پرش به محتوا

دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}}))
خط ۲۸: خط ۲۸:
| پاسخ = آیت‌الله [[علی نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = آیت‌الله [[علی نمازی شاهرودی]] در کتاب ''«[[علم غیب (کتاب)|علم غیب]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«در کتاب شریف خرائج در باب معجزات [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} حدیث مفصلی نقل کرده‌اند؛ در آن حدیث آمده است که [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} به سفر بصره تشریف بردند و در آن سفر، معجزاتی از حضرت دیده شد؛ از جمله آن که ایشان با زبان‌ها و لغات گوناگون تکلم فرمودند. سپس، [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} به عمرو بن هذاب فرمودند: اگر به تو خبر دهم که چند روز دیگر خون یکی از خویشان خود را خواهی ریخت، تصدیق می کنی؟ عرض کرد: خیر، تصدیق نمی‌کنم؛ زیرا غیب را غیر از خداوند دیگری نمی‌داند. [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمودند: مگر نمی‌دانی که خداوند فرموده است: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سروه جن: ۲۶.</ref> بنابراین آیه شریفه، [[پیامبر|رسول الله]]{{صل}} پسندیده خداوند است برای دانستن [[غیب]]، ما هم [[وارث پیامبر]] {{صل}} هستیم؛ لذا آن چه را واقع شده است و آن چه را تا روز قیامت واقع خواهد شد می دانیم. تو تا پنج روز دیگر به ریختن خون یکی از ارحام مبتلا خواهی شد؛ اگر نشدی بدان من امام نیستم و نیز، فرمود: تو تا چند روز دیگر، نابینا می شوی و سوگند به دروغ یاد می کنی و پیس خواهی شد. راوی گوید: به خدا قسم، آن چه حضرت فرمودند پس از چندی دیده شد و همه واقع گردید<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=34&chkhashk=1156FDC102&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۳۴.]</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} در بیان صفات [[ائمه هدی]] {{عم}} فرموده است: {{عربی|«إنَّ اللّه َ عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدى مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّنا عَن دينِهِ، وأبلَجَ بِهِم عَن سَبيلِ مِنهاجِهِ، وفَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ يَنابيعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ {{صل}} واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إيمانِهِ، وعَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ»}}<ref>خداوند به [[امامان]] از لطف و احسان باطن چشمه‌های علم را ظاهر کرده امام است که منتجب و پسندیده حق است حکمت و [[علم غیب]] به [[امام]] بخشیده شده؛ و چون پاکیزه است، مختار و پسندیده شده است به علم پروردگار؛ کافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲</ref><ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=41&chkhashk=6F351FF592&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۳۴.]</ref>.
::::::«در کتاب شریف خرائج در باب معجزات [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} حدیث مفصلی نقل کرده‌اند؛ در آن حدیث آمده است که [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} به سفر بصره تشریف بردند و در آن سفر، معجزاتی از حضرت دیده شد؛ از جمله آن که ایشان با زبان‌ها و لغات گوناگون تکلم فرمودند. سپس، [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} به عمرو بن هذاب فرمودند: اگر به تو خبر دهم که چند روز دیگر خون یکی از خویشان خود را خواهی ریخت، تصدیق می کنی؟ عرض کرد: خیر، تصدیق نمی‌کنم؛ زیرا غیب را غیر از خداوند دیگری نمی‌داند. [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمودند: مگر نمی‌دانی که خداوند فرموده است: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سروه جن: ۲۶.</ref> بنابراین آیه شریفه، [[پیامبر|رسول الله]]{{صل}} پسندیده خداوند است برای دانستن [[غیب]]، ما هم [[وارث پیامبر]] {{صل}} هستیم؛ لذا آن چه را واقع شده است و آن چه را تا روز قیامت واقع خواهد شد می دانیم. تو تا پنج روز دیگر به ریختن خون یکی از ارحام مبتلا خواهی شد؛ اگر نشدی بدان من امام نیستم و نیز، فرمود: تو تا چند روز دیگر، نابینا می شوی و سوگند به دروغ یاد می کنی و پیس خواهی شد. راوی گوید: به خدا قسم، آن چه حضرت فرمودند پس از چندی دیده شد و همه واقع گردید<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=34&chkhashk=1156FDC102&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۳۴.]</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} در بیان صفات [[ائمه هدی]] {{عم}} فرموده است: {{عربی|«إنَّ اللّه َ عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدى مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّنا عَن دينِهِ، وأبلَجَ بِهِم عَن سَبيلِ مِنهاجِهِ، وفَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ يَنابيعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ {{صل}} واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إيمانِهِ، وعَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ»}}<ref>خداوند به [[امامان]] از لطف و احسان باطن چشمه‌های علم را ظاهر کرده امام است که منتجب و پسندیده حق است حکمت و [[علم غیب]] به [[امام]] بخشیده شده؛ و چون پاکیزه است، مختار و پسندیده شده است به علم پروردگار؛ کافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲</ref><ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8&option=com_mtree&task=readonline&link_id=16234&page=41&chkhashk=6F351FF592&Itemid=&lang=fa علم غیب، ص۳۴.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۱: خط ۴۱:
::::::سپس احادیث دیگری از جمعی از صحابه و مانند آنها نقل می‌کند که آنها نیز گاه از مسائل غیبی خبر می‌دادند؛ از جمله از تاریخ خطیب بغدادی از ابی الحسین مالکی نقل می کند که من سال‌ها با محمد بن اسماعیل مصاحبت داشتم و کرامات زیادی از او دیدم؛ از جمله این که هشت روز قبل از وفاتش به من گفت: "من روز پنج شنبه هنگام مغرب وفات خواهم کرد، و روز جمعه قبل از نماز به خاک سپرده خواهم شد..." من این سخن را تا روز جمعه فراموش کردم؛ ولی کسی به من خبر داد که او فوت کرده است؛ من برای تشییع جنازه او حاضر شدم ناگهان دیدم مردم باز می‌گردند، سؤال کردم: "چرا باز می‌گردند؟" گفتند: "بعد از نماز به خاک سپرده خواهد شد". من گوش به حرف آنها ندادم و دنبال قضیه رفتم دیدم قبل از نماز جنازه را برای دفن می‌برند! سپس مرحوم علامه امینی می‌افزاید: «این مختصری از بسیار است که در کتاب‌های حفاظ و شخصیت‌های آنان آمده، و روایات زیادی نقل کرده‌اند که نشان می‌دهد جمعی از آنها آگاهی بر غیب داشتند؛ و عجیب این که همه آن را به عنوان کرامت شمرده‌اند و احدی آن را شرک نمی‌داند»! <ref>[[الغدیر (کتاب)|الغدیر]]، جلد ۵، صفحه ۵۹ تا ۶۲ (باتلخیص) و حدیث اخیر در [[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]، جلد ۲، صفحه ۴۹ آمده است. </ref>
::::::سپس احادیث دیگری از جمعی از صحابه و مانند آنها نقل می‌کند که آنها نیز گاه از مسائل غیبی خبر می‌دادند؛ از جمله از تاریخ خطیب بغدادی از ابی الحسین مالکی نقل می کند که من سال‌ها با محمد بن اسماعیل مصاحبت داشتم و کرامات زیادی از او دیدم؛ از جمله این که هشت روز قبل از وفاتش به من گفت: "من روز پنج شنبه هنگام مغرب وفات خواهم کرد، و روز جمعه قبل از نماز به خاک سپرده خواهم شد..." من این سخن را تا روز جمعه فراموش کردم؛ ولی کسی به من خبر داد که او فوت کرده است؛ من برای تشییع جنازه او حاضر شدم ناگهان دیدم مردم باز می‌گردند، سؤال کردم: "چرا باز می‌گردند؟" گفتند: "بعد از نماز به خاک سپرده خواهد شد". من گوش به حرف آنها ندادم و دنبال قضیه رفتم دیدم قبل از نماز جنازه را برای دفن می‌برند! سپس مرحوم علامه امینی می‌افزاید: «این مختصری از بسیار است که در کتاب‌های حفاظ و شخصیت‌های آنان آمده، و روایات زیادی نقل کرده‌اند که نشان می‌دهد جمعی از آنها آگاهی بر غیب داشتند؛ و عجیب این که همه آن را به عنوان کرامت شمرده‌اند و احدی آن را شرک نمی‌داند»! <ref>[[الغدیر (کتاب)|الغدیر]]، جلد ۵، صفحه ۵۹ تا ۶۲ (باتلخیص) و حدیث اخیر در [[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]، جلد ۲، صفحه ۴۹ آمده است. </ref>
::::::اما در [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} مسأله [[علم غیب]] نیز به صورت گسترده دیده می‌شود؛ از جمله مرحوم [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] در جلد ۲۶، بابی در این زمینه منعقد نموده است و ده‌ها روایت درباره آگاهی [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} از [[علم غیب]] آورده؛ و از جمله این [[روایت]] است که با تعبیرات مختلف از چندین طریق نقل شده است که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|«اَتَرى مَنْ جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِهِ یَخْفى عَلَیْهِ شَىْءٌ مِنْ اُمُورِهِمْ»}}<ref>آیا تو فکر می‌کنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟.</ref>. در تعبیر دیگری از همان امام می‌خوانیم: {{عربی|«اِنَّ اللهَ اَحْکَمُ وَ اَکْرَمُ وَ اَجَلُّ وَ اَعْلَمُ مِنْ اَنْ یَکُونَ اِحْتَجَّ عَلى عِبَادِهِ بِحُجَّة ثُمَّ یُغَیِّبُ عَنْهُ شَیْئاً مِنْ اُمُورِهِمْ»}}.<ref>خداوند حکیم‌تر، کریم‌تر، والاتر و آگاه‌تر از این است که حجتی (برای بندگان ) خود قرار دهد سپس چیزی از امور آنها را از وی مخفی دارد؛[[بحارالانوار (کتاب)|بحارالانوار]]، جلد ۲۶، صفحه ۱۳۷ تا ۱۵۴.</ref>. در نهج البلاغه نیز جمله‌های متعددی می‌یابیم که از آگاهی گسترده [[امام علی|علی]] {{ع}} از [[علم غیب]] خبر می‌دهد؛ ولی همان گونه که خودش بیان فرموده: "اینها [[علم غیب]] استقلالی ذاتی نیست؛ بلکه اینها تعلم از صاحب علم است" یعنی [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که او هم از خدا آموخته بود. این اخبار غیبی در خطبه‌های متعددی آمده است که از جمله در خطبه ۱۳ درباره حادثه آینده بصره: (۱): در خطبه ۴۷ درباره آینده کوفه؛ (۲): در خطبه ۵۷ در مورد بعضی از سلاطین بنی امیه؛ (۳): در خطبه ۵۹ درباره عدد کشتگان خوارج و اصحاب و یارانش در جنگ نهروان، پیش از آن که آتش جنگ افروخته شود؛ (۴): در خطبه ۶۰ در مورد سرنوشت آینده خوارج. (۵): در خطبه ۱۱۶ درباره ظهور حجاج و جنایات عجیب و وحشتناک او در آینده؛ (۶): در خطبه ۱۲۸ در مورد فتنه‌های عظیمی که در بصره واقع خواهد شد (فتنه صاحب الزنج یا اتراک و مغول)؛ (۷): در خطبه ۱۳۸ درباره حوادث آینده شام؛(۸): در خطبه ۱۵۸ در مورد مظالم فجیع بنی امیه؛ (۹): در حکمت ۳۶۹ درباره حوادث آخر الزمان سخن می‌گوید. جالب اینکه در بسیاری از موارد روی جزئیات تکیه شده، و هرگز به ذکر کلیات که ممکن است برای افراد باهوش غیر معصوم قابل پیش بینی باشد قناعت نگردیده؛ و به خوبی روشن است که این خبرها همه از آگاهی به علم غیب سرچشمه گرفته است»<ref>[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?lid=0&mid=17236&catid=0&pid=61859 [[پیام قرآن ج۷ (کتاب)|پیام قرآن]]، ج۷، ص ۲۳۷.]</ref>.
::::::اما در [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} مسأله [[علم غیب]] نیز به صورت گسترده دیده می‌شود؛ از جمله مرحوم [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] در جلد ۲۶، بابی در این زمینه منعقد نموده است و ده‌ها روایت درباره آگاهی [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} از [[علم غیب]] آورده؛ و از جمله این [[روایت]] است که با تعبیرات مختلف از چندین طریق نقل شده است که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|«اَتَرى مَنْ جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِهِ یَخْفى عَلَیْهِ شَىْءٌ مِنْ اُمُورِهِمْ»}}<ref>آیا تو فکر می‌کنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟.</ref>. در تعبیر دیگری از همان امام می‌خوانیم: {{عربی|«اِنَّ اللهَ اَحْکَمُ وَ اَکْرَمُ وَ اَجَلُّ وَ اَعْلَمُ مِنْ اَنْ یَکُونَ اِحْتَجَّ عَلى عِبَادِهِ بِحُجَّة ثُمَّ یُغَیِّبُ عَنْهُ شَیْئاً مِنْ اُمُورِهِمْ»}}.<ref>خداوند حکیم‌تر، کریم‌تر، والاتر و آگاه‌تر از این است که حجتی (برای بندگان ) خود قرار دهد سپس چیزی از امور آنها را از وی مخفی دارد؛[[بحارالانوار (کتاب)|بحارالانوار]]، جلد ۲۶، صفحه ۱۳۷ تا ۱۵۴.</ref>. در نهج البلاغه نیز جمله‌های متعددی می‌یابیم که از آگاهی گسترده [[امام علی|علی]] {{ع}} از [[علم غیب]] خبر می‌دهد؛ ولی همان گونه که خودش بیان فرموده: "اینها [[علم غیب]] استقلالی ذاتی نیست؛ بلکه اینها تعلم از صاحب علم است" یعنی [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که او هم از خدا آموخته بود. این اخبار غیبی در خطبه‌های متعددی آمده است که از جمله در خطبه ۱۳ درباره حادثه آینده بصره: (۱): در خطبه ۴۷ درباره آینده کوفه؛ (۲): در خطبه ۵۷ در مورد بعضی از سلاطین بنی امیه؛ (۳): در خطبه ۵۹ درباره عدد کشتگان خوارج و اصحاب و یارانش در جنگ نهروان، پیش از آن که آتش جنگ افروخته شود؛ (۴): در خطبه ۶۰ در مورد سرنوشت آینده خوارج. (۵): در خطبه ۱۱۶ درباره ظهور حجاج و جنایات عجیب و وحشتناک او در آینده؛ (۶): در خطبه ۱۲۸ در مورد فتنه‌های عظیمی که در بصره واقع خواهد شد (فتنه صاحب الزنج یا اتراک و مغول)؛ (۷): در خطبه ۱۳۸ درباره حوادث آینده شام؛(۸): در خطبه ۱۵۸ در مورد مظالم فجیع بنی امیه؛ (۹): در حکمت ۳۶۹ درباره حوادث آخر الزمان سخن می‌گوید. جالب اینکه در بسیاری از موارد روی جزئیات تکیه شده، و هرگز به ذکر کلیات که ممکن است برای افراد باهوش غیر معصوم قابل پیش بینی باشد قناعت نگردیده؛ و به خوبی روشن است که این خبرها همه از آگاهی به علم غیب سرچشمه گرفته است»<ref>[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?lid=0&mid=17236&catid=0&pid=61859 [[پیام قرآن ج۷ (کتاب)|پیام قرآن]]، ج۷، ص ۲۳۷.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۴: خط ۶۴:
:::::#در همان کتاب از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود: «خداوند رسول گرامی را بر هر چه آگاه کرد آن حضرت هم مرا بر همان آگاه نمود...»<ref>همان کتاب، جزء دوم، باب بیست و یکم.</ref>.  
:::::#در همان کتاب از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود: «خداوند رسول گرامی را بر هر چه آگاه کرد آن حضرت هم مرا بر همان آگاه نمود...»<ref>همان کتاب، جزء دوم، باب بیست و یکم.</ref>.  
:::::#نیز از [[امام هشتم]]{{ع}} روایت شده است: {{عربی|«أوَلَيسَ اللّه ُ يَقولُ:  {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} ، فَرَسولُ اللّه ِ عِندَ اللّه ِ مُرتَضىً، ونَحنُ وَرَثَةُ ذلِكَ الرَّسولِ الَّذي أطلَعَهُ اللّه ُ عَلى ما شاءَ مِن غَيبِهِ»}}<ref>آیا خدا نمی گوید: [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]] او آگاه از غیب است و کسی را بر غیب خود مطلع نمی سازد مگر رسولی را که برگزیده است؟؛ سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷ رسول خدا در پیشگاه او برگزیده است و ما وارثان این رسول هستیم که او را بر آنچه از غیب که خواسته، مطلع ساخته است.</ref>.<ref>[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=171&page=6#id190_p190 آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)، ١٩٠]</ref>
:::::#نیز از [[امام هشتم]]{{ع}} روایت شده است: {{عربی|«أوَلَيسَ اللّه ُ يَقولُ:  {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} ، فَرَسولُ اللّه ِ عِندَ اللّه ِ مُرتَضىً، ونَحنُ وَرَثَةُ ذلِكَ الرَّسولِ الَّذي أطلَعَهُ اللّه ُ عَلى ما شاءَ مِن غَيبِهِ»}}<ref>آیا خدا نمی گوید: [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]] او آگاه از غیب است و کسی را بر غیب خود مطلع نمی سازد مگر رسولی را که برگزیده است؟؛ سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷ رسول خدا در پیشگاه او برگزیده است و ما وارثان این رسول هستیم که او را بر آنچه از غیب که خواسته، مطلع ساخته است.</ref>.<ref>[http://tohid.ir/fa/index/book?bookID=171&page=6#id190_p190 آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)، ١٩٠]</ref>
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۴: خط ۹۴:
:::::#[[حضرت علی‌]]{{ع}} فرمود: ما نور آسمان و زمین و کشتی‌‏های‌ نجات هستیم. علوم پنهانی‌ خدا در نزد ماست و برگشت امور به سوی‌ ما می‌‏باشد<ref>تذکرة الخواص، ص۱۳۰.</ref>
:::::#[[حضرت علی‌]]{{ع}} فرمود: ما نور آسمان و زمین و کشتی‌‏های‌ نجات هستیم. علوم پنهانی‌ خدا در نزد ماست و برگشت امور به سوی‌ ما می‌‏باشد<ref>تذکرة الخواص، ص۱۳۰.</ref>
:::::#[[حضرت صادق]]{{ع}}فرمود: ما نگهدار علوم الهی‌ و بیان‌کننده دستورهای‌ او هستیم. ما قومی‌ هستیم معصوم که خدا اطاعت ما را بر مردم واجب نموده و از نافرمانی‌ ما نهی‌ کرده است. ما بر اهل زمین و آسمان حجت بالغه هستیم<ref>اصول کافی‌، ج۱، ص۲۶۹.</ref>»<ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/570 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۲۷-۲۳۱.]</ref>.
:::::#[[حضرت صادق]]{{ع}}فرمود: ما نگهدار علوم الهی‌ و بیان‌کننده دستورهای‌ او هستیم. ما قومی‌ هستیم معصوم که خدا اطاعت ما را بر مردم واجب نموده و از نافرمانی‌ ما نهی‌ کرده است. ما بر اهل زمین و آسمان حجت بالغه هستیم<ref>اصول کافی‌، ج۱، ص۲۶۹.</ref>»<ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/570 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۲۷-۲۳۱.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
:::::#امامان‌ آنچه‌ را که‌ گذشته‌ و آنچه‌ را که‌ تا روز قیامت‌ اتفاق‌ می‌افتد، می‌دانند.
:::::#امامان‌ آنچه‌ را که‌ گذشته‌ و آنچه‌ را که‌ تا روز قیامت‌ اتفاق‌ می‌افتد، می‌دانند.
::::::آنچه‌ بیان‌ شد نمونه‌ای‌ اندک‌ از روایات‌ بسیار است‌ که‌ بر علم‌ گسترده پیامبر و امام دلالت‌ دارد و بسیار در تاریخ‌ و روایات‌ نقل‌ شده‌، که‌ پیامبر و امام‌ از آینده‌ و یا امور پنهانی خبر می‌داده‌اند، (در نهج‌ البلاغه‌ از امیرالمؤمنین‌{{ع}} در علوم‌ و فنون‌ گوناگون‌ و خبرهایی‌ از غیب‌ و آینده‌ آمده‌ است‌.) گواهی‌ بر وجود علم‌ وسیع‌ امامان‌ است‌»<ref>[http://shiastudy.ir/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AA%D8%B4%DB%8C%D8%B9/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7/281-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%E2%80%8C-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%E2%80%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%B9%D9%84%D9%85%E2%80%8C-%D8%A8%D9%87%E2%80%8C-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA%E2%80%8C.html مقاله امام حسین و علم شهادت؛ ص۱۱.]</ref>.
::::::آنچه‌ بیان‌ شد نمونه‌ای‌ اندک‌ از روایات‌ بسیار است‌ که‌ بر علم‌ گسترده پیامبر و امام دلالت‌ دارد و بسیار در تاریخ‌ و روایات‌ نقل‌ شده‌، که‌ پیامبر و امام‌ از آینده‌ و یا امور پنهانی خبر می‌داده‌اند، (در نهج‌ البلاغه‌ از امیرالمؤمنین‌{{ع}} در علوم‌ و فنون‌ گوناگون‌ و خبرهایی‌ از غیب‌ و آینده‌ آمده‌ است‌.) گواهی‌ بر وجود علم‌ وسیع‌ امامان‌ است‌»<ref>[http://shiastudy.ir/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AA%D8%B4%DB%8C%D8%B9/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7/281-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%E2%80%8C-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%E2%80%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%B9%D9%84%D9%85%E2%80%8C-%D8%A8%D9%87%E2%80%8C-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA%E2%80%8C.html مقاله امام حسین و علم شهادت؛ ص۱۱.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی]] در کتاب ''«[[امامت و رهبری ۲ (کتاب)|امامت و رهبری]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[محمد حسین مختاری مازندرانی|مختاری مازندرانی]] در کتاب ''«[[امامت و رهبری ۲ (کتاب)|امامت و رهبری]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«طبق نص صریح [[روایات]]، [[امامان]]{{عم}} آنچه را در آسمان و زمین و در بهشت و جهنم است می‌دانند و گذشته و آنیده به خوبی برای ایشان روشن است و از اخبار آسمانی از طریق [[الهام]] و [[تحدیث]] آگاهی دارند، چنان که مفضل به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کرد: فدایت شوم، ممکن است خدا [[اطاعت]] شخصی را بر بندگانش واجب سازد و خبر آسمان را از او پوشیده دارد؟ فرمود: نه، خدا برزگوارتر و مهربان‌تر و مشفقق‌تر از آن است که اطاعت و پیروی شخصی را بر بندگانش واجب کند و سپس خبر آسمان را در هر صبح و شام از وی پوشیده دارد»<ref>[[امامت و رهبری ۲ (کتاب)|امامت و رهبری]]، ص۷۸.</ref>.
::::::«طبق نص صریح [[روایات]]، [[امامان]]{{عم}} آنچه را در آسمان و زمین و در بهشت و جهنم است می‌دانند و گذشته و آنیده به خوبی برای ایشان روشن است و از اخبار آسمانی از طریق [[الهام]] و [[تحدیث]] آگاهی دارند، چنان که مفضل به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کرد: فدایت شوم، ممکن است خدا [[اطاعت]] شخصی را بر بندگانش واجب سازد و خبر آسمان را از او پوشیده دارد؟ فرمود: نه، خدا برزگوارتر و مهربان‌تر و مشفقق‌تر از آن است که اطاعت و پیروی شخصی را بر بندگانش واجب کند و سپس خبر آسمان را در هر صبح و شام از وی پوشیده دارد»<ref>[[امامت و رهبری ۲ (کتاب)|امامت و رهبری]]، ص۷۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
::::::«در بررسی روایات دیده می‌شود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نقل می‌کند که پیامبر فرمود: برای خداوند بندگانی هستند که آنها پیامبر نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه می‌خورد.
::::::«در بررسی روایات دیده می‌شود که اخبار فراوانی از اهل سنت و تشیع وجود دارند که همه گواه بر وجود علم غیب هستند؛ مرحوم ملاصدرا در تفسیر خود، حدیثی از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نقل می‌کند که پیامبر فرمود: برای خداوند بندگانی هستند که آنها پیامبر نیستند اما مقام پیامبری و نبوت به آنها غبطه می‌خورد.
::::::اگر نیم‌نگاهی به نهج البلاغه داشته باشیم به روشنی می‌توان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]] {{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|«إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذَّکْرَ جِلاءً للقُلوبِ، تَسْمَعُ بِه بَعْدَ الْوَقْرَهِ وَ تُبْصِرُبِهِ بَعْدَ العِشْوَهِ وَ تَنْقادَ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ وَ مَا بَرح للهِ عَزَّتْ آلائهُ فی البرهَه بَعْدِ الْبُرهَهِ وَ فی أزمانِ الْفَتَرات. عِبادنا جاَهُِمْ فی فکرهم وَ کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِمْ‏»}}<ref>«همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنی‌بخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمت‌های او گرانقدر است در دوران‌های مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه می‌کرد و در درون عقلشان با آنان سخن می‌گفته.</ref>[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خود از علم غیب برخوردار بود و آن را برگرفته از پیامبر می‌دانست؛ به این معنا که خداوند بخشی از علم غیب را در اختیار پیامبر قرار داد و او هم به علی  تعلیم داد چنین می‌گوید: {{عربی|«فَهذا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذی لا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اللهُ وَ مَاسِوَی ذلِکَ فَعلْمُ عَلَمَهُ اللهُ نَبِیّهُِ فَعَلَّمِِنیه وَ دَعا لی بِأَنْ یَعیهُِ صَدْری وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوانِحی‏»}}<ref>«پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.</ref> از کلام [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} استفاده می‌شود که اگر انسان درون خود را با یاد خدا صیقل دهد، به مرحله‌ای می‌رسد که خداوند حقایقی را در درونش و مطالبی را در گوشش زمزمه می‌کند چنین وصفی در شرح حال بسیاری از عارفان و اهل سیر و سلوک به وضوح مشاهده می‌شود و با اندک جست‌وجو در حالات بزرگان اهل ریاضت می‌توان آن را یافت. مولای متقیان [[امام علی]]{{ع}} در تفسیر آیاتی از سوره جن  {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} می‌فرماید: {{عربی|«إنّا ذلک الْمرتضی مِنَ الرَّسُولِ الَّذی أَظْهَرَهُ اللهِ عَزَّوَجَلَِّ عَلی غَیْبِهِ»}} در این جمله، حضرت علی خودش را یکی از مصادیق {{متن قرآن|مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} می‌شمارد و بر همین اساس است که در زیارت جامعه کبیره امامان معصوم را با این جمله خطاب می‌کنیم. {{عربی|«و ارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ وَ اَخْتَارَکُمْ لِسِّرهِ»}}»<ref>[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.</ref>.
::::::اگر نیم‌نگاهی به نهج البلاغه داشته باشیم به روشنی می‌توان دریافت که به اعتقاد [[امام علی]] {{ع}} ارتباط با غیب یک امر مسلم است [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|«إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالَی جَعَلَ الذَّکْرَ جِلاءً للقُلوبِ، تَسْمَعُ بِه بَعْدَ الْوَقْرَهِ وَ تُبْصِرُبِهِ بَعْدَ العِشْوَهِ وَ تَنْقادَ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَهِ وَ مَا بَرح للهِ عَزَّتْ آلائهُ فی البرهَه بَعْدِ الْبُرهَهِ وَ فی أزمانِ الْفَتَرات. عِبادنا جاَهُِمْ فی فکرهم وَ کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقُولِهِمْ‏»}}<ref>«همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنی‌بخش دلها قرار داد تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، چشم پس از کم نوری، بنگرد و انسان پس از دشمنی، رام گردد. خداوند که نعمت‌های او گرانقدر است در دوران‌های مختلف و در دوران فترت تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه می‌کرد و در درون عقلشان با آنان سخن می‌گفته.</ref>[[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} خود از علم غیب برخوردار بود و آن را برگرفته از پیامبر می‌دانست؛ به این معنا که خداوند بخشی از علم غیب را در اختیار پیامبر قرار داد و او هم به علی  تعلیم داد چنین می‌گوید: {{عربی|«فَهذا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذی لا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلاَّ اللهُ وَ مَاسِوَی ذلِکَ فَعلْمُ عَلَمَهُ اللهُ نَبِیّهُِ فَعَلَّمِِنیه وَ دَعا لی بِأَنْ یَعیهُِ صَدْری وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوانِحی‏»}}<ref>«پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند، و جز این علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت و او مرا یاد داد و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن را در خود بپذیرد.</ref> از کلام [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} استفاده می‌شود که اگر انسان درون خود را با یاد خدا صیقل دهد، به مرحله‌ای می‌رسد که خداوند حقایقی را در درونش و مطالبی را در گوشش زمزمه می‌کند چنین وصفی در شرح حال بسیاری از عارفان و اهل سیر و سلوک به وضوح مشاهده می‌شود و با اندک جست‌وجو در حالات بزرگان اهل ریاضت می‌توان آن را یافت. مولای متقیان [[امام علی]]{{ع}} در تفسیر آیاتی از سوره جن  {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} می‌فرماید: {{عربی|«إنّا ذلک الْمرتضی مِنَ الرَّسُولِ الَّذی أَظْهَرَهُ اللهِ عَزَّوَجَلَِّ عَلی غَیْبِهِ»}} در این جمله، حضرت علی خودش را یکی از مصادیق {{متن قرآن|مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} می‌شمارد و بر همین اساس است که در زیارت جامعه کبیره امامان معصوم را با این جمله خطاب می‌کنیم. {{عربی|«و ارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ وَ اَخْتَارَکُمْ لِسِّرهِ»}}»<ref>[[علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی (مقاله)|علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی]]، فصلنامه آیین حکمت، شماره ۱۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«سدیر میگوید: من و ابو بصیر و میسر و یحیی بزاز و داود رقی در مجلس [[امام صادق]] {{ع}} بودیم امام بعد از تشبیه {{متن قرآن|عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}} به قطره و {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} به دریای سبز فرمود: ای سدیر آیا در قرآن این آیه را دیده‌ای {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> و با دست خویش به سینه‌اش اشاره نمود و سه بار فرمود به خداوند سوگند تمامی علم کتاب نزد ماست. روایات دیگری هم هست گرچه صریحا به این آیه شریفه نپرداخته‌اند اما همین مضمون که ائمه دارای علم کتابند و بر همان اساس علم به گذشته و آینده و سایر مغیبات دارند در آنها وارد شده است. عبدالاعلی می‌گوید: شنیدم امام صادق {{ع}} می‌فرماید من فرزند رسول خدا می‌باشم و من کتاب خدا را می‌دانم و در آن است ابتدای آفرینش و تمامی کائنات تا روز قیامت. و در آن است خبر آسمان و خبر زمین و بهشت و جهنم و خبر آنچه بوده و آنچه هست. این را آنچنان می‌دانم که گویا به کف دست خویش می‌نگرم. تطبیق {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} به ائمه هدی {{عم}} مورد اتفاق بسیاری از مفسران شیعی و سنی است. (...) نتیجه‌ای که از انضمام این روایات به آیات شریفه می‌آید آن است که ائمه هدی به تمامی اشیاء عالم هستند و از اطلاق آیه شریفه استفاده می‌شود که این علم هم، بالفعل بوده و معلق و مشروط به چیزی همچون مشیت نمی‌باشد»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۲۶ و ۱۲۷.</ref>.
::::::«سدیر میگوید: من و ابو بصیر و میسر و یحیی بزاز و داود رقی در مجلس [[امام صادق]] {{ع}} بودیم امام بعد از تشبیه {{متن قرآن|عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ}} به قطره و {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} به دریای سبز فرمود: ای سدیر آیا در قرآن این آیه را دیده‌ای {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|...قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«... بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!». سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> و با دست خویش به سینه‌اش اشاره نمود و سه بار فرمود به خداوند سوگند تمامی علم کتاب نزد ماست. روایات دیگری هم هست گرچه صریحا به این آیه شریفه نپرداخته‌اند اما همین مضمون که ائمه دارای علم کتابند و بر همان اساس علم به گذشته و آینده و سایر مغیبات دارند در آنها وارد شده است. عبدالاعلی می‌گوید: شنیدم امام صادق {{ع}} می‌فرماید من فرزند رسول خدا می‌باشم و من کتاب خدا را می‌دانم و در آن است ابتدای آفرینش و تمامی کائنات تا روز قیامت. و در آن است خبر آسمان و خبر زمین و بهشت و جهنم و خبر آنچه بوده و آنچه هست. این را آنچنان می‌دانم که گویا به کف دست خویش می‌نگرم. تطبیق {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} به ائمه هدی {{عم}} مورد اتفاق بسیاری از مفسران شیعی و سنی است. (...) نتیجه‌ای که از انضمام این روایات به آیات شریفه می‌آید آن است که ائمه هدی به تمامی اشیاء عالم هستند و از اطلاق آیه شریفه استفاده می‌شود که این علم هم، بالفعل بوده و معلق و مشروط به چیزی همچون مشیت نمی‌باشد»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۲۶ و ۱۲۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید جواد حسینی]]''' در مقاله خود ''«[[امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید جواد حسینی]]''' در مقاله خود ''«[[امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«روایات فراوانی داریم که می‌رساند امامان از امور غیبی اطلاعات دارند که در ضمن برخی از آنها بیان شد، در این قسمت فقط به بخشی از یک روایت بسنده می‌کنیم. امام هشتم فرمود: [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} امین خدا در میان خلقش بود، هنگامی که قبض روح شد ما [[اهل بیت]]{{عم}} وارث او شدیم. پس ما امینان خدا در زمینش هستیم، در نزد ما علوم بلایا و اخبار مردم است و ما از اوضاع مردم آگاهی داریم»<ref>[[سید جواد حسینی]]، [[مام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]].</ref>.
::::::«روایات فراوانی داریم که می‌رساند امامان از امور غیبی اطلاعات دارند که در ضمن برخی از آنها بیان شد، در این قسمت فقط به بخشی از یک روایت بسنده می‌کنیم. امام هشتم فرمود: [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} امین خدا در میان خلقش بود، هنگامی که قبض روح شد ما [[اهل بیت]]{{عم}} وارث او شدیم. پس ما امینان خدا در زمینش هستیم، در نزد ما علوم بلایا و اخبار مردم است و ما از اوضاع مردم آگاهی داریم»<ref>[[سید جواد حسینی]]، [[مام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی (مقاله)|امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:
::::::علی{{عم}} در باره گستره دانش رسول خدا{{صل}} می‌فرماید: {{عربی|"عِلْمُ النَّبِيِّ عِلْمُ جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ عِلْمُ مَا كَانَ وَ عِلْمُ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى  يَوْم القيامَةِ"}}<ref>بصائرالدرجات، ص۱۲۷.</ref> علم پیامبر مجموعه دانش‌های تمام پیامبران است و آن حضرت از آنچه در گذشته روی داده و تا قیامت روی خواهد داد، آگاه است. و نیز بنا به فرموده ایشان، همه این علوم با همین گستردگی در عترت [[رسول خدا]]{{صل}} گرد آمده است.<ref>ارشاد، ج۱، ص۲۳۲.</ref> رسول خدا{{صل}} نیز همین مطلب را تأیید و تأکید می‌کند: {{عربی|"إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ"}}<ref>« بله، آنچه من می‌شنوم تو می‌شنوی و آنچه من می‌بینم تو می‌بینی، ولی در عین حال تو پیغمبر نیستی»؛ نهج البلاغه، خطبه۱۹۲.</ref> امام رضا{{ع}} از پدرانش از رسول خدا{{صل}} نقل کرد که فرمود: {{عربی|"ما ینقلب جناح طائر فی الهواء الا و عند نافیه علم"}}<ref>پرنده‌ای در هوا بال نمی‌گشاید مگر آن که ما به آن آگاهیم.</ref> پیامبر{{صل}} در روز غدیر (به نقل [[زید بن ارقم]]) فرمود: {{عربی|"فما علم الا وقد احصاه الله فی و نقلته الیه فلا تضلوا عنه"}}<ref>«هیچ علمی نماند مگر اینکه خداوند به من عطا کرد ومن آن را به او( علی) منتقل کردم پس از او جدا نشوید». نهج‏‌البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref> حدیث مشهور {{عربی|"أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا"}} این حدیث مطلق است و هیچ قید محدودکننده‌ای که آن را به احکام و یا موضوعات محدود کند وجود ندارد. علی{{ع}} فرمودند: {{عربی|"سَلُوني قَبلَ أن تَفقِدُوني؛ فَلأََنا بِطُرُقِ السماءِ أعلَمُ منّي بِطُرُقِ الأرضِ"}}<ref>«بپرسید پیش از آن که مرا از دست دهید، من به اسرار آسمان بیش از رازهای زمین آگاهم». نهج‏ البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref> سلونی که حضرت به‌طور عام فرمود، یعنی هرچه بپرسید جواب می‌دهم دلیل بر وسعت آگاهی‌های امام دارد و شامل احکام و موضوعات و اسرار غیبی است. [[ابوذر غفاری]] همراه با علی{{ع}} از جایی می‌گذشت که با انبوهی از مورچگان رو به رو گشت و از روی شگفتی گفت چه بزرگ است خدایی که شمار اینها را می‌داند. امام فرمود: به جای این سخن بگو: چه بزرگ است آفریدگارشان، زیرا سوگند به خدای که تو را پدید آورد من (نیز) به اذن خداوند شمار این مورچگان را می‌دانم و نر و ماده‌شان را از هم باز می‌شناسم.<ref>تاویل الآیات الظاهره، ج۲، ص۴۹۰.</ref> دنیا نزد امام مانند گردوی شکافته شده در کف انسان است، [[سماعة بن مهران]] می‌گوید [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"إن الدنیا لتمثل للإمام فی مثل فلقة الجوز فلا یعزب عنه منها شی‏ء"}}<ref>«دنیا برای امام تمثل پیدا می‌کند مثل نصف یک گردو که چیزی از آن پنهان نیست».</ref> بر پایه این حدیث اگر دنیا برای غیر امام همانند گردویی ناشکافته است و به باطن آن علم ندارد اما نسبت به امام مانند گردویی شکافته شده و امام از درون آن آگاه است. یعنی امام به کل دنیا احاطه دارد.  
::::::علی{{عم}} در باره گستره دانش رسول خدا{{صل}} می‌فرماید: {{عربی|"عِلْمُ النَّبِيِّ عِلْمُ جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ عِلْمُ مَا كَانَ وَ عِلْمُ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى  يَوْم القيامَةِ"}}<ref>بصائرالدرجات، ص۱۲۷.</ref> علم پیامبر مجموعه دانش‌های تمام پیامبران است و آن حضرت از آنچه در گذشته روی داده و تا قیامت روی خواهد داد، آگاه است. و نیز بنا به فرموده ایشان، همه این علوم با همین گستردگی در عترت [[رسول خدا]]{{صل}} گرد آمده است.<ref>ارشاد، ج۱، ص۲۳۲.</ref> رسول خدا{{صل}} نیز همین مطلب را تأیید و تأکید می‌کند: {{عربی|"إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ"}}<ref>« بله، آنچه من می‌شنوم تو می‌شنوی و آنچه من می‌بینم تو می‌بینی، ولی در عین حال تو پیغمبر نیستی»؛ نهج البلاغه، خطبه۱۹۲.</ref> امام رضا{{ع}} از پدرانش از رسول خدا{{صل}} نقل کرد که فرمود: {{عربی|"ما ینقلب جناح طائر فی الهواء الا و عند نافیه علم"}}<ref>پرنده‌ای در هوا بال نمی‌گشاید مگر آن که ما به آن آگاهیم.</ref> پیامبر{{صل}} در روز غدیر (به نقل [[زید بن ارقم]]) فرمود: {{عربی|"فما علم الا وقد احصاه الله فی و نقلته الیه فلا تضلوا عنه"}}<ref>«هیچ علمی نماند مگر اینکه خداوند به من عطا کرد ومن آن را به او( علی) منتقل کردم پس از او جدا نشوید». نهج‏‌البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref> حدیث مشهور {{عربی|"أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا"}} این حدیث مطلق است و هیچ قید محدودکننده‌ای که آن را به احکام و یا موضوعات محدود کند وجود ندارد. علی{{ع}} فرمودند: {{عربی|"سَلُوني قَبلَ أن تَفقِدُوني؛ فَلأََنا بِطُرُقِ السماءِ أعلَمُ منّي بِطُرُقِ الأرضِ"}}<ref>«بپرسید پیش از آن که مرا از دست دهید، من به اسرار آسمان بیش از رازهای زمین آگاهم». نهج‏ البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref> سلونی که حضرت به‌طور عام فرمود، یعنی هرچه بپرسید جواب می‌دهم دلیل بر وسعت آگاهی‌های امام دارد و شامل احکام و موضوعات و اسرار غیبی است. [[ابوذر غفاری]] همراه با علی{{ع}} از جایی می‌گذشت که با انبوهی از مورچگان رو به رو گشت و از روی شگفتی گفت چه بزرگ است خدایی که شمار اینها را می‌داند. امام فرمود: به جای این سخن بگو: چه بزرگ است آفریدگارشان، زیرا سوگند به خدای که تو را پدید آورد من (نیز) به اذن خداوند شمار این مورچگان را می‌دانم و نر و ماده‌شان را از هم باز می‌شناسم.<ref>تاویل الآیات الظاهره، ج۲، ص۴۹۰.</ref> دنیا نزد امام مانند گردوی شکافته شده در کف انسان است، [[سماعة بن مهران]] می‌گوید [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"إن الدنیا لتمثل للإمام فی مثل فلقة الجوز فلا یعزب عنه منها شی‏ء"}}<ref>«دنیا برای امام تمثل پیدا می‌کند مثل نصف یک گردو که چیزی از آن پنهان نیست».</ref> بر پایه این حدیث اگر دنیا برای غیر امام همانند گردویی ناشکافته است و به باطن آن علم ندارد اما نسبت به امام مانند گردویی شکافته شده و امام از درون آن آگاه است. یعنی امام به کل دنیا احاطه دارد.  
::::::[[حمزة بن عبدالمطلب بن عبد الله جعفی]] می‌گوید: نزد [[امام رضا]]{{ع}} رفتم با خود کتاب یا کاغذی داشتم و در آن از [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل شده بود: {{عربی|"ان الدنیا مثلث لصاحب هذالامر فی مثل فلقه الجوزه"}}<ref>دنیا برای صاحب این امر (امامت) همچون گردویی دو نیم‌شده تمثل یافته است.</ref> حضرت رضا{{ع}} فرمود: یا حمزه ذاولله حق فانقلوه الی ادیم ای حمزه به خدا سوگند این سخن حق است آن را بر روی پوستی بنویس.<ref>مسند [[امام رضا]]{{ع}}، ج۱، ص۱۷۲، ح۳۶ و ص ۱۰۹، ح ۶۵.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هنگامی که کار به دست مهدی{{ع}} سپرده شود، خداوند او را بر هر نقطه‌ای از جهان آگاه می‌کند، به طوری که همه جهان مانند کف دستش نزد او آشکار و روشن است. کدام یک از شما اگر کف دستش تار مویی باشد، آن را نمی‌بیند<ref>بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۲۸، ح ۴۶.</ref>»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۱۸۵.</ref>.
::::::[[حمزة بن عبدالمطلب بن عبد الله جعفی]] می‌گوید: نزد [[امام رضا]]{{ع}} رفتم با خود کتاب یا کاغذی داشتم و در آن از [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل شده بود: {{عربی|"ان الدنیا مثلث لصاحب هذالامر فی مثل فلقه الجوزه"}}<ref>دنیا برای صاحب این امر (امامت) همچون گردویی دو نیم‌شده تمثل یافته است.</ref> حضرت رضا{{ع}} فرمود: یا حمزه ذاولله حق فانقلوه الی ادیم ای حمزه به خدا سوگند این سخن حق است آن را بر روی پوستی بنویس.<ref>مسند [[امام رضا]]{{ع}}، ج۱، ص۱۷۲، ح۳۶ و ص ۱۰۹، ح ۶۵.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هنگامی که کار به دست مهدی{{ع}} سپرده شود، خداوند او را بر هر نقطه‌ای از جهان آگاه می‌کند، به طوری که همه جهان مانند کف دستش نزد او آشکار و روشن است. کدام یک از شما اگر کف دستش تار مویی باشد، آن را نمی‌بیند<ref>بحار الانوار، ج۵۲، ص ۳۲۸، ح ۴۶.</ref>»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۱۸۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
:::::#روایاتی که خبر غیبی از آینده می‌دهد. برای نمونه، در خطبه ۵۹ عاقبت جنگ نهروان پیش‌بینی می‌کند قتلگاه آنها این سو در کنار نهر است، به خدا سوگند از تمام آنها ارتش خوارج حتّی ده نفر جان سالم به در نمی‌برد و از شما ده نفر کشته نخواهد شد! و در خطبه ۶۰ درباره سرنوشت خوارج خبر می‌دهد. هنگامی که به [[امام علی]]{{ع}} عرض کردند: خوارج تار و مار شدند، فرمود: نه! به خدا سوگند آنها نطفه‌هایی در صلب مردان و رحم مادران‌اند، هر گاه شاخی از آنها سر بر آورد قطع می‌شود، تا اینکه آخرین آنها دزدان و راهزنان خواهند بود! در اینجا به سرکوبی خوارج در حکومت‌های مختلف و نیز پایان کار آنها اشاره فرموده است؛ و به گفته ابن ابی الحدید: این مسئله عیناً واقع شد. زیرا دعوت خوارج مضمحل گردید و مردان فعّال آنها از بین رفتند، و سرانجام اخلاف آنها دزدانی شدند متظاهر به فسق و فساد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه؛ ج۵، ص ۷۶؛  مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۴۱.</ref>.
:::::#روایاتی که خبر غیبی از آینده می‌دهد. برای نمونه، در خطبه ۵۹ عاقبت جنگ نهروان پیش‌بینی می‌کند قتلگاه آنها این سو در کنار نهر است، به خدا سوگند از تمام آنها ارتش خوارج حتّی ده نفر جان سالم به در نمی‌برد و از شما ده نفر کشته نخواهد شد! و در خطبه ۶۰ درباره سرنوشت خوارج خبر می‌دهد. هنگامی که به [[امام علی]]{{ع}} عرض کردند: خوارج تار و مار شدند، فرمود: نه! به خدا سوگند آنها نطفه‌هایی در صلب مردان و رحم مادران‌اند، هر گاه شاخی از آنها سر بر آورد قطع می‌شود، تا اینکه آخرین آنها دزدان و راهزنان خواهند بود! در اینجا به سرکوبی خوارج در حکومت‌های مختلف و نیز پایان کار آنها اشاره فرموده است؛ و به گفته ابن ابی الحدید: این مسئله عیناً واقع شد. زیرا دعوت خوارج مضمحل گردید و مردان فعّال آنها از بین رفتند، و سرانجام اخلاف آنها دزدانی شدند متظاهر به فسق و فساد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه؛ ج۵، ص ۷۶؛  مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۴۱.</ref>.
:::::#[[علامه امینی]] روایاتی از اهل سنت نقل می‌کند که در آن به طور ضمنی [[علم غیب]] غیر خدا را پذیرفته‌اند. این روایات سه نوع [[علم غیب]] را ثابت می‌کنند: یک: [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}}؛ دو: [[علم غیب]] خلفا؛ سه: [[علم غیب]] علما و بزرگان، برای نمونه، مسلم در صحیح خود از [[حذیفة بن یمان]] نقل می‌کند که: به خدا سوگند! من از همه مردم آگاه‌ترم به هر فتنه‌ای که از امروز تا قیامت واقع می‌شود<ref>امینی، الغدیر: ج5؛ ص 92.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%88%DB%8C_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]</ref>.
:::::#[[علامه امینی]] روایاتی از اهل سنت نقل می‌کند که در آن به طور ضمنی [[علم غیب]] غیر خدا را پذیرفته‌اند. این روایات سه نوع [[علم غیب]] را ثابت می‌کنند: یک: [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}}؛ دو: [[علم غیب]] خلفا؛ سه: [[علم غیب]] علما و بزرگان، برای نمونه، مسلم در صحیح خود از [[حذیفة بن یمان]] نقل می‌کند که: به خدا سوگند! من از همه مردم آگاه‌ترم به هر فتنه‌ای که از امروز تا قیامت واقع می‌شود<ref>امینی، الغدیر: ج5؛ ص 92.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%88%DB%8C_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:
::::::'''روایت سوم:''' [[جماعة بن سعد خثعمی]] گوید: مفضل خدمت [[امام صادق]]{{ع}} بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمان‌برداری شخص را بر بندگان خود واجب می‌کند، با این که او را از اخبار آسمان‌ها بی‌اطلاع می‌گذارد؟ فرمود: خداوند کریم‌تر و مهربان‌تر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آن‌ها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بی‌اطلاع گذارد<ref>{{عربی|«جَمَاعَةَ بْنِ سَعْدٍ الْخَثْعَمِيِ‏ أَنَّهُ قَالَ: كَانَ الْمُفَضَّلُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} فَقَالَ لَهُ الْمُفَضَّلُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَفْرِضُ اللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ وَ يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ قَالَ لَا اللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ ثُمَّ يَحْجُبَ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً»}}؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۶۱، ح۳.</ref>.
::::::'''روایت سوم:''' [[جماعة بن سعد خثعمی]] گوید: مفضل خدمت [[امام صادق]]{{ع}} بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمان‌برداری شخص را بر بندگان خود واجب می‌کند، با این که او را از اخبار آسمان‌ها بی‌اطلاع می‌گذارد؟ فرمود: خداوند کریم‌تر و مهربان‌تر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آن‌ها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بی‌اطلاع گذارد<ref>{{عربی|«جَمَاعَةَ بْنِ سَعْدٍ الْخَثْعَمِيِ‏ أَنَّهُ قَالَ: كَانَ الْمُفَضَّلُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} فَقَالَ لَهُ الْمُفَضَّلُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَفْرِضُ اللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ وَ يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ قَالَ لَا اللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ ثُمَّ يَحْجُبَ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً»}}؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۶۱، ح۳.</ref>.
::::::'''روایت چهارم:''' [[امام صادق]]{{ع}} در مناجات خود به پروردگار عرضه داشت: اى خدايى که ما را وصی پیغمبر خود قرار دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرمودی و دل‌های مردم را به سوی ما مایل نمودی<ref>{{عربی|«عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} فَأَذِنَ لِي فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي كَلَامٍ لَهُ يَا مَنْ خَصَّنَا بِالْوَصِيَّةِ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا بَقِيَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْنَا وَ جَعَلَنَا وَرَثَةَ الْأَنْبِيَاءِ»}}؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۲۹، ح۳</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۲.]</ref>.
::::::'''روایت چهارم:''' [[امام صادق]]{{ع}} در مناجات خود به پروردگار عرضه داشت: اى خدايى که ما را وصی پیغمبر خود قرار دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرمودی و دل‌های مردم را به سوی ما مایل نمودی<ref>{{عربی|«عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} فَأَذِنَ لِي فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي كَلَامٍ لَهُ يَا مَنْ خَصَّنَا بِالْوَصِيَّةِ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا بَقِيَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْنَا وَ جَعَلَنَا وَرَثَةَ الْأَنْبِيَاءِ»}}؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۲۹، ح۳</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۲.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۰۱: خط ۲۰۱:
:::::#[[امام رضا]]{{ع}} در وصف [[ائمه]]{{عم}} می‌فرماید: [[ائمه]] عالم، صبور و صادق و ... هستند<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
:::::#[[امام رضا]]{{ع}} در وصف [[ائمه]]{{عم}} می‌فرماید: [[ائمه]] عالم، صبور و صادق و ... هستند<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۶.</ref>.
::::::خلاصه سخن آنکه آیات و روایات ذکر شده در مجامع روایی دلالت دارند که ائمه هدا از [[علم غیب]] بهره‌مندند»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_%D9%88_%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۷۰ ]</ref>.
::::::خلاصه سخن آنکه آیات و روایات ذکر شده در مجامع روایی دلالت دارند که ائمه هدا از [[علم غیب]] بهره‌مندند»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_%D9%88_%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۷۰ ]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۱۷: خط ۲۱۷:
:::::#[[ائمه اطهار]]{{عم}} به حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده و پیش آمدها و اتفاقاتی که در آینده تا روز قیامت به وقوع می‌پیوندد، آگاهی دارند {{عربی|« عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَة»}}؛ حتی به آنچه در آسمان و زمین است و به آنچه در بهشت و جهنم است، علم دارند<ref>کلینی، ج2، ص 127 - 129؛ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص ۱۶۰.</ref>.
:::::#[[ائمه اطهار]]{{عم}} به حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده و پیش آمدها و اتفاقاتی که در آینده تا روز قیامت به وقوع می‌پیوندد، آگاهی دارند {{عربی|« عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَة»}}؛ حتی به آنچه در آسمان و زمین است و به آنچه در بهشت و جهنم است، علم دارند<ref>کلینی، ج2، ص 127 - 129؛ فروخ صفار، بصائرالدرجات، ج۱، ص ۱۶۰.</ref>.
:::::#به ایشان [[علم الکتاب]] و تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است<ref>حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات،ج۲۷، ص۱۸۱.</ref> با توجه به این ابوابِ روایی و امثال آن که هر کدام متضمن دهها روایت‌اند، پذیرفتن حتی یکی از آنها برای ما کافی است که تردیدی در گستره علم امامان نداشته باشیم و آگاهیِ سرشار آنها را از نهان و آشکار وقایع عالم، بپذیریم و اعتراف کنیم»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۵.</ref>.
:::::#به ایشان [[علم الکتاب]] و تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است<ref>حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات،ج۲۷، ص۱۸۱.</ref> با توجه به این ابوابِ روایی و امثال آن که هر کدام متضمن دهها روایت‌اند، پذیرفتن حتی یکی از آنها برای ما کافی است که تردیدی در گستره علم امامان نداشته باشیم و آگاهیِ سرشار آنها را از نهان و آشکار وقایع عالم، بپذیریم و اعتراف کنیم»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۲۵: خط ۲۲۵:
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«از دیدگاه تشیع [[امام]] معدن علم الهی و دارای [[علم غیب]] است و در این زمینه اضافه بر شواهد تاریخی غیر قابل انکار روایات معتبر بسیاری تصریح دارند. [[امام باقر]]{{ع}} به دو تن از اصحاب خویش فرمود به شرق یا غرب عالم بروید هرگز به علم صحیحی دست نخواهید یافت مگر آنکه اصل و ریشه آن از ما [[اهل بیت]] خواهد بود<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۱۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند بدرستی که [[اهل بیت]] من پیشوایان و هدایتگران پس از من خواهند بود خداوند فهم و دانش مرا به آنان عطا فرموده است و ایشان از تربت من آفریده شده‌اند. پس وای بر کسانی که پس از من حق ایشان را انکار کرده و رابطه مرا با آنان نادیده بگیرند. خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نفرماید<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۴۹.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند همانا ما [[اهل بیت]] خانواده رحمت درخت نبوت محل رسالت الهی جایگاه رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و دانشیم. [[امام صادق]] با اشاره به آیه {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }} <ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران  در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> فرمود: ما هستیم ثابت قدمان در علم و دانش و مائیم که از تأویل قرآن کریم آگاهیم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ  }} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref> فرمود: کسانی که علم به آنان افاضه شده فقط [[ائمه]] هستند <ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۴.</ref>. بازهم از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که آن حضرت با اشاره به آیه ۴۰ سوره نمل بین دو انگشت خود را باز نمود آنها را روی سینه خویش قرا دادند و فرمودند به خدا سوگند همه علم کتاب نزد ماست. از [[امام باقر]]{{ع}} منقول است که آن حضرت فرمود علم خداوند عزوجل بر دو قسم است یک: علمی که مختص به خداوند بوده و هیچکس را به آن دسترسی نیست. دوم: علمی که خداوند آن را به فرشتگان و پیامبران خود آموخته است. آنگاه فرمود آنچه را خداوند به فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز می‌دانیم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. [[امام حسن]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: پیشوایان از ما خواهند بود و خلافت برای کسی غیر از ما سزاوار نیست. خداوند در کتاب و سنت مارا اهل خلافت قرار داد و ما اهل علم هستیم. همه علم نزد ما گرد آمده است هیچ چیز تا قیامت پدید نخواهد آمد حتی دیه یک جراحت کوچک مگر آنکه علم آن باملاء [[رسول خدا]]{{صل}} و خط [[علی]]{{ع}} نزد ما حاضر است<ref>طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۶.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} در توصیف [[ائمه]]{{عم}} می‌فرماید: آنان حیات علم و دانش و مرگ و نابودی جهلند، صبر و بردباری آنان نشانگر علمشان، ظاهرشان نماینگر باطن آنان است و سکوت پرمعنایشان بر حکمت گفتارشان دلالت دارد<ref>نهج البلاغه خطبه ۳۹.</ref>. [[امام هشتم]] نیز ضمن حدیث طولانی در وصف [[ائمه]]{{عم}} می‌فرماید: همانا خداوند پیامبران و [[ائمه]]{{عم}} را موفق داشته و از گنجینه علم و حکمت خود آنچه را که به هیچکس نداده به آنان افاضه فرموده است به همین جهت علم و دانش آنان همواره از علم و دانش مردم زمان خود افزونتر است چنانکه خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ }} <ref> بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.</ref>. همچنین از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرموده‌اند تحقیقاً من آنچه در آسمان و زمین در بهشت و دو زخ و آنچه هست و خواهد بود، می‌دانم و این آگاهی را از کتاب خداوند به دست آورده‌ام مگر نه آنکه خداوند فرموده است در این کتاب همه چیز بیان شده است<ref>بصائر الدرجات، ج۳، ص۱۲۸.</ref>»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷</ref>.
::::::«از دیدگاه تشیع [[امام]] معدن علم الهی و دارای [[علم غیب]] است و در این زمینه اضافه بر شواهد تاریخی غیر قابل انکار روایات معتبر بسیاری تصریح دارند. [[امام باقر]]{{ع}} به دو تن از اصحاب خویش فرمود به شرق یا غرب عالم بروید هرگز به علم صحیحی دست نخواهید یافت مگر آنکه اصل و ریشه آن از ما [[اهل بیت]] خواهد بود<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۱۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند بدرستی که [[اهل بیت]] من پیشوایان و هدایتگران پس از من خواهند بود خداوند فهم و دانش مرا به آنان عطا فرموده است و ایشان از تربت من آفریده شده‌اند. پس وای بر کسانی که پس از من حق ایشان را انکار کرده و رابطه مرا با آنان نادیده بگیرند. خداوند شفاعت مرا نصیب آنان نفرماید<ref>بصائر الدرجات ج۱، ص۴۹.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند همانا ما [[اهل بیت]] خانواده رحمت درخت نبوت محل رسالت الهی جایگاه رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و دانشیم. [[امام صادق]] با اشاره به آیه {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }} <ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران  در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> فرمود: ما هستیم ثابت قدمان در علم و دانش و مائیم که از تأویل قرآن کریم آگاهیم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلاَّ الظَّالِمُونَ  }} <ref> اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمی‌کنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.</ref> فرمود: کسانی که علم به آنان افاضه شده فقط [[ائمه]] هستند <ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۴.</ref>. بازهم از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که آن حضرت با اشاره به آیه ۴۰ سوره نمل بین دو انگشت خود را باز نمود آنها را روی سینه خویش قرا دادند و فرمودند به خدا سوگند همه علم کتاب نزد ماست. از [[امام باقر]]{{ع}} منقول است که آن حضرت فرمود علم خداوند عزوجل بر دو قسم است یک: علمی که مختص به خداوند بوده و هیچکس را به آن دسترسی نیست. دوم: علمی که خداوند آن را به فرشتگان و پیامبران خود آموخته است. آنگاه فرمود آنچه را خداوند به فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز می‌دانیم<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. [[امام حسن]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: پیشوایان از ما خواهند بود و خلافت برای کسی غیر از ما سزاوار نیست. خداوند در کتاب و سنت مارا اهل خلافت قرار داد و ما اهل علم هستیم. همه علم نزد ما گرد آمده است هیچ چیز تا قیامت پدید نخواهد آمد حتی دیه یک جراحت کوچک مگر آنکه علم آن باملاء [[رسول خدا]]{{صل}} و خط [[علی]]{{ع}} نزد ما حاضر است<ref>طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۶.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} در توصیف [[ائمه]]{{عم}} می‌فرماید: آنان حیات علم و دانش و مرگ و نابودی جهلند، صبر و بردباری آنان نشانگر علمشان، ظاهرشان نماینگر باطن آنان است و سکوت پرمعنایشان بر حکمت گفتارشان دلالت دارد<ref>نهج البلاغه خطبه ۳۹.</ref>. [[امام هشتم]] نیز ضمن حدیث طولانی در وصف [[ائمه]]{{عم}} می‌فرماید: همانا خداوند پیامبران و [[ائمه]]{{عم}} را موفق داشته و از گنجینه علم و حکمت خود آنچه را که به هیچکس نداده به آنان افاضه فرموده است به همین جهت علم و دانش آنان همواره از علم و دانش مردم زمان خود افزونتر است چنانکه خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ }} <ref> بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.</ref>. همچنین از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرموده‌اند تحقیقاً من آنچه در آسمان و زمین در بهشت و دو زخ و آنچه هست و خواهد بود، می‌دانم و این آگاهی را از کتاب خداوند به دست آورده‌ام مگر نه آنکه خداوند فرموده است در این کتاب همه چیز بیان شده است<ref>بصائر الدرجات، ج۳، ص۱۲۸.</ref>»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۴۶: خط ۲۴۶:
:::::#در روایتی گزارش شده است که برای [[امام سجاد|امام زین‌العابدین]]{{ع}} عسلی آوردند. امام از آن نوشید. سپس فرمود: به خدا قسم، من می‌دانم که این عسل محصول کجاست، زمینش کجاست و به درستی که از فلان قریه آورده می‌شود. از قَسَم امام و فضای روایت مشخص است که آن حضرت این خبرها را در نتیجه تجربه یا آموختن از دیگران بیان نکرده، بلکه دانش ایشان، موهبتی الهی بوده است. به نظر می‌رسد، دانستن چنین جزئیاتی درباره یک عسل، خصوصیتی ندارد، بلکه مثالی است از علم امام به تمام امور، حتی علوم عادی بشری.
:::::#در روایتی گزارش شده است که برای [[امام سجاد|امام زین‌العابدین]]{{ع}} عسلی آوردند. امام از آن نوشید. سپس فرمود: به خدا قسم، من می‌دانم که این عسل محصول کجاست، زمینش کجاست و به درستی که از فلان قریه آورده می‌شود. از قَسَم امام و فضای روایت مشخص است که آن حضرت این خبرها را در نتیجه تجربه یا آموختن از دیگران بیان نکرده، بلکه دانش ایشان، موهبتی الهی بوده است. به نظر می‌رسد، دانستن چنین جزئیاتی درباره یک عسل، خصوصیتی ندارد، بلکه مثالی است از علم امام به تمام امور، حتی علوم عادی بشری.
:::::#روایات دیگری نیز وجود دارد که اگرچه در تام بودن علوم [[ائمه]]{{عم}} صراحت ندارند، اما با بیان قلمرو‌های مختلف علوم [[ائمه]]{{عم}} مانند علم [[ائمه]]{{عم}} به ملکوت، علم به اعمال مردم، دارا بودن علوم تمام پیامبران گذشته و ... می‌توانند مؤید تام بودن علوم ایشان باشند»<ref>[[علم امام تام یا محدود؟ (مقاله)|علم امام تام یا محدود؟]]، [[مشرق موعود (نشریه)|فصلنامه مشرق موعود]] شماره۳۷</ref>.
:::::#روایات دیگری نیز وجود دارد که اگرچه در تام بودن علوم [[ائمه]]{{عم}} صراحت ندارند، اما با بیان قلمرو‌های مختلف علوم [[ائمه]]{{عم}} مانند علم [[ائمه]]{{عم}} به ملکوت، علم به اعمال مردم، دارا بودن علوم تمام پیامبران گذشته و ... می‌توانند مؤید تام بودن علوم ایشان باشند»<ref>[[علم امام تام یا محدود؟ (مقاله)|علم امام تام یا محدود؟]]، [[مشرق موعود (نشریه)|فصلنامه مشرق موعود]] شماره۳۷</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۵۸: خط ۲۵۸:
:::::* خادم [[امام عسکری]]{{ع}} می‌گوید: دیدم ایشان با غلامان خود به زبان‌های رومی و ترکی و... سخن می‌گوید! شگفت‌زده شدم و با خود گفتم: "امام در مدینه متولد شده است؛ چگونه می‌تواند چنین سخن بگوید؟" پیش از آنکه از امام سؤال کنم، امام به من فرمود: "خداوند تبارک و تعالی، حجت خود را از سایر خلقش در تمام موارد امتیاز بخشیده و [[آیا معصوم عالم به همه زبان‌ها است؟ (پرسش)|زبان‌ها و شناخت نسب‌ها]] و [[آیا علم به زمان و کیفیت مرگ افراد علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|زمان وفات‌ها]] و حوادث را به او داده است و اگر چنین نباشد، تفاوتی میان حجت و غیرحجت نیست"<ref>[[شیخ کلینی]]، الکافی ،ج۱، ص۵۰۹.</ref>  
:::::* خادم [[امام عسکری]]{{ع}} می‌گوید: دیدم ایشان با غلامان خود به زبان‌های رومی و ترکی و... سخن می‌گوید! شگفت‌زده شدم و با خود گفتم: "امام در مدینه متولد شده است؛ چگونه می‌تواند چنین سخن بگوید؟" پیش از آنکه از امام سؤال کنم، امام به من فرمود: "خداوند تبارک و تعالی، حجت خود را از سایر خلقش در تمام موارد امتیاز بخشیده و [[آیا معصوم عالم به همه زبان‌ها است؟ (پرسش)|زبان‌ها و شناخت نسب‌ها]] و [[آیا علم به زمان و کیفیت مرگ افراد علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|زمان وفات‌ها]] و حوادث را به او داده است و اگر چنین نباشد، تفاوتی میان حجت و غیرحجت نیست"<ref>[[شیخ کلینی]]، الکافی ،ج۱، ص۵۰۹.</ref>  
::::::شما با خواندن این روایات به این نتیجه می‌رسید که امامان همه چیز را می‌دانند»<ref>[[بررسی دیدگاه متکلمان امامیه دربارۀ گسترۀ علم امام با تکیه بر روایات (مقاله)|بررسی دیدگاه متکلمان امامیه دربارۀ گسترۀ علم امام با تکیه بر روایات]]؛ [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]؛ شماره۱۵. ص۳۹.</ref>.
::::::شما با خواندن این روایات به این نتیجه می‌رسید که امامان همه چیز را می‌دانند»<ref>[[بررسی دیدگاه متکلمان امامیه دربارۀ گسترۀ علم امام با تکیه بر روایات (مقاله)|بررسی دیدگاه متکلمان امامیه دربارۀ گسترۀ علم امام با تکیه بر روایات]]؛ [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]؛ شماره۱۵. ص۳۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۶۷: خط ۲۶۷:
::::::«در برخی از روایات آمده است که امام و حجت خدا، مطاع مطلق است و خداوند اطاعت ایشان را بر همگان واجب نموده است، اگر از حقایق عالم بی‌خبر باشند، این مقام زیر سؤال می‌رود و اصولاً حکمت خداوند خدشه‌دار می‌گردد. اگر به کسی مسؤولیتی بدهند ولی امکانات لازم انجام مسؤولیت را در اختیار او قرار ندهند، عملی قبیح و دور از حکمت مرتکب شده‌اند و این کار از ذات اقدس الهی دور است. اگر خداوند به فرستادگان و برگزیدگان خود قدرت لازم را نبخشد، امساک فیض نموده است و جعل مقام خلیفة اللهی آنها غیر حکیمانه می‌شود. روایات ذیل توضیح دهنده همین مطلب است: "[[هشام بن حکم]] گوید: در منی از [[امام صادق]]{{ع}} از پانصد مسأله کلامی سؤال نمودم. می‌گفتم که دیگران چنین و چنان می‌گویند و آن حضرت می‌فرمودند چنین و چنان بگو اصلاح می‌کردند. به ایشان عرض کردم: فدای شما شوم، این که حرام و حلال فن شماست و از همه مردم بدان اعلم هستید را می‌دانستم، اما اینها علم کلام است شما چقدر حاضر جواب هستید. ایشان فرمودند: ای هشام وای بر تو، مگر ممکن است که خداوند برای خلق خود حجتی قرار دهد و جواب آن‌چه را که بدان محتاجند، نزد او نباشد؟"<ref>{{عربی|"عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَكَمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاَللَّهِ{{ع}} بِمِنًى عَنْ خَمْسِمِائَةِ حَرْفٍ مِنَ اَلْكَلاَمِ فَأَقْبَلْتُ أَقُولُ: يَقُولُونَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ: فَيَقُولُ: قُلْ كَذَا وَ كَذَا قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا اَلْحَلاَلُ وَ هَذَا اَلْحَرَامُ أَعْلَمُ أَنَّكَ صَاحِبُهُ وَ أَنَّكَ أَعْلَمُ اَلنَّاسِ بِهِ وَ هَذَا هُوَ اَلْكَلاَمُ فَقَالَ لِي: وَيْكَ يَا هِشَامُ لاَ يَحْتَجُّ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ بِحُجَّةٍ لاَ يَكُونُ عِنْدَهُ كُلُّ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ"}}؛ اصول کافی، ج۱، صفحه۲۶۲.</ref>. در این روایت، تحلیل منطقی بسیار زیبایی نهفته است و استدلال عقلی روشنی را در بر دارد. امام و خلیفه الهی، یا حجت خدا بر خلق هست و یا نیست! اگر ایشان را حجت‌های الهی و برجستگان و برگزیدگان ربانی نمی‌دانیم، آن‌گاه نباید در حد علم و سایر خصایص آنها بحث کنیم؛ ابتدا باید الهی بودن ایشان را بپذیریم و آن‌گاه در این مقولات وارد شویم؛ اما اگر آنان را حجج الهی می‌دانیم، لازمه حجت الهی بودن، آگاهی کامل و پاسخگویی به همه نیازمندی‌های بندگان خداست. دقت در عبارت {{عربی|"كُلُّ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ"}} روشنگر همین حقیقت است که حجت خدا بر همه حقایق عالم آگاهی دارد و لذا می‌تواند پاسخگوی همه سؤالات و نیازمندی‌ها باشد. نکته بسیار مهم و در خور تعمق در مورد روایت ابی‌حمزه از حضرت [[امام باقر]]{{ع}}، رابطه اطاعت از امام و علم اوست. حضرت با حالت تعجب به این مطلب توجه می‌دهند که: مگر می‌شود خداوند اطاعت امام را بر همگان واجب گرداند، آن‌گاه آگاهی بر همه حقایق را از او پنهان دارد؟ در هر اطاعتی، مطیع و مطاع مطرح می‌شود. اگر مطاع حق باشد، اطاعت از او اطاعت حق است و اگر مطاع ناحق باشد، قطعاً اطاعت از او هم ناحق می‌شود. لازمه حق بودن مطاع این است که اوامر و نواهی او عالمانه باشد، زیرا: {{متن قرآن|إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>سوره مبارکه یونس؛ آیه ۳۶.</ref> به راستی گمان برای شناخت حقیقت، هیچ بسنده نیست. روایت نقل شده از ابی حمزه چه زیبا به این حقیقت توجه می‌دهد که لزوم اطاعت امام، علم همه جانبه او را لازم دارد. در قرآن کریم، اطاعت امام چون اطاعت پیامبر به صورت مطلق ذکر شده است. در آیه شریفه۵۹ از سوره مبارکه نساء آمده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ...}}<ref>ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و صاحبان امری (امامانی) که از شمایند، فرمانبرداری کنید...»</ref> در این آیه اطاعت رسول، اطاعت مطلق است. هیچ قید و شرطی مطرح نشده است. اگر بنا بود اطاعت رسول مقیّد به قیدی باشد، قطعاً می‌بایست ذکر می‌شد؛ پس رسول مُطاع مطلق است؛ و اما اولی‌الامر که امامان پس از پیامبر هستند<ref>توضیح و اثبات این مطلب در تفاسیر شیعه و کتب کلامی آمده و نیز در جلد دوم از کتاب درس‌هایی از اصول عقاید تألیف نگارنده بحث شده است.</ref>، با یک واو عطف به رسول عطف شده‌اند؛ یعنی نحوه اطاعت از آنان همچون اطاعت از رسول است؛ پس آنان هم مطاع مطلق هستند. مطاع مطلق باید شرایط و ضوابط لازم خود را داشته باشد که از جمله آنها عصمت و علم لدنّی است و در غیر این صورت دستور اطاعت مطلق، غیرحکیمانه می‌شود.  
::::::«در برخی از روایات آمده است که امام و حجت خدا، مطاع مطلق است و خداوند اطاعت ایشان را بر همگان واجب نموده است، اگر از حقایق عالم بی‌خبر باشند، این مقام زیر سؤال می‌رود و اصولاً حکمت خداوند خدشه‌دار می‌گردد. اگر به کسی مسؤولیتی بدهند ولی امکانات لازم انجام مسؤولیت را در اختیار او قرار ندهند، عملی قبیح و دور از حکمت مرتکب شده‌اند و این کار از ذات اقدس الهی دور است. اگر خداوند به فرستادگان و برگزیدگان خود قدرت لازم را نبخشد، امساک فیض نموده است و جعل مقام خلیفة اللهی آنها غیر حکیمانه می‌شود. روایات ذیل توضیح دهنده همین مطلب است: "[[هشام بن حکم]] گوید: در منی از [[امام صادق]]{{ع}} از پانصد مسأله کلامی سؤال نمودم. می‌گفتم که دیگران چنین و چنان می‌گویند و آن حضرت می‌فرمودند چنین و چنان بگو اصلاح می‌کردند. به ایشان عرض کردم: فدای شما شوم، این که حرام و حلال فن شماست و از همه مردم بدان اعلم هستید را می‌دانستم، اما اینها علم کلام است شما چقدر حاضر جواب هستید. ایشان فرمودند: ای هشام وای بر تو، مگر ممکن است که خداوند برای خلق خود حجتی قرار دهد و جواب آن‌چه را که بدان محتاجند، نزد او نباشد؟"<ref>{{عربی|"عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَكَمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاَللَّهِ{{ع}} بِمِنًى عَنْ خَمْسِمِائَةِ حَرْفٍ مِنَ اَلْكَلاَمِ فَأَقْبَلْتُ أَقُولُ: يَقُولُونَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ: فَيَقُولُ: قُلْ كَذَا وَ كَذَا قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا اَلْحَلاَلُ وَ هَذَا اَلْحَرَامُ أَعْلَمُ أَنَّكَ صَاحِبُهُ وَ أَنَّكَ أَعْلَمُ اَلنَّاسِ بِهِ وَ هَذَا هُوَ اَلْكَلاَمُ فَقَالَ لِي: وَيْكَ يَا هِشَامُ لاَ يَحْتَجُّ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ بِحُجَّةٍ لاَ يَكُونُ عِنْدَهُ كُلُّ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ"}}؛ اصول کافی، ج۱، صفحه۲۶۲.</ref>. در این روایت، تحلیل منطقی بسیار زیبایی نهفته است و استدلال عقلی روشنی را در بر دارد. امام و خلیفه الهی، یا حجت خدا بر خلق هست و یا نیست! اگر ایشان را حجت‌های الهی و برجستگان و برگزیدگان ربانی نمی‌دانیم، آن‌گاه نباید در حد علم و سایر خصایص آنها بحث کنیم؛ ابتدا باید الهی بودن ایشان را بپذیریم و آن‌گاه در این مقولات وارد شویم؛ اما اگر آنان را حجج الهی می‌دانیم، لازمه حجت الهی بودن، آگاهی کامل و پاسخگویی به همه نیازمندی‌های بندگان خداست. دقت در عبارت {{عربی|"كُلُّ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ"}} روشنگر همین حقیقت است که حجت خدا بر همه حقایق عالم آگاهی دارد و لذا می‌تواند پاسخگوی همه سؤالات و نیازمندی‌ها باشد. نکته بسیار مهم و در خور تعمق در مورد روایت ابی‌حمزه از حضرت [[امام باقر]]{{ع}}، رابطه اطاعت از امام و علم اوست. حضرت با حالت تعجب به این مطلب توجه می‌دهند که: مگر می‌شود خداوند اطاعت امام را بر همگان واجب گرداند، آن‌گاه آگاهی بر همه حقایق را از او پنهان دارد؟ در هر اطاعتی، مطیع و مطاع مطرح می‌شود. اگر مطاع حق باشد، اطاعت از او اطاعت حق است و اگر مطاع ناحق باشد، قطعاً اطاعت از او هم ناحق می‌شود. لازمه حق بودن مطاع این است که اوامر و نواهی او عالمانه باشد، زیرا: {{متن قرآن|إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>سوره مبارکه یونس؛ آیه ۳۶.</ref> به راستی گمان برای شناخت حقیقت، هیچ بسنده نیست. روایت نقل شده از ابی حمزه چه زیبا به این حقیقت توجه می‌دهد که لزوم اطاعت امام، علم همه جانبه او را لازم دارد. در قرآن کریم، اطاعت امام چون اطاعت پیامبر به صورت مطلق ذکر شده است. در آیه شریفه۵۹ از سوره مبارکه نساء آمده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ...}}<ref>ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و صاحبان امری (امامانی) که از شمایند، فرمانبرداری کنید...»</ref> در این آیه اطاعت رسول، اطاعت مطلق است. هیچ قید و شرطی مطرح نشده است. اگر بنا بود اطاعت رسول مقیّد به قیدی باشد، قطعاً می‌بایست ذکر می‌شد؛ پس رسول مُطاع مطلق است؛ و اما اولی‌الامر که امامان پس از پیامبر هستند<ref>توضیح و اثبات این مطلب در تفاسیر شیعه و کتب کلامی آمده و نیز در جلد دوم از کتاب درس‌هایی از اصول عقاید تألیف نگارنده بحث شده است.</ref>، با یک واو عطف به رسول عطف شده‌اند؛ یعنی نحوه اطاعت از آنان همچون اطاعت از رسول است؛ پس آنان هم مطاع مطلق هستند. مطاع مطلق باید شرایط و ضوابط لازم خود را داشته باشد که از جمله آنها عصمت و علم لدنّی است و در غیر این صورت دستور اطاعت مطلق، غیرحکیمانه می‌شود.  
::::::روایت ابوحمزه به این نکته توجه می‌دهد که از دید [[امام باقر]]{{ع}}، خدا بزرگ‌تر از آن است که کسی را به این مقام بگمارد و مطاع مطلق قرار دهد و چنین مأموریتی به او بدهد، ولی علم به حقایق عالم هستی را از او پنهان دارد. این عقیده، توهین به خدا و عدم درک حکمت الهی است. در ادامه روایت دیگری در تأیید همین مطلب نقل می‌شود. با دقت در سند روایت مشخص می‌شود که از غیر [[عبدالله بن قاسم حضرمی]] هم نقل شده است:مفضل به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کرد: فدایت شوم، آیا خداوند طاعت بنده‌ای را واجب می‌کند و آن‌گاه از فیض خبر آسمانی علم افاضه‌ای و لدنی او را محروم می‌نماید؟ حضرت فرمودند: نه، خداوند گرامی‌تر و مهربان‌تر و رئوف‌تر است به بندگان از این که اطاعت آنها را واجب کرده، سپس از خبر عالم بالا در هر صبح و شام محرومشان کند<ref>{{عربی|"عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ اَلْكَرِيمِ عَنْ جَمَاعَةَ بْنِ سَعْدٍ اَلْخَثْعَمِي (الجعفی) أَنَّهُ قَالَ: كَانَ اَلْمُفَضَّلُ عِنْدَ أَبِي‌عَبْدِاَللَّهِ{{ع}} فَقَالَ لَهُ اَلْمُفَضَّلُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ يَفْرِضُ اَللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى اَلْعِبَادِ ثُمَّ (وَ) يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ؟ قَالَ: لاَ، اَللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى اَلْعِبَادِ ثُمَّ يَحْجُبَ عَنْهُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً"}}؛ بصائرالدرجات، ص۱۷۶ و اصول کافی، جلد اول، صفحه۲۶۱.</ref>. از منظر روایات معصومین{{عم}}، مطاع بودن حجت‌های الهی با بی‌خبری از حقایق عالم وجود ناسازگار است. روایات ذیل به همین نکته توجه می‌دهد که اگر فردی حجت خدا باشد، باید بر همه حقایق آگاهی داشته باشد. در کتاب بصائر الدرجات آمده است: صفوان می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: خداوند بزرگ‌تر از آن است که حجتی برای بندگانش قرار بدهد، پس خبری از اخبار آسمان و زمین جهان هستی را از او مخفی بدارد<ref>{{عربی|"عَبْدُاَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي‌عَبْدِاَللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَحْتَجَّ بِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِهِ ثُمَّ يُخْفِي عَنْهُ شَيْئاً مِنْ أَخْبَارِ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ؛ بصائر الدرجات، صفحه۱۷۷، و بحارالانوار، جلد۲۶، صفحه۱۱۰.</ref>. به دو نکته مهم در این روایت باید توجه بیشتری مبذول داشت. نکته اول، عدم هماهنگی حجت خدا با عدم آگاهی و علم است. همان‌گونه که توضیح داده شد، کاری غیرحکیمانه است که مسؤولیت و مقامی را به کسی بسپارند ولی شرایط و عوامل لازم آن مسؤولیت را از او دریغ کنند. در چنین فرضی یا باید گفت که دهنده و بخشنده مقام، عاجز و ناتوان است که از ذات اقدس الهی پذیرفته نیست و یا بخل و امساک فیض بخشنده مقام، مانع از اعطای لوازم مقام است که چنین فرضی باز هم غیرقابل قبول است. لذا باید توجه داشت که در این روایت با عنوان: {{عربی|"اِنَّ اللهَ اَجَلُّ وَ اَعظَمُ..."}} بیان شده است اما نکته دوم این است که در روایت {{عربی|"مِن اَخبارِ السَّماءِ وَ الاَرض"}}، آمده است؛ یعنی چیزی از حقایق عالم...، که می‌فهماند احاطه علمی و سعه شناختی حجج الهی، به اذن خداوند گسترده و جهان شمول شده است. بر همین اساس [[ائمه]]{{عم}} احاطه علمی خود را مطرح کرده و جامعیتِ آگاهی خود را به ما گوشزد نموده‌اند. به حدیث دیگری در این مقوله توجه بفرمایید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: به خدا سوگند که من آن چه در آسمان‌ها و زمین و آن چه در بهشت و دوزخ است و آن چه بوده و آن چه تا قیامت بناست باشد، همه را می‌دانم. سپس فرمودند: اینها را از کتاب خدا آموخته‌ام و آن گاه کف دست‌ها را گشودند و فرمودند: به قرآن این‌گونه نگریسته‌ام. و پس از آن فرمودند: به درستی که خداوند می‌فرماید، کتاب را به سوی تو فرستادیم در حالی که تبیین کننده هر چیز است<ref>{{عربی|"أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَى وَ عُبَيْدَةَ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُوعَبْدِاَللَّهِ{{ع}} اِبْتِدَاءً مِنْهُ: وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي اَلْأَرْضِ وَ مَا فِي اَلْجَنَّةِ وَ مَا فِي اَلنَّارِ وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ ثُمَّ قَالَ: أَعْلَمُهُ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ أَنْظُرُ إِلَيْهِ هَكَذَا ثُمَّ بَسَطَ كَفَّيْهِ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ: وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ (وَ نَزَّلنا عَلَیکَ) اَلْكِتَابَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ"}}؛ بصائر الدرجات، صفحه ۱۸۰ و بحار الانوار، جلد ۲۶، صفحه ۱۱۱.</ref>. در این حدیث [[امام]]{{ع}} علم خود نسبت به همه حقایق را بیان می‌دارند. این‌گونه روایات متعدد و فراوان است و بر جامعیت علم برگزیدگان الهی تصریح دارد. در روایت مذکور نکته ظریف و استدلال دقیقی مطرح شده است. می‌دانیم که اگر چیزی در کف دست ما قرار گرفته باشد، با گشودن دست و ارائه آن معلوم می‌شود؛ چون تا دستان خود را بگشاییم آن شئ دیده خواهد شد. [[امام]]{{ع}} با اشاره به آیه قرآن، جامعیت کتاب الهی و تبیان همه چیز بودن آن را بیان داشته و آن‌گاه می‌فرمایند: همان‌گونه که با گشودن دست محتوای آن معلوم می‌شود، همه حقایق قرآن هم برای ما برگزیدگان الهی معلوم و روشن شده است و خداوند قدرت استخراج همه حقایق از قرآن را به ما عنایت کرده است. [[ائمه]]{{عم}} به مناسبت‌های مختلف به تذکر این امر اعتقادی می‌پرداختند که گاهی برای برخی از مستمعین گران می‌آمد؛ لذا [[امام]]{{ع}} با توجه بخشیدن به قرآن، رفع توهم و دشواری فهم می‌فرمودند. از جمله این موارد حدیث ذیل است: شنیدم که [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمودند: به راستی که من آن‌چه را که در آسمان و زمین است می‌دانم و آن‌چه را که در بهشت و دوزخ است هم می‌دانم و آن‌چه را که بوده و خواهد بود نیز می‌دانم. راوی می‌گوید: پس اندکی صبر فرموده و دیدند که این امر بر آنانی که شنیده‌اند گران آمده است، پس فرمودند: من اینها را از کتاب خدای عزّوجلّ می‌دانم؛ زیرا خدای بزرگ می‌فرماید: در آن کتاب خدا همه چیز به روشنی بیان شده است<ref>{{عربی|"عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ وَ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ عَبْدُ اَلْأَعْلَى وَ أَبُو عُبَيْدَةَ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ بِشْرٍ اَلْخَثْعَمِيُّ سَمِعُوا أَبَاعَبْدِاَللَّهِ{{ع}} يَقُولُ: إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي اَلْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي اَلْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي اَلنَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ قَالَ: ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ: عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ"}}؛ اصول کافی، جلد اول، صفحه۲۶۱ و بصائرالدرجات، صفحه۱۸۰. ضمناً باید توجه داشت که اصل آیه در سوره مبارکه نحل آیه۸۹ به صورت {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}} آمده که در حدیث با نقل به معنا، به مضمون آن اشاره شده است.</ref>»<ref>[[علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان (کتاب)|علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان]]؛ ص۱۴۷-۱۵۲.</ref>.
::::::روایت ابوحمزه به این نکته توجه می‌دهد که از دید [[امام باقر]]{{ع}}، خدا بزرگ‌تر از آن است که کسی را به این مقام بگمارد و مطاع مطلق قرار دهد و چنین مأموریتی به او بدهد، ولی علم به حقایق عالم هستی را از او پنهان دارد. این عقیده، توهین به خدا و عدم درک حکمت الهی است. در ادامه روایت دیگری در تأیید همین مطلب نقل می‌شود. با دقت در سند روایت مشخص می‌شود که از غیر [[عبدالله بن قاسم حضرمی]] هم نقل شده است:مفضل به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کرد: فدایت شوم، آیا خداوند طاعت بنده‌ای را واجب می‌کند و آن‌گاه از فیض خبر آسمانی علم افاضه‌ای و لدنی او را محروم می‌نماید؟ حضرت فرمودند: نه، خداوند گرامی‌تر و مهربان‌تر و رئوف‌تر است به بندگان از این که اطاعت آنها را واجب کرده، سپس از خبر عالم بالا در هر صبح و شام محرومشان کند<ref>{{عربی|"عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ اَلْكَرِيمِ عَنْ جَمَاعَةَ بْنِ سَعْدٍ اَلْخَثْعَمِي (الجعفی) أَنَّهُ قَالَ: كَانَ اَلْمُفَضَّلُ عِنْدَ أَبِي‌عَبْدِاَللَّهِ{{ع}} فَقَالَ لَهُ اَلْمُفَضَّلُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ يَفْرِضُ اَللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى اَلْعِبَادِ ثُمَّ (وَ) يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ؟ قَالَ: لاَ، اَللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى اَلْعِبَادِ ثُمَّ يَحْجُبَ عَنْهُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً"}}؛ بصائرالدرجات، ص۱۷۶ و اصول کافی، جلد اول، صفحه۲۶۱.</ref>. از منظر روایات معصومین{{عم}}، مطاع بودن حجت‌های الهی با بی‌خبری از حقایق عالم وجود ناسازگار است. روایات ذیل به همین نکته توجه می‌دهد که اگر فردی حجت خدا باشد، باید بر همه حقایق آگاهی داشته باشد. در کتاب بصائر الدرجات آمده است: صفوان می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: خداوند بزرگ‌تر از آن است که حجتی برای بندگانش قرار بدهد، پس خبری از اخبار آسمان و زمین جهان هستی را از او مخفی بدارد<ref>{{عربی|"عَبْدُاَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي‌عَبْدِاَللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَحْتَجَّ بِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِهِ ثُمَّ يُخْفِي عَنْهُ شَيْئاً مِنْ أَخْبَارِ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ؛ بصائر الدرجات، صفحه۱۷۷، و بحارالانوار، جلد۲۶، صفحه۱۱۰.</ref>. به دو نکته مهم در این روایت باید توجه بیشتری مبذول داشت. نکته اول، عدم هماهنگی حجت خدا با عدم آگاهی و علم است. همان‌گونه که توضیح داده شد، کاری غیرحکیمانه است که مسؤولیت و مقامی را به کسی بسپارند ولی شرایط و عوامل لازم آن مسؤولیت را از او دریغ کنند. در چنین فرضی یا باید گفت که دهنده و بخشنده مقام، عاجز و ناتوان است که از ذات اقدس الهی پذیرفته نیست و یا بخل و امساک فیض بخشنده مقام، مانع از اعطای لوازم مقام است که چنین فرضی باز هم غیرقابل قبول است. لذا باید توجه داشت که در این روایت با عنوان: {{عربی|"اِنَّ اللهَ اَجَلُّ وَ اَعظَمُ..."}} بیان شده است اما نکته دوم این است که در روایت {{عربی|"مِن اَخبارِ السَّماءِ وَ الاَرض"}}، آمده است؛ یعنی چیزی از حقایق عالم...، که می‌فهماند احاطه علمی و سعه شناختی حجج الهی، به اذن خداوند گسترده و جهان شمول شده است. بر همین اساس [[ائمه]]{{عم}} احاطه علمی خود را مطرح کرده و جامعیتِ آگاهی خود را به ما گوشزد نموده‌اند. به حدیث دیگری در این مقوله توجه بفرمایید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: به خدا سوگند که من آن چه در آسمان‌ها و زمین و آن چه در بهشت و دوزخ است و آن چه بوده و آن چه تا قیامت بناست باشد، همه را می‌دانم. سپس فرمودند: اینها را از کتاب خدا آموخته‌ام و آن گاه کف دست‌ها را گشودند و فرمودند: به قرآن این‌گونه نگریسته‌ام. و پس از آن فرمودند: به درستی که خداوند می‌فرماید، کتاب را به سوی تو فرستادیم در حالی که تبیین کننده هر چیز است<ref>{{عربی|"أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَى وَ عُبَيْدَةَ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُوعَبْدِاَللَّهِ{{ع}} اِبْتِدَاءً مِنْهُ: وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي اَلْأَرْضِ وَ مَا فِي اَلْجَنَّةِ وَ مَا فِي اَلنَّارِ وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَةُ ثُمَّ قَالَ: أَعْلَمُهُ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ أَنْظُرُ إِلَيْهِ هَكَذَا ثُمَّ بَسَطَ كَفَّيْهِ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ: وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ (وَ نَزَّلنا عَلَیکَ) اَلْكِتَابَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ"}}؛ بصائر الدرجات، صفحه ۱۸۰ و بحار الانوار، جلد ۲۶، صفحه ۱۱۱.</ref>. در این حدیث [[امام]]{{ع}} علم خود نسبت به همه حقایق را بیان می‌دارند. این‌گونه روایات متعدد و فراوان است و بر جامعیت علم برگزیدگان الهی تصریح دارد. در روایت مذکور نکته ظریف و استدلال دقیقی مطرح شده است. می‌دانیم که اگر چیزی در کف دست ما قرار گرفته باشد، با گشودن دست و ارائه آن معلوم می‌شود؛ چون تا دستان خود را بگشاییم آن شئ دیده خواهد شد. [[امام]]{{ع}} با اشاره به آیه قرآن، جامعیت کتاب الهی و تبیان همه چیز بودن آن را بیان داشته و آن‌گاه می‌فرمایند: همان‌گونه که با گشودن دست محتوای آن معلوم می‌شود، همه حقایق قرآن هم برای ما برگزیدگان الهی معلوم و روشن شده است و خداوند قدرت استخراج همه حقایق از قرآن را به ما عنایت کرده است. [[ائمه]]{{عم}} به مناسبت‌های مختلف به تذکر این امر اعتقادی می‌پرداختند که گاهی برای برخی از مستمعین گران می‌آمد؛ لذا [[امام]]{{ع}} با توجه بخشیدن به قرآن، رفع توهم و دشواری فهم می‌فرمودند. از جمله این موارد حدیث ذیل است: شنیدم که [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمودند: به راستی که من آن‌چه را که در آسمان و زمین است می‌دانم و آن‌چه را که در بهشت و دوزخ است هم می‌دانم و آن‌چه را که بوده و خواهد بود نیز می‌دانم. راوی می‌گوید: پس اندکی صبر فرموده و دیدند که این امر بر آنانی که شنیده‌اند گران آمده است، پس فرمودند: من اینها را از کتاب خدای عزّوجلّ می‌دانم؛ زیرا خدای بزرگ می‌فرماید: در آن کتاب خدا همه چیز به روشنی بیان شده است<ref>{{عربی|"عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ وَ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ عَبْدُ اَلْأَعْلَى وَ أَبُو عُبَيْدَةَ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ بِشْرٍ اَلْخَثْعَمِيُّ سَمِعُوا أَبَاعَبْدِاَللَّهِ{{ع}} يَقُولُ: إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي اَلْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي اَلْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي اَلنَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ قَالَ: ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ: عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ"}}؛ اصول کافی، جلد اول، صفحه۲۶۱ و بصائرالدرجات، صفحه۱۸۰. ضمناً باید توجه داشت که اصل آیه در سوره مبارکه نحل آیه۸۹ به صورت {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}} آمده که در حدیث با نقل به معنا، به مضمون آن اشاره شده است.</ref>»<ref>[[علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان (کتاب)|علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان]]؛ ص۱۴۷-۱۵۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۷۵: خط ۲۷۵:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]'''  (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آل‌بویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]'''  (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آل‌بویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«از جمله روایات اثبات‌کننده علم عام امام، روایاتی است که در بحار، زیارات جوامع، در کتب اربعه، بصائرالدرجات، علل الشرایع، عیون اخبار الرضا، خصال و مانند آنها از کتب معتبر به صورت مشهور و مستفیض و بلکه متواتر و صحیح آمده و تصریح دارند که امام [[آیا علم به گذشته و حال و آینده علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|عالم به کل ماکان و مایکون]] و به [[آیا علم به منطق الطیر یا زبان حیوانات علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|منطق پرندگان و بهائم]] و [[آیا علم به بلایا و منایا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم آجال و منایا]] است، [[آیا معصوم عالم به همه زبان‌ها است؟ (پرسش)|به تمام زبان‌ها سخن می‌گوید]]، از تمام غیب‌ها خبر می‌دهد، دچار سهو نمی‌گردد، در هنگامی که چشمان وی به خواب می‌رود، قلب او نمی‌خوابد، پشت سر خویش را آن‌گونه می‌بیند که جلوی روی خود را، و امامان اولین مخلوقات خداوندند و از نور ایشان، خلقت آسمان‌ها، زمین، دریاها، بهشت و حورالعین شکل گرفته است. برای مثال در حدیثی آمده است که امام میان مغرب و مشرق را می‌بیند و چیزی از عالم ملک بر وی پوشیده نیست و برای او ستونی از نور از زمین به آسمان نصب گردیده است و آسمان‌ها و زمین در نزد او مانند کف دست اوست که ظاهر و باطن آن و خشک و تر آن را می‌شناسد و اینکه امام امر خداوند و روح قدسی و مقام علّی و نور آشکار و سرّ پنهان است که ذاتش فرشته‌گونه و صفاتش الهی است و به غیوب آگاه است و از عیوب مبرّا می‌باشد و قدرت‌های ظاهری او را نمی‌توان تحت اختیار در آورد و باطن او قابل درک نیست. از جمله مؤیدات برای عمومیت و فعلیت علم امام، روایات دال بر حضور امامان در هنگام موت تمام انسان‌ها در تمام نقاط زمین در آن واحد است، به گونه‌ای که میت ایشان را می‌بیند و این امر با جهل و سهو قابل جمع نیست، بلکه از خوارق عادات است. از جمله تأییدات، ادله‌ای هستند که در باب صلوات و توسل و استغاثه به ایشان بعد از [[حیات]] ایشان با الفاظ حضور و خطاب وارد شده‌اند؛ مانند: السلام علیک ایها النبی و یا السلام علیکم، و این‌گونه خطاب با جهل و سهو سازگار نیست. از جمله ادله، افزون بر کتب اربعه، اجماع علمای امامیه است»<ref>[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]؛ ص۱۳۵.</ref>.
::::::«از جمله روایات اثبات‌کننده علم عام امام، روایاتی است که در بحار، زیارات جوامع، در کتب اربعه، بصائرالدرجات، علل الشرایع، عیون اخبار الرضا، خصال و مانند آنها از کتب معتبر به صورت مشهور و مستفیض و بلکه متواتر و صحیح آمده و تصریح دارند که امام [[آیا علم به گذشته و حال و آینده علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|عالم به کل ماکان و مایکون]] و به [[آیا علم به منطق الطیر یا زبان حیوانات علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|منطق پرندگان و بهائم]] و [[آیا علم به بلایا و منایا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم آجال و منایا]] است، [[آیا معصوم عالم به همه زبان‌ها است؟ (پرسش)|به تمام زبان‌ها سخن می‌گوید]]، از تمام غیب‌ها خبر می‌دهد، دچار سهو نمی‌گردد، در هنگامی که چشمان وی به خواب می‌رود، قلب او نمی‌خوابد، پشت سر خویش را آن‌گونه می‌بیند که جلوی روی خود را، و امامان اولین مخلوقات خداوندند و از نور ایشان، خلقت آسمان‌ها، زمین، دریاها، بهشت و حورالعین شکل گرفته است. برای مثال در حدیثی آمده است که امام میان مغرب و مشرق را می‌بیند و چیزی از عالم ملک بر وی پوشیده نیست و برای او ستونی از نور از زمین به آسمان نصب گردیده است و آسمان‌ها و زمین در نزد او مانند کف دست اوست که ظاهر و باطن آن و خشک و تر آن را می‌شناسد و اینکه امام امر خداوند و روح قدسی و مقام علّی و نور آشکار و سرّ پنهان است که ذاتش فرشته‌گونه و صفاتش الهی است و به غیوب آگاه است و از عیوب مبرّا می‌باشد و قدرت‌های ظاهری او را نمی‌توان تحت اختیار در آورد و باطن او قابل درک نیست. از جمله مؤیدات برای عمومیت و فعلیت علم امام، روایات دال بر حضور امامان در هنگام موت تمام انسان‌ها در تمام نقاط زمین در آن واحد است، به گونه‌ای که میت ایشان را می‌بیند و این امر با جهل و سهو قابل جمع نیست، بلکه از خوارق عادات است. از جمله تأییدات، ادله‌ای هستند که در باب صلوات و توسل و استغاثه به ایشان بعد از [[حیات]] ایشان با الفاظ حضور و خطاب وارد شده‌اند؛ مانند: السلام علیک ایها النبی و یا السلام علیکم، و این‌گونه خطاب با جهل و سهو سازگار نیست. از جمله ادله، افزون بر کتب اربعه، اجماع علمای امامیه است»<ref>[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]؛ ص۱۳۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۸۳: خط ۲۸۳:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[حسین محمدی فام]]''' در ''«[http://rozatoshohada.ir/index.php/hemase/tag/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87%2085 جلسه هشتاد و پنجم سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[حسین محمدی فام]]''' در ''«[http://rozatoshohada.ir/index.php/hemase/tag/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87%2085 جلسه هشتاد و پنجم سلسله درس گفتارهای عقاید امامیه]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«روایاتی که موید [[علم غیب]] برای [[امام]]{{ع}} هستند؛[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: اگر من در میان داستان [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[حضرت خضر]]{{ع}}  بودم حتما به اطلاع آنان می‌رساندم که از آن دو آگاه‌ترم و چیزهایی را به آن دو می‌گفتم که در دستشان نیست زیرا به حضرت موسی و خضر تنها وقایع گذشته عطا شده بود و دانش اموری که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد به آن دو داده نشده در حالی که دانش وقایع گذشته و رخدادهایی که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد همگی به [[پیامبر خدا|رسول خدا]]{{صل}} داده شده است و ما نیز آن را از رسول خدا قطعا به ارث برده‌ایم. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: بخدا سوگند ما آنچه در آسمان‌ها و زمین اتفاق می‌افتد و به وقایع بهشت و جهنم و به رخدادهای میان آنها آگاهیم. در ادامه حماد می‌گوید من منقلب شدم و گریستم حضرت سه بار به من فرمود: تمام این علوم از قرآن هستند. علمایی که معتقدند، امام به تمامی علوم از ابتدا تا روز قیامت واقف است؛ به این روایت و امثال این روایت استشهاد می‌کنند»<ref>[http://rozatoshohada.ir/index.php/hemase/tag/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87%2085 وبگاه حسینه مجازی روضه الشهداء]</ref>.
::::::«روایاتی که موید [[علم غیب]] برای [[امام]]{{ع}} هستند؛[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: اگر من در میان داستان [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[حضرت خضر]]{{ع}}  بودم حتما به اطلاع آنان می‌رساندم که از آن دو آگاه‌ترم و چیزهایی را به آن دو می‌گفتم که در دستشان نیست زیرا به حضرت موسی و خضر تنها وقایع گذشته عطا شده بود و دانش اموری که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد به آن دو داده نشده در حالی که دانش وقایع گذشته و رخدادهایی که تا روز قیامت اتفاق می‌افتد همگی به [[پیامبر خدا|رسول خدا]]{{صل}} داده شده است و ما نیز آن را از رسول خدا قطعا به ارث برده‌ایم. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: بخدا سوگند ما آنچه در آسمان‌ها و زمین اتفاق می‌افتد و به وقایع بهشت و جهنم و به رخدادهای میان آنها آگاهیم. در ادامه حماد می‌گوید من منقلب شدم و گریستم حضرت سه بار به من فرمود: تمام این علوم از قرآن هستند. علمایی که معتقدند، امام به تمامی علوم از ابتدا تا روز قیامت واقف است؛ به این روایت و امثال این روایت استشهاد می‌کنند»<ref>[http://rozatoshohada.ir/index.php/hemase/tag/%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87%2085 وبگاه حسینه مجازی روضه الشهداء]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۹۴: خط ۲۹۴:
:::::#'''تصریح [[ائمه اطهار]]{{عم}} بر دریافت علم از [[پیامبر]]{{صل}}:''' [[امامان]]{{عم}}  بارها بر این مطلب تصریح نمودند که علوم خویش را از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} اخذ کرده‌اند. ایشان هیچگاه اجازه نمی‌دادند مردم و یارانشان، جایگاهی بیش از حقیقت، برای آنها قائل شوند. چنان که وقتی فردی با شنیدن خبرهای [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} از آینده، نسبت [[علم غیب]] به آن [[حضرت]]{{ع}} داد، ایشان فرمود: اینها [[علم غیب]] نیست؛ بلکه یادگیری از صاحب علم است. همانا [[علم غیب]]، دانستن زمان قیامت و آنچه خداوند در آیه ۳۴ لقمان برشمرده، می‌باشد. علمی که خدا به پیامبرش تعلیم داد، او به من آموخت و برایم دعا فرمود که سینه‌ام آن را حفظ کند و جوارحم آن را در بر گیرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} به [[یحیی بن عبدالله بن حسن]] درباره پندارهای مردم راجع به [[علم غیب]] [[امام]] فرمود: سبحان الله! دستت را روی سرم قرار بده. قسم به خدا که همه موهای سر و بدنم راست شده است. سوگند به خداوند که من جز ارثی از [[رسول خدا]]{{صل}} هیچ ندارم <ref>مفید، الامالی، ص۲۳.</ref>.
:::::#'''تصریح [[ائمه اطهار]]{{عم}} بر دریافت علم از [[پیامبر]]{{صل}}:''' [[امامان]]{{عم}}  بارها بر این مطلب تصریح نمودند که علوم خویش را از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} اخذ کرده‌اند. ایشان هیچگاه اجازه نمی‌دادند مردم و یارانشان، جایگاهی بیش از حقیقت، برای آنها قائل شوند. چنان که وقتی فردی با شنیدن خبرهای [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} از آینده، نسبت [[علم غیب]] به آن [[حضرت]]{{ع}} داد، ایشان فرمود: اینها [[علم غیب]] نیست؛ بلکه یادگیری از صاحب علم است. همانا [[علم غیب]]، دانستن زمان قیامت و آنچه خداوند در آیه ۳۴ لقمان برشمرده، می‌باشد. علمی که خدا به پیامبرش تعلیم داد، او به من آموخت و برایم دعا فرمود که سینه‌ام آن را حفظ کند و جوارحم آن را در بر گیرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} به [[یحیی بن عبدالله بن حسن]] درباره پندارهای مردم راجع به [[علم غیب]] [[امام]] فرمود: سبحان الله! دستت را روی سرم قرار بده. قسم به خدا که همه موهای سر و بدنم راست شده است. سوگند به خداوند که من جز ارثی از [[رسول خدا]]{{صل}} هیچ ندارم <ref>مفید، الامالی، ص۲۳.</ref>.
:::::#'''تحقق پیشگویی‌های [[ائمه اطهار]]{{عم}} از آینده:''' مستندات روایی حکایت از [[علم غیب]] جانشینان آخرین [[پیامبر خدا]]{{صل}} دارد. نمونه آن در مورد نخستین جانشین ایشان، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} بسیار است؛ نظیر بیان جزئیات آغاز آفرینش<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱ و ۹۱.</ref>، شکست سپاهیان خویش در جنگ<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۲۳.</ref>، فرا رسیدن فتنه‌هایی همچون زمان بعثت [[پیامبر]]{{صل}}<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۶.</ref>، انقراض بنی امیه<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۸۷، ۹۳، ۱۰۵.</ref>، حمله صاحب زنج و ترکان مغول به بصره<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۲۸.</ref>، ظهور منجی عالم از فرزندان خویش<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۳۸، ۱۰۵، ۱۸۲.</ref>. مواردی از اخبار غیبی سایر [[ائمه]]{{عم}} بدین ترتیب‌اند: [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} از شهادت و مسمومیت خویش به دست همسر خود خبر داد و به [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: سی هزار تن از مردمی که ادعا می‌کنند از امت اسلامند، برای کشتن تو و اسیر کردن فرزندان و خانواده‌ات، همدست می‌شوند<ref>صدوق، الامالی:۱۷۷.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} به فرزندش [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: پس از من، برادرت عبدالله ادعای [[امامت]] می‌کند و مردم را به سوی خود دعوت می کند اما عمر او کوتاه است. و چنان شد که آن [[حضرت]]{{ع}} فرموده بود<ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص ۷۳.</ref>. [[سلیمان بن حفص]] از یاران [[امام هفتم]] نقل کرد که بر [[حضرت کاظم]]{{ع}} وارد شد و قصد داشت درباره [[امام]] بعد بپرسد. پیش از سخن گفتن، آن [[حضرت]]{{ع}} فرمود: ای سلیمان! پس از من فرزندم علی، وصی و جانشین من و حجت خدا بر مردم است. <ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص۵۰۸.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87_%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6_%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) [[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]، ص۴۱.]</ref>
:::::#'''تحقق پیشگویی‌های [[ائمه اطهار]]{{عم}} از آینده:''' مستندات روایی حکایت از [[علم غیب]] جانشینان آخرین [[پیامبر خدا]]{{صل}} دارد. نمونه آن در مورد نخستین جانشین ایشان، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} بسیار است؛ نظیر بیان جزئیات آغاز آفرینش<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱ و ۹۱.</ref>، شکست سپاهیان خویش در جنگ<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۲۳.</ref>، فرا رسیدن فتنه‌هایی همچون زمان بعثت [[پیامبر]]{{صل}}<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۶.</ref>، انقراض بنی امیه<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۸۷، ۹۳، ۱۰۵.</ref>، حمله صاحب زنج و ترکان مغول به بصره<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۲۸.</ref>، ظهور منجی عالم از فرزندان خویش<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۳۸، ۱۰۵، ۱۸۲.</ref>. مواردی از اخبار غیبی سایر [[ائمه]]{{عم}} بدین ترتیب‌اند: [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} از شهادت و مسمومیت خویش به دست همسر خود خبر داد و به [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: سی هزار تن از مردمی که ادعا می‌کنند از امت اسلامند، برای کشتن تو و اسیر کردن فرزندان و خانواده‌ات، همدست می‌شوند<ref>صدوق، الامالی:۱۷۷.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} به فرزندش [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: پس از من، برادرت عبدالله ادعای [[امامت]] می‌کند و مردم را به سوی خود دعوت می کند اما عمر او کوتاه است. و چنان شد که آن [[حضرت]]{{ع}} فرموده بود<ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۴، ص ۷۳.</ref>. [[سلیمان بن حفص]] از یاران [[امام هفتم]] نقل کرد که بر [[حضرت کاظم]]{{ع}} وارد شد و قصد داشت درباره [[امام]] بعد بپرسد. پیش از سخن گفتن، آن [[حضرت]]{{ع}} فرمود: ای سلیمان! پس از من فرزندم علی، وصی و جانشین من و حجت خدا بر مردم است. <ref>حرعاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص۵۰۸.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87_%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6_%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%AF%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) [[نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)|نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن]]، ص۴۱.]</ref>
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۲۰: خط ۳۲۰:
:::::#[[امام هادی]]{{ع}} فرمود: پدرم همین الآن از دنیا رفت.  
:::::#[[امام هادی]]{{ع}} فرمود: پدرم همین الآن از دنیا رفت.  
:::::#[[حجاج عبدی]]، به امام یازدهم نامه نوشت که دعا کند تا فرزندش شفا یابد امام در جوابش نگاشتند خداوند پسرت را رحمت کند که با ایمان بود آن شخص می‌گوید برایم بعداً معلوم شد که در همان روزی که حضرت نامه نوشته بودند فرزندم از دنیا رفته بوده»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۱۳۸.</ref>.
:::::#[[حجاج عبدی]]، به امام یازدهم نامه نوشت که دعا کند تا فرزندش شفا یابد امام در جوابش نگاشتند خداوند پسرت را رحمت کند که با ایمان بود آن شخص می‌گوید برایم بعداً معلوم شد که در همان روزی که حضرت نامه نوشته بودند فرزندم از دنیا رفته بوده»<ref>[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]؛ ص ۱۳۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۴۳: خط ۳۴۳:
:::::#و نیز درباره حکومت بنی‌‏امیه و زوال آن هنگام اوج فساد در روی زمین می‏‌فرماید: {{عربی|«أُقْسِمُ ثُمَّ أُقْسِمُ لَتَنْخَمَنَّهَا أُمَيَّةُ مِنْ بَعْدِي كَمَا تُلْفَظُ النُّخَامَةُ، ثُمَّ لَا تَذُوقُهَا وَ لَا [تَتَطَعَّمُ] تَطْعَمُ بِطَعْمِهَا أَبَداً مَا كَرَّ الْجَدِيدَانِ»}}؛<ref>«سوگند می‌‏خورم و سوگند می‏‌خورم که فرزندان امیه پس از من این خلافت را رها سازند، چنان که خلط سینه را بیرون اندازند و از آن پس، چند شب و روز از پی هم آید مزه آن را نچشند...». نهج البلاغه، خطبۀ ١۵٨.</ref>
:::::#و نیز درباره حکومت بنی‌‏امیه و زوال آن هنگام اوج فساد در روی زمین می‏‌فرماید: {{عربی|«أُقْسِمُ ثُمَّ أُقْسِمُ لَتَنْخَمَنَّهَا أُمَيَّةُ مِنْ بَعْدِي كَمَا تُلْفَظُ النُّخَامَةُ، ثُمَّ لَا تَذُوقُهَا وَ لَا [تَتَطَعَّمُ] تَطْعَمُ بِطَعْمِهَا أَبَداً مَا كَرَّ الْجَدِيدَانِ»}}؛<ref>«سوگند می‌‏خورم و سوگند می‏‌خورم که فرزندان امیه پس از من این خلافت را رها سازند، چنان که خلط سینه را بیرون اندازند و از آن پس، چند شب و روز از پی هم آید مزه آن را نچشند...». نهج البلاغه، خطبۀ ١۵٨.</ref>
:::::#و نیز خبر از تسلط معاویه بر عراق و مجبور کردن اهل آن بر سبّ او داده می‌‏فرماید:{{عربی|«أما إنِّهُ سِيَظْهَرُ عَلَيْكُمْبَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ، وَيَطْلُبُ مَا لاَ يَجِدُ، فَاقْتُلُوهُ، وَلَنْ تَقْتُلُوهُ! أَلاَ وَإِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَالْبَرَاءَةِ مِنِّي؛ فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي، فَإِنَّهُ لي زَكَاةٌ،وَلَكُمْ نَجَاةٌ؛ وَأَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلاَ تَتَبَرَّأُوا مِنِّي، فَإِنِّي وَلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ، وَسَبَقْتُ إِلَى الاِِْيمَانِ وَالْهِجْرَةِ»}}؛<ref>«همانا پس از من مردی بر شما چیره شود که گلویی گشاده دارد و شکمی فراخ و برون افتاده. بخورد هر چه یابد و بجوید آنچه نیابد. او را بکشید. او شما را فرمان دهد تا مرا دشنام دهید و از من بیزاری جویید. اما دشنام؛ پس مرا دشنام دهید که برای من زکات است و برای شما نجات. امّا بیزاری؛ از من بیزاری مجویید که من بر فطرت مسلمانی زادم و در ایمان و هجرت از همه پیش افتادم»، نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.</ref><ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۵۰-۵۴۷]</ref>
:::::#و نیز خبر از تسلط معاویه بر عراق و مجبور کردن اهل آن بر سبّ او داده می‌‏فرماید:{{عربی|«أما إنِّهُ سِيَظْهَرُ عَلَيْكُمْبَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ، وَيَطْلُبُ مَا لاَ يَجِدُ، فَاقْتُلُوهُ، وَلَنْ تَقْتُلُوهُ! أَلاَ وَإِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَالْبَرَاءَةِ مِنِّي؛ فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي، فَإِنَّهُ لي زَكَاةٌ،وَلَكُمْ نَجَاةٌ؛ وَأَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلاَ تَتَبَرَّأُوا مِنِّي، فَإِنِّي وَلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ، وَسَبَقْتُ إِلَى الاِِْيمَانِ وَالْهِجْرَةِ»}}؛<ref>«همانا پس از من مردی بر شما چیره شود که گلویی گشاده دارد و شکمی فراخ و برون افتاده. بخورد هر چه یابد و بجوید آنچه نیابد. او را بکشید. او شما را فرمان دهد تا مرا دشنام دهید و از من بیزاری جویید. اما دشنام؛ پس مرا دشنام دهید که برای من زکات است و برای شما نجات. امّا بیزاری؛ از من بیزاری مجویید که من بر فطرت مسلمانی زادم و در ایمان و هجرت از همه پیش افتادم»، نهج البلاغه، خطبۀ ١٢٨.</ref><ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۵۰-۵۴۷]</ref>
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۵۲: خط ۳۵۲:
::::::«مطابق آیه در قرآن مجید، گواه صدق رسالت و حقانیت [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} کسی است که دارای علم الکتاب است.  روایات فراوانی از شیعه و سنی مصداق این تعبیر قرآنی را [[امام علی]] {{صل}} و [[ائمه]] معصومین دانسته‌اند.  یکی از آنها روایتی است که ابوسعید خدری از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل می‌کند و می‌گوید: از پیامبر درباره {{متن قرآن|قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ}} پرسیدم، فرمود: او جانشین برادرم [[سلیمان]] بود ([[آصف بن برخیا]]) عرض کردم: از چه کسی سخن می‌گوید و اشاره به کیست؟ فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است.  
::::::«مطابق آیه در قرآن مجید، گواه صدق رسالت و حقانیت [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} کسی است که دارای علم الکتاب است.  روایات فراوانی از شیعه و سنی مصداق این تعبیر قرآنی را [[امام علی]] {{صل}} و [[ائمه]] معصومین دانسته‌اند.  یکی از آنها روایتی است که ابوسعید خدری از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل می‌کند و می‌گوید: از پیامبر درباره {{متن قرآن|قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ}} پرسیدم، فرمود: او جانشین برادرم [[سلیمان]] بود ([[آصف بن برخیا]]) عرض کردم: از چه کسی سخن می‌گوید و اشاره به کیست؟ فرمود: او برادرم [[امام علی|علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است.  
::::::[[برید بن معاویه]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند که آن حضرت در تفسیر آیه مورد بحث فرمود مقصود ما [[اهل بیت]]{{عم}} هستیم و [[امام علی]]{{ع}} اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از رسول خدا است. این آیه را وقتی در کنار آیه {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}، قرار دهیم، ابعاد علوم [[اهل بیت]]{{عم}} که مطابق روایات، مصداق {{متن قرآن|مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب}} هستند، تا حدودی روشن می‌شود. در برخی روایات، [[ائمه]]، علم الکتاب را به آگاهی از اسم اعظم الهی پیوند زده‌اند و فرموده‌اند: اسم اعظم الهی هفتاد و سه حرف است که یک حرف آن نزد [[آصف]] بود و چنان کار خارق عادت انجام داد و در یک چشم برهم زدن، تخت ملکه سبا را نزد سلیمان نبی حاضر کرد، و نزد امامان هفتاد و دو حرف آن است و یک حرف آن مخصوص ذات باری تعالی است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۵۷.</ref>.
::::::[[برید بن معاویه]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند که آن حضرت در تفسیر آیه مورد بحث فرمود مقصود ما [[اهل بیت]]{{عم}} هستیم و [[امام علی]]{{ع}} اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از رسول خدا است. این آیه را وقتی در کنار آیه {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}، قرار دهیم، ابعاد علوم [[اهل بیت]]{{عم}} که مطابق روایات، مصداق {{متن قرآن|مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب}} هستند، تا حدودی روشن می‌شود. در برخی روایات، [[ائمه]]، علم الکتاب را به آگاهی از اسم اعظم الهی پیوند زده‌اند و فرموده‌اند: اسم اعظم الهی هفتاد و سه حرف است که یک حرف آن نزد [[آصف]] بود و چنان کار خارق عادت انجام داد و در یک چشم برهم زدن، تخت ملکه سبا را نزد سلیمان نبی حاضر کرد، و نزد امامان هفتاد و دو حرف آن است و یک حرف آن مخصوص ذات باری تعالی است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۵۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۶۷: خط ۳۶۷:
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} وارثان کتاب خدا:'''دسته‌ای از احادیث نیز دلالت دارند بر اینکه [[ائمه]]{{عم}} برگزیده و وارث کتاب خدایند. و علم جمیع کتبی که خداوند نازل کرده نزد آنهاست و آنها همه زبان‌ها را می‌دانند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۷.</ref>.
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} وارثان کتاب خدا:'''دسته‌ای از احادیث نیز دلالت دارند بر اینکه [[ائمه]]{{عم}} برگزیده و وارث کتاب خدایند. و علم جمیع کتبی که خداوند نازل کرده نزد آنهاست و آنها همه زبان‌ها را می‌دانند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۷.</ref>.
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} عالم به علم غیب‌اند هرگاه بخواهند:'''احادیث متعددی وارد است که [[ائمه]] و [[اهل بیت]]{{عم}} [[علم غیب]] و پنهان و آشکار را می‌دانند  و احادیث زیادی دال بر این‌ که [[امام]] هرگاه بخواهد آگاه می‌شود و اموری را می‌داند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>»<ref>[[گل‌افشان پارسانسب]]، [[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۹.</ref>.
::::::'''[[ائمه]]{{عم}} عالم به علم غیب‌اند هرگاه بخواهند:'''احادیث متعددی وارد است که [[ائمه]] و [[اهل بیت]]{{عم}} [[علم غیب]] و پنهان و آشکار را می‌دانند  و احادیث زیادی دال بر این‌ که [[امام]] هرگاه بخواهد آگاه می‌شود و اموری را می‌داند<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>»<ref>[[گل‌افشان پارسانسب]]، [[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایان‌نامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۷۵: خط ۳۷۵:
| پاسخ = خانم [[فاطمه اصلانی منفرد]] در مقاله ''«[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = خانم [[فاطمه اصلانی منفرد]] در مقاله ''«[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«در روایت است که [[ائمه]]{{عم}} گاهی از غیب خبر می‌دادند و گاهی منکر می‌شدند. همچنین روایات مختلف در [[علم غیب]] وجود دارد که مخاطبین در این روایات مختلف بودند. آنها که استعداد و آمادگی پذیرش مسئله مهم غیب را درباره [[امامان]]{{عم}} داشتند حق مطلب به آنها گفته می‌شد ولی در برابر افراد مخالف تأویل و تعبیر خواب و آگاهی از حقیقت آن یک نوع آگاهی از غیب است و خداوند گروه مخصوصی را مشمول این لطف خود قرارداده است یا ضعیف و کم استعداد سخن به اندازه فهم شنونده مطرح می‌گشت. مثلاً در حدیثی آمده است که ابوبصیر و چند تن از یاران بزرگ [[امام صادق]]{{ع}} در مجلسی بودند. [[امام]]{{ع}} غضبناک وارد مجلس شد. هنگامی که نشست در حضور جمع فرمود: عجیب است که عده‌ای گمان می‌کنند که ما [[علم غیب]] داریم. هیچکس جز خداوند متعال از غیب آگاه نیست. من الآن می‌خواستم کنیزم را تأدیب کنم از دست من گریخت ندانستم در کدامیک از اتاق‌های خانه است. راوی حدیث می‌گوید هنگامی که امام از مجلس برخاست من و بعضی دیگر از یاران حضرت وارد اندرون منزل شدیم و گفتیم فدایت شویم آنچه درباره کنیزتان فرمودی شنیدیم در حالی که ما می‌دانیم شما علوم زیادی دارید نامی از [[علم غیب]] نمی‌بریم. امام سپس شرحی در این زمینه داد که مفهومش آگاهی او بر اسرار غیب بود. حقیقت روایت دلالت بر این است که امام به خاطر تقیه این کار را انجام داد، چرا که روایت نشان می‌دهد که در آن مجلس افرادی بوده‌اند که آمادگی و استعداد لازم برای درک این معانی و معرفت مقام امام را نداشتند»<ref>[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]] [[فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی]] شماره۷۹</ref>.
::::::«در روایت است که [[ائمه]]{{عم}} گاهی از غیب خبر می‌دادند و گاهی منکر می‌شدند. همچنین روایات مختلف در [[علم غیب]] وجود دارد که مخاطبین در این روایات مختلف بودند. آنها که استعداد و آمادگی پذیرش مسئله مهم غیب را درباره [[امامان]]{{عم}} داشتند حق مطلب به آنها گفته می‌شد ولی در برابر افراد مخالف تأویل و تعبیر خواب و آگاهی از حقیقت آن یک نوع آگاهی از غیب است و خداوند گروه مخصوصی را مشمول این لطف خود قرارداده است یا ضعیف و کم استعداد سخن به اندازه فهم شنونده مطرح می‌گشت. مثلاً در حدیثی آمده است که ابوبصیر و چند تن از یاران بزرگ [[امام صادق]]{{ع}} در مجلسی بودند. [[امام]]{{ع}} غضبناک وارد مجلس شد. هنگامی که نشست در حضور جمع فرمود: عجیب است که عده‌ای گمان می‌کنند که ما [[علم غیب]] داریم. هیچکس جز خداوند متعال از غیب آگاه نیست. من الآن می‌خواستم کنیزم را تأدیب کنم از دست من گریخت ندانستم در کدامیک از اتاق‌های خانه است. راوی حدیث می‌گوید هنگامی که امام از مجلس برخاست من و بعضی دیگر از یاران حضرت وارد اندرون منزل شدیم و گفتیم فدایت شویم آنچه درباره کنیزتان فرمودی شنیدیم در حالی که ما می‌دانیم شما علوم زیادی دارید نامی از [[علم غیب]] نمی‌بریم. امام سپس شرحی در این زمینه داد که مفهومش آگاهی او بر اسرار غیب بود. حقیقت روایت دلالت بر این است که امام به خاطر تقیه این کار را انجام داد، چرا که روایت نشان می‌دهد که در آن مجلس افرادی بوده‌اند که آمادگی و استعداد لازم برای درک این معانی و معرفت مقام امام را نداشتند»<ref>[[آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟ (مقاله)|آیا غیر از خدا کسی علم غیب می داند یا نه؟]] [[فصلنامه رشد آموزش معارف اسلامی]] شماره۷۹</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۸۳: خط ۳۸۳:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 پژوهشگران وبگاه تبیان]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.porseman.org/q/vservice.aspx?logo=images/right.jpg&id=119001 پژوهشگران وبگاه تبیان]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«روایات زیادی وارد شده است که، نشان می‌دهد که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}}، آگاهی از غیب داشتند و گاه از آن خبر می‌دادند به طور مثال  در [[نهج البلاغه]] پیشگویی‌های زیادی به چشم می‌خورد که خود می‌تواند شاهد و سندی بر این مطلب باشد که؛ [[حضرت علی]]{{ع}} به اموری غیبی آگاهی داشته‌اند‌؛ در خطبه ۱۳ در مذمت اهل بصره آمده است که حضرت می‌فرمایند: گویا می‌بینم عذاب خدا از آسمان و زمین بر شما فرود آمده و همه غرق شده‌اید، تنها کنگره‌های مسجد همچون سینه کشتی بر روی آب نمایان است. حضرت نسبت به [[حجر بن قیس]] فرمود: تو را بعد از من مجبور به لعن می‌کنند <ref>مستدرک الصحیحین؛ حاکم نیشابوری، ج ۲، ص ۳۵۸.</ref> و آنچه درباره مروان فرمود: که او پرچم ضلالت را بعد از پیری به دوش خواهد کشید <ref>طبقات ابن سعد، ج ۵، ص ۳۰.</ref> یا در مورد آنچه [[کمیل بن زیاد]] به حجاج گفت : که [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} به من خبر داده که تو قاتل منی.<ref>الاصابة ابن حجر؛عقلانی، ج ۵، ص ۳۲۵.</ref> حضرت در درباره خوارج نهروان فرمود: در جنگ با آنها، از گروه ما ده نفر کشته نمی‌شوند و از آنها ده نفر نجات نمی‌یابد و مطلب عیناً چنین شد.<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج ۲.</ref> مرحوم [[علامه مجلسی]] در جلد ۲۶ بحار الانوار، بالغ بر ۲۲ حدیث در زمینه آگاهی پیامبران و [[امامان]]{{عم}} بر اسرار غیب آورده است<ref>[http://article.tebyan.net/148003/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86 وبگاه تبیان].</ref>.
::::::«روایات زیادی وارد شده است که، نشان می‌دهد که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}}، آگاهی از غیب داشتند و گاه از آن خبر می‌دادند به طور مثال  در [[نهج البلاغه]] پیشگویی‌های زیادی به چشم می‌خورد که خود می‌تواند شاهد و سندی بر این مطلب باشد که؛ [[حضرت علی]]{{ع}} به اموری غیبی آگاهی داشته‌اند‌؛ در خطبه ۱۳ در مذمت اهل بصره آمده است که حضرت می‌فرمایند: گویا می‌بینم عذاب خدا از آسمان و زمین بر شما فرود آمده و همه غرق شده‌اید، تنها کنگره‌های مسجد همچون سینه کشتی بر روی آب نمایان است. حضرت نسبت به [[حجر بن قیس]] فرمود: تو را بعد از من مجبور به لعن می‌کنند <ref>مستدرک الصحیحین؛ حاکم نیشابوری، ج ۲، ص ۳۵۸.</ref> و آنچه درباره مروان فرمود: که او پرچم ضلالت را بعد از پیری به دوش خواهد کشید <ref>طبقات ابن سعد، ج ۵، ص ۳۰.</ref> یا در مورد آنچه [[کمیل بن زیاد]] به حجاج گفت : که [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} به من خبر داده که تو قاتل منی.<ref>الاصابة ابن حجر؛عقلانی، ج ۵، ص ۳۲۵.</ref> حضرت در درباره خوارج نهروان فرمود: در جنگ با آنها، از گروه ما ده نفر کشته نمی‌شوند و از آنها ده نفر نجات نمی‌یابد و مطلب عیناً چنین شد.<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج ۲.</ref> مرحوم [[علامه مجلسی]] در جلد ۲۶ بحار الانوار، بالغ بر ۲۲ حدیث در زمینه آگاهی پیامبران و [[امامان]]{{عم}} بر اسرار غیب آورده است<ref>[http://article.tebyan.net/148003/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86 وبگاه تبیان].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۹۳: خط ۳۹۳:
:::::#[[امام باقر]]{{ع}} به [[ابو بصیر]] فرمودند: خداوند دو قسم علم دارد: یکی علمی است که کسی جز او آن را نمی‏‌داند و دیگری علمی است که آن را به ملائکه و رسولان خود آموخت و این علم را به ما هم آموخت<ref> «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه‏»؛الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۵۶.</ref>
:::::#[[امام باقر]]{{ع}} به [[ابو بصیر]] فرمودند: خداوند دو قسم علم دارد: یکی علمی است که کسی جز او آن را نمی‏‌داند و دیگری علمی است که آن را به ملائکه و رسولان خود آموخت و این علم را به ما هم آموخت<ref> «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه‏»؛الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۵۶.</ref>
:::::#در روایتی دیگر، آن حضرت به [[محمد بن‏ مسلم]] فرمود: [[جبرئیل]]{{ع}} دو انار بهشتی برای [[پیامبر|رسول‌اللَّه]]{{صل}} آورد، در این هنگام [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} با آن حضرت ملاقات کرد. عرض کرد: این چیست؟ فرمود: این یکی [[نبوت]] است که تو در آن بهره‌ای نداری و آن دیگری علم است. آنگاه آن را دو نیم کرد و نیمی از آن را به [[امام علی]]{{ع}} داد و نیم دیگر را برای خودش گرفت. سپس فرمود: تو شریک من در این علم هستی و من هم شریک تو در آن علم هستم. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: به خدا قسم که [[رسول‌اللَّه]]{{صل}} چیزی از خدا نیاموخت مگر آنکه آن را به [[امام علی]]{{ع}} آموخت، سپس [[امام باقر]]{{ع}} دست بر سینه خود گذاشت و فرمود: و آن علم از [[امام علی]]{{ع}} به ما رسیده است <ref>«نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} بِرُمَّانَتَيْنِ مِنَ الْجَنَّةِ فَلَقِيَهُ عَلِيٌّ {{ع}} فَقَالَ مَا هَاتَانِ الرُّمَّانَتَانِ اللَّتَانِ فِي يَدِكَ فَقَالَ أَمَّا هَذِهِ فَالنُّبُوَّةُ لَيْسَ لَكَ فِيهَا نَصِيبٌ وَ أَمَّا هَذِهِ فَالْعِلْمُ ثُمَّ فَلَقَهَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بِنِصْفَيْنِ فَأَعْطَاهُ نِصْفَهَا وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} نِصْفَهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ شَرِيكِي فِيهِ وَ أَنَا شَرِيكُكَ فِيهِ قَالَ فَلَمْ يَعْلَمْ وَ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} حَرْفاً مِمَّا عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمَهُ عَلِيّاً ثُمَّ انْتَهَى الْعِلْمُ إِلَيْنَا ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۶۳، ح ۳، بَابُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُعَلِّمْ نَبِيَّهُ عِلْماً إِلَّا أَمَرَهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّهُ كَانَ شَرِيكَهُ فِي الْعِلْم‏.</ref>»<ref>[http://www.antishobhe.blogfa.com/post/296/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA- پژوهشگران آنتی شبهه]</ref>
:::::#در روایتی دیگر، آن حضرت به [[محمد بن‏ مسلم]] فرمود: [[جبرئیل]]{{ع}} دو انار بهشتی برای [[پیامبر|رسول‌اللَّه]]{{صل}} آورد، در این هنگام [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} با آن حضرت ملاقات کرد. عرض کرد: این چیست؟ فرمود: این یکی [[نبوت]] است که تو در آن بهره‌ای نداری و آن دیگری علم است. آنگاه آن را دو نیم کرد و نیمی از آن را به [[امام علی]]{{ع}} داد و نیم دیگر را برای خودش گرفت. سپس فرمود: تو شریک من در این علم هستی و من هم شریک تو در آن علم هستم. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: به خدا قسم که [[رسول‌اللَّه]]{{صل}} چیزی از خدا نیاموخت مگر آنکه آن را به [[امام علی]]{{ع}} آموخت، سپس [[امام باقر]]{{ع}} دست بر سینه خود گذاشت و فرمود: و آن علم از [[امام علی]]{{ع}} به ما رسیده است <ref>«نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَى مُحَمَّدٍ {{صل}} بِرُمَّانَتَيْنِ مِنَ الْجَنَّةِ فَلَقِيَهُ عَلِيٌّ {{ع}} فَقَالَ مَا هَاتَانِ الرُّمَّانَتَانِ اللَّتَانِ فِي يَدِكَ فَقَالَ أَمَّا هَذِهِ فَالنُّبُوَّةُ لَيْسَ لَكَ فِيهَا نَصِيبٌ وَ أَمَّا هَذِهِ فَالْعِلْمُ ثُمَّ فَلَقَهَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بِنِصْفَيْنِ فَأَعْطَاهُ نِصْفَهَا وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} نِصْفَهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ شَرِيكِي فِيهِ وَ أَنَا شَرِيكُكَ فِيهِ قَالَ فَلَمْ يَعْلَمْ وَ اللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} حَرْفاً مِمَّا عَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمَهُ عَلِيّاً ثُمَّ انْتَهَى الْعِلْمُ إِلَيْنَا ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۶۳، ح ۳، بَابُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُعَلِّمْ نَبِيَّهُ عِلْماً إِلَّا أَمَرَهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّهُ كَانَ شَرِيكَهُ فِي الْعِلْم‏.</ref>»<ref>[http://www.antishobhe.blogfa.com/post/296/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA- پژوهشگران آنتی شبهه]</ref>
{{پایان جمع شدن}}
}}


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش