پرش به محتوا

غیب‌الغیوب بودن خداوند به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخ‌دهنده = ]] :::::: +| پاسخ‌دهنده = | پاسخ = )
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی| + | پاسخ‌دهنده = ))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخ‌دهنده = ]] :::::: +| پاسخ‌دهنده = | پاسخ = ))
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۳. پژوهشگران وبگاه اندیشه قم؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۳. پژوهشگران وبگاه اندیشه قم؛
| تصویر = 9030760879.jpg
| تصویر = 9030760879.jpg
| پاسخ‌دهنده = ]]
| پاسخ‌دهنده =
::::::پژوهشگران ''«[http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=105&t=news&b=1 وبگاه اندیشه قم]»'' در پاسخ به این پرسش آورده است:
| پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=105&t=news&b=1 وبگاه اندیشه قم]»'' در پاسخ به این پرسش آورده است:
::::::«عین ذات خدای متعال و کنه او به اوهام و افهام و علوم و عقول و سایر مدارک و قوای مخلوق درک نگردد و شناخته نشود و ذات مقدس محیط او، اجلّ و اعظم از آن است که عقول محدود مخلوق به او احاطه یابد. از این روست که مخلوق نباید در ذات مقدس او تفکر نماید و از پیش خود او را به اوصافی توصیف کند و درباره ذات اقدسش با افکار خویش تکلم نماید. خداوند متعال می‌فرماید: {{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ}}<ref>«چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد»؛ سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> و نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست.»؛ سوره شوری، آیه۱۱.</ref> اگر خداوند متعال جسمانی و مشهود باشد قهراً مرکب از اجزاء است و محتاج اجزای خویش خواهد بود، پس هرگز ذات واجب تعالی نمی‌تواند جسمانی باشد. از جمله دلایل غیب مطلق بودن خداوند است آن است که:
::::::«عین ذات خدای متعال و کنه او به اوهام و افهام و علوم و عقول و سایر مدارک و قوای مخلوق درک نگردد و شناخته نشود و ذات مقدس محیط او، اجلّ و اعظم از آن است که عقول محدود مخلوق به او احاطه یابد. از این روست که مخلوق نباید در ذات مقدس او تفکر نماید و از پیش خود او را به اوصافی توصیف کند و درباره ذات اقدسش با افکار خویش تکلم نماید. خداوند متعال می‌فرماید: {{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ}}<ref>«چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد»؛ سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> و نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست.»؛ سوره شوری، آیه۱۱.</ref> اگر خداوند متعال جسمانی و مشهود باشد قهراً مرکب از اجزاء است و محتاج اجزای خویش خواهد بود، پس هرگز ذات واجب تعالی نمی‌تواند جسمانی باشد. از جمله دلایل غیب مطلق بودن خداوند است آن است که:
:::::#فلاسفه می‌گویند: خداوند، وجود محض است. یعنی ماهیّتی ندارد که از وی انتزاع شود و گفته شود چیزی است که وجود دارد آن‌گونه که در سایر ماهیات ممکنه تعبیر می‌شود. فاعل اول و خالق همه عالم باید وجود محض باشد زیرا اگر ماهیت داشته باشد، دیگر واجب‌الوجود نخواهد بود بنابراین چون ماهیت ندارد صفات جسمانی را نیز ندارد یعنی طول و عرض و ارتفاع ندارد و به عبارت دیگر این جسمیّتی که در ماست در او نیست. به این دلیل می‌گوئیم صفات جسمانی را ندارد چون هر شی‌ای که دارای جسم و صفات جسمانی باشد مرکب و ناقص است در حالی که خداوند مرکب نیست. در نتیجه جسمانی بودن خدا امری محال و ممتنع است. پس خدایی که ماهیت ندارد و وجود مطلق است و جسمانی نیست از دید و نگاه همه انسان ها و مخلوقات حتی پیامبران و ملائکه نیز خارج است.<ref>[[محمد سعیدی‌مهر]]، و [[امیر ایوانی]]، [[معارف اسلامی (کتاب)|معارف اسلامی]]، ص۶۰ و ۹۰.</ref>
:::::#فلاسفه می‌گویند: خداوند، وجود محض است. یعنی ماهیّتی ندارد که از وی انتزاع شود و گفته شود چیزی است که وجود دارد آن‌گونه که در سایر ماهیات ممکنه تعبیر می‌شود. فاعل اول و خالق همه عالم باید وجود محض باشد زیرا اگر ماهیت داشته باشد، دیگر واجب‌الوجود نخواهد بود بنابراین چون ماهیت ندارد صفات جسمانی را نیز ندارد یعنی طول و عرض و ارتفاع ندارد و به عبارت دیگر این جسمیّتی که در ماست در او نیست. به این دلیل می‌گوئیم صفات جسمانی را ندارد چون هر شی‌ای که دارای جسم و صفات جسمانی باشد مرکب و ناقص است در حالی که خداوند مرکب نیست. در نتیجه جسمانی بودن خدا امری محال و ممتنع است. پس خدایی که ماهیت ندارد و وجود مطلق است و جسمانی نیست از دید و نگاه همه انسان ها و مخلوقات حتی پیامبران و ملائکه نیز خارج است.<ref>[[محمد سعیدی‌مهر]]، و [[امیر ایوانی]]، [[معارف اسلامی (کتاب)|معارف اسلامی]]، ص۶۰ و ۹۰.</ref>
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۶. پژوهشگران وبگاه تبیان؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۶. پژوهشگران وبگاه تبیان؛
| تصویر = 9030760879.jpg
| تصویر = 9030760879.jpg
| پاسخ‌دهنده = ]]
| پاسخ‌دهنده =
::::::پژوهشگران ''«[https://article.tebyan.net/274354/%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%DA%A9%D9%86%D9%87-%D8%B0%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF- وبگاه تبیان]»'' در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = پژوهشگران ''«[https://article.tebyan.net/274354/%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%DA%A9%D9%86%D9%87-%D8%B0%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF- وبگاه تبیان]»'' در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«اهل معرفت برای خداوند مقاماتی بیان می‌کنند؛ اولین آن مقامات، مقام ذات است. در مورد مقام ذات بر این باورند که مرحله کنه و حقیقت ذات خداوند از دسترس اندیشه بشر خارج است؛ به همین جهت در عرفان از مرتبه ذات تعبیر به غیب الغیوب می‌شود؛ یعنی غایب و مخفی‌ای که از آن غایب‌تر نیست. آنها برای این ادعا علاوه بر دلایل عقلی، از دلایل نقلی نیز گواه می‌آورند و می‌گویند این سخن [[پیامبر]] {{صل}} که فرمود: {{عربی|"ما عرفناک حق معرفتک"}}؛ <ref>بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۲۳،[خدایا تو را آن‌گونه که هستی نشناخیتم].</ref>، اشاره به همین مطلب دارد؛ زیرا شناخت و علم مستلزم احاطه عالم به معلوم است؛ خداوند نامحدود است و غیر خدا همه محدودند؛ بنابراین حقیقت ذات خدا برای غیر خدا قابل شناخت نیست. از این‌رو آنچه ما در مورد خداوند می‌توانیم خبر دهیم در حقیقت مربوط به مقامات تجلی، ظهور و بروز خدا است، نه ذات خدا؛ اندیشمندان از اهل عرفان بر این باورند خداوند به لحاظ تجلیات نیز دارای مقامات متعدد است؛ در یک تقسیم بندی کلی این تجلیات یا در صقع ذات است؛ یعنی تجلی به لحاظ درون ذات است؛ یا به لحاظ  خارج و عالم تکوین است. تجلی به لحاظ صقع ذات بر دو گونه است: تعین اول و تعین ثانی. در توضیح این دو می‌گویند خدا (ذات مطلق و واحد به وحدت حقیقی) را به دو صورت می‌توان در نظر گرفت؛ یکی بدون توجه به احکام و صفات اطلاقی آن؛ همچون علم، حیات و غیره، و دیگری با توجه به آن احکام؛ اعتبار نخست را لحاظ أحدیت یا تعین اول می‌گویند و اعتبار دوم را لحاظ واحدیت یا تعین ثانی می‌نامند. به بیان دیگر تعین اول همان علم خدا به ذات خود به لحاظ أحدیت است؛ اما این علم موجب کثرت و ذو جهتین شدن خدا نمی‌شود؛ زیرا در این مرحله خدا خود را در چهره أحدیت ذات می‌بیند؛ در این مرحله به اندازه‌إی أحدیت غلبه دارد که هیچ اسم، صفت و رسمی نمود ندارد؛ خدا فقط احد است؛ به دلیل همین غلبه أحدیت، از این مرتبه نیز گاهی تعبیر به غیب الغیوب می‌آورند.»<ref>[https://article.tebyan.net/274354/%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%DA%A9%D9%86%D9%87-%D8%B0%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-- وبگاه تبیان]</ref>.
::::::«اهل معرفت برای خداوند مقاماتی بیان می‌کنند؛ اولین آن مقامات، مقام ذات است. در مورد مقام ذات بر این باورند که مرحله کنه و حقیقت ذات خداوند از دسترس اندیشه بشر خارج است؛ به همین جهت در عرفان از مرتبه ذات تعبیر به غیب الغیوب می‌شود؛ یعنی غایب و مخفی‌ای که از آن غایب‌تر نیست. آنها برای این ادعا علاوه بر دلایل عقلی، از دلایل نقلی نیز گواه می‌آورند و می‌گویند این سخن [[پیامبر]] {{صل}} که فرمود: {{عربی|"ما عرفناک حق معرفتک"}}؛ <ref>بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۲۳،[خدایا تو را آن‌گونه که هستی نشناخیتم].</ref>، اشاره به همین مطلب دارد؛ زیرا شناخت و علم مستلزم احاطه عالم به معلوم است؛ خداوند نامحدود است و غیر خدا همه محدودند؛ بنابراین حقیقت ذات خدا برای غیر خدا قابل شناخت نیست. از این‌رو آنچه ما در مورد خداوند می‌توانیم خبر دهیم در حقیقت مربوط به مقامات تجلی، ظهور و بروز خدا است، نه ذات خدا؛ اندیشمندان از اهل عرفان بر این باورند خداوند به لحاظ تجلیات نیز دارای مقامات متعدد است؛ در یک تقسیم بندی کلی این تجلیات یا در صقع ذات است؛ یعنی تجلی به لحاظ درون ذات است؛ یا به لحاظ  خارج و عالم تکوین است. تجلی به لحاظ صقع ذات بر دو گونه است: تعین اول و تعین ثانی. در توضیح این دو می‌گویند خدا (ذات مطلق و واحد به وحدت حقیقی) را به دو صورت می‌توان در نظر گرفت؛ یکی بدون توجه به احکام و صفات اطلاقی آن؛ همچون علم، حیات و غیره، و دیگری با توجه به آن احکام؛ اعتبار نخست را لحاظ أحدیت یا تعین اول می‌گویند و اعتبار دوم را لحاظ واحدیت یا تعین ثانی می‌نامند. به بیان دیگر تعین اول همان علم خدا به ذات خود به لحاظ أحدیت است؛ اما این علم موجب کثرت و ذو جهتین شدن خدا نمی‌شود؛ زیرا در این مرحله خدا خود را در چهره أحدیت ذات می‌بیند؛ در این مرحله به اندازه‌إی أحدیت غلبه دارد که هیچ اسم، صفت و رسمی نمود ندارد؛ خدا فقط احد است؛ به دلیل همین غلبه أحدیت، از این مرتبه نیز گاهی تعبیر به غیب الغیوب می‌آورند.»<ref>[https://article.tebyan.net/274354/%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%DA%A9%D9%86%D9%87-%D8%B0%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-- وبگاه تبیان]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش