پرش به محتوا

ماجرای خسف بیدا چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخ‌دهنده = [[ +| پاسخ‌دهنده = ))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}}))
خط ۴۷: خط ۴۷:
::::::نکته: گفته شد که [[حضرت عیسی]] او را می‌کشد آیا [[زمین]] کشته او را فرو می‌برد یا خودش را؟ ظاهر این [[نقل]] جسدش می‌باشد. منطقه [[بیداء]] و ذات الجیش دو [[خسف]] دارد: یکی [[خسف]] [[سفیانی]] و دیگری [[خسف]] [[دجال]]، که باید این مطلب مطالعه و بررسی شود. براساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} در مسیر [[مکه]] به [[مدینه]] سه جا [[نماز]] مکروه است که ذات الجیش یکی از آن‌ها بود (که آبستن دو حادثه است). دوم، ذات السلاسل و سوم، وادی ضَجنان که معروف است و درگیری‌هایی در آن‌جا بوده است.
::::::نکته: گفته شد که [[حضرت عیسی]] او را می‌کشد آیا [[زمین]] کشته او را فرو می‌برد یا خودش را؟ ظاهر این [[نقل]] جسدش می‌باشد. منطقه [[بیداء]] و ذات الجیش دو [[خسف]] دارد: یکی [[خسف]] [[سفیانی]] و دیگری [[خسف]] [[دجال]]، که باید این مطلب مطالعه و بررسی شود. براساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} در مسیر [[مکه]] به [[مدینه]] سه جا [[نماز]] مکروه است که ذات الجیش یکی از آن‌ها بود (که آبستن دو حادثه است). دوم، ذات السلاسل و سوم، وادی ضَجنان که معروف است و درگیری‌هایی در آن‌جا بوده است.
::::::این دو وادی که به [[بیداء]] نزدیک است، لشکر [[دجال]] را فرو گرفته است. این دو نقطه، سلاسل و ضجنان ظاهراً نزدیک [[بیداء]] هستند و لشکر [[دجال]] و تمام آن مناطق را فراگرفته‌اند. بعد می‌فرماید این هر سه وادی محل [[خسف]] [[دجال]] است؛ چنان‌که ظاهر [[حدیث]] است و ممکن است [[خسف]] جمع دیگر در این دو وادی باشد. این‌که [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند در این سه موضع [[نماز]] مکروه است، یا بدان لحاظ است که این سه مکان محل نزولِ [[غضب]] [[خدا]] هستند؛ یعنی [[انتقام]] الهی در این منطقه است؛ یا ممکن است به لشکر [[دجال]] کاری نداشته باشد و عده دیگری فرو روند. پس در این سه وادی [[نماز]] مکروه است»<ref>[[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی ]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>.
::::::این دو وادی که به [[بیداء]] نزدیک است، لشکر [[دجال]] را فرو گرفته است. این دو نقطه، سلاسل و ضجنان ظاهراً نزدیک [[بیداء]] هستند و لشکر [[دجال]] و تمام آن مناطق را فراگرفته‌اند. بعد می‌فرماید این هر سه وادی محل [[خسف]] [[دجال]] است؛ چنان‌که ظاهر [[حدیث]] است و ممکن است [[خسف]] جمع دیگر در این دو وادی باشد. این‌که [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند در این سه موضع [[نماز]] مکروه است، یا بدان لحاظ است که این سه مکان محل نزولِ [[غضب]] [[خدا]] هستند؛ یعنی [[انتقام]] الهی در این منطقه است؛ یا ممکن است به لشکر [[دجال]] کاری نداشته باشد و عده دیگری فرو روند. پس در این سه وادی [[نماز]] مکروه است»<ref>[[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم الدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی ]]، ص۱۰۹-۱۱۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین آیتی؛
خط ۵۴: خط ۵۴:
::::::حجت الاسلام و المسلمین [[نصرت‌الله آیتی]] در کتاب ''«[[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]»'' در اين باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین [[نصرت‌الله آیتی]] در کتاب ''«[[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]»'' در اين باره گفته است:
::::::«‌پس از آن‌که [[سپاه]] [[سفیانی]] به قصد [[ترور]] [[امام مهدی]] {{ع}} عازم [[مکه]] می‌شود در میانه راه و در منطقه [[بیداء]] این لشکر در [[زمین]] فرو می‌رود و به جز دو یا سه نفر کسی از آن‌ها زنده نمی‌ماند. [[روایات]] متعددی گزارش‌گر رخ دادن حادثه [[خسف بیداء]] هستند که در طی مباحث قبل بسیاری از آن‌ها ذکر شدند و از این‌رو نیازی به تکرار مجدد آن‌ها نیست. این رخداد حادثه‌ای اعجازآمیز است که با [[اراده]] خداوندی و دخالت نیروهای غیبی انجام می‌پذیرد. اعجازآمیز بودن این رخداد تعدادی از [[روایات]] قابل [[استنباط]] است. تعبیر پاره‌ای از [[روایات]] این است که [[منادی آسمانی]] ندا می‌دهد و به [[زمین]] [[دستور]] فرو بلعیدن لشکر [[سفیانی]] را می‌دهد. از جمله این‌که [[امام باقر]] {{ع}} در ادامه [[روایت]] معتبر پیشین می‌فرمایند‌: {{متن حدیث|" قَالَ فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ فَيَخْسِفُ بِهِمْ فَلَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَر"}}<ref>پس فرمانده سپاه [[سفیانی]] در [[بیداء]] فرود می‌آید و ندادهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد ای [[بیداء]]، این جماعت را نابود کن! پس در زمین فرو می‌روند و جز سه نفر کسی از آن‌ها باقی نمی‌ماند؛ الغیبة للنعمانی.</ref>. تعبیر برخی دیگر از [[روایات]] این است که [[خداوند]] به [[بیداء]] [[دستور]] می‌دهد لشکر [[سفیانی]] را فرو بلعد. از جمله در [[حدیث]] معتبری از [[امام باقر]] {{ع}} چنین [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|" فَإِذَا جَاءَ إِلَى الْبَيْدَاءِ يَخْرُجُ إِلَيْهِ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ فَيَأْمُرُ اللَّهُ الْأَرْضَ فَتَأْخُذُ أَقْدَامَهُمْ "}}<ref>چون به [[بیداء]] برسد سپاه [[سفیانی]] به سویش روانه می‌شود. پس خداوند به زمین دستور می‌دهد و زمین آن‌ها را می‌گیرد؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۰۵. (درباره اعتبار این حدیث، نک: [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۱۵۲)</ref>. البته از آن‌جا که [[اقدام]] [[جبرئیل]] به [[امر]] [[خداوند سبحان]] انجام می‌پذیرد در یک [[روایت]] [[خسف]] به [[خداوند]] نسبت داده شده و در [[روایت]] دیگر به [[جبرئیل]] و از این نظر این دو [[روایت]] مضمونی همسو و همآهنگ دارند. به هر روی گذشته از نکته یادشده، [[دستور]] مستقیم [[خداوند]] و دخالت [[جبرئیل]] در این ماجرا به روشنی بر این مطلب دلالت دارد که حادثه یادشده امری [[خارق‌العاده]] و اعجازآمیز است. در پاسخ به این پرسش که در [[نظام آفرینش]] اصل بر این است که جریان امور از مجرای عادی و طبیعی آن باشد و تحقق پدیده‌های اعجازآمیز در حالت اضطرار و در شرایط ویژه انجام بپذیرد باید دید چگونه [[خسف بیداء]] که رخدادی اعجازآمیز است اتفاق می‌افتد. آن‌چه باعث شده است که این رخداد معجزه‌آسا اتفاق بی‌افتد این است که وقتی [[سپاه]] [[خسف]] در [[دل]] [[زمین]] فرو می‌رود یا زمانی است که [[امام مهدی]] {{ع}} در [[شرف]] حرکت جهانی خود هستند یا از اعلان عمومی آن چیزی نگذشته است و جمعیت انبوه [[مؤمنان]] [[جهان]] فرصت پیوستن به آن حضرت را پیدا نکرده‌اند. به همین [[دلیل]] آن حضرت از نظر عِده و عُده در ضعف به سر می‌برند و هنوز در شرایطی نیستند که بتوانند از [[جان]] خودشان محافظت نمایند و در این شرایط اگر یک [[سپاه]] نیرومند با ابزار و ادوات نظامی که قصد کشتن [[امام مهدی]] {{ع}} را دارد به [[مکه]] وارد شود به راحتی خواهد توانست به [[هدف]] شوم خود برسد و روشن است که با کشته شدن آن حضرت تمام برنامه‌های الهی برای تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] به هم خواهد ریخت. از این‌رو آن شرایط ویژه و اضطراری که مجوز تحقق [[معجزه]] است در این موقعیت فراهم خواهد بود و در نتیجه [[اعجاز]] نیز شکل خواهد گرفت و با دخالت [[اراده الهی]] لشکر [[سفیانی]] به شکل معجزه‌آسا در [[دل]] [[زمین]] فرو خواهد رفت»<ref>[[نصرت‌الله آیتی|آیتی، نصرت‌الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ - ۲۱۳.</ref>.
::::::«‌پس از آن‌که [[سپاه]] [[سفیانی]] به قصد [[ترور]] [[امام مهدی]] {{ع}} عازم [[مکه]] می‌شود در میانه راه و در منطقه [[بیداء]] این لشکر در [[زمین]] فرو می‌رود و به جز دو یا سه نفر کسی از آن‌ها زنده نمی‌ماند. [[روایات]] متعددی گزارش‌گر رخ دادن حادثه [[خسف بیداء]] هستند که در طی مباحث قبل بسیاری از آن‌ها ذکر شدند و از این‌رو نیازی به تکرار مجدد آن‌ها نیست. این رخداد حادثه‌ای اعجازآمیز است که با [[اراده]] خداوندی و دخالت نیروهای غیبی انجام می‌پذیرد. اعجازآمیز بودن این رخداد تعدادی از [[روایات]] قابل [[استنباط]] است. تعبیر پاره‌ای از [[روایات]] این است که [[منادی آسمانی]] ندا می‌دهد و به [[زمین]] [[دستور]] فرو بلعیدن لشکر [[سفیانی]] را می‌دهد. از جمله این‌که [[امام باقر]] {{ع}} در ادامه [[روایت]] معتبر پیشین می‌فرمایند‌: {{متن حدیث|" قَالَ فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ فَيَخْسِفُ بِهِمْ فَلَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَر"}}<ref>پس فرمانده سپاه [[سفیانی]] در [[بیداء]] فرود می‌آید و ندادهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد ای [[بیداء]]، این جماعت را نابود کن! پس در زمین فرو می‌روند و جز سه نفر کسی از آن‌ها باقی نمی‌ماند؛ الغیبة للنعمانی.</ref>. تعبیر برخی دیگر از [[روایات]] این است که [[خداوند]] به [[بیداء]] [[دستور]] می‌دهد لشکر [[سفیانی]] را فرو بلعد. از جمله در [[حدیث]] معتبری از [[امام باقر]] {{ع}} چنین [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|" فَإِذَا جَاءَ إِلَى الْبَيْدَاءِ يَخْرُجُ إِلَيْهِ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ فَيَأْمُرُ اللَّهُ الْأَرْضَ فَتَأْخُذُ أَقْدَامَهُمْ "}}<ref>چون به [[بیداء]] برسد سپاه [[سفیانی]] به سویش روانه می‌شود. پس خداوند به زمین دستور می‌دهد و زمین آن‌ها را می‌گیرد؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۰۵. (درباره اعتبار این حدیث، نک: [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۱۵۲)</ref>. البته از آن‌جا که [[اقدام]] [[جبرئیل]] به [[امر]] [[خداوند سبحان]] انجام می‌پذیرد در یک [[روایت]] [[خسف]] به [[خداوند]] نسبت داده شده و در [[روایت]] دیگر به [[جبرئیل]] و از این نظر این دو [[روایت]] مضمونی همسو و همآهنگ دارند. به هر روی گذشته از نکته یادشده، [[دستور]] مستقیم [[خداوند]] و دخالت [[جبرئیل]] در این ماجرا به روشنی بر این مطلب دلالت دارد که حادثه یادشده امری [[خارق‌العاده]] و اعجازآمیز است. در پاسخ به این پرسش که در [[نظام آفرینش]] اصل بر این است که جریان امور از مجرای عادی و طبیعی آن باشد و تحقق پدیده‌های اعجازآمیز در حالت اضطرار و در شرایط ویژه انجام بپذیرد باید دید چگونه [[خسف بیداء]] که رخدادی اعجازآمیز است اتفاق می‌افتد. آن‌چه باعث شده است که این رخداد معجزه‌آسا اتفاق بی‌افتد این است که وقتی [[سپاه]] [[خسف]] در [[دل]] [[زمین]] فرو می‌رود یا زمانی است که [[امام مهدی]] {{ع}} در [[شرف]] حرکت جهانی خود هستند یا از اعلان عمومی آن چیزی نگذشته است و جمعیت انبوه [[مؤمنان]] [[جهان]] فرصت پیوستن به آن حضرت را پیدا نکرده‌اند. به همین [[دلیل]] آن حضرت از نظر عِده و عُده در ضعف به سر می‌برند و هنوز در شرایطی نیستند که بتوانند از [[جان]] خودشان محافظت نمایند و در این شرایط اگر یک [[سپاه]] نیرومند با ابزار و ادوات نظامی که قصد کشتن [[امام مهدی]] {{ع}} را دارد به [[مکه]] وارد شود به راحتی خواهد توانست به [[هدف]] شوم خود برسد و روشن است که با کشته شدن آن حضرت تمام برنامه‌های الهی برای تشکیل [[حکومت عدل جهانی]] به هم خواهد ریخت. از این‌رو آن شرایط ویژه و اضطراری که مجوز تحقق [[معجزه]] است در این موقعیت فراهم خواهد بود و در نتیجه [[اعجاز]] نیز شکل خواهد گرفت و با دخالت [[اراده الهی]] لشکر [[سفیانی]] به شکل معجزه‌آسا در [[دل]] [[زمین]] فرو خواهد رفت»<ref>[[نصرت‌الله آیتی|آیتی، نصرت‌الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۱۱ - ۲۱۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۳: خط ۶۳:
:::::*«در باره چگونگی [[خسف به بیداء]] سخن روشنی در [[روایات]] نیامده و تنها به فرو رفتن [[سپاهیان]] [[سفیانی]] در این [[زمین]] اشاره شده است. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "[[سفیانی]] گروهی را به [[مدینه]] روانه می‌کند و [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از آنجا به [[مکه]] رخت برمی بندد. خبر به [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] می‌رسد که [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} به سوی [[مکه]] بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند؛ ولی او را نمی‌یابد تا اینکه [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، با حالت [[ترس]] و نگرانی بدان [[سنت]] که [[موسی بن عمران]] داشت، داخل [[مکه]] شود. [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] در صحرا فرود می‌آید. منادی از [[آسمان]] ندا می‌کند: ای دشت! آن [[قوم]] را نابود ساز"؛ پس آن نیز ایشان را به درون خود می‌برد و هیچ یک از آنان [[نجات]] نمی‌یابد، مگر سه نفر..."<ref>نعمانی، الغیبه، ص۲۷۹، باب۱۴، ح۶۷.</ref>.  
:::::*«در باره چگونگی [[خسف به بیداء]] سخن روشنی در [[روایات]] نیامده و تنها به فرو رفتن [[سپاهیان]] [[سفیانی]] در این [[زمین]] اشاره شده است. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "[[سفیانی]] گروهی را به [[مدینه]] روانه می‌کند و [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از آنجا به [[مکه]] رخت برمی بندد. خبر به [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] می‌رسد که [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} به سوی [[مکه]] بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند؛ ولی او را نمی‌یابد تا اینکه [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، با حالت [[ترس]] و نگرانی بدان [[سنت]] که [[موسی بن عمران]] داشت، داخل [[مکه]] شود. [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] در صحرا فرود می‌آید. منادی از [[آسمان]] ندا می‌کند: ای دشت! آن [[قوم]] را نابود ساز"؛ پس آن نیز ایشان را به درون خود می‌برد و هیچ یک از آنان [[نجات]] نمی‌یابد، مگر سه نفر..."<ref>نعمانی، الغیبه، ص۲۷۹، باب۱۴، ح۶۷.</ref>.  
:::::بعضی از [[روایات]] از تأخر این اتفاق بر [[ظهور]] سخن گفته و در برخی دیگر این اتفاق پس از [[بیعت]] [[یاران خاص]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} ذکر شده است. مصنف عبدالرزاق<ref>{{متن حدیث|فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیه جیش من الشام حتی اذا کانوا بالبیداء خسف بهم ...}}؛ عبدالرزاق، المصنف، ج۱۱، ص۳۷۱، ح۲۰۷۶۹.</ref>، مصنف ابن ابی شیبه<ref>{{متن حدیث|یبایع لرجل بین الرکن و المقام ... فیغزوهم جیش من اهل الشام حتی اذا کانوا بالبیداء یخسف بهم ...}}؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۵، ص۴۵، ح۹۰۷۰.</ref>، مسند [[احمد]]<ref>{{متن حدیث|فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیهم جیش من الشام فیخسف بهم البیداء ...}}؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۳۱۶.</ref> و برخی منابع دیگر، به طور روشن به این رخداد اشاره کرده‌اند»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰ - ۱۳۱.</ref>.
:::::بعضی از [[روایات]] از تأخر این اتفاق بر [[ظهور]] سخن گفته و در برخی دیگر این اتفاق پس از [[بیعت]] [[یاران خاص]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} ذکر شده است. مصنف عبدالرزاق<ref>{{متن حدیث|فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیه جیش من الشام حتی اذا کانوا بالبیداء خسف بهم ...}}؛ عبدالرزاق، المصنف، ج۱۱، ص۳۷۱، ح۲۰۷۶۹.</ref>، مصنف ابن ابی شیبه<ref>{{متن حدیث|یبایع لرجل بین الرکن و المقام ... فیغزوهم جیش من اهل الشام حتی اذا کانوا بالبیداء یخسف بهم ...}}؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۵، ص۴۵، ح۹۰۷۰.</ref>، مسند [[احمد]]<ref>{{متن حدیث|فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیهم جیش من الشام فیخسف بهم البیداء ...}}؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۳۱۶.</ref> و برخی منابع دیگر، به طور روشن به این رخداد اشاره کرده‌اند»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰ - ۱۳۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین امامی میبدی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین امامی میبدی؛
خط ۷۵: خط ۷۵:
::::::هم چنین روایتی را از [[تفسیر قمی]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که در بخشی از آن آمده است: «وقتی [[قائم]] {{ع}} به [[سرزمین بیداء]] برسد، [[لشکر سفیانی]] در برابرش صف آرایی می‌کند، پس [[خدای عزوجل]] [[زمین]] را [[دستور]] می‌‌دهد، تا پاهای ایشان را در خود فرو ببرد و بگیرد و در باره همین مورد است، که [[خدای عزوجل]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ...}} یعنی می‌گویند: اینک ما به [[قائم آل محمد]] {{ع}} [[ایمان]] آورده‌‌ایم؛ {{متن قرآن|وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ... وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ}} یعنی بین آنان و [[عذاب]] نشدن، حائل ایجاد می‌‌شود، {{متن قرآن|كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم}} یعنی آنها که قبل از ایشان مکذبین بودند و هلاک شدند، {{متن قرآن|مِن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ}}<ref>تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۲۰۴ و ۲۰۵.</ref>
::::::هم چنین روایتی را از [[تفسیر قمی]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که در بخشی از آن آمده است: «وقتی [[قائم]] {{ع}} به [[سرزمین بیداء]] برسد، [[لشکر سفیانی]] در برابرش صف آرایی می‌کند، پس [[خدای عزوجل]] [[زمین]] را [[دستور]] می‌‌دهد، تا پاهای ایشان را در خود فرو ببرد و بگیرد و در باره همین مورد است، که [[خدای عزوجل]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ...}} یعنی می‌گویند: اینک ما به [[قائم آل محمد]] {{ع}} [[ایمان]] آورده‌‌ایم؛ {{متن قرآن|وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ... وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ}} یعنی بین آنان و [[عذاب]] نشدن، حائل ایجاد می‌‌شود، {{متن قرآن|كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم}} یعنی آنها که قبل از ایشان مکذبین بودند و هلاک شدند، {{متن قرآن|مِن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ}}<ref>تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۲۰۴ و ۲۰۵.</ref>
::::::در جای دیگری<ref>المیزان، جلد ۴، صفحه ۳۷۹.</ref> نیز روایتی را از [[تفسیر برهان]] [[نقل]] می‌کند که [[جابر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] آورده که در ضمن حدیثی طولانی در [[وصف]] [[خروج سفیانی]] فرموده است: در [[آخرالزمان]] وقتی [[سفیانی]] [[خروج]] می‌کند با لشکرش در [[بیداء]] -بیابانی گسترده- لشکرگاه می‌‌سازد؛ پس صدایی از [[آسمان]] ندا می‌دهد:‌ای [[بیداء]] این [[مردم]] را با [[خسف]] (فرو بردن در [[زمین]]) نابود کن! پس زمینه می‌‌شکافد و به جز سه نفر که [[خدا]] صورت هایشان را به پشت برگردانده باقی نمی‌‌ماند، و این سه نفر از کلابند، و [[آیه]] زیر درباره آنان نازل شده که می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا...}}<ref>تفسیر البرهان، جلد ۱، صفحه ۳۵۴، حدیث ۲ و ۳.</ref> ایشان در ذیل [[آیه]] ۵۳ سوره مبارکه فصلت<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}. به زودی آیات خود را هم در آفاق و هم در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد تا آشکار شود که قرآن حق است، آیا این شهادت برای پروردگار تو کافی نیست که او ناظر و گواه بر هر چیز است؟</ref> نیز به روایتی درباره آیاتی که [[خداوند]] در زمان [[قیام]] [[مردم]] نشان می‌‌دهد، اشاره می‌‌کند که در آن نیز از [[خسف]] و فرو رفتن در [[زمین]] سخن گفته شده، و به نظر می‌‌رسد، منظور همین [[خسف بیداء]] و فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] باشد<ref>المیزان جلد ۱۷، صفحه ۴۰۶.</ref>. [[روایت]] مذکور از شخصی به نام طیار است که از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که درباره {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|قَالَ خَسْفٌ وَ مَسْخٌ وَ قَذْفٌ قَالَ قُلْتُ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ قَالَ دَعْ ذَا ذَاکَ [[قیام]] القائم}}»؛ [[امام]] فرمود: منظور از فرو رفتن در [[زمین]] و [[مسخ]] شدن و [[هدف]] سنگ‌های آسمانی قرار گرفتن است. [[راوی]] می‌گوید پرسیدم: {{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ}} یعنی چه؟ فرمود: این را فعلا رها کن، این مربوط به [[قیام قائم]] {{ع}} است<ref>کافی، جلد ۸، صفحه ۱۶۶، حدیث ۱۱۸.</ref>»<ref>[[علی رضا امامی میبدی|امامی میبدی، علی رضا]]، [[آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]، ص ۱۸۶-۱۹۰.</ref>.
::::::در جای دیگری<ref>المیزان، جلد ۴، صفحه ۳۷۹.</ref> نیز روایتی را از [[تفسیر برهان]] [[نقل]] می‌کند که [[جابر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] آورده که در ضمن حدیثی طولانی در [[وصف]] [[خروج سفیانی]] فرموده است: در [[آخرالزمان]] وقتی [[سفیانی]] [[خروج]] می‌کند با لشکرش در [[بیداء]] -بیابانی گسترده- لشکرگاه می‌‌سازد؛ پس صدایی از [[آسمان]] ندا می‌دهد:‌ای [[بیداء]] این [[مردم]] را با [[خسف]] (فرو بردن در [[زمین]]) نابود کن! پس زمینه می‌‌شکافد و به جز سه نفر که [[خدا]] صورت هایشان را به پشت برگردانده باقی نمی‌‌ماند، و این سه نفر از کلابند، و [[آیه]] زیر درباره آنان نازل شده که می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا...}}<ref>تفسیر البرهان، جلد ۱، صفحه ۳۵۴، حدیث ۲ و ۳.</ref> ایشان در ذیل [[آیه]] ۵۳ سوره مبارکه فصلت<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}. به زودی آیات خود را هم در آفاق و هم در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد تا آشکار شود که قرآن حق است، آیا این شهادت برای پروردگار تو کافی نیست که او ناظر و گواه بر هر چیز است؟</ref> نیز به روایتی درباره آیاتی که [[خداوند]] در زمان [[قیام]] [[مردم]] نشان می‌‌دهد، اشاره می‌‌کند که در آن نیز از [[خسف]] و فرو رفتن در [[زمین]] سخن گفته شده، و به نظر می‌‌رسد، منظور همین [[خسف بیداء]] و فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] باشد<ref>المیزان جلد ۱۷، صفحه ۴۰۶.</ref>. [[روایت]] مذکور از شخصی به نام طیار است که از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که درباره {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|قَالَ خَسْفٌ وَ مَسْخٌ وَ قَذْفٌ قَالَ قُلْتُ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ قَالَ دَعْ ذَا ذَاکَ [[قیام]] القائم}}»؛ [[امام]] فرمود: منظور از فرو رفتن در [[زمین]] و [[مسخ]] شدن و [[هدف]] سنگ‌های آسمانی قرار گرفتن است. [[راوی]] می‌گوید پرسیدم: {{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ}} یعنی چه؟ فرمود: این را فعلا رها کن، این مربوط به [[قیام قائم]] {{ع}} است<ref>کافی، جلد ۸، صفحه ۱۶۶، حدیث ۱۱۸.</ref>»<ref>[[علی رضا امامی میبدی|امامی میبدی، علی رضا]]، [[آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]، ص ۱۸۶-۱۹۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پرسمان خسف بیداء}}
{{پرسمان خسف بیداء}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش