيَقُولَ صَدَقَ عَلِيٌّ قَدْ أَفْتَاكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيَ‏  {{متن قرآن|وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ‏}} ‏‏‏‏‏‏‏»}}؛ المناقب، الموفق الخوارزمی، ص۹۱؛ ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی، ج۱، ص۲۲۴.</ref>.
:::::#[[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود: به درستی که تمام آنچه خداوند از علم و حکمتش به من آموخته است، نزد [[علی بن ابی‌ طالب]]{{ع}} است. پس از وی بپرسید و از او یاد بگیرید و از جانشینان بعد از او یاد بگیرید <ref>{{عربی|«فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَسَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَه‏»}}؛ فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد الجوینی، ج۱، ص۳۱۶.</ref>.
:::::#[[ایجی]] در مواقف می‌نویسد: [[علی]]{{ع}} داناترین صحابه [[پیامبر]]{{صل}} است؛ برای اینکه وی در نهایت هوش و اشتیاق بر آموختن بود<ref>{{عربی|« علىّ اعلم‏ الصحابة لأنّه‏ كان‏ في‏ غاية الذّكاء و الحرص على التعلم‏‏‏‏‏‏‏»}}؛ المواقف، ج۳، ص۶۲۷.</ref>.
::::::آنچه بیان شد دلالت بعضی از روایات اهل‌سنت بر اعلمیت [[علی]]{{ع}} بود»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۳۴ - ۳۹.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


«در کتب حدیث شیعه، روایات بسیاری هست که به اعلمیت [[امام]] اشاره دارد<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: بصائرالدرجات فی مناقب آل محمد، محمد بن الحسن الصفار القمی (ابن الفروح)؛ کافی، ج۱، ص۲۶۰.</ref>، ولی ما در اینجا به بیان بعضی از روایات [[اهل‌ سنت]] بسنده می‌کنیم:
# در آیه مباهله<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ }} بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۱.</ref> که از حوادث مهم زمان [[پیامبر خدا]] {{صل}} به شمار می‌آید، سه عبارت: {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}}، {{متن قرآن|نِسَاءنَا}} و {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} وجود دارد که علمای تفسیر و حدیث فریقین به آنها توجه بیشتری داشته‌اند؛ به‌طوری که علمای [[اهل‌ سنت]]، شأن نزول این آیه را در حق [[حضرت علی]] {{ع}}، [[حضرت زهرا]] {{س}}، [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} دانسته‌اند. [[حاکم حسکانی]] در این زمینه می‌نویسد:{{عربی|«عَنْ بُكَيْرِ بْنِ مِسْمَار عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ:  {{متن قرآن|نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ }}  دَعَا رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي‏‏‏‏‏»}}<ref>المستدرک، الحاکم النیسابوری، ج۳، ص۱۵۰.</ref>. منظور از {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} است و {{متن قرآن|نِسَاءنَا}} تنها به [[حضرت فاطمه]] {{س}} تطبیق داده شده است. قسمت سوم از آیه مباهله {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} است و از آنجا که [[پیامبر خدا]] {{صل}} خود دعوت کننده به دین توحید است، باید به غیر آن حضرت انطباق پیدا کند و بدون شک [[پیامبر]] {{صل}} خود اعلم از همه است. از این رو "نفس" او نیز باید همانند او از همه اعلم و برتر باشد تا {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} صدق نماید و آن شخص بنابر اعتراف شیعه و اهل‌تسنن، [[حضرت علی]] {{ع}} است<ref>تحفة الاحوذی، المبارکفوری، ج۸، ص۲۷۸؛ نظم دررالسمطین، الزرندی الحنفی، ص۱۰۸؛ احکام القرآن، الجصاص، ج۲، ص۱۸؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج۱، ص۱۵۹.</ref>.
# [[علی]] {{ع}} آگاه‌ترین مردم به معرفت خداست<ref>{{عربی|«علي‏ أعلم‏ الناس‏ باللّه‏‏‏‏‏‏»}}؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۲، ص۲۳ و ج۵، ص۱۲؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۷.</ref>.
# [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: داناترین مردم پس از من [[علی بن ابی‌ طالب]] {{ع}} است<ref>{{عربی|«أَعلَمُ النَّاسِ بَعدِی عَلِیٌّ»}}؛ سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی، ج۱۱، ص۲۹۱.</ref>.
# عایشه گفت: [[علی بن ابی‌ طالب]] {{ع}} داناترین شما نسبت به سنت است<ref>{{عربی|«اعلمکم بالسنة»}}؛ الکامل، عبدالله بن عدی، ج۷، ص۲۳۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸.</ref>.
# عایشه گفت: [[علی]] {{ع}} داناترین مردم به سنت است<ref>{{عربی|«عَلِيٌّ أَعْلَمُ النَّاسِ بِالسُّنَّة»}}؛ التاریخ الکبیر، البخاری، ج۲، ص۲۵۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸.</ref>.
# عایشه گفت: او "[[علی]]" داناترین شخص به سنت است<ref>{عربی|اندازه=120%|«أَمَا إِنَّه أَعلَمُ مَن بَقِی بِالسُّنَّة»}}؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۸؛ تاریخ الاسلام، الذهبی، ج۳، ص۶۳۸.</ref>.
# [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: داناترین امتم بعد از من [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} است<ref>{{عربی|«أَعلَمُ أُمَّتِی مِن بَعدِی عَلِیُّ بنُ أَبِی‌طالِب»}}؛ فتح الملک العلی، احمد بن الصدیق المغربی، ص۷۰؛ المناقب، الموفق الخوارزمی، ص۸۲، ش۶۷؛ ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی،ج۱، ص۲۱۶.</ref>.
# [[ابن مسعود]] می‌گوید: نزد [[پیامبر]] {{صل}} بودم که از [[پیامبر]] {{صل}} در مورد [[علی]] {{ع}} او سؤال شد. در پاسخ فرمود: حکمت به ده بخش تقسیم شد که نُه قسمت آن به [[علی]] {{ع}} رسید و یک قسمت آن به مردم داده شد<ref>{{عربی|«كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فَسُئِلَ عَنْ عَلِيٍّ فَقَالَ: قُسِّمَتِ‏ الْحِكْمَةُ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ فَأُعْطِيَ‏ عَلِيٌ‏ تِسْعَةَ أَجْزَاءٍ وَ أُعْطِيَ النَّاسُ جُزْءاً وَاحِداً»}}؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج۳، ص۶۰؛ فتح الملک العلی، احمد بن الصدیق المغربی، ص۶۹؛ شواهد التنزیل، الحاکم الحسکانی، ج1، ص۱۳۵، ش۱۴۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ص۳۸۴.</ref>.
# از [[عطاء]] پرسیده شد: آیا میان اصحاب [[محمد]] {{صل}} کسی از [[علی بن ابی‌ طالب]] {{ع}} داناتر است؟ در پاسخ گفت: سوگند به خدا! کسی را عالم‌تر از او نمی‌شناسم<ref>{{عربی|«أکان فی أصحاب محمد أحد أعلم من علی قال ما أعلم»}}؛ ذخائر العقبی، احمد بن عبدالله الطبری، ص۷۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱۰؛ اسد الغابة، ج۴، ص۲۲.</ref>.
# [[یعقوبی]] می‌نویسد که [[حضرت علی]] {{ع}} در خطبه خود چنین فرمود:وقتی [[علی]] {{ع}} وارد کوفه گردید، بلند شد و خطبه خواند... سپس فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. قسم به کسی که دریا را شکافت و انسان را خلق کرد، نمی‌پرسید از چیزی که میان شما تا قیامت می‌گذرد و نه از فتنه‌ای که صد نفر را هدایت یا صد نفر را گمراه می‌سازد، جز آن که شما را آگاه می‌سازم از آن که مردم را به آن فتنه دعوت می‌کند و آن‌که رهبری فتنه را به‌عهده دارد و آن‌که فتنه را به جلو می‌راند تا روز قیامت<ref>{{عربی|«ولما قدم علی الکوفة قام خطیبا...ثم قال: سلونی قبل أن تفقدونی... فو الذی فلق البحر و برأ النسمة لا تسألونی عن شیء فیما بینکم و بین الساعة و لا عن فتنة تضل مائة أو تهدی مائة إلا أنبأتکم بناعقها و قائدها و سائقها إلی یوم القیامة»}}؛ تاریخ الیعقوبی، الیعقوبی، ج۲، ص۱۹۳.</ref>.
# همچنین [[ابن ابی‌ الحدید]] می‌نویسد که [[حضرت علی]] {{ع}} فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. سوگند بدان کسی که جان من در دستان اوست، نمی‌پرسید از من از چیزهایی که بین شما و قیامت است و نه از گروهی که صد نفر آنها هدایت یافتند و صد نفرشان گمراه شدند؛ جز آنکه از خواننده، کشاننده و راننده آن گروه، و از جای خواباندن شتران و باراندازهایشان و اینکه چند نفر کشته می‌شوند و چند نفرشان می‌میرند، همه را به شما خبر می‌دهم<ref>{{عربی|«فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَالَّذِي‏ نَفْسِي‏ بِيَدِهِ‏ لَا تَسْأَلُونَنِي‏ تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْ‏ءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ‏ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا وَ مُنَاخِ رِكَابِهَا وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا وَ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلًا وَ مَنْ يَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتا»}}؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابی‌الحدید، ج۷، ص۴۴.</ref>.
# [[ابو البختری]] می‌گوید: [[علی]] {{ع}} را دیدم در حالی که شمشیر [[پیغمبر خدا]] {{صل}} را بر کمرش بسته بود و عمامه [[پیامبر]] {{صل}} بر سرش بود و در انگشت او انگشتر [[رسول خدا]] {{صل}} بود. پس بر منبر نشست و شکم و سینه مبارکش را باز کرد و فرمود: بپرسید مرا پیش از آنکه مرا نیابید. پس جز این نیست که میان قلب و سینه‌ام علوم فراوانی است. این است علم و دانش. این است لعاب آب دهان [[رسول خدا]] {{صل}}. این است آنچه [[پیامبر خدا]] {{صل}} مرا خورانید و نوشانید. پس سوگند به خدا! اگر برای من مسندی گذارده شود و بر آن بنشینم، هر آینه بر اهل تورات به توراتشان و به اهل انجیل به انجیلشان فتوا می‌دهم تا آنکه خدا تورات و انجیل را به سخن آورد. پس بگویند راست گفت علی که به تحقیق فتوا داد شما را به آنچه در من است و حال آنکه کتاب را تلاوت می‌کنید. پس آیا اندیشه نمی‌کنید»؟!<ref>{{عربی|«رَأَيْتُ عَلِيّاً {{ع}} صَعِدَ الْمِنْبَرَ بِالْكُوفَةِ وَ عَلَيْهِ مِدْرَعَةٌ كَانَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مُتَقَلِّداً بِسَيْفِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مُتَعَمِّماً بِعِمَامَةِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ فِي‏ إِصْبَعِهِ‏ خَاتَمُ‏ رَسُولِ‏ اللَّه‏{{صل}} فَقَعَدَ عَلَى الْمِنْبَرِ وَ كَشَفَ عَنْ بَطْنِهِ فَقَالَ سَلُونِي مِنْ قَبْلِ أَنْ تَفْقِدُونِي فَإِنَّمَا بَيْنَ الْجَوَانِحِ مِنِّي عِلْمٌ جَمٌّ هَذَا سَفَطُ الْعِلْمِ هَذَا لُعَابُ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}  هَذَا مَا زَقَّنِي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}  زَقّاً مِنْ غَيْرِ وَحْيٍ أُوحِيَ إِلَيَّ فَوَ اللَّهِ لَوْ ثُنِيَتْ لِيَ الْوِسَادَةُ فَجَلَسْتُ عَلَيْهَا لَأَفْتَيْتُ لِأَهْلِ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِمْ وَ لِأَهْلِ الْإِنْجِيلِ بِإِنْجِيلِهِمْ وَ لِأَهْلِ الزَّبُورِ بِزَبُورِهِمْ‏ حَتَّى يُنْطِقَ اللَّهُ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ فَيَقُولَ صَدَقَ عَلِيٌّ قَدْ أَفْتَاكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيَ‏  {{متن قرآن|وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ‏}} ‏‏‏‏‏‏‏»}}؛ المناقب، الموفق الخوارزمی، ص۹۱؛ ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی، ج۱، ص۲۲۴.</ref>.
# [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} فرمود: به درستی که تمام آنچه خداوند از علم و حکمتش به من آموخته است، نزد [[علی بن ابی‌ طالب]] {{ع}} است. پس از وی بپرسید و از او یاد بگیرید و از جانشینان بعد از او یاد بگیرید <ref>{{عربی|«فَإِنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ مَا عَلَّمَنِيَ اللَّهُ مِنْ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ فَسَلُوهُ وَ تَعَلَّمُوا مِنْهُ وَ مِنْ أَوْصِيَائِهِ بَعْدَه‏»}}؛ فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد الجوینی، ج۱، ص۳۱۶.</ref>.
# [[ایجی]] در مواقف می‌نویسد: [[علی]] {{ع}} داناترین صحابه [[پیامبر]] {{صل}} است؛ برای اینکه وی در نهایت هوش و اشتیاق بر آموختن بود<ref>{{عربی|«علىّ اعلم‏ الصحابة لأنّه‏ كان‏ في‏ غاية الذّكاء و الحرص على التعلم‏‏‏‏‏‏‏»}}؛ المواقف، ج۳، ص۶۲۷.</ref>.
آنچه بیان شد دلالت بعضی از روایات اهل‌سنت بر اعلمیت [[علی]] {{ع}} بود»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۳۴ - ۳۹.]</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ١٠. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
| تصویر = 120129.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید امین موسوی]]]]
| تصویر = 120129.jpg
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ‌دهنده = سید امین موسوی
::::::«دلالت [[حدیث ثقلین]] بر [[علم غیب]] فعلی [[ائمه]]{{عم}} این است که آن‌ها در این حدیث همتا و قرین قرآن قرار گرفته‌اند که در آن {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }} <ref> سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }} <ref> سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> است و به مفاد جمله {{عربی|« لَنْ‏ يَفْتَرِقَا‏»}} در حدیث هر آن چه در قران کریم است نزد [[ائمه]]{{عم}} ثابت می‌باشد. چون اگر در هر موردی ولو در مورد جزئی عدم علم و آگاهی آن‌ها ثابت شود، عدل قرآن معنی و مفهومی نخواهد داشت. برای قرآن کریم مراتب متعددی است؛ از جمله مرتبه غیب و شهادت. مرحله شهادت {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا }} <ref>سوره زخرف، آیه: ۳.</ref> است، اما مرتبه غیب {{متن قرآن|وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ }} <ref> سوره زخرف، آیه: ۴.</ref> است. این اشاره است که برای قرآن ظاهری و باطنی است، برای او غیب و شهادتی است و بر او ملک و ملکوتی است و از آنجا که تقسیم قاطع برای شرکت است، برای هر یک از دو مقام اهلی و عارفی است.
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::روایات متواتره‌ای است که هیچ خبری از اخبار زمین و آسمان و بهشت و جهنم از [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}} پوشیده نیست و آن‌ها به آن چه در جهان شده و اکنون هست و می‌شود، تا روز قیامت همه را می‌دانند. هم‌چنین این روایات دلالت دارند، بر این که پنهان کردن علم زمین و آسمان از امام مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد، بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود، و چگونه باید از آن‌ها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمی‌دانند؟! اینک نمونه‌ای از این روایات:
 
::::::روایت اول: [[ابو بصیر]] از [[حضرت باقر]]{{ع}} نقل کرد که از [[علی]]{{ع}} از علم [[پیامبر]]{{صل}} پرسیدند. فرمود: علم تمام انبیاء است، و علم گذشته و علم آن چه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم [[پیامبر]]{{صل}} و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم<ref>{{عربی|« سُئِلَ عَلِيٌّ {{ع}} عَنْ عِلْمِ النَّبِيِّ {{صل}} فَقَالَ‏ عَلِمَ‏ النَّبِيُ‏ عِلْمَ‏ جَمِيعِ‏ النَّبِيِّينَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا هُوَ كَائِنٌ‏ إِلَى‏ قِيَامِ‏ السَّاعَةِ ثُمَ‏ قَالَ‏ وَ الَّذِي‏ نَفْسِي‏ بِيَدِهِ‏ إِنِّي‏ لَأَعْلَمُ‏ عِلْمَ‏ النَّبِيِ‏ {{صل}} وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ قِيَامِ السَّاعَة‏»}}؛ بصائر الدرجات، ص۱۲۷، ح۱.</ref>.
«دلالت [[حدیث ثقلین]] بر [[علم غیب]] فعلی [[ائمه]] {{عم}} این است که آن‌ها در این حدیث همتا و قرین قرآن قرار گرفته‌اند که در آن {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }} <ref> سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }} <ref> سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> است و به مفاد جمله {{عربی|«لَنْ‏ يَفْتَرِقَا‏»}} در حدیث هر آن چه در قران کریم است نزد [[ائمه]] {{عم}} ثابت می‌باشد. چون اگر در هر موردی ولو در مورد جزئی عدم علم و آگاهی آن‌ها ثابت شود، عدل قرآن معنی و مفهومی نخواهد داشت. برای قرآن کریم مراتب متعددی است؛ از جمله مرتبه غیب و شهادت. مرحله شهادت {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا }} <ref>سوره زخرف، آیه: ۳.</ref> است، اما مرتبه غیب {{متن قرآن|وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ }} <ref> سوره زخرف، آیه: ۴.</ref> است. این اشاره است که برای قرآن ظاهری و باطنی است، برای او غیب و شهادتی است و بر او ملک و ملکوتی است و از آنجا که تقسیم قاطع برای شرکت است، برای هر یک از دو مقام اهلی و عارفی است.
::::::روایت دوم: [[عبیدة بن بشیر]] گفت: [[حضرت صادق]]{{ع}} ابتدا به من فرمود: به خدا قسم من دارای علم آن چه در آسمان‌ها و زمین و بهشت و جهنم و آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت هستم. سپس فرمود: من این اطلاعات را از کتاب خدا به دست آوردم، به آن چنین نگاه می‌کنم در آن موقع دست‌های خود را گشود سپس فرمود: خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}} <ref> سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>
 
::::::روایت سوم: [[جماعة بن سعد خثعمی]] گوید: مفضل خدمت [[امام صادق]]{{ع}} بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمان‌برداری شخص را بر بندگان خود واجب می‌کند، با این که او را از اخبار آسمان‌ها بی‌اطلاع می‌گذارد؟ فرمود: خداوند کریم‌تر و مهربان‌تر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آن‌ها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بی‌اطلاع گذارد<ref> کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح۳.</ref>.
روایات متواتره‌ای است که هیچ خبری از اخبار زمین و آسمان و بهشت و جهنم از [[پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه هدی]] {{عم}} پوشیده نیست و آن‌ها به آن چه در جهان شده و اکنون هست و می‌شود، تا روز قیامت همه را می‌دانند. هم‌چنین این روایات دلالت دارند، بر این که پنهان کردن علم زمین و آسمان از امام مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد، بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود، و چگونه باید از آن‌ها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمی‌دانند؟! اینک نمونه‌ای از این روایات:
::::::روایت چهارم: [[امام صادق]]{{ع}} در مناجات خود به پروردگار عرضه داشت: ای خدایی که ما را وصی [[پیغمبر]] خود قرار دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرمودی و دل‌های مردم را به سوی ما مایل نمودی<ref>بصائر الدرجات، ص۱۲۹، ح۲؛ کافی، ج۴، ص۵۸۲، ح۱۱.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۲.]</ref>.
 
{{پایان جمع شدن}}
روایت اول: [[ابو بصیر]] از [[حضرت باقر]] {{ع}} نقل کرد که از [[علی]] {{ع}} از علم [[پیامبر]] {{صل}} پرسیدند. فرمود: علم تمام انبیاء است، و علم گذشته و علم آن چه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم [[پیامبر]] {{صل}} و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم<ref>{{عربی|«سُئِلَ عَلِيٌّ {{ع}} عَنْ عِلْمِ النَّبِيِّ {{صل}} فَقَالَ‏ عَلِمَ‏ النَّبِيُ‏ عِلْمَ‏ جَمِيعِ‏ النَّبِيِّينَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا هُوَ كَائِنٌ‏ إِلَى‏ قِيَامِ‏ السَّاعَةِ ثُمَ‏ قَالَ‏ وَ الَّذِي‏ نَفْسِي‏ بِيَدِهِ‏ إِنِّي‏ لَأَعْلَمُ‏ عِلْمَ‏ النَّبِيِ‏ {{صل}} وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ قِيَامِ السَّاعَة‏»}}؛ بصائر الدرجات، ص۱۲۷، ح۱.</ref>.
 
روایت دوم: [[عبیدة بن بشیر]] گفت: [[حضرت صادق]] {{ع}} ابتدا به من فرمود: به خدا قسم من دارای علم آن چه در آسمان‌ها و زمین و بهشت و جهنم و آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت هستم. سپس فرمود: من این اطلاعات را از کتاب خدا به دست آوردم، به آن چنین نگاه می‌کنم در آن موقع دست‌های خود را گشود سپس فرمود: خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}} <ref> سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>


روایت سوم: [[جماعة بن سعد خثعمی]] گوید: مفضل خدمت [[امام صادق]] {{ع}} بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمان‌برداری شخص را بر بندگان خود واجب می‌کند، با این که او را از اخبار آسمان‌ها بی‌اطلاع می‌گذارد؟ فرمود: خداوند کریم‌تر و مهربان‌تر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آن‌ها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بی‌اطلاع گذارد<ref> کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۱، ح۳.</ref>.
روایت چهارم: [[امام صادق]] {{ع}} در مناجات خود به پروردگار عرضه داشت: ای خدایی که ما را وصی [[پیغمبر]] خود قرار دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرمودی و دل‌های مردم را به سوی ما مایل نمودی<ref>بصائر الدرجات، ص۱۲۹، ح۲؛ کافی، ج۴، ص۵۸۲، ح۱۱.</ref>»<ref>[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94 .D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۲.]]</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. حجت الاسلام و المسلمین مختاری مازندرانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱١. حجت الاسلام و المسلمین مختاری مازندرانی؛
| تصویر = 11115.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسین مختاری مازندرانی]] (پدیدآورنده)]]
| تصویر = 11115.jpg
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی]] در کتاب ''«[[امامت و رهبری ۲ (کتاب)|امامت و رهبری]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ‌دهنده = محمد حسین مختاری مازندرانی
::::::«طبق نص صریح [[روایات]]، [[امامان]]{{عم}} آنچه را در آسمان و زمین و در بهشت و جهنم است می‌دانند و گذشته و آنیده به خوبی برای ایشان روشن است و از اخبار آسمانی از طریق [[الهام]] و [[تحدیث]] آگاهی دارند، چنان که مفضل به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کرد: فدایت شوم، ممکن است خدا [[اطاعت]] شخصی را بر بندگانش واجب سازد و خبر آسمان را از او پوشیده دارد؟ فرمود: نه، خدا برزگوارتر و مهربان‌تر و مشفقق‌تر از آن است که اطاعت و پیروی شخصی را بر بندگانش واجب کند و سپس خبر آسمان را در هر صبح و شام از وی پوشیده دارد»<ref>[[امامت و رهبری ۲ (کتاب)|امامت و رهبری]]، ص۷۸.</ref>.
|پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی]] در کتاب ''«[[امامت و رهبری ۲ (کتاب)|امامت و رهبری]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
{{پایان جمع شدن}}


«طبق نص صریح [[روایات]]، [[امامان]] {{عم}} آنچه را در آسمان و زمین و در بهشت و جهنم است می‌دانند و گذشته و آنیده به خوبی برای ایشان روشن است و از اخبار آسمانی از طریق [[الهام]] و [[تحدیث]] آگاهی دارند، چنان که مفضل به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کرد: فدایت شوم، ممکن است خدا [[اطاعت]] شخصی را بر بندگانش واجب سازد و خبر آسمان را از او پوشیده دارد؟ فرمود: نه، خدا برزگوارتر و مهربان‌تر و مشفقق‌تر از آن است که اطاعت و پیروی شخصی را بر بندگانش واجب کند و سپس خبر آسمان را در هر صبح و شام از وی پوشیده دارد»<ref>[[امامت و رهبری ۲ (کتاب)|امامت و رهبری]]، ص۷۸.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٢. حجت الاسلام و المسلمین کرد فیروزجایی؛
| تصویر = 11788.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[اسدالله کرد فیروزجایی|فیروزجایی]]]]
| تصویر = 11788.jpg
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ‌دهنده = اسدالله کرد فیروزجایی
::::::«در بررسی روایات دیده می‌شود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نقل می‌کند که پیامبر فرمود: برای خداوند بندگانی هستند که آنها پیامبر نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه می‌خورد.
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسدالله کرد فیروزجایی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::اگر نیم‌نگاهی به نهج البلاغه داشته باشیم به روشنی می‌توان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]] {{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|«إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذَّکْرَ جِلاءً للقُلوبِ، تَسْمَعُ بِه بَعْدَ الْوَقْرَهِ وَ تُبْصِرُبِهِ بَعْدَ العِشْوَهِ وَ تَنْقادَ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ وَ مَا بَرح للهِ عَزَّتْ آلائهُ فی البرهَه بَعْدِ الْبُرهَهِ وَ فی أزمانِ الْفَتَرات. عِبادنا جاَهُِمْ فی فکرهم وَ کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِمْ‏»}}<ref>«همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنی‌بخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمت‌های او گرانقدر است در دوران‌های مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه می‌کرد و در درون عقلشان با آنان سخن می‌گفته.</ref>[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خود از علم غیب برخوردار بود و آن را برگرفته از پیامبر می‌دانست؛ به این معنا که خداوند بخشی از علم غیب را در اختیار پیامبر قرار داد و او هم به علی  تعلیم داد چنین می‌گوید: {{عربی|«فَهذا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذی لا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اللهُ وَ مَاسِوَی ذلِکَ فَعلْمُ عَلَمَهُ اللهُ نَبِیّهُِ فَعَلَّمِِنیه وَ دَعا لی بِأَنْ یَعیهُِ صَدْری وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوانِحی‏»}}<ref>«پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.</ref> از کلام [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} استفاده می‌شود که اگر انسان درون خود را با یاد خدا صیقل دهد، به مرحله‌ای می‌رسد که خداوند حقایقی را در درونش و مطالبی را در گوشش زمزمه می‌کند چنین وصفی در شرح حال بسیاری از عارفان و اهل سیر و سلوک به وضوح مشاهده می‌شود و با اندک جست‌وجو در حالات بزرگان اهل ریاضت می‌توان آن را یافت. مولای متقیان [[امام علی]]{{ع}} در تفسیر آیاتی از سوره جن  {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} می‌فرماید: {{عربی|«إنّا ذلک الْمرتضی مِنَ الرَّسُولِ الَّذی أَظْهَرَهُ اللهِ عَزَّوَجَلَِّ عَلی غَیْبِهِ»}} در این جمله، حضرت علی خودش را یکی از مصادیق {{متن قرآن|مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} می‌شمارد و بر همین اساس است که در زیارت جامعه کبیره امامان معصوم را با این جمله خطاب می‌کنیم. {{عربی|«و ارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ وَ اَخْتَارَکُمْ لِسِّرهِ»}}»<ref>[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


«در بررسی روایات دیده می‌شود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} نقل می‌کند که پیامبر فرمود: برای خداوند بندگانی هستند که آنها پیامبر نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه می‌خورد.
اگر نیم‌نگاهی به نهج البلاغه داشته باشیم به روشنی می‌توان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]] {{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} می‌فرماید: {{عربی|«إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذَّکْرَ جِلاءً للقُلوبِ، تَسْمَعُ بِه بَعْدَ الْوَقْرَهِ وَ تُبْصِرُبِهِ بَعْدَ العِشْوَهِ وَ تَنْقادَ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ وَ مَا بَرح للهِ عَزَّتْ آلائهُ فی البرهَه بَعْدِ الْبُرهَهِ وَ فی أزمانِ الْفَتَرات. عِبادنا جاَهُِمْ فی فکرهم وَ کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِمْ‏»}}<ref>«همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنی‌بخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمت‌های او گرانقدر است در دوران‌های مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه می‌کرد و در درون عقلشان با آنان سخن می‌گفته.</ref>[[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} خود از علم غیب برخوردار بود و آن را برگرفته از پیامبر می‌دانست؛ به این معنا که خداوند بخشی از علم غیب را در اختیار پیامبر قرار داد و او هم به علی  تعلیم داد چنین می‌گوید: {{عربی|«فَهذا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذی لا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اللهُ وَ مَاسِوَی ذلِکَ فَعلْمُ عَلَمَهُ اللهُ نَبِیّهُِ فَعَلَّمِِنیه وَ دَعا لی بِأَنْ یَعیهُِ صَدْری وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوانِحی‏»}}<ref>«پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.</ref> از کلام [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} استفاده می‌شود که اگر انسان درون خود را با یاد خدا صیقل دهد، به مرحله‌ای می‌رسد که خداوند حقایقی را در درونش و مطالبی را در گوشش زمزمه می‌کند چنین وصفی در شرح حال بسیاری از عارفان و اهل سیر و سلوک به وضوح مشاهده می‌شود و با اندک جست‌وجو در حالات بزرگان اهل ریاضت می‌توان آن را یافت. مولای متقیان [[امام علی]] {{ع}} در تفسیر آیاتی از سوره جن  {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} می‌فرماید: {{عربی|«إنّا ذلک الْمرتضی مِنَ الرَّسُولِ الَّذی أَظْهَرَهُ اللهِ عَزَّوَجَلَِّ عَلی غَیْبِهِ»}} در این جمله، حضرت علی خودش را یکی از مصادیق {{متن قرآن|مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} می‌شمارد و بر همین اساس است که در زیارت جامعه کبیره امامان معصوم را با این جمله خطاب می‌کنیم. {{عربی|«و ارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ وَ اَخْتَارَکُمْ لِسِّرهِ»}}»<ref>[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۲. حجت الاسلام و المسلمین بخارایی‌زاده؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ١٣. حجت الاسلام و المسلمین بخارایی‌زاده؛
| تصویر = 11805.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید حبیب بخارایی‌زاده|بخارایی‌زاده]]]]
| تصویر = 11805.jpg
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ‌دهنده = سید حبیب بخارایی‌زاده
::::::«سدیر میگوید: من و ابو بصیر و میسر و یحیی بزاز و داود رقی در مجلس امام صادق{{ع}} بودیم امام بعد از تشبیه {{متن قرآن|عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}} به قطره و {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} به دریای سبز فرمود: ای سدیر آیا در قرآن این آیه را دیده‌ای {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> و با دست خویش به سینه‌اش اشاره نمود و سه بار فرمود به خداوند سوگند تمامی علم کتاب نزد ماست. روایات دیگری هم هست گرچه صریحا به این آیه شریفه نپرداخته‌اند اما همین مضمون که ائمه دارای علم کتابند و بر همان اساس علم به گذشته و آینده و سایر مغیبات دارند در آنها وارد شده است. عبدالاعلی می‌گوید: شنیدم امام صادق {{ع}} می‌فرماید من فرزند رسول خدا می‌باشم و من کتاب خدا را می‌دانم و در آن است ابتدای آفرینش و تمامی کائنات تا روز قیامت. و در آن است خبر آسمان و خبر زمین و بهشت و جهنم و خبر آنچه بوده و آنچه هست. این را آنچنان می‌دانم که گویا به کف دست خویش می‌نگرم. تطبیق {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} به ائمه هدی {{عم}} مورد اتفاق بسیاری از مفسران شیعی و سنی است. (...) ننتیجه‌ای که از انضمام این روایات به آیات شریفه می‌آید آن است که ائمه هدی به تمامی اشیاء عالم هستند و از اطلاق آیه شریفه استفاده می‌شود که این علم هم، بالفعل بوده و معلق و مشروط به چیزی همچون مشیت نمی‌باشد»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۲۶ و ۱۲۷.</ref>.
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
{{پایان جمع شدن}}


«سدیر میگوید: من و ابو بصیر و میسر و یحیی بزاز و داود رقی در مجلس امام صادق {{ع}} بودیم امام بعد از تشبیه {{متن قرآن|عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}} به قطره و {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} به دریای سبز فرمود: ای سدیر آیا در قرآن این آیه را دیده‌ای {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> و با دست خویش به سینه‌اش اشاره نمود و سه بار فرمود به خداوند سوگند تمامی علم کتاب نزد ماست. روایات دیگری هم هست گرچه صریحا به این آیه شریفه نپرداخته‌اند اما همین مضمون که ائمه دارای علم کتابند و بر همان اساس علم به گذشته و آینده و سایر مغیبات دارند در آنها وارد شده است. عبدالاعلی می‌گوید: شنیدم امام صادق {{ع}} می‌فرماید من فرزند رسول خدا می‌باشم و من کتاب خدا را می‌دانم و در آن است ابتدای آفرینش و تمامی کائنات تا روز قیامت. و در آن است خبر آسمان و خبر زمین و بهشت و جهنم و خبر آنچه بوده و آنچه هست. این را آنچنان می‌دانم که گویا به کف دست خویش می‌نگرم. تطبیق {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} به ائمه هدی {{عم}} مورد اتفاق بسیاری از مفسران شیعی و سنی است. (...) ننتیجه‌ای که از انضمام این روایات به آیات شریفه می‌آید آن است که ائمه هدی به تمامی اشیاء عالم هستند و از اطلاق آیه شریفه استفاده می‌شود که این علم هم، بالفعل بوده و معلق و مشروط به چیزی همچون مشیت نمی‌باشد»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۲۶ و ۱۲۷.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ١٤. حجت الاسلام و المسلمین حسینی؛
| تصویر = 9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید جواد حسینی|حسینی]]]]
| تصویر = 9030760879.jpg
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید جواد حسینی]]''' در مقاله خود ''«[[امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ‌دهنده = سید جواد حسینی
::::::«روایات فراوانی داریم که می‌رساند امامان از امور غیبی اطلاعات دارند که در ضمن برخی از آنها بیان شد، در این قسمت فقط به بخشی از یک روایت بسنده می‌کنیم. امام هشتم فرمود: [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} امین خدا در میان خلقش بود، هنگامی که قبض روح شد ما [[اهل بیت]]{{عم}} وارث او شدیم. پس ما امینان خدا در زمینش هستیم، در نزد ما علوم بلایا و اخبار مردم است و ما از اوضاع مردم آگاهی داریم»<ref>[[سید جواد حسینی]]، [[مام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]].</ref>.
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید جواد حسینی]]''' در مقاله خود ''«[[امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
{{پایان جمع شدن}}


«روایات فراوانی داریم که می‌رساند امامان از امور غیبی اطلاعات دارند که در ضمن برخی از آنها بیان شد، در این قسمت فقط به بخشی از یک روایت بسنده می‌کنیم. امام هشتم فرمود: [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} امین خدا در میان خلقش بود، هنگامی که قبض روح شد ما [[اهل بیت]] {{عم}} وارث او شدیم. پس ما امینان خدا در زمینش هستیم، در نزد ما علوم بلایا و اخبار مردم است و ما از اوضاع مردم آگاهی داریم»<ref>[[سید جواد حسینی]]، [[مام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]].</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ١٥. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛
| تصویر = 765454.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مصطفی سلطانی]]]]
| تصویر = 765454.jpg
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلطانی]]''' در کتاب ''«[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ‌دهنده = مصطفی سلطانی
::::::«دلائل نقلی [[علم امام]]:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مصطفی سلطانی]]''' در کتاب ''«[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه]]»'' در این باره گفته است:
:::::#قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ }} <ref> آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟؛ سوره زمر، آیه: ۹.</ref> این آیه دلالت می‌کند که عالم، افضل از جاهل است. از آنجا که افضل بودن در [[امامت]] شرط است، پس این آیه بر اعلم بودن [[امام]] دلالت دارد <ref>المسلک فی اصول الدین، ص۲۰۵.</ref>
:::::#قرآن در سوره بقره آیه۱۲۴ می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }} <ref> و (یاد کن) آنگاه را  که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی  آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد.؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.</ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیر این آیه می‌فرماید: از آیه استفاده می‌شود که [[امام]] باید انسانی صاحب یقین باشد و باطن عالم برای او مکشوف باشد. پس [[امام]] علم حضوری به اعمال عباد و راه‌های سعادت و شقاوت آنها دارد. به این معنا که به حقیقت عمل، علم دارد<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۱.</ref>.
:::::#قرآن در آیه ۴۹ سوره عنبوت می‌فرماید: {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ }} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref> علوم [[ائمه]]{{عم}} نظری  و لدنی است. وقتی خداوند را برگزید و چشمه‌های حکمت را در قلب او قرار داد، علوم را به او [[الهام]] می‌کند<ref>نظریة الامامیة لدی الشیعه الاثنا عشریه، ص۴۶.</ref> بر اساس سخن فوق، امامیان باتوجه به نص بر این باورند که [[ائمه]] از جمله برگزیدگان الهی و بهره‌مندان از حکمت هستند؛ از این رو خداوند علم را به آنها الهام کرده است. روایات نیز مؤید مطالب فوق هستند. در روایتی [[ابی بصیر]] می‌گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که وقتی آیه {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ}} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref> را تلاوت می‌فرمود با دست به سینه خود اشاره می‌کرد؛ یعنی ما کسانی هستیم که به ما علم عطا شده است. و تعبیر دسته‌ای دیگر از روایت این است گه مراد از آیه فقط [[ائمه]]{{عم}} هستند<ref>الکافی، الاصول و اروضه، ج۵، ص۳۲۸ - ۳۲۹.</ref>.
::::::علاوه بر روایت ارائه شده دسته‌ای از روایات به نحو مستقل بر [[علم امام]] دلالت دارد که به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم:
:::::#[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: قسم به خدا  علم اولین و آخرین به من داده شده است. فردی از اصحاب حضرت از او پرسید، آیا شما از [[علم غیب]] بهره‌مندید؟ حضرت فرمود: وای بر تو! ما به آنچه در اصلاب مردان و ارحام زنان است، علم داریم<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
:::::#در روایت دیگر آمده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ما [[اهل بیت]]{{عم}} هستیم. مخازن علم در نزد ماست. علم به کتاب و حکم بین مردم نزد ما می‌باشد<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
:::::#از [[امام سجاد]]{{ع}} سؤال شد: آیا [[ائمه]]{{عم}} به باطن امور علم دارند؟ حضرت فرمود: قسم به خدا ائمه به آنچه انبیا و رسل علم دارند، عالم هستند<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
:::::#در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: ما به آنچه در شب و روز واقع می‌شود علم داریم<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
:::::#[[امام رضا]]{{ع}} در وصف [[ائمه]]{{عم}} می‌فرماید: [[ائمه]] عالم، صبور و صادق و ... هستند<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
::::::خلاصه سخن آنکه آیات و روایات ذکر شده در مجامع روایی دلالت دارند که ائمه هدا از [[علم غیب]] بهره‌مندند»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_%D9%88_%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۷۰ ]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


«دلائل نقلی [[علم امام]]:
# قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ }} <ref> آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟؛ سوره زمر، آیه: ۹.</ref> این آیه دلالت می‌کند که عالم، افضل از جاهل است. از آنجا که افضل بودن در [[امامت]] شرط است، پس این آیه بر اعلم بودن [[امام]] دلالت دارد <ref>المسلک فی اصول الدین، ص۲۰۵.</ref>
# قرآن در سوره بقره آیه۱۲۴ می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }} <ref> و (یاد کن) آنگاه را  که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی  آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد.؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۴.</ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیر این آیه می‌فرماید: از آیه استفاده می‌شود که [[امام]] باید انسانی صاحب یقین باشد و باطن عالم برای او مکشوف باشد. پس [[امام]] علم حضوری به اعمال عباد و راه‌های سعادت و شقاوت آنها دارد. به این معنا که به حقیقت عمل، علم دارد<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۱.</ref>.
# قرآن در آیه ۴۹ سوره عنبوت می‌فرماید: {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ }} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref> علوم [[ائمه]] {{عم}} نظری  و لدنی است. وقتی خداوند را برگزید و چشمه‌های حکمت را در قلب او قرار داد، علوم را به او [[الهام]] می‌کند<ref>نظریة الامامیة لدی الشیعه الاثنا عشریه، ص۴۶.</ref> بر اساس سخن فوق، امامیان باتوجه به نص بر این باورند که [[ائمه]] از جمله برگزیدگان الهی و بهره‌مندان از حکمت هستند؛ از این رو خداوند علم را به آنها الهام کرده است. روایات نیز مؤید مطالب فوق هستند. در روایتی [[ابی بصیر]] می‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که وقتی آیه {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ}} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref> را تلاوت می‌فرمود با دست به سینه خود اشاره می‌کرد؛ یعنی ما کسانی هستیم که به ما علم عطا شده است. و تعبیر دسته‌ای دیگر از روایت این است گه مراد از آیه فقط [[ائمه]] {{عم}} هستند<ref>الکافی، الاصول و اروضه، ج۵، ص۳۲۸ - ۳۲۹.</ref>.
علاوه بر روایت ارائه شده دسته‌ای از روایات به نحو مستقل بر [[علم امام]] دلالت دارد که به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم:
# [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: قسم به خدا  علم اولین و آخرین به من داده شده است. فردی از اصحاب حضرت از او پرسید، آیا شما از [[علم غیب]] بهره‌مندید؟ حضرت فرمود: وای بر تو! ما به آنچه در اصلاب مردان و ارحام زنان است، علم داریم<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
# در روایت دیگر آمده است که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ما [[اهل بیت]] {{عم}} هستیم. مخازن علم در نزد ماست. علم به کتاب و حکم بین مردم نزد ما می‌باشد<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
# از [[امام سجاد]] {{ع}} سؤال شد: آیا [[ائمه]] {{عم}} به باطن امور علم دارند؟ حضرت فرمود: قسم به خدا ائمه به آنچه انبیا و رسل علم دارند، عالم هستند<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
# در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: ما به آنچه در شب و روز واقع می‌شود علم داریم<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
# [[امام رضا]] {{ع}} در وصف [[ائمه]] {{عم}} می‌فرماید: [[ائمه]] عالم، صبور و صادق و ... هستند<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
خلاصه سخن آنکه آیات و روایات ذکر شده در مجامع روایی دلالت دارند که ائمه هدا از [[علم غیب]] بهره‌مندند»<ref>[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۷۰]]</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۵. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٦. حجت الاسلام و المسلمین دیاری بیدگلی، آقای قاسمی و خانم نیری؛
| تصویر = 136859.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی دیاری بیدگلی|دیاری بیدگلی]]]]
| تصویر = 136859.jpg
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی دیاری بیدگلی]]'''، '''آقای [[حسین قاسمی]]''' و '''خانم [[عصمت نیری]]''' در مقاله ''«[[بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی (مقاله)|بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ‌دهنده = محمد تقی دیاری بیدگلی
::::::«این روایات که در حد تواتر است به چند دسته تقسیم می‌شود:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی دیاری بیدگلی]]'''، '''آقای [[حسین قاسمی]]''' و '''خانم [[عصمت نیری]]''' در مقاله ''«[[بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی (مقاله)|بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
:::::#روایاتی که مؤید حکم عقل هستند و تأکید می‌کنند که [[امام]]{{ع}} و حجت بر خلق باید مجهز به [[غیب]] باشد. از باب نمونه، از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده است که فرمود: آیا تو فکر می‌کنی که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟ <ref>محمد بن حسن صفار؛ مبصائر الدرجات؛ ج۱؛ ص ۱۳۲.</ref>. در روایتی دیگر آن حضرت می‌فرمایند: خداوند حکیم‌تر، کریم‌تر، والاتر و آگاه‌تر از این است که حجتی برای بندگان خود قرار دهد سپس چیزی از امور آنها را از وی مخفی دارد<ref>علامه مجلسی؛ بحار الانوار؛ ج۲۶، ص ۱۳۷.</ref>.
:::::#روایاتی که خبر غیبی از آینده می‌دهد. برای نمونه، در خطبه ۵۹ عاقبت جنگ نهروان پیش‌بینی می‌کند قتلگاه آنها این سو در کنار نهر است، به خدا سوگند از تمام آنها ارتش خوارج حتّی ده نفر جان سالم به در نمی‌برد و از شما ده نفر کشته نخواهد شد! و در خطبه ۶۰ درباره سرنوشت خوارج خبر می‌دهد. هنگامی که به [[امام علی]]{{ع}} عرض کردند: خوارج تار و مار شدند، فرمود: نه! به خدا سوگند آنها نطفه‌هایی در صلب مردان و رحم مادران‌اند، هر گاه شاخی از آنها سر بر آورد قطع می‌شود، تا اینکه آخرین آنها دزدان و راهزنان خواهند بود! در اینجا به سرکوبی خوارج در حکومت‌های مختلف و نیز پایان کار آنها اشاره فرموده است؛ و به گفته ابن ابی الحدید: این مسئله عیناً واقع شد. زیرا دعوت خوارج مضمحل گردید و مردان فعّال آنها از بین رفتند، و سرانجام اخلاف آنها دزدانی شدند متظاهر به فسق و فساد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه؛ ج۵، ص ۷۶؛  مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۴۱.</ref>.
:::::#[[علامه امینی]] روایاتی از اهل سنت نقل می‌کند که در آن به طور ضمنی [[علم غیب]] غیر خدا را پذیرفته‌اند. این روایات سه نوع [[علم غیب]] را ثابت می‌کنند: یک: [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}}؛ دو: [[علم غیب]] خلفا؛ سه: [[علم غیب]] علما و بزرگان، برای نمونه، مسلم در صحیح خود از [[حذیفة بن یمان]] نقل می‌کند که: به خدا سوگند! من از همه مردم آگاه‌ترم به هر فتنه‌ای که از امروز تا قیامت واقع می‌شود<ref>امینی، الغدیر: ج5؛ ص 92.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%88%DB%8C_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


«این روایات که در حد تواتر است به چند دسته تقسیم می‌شود:
# روایاتی که مؤید حکم عقل هستند و تأکید می‌کنند که [[امام]] {{ع}} و حجت بر خلق باید مجهز به [[غیب]] باشد. از باب نمونه، از [[امام صادق]] {{ع}} روایت شده است که فرمود: آیا تو فکر می‌کنی که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟ <ref>محمد بن حسن صفار؛ مبصائر الدرجات؛ ج۱؛ ص ۱۳۲.</ref>. در روایتی دیگر آن حضرت می‌فرمایند: خداوند حکیم‌تر، کریم‌تر، والاتر و آگاه‌تر از این است که حجتی برای بندگان خود قرار دهد سپس چیزی از امور آنها را از وی مخفی دارد<ref>علامه مجلسی؛ بحار الانوار؛ ج۲۶، ص ۱۳۷.</ref>.
# روایاتی که خبر غیبی از آینده می‌دهد. برای نمونه، در خطبه ۵۹ عاقبت جنگ نهروان پیش‌بینی می‌کند قتلگاه آنها این سو در کنار نهر است، به خدا سوگند از تمام آنها ارتش خوارج حتّی ده نفر جان سالم به در نمی‌برد و از شما ده نفر کشته نخواهد شد! و در خطبه ۶۰ درباره سرنوشت خوارج خبر می‌دهد. هنگامی که به [[امام علی]] {{ع}} عرض کردند: خوارج تار و مار شدند، فرمود: نه! به خدا سوگند آنها نطفه‌هایی در صلب مردان و رحم مادران‌اند، هر گاه شاخی از آنها سر بر آورد قطع می‌شود، تا اینکه آخرین آنها دزدان و راهزنان خواهند بود! در اینجا به سرکوبی خوارج در حکومت‌های مختلف و نیز پایان کار آنها اشاره فرموده است؛ و به گفته ابن ابی الحدید: این مسئله عیناً واقع شد. زیرا دعوت خوارج مضمحل گردید و مردان فعّال آنها از بین رفتند، و سرانجام اخلاف آنها دزدانی شدند متظاهر به فسق و فساد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه؛ ج۵، ص ۷۶؛  مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۴۱.</ref>.
# [[علامه امینی]] روایاتی از اهل سنت نقل می‌کند که در آن به طور ضمنی [[علم غیب]] غیر خدا را پذیرفته‌اند. این روایات سه نوع [[علم غیب]] را ثابت می‌کنند: یک: [[علم غیب]] [[پیامبر]] {{صل}}؛ دو: [[علم غیب]] خلفا؛ سه: [[علم غیب]] علما و بزرگان، برای نمونه، مسلم در صحیح خود از [[حذیفة بن یمان]] نقل می‌کند که: به خدا سوگند! من از همه مردم آگاه‌ترم به هر فتنه‌ای که از امروز تا قیامت واقع می‌شود<ref>امینی، الغدیر: ج5؛ ص 92.</ref>»<ref>[[بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی (مقاله)|بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]]</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۶. حجت الاسلام و المسلمین  بهدار؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٧. حجت الاسلام و المسلمین  بهدار؛
| تصویر = 11169.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد رضا بهدار|بهدار]]]]
| تصویر = 11169.jpg
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا بهدار]]''' در مقاله ''«[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ‌دهنده = محمد رضا بهدار
::::::«'''ادله نقلی و روایی''': بر کسی پوشیده نیست که در مقام تحقیق و داوری درباره حقیقت و گستره علم [[امامان]]{{عم}}، پس از آیات الهی، یکی از بهترین منابع، سخنان حکیمانه خود [[معصومان]]{{عم}} است.  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا بهدار]]''' در مقاله ''«[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::درباره گستره [[علم امام]]{{ع}}، فقط به ابوابی در این مورد که خود متضمن روایات فراوانی‌اند، اشاره می‌شود:
 
:::::#[[ائمه اطهار]]{{عم}}، وارثان علم آدم و علوم جمیع انبیای‌اند<ref>فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۱۱۴.</ref>.
«'''ادله نقلی و روایی''': بر کسی پوشیده نیست که در مقام تحقیق و داوری درباره حقیقت و گستره علم [[امامان]] {{عم}}، پس از آیات الهی، یکی از بهترین منابع، سخنان حکیمانه خود [[معصومان]] {{عم}} است.
:::::#[[امامان]]، نگهبانان و خزینه داران علم خدا در آسمان و زمین‌اند<ref>مجلسی بحار الانوار،ج۲۶، ص۱۰۵.</ref>.
 
:::::#خداوند به آنان ملکوت آسمان و زمین را نشان می‌دهد، چنانکه [[حضرت ابراهیم]]، ملکوت و مافوق عرش و پایین آن را مشاهده کرد<ref>فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۱۰۶.</ref>.
درباره گستره [[علم امام]] {{ع}}، فقط به ابوابی در این مورد که خود متضمن روایات فراوانی‌اند، اشاره می‌شود:
:::::#آنها معدن علم خداوند، موضع ودایع رسالت، درخت [[نبوت]] و محل رفت و آمد فرشتگانند<ref>فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۵۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۱.</ref>.
:::::#این بزرگواران زمان فرا رسیدن مرگ و رویدادهای ناخوشآیند "علم منایا و بلایا" را می‌دانند و به اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری بین آنها آگاهی دارند<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶.</ref>.
:::::#[[ائمه اطهار]]{{عم}} به حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده و پیش آمدها و اتفاقاتی که در آینده تا روز قیامت به وقوع می‌پیوندد، آگاهی دارند {{عربی|« عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَة»}}؛ حتی به آنچه در آسمان و زمین است و به آنچه در بهشت و جهنم است، علم دارند<ref>کلینی، ج2، ص 127 - 129؛ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص ۱۶۰.</ref>.
:::::#به ایشان [[علم الکتاب]] و تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است<ref>حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات،ج۲۷، ص۱۸۱.</ref> با توجه به این ابوابِ روایی و امثال آن که هر کدام متضمن دهها روایت‌اند، پذیرفتن حتی یکی از آنها برای ما کافی است که تردیدی در گستره علم امامان نداشته باشیم و آگاهیِ سرشار آنها را از نهان و آشکار وقایع عالم، بپذیریم و اعتراف کنیم»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


# [[ائمه اطهار]] {{عم}}، وارثان علم آدم و علوم جمیع انبیای‌اند<ref>فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۱۱۴.</ref>.
# [[امامان]]، نگهبانان و خزینه داران علم خدا در آسمان و زمین‌اند<ref>مجلسی بحار الانوار،ج۲۶، ص۱۰۵.</ref>.
# خداوند به آنان ملکوت آسمان و زمین را نشان می‌دهد، چنانکه [[حضرت ابراهیم]]، ملکوت و مافوق عرش و پایین آن را مشاهده کرد<ref>فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۱۰۶.</ref>.
# آنها معدن علم خداوند، موضع ودایع رسالت، درخت [[نبوت]] و محل رفت و آمد فرشتگانند<ref>فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۲، ص ۵۶؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۱.</ref>.
# این بزرگواران زمان فرا رسیدن مرگ و رویدادهای ناخوشآیند "علم منایا و بلایا" را می‌دانند و به اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری بین آنها آگاهی دارند<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶.</ref>.
# [[ائمه اطهار]] {{عم}} به حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده و پیش آمدها و اتفاقاتی که در آینده تا روز قیامت به وقوع می‌پیوندد، آگاهی دارند {{عربی|«عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَة»}}؛ حتی به آنچه در آسمان و زمین است و به آنچه در بهشت و جهنم است، علم دارند<ref>کلینی، ج2، ص 127 - 129؛ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص ۱۶۰.</ref>.
# به ایشان [[علم الکتاب]] و تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است<ref>حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات،ج۲۷، ص۱۸۱.</ref> با توجه به این ابوابِ روایی و امثال آن که هر کدام متضمن دهها روایت‌اند، پذیرفتن حتی یکی از آنها برای ما کافی است که تردیدی در گستره علم امامان نداشته باشیم و آگاهیِ سرشار آنها را از نهان و آشکار وقایع عالم، بپذیریم و اعتراف کنیم»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۵.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۷. آقای دکتر محمدی فام (پژوهشگر دانشگاه ادیان و مذاهب قم)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٨. آقای دکتر محمدی فام (پژوهشگر دانشگاه ادیان و مذاهب قم)؛
| تصویر = 11782.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[حسین محمدی فام|محمدی فام]]]]
| تصویر = 11782.jpg
::::::آقای دکتر '''[[حسین محمدی فام]]''' در ''«[http://rozatoshohada.ir/index.php/hemase/tag/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87%2085 جلسه هشتاد و پنجم سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ‌دهنده = حسین محمدی فام
::::::«روایاتی که موید [[علم غیب]] برای [[امام]]{{ع}} هستند؛[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: اگر من در میان داستان [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[حضرت خضر]]{{ع}}  بودم حتما به اطلاع آنان می‌رساندم که از آن دو آگاه‌ترم و چیزهایی را به آن دو می‌گفتم که در دستشان نیست زیرا به حضرت موسی و خضر تنها وقایع گذشته عطا شده بود و دانش اموری که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد به آن دو داده نشده در حالی که دانش وقایع گذشته و رخدادهایی که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد همگی به [[پیامبر خدا|رسول خدا]]{{صل}} داده شده است و ما نیز آن را از رسول خدا قطعا به ارث برده‌ایم. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: بخدا سوگند ما آنچه در آسمان‌ها و زمین اتفاق می‌افتد و به وقایع بهشت و جهنم و به رخدادهای میان آنها آگاهیم. در ادامه حماد می‌گوید من منقلب شدم و گریستم حضرت سه بار به من فرمود: تمام این علوم از قرآن هستند. علمایی که معتقدند، امام به تمامی علوم از ابتدا تا روز قیامت واقف است؛ به این روایت و امثال این روایت استشهاد می‌کنند»<ref>[http://rozatoshohada.ir/index.php/hemase/tag/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87%2085 وبگاه حسینه مجازی روضه الشهداء]</ref>.
| پاسخ = آقای دکتر '''[[حسین محمدی فام]]''' در ''«[http://rozatoshohada.ir/index.php/hemase/tag/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87%2085 جلسه هشتاد و پنجم سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه]»'' در این‌باره گفته‌ است:
{{پایان جمع شدن}}


«روایاتی که موید [[علم غیب]] برای [[امام]] {{ع}} هستند؛[[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: اگر من در میان داستان [[حضرت موسی]] {{ع}} و [[حضرت خضر]] {{ع}}  بودم حتما به اطلاع آنان می‌رساندم که از آن دو آگاه‌ترم و چیزهایی را به آن دو می‌گفتم که در دستشان نیست زیرا به حضرت موسی و خضر تنها وقایع گذشته عطا شده بود و دانش اموری که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد به آن دو داده نشده در حالی که دانش وقایع گذشته و رخدادهایی که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد همگی به [[پیامبر خدا|رسول خدا]] {{صل}} داده شده است و ما نیز آن را از رسول خدا قطعا به ارث برده‌ایم. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: بخدا سوگند ما آنچه در آسمان‌ها و زمین اتفاق می‌افتد و به وقایع بهشت و جهنم و به رخدادهای میان آنها آگاهیم. در ادامه حماد می‌گوید من منقلب شدم و گریستم حضرت سه بار به من فرمود: تمام این علوم از قرآن هستند. علمایی که معتقدند، امام به تمامی علوم از ابتدا تا روز قیامت واقف است؛ به این روایت و امثال این روایت استشهاد می‌کنند»<ref>[http://rozatoshohada.ir/index.php/hemase/tag/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87%2085 وبگاه حسینه مجازی روضه الشهداء]</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۸. آقای دکتر معارف (هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٩. آقای دکتر معارف (هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران)؛
| تصویر = 11118.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[مجید معارف]]]]
| تصویر = 11118.jpg
آقای دکتر '''[[مجید معارف|معارف]]''' و دیگر نویسندگان مقاله ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ‌دهنده = مجید معارف
::::::«سه نوع دلیل نقلی در اثبات [[علم غیب]] جانشینان [[پیامبر خاتم]]{{صل}} وجود دارد. اول، نقل‌هایی در تصریح اصحاب بر تعلیم [[رسول خدا]]{{صل}} به [[حضرت علی]]{{ع}}. دوم، روایاتی مبنی بر تصریح [[ائمه اطهار]]{{عم}} بر علمِ تعلیمی خویش و سوم، نقل‌هایی در تحقق پیشگویی‌های اولین جانشین [[پیامبر اکرم]]{{صل}}.
| پاسخ = آقای دکتر '''[[مجید معارف|معارف]]''' و دیگر نویسندگان ''«[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
:::::#'''تصریح اصحاب بر تعلیم [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امام علی]]{{ع}}:''' روایات بسیاری از تعلیم [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به اولین جانشین برحقش، [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، حکایت دارد، نظیر: [[بریده]] از [[پیامبر]]{{صل}} نقل کرد که فرمود: ای علی! خداوند به من دستور داده که تو را به خود نزدیک کنم، علوم خویش را بیاموزم تا آنها را نگهداری نمایی. پس این آیه نازل شد: {{متن قرآن|بوَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ }} <ref> گوش‌های نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.</ref><ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۹، ص ۳۶.</ref>. [[یحیی بن سالم]] از [[امام صادق]]{{ع}} روایت می‌کند که آن حضرت فرمود: همگامی که آیه {{متن قرآن|بوَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ }} <ref> گوش‌های نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.</ref> نازل شد، [[رسول اکرم]]{{صلج} فرمود: آن گوش، گوش تو است، ای علی!<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۴۲۳.</ref>. [[ابن عباس]] از [[پیامبر]]{{صل}} روایت کرده که آن حضرت فرمود: هنگامی که به معراج رفتم و با پروردگارم سخن گفتم، چیزی نیاموختم جز آنکه به [[علی]]{{ع}} تعلیم دادم. پس او درب شهر علم من است. ای علی! صلح با تو صلح با من و جنگ با تو جنگ با من است. پس از من، تو پرچم میان من و امتم هستی<ref>ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب الامام الابرار، ص۲۸۱.</ref>. [[أصبغ بن نباته]] از [[حضرت علی]]{{ع}} شنید که فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} هزار در از درهای علم به حلال و حرام و گذشته و آینده تا روز قیامت را بر من گشود که از هر دری هزار در باز می‌شود، چنان که از مرگ ها و پیشامدها و طریق قضاوت باخبرم. <ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۳۲۵؛ صدوق، الامالی، ص۴۲۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۶ و ۱۲۷.</ref>. و بالاخره علم و دانش [[علی]]{{ع}} به مرتبه‌ای رسید که [[پیامبر خدا]]{{صل}} مقام او را ستود و بدان گواهی داد: علم و دانش گوارایت باد ای ابوالحسن، علم را همچون آب نوشیدی! <ref>ابن سلیمان کوفی،  المناقب الامام أمیر علی بن ابی طالب، ج۲، ص۵۷۳.</ref>.
:::::#'''تصریح [[ائمه اطهار]]{{عم}} بر دریافت علم از [[پیامبر]]{{صل}}:''' [[امامان]]{{عم}}  بارها بر این مطلب تصریح نمودند که علوم خویش را از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} اخذ کرده‌اند. ایشان هیچگاه اجازه نمی‌دادند مردم و یارانشان، جایگاهی بیش از حقیقت، برای آنها قائل شوند. چنان که وقتی فردی با شنیدن خبرهای [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} از آینده، نسبت [[علم غیب]] به آن [[حضرت]]{{ع}} داد، ایشان فرمود: اینها [[علم غیب]] نیست؛ بلکه یادگیری از صاحب علم است. همانا [[علم غیب]]، دانستن زمان قیامت و آنچه خداوند در آیه ۳۴ لقمان برشمرده، می‌باشد. علمی که خدا به پیامبرش تعلیم داد، او به من آموخت و برایم دعا فرمود که سینه‌ام آن را حفظ کند و جوارحم آن را در بر گیرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} به [[یحیی بن عبدالله بن حسن]] درباره پندارهای مردم راجع به [[علم غیب]] [[امام]] فرمود: سبحان الله! دستت را روی سرم قرار بده. قسم به خدا که همه موهای سر و بدنم راست شده است. سوگند به خداوند که من جز ارثی از [[رسول خدا]]{{صل}} هیچ ندارم <ref>مفید، الامالی، ص۲۳.</ref>.
:::::#'''تحقق پیشگویی‌های [[ائمه اطهار]]{{عم}} از آینده:''' مستندات روایی حکایت از [[علم غیب]] جانشینان آخرین [[پیامبر خدا]]{{صل}} دارد. نمونه آن در مورد نخستین جانشین ایشان، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} بسیار است؛ نظیر بیان جزئیات آغاز آفرینش<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱ و ۹۱.</ref>، شکست سپاهیان خویش در جنگ<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۲۳.</ref>، فرا رسیدن فتنه‌هایی همچون زمان بعثت [[پیامبر]]{{صل}}<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۶.</ref>، انقراض بنی امیه<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۸۷، ۹۳، ۱۰۵.</ref>، حمله صاحب زنج و ترکان مغول به بصره<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۲۸.</ref>، ظهور منجی عالم از فرزندان خویش<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۳۸، ۱۰۵، ۱۸۲.</ref>. مواردی از اخبار غیبی سایر [[ائمه]]{{عم}} بدین ترتیب‌اند: [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} از شهادت و مسمومیت خویش به دست همسر خود خبر داد و به [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: سی هزار تن از مردمی که ادعا می‌کنند از امت اسلامند، برای کشتن تو و اسیر کردن فرزندان و خانواده‌ات، همدست می‌شوند<ref>صدوق، الامالی:۱۷۷.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} به فرزندش [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: پس از من، برادرت عبدالله ادعای [[امامت]] می‌کند و مردم را به سوی خود دعوت می کند اما عمر او کوتاه است. و چنان شد که آن [[حضرت]]{{ع}} فرموده بود<ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص ۷۳.</ref>. [[سلیمان بن حفص]] از یاران [[امام هفتم]] نقل کرد که بر [[حضرت کاظم]]{{ع}} وارد شد و قصد داشت درباره [[امام]] بعد بپرسد. پیش از سخن گفتن، آن [[حضرت]]{{ع}} فرمود: ای سلیمان! پس از من فرزندم علی، وصی و جانشین من و حجت خدا بر مردم است. <ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص۵۰۸.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87_%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6_%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) [[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]، ص۴۱.]</ref>
{{پایان جمع شدن}}


«سه نوع [[دلیل نقلی]] در [[اثبات علم غیب]] [[جانشینان پیامبر خاتم]] {{صل}} وجود دارد. اول، نقل‌هایی در تصریح [[اصحاب]] بر [[تعلیم]] [[رسول خدا]] {{صل}} به [[حضرت علی]] {{ع}}. دوم، روایاتی مبنی بر تصریح [[ائمه اطهار]] {{عم}} بر علمِ تعلیمی خویش و سوم، نقل‌هایی در تحقق پیشگویی‌های اولین [[جانشین پیامبر اکرم]] {{صل}}.
# '''تصریح اصحاب بر تعلیم [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[امام علی]] {{ع}}:''' [[روایات]] بسیاری از تعلیم [[پیامبر اسلام]] {{صل}} به اولین [[جانشین]] برحقش، [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، حکایت دارد، نظیر: [[بریده]] از [[پیامبر]] {{صل}} نقل کرد که فرمود: ای علی! [[خداوند]] به من دستور داده که تو را به خود نزدیک کنم، [[علوم]] خویش را بیاموزم تا آنها را نگهداری نمایی. پس این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|بوَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ }} <ref> گوش‌های نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.</ref><ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۹، ص۳۶.</ref>. [[یحیی]] بن سالم از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند که آن [[حضرت]] فرمود: همگامی که آیه {{متن قرآن|بوَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ }} <ref> گوش‌های نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره حاقه، آیه: ۱۲.</ref> نازل شد، [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: آن گوش، گوش تو است، ای علی!<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۴۲۳.</ref>. [[ابن عباس]] از پیامبر {{صل}} روایت کرده که آن حضرت فرمود: هنگامی که به [[معراج]] رفتم و با پروردگارم سخن گفتم، چیزی نیاموختم جز آنکه به علی {{ع}} [[تعلیم]] دادم. پس او درب [[شهر علم]] من است. ای علی! [[صلح]] با تو صلح با من و [[جنگ]] با تو جنگ با من است. پس از من، تو [[پرچم]] میان من و امتم هستی<ref>ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب الامام الابرار، ص۲۸۱.</ref>. [[أصبغ بن نباته]] از حضرت علی {{ع}} شنید که فرمود: رسول خدا {{صل}} هزار در از درهای [[علم به حلال و حرام]] و گذشته و [[آینده]] تا [[روز قیامت]] را بر من گشود که از هر دری هزار در باز می‌شود، چنان که از [[مرگ‌ها]] و پیشامدها و طریق [[قضاوت]] باخبرم. <ref>صفار، بصائر الدرجات، ص۳۲۵؛ صدوق، الامالی، ص۴۲۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۶ و ۱۲۷.</ref>. و بالاخره [[علم]] و [[دانش علی]] {{ع}} به مرتبه‌ای رسید که [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[مقام]] او را ستود و بدان [[گواهی]] داد: علم و [[دانش]] گوارایت باد ای [[ابوالحسن]]، علم را همچون آب نوشیدی! <ref>ابن سلیمان کوفی، المناقب الامام أمیر علی بن ابی طالب، ج۲، ص۵۷۳.</ref>.
# '''تصریح [[ائمه اطهار]] {{عم}} بر دریافت علم از [[پیامبر]] {{صل}}:''' [[امامان]] {{عم}} بارها بر این مطلب تصریح نمودند که [[علوم]] خویش را از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} اخذ کرده‌اند. ایشان هیچگاه اجازه نمی‌دادند [[مردم]] و یارانشان، جایگاهی بیش از [[حقیقت]]، برای آنها قائل شوند. چنان که وقتی فردی با شنیدن خبرهای [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} از [[آینده]]، نسبت [[علم غیب]] به آن [[حضرت]] {{ع}} داد، ایشان فرمود: اینها علم غیب نیست؛ بلکه [[یادگیری]] از صاحب علم است. همانا علم غیب، دانستن [[زمان]] [[قیامت]] و آنچه [[خداوند]] در [[آیه]] ۳۴ [[لقمان]] برشمرده، می‌باشد. [[علمی]] که [[خدا]] به پیامبرش [[تعلیم]] داد، او به من آموخت و برایم [[دعا]] فرمود که سینه‌ام آن را [[حفظ]] کند و جوارحم آن را در بر گیرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref>. [[امام کاظم]] {{ع}} به [[یحیی بن عبدالله]] بن حسن درباره پندارهای مردم راجع به [[علم غیب امام]] فرمود: سبحان [[الله]]! دستت را روی سرم قرار بده. [[قسم به خدا]] که همه موهای سر و بدنم راست شده است. [[سوگند]] به خداوند که من جز ارثی از [[رسول خدا]] {{صل}} هیچ ندارم <ref>مفید، الامالی، ص۲۳.</ref>.
# '''تحقق پیشگویی‌های ائمه اطهار {{عم}} از آینده:''' مستندات [[روایی]] حکایت از علم غیب [[جانشینان]] [[آخرین پیامبر خدا]] {{صل}} دارد. نمونه آن در مورد نخستین [[جانشین]] ایشان، امیرمؤمنان علی {{ع}} بسیار است؛ نظیر بیان جزئیات [[آغاز آفرینش]]<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱ و ۹۱.</ref>، [[شکست]] [[سپاهیان]] خویش در [[جنگ]]<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۲۳.</ref>، فرا رسیدن فتنه‌هایی همچون زمان [[بعثت پیامبر]] {{صل}}<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۶.</ref>، [[انقراض]] [[بنی امیه]]<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۸۷، ۹۳، ۱۰۵.</ref>، [[حمله]] [[صاحب زنج]] و [[ترکان]] [[مغول]] به [[بصره]]<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۲۸.</ref>، [[ظهور منجی]] عالم از [[فرزندان]] خویش<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۳۸، ۱۰۵، ۱۸۲.</ref>. مواردی از [[اخبار غیبی]] سایر [[ائمه]] {{عم}} بدین ترتیب‌اند: [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} از [[شهادت]] و مسمومیت خویش به دست [[همسر]] خود خبر داد و به [[امام حسین]] {{ع}} فرمود: سی هزار تن از مردمی که ادعا می‌کنند از [[امت]] اسلامند، برای کشتن تو و [[اسیر]] کردن فرزندان و خانواده‌ات، همدست می‌شوند<ref>صدوق، الامالی:۱۷۷.</ref>. [[امام سجاد]] {{ع}} به فرزندش [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: پس از من، برادرت عبدالله [[ادعای امامت]] می‌کند و [[مردم]] را به سوی خود [[دعوت]] می‌‌کند اما [[عمر]] او کوتاه است. و چنان شد که آن [[حضرت]] {{ع}} فرموده بود<ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص۷۳.</ref>. [[سلیمان]] بن حفص از [[یاران امام]] هفتم نقل کرد که بر [[حضرت کاظم]] {{ع}} وارد شد و قصد داشت درباره [[امام]] بعد بپرسد. پیش از [[سخن گفتن]]، آن حضرت {{ع}} فرمود: ای [[سلیمان]]! پس از من فرزندم علی، [[وصی]] و [[جانشین]] من و [[حجت خدا]] بر مردم است.<ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص۵۰۸.</ref>»<ref>[[%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87_%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6_%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87)|[[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]، ص۴۱.]</ref>
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۹. آقای شیخ‌زاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٢٠. آقای شیخ‌زاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| تصویر = 11818.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده]]]]
| تصویر = 11818.jpg
::::::آقای '''[[قاسم علی شیخ‌زاده]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته‌ است:
| پاسخ‌دهنده = قاسم علی شیخ‌زاده
::::::«باید گفت عمده‌ترین دلیل [[علم غیب]] معصومین روایات است که به‌صورت زیر تقسیم می‌نمائیم.
| پاسخ = آقای '''[[قاسم علی شیخ‌زاده]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته‌ است:
:::::#روایاتی که به‌صورت تفسیر روائی قرآن است.
:::::#به صورت مستقل است نه روایات تفسیری .
:::::#واژه غیب در آنها به کار رفته.
:::::#واژه غیب ندارد اما مطابق تعریف [[علم غیب]] است یعنی تعریف [[علم غیب]] شامل آن می‌گردد مانند روایاتی که می‌گویند [[ائمه]] دانش "ماکان و مایکون" دارند که واژه غیب در آن وجود ندارد اما تعریفی که در گذشته از [[علم غیب]] نمودیم شامل آن می‌گردد.
:::::#دلالت این اخبار بر [[علم غیب]] یا مطابقی یا تضمنی یا التزامی است.
:::::#این روایات یا خبر واحد است یا متواتر است که هر چند بسیاری از دانشمندان شیعه خبر واحد را در مسائل اعتقادی حجت نمی دانند ولی هستند در میان آنان کسانیکه در مسائل اعتقادی نیز حجت می‌دانند تحت شرائطی زیرا دلیل حجیت خبر واحد سیره عقلا واخبار متواتر معنوی است و عقلا همانطور که در امور عملی و فرعی به خبر ثقه عمل می‌کنند در امور اعتقادی نیز چنین می‌‌کنند.
::::::روایاتی که می‌گویند امامی که از سرنوشت خویش بی‌خبر باشد و نداند برسرش چه می‌آید حجت خدا بر خلق نیست دو دلیل فوق آگاهی تمام معصومین را بر سرنوشت خویش بیان می‌کرد و از این به بعد به دلائلی اشاره می‌شود که آگاهی هر یک از معصومین را به گونه خصوصی به سرنوشت خویش بیان می‌کند.
:::::#[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: نزدیک است که خوانده شوم و دعوت حق را اجابت کنم. توجه به یک نکته مهم: [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در میان معصومین بیشترین آمار اخبار غیبی را به خود اختصاص داده اند که در کتاب احادیث الغیبه۴۲۵ حدیث و اخبار غیبی از آنحضرت ثبت شده در حالی که از [[علی]]{{ع}} ۱۲۳ گزارش غیبی ثبت شده بنابراین اگر در این نوشتار گزارشات غیبی [[رسول خدا]]{{صل}} کمتر است بدلیل آنست که در مورد آن حضرت بین مسلمین راجع به [[علم غیب]] او و...بحثی نیست بلکه مسلّم است از باب آفتاب آمد دلیل آفتاب است.
:::::#خبر دادن از شهادت [[فاطمه زهرا]]: دختر گرامی [[پیامبر اسلام]]{{صل}} فرمود پدرم خبر داد به من که من اولین کسی هستم که به او ملحق می‌شوم لذا خوشحال شدم.
:::::#خبردادن از شهادت [[امیر المؤمنین]]: [[علی]]{{ع}} به معاویه فرمود:ای معاویه [[رسول خدا]]{{صل}} به من خبر داد که امت او بزودی محاسنم را از خون سرم رنگین می‌کنند و من شهید می‌شوم و تو بعد از من بر امت اسلام حاکم شده و فرزندم [[حسن]] را به‌وسیله سم می‌کشی...
:::::#گزارش [[امام حسن]]{{ع}}از شهادت خویش: آن حضرت فرمود من به‌وسیله سم و زهر از دنیا می‌روم همانطوری [[رسول خدا]]{{صل}} چنین شد پرسیدند چه کسی این کار را با تو می کند فرمود همسرم جعده دختر [[اشعث بن قیس]] به‌دستور معاویه.
:::::#[[امام باقر]]{{ع}} فرمود:از عمر من بیش از پنج سال باقی نمانده است و همیطور شد.
:::::#[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[زید بن علی]] عموی آنحضرت دروغ می‌گوید او قائم این امت نبوده اگر خروج کند کشته خواهد شد.
:::::#گزارش [[امام هفتم]]({{ع}} از شهادت [[امام رضا]]{{ع}} با زهر و دفن او در کنار هارون در طوس.
:::::#[[امام رضا]]{{ع}} در مدینه اهل و عیالش را جمع نموده دستور داد برایش بگریند تابشنود زیرا او دیگر بر نمی‌گردد.
:::::#[[امام جواد]]{{ع}} فرمود: من امشب از دنیا می‌روم.
:::::#[[امام هادی]]{{ع}} فرمود: پدرم همین الآن از دنیا رفت.
:::::#[[حجاج عبدی]]، به امام یازدهم نامه نوشت که دعا کند تا فرزندش شفا یابد امام در جوابش نگاشتند خداوند پسرت را رحمت کند که با ایمان بود آن شخص می‌گوید برایم بعداً معلوم شد که در همان روزی که حضرت نامه نوشته بودند فرزندم از دنیا رفته بوده»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۱۳۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


«باید گفت عمده‌ترین دلیل [[علم غیب]] معصومین روایات است که به‌صورت زیر تقسیم می‌نمائیم.
# روایاتی که به‌صورت تفسیر روائی قرآن است.
# به صورت مستقل است نه روایات تفسیری .
# واژه غیب در آنها به کار رفته.
# واژه غیب ندارد اما مطابق تعریف [[علم غیب]] است یعنی تعریف [[علم غیب]] شامل آن می‌گردد مانند روایاتی که می‌گویند [[ائمه]] دانش "ماکان و مایکون" دارند که واژه غیب در آن وجود ندارد اما تعریفی که در گذشته از [[علم غیب]] نمودیم شامل آن می‌گردد.
# دلالت این اخبار بر [[علم غیب]] یا مطابقی یا تضمنی یا التزامی است.
# این روایات یا خبر واحد است یا متواتر است که هر چند بسیاری از دانشمندان شیعه خبر واحد را در مسائل اعتقادی حجت نمی دانند ولی هستند در میان آنان کسانیکه در مسائل اعتقادی نیز حجت می‌دانند تحت شرائطی زیرا دلیل حجیت خبر واحد سیره عقلا واخبار متواتر معنوی است و عقلا همانطور که در امور عملی و فرعی به خبر ثقه عمل می‌کنند در امور اعتقادی نیز چنین می‌‌کنند.
روایاتی که می‌گویند امامی که از سرنوشت خویش بی‌خبر باشد و نداند برسرش چه می‌آید حجت خدا بر خلق نیست دو دلیل فوق آگاهی تمام معصومین را بر سرنوشت خویش بیان می‌کرد و از این به بعد به دلائلی اشاره می‌شود که آگاهی هر یک از معصومین را به گونه خصوصی به سرنوشت خویش بیان می‌کند.
# [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: نزدیک است که خوانده شوم و دعوت حق را اجابت کنم. توجه به یک نکته مهم: [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} در میان معصومین بیشترین آمار اخبار غیبی را به خود اختصاص داده اند که در کتاب احادیث الغیبه۴۲۵ حدیث و اخبار غیبی از آنحضرت ثبت شده در حالی که از [[علی]] {{ع}} ۱۲۳ گزارش غیبی ثبت شده بنابراین اگر در این نوشتار گزارشات غیبی [[رسول خدا]] {{صل}} کمتر است بدلیل آنست که در مورد آن حضرت بین مسلمین راجع به [[علم غیب]] او و...بحثی نیست بلکه مسلّم است از باب آفتاب آمد دلیل آفتاب است.
# خبر دادن از شهادت [[فاطمه زهرا]]: دختر گرامی [[پیامبر اسلام]] {{صل}} فرمود پدرم خبر داد به من که من اولین کسی هستم که به او ملحق می‌شوم لذا خوشحال شدم.
# خبردادن از شهادت [[امیر المؤمنین]]: [[علی]] {{ع}} به معاویه فرمود:ای معاویه [[رسول خدا]] {{صل}} به من خبر داد که امت او بزودی محاسنم را از خون سرم رنگین می‌کنند و من شهید می‌شوم و تو بعد از من بر امت اسلام حاکم شده و فرزندم [[حسن]] را به‌وسیله سم می‌کشی...
# گزارش [[امام حسن]] {{ع}}از شهادت خویش: آن حضرت فرمود من به‌وسیله سم و زهر از دنیا می‌روم همانطوری [[رسول خدا]] {{صل}} چنین شد پرسیدند چه کسی این کار را با تو می کند فرمود همسرم جعده دختر [[اشعث بن قیس]] به‌دستور معاویه.
# [[امام باقر]] {{ع}} فرمود:از عمر من بیش از پنج سال باقی نمانده است و همیطور شد.
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: [[زید بن علی]] عموی آنحضرت دروغ می‌گوید او قائم این امت نبوده اگر خروج کند کشته خواهد شد.
# گزارش [[امام هفتم]]({{ع}} از شهادت [[امام رضا]] {{ع}} با زهر و دفن او در کنار هارون در طوس.
# [[امام رضا]] {{ع}} در مدینه اهل و عیالش را جمع نموده دستور داد برایش بگریند تابشنود زیرا او دیگر بر نمی‌گردد.
# [[امام جواد]] {{ع}} فرمود: من امشب از دنیا می‌روم.
# [[امام هادی]] {{ع}} فرمود: پدرم همین الآن از دنیا رفت.
# [[حجاج عبدی]]، به امام یازدهم نامه نوشت که دعا کند تا فرزندش شفا یابد امام در جوابش نگاشتند خداوند پسرت را رحمت کند که با ایمان بود آن شخص می‌گوید برایم بعداً معلوم شد که در همان روزی که حضرت نامه نوشته بودند فرزندم از دنیا رفته بوده»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۱۳۸.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۰. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲١. آقای رضوانی؛
| تصویر = 15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]] (پدیدآورنده)]]
| تصویر = 15207.jpg
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی
::::::«'''الف) از طریق [[اهل بیت]]''' {{عم}}:
|پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#[[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "در وجود [[علی]]{{ع}} سنت هزار [[پیامبر]]{{صل}} است. آن‏گاه فرمود: علمی که بر آدم نازل گشت بالا نرفت، علم هیچ‏کسی با مرگ نابود نگردید. بلکه علم به ارث گذارده می‏‌شود و زمین هرگز بدون عالم باقی نمی‏‌ماند".<ref>بصائر الدرجات، ج ٣، ص ١٣۴، باب ١، ح ٢.</ref>
 
:::::#[[عبدالأعلی بن أعین]] می‌‏گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که می‌‏فرمود: "من از اولاد رسول خدایم، به کتاب خدا علم دارم، کتابی که در آن اشاره به پیدایش خلق و آنچه تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد نموده است. در آن کتاب خبر آسمان و زمین و بهشت و آتش جهنم و خبر آنچه هست می‏‌باشد. من به این امور همان‏گونه که به کف دست نگاه می‏‌کنم، آگاهم. خداوند می‏‌فرماید: در این قرآن بیان هر چیزی است". <ref>همان، ج ۴، ص ٢١٧، باب ٨ ح ٢.</ref>
«'''الف) از طریق [[اهل بیت]]''' {{عم}}:
:::::#[[امام صادق]]{{ع}} به ابو بصیر فرمود: «ای ابا بصیر ما اهل بیتی هستیم که علم خواب‌‏ها و بلاها و نسب‏‌ها و وصیت‏‌ها و فصل خطاب به ما داده شده است. شیعیانِ خود را می‌‏شناسیم. همان‏گونه که هر مردی اهل بیت خود را می‌‏شناسد».<ref>همان، ج ۶، ص ٢٨٨، باب ٢ ح ١٣.</ref>
 
::::::#[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «[[آیا علم معصوم به غیب دائمی است؟ (پرسش)|همانا امام هرگاه بخواهد که بداند تعلیم داده می‏‌شود]]».<ref>كافى، ج ١، ص ٢۵٨.</ref>
# [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: "در وجود [[علی]] {{ع}} سنت هزار [[پیامبر]] {{صل}} است. آن‏گاه فرمود: علمی که بر آدم نازل گشت بالا نرفت، علم هیچ‏کسی با مرگ نابود نگردید. بلکه علم به ارث گذارده می‏‌شود و زمین هرگز بدون عالم باقی نمی‏‌ماند".<ref>بصائر الدرجات، ج ٣، ص ١٣۴، باب ١، ح ٢.</ref>
:::::#[[سیف تمار]] می‏‌گوید: «من با جماعتی از شیعه نزد [[امام صادق]]{{ع}} در کنار حِجر بودیم، حضرت فرمود: جاسوسی بر ما نظاره می‌‏کند. ما نگاه به راست و چپ کردیم ولی کسی را ندیدیم. عرض کردیم جاسوسی وجود ندارد. حضرت فرمود: قسم به پروردگار کعبه و پروردگار این بنا سه بار تکرار کرد اگر من بین موسی و خضر بودم می‏‌گفتم که از آن دو داناترم، و نیز خبر می‏‌دادم به چیزی که آن دو نمی‏‌دانستند؛ زیرا [[موسی]]{{ع}} و [[خضر]]{{ع}} تنها از علم گذشته آگاه بودند، نه از علم آینده و حال تا روز قیامت، و ما این دو را از [[پیامبر]]{{صل}} به ارث برده‏‌ایم.»<ref>همان، ج ١، ص ٢۶١.</ref>
# [[عبدالأعلی بن أعین]] می‌‏گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌‏فرمود: "من از اولاد رسول خدایم، به کتاب خدا علم دارم، کتابی که در آن اشاره به پیدایش خلق و آنچه تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد نموده است. در آن کتاب خبر آسمان و زمین و بهشت و آتش جهنم و خبر آنچه هست می‏‌باشد. من به این امور همان‏گونه که به کف دست نگاه می‏‌کنم، آگاهم. خداوند می‏‌فرماید: در این قرآن بیان هر چیزی است". <ref>همان، ج ۴، ص ٢١٧، باب ٨ ح ٢.</ref>
::::::'''ب) از طریق عامه:'''
# [[امام صادق]] {{ع}} به ابو بصیر فرمود: «ای ابا بصیر ما اهل بیتی هستیم که علم خواب‌‏ها و بلاها و نسب‏‌ها و وصیت‏‌ها و فصل خطاب به ما داده شده است. شیعیانِ خود را می‌‏شناسیم. همان‏گونه که هر مردی اهل بیت خود را می‌‏شناسد».<ref>همان، ج ۶، ص ٢٨٨، باب ٢ ح ١٣.</ref>
:::::#مسلم و دیگران از حذیفه نقل کرده‏‌اند که گفت: [[پیامبر]]{{صل}} به من علم گذشته و آینده تا روز قیامت را آموخت.<ref>صحيح مسلم، كتاب الفتن، ج ۵، ص ۴١٠، حديث ٢٢؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۴، ح ٢٢٧٧٠.</ref>
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «[[آیا علم معصوم به غیب دائمی است؟ (پرسش)|همانا امام هرگاه بخواهد که بداند تعلیم داده می‏‌شود]]».<ref>كافى، ج ١، ص ٢۵٨.</ref>
:::::#[[احمد بن حنبل]] از ابن ادریس نقل می‌‏کند که فرمود: از [[حذیفة بن یمان]] شنیدم که می‌‏فرمود: به خدا سوگند همانا من داناترین مردم به هر فتنه‏‌ای هستم که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد.<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۶، ح ٢٢٧٨٠.</ref>
# [[سیف تمار]] می‏‌گوید: «من با جماعتی از شیعه نزد [[امام صادق]] {{ع}} در کنار حِجر بودیم، حضرت فرمود: جاسوسی بر ما نظاره می‌‏کند. ما نگاه به راست و چپ کردیم ولی کسی را ندیدیم. عرض کردیم جاسوسی وجود ندارد. حضرت فرمود: قسم به پروردگار کعبه و پروردگار این بنا سه بار تکرار کرد اگر من بین موسی و خضر بودم می‏‌گفتم که از آن دو داناترم، و نیز خبر می‏‌دادم به چیزی که آن دو نمی‏‌دانستند؛ زیرا [[موسی]] {{ع}} و [[خضر]] {{ع}} تنها از علم گذشته آگاه بودند، نه از علم آینده و حال تا روز قیامت، و ما این دو را از [[پیامبر]] {{صل}} به ارث برده‏‌ایم.»<ref>همان، ج ١، ص ٢۶١.</ref>
:::::#[[ابن النجار]] می‏‌گوید: روزی شیخ [[ابو محمّد عبدالله جبایی]] سخن از اخلاص و عُجب به میان آورد در حالی که من در مجلس او حاضر بودم، در نفسم این سؤال خطور کرد: که راه خلاصی از عجب چیست؟ فوراً شیخ به من توجه کرده و فرمود: هرگاه همه اشیاء را از خدا دیدی و این که او تو را موفق به خیر کرده و... آن‏گاه از عُجب رهانیده شده‌‏ای.<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۶، ح ٢٢٧٨٠.</ref>
::::::'''خبرهای غیبی از [[امام علی]] {{ع}}'''
::::::با نگاهی گذرا به نهج‏ البلاغه به خبرهایی غیبی از [[امام علی]] {{ع}} پی می‏‌بریم اینک به برخی از آنها اشاره می‏‌کنیم:
:::::#[[امام علی]] {{ع}} در بصره بعد از پایان جنگ به ناکثین فرمود: {{عربی|«كَأَنِّي بِمَسْجِدكُمْ كَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ قَدْ بَعَثَ اللهُ عَلَيْها العَذَابَ مِنْ فَوْقِها وَمِنْ تَحتِها، وَغَرِقَ مَنْ في ضِمْنِها»}}؛<ref>«گویا مسجد شما چون سینه کشتی است به امر خدا زیر و زبر آن در عذاب است و هر که در آن است غرق در آب». نهج البلاغه، خطبه ١٣.</ref> می‏‌دانیم که بصره دو بار غرق شد، یک بار در عصر حکومت قادر بالله، و بار دیگر در عصر حکومت قائم بامرالله، و تنها مسجد جامع آن طبق خبر امیرالمؤمنین باقی ماند.
:::::#و نیز درباره فتنه تاتار و لشکریانش و هجوم آنان به بلاد مسلمین فرمود: {{عربی|«کَأَنِّی أَرَاهُمْ قَوْماً کَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجَانُّ الْمُطْرَقَةُ یَلْبَسُونَ السَّرَقَ‏وَ الدِّیبَاجَ وَ یَعْتَقِبُونَ الْخَیْلَ الْعِتَاقَ وَ یَکُونُ هُنَاکَ اسْتِحْرَارُ قَتْلٍ حَتَّى یَمْشِیَ الْمَجْرُوحُ عَلَى الْمَقْتُولِ وَ یَکُونَ الْمُفْلِتُ أَقَلَّ مِنَ الْمَأْسُورِ»}}؛ <ref>«گویا آنان را می‌‏بینم که چهره‏‌هایشان چون سپرهای تو بر تو است. حریر و دیبا پوشند و اسب‏های برگزیده نگاه دارند. آن جا کشتار چنان سخت شود که خسته بر کشته راه رود و گریخته از اسیر کمتر باشد». نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.</ref>
:::::#و نیز درباره حکومت بنی‌‏امیه و زوال آن هنگام اوج فساد در روی زمین می‏‌فرماید: {{عربی|«أُقْسِمُ ثُمَّ أُقْسِمُ لَتَنْخَمَنَّهَا أُمَيَّةُ مِنْ بَعْدِي كَمَا تُلْفَظُ النُّخَامَةُ، ثُمَّ لَا تَذُوقُهَا وَ لَا [تَتَطَعَّمُ] تَطْعَمُ بِطَعْمِهَا أَبَداً مَا كَرَّ الْجَدِيدَانِ»}}؛<ref>«سوگند می‌‏خورم و سوگند می‏‌خورم که فرزندان امیه پس از من این خلافت را رها سازند، چنان که خلط سینه را بیرون اندازند و از آن پس، چند شب و روز از پی هم آید مزه آن را نچشند...». نهج البلاغه، خطبۀ ١۵٨.</ref>
:::::#و نیز خبر از تسلط معاویه بر عراق و مجبور کردن اهل آن بر سبّ او داده می‌‏فرماید:{{عربی|«أما إنِّهُ سِيَظْهَرُ عَلَيْكُمْبَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ، وَيَطْلُبُ مَا لاَ يَجِدُ، فَاقْتُلُوهُ، وَلَنْ تَقْتُلُوهُ! أَلاَ وَإِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَالْبَرَاءَةِ مِنِّي؛ فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي، فَإِنَّهُ لي زَكَاةٌ،وَلَكُمْ نَجَاةٌ؛ وَأَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلاَ تَتَبَرَّأُوا مِنِّي، فَإِنِّي وَلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ، وَسَبَقْتُ إِلَى الاِِْيمَانِ وَالْهِجْرَةِ»}}؛<ref>«همانا پس از من مردی بر شما چیره شود که گلویی گشاده دارد و شکمی فراخ و برون افتاده. بخورد هر چه یابد و بجوید آنچه نیابد. او را بکشید. او شما را فرمان دهد تا مرا دشنام دهید و از من بیزاری جویید. اما دشنام؛ پس مرا دشنام دهید که برای من زکات است و برای شما نجات. امّا بیزاری؛ از من بیزاری مجویید که من بر فطرت مسلمانی زادم و در ایمان و هجرت از همه پیش افتادم»، نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.</ref><ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۵۰-۵۴۷]</ref>
{{پایان جمع شدن}}


'''ب) از طریق عامه:'''
# مسلم و دیگران از حذیفه نقل کرده‏‌اند که گفت: [[پیامبر]] {{صل}} به من علم گذشته و آینده تا روز قیامت را آموخت.<ref>صحيح مسلم، كتاب الفتن، ج ۵، ص ۴١٠، حديث ٢٢؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۴، ح ٢٢٧٧٠.</ref>
# [[احمد بن حنبل]] از ابن ادریس نقل می‌‏کند که فرمود: از [[حذیفة بن یمان]] شنیدم که می‌‏فرمود: به خدا سوگند همانا من داناترین مردم به هر فتنه‏‌ای هستم که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد.<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۶، ح ٢٢٧٨٠.</ref>
# [[ابن النجار]] می‏‌گوید: روزی شیخ [[ابو محمّد عبدالله جبایی]] سخن از اخلاص و عُجب به میان آورد در حالی که من در مجلس او حاضر بودم، در نفسم این سؤال خطور کرد: که راه خلاصی از عجب چیست؟ فوراً شیخ به من توجه کرده و فرمود: هرگاه همه اشیاء را از خدا دیدی و این که او تو را موفق به خیر کرده و... آن‏گاه از عُجب رهانیده شده‌‏ای.<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۵٣۶، ح ٢٢٧٨٠.</ref>
'''خبرهای غیبی از [[امام علی]] {{ع}}'''
با نگاهی گذرا به نهج‏ البلاغه به خبرهایی غیبی از [[امام علی]] {{ع}} پی می‏‌بریم اینک به برخی از آنها اشاره می‏‌کنیم:
# [[امام علی]] {{ع}} در بصره بعد از پایان جنگ به ناکثین فرمود: {{عربی|«كَأَنِّي بِمَسْجِدكُمْ كَجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ قَدْ بَعَثَ اللهُ عَلَيْها العَذَابَ مِنْ فَوْقِها وَمِنْ تَحتِها، وَغَرِقَ مَنْ في ضِمْنِها»}}؛<ref>«گویا مسجد شما چون سینه کشتی است به امر خدا زیر و زبر آن در عذاب است و هر که در آن است غرق در آب». نهج البلاغه، خطبه ١٣.</ref> می‏‌دانیم که بصره دو بار غرق شد، یک بار در عصر حکومت قادر بالله، و بار دیگر در عصر حکومت قائم بامرالله، و تنها مسجد جامع آن طبق خبر امیرالمؤمنین باقی ماند.
# و نیز درباره فتنه تاتار و لشکریانش و هجوم آنان به بلاد مسلمین فرمود: {{عربی|«کَأَنِّی أَرَاهُمْ قَوْماً کَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجَانُّ الْمُطْرَقَةُ یَلْبَسُونَ السَّرَقَ‏وَ الدِّیبَاجَ وَ یَعْتَقِبُونَ الْخَیْلَ الْعِتَاقَ وَ یَکُونُ هُنَاکَ اسْتِحْرَارُ قَتْلٍ حَتَّى یَمْشِیَ الْمَجْرُوحُ عَلَى الْمَقْتُولِ وَ یَکُونَ الْمُفْلِتُ أَقَلَّ مِنَ الْمَأْسُورِ»}}؛ <ref>«گویا آنان را می‌‏بینم که چهره‏‌هایشان چون سپرهای تو بر تو است. حریر و دیبا پوشند و اسب‏های برگزیده نگاه دارند. آن جا کشتار چنان سخت شود که خسته بر کشته راه رود و گریخته از اسیر کمتر باشد». نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.</ref>
# و نیز درباره حکومت بنی‌‏امیه و زوال آن هنگام اوج فساد در روی زمین می‏‌فرماید: {{عربی|«أُقْسِمُ ثُمَّ أُقْسِمُ لَتَنْخَمَنَّهَا أُمَيَّةُ مِنْ بَعْدِي كَمَا تُلْفَظُ النُّخَامَةُ، ثُمَّ لَا تَذُوقُهَا وَ لَا [تَتَطَعَّمُ] تَطْعَمُ بِطَعْمِهَا أَبَداً مَا كَرَّ الْجَدِيدَانِ»}}؛<ref>«سوگند می‌‏خورم و سوگند می‏‌خورم که فرزندان امیه پس از من این خلافت را رها سازند، چنان که خلط سینه را بیرون اندازند و از آن پس، چند شب و روز از پی هم آید مزه آن را نچشند...». نهج البلاغه، خطبۀ ١۵٨.</ref>
# و نیز خبر از تسلط معاویه بر عراق و مجبور کردن اهل آن بر سبّ او داده می‌‏فرماید:{{عربی|«أما إنِّهُ سِيَظْهَرُ عَلَيْكُمْبَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ، وَيَطْلُبُ مَا لاَ يَجِدُ، فَاقْتُلُوهُ، وَلَنْ تَقْتُلُوهُ! أَلاَ وَإِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَالْبَرَاءَةِ مِنِّي؛ فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي، فَإِنَّهُ لي زَكَاةٌ،وَلَكُمْ نَجَاةٌ؛ وَأَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلاَ تَتَبَرَّأُوا مِنِّي، فَإِنِّي وَلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ، وَسَبَقْتُ إِلَى الاِِْيمَانِ وَالْهِجْرَةِ»}}؛<ref>«همانا پس از من مردی بر شما چیره شود که گلویی گشاده دارد و شکمی فراخ و برون افتاده. بخورد هر چه یابد و بجوید آنچه نیابد. او را بکشید. او شما را فرمان دهد تا مرا دشنام دهید و از من بیزاری جویید. اما دشنام؛ پس مرا دشنام دهید که برای من زکات است و برای شما نجات. امّا بیزاری؛ از من بیزاری مجویید که من بر فطرت مسلمانی زادم و در ایمان و هجرت از همه پیش افتادم»، نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.</ref><ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۵۰-۵۴۷]</ref>
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۱. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲٢. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| تصویر = 11742.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]]]
| تصویر = 11742.jpg
::::::آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ‌دهنده = محمد صادق عظیمی
::::::«مطابق آیه در قرآن مجید، گواه صدق رسالت و حقانیت [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} کسی است که دارای علم الکتاب است.  روایات فراوانی از شیعه و سنی مصداق این تعبیر قرآنی را [[امام علی]] {{صل}} و [[ائمه]] معصومین دانسته‌اند.  یکی از آنها روایتی است که ابوسعید خدری از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل می‌کند و می‌گوید: از پیامبر درباره {{متن قرآن|قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ}} پرسیدم، فرمود: او جانشین برادرم [[سلیمان]] بود ([[آصف بن برخیا]]) عرض کردم: از چه کسی سخن می‌گوید و اشاره به کیست؟ فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است.
| پاسخ = آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::[[برید بن معاویه]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند که آن حضرت در تفسیر آیه مورد بحث فرمود مقصود ما [[اهل بیت]]{{عم}} هستیم و [[امام علی]]{{ع}} اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از رسول خدا است. این آیه را وقتی در کنار آیه {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}، قرار دهیم، ابعاد علوم [[اهل بیت]]{{عم}} که مطابق روایات، مصداق {{متن قرآن|مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب}} هستند، تا حدودی روشن می‌شود. در برخی روایات، [[ائمه]]، علم الکتاب را به آگاهی از اسم اعظم الهی پیوند زده‌اند و فرموده‌اند: اسم اعظم الهی هفتاد و سه حرف است که یک حرف آن نزد [[آصف]] بود و چنان کار خارق عادت انجام داد و در یک چشم برهم زدن، تخت ملکه سبا را نزد سلیمان نبی حاضر کرد، و نزد امامان هفتاد و دو حرف آن است و یک حرف آن مخصوص ذات باری تعالی است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۵۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


«مطابق آیه در قرآن مجید، گواه صدق رسالت و حقانیت [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} کسی است که دارای علم الکتاب است.  روایات فراوانی از شیعه و سنی مصداق این تعبیر قرآنی را [[امام علی]] {{صل}} و [[ائمه]] معصومین دانسته‌اند.  یکی از آنها روایتی است که ابوسعید خدری از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} نقل می‌کند و می‌گوید: از پیامبر درباره {{متن قرآن|قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ}} پرسیدم، فرمود: او جانشین برادرم [[سلیمان]] بود ([[آصف بن برخیا]]) عرض کردم: از چه کسی سخن می‌گوید و اشاره به کیست؟ فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} است.
[[برید بن معاویه]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل می‌کند که آن حضرت در تفسیر آیه مورد بحث فرمود مقصود ما [[اهل بیت]] {{عم}} هستیم و [[امام علی]] {{ع}} اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از رسول خدا است. این آیه را وقتی در کنار آیه {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}، قرار دهیم، ابعاد علوم [[اهل بیت]] {{عم}} که مطابق روایات، مصداق {{متن قرآن|مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب}} هستند، تا حدودی روشن می‌شود. در برخی روایات، [[ائمه]]، علم الکتاب را به آگاهی از اسم اعظم الهی پیوند زده‌اند و فرموده‌اند: اسم اعظم الهی هفتاد و سه حرف است که یک حرف آن نزد [[آصف]] بود و چنان کار خارق عادت انجام داد و در یک چشم برهم زدن، تخت ملکه سبا را نزد سلیمان نبی حاضر کرد، و نزد امامان هفتاد و دو حرف آن است و یک حرف آن مخصوص ذات باری تعالی است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۵۷.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۲. خانم اصلانی منفرد (پژوهشگر دانشگاه آزاد اسلامی)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲٣. خانم اصلانی منفرد (پژوهشگر دانشگاه آزاد اسلامی)؛
| تصویر = 11935.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[فاطمه اصلانی منفرد]]]]
| تصویر = 11935.jpg
خانم [[فاطمه اصلانی منفرد]] در مقاله ''«[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ‌دهنده = فاطمه اصلانی منفرد
::::::«در روایت است که [[ائمه]]{{عم}} گاهی از غیب خبر می‌دادند و گاهی منکر می‌شدند. همچنین روایات مختلف در [[علم غیب]] وجود دارد که مخاطبین در این روایات مختلف بودند. آنها که استعداد و آمادگی پذیرش مسئله مهم غیب را درباره [[امامان]]{{عم}} داشتند حق مطلب به آنها گفته می‌شد ولی در برابر افراد مخالف تأویل و تعبیر خواب و آگاهی از حقیقت آن یک نوع آگاهی از غیب است و خداوند گروه مخصوصی را مشمول این لطف خود قرارداده است یا ضعیف و کم استعداد سخن به اندازه فهم شنونده مطرح می‌گشت. مثلاً در حدیثی آمده است که ابوبصیر و چند تن از یاران بزرگ [[امام صادق]]{{ع}} در مجلسی بودند. [[امام]]{{ع}} غضبناک وارد مجلس شد. هنگامی که نشست در حضور جمع فرمود: عجیب است که عده‌ای گمان می‌کنند که ما [[علم غیب]] داریم. هیچکس جز خداوند متعال از غیب آگاه نیست. من الآن می‌خواستم کنیزم را تأدیب کنم از دست من گریخت ندانستم در کدامیک از اتاق‌های خانه است. راوی حدیث می‌گوید هنگامی که امام از مجلس برخاست من و بعضی دیگر از یاران حضرت وارد اندرون منزل شدیم و گفتیم فدایت شویم آنچه درباره کنیزتان فرمودی شنیدیم در حالی که ما می‌دانیم شما علوم زیادی دارید نامی از [[علم غیب]] نمی‌بریم. امام سپس شرحی در این زمینه داد که مفهومش آگاهی او بر اسرار غیب بود. حقیقت روایت دلالت بر این است که امام به خاطر تقیه این کار را انجام داد، چرا که روایت نشان می‌دهد که در آن مجلس افرادی بوده‌اند که آمادگی و استعداد لازم برای درک این معانی و معرفت مقام امام را نداشتند»<ref>[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]] [[فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی]] شماره۷۹</ref>.
| پاسخ = خانم [[فاطمه اصلانی منفرد]] در مقاله ''«[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
{{پایان جمع شدن}}


«در روایت است که [[ائمه]] {{عم}} گاهی از غیب خبر می‌دادند و گاهی منکر می‌شدند. همچنین روایات مختلف در [[علم غیب]] وجود دارد که مخاطبین در این روایات مختلف بودند. آنها که استعداد و آمادگی پذیرش مسئله مهم غیب را درباره [[امامان]] {{عم}} داشتند حق مطلب به آنها گفته می‌شد ولی در برابر افراد مخالف تأویل و تعبیر خواب و آگاهی از حقیقت آن یک نوع آگاهی از غیب است و خداوند گروه مخصوصی را مشمول این لطف خود قرارداده است یا ضعیف و کم استعداد سخن به اندازه فهم شنونده مطرح می‌گشت. مثلاً در حدیثی آمده است که ابوبصیر و چند تن از یاران بزرگ [[امام صادق]] {{ع}} در مجلسی بودند. [[امام]] {{ع}} غضبناک وارد مجلس شد. هنگامی که نشست در حضور جمع فرمود: عجیب است که عده‌ای گمان می‌کنند که ما [[علم غیب]] داریم. هیچکس جز خداوند متعال از غیب آگاه نیست. من الآن می‌خواستم کنیزم را تأدیب کنم از دست من گریخت ندانستم در کدامیک از اتاق‌های خانه است. راوی حدیث می‌گوید هنگامی که امام از مجلس برخاست من و بعضی دیگر از یاران حضرت وارد اندرون منزل شدیم و گفتیم فدایت شویم آنچه درباره کنیزتان فرمودی شنیدیم در حالی که ما می‌دانیم شما علوم زیادی دارید نامی از [[علم غیب]] نمی‌بریم. امام سپس شرحی در این زمینه داد که مفهومش آگاهی او بر اسرار غیب بود. حقیقت روایت دلالت بر این است که امام به خاطر تقیه این کار را انجام داد، چرا که روایت نشان می‌دهد که در آن مجلس افرادی بوده‌اند که آمادگی و استعداد لازم برای درک این معانی و معرفت مقام امام را نداشتند»<ref>[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]] [[فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی]] شماره۷۹</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۳. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲٤. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛
| تصویر = 1907.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[گل‌افشان پارسانسب]]]]
| تصویر = 1907.jpg
::::::خانم '''[[گل‌افشان پارسانسب]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ‌دهنده = گل‌افشان پارسانسب
::::::«'''روایات دال بر علم [[اهل بیت]]{{ع}}:''' [[ائمه]] و [[اهل بیت]]{{عم}} خزانه‌داران علم الهی و معدن علم نبوت، احادیث زیادی در کافی و بقیه کتب روایی موجود است مبنی بر اینکه [[ائمه]]{{عم}} خزانه‌داران علم خدا و حجت بالغه خدا در زمین و معدن علم [[نبوت]] و شجره درخت نبوت‌اند. احادیثی از [[امام صادق]]{{ع}} و [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است که خود را ترجمان [[وحی]] و حجج خداوند بر بندگان معرفی نموده‌اند که [[رسول خدا]] به‌وسیله جبرئیل از اسماء [[ائمه]]{{عم}} با خبر شده بود و ولایت [[ائمه]]{{عم}} قبل و بعد از آنها سنت بوده و هست و خواهد بود<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۱۹۲.</ref> و نیز در احادیثی [[اهل بیت]]{{عم}} شجره و درخت [[نبوت]] و بیت‌الرحمة و مفاتیح الحکمة و موضع رسالت و معدن علم و مختلف الملائکه و موضع سرالله و ودیعه خدا و عهد خدا معرفی شده‌اند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۱.</ref>.
| پاسخ = خانم '''[[گل‌افشان پارسانسب]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} و وارثان علم الهی:''' روایاتی دلالت دارند بر اینکه چراغ علم الهی هیچ گاه خاموش نمی‌شود و اینکه علمی که از زمان [[حضرت آدم]]{{ع}} با او بوده هیچگاه از بین نرفت و بعد از او به دیگران به ارث رسید تا رسید به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و او دانشمند این امت است و از [[امام صادق]]{{ع}} آورده‌اند که فرمود در نزدک [[علی]]{{ع}} سنت هزار [[پیامبر]]{{صل}} از پیامبران وجود دارد. و البته بعد از او [[امامان]] دیگر انتقال یافت و نیز در این روایات تأکید شده است که علم [[علی]]{{ع}} از علم پیامبران پیشین بیشتر بوده است چرا که خداوند علم تمام پیامبران را برای [[پیامبر خاتم]]{{صل}} جمع کرده و به او داد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز تمام آن علوم را نزد [[علی]]{{ع}} جمع نمود<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۳ - ۲۲۴.</ref> و احادیث فراوانی نقل شده است مبنی بر اینکه [[علی]]{{ع}} شریک در علم [[پیامبر]]{{صل}} بوده است و باب شهر علمش و....
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} عالم به علم ما کان و یکون:'''از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمود من علم دارم به آنچه در آسمان‌هاست و آنچه در زمین است. و آنچه در بهشت است و آنچه در آتش است و علم به آنچه بوده است و به آنچه هست و خواهد بود دارم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۰ - ۲۶۱.</ref>.
::::::'''[[پیامبر]]{{صل}} و بقیه معصومین [[اهل ذکر]]:'''در تفسیر آیه {{متن قرآن|فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ }} <ref> اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.</ref> احادیث و روایاتی متعدد در منابع دارد که مقصود پیامبران و [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} هستند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۲.</ref>.
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} موصوف به عالمان به قرآن از سوی خدا و در قرآ و اولوالالباب شیعیان آنها:''' احادیثی ذکر شده از قول [[ائمه]]{{عم}} که فرموده‌اند:ائمه تفسیر الذین یعلمون در قرآن هستند و مقصود از او الوالالباب شیعیان ایشان<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۲.</ref>.
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} راسخین در علم در قرآن:''' در تفسیر آیه: {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> از [[امام صادق]]{{ع}} و [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است که فرموده‌اند: مقصود از راسخون در علم ما هستیم، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و بقیه [[ائمه]]{{عم}} و اینکه [[ائمه]]{{عم}} جمیع علومی را که نزد ملائکه خدا و انبیاء و رسولان الهی بوده است را می‌دانند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۵.</ref>.
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} وارثان کتاب خدا:'''دسته‌ای از احادیث نیز دلالت دارند بر اینکه [[ائمه]]{{عم}} برگزیده و وارث کتاب خدایند. و علم جمیع کتبی که خداوند نازل کرده نزد آنهاست و آنها همه زبان‌ها را می‌دانند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۷.</ref>.
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} عالم به علم غیب‌اند هرگاه بخواهند:'''احادیث متعددی وارد است که [[ائمه]] و [[اهل بیت]]{{عم}} [[علم غیب]] و پنهان و آشکار را می‌دانند  و احادیث زیادی دال بر این‌ که [[امام]] هرگاه بخواهد آگاه می‌شود و اموری را می‌داند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>»<ref>[[گل‌افشان پارسانسب]]، [[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


«'''روایات دال بر علم [[اهل بیت]] {{ع}}:''' [[ائمه]] و [[اهل بیت]] {{عم}} خزانه‌داران علم الهی و معدن علم نبوت، احادیث زیادی در کافی و بقیه کتب روایی موجود است مبنی بر اینکه [[ائمه]] {{عم}} خزانه‌داران علم خدا و حجت بالغه خدا در زمین و معدن علم [[نبوت]] و شجره درخت نبوت‌اند. احادیثی از [[امام صادق]] {{ع}} و [[امام باقر]] {{ع}} نقل شده است که خود را ترجمان [[وحی]] و حجج خداوند بر بندگان معرفی نموده‌اند که [[رسول خدا]] به‌وسیله جبرئیل از اسماء [[ائمه]] {{عم}} با خبر شده بود و ولایت [[ائمه]] {{عم}} قبل و بعد از آنها سنت بوده و هست و خواهد بود<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۱۹۲.</ref> و نیز در احادیثی [[اهل بیت]] {{عم}} شجره و درخت [[نبوت]] و بیت‌الرحمة و مفاتیح الحکمة و موضع رسالت و معدن علم و مختلف الملائکه و موضع سرالله و ودیعه خدا و عهد خدا معرفی شده‌اند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۱.</ref>.
'''[[ائمه]] {{عم}} و وارثان علم الهی:''' روایاتی دلالت دارند بر اینکه چراغ علم الهی هیچ گاه خاموش نمی‌شود و اینکه علمی که از زمان [[حضرت آدم]] {{ع}} با او بوده هیچگاه از بین نرفت و بعد از او به دیگران به ارث رسید تا رسید به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} و او دانشمند این امت است و از [[امام صادق]] {{ع}} آورده‌اند که فرمود در نزدک [[علی]] {{ع}} سنت هزار [[پیامبر]] {{صل}} از پیامبران وجود دارد. و البته بعد از او [[امامان]] دیگر انتقال یافت و نیز در این روایات تأکید شده است که علم [[علی]] {{ع}} از علم پیامبران پیشین بیشتر بوده است چرا که خداوند علم تمام پیامبران را برای [[پیامبر خاتم]] {{صل}} جمع کرده و به او داد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز تمام آن علوم را نزد [[علی]] {{ع}} جمع نمود<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۳ - ۲۲۴.</ref> و احادیث فراوانی نقل شده است مبنی بر اینکه [[علی]] {{ع}} شریک در علم [[پیامبر]] {{صل}} بوده است و باب شهر علمش و... .
'''[[ائمه]] {{عم}} عالم به علم ما کان و یکون:'''از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است که فرمود من علم دارم به آنچه در آسمان‌هاست و آنچه در زمین است. و آنچه در بهشت است و آنچه در آتش است و علم به آنچه بوده است و به آنچه هست و خواهد بود دارم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۰ - ۲۶۱.</ref>.
'''[[پیامبر]] {{صل}} و بقیه معصومین [[اهل ذکر]]:'''در تفسیر آیه {{متن قرآن|فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ }} <ref> اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.</ref> احادیث و روایاتی متعدد در منابع دارد که مقصود پیامبران و [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}} هستند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۲.</ref>.
'''[[ائمه]] {{عم}} موصوف به عالمان به قرآن از سوی خدا و در قرآ و اولوالالباب شیعیان آنها:''' احادیثی ذکر شده از قول [[ائمه]] {{عم}} که فرموده‌اند:ائمه تفسیر الذین یعلمون در قرآن هستند و مقصود از او الوالالباب شیعیان ایشان<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۲.</ref>.
'''[[ائمه]] {{عم}} راسخین در علم در قرآن:''' در تفسیر آیه: {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> از [[امام صادق]] {{ع}} و [[امام باقر]] {{ع}} نقل شده است که فرموده‌اند: مقصود از راسخون در علم ما هستیم، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و بقیه [[ائمه]] {{عم}} و اینکه [[ائمه]] {{عم}} جمیع علومی را که نزد ملائکه خدا و انبیاء و رسولان الهی بوده است را می‌دانند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۵.</ref>.
'''[[ائمه]] {{عم}} وارثان کتاب خدا:'''دسته‌ای از احادیث نیز دلالت دارند بر اینکه [[ائمه]] {{عم}} برگزیده و وارث کتاب خدایند. و علم جمیع کتبی که خداوند نازل کرده نزد آنهاست و آنها همه زبان‌ها را می‌دانند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۷.</ref>.
'''[[ائمه]] {{عم}} عالم به علم غیب‌اند هرگاه بخواهند:'''احادیث متعددی وارد است که [[ائمه]] و [[اهل بیت]] {{عم}} [[علم غیب]] و پنهان و آشکار را می‌دانند  و احادیث زیادی دال بر این‌ که [[امام]] هرگاه بخواهد آگاه می‌شود و اموری را می‌داند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>»<ref>[[گل‌افشان پارسانسب]]، [[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۹.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۴.پژوهشگران وبگاه تبیان؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲٥.پژوهشگران وبگاه تبیان؛
| تصویر = 9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
| تصویر = 9030760879.jpg
'''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 پژوهشگران وبگاه تبیان]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ‌دهنده = پژوهشگران وبگاه تبیان
::::::«روایات زیادی وارد شده است که، نشان می‌دهد که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}}، آگاهی از غیب داشتند و گاه از آن خبر می‌دادند به طور مثال  در [[نهج البلاغه]] پیشگویی‌های زیادی به چشم می‌خورد که خود می‌تواند شاهد و سندی بر این مطلب باشد که؛ [[حضرت علی]]{{ع}} به اموری غیبی آگاهی داشته‌اند‌؛ در خطبه ۱۳ در مذمت اهل بصره آمده است که حضرت می‌فرمایند: گویا می‌بینم عذاب خدا از آسمان و زمین بر شما فرود آمده و همه غرق شده‌اید، تنها کنگره‌های مسجد همچون سینه کشتی بر روی آب نمایان است. حضرت نسبت به [[حجر بن قیس]] فرمود: تو را بعد از من مجبور به لعن می‌کنند <ref>مستدرک الصحیحین؛ حاکم نیشابوری، ج ۲، ص ۳۵۸.</ref> و آنچه درباره مروان فرمود: که او پرچم ضلالت را بعد از پیری به دوش خواهد کشید <ref>طبقات ابن سعد، ج ۵، ص ۳۰.</ref> یا در مورد آنچه [[کمیل بن زیاد]] به حجاج گفت : که [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} به من خبر داده که تو قاتل منی.<ref>الاصابة ابن حجر؛عقلانی، ج ۵، ص ۳۲۵.</ref> حضرت در درباره خوارج نهروان فرمود: در جنگ با آنها، از گروه ما ده نفر کشته نمی‌شوند و از آنها ده نفر نجات نمی‌یابد و مطلب عیناً چنین شد.<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج ۲.</ref> مرحوم [[علامه مجلسی]] در جلد ۲۶ بحار الانوار، بالغ بر ۲۲ حدیث در زمینه آگاهی پیامبران و [[امامان]]{{عم}} بر اسرار غیب آورده است<ref>[http://article.tebyan.net/148003/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86 وبگاه تبیان].</ref>.
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 پژوهشگران وبگاه تبیان]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
{{پایان جمع شدن}}


«روایات زیادی وارد شده است که، نشان می‌دهد که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}}، آگاهی از غیب داشتند و گاه از آن خبر می‌دادند به طور مثال  در [[نهج البلاغه]] پیشگویی‌های زیادی به چشم می‌خورد که خود می‌تواند شاهد و سندی بر این مطلب باشد که؛ [[حضرت علی]] {{ع}} به اموری غیبی آگاهی داشته‌اند‌؛ در خطبه ۱۳ در مذمت اهل بصره آمده است که حضرت می‌فرمایند: گویا می‌بینم عذاب خدا از آسمان و زمین بر شما فرود آمده و همه غرق شده‌اید، تنها کنگره‌های مسجد همچون سینه کشتی بر روی آب نمایان است. حضرت نسبت به [[حجر بن قیس]] فرمود: تو را بعد از من مجبور به لعن می‌کنند <ref>مستدرک الصحیحین؛ حاکم نیشابوری، ج ۲، ص ۳۵۸.</ref> و آنچه درباره مروان فرمود: که او پرچم ضلالت را بعد از پیری به دوش خواهد کشید <ref>طبقات ابن سعد، ج ۵، ص ۳۰.</ref> یا در مورد آنچه [[کمیل بن زیاد]] به حجاج گفت : که [[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} به من خبر داده که تو قاتل منی.<ref>الاصابة ابن حجر؛عقلانی، ج ۵، ص ۳۲۵.</ref> حضرت در درباره خوارج نهروان فرمود: در جنگ با آنها، از گروه ما ده نفر کشته نمی‌شوند و از آنها ده نفر نجات نمی‌یابد و مطلب عیناً چنین شد.<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج ۲.</ref> مرحوم [[علامه مجلسی]] در جلد ۲۶ بحار الانوار، بالغ بر ۲۲ حدیث در زمینه آگاهی پیامبران و [[امامان]] {{عم}} بر اسرار غیب آورده است<ref>[http://article.tebyan.net/148003/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86 وبگاه تبیان].</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲۵.پژوهشگران آنتی شبهه.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲٦.پژوهشگران آنتی شبهه.
| تصویر = 9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
| تصویر = 9030760879.jpg
'''پژوهشگران [http://www.antishobhe.blogfa.com/post/296/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA- پژوهشگران آنتی شبهه]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ‌دهنده = پژوهشگران آنتی شبهه
::::::«در روایات فراوانی به آگاهی [[ائمه]]{{عم}} از [[غیب]] تصریح شده است که به دو نمونه آن اشاره می‏‌کنیم:  
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.antishobhe.blogfa.com/post/296/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA- پژوهشگران آنتی شبهه]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
:::::#[[امام باقر]]{{ع}} به [[ابو بصیر]] فرمودند: خداوند دو قسم علم دارد: یکی علمی است که کسی جز او آن را نمی‏‌داند و دیگری علمی است که آن را به ملائکه و رسولان خود آموخت و این علم را به ما هم آموخت<ref> «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه‏»؛الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۵۶.</ref>
 
:::::#در روایتی دیگر، آن حضرت به [[محمد بن‏ مسلم]] فرمود: [[جبرئیل]]{{ع}} دو انار بهشتی برای [[پیامبر|رسول‌اللَّه]]{{صل}} آورد، در این هنگام [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} با آن حضرت ملاقات کرد. عرض کرد: این چیست؟ فرمود: این یکی [[نبوت]] است که تو در آن بهره‌ای نداری و آن دیگری علم است. آنگاه آن را دو نیم کرد و نیمی از آن را به [[امام علی]]{{ع}} داد و نیم دیگر را برای خودش گرفت. سپس فرمود: تو شریک من در این علم هستی و من هم شریک تو در آن علم هستم. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: به خدا قسم که [[رسول‌اللَّه]]{{صل}} چیزی از خدا نیاموخت مگر آنکه آن را به [[امام علی]]{{ع}} آموخت، سپس [[امام باقر]]{{ع}} دست بر سینه خود گذاشت و فرمود: و آن علم از [[امام علی]]{{ع}} به ما رسیده است <ref>«نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} بِرُمَّانَتَيْنِ مِنَ الْجَنَّةِ فَلَقِيَهُ عَلِيٌّ {{ع}} فَقَالَ مَا هَاتَانِ الرُّمَّانَتَانِ اللَّتَانِ فِي يَدِكَ فَقَالَ أَمَّا هَذِهِ فَالنُّبُوَّةُ لَيْسَ لَكَ فِيهَا نَصِيبٌ وَ أَمَّا هَذِهِ فَالْعِلْمُ ثُمَّ فَلَقَهَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بِنِصْفَيْنِ فَأَعْطَاهُ نِصْفَهَا وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} نِصْفَهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ شَرِيكِي فِيهِ وَ أَنَا شَرِيكُكَ فِيهِ قَالَ فَلَمْ يَعْلَمْ وَ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} حَرْفاً مِمَّا عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمَهُ عَلِيّاً ثُمَّ انْتَهَى الْعِلْمُ إِلَيْنَا ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۶۳، ح ۳، بَابُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُعَلِّمْ نَبِيَّهُ عِلْماً إِلَّا أَمَرَهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّهُ كَانَ شَرِيكَهُ فِي الْعِلْم‏.</ref>»<ref>[http://www.antishobhe.blogfa.com/post/296/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA- پژوهشگران آنتی شبهه]</ref>
«در روایات فراوانی به آگاهی [[ائمه]] {{عم}} از [[غیب]] تصریح شده است که به دو نمونه آن اشاره می‏‌کنیم:
{{پایان جمع شدن}}
 
# [[امام باقر]] {{ع}} به [[ابو بصیر]] فرمودند: خداوند دو قسم علم دارد: یکی علمی است که کسی جز او آن را نمی‏‌داند و دیگری علمی است که آن را به ملائکه و رسولان خود آموخت و این علم را به ما هم آموخت<ref> «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه‏»؛الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۵۶.</ref>
# در روایتی دیگر، آن حضرت به [[محمد بن‏ مسلم]] فرمود: [[جبرئیل]] {{ع}} دو انار بهشتی برای [[پیامبر|رسول‌اللَّه]] {{صل}} آورد، در این هنگام [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} با آن حضرت ملاقات کرد. عرض کرد: این چیست؟ فرمود: این یکی [[نبوت]] است که تو در آن بهره‌ای نداری و آن دیگری علم است. آنگاه آن را دو نیم کرد و نیمی از آن را به [[امام علی]] {{ع}} داد و نیم دیگر را برای خودش گرفت. سپس فرمود: تو شریک من در این علم هستی و من هم شریک تو در آن علم هستم. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: به خدا قسم که [[رسول‌اللَّه]] {{صل}} چیزی از خدا نیاموخت مگر آنکه آن را به [[امام علی]] {{ع}} آموخت، سپس [[امام باقر]] {{ع}} دست بر سینه خود گذاشت و فرمود: و آن علم از [[امام علی]] {{ع}} به ما رسیده است <ref>«نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} بِرُمَّانَتَيْنِ مِنَ الْجَنَّةِ فَلَقِيَهُ عَلِيٌّ {{ع}} فَقَالَ مَا هَاتَانِ الرُّمَّانَتَانِ اللَّتَانِ فِي يَدِكَ فَقَالَ أَمَّا هَذِهِ فَالنُّبُوَّةُ لَيْسَ لَكَ فِيهَا نَصِيبٌ وَ أَمَّا هَذِهِ فَالْعِلْمُ ثُمَّ فَلَقَهَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بِنِصْفَيْنِ فَأَعْطَاهُ نِصْفَهَا وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} نِصْفَهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ شَرِيكِي فِيهِ وَ أَنَا شَرِيكُكَ فِيهِ قَالَ فَلَمْ يَعْلَمْ وَ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} حَرْفاً مِمَّا عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمَهُ عَلِيّاً ثُمَّ انْتَهَى الْعِلْمُ إِلَيْنَا ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۶۳، ح ۳، بَابُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُعَلِّمْ نَبِيَّهُ عِلْماً إِلَّا أَمَرَهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّهُ كَانَ شَرِيكَهُ فِي الْعِلْم‏.</ref>»<ref>[http://www.antishobhe.blogfa.com/post/296/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA- پژوهشگران آنتی شبهه]</ref>
}}


== پرسش‌های مصداقی ==
== پرسش‌های مصداقی ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
# [[دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)]]
# [[دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)]]
# [[دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)]]
# [[دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)]]
خط ۳۶۹: خط ۴۳۵:
# [[دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)]]
# [[دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)]]
# [[دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)]]
# [[دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}
{{پایان پرسش وابسته}}


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
# [[آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)]]
# [[آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)]]
# [[آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در حدیث موجود است؟ (پرسش)]]
# [[آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در حدیث موجود است؟ (پرسش)]]
خط ۳۹۲: خط ۴۵۸:
# [[چرا امامان علم غیب خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش)]]
# [[چرا امامان علم غیب خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش)]]
# [[نشانه وجود علم غیب نزد معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[نشانه وجود علم غیب نزد معصوم چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}
{{پایان پرسش وابسته}}
 
==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم]]==
{{منبع‌شناسی جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم غیب معصوم|کتاب‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم غیب معصوم|مقاله‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم غیب معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم غیب معصوم]].
{{پایان منبع‌شناسی جامع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:(ان): پرسش‌هایی با ۲۶ پاسخ]]
[[رده:(او): پرسش‌هایی با ۲۶ پاسخ]]
[[رده:(ان): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۲۶ پاسخ]]
[[رده:(او): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۲۶ پاسخ]]
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]
۱۱۱٬۹۱۱

ویرایش