بحث:غیبالغیوب بودن خداوند به چه معناست؟ (پرسش)
پاسخ اجمالی
غیب مطلق و غیب الغیوب بودن خداوند
- غیب را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: غیب مطلق و غیب نسبی:
- الف) غیب مطلق: غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است.[۱] به خداوند غیب الغیوب میگویند از آن جهت که اصلاً قابل درک نیست و به اصطلاح کنه و ذات حق لاتعیّن است و آن را هویّت حق گویند. جز خودش کسی آن را نمیشناسد و از چشم و عقل¬ها و درک¬ها فراتر است از اینکه به این غیب مطلق دست یابد.[۲] خداوند حقیقتی است که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست.[۳] چرایی عدم اطلاع بر غیب الغیوب نیاز به استدلال ندارد، زیرا مقوم اساسی، آگاهی و احاطۀ عالم بر معلوم است، و در نظام آفرینش هیچ موجودی برتر از ذات خداوند نیست که بتواند آگاهی بر مرتبۀ غیب الغیوب پیدا کند.[۴]
غیب نسبی و احاطه خداوند بر عالم غیب و شهادت
ب) غیب نسبی: غیب است که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است.[۵]
- تنها کسی که به عالَم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است. در قرآن کریم آمده: ﴿قُلْ لَا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ﴾[۶] آیه دلالت میکند بر اینکه علم غیب مخصوص خداوند است. در مقابل آیات دیگری وجود دارد که علم به غیب را برای غیر خدا نیز اثبات میکند از جمله:[۷] ﴿عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلیَ غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضیَ مِن رَّسُولٍ﴾[۸]
پاسخ تفصیلی
غیب مطلق و غیب الغیوب بودن خداوند
الف) غیب مطلق: غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است.[۹] در این مرتبه از ذات تنها ذات، علم به ذات دارد.[۱۰] به خداوند غیب الغیوب میگویند از آن جهت که اصلاً قابل درک نیست و به اصطلاح کنه و ذات حق لاتعیّن است و آن را هویّت حق گویند. جز خودش کسی آن را نمیشناسد و از چشم و عقل¬ها و درک¬ها فراتر است از اینکه به این غیب مطلق دست یابد.[۱۱] خداوند حقیقتی است که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست.[۱۲] چرایی عدم اطلاع بر غیب الغیوب نیاز به استدلال ندارد، زیرا مقوم اساسی، آگاهی و احاطۀ عالم بر معلوم است، و در نظام آفرینش هیچ موجودی برتر از ذات خداوند نیست که بتواند آگاهی بر مرتبۀ غیب الغیوب پیدا کند.[۱۳] در عرفان[۱۴] از این ذات نهان به تعابیر مختلفی یاد شده است، از جمله "غیب الغیوب"، "غیب مغیب"، "غیب غیب ذات"، "غیب هویت مطلق"، "هویت غیبی" و....[۱۵]
- در آیاتی از قرآن کریم آمده است: ﴿لَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ﴾[۱۶]، ﴿لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ﴾[۱۷] [۱۸] و در روایات نیز اشاره به غیب الغیوب بودن خداوند شده است مانند:
- ابوحمزه میگوید:[۱۹] به امام صادق(ع) عرض کردم: "من از هشام بن حکم شنیدم از شما روایت میکرد، خدا جسمی است پاینده و بینیاز، نورانی، شناختنش ضروری، به هر کس از مخلوقاتش خواهد منت نهد". حضرت فرمود: «منزّه باد آن کسی که جز او نداند او چگونه است! چیزی مانندش نیست و او شنوا و بیناست، محدود نگردد، به حسی درنیاید، مَسّ نشود، حواس درکش نکنند، چیزی بر او احاطه نکند، نه جسم است و نه صورت و نه ترسیم و نه محدود».[۲۰]
- مردی از امام باقر(ع) سؤال کرد:[۲۱] یا اباجعفر، چه چیز را میپرستی؟ حضرت فرمود: خدای تعالی را. گفت: او را دیدهای؟ فرمود: «دیدگان او را به بینایی چشم نبینند، ولی دلها او را به حقیقت ایمان دیدهاند؛ با سنجش شناخته نشود و با حواس درک نشود و مانند مردم نیست، با آیاتش توصیف شده و با علامات شناخته شده؛ در داوریاش ستم نکند، اوست خدا، سزاوار پرستشی جز او نیست».[۲۲]
غیب نسبی و احاطه خداوند بر عالم غیب و شهادت
ب) غیب نسبی: غیب است که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است.[۲۳]
- تنها کسی که به عالَم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است. در قرآن کریم آمده: ﴿قُلْ لَا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ﴾[۲۴] آیه دلالت میکند بر اینکه علم غیب مخصوص خداوند است. در مقابل آیات دیگری وجود دارد که علم به غیب را برای غیر خدا نیز اثبات میکند از جمله:[۲۵] ﴿عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلیَ غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضیَ مِن رَّسُولٍ﴾[۲۶]
پاسخ دیگر
در مکتب ابن عربی ، حق در اطلاق و تعالیِ غیر مشروط خویش (مرتبة ذات ) هیچگونه تجلی ندارد و لذا ادراک شدنی نیست . به این مرتبه ، حضرت احدیت و غیب الغیوب یا غیب مطلق می گویند که هیچ تعینی در آن راه ندارد و صرفاً مصدر تجلی است ( فتوحات ، چاپ قاهره ، ج 1، ص 207؛ همو، فصوص ، ص 91؛ نیز رجوع کنید به حیدر بن علی آملی ، تفسیر المحیط الاعظم، ج 1، ص 392).
http://www.parsi.wiki/fa/wiki/topicdetail/d3d86f3ca07e492d8c5d15a08d265bb7
پاسخ
غیب مطلق به ذات حق تعالی و و هویت او به لحلاظ بطون و اطلاق اشاره می کند. لحاظ بطون ذات یعنی مرحله پیش از تجلی که همان ذات مطلق به اطلاق مقسمی است. در این لحاظ به کنه او احاطه ای نمی توان یافت و او بر همه چیز تقدم و احاطه دارد.
البته این که در ذیل عبارت حضرت حق را متصف به غنا و عزت می کند ، منظور وصف عرفانی نیست ، بلکه مراد وصف اطلاقی می باشد.
در همین زمینه صائن الدین معتقد است چون وحدت حقیقی ، لازم مقام ذات است و این وحدت از اعتبار تعین و ظهور برکنار است به ناچار باید به مقام ذات ، تنها خفا (نه خفای مقابل ظهور، بلکه به معای عدم لحاظ هر گونه اعتبار ) را نسبت داد.
انّ الهویه المطلقه، لما یلزمها من الوحده الحقیقیه الصرفه التى تابى اعتبار النسب و الاضافات، تنافى انتساب معنى الظهور و ما یجرى مجراه الیها، لما عرفت من اقتضائه التکثر، حتى لو فرض ان تکون معروضه لاحد المتقابلین، و ذلک بعد ملاحظه نسبه التقابل، فانّما ینسب الیها الخفاء لیس الّا، کما عبّر عنه لسان الشریعه بقوله «کنت کنزا مخفیا» و ذلک لما فى معناه من اعتبار عدم الظهور الذى هو عباره عن عدم الکثره (صائن الدین ترکه، تمهید القواعد، انتشارات بوستان کتاب، ص 304)
بدان که چون لازمه هویت مطلقه وحدت حقیقی صرف است که از اعتبار و لحاظ نسبت ها ابا دارد ، این هویت با انتساب معنای ظهور و آنچه هم معنا با آن باشد منافات دارد ، زیرا دانستی که ظهور مقتضی تکثر است ، هرچند فرض شود که معروض یکی از دو امر متقابل قرار گیرد ، به هرحال ظهور پس از لحاظ کردن نسبت تقابل رخ می دهد . بنابراین به ان هویت مطلقه فقط نسبت خفاء داده می شود. همانطور که در زبان شرع نیز از آن چنین یاد شده است که من گنجی مخفی بودم ... کاربرد این تعبیر به آن دلیل است که در معنای آن اعتبار عدم ظهور شده است که همان عدم کثرت است.
حضرت امام خمینی (ره) نیز در توضیح مفاد بطون و غیبتی که به این حقیقت نسبت داده می شود ، آن را بطونی می داند که در مقابل ظهور نیست، بطونی که در مقابل ظهور است نوعی تجلی است که از بطون اطلاقی حق تاخر رتبی دارد: البطون و الغیب اللّذان نسبنا هما إلى هذه الحقیقه الغیبیّه لیسا مقابلین للظهور الّذی من الصفات فی مقام «الواحدیّه» و الحضره الجمعیّه؛ و لا «الباطن» هو الّذی کان من الأسماء الإلهیّه الّذی هو من أمّهات الأسماء الحقیقیّه. فإنّ البطون الّذی من الأوصاف القدسیّه و «الباطن» الّذی من الأسماء الربوبیّه، کلّ واحد منها التجلّی بذلک المقام؛ و هما متأخّران عن تلک الحضره. بل التعبیر بمثل هذه الأوصاف و الأسماء لضیق المجال فی المقال. (امام خمینی ، مصباح الهدایه، ص 14)
بطون و غیبی که به این حقیقت غیبی (مقام ذات) نسبت دادیم ، دو عنوان مقابل برای ظهور که از صفات مقام واحدیت و حضرت جمعیت است ، نیستو نیز چنین باطنی اسمی از اسمای الهی محسوب می شود و از مهم ترین اسمای حقیقی است ، نمی باشد، زیرا هم بطون (از اوصاف قدسی) و هم باطن( از اسمای ربوبی) هر دو از تجلیات آن مقام (مقام ذات و مقام غیب حقیقی) هستند و از آن حضرت متارند . بلکه باید گفت تعبیر از آن حقیقت غیبی به این اوصاف و اسماء تنها به دلیل تنگی مجال به هنگام سخن گفتن از آن حضرت است.
بر مقام ذات از حیث غیب بودن، نامهای متعددی مثل غیب مطلق، ذات غیبالغیوبی، «هو» به معنای او برای اشاره به غایب، غیبالهویه، کنز مخفی، الحقیقه الغیبیه، عنقای مُغرب، الغیبالمکنون، الغیبالمصون، غیبالغیب، الغیبالحقیقی، الغیبالذاتی و حضره غیبیه و مقامالعزه والغنی و المقام الغیبی و الهویه الغیبیه اطلاق شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، شماره ؟؟؟، ص ۱۳ و ۱۵؛ حسینی شاهرودی، سید مرتضی، ضرورت وجود انسان کامل در نظام هستی در عرفان نظری با تکیه بر آراء امام خمینی، ص ۶۷ ـ ۶۸؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۳۷ ـ ۴۰
- ↑ ر.ک. صداقت، سید علی اکبر، مقامات معنوی، وبگاه گلستان کشمیری
- ↑ ر.ک. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۶، ص ۱۷۳؛ مصباح یزدی، محمد تقی، سجادههای سلوک، ج ۲، ص ۲۲۳ و ۲۲۴
- ↑ ر.ک. مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، شماره ؟؟؟، ص ۱۳ و ۱۵
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم
- ↑ «بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد» سوره نمل، آیه ۶۵.
- ↑ سورۀ جن، آیۀ ۲۶ و ۲۷
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، شماره ؟؟؟، ص ۱۳ و ۱۵؛ حسینی شاهرودی، سید مرتضی، ضرورت وجود انسان کامل در نظام هستی در عرفان نظری با تکیه بر آراء امام خمینی، ص ۶۷ ـ ۶۸؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۳۷ ـ ۴۰
- ↑ ر.ک. مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، شماره ؟؟؟، ص ۱۳ و ۱۵
- ↑ ر.ک. صداقت، سید علی اکبر، مقامات معنوی، وبگاه گلستان کشمیری
- ↑ ر.ک. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۶، ص ۱۷۳؛ مصباح یزدی، محمد تقی، سجادههای سلوک، ج ۲، ص ۲۲۳ و ۲۲۴
- ↑ ر.ک. مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، شماره ؟؟؟، ص ۱۳ و ۱۵
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۱۱-۲۴؛ جوادی آملی، همان، ۲۰۵ ،۴۰۲و ۴۰۶؛ آشتیانی، ۲۲ ، ۲۴ و ۶۴۴
- ↑ ر.ک. حسینی شاهرودی، سید مرتضی، ضرورت وجود انسان کامل در نظام هستی در عرفان نظری با تکیه بر آراء امام خمینی، ص ۶۷ ـ ۶۸
- ↑ «چشمها او را در نمییابند و او چشمها را در مییابد و او نازکبین آگاه است» سوره انعام، آیه ۱۰۳.
- ↑ «پدیدآورنده آسمانها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفتهایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون میگرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.
- ↑ ر.ک. هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت، وبگاه اندیشه قم
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی ج۱، ص ۱۰۴
- ↑ ر.ک. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۳۷ ـ ۴۰
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج ۴، ص ۲۶
- ↑ ر.ک. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۳۷ ـ ۴۰
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم
- ↑ «بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد» سوره نمل، آیه ۶۵.
- ↑ سورۀ جن، آیۀ ۲۶ و ۲۷
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم