دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۰۰
، ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-|تپس|100px|right|بندانگشتی| + | پاسخدهنده = )) |
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله نجفی لاری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله نجفی لاری؛ | ||
| تصویر = 8905674.jpg | | تصویر = 8905674.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید عبدالحسین نجفی لاری| | | پاسخدهنده = سید عبدالحسین نجفی لاری | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[سید عبدالحسین نجفی لاری]]''' در دو کتاب ''«[[المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته (کتاب)|المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته]]»'' و ''«[[ آگاهیهای آسمانی (کتاب)|آگاهیهای آسمانی]]»'' در اینباره گفتهاست: | |||
:::::*«چند دلیل عقلی بر [[ علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش|بالفعل بودن علم امام]] و عموم محدوده آن اقامه کردهاند که به بررسی آنها میپردازیم: | :::::*«چند دلیل عقلی بر [[ علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش|بالفعل بودن علم امام]] و عموم محدوده آن اقامه کردهاند که به بررسی آنها میپردازیم: | ||
:::::'''دلیل اول:''' قاعده لطف: سه تقریر برای قاعده لطف ذکر شده است: '''تقریر اول:''' امام کاملترین ذات را داراست و هرکسی که کاملترین ذات را دارد واجب است کاملترین صفات را هم دارا باشدو آنهم در این بحث علم بالفعل به همه چیز است. '''تقریر دوم:''' علت غائی خلقت معرفت خداوند است به دلیل آیه شریفه {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}«» با توجه به تفسیرش به لیعرفون و حدیث قدسی و روایات دال است که خداوند [[اهل بیت|امامان]] را مظهر جمیع صفات جلالیه و جمالیه خویش قرار داده است تا مردم توسط آنان خداوند را بشناسند. حال اگر این مظاهر دارای نقص باشند مستلزم نقص در ظاهر خداوند خواهد بود. | :::::'''دلیل اول:''' قاعده لطف: سه تقریر برای قاعده لطف ذکر شده است: '''تقریر اول:''' امام کاملترین ذات را داراست و هرکسی که کاملترین ذات را دارد واجب است کاملترین صفات را هم دارا باشدو آنهم در این بحث علم بالفعل به همه چیز است. '''تقریر دوم:''' علت غائی خلقت معرفت خداوند است به دلیل آیه شریفه {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}«» با توجه به تفسیرش به لیعرفون و حدیث قدسی و روایات دال است که خداوند [[اهل بیت|امامان]] را مظهر جمیع صفات جلالیه و جمالیه خویش قرار داده است تا مردم توسط آنان خداوند را بشناسند. حال اگر این مظاهر دارای نقص باشند مستلزم نقص در ظاهر خداوند خواهد بود. | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛ | ||
| تصویر = 11172.jpg | | تصویر = 11172.jpg | ||
| پاسخدهنده = عبدالحسین خسروپناه| | | پاسخدهنده = عبدالحسین خسروپناه | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است: | |||
::::::«متکلمان شیعه برای ضرورت [[علم امام]]{{ع}} با دلایل فراوانی تمسک کرده و گفتهاند: "وظیفه سنگین [[امامت]]، تربیت و هدایت نفوس بشری و فراهم سازی وسایل کمال و سعادت مردم است، پس باید نسبتبه سایر مردم، مقام برتری داشته باشدو به تمامی امور دین و دنیای مردم آگاهی کامل داشته باشد."<ref>فصول، ص۴۱، و [[رسالة الإمامة (کتاب)|رسالة الإمامة]]، ص۴۳۰.</ref> (...) | ::::::«متکلمان شیعه برای ضرورت [[علم امام]]{{ع}} با دلایل فراوانی تمسک کرده و گفتهاند: "وظیفه سنگین [[امامت]]، تربیت و هدایت نفوس بشری و فراهم سازی وسایل کمال و سعادت مردم است، پس باید نسبتبه سایر مردم، مقام برتری داشته باشدو به تمامی امور دین و دنیای مردم آگاهی کامل داشته باشد."<ref>فصول، ص۴۱، و [[رسالة الإمامة (کتاب)|رسالة الإمامة]]، ص۴۳۰.</ref> (...) | ||
:::::*'''[[شیخ طوسی]]''' در بیان اثبات [[علم امام]]{{ع}} مینویسد: "امام باید عالم به تمام موازین شرع باشد؛ چرا که امام حافظ شرع است و اگر عالم به تمام مسائل و احکام نباشد نمیتواند حافظ واقعی آن باشد؛ زیرا در صورت جهل، امکان اخلال به بعضی از موازین شرع، یا ترک برخی مصالح وجود دارد."<ref>الاقتصاد، ص ۱۹۳.</ref> | :::::*'''[[شیخ طوسی]]''' در بیان اثبات [[علم امام]]{{ع}} مینویسد: "امام باید عالم به تمام موازین شرع باشد؛ چرا که امام حافظ شرع است و اگر عالم به تمام مسائل و احکام نباشد نمیتواند حافظ واقعی آن باشد؛ زیرا در صورت جهل، امکان اخلال به بعضی از موازین شرع، یا ترک برخی مصالح وجود دارد."<ref>الاقتصاد، ص ۱۹۳.</ref> | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۱. حجت الاسلام و المسلمین باقری؛ | ||
| تصویر = 11786.jpg | | تصویر = 11786.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید محمد فائز باقری| | | پاسخدهنده = سید محمد فائز باقری | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایاننامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«باید از دیدگاه عقل این موضوع بررسی شود که آیا مانعی در علم گسترده (فرابشری) امام{{ع}} وجود دارد؟ و عقل چه مانعی را در وجود این علم درک میکند؟ عقل این گونه علم و خبررسانی را محال نمیداند و مانعی را در دارا بودن آن تصوّر نمیکند. بلکه بالعکس اگر این علم گسترده و فراگیر نبود، ادعای رهبری امّت اثر نداشت و چگونه کسی که آگاهی به حال مردم ندارد، میتواند سعادت دنیا و آخرت آنان را تأمین و تضمین نماید. این موضوع با چند دلیل به اثبات میرسد. | ::::::«باید از دیدگاه عقل این موضوع بررسی شود که آیا مانعی در علم گسترده (فرابشری) امام{{ع}} وجود دارد؟ و عقل چه مانعی را در وجود این علم درک میکند؟ عقل این گونه علم و خبررسانی را محال نمیداند و مانعی را در دارا بودن آن تصوّر نمیکند. بلکه بالعکس اگر این علم گسترده و فراگیر نبود، ادعای رهبری امّت اثر نداشت و چگونه کسی که آگاهی به حال مردم ندارد، میتواند سعادت دنیا و آخرت آنان را تأمین و تضمین نماید. این موضوع با چند دلیل به اثبات میرسد. | ||
::::::'''دلیل اول:''' نبوت و [[امامت]] رهبری الهی است؛ نبوت و [[امامت]]، منصب الهی است و مردم هیچ گونه مداخلهای در آن نمیکنند.امام{{ع}} باید از دیگران در کمالات افضل باشد. در حقیقت ملاک گزینش امام{{ع}}، برتر بودن او از دیگران در تمام صفات است. و اگر در افراد جامعهای که امام{{ع}} در آن زندگی میکند، کسی یافت شود که از امام{{ع}} فضیلت بیشتری دارد، او سزاوار [[امامت]] است. افضل بودن امام{{ع}} در یک چیز و در یک مورد نیست ، بلکه در تمام صفات و جهات است؛ یکی از فضیلتها که امام{{ع}} باید رتبه بالای آن را داشته باشد، دانش و آگاهی است. امام{{ع}} باید از تمام افراد بشر داناتر و دانشمندتر باشد، چنان که همانند او در افراد جامعه یافت نشود. اگر کسی در میان مردم همسان در دانش با امام{{ع}} پیدا شود، رسیدن منصب [[امامت]] به هر کدام از آنان مساوی است و محروم شدن یکی از آنان از این منصبستم در حق اوست. در هیچ زمانی برای امام{{ع}} همتایی نخواهد بود که دانش گسترده و فراگیری چون او داشته باشد. آن دانش نه با وسایل عادی، بلکه از راه غیرعادی و الهی یافت میشود، و چون از دانش بیانتهای خدا سرچشمه میگیرد و فیضی از دریای ژرف فیض بخش او است، گسترده است و به هر چیزی تعلق میگیرد، زیرا خداوند فیاض مطلق است و بخشش او پایان ندارد. پس دانش را که خداوند به [[پیامبر]]{{صل}} و امام{{ع}} میبخشد، به زمان و یا حالتی اختصاص ندارد. در این مورد [[علامه حلی]] در کشف المراد استدلال خوبی ذکر کردهاند. {{عربی|"الامام یحب ان یکون أفضل من رعیته لانّه اما ان یکون مساویا لهم او انقص منهم او أفضل والثالث هوالمطلوب والاول محال لأنه مع التساوی یستحیل ترجیحه علی غیره بالامامة ، والثانی ایضا محال لِأن المفضول یقبح عقلاً تقدیمه علی الفاضل و یدل علیه"}} ایضا قوله تعالی: {{متن قرآن|أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}} <ref>یونس ،۳۵ ، آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟.</ref> {{عربی|"و یدخل تحت هذا الحکم کون الامام افضل فی العلم و الدین (...) "}} واجب است امام{{ع}} افضل از رعیت خودش باشد چون امام{{ع}} یا با رعیت مساوی است یا کمتر از رعیت است و یا افضل است. افضل بودن امام{{ع}} مطلوب و ادعای ما است و مساوی بودن محال است چون در صورت مساوات محال است که بر دیگران مقدم شود و به وسیله [[امامت]] ترجیح داشته باشد. و کمتر بودن هم محال است چون عقلاً قبیح است مفضول بر فاضل متقدم شود و به همین مطلب آیه شریفه (بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟) | ::::::'''دلیل اول:''' نبوت و [[امامت]] رهبری الهی است؛ نبوت و [[امامت]]، منصب الهی است و مردم هیچ گونه مداخلهای در آن نمیکنند.امام{{ع}} باید از دیگران در کمالات افضل باشد. در حقیقت ملاک گزینش امام{{ع}}، برتر بودن او از دیگران در تمام صفات است. و اگر در افراد جامعهای که امام{{ع}} در آن زندگی میکند، کسی یافت شود که از امام{{ع}} فضیلت بیشتری دارد، او سزاوار [[امامت]] است. افضل بودن امام{{ع}} در یک چیز و در یک مورد نیست ، بلکه در تمام صفات و جهات است؛ یکی از فضیلتها که امام{{ع}} باید رتبه بالای آن را داشته باشد، دانش و آگاهی است. امام{{ع}} باید از تمام افراد بشر داناتر و دانشمندتر باشد، چنان که همانند او در افراد جامعه یافت نشود. اگر کسی در میان مردم همسان در دانش با امام{{ع}} پیدا شود، رسیدن منصب [[امامت]] به هر کدام از آنان مساوی است و محروم شدن یکی از آنان از این منصبستم در حق اوست. در هیچ زمانی برای امام{{ع}} همتایی نخواهد بود که دانش گسترده و فراگیری چون او داشته باشد. آن دانش نه با وسایل عادی، بلکه از راه غیرعادی و الهی یافت میشود، و چون از دانش بیانتهای خدا سرچشمه میگیرد و فیضی از دریای ژرف فیض بخش او است، گسترده است و به هر چیزی تعلق میگیرد، زیرا خداوند فیاض مطلق است و بخشش او پایان ندارد. پس دانش را که خداوند به [[پیامبر]]{{صل}} و امام{{ع}} میبخشد، به زمان و یا حالتی اختصاص ندارد. در این مورد [[علامه حلی]] در کشف المراد استدلال خوبی ذکر کردهاند. {{عربی|"الامام یحب ان یکون أفضل من رعیته لانّه اما ان یکون مساویا لهم او انقص منهم او أفضل والثالث هوالمطلوب والاول محال لأنه مع التساوی یستحیل ترجیحه علی غیره بالامامة ، والثانی ایضا محال لِأن المفضول یقبح عقلاً تقدیمه علی الفاضل و یدل علیه"}} ایضا قوله تعالی: {{متن قرآن|أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}} <ref>یونس ،۳۵ ، آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟.</ref> {{عربی|"و یدخل تحت هذا الحکم کون الامام افضل فی العلم و الدین (...) "}} واجب است امام{{ع}} افضل از رعیت خودش باشد چون امام{{ع}} یا با رعیت مساوی است یا کمتر از رعیت است و یا افضل است. افضل بودن امام{{ع}} مطلوب و ادعای ما است و مساوی بودن محال است چون در صورت مساوات محال است که بر دیگران مقدم شود و به وسیله [[امامت]] ترجیح داشته باشد. و کمتر بودن هم محال است چون عقلاً قبیح است مفضول بر فاضل متقدم شود و به همین مطلب آیه شریفه (بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟) | ||
خط ۲۳۱: | خط ۲۳۱: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛ | ||
| تصویر = 11213.jpg | | تصویر = 11213.jpg | ||
| پاسخدهنده = رحیم لطیفی| | | پاسخدهنده = رحیم لطیفی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در این باره گفته است: | |||
::::::«دیدگاه رسمی و مشهور دانشمندان شیعه این است که [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} از هرگونه گناه صغیره و کبیره و از هرگونه خطا و سهو و نسیان، به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز زندگی تا پایان زندگی آنها بر قرار است. لازمه چنین عصمتی علم غیب وسیع است. نبی و امام باید عالم به حقایق اشیا و امور پنهانی باشند تا چنین عصمتی محقق شود و حتی خطا و نسیان نیز از آنان سر نزند. رهیافت تلاش کلامی و فلسفی و صریح روایات در موضوع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} دو چیز است: یکی اثبات اصل [[علم غیب]] که به اذن الهی به آنان داده شده است، و دیگر اثبات وسعت و گستره این علم تا آنجا که عدالت و عصمتآور باشد و [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در سایه آن هرگونه موارد عصیان و خطاء و سهو و نسیان را بشناسد و در نتیجه از او سر نزند در غیر این صورت دیگر به رسالت و هدایتگری اشاطمی نانی نخواهد بود و نقض غرض خواهد شد. | ::::::«دیدگاه رسمی و مشهور دانشمندان شیعه این است که [[انبیا]] و [[امامان]]{{عم}} از هرگونه گناه صغیره و کبیره و از هرگونه خطا و سهو و نسیان، به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز زندگی تا پایان زندگی آنها بر قرار است. لازمه چنین عصمتی علم غیب وسیع است. نبی و امام باید عالم به حقایق اشیا و امور پنهانی باشند تا چنین عصمتی محقق شود و حتی خطا و نسیان نیز از آنان سر نزند. رهیافت تلاش کلامی و فلسفی و صریح روایات در موضوع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} دو چیز است: یکی اثبات اصل [[علم غیب]] که به اذن الهی به آنان داده شده است، و دیگر اثبات وسعت و گستره این علم تا آنجا که عدالت و عصمتآور باشد و [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در سایه آن هرگونه موارد عصیان و خطاء و سهو و نسیان را بشناسد و در نتیجه از او سر نزند در غیر این صورت دیگر به رسالت و هدایتگری اشاطمی نانی نخواهد بود و نقض غرض خواهد شد. | ||
::::::اگر [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} به موضوعات خارجی و امور غیبی و حوادث، [[علم غیب]] نداشته باشند، امکان سهو و نسیان، بلکه وقوع آن حتمی میشود و در نتیجه در مواردی مرتکب حقکشیها و خطاها میشوند و این کاستی بزرگی است که با منصب آنان منافات دارد، بلکه فلسفه وجودیشان زیر سؤال میرود. افزون بر این اگر علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} محدود میبود و مرتکب خطاها یا فراموشیهایی میشدند این موارد با توجه به تعداد ائمه{{عم}} حتماً برای ما نقل میشد»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>. | ::::::اگر [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} به موضوعات خارجی و امور غیبی و حوادث، [[علم غیب]] نداشته باشند، امکان سهو و نسیان، بلکه وقوع آن حتمی میشود و در نتیجه در مواردی مرتکب حقکشیها و خطاها میشوند و این کاستی بزرگی است که با منصب آنان منافات دارد، بلکه فلسفه وجودیشان زیر سؤال میرود. افزون بر این اگر علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} محدود میبود و مرتکب خطاها یا فراموشیهایی میشدند این موارد با توجه به تعداد ائمه{{عم}} حتماً برای ما نقل میشد»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>. | ||
خط ۲۴۰: | خط ۲۴۰: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین بهدار؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۴. حجت الاسلام و المسلمین بهدار؛ | ||
| تصویر = 11169.jpg | | تصویر = 11169.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد رضا بهدار| | | پاسخدهنده = محمد رضا بهدار | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا بهدار]]''' در مقاله ''«[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«'''ادله عقلی''': چنانکه پیش از این در کلمات متفکران و صاحبان این دیدگاه بیان شد، از آنجا که امام{{ع}} خود برگزیده الهی است، به واسطه تربیت نفس خویش و طی کردن مراحل تکامل نفس و مستعد شدن قوه عقل نظری و عملی به درجههای از کمال میرسد که خود، کلام الهی را استماع و فرشتگان را مشاهده میکند و از آن سو، با قوه عملی، قدرت فاعلیت پیدا میکند و عالم ماده را تسخیر میکند؛ از این رو، با فرض اتصال نفس نبی یا امام معصوم{{ع}} به عالم عقول، دیگر حجابی برای نفس باقی نمیماند و ملکوت همه امور بر او عیان میشود. [[ملاصدرا]] در باب دامنه وسیع "علم نبی" تعلیلی دارند که از همان برای گستره علم امام{{ع}} نیز میتوان استفاده کرد: علم حقیقی همان یقین است که تنها از راه ایجاد زمینه اتصال نفس قدسی با ملائکه به دست میآید. اگر نفس، احتجاب به بدن و قوای آن و تعلق به دنیا و اخلاد در زمین نداشته باشد، به مبادی عالی و ملائکه مقربین، به خصوص به روحالقدس که معلم انبیاست، متصل میگردد و در این هنگام، نقوش علمی و صفات کمالی در آن تلألو میکند، زیرا میان مجردات حجابی نیست و هیچ منع و تقصیر و بخلی در افاضه وجود ندارد، زیرا این امور از ویژگیهای عالم ماده است .<ref>۲۷۵ـ۲۸۵ :۶ ،۱۳۶۶ ،ملاصدرا: نک.</ref> آن دسته از بزرگانی که قائل به علم مطلق و فعلیِ امامأند، یکی از دلایلشان این است که کاملتر بودن رسالت و [[امامت]] منوط به آن است که صفات [[پیامبر|رسول]]{{صل}} و امام{{ع}}، اتم صفات باشد و در صورتی چنین خواهد بود که علمش حضوری و بالفعل به همه امور و وقایع باشد، نه مشروط و مقید بر اراده و خواست، زیرا علم مشروط به اراده گرچه کمال و فضیلت است، اما بالاترین کمال و فضیلت نیست. <ref> مظفر، ۱۳۸۵ : ۵۰ .</ref>»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۴.</ref>. | ::::::«'''ادله عقلی''': چنانکه پیش از این در کلمات متفکران و صاحبان این دیدگاه بیان شد، از آنجا که امام{{ع}} خود برگزیده الهی است، به واسطه تربیت نفس خویش و طی کردن مراحل تکامل نفس و مستعد شدن قوه عقل نظری و عملی به درجههای از کمال میرسد که خود، کلام الهی را استماع و فرشتگان را مشاهده میکند و از آن سو، با قوه عملی، قدرت فاعلیت پیدا میکند و عالم ماده را تسخیر میکند؛ از این رو، با فرض اتصال نفس نبی یا امام معصوم{{ع}} به عالم عقول، دیگر حجابی برای نفس باقی نمیماند و ملکوت همه امور بر او عیان میشود. [[ملاصدرا]] در باب دامنه وسیع "علم نبی" تعلیلی دارند که از همان برای گستره علم امام{{ع}} نیز میتوان استفاده کرد: علم حقیقی همان یقین است که تنها از راه ایجاد زمینه اتصال نفس قدسی با ملائکه به دست میآید. اگر نفس، احتجاب به بدن و قوای آن و تعلق به دنیا و اخلاد در زمین نداشته باشد، به مبادی عالی و ملائکه مقربین، به خصوص به روحالقدس که معلم انبیاست، متصل میگردد و در این هنگام، نقوش علمی و صفات کمالی در آن تلألو میکند، زیرا میان مجردات حجابی نیست و هیچ منع و تقصیر و بخلی در افاضه وجود ندارد، زیرا این امور از ویژگیهای عالم ماده است .<ref>۲۷۵ـ۲۸۵ :۶ ،۱۳۶۶ ،ملاصدرا: نک.</ref> آن دسته از بزرگانی که قائل به علم مطلق و فعلیِ امامأند، یکی از دلایلشان این است که کاملتر بودن رسالت و [[امامت]] منوط به آن است که صفات [[پیامبر|رسول]]{{صل}} و امام{{ع}}، اتم صفات باشد و در صورتی چنین خواهد بود که علمش حضوری و بالفعل به همه امور و وقایع باشد، نه مشروط و مقید بر اراده و خواست، زیرا علم مشروط به اراده گرچه کمال و فضیلت است، اما بالاترین کمال و فضیلت نیست. <ref> مظفر، ۱۳۸۵ : ۵۰ .</ref>»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۴.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۲۶۶: | خط ۲۶۶: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۷. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۷. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ | ||
| تصویر = 60727626.jpg | | تصویر = 60727626.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید نسیم عباس نقوی| | | پاسخدهنده = سید نسیم عباس نقوی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«۱. '''قلمرو وسیع مأموریت [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}:''' دامنه مأموریت اولیاء الهی بسیار گسترده است آنان باید علم و آگاهی کامل حاصل از اصول و فروع دین اسباب سعادت و شقاوت، هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آینده، جسم و جان و آخرت تا قیامت میشود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتواند ایفای وظیفه نمایند و گرنه نقض غرض بوده وهدف خداوند برآورده نمیشود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده و گرنه جلب اعتبار نخواهند کرد و اعتماد مطلق در گرو عصمت آنان است. در نتیجه مأموریت اولیاء الهی مقتضای آگاهی غیبی این است که از جهات گوناگون [[علم غیب]] داشته باشند و محتوای رسالتشان، چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی باشد که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی پیامبران و [[ائمه]]{{عم}}، در هر موردی که محقق شدن مأموریت آنها منوط به [[علم غیب]] باشد این علم را خواهند داشت. | ::::::«۱. '''قلمرو وسیع مأموریت [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}:''' دامنه مأموریت اولیاء الهی بسیار گسترده است آنان باید علم و آگاهی کامل حاصل از اصول و فروع دین اسباب سعادت و شقاوت، هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آینده، جسم و جان و آخرت تا قیامت میشود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتواند ایفای وظیفه نمایند و گرنه نقض غرض بوده وهدف خداوند برآورده نمیشود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده و گرنه جلب اعتبار نخواهند کرد و اعتماد مطلق در گرو عصمت آنان است. در نتیجه مأموریت اولیاء الهی مقتضای آگاهی غیبی این است که از جهات گوناگون [[علم غیب]] داشته باشند و محتوای رسالتشان، چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی باشد که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی پیامبران و [[ائمه]]{{عم}}، در هر موردی که محقق شدن مأموریت آنها منوط به [[علم غیب]] باشد این علم را خواهند داشت. | ||
::::::۲. '''[[ضرورت امامت]]:''' [[وجود امام]] ضروری است و عقل ضرورت آن را درک میکند و از دلیل ضرورت [[امام]]، علم خدادادی [[غیب]] ثابت می¬شود زیرا قبلاً گفته شد امام تمام مقامات پیامبر به جز وحی را دارد. پس لوازم آن مقام را نیز داشته باشد. مصونیت قرآن را از تحریف خداوند ضمانت کرده اما هیچ ضمانتی درباره مصونیت بیانات [[پیامبر]]{{صل}} از تحریف وجود ندارد لذا راویان گاهی مطالب متفاوتی را در یک موضوع از [[پیامبر]]{{صل}} نقل میکنند بنابراین ما نیازمند تبیین جدید هستیم اگر شخص بیان کننده و دارای علم عادی باشد دچار خطا خواهد شد و بیان او حجت نخواهد بود. پس شخص بیان کننده بعد از [[پیامبر]]{{صل}} باید معصوم و دارای [[علم غیب]] باشد و الّا ختم نبوت بر خلاف حکمت است. | ::::::۲. '''[[ضرورت امامت]]:''' [[وجود امام]] ضروری است و عقل ضرورت آن را درک میکند و از دلیل ضرورت [[امام]]، علم خدادادی [[غیب]] ثابت می¬شود زیرا قبلاً گفته شد امام تمام مقامات پیامبر به جز وحی را دارد. پس لوازم آن مقام را نیز داشته باشد. مصونیت قرآن را از تحریف خداوند ضمانت کرده اما هیچ ضمانتی درباره مصونیت بیانات [[پیامبر]]{{صل}} از تحریف وجود ندارد لذا راویان گاهی مطالب متفاوتی را در یک موضوع از [[پیامبر]]{{صل}} نقل میکنند بنابراین ما نیازمند تبیین جدید هستیم اگر شخص بیان کننده و دارای علم عادی باشد دچار خطا خواهد شد و بیان او حجت نخواهد بود. پس شخص بیان کننده بعد از [[پیامبر]]{{صل}} باید معصوم و دارای [[علم غیب]] باشد و الّا ختم نبوت بر خلاف حکمت است. | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۸: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۸. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۸. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ | ||
| تصویر = 11902.jpg | | تصویر = 11902.jpg | ||
| پاسخدهنده = حسن مهدیفر| | | پاسخدهنده = حسن مهدیفر | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدیفر]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]»'' در اینباره گفته است: | |||
:::::*«'''دلیل نخست: [[وحی]]''': تردیدی نیست که بر [[پیامبران]] وحی میشود و وحی از دو جهت [[امر غیبی]] محسوب میشود: '''یک:''' از جهت روش و طریق که به نحو غیبی است، وحی یک نوع ارتباط مخصوص و خارق العاده میان [[پیامبر]] و جهان غیب میباشد و پیامبران از طریق وحی با جهان غیب در ارتباط هستند. نوع این ارتباط، خود امر غیبی میباشد. '''دوم:''' از جهت محتوی است، قرآن حاوی بسیاری از معارف غیبی و اخبار حوادث گذشته و آینده است. معارف غیبی قرآن را میتوان در چند محورکلی چنین دسته بندی کرد: (۱): جهان ماورای طبیعت، خدا، روح و [[فرشتگان]] و روز رستاخیز که از قلمرو حس و ماده خارج بوده و ایمان به آنها لازم است. (۲): اسرار آفرینش، حقایقی که بمرور زمان و با پیشرفت علم، آن اسرار و قواعد کشف میشود و تا ابزار مسلح و تکنولوژی نبود با حس ظاهری معمولی قابل دریافت نبودهاند. (۳): تشریح اوضاع ملل گذشته، که بدون دردست بودن مدارک قرآن کریم این حقایق از ملتهای قبلی را در اختیار انسانها میگذارد. (۴): گزارش از حوادث آینده، اخباری که قرآن از آینده داده و برخی اتفاق افتاده است و قطعی میباشد مانند ناتوانی بشر از معارضه با قرآن و مغلوب شدن روم و... بنابر این [[پیامبر]] با دریافت وحی، با اطلاعات و آگاهیهای وسیع غیبی آشنا میشود. آیاتی همچون: {{متن قرآن|ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إليكَ}} بیانگر ارتباط پیامبران با [[علم غیب]] است. | :::::*«'''دلیل نخست: [[وحی]]''': تردیدی نیست که بر [[پیامبران]] وحی میشود و وحی از دو جهت [[امر غیبی]] محسوب میشود: '''یک:''' از جهت روش و طریق که به نحو غیبی است، وحی یک نوع ارتباط مخصوص و خارق العاده میان [[پیامبر]] و جهان غیب میباشد و پیامبران از طریق وحی با جهان غیب در ارتباط هستند. نوع این ارتباط، خود امر غیبی میباشد. '''دوم:''' از جهت محتوی است، قرآن حاوی بسیاری از معارف غیبی و اخبار حوادث گذشته و آینده است. معارف غیبی قرآن را میتوان در چند محورکلی چنین دسته بندی کرد: (۱): جهان ماورای طبیعت، خدا، روح و [[فرشتگان]] و روز رستاخیز که از قلمرو حس و ماده خارج بوده و ایمان به آنها لازم است. (۲): اسرار آفرینش، حقایقی که بمرور زمان و با پیشرفت علم، آن اسرار و قواعد کشف میشود و تا ابزار مسلح و تکنولوژی نبود با حس ظاهری معمولی قابل دریافت نبودهاند. (۳): تشریح اوضاع ملل گذشته، که بدون دردست بودن مدارک قرآن کریم این حقایق از ملتهای قبلی را در اختیار انسانها میگذارد. (۴): گزارش از حوادث آینده، اخباری که قرآن از آینده داده و برخی اتفاق افتاده است و قطعی میباشد مانند ناتوانی بشر از معارضه با قرآن و مغلوب شدن روم و... بنابر این [[پیامبر]] با دریافت وحی، با اطلاعات و آگاهیهای وسیع غیبی آشنا میشود. آیاتی همچون: {{متن قرآن|ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إليكَ}} بیانگر ارتباط پیامبران با [[علم غیب]] است. | ||
:::::*«'''دلیل دوم: [[عصمت]]''': یکی از خصوصیات [[پیامبران]] و [[اهل بیت]] {{عم}} عصمت است. عصمت به معنای مصونیت همه جانبه در ناحیه گفتار، رفتار و اندیشه از هر گونه گناه و اشتباه و فراموشی است. دلائل اثبات عصمت انبیا و ائمه {{ع}} در کتب کلامی به تفصیل آمده است و ما درصدد پرداختن به آنها نیستیم اما بهطور کلی میتوان گفت که: آیات قرآن بهطور عام، متابعت از پیامبر را واجب کرده و تسلیم و انقیاد در برابر تمامی اقوال و افعال او را برای مسلمانان فریضه دانسته است و در تمامی زمینهها بر وجوب تأسی از پیامبر {{صل}} تأکید میکند. مانند: {{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم}} <ref> سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>. (...) | :::::*«'''دلیل دوم: [[عصمت]]''': یکی از خصوصیات [[پیامبران]] و [[اهل بیت]] {{عم}} عصمت است. عصمت به معنای مصونیت همه جانبه در ناحیه گفتار، رفتار و اندیشه از هر گونه گناه و اشتباه و فراموشی است. دلائل اثبات عصمت انبیا و ائمه {{ع}} در کتب کلامی به تفصیل آمده است و ما درصدد پرداختن به آنها نیستیم اما بهطور کلی میتوان گفت که: آیات قرآن بهطور عام، متابعت از پیامبر را واجب کرده و تسلیم و انقیاد در برابر تمامی اقوال و افعال او را برای مسلمانان فریضه دانسته است و در تمامی زمینهها بر وجوب تأسی از پیامبر {{صل}} تأکید میکند. مانند: {{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم}} <ref> سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>. (...) | ||
خط ۳۲۵: | خط ۳۲۵: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۳. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۳. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
| تصویر = 11818.jpg | | تصویر = 11818.jpg | ||
| پاسخدهنده = قاسم علی شیخزاده| | | پاسخدهنده = قاسم علی شیخزاده | ||
| پاسخ = آقای '''[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | |||
::::::«دلیل عقلی خود بر چند نوع تنظیم گردیده است: (...) | ::::::«دلیل عقلی خود بر چند نوع تنظیم گردیده است: (...) | ||
::::::'''الف. قلمرو وسیع مأموریت معصومین''': دامنه مأموریت معصومین بسیار گسترده است. آنان باید علم و آگاهی کاملی از اصول، فروع دین، اسباب سعادت و شقاوت، هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر، باطن، گذشته، آینده، جسم و جان، دنیا و آخرت تا قیامت میشود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتوانند ایفای وظیفه نمایند وگرنه نقض غرض بوده و هدف خداوند برآورده نمیشود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده وگرنه جلب اعتماد نخواهد کرد و اعتماد مطلق در گرو عصمت آنان است. در نتیجه مأموریت [[معصومین]]{{عم}} مقتضی آگاهی غیبی از جهات گوناگون است. و محتوای رسالتشان چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی باشد که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی معصومین{{ع}} و به طور کلّی در هر موردی که محقق شدن مأموریت آنها منوط به [[علم غیب]] باشد این علم را خواهد داشت. درباره قلمرو وسیع مأموریت معصومین{{عم}} [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هیچ چیزی أعم از آدمی و جنی و فرشتهای در آسمانها نیست مگر اینکه ما حجت بر ایشانیم. | ::::::'''الف. قلمرو وسیع مأموریت معصومین''': دامنه مأموریت معصومین بسیار گسترده است. آنان باید علم و آگاهی کاملی از اصول، فروع دین، اسباب سعادت و شقاوت، هدایت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل ظاهر، باطن، گذشته، آینده، جسم و جان، دنیا و آخرت تا قیامت میشود. مأموریت وسیع نیازمند ابزار وسیع است تا بتوانند ایفای وظیفه نمایند وگرنه نقض غرض بوده و هدف خداوند برآورده نمیشود. دانش آنان باید از خطا مصون بوده وگرنه جلب اعتماد نخواهد کرد و اعتماد مطلق در گرو عصمت آنان است. در نتیجه مأموریت [[معصومین]]{{عم}} مقتضی آگاهی غیبی از جهات گوناگون است. و محتوای رسالتشان چه از قبیل معارف اعتقادی، شرائع دینی، قصص، حکمت و مواعظ دینی باشد یا معجزاتی باشد که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غیبی معصومین{{ع}} و به طور کلّی در هر موردی که محقق شدن مأموریت آنها منوط به [[علم غیب]] باشد این علم را خواهد داشت. درباره قلمرو وسیع مأموریت معصومین{{عم}} [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هیچ چیزی أعم از آدمی و جنی و فرشتهای در آسمانها نیست مگر اینکه ما حجت بر ایشانیم. | ||
خط ۳۵۱: | خط ۳۵۱: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲۵. آقای نقوی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲۵. آقای نقوی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | ||
| تصویر = 11811.jpg | | تصویر = 11811.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید انیسالحسن نقوی| | | پاسخدهنده = سید انیسالحسن نقوی | ||
| پاسخ = آقای '''[[سید انیسالحسن نقوی|نقوی]]''' در پایاننامه کارشناسی خود با عنوان ''«[[ علم غیب ائمه معصومین (پایاننامه)|علم غیب ائمه معصومین]]{{عم}}»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | |||
::::::«'''دلیل عقلی بر [[علم غیب]] [[ائمه|ائمه معصومین]]{{عم}}''': | ::::::«'''دلیل عقلی بر [[علم غیب]] [[ائمه|ائمه معصومین]]{{عم}}''': | ||
::::::'''دلیل اول''': ضرورت [[امام]]{{ع}} بدیهی است و عقل آن ضرورت را درک میکند و از دلیل ضرورت [[امام]]{{ع}} و نصب [[امام]]{{ع}}، علم خدادادی ([[غیب]]) ثابت میشود زیرا [[امام]]{{ع}} تمام مقامات [[پیامبر]]{{صل}} جز [[وحی]] را دارد. در این مورد [[علامه حلی]] در کشف المراد استدلال خوبی ذکر کردهاند. واجب است امام{{ع}} افضل از رعیت خودش باشد چون [[امام]]{{ع}} یا با رعیت مساوی است یا کمتر از رعیت است و یا افضل است. افضل بودن [[امام]]{{ع}} مطلوب و ادعای ما است و مساوی بودن محال است چون در صورت مساوات محال است که بر دیگران مقام شود و به وسیله [[امامت]] ترجیح داشته باشد. و کمتر بودن هم محال است چون عقلا قبیح است مفضول بر فاضل متقدم شود و به همین مطلب آیه شریفه {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟، سوره مبارکه یونس، آیه ۳۵.</ref> .<ref>الامام یحب أن یکون أفضل من رعیته لاته اما ان یکون مساو بالهم او انقص منهم او أفضل و الثالث هو المطلوب و الأول محال لأنه مع التساوی یستحیل ترجیحه علی غیره بالامامة، و الثانی ایضا محال لأن المفضول یقبح عقلا تقدیمه علی الفاضل و یدل علیه ایضا قوله تعالی: "أفمن یهدی إلی الحق أحق أن یتبع أن " یهدی إلا أن یهدی قا لکم کیف تحکمون". "و یدخل تحت هذا الحکم کون الامام افضل فی العلم و الدین". علامه حلی، کشف المراد، قم، نشر اسلامی، چاپ و ۱۴۱۷.</ref> | ::::::'''دلیل اول''': ضرورت [[امام]]{{ع}} بدیهی است و عقل آن ضرورت را درک میکند و از دلیل ضرورت [[امام]]{{ع}} و نصب [[امام]]{{ع}}، علم خدادادی ([[غیب]]) ثابت میشود زیرا [[امام]]{{ع}} تمام مقامات [[پیامبر]]{{صل}} جز [[وحی]] را دارد. در این مورد [[علامه حلی]] در کشف المراد استدلال خوبی ذکر کردهاند. واجب است امام{{ع}} افضل از رعیت خودش باشد چون [[امام]]{{ع}} یا با رعیت مساوی است یا کمتر از رعیت است و یا افضل است. افضل بودن [[امام]]{{ع}} مطلوب و ادعای ما است و مساوی بودن محال است چون در صورت مساوات محال است که بر دیگران مقام شود و به وسیله [[امامت]] ترجیح داشته باشد. و کمتر بودن هم محال است چون عقلا قبیح است مفضول بر فاضل متقدم شود و به همین مطلب آیه شریفه {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟، سوره مبارکه یونس، آیه ۳۵.</ref> .<ref>الامام یحب أن یکون أفضل من رعیته لاته اما ان یکون مساو بالهم او انقص منهم او أفضل و الثالث هو المطلوب و الأول محال لأنه مع التساوی یستحیل ترجیحه علی غیره بالامامة، و الثانی ایضا محال لأن المفضول یقبح عقلا تقدیمه علی الفاضل و یدل علیه ایضا قوله تعالی: "أفمن یهدی إلی الحق أحق أن یتبع أن " یهدی إلا أن یهدی قا لکم کیف تحکمون". "و یدخل تحت هذا الحکم کون الامام افضل فی العلم و الدین". علامه حلی، کشف المراد، قم، نشر اسلامی، چاپ و ۱۴۱۷.</ref> |