بحث:دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

پاسخ اجمالی

کاربری‌های سه‌گانه علم تام

"علم تام" در لفظ و اصطلاح سه کاربری متفاوت دارد:

  1. تام به معنای فعلی در مقابل شأنی: در این کاربری، علم تام یعنی معصوم از همه چیز آگاه است و چیزی نیست که اکنون در علم او نگنجد، لذا هیچ علمی نیست که منتظر تحصیلش باشد و به عبارتی بالفعل همه چیز را می‌‌داند، به استثنای علومی که احاطۀ بر آنها برای غیر خداوند ناممکن است.
  2. تام به معنای علم تفصیلی در برابر علم اجمالی و کلی: تام بودن علم معصوم در این کاربری یعنی او همۀ علوم ممکن برای غیر خداوند را با تمامی تفصیلات و جزئیات می‌‌داند و علمی که مجمل باشد ندارد.
  3. تام بودن یعنی آگاهی از تمام علومی که غیر خداوند می‌‌تواند به آن احاطه پیدا کند: یکی از مصادیق اینگونه علم وسیع و گسترده، علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن است. فرق این تعریف با دو کاربری پیشین اینکه علم تام به گستره علم معصوم اشاره دارد؛ با قطع نظر از اینکه این علم، بالفعل باشد یا بالقوه (به تعبیر روایت: «لَوْ شَاؤُوا عَلِمُوا»بالتفصیل باشد یا بالاجمال.

مراد در این پرسش و پاسخ کاربری سوم است.

دو دیدگاه‌ها درباره قلمرو علم امام

در میان علمای شیعه دربارۀ قلمرو علوم امامانS دو دیدگاه اساسی وجود دارد: برخی قائل به تام بودن علم امامانS و عده‌ای دیگر قائل به محدود بودن علم امامانS هستند. در این سؤال به ادله عقلی قول اول پرداخته می‌شود.

تام بودن علم امامانS

تام بودن علم امام بدین‌معناست که هیچ دانشی نیست که آگاهی از آن برای غیر خداوند ممکن باشد و در عین حال امام نسبت به آن آگاهی نداشته باشد. بنابراین دیدگاه، امام دارای علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن در محدودۀ‌ قابل تصور برای غیر خداوند است، البته با عنایت به این نکته که او تسلیم مقدرات و اوامر الهی است و اگر در جایی دیده یا شنیده شده که امامان معصوم به علم باطنی خود عمل نمی‌کردند، به دلیل آن بود که مامور بودند همچون سایر افراد عادی بشر، زندگی کنند. دانش‌هایی که لازمۀ مقام خداوند بوده و جز او کسی به آنها آگاه نیست از فرض این بحث خارج است[۱].

قائلان به دیدگاه تام بودن علم امام

مرحوم کلینی و مشهور علما بر اساس یک سلسله روایات معتقدند: "ائمهS علاوه بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشته اند؛ مگر اموری که از اختصاصات علم الهی بوده باشد؛ مانند زمان فرارسیدن قیامت یا علم به هفتاد و سومین حرف اسم اعظم"[۲]. طبق این دیدگاه می توان گفت: امامان معصوم در مقام آگاهی باطنی، بر اساس علمی که خداوند در جهت انجام رسالت و امامت در اختیار آنان قرار داده، از پایان حوادث و جریانات روزگار و از جمله سرنوشت خویش، باخبر هستند[۳].

دلیل حدیثی تام بودن علم امامانS

روایات مختلفی وجود دارد که ثابت می‌‌کند ائمهS به تمام علوم اشراف داشته‌اند برخی از این روایات عبارت‌اند از:

  1. ائمهS معدن‌ علم‌ خداوند، محل امانت‌های رسالت، درخت نبوت و محل رفت و آمد فرشتگان هستند: مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌نویسد: امام رضاS فرمودند‌: «امام عالمی‌ است که جهل در او راه ندارد دعوت کننده‌‏ای‌ است که هیچ گاه از جواب عاجز نمی‌‏شود، معدن قدس و طهارت و تعبد و علم و عبادت است»[۴].[۵]
  2. امامانS به‌ تمامی‌ علوم‌ پنهانی‌ و غیب‌ که‌ پیامبران‌ و فرشتگان‌ می‌دانند، آگاه‌ هستند: مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌گوید امام باقرS فرمودند: «برای خداوند دو گونه علم است: علمی که مخصوص ذات خود اوست و کسی از آن آگاه نیست جز خود او و علمی که به فرشتگان و پیامبران تعلیم داده است، آنچه را خداوند به فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز آگاه بر آنیم»[۶].[۷]
  3. ائمهS، زمان فرا رسیدن مرگ خود و دیگران و رویدادهای ناخوشایند "علم منایا و بلایا" را می‌دانند و به اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری بین آنها آگاهی دارند: مرحوم صفار در کتاب بصائرالدرجات می‌نویسد: امام رضاS فرمودند: «محمدa امین خدا در میان خلقش بود، هنگامی که قبض روح شد ما اهل بیت وارث او شدیم. پس ما امینان خدا در زمینش هستیم، در نزد ما علوم بلایا و اخبار مردم است و ما از اوضاع مردم آگاهی داریم»[۸].[۹]
  4. امامانS به‌ آنچه‌ بوده‌ و در گذشته اتفاق افتاده و آنچه‌ خواهد بود و در آینده‌ اتفاق‌ می‌افتد تا روز قیامت، «عِلْمَ‏ مَا کَانَ‏ وَ مَا یَکُونُ‏ إِلَی‏ یَوْمِ‏ الْقِیَامَة» و به علوم‌ آسمان‌‌ها و زمین‌ و آنچه‌ در آنها وجود دارد و به آنچه در بهشت‌ و جهنم‌ است‌، آگاهی‌ دارند: احمد بن حنبل در کتاب مسند خویش می‌نویسد: حذیفه از پیامبر اکرمa نقل می‌کند: «عَلِمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ اِلی یَوْمِ الْقِیَامَةِ»[۱۰].[۱۱]
  5. ائمه اطهارS، وارثان علم آدم و علوم جمیع انبیاء هستند: مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌نویسد: امام باقرS فرمودند: «علمی که با حضرت آدمS به زمین آمده بالا برده نشد و کسانی آن را به ارث بردند، علیS عالم این امت بود که علم آدمS نزد او بود و هیچ عالمی از ما نمی‌میرد مگر آنکه از اهل بیتS خود جانشینی دارد که علم او را به ارث می‌برد»[۱۲].[۱۳]
  6. امامانS، ترجمان وحی و نگهبانان و خزینه داران علم خدا در آسمان و زمین‌ هستند: مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌گوید: امام باقرS فرمودند: «به خدا سوگند ما در زمین و آسمان خزینه ‏دار خدا هستیم، لکن نه بر طلا و نقره بلکه بر علم خدا؛ سدیر می‌‏گوید به امامS عرض کردم: شما چه هستید؟ فرمود: ما خزینه‌دار علم خدا و مفسر وحی‌ خدا و حجت بر کسانی که زیر آسمان و روی‌ زمین زندگی‌ می‌‏کنند هستیم»[۱۴].[۱۵]
  7. خداوند به ائمهS، باطن چشمه‌های علم و ملکوت آسمان‌ها و زمین را نشان می‌دهد، چنانکه حضرت ابراهیم، ملکوت و مافوق عرش و پایین آن را مشاهده کرد: مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌نویسد: امام صادقS فرمودند: «خداوند به امامان از لطف و احسان باطن چشمه‌های علم را ظاهر کرده، امام است که منتجب و پسندیدۀ حق است، حکمت و علم غیب به امام بخشیده شده و چون پاکیزه است، مختار و پسندیده شده است به علم پروردگار»[۱۶].[۱۷]
  8. به امامانS، علم الکتاب و تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است: مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌نویسد: امام صادقS با اشاره به آیۀ هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ... وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ فرمودند: «ما هستیم ثابت قدمان در علم و دانش و مائیم که از تأویل قرآن کریم آگاهیم»[۱۸] و امام صادقS فرمودند: «من علم به کتاب خدا دارم که در آن آغاز آفرینش و آنچه تا روز قیامت موجود است و نیز خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و خبر نار و خبر آنچه در گذشته بوده و آنچه در آینده خواهد بود، همگی آمده است و من این اخبار را می‌دانم، مانند اینکه به کف دستم نگاه می‌کنم»[۱۹].[۲۰]
  9. خداوند امامانS را حجت بر خلق قرار داده لذا هیچ چیز بر آنان پوشیده و مخفی نیست: مرحوم صفار در کتاب بصائرالدرجات می‌نویسد: امام صادقS فرمودند: «آیا تو فکر می‌کنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند؟»[۲۱].[۲۲]

پاسخ تفصیلی

کاربری‌های سه‌گانه علم تام

"علم تام" در لفظ و اصطلاح سه کاربری متفاوت دارد:

  1. تام به معنای فعلی در مقابل شأنی: در این کاربری، علم تام یعنی معصوم از همه چیز آگاه است و چیزی نیست که اکنون در علم او نگنجد، لذا هیچ علمی نیست که منتظر تحصیلش باشد و به عبارتی بالفعل همه چیز را می‌‌داند، به استثنای علومی که احاطۀ بر آنها برای غیر خداوند ناممکن است.
  2. تام به معنای علم تفصیلی در برابر علم اجمالی و کلی: تام بودن علم معصوم در این کاربری یعنی او همۀ علوم ممکن برای غیر خداوند را با تمامی تفصیلات و جزئیات می‌‌داند و علمی که مجمل باشد ندارد.
  3. تام بودن یعنی آگاهی از تمام علومی که غیر خداوند می‌‌تواند به آن احاطه پیدا کند: یکی از مصادیق اینگونه علم وسیع و گسترده، علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن است. فرق این تعریف با دو کاربری پیشین اینکه علم تام به گستره علم معصوم اشاره دارد؛ با قطع نظر از اینکه این علم، بالفعل باشد یا بالقوه (به تعبیر روایت: «لَوْ شَاؤُوا عَلِمُوا»بالتفصیل باشد یا بالاجمال.

مراد در این پرسش و پاسخ کاربری سوم است.

دو دیدگاه‌ها درباره قلمرو علم امام

در میان علمای شیعه دربارۀ قلمرو علوم امامانS دو دیدگاه اساسی وجود دارد: برخی قائل به تام بودن علم امامانS و عده‌ای دیگر قائل به محدود بودن علم امامانS هستند. در این سؤال به ادله عقلی قول اول پرداخته می‌شود.

تام بودن علم امامانS

تام بودن علم امام بدین‌معناست که هیچ دانشی نیست که آگاهی از آن برای غیر خداوند ممکن باشد و در عین حال امام نسبت به آن آگاهی نداشته باشد. بنابراین دیدگاه، امام دارای علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن در محدودۀ‌ قابل تصور برای غیر خداوند است، البته با عنایت به این نکته که او تسلیم مقدرات و اوامر الهی است و اگر در جایی دیده یا شنیده شده که امامان معصوم به علم باطنی خود عمل نمی‌کردند، به دلیل آن بود که مامور بودند همچون سایر افراد عادی بشر، زندگی کنند. دانش‌هایی که لازمۀ مقام خداوند بوده و جز او کسی به آنها آگاه نیست از فرض این بحث خارج است[۲۳].

قائلان به دیدگاه تام بودن علم امام

برخی از بزرگان شیعه قائل به تام بودن علم امامان بوده‌اند:

  1. مرحوم مظفر از جمله کسانی است که قائل به عمومیت علم امام است، وی می‌‌گوید: "امام علم حضوری به همه جزئیات حوادث ـ حتی به وقت قیامت ـ دارد، امام همان‌طور که در خانه خود نشسته است به علم حضوری می‌داند فلان شخص مشغول دزدی (...) و فلان شخص مشغول خواندن قرآن است؛ امام حتی وقت قیامت و تعداد قطرات باران و زمان و مکان باریدن آن و اوصاف بچه‌هایی که در شکم‌های مادرانشان هستند را به علم حضوری می‌داند؛ (...) خلاصه اینکه امام به همۀ حوادث گذشته و آینده و به همۀ موضوعات خارجی علم حضوری دارد"[۲۴].
  2. آیت الله ابوالحسن رفیعی قزوینی در این زمینه نوشته‌: "... امام قبل از وصول به مقام امامت و ولایت، واجب است احاطه به تمام معقولات و مدرکات را دارا باشد[۲۵]. به عقیدۀ ایشان، امام پیش از آنکه امام شود، لازم است احاطۀ کامل به همۀ معقولات و همۀ "ماکان و مایکون و ما هو کائن" تا روز قیامت داشته باشد؛ یعنی شرط امامت امام این است که پیش از رسیدن به امامت، همۀ حوادث گذشته و آینده و حال را بداند و از همۀ امور غیبی و همۀ آنچه قابل درک است آگاه باشد و اگر پیش از رسیدن به امامت از همۀ امور غیبی و همه جزئیات حوادث گذشته و حال و آینده آگاه نباشد ممکن نیست به امامت برسد.
  3. مرحوم کلینی[۲۶] و مشهور علما بر اساس یک سلسله روایات می‌‌گویند: ائمهS افزون بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتند؛ مگر اموری که از اختصاصات علم الهی است؛ مانند زمان فرارسیدن قیامت یا علم به هفتاد و سومین حرف اسم اعظم.
  4. آخوند خراسانی هم در این باره چنین می‌‌گوید: "آری، کسی که مشمول عنایت خداوند باشد و جان پاکش به عالم لوح محفوظ که از بزرگترین عوالم ربوبی و اصل کتاب است، اتصال یابد، حقایق آن چنان که هست نزد او هویدا می‌گردد؛ همانگونه که چه بسا برای رسول گرامی اسلامa و برخی از اوصیا اتفاق می‌افتد و بر همه موجودات آن چنان که بوده‌اند و خواهند شد، معرفت پیدا می‌کند"[۲۷].
  5. محمد حسین اصفهانی، مقام علمی امام را از آنچه آخوند گفته نیز بالاتر برده و در تعلیقۀ خود بر کلامِ نقل شده از صاحب کفایه می‌افزاید: "چرا چنین نباشد، حال آنکه او در سیر خود به سوی عوالم قدسی، با عالم عقل کلی اتصال می‌یابد و مقام او مقام عقل نخستین می‌شود که از عالم نفس کلی، که همان عالم لوح محفوظ است، بالاتر است؟![۲۸].

چنان که ملاحظه می شود، برخی اندیشمندان شیعه بر این عقیده‌اند که احاطۀ علمیِ امام آنچنان گسترده است که حتی شامل: علم به وقوع روز قیامت و... نیز می‌شود و این برخلاف نظر برخی دیگر از علمای قائل به تعمیم علم امام است[۲۹]، آنها با توجه به برخی آیات و روایات و همچنین شواهدی که در زندگی پیشوایان دینی وجود دارد، می‌گویند، گرچه امام به همه چیز از جمله حقایق نهان و آشکار علم دارد اما برخی امور بر او پوشیده می‌ماند و علم آنها فقط مخصوص خداست[۳۰].

البته این نوع علم از ابزارهای امامت بود و برای امامان ایجاد تکلیف نمی‌کرد، بلکه امام موظف بود طبق ظواهر امر و مجاری طبیعی و عادی عمل کند. ایشان در مقام آگاهی باطنی، بر اساس علمی که خداوند در جهت انجام رسالت و امامت در اختیار آنان قرار داده، از پایان حوادث و جریانات روزگار و از جمله سرنوشت خویش، باخبر هستند[۳۱].

دلیل حدیثی تام بودن علم امامانS

  1. امامان‌S معدن‌ علم‌ خداوند، محل امانت‌های رسالت، درخت نبوت و محل رفت و آمد فرشتگان هستند:
    1. مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌نویسد: امام رضاS فرمودند‌: «امام عالمی‌ است که جهل در او راه ندارد، دعوت کننده‌‏ای‌ است که هیچ گاه از جواب عاجز نمی‌‏شود، معدن قدس و طهارت و تعبد و علم و عبادت است»[۳۲].[۳۳]
    2. مرحوم صفار در کتاب بصائرالدرجات می‌گوید: رسول خداa فرمودند: «همانا ما اهل بیت خانواده رحمت، درخت نبوت، محل رسالت الهی، جایگاه رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و دانشیم»[۳۴].[۳۵]
  2. امامان‌S به‌ تمامی‌ علوم‌ پنهانی‌ و غیب‌ که‌ پیامبران‌ و فرشتگان‌ می‌دانند، آگاه‌ هستند:
    1. مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌گوید: امام باقرS فرمودند: «هر علمی که خدای متعال به فرشتگان و پیامبران آموخته است؛ ما نیز آن را می‌دانیم»[۳۶]. [۳۷]
    2. همچنین فرمودند: «برای خداوند دو گونه علم است: علمی که مخصوص ذات خود اوست و کسی از آن آگاه نیست جز خود او و علمی که به فرشتگان و پیامبران تعلیم داده است، آنچه را خداوند به فرشتگان و پیامبران آموخته است، ما نیز آگاه بر آنیم»[۳۸].[۳۹]
  3. ائمهS، زمان فرا رسیدن مرگ خود و دیگران و رویدادهای ناخوشایند "علم منایا و بلایا" را می‌دانند و به اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری بین آنها آگاهی دارند:
    1. مرحوم صفار در کتاب بصائرالدرجات از امام رضاS روایت می‌کند که فرمودند: «محمدa امین خدا در میان خلقش بود، هنگامی که قبض روح شد ما اهل بیت وارث او شدیم. پس ما امینان خدا در زمینش هستیم، در نزد ما علوم بلایا و اخبار مردم است و ما از اوضاع مردم آگاهی داریم»[۴۰].[۴۱]
    2. سید رضی در نهج البلاغه نقل می‌کند: امام علیS دربارۀ سرنوشت خوارج خبر می‌دهد؛ هنگامی که به امام علیS عرض کردند: خوارج تار و مار شدند، فرمودند: «نه! به خدا سوگند آنها نطفه‌هایی در صلب مردان و رحم مادران‌اند، هر گاه شاخی از آنها سر بر آورد قطع می‌شود، تا اینکه آخرین آنها دزدان و راهزنان خواهند بود»[۴۲].[۴۳]
    3. مرحوم صفار در کتاب بصائرالدرجات نقل کرده که امام صادقS به ابوبصیر فرمودند: «ای ابا بصیر ما اهل بیتی هستیم که علم خواب‌‏ها و بلاها و نسب‏‌ها و وصیت‏‌ها و فصل خطاب به ما داده شده است. شیعیانِ خود را می‌‏شناسیم همان‏گونه که هر مردی اهل بیت خود را می‌‏شناسد»[۴۴].[۴۵] و....
  4. امامان‌S به‌ آنچه‌ بوده‌ و در گذشته اتفاق افتاده و آنچه‌ خواهد بود و در آینده‌ اتفاق‌ می‌افتد تا روز قیامت، «عِلْمَ‏ مَا کَانَ‏ وَ مَا یَکُونُ‏ إِلَی‏ یَوْمِ‏ الْقِیَامَة» و به علوم‌ آسمان‌‌ها و زمین‌ و آنچه‌ در آنها وجود دارد و به آنچه در بهشت‌ و جهنم‌ است‌، آگاهی‌ دارند:
    1. احمد بن حنبل در کتاب مسند خود می‌نویسد: حذیفه از پیامبر اکرمa نقل می‌کند: «عَلِمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ اِلی یَوْمِ الْقِیَامَةِ»[۴۶].[۴۷]
    2. مرحوم صفار در کتاب بصائرالدرجات می‌نویسد: امام صادقS فرمودند: «تحقیقاً من آنچه در آسمان و زمین در بهشت و دوزخ و آنچه هست و خواهد بود می‌دانم و این آگاهی را از کتاب خداوند به دست آورده‌ام مگر نه آنکه خداوند فرموده است در این کتاب همه چیز بیان شده است»[۴۸].[۴۹]
    3. مرحوم صفار در کتاب بصائرالدرجات از امام باقرS نقل می‌کند که فرمودند: «از علیS از علم پیامبرa پرسیدند؛ فرمود: علم تمام انبیاء است و علم گذشته و علم آنچه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم پیامبرa و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم»[۵۰].[۵۱]
    4. مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌نویسد: سیف تمار می‏‌گوید: «من با جماعتی از شیعه نزد امام صادقS در کنار حِجر بودیم، حضرت فرمودند: جاسوسی بر ما نظاره می‌‏کند. ما نگاه به راست و چپ کردیم ولی کسی را ندیدیم. عرض کردیم جاسوسی وجود ندارد. حضرت فرمود: قسم به پروردگار کعبه و پروردگار این بنا سه بار تکرار کرد اگر من بین موسیS و خضرS بودم می‏‌گفتم که از آن دو داناترم و نیز خبر می‏‌دادم به چیزی که آن دو نمی‏‌دانستند؛ زیرا موسیS و خضرS تنها از علم گذشته آگاه بودند، نه از علم آینده و حال تا روز قیامت، و ما این دو را از پیامبرa به ارث برده‏‌ایم»[۵۲].[۵۳]
  5. ائمه اطهارS، وارثان علم آدم و علوم جمیع انبیاء هستند:
    1. مرحوم کلینی در کتاب کافی از امام صادقS روایت می‌کند که فرمودند: «حضرت داودS، علم پیامبران پیش از خود را به ارث برد و حضرت سلیمانS از داود ارث برد و پیامبر گرامی اسلامa، علوم سلیمان را به ارث برد و ما اهل بیت، وارث علوم پیامبر گرامی اسلامa هستیم»[۵۴].[۵۵]
    2. همچنین از امام باقرS روایت کرده که فرمودند: «علمی که با حضرت آدمS به زمین آمده از زمین به بالا برده نشد و کسانی آن را به ارث بردند، علیS عالم این امت بود که علم آدمS نزد او بود و هیچ عالمی از ما نمی‌میرد مگر آنکه از اهل بیتS خود جانشینی دارد که علم او را به ارث می‌برد»[۵۶].[۵۷]
    3. و نیز صفار در بصائرالدرجات از ایشان روایت کرده که فرمودند: «ما اهل بیتS، وارثان علوم پیامبران اولوالعزم هستیم»[۵۸].[۵۹]
    4. و مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌نویسد امام رضاS فرمودند: رسول خداa علوم پیامبران را نزد ما به ودیعت گذارد و ما اهل بیت وارثان پیامبران اولوالعزم هستیم»[۶۰].[۶۱]
    5. و قطب الدین راوندی در کتاب الخرائج و الجرائج از حضرت نقل می‌کند که فرمودند: آیا خدا نمی‌گوید: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ[۶۲] رسول خدا در پیشگاه او برگزیده است و ما وارثان این رسول هستیم که او را بر آن چه از غیب که خواسته، مطلع ساخته است»[۶۳].[۶۴]
  6. امامانS، ترجمان وحی و نگهبانان و خزینه داران علم خدا در آسمان و زمین‌ هستند:
    1. مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌نویسد: امام باقرS فرمودند: «به خدا سوگند ما در زمین و آسمان خزینه ‏دار خدا هستیم، لکن نه بر طلا و نقره بلکه بر علم خدا؛ سدیر می‌‏گوید به امام باقرS عرض کردم: شما چه هستید؟ فرمود: ما خزینه‌دار علم خدا و مفسر وحی‌ خدا و حجت بر کسانی که زیر آسمان و روی‌ زمین زندگی‌ می‌‏کنند هستیم»[۶۵].[۶۶]
    2. مرحوم صفار در کتاب بصائرالدرحات نقل می‌کند امام صادقS فرمودند: «ما والیان امر خدا "حکومت" و خزینه‌‏های‌ علم و صندوق وحی‌ خدا هستیم»[۶۷].[۶۸]
  7. خداوند به امامانS، باطن چشمه‌های علم، و ملکوت آسمان‌ها و زمین را نشان می‌دهد، چنانکه حضرت ابراهیم، ملکوت و مافوق عرش و پایین آن را مشاهده کرد: مرحوم کلینی در کتاب کافی نقل می‌کند امام صادقS فرمودند: «خداوند به امامان از لطف و احسان، باطن چشمه‌های علم را ظاهر کرده، امام است که منتجب و پسندیدۀ حق است، حکمت و علم غیب به امام بخشیده شده؛ و چون پاکیزه است، مختار و پسندیده شده است به علم پروردگار»[۶۹].[۷۰]
  8. به امامانS، علم الکتاب، تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است، مانند:
    1. مرحوم کلینی در کافی می‌نویسد: امام صادقS با اشاره به آیۀ هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ... وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ فرمودند: «ما هستیم ثابت قدمان در علم و دانش و مائیم که از تأویل قرآن کریم آگاهیم»[۷۱].
    2. همچنین درباره آیه بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ[۷۲] فرمودند: «کسانی که علم به آنان افاضه شده فقط ائمه هستند»[۷۳].
    3. مرحوم صفار در کتاب بصائرالدرجات از سدیر نقل می‎کند که او گفت: "من و ابو بصیر و میسر و یحیی بزاز و داود رقی در مجلس امام صادقS بودیم امامS بعد از تشبیه عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ به قطره و عِلْمُ الْكِتَابِ به دریای سبز فرمود: «ای سدیر آیا در قرآن این آیه را دیده‌ای قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۷۴]؛ و با دست خویش به سینه‌اش اشاره نمود و سه بار فرمود: به خداوند سوگند تمامی علم کتاب نزد ماست»[۷۵].[۷۶]
  9. خداوند امامانS را حجت بر خلق قرار داده لذا هیچ چیز بر آنان پوشیده و مخفی نیست، مانند:
    1. مرحوم صفار در کتاب بصائرالدرجات می‌گوید: امام صادقS فرمودند: «آیا تو فکر می‌کنی کسی را که خداوند حجت بر خلق قرار داده ممکن است چیزی از امور آنها بر او مخفی بماند»[۷۷].[۷۸]
    2. همچنین فرمودند: «خداوند حکیم‌تر، کریم‌تر، والاتر و آگاه‌تر از این است، حجتی (برای بندگان) خود قرار دهد سپس چیزی از امور آنها را از وی مخفی دارد»[۷۹].[۸۰]
    3. مرحوم طبرسی در کتاب الاحتجاج می‌نویسد: امام رضاS فرمودند: «هنگامی‌ که خداوند سبحان بنده‌‏اش را برای‌ امور بندگانش برگزید، سینه‌اش را برای‌ این مسئولیت گشایش می‌‏دهد و چشمه‌‏های‌ حکمت را در قلبش می‌‏گذارد و علم را همواره به او الهام می‌‏نماید بعد از آن از جواب چیزی‌ ناتوان نمی‌‏شود و در رسیدن به حق سرگردان نمی‌‏گردد پس او معصوم و مؤید و موفق و مصیب خواهد بود از خطا و لغزش در امان است. خدا او را بدین فضیلت اختصاص داد تا حجت و شاهد بر بندگانش باشد و این فضل خداست که به هر کس خواست عطا می‌‏کند و خدا دارای‌ فضلی ‌بزرگ است»[۸۱].[۸۲]

پانویس

  1. ر.ک. نجفی لاری، سید عبدالحسین؛ المعارف السلمانیة بمراتب الخلفاء الرحمانیة؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص ۴۸؛ جمعی از نویسندگان، علم امام در دیدگاه شیخ مفید و شاگردان وی، دو فصلنامه حوزه، ش ۵۴؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۸۴.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱.
  3. ر.ک. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء S؛ رنجبر، محسن، بررسی علم امام حسین به شهادت، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۵۲، ص ۹۷ ـ ۱۰۱.
  4. «الإمام‏ عالم‏ لا یجهل‏ و راع‏ لا ینکل‏ معدن القدس و الطهارة و النسک و الزهادة و العلم و العبادة»؛ کافی، ج۱، ص۲۰۲.
  5. ر.ک. امینی، ابراهیم، علم امام از دیدگاه احادیث، ص۶؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵؛ پارسانسب، گل افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۹.
  6. «أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَیْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍS قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ‏ لَا یَعْلَمُهُ‏ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ‏ عَلَّمَهُ‏ مَلَائِکَتَهُ‏ وَ رُسُلَهُ‏ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص ۲۵۶.
  7. ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷.
  8. «فإن محمدا ص کان أمین الله فی خلقه فلما قبض کنا أهل البیت ورثته فنحن أمناء الله فی أرضه عندنا علم المنایا و البلایا و أنساب العرب و مولد الإسلام»؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۶۷.
  9. ر.ک. حسینی، سید جواد، امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.
  10. مسند احمد، ج ۵، ص ۳۸۶.
  11. ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۳۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، ش ۳، ص۵۵.
  12. «قَالَ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی نَزَلَ مَعَ آدَمَS لَمْ یُرْفَعْ وَ الْعِلْمُ یُتَوَارَثُ وَ کَانَ عَلِیٌّS عَالِمَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ إِنَّهُ لَمْ یَهْلِکْ مِنَّا عَالِمٌ قَطُّ إِلَّا خَلَفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ عَلِمَ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج١، ص ٢٢٢.
  13. ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.
  14. «وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِی سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَی ذَهَبٍ وَ لَا عَلَی فِضَّةٍ إِلَّا عَلَی عِلْمِهِ‏‏‏‏‏‏؛ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْیِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَی مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۱۹۲.
  15. ر.ک. امینی، ابراهیم، علم امام از دیدگاه احادیث، ص۶؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.
  16. «إنَّ اللّه عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدی مِن أهلِ بَیتِ نَبِیِّنا عَن دینِهِ، و أبلَجَ بِهِم عَن سَبیلِ مِنهاجِهِ، و فَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ یَنابیعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍa واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إیمانِهِ و عَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲.
  17. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۳۴؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.
  18. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۱۳.
  19. «قَدْ وَلَدَنِی رَسُولُ اللَّهِa وَ أَنَا أَعْلَمُ کِتَابَ اللَّهِ‌، وَ فِیهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلی یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَ فِیهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النَّارِ وَ خَبَرُ مَا کَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ کَائِنٌ، أَعْلَمُ ذلِکَ کَمَا أَنْظُرُ إِلی کَفِّی، إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ»؛ کافی، ج۱، ص۶۱.
  20. ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.
  21. «اَتَری مَنْ جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِهِ یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ مِنْ اُمُورِهِمْ»؛ مجلسی، محمد بن باقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۳۷ ـ ۱۵۴؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج۱، ص ۱۲۲.
  22. ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۳۷؛ دیاری بیدگلی، محمد تقی، قاسمی، حسین، نیری، عصمت، بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی.
  23. ر.ک. نجفی لاری، سید عبدالحسین؛ المعارف السلمانیة بمراتب الخلفاء الرحمانیة؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص ۴۸؛ جمعی از نویسندگان، علم امام در دیدگاه شیخ مفید و شاگردان وی، دو فصلنامه حوزه، ش ۵۴؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۸۴.
  24. ر.ک. مظفر، محمدحسین، علم امام.
  25. این قسمتی است از مکتوبی که ایشان در پاسخ بعضی از اهل منبر قم نوشته‌اند.
  26. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱.
  27. خراسانی، کفایة الاصول، ص ۲۷۹.
  28. غروی اصفهانی، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، ج ۱، ص ۶۶۳.
  29. لواسانی، نور الافهام فی علم الکلام، ج ۲، ص ۹۷.
  30. ر.ک. صالحی نجف آبادی، نعمت الله، اقوال علما در علم امام، ص ۴۱۱ ـ ۴۱۳؛ بهدار، محمدرضا، گسترۀ علم امام در اندیشۀ علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص ۴۱ ـ ۵۳؛ پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداS.
  31. ر.ک. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداS؛ رنجبر، محسن، بررسی علم امام حسینS به شهادت، فصلنامه کلام اسلامی، ش ۵۲، ص ۹۷ ـ ۱۰۱.
  32. «الإمام‏ عالم‏ لا یجهل‏ و راع‏ لا ینکل‏ معدن القدس و الطهارة و النسک و الزهادة و العلم و العبادة»؛ کافی، ج۱، ص۲۰۲.
  33. ر.ک. امینی، ابراهیم، علم امام از دیدگاه احادیث، ص۶؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵؛ پارسانسب، گل افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۹.
  34. «إنا أهل بیت شجرة النبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة و بیت الرحمة و معدن العلم»؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۵۸.
  35. ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷.
  36. «فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج١، ص ٢۵۶.
  37. ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠.
  38. «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍS قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ‏ لَا یَعْلَمُهُ‏ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ‏ عَلَّمَهُ‏ مَلَائِکَتَهُ‏ وَ رُسُلَهُ‏ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص ۲۵۶.
  39. ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷.
  40. «فإن محمدا ص کان أمین الله فی خلقه فلما قبض کنا أهل البیت ورثته فنحن أمناء الله فی أرضه عندنا علم المنایا و البلایا و أنساب العرب و مولد الإسلام»؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۶۷.
  41. ر.ک. حسینی، سید جواد، امام حسن عسکری و استفاده وسیع از علم غیبی؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.
  42. «کلا و الله إنهم نطف فی أصلاب الرجال و قرارات النساء کلما نجم منهم قرن قطع حتی یکون آخرهم لصوصا سلابین»؛‏ نهج البلاغه، خطبه ۶۰.
  43. ر.ک. دیاری بیدگلی، محمد تقی، قاسمی، حسین، نیری، عصمت، بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی.
  44. «یا أبا بصیر إنا أهل بیت أوتینا علم المنایا و البلایا و الوصایا و فصل الخطاب و عرفنا شیعتنا کعرفان الرجل أهل بیته»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۶، ص ٢٨٨، باب ٢، ح ١٣.
  45. ر.ک. رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص۵۵۰ ـ ۵۴۷.
  46. مسند احمد، ج ۵، ص ۳۸۶؛ «آن چه بوده و آن چه تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد را به من تعلیم کرد».
  47. ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۳۷.
  48. «و الله إنی لأعلم ما فی السماوات و ما فی الأرض و ما فی الجنة و ما فی النار و ما کان و ما یکون إلی أن تقوم الساعة ثم قال أعلمه من کتاب الله‏ أنظر إلیه هکذا ثم بسط کفیه ثم قال إن الله یقول إنا أنزلنا إلیک الکتاب فیه تبیان کل شی‏ء»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج۳، ص۱۲۷.
  49. ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمد رضا، بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ج٢، ص۳۳۷.
  50. «سُئِلَ عَلِیٌّS عَنْ عِلْمِ النَّبِیِّa فَقَالَ‏ عَلِمَ‏ النَّبِیُ‏ عِلْمَ‏ جَمِیعِ‏ النَّبِیِّینَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا کَانَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا هُوَ کَائِنٌ‏ إِلَی‏ قِیَامِ‏ السَّاعَةِ ثُمَ‏ قَالَ‏ وَ الَّذِی‏ نَفْسِی‏ بِیَدِهِ‏ إِنِّی‏ لَأَعْلَمُ‏ عِلْمَ‏ النَّبِیِ‏a وَ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ قِیَامِ السَّاعَة‏»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۲۷، ح۱.
  51. ر.ک. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۷۲.
  52. «عن سیف التمار قال: کنا مع أبی عبد اللهSجماعة من‏ الشیعة فی الحجر فقال علینا عین فالتفتنا یمنة و یسرة فلم نر أحدا فقلنا لیس علینا عین فقال و رب الکعبة و رب البنیة ثلاث مرات لو کنت بین موسی و الخضر لأخبرتهما أنی أعلم منهما و لأنبأتهما بما لیس فی أیدیهما لأن موسی و الخضرSأعطیا علم ما کان و لم یعطیا علم ما یکون و ما هو کائن حتی تقوم الساعة و قد ورثناه من رسول الله ص وراثة»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ١، ص ٢۶١.
  53. ر.ک. رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص۵۵۰ ـ ۵۴۷.
  54. «إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ عِلْمَ الانْبِیَاءِ وَ إِنَّ سُلَیْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداًa وَرِثَ سُلَیْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً(a»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج١، ص ٢٢۵.
  55. ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠.
  56. «قَالَ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی نَزَلَ مَعَ آدَمَS لَمْ یُرْفَعْ وَ الْعِلْمُ یُتَوَارَثُ وَ کَانَ عَلِیٌّS عَالِمَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ إِنَّهُ لَمْ یَهْلِکْ مِنَّا عَالِمٌ قَطُّ إِلَّا خَلَفَهُ مِنْ أَهْلِهِ مَنْ عَلِمَ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج١، ص ٢٢٢.
  57. ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۵.
  58. «نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِی الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‌»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ١٢٠.
  59. ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠.
  60. «اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِی الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج١، ص ٢٢۴.
  61. ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠.
  62. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن، آیه 26 ـ 27
  63. «أوَ لَیسَ اللّه ُ یَقولُ: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ»، فَرَسولُ اللّه عِندَ اللّه مُرتَضیً، و نَحنُ وَرَثَةُ ذلِکَ الرَّسولِ الَّذی أطلَعَهُ اللّه ُ عَلی ما شاءَ مِن غَیبِهِ»؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۴۳..
  64. ر.ک. سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ١٩٠.
  65. «وَ اللَّهِ إِنَّا لَخُزَّانُ اللَّهِ فِی سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ لَا عَلَی ذَهَبٍ وَ لَا عَلَی فِضَّةٍ إِلَّا عَلَی عِلْمِهِ‏‏‏‏‏‏؛ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْیِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَی مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۱۹۲.
  66. ر.ک. امینی، ابراهیم، علم امام از دیدگاه احادیث، ص۶.
  67. «نَحْنُ‏ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏ وَ عَیْبَةُ وَحْیِ‏ اللَّه»؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۶۱.
  68. ر.ک. امینی، ابراهیم، علم امام از دیدگاه احادیث، ص۶.
  69. «إنَّ اللّه َ عزوجل أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدی مِن أهلِ بَیتِ نَبِیِّنا عَن دینِهِ، و أبلَجَ بِهِم عَن سَبیلِ مِنهاجِهِ، و فَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ یَنابیعِ عِلمِهِ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍa واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إیمانِهِ، و عَلِمَ فَضلَ طِلاوَةِ إسلامِهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۰۳، ح۲.
  70. ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۳۴.
  71. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۱۳.
  72. «اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش داده‌اند» سوره عنکبوت، آیه 49.
  73. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۱۴.
  74. سوره رعد، آیه 43.
  75. «کنت أنا و أبو بصیر و میسر و یحیی البزاز و داود الرقی فی مجلس أبی عبد الله ع‏... یا سدیر فهل وجدت فیما قرأت من کتاب الله قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب کله قال و أومأ بیده إلی صدره فقال علم الکتاب کله و الله عندنا ثلاثا»؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۱۳.
  76. ر.ک. بخارایی‌زاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص ۱۲۶ ـ ۱۲۷.
  77. «اَتَری مَنْ جَعَلَهُ اللهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِهِ یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ مِنْ اُمُورِهِمْ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج۱، ص ۱۳۲.
  78. ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۳۷؛ دیاری بیدگلی، محمد تقی، قاسمی، حسین، نیری، عصمت، بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی.
  79. «اِنَّ اللهَ اَحْکَمُ وَ اَکْرَمُ وَ اَجَلُّ وَ اَعْلَمُ مِنْ اَنْ یَکُونَ اِحْتَجَّ عَلی عِبَادِهِ بِحُجَّة ثُمَّ یُغَیِّبُ عَنْهُ شَیْئاً مِنْ اُمُورِهِمْ»؛ بصائرالدرجات، ج۱، ص۱۲۲.
  80. ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۷، ص ۲۳۷؛ دیاری بیدگلی، محمد تقی، قاسمی، حسین، نیری، عصمت، بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی، ص؟؟؟
  81. «ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده شرح صدره لذلک و اودع قلبه ینابیع الحکمة و الهمه العلم الهاما فلم یعی‌ بعبده بجواب و لا تحیر فیه عن الصواب، فهو معصوم مؤید موفق مسدد قد امن من الخطاء و الزلل و العثار، یخصه الله بذلک لیکون حجة علی‌ عباده و شاهده علی‌ خلقه و ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم»، طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۶.
  82. ر.ک. امینی، ابراهیم، علم امام از دیدگاه احادیث، ص۶.