علم پیامبر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

پیامبران الهی به اقتضای مأموریتی که دارند، دارای برخی صفات هستند که یکی از مهم‌ترین آنان علم خدادادی است. تفاوت اصلی فرستادگان الهی با مردم عادی در برخورداری آنان از علوم وحیانی است. منشأ این علم وحی و یا الهام الهی و یا دانش‌های انبیا پیشین است که البته منشأ دانش‌های انبیای گذشته نیز وحی الهی است.

مقدمه

انسان‌های عاقل، به علم احترام گذاشته، عالمان را با دیگران در یک مقام نمی‌نشانند و با ایشان همچون انسان‌های غیر عالم رفتار نمی‌کنند.

قرآن کریم این حکم عقلی را این‌گونه بیان می‌فرماید: ﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ[۱].

انبیای الهی به اقتضای مأموریت خطیری که بر عهده دارند باید از ویژگی‌هایی متناسب با مأموریتشان برخوردار باشند، ویژگی‌هایی چون علم خدادادی، عصمت و اعجاز.

علم نیز یکی از ویژگی‌های اساسی پیامبران است و حتی می‌توان گفت مهم‌ترین ویژگی آنان به شمار می‌آید. تمایز و تفاوت اصلی فرستادگان الهی با مردم عادی در برخورداری آنان از علوم وحیانی است. مبحث علم انبیا دارای گستره وسیع و ابعاد گوناگونی است که در اینجا به چند محور اصلی بسنده می‌کنیم[۲].

لزوم تبعیت از عالم

اصولاً تبعیت فرع علم است. عقل حکم می‌کند از کسی باید تبعیت کرد و سخن کسی را باید گوش داد که نسبت به مورد تبعیت، آگاه باشد. خداوند در قرآن کریم، این اصل خردمندانه را چنین تبیین می‌فرماید: ﴿أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۳].

بدیهی است پیروی از ناآگاهی و همراهی با کسی که خود از هدایت الهی بی‌بهره است، به گمراهی منجر خواهد شد و انسان راه به جایی نخواهد برد. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّهُمْ لَن يُغْنُوا عَنكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ[۴].[۵]

لزوم علم الهی برای انبیا

واگذاری مسئولیت، همیشه باید متناسب با ظرفیت‌ها و امکاناتی باشد که در اختیار افراد قرار دارد. ازاین‌رو خداوند متعال هر وظیفه و شأنی برای انبیای الهی تعیین کرده و مردم را در آن موارد به ایشان ارجاع داده باشد، باید آنان مقدمات و ملزومات آن مقام را دارا باشند. از آنجا که حق‌ تعالی انبیا را در مقام هدایت خلق قرار داده و مردم نیز برای دستیابی به راه راست، به تبعیت از ایشان الزام یافته‌اند، لذا این برگزیدگان الهی باید خود هدایت‌شده و عالم به راه هدایت باشند. وقتی انبیا نسبت به آموزش و بیان کتاب خدا و رفع اختلافات دینی و دنیوی مأمور هستند، باید خود دانش کتاب و رفع اختلاف را داشته باشند. در غیر این صورت، نصب انبیای الهی در این مقامات و ارجاع مردم به ایشان، اشتباه و عبث خواهد بود.

دستیابی به علوم و معارف الهی و همچنین آگاهی از اوامر و نواهی خداوند متعال برای افراد بشر امکان‌پذیر نیست و این اهداف جز به مدد الهی که همان طریق انبیای عظام و حجت‌های الهی است، میسر نمی‌گردد. لذا خداوند از طریق وحی، این بزرگواران را به دانش‌های مورد نیاز مجهز می‌فرماید تا امکان هدایت مردم توسط ایشان فراهم گردد. قرآن کریم این حقیقت را به این صورت بیان می‌فرماید: ﴿وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ[۶]

نکاتی که آیه فوق به آنها اشاره می‌فرماید، عبارت‌اند از:

  1. انبیای الهی برگزیدگان خداوند هستند.
  2. انبیای الهی از جانب خداوند متعال به راه راست هدایت شده و از طرف او به ایشان کتاب و دانش داوری اعطا شده است.
  3. مردم موظف هستند از هدایت انبیا بهره جسته و از طریق آنان هدایت یابند.

حضرت رضا (ع) در راستای هدایت بندگان، نه‌ تنها علم اعطایی را برای انبیا لازم شمرده‌اند، بلکه تأکید فرموده‌اند علم باید به‌ گونه‌ای باشد که برتری ایشان را بر سایرین تأمین کند و آنها از پاسخگویی به هیچ سؤال و ابهامی درنمانند: «إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّة (ع) يُوَفِّقُهُمُ اللَّهُ وَ يُؤْتِيهِمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ مَا لَا يُؤْتِيهِ غَيْرَهُمْ فَيَكُونُ عِلْمُهُمْ فَوْقَ عِلْمِ أَهْلِ زَمَانِهِمْ... إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ تَعَالَى لِأُمُورِ عِبَادِهِ يَشْرَحُ لِذَلِكَ صَدْرَهُ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحِير فِيهِ عَنِ‏ الصَّوَابِ»[۷]. خداوند، انبیا (ع) و ائمه (ع) را توفیق داده و از علم مخزون و حکمتش، آنچه به دیگران نداده، به ایشان اعطا می‌کند تا دانش ایشان برتر از دانش اهل زمانشان گردد. هنگامی‌که خداوند عزوجل بنده‌ای را برای امور بندگانش برمی‌گزیند، سینه‌اش را برای آن کار می‌گشاید، و چشمه‌های حکمت را بر قلبش به ودیعت می‌سپارد و دانش را به او الهام می‌کند. لذا از آن پس در پاسخ سؤالی نمانده و در جوابگویی درباره سخن حق سرگردان نمی‌شود[۸].

منبع تمام علوم انبیا

دانش انبیای الهی از سرچشمه وحی نشأت می‌گیرد و لذا تعلیم، تربیت و بنیان‌های فرهنگی جامعه هیچ‌گونه نقشی در رشد و پرورش دانش انبیا ندارد، ازاین‌رو در فرهنگ دینی به علم انبیا و رسولان، "علم وَهْبی" الهی گفته می‌شود.

در روايات به صراحت بيان شده است خداوند متعال علم را به پیامبران الهام كرده و در قلب آنها قرار مى‌دهد و يا به آنها تلقين مى‌شود. امام رضا (ع) مى‌فرمايند: "همانا بنده آنگاه كه خدا او را براى امور بندگانش برمى گزيند سينه او را براى اين امر فراخ مى‌كند و در قلب او چشمه‌هاى حكمت را به وديعه مى‌گذارد و علم را به او الهام مى‌كند پس بعد از آن در هيچ جوابى فرو نمى‌ماند و از حق در تحيّر نمى‌شود"[۹]. حضرت صادق (ع) می‌فرمایند: "همانا خداوند عزوجل، انبیای خویش را از گنجینه‌های لطف و کرم و رحمتش بهره‌مند و از علم مخزونش آگاه نموده است"[۱۰].

البته برخی از دانش‌های انبیا از حجت‌های الهی پیشین اخذ می‌شود، اما در همین حالت هم مصدر اصلی این افاضه علمی، خداوند متعال خواهد بود، زیرا منشأ دانش‌های انبیای گذشته نیز وحی الهی است. حضرت باقر (ع) می‌فرمایند: "هنگامی‌که دوران نبوت حضرت آدم (ع) به پایان رسید و روزهایش به سرآمد، خداوند عزوجل به او وحی کرد: ای آدم، نبوت تو به پایان رسید و روزگارت به سرآمد، لذا علمی که نزد توست و ایمان و اسم اکبر و آثار علم نبوت را در فرزندت، هبة الله قرار بده، زیرا من علم، ایمان، اسم اکبر و آثار نبوت را در ذریه‌ات تا روز قیامت قطع نخواهم کرد و زمین را بدون عالمی که به‌واسطه او دین و بندگی من شناخته شود، رها نخواهم کرد"[۱۱].

در همین راستا، امام باقر (ع)، رسول خدا (ص) را وارث تمام علوم انبیا و رسولان الهی گذشته معرفی می‌فرمایند: "همانا محمد (ص) علم انبیا و رسولان قبل از خود را به ارث برد"[۱۲]

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت دانش‌های انبیای الهی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم از وحی الهی نشأت می‌گیرد[۱۳].

مراتب علوم انبیا

علومی که خداوند متعال به انبیا و رسولان الهی اعطا نموده است، یکسان نبوده و هر یک از ایشان در درجات متفاوتی از دانش قرار داشته‌اند. به عنوان مثال از امام صادق (ع) نقل شده است: "همانا خداوند متعال اسم اعظم را هفتاد و سه حرف قرار داد. بيست و پنج حرف از آن را به آدم داد. و به نوح هم بيست و پنج حرف عطا كرد و به ابراهيم هشت حرف داد و به موسى چهار حرف داد و به عيسى دو حرف داد كه با آن دو مردگان را زنده مى‌كرد و كوران مادرزاد و پيسى را شفا مى‌داد و به محمّد هفتاد و دو حرف داد و يكى را پوشاند تا آنچه در نفس اوست دانسته نشود و بداند آنچه در نفس بندگان است"[۱۴]

علاوه بر اينكه جريان حضرت خضر (ع) و حضرت موسى (ع) در قرآن كريم به صراحت دلالت دارد حضرت خضر چيزى مى‌دانست كه حضرت موسى (ع) از آن آگاهى نداشت. خداى تعالى مى‌فرمايد: ﴿قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا[۱۵].

در میان پیامبران الهی، تنها خاتم الانبیا (ص) واجد تمام "علوم وهبی" است. حضرت باقر (ع) به نقل از امیرالمؤمنین (ع)، علم رسول خدا (ص) را اینگونه توصیف می‌فرمایند: "رسول خدا (ص) دانش همه انبیا و دانش هر آنچه بوده و دانش هر آنچه را تا روز قیامت خواهد بود، می‌دانست"[۱۶].

اما آنجا که حضرت صادق (ع) حوزه دانشی حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) را بیان می‌کنند، به محدودیت دانش آنان این‌گونه اشاره می‌فرمایند: "به حضرت موسی (ع) و حضرت خضر (ع) آنچه بوده است اعطا شد، اما علم آنچه است و آنچه تا روز قیامت خواهد بود، داده نشده است"[۱۷].[۱۸]

منابع

پانویس

  1. بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند؛ سوره زمر، آیه۹.
  2. سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ص ۱۸۷-۱۹۲.
  3. آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه۹.
  4. سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن و از هوس‌های کسانی که (چیزی) نمی‌دانند پیروی مکن. بی‌گمان آنان در برابر (عذاب) خداوند هرگز چیزی را از تو باز نمی‌توانند داشت و ستمگران، دوستان یکدیگرند و خداوند دوست پرهیزگاران است؛ سوره جاثیه، آیه۱۸ ـ ۱۹.
  5. بیابانی اسکوئی، محمد، نبوت.
  6. و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم. این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون می‌شود و اگر شرک ورزیده بودند آنچه می‌کردند تباه می‌شد. آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گمارده‌ایم که بدان کفر نمی‌ورزند. آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست؛ سوره انعام؛ آیه ۸۷-۹۰.
  7. کمال الدین، ج ۲، ص ۶۸۰.
  8. بیابانی اسکوئی، محمد، نبوت.
  9. «وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحَيَّرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَاب‏»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص202.
  10. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَكَّنَ أَنْبِيَاءَهُ مِنْ خَزَائِنِ لُطْفِهِ وَ كَرَمِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ عَلَّمَهُمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِه‏»؛ بحار الانوار، ج۱۱، ص ۳۷.
  11. «فَلَمَّا انْقَضَتْ نُبُوَّةُ آدَمَ (ع) وَ اسْتَكْمَلَ أَيَّامَهُ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنْ يَا آدَمُ قَدِ انْقَضَتْ نُبُوَّتُكَ وَ اسْتَكْمَلْتَ أَيَّامَكَ فَاجْعَلِ الْعِلْمَ الَّذِي عِنْدَكَ وَ الْإِيمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ فِي الْعَقِبِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ عِنْدَ هِبَةِ اللَّهِ فَإِنِّي لَنْ أَقْطَعَ الْعِلْمَ وَ الْإِيمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ آثَارَ النُّبُوَّةِ مِنَ الْعَقِبِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَنْ أَدَعَ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يُعْرَفُ بِهِ دِينِي وَ يُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي‏»؛ کافی، ج۸، ص ۱۱۴.
  12. «إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ عِلْمَ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمُرْسَلِينَ»؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۱.
  13. بیابانی اسکوئی، محمد، نبوت.
  14. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ اسْمَهُ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً فَأَعْطَى آدَمَ مِنْهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ حَرْفاً وَ أَعْطَى نُوحاً مِنْهَا خَمْسَةَ عَشَرَ حَرْفاً وَ أَعْطَى مِنْهَا إِبْرَاهِيمَ ثَمَانِيَةَ أَحْرُفٍ وَ أَعْطَى مُوسَى مِنْهَا أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أَعْطَى عِيسَى مِنْهَا حَرْفَيْنِ وَ كَانَ يُحْيِي بِهِمَا الْمَوْتَى وَ يُبْرِئُ بِهِمَا الْأَكْمَهَ‏ وَ الْأَبْرَصَ وَ أَعْطَى مُحَمَّداً اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ احْتَجَبَ حَرْفاً لِئَلَّا يُعْلَمَ مَا فِي نَفْسِهِ وَ يَعْلَمَ مَا [فِي‏] نَفْسِ الْعِبَادِ»؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص 208.
  15. «موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموخته‌اند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه ۶۶.
  16. «عَلِمَ النَّبِيُّ عِلْمَ جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى قِيَامِ السَّاعَةِ»؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۱۲۷.
  17. «أَنَّ مُوسَى وَ الْخَضِرَ أُعْطِيَا عِلْمَ مَا كَانَ وَ لَمْ يُعْطَيَا عِلْمَ مَا يَكُونُ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ کافی، ج ۱، ص ۲۶۱.
  18. بیابانی اسکوئی، محمد، نبوت.