رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۱
، ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
::::::«در این آیه در برابر {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ}} عبارت {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} قرار گرفته که یکی حالت روحی و مرتبط با تمایلات است و دیگری مسئله فکری و ذهنی است که با عقل پیوند دارد. این نوع بیان، به ارتباط و تأثیر و تأثّرِ بعد فکری انسان با بعد گرایشی و قلبی او اشاره دارد. افرادی که از نظر تمایلات قلبی منحرف باشند، به طور طبیعی به دنبال شناخت حقیقت نیستند و برای آنان دستیابی به هواها و منافع شخصی و گروهی و سوژههای مختلف و مخالفت با مخالفان خود، اهمیت دارد و به این صورت، نقطه مقابل راسخان در علم قرار میگیرند. از سوی دیگر، [[راسخان در علم]] که برای دریافت حقایق، چنان که باید، میکوشند و با ابزارهای شناخت و دریافتهای خود به دقت برخورد میکنند، به طور طبیعی حقیقت طلبی و دقت علمی را بر تمایلات خویش حاکم ساخته و تمایلات خود را در جهت کشف حقایق به کار میبندند و تابع حقایق قرار میدهند. | ::::::«در این آیه در برابر {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ}} عبارت {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} قرار گرفته که یکی حالت روحی و مرتبط با تمایلات است و دیگری مسئله فکری و ذهنی است که با عقل پیوند دارد. این نوع بیان، به ارتباط و تأثیر و تأثّرِ بعد فکری انسان با بعد گرایشی و قلبی او اشاره دارد. افرادی که از نظر تمایلات قلبی منحرف باشند، به طور طبیعی به دنبال شناخت حقیقت نیستند و برای آنان دستیابی به هواها و منافع شخصی و گروهی و سوژههای مختلف و مخالفت با مخالفان خود، اهمیت دارد و به این صورت، نقطه مقابل راسخان در علم قرار میگیرند. از سوی دیگر، [[راسخان در علم]] که برای دریافت حقایق، چنان که باید، میکوشند و با ابزارهای شناخت و دریافتهای خود به دقت برخورد میکنند، به طور طبیعی حقیقت طلبی و دقت علمی را بر تمایلات خویش حاکم ساخته و تمایلات خود را در جهت کشف حقایق به کار میبندند و تابع حقایق قرار میدهند. | ||
::::::'''رابطه "رسوخ در علم" با "ایمان به همه آیات"''': رسوخ در علم، شناخت دقیق مرز ابزارهای شناخت، لوازم معرفتهای به دست آمده و ملزومات آنهاست. [[راسخان در علم]]، خود دو گروهاند: گروهی از آنان که به فهم حقایق قرآنی نائل شده و حقانیت و درستی آنها را دریافتهاند، با این شناخت درمییابند که بالاترین دلیل حقانیت مقاصد قرآنی آن است که از سوی حقّ مطلق "خدای متعال" که سخنش عین حقیقت است، نازل شده: {{متن قرآن|وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا}} <ref> سوره نساء، آیه: ۸۷.</ref> و به این حقیقت دست مییابند که ایمان به آن به عنوان ما انزل الله، ضروری است و علم بدون ایمان برای رسیدن به سعادت حقیقی، کافی نیست. پس هم ایمان آوردن آنان، لازمه شناخت کامل ایشان است و هم تکیه بر {{متن قرآن|كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا}} <ref> سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> مبتنی بر راسخ بودن آنان در علم است. گروهی دیگر که به همه حقایق قرآنی و فهم همه آیات نائل نشدهاند و برخی آیات برای آنان متشابه است، لازمه رسوخ در علمشان اعتراف و ایمان است؛ یعنی ایشان به مفاد آیات و دریافت حقیقت آنها به طور مستقیم دست نیافتهاند؛ ولی با توجه به شناخت دقیقی که از ابزارهای شناخت و مرزهای دانش خود دارند <ref>کسی که [[راسخ در علم]] است، مرز دانش انسانی خود را میداند و چشمداشت فهم حقایق فراتر از فهم و درک انسان را ندارد؛ مثلاً درباره وجود خدا تا آن اندازه که عقل اثبات میکند، میپذیرد و میداند که شناخت حقیقتِ وجود خدا در توان او نیست و در باره [[امور غیبی]] مانند بهشت و دوزخ و... ایمان میآورد؛ زیرا میداند حقایقی که مربوط به [[عالم غیب]] است، قابل فهم او نیست؛ چون یا باید با چشم ببینیم و یا با عقل اثبات کنیم. چشم آدمی که توان دیدن آن امور غیبی در این عالم را ندارد؛ عقل نیز مفاهیمی کلی را درک میکند و نمیتواند حقیقت آن را در یابد و به ما نشان دهد.</ref>»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/4931 قرآنشناسی، ج ۲، ص۲۰۰.]</ref>. | ::::::'''رابطه "رسوخ در علم" با "ایمان به همه آیات"''': رسوخ در علم، شناخت دقیق مرز ابزارهای شناخت، لوازم معرفتهای به دست آمده و ملزومات آنهاست. [[راسخان در علم]]، خود دو گروهاند: گروهی از آنان که به فهم حقایق قرآنی نائل شده و حقانیت و درستی آنها را دریافتهاند، با این شناخت درمییابند که بالاترین دلیل حقانیت مقاصد قرآنی آن است که از سوی حقّ مطلق "خدای متعال" که سخنش عین حقیقت است، نازل شده: {{متن قرآن|وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا}} <ref> سوره نساء، آیه: ۸۷.</ref> و به این حقیقت دست مییابند که ایمان به آن به عنوان ما انزل الله، ضروری است و علم بدون ایمان برای رسیدن به سعادت حقیقی، کافی نیست. پس هم ایمان آوردن آنان، لازمه شناخت کامل ایشان است و هم تکیه بر {{متن قرآن|كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا}} <ref> سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> مبتنی بر راسخ بودن آنان در علم است. گروهی دیگر که به همه حقایق قرآنی و فهم همه آیات نائل نشدهاند و برخی آیات برای آنان متشابه است، لازمه رسوخ در علمشان اعتراف و ایمان است؛ یعنی ایشان به مفاد آیات و دریافت حقیقت آنها به طور مستقیم دست نیافتهاند؛ ولی با توجه به شناخت دقیقی که از ابزارهای شناخت و مرزهای دانش خود دارند <ref>کسی که [[راسخ در علم]] است، مرز دانش انسانی خود را میداند و چشمداشت فهم حقایق فراتر از فهم و درک انسان را ندارد؛ مثلاً درباره وجود خدا تا آن اندازه که عقل اثبات میکند، میپذیرد و میداند که شناخت حقیقتِ وجود خدا در توان او نیست و در باره [[امور غیبی]] مانند بهشت و دوزخ و... ایمان میآورد؛ زیرا میداند حقایقی که مربوط به [[عالم غیب]] است، قابل فهم او نیست؛ چون یا باید با چشم ببینیم و یا با عقل اثبات کنیم. چشم آدمی که توان دیدن آن امور غیبی در این عالم را ندارد؛ عقل نیز مفاهیمی کلی را درک میکند و نمیتواند حقیقت آن را در یابد و به ما نشان دهد.</ref>»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/4931 قرآنشناسی، ج ۲، ص۲۰۰.]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛ | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
::::::«رسوخ به معنای ثبات است و راسخان در علم کسانی هستند که دانش آن ها ثبات داشته، تزلزل و تبدل در رای ندارند و علم آنها مطابق با واقع است و با توجه به این که الف و لام در العلم برای جنس است، اینان در تمام قلمرو علم، ثبات رای داشته، در هیچ بخش از دانش تزلزل ندارد، یعنی راسخ در مطلق علم هستند. | ::::::«رسوخ به معنای ثبات است و راسخان در علم کسانی هستند که دانش آن ها ثبات داشته، تزلزل و تبدل در رای ندارند و علم آنها مطابق با واقع است و با توجه به این که الف و لام در العلم برای جنس است، اینان در تمام قلمرو علم، ثبات رای داشته، در هیچ بخش از دانش تزلزل ندارد، یعنی راسخ در مطلق علم هستند. | ||
::::::[[محمد تقی جعفری|علامه جعفری]] میگوید: هیچ مفسر و فقیه و حکیم و فیلسوفی که منابع علم و معرفت آنان همین حواس و اندیشه و تعقل و منقولات است نمیتوانند ادعایی رسوخ در علم (استحکام غیر قابل تزلزل و قطعی مطلق) داشته باشند و چنین ادعایی هم هیچ کس نکرده است. از طرف دیگر با توجه با منابع قطعی که رسوخ در علم را برای امیرالمؤمنین و [[ائمه]]{{ع}} اثبات میکند.<ref>ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ج۲۴، ص۱۵۵.</ref> [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|"أينَ الَّذينَ زَعَموا أنَّهُمُ الرّاسِخونَ فِي العِلمِ دونَنا ، كَذِبًا وبَغيًا عَلَينا أن رَفَعَنَا اللّه ُ ووَضَعَهُم ، وأعطانا وحَرَمَهُم"}}<ref>«کجایند کسانی که گمان کردهاند که راسخان در علم آنهایند نه ما؟ آنان دروغ میگویند و به حق ما تجاوز میکنند. خداوند، ما را بالا برده و آنها را پست کرده است و به ما بخشیده و آنها را محروم ساخته است»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴، مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص ۲۸۵ و غرر الحکم ش ۲۸۲۶.</ref> اصول کافی بابی بهعنوان، {{عربی|"بَابُ أَنَّ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ هُمُ الْأَئِمَّةُ"}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۱۳.</ref> منعقد نموده است که چند روایت درآن وجود دارد. از جمله: (...) برید از یکی امامان{{عم}} باقر یا صادق{{ع}} درباره آیه شریفه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ]]}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش»؛ سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> روایت میکند که فرمود: برترین راسخان در علم رسول خدا است که خداوند تمام آنچه را که بر او نازل کرده تنزیل و تأویلش را نیز به او تعلیم داده است و چنین نیست که خداوند چیزی را به او نازل کند و تاویل آن را به او نیاموزد و اوصیای آن حضرت تمامی آن را میدانند. بعد فرمود: قرآن عام و خاص، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ دارد، وراسخون در علم آن را میدانند.<ref>کافی،ج۱، ص۲۱۳، ح۲. تفسیر العیاشی،ج۱، ص۱۶۴.</ref> [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در باره علی{{ع}} فرمود: علی پس از من تأویل آنچه را مردم ازقرآن نمیدانند؛ به آنها میآموزد.<ref>شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۹.</ref> و علی{{ع}} فرمود: {{عربی|"سَلُونِي عَن كِتَابِ اللهِ عزوجل فَوَاللَّهِ مَا نَزَلَتْ آيَةٌ مِنْهُ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارَ وَلَا مسیر وَلَا مقام إِلاَّ وَ قَدْ أَقرَأَنِیهَا رَسُولِ اللهِ وَ عَلَّمَنِی تَأوِیلَهَا"}}<ref>«پیرامون کتاب خدا از من بپرسید که بخدا سوگند آیهای از آن در شب یا روز و در طول راه یا جایگاه نازل نشده مگر آنکه پیامبر خدا قرائت آن را با تأویلش به من آموخته است»؛ الأمالی، شیخ طوسی، ص۵۲۳، ح۱۱۵۸، مجلس۱۸.</ref>»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]، ص۱۹۹.</ref>. | ::::::[[محمد تقی جعفری|علامه جعفری]] میگوید: هیچ مفسر و فقیه و حکیم و فیلسوفی که منابع علم و معرفت آنان همین حواس و اندیشه و تعقل و منقولات است نمیتوانند ادعایی رسوخ در علم (استحکام غیر قابل تزلزل و قطعی مطلق) داشته باشند و چنین ادعایی هم هیچ کس نکرده است. از طرف دیگر با توجه با منابع قطعی که رسوخ در علم را برای امیرالمؤمنین و [[ائمه]]{{ع}} اثبات میکند.<ref>ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ج۲۴، ص۱۵۵.</ref> [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|"أينَ الَّذينَ زَعَموا أنَّهُمُ الرّاسِخونَ فِي العِلمِ دونَنا ، كَذِبًا وبَغيًا عَلَينا أن رَفَعَنَا اللّه ُ ووَضَعَهُم ، وأعطانا وحَرَمَهُم"}}<ref>«کجایند کسانی که گمان کردهاند که راسخان در علم آنهایند نه ما؟ آنان دروغ میگویند و به حق ما تجاوز میکنند. خداوند، ما را بالا برده و آنها را پست کرده است و به ما بخشیده و آنها را محروم ساخته است»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴، مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص ۲۸۵ و غرر الحکم ش ۲۸۲۶.</ref> اصول کافی بابی بهعنوان، {{عربی|"بَابُ أَنَّ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ هُمُ الْأَئِمَّةُ"}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۱۳.</ref> منعقد نموده است که چند روایت درآن وجود دارد. از جمله: (...) برید از یکی امامان{{عم}} باقر یا صادق{{ع}} درباره آیه شریفه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ]]}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش»؛ سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> روایت میکند که فرمود: برترین راسخان در علم رسول خدا است که خداوند تمام آنچه را که بر او نازل کرده تنزیل و تأویلش را نیز به او تعلیم داده است و چنین نیست که خداوند چیزی را به او نازل کند و تاویل آن را به او نیاموزد و اوصیای آن حضرت تمامی آن را میدانند. بعد فرمود: قرآن عام و خاص، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ دارد، وراسخون در علم آن را میدانند.<ref>کافی،ج۱، ص۲۱۳، ح۲. تفسیر العیاشی،ج۱، ص۱۶۴.</ref> [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در باره علی{{ع}} فرمود: علی پس از من تأویل آنچه را مردم ازقرآن نمیدانند؛ به آنها میآموزد.<ref>شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۹.</ref> و علی{{ع}} فرمود: {{عربی|"سَلُونِي عَن كِتَابِ اللهِ عزوجل فَوَاللَّهِ مَا نَزَلَتْ آيَةٌ مِنْهُ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارَ وَلَا مسیر وَلَا مقام إِلاَّ وَ قَدْ أَقرَأَنِیهَا رَسُولِ اللهِ وَ عَلَّمَنِی تَأوِیلَهَا"}}<ref>«پیرامون کتاب خدا از من بپرسید که بخدا سوگند آیهای از آن در شب یا روز و در طول راه یا جایگاه نازل نشده مگر آنکه پیامبر خدا قرائت آن را با تأویلش به من آموخته است»؛ الأمالی، شیخ طوسی، ص۵۲۳، ح۱۱۵۸، مجلس۱۸.</ref>»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]، ص۱۹۹.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
::::::«[[راسخان در علم]] کسانی هستند، که بر خوردار از [[دانش استوار]] و حقیقیاند، دانشی که تغییر و تحول در آن راه ندارد و دانشی است که خدا بر صفحه قلب خاصان از بندگانش که [[پیامبران]] و [[امام|اماماناند]] تابانیده، چنانکه از [[حضرت صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده {{عربی|« نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه»}}<ref>راسخان در دانش ما هستیم و ما به تأویل قرآن آگاهیم؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. آری تنها دانشی که دگرگونی نمییابد و با [[دانش]] همه دانشمندان تفاوت دارد. [[دانش]] [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} است که تا قیامت ثابت است؛ زیرا [[دانش]] آنان [[علم الهی|الهی]] و [[علم لدنی|لدنی]] و بر اساس [[شهود قلبی|مشاهده صادقانه قلب]] آنان نسبت به حقایق است. و بیتردید چنین قلبهایی هرگز در تماشای حقایق و یافتن واقعیتها و اسرار ظاهر و باطن هستی خطا نمیکنند<ref>حسین انصاریان اهل بیت عرشیان فرشنشین، ص۵۳۵-۵۳۶.</ref>. | ::::::«[[راسخان در علم]] کسانی هستند، که بر خوردار از [[دانش استوار]] و حقیقیاند، دانشی که تغییر و تحول در آن راه ندارد و دانشی است که خدا بر صفحه قلب خاصان از بندگانش که [[پیامبران]] و [[امام|اماماناند]] تابانیده، چنانکه از [[حضرت صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده {{عربی|« نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه»}}<ref>راسخان در دانش ما هستیم و ما به تأویل قرآن آگاهیم؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. آری تنها دانشی که دگرگونی نمییابد و با [[دانش]] همه دانشمندان تفاوت دارد. [[دانش]] [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} است که تا قیامت ثابت است؛ زیرا [[دانش]] آنان [[علم الهی|الهی]] و [[علم لدنی|لدنی]] و بر اساس [[شهود قلبی|مشاهده صادقانه قلب]] آنان نسبت به حقایق است. و بیتردید چنین قلبهایی هرگز در تماشای حقایق و یافتن واقعیتها و اسرار ظاهر و باطن هستی خطا نمیکنند<ref>حسین انصاریان اهل بیت عرشیان فرشنشین، ص۵۳۵-۵۳۶.</ref>. | ||
::::::بنابراین، [[رسول اکرم]] و [[جانشینان]] وی از «[[راسخین در علم]]» هستند، همان کسانی که خداوند علمشان به [[تأویل قرآن]] را در کنار [[علم]] خویش قرار داد و [[علم به تأویل قرآن|عالم بودن ایشان را به تأویل قرآن مجید]] و [[کتاب آسمانی]] در عرض [[علم]] خود قرار داده است و چگونه با علمی که از صفحه جان، غایب است [[تأویل]] آن را میدانند؟ و چگونه خداوند [[علم]] ایشان را کنار [[علم]] خویش قرار میدهد در حالی که آن [[علم]] نزدشان حضور ندارد و از آن اطلاعی ندارند؟<ref>علم الامام، ص۴۱.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۶۰.]</ref>. | ::::::بنابراین، [[رسول اکرم]] و [[جانشینان]] وی از «[[راسخین در علم]]» هستند، همان کسانی که خداوند علمشان به [[تأویل قرآن]] را در کنار [[علم]] خویش قرار داد و [[علم به تأویل قرآن|عالم بودن ایشان را به تأویل قرآن مجید]] و [[کتاب آسمانی]] در عرض [[علم]] خود قرار داده است و چگونه با علمی که از صفحه جان، غایب است [[تأویل]] آن را میدانند؟ و چگونه خداوند [[علم]] ایشان را کنار [[علم]] خویش قرار میدهد در حالی که آن [[علم]] نزدشان حضور ندارد و از آن اطلاعی ندارند؟<ref>علم الامام، ص۴۱.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۶۰.]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
:::::#[[برید بن معاویه]] از یکی از دو [[امام باقر]]{{ع}} یا [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده در تفسیر قول خدای عزوجل: «و نمیداند تأویل آن را جز خدا و راسخون در علم» که فرمود: [[رسول الله]] افضل راسخون در علم است، خدای عزوجل به او آموخته است هر چه را بدو فرو فرستاده از تنزیل و تأویل، خدا چیزی را که تأویل آن را نمیدانست به وی نازل نمیکرد و اوصیاء پس از وی هم همه آن را میدانند و آن کسانی که تأویل آن را نمیدانند چون عالم [[راسخ در علم]] که میان آنها است از روی علم به آنها بگوید خدا پذیرش آنها را اعلام کرده به قول خود که: «میگویند ما بدان ایمان داریم همه آن از نزد پروردگار ما است» قرآن خاص دارد و عام، محکم دارد و متشابه، ناسخ دارد و منسوخ، و راسخون در علم همه را میدانند.<ref>«عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا {{ع}} فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ فَرَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَفْضَلُ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ قَدْ عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ جَمِيعَ مَا أَنْزَلَ عَلَيْهِ مِنَ التَّنْزِيلِ وَ التَّأْوِيلِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ تَأْوِيلَهُ وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُونَهُ كُلَّهُ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ تَأْوِيلَهُ إِذَا قَالَ الْعَالِمُ فِيهِمْ بِعِلْمٍ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ بِقَوْلِهِ- يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ الْقُرْآنُ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ وَ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ فَالرَّاسِخُونُ فِي الْعِلْمِ يَعْلَمُونَه»</ref> | :::::#[[برید بن معاویه]] از یکی از دو [[امام باقر]]{{ع}} یا [[امام صادق]]{{ع}} روایت کرده در تفسیر قول خدای عزوجل: «و نمیداند تأویل آن را جز خدا و راسخون در علم» که فرمود: [[رسول الله]] افضل راسخون در علم است، خدای عزوجل به او آموخته است هر چه را بدو فرو فرستاده از تنزیل و تأویل، خدا چیزی را که تأویل آن را نمیدانست به وی نازل نمیکرد و اوصیاء پس از وی هم همه آن را میدانند و آن کسانی که تأویل آن را نمیدانند چون عالم [[راسخ در علم]] که میان آنها است از روی علم به آنها بگوید خدا پذیرش آنها را اعلام کرده به قول خود که: «میگویند ما بدان ایمان داریم همه آن از نزد پروردگار ما است» قرآن خاص دارد و عام، محکم دارد و متشابه، ناسخ دارد و منسوخ، و راسخون در علم همه را میدانند.<ref>«عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا {{ع}} فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ فَرَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَفْضَلُ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ قَدْ عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ جَمِيعَ مَا أَنْزَلَ عَلَيْهِ مِنَ التَّنْزِيلِ وَ التَّأْوِيلِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ تَأْوِيلَهُ وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُونَهُ كُلَّهُ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ تَأْوِيلَهُ إِذَا قَالَ الْعَالِمُ فِيهِمْ بِعِلْمٍ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ بِقَوْلِهِ- يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ الْقُرْآنُ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ وَ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ فَالرَّاسِخُونُ فِي الْعِلْمِ يَعْلَمُونَه»</ref> | ||
:::::#[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: راسخون در علم، [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[ائمه]]{{عم}} بعد از اویند.<ref>«الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} وَ الْأَئِمَّةُ{{عم}} مِنْ بَعْدِهِ»</ref>»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایاننامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۶۰.</ref>. | :::::#[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: راسخون در علم، [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[ائمه]]{{عم}} بعد از اویند.<ref>«الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} وَ الْأَئِمَّةُ{{عم}} مِنْ بَعْدِهِ»</ref>»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایاننامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۶۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
:::::۴. روایات فراوانی که در تفسیر آیه اول، نقل شده است، همگی تأیید میکند که راسخون در علم، تأویل آیات قرآن را میدانند و این دانش فقط از آن خداوند متعال نیست. | :::::۴. روایات فراوانی که در تفسیر آیه اول، نقل شده است، همگی تأیید میکند که راسخون در علم، تأویل آیات قرآن را میدانند و این دانش فقط از آن خداوند متعال نیست. | ||
::::::بنابراین چنان که مفسران بسیاری معتقدند، جمله {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ]]}} به {{متن قرآن|اللَّهُ}} عطف شده است و معنای آن این است که خداوند و [[راسخان در علم]] از تأویل آیات متشابه آگاهند، ادامه این آیه نیز بیان حال [[راسخان در علم]] است که آنان به دلیل راسخ بودن در علم، میگویند ما به همه آن قرآن ایمان آوردیم همه از طرف پروردگارِ ماست. این دانش، دانشی گرانبها است که حقایق و معارف عمیق قرآن را در اختیار صاحبان آن میگذارد. به خوبی از لحن آیه پیدا است که علم تأویل دانشی، ویژه است. کسی که چنین دانشی نسبت به قرآن داشته باشد، به طور طبیعی علم ویژهای به معارف دینی دارد؛ زیرا مهمترین منبع معارف دینی، قرآن کریم است در آیه یاد شده، [[راسخان در علم]]، معرفی نشدهاند. چنان که تعبیر [[راسخان در علم]] نشان میدهد، این دانش اختصاص به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} ندارد، افرادی مانند [[عبداالله بن عباس]] نیز ادعا کردهاند که از [[راسخان در علم]] میباشند. و امامان شیعه مصداق کاملتر صاحبان این دانش معرفی شدهاند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۲۱ - ۲۲]</ref>. | ::::::بنابراین چنان که مفسران بسیاری معتقدند، جمله {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ]]}} به {{متن قرآن|اللَّهُ}} عطف شده است و معنای آن این است که خداوند و [[راسخان در علم]] از تأویل آیات متشابه آگاهند، ادامه این آیه نیز بیان حال [[راسخان در علم]] است که آنان به دلیل راسخ بودن در علم، میگویند ما به همه آن قرآن ایمان آوردیم همه از طرف پروردگارِ ماست. این دانش، دانشی گرانبها است که حقایق و معارف عمیق قرآن را در اختیار صاحبان آن میگذارد. به خوبی از لحن آیه پیدا است که علم تأویل دانشی، ویژه است. کسی که چنین دانشی نسبت به قرآن داشته باشد، به طور طبیعی علم ویژهای به معارف دینی دارد؛ زیرا مهمترین منبع معارف دینی، قرآن کریم است در آیه یاد شده، [[راسخان در علم]]، معرفی نشدهاند. چنان که تعبیر [[راسخان در علم]] نشان میدهد، این دانش اختصاص به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} ندارد، افرادی مانند [[عبداالله بن عباس]] نیز ادعا کردهاند که از [[راسخان در علم]] میباشند. و امامان شیعه مصداق کاملتر صاحبان این دانش معرفی شدهاند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%81%D8%B1%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86_(%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87) علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۲۱ - ۲۲]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
::::::در چنان صورتی افاده معنا از طریق کلام، یا ممکن نبوده و یا ممکن بوده ولی مصلحت نداشته است، یا هم ممکن بوده و هم مصلحت داشته است. در صورت اول و دوم، قصد آن با حکمت خدای متعال سازگار نیست و خدای حکیم چنین معنایی از کلام خود قصد نمیکند و در صورت سوم، افاده معنای مقصود با لفظی که هیچ کس نتواند آن را بفهمد، مستلزم نادانی یا ناتوانی است، که خدای متعال از هر دو منزّه است. | ::::::در چنان صورتی افاده معنا از طریق کلام، یا ممکن نبوده و یا ممکن بوده ولی مصلحت نداشته است، یا هم ممکن بوده و هم مصلحت داشته است. در صورت اول و دوم، قصد آن با حکمت خدای متعال سازگار نیست و خدای حکیم چنین معنایی از کلام خود قصد نمیکند و در صورت سوم، افاده معنای مقصود با لفظی که هیچ کس نتواند آن را بفهمد، مستلزم نادانی یا ناتوانی است، که خدای متعال از هر دو منزّه است. | ||
::::::ثانیاً، روایات معتبر دلالت میکنند بر اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} از همه [[راسخان در علم]] برتر بوده و تمام تنزیل و تأویل قرآن را به تعلیم خدای متعال میدانسته و چنین نبوده است که خدا چیزی بر او نازل کرده و تأویل آن را به او نیاموخته باشد. برخی از آن روایات عبارتند: از [[برید بن معاویه]] نقل شده است که گفت: از یکی از دو [[امام باقر]]{{ع}} یا [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که در تفسیر آیه {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} <ref> تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> فرمود: [[رسول خدا]] برترین [[راسخان در علم]] است. خدای عزّوجلّ همه تأویل و تنزیلی را که بر او نازل کرده به او تعلیم داده است و هرگز چنین نبوده که خدا چیزی بر او نازل کند و تأویل آن را به او یاد نداده باشد و اوصیای پس از او نیز تمام آن را میدانند<ref> محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۰ و ۲۷۱، حدیث ۲؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۹۹.</ref>»<ref>[[اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن (مقاله)|اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]، شماره ۷۳، دی ۱۳۸۲، ص ۲۱.</ref>. | ::::::ثانیاً، روایات معتبر دلالت میکنند بر اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} از همه [[راسخان در علم]] برتر بوده و تمام تنزیل و تأویل قرآن را به تعلیم خدای متعال میدانسته و چنین نبوده است که خدا چیزی بر او نازل کرده و تأویل آن را به او نیاموخته باشد. برخی از آن روایات عبارتند: از [[برید بن معاویه]] نقل شده است که گفت: از یکی از دو [[امام باقر]]{{ع}} یا [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که در تفسیر آیه {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} <ref> تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> فرمود: [[رسول خدا]] برترین [[راسخان در علم]] است. خدای عزّوجلّ همه تأویل و تنزیلی را که بر او نازل کرده به او تعلیم داده است و هرگز چنین نبوده که خدا چیزی بر او نازل کند و تأویل آن را به او یاد نداده باشد و اوصیای پس از او نیز تمام آن را میدانند<ref> محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۷۰ و ۲۷۱، حدیث ۲؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۹۹.</ref>»<ref>[[اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن (مقاله)|اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]، شماره ۷۳، دی ۱۳۸۲، ص ۲۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
::::::این حدیث نبوی نیز گویای آن است که [[راسخان در علم]] که مرزبانان حوزه اندیشه دینی به شمار میروند، منحصر به [[معصومان]]{{عم}} نیستند. در احادیث، نوعا عنوان {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> به [[ائمه]]{{عم}} تفسیر شده و ظاهر برخی از آنها حاکی از حصر است، لکن این احادیث با آنچه بیان شد، تعارضی ندارد؛ زیرا احادیث مزبور، در مقام بیان مصداق بارز و کامل عنوان {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> است و مصداق عالی و بارز این عنوان، یقینا منحصر به معصومان{{عم}} میباشد. چنانکه در تفسیر {{متن قرآن|صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }} <ref> راه آنان که به نعمت پروردهای؛ سوره فاتحه، آیه: ۷.</ref> از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده است که مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }}، [[پیامبر]]{{صل}} و ذریه آن حضرت میباشد. ولی بیشک، نعمت داده شدگان، منحصر به [[پیامبر]] و ذرّیه طیبه ایشان نیست؛ زیرا آیه ۶۹ از سوره نساء به صراحت، گویای آن است که انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین، همگی از مصادیق نعمتدادهشدگان به شمار میروند: {{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا}} <ref> و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند؛ سوره نساء، آیه: ۶۹.</ref> | ::::::این حدیث نبوی نیز گویای آن است که [[راسخان در علم]] که مرزبانان حوزه اندیشه دینی به شمار میروند، منحصر به [[معصومان]]{{عم}} نیستند. در احادیث، نوعا عنوان {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> به [[ائمه]]{{عم}} تفسیر شده و ظاهر برخی از آنها حاکی از حصر است، لکن این احادیث با آنچه بیان شد، تعارضی ندارد؛ زیرا احادیث مزبور، در مقام بیان مصداق بارز و کامل عنوان {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> است و مصداق عالی و بارز این عنوان، یقینا منحصر به معصومان{{عم}} میباشد. چنانکه در تفسیر {{متن قرآن|صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }} <ref> راه آنان که به نعمت پروردهای؛ سوره فاتحه، آیه: ۷.</ref> از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده است که مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }}، [[پیامبر]]{{صل}} و ذریه آن حضرت میباشد. ولی بیشک، نعمت داده شدگان، منحصر به [[پیامبر]] و ذرّیه طیبه ایشان نیست؛ زیرا آیه ۶۹ از سوره نساء به صراحت، گویای آن است که انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین، همگی از مصادیق نعمتدادهشدگان به شمار میروند: {{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا}} <ref> و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند؛ سوره نساء، آیه: ۶۹.</ref> | ||
::::::بنابراین، تفسیر {{متن قرآن|الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }} به [[پیامبر]] و ذریه آن حضرت، از باب ذکر مصداق اتم بوده است. با توجه به دلایل و شواهدی که بیان شد، تفسیر {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> را به معصومان نیز باید از همین باب دانست»<ref>[[تأویل و [[راسخان در علم]] (مقاله)|تأویل و [[راسخان در علم]]]]، [[علوم حدیث(نشریه)|ماهنامه علوم حدیث]]، شماره ۱۱، بهار ۱۳۸۳، ص ۱۴۳ - ۱۴۶.</ref>. | ::::::بنابراین، تفسیر {{متن قرآن|الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ }} به [[پیامبر]] و ذریه آن حضرت، از باب ذکر مصداق اتم بوده است. با توجه به دلایل و شواهدی که بیان شد، تفسیر {{متن قرآن|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }} <ref> استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> را به معصومان نیز باید از همین باب دانست»<ref>[[تأویل و [[راسخان در علم]] (مقاله)|تأویل و [[راسخان در علم]]]]، [[علوم حدیث(نشریه)|ماهنامه علوم حدیث]]، شماره ۱۱، بهار ۱۳۸۳، ص ۱۴۳ - ۱۴۶.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
:::::*«'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|برخورداری از علم رسول خدا]]''': بنابر آنچه در بعضی احادیث، مانند حدیث [[ابی جعفر]]{{ع}} آمده است: "راسخین در علم، کسانیاند که در دانش آنان جای شک و تردید نیست و معلومی را که بیان میکنند جای خدشه و ایراد نمیگذارد" و همین ویژگی را نشانه جانشین [[رسول خدا]] بودن بیان کردند؛ چراکه خلأ علمی [[رسول خدا]] در میان مردم پس از رحلت آن حضرت به دلیل بیپاسخ ماندن بسیاری مسائل علمی و معارف دینی نابود کردن حق امت در زمانهای بعدی است و این خلاف حکمت میباشد. در نتیجه، به حکم عقل و نقل میبایست کسانی پس از [[رسول خدا]]، برخوردار از علم [[رسول خدا]] بوده باشند و آنها با توجه به همین ویژگی و دلالت بعضی از احادیث دیگر و بعضی از آیات، غیر از [[اهل بیت]]{{عم}} نبودهاند<ref>کلینی،اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲.</ref> | :::::*«'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|برخورداری از علم رسول خدا]]''': بنابر آنچه در بعضی احادیث، مانند حدیث [[ابی جعفر]]{{ع}} آمده است: "راسخین در علم، کسانیاند که در دانش آنان جای شک و تردید نیست و معلومی را که بیان میکنند جای خدشه و ایراد نمیگذارد" و همین ویژگی را نشانه جانشین [[رسول خدا]] بودن بیان کردند؛ چراکه خلأ علمی [[رسول خدا]] در میان مردم پس از رحلت آن حضرت به دلیل بیپاسخ ماندن بسیاری مسائل علمی و معارف دینی نابود کردن حق امت در زمانهای بعدی است و این خلاف حکمت میباشد. در نتیجه، به حکم عقل و نقل میبایست کسانی پس از [[رسول خدا]]، برخوردار از علم [[رسول خدا]] بوده باشند و آنها با توجه به همین ویژگی و دلالت بعضی از احادیث دیگر و بعضی از آیات، غیر از [[اهل بیت]]{{عم}} نبودهاند<ref>کلینی،اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲.</ref> | ||
:::::*'''[[آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|إخبار از معانی باطن قرآن]]''': [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در سخنی میفرماید:{{عربی|« ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ، وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي، وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي، وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ، وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ»}}<ref>نهج البلاغه، خ ۱۵۸.</ref>. از اینکه حضرت فرمود: اگر میتوانید قرآن را به سخن در بیاورید، ولی چنین نخواهد شد، یعنی از اسرار و باطن خود چیزی نمیگوید، اما من از اسرار و باطن قرآن خبر میدهم و ناگفتههای آن را درباره هر امری بازگو میکنم. بنابراین، آگاهی از باطن و اسرار قرآن کریم نیز از امتیازات [[اهل بیت]] و راسخون در علم است و به تعبیری، کسی به تأویل قرآن راه مییابد که خود به "مقام مکنون" رسیده باشد<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم ،ج۱۳، ص ۲۳۱.</ref>. برخورداری از مراتب عالی طهارت؛ در روایت أنس آمده که از [[نبی اکرم]] درباره راسخون در علم پرسیدند و حضرت فرمود: "راسخون در علم کسانیاند که به سوگند خویش ماندگار و در گفتار راستگو و قلبی مستقیم و عفت و پاکدامنی برخوردارند»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲ ،صص۷ و۱۵۱.</ref>. البته صفات مذکور نشان از تحقق مراتب متعدد آن برحسب افراد مختلف است، و هرکس که متّصف به این صفات بشود و دانش او در راستای متّصفشدن به این صفات در خارج باشد، مشمول مرتبهای از مراتب این صفات قرار میگیرد؛ اما مصداق کامل و نمونه برای این صفات، وجود [[اهل بیت]] عصمت است. برعکس، اگر کسی به حقیقت این صفات متّصف نباشد و دانش ظاهری را در راستای بهرهبرداری عمل درست و مطابق با روح شریعت قرار ندهد، به باطن قرآن و حقایق آن بهرهای نخواهد برد و شاید به همین جهت [[حضرت صادق]]{{ع}} به [[ابو حنیفه]] فرمود: {{عربی|« مَا وَرَّثَكَ اللَّهُ مِنْ كِتَابِهِ حَرْفا»}}<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲ ،ص۲۹۳.</ref>»<ref>[http://qabasat.iict.ac.ir/article_17615_5a64947858cd0b3d134b00edbff010bc.pdf [[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل؛ ص ۱۲۷ - ۱۲۸.]]]</ref>. | :::::*'''[[آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|إخبار از معانی باطن قرآن]]''': [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در سخنی میفرماید:{{عربی|« ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ، وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي، وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي، وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ، وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُمْ»}}<ref>نهج البلاغه، خ ۱۵۸.</ref>. از اینکه حضرت فرمود: اگر میتوانید قرآن را به سخن در بیاورید، ولی چنین نخواهد شد، یعنی از اسرار و باطن خود چیزی نمیگوید، اما من از اسرار و باطن قرآن خبر میدهم و ناگفتههای آن را درباره هر امری بازگو میکنم. بنابراین، آگاهی از باطن و اسرار قرآن کریم نیز از امتیازات [[اهل بیت]] و راسخون در علم است و به تعبیری، کسی به تأویل قرآن راه مییابد که خود به "مقام مکنون" رسیده باشد<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم ،ج۱۳، ص ۲۳۱.</ref>. برخورداری از مراتب عالی طهارت؛ در روایت أنس آمده که از [[نبی اکرم]] درباره راسخون در علم پرسیدند و حضرت فرمود: "راسخون در علم کسانیاند که به سوگند خویش ماندگار و در گفتار راستگو و قلبی مستقیم و عفت و پاکدامنی برخوردارند»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲ ،صص۷ و۱۵۱.</ref>. البته صفات مذکور نشان از تحقق مراتب متعدد آن برحسب افراد مختلف است، و هرکس که متّصف به این صفات بشود و دانش او در راستای متّصفشدن به این صفات در خارج باشد، مشمول مرتبهای از مراتب این صفات قرار میگیرد؛ اما مصداق کامل و نمونه برای این صفات، وجود [[اهل بیت]] عصمت است. برعکس، اگر کسی به حقیقت این صفات متّصف نباشد و دانش ظاهری را در راستای بهرهبرداری عمل درست و مطابق با روح شریعت قرار ندهد، به باطن قرآن و حقایق آن بهرهای نخواهد برد و شاید به همین جهت [[حضرت صادق]]{{ع}} به [[ابو حنیفه]] فرمود: {{عربی|« مَا وَرَّثَكَ اللَّهُ مِنْ كِتَابِهِ حَرْفا»}}<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲ ،ص۲۹۳.</ref>»<ref>[http://qabasat.iict.ac.ir/article_17615_5a64947858cd0b3d134b00edbff010bc.pdf [[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل؛ ص ۱۲۷ - ۱۲۸.]]]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
:::::::'''دلیل چهارم''': [[علم به تأویل]] اکتسابی نبوده بلکه علم و موهبت الهی است که خداوند به گروه خاصی عطا کرده است. همین علم خاص را خداوند از راه [[وحی]] بر قلب [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} نازل کرده است و ایشان نیز به [[امیرالمؤمنین|امیرمومنان]] {{ع}} و همینطور علی {{ع}} به ائمه دیگر انتقال دادهاند در این صورت تنها رسول اکرم {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} او هستند که دارای این علم بوده و دیگران از آن بیبهره میباشند. | :::::::'''دلیل چهارم''': [[علم به تأویل]] اکتسابی نبوده بلکه علم و موهبت الهی است که خداوند به گروه خاصی عطا کرده است. همین علم خاص را خداوند از راه [[وحی]] بر قلب [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} نازل کرده است و ایشان نیز به [[امیرالمؤمنین|امیرمومنان]] {{ع}} و همینطور علی {{ع}} به ائمه دیگر انتقال دادهاند در این صورت تنها رسول اکرم {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} او هستند که دارای این علم بوده و دیگران از آن بیبهره میباشند. | ||
:::::۲. '''قول دوم: "علما نیز [[راسخ در علم]] هستند"''': [[فخر رازی]] نیز [[راسخان در علم]] را عموم عالمانی میداند که اولاً: علم بیانتهای خدا را با دلائل قطعی میشناسند. ثانیاً: میدانند قرآن کلام خداست و خداوند بیهوده و باطل نمیگوید. این دلیل مدح آنان است و وقتی این را از خارج دانستیم دیگر به ظاهر آیه بسنده نمیکنیم و می گوییم فقط خداوند است که تأویل آیات را میداند. "پس خداوند در آیه معنای عامی را برای راسخان اراده کرده است و آن علمایی است که دو شرط بالا را داشته باشند"(...)»<ref>[[راسخان در علم از دیدگاه فریقین (کتاب)|راسخان در علم از دیدگاه فریقین]]، ص۱۸۴-۱۹۳.</ref>. | :::::۲. '''قول دوم: "علما نیز [[راسخ در علم]] هستند"''': [[فخر رازی]] نیز [[راسخان در علم]] را عموم عالمانی میداند که اولاً: علم بیانتهای خدا را با دلائل قطعی میشناسند. ثانیاً: میدانند قرآن کلام خداست و خداوند بیهوده و باطل نمیگوید. این دلیل مدح آنان است و وقتی این را از خارج دانستیم دیگر به ظاهر آیه بسنده نمیکنیم و می گوییم فقط خداوند است که تأویل آیات را میداند. "پس خداوند در آیه معنای عامی را برای راسخان اراده کرده است و آن علمایی است که دو شرط بالا را داشته باشند"(...)»<ref>[[راسخان در علم از دیدگاه فریقین (کتاب)|راسخان در علم از دیدگاه فریقین]]، ص۱۸۴-۱۹۳.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
| پاسخ = آقای [[سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی]] در کتاب ''«[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای [[سید محمد جواد بنیسعید لنگرودی]] در کتاب ''«[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[از امام علی {{ع}} نقل است که فرمود:] "بدان ای بنده خدا، که [[راسخین در علم]] کسانی هستند که خداوند ایشان را از فرو افتادن در موانعی که بر سر راه [[غیب]] وجود دارد، بینیاز فرمود؛ در حالی که اقرار دارند که تفسیر مجهولاتی از [[غیب]] محجوب را نمیدانند. پس گفتند: به آن ایمان میآوریم که تمامش از نزد پروردگارمان است. و خداوند ایشان را بخاطر اعتراف به ناتوانی بر آنچه علم ندارند، ستوده؛ و ترک تعمق ایشان در آنچه که تکلیف ندارند از کنه آن جستجو کنند را "[[رسوخ]]" نامیده است"<ref>تفسیر العیاشی جلد۱ صفحه ۱۶۳؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۲۵۷.</ref>. بنا بر تفسیری که [[راسخین در علم]] را [[ائمه]]{{ع}} میداند، معلوم میشود که در مقابل ایشان هم [[غیب]] محجوب قرار دارد، غیبی که در پرده است و خداوند ایشان را از در افتادن با موانعی که بر سر راه فهم این [[غیوب]] میباشد بینیاز کرده، و ترک تعمقشان را ستوده است»<ref>[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]، ص ۶۹].</ref>. | ::::::«[از امام علی {{ع}} نقل است که فرمود:] "بدان ای بنده خدا، که [[راسخین در علم]] کسانی هستند که خداوند ایشان را از فرو افتادن در موانعی که بر سر راه [[غیب]] وجود دارد، بینیاز فرمود؛ در حالی که اقرار دارند که تفسیر مجهولاتی از [[غیب]] محجوب را نمیدانند. پس گفتند: به آن ایمان میآوریم که تمامش از نزد پروردگارمان است. و خداوند ایشان را بخاطر اعتراف به ناتوانی بر آنچه علم ندارند، ستوده؛ و ترک تعمق ایشان در آنچه که تکلیف ندارند از کنه آن جستجو کنند را "[[رسوخ]]" نامیده است"<ref>تفسیر العیاشی جلد۱ صفحه ۱۶۳؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۲۵۷.</ref>. بنا بر تفسیری که [[راسخین در علم]] را [[ائمه]]{{ع}} میداند، معلوم میشود که در مقابل ایشان هم [[غیب]] محجوب قرار دارد، غیبی که در پرده است و خداوند ایشان را از در افتادن با موانعی که بر سر راه فهم این [[غیوب]] میباشد بینیاز کرده، و ترک تعمقشان را ستوده است»<ref>[[شرب مدام در تبیین علم امام (کتاب)|شرب مدام در تبیین علم امام]]، ص ۶۹].</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
::::::[[عبدالله بن مسعود]] میگوید: "هر آیینه قرآن بر هفت حرف نازل شده و هر حرف آن را ظاهر و باطنی است و دانش ظاهر و باطن قرآن نزد [[امام علی|علی بن ابی طالب]] است" . | ::::::[[عبدالله بن مسعود]] میگوید: "هر آیینه قرآن بر هفت حرف نازل شده و هر حرف آن را ظاهر و باطنی است و دانش ظاهر و باطن قرآن نزد [[امام علی|علی بن ابی طالب]] است" . | ||
::::::[[ابن شاذان]]، از بزرگان شیعه در زمان حضور و از اصحاب [[امام رضا]]{{ع}} و مرجع شیعیان خراسان، در مورد [[علم امام]] به قرآن مینویسد: {{عربی|«و هذا القرآن بکماله و تمامه و حرامه و حلاله بلا اختلاف و لا تنازع عند الائمه{{عم}}»}}<ref>«بیهیچ اختلاف و نزاعی، حلال و حرام قرآن و به طور کلی قرآن تمام و کمال در نزد [[ائمه]]{{عم}} است». [[فضل بن شاذان نیشابوری]]، الایضاح، ص۱۰۸.</ref>»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۷۱.</ref>. | ::::::[[ابن شاذان]]، از بزرگان شیعه در زمان حضور و از اصحاب [[امام رضا]]{{ع}} و مرجع شیعیان خراسان، در مورد [[علم امام]] به قرآن مینویسد: {{عربی|«و هذا القرآن بکماله و تمامه و حرامه و حلاله بلا اختلاف و لا تنازع عند الائمه{{عم}}»}}<ref>«بیهیچ اختلاف و نزاعی، حلال و حرام قرآن و به طور کلی قرآن تمام و کمال در نزد [[ائمه]]{{عم}} است». [[فضل بن شاذان نیشابوری]]، الایضاح، ص۱۰۸.</ref>»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۷۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«{{عربی|«حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَحَدِهِمَا فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} فَرَسُولُ اللَّهِ أَفْضَلُ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ قَدْ عَلَّمَهُ اللَّهُ جَمِيعَ مَا أَنْزَلَ عَلَيْهِ مِنَ التَّنْزِيلِ وَ التَّأْوِيلِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ تَأْوِيلَهُ وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُونَهُ كُلَّهُ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ تَأْوِيلَهُ إِذَا قَالَ الْعَالِمُ فِيهِ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ الْقُرْآنُ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ وَ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَعْلَمُونَهُ.»}}<ref>«[[برید بن معاویه]] از یکی از دو امام ([[امام باقر|باقر]] یا [[امام صادق|صادق]]){{عم}} روایت کرده در تفسیر قول خدای عز و جل : «و نمیداند تأویل آن را جز خدا و راسخون در علم»؛ سوره آل عمران، آیه۷. که فرمود: [[پیامبر خاتم|رسولالله]] افضل راسخون در علم است، خدای عزوجل به او آموخته است هر چه را بدو فرو فرستاده از تنزیل و تأویل، خدا چیزی را که تأویل آن را نمیدانست به وی نازل نمیکرد و اوصیاء پس از وی هم همه آن را میدانند و آن کسانی که تأویل آن را نمیدانند چون عالم [[راسخ در علم]] که میان آنها است از روی علم به آنها بگوید خدا پذیرش آنها را اعلام کرده به قول خود که: «میگویند ما بدان ایمان داریم همه آن از نزد پروردگار ما است» قرآن خاص دارد و عام، محکم دارد و متشابه، ناسخ دارد و منسوخ، و راسخون در علم همه را میدانند»</ref>»<ref>پایاننامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۴۲.</ref>. | ::::::«{{عربی|«حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَحَدِهِمَا فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} فَرَسُولُ اللَّهِ أَفْضَلُ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ قَدْ عَلَّمَهُ اللَّهُ جَمِيعَ مَا أَنْزَلَ عَلَيْهِ مِنَ التَّنْزِيلِ وَ التَّأْوِيلِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ تَأْوِيلَهُ وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُونَهُ كُلَّهُ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ تَأْوِيلَهُ إِذَا قَالَ الْعَالِمُ فِيهِ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ الْقُرْآنُ خَاصٌّ وَ عَامٌّ وَ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ وَ نَاسِخٌ وَ مَنْسُوخٌ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَعْلَمُونَهُ.»}}<ref>«[[برید بن معاویه]] از یکی از دو امام ([[امام باقر|باقر]] یا [[امام صادق|صادق]]){{عم}} روایت کرده در تفسیر قول خدای عز و جل : «و نمیداند تأویل آن را جز خدا و راسخون در علم»؛ سوره آل عمران، آیه۷. که فرمود: [[پیامبر خاتم|رسولالله]] افضل راسخون در علم است، خدای عزوجل به او آموخته است هر چه را بدو فرو فرستاده از تنزیل و تأویل، خدا چیزی را که تأویل آن را نمیدانست به وی نازل نمیکرد و اوصیاء پس از وی هم همه آن را میدانند و آن کسانی که تأویل آن را نمیدانند چون عالم [[راسخ در علم]] که میان آنها است از روی علم به آنها بگوید خدا پذیرش آنها را اعلام کرده به قول خود که: «میگویند ما بدان ایمان داریم همه آن از نزد پروردگار ما است» قرآن خاص دارد و عام، محکم دارد و متشابه، ناسخ دارد و منسوخ، و راسخون در علم همه را میدانند»</ref>»<ref>پایاننامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۴۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
:::::#{{عربی|« عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَ الْقُرْآنَ زَاجِرٌ وَ آمِرٌ يَأْمُرُ بِالْجَنَّةِ وَ يَزْجُرُ عَنِ النَّارِ وَ فِيهِ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ فَأَمَّا الْمُحْكَمُ فَيُؤْمِنُ بِهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يَدِينُ بِهِ وَ أَمَّا الْمُتَشَابِهُ فَيُؤْمِنُ بِهِ وَ لَا يَعْمَلُ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا}} وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ آلُ مُحَمَّد»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۲۳، ص ۱۹۱.</ref>. | :::::#{{عربی|« عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَ الْقُرْآنَ زَاجِرٌ وَ آمِرٌ يَأْمُرُ بِالْجَنَّةِ وَ يَزْجُرُ عَنِ النَّارِ وَ فِيهِ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ فَأَمَّا الْمُحْكَمُ فَيُؤْمِنُ بِهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ وَ يَدِينُ بِهِ وَ أَمَّا الْمُتَشَابِهُ فَيُؤْمِنُ بِهِ وَ لَا يَعْمَلُ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا}} وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ آلُ مُحَمَّد»}}<ref>بحارالأنوار، مجلسی، ج۲۳، ص ۱۹۱.</ref>. | ||
::::::نتیجه اینکه جوهر تأویل آیات کریمه قرآن از مقوله استنباطات تفسیری نیست. این عنصر از جنس جری و تطبیق و یا از نوع استنتاجات منطقی نیز نیست بلکه تأویل راهیابی به بطون و لایههای پنهان معارف وحیانی و دست یافتن به حقایق غیبی با استفاده و [[الهام]] از آیات شریفه قرآن است که به مدد افاضه علم و گشودن دریچههای دانش ربوبی از جانب خداوند متعال بر قلب [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و اوصیای معصوم حضرتش{{عم}}، سینه مبارکشان گنجینه و رازگاه [[وحی]] و کلامشان ترجمان آیات کتاب کریم و وجود نفیسشان قرآن ناطق میباشد»<ref>[http://razavi.aqr.ir/portal/home/showpage.aspx?object=relatedtopics&categoryid=96357b30-7468-4f88-bb45-baff8a48a016&webpartid=62f19055-a72b-4161-8a9a-7febebe79f0a&id=abe4c5db-62f1-41df-93cb-ae11cbb8331c پایگاه تخصصی معارف اهل بیت]</ref>. | ::::::نتیجه اینکه جوهر تأویل آیات کریمه قرآن از مقوله استنباطات تفسیری نیست. این عنصر از جنس جری و تطبیق و یا از نوع استنتاجات منطقی نیز نیست بلکه تأویل راهیابی به بطون و لایههای پنهان معارف وحیانی و دست یافتن به حقایق غیبی با استفاده و [[الهام]] از آیات شریفه قرآن است که به مدد افاضه علم و گشودن دریچههای دانش ربوبی از جانب خداوند متعال بر قلب [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و اوصیای معصوم حضرتش{{عم}}، سینه مبارکشان گنجینه و رازگاه [[وحی]] و کلامشان ترجمان آیات کتاب کریم و وجود نفیسشان قرآن ناطق میباشد»<ref>[http://razavi.aqr.ir/portal/home/showpage.aspx?object=relatedtopics&categoryid=96357b30-7468-4f88-bb45-baff8a48a016&webpartid=62f19055-a72b-4161-8a9a-7febebe79f0a&id=abe4c5db-62f1-41df-93cb-ae11cbb8331c پایگاه تخصصی معارف اهل بیت]</ref>. | ||
}} | |||
== پرسشهای مصداقی همطراز == | == پرسشهای مصداقی همطراز == |