رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۲۱
، ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 '
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ') |
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله مصباح یزدی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله مصباح یزدی؛ | ||
| تصویر = 11196.jpg | | تصویر = 11196.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد تقی مصباح یزدی| | | پاسخدهنده = محمد تقی مصباح یزدی | ||
آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/4931 قرآنشناسی]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/4931 قرآنشناسی]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در این آیه در برابر {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ}} عبارت {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} قرار گرفته که یکی حالت روحی و مرتبط با تمایلات است و دیگری مسئله فکری و ذهنی است که با عقل پیوند دارد. این نوع بیان، به ارتباط و تأثیر و تأثّرِ بعد فکری انسان با بعد گرایشی و قلبی او اشاره دارد. افرادی که از نظر تمایلات قلبی منحرف باشند، به طور طبیعی به دنبال شناخت حقیقت نیستند و برای آنان دستیابی به هواها و منافع شخصی و گروهی و سوژههای مختلف و مخالفت با مخالفان خود، اهمیت دارد و به این صورت، نقطه مقابل راسخان در علم قرار میگیرند. از سوی دیگر، [[راسخان در علم]] که برای دریافت حقایق، چنان که باید، میکوشند و با ابزارهای شناخت و دریافتهای خود به دقت برخورد میکنند، به طور طبیعی حقیقت طلبی و دقت علمی را بر تمایلات خویش حاکم ساخته و تمایلات خود را در جهت کشف حقایق به کار میبندند و تابع حقایق قرار میدهند. | ::::::«در این آیه در برابر {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ}} عبارت {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} قرار گرفته که یکی حالت روحی و مرتبط با تمایلات است و دیگری مسئله فکری و ذهنی است که با عقل پیوند دارد. این نوع بیان، به ارتباط و تأثیر و تأثّرِ بعد فکری انسان با بعد گرایشی و قلبی او اشاره دارد. افرادی که از نظر تمایلات قلبی منحرف باشند، به طور طبیعی به دنبال شناخت حقیقت نیستند و برای آنان دستیابی به هواها و منافع شخصی و گروهی و سوژههای مختلف و مخالفت با مخالفان خود، اهمیت دارد و به این صورت، نقطه مقابل راسخان در علم قرار میگیرند. از سوی دیگر، [[راسخان در علم]] که برای دریافت حقایق، چنان که باید، میکوشند و با ابزارهای شناخت و دریافتهای خود به دقت برخورد میکنند، به طور طبیعی حقیقت طلبی و دقت علمی را بر تمایلات خویش حاکم ساخته و تمایلات خود را در جهت کشف حقایق به کار میبندند و تابع حقایق قرار میدهند. | ||
::::::'''رابطه "رسوخ در علم" با "ایمان به همه آیات"''': رسوخ در علم، شناخت دقیق مرز ابزارهای شناخت، لوازم معرفتهای به دست آمده و ملزومات آنهاست. [[راسخان در علم]]، خود دو گروهاند: گروهی از آنان که به فهم حقایق قرآنی نائل شده و حقانیت و درستی آنها را دریافتهاند، با این شناخت درمییابند که بالاترین دلیل حقانیت مقاصد قرآنی آن است که از سوی حقّ مطلق "خدای متعال" که سخنش عین حقیقت است، نازل شده: {{متن قرآن|وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا}} <ref> سوره نساء، آیه: ۸۷.</ref> و به این حقیقت دست مییابند که ایمان به آن به عنوان ما انزل الله، ضروری است و علم بدون ایمان برای رسیدن به سعادت حقیقی، کافی نیست. پس هم ایمان آوردن آنان، لازمه شناخت کامل ایشان است و هم تکیه بر {{متن قرآن|كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا}} <ref> سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> مبتنی بر راسخ بودن آنان در علم است. گروهی دیگر که به همه حقایق قرآنی و فهم همه آیات نائل نشدهاند و برخی آیات برای آنان متشابه است، لازمه رسوخ در علمشان اعتراف و ایمان است؛ یعنی ایشان به مفاد آیات و دریافت حقیقت آنها به طور مستقیم دست نیافتهاند؛ ولی با توجه به شناخت دقیقی که از ابزارهای شناخت و مرزهای دانش خود دارند <ref>کسی که [[راسخ در علم]] است، مرز دانش انسانی خود را میداند و چشمداشت فهم حقایق فراتر از فهم و درک انسان را ندارد؛ مثلاً درباره وجود خدا تا آن اندازه که عقل اثبات میکند، میپذیرد و میداند که شناخت حقیقتِ وجود خدا در توان او نیست و در باره [[امور غیبی]] مانند بهشت و دوزخ و... ایمان میآورد؛ زیرا میداند حقایقی که مربوط به [[عالم غیب]] است، قابل فهم او نیست؛ چون یا باید با چشم ببینیم و یا با عقل اثبات کنیم. چشم آدمی که توان دیدن آن امور غیبی در این عالم را ندارد؛ عقل نیز مفاهیمی کلی را درک میکند و نمیتواند حقیقت آن را در یابد و به ما نشان دهد.</ref>»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/4931 قرآنشناسی، ج ۲، ص۲۰۰.]</ref>. | ::::::'''رابطه "رسوخ در علم" با "ایمان به همه آیات"''': رسوخ در علم، شناخت دقیق مرز ابزارهای شناخت، لوازم معرفتهای به دست آمده و ملزومات آنهاست. [[راسخان در علم]]، خود دو گروهاند: گروهی از آنان که به فهم حقایق قرآنی نائل شده و حقانیت و درستی آنها را دریافتهاند، با این شناخت درمییابند که بالاترین دلیل حقانیت مقاصد قرآنی آن است که از سوی حقّ مطلق "خدای متعال" که سخنش عین حقیقت است، نازل شده: {{متن قرآن|وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا}} <ref> سوره نساء، آیه: ۸۷.</ref> و به این حقیقت دست مییابند که ایمان به آن به عنوان ما انزل الله، ضروری است و علم بدون ایمان برای رسیدن به سعادت حقیقی، کافی نیست. پس هم ایمان آوردن آنان، لازمه شناخت کامل ایشان است و هم تکیه بر {{متن قرآن|كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا}} <ref> سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> مبتنی بر راسخ بودن آنان در علم است. گروهی دیگر که به همه حقایق قرآنی و فهم همه آیات نائل نشدهاند و برخی آیات برای آنان متشابه است، لازمه رسوخ در علمشان اعتراف و ایمان است؛ یعنی ایشان به مفاد آیات و دریافت حقیقت آنها به طور مستقیم دست نیافتهاند؛ ولی با توجه به شناخت دقیقی که از ابزارهای شناخت و مرزهای دانش خود دارند <ref>کسی که [[راسخ در علم]] است، مرز دانش انسانی خود را میداند و چشمداشت فهم حقایق فراتر از فهم و درک انسان را ندارد؛ مثلاً درباره وجود خدا تا آن اندازه که عقل اثبات میکند، میپذیرد و میداند که شناخت حقیقتِ وجود خدا در توان او نیست و در باره [[امور غیبی]] مانند بهشت و دوزخ و... ایمان میآورد؛ زیرا میداند حقایقی که مربوط به [[عالم غیب]] است، قابل فهم او نیست؛ چون یا باید با چشم ببینیم و یا با عقل اثبات کنیم. چشم آدمی که توان دیدن آن امور غیبی در این عالم را ندارد؛ عقل نیز مفاهیمی کلی را درک میکند و نمیتواند حقیقت آن را در یابد و به ما نشان دهد.</ref>»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/4931 قرآنشناسی، ج ۲، ص۲۰۰.]</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ | ||
| تصویر = 120129.jpg | | تصویر = 120129.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید امین موسوی| | | پاسخدهنده = سید امین موسوی | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[راسخان در علم]] کسانی هستند، که بر خوردار از [[دانش استوار]] و حقیقیاند، دانشی که تغییر و تحول در آن راه ندارد و دانشی است که خدا بر صفحه قلب خاصان از بندگانش که [[پیامبران]] و [[امام|اماماناند]] تابانیده، چنانکه از [[حضرت صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده {{عربی|« نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه»}}<ref>راسخان در دانش ما هستیم و ما به تأویل قرآن آگاهیم؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. آری تنها دانشی که دگرگونی نمییابد و با [[دانش]] همه دانشمندان تفاوت دارد. [[دانش]] [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} است که تا قیامت ثابت است؛ زیرا [[دانش]] آنان [[علم الهی|الهی]] و [[علم لدنی|لدنی]] و بر اساس [[شهود قلبی|مشاهده صادقانه قلب]] آنان نسبت به حقایق است. و بیتردید چنین قلبهایی هرگز در تماشای حقایق و یافتن واقعیتها و اسرار ظاهر و باطن هستی خطا نمیکنند<ref>حسین انصاریان اهل بیت عرشیان فرشنشین، ص۵۳۵-۵۳۶.</ref>. | ::::::«[[راسخان در علم]] کسانی هستند، که بر خوردار از [[دانش استوار]] و حقیقیاند، دانشی که تغییر و تحول در آن راه ندارد و دانشی است که خدا بر صفحه قلب خاصان از بندگانش که [[پیامبران]] و [[امام|اماماناند]] تابانیده، چنانکه از [[حضرت صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده {{عربی|« نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه»}}<ref>راسخان در دانش ما هستیم و ما به تأویل قرآن آگاهیم؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. آری تنها دانشی که دگرگونی نمییابد و با [[دانش]] همه دانشمندان تفاوت دارد. [[دانش]] [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} است که تا قیامت ثابت است؛ زیرا [[دانش]] آنان [[علم الهی|الهی]] و [[علم لدنی|لدنی]] و بر اساس [[شهود قلبی|مشاهده صادقانه قلب]] آنان نسبت به حقایق است. و بیتردید چنین قلبهایی هرگز در تماشای حقایق و یافتن واقعیتها و اسرار ظاهر و باطن هستی خطا نمیکنند<ref>حسین انصاریان اهل بیت عرشیان فرشنشین، ص۵۳۵-۵۳۶.</ref>. | ||
::::::بنابراین، [[رسول اکرم]] و [[جانشینان]] وی از «[[راسخین در علم]]» هستند، همان کسانی که خداوند علمشان به [[تأویل قرآن]] را در کنار [[علم]] خویش قرار داد و [[علم به تأویل قرآن|عالم بودن ایشان را به تأویل قرآن مجید]] و [[کتاب آسمانی]] در عرض [[علم]] خود قرار داده است و چگونه با علمی که از صفحه جان، غایب است [[تأویل]] آن را میدانند؟ و چگونه خداوند [[علم]] ایشان را کنار [[علم]] خویش قرار میدهد در حالی که آن [[علم]] نزدشان حضور ندارد و از آن اطلاعی ندارند؟<ref>علم الامام، ص۴۱.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۶۰.]</ref>. | ::::::بنابراین، [[رسول اکرم]] و [[جانشینان]] وی از «[[راسخین در علم]]» هستند، همان کسانی که خداوند علمشان به [[تأویل قرآن]] را در کنار [[علم]] خویش قرار داد و [[علم به تأویل قرآن|عالم بودن ایشان را به تأویل قرآن مجید]] و [[کتاب آسمانی]] در عرض [[علم]] خود قرار داده است و چگونه با علمی که از صفحه جان، غایب است [[تأویل]] آن را میدانند؟ و چگونه خداوند [[علم]] ایشان را کنار [[علم]] خویش قرار میدهد در حالی که آن [[علم]] نزدشان حضور ندارد و از آن اطلاعی ندارند؟<ref>علم الامام، ص۴۱.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۶۰.]</ref>. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین خوشباور؛ | ||
| تصویر = 11270.jpg | | تصویر = 11270.jpg | ||
| پاسخدهنده = داوود خوشباور| | | پاسخدهنده = داوود خوشباور | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در آیات قرآن از گروهی به عنوان [[راسخان در علم]] یاد شده که این افراد دانش ویژههای به تفسیر قرآن دارند. همچنین صاحبان حکمت افرادی دارای درایت و فهم ویژه میباشند که بخشی از دانش آنان مرتبط با علوم دینی است، [[راسخان در علم]]، کسانی هستند که در برابر شبهات گرفتار تردید در باورهای خود نمیشوند در آیهای که به مدح آنان اشاره شده، آیات قرآن به دو دسته تقسیم شده است: آیات محکم که مرجع و اساس برای فهم آیات قرآن است و آیات متشابه که باید با توجه به محکمات تفسیر شوند؛ در ادامه این آیه آمده است که عدهای از افراد که در قلبهای آنان انحرافاتی است، به آیات متشابه تمسک میکنند تا فتنه انگیزی کرده و تأویلهایی مطابق خواست خود از آیات ارائه کنند، در فراز پایانی این آیه آمده است که تأویل آیات را جز خدا و بنابر برخی تفاسیر [[راسخان در علم]] نمیدانند. تأویل مصدر باب تفعیل از ماده "أول" است مشهورترین معنا برای این ماده"رجوع" است که وقتی به باب تفعیل میرود معنای "بازگرداندن" را میرساند. اگر چه معانی اصطلاحی مختلفی برای تأویل بیان شده است به نظر میرسد معنای جامعتر و دقیقتر همان است که با معنای لغوی آن تناسب دارد. "تأویل بازگرداندن یک چیز به غایت مقصود از آن است" با توجه به همین معنا است که قرآن کریم مراجعه به حکم خداوند و پیامبرش را به هنگام اختلاف، بهترین تأویل معرفی میکند واین مراجعه به هدف و غایت مطلوب است. تأویل آیات متشابه نیز به معنای بازگردان آنها به معنایی که مقصود بوده است، تأویل رؤیا، به معنای بازگرداندن آن به هدف مقصود از آن است و تأویل یک فعل، تحقق هدف و غایت مطلوب و مقصود ازآن است. مفسران در این که چه کسانی به علم تأویل دسترسی دارند، اختلاف دارند. برخی این علم را مختص خداوند میدانند و برخی دانش تأویل را علاوه بر خداوند متعال، در اختیار [[راسخان در علم]] میدانند، علت این اختلاف به اختلاف در تفسیر این بخش از آیه یاد شده باز میگردد: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ]]}} <ref> آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> برخی از مفسران {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ}} را عطف به {{متن قرآن|اللَّهُ}} دانسته و چنین معنا کردهاند: کسی تأویل آن را نمیداند، مگر خداوند و [[راسخان در علم]] که میگویند... بنابراین تفسیر، [[راسخان در علم]] به تأویل آیات متشابه آگاهند، در مقابل عدهای از مفسران معتقدند که این دو جمله از هم جدا بوده و علم به تأویل مختص خداوند است بنابراین دیدگاه "وَ" در جمله {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ]]}} علامت عطف نیست؛ بلکه ابتدای جملهای مستقل است که در آن سخن [[راسخان در علم]] نقل شده است که با آن که از تأویل این آیات آگاه نیستند، میگویند: ما به همه آن ایمان آوردیم همه از طرف پروردگارِ ماست منحصر دانستن تأویل قرآن به خداوند متعال قابل پذیرش نیست؛ زیرا: | ::::::«در آیات قرآن از گروهی به عنوان [[راسخان در علم]] یاد شده که این افراد دانش ویژههای به تفسیر قرآن دارند. همچنین صاحبان حکمت افرادی دارای درایت و فهم ویژه میباشند که بخشی از دانش آنان مرتبط با علوم دینی است، [[راسخان در علم]]، کسانی هستند که در برابر شبهات گرفتار تردید در باورهای خود نمیشوند در آیهای که به مدح آنان اشاره شده، آیات قرآن به دو دسته تقسیم شده است: آیات محکم که مرجع و اساس برای فهم آیات قرآن است و آیات متشابه که باید با توجه به محکمات تفسیر شوند؛ در ادامه این آیه آمده است که عدهای از افراد که در قلبهای آنان انحرافاتی است، به آیات متشابه تمسک میکنند تا فتنه انگیزی کرده و تأویلهایی مطابق خواست خود از آیات ارائه کنند، در فراز پایانی این آیه آمده است که تأویل آیات را جز خدا و بنابر برخی تفاسیر [[راسخان در علم]] نمیدانند. تأویل مصدر باب تفعیل از ماده "أول" است مشهورترین معنا برای این ماده"رجوع" است که وقتی به باب تفعیل میرود معنای "بازگرداندن" را میرساند. اگر چه معانی اصطلاحی مختلفی برای تأویل بیان شده است به نظر میرسد معنای جامعتر و دقیقتر همان است که با معنای لغوی آن تناسب دارد. "تأویل بازگرداندن یک چیز به غایت مقصود از آن است" با توجه به همین معنا است که قرآن کریم مراجعه به حکم خداوند و پیامبرش را به هنگام اختلاف، بهترین تأویل معرفی میکند واین مراجعه به هدف و غایت مطلوب است. تأویل آیات متشابه نیز به معنای بازگردان آنها به معنایی که مقصود بوده است، تأویل رؤیا، به معنای بازگرداندن آن به هدف مقصود از آن است و تأویل یک فعل، تحقق هدف و غایت مطلوب و مقصود ازآن است. مفسران در این که چه کسانی به علم تأویل دسترسی دارند، اختلاف دارند. برخی این علم را مختص خداوند میدانند و برخی دانش تأویل را علاوه بر خداوند متعال، در اختیار [[راسخان در علم]] میدانند، علت این اختلاف به اختلاف در تفسیر این بخش از آیه یاد شده باز میگردد: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ]]}} <ref> آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> برخی از مفسران {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ}} را عطف به {{متن قرآن|اللَّهُ}} دانسته و چنین معنا کردهاند: کسی تأویل آن را نمیداند، مگر خداوند و [[راسخان در علم]] که میگویند... بنابراین تفسیر، [[راسخان در علم]] به تأویل آیات متشابه آگاهند، در مقابل عدهای از مفسران معتقدند که این دو جمله از هم جدا بوده و علم به تأویل مختص خداوند است بنابراین دیدگاه "وَ" در جمله {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ]]}} علامت عطف نیست؛ بلکه ابتدای جملهای مستقل است که در آن سخن [[راسخان در علم]] نقل شده است که با آن که از تأویل این آیات آگاه نیستند، میگویند: ما به همه آن ایمان آوردیم همه از طرف پروردگارِ ماست منحصر دانستن تأویل قرآن به خداوند متعال قابل پذیرش نیست؛ زیرا: | ||
:::::۱. بسیار بعید به نظر میرسد که در قرآن آیاتی باشد که اسرار آن را جز خدا نداند، اگراین آیات برای تربیت و هدایت مردم نازل شده است چگونه ممکن است حتی پیامبری که قرآن بر او نازل شده از معنی و تأویل آن بی خبر باشد؟! | :::::۱. بسیار بعید به نظر میرسد که در قرآن آیاتی باشد که اسرار آن را جز خدا نداند، اگراین آیات برای تربیت و هدایت مردم نازل شده است چگونه ممکن است حتی پیامبری که قرآن بر او نازل شده از معنی و تأویل آن بی خبر باشد؟! | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین ردایی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین ردایی؛ | ||
| تصویر = 11606.jpg | | تصویر = 11606.jpg | ||
| پاسخدهنده = حسین ردایی| | | پاسخدهنده = حسین ردایی | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین ردایی|ردایی]]''' در مقاله ''«[[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین ردایی|ردایی]]''' در مقاله ''«[[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل]]»'' در اینباره گفته است: | ||
:::::*«'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|برخورداری از علم رسول خدا]]''': بنابر آنچه در بعضی احادیث، مانند حدیث [[ابی جعفر]]{{ع}} آمده است: "راسخین در علم، کسانیاند که در دانش آنان جای شک و تردید نیست و معلومی را که بیان میکنند جای خدشه و ایراد نمیگذارد" و همین ویژگی را نشانه جانشین [[رسول خدا]] بودن بیان کردند؛ چراکه خلأ علمی [[رسول خدا]] در میان مردم پس از رحلت آن حضرت به دلیل بیپاسخ ماندن بسیاری مسائل علمی و معارف دینی نابود کردن حق امت در زمانهای بعدی است و این خلاف حکمت میباشد. در نتیجه، به حکم عقل و نقل میبایست کسانی پس از [[رسول خدا]]، برخوردار از علم [[رسول خدا]] بوده باشند و آنها با توجه به همین ویژگی و دلالت بعضی از احادیث دیگر و بعضی از آیات، غیر از [[اهل بیت]]{{عم}} نبودهاند<ref>کلینی،اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲.</ref> | :::::*«'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|برخورداری از علم رسول خدا]]''': بنابر آنچه در بعضی احادیث، مانند حدیث [[ابی جعفر]]{{ع}} آمده است: "راسخین در علم، کسانیاند که در دانش آنان جای شک و تردید نیست و معلومی را که بیان میکنند جای خدشه و ایراد نمیگذارد" و همین ویژگی را نشانه جانشین [[رسول خدا]] بودن بیان کردند؛ چراکه خلأ علمی [[رسول خدا]] در میان مردم پس از رحلت آن حضرت به دلیل بیپاسخ ماندن بسیاری مسائل علمی و معارف دینی نابود کردن حق امت در زمانهای بعدی است و این خلاف حکمت میباشد. در نتیجه، به حکم عقل و نقل میبایست کسانی پس از [[رسول خدا]]، برخوردار از علم [[رسول خدا]] بوده باشند و آنها با توجه به همین ویژگی و دلالت بعضی از احادیث دیگر و بعضی از آیات، غیر از [[اهل بیت]]{{عم}} نبودهاند<ref>کلینی،اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲.</ref> | ||
:::::*'''[[آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|إخبار از معانی باطن قرآن]]''': [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در سخنی میفرماید:{{عربی|« ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ، وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي، وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي، وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ، وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ»}}<ref>نهج البلاغه، خ ۱۵۸.</ref>. از اینکه حضرت فرمود: اگر میتوانید قرآن را به سخن در بیاورید، ولی چنین نخواهد شد، یعنی از اسرار و باطن خود چیزی نمیگوید، اما من از اسرار و باطن قرآن خبر میدهم و ناگفتههای آن را درباره هر امری بازگو میکنم. بنابراین، آگاهی از باطن و اسرار قرآن کریم نیز از امتیازات [[اهل بیت]] و راسخون در علم است و به تعبیری، کسی به تأویل قرآن راه مییابد که خود به "مقام مکنون" رسیده باشد<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم ،ج۱۳، ص ۲۳۱.</ref>. برخورداری از مراتب عالی طهارت؛ در روایت أنس آمده که از [[نبی اکرم]] درباره راسخون در علم پرسیدند و حضرت فرمود: "راسخون در علم کسانیاند که به سوگند خویش ماندگار و در گفتار راستگو و قلبی مستقیم و عفت و پاکدامنی برخوردارند»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲ ،صص۷ و۱۵۱.</ref>. البته صفات مذکور نشان از تحقق مراتب متعدد آن برحسب افراد مختلف است، و هرکس که متّصف به این صفات بشود و دانش او در راستای متّصفشدن به این صفات در خارج باشد، مشمول مرتبهای از مراتب این صفات قرار میگیرد؛ اما مصداق کامل و نمونه برای این صفات، وجود [[اهل بیت]] عصمت است. برعکس، اگر کسی به حقیقت این صفات متّصف نباشد و دانش ظاهری را در راستای بهرهبرداری عمل درست و مطابق با روح شریعت قرار ندهد، به باطن قرآن و حقایق آن بهرهای نخواهد برد و شاید به همین جهت [[حضرت صادق]]{{ع}} به [[ابو حنیفه]] فرمود: {{عربی|« مَا وَرَّثَكَ اللَّهُ مِنْ كِتَابِهِ حَرْفا»}}<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲ ،ص۲۹۳.</ref>»<ref>[http://qabasat.iict.ac.ir/article_17615_5a64947858cd0b3d134b00edbff010bc.pdf [[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل؛ ص ۱۲۷ - ۱۲۸.]]]</ref>. | :::::*'''[[آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|إخبار از معانی باطن قرآن]]''': [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در سخنی میفرماید:{{عربی|« ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ، وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي، وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي، وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ، وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ»}}<ref>نهج البلاغه، خ ۱۵۸.</ref>. از اینکه حضرت فرمود: اگر میتوانید قرآن را به سخن در بیاورید، ولی چنین نخواهد شد، یعنی از اسرار و باطن خود چیزی نمیگوید، اما من از اسرار و باطن قرآن خبر میدهم و ناگفتههای آن را درباره هر امری بازگو میکنم. بنابراین، آگاهی از باطن و اسرار قرآن کریم نیز از امتیازات [[اهل بیت]] و راسخون در علم است و به تعبیری، کسی به تأویل قرآن راه مییابد که خود به "مقام مکنون" رسیده باشد<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم ،ج۱۳، ص ۲۳۱.</ref>. برخورداری از مراتب عالی طهارت؛ در روایت أنس آمده که از [[نبی اکرم]] درباره راسخون در علم پرسیدند و حضرت فرمود: "راسخون در علم کسانیاند که به سوگند خویش ماندگار و در گفتار راستگو و قلبی مستقیم و عفت و پاکدامنی برخوردارند»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲ ،صص۷ و۱۵۱.</ref>. البته صفات مذکور نشان از تحقق مراتب متعدد آن برحسب افراد مختلف است، و هرکس که متّصف به این صفات بشود و دانش او در راستای متّصفشدن به این صفات در خارج باشد، مشمول مرتبهای از مراتب این صفات قرار میگیرد؛ اما مصداق کامل و نمونه برای این صفات، وجود [[اهل بیت]] عصمت است. برعکس، اگر کسی به حقیقت این صفات متّصف نباشد و دانش ظاهری را در راستای بهرهبرداری عمل درست و مطابق با روح شریعت قرار ندهد، به باطن قرآن و حقایق آن بهرهای نخواهد برد و شاید به همین جهت [[حضرت صادق]]{{ع}} به [[ابو حنیفه]] فرمود: {{عربی|« مَا وَرَّثَكَ اللَّهُ مِنْ كِتَابِهِ حَرْفا»}}<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲ ،ص۲۹۳.</ref>»<ref>[http://qabasat.iict.ac.ir/article_17615_5a64947858cd0b3d134b00edbff010bc.pdf [[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل؛ ص ۱۲۷ - ۱۲۸.]]]</ref>. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین منصورآبادی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۹. حجت الاسلام و المسلمین منصورآبادی؛ | ||
| تصویر = 11880.jpg | | تصویر = 11880.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد منصورآبادی| | | پاسخدهنده = محمد منصورآبادی | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد منصورآبادی]]''' در کتاب ''«[[راسخان در علم از دیدگاه فریقین (کتاب)|راسخان در علم از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد منصورآبادی]]''' در کتاب ''«[[راسخان در علم از دیدگاه فریقین (کتاب)|راسخان در علم از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در اینباره که آیا [[راسخان در علم]] فقط معصومین هستند یا این عنوان علما را هم شامل میشود دو نظر عمده وجود دارد. اول: [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} که جانشینان به حق ایشان میباشند به تنهایی راسخ در علم هستند و منحصراً عالم به [[تأویل]] بوده و به حقایق قرآن آگاه هستند. دوم: پیامبر {{صل}} و "ائمه {{عم}}" برترین راسخان در علم هستند و [[رسوخ در علم]] شامل سایر علما نیز میباشد. یادآوری میشود که دیدگاه برخی از علمایی که در این قسمت ذکر میشود ممکن است قبلاً به آن اشاره شده باشد. هرکدام از این دو قول قائلین و دلالیل خود را دارد که به بررسی آن خواهیم پرداخت: | ::::::«در اینباره که آیا [[راسخان در علم]] فقط معصومین هستند یا این عنوان علما را هم شامل میشود دو نظر عمده وجود دارد. اول: [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} که جانشینان به حق ایشان میباشند به تنهایی راسخ در علم هستند و منحصراً عالم به [[تأویل]] بوده و به حقایق قرآن آگاه هستند. دوم: پیامبر {{صل}} و "ائمه {{عم}}" برترین راسخان در علم هستند و [[رسوخ در علم]] شامل سایر علما نیز میباشد. یادآوری میشود که دیدگاه برخی از علمایی که در این قسمت ذکر میشود ممکن است قبلاً به آن اشاره شده باشد. هرکدام از این دو قول قائلین و دلالیل خود را دارد که به بررسی آن خواهیم پرداخت: | ||
:::::۱. '''قول اول: "[[راسخان در علم]] فقط [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} هستند"''': (...) [[سید عبدالحسین طیب|مرحوم طیب]] نیز راسخان را منحصر در محمد {{صل}} وآل محمد {{عم}} دانسته و استدلال خود را اینگونه بیان میکند: مراد از راسخین در علم یعنی ثابت در جمیع آنچه اطلاق علم بر او میشود و کلمه راسخ به معنی ثابت دلالت دارد بر اینکه جهل و شک و سهو و نسیان در او راه ندارد و این معنی [[عصمت]] است و معصوم منحصر به محمّد {{صل}} و آل او {{عم}} است. هرچند که شاید معصوم از گناه به دیگران نیز اطلاق شود اما این نوع عصمت انحصاری است. <ref>[[سید عبدالحسین طیب|طیب، سید عبد الحسین]]، اطیب البیان فی تفسیر القرآن،ج۳، ص۱۱۴.</ref> ایشان نیز انحصار در عصمت از شک و نسیان را برای [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ثابت میکند و سپس آنها را تنها [[راسخان در علم]]، که تأویل قرآن را میدانند معرفی مینماید. (...) | :::::۱. '''قول اول: "[[راسخان در علم]] فقط [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} هستند"''': (...) [[سید عبدالحسین طیب|مرحوم طیب]] نیز راسخان را منحصر در محمد {{صل}} وآل محمد {{عم}} دانسته و استدلال خود را اینگونه بیان میکند: مراد از راسخین در علم یعنی ثابت در جمیع آنچه اطلاق علم بر او میشود و کلمه راسخ به معنی ثابت دلالت دارد بر اینکه جهل و شک و سهو و نسیان در او راه ندارد و این معنی [[عصمت]] است و معصوم منحصر به محمّد {{صل}} و آل او {{عم}} است. هرچند که شاید معصوم از گناه به دیگران نیز اطلاق شود اما این نوع عصمت انحصاری است. <ref>[[سید عبدالحسین طیب|طیب، سید عبد الحسین]]، اطیب البیان فی تفسیر القرآن،ج۳، ص۱۱۴.</ref> ایشان نیز انحصار در عصمت از شک و نسیان را برای [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} ثابت میکند و سپس آنها را تنها [[راسخان در علم]]، که تأویل قرآن را میدانند معرفی مینماید. (...) | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۰. آقای بنیسعید لنگرودی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۰. آقای بنیسعید لنگرودی؛ | ||
| تصویر = 9030760879.jpg | | تصویر = 9030760879.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی| | | پاسخدهنده = سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی | ||
آقای [[سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی]] در کتاب ''«[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای [[سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی]] در کتاب ''«[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[از امام علی {{ع}} نقل است که فرمود:] "بدان ای بنده خدا، که [[راسخین در علم]] کسانی هستند که خداوند ایشان را از فرو افتادن در موانعی که بر سر راه [[غیب]] وجود دارد، بینیاز فرمود؛ در حالی که اقرار دارند که تفسیر مجهولاتی از [[غیب]] محجوب را نمیدانند. پس گفتند: به آن ایمان میآوریم که تمامش از نزد پروردگارمان است. و خداوند ایشان را بخاطر اعتراف به ناتوانی بر آنچه علم ندارند، ستوده؛ و ترک تعمق ایشان در آنچه که تکلیف ندارند از کنه آن جستجو کنند را "[[رسوخ]]" نامیده است"<ref>تفسیر العیاشی جلد۱ صفحه ۱۶۳؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۲۵۷.</ref>. بنا بر تفسیری که [[راسخین در علم]] را [[ائمه]]{{ع}} میداند، معلوم میشود که در مقابل ایشان هم [[غیب]] محجوب قرار دارد، غیبی که در پرده است و خداوند ایشان را از در افتادن با موانعی که بر سر راه فهم این [[غیوب]] میباشد بینیاز کرده، و ترک تعمقشان را ستوده است»<ref>[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]، ص ۶۹].</ref>. | ::::::«[از امام علی {{ع}} نقل است که فرمود:] "بدان ای بنده خدا، که [[راسخین در علم]] کسانی هستند که خداوند ایشان را از فرو افتادن در موانعی که بر سر راه [[غیب]] وجود دارد، بینیاز فرمود؛ در حالی که اقرار دارند که تفسیر مجهولاتی از [[غیب]] محجوب را نمیدانند. پس گفتند: به آن ایمان میآوریم که تمامش از نزد پروردگارمان است. و خداوند ایشان را بخاطر اعتراف به ناتوانی بر آنچه علم ندارند، ستوده؛ و ترک تعمق ایشان در آنچه که تکلیف ندارند از کنه آن جستجو کنند را "[[رسوخ]]" نامیده است"<ref>تفسیر العیاشی جلد۱ صفحه ۱۶۳؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۲۵۷.</ref>. بنا بر تفسیری که [[راسخین در علم]] را [[ائمه]]{{ع}} میداند، معلوم میشود که در مقابل ایشان هم [[غیب]] محجوب قرار دارد، غیبی که در پرده است و خداوند ایشان را از در افتادن با موانعی که بر سر راه فهم این [[غیوب]] میباشد بینیاز کرده، و ترک تعمقشان را ستوده است»<ref>[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]، ص ۶۹].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |