جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخدهنده = [[ +| پاسخدهنده = )) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})) |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
::::::«[[انتظار]] حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشیم، از آن بر میآید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هر [[قدر]] که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قویتر خواهد بود، نمیبینی اگر مسافری داشته باشی که در [[انتظار]] مقدمش به سر میبری، هرچه هنگام آمدنش نزدیکتر شود، مهیا شدنت فزونی مییابد، بلکه احیاناً خوابت به [[بیداری]] مبدل میگردد، چون انتظارت شدید است. و همان طور که مراتب [[انتظار]] از این جهت متفاوت است از جهت [[محبت]] نسبت به کسی که در انتظارش هستی، نیز مراتب متفاوتی دارد، پس هر چه [[محبت]] شدیدتر و [[دوستی]] بیشتر باشد، مهیا شدن برای [[محبوب]] زیادتر میشود و فراقش دردناکتر میگردد، به گونهای که [[منتظِر]]، از تمام اموری که مربوط به حفظ خودش هست، غافل میماند و دردهای بزرگ و محنتهای شدید را احساس نمیکند. | ::::::«[[انتظار]] حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشیم، از آن بر میآید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هر [[قدر]] که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قویتر خواهد بود، نمیبینی اگر مسافری داشته باشی که در [[انتظار]] مقدمش به سر میبری، هرچه هنگام آمدنش نزدیکتر شود، مهیا شدنت فزونی مییابد، بلکه احیاناً خوابت به [[بیداری]] مبدل میگردد، چون انتظارت شدید است. و همان طور که مراتب [[انتظار]] از این جهت متفاوت است از جهت [[محبت]] نسبت به کسی که در انتظارش هستی، نیز مراتب متفاوتی دارد، پس هر چه [[محبت]] شدیدتر و [[دوستی]] بیشتر باشد، مهیا شدن برای [[محبوب]] زیادتر میشود و فراقش دردناکتر میگردد، به گونهای که [[منتظِر]]، از تمام اموری که مربوط به حفظ خودش هست، غافل میماند و دردهای بزرگ و محنتهای شدید را احساس نمیکند. | ||
::::::بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد، هر [[قدر]] که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خویهای پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. لذا [[امامان معصوم]]{{عم}} - در روایاتی که خواندی و غیر آنها - به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرمودهاند. بلکه [[روایت]] پیشین [[ابوبصیر]] اشارت یا دلالت دارد بر این که [[رستگاری]] به [[مقام]] [[انتظار]] و نایل شدن به [[پاداش]] [[منتظران]]، به پرهیز و [[پروا]] از [[گناه]] و [[آراستگی]] به [[خویهای پسندیده]] بستگی دارد، چنان که [[حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: هر آن کس که خواسته باشد از [[یاران قائم]]{{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خویهای پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۹۳-۹۴.</ref>. | ::::::بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد، هر [[قدر]] که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خویهای پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. لذا [[امامان معصوم]]{{عم}} - در روایاتی که خواندی و غیر آنها - به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرمودهاند. بلکه [[روایت]] پیشین [[ابوبصیر]] اشارت یا دلالت دارد بر این که [[رستگاری]] به [[مقام]] [[انتظار]] و نایل شدن به [[پاداش]] [[منتظران]]، به پرهیز و [[پروا]] از [[گناه]] و [[آراستگی]] به [[خویهای پسندیده]] بستگی دارد، چنان که [[حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: هر آن کس که خواسته باشد از [[یاران قائم]]{{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خویهای پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۹۳-۹۴.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
::::::مسئله، مسئله گره در کار شخص من و شخص شما نیست. [[امام زمان]] {{ع}} برای اینکه [[فرج]] برای همه [[بشریت]] به وجود بیاورد، [[ظهور]] میکند که [[انسان]] را از فروبستگی [[نجات]] بدهد؛ [[جامعه بشریت]] را [[نجات]] بدهد؛ بلکه [[تاریخ]] آینده [[بشر]] را [[نجات]] بدهد. امروز ما [[انتظار فرج]] داریم. یعنی منتظریم که دست قدرتمند عدالتگستری بیاید و این [[غلبه]] [[ظلم و جور]] را که همه [[بشریت]] را تقریباً مقهور خود کرده است، بشکند و این فضای [[ظلم و جور]] را دگرگون کند و [[نسیم]] [[عدل]] را بر زندگی [[انسانها]] بوزاند، تا [[انسانها]] احساس [[عدالت]] کنند<ref>دیدار اقشار مختلق در روز نیمه شعبان، ۲۷/۵/۱۳۷۸.</ref>»<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]، ص۱۵۸-۱۶۰.</ref>. | ::::::مسئله، مسئله گره در کار شخص من و شخص شما نیست. [[امام زمان]] {{ع}} برای اینکه [[فرج]] برای همه [[بشریت]] به وجود بیاورد، [[ظهور]] میکند که [[انسان]] را از فروبستگی [[نجات]] بدهد؛ [[جامعه بشریت]] را [[نجات]] بدهد؛ بلکه [[تاریخ]] آینده [[بشر]] را [[نجات]] بدهد. امروز ما [[انتظار فرج]] داریم. یعنی منتظریم که دست قدرتمند عدالتگستری بیاید و این [[غلبه]] [[ظلم و جور]] را که همه [[بشریت]] را تقریباً مقهور خود کرده است، بشکند و این فضای [[ظلم و جور]] را دگرگون کند و [[نسیم]] [[عدل]] را بر زندگی [[انسانها]] بوزاند، تا [[انسانها]] احساس [[عدالت]] کنند<ref>دیدار اقشار مختلق در روز نیمه شعبان، ۲۷/۵/۱۳۷۸.</ref>»<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]، ص۱۵۸-۱۶۰.</ref>. | ||
:::::*«[[انتظار فرج]] یک مفهوم بسیار وسیع و گستردهیی است. یک [[انتظار]]، [[انتظار فرج]] نهایی است؛ یعنی اینکه [[بشریت]] اگر میبیند که طواغیت عالم ترکتازی میکنند و چپاولگری میکنند و افسارگسیخته به [[حق]] [[انسانها]] [[تعدی]] میکنند، نباید خیال کند که [[سرنوشت]] [[دنیا]] همین است؛ نباید تصور کند که بالاخره چارهیی نیست و بایستی به همین وضعیت تن داد؛ نه، بداند که این وضعیت یک وضعیت گذراست -{{عربی|"لِلْبَاطِلِ جَوْلَةٌ"}}- و آن چیزی که متعلق به این عالم و طبیعت این عالم است، عبارت است از استقرار [[حکومت]] [[عدل]]؛ و او خواهد آمد. [[انتظار فرج]] و [[گشایش]]، در نهایت دورانی که ما در آن قرار داریم و [[بشریت]] دچار [[ستمها]] و آزارهاست، یک مصداق از [[انتظار فرج]] است، لکن [[انتظار فرج]] مصداقهای دیگر هم دارد. وقتی به ما میگویند [[منتظر فرج]] باشید، فقط این نیست که [[منتظر فرج]] نهایی باشید، بلکه معنایش این است که هر بنبستی قابل گشوده شدن است. [[فرج]]، یعنی این؛ [[فرج]]، یعنی [[گشایش]]. [[مسلمان]] با درسِ [[انتظار]]، [[فرج]] میآموزد و [[تعلیم]] میگیرد که هیچ بنبستی در زندگی [[بشر]] وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که [[انسان]] [[ناامید]] دست روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمیشود کرد؛ نه، وقتی در نهایتِ زندگیِ [[انسان]]، در مقابله با این همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ [[فرج]] [[ظهور]] خواهد کرد، پس در بنبستهای جاری زندگی هم همین [[فرج]] متوقع و مورد [[انتظار]] است. این، درس [[امید]] به همه انسانهاست؛ این، درس [[انتظار]] واقعی به همه انسانهاست؛ لذا [[انتظار فرج]] را [[افضل]] اعمال دانستهاند؛ معلوم میشود [[انتظار]]، یک عمل است، بیعملی نیست. نباید اشتباه کرد، خیال کرد که [[انتظار]] یعنی اینکه دست روی دست بگذاریم و [[منتظر]] بمانیم تا یک کاری بشود. [[انتظار]] یک عمل است، یک [[آمادهسازی]] است، یک تقویت انگیزه در [[دل]] و درون است، یک [[نشاط]] و تحرک و [[پویایی]] است در همه زمینهها. این، در واقع [[تفسیر]] این [[آیات]] کریمه قرآنی است که: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه:۵.</ref> یا {{متن قرآن|إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره اعراف، آیه:۱۲۸.</ref>. یعنی هیچ وقت ملتها و [[امتها]] نباید از [[گشایش]] مأیوس شوند<ref>بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان ۲۹/۰۶/۱۳۸۴</ref>»<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]؛ [[انتظار فرج امام زمان (کتاب)|انتظار فرج امام زمان]]، ص95-96.</ref>. | :::::*«[[انتظار فرج]] یک مفهوم بسیار وسیع و گستردهیی است. یک [[انتظار]]، [[انتظار فرج]] نهایی است؛ یعنی اینکه [[بشریت]] اگر میبیند که طواغیت عالم ترکتازی میکنند و چپاولگری میکنند و افسارگسیخته به [[حق]] [[انسانها]] [[تعدی]] میکنند، نباید خیال کند که [[سرنوشت]] [[دنیا]] همین است؛ نباید تصور کند که بالاخره چارهیی نیست و بایستی به همین وضعیت تن داد؛ نه، بداند که این وضعیت یک وضعیت گذراست -{{عربی|"لِلْبَاطِلِ جَوْلَةٌ"}}- و آن چیزی که متعلق به این عالم و طبیعت این عالم است، عبارت است از استقرار [[حکومت]] [[عدل]]؛ و او خواهد آمد. [[انتظار فرج]] و [[گشایش]]، در نهایت دورانی که ما در آن قرار داریم و [[بشریت]] دچار [[ستمها]] و آزارهاست، یک مصداق از [[انتظار فرج]] است، لکن [[انتظار فرج]] مصداقهای دیگر هم دارد. وقتی به ما میگویند [[منتظر فرج]] باشید، فقط این نیست که [[منتظر فرج]] نهایی باشید، بلکه معنایش این است که هر بنبستی قابل گشوده شدن است. [[فرج]]، یعنی این؛ [[فرج]]، یعنی [[گشایش]]. [[مسلمان]] با درسِ [[انتظار]]، [[فرج]] میآموزد و [[تعلیم]] میگیرد که هیچ بنبستی در زندگی [[بشر]] وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که [[انسان]] [[ناامید]] دست روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمیشود کرد؛ نه، وقتی در نهایتِ زندگیِ [[انسان]]، در مقابله با این همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ [[فرج]] [[ظهور]] خواهد کرد، پس در بنبستهای جاری زندگی هم همین [[فرج]] متوقع و مورد [[انتظار]] است. این، درس [[امید]] به همه انسانهاست؛ این، درس [[انتظار]] واقعی به همه انسانهاست؛ لذا [[انتظار فرج]] را [[افضل]] اعمال دانستهاند؛ معلوم میشود [[انتظار]]، یک عمل است، بیعملی نیست. نباید اشتباه کرد، خیال کرد که [[انتظار]] یعنی اینکه دست روی دست بگذاریم و [[منتظر]] بمانیم تا یک کاری بشود. [[انتظار]] یک عمل است، یک [[آمادهسازی]] است، یک تقویت انگیزه در [[دل]] و درون است، یک [[نشاط]] و تحرک و [[پویایی]] است در همه زمینهها. این، در واقع [[تفسیر]] این [[آیات]] کریمه قرآنی است که: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه:۵.</ref> یا {{متن قرآن|إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره اعراف، آیه:۱۲۸.</ref>. یعنی هیچ وقت ملتها و [[امتها]] نباید از [[گشایش]] مأیوس شوند<ref>بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان ۲۹/۰۶/۱۳۸۴</ref>»<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]؛ [[انتظار فرج امام زمان (کتاب)|انتظار فرج امام زمان]]، ص95-96.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
::::::در این مسأله، [[امامیه]] با دیگران اختلافی ندارند؛ زیرا بنا به [[عقیده]] آنان، [[خداوند متعال]] [[دستور]] [[ظهور]] به آن [[حضرت]] را بعد از [[اختفاء]] میدهد، و بر طبق نظر دیگران که گفته بودند [[حضرت]] در آینده متولد خواهد شد و با [[شمشیر]] [[قیام]] خواهد کرد، احتمال آن هست که [[حضرت]] متولد شده باشد و [[خداوند]] به او [[دستور]] [[خروج]] و [[ظهور]] بدهد و این احتمال در هر لحظه و ساعتی وجود دارد. بلکه میتوان گفت [[انتظار]]، مفهومی کلیتر و قدیمیتر از مفهوم اسلامی دارد. اما قدمت آن، بدین جهت که قبلا گفتیم [[پیامبران]] پیشین همگی نوید و [[بشارت]] [[ظهور]] آن [[حضرت]] را به [[پیروان]] خود دادهاند، و [[انسانیت]]، پیوسته در [[انتظار]] او به سر میبرده - گرچه شخصیت و عنوان او بنابر آنچه ذکر کردیم مورد [[تحریف]] واقع شده است - و در آینده نیز تا وقتی که [[ستم]] و [[بیدادگری]] وجود داشته باشد، در حال [[انتظار]] به سر خواهد برد. | ::::::در این مسأله، [[امامیه]] با دیگران اختلافی ندارند؛ زیرا بنا به [[عقیده]] آنان، [[خداوند متعال]] [[دستور]] [[ظهور]] به آن [[حضرت]] را بعد از [[اختفاء]] میدهد، و بر طبق نظر دیگران که گفته بودند [[حضرت]] در آینده متولد خواهد شد و با [[شمشیر]] [[قیام]] خواهد کرد، احتمال آن هست که [[حضرت]] متولد شده باشد و [[خداوند]] به او [[دستور]] [[خروج]] و [[ظهور]] بدهد و این احتمال در هر لحظه و ساعتی وجود دارد. بلکه میتوان گفت [[انتظار]]، مفهومی کلیتر و قدیمیتر از مفهوم اسلامی دارد. اما قدمت آن، بدین جهت که قبلا گفتیم [[پیامبران]] پیشین همگی نوید و [[بشارت]] [[ظهور]] آن [[حضرت]] را به [[پیروان]] خود دادهاند، و [[انسانیت]]، پیوسته در [[انتظار]] او به سر میبرده - گرچه شخصیت و عنوان او بنابر آنچه ذکر کردیم مورد [[تحریف]] واقع شده است - و در آینده نیز تا وقتی که [[ستم]] و [[بیدادگری]] وجود داشته باشد، در حال [[انتظار]] به سر خواهد برد. | ||
::::::و اما اینکه گفتیم مفهوم [[انتظار]]، اعم و کلیتر از مفهوم اسلامی است؛ از این رواست که [[پیروان]] دیگر [[ادیان]] آسمانی نیز با صرفنظر از نام و عنوان، به [[پیشوایی]] جهانی که برپا دارنده [[عدل]] و داد است معتقدند، و ملتزم به [[انتظار]] [[ظهور]] او میباشند. این [[عقیده]] به خودی خود، [[بهترین]] انگیزه برای [[تربیت]] و [[تهذیب]] [[نفوس]] تمامی [[پیروان]] و معتقدان به این [[ادیان]] است، که باعث رشد و [[تربیت]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] آنان و تکمیل درجه [[اخلاص]] و نیروی [[اراده]] و [[ایمان]] اشخاص میشود تا مقدمات [[ظهور]] را در خود و دیگر [[برادران دینی]] و انسانی خود فراهم آورند<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۳۵۴، ۳۵۵.</ref>. | ::::::و اما اینکه گفتیم مفهوم [[انتظار]]، اعم و کلیتر از مفهوم اسلامی است؛ از این رواست که [[پیروان]] دیگر [[ادیان]] آسمانی نیز با صرفنظر از نام و عنوان، به [[پیشوایی]] جهانی که برپا دارنده [[عدل]] و داد است معتقدند، و ملتزم به [[انتظار]] [[ظهور]] او میباشند. این [[عقیده]] به خودی خود، [[بهترین]] انگیزه برای [[تربیت]] و [[تهذیب]] [[نفوس]] تمامی [[پیروان]] و معتقدان به این [[ادیان]] است، که باعث رشد و [[تربیت]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] آنان و تکمیل درجه [[اخلاص]] و نیروی [[اراده]] و [[ایمان]] اشخاص میشود تا مقدمات [[ظهور]] را در خود و دیگر [[برادران دینی]] و انسانی خود فراهم آورند<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۳۵۴، ۳۵۵.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
::::::«[[امید]] و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان [[روایات اسلامی]] "[[انتظار فرج]]" خوانده شده و [[عبادت]]، بلکه [[افضل]] [[عبادات]] شمرده شده است. اصل "[[انتظار فرج]]" از یک اصل کلی [[اسلامی]] و [[قرآنی]] دیگر [[استنتاج]] میشود و آن اصل "[[حرمت]] [[یأس]] از رَوح اللَّه" است. | ::::::«[[امید]] و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان [[روایات اسلامی]] "[[انتظار فرج]]" خوانده شده و [[عبادت]]، بلکه [[افضل]] [[عبادات]] شمرده شده است. اصل "[[انتظار فرج]]" از یک اصل کلی [[اسلامی]] و [[قرآنی]] دیگر [[استنتاج]] میشود و آن اصل "[[حرمت]] [[یأس]] از رَوح اللَّه" است. | ||
::::::[[مردم]] [[مؤمن]] به [[عنایات]] [[الهی]]، هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نمیدهند و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهودهگرایی نمیگردند. چیزی که هست این "[[انتظار فرج]]" و این "عدم [[یأس]] از [[روح]] اللَّه" در مورد یک [[عنایت]] عمومی و بشری است نه شخصی یا گروهی، و بعلاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است»<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص ۱۴.</ref>. | ::::::[[مردم]] [[مؤمن]] به [[عنایات]] [[الهی]]، هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نمیدهند و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهودهگرایی نمیگردند. چیزی که هست این "[[انتظار فرج]]" و این "عدم [[یأس]] از [[روح]] اللَّه" در مورد یک [[عنایت]] عمومی و بشری است نه شخصی یا گروهی، و بعلاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است»<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص ۱۴.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
::::::«"[[انتظار]]" یا "آینده نگری" به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. فی المثل، بیماری که [[انتظار]] بهبودی میکشد، یا پدری که در [[انتظار]] بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق [[فرزند]] ناراحتند و برای وضع بهتری میکوشند. همچنین تاجری که از بازار آشفته ناراحت است و در [[انتظار]] فرونشستن بحران [[اقتصادی]] میباشد این دو حالت را دارد: "بیگانگی با وضع موجود" و "[[تلاش]] برای وضع بهتر". | ::::::«"[[انتظار]]" یا "آینده نگری" به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. فی المثل، بیماری که [[انتظار]] بهبودی میکشد، یا پدری که در [[انتظار]] بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق [[فرزند]] ناراحتند و برای وضع بهتری میکوشند. همچنین تاجری که از بازار آشفته ناراحت است و در [[انتظار]] فرونشستن بحران [[اقتصادی]] میباشد این دو حالت را دارد: "بیگانگی با وضع موجود" و "[[تلاش]] برای وضع بهتر". | ||
:::::*بنابراین، مسأله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] "[[امام مهدی|مهدی]]" و [[قیام]] [[مصلح جهانی]] در واقع مرکّب از دو عنصر است؛ عنصر "نفی" و عنصر "اثبات". عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود؛ و عنصر اثبات خواهان وضع بهتری بودن است»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۸۵.</ref>. | :::::*بنابراین، مسأله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] "[[امام مهدی|مهدی]]" و [[قیام]] [[مصلح جهانی]] در واقع مرکّب از دو عنصر است؛ عنصر "نفی" و عنصر "اثبات". عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود؛ و عنصر اثبات خواهان وضع بهتری بودن است»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۸۵.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
::::::عنوان [[انتظار]] و ترقب، هرچند به صیغه اسم فاعل ذکر شده، مطلوب آن، محتوای صفت مشبهه است که معنای [[ثبات]] و دوام را به همراه دارد؛ یعنی من با تمام وجود و بیصبرانه [[دستور]] و شأن شما را رصد میکنم، تا برابر آن، عمل و [[قیام]] کنم. [[انتظار]] و ترقب به این حد والا که از [[ثبات]] و دوام برخوردار است، هرگونه ذهول را میزداید و هرگونه [[غفلت]] را طرد و هرگونه اهمال و امهال را حرد میکند، زیرا چنین [[آمادگی]] برای [[استفاضه]] از چنان [[فیض]] و چنین ترقب برای استفاده از چنان فوز، [[مانع]] هرگونه اشتغال به مزاحم و [[ابتلاء]] به منافی خواهد بود. | ::::::عنوان [[انتظار]] و ترقب، هرچند به صیغه اسم فاعل ذکر شده، مطلوب آن، محتوای صفت مشبهه است که معنای [[ثبات]] و دوام را به همراه دارد؛ یعنی من با تمام وجود و بیصبرانه [[دستور]] و شأن شما را رصد میکنم، تا برابر آن، عمل و [[قیام]] کنم. [[انتظار]] و ترقب به این حد والا که از [[ثبات]] و دوام برخوردار است، هرگونه ذهول را میزداید و هرگونه [[غفلت]] را طرد و هرگونه اهمال و امهال را حرد میکند، زیرا چنین [[آمادگی]] برای [[استفاضه]] از چنان [[فیض]] و چنین ترقب برای استفاده از چنان فوز، [[مانع]] هرگونه اشتغال به مزاحم و [[ابتلاء]] به منافی خواهد بود. | ||
::::::[[انتظار]] و ترقب در مسائل شخصی، یک جانبه است و در مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، دو جانبه، زیرا در امور شخصی محور [[کارها]] جریان فرد مشخص است با رخدادهای [[نظام هستی]] بر مدار [[اراده]] نظامآفرین؛ و در [[امور اجتماعی]]، محور [[کارها]] جریان مشترک میان [[اقوام]]، [[ملل]]، احزاب، گروهها... است. اگر عدهای [[ظالم]] و گروهی [[مظلوم]]، دستهای [[مشرک]] و گروهی موحد، برخی اهل طغوا و بعضی اهل [[تقوا]] و مانند آن بوده و در تضارب و تقابل مستمر به سر میبردند، با [[ظهور فرج]] و پدیدآمدن [[گشایش]]، آنچه مورد ترقب [[نیکان]] بود، شکوفا میشود و آنچه درباره بدان [[انتظار]] میرفت، پدید میآید، از این رو برخی از [[آیات قرآن]] [[حکیم]]، [[انتظار]] دو جانبه را از زبان [[پیامبران الهی]] یاد میکند و چنین میگوید: {{متن قرآن|انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«چشم به راه باشید که ما نیز چشم به راهیم» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref> با عبارتهای متنوع و در مقاطع گونهگون؛ یعنی شما [[منتظر]] [[کیفر]] تلخ [[تبهکاری]] هستید و باشید و ما [[منتظر]] [[پاداش]] شیرین [[پرهیزگاری]]. هرچند بیگانه متمرد از [[آینده]] رنجبار غافل است و هیچ [[انتظار]] [[بدی]] نسبت به آن ندارد، حوادث متضاد آتی که چشم به دو گروه متباین دوختند، هرکدام را از راه [[وعده]] یا [[وعید]] به [[انتظار]] [[دستور]] میدهند. زائری که [[دولت حق]] [[حضرت]] ختمی [[امامت]] {{ع}} را رصد میکند، در پی مشاهده قطع دابر [[ظالمان]] و ازاله [[جور]] و عدوان خواهد بود، بنابراین آنچه در [[دعای ندبه]] آمد که {{متن حدیث| أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ}}<ref>المزار الکبیر، ص ۵۷۹؛ مفاتیح الجنان، "دعای ندبه".</ref> [[شاهد]] [[انتظار]] دو جانبه [[صالح]] و طالح است، از اینرو [[زائران]] [[جامعه]] کبیره، در هنگام انشاء مضامین والای این [[زیارت]]، رهنمودهای [[قرآن]] [[حکیم]] را از نظر دور ندارند و با آن دید وسیع به [[تلاوت]] و قرائت این منشور [[کبیر]] [[ولایت]] بپردازند»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۹، ص۳۵۵، ۳۵۷.</ref>. | ::::::[[انتظار]] و ترقب در مسائل شخصی، یک جانبه است و در مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، دو جانبه، زیرا در امور شخصی محور [[کارها]] جریان فرد مشخص است با رخدادهای [[نظام هستی]] بر مدار [[اراده]] نظامآفرین؛ و در [[امور اجتماعی]]، محور [[کارها]] جریان مشترک میان [[اقوام]]، [[ملل]]، احزاب، گروهها... است. اگر عدهای [[ظالم]] و گروهی [[مظلوم]]، دستهای [[مشرک]] و گروهی موحد، برخی اهل طغوا و بعضی اهل [[تقوا]] و مانند آن بوده و در تضارب و تقابل مستمر به سر میبردند، با [[ظهور فرج]] و پدیدآمدن [[گشایش]]، آنچه مورد ترقب [[نیکان]] بود، شکوفا میشود و آنچه درباره بدان [[انتظار]] میرفت، پدید میآید، از این رو برخی از [[آیات قرآن]] [[حکیم]]، [[انتظار]] دو جانبه را از زبان [[پیامبران الهی]] یاد میکند و چنین میگوید: {{متن قرآن|انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«چشم به راه باشید که ما نیز چشم به راهیم» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref> با عبارتهای متنوع و در مقاطع گونهگون؛ یعنی شما [[منتظر]] [[کیفر]] تلخ [[تبهکاری]] هستید و باشید و ما [[منتظر]] [[پاداش]] شیرین [[پرهیزگاری]]. هرچند بیگانه متمرد از [[آینده]] رنجبار غافل است و هیچ [[انتظار]] [[بدی]] نسبت به آن ندارد، حوادث متضاد آتی که چشم به دو گروه متباین دوختند، هرکدام را از راه [[وعده]] یا [[وعید]] به [[انتظار]] [[دستور]] میدهند. زائری که [[دولت حق]] [[حضرت]] ختمی [[امامت]] {{ع}} را رصد میکند، در پی مشاهده قطع دابر [[ظالمان]] و ازاله [[جور]] و عدوان خواهد بود، بنابراین آنچه در [[دعای ندبه]] آمد که {{متن حدیث| أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ}}<ref>المزار الکبیر، ص ۵۷۹؛ مفاتیح الجنان، "دعای ندبه".</ref> [[شاهد]] [[انتظار]] دو جانبه [[صالح]] و طالح است، از اینرو [[زائران]] [[جامعه]] کبیره، در هنگام انشاء مضامین والای این [[زیارت]]، رهنمودهای [[قرآن]] [[حکیم]] را از نظر دور ندارند و با آن دید وسیع به [[تلاوت]] و قرائت این منشور [[کبیر]] [[ولایت]] بپردازند»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۹، ص۳۵۵، ۳۵۷.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
::::::'''ز).'''{{عربی|"اَلْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ..."}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۶، ح ۹۳۶.</ref>؛ آنكه انتظار دوازدهمى را برد... . | ::::::'''ز).'''{{عربی|"اَلْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ..."}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۶، ح ۹۳۶.</ref>؛ آنكه انتظار دوازدهمى را برد... . | ||
::::::توجه بدین نکته نیز [[شایسته]] است که یکی از [[القاب امام مهدی]] {{ع}}، "[[منتظَر]]" است که برگرفته از حالت [[انتظار]] [[دوستان]] و [[شیعیان]] [[اهل بیت]] {{عم}} برای [[ظهور]] اوست. صقر بن ابی دلف، آن گاه که از [[امام رضا]] {{ع}} در باره چرایی ملقب شدن [[امام مهدی]] {{ع}} به "[[منتظَر]]" میپرسد، پاسخ [[امام]] را چنین میشنود: {{عربی|" لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ اَلْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ اَلْمُرْتَابُونَ"}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۶۶، ح ۹۵۷.</ref>. زیرا او غیبتی دارد که روزگارش به درازا میکشد و مدتش طولانی است و [[مخلصان]]، خروجش را [[انتظار]] میکشند و شکداران، آن را [[انکار]] میکنند»<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۵، ص۳۰۵-۳۰۸.</ref>. | ::::::توجه بدین نکته نیز [[شایسته]] است که یکی از [[القاب امام مهدی]] {{ع}}، "[[منتظَر]]" است که برگرفته از حالت [[انتظار]] [[دوستان]] و [[شیعیان]] [[اهل بیت]] {{عم}} برای [[ظهور]] اوست. صقر بن ابی دلف، آن گاه که از [[امام رضا]] {{ع}} در باره چرایی ملقب شدن [[امام مهدی]] {{ع}} به "[[منتظَر]]" میپرسد، پاسخ [[امام]] را چنین میشنود: {{عربی|" لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ اَلْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ اَلْمُرْتَابُونَ"}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۶۶، ح ۹۵۷.</ref>. زیرا او غیبتی دارد که روزگارش به درازا میکشد و مدتش طولانی است و [[مخلصان]]، خروجش را [[انتظار]] میکشند و شکداران، آن را [[انکار]] میکنند»<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۵، ص۳۰۵-۳۰۸.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
::::::از [[روایات]] نیز استفاده میشود که همزمان با [[ظهور]] [[مهدی]] گروه سُعَدا و گروه اشقِیا هرکدام به نهایت کار خود برسند. سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط [[اشقیا]] به منتهی درجه [[شقاوت]] برسند. در [[روایات]] اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض [[ظهور]] [[امام]] به آن [[حضرت]] ملحق میشوند ... بلکه فرضاً اگر [[اهل حق]] از نظر کمیت قابل توجه نباشند از نظر کیفیت ارزندهترین اهل ایمانند و در ردیف [[یاران]] [[سید الشهدا]] {{ع}}. از نظر [[روایات]] اسلامی در مقدمه [[قیام]] و [[ظهور]] [[امام]]، یک سلسله قیامهای دیگر از طرف [[اهل حق]] صورت میگیرد ... در برخی از [[روایات]] اسلامی سخن از دولتی است از [[اهل حق]] که تا [[قیام مهدی]] {{ع}} ادامه پیدا میکند"<ref>شهید مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمه شهید، ۶۱- ۶۸ با تلخیص.</ref>. | ::::::از [[روایات]] نیز استفاده میشود که همزمان با [[ظهور]] [[مهدی]] گروه سُعَدا و گروه اشقِیا هرکدام به نهایت کار خود برسند. سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط [[اشقیا]] به منتهی درجه [[شقاوت]] برسند. در [[روایات]] اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض [[ظهور]] [[امام]] به آن [[حضرت]] ملحق میشوند ... بلکه فرضاً اگر [[اهل حق]] از نظر کمیت قابل توجه نباشند از نظر کیفیت ارزندهترین اهل ایمانند و در ردیف [[یاران]] [[سید الشهدا]] {{ع}}. از نظر [[روایات]] اسلامی در مقدمه [[قیام]] و [[ظهور]] [[امام]]، یک سلسله قیامهای دیگر از طرف [[اهل حق]] صورت میگیرد ... در برخی از [[روایات]] اسلامی سخن از دولتی است از [[اهل حق]] که تا [[قیام مهدی]] {{ع}} ادامه پیدا میکند"<ref>شهید مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمه شهید، ۶۱- ۶۸ با تلخیص.</ref>. | ||
::::::از آنچه گذشت روشن میشود که [[انتظار]] مطلوب شرعی دارای شرایطی است که بدون آنها محقق نخواهد شد و محقق کردن این شرایط از اهم [[تکالیف]] [[مؤمنان]] در [[عصر غیبت]] بوده، [[احادیث]] شریف از آنها داد سخن دادهاند. [[حضرت]] [[امام سجاد]] {{ع}} این شرایط را در یک [[حدیث]] جمع نموده و در آن فرمودهاند: همانا اهل [[زمان غیبت]] او که به امامتش [[اعتقاد]] داشته، [[منتظر]] ظهورش هستند [[برتر]] از [[مردم]] هر زمان دیگری هستند، زیرا [[خداوند متعال]] [[عقل]] و فهمی به آنها [[عنایت]] میکند که [[زمان غیبت]] در نظر آنان با زمان حضور و مشاهده عینی تفاوتی ندارد و آنان را در آن زمان به منزله مجاهدانی قرار داده است که در رکاب [[رسول خدا]] {{صل}} [[شمشیر]] زدهاند. آنها از [[مخلصان]] حقیقی و [[شیعیان راستین]] ما بوده آنانند که آشکارا و پنهانی مردمان را به [[دین خدا]] فرامی خوانند<ref>کمال الدین، ۳۱۹.</ref>»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ص ۲۵۵.</ref>. | ::::::از آنچه گذشت روشن میشود که [[انتظار]] مطلوب شرعی دارای شرایطی است که بدون آنها محقق نخواهد شد و محقق کردن این شرایط از اهم [[تکالیف]] [[مؤمنان]] در [[عصر غیبت]] بوده، [[احادیث]] شریف از آنها داد سخن دادهاند. [[حضرت]] [[امام سجاد]] {{ع}} این شرایط را در یک [[حدیث]] جمع نموده و در آن فرمودهاند: همانا اهل [[زمان غیبت]] او که به امامتش [[اعتقاد]] داشته، [[منتظر]] ظهورش هستند [[برتر]] از [[مردم]] هر زمان دیگری هستند، زیرا [[خداوند متعال]] [[عقل]] و فهمی به آنها [[عنایت]] میکند که [[زمان غیبت]] در نظر آنان با زمان حضور و مشاهده عینی تفاوتی ندارد و آنان را در آن زمان به منزله مجاهدانی قرار داده است که در رکاب [[رسول خدا]] {{صل}} [[شمشیر]] زدهاند. آنها از [[مخلصان]] حقیقی و [[شیعیان راستین]] ما بوده آنانند که آشکارا و پنهانی مردمان را به [[دین خدا]] فرامی خوانند<ref>کمال الدین، ۳۱۹.</ref>»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ص ۲۵۵.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
:::::*«[[انتظار]]، مفهومی [[اسلامی]] و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معینی سرچشمه میگیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی میکنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در [[زندگی]] [[مردم]] خواهد بود. "[[انتظار]]"، [[فرهنگ]] است و مفهومی [[فرهنگی]] که در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] و چگونگی نگرش ما به [[آینده]]، دخالت مؤثر و فعالی دارد و در ترسیم خط [[سیاسی]] ما برای حال و [[آینده]]، تأثیرگذار است<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۱.</ref>. | :::::*«[[انتظار]]، مفهومی [[اسلامی]] و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معینی سرچشمه میگیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی میکنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در [[زندگی]] [[مردم]] خواهد بود. "[[انتظار]]"، [[فرهنگ]] است و مفهومی [[فرهنگی]] که در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] و چگونگی نگرش ما به [[آینده]]، دخالت مؤثر و فعالی دارد و در ترسیم خط [[سیاسی]] ما برای حال و [[آینده]]، تأثیرگذار است<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۱.</ref>. | ||
:::::*[[خطا]] است که از واژه [[انتظار]]، مترصد بودن منفی را بفهمیم؛ بیآنکه خود نقش منفی یا مثبتی در آنها داشته باشیم؛ همانگونه که چشم [[انتظار]] [[خسوف]] ماه یا [[کسوف]] [[خورشید]] میمانیم. بنابراین [[تفسیر]] صحیح آن است که [[انتظار]]، "حرکت"، "کار"، "تلاش" و "عمل" است»<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۵.</ref>. | :::::*[[خطا]] است که از واژه [[انتظار]]، مترصد بودن منفی را بفهمیم؛ بیآنکه خود نقش منفی یا مثبتی در آنها داشته باشیم؛ همانگونه که چشم [[انتظار]] [[خسوف]] ماه یا [[کسوف]] [[خورشید]] میمانیم. بنابراین [[تفسیر]] صحیح آن است که [[انتظار]]، "حرکت"، "کار"، "تلاش" و "عمل" است»<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۵.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
::::::بر اساس آنچه تقدیم شد به نتیجه بعدی میرسیم و آن اینکه [[انتظار]]، همان [[تسلیم]] شدن نیست و این [[تسلیم]] [[واجب]] دیگری است که به پا دارنده [[واجبات]] [[اسلامی]] باید اضافه شود. | ::::::بر اساس آنچه تقدیم شد به نتیجه بعدی میرسیم و آن اینکه [[انتظار]]، همان [[تسلیم]] شدن نیست و این [[تسلیم]] [[واجب]] دیگری است که به پا دارنده [[واجبات]] [[اسلامی]] باید اضافه شود. | ||
::::::اینجا... سؤال خوبی شکل میگیرد، سؤال این است: در پرتو [[عقیده]] ما به اینکه [[امام]] [[معصوم]] فقط بالاترین [[حاکم]] [[دولت اسلامی]] است در حالی که او الان [[غائب]] است. و در پرتو نتیجهای که به آن رسیدیم و آن نتیجه این است که [[واجبات]] همیشه پا برجا در زمان غیبتند و ما [[مکلف]] به آنها هستیم»<ref>[[عبدالهادی فضلی|فضلی، عبدالهادی]]، [[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]، ص 74-76.</ref>. | ::::::اینجا... سؤال خوبی شکل میگیرد، سؤال این است: در پرتو [[عقیده]] ما به اینکه [[امام]] [[معصوم]] فقط بالاترین [[حاکم]] [[دولت اسلامی]] است در حالی که او الان [[غائب]] است. و در پرتو نتیجهای که به آن رسیدیم و آن نتیجه این است که [[واجبات]] همیشه پا برجا در زمان غیبتند و ما [[مکلف]] به آنها هستیم»<ref>[[عبدالهادی فضلی|فضلی، عبدالهادی]]، [[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]، ص 74-76.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
::::::پس مسئله [[انتظار]]، یک امر معمولی نیست. با توجه به این محمولها و به مناسبت آن، موضوع باید معنای بلندی داشته باشد. [[انتظار]]، تمنا و [[آرزو]] نیست. آرزویی که روشی برای رسیدن به آن وجود نداشته باشد و در حد یک [[آرزو]] باقی بماند؛ مثلا یک کشاورز، بدون تلاش و کشت و کار، [[آرزو]] میکند که محصول فراوانی به دست بیاورد. این را [[انتظار]] نمیگویند. [[جوامع بشری]]، علاقهمند به یک [[مصلح]] هستند؛ یعنی طبق نهاد [[باطنی]] و [[درک]] فطری به سوی یک [[مصلح]] جلب میشوند تا نابسامانیها را [[اصلاح]] کند؛ اما روش [[انسانها]] در بسیاری موارد، روش نادرستی است. با اعراض از [[کتاب خدا]] و [[سنت انبیا]] به چنین چیزی نمیتوان رسید. این امنیّه و آرزوست. همچنین در جایی که [[امید]] بعیدی باشد، یعنی راه [[انتخاب]] شده که بسیار دور و طولانی است، ممکن است [[انتظار]] به خواسته منتظرِ منتهی شود، ولی باز هم در این جا [[انتظار]] به کار نمیرود. [[انتظار]] آرزویی نیست که دارای اسباب نباشد. گاهی هم [[انتظار]] اسبابی دارد و اسبابش اموری ممکن است؛ ولی قریب و نزدیک نیست. در این جا هم "[[رجاء]]" به کار میرود. | ::::::پس مسئله [[انتظار]]، یک امر معمولی نیست. با توجه به این محمولها و به مناسبت آن، موضوع باید معنای بلندی داشته باشد. [[انتظار]]، تمنا و [[آرزو]] نیست. آرزویی که روشی برای رسیدن به آن وجود نداشته باشد و در حد یک [[آرزو]] باقی بماند؛ مثلا یک کشاورز، بدون تلاش و کشت و کار، [[آرزو]] میکند که محصول فراوانی به دست بیاورد. این را [[انتظار]] نمیگویند. [[جوامع بشری]]، علاقهمند به یک [[مصلح]] هستند؛ یعنی طبق نهاد [[باطنی]] و [[درک]] فطری به سوی یک [[مصلح]] جلب میشوند تا نابسامانیها را [[اصلاح]] کند؛ اما روش [[انسانها]] در بسیاری موارد، روش نادرستی است. با اعراض از [[کتاب خدا]] و [[سنت انبیا]] به چنین چیزی نمیتوان رسید. این امنیّه و آرزوست. همچنین در جایی که [[امید]] بعیدی باشد، یعنی راه [[انتخاب]] شده که بسیار دور و طولانی است، ممکن است [[انتظار]] به خواسته منتظرِ منتهی شود، ولی باز هم در این جا [[انتظار]] به کار نمیرود. [[انتظار]] آرزویی نیست که دارای اسباب نباشد. گاهی هم [[انتظار]] اسبابی دارد و اسبابش اموری ممکن است؛ ولی قریب و نزدیک نیست. در این جا هم "[[رجاء]]" به کار میرود. | ||
::::::بلکه [[انتظار]]، [[امید]] قریب و نزدیک را میگویند؛ یعنی شخصی روشی [[انتخاب]] کند و عقایدی داشته باشد که تحقق آن امر را نزدیک بداند. مسافری را که چند سال دیگر برمیگردد، [[انتظار]] در مورد او به کار نمیرود؛ بلکه اگر مسافری در زمان نزدیک قرار باشد که برگردد، این جا در مورد او [[انتظار]] به کار میرود. کسی که [[منتظر]] اوست، خودش را آماده میکند».<ref>[[سید محسن خرازی|خرازی، سید محسن]]، [[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)|انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]].</ref> | ::::::بلکه [[انتظار]]، [[امید]] قریب و نزدیک را میگویند؛ یعنی شخصی روشی [[انتخاب]] کند و عقایدی داشته باشد که تحقق آن امر را نزدیک بداند. مسافری را که چند سال دیگر برمیگردد، [[انتظار]] در مورد او به کار نمیرود؛ بلکه اگر مسافری در زمان نزدیک قرار باشد که برگردد، این جا در مورد او [[انتظار]] به کار میرود. کسی که [[منتظر]] اوست، خودش را آماده میکند».<ref>[[سید محسن خرازی|خرازی، سید محسن]]، [[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)|انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]].</ref> | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۰۵: | خط ۲۰۵: | ||
::::::به عبارت دیگر، [[ایمان]] کامل، ایمانی است که [[صاحب]] آن به [[انتظار]] واقعی متصف میشود و اساساً به همین خاطر است که تمام [[انبیاء]] عظام الهی {{عم}} و حتی شخص [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} نه تنها خود جزو [[منتظران واقعی]] بودهاند، بلکه [[مردم]] زمان خود را نیز به این امر [[تشویق]] میکردند و به آنها وعده میدادند که [[هدف]] اصلی [[ارسال رسل]]، صرفاً در [[آخر الزمان]] و با [[ظهور]] [[حضرت]] [[بقیة الله]] {{ع}} محقق خواهد شد و [[تلاش]] آنان تنها مقدمهای برای تحقق این امر مهم میباشد. به عنوان مثال [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در این باره فرمودهاند: {{عربی|"لَا یذْهَبُ الدنْیا حَتی یبْعَثَ اللهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَیتِی یوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَ اسْمُ أَبِیهِ اسْمَ أَبِی یمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>«[[عمر]] [[دنیا]] به پایان نمیرسد تا این که [[خداوند]] مردی از [[اهل بیت]] من برانگیزد که نامش نام من و نام پدرش نام پدر من است. او [[دنیا]] را پر از [[عدل]] و داد نماید چنان که از [[ظلم]] و [[جور]] پر شده باشد» کشف الغمة، إربلی، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. | ::::::به عبارت دیگر، [[ایمان]] کامل، ایمانی است که [[صاحب]] آن به [[انتظار]] واقعی متصف میشود و اساساً به همین خاطر است که تمام [[انبیاء]] عظام الهی {{عم}} و حتی شخص [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} نه تنها خود جزو [[منتظران واقعی]] بودهاند، بلکه [[مردم]] زمان خود را نیز به این امر [[تشویق]] میکردند و به آنها وعده میدادند که [[هدف]] اصلی [[ارسال رسل]]، صرفاً در [[آخر الزمان]] و با [[ظهور]] [[حضرت]] [[بقیة الله]] {{ع}} محقق خواهد شد و [[تلاش]] آنان تنها مقدمهای برای تحقق این امر مهم میباشد. به عنوان مثال [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در این باره فرمودهاند: {{عربی|"لَا یذْهَبُ الدنْیا حَتی یبْعَثَ اللهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَیتِی یوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَ اسْمُ أَبِیهِ اسْمَ أَبِی یمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>«[[عمر]] [[دنیا]] به پایان نمیرسد تا این که [[خداوند]] مردی از [[اهل بیت]] من برانگیزد که نامش نام من و نام پدرش نام پدر من است. او [[دنیا]] را پر از [[عدل]] و داد نماید چنان که از [[ظلم]] و [[جور]] پر شده باشد» کشف الغمة، إربلی، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. | ||
::::::بنابراین نباید مسأله [[انتظار]] را محدود به [[زمان غیبت]] و یا منحصر به جمع معدودی از [[خداباوران]] دانست و یا آن را به گونهای نازل و یا به شکلی سطحی مطرح نمود که دون شان آن است. چون [[انتظار]] به معنای تحقق اهداف [[خداوند متعال]] و [[انبیاء]] و [[اوصیاء]] الهی {{عم}} در روی [[زمین]] و رسیدن [[بشر]] به [[تکامل]] نهایی است»<ref>[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی، محمد جواد]]، [[گفتارهای مهدوی (کتاب)|گفتارهای مهدوی]]، ص ۱۱۷.</ref>. | ::::::بنابراین نباید مسأله [[انتظار]] را محدود به [[زمان غیبت]] و یا منحصر به جمع معدودی از [[خداباوران]] دانست و یا آن را به گونهای نازل و یا به شکلی سطحی مطرح نمود که دون شان آن است. چون [[انتظار]] به معنای تحقق اهداف [[خداوند متعال]] و [[انبیاء]] و [[اوصیاء]] الهی {{عم}} در روی [[زمین]] و رسیدن [[بشر]] به [[تکامل]] نهایی است»<ref>[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی، محمد جواد]]، [[گفتارهای مهدوی (کتاب)|گفتارهای مهدوی]]، ص ۱۱۷.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۶: | ||
:::::*[[انتظار]] مثبت، یعنی [[منتظر]] [[رهبری]] بینقص و کامل بودن؛ [[منتظر]] قانون صد در صد سالم و جامع بودن؛ [[منتظر]] [[نظام]] [[عدل]] بودن؛ [[منتظر]] [[اخلاص]]، رشد، [[تکامل]]، ترقی، [[بصیرت]]، احقاق [[حق]]، محو [[باطل]]، و... بودن. | :::::*[[انتظار]] مثبت، یعنی [[منتظر]] [[رهبری]] بینقص و کامل بودن؛ [[منتظر]] قانون صد در صد سالم و جامع بودن؛ [[منتظر]] [[نظام]] [[عدل]] بودن؛ [[منتظر]] [[اخلاص]]، رشد، [[تکامل]]، ترقی، [[بصیرت]]، احقاق [[حق]]، محو [[باطل]]، و... بودن. | ||
:::::*اما [[انتظار]] منفی یعنی در برابر هر ضعف، [[عیب]] و ستمی [[سکوت]] کنیم تا خود [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] کند و آن را [[اصلاح]] نماید. [[انتظار]] به این معنا، در [[حقیقت]] احتضار است، نه [[انتظار]]؛ وارفتگی است، نه وارستگی؛ بیخیالی است، نه غیرت و تن پروری است، نه [[همت]]. مثلاً کسی که در شب [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] است، در [[تاریکی]] نمینشیند؛ بلکه ضمن [[انتظار]]، برای روشن کردن چراغ هم فعالیت میکند. کسی که در زمستان [[منتظر]] [[بهار]] است، بیحرکت در سرما نمینشیند؛ بلکه برای گرمای اتاق [[تلاش]] میکند و در ضمن آن در [[انتظار]] [[بهار]] و تابستان است؛بنابراین معنای [[انتظار]] دست روی دست گذاشتن، وارفتگی، [[سکوت]] و [[ظلم]] پذیری نیست»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص ۶۱ - ۶۲.</ref>. | :::::*اما [[انتظار]] منفی یعنی در برابر هر ضعف، [[عیب]] و ستمی [[سکوت]] کنیم تا خود [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] کند و آن را [[اصلاح]] نماید. [[انتظار]] به این معنا، در [[حقیقت]] احتضار است، نه [[انتظار]]؛ وارفتگی است، نه وارستگی؛ بیخیالی است، نه غیرت و تن پروری است، نه [[همت]]. مثلاً کسی که در شب [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] است، در [[تاریکی]] نمینشیند؛ بلکه ضمن [[انتظار]]، برای روشن کردن چراغ هم فعالیت میکند. کسی که در زمستان [[منتظر]] [[بهار]] است، بیحرکت در سرما نمینشیند؛ بلکه برای گرمای اتاق [[تلاش]] میکند و در ضمن آن در [[انتظار]] [[بهار]] و تابستان است؛بنابراین معنای [[انتظار]] دست روی دست گذاشتن، وارفتگی، [[سکوت]] و [[ظلم]] پذیری نیست»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص ۶۱ - ۶۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۷: | ||
::::::[[انتظار]]، [[امید]] به آمدن [[انسان]] کاملی است که [[جهان]] به وسیله او پر از [[عدل]] و داد شود. و [[آسایش]] و [[امنیت]] و خیر و [[صلاح]] در سراسر [[گیتی]] برقرار گردد. | ::::::[[انتظار]]، [[امید]] به آمدن [[انسان]] کاملی است که [[جهان]] به وسیله او پر از [[عدل]] و داد شود. و [[آسایش]] و [[امنیت]] و خیر و [[صلاح]] در سراسر [[گیتی]] برقرار گردد. | ||
::::::به عبارت بالاتر و بهتر [[انتظار]] یعنی [[امید]] و آرزوی آمدن یک [[منجی]] [[مصلح]] و [[حاکم]] [[عادل]] مطلق بر سراسر [[جهان]] و [[امید]] به جایگزین شدن [[حکومت]] [[عدل]] و [[عدالت]] به جای حکومتهای [[جور]] و [[ستم]]<ref>ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۸۱؛ عزیز اللّه حیدرى، انسان معاصر، ص ۳۲.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۲۱.</ref>. | ::::::به عبارت بالاتر و بهتر [[انتظار]] یعنی [[امید]] و آرزوی آمدن یک [[منجی]] [[مصلح]] و [[حاکم]] [[عادل]] مطلق بر سراسر [[جهان]] و [[امید]] به جایگزین شدن [[حکومت]] [[عدل]] و [[عدالت]] به جای حکومتهای [[جور]] و [[ستم]]<ref>ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۸۱؛ عزیز اللّه حیدرى، انسان معاصر، ص ۳۲.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۲۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۳۷: | خط ۲۳۷: | ||
::::::[[انتظار]]، مفهومی اسلامی و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معیّنی سرچشمه میگیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی میکنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در زندگی [[مردم]] خواهد بود. | ::::::[[انتظار]]، مفهومی اسلامی و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معیّنی سرچشمه میگیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی میکنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در زندگی [[مردم]] خواهد بود. | ||
::::::[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]] به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتنداری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبة نعمانی، ص ۲۰۷، ح ۱۶.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۱، ۲۴۲.</ref>. | ::::::[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]] به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتنداری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبة نعمانی، ص ۲۰۷، ح ۱۶.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۱، ۲۴۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۴۹: | خط ۲۴۹: | ||
:::::*آری، هیچکس نمیتواند منکر اصل اصیل [[انتظار]] شود، زیرا چنانچه این اصل از وجود [[انسان]] برداشته شود، یک موجود پوچ و بیمعنی و بیحرکت و ساکت و آرام و در رکود محض خواهد بود. [[انسان]] [[منتظر]] انسانی است: امیدوار، پویا، گویا، در [[تلاش]]، دشمنشکن، جوشکن، تعالیجوی، در سوز و گداز، حسابگر و حسابرس، دقیق، [[آگاه]]، خودآگاه، زمانآگاه، با [[مردم]] و در میان [[مردم]]، با شرح صدری وسیع، [[مؤمن]] و [[معتقد]] به راه محبوبی که در طلب آن میسوزد و میگدازد و بالاخره [[منتظر]] یعنی زمینهساز [[موعود]] [[منتظر]]. مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد هرقدر انتظارش شدیدتر باشد، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله پرهیز از [[گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از صفات نکوهیده و به دست آوردن خوبیهای [[پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] دلربای او در زمان غیبتش رستگار شود. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: هرکس که خواسته باشد از [[یاران]] [[قائم]] {{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و با [[پرهیزکاری]] و خویهای [[پسندیده]] عمل کند، و اوست [[منتظر]]؛ پس هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش به پا خیزد، [[پاداش]] او مثل کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد<ref> مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۲۱۹</ref>. | :::::*آری، هیچکس نمیتواند منکر اصل اصیل [[انتظار]] شود، زیرا چنانچه این اصل از وجود [[انسان]] برداشته شود، یک موجود پوچ و بیمعنی و بیحرکت و ساکت و آرام و در رکود محض خواهد بود. [[انسان]] [[منتظر]] انسانی است: امیدوار، پویا، گویا، در [[تلاش]]، دشمنشکن، جوشکن، تعالیجوی، در سوز و گداز، حسابگر و حسابرس، دقیق، [[آگاه]]، خودآگاه، زمانآگاه، با [[مردم]] و در میان [[مردم]]، با شرح صدری وسیع، [[مؤمن]] و [[معتقد]] به راه محبوبی که در طلب آن میسوزد و میگدازد و بالاخره [[منتظر]] یعنی زمینهساز [[موعود]] [[منتظر]]. مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد هرقدر انتظارش شدیدتر باشد، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله پرهیز از [[گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از صفات نکوهیده و به دست آوردن خوبیهای [[پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] دلربای او در زمان غیبتش رستگار شود. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: هرکس که خواسته باشد از [[یاران]] [[قائم]] {{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و با [[پرهیزکاری]] و خویهای [[پسندیده]] عمل کند، و اوست [[منتظر]]؛ پس هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش به پا خیزد، [[پاداش]] او مثل کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد<ref> مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۲۱۹</ref>. | ||
:::::*سخن آخر اینکه، [[انتظار]]، [[امید]] و [[آرمان]] و فردای تابناک را نوید میدهد. و [[منتظر]] در [[امید]] و با [[امید]] زندگی میکند، و در نتیجه سدهای مانع را درهم میشکند، موانع را کنار میزند، راه را هموار میکند، با حرامیان و دزدان و نیرنگبازان و دروغپردازان میستیزد و به [[امید]] مشاهده [[دولت کریمه]] [[امام]] [[منتظر]] امیدوار میباشد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۰ تا ۲۴۲.</ref>. | :::::*سخن آخر اینکه، [[انتظار]]، [[امید]] و [[آرمان]] و فردای تابناک را نوید میدهد. و [[منتظر]] در [[امید]] و با [[امید]] زندگی میکند، و در نتیجه سدهای مانع را درهم میشکند، موانع را کنار میزند، راه را هموار میکند، با حرامیان و دزدان و نیرنگبازان و دروغپردازان میستیزد و به [[امید]] مشاهده [[دولت کریمه]] [[امام]] [[منتظر]] امیدوار میباشد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۰ تا ۲۴۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۹: | ||
::::#'''[[انتظار]] غلط و ویرانگر؛''' [[انتظار]] ویرانگر، فلج کننده و بازدارنده است- در واقع نوعی "اباحیگری"- که همواره مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است. درباره برداشت دوم از [[انتظار]] [[علامه مطهری]] مینویسد: این نوع [[انتظار]] حاصل برداشت قشری از [[مردم]]، از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ تنها از گسترش و اشاعه و رواج [[ستمها]]، [[تبعیضها]]، اختناقها، حقکشیها و [[تباهیها]] ناشی میشود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که [[حق]] و [[حقیقت]] طرفداری نداشته باشد و [[باطل]]، یکهتاز میدان گردد و جز نیروی [[باطل]] نیرویی [[حکومت]] نکند و فرد صالحی در [[جهان]] یافت نشود؛ این انفجار رخ میدهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] حقیقت- نه اهل [[حقیقت]] زیرا [[حقیقت]] طرفداری ندارد- از آستین بیرون میآید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هراصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست [[غیب]] ظاهر نمیشود! برعکس؛ هرگناه، [[فساد]]، [[ستم]]، [[تبعیض]]، حقکشی و هر [[پلیدی]] به [[حکم]] اینکه مقدمه [[صلاح]] کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند، روا است؛ زیرا [[هدف]] وسیلههای [[نامشروع]] را [[مشروع]] میکند. پس [[بهترین]] کمک به تسریع در [[ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، ترویج و اشاعه [[فساد]] است! ... این نوع برداشت از [[ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} و این نوع [[انتظار]] فرج- که منجر به نوعی تعطیل در [[حدود]] و [[مقررات اسلامی]] میشود و نوعی "اباحیگری" به شمار میآید- به هیچوجه با [[موازین]] اسلامی و قرآنی سازگار نیست<ref> مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السّلام، ص ۵۴،( با تصرّف).</ref>. بنیانگذار [[نظام]] [[مقدس]] [[جمهوری اسلامی]] در بیانی ارزشمند به برداشت های ناصحیح از [[انتظار]] اینگونه اشاره کرده است: "... بعضی از برداشتهایی که از [[انتظار فرج]] شده است را عرض میکنم. بعضیها [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در حسینیه، در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچو [[اعتقادی]] دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[امام مهدی|حضرت صاحب]]{{ع}} بود. اینها به [[تکالیف]] شرعی خود عمل میکردند و [[نهی از منکر]] هم میکردند و [[امر به معروف]] هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری از ایشان برنمیآمد و [[فکر]] این مهم که یک کاری بکنند، نبودند. یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند این است که ما کاری نداشته باشیم به اینکه بر [[جهان]] چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما [[تکلیف]] خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند ان شاء اللّه، درست می کند، دیگر ما تکلیفی نداریم. [[تکلیف]] ما همین است که [[دعا]] کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در [[دنیا]] میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، [[مردم]] [[صالح]] بودند. یک دستهای میگفتند که خوب، باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید، ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری میخواهند بکنند، [[گناه]] زیاد بشود که [[فرج]] نزدیک بشود. یک دستهای از این بالاتر بودند، میگفتند: باید دامن زد به گناهها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]] تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده [[لوح]] هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند. یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از [[ظهور]] [[حضرت]]، آن [[علم]]، [[علم]] [[باطل]] است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن [[روایات]] اشاره دارد که هرکس [[علم]] بلند کند با [[علم]] [[مهدی]]، به عنوان [[مهدویت]] بلند کند، [[باطل]] است ...<ref> روح اللّه موسوی، صحیفه نور، ج ۲۱، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷.</ref>. بدون [[شک]] [[منتظر]] [[راستین]]، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمیتواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هماکنون به طور حتم در صف [[یاران]] آن [[حضرت]] قرار گیرد؛ چرا که [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن "اعمال [[پاک]]" و "روحی پاکتر" و برخورداری از "[[شهامت]]" و "[[آگاهی]]" کافی است. سخن را در این بخش با بیانی ارزشمند از دانشوری دلسوخته کامل میکنیم که فرمود: ... تو ای شخص الهی، که امروز به [[امید]] [[دیدار]] [[رهبر]] الهیات نشستهای و آه سوزان از درون شعلهورت بیرون میآوری، تو ای [[منتظر]] قدوم [[زمامدار]] [[عادل]] مطلق، که در [[دل]] شبهای تاریک، با وجود پشت پردهای او، به [[راز]] ونیاز میپردازی. او با توست، چرا تو با او نیستی؟! اگر میخواهی با او باشی، همین مزرعه و گلشن روی [[زمین]] را نظاره کن، اینجاست [[جایگاه]] شکفتن آن دسته گل ابدیت. آیا میدانی که [[هواپرستی]] تو، [[ستمکاری]] تو بر دیگران، بیاعتنایی تو به [[دستورات]] الهی، پایمال کردن این مزرعه و گلشن است که دسته گل خندان تو از همانجا سر برخواهد زد؟ هر بامداد که از [[خواب]] شبانه برمیخیزی، دست به سوی خدای بزرگی که در همه جا حاضر است بلند کن و بگو: بار پروردگارا، آن [[جمال]] دلربای با [[عظمت]] و آن سیمای محبوبت را به ما نشان بده<ref>{{عربی|" اللّهمّ أرنا الّطلعة الرّشيدة و الغرّة الحميدة "}}</ref>. میگویی: از کجا بدانم که [[محبوب]] ابدی من چهره زیبای خود را به من نشان داده است؟ ... پاسخ این سؤال را از کردار و گفتار روزانه خود بپرس اگر دیدی گفتار و کردار تو مطابق [[دستورات]] الهی و [[وجدان]] [[پاک]] صورت میگیرد، بدان که آن [[محبوب]] زیبای ابدیت، گام در نهانخانه [[دل]] تو گذاشته است و تو کسی هستی که اگر امروز [[دولت]] آن [[رهبر]] [[عادل]] الهی فرا رسید، [[شایسته]] زندگی در زیر [[پرچم]] الهی آن یگانه پیشوای [[بشریت]] میباشی. آری، اینست [[امید]] و [[انتظار]] ... <ref> محمّد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ص ۲۹۰.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۵۹-۱۶۸.</ref>. | ::::#'''[[انتظار]] غلط و ویرانگر؛''' [[انتظار]] ویرانگر، فلج کننده و بازدارنده است- در واقع نوعی "اباحیگری"- که همواره مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است. درباره برداشت دوم از [[انتظار]] [[علامه مطهری]] مینویسد: این نوع [[انتظار]] حاصل برداشت قشری از [[مردم]]، از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ تنها از گسترش و اشاعه و رواج [[ستمها]]، [[تبعیضها]]، اختناقها، حقکشیها و [[تباهیها]] ناشی میشود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که [[حق]] و [[حقیقت]] طرفداری نداشته باشد و [[باطل]]، یکهتاز میدان گردد و جز نیروی [[باطل]] نیرویی [[حکومت]] نکند و فرد صالحی در [[جهان]] یافت نشود؛ این انفجار رخ میدهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] حقیقت- نه اهل [[حقیقت]] زیرا [[حقیقت]] طرفداری ندارد- از آستین بیرون میآید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هراصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست [[غیب]] ظاهر نمیشود! برعکس؛ هرگناه، [[فساد]]، [[ستم]]، [[تبعیض]]، حقکشی و هر [[پلیدی]] به [[حکم]] اینکه مقدمه [[صلاح]] کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند، روا است؛ زیرا [[هدف]] وسیلههای [[نامشروع]] را [[مشروع]] میکند. پس [[بهترین]] کمک به تسریع در [[ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، ترویج و اشاعه [[فساد]] است! ... این نوع برداشت از [[ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} و این نوع [[انتظار]] فرج- که منجر به نوعی تعطیل در [[حدود]] و [[مقررات اسلامی]] میشود و نوعی "اباحیگری" به شمار میآید- به هیچوجه با [[موازین]] اسلامی و قرآنی سازگار نیست<ref> مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السّلام، ص ۵۴،( با تصرّف).</ref>. بنیانگذار [[نظام]] [[مقدس]] [[جمهوری اسلامی]] در بیانی ارزشمند به برداشت های ناصحیح از [[انتظار]] اینگونه اشاره کرده است: "... بعضی از برداشتهایی که از [[انتظار فرج]] شده است را عرض میکنم. بعضیها [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در حسینیه، در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچو [[اعتقادی]] دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[امام مهدی|حضرت صاحب]]{{ع}} بود. اینها به [[تکالیف]] شرعی خود عمل میکردند و [[نهی از منکر]] هم میکردند و [[امر به معروف]] هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری از ایشان برنمیآمد و [[فکر]] این مهم که یک کاری بکنند، نبودند. یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند این است که ما کاری نداشته باشیم به اینکه بر [[جهان]] چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما [[تکلیف]] خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند ان شاء اللّه، درست می کند، دیگر ما تکلیفی نداریم. [[تکلیف]] ما همین است که [[دعا]] کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در [[دنیا]] میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، [[مردم]] [[صالح]] بودند. یک دستهای میگفتند که خوب، باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید، ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری میخواهند بکنند، [[گناه]] زیاد بشود که [[فرج]] نزدیک بشود. یک دستهای از این بالاتر بودند، میگفتند: باید دامن زد به گناهها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]] تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده [[لوح]] هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند. یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از [[ظهور]] [[حضرت]]، آن [[علم]]، [[علم]] [[باطل]] است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن [[روایات]] اشاره دارد که هرکس [[علم]] بلند کند با [[علم]] [[مهدی]]، به عنوان [[مهدویت]] بلند کند، [[باطل]] است ...<ref> روح اللّه موسوی، صحیفه نور، ج ۲۱، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷.</ref>. بدون [[شک]] [[منتظر]] [[راستین]]، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمیتواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هماکنون به طور حتم در صف [[یاران]] آن [[حضرت]] قرار گیرد؛ چرا که [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن "اعمال [[پاک]]" و "روحی پاکتر" و برخورداری از "[[شهامت]]" و "[[آگاهی]]" کافی است. سخن را در این بخش با بیانی ارزشمند از دانشوری دلسوخته کامل میکنیم که فرمود: ... تو ای شخص الهی، که امروز به [[امید]] [[دیدار]] [[رهبر]] الهیات نشستهای و آه سوزان از درون شعلهورت بیرون میآوری، تو ای [[منتظر]] قدوم [[زمامدار]] [[عادل]] مطلق، که در [[دل]] شبهای تاریک، با وجود پشت پردهای او، به [[راز]] ونیاز میپردازی. او با توست، چرا تو با او نیستی؟! اگر میخواهی با او باشی، همین مزرعه و گلشن روی [[زمین]] را نظاره کن، اینجاست [[جایگاه]] شکفتن آن دسته گل ابدیت. آیا میدانی که [[هواپرستی]] تو، [[ستمکاری]] تو بر دیگران، بیاعتنایی تو به [[دستورات]] الهی، پایمال کردن این مزرعه و گلشن است که دسته گل خندان تو از همانجا سر برخواهد زد؟ هر بامداد که از [[خواب]] شبانه برمیخیزی، دست به سوی خدای بزرگی که در همه جا حاضر است بلند کن و بگو: بار پروردگارا، آن [[جمال]] دلربای با [[عظمت]] و آن سیمای محبوبت را به ما نشان بده<ref>{{عربی|" اللّهمّ أرنا الّطلعة الرّشيدة و الغرّة الحميدة "}}</ref>. میگویی: از کجا بدانم که [[محبوب]] ابدی من چهره زیبای خود را به من نشان داده است؟ ... پاسخ این سؤال را از کردار و گفتار روزانه خود بپرس اگر دیدی گفتار و کردار تو مطابق [[دستورات]] الهی و [[وجدان]] [[پاک]] صورت میگیرد، بدان که آن [[محبوب]] زیبای ابدیت، گام در نهانخانه [[دل]] تو گذاشته است و تو کسی هستی که اگر امروز [[دولت]] آن [[رهبر]] [[عادل]] الهی فرا رسید، [[شایسته]] زندگی در زیر [[پرچم]] الهی آن یگانه پیشوای [[بشریت]] میباشی. آری، اینست [[امید]] و [[انتظار]] ... <ref> محمّد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ص ۲۹۰.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۵۹-۱۶۸.</ref>. | ||
:::::*"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشم داشت و چشم به راه بودن<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار</ref> است؛ اما در اصطلاح، به معنای چشم به راه بودن برای [[ظهور]] واپسین ذخیره الهی و آماده شدن برای [[یاری]] او در برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] است. به بیان دیگر، "کیفیتی روحی است که باعث پدید آمدن حالت [[آمادگی]] انسانها برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن، [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref> ر.ک: محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵ </ref>. و "فَرَج" به معنای "[[گشایش]]" است. یکی از اندیشوران معاصر، با بیان این که برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک امیله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار از واقعیت گرانبار یا مشقّت ها به سوی تصور آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را باز پس گیرند، نوشته است: "این گمانه، نوعی خیال بافی با نوعی گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است"<ref> محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش۶ </ref>. بنابراین بر خلاف پندار برخی که [[اندیشه]] [[مهدویت]] را ساخته [[شیعه]] میدانند، باورداشت [[مهدویت]]، نه فقط ویژه [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیست، بلکه بخش برجستهای از باورهای اسلامی و یکی از مسائل مهم و ریشهای در اصول اسلامی به شمار میآید که بین همه گروهها و [[مذاهب اسلامی]] بر پایه نویدهای [[قرآن]] و آموزههای [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} باد، شکل گرفته است. [[روایت]] های مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} - همانگونه که در منابع [[شیعه]] آمده است. در بسیاری از کتابهای شناخته شده [[اهل سنت]] نیز آمده است<ref>ر.ک: محمدامیر ناصری، الامام المهدي في الأحاديث المشتركة بين السنة والشيعة.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۸۸-۱۸۹.</ref>. | :::::*"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشم داشت و چشم به راه بودن<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار</ref> است؛ اما در اصطلاح، به معنای چشم به راه بودن برای [[ظهور]] واپسین ذخیره الهی و آماده شدن برای [[یاری]] او در برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] است. به بیان دیگر، "کیفیتی روحی است که باعث پدید آمدن حالت [[آمادگی]] انسانها برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن، [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref> ر.ک: محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵ </ref>. و "فَرَج" به معنای "[[گشایش]]" است. یکی از اندیشوران معاصر، با بیان این که برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک امیله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار از واقعیت گرانبار یا مشقّت ها به سوی تصور آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را باز پس گیرند، نوشته است: "این گمانه، نوعی خیال بافی با نوعی گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است"<ref> محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش۶ </ref>. بنابراین بر خلاف پندار برخی که [[اندیشه]] [[مهدویت]] را ساخته [[شیعه]] میدانند، باورداشت [[مهدویت]]، نه فقط ویژه [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیست، بلکه بخش برجستهای از باورهای اسلامی و یکی از مسائل مهم و ریشهای در اصول اسلامی به شمار میآید که بین همه گروهها و [[مذاهب اسلامی]] بر پایه نویدهای [[قرآن]] و آموزههای [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} باد، شکل گرفته است. [[روایت]] های مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} - همانگونه که در منابع [[شیعه]] آمده است. در بسیاری از کتابهای شناخته شده [[اهل سنت]] نیز آمده است<ref>ر.ک: محمدامیر ناصری، الامام المهدي في الأحاديث المشتركة بين السنة والشيعة.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۸۸-۱۸۹.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۸: | ||
::::::«اصل [[انتظار فرج]]، از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی، یعنی "[[حرمت]] [[یأس از روح الله]]" استنتاج میشود. بدینسان که [[مؤمن]] به [[عنایات]] الهی هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نداده و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهودهگرایی نمیشود<ref>[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴.</ref>. | ::::::«اصل [[انتظار فرج]]، از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی، یعنی "[[حرمت]] [[یأس از روح الله]]" استنتاج میشود. بدینسان که [[مؤمن]] به [[عنایات]] الهی هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نداده و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهودهگرایی نمیشود<ref>[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴.</ref>. | ||
:::::*اما در اصطلاح، [[انتظار]] حالت کسی است که از وضع موجود ناراحت و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. [[منتظر]] بر این باور است که روزگاری شدتها برای اهل [[حق]] و اهل [[صبر]] پایان مییابد و نباید مقهور دستگاههای فاسد شد؛ بنابراین در [[انتظار]] دو عنصر وجود دارد: [[امید]] و [[آرزو]]؛ [[امید]] به این معنا که پیروز [[دشمنان دین]] [[انسانیت]] را موقتی بشماریم و [[تسلیم]] آنها نشویم و [[آرزو]] به این معنا که [[ظهور]] در عین اینکه جنبههای [[خارقالعاده]] دارد، با کمک یک عده [[یاران]] [[شایسته]] و همفکر انجام میشود»<ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج۹، ص۳۹۴.</ref><ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۳۶، ۳۷.</ref>. | :::::*اما در اصطلاح، [[انتظار]] حالت کسی است که از وضع موجود ناراحت و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. [[منتظر]] بر این باور است که روزگاری شدتها برای اهل [[حق]] و اهل [[صبر]] پایان مییابد و نباید مقهور دستگاههای فاسد شد؛ بنابراین در [[انتظار]] دو عنصر وجود دارد: [[امید]] و [[آرزو]]؛ [[امید]] به این معنا که پیروز [[دشمنان دین]] [[انسانیت]] را موقتی بشماریم و [[تسلیم]] آنها نشویم و [[آرزو]] به این معنا که [[ظهور]] در عین اینکه جنبههای [[خارقالعاده]] دارد، با کمک یک عده [[یاران]] [[شایسته]] و همفکر انجام میشود»<ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج۹، ص۳۹۴.</ref><ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۳۶، ۳۷.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۹۶: | خط ۲۹۶: | ||
::::::از تأمل در روایاتی که به موضوع [[انتظار]] و الزامات آن پرداخته است، به روشنی در مییابیم که در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست که در لغتنامهها و کتابخانهها، سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن [[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خود باید آن را جست و جو کرد. در [[اندیشه شیعی]]، [[انتظار]]، یک [[تفکر]] جریان ساز و هویتبخش است که چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و جهتگیری کلی حرکت [[جامعه]] به سوی [[آینده]] را تعیین میکند. مهم آن است که با تأمل و نگرش صحیح به [[روایات]] و دستورالعملهای [[عصر غیبت]] و [[انتظار]]، جنبههای کاربردی این [[تفکر]] را استخراج و در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خویش بهکار بندیم. | ::::::از تأمل در روایاتی که به موضوع [[انتظار]] و الزامات آن پرداخته است، به روشنی در مییابیم که در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست که در لغتنامهها و کتابخانهها، سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن [[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خود باید آن را جست و جو کرد. در [[اندیشه شیعی]]، [[انتظار]]، یک [[تفکر]] جریان ساز و هویتبخش است که چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و جهتگیری کلی حرکت [[جامعه]] به سوی [[آینده]] را تعیین میکند. مهم آن است که با تأمل و نگرش صحیح به [[روایات]] و دستورالعملهای [[عصر غیبت]] و [[انتظار]]، جنبههای کاربردی این [[تفکر]] را استخراج و در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خویش بهکار بندیم. | ||
::::::اگر میبینیم در [[احادیث]] و [[روایات]]، این همه از [[فضیلت]] و [[ارزش انتظار]] و ارج گذاری [[منتظران]]، سخن به میان آمده و از [[انتظار ظهور]] [[مهدی]]{{ع}}، با عناوین و اوصافی چون [[برترین عمل]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ الامامه و التبصره، ص۲۱؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۴۴. (در برخی از احادیث، در صدر این جمله، عبارت: {{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا...}} ذکر شده است. ر.ک: کمال الدین، ص۳۷۷).</ref>، بافضیلتترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ کمال الدین، ص۲۸۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>، بالاترین [[جهاد]] در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ تحف العقول، ص۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۴۱.</ref>، محبوبترین عمل در پیشگاه [[الهی]]<ref>{{متن حدیث|أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۹۳.</ref>، همسنگ بودن با [[شهادت]] و به [[خون]] طپیدن در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ الخصال، ۶۲۶؛ کمال الدین، ص۶۴۵؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۰؛ تحف العقول، ص۱۱۵؛ معجم احادیث الامام المهدی{{ع}}، ج۳، ص۷۵.</ref>، در رکاب [[حضرت قائم]]{{ع}} بودن<ref>{{متن حدیث|كَمَنْ كَانَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ{{ع}} }}؛ المحاسن، ج۱، ص۱۷۳؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۲۶.</ref>، در حال [[پیکار]] با [[دشمنان]] و [[شمشیر]] زدن در محضر [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ مِنْهُمْ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} يَذُبُّ عَنْهُ}}؛ الغیبه النعمانی، ص۹۲؛ کمال الدین، ص۳۳۵- ۶۴۷؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۲۸.</ref> و دیگر تعابیری که هرکدام، با [[عنایت]] و [[حکمت]] خاصی بیان شده است، همه و همه از ارتباط و [[پیوستگی]] این [[باور]] درونی با عملکرد بیرونی و رفتارهای سازمان یافته فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]]، حکایت دارد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[اندیشه انتظار و جهانی شدن (مقاله)|اندیشه انتظار و جهانی شدن]].</ref>. | ::::::اگر میبینیم در [[احادیث]] و [[روایات]]، این همه از [[فضیلت]] و [[ارزش انتظار]] و ارج گذاری [[منتظران]]، سخن به میان آمده و از [[انتظار ظهور]] [[مهدی]]{{ع}}، با عناوین و اوصافی چون [[برترین عمل]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ الامامه و التبصره، ص۲۱؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۴۴. (در برخی از احادیث، در صدر این جمله، عبارت: {{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا...}} ذکر شده است. ر.ک: کمال الدین، ص۳۷۷).</ref>، بافضیلتترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ کمال الدین، ص۲۸۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>، بالاترین [[جهاد]] در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ تحف العقول، ص۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۴۱.</ref>، محبوبترین عمل در پیشگاه [[الهی]]<ref>{{متن حدیث|أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۹۳.</ref>، همسنگ بودن با [[شهادت]] و به [[خون]] طپیدن در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ الخصال، ۶۲۶؛ کمال الدین، ص۶۴۵؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۰؛ تحف العقول، ص۱۱۵؛ معجم احادیث الامام المهدی{{ع}}، ج۳، ص۷۵.</ref>، در رکاب [[حضرت قائم]]{{ع}} بودن<ref>{{متن حدیث|كَمَنْ كَانَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ{{ع}} }}؛ المحاسن، ج۱، ص۱۷۳؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۲۶.</ref>، در حال [[پیکار]] با [[دشمنان]] و [[شمشیر]] زدن در محضر [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ مِنْهُمْ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} يَذُبُّ عَنْهُ}}؛ الغیبه النعمانی، ص۹۲؛ کمال الدین، ص۳۳۵- ۶۴۷؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۲۸.</ref> و دیگر تعابیری که هرکدام، با [[عنایت]] و [[حکمت]] خاصی بیان شده است، همه و همه از ارتباط و [[پیوستگی]] این [[باور]] درونی با عملکرد بیرونی و رفتارهای سازمان یافته فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]]، حکایت دارد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[اندیشه انتظار و جهانی شدن (مقاله)|اندیشه انتظار و جهانی شدن]].</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۰۵: | خط ۳۰۵: | ||
::::::«[[انتظار]]، در لغت، به معنای "چشمداشت پیدا کردن"<ref>المنجد، (عربی به فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، ج ۲، ص ۱۹۵۸.</ref> و در اصطلاح، به معنای "چشمداشتن به [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و تشکیل [[حکومت]] [[عدل الهی]] توسط آن [[حضرت]]" است. [[انتظار]]، به معنای [[آیندهنگری]] و به معنای ناراضی بودن از وضع موجود و [[راضی]] شدن به آینده بهتر است؛ [[انتظار فرج]]، یعنی آماده بودن برای [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و تشکیل [[دولت]] اسلامی و [[حکومت]] [[آخرین سفیر]] الهی؛ [[انتظار فرج]]، یعنی مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که تمام بدبختیها، ناکامیها، بیدادگریها، [[ظلمها]] از میان رفته و [[فقر]] و [[تنگدستی]]، ... یکباره و برای همیشه، رخت برمیبندد و به وسیله آن [[حضرت]] {{ع}} [[حکومت]] [[عدل]] در سراسر [[گیتی]] برقرار میگردد. برای چنین روزی، باید [[انتظار]] کشید و امیدوار بود. [[امید]] و آرزوی [[عدل]] فراگیر، در [[روایات]] اسلامی، [[عبادت]]، بلکه [[افضل]] [[عبادات]]، و نشانه [[شیعه]] در دوران [[غیبت]] شمرده شده است. [[امام سجاد]]{{ع}} میفرماید: "همانا، اهل زمان [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} و معتقدان به [[امامت]] آن [[حضرت]] و کسانی که [[منتظر]] [[ظهور]] ایشان هستند، از اهل هر زمانی [[افضل]] هستند؛ زیرا [[خداوند متعال]]، از [[عقل]] و [[فهم]] و [[معرفت]]، آنچنان به آنان داده که به سبب آن، [[غائب]] بودن [[امام]]، همانند حاضر بودن [[امام]] است و [[خداوند]]، آنان را در آن زمان، به منزله کسانی قرار داده که در کنار [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] میکردند. آنان، [[مخلصان]] واقعی و [[شیعیان راستین]] ما و [[دعوت]] کنندگان به [[دین خدا]]، در آشکار و [[نهان]]، هستند." و نیز فرمود: "[[انتظار فرج]]، خودش، بزرگترین فرجهاست."<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶.</ref>. | ::::::«[[انتظار]]، در لغت، به معنای "چشمداشت پیدا کردن"<ref>المنجد، (عربی به فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، ج ۲، ص ۱۹۵۸.</ref> و در اصطلاح، به معنای "چشمداشتن به [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و تشکیل [[حکومت]] [[عدل الهی]] توسط آن [[حضرت]]" است. [[انتظار]]، به معنای [[آیندهنگری]] و به معنای ناراضی بودن از وضع موجود و [[راضی]] شدن به آینده بهتر است؛ [[انتظار فرج]]، یعنی آماده بودن برای [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و تشکیل [[دولت]] اسلامی و [[حکومت]] [[آخرین سفیر]] الهی؛ [[انتظار فرج]]، یعنی مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که تمام بدبختیها، ناکامیها، بیدادگریها، [[ظلمها]] از میان رفته و [[فقر]] و [[تنگدستی]]، ... یکباره و برای همیشه، رخت برمیبندد و به وسیله آن [[حضرت]] {{ع}} [[حکومت]] [[عدل]] در سراسر [[گیتی]] برقرار میگردد. برای چنین روزی، باید [[انتظار]] کشید و امیدوار بود. [[امید]] و آرزوی [[عدل]] فراگیر، در [[روایات]] اسلامی، [[عبادت]]، بلکه [[افضل]] [[عبادات]]، و نشانه [[شیعه]] در دوران [[غیبت]] شمرده شده است. [[امام سجاد]]{{ع}} میفرماید: "همانا، اهل زمان [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} و معتقدان به [[امامت]] آن [[حضرت]] و کسانی که [[منتظر]] [[ظهور]] ایشان هستند، از اهل هر زمانی [[افضل]] هستند؛ زیرا [[خداوند متعال]]، از [[عقل]] و [[فهم]] و [[معرفت]]، آنچنان به آنان داده که به سبب آن، [[غائب]] بودن [[امام]]، همانند حاضر بودن [[امام]] است و [[خداوند]]، آنان را در آن زمان، به منزله کسانی قرار داده که در کنار [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] میکردند. آنان، [[مخلصان]] واقعی و [[شیعیان راستین]] ما و [[دعوت]] کنندگان به [[دین خدا]]، در آشکار و [[نهان]]، هستند." و نیز فرمود: "[[انتظار فرج]]، خودش، بزرگترین فرجهاست."<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶.</ref>. | ||
::::::بنابراین، [[انتظار فرج]]، چشمداشت به [[گشایش]] امور از سوی [[خداوند]] است. این چشمداشت، هرچند [[فرج]] است، لکن طبق [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[فرج]] اصلی در زمان [[ظهور امام زمان]]{{ع}} خواهد بود»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۱۰۰-۱۰۱.</ref>. | ::::::بنابراین، [[انتظار فرج]]، چشمداشت به [[گشایش]] امور از سوی [[خداوند]] است. این چشمداشت، هرچند [[فرج]] است، لکن طبق [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[فرج]] اصلی در زمان [[ظهور امام زمان]]{{ع}} خواهد بود»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۱۰۰-۱۰۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۱۴: | خط ۳۱۴: | ||
::::::«[[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۷.</ref>؛ [[بهترین]] اعمال [[امت]] من [[انتظار فرج]] است. [[انتظار]]، [[فرهنگ]] سازنده و [[تفکر]] [[پویایی]] است که همیشه [[جامعه]] را زنده، امیدوار و در مسیر تکاپو و [[پیشرفت]] قرار میدهد. [[انتظار]]، دلهای [[دوستان]] را پر از [[امید]] و دلهای [[دشمنان]] را با اضطراب و نگرانی همراه میسازد. | ::::::«[[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۷.</ref>؛ [[بهترین]] اعمال [[امت]] من [[انتظار فرج]] است. [[انتظار]]، [[فرهنگ]] سازنده و [[تفکر]] [[پویایی]] است که همیشه [[جامعه]] را زنده، امیدوار و در مسیر تکاپو و [[پیشرفت]] قرار میدهد. [[انتظار]]، دلهای [[دوستان]] را پر از [[امید]] و دلهای [[دشمنان]] را با اضطراب و نگرانی همراه میسازد. | ||
::::::[[انتظار]] یعنی [[آمادگی]] و [[زمینهسازی]] برای ورود [[فرمانده]] و شروع عملیات. [[انتظار]] یعنی [[سازش]] نکردن با [[دشمن]]، [[بیداری]]، سربازگیری، نیروسازی، حفظ نیروهای خودی و بالا بردن توان [[مبارزه]]. [[انتظار]] یعنی به همه [[ظلمها]] نه گفتن و [[راضی]] نبودن به وضع موجود و در [[انتظار]] [[عدالت]] بودن. بنابر این [[انتظار]]، عمل و [[تلاش]] است نه یک ایده تنها. متاسفانه بیشتر از آنکه [[منتظر]] آقایمان باشیم همه از او انتظارهای فراوان داریم و این انتظارهای ما با [[وظیفه]] [[انتظار]] فاصله بسیار دارد»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۳۰.</ref>. | ::::::[[انتظار]] یعنی [[آمادگی]] و [[زمینهسازی]] برای ورود [[فرمانده]] و شروع عملیات. [[انتظار]] یعنی [[سازش]] نکردن با [[دشمن]]، [[بیداری]]، سربازگیری، نیروسازی، حفظ نیروهای خودی و بالا بردن توان [[مبارزه]]. [[انتظار]] یعنی به همه [[ظلمها]] نه گفتن و [[راضی]] نبودن به وضع موجود و در [[انتظار]] [[عدالت]] بودن. بنابر این [[انتظار]]، عمل و [[تلاش]] است نه یک ایده تنها. متاسفانه بیشتر از آنکه [[منتظر]] آقایمان باشیم همه از او انتظارهای فراوان داریم و این انتظارهای ما با [[وظیفه]] [[انتظار]] فاصله بسیار دارد»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۳۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۳۱: | خط ۳۳۱: | ||
::::::[[حقیقت]] [[انتظار]] از دو عنصر نفی و اثبات ترکیب یافته است، نفی یعنی از بین بردن نابسامانیهای موجود و عواملی که موجب [[اختلاف]] و از هم پاشیدگی میباشد، و اثبات یعنی [[جانشین]] کردن عوامل رشد و ترقی جای آنها. باید خود را [[اصلاح]] کنیم و اندیشههایمان را از کجنظری، [[حسادت]]، [[کینه]] و صدها [[عیب]] دیگر برهانیم؛ چون اگر این عیبها در ما باشد، چگونه میتوانیم [[منتظر]] تحولی باشیم که اساس آن [[مبارزه]] با همه آن عیبهاست و سرانجام دامان ما را خواهد گرفت. | ::::::[[حقیقت]] [[انتظار]] از دو عنصر نفی و اثبات ترکیب یافته است، نفی یعنی از بین بردن نابسامانیهای موجود و عواملی که موجب [[اختلاف]] و از هم پاشیدگی میباشد، و اثبات یعنی [[جانشین]] کردن عوامل رشد و ترقی جای آنها. باید خود را [[اصلاح]] کنیم و اندیشههایمان را از کجنظری، [[حسادت]]، [[کینه]] و صدها [[عیب]] دیگر برهانیم؛ چون اگر این عیبها در ما باشد، چگونه میتوانیم [[منتظر]] تحولی باشیم که اساس آن [[مبارزه]] با همه آن عیبهاست و سرانجام دامان ما را خواهد گرفت. | ||
::::::علاوه بر [[اصلاح]] خویش، باید در پی [[اصلاح]] [[جامعه]] هم باشیم. باید [[اصلاح]] [[جامعه]] را جدی بگیریم، تا مشمول [[آیه]] مبارکه {{متن قرآن|إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ}}<ref>سوره عصر، آیه ۳.</ref> شویم»<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۶۵-۶۸.</ref>. | ::::::علاوه بر [[اصلاح]] خویش، باید در پی [[اصلاح]] [[جامعه]] هم باشیم. باید [[اصلاح]] [[جامعه]] را جدی بگیریم، تا مشمول [[آیه]] مبارکه {{متن قرآن|إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ}}<ref>سوره عصر، آیه ۳.</ref> شویم»<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۶۵-۶۸.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۳۹: | خط ۳۳۹: | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[میرتقی حسینی گرگانی]]'''، در کتاب ''«[[ نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[میرتقی حسینی گرگانی]]'''، در کتاب ''«[[ نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[انتظار]]، یعنی آرزومندی برای رسیدن به نیکوترین حال و زمان؛ یعنی لَه لَه زدن برای رسیدن به "[[ماء معین]]": {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ}}<ref>"بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان میآورد؟؛ سوره ملک، آیه ۳۰.</ref>؛ یعنی رهایی از [[ظلمت]] و تیرگی، و چشم به افق روشن دوختن و برای [[دیدار]] [[خورشید]]، شب را به صبح آوردن؛ یعنی [[برترین]] [[عبادت]]؛ یعنی [[شناخت]] [[منتظر]]؛ زیرا، لازمه هر عبادتی [[معرفت]] است؛ پس، [[انتظار]] بدون [[شناخت]] [[موعود]] [[منتظر]] معنا و مفهوم نخواهد داشت و تهی از محتوا و [[حقیقت]] است. پس، تنها چیزی که بدان معنا، محتوا و واقعیت میبخشد، [[شناخت]] است؛ و [[شناخت]]، چون [[هدف]] آن است. [[انتظار]]، یعنی [[آمادگی]] برای رهایی از [[ستم]]، خود را ساختن، چشم به ما بین [[رکن و مقام]] دوختن به [[امید]] [[فتح]] و گشوده شدن دروازههای [[قسطنطنیه]]، جبال و [[دیلم]]؛ به [[انتظار]] هبوط [[عیسی]] و نظارهگر [[قتل دجال]] به دست او بودن، در تکاپوی زوال [[فرزندان]] صهیون بودن و به صلای [[شمشیر]] گوش دادن، مشاهده شکسته شدن پرچمهای [[سفیانی]] و [[دجال]]؛ و خلاصه، ترنم {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه " }} بر پهنه [[گیتی]] گوش را نواختن. [[انتظار]]، یعنی باوری شورآفرین، امیدی روحبخش، [[مقاومت]] و [[صلابت]] چون {{متن قرآن| هُمُ الْغالِبُون}}، حماسهای شبشکن، شفقی فجرآفرین، [[فتح]] المبین، [[فتح]] الفتوح، مرصادی برای [[منافقان]]، "نه" گفتن به [[باطل]] و [[شیطان]] بزرگ، درفش [[عصیان]] و [[پایداری]]، جریان [[خون]] در رگ زندگی، در آرزوی روزهای سبز بهاری نشستن، در هالهای از نورِ [[جمال]] [[مهدی]] قرار گرفتن و سپر بلایش شدن، گرمای دستش را لمس نمودن، [[جان]] را به تابش [[خورشید]] [[ولایت]]، تابناک ساختن، [[روح]] را در سایه [[حکومت]] [[موعود]] [[صیقل]] دادن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهانی، آکنده از داد و [[دادگری]] سرشار بودن. [[انتظار]]، یعنی [[اشتیاق]] به [[آرامش]] بعد از [[طوفان]]، [[امید]] استقرار [[صلح]] و [[عدل]] جاویدان پس از شیوع [[ظلم]] و فسادِ همهگیر و بیپایان بهوسیله [[منجی]] بزرگ، [[موعود]] [[بشریت]] و [[مهدی]] [[قائم]] [[منتظر]] {{ع}}؛ و به گفته [[حافظ]] شیرازی: ایمنی قافلههای [[دل]] و [[دانش]]. [[انتظار]]، یعنی همواره [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] خونین رهایی از [[مغرب]] بودن<ref>در حدیثهای فراوانی گفته شده است که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}} -سلیمان حسینی بلخی قندوزی، ینابیع المودة، ج۳، ص١۴۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵٢، ص١٩۵؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج٢، صص۵٢٧ و ۵٢٨- یعنی مهدی {{ع}} خود همان خورشیدی است که از مغرب (محل غروب خورشید) طلوع میکند. برخی گفتهاند: از جمله نشانههای ظهور امام زمان {{ع}} طلوع خورشید از مغرب است؛ برخی دیگر میگویند: محل طلوع آن حضرت مغرب زمین است. شاید توجیهش آن باشد که امام زمان بعد از فتح انطاکیه، قسطنطنیه، روم و فرنگ، به سوی بیتالمقدس باز میگردد، و مسیح برای هلاکت دجال و یهودیان عنود حقپوش هبوط میکند؛ یعنی آغاز حرکت اصلاحی و عدالتگستر موعود منتظر همین طلوع خورشید از مغرب خواهد بود؛ خدا داند. به انتظار روزی که مفسر راستین دین ظهور کند، تا آنرا به معنای واقعی کلمه تفسیر نماید. بله، در برخی از روایتها چنین ذکر شده است: {{عربی|"أَوَّلُ الْآيَاتِ طُلُوعُ الشَّمْسِ"}} -إعلامالوری، ج٢، ص٢٧٩- و نیز آمده: {{عربی|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ أَمِنَ النَّاسُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونُ"}}. این حدیثها، طلوع شمس را از نشانههای قیامت میدانند. ملاحظه میکنید که طلوع به خود شمس نسبت داده شده است، ولی آنچه که ما پیشتر نقل نمودیم، این بود که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}}؛ مرجع ضمیر "هو"، وجود مقدس مهدی موعود {{ع}} است؛ و این، منافات ندارد که طلوع خورشید از مغرب، از نشانههای نزدیکی قیامت باشد؛ و در برخی روایتها، تعبیر شده که مهدی فاطمه همان شمس بوده، و از علائم و اشراط الساعة، خود ظهور مهدی و آنچه که پیش و پس از ظهور اتفاق میافتد، باشد. چندی پیش، یکی از ستارهشناسان روسی پیشبینی کرده بود که در اواخر سال ١٩٨٢ میلادی فاجعهای برای خورشید پیش خواهد آمد و خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد. [[امام باقر|حضرت باقر]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|"نَعَمْ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مِنَ الْمَحْتُومِ..."}} -إلزام الناصب، ج٢، ص١۴۶- یعنی: آری، ندای آسمانی و طلوع خورشید از مغرب حتمی خواهد بود. وقوع چنین پدیدهای که از نشانههای ظهور است، اگر معنای ظاهریاش مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت و چرخش منظومه شمسی است؛ و این، با اصول حاکم بر نظام طبیعت سازگاری ندارد. بدیهی است که [[امام زمان]]{{ع}} بر روی همین زمین بدون هیچگونه تغییر قبل از قیامت، حکومت جهانی تشکیل میدهند. بر این اساس، تحقق چنین نشانهای به صورت معجزه هم امکان ندارد؛ زیرا، معجزه در محدوده نظام حاکم بر جهان صورت میگیرد. -دادگستر جهان، ص۲۲۰- به همینخاطر، نظریهای که ما در اول بحث ارائه دادیم تقویت میگردد. محدث، حکیم و فقیه بزرگوار، فیض کاشانی میگوید: گویا طلوع خورشید از مغرب، کنایه از [[ظهور امام مهدی|ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} است؛ همانگونه که از برخی اخبار نیز استفاده میشود. -وافی، ج۲، ص۴۴۶-؛ در ذیل روایتِ صعصعه نیز جملهای است که نشانگر همین معناست. صعصعه در پاسخ نزال بن سبره گفت: کسی که حضرت عیسی {{ع}} پشت سر وی نماز میگزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی {{ع}} است؛ و هم اوست خورشیدی که از غروبگاهش طلوع میکند. - بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۵-. و این همان معنای کنائی است که از "طلوع خورشید از غروبگاهش" برداشت میشود؛ و ظهور حضرت حجت بن الحسن {{ع}} به طلوع خورشید از مغربش تشبیه شده است.</ref>، در برابر تندبادهای زودگذر زبرالحدید بودن، در برابر مشکلات، کوه مقاوم بودن و برای رهایی از آنها همراه [[سپاه مهدی]] بودن؛ یعنی دیدن طلعت رشیده و سپیده ستوده و در نتیجه، چشم را روشن ساختن و سینه را به [[نور]] [[ایمان]] منور نمودن؛ لحظهشماری برای نامنویسی در حزب [[مهدی]] {{ع}}، و در نهایت، سرسپرده وی شدن؛ چون سرودهاند: {{عربی|" وَ أَنَ حِزْبَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ وَ أَوْلِيَاءَكَ هُمُ الْفَائِزُونَ، وَ أَعْدَاءَكَ هُمُ الْخَاسِرُون " }}<ref>شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ١٠٣٣.</ref>؛ {{عربی|" أُولَئِكَ أَوْلِيَائِي حَقّاً بِهِمْ أَدْفَعُ كُلَ فِتْنَةٍ عَمْيَاءَ حِنْدِسٍ وَ بِهِمْ أَكْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَدْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ- {{متن قرآن| أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ }} " }}<ref>اینان اولیای حقیقی من هستند؛ به سبب اینها هر [[فتنه]] کور و تاریک را دفع میکنم؛ و به سبب آنها شدائد و سختیها را برطرف میکنم و از آنها غُل و زنجیر را بر میدارم؛ و برهمینان [[صلوات]] و [[درود]] [[خداوند]] باد؛ زیرا، [[هدایت]] یافتهاند و [[انتظار]] را به کردار و رفتارشان [[تفسیر]] کرده، و میگویند: [[انتظار]]، یعنی عبرتِ عبرتانگیز و [[صبر]] بیصبرانه کشیدن؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۱.</ref>»<ref>[[میرتقی حسینی گرگانی|حسینی گرگانی؛میرتقی]]، [[ نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]، ص 35-38.</ref>. | ::::::«[[انتظار]]، یعنی آرزومندی برای رسیدن به نیکوترین حال و زمان؛ یعنی لَه لَه زدن برای رسیدن به "[[ماء معین]]": {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ}}<ref>"بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان میآورد؟؛ سوره ملک، آیه ۳۰.</ref>؛ یعنی رهایی از [[ظلمت]] و تیرگی، و چشم به افق روشن دوختن و برای [[دیدار]] [[خورشید]]، شب را به صبح آوردن؛ یعنی [[برترین]] [[عبادت]]؛ یعنی [[شناخت]] [[منتظر]]؛ زیرا، لازمه هر عبادتی [[معرفت]] است؛ پس، [[انتظار]] بدون [[شناخت]] [[موعود]] [[منتظر]] معنا و مفهوم نخواهد داشت و تهی از محتوا و [[حقیقت]] است. پس، تنها چیزی که بدان معنا، محتوا و واقعیت میبخشد، [[شناخت]] است؛ و [[شناخت]]، چون [[هدف]] آن است. [[انتظار]]، یعنی [[آمادگی]] برای رهایی از [[ستم]]، خود را ساختن، چشم به ما بین [[رکن و مقام]] دوختن به [[امید]] [[فتح]] و گشوده شدن دروازههای [[قسطنطنیه]]، جبال و [[دیلم]]؛ به [[انتظار]] هبوط [[عیسی]] و نظارهگر [[قتل دجال]] به دست او بودن، در تکاپوی زوال [[فرزندان]] صهیون بودن و به صلای [[شمشیر]] گوش دادن، مشاهده شکسته شدن پرچمهای [[سفیانی]] و [[دجال]]؛ و خلاصه، ترنم {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه " }} بر پهنه [[گیتی]] گوش را نواختن. [[انتظار]]، یعنی باوری شورآفرین، امیدی روحبخش، [[مقاومت]] و [[صلابت]] چون {{متن قرآن| هُمُ الْغالِبُون}}، حماسهای شبشکن، شفقی فجرآفرین، [[فتح]] المبین، [[فتح]] الفتوح، مرصادی برای [[منافقان]]، "نه" گفتن به [[باطل]] و [[شیطان]] بزرگ، درفش [[عصیان]] و [[پایداری]]، جریان [[خون]] در رگ زندگی، در آرزوی روزهای سبز بهاری نشستن، در هالهای از نورِ [[جمال]] [[مهدی]] قرار گرفتن و سپر بلایش شدن، گرمای دستش را لمس نمودن، [[جان]] را به تابش [[خورشید]] [[ولایت]]، تابناک ساختن، [[روح]] را در سایه [[حکومت]] [[موعود]] [[صیقل]] دادن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهانی، آکنده از داد و [[دادگری]] سرشار بودن. [[انتظار]]، یعنی [[اشتیاق]] به [[آرامش]] بعد از [[طوفان]]، [[امید]] استقرار [[صلح]] و [[عدل]] جاویدان پس از شیوع [[ظلم]] و فسادِ همهگیر و بیپایان بهوسیله [[منجی]] بزرگ، [[موعود]] [[بشریت]] و [[مهدی]] [[قائم]] [[منتظر]] {{ع}}؛ و به گفته [[حافظ]] شیرازی: ایمنی قافلههای [[دل]] و [[دانش]]. [[انتظار]]، یعنی همواره [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] خونین رهایی از [[مغرب]] بودن<ref>در حدیثهای فراوانی گفته شده است که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}} -سلیمان حسینی بلخی قندوزی، ینابیع المودة، ج۳، ص١۴۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵٢، ص١٩۵؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج٢، صص۵٢٧ و ۵٢٨- یعنی مهدی {{ع}} خود همان خورشیدی است که از مغرب (محل غروب خورشید) طلوع میکند. برخی گفتهاند: از جمله نشانههای ظهور امام زمان {{ع}} طلوع خورشید از مغرب است؛ برخی دیگر میگویند: محل طلوع آن حضرت مغرب زمین است. شاید توجیهش آن باشد که امام زمان بعد از فتح انطاکیه، قسطنطنیه، روم و فرنگ، به سوی بیتالمقدس باز میگردد، و مسیح برای هلاکت دجال و یهودیان عنود حقپوش هبوط میکند؛ یعنی آغاز حرکت اصلاحی و عدالتگستر موعود منتظر همین طلوع خورشید از مغرب خواهد بود؛ خدا داند. به انتظار روزی که مفسر راستین دین ظهور کند، تا آنرا به معنای واقعی کلمه تفسیر نماید. بله، در برخی از روایتها چنین ذکر شده است: {{عربی|"أَوَّلُ الْآيَاتِ طُلُوعُ الشَّمْسِ"}} -إعلامالوری، ج٢، ص٢٧٩- و نیز آمده: {{عربی|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ أَمِنَ النَّاسُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونُ"}}. این حدیثها، طلوع شمس را از نشانههای قیامت میدانند. ملاحظه میکنید که طلوع به خود شمس نسبت داده شده است، ولی آنچه که ما پیشتر نقل نمودیم، این بود که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}}؛ مرجع ضمیر "هو"، وجود مقدس مهدی موعود {{ع}} است؛ و این، منافات ندارد که طلوع خورشید از مغرب، از نشانههای نزدیکی قیامت باشد؛ و در برخی روایتها، تعبیر شده که مهدی فاطمه همان شمس بوده، و از علائم و اشراط الساعة، خود ظهور مهدی و آنچه که پیش و پس از ظهور اتفاق میافتد، باشد. چندی پیش، یکی از ستارهشناسان روسی پیشبینی کرده بود که در اواخر سال ١٩٨٢ میلادی فاجعهای برای خورشید پیش خواهد آمد و خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد. [[امام باقر|حضرت باقر]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|"نَعَمْ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مِنَ الْمَحْتُومِ..."}} -إلزام الناصب، ج٢، ص١۴۶- یعنی: آری، ندای آسمانی و طلوع خورشید از مغرب حتمی خواهد بود. وقوع چنین پدیدهای که از نشانههای ظهور است، اگر معنای ظاهریاش مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت و چرخش منظومه شمسی است؛ و این، با اصول حاکم بر نظام طبیعت سازگاری ندارد. بدیهی است که [[امام زمان]]{{ع}} بر روی همین زمین بدون هیچگونه تغییر قبل از قیامت، حکومت جهانی تشکیل میدهند. بر این اساس، تحقق چنین نشانهای به صورت معجزه هم امکان ندارد؛ زیرا، معجزه در محدوده نظام حاکم بر جهان صورت میگیرد. -دادگستر جهان، ص۲۲۰- به همینخاطر، نظریهای که ما در اول بحث ارائه دادیم تقویت میگردد. محدث، حکیم و فقیه بزرگوار، فیض کاشانی میگوید: گویا طلوع خورشید از مغرب، کنایه از [[ظهور امام مهدی|ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} است؛ همانگونه که از برخی اخبار نیز استفاده میشود. -وافی، ج۲، ص۴۴۶-؛ در ذیل روایتِ صعصعه نیز جملهای است که نشانگر همین معناست. صعصعه در پاسخ نزال بن سبره گفت: کسی که حضرت عیسی {{ع}} پشت سر وی نماز میگزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی {{ع}} است؛ و هم اوست خورشیدی که از غروبگاهش طلوع میکند. - بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۵-. و این همان معنای کنائی است که از "طلوع خورشید از غروبگاهش" برداشت میشود؛ و ظهور حضرت حجت بن الحسن {{ع}} به طلوع خورشید از مغربش تشبیه شده است.</ref>، در برابر تندبادهای زودگذر زبرالحدید بودن، در برابر مشکلات، کوه مقاوم بودن و برای رهایی از آنها همراه [[سپاه مهدی]] بودن؛ یعنی دیدن طلعت رشیده و سپیده ستوده و در نتیجه، چشم را روشن ساختن و سینه را به [[نور]] [[ایمان]] منور نمودن؛ لحظهشماری برای نامنویسی در حزب [[مهدی]] {{ع}}، و در نهایت، سرسپرده وی شدن؛ چون سرودهاند: {{عربی|" وَ أَنَ حِزْبَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ وَ أَوْلِيَاءَكَ هُمُ الْفَائِزُونَ، وَ أَعْدَاءَكَ هُمُ الْخَاسِرُون " }}<ref>شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ١٠٣٣.</ref>؛ {{عربی|" أُولَئِكَ أَوْلِيَائِي حَقّاً بِهِمْ أَدْفَعُ كُلَ فِتْنَةٍ عَمْيَاءَ حِنْدِسٍ وَ بِهِمْ أَكْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَدْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ- {{متن قرآن| أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ }} " }}<ref>اینان اولیای حقیقی من هستند؛ به سبب اینها هر [[فتنه]] کور و تاریک را دفع میکنم؛ و به سبب آنها شدائد و سختیها را برطرف میکنم و از آنها غُل و زنجیر را بر میدارم؛ و برهمینان [[صلوات]] و [[درود]] [[خداوند]] باد؛ زیرا، [[هدایت]] یافتهاند و [[انتظار]] را به کردار و رفتارشان [[تفسیر]] کرده، و میگویند: [[انتظار]]، یعنی عبرتِ عبرتانگیز و [[صبر]] بیصبرانه کشیدن؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۱.</ref>»<ref>[[میرتقی حسینی گرگانی|حسینی گرگانی؛میرتقی]]، [[ نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]، ص 35-38.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۵۲: | خط ۳۵۲: | ||
::::::«[[انتظار فرج]] در [[اسلام]] و بهویژه در [[مذهب]] حقّه تشیّع، عبارت از [[ایمان]] [[استوار]] به [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت]] [[ولیّ]] عصر{{ع}} و [[امید به ظهور]] [[مبارک]] آن واپسین [[حجّت]] [[خداوند]]، و آرزوی فرا رسیدن [[روزگار رهایی]] [[مستضعفان]] از چنگال [[مستکبران]]، و تمام شدن دوران داعیه "لمن الملکی" [[طاغوتیان]]، و [[فتح]] و [[پیروزی]] نهایی [[مؤمنان]]، و آغاز [[حکومت صالحان]]، تا [[پایان جهان]] است که همه اعتقادهای اساسی [[اسلام]] را -از یکتایی [[خدا]] و [[رسالت پیامبر]]{{صل}} و [[امامت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} و تحقّق [[وعده]] تخلّفناپذیر [[خداوند]]- دربر دارد. | ::::::«[[انتظار فرج]] در [[اسلام]] و بهویژه در [[مذهب]] حقّه تشیّع، عبارت از [[ایمان]] [[استوار]] به [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت]] [[ولیّ]] عصر{{ع}} و [[امید به ظهور]] [[مبارک]] آن واپسین [[حجّت]] [[خداوند]]، و آرزوی فرا رسیدن [[روزگار رهایی]] [[مستضعفان]] از چنگال [[مستکبران]]، و تمام شدن دوران داعیه "لمن الملکی" [[طاغوتیان]]، و [[فتح]] و [[پیروزی]] نهایی [[مؤمنان]]، و آغاز [[حکومت صالحان]]، تا [[پایان جهان]] است که همه اعتقادهای اساسی [[اسلام]] را -از یکتایی [[خدا]] و [[رسالت پیامبر]]{{صل}} و [[امامت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} و تحقّق [[وعده]] تخلّفناپذیر [[خداوند]]- دربر دارد. | ||
::::::[[انتظار فرج]] در [[اسلام]]، در واقع نوعی [[آمادگی]] است. [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن، [[پاک]] زیستن، و دور ماندن از زشتیها و وصول به [[تزکیه نفس]]. [[آمادگی]] برای حرکتی مستمرّ و دائم، با تلاش و کوشش پیگیر و خستگیناپذیر توأم با [[خودسازی]] و دگرسازی و [[زمینهسازی]]. و سرانجام [[آمادگی]] برای تهیّه قوا برای شرکت در [[نهضت]] [[عظیم]] آسمانی [[حضرت مهدی]]{{ع}} که آغاز آن، [[ظهور]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} و فرجام آن، [[شکست]] تاریکیها، [[ظلمها]]، [[فسادها]]، جهلها، جنایتها، [[قدرت]] [[طاغوتها]]، و نتیجه آن، برپایی [[حکومت عدل]] "[[الله]]" و تحقّق قول و [[پیمان]] [[خداوند]] به عزّتبخشی [[مؤمنان]] است»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۱۹۳.</ref>. | ::::::[[انتظار فرج]] در [[اسلام]]، در واقع نوعی [[آمادگی]] است. [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن، [[پاک]] زیستن، و دور ماندن از زشتیها و وصول به [[تزکیه نفس]]. [[آمادگی]] برای حرکتی مستمرّ و دائم، با تلاش و کوشش پیگیر و خستگیناپذیر توأم با [[خودسازی]] و دگرسازی و [[زمینهسازی]]. و سرانجام [[آمادگی]] برای تهیّه قوا برای شرکت در [[نهضت]] [[عظیم]] آسمانی [[حضرت مهدی]]{{ع}} که آغاز آن، [[ظهور]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} و فرجام آن، [[شکست]] تاریکیها، [[ظلمها]]، [[فسادها]]، جهلها، جنایتها، [[قدرت]] [[طاغوتها]]، و نتیجه آن، برپایی [[حکومت عدل]] "[[الله]]" و تحقّق قول و [[پیمان]] [[خداوند]] به عزّتبخشی [[مؤمنان]] است»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۱۹۳.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۶۴: | خط ۳۶۴: | ||
::::::کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] است؟ با مراجعه به متون روایی، مشاهده میشود که [[معصومان]] {{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای این که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، [[انتظار]] را عمل نامیدهاند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}، {{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲).</ref> یا آن را [[عبادت]] خواندهاند، آن هم محبوبترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ}}، {{متن حدیث|سُئل عن علی {{ع}} رجل أی الاعمال أحب الی الله عزوجل؟ قال علی {{ع}}: انتظار الفرج}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱).</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کس که وضعیت موجود را نمیپذیرد و [[تحمل]] نمیکند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده میشود؛ {{عربی|مَنِ انْتَظَرَ أَمْراً تَهَیَّأَ لَهُ}}. | ::::::کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] است؟ با مراجعه به متون روایی، مشاهده میشود که [[معصومان]] {{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای این که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، [[انتظار]] را عمل نامیدهاند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}، {{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲).</ref> یا آن را [[عبادت]] خواندهاند، آن هم محبوبترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ}}، {{متن حدیث|سُئل عن علی {{ع}} رجل أی الاعمال أحب الی الله عزوجل؟ قال علی {{ع}}: انتظار الفرج}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱).</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کس که وضعیت موجود را نمیپذیرد و [[تحمل]] نمیکند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده میشود؛ {{عربی|مَنِ انْتَظَرَ أَمْراً تَهَیَّأَ لَهُ}}. | ||
::::::[[انتظار]] جنبه اثباتی دارد؛ یعنی [[آمادگی]] و [[اقدام]]. [[منتظر]] [[فرزند]] [[محبوب]] و دلدار [[عزیز]]، در خود و در محیط اطراف، نشان و اثر میگذارد. [[منتظر]] [[مهدی]] و [[قائم آل محمد]] {{ع}} چگونه میتواند آماده نشود و [[زمینهسازی]] نکند، در حالی که به [[شمشیر]] زدن در رکاب [[پیامبر]] {{صل}} بر فرق [[دشمن]]<ref>{{متن حدیث|...كَمَنْ قَارَعَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيفِهِ}} (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۶).</ref> [[تشبیه]] شده است. اساساً [[انتظار]] خشک و خالی، به عبارت دیگر [[امید]] ذهنی بی آن که در [[جامعه]] تحقق یابد و آثارش آشکار شود، هیچ گاه [[بهترین]] عمل نخواهد بود و این معانی، حاکی از حضور در صحنه و فعالیتهای [[علمی]] و کار و کوشش و [[زمینهسازی]] عینی است، نه [[نیت]] بدون عمل و [[امید]] ذهنی بدون آثار عملی. پس [[انتظار]] به معنای [[آینده]] نگری، دگرگونی است و این دگرگونی به [[زمینهسازی]]، [[نیاز]] دارد»<ref>[[مجید حیدرینیک|حیدرینیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۱۶و۲۲.</ref>. | ::::::[[انتظار]] جنبه اثباتی دارد؛ یعنی [[آمادگی]] و [[اقدام]]. [[منتظر]] [[فرزند]] [[محبوب]] و دلدار [[عزیز]]، در خود و در محیط اطراف، نشان و اثر میگذارد. [[منتظر]] [[مهدی]] و [[قائم آل محمد]] {{ع}} چگونه میتواند آماده نشود و [[زمینهسازی]] نکند، در حالی که به [[شمشیر]] زدن در رکاب [[پیامبر]] {{صل}} بر فرق [[دشمن]]<ref>{{متن حدیث|...كَمَنْ قَارَعَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيفِهِ}} (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۶).</ref> [[تشبیه]] شده است. اساساً [[انتظار]] خشک و خالی، به عبارت دیگر [[امید]] ذهنی بی آن که در [[جامعه]] تحقق یابد و آثارش آشکار شود، هیچ گاه [[بهترین]] عمل نخواهد بود و این معانی، حاکی از حضور در صحنه و فعالیتهای [[علمی]] و کار و کوشش و [[زمینهسازی]] عینی است، نه [[نیت]] بدون عمل و [[امید]] ذهنی بدون آثار عملی. پس [[انتظار]] به معنای [[آینده]] نگری، دگرگونی است و این دگرگونی به [[زمینهسازی]]، [[نیاز]] دارد»<ref>[[مجید حیدرینیک|حیدرینیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۱۶و۲۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۷۵: | خط ۳۷۵: | ||
::::::[[شیعیان]] [[دوازده امامی]] [[عقیده]] دارند که [[حضرت مهدی]]{{ع}} همنام و هم [[کنیه]] [[پیامبر]]{{صل}} و هم اکنون زنده است و هنگامی که [[خداوند]] [[اذن]] ظهورش دهد [[قیام]] میکند و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] مینماید. [[شیعیان]] طبق وعدههای [[انبیاء]] [[سلف]] و نویدهای کتب مذهبی و وعدههای صریح [[قرآن کریم]] [[عقیده]] دارند: آنگاه که [[اخلاق]] و [[معنویت]] از میان [[بشر]] رخت بربندد و [[ظلم و ستم]] فراگیر شود و اسباب [[ظهور]] که یکی از [[وظایف منتظران]] است مهیا گردد. [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[فرمان]] [[حق]] [[قیام]] میکند و [[دنیا]] را پر از [[عدل و داد]] مینماید و به همه [[رنجها]] پایان میدهد. [[شیعیان]] براساس [[عقل]] و [[وجدان]] و [[کتاب و سنت]] [[عقیده]] دارند که با [[ظهور]] [[ولی خدا]] و آمدن [[موعود]] مکتبها و رهاییبخش [[انسانها]] هیچ [[حکومت]] باطلی روی [[زمین]] باقی نمیماند بلکه همه مکتبهای موجود و حکومتهای [[مقتدر]] زمان یکی پس از دیگری از بین رفته و متلاشی میگردند مرزهای جغرافیایی بین کشورها برداشته میشوند؛ مظاهر [[شرک]]. [[کفر]] [[الحاد]] و [[بیعدالتی]] از بین میروند [[عدالت اجتماعی]] تأمین میگردد. هر حقی به [[صاحب]] [[حق]] میرسد همگان در [[رفاه]] و [[آسایش]] [[زندگی]] میکنند از [[ظلم و ستم]] و بد عدالتی خبری نیست و در سرتا سر [[جهان هستی]] تنها یک [[نظام]] [[حکومت]] میکند. که آن هم [[نظام]] عادلانه [[اسلام]] و [[احکام]] [[نجاتبخش]] آسمانی و [[قرآن کریم]] است<ref>همان، ص ۶۴ و ۶۷.</ref>. | ::::::[[شیعیان]] [[دوازده امامی]] [[عقیده]] دارند که [[حضرت مهدی]]{{ع}} همنام و هم [[کنیه]] [[پیامبر]]{{صل}} و هم اکنون زنده است و هنگامی که [[خداوند]] [[اذن]] ظهورش دهد [[قیام]] میکند و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] مینماید. [[شیعیان]] طبق وعدههای [[انبیاء]] [[سلف]] و نویدهای کتب مذهبی و وعدههای صریح [[قرآن کریم]] [[عقیده]] دارند: آنگاه که [[اخلاق]] و [[معنویت]] از میان [[بشر]] رخت بربندد و [[ظلم و ستم]] فراگیر شود و اسباب [[ظهور]] که یکی از [[وظایف منتظران]] است مهیا گردد. [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[فرمان]] [[حق]] [[قیام]] میکند و [[دنیا]] را پر از [[عدل و داد]] مینماید و به همه [[رنجها]] پایان میدهد. [[شیعیان]] براساس [[عقل]] و [[وجدان]] و [[کتاب و سنت]] [[عقیده]] دارند که با [[ظهور]] [[ولی خدا]] و آمدن [[موعود]] مکتبها و رهاییبخش [[انسانها]] هیچ [[حکومت]] باطلی روی [[زمین]] باقی نمیماند بلکه همه مکتبهای موجود و حکومتهای [[مقتدر]] زمان یکی پس از دیگری از بین رفته و متلاشی میگردند مرزهای جغرافیایی بین کشورها برداشته میشوند؛ مظاهر [[شرک]]. [[کفر]] [[الحاد]] و [[بیعدالتی]] از بین میروند [[عدالت اجتماعی]] تأمین میگردد. هر حقی به [[صاحب]] [[حق]] میرسد همگان در [[رفاه]] و [[آسایش]] [[زندگی]] میکنند از [[ظلم و ستم]] و بد عدالتی خبری نیست و در سرتا سر [[جهان هستی]] تنها یک [[نظام]] [[حکومت]] میکند. که آن هم [[نظام]] عادلانه [[اسلام]] و [[احکام]] [[نجاتبخش]] آسمانی و [[قرآن کریم]] است<ref>همان، ص ۶۴ و ۶۷.</ref>. | ||
::::::درباره [[وجود مهدی]] و [[ظهور]] او در [[آخرالزمان]] کتابهای بسیاری تألیف کردهاند و رسالهها و مقالههای جامع فراوان نوشتهاند. [[نوشتن]] در این باره از زمان [[امام حسن عسکری]]{{ع}} شروع شده و تا عصر حاضر ادامه یافته است. و کمتر کسی در میان عالمیان [[شیعه]] یافت میشود که در این باره کتاب ننوشته باشد یا مقاله نگاشته یا سخن نگفته باشد<ref>محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۱۱۰.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۱۵۷.</ref>. | ::::::درباره [[وجود مهدی]] و [[ظهور]] او در [[آخرالزمان]] کتابهای بسیاری تألیف کردهاند و رسالهها و مقالههای جامع فراوان نوشتهاند. [[نوشتن]] در این باره از زمان [[امام حسن عسکری]]{{ع}} شروع شده و تا عصر حاضر ادامه یافته است. و کمتر کسی در میان عالمیان [[شیعه]] یافت میشود که در این باره کتاب ننوشته باشد یا مقاله نگاشته یا سخن نگفته باشد<ref>محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۱۱۰.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۱۵۷.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۸۳: | خط ۳۸۳: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین الهینژاد]]'''، در کتاب ''«[[بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین الهینژاد]]'''، در کتاب ''«[[بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«واژه "[[انتظار]]" از ریشه "نظر" است که در باب افتعال به کار رفته و از مترادفهای معنایی آن تأنی و ترقب است و در لغت به معنای تأمل کردن چشم داشتن، چشم به راه بودن، [[امید]] داشتن و [[امیدوار]] بودن است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۵، ص ۲۱۹.</ref>. آنچه باعث تمایز این واژه از مترادفهای آن میشود، وجود خاصیت "مطاوعه" در معنای آن است که به طور کلی از خصوصیات باب افتعال به شمار میرود. مطاوعه به معنای تأثیرپذیری است و بدین سبب معنای واژه [[انتظار]] برابر با "چشم به راه شدن" خواهد بود. از مطلب مذکور به این نتیجه میرسیم که [[انتظار]] حالت و وصفی است که بر شخص متأثر، سلسله اموری مترتب میشود و بین وی و آنچه [[منتظر]] آن است، رابطه تأثیر و تأثر برقرار است»<ref>[[حسین الهینژاد|الهینژاد، حسین]]، [[بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت]]، ص ۲۲.</ref>. | ::::::«واژه "[[انتظار]]" از ریشه "نظر" است که در باب افتعال به کار رفته و از مترادفهای معنایی آن تأنی و ترقب است و در لغت به معنای تأمل کردن چشم داشتن، چشم به راه بودن، [[امید]] داشتن و [[امیدوار]] بودن است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۵، ص ۲۱۹.</ref>. آنچه باعث تمایز این واژه از مترادفهای آن میشود، وجود خاصیت "مطاوعه" در معنای آن است که به طور کلی از خصوصیات باب افتعال به شمار میرود. مطاوعه به معنای تأثیرپذیری است و بدین سبب معنای واژه [[انتظار]] برابر با "چشم به راه شدن" خواهد بود. از مطلب مذکور به این نتیجه میرسیم که [[انتظار]] حالت و وصفی است که بر شخص متأثر، سلسله اموری مترتب میشود و بین وی و آنچه [[منتظر]] آن است، رابطه تأثیر و تأثر برقرار است»<ref>[[حسین الهینژاد|الهینژاد، حسین]]، [[بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت]]، ص ۲۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۹۲: | خط ۳۹۲: | ||
::::::«[[انتظار]]، برگرفته از ریشه "نظر" و در لغت به معنای تأمل در یک چیز و [[چشمداشت]] به آن و چشم به راه آن بودن است<ref>جوهری، صحاح، ذیل ریشه «نظر».</ref>. اما در مباحث [[مهدویت]]، مراد از "[[انتظار]]" چشم به راه [[ظهور]] [[آخرین حجت الهی]] بودن است. البته با در نظر گرفتن مجموع [[روایات]]، نمیتوان [[انتظار]] را فقط چشم به راه [[ظهور]] بودن معنا کرد؛ بلکه بر اساس [[روایات انتظار فرج]]، [[انتظار]]؛ یعنی [[امید]] به فردایی بهتر و تلاش در جهت ایجاد فردایی روشنتر و [[اعتقاد]] به اینکه فردای روشن جز با حضور [[انسان کامل]] و [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} محقق نخواهد شد. | ::::::«[[انتظار]]، برگرفته از ریشه "نظر" و در لغت به معنای تأمل در یک چیز و [[چشمداشت]] به آن و چشم به راه آن بودن است<ref>جوهری، صحاح، ذیل ریشه «نظر».</ref>. اما در مباحث [[مهدویت]]، مراد از "[[انتظار]]" چشم به راه [[ظهور]] [[آخرین حجت الهی]] بودن است. البته با در نظر گرفتن مجموع [[روایات]]، نمیتوان [[انتظار]] را فقط چشم به راه [[ظهور]] بودن معنا کرد؛ بلکه بر اساس [[روایات انتظار فرج]]، [[انتظار]]؛ یعنی [[امید]] به فردایی بهتر و تلاش در جهت ایجاد فردایی روشنتر و [[اعتقاد]] به اینکه فردای روشن جز با حضور [[انسان کامل]] و [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} محقق نخواهد شد. | ||
::::::بر این اساس میتوان ماهیت [[انتظار]] را در سه عنصر [[امید]]، عمل و [[اعتقاد]] خلاصه کرد، چرا که اساساً هر انتظاری بر پایه [[امید]] به رخداد خاصی شکل میگیرد و به طور ویژه، [[انتظار فرج]] افزون بر [[امید]]، تلاش برای برداشتن موانع تحقق آن [[امید]] را نیز به همراه دارد و بر همین اساس از آن به "[[افضل]] الأعمال" یاد شده است<ref>قال رسول الله{{صل}}: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج است. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸.</ref>. [[بهترین]] روز بشری با [[ظهور]] [[انسان کامل]] رقم خواهد خورد که [[فضایل]] همه [[پیامبران الهی]] و خوبیهای [[بندگان]] [[شایسته]] [[الهی]] را با خود دارد. بیحضور و [[ظهور]] او هر خوبی، آمیخته با نقصان و هر [[روشنایی]]، همراه [[تاریکی]] خواهد بود و این عقیدهای ثابت در [[مکتب]] انسانساز [[اسلام]] است»<ref>[[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص 83.</ref>. | ::::::بر این اساس میتوان ماهیت [[انتظار]] را در سه عنصر [[امید]]، عمل و [[اعتقاد]] خلاصه کرد، چرا که اساساً هر انتظاری بر پایه [[امید]] به رخداد خاصی شکل میگیرد و به طور ویژه، [[انتظار فرج]] افزون بر [[امید]]، تلاش برای برداشتن موانع تحقق آن [[امید]] را نیز به همراه دارد و بر همین اساس از آن به "[[افضل]] الأعمال" یاد شده است<ref>قال رسول الله{{صل}}: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج است. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸.</ref>. [[بهترین]] روز بشری با [[ظهور]] [[انسان کامل]] رقم خواهد خورد که [[فضایل]] همه [[پیامبران الهی]] و خوبیهای [[بندگان]] [[شایسته]] [[الهی]] را با خود دارد. بیحضور و [[ظهور]] او هر خوبی، آمیخته با نقصان و هر [[روشنایی]]، همراه [[تاریکی]] خواهد بود و این عقیدهای ثابت در [[مکتب]] انسانساز [[اسلام]] است»<ref>[[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص 83.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۰۵: | خط ۴۰۵: | ||
::::::«[[عقیده شیعه]] ([[امامیه]] [[اثناعشری]]) درباره [[انتظار]] این است که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[دوازدهمین امام]] و [[حجت خداوند]] در روی [[زمین]] و از [[اهل بیت]] و [[عترت]] [[رسول]] خداست و در پانزدهم [[شعبان]] ۲۵۰هجری قمری متولد شده و زنده است و بر اساس مصلحتی که [[خداوند متعال]] میداند در حال [[غیبت]] به سر میبرد و روزی خواهد رسید که حضرتش [[ظهور]] کرده و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند، همان طور که پر از [[ظلم و جور]] میشود و بر [[مؤمنین]] است که همواره در [[انتظار]] چنین روزی باشند و خودشان را برای چنین روزی آماده کنند<ref>منهاج السنة، ج۴، ص ۲۱۱؛ المهدی المنتظر، ج۱، ص ۶۰؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۱.</ref>. | ::::::«[[عقیده شیعه]] ([[امامیه]] [[اثناعشری]]) درباره [[انتظار]] این است که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[دوازدهمین امام]] و [[حجت خداوند]] در روی [[زمین]] و از [[اهل بیت]] و [[عترت]] [[رسول]] خداست و در پانزدهم [[شعبان]] ۲۵۰هجری قمری متولد شده و زنده است و بر اساس مصلحتی که [[خداوند متعال]] میداند در حال [[غیبت]] به سر میبرد و روزی خواهد رسید که حضرتش [[ظهور]] کرده و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند، همان طور که پر از [[ظلم و جور]] میشود و بر [[مؤمنین]] است که همواره در [[انتظار]] چنین روزی باشند و خودشان را برای چنین روزی آماده کنند<ref>منهاج السنة، ج۴، ص ۲۱۱؛ المهدی المنتظر، ج۱، ص ۶۰؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۱.</ref>. | ||
::::::در این زمینه [[روایات]] زیادی از [[نبی گرامی اسلام]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} وارد شده است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[حدیثی]] که [[فریقین]] آن را [[نقل]] کرده، فرمود: "اگر از [[دنیا]] جز یک روز نماند، [[خداوند]] آن روز را آن [[قدر]] طولانی میکند تا فرزندم [[مهدی]] که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است [[ظهور]] کند و [[عدالت]] را بگستراند بعد از آن که [[زمین]] را [[ظلم و جور]] فرا گیرد"<ref>غیبت کبری، ص ۸؛ الیوم الموعود بین الفکر المادی والدینی، ص ۶۳۶؛ الهیات، ج۲، ص ۶۳۲.</ref>. باز [[حضرت]] میفرماید: "هر کس قائمی را که از [[فرزندان]] من است [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده است"<ref>بحارالانوار، ج۵۱، ص ۷۴؛ کشف الغمة، ج۲، ص ۴۴۶.</ref>. همچنین فرمود: "[[قائم]] از [[فرزندان]] من است که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است و شمائلش شمائل من و [[سنت]] او [[سنت]] من است و [[مردم]] را بر اساس [[ملت]] و [[شریعت]] من برپا دارد و به [[کتاب خداوند]] [[دعوت]] میکند، پس هر کس او را [[اطاعت]] کند مرا [[اطاعت]] کرده، و هر کس او را [[معصیت]] کند مرا [[معصیت]] کرده، و هر کس او را در غیبتش [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده..."<ref>منتخب الأثر، ص ۴۹۲.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>. | ::::::در این زمینه [[روایات]] زیادی از [[نبی گرامی اسلام]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} وارد شده است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[حدیثی]] که [[فریقین]] آن را [[نقل]] کرده، فرمود: "اگر از [[دنیا]] جز یک روز نماند، [[خداوند]] آن روز را آن [[قدر]] طولانی میکند تا فرزندم [[مهدی]] که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است [[ظهور]] کند و [[عدالت]] را بگستراند بعد از آن که [[زمین]] را [[ظلم و جور]] فرا گیرد"<ref>غیبت کبری، ص ۸؛ الیوم الموعود بین الفکر المادی والدینی، ص ۶۳۶؛ الهیات، ج۲، ص ۶۳۲.</ref>. باز [[حضرت]] میفرماید: "هر کس قائمی را که از [[فرزندان]] من است [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده است"<ref>بحارالانوار، ج۵۱، ص ۷۴؛ کشف الغمة، ج۲، ص ۴۴۶.</ref>. همچنین فرمود: "[[قائم]] از [[فرزندان]] من است که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است و شمائلش شمائل من و [[سنت]] او [[سنت]] من است و [[مردم]] را بر اساس [[ملت]] و [[شریعت]] من برپا دارد و به [[کتاب خداوند]] [[دعوت]] میکند، پس هر کس او را [[اطاعت]] کند مرا [[اطاعت]] کرده، و هر کس او را [[معصیت]] کند مرا [[معصیت]] کرده، و هر کس او را در غیبتش [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده..."<ref>منتخب الأثر، ص ۴۹۲.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۱۸: | خط ۴۱۸: | ||
::::::[[عبرانیان]] [[منتظر]] قدوم [[مبارک]] "[[مسیح]]" بودند و وعدۀ آن وجود [[مبارک]] مکرراً در [[زبور]] و [[کتب انبیاء]] [[علی]] الخصوص در [[اشعیا]] داده شده است | ::::::[[عبرانیان]] [[منتظر]] قدوم [[مبارک]] "[[مسیح]]" بودند و وعدۀ آن وجود [[مبارک]] مکرراً در [[زبور]] و [[کتب انبیاء]] [[علی]] الخصوص در [[اشعیا]] داده شده است | ||
::::::[[انتظار]] [[ملاقات]] [[منجی]] : گونه دوم [[انتظار]] که براساس دکترین [[مهدویت]] از نگاه [[شیعه]] شکل میگیرد و مختص همین نگاه است، [[انتظار]] [[ملاقات]] و برقراری پیوند [[معنوی]] با [[منجی]] و [[امام عصر]]{{ع}} در دوران کنونی و [[پیش از ظهور]] اوست. این نوع از [[انتظار]] عموماً مورد [[غفلت]] قرار گرفته و معمولاً وقتی سخن از [[انتظار]] میرود، همان مفهوم و گونه نخست به ذهن تداعی میکند. مقصود ما از این نوع [[انتظار]] که برای خود آثار و نتایج مؤثری دارد، آن است که بر اساس [[تفکر]] [[شیعه]] هر [[انسان]] [[مؤمن]]، شیفته و دلباخته [[امام زمان]]{{ع}} میتواند با برطرف کردن حجابها و موانع [[دیدار]] و با تحصیل [[سلامت]] و نزاهت [[باطنی]] و برخورداری از ظرفیت [[کتمان]] [[دیدار]]، در [[انتظار]] [[ملاقات امام]] عصر{{ع}} نشسته و به [[فیض حضور]] آن [[ذخیره الهی]] نایل آید»<ref>رفع حجاب رؤیت امام عصر{{ع}} بهسان رفع حجاب درک حضور حضرت حق است، چنانکه مکرراً این مضمون در دعاها آمده است: {{متن حدیث|...أَنَّكَ لَا تُحْجَبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ}}؛ خدایا، تو از آفریدههایت در حجاب نیستی و این اعمال است که آنان را از حضور تو پوشیده نگاه داشته است. مصباح المتهجد، ص۱۶۲ (دعای ویژه سحرهای ماه رمضان). فروغی بسطامی با زیبایی تمام این حقیقت را ترسیم کرده است: کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را؟... کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را؟ *** غیبت نکردهای که شوم طالب حضور... پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را *** با صدهزار جلوه برون آمدی که من... با صدهزار دیده تماشا کنم تو را</ref><ref>قاموس کتاب مقدس، ص۸۰۶.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[انتظار موعود (کتاب)|انتظار موعود]]، ص ۲۷-۳۲.</ref>. | ::::::[[انتظار]] [[ملاقات]] [[منجی]] : گونه دوم [[انتظار]] که براساس دکترین [[مهدویت]] از نگاه [[شیعه]] شکل میگیرد و مختص همین نگاه است، [[انتظار]] [[ملاقات]] و برقراری پیوند [[معنوی]] با [[منجی]] و [[امام عصر]]{{ع}} در دوران کنونی و [[پیش از ظهور]] اوست. این نوع از [[انتظار]] عموماً مورد [[غفلت]] قرار گرفته و معمولاً وقتی سخن از [[انتظار]] میرود، همان مفهوم و گونه نخست به ذهن تداعی میکند. مقصود ما از این نوع [[انتظار]] که برای خود آثار و نتایج مؤثری دارد، آن است که بر اساس [[تفکر]] [[شیعه]] هر [[انسان]] [[مؤمن]]، شیفته و دلباخته [[امام زمان]]{{ع}} میتواند با برطرف کردن حجابها و موانع [[دیدار]] و با تحصیل [[سلامت]] و نزاهت [[باطنی]] و برخورداری از ظرفیت [[کتمان]] [[دیدار]]، در [[انتظار]] [[ملاقات امام]] عصر{{ع}} نشسته و به [[فیض حضور]] آن [[ذخیره الهی]] نایل آید»<ref>رفع حجاب رؤیت امام عصر{{ع}} بهسان رفع حجاب درک حضور حضرت حق است، چنانکه مکرراً این مضمون در دعاها آمده است: {{متن حدیث|...أَنَّكَ لَا تُحْجَبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ}}؛ خدایا، تو از آفریدههایت در حجاب نیستی و این اعمال است که آنان را از حضور تو پوشیده نگاه داشته است. مصباح المتهجد، ص۱۶۲ (دعای ویژه سحرهای ماه رمضان). فروغی بسطامی با زیبایی تمام این حقیقت را ترسیم کرده است: کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را؟... کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را؟ *** غیبت نکردهای که شوم طالب حضور... پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را *** با صدهزار جلوه برون آمدی که من... با صدهزار دیده تماشا کنم تو را</ref><ref>قاموس کتاب مقدس، ص۸۰۶.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[انتظار موعود (کتاب)|انتظار موعود]]، ص ۲۷-۳۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۲۸: | خط ۴۲۸: | ||
::::::بنابراین، باتوجّه به کلّیه مطالبی که تا اینجا گفته شد روشن میگردد که: "[[انتظار]] نهتنها [[آرامش]] موقّت نیست، بلکه اعتراضی دایمی علیه بیعدالتیهاست. و نهتنها تسلّی دادن نیست؛ بلکه برافروختن و تحریک کردن برای احقاق [[حق]] و ابطال [[باطل]] است. [[انتظار]]، پذیرش نوعی [[انقلاب]]، تحوّل و [[تکامل]]، [[هدفداری]] و معنیداری است. موجبی برای [[دفاع]] جاودانه از [[هدف]] و مسلک است. سرمایهای روحی برای [[تکامل]] و تعالی و حفظ جنبههای انسانی و ایدئولوژیکی است. [[انتظار]]، عامل تحرک است. اسلحهای [[قوی]] و برّان علیه [[روح]] مردگی است. | ::::::بنابراین، باتوجّه به کلّیه مطالبی که تا اینجا گفته شد روشن میگردد که: "[[انتظار]] نهتنها [[آرامش]] موقّت نیست، بلکه اعتراضی دایمی علیه بیعدالتیهاست. و نهتنها تسلّی دادن نیست؛ بلکه برافروختن و تحریک کردن برای احقاق [[حق]] و ابطال [[باطل]] است. [[انتظار]]، پذیرش نوعی [[انقلاب]]، تحوّل و [[تکامل]]، [[هدفداری]] و معنیداری است. موجبی برای [[دفاع]] جاودانه از [[هدف]] و مسلک است. سرمایهای روحی برای [[تکامل]] و تعالی و حفظ جنبههای انسانی و ایدئولوژیکی است. [[انتظار]]، عامل تحرک است. اسلحهای [[قوی]] و برّان علیه [[روح]] مردگی است. | ||
::::::[[نجات]] از اعتزال و کنارهگیری است. موجد تحوّل است. بر این اساس، انتظاری خلاف چنین جهت، از آن بیعرضهها و بیشخصیتهاست"<ref>مسأله انتظار، ص۱۰۳.</ref>»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۲۴۱-۲۴۲.</ref>. | ::::::[[نجات]] از اعتزال و کنارهگیری است. موجد تحوّل است. بر این اساس، انتظاری خلاف چنین جهت، از آن بیعرضهها و بیشخصیتهاست"<ref>مسأله انتظار، ص۱۰۳.</ref>»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۲۴۱-۲۴۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۳۶: | خط ۴۳۶: | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانههای ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانههای ظهور]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[مصطفی صادقی]]'''، در کتاب ''«[[تحلیل تاریخی نشانههای ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانههای ظهور]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«همانگونه که درباره [[مهدی]] و [[غیبت]] او [[عقاید]] انحرافی در میان [[مسلمانان]] وجود دارد اصل [[اندیشه]] [[انتظار]] نیز به [[انحراف]] کشیده شده است؛ بدین معنا که گروههایی از [[مسلمانان]] در طول [[تاریخ]] در [[انتظار]] [[ظهور]] شخصی غیر از [[مهدی]] بودهاند و شاید [[هدف]] آنان مقابله با [[امام مهدی|مهدی]] [[شیعیان]] بوده است. البته در این بحث به جای فرقهها، با قبایلی روبهرو هستیم که هرکدام [[انتظار]] آمدن شخصی از [[قبیله]] یا [[طایفه]] خود را داشتهاند. از گزارشهای تاریخی استفاده میشود [[اختلاف]] قبیلهای و [[تعصب]] نژادی که در [[جاهلیت]] رواج داشت و پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بار دیگر به میان [[مسلمانان]] بازگشت، منشأ حوادث سرنوشتساز و گاه خونباری شد. [[اعراب]] شمالی ([[مکه]]) با جنوبیها (یمنیهای ساکن [[مدینه]]) [[اختلاف]] داشتند و این [[اختلاف]] پس از [[اسلام]] در قالب گروه [[مهاجر]] و [[انصار]] ادامه یافت. گاهی هم از این دو گروه به عدنانی و [[قحطانی]] تعبیر میشود. این دستهبندیها پس از روی کار آمدن [[بنی امیه]] شدت یافت و خلفای [[مروانی]] به آن دامن زدند و همین نزاعها در [[خراسان]] اسباب [[پیروزی]] [[ابومسلم]] و داعیان [[بنی عباس]] را فراهم کرد و بساط [[بنی امیه]] را برچید، زیرا در این منطقه عربهای [[قحطانی]] و عدنانی به [[رهبری]] جدیع بن [[علی]] و نصر بن سیار به [[نزاع]] پرداختند و [[ابومسلم]] با استفاده از [[اختلاف]] آنان، اهداف خود را پیش برد. به اینگونه نزاعها در بسیاری از رویدادهای [[تاریخ]] [[اسلام]] برخورد میکنیم. شکل جزئیتر این اختلافها در قالب طوایف [[ربیعه]] و مضر که دو برادر از [[فرزندان]] نزار بودند و [[قیس]] و تمیم از یکسو و کلب و [[ازد]] و کنده و قضاعه از سوی دیگر مطرح است. جالب اینکه از همه این قبایل و افراد منسوب به آنها در کتابهای [[ملاحم و فتن]] یاد میشود و نام آنها در [[روایات]] [[علائم ظهور]] نیز به چشم میخورد<ref>برای نمونه: درباره قحطانی ر.ک: ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۷۷؛ درباره پرچمهای کنده و-- قیس ر.ک: شیخ طوسی، الغیبة، ص ۴۴۹؛ درباره کلبیها ر.ک: یوسف مقدسی، عقد الدرر، ص ۴۶ و ۶۹. نام یمانی و شعیب بن صالح تمیمی نیز در کتب علائم و ملاحم فراوان است.</ref>. در [[تاریخ]] [[اسلام]] نیز گزارشهایی مبنی بر [[انتظار]] برخی از این قبایل<ref>صادقی، مصطفی، تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، ۱جلد، حوزه علمیه قم، دفتر تبلیغات اسلامی، معاونت پژوهشی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی - قم (ایران)، چاپ: ۲، ۱۳۸۵ ه.ش.</ref>»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانههای ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانههای ظهور]]، ص ۷۹- ۸۱.</ref>. | ::::::«همانگونه که درباره [[مهدی]] و [[غیبت]] او [[عقاید]] انحرافی در میان [[مسلمانان]] وجود دارد اصل [[اندیشه]] [[انتظار]] نیز به [[انحراف]] کشیده شده است؛ بدین معنا که گروههایی از [[مسلمانان]] در طول [[تاریخ]] در [[انتظار]] [[ظهور]] شخصی غیر از [[مهدی]] بودهاند و شاید [[هدف]] آنان مقابله با [[امام مهدی|مهدی]] [[شیعیان]] بوده است. البته در این بحث به جای فرقهها، با قبایلی روبهرو هستیم که هرکدام [[انتظار]] آمدن شخصی از [[قبیله]] یا [[طایفه]] خود را داشتهاند. از گزارشهای تاریخی استفاده میشود [[اختلاف]] قبیلهای و [[تعصب]] نژادی که در [[جاهلیت]] رواج داشت و پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بار دیگر به میان [[مسلمانان]] بازگشت، منشأ حوادث سرنوشتساز و گاه خونباری شد. [[اعراب]] شمالی ([[مکه]]) با جنوبیها (یمنیهای ساکن [[مدینه]]) [[اختلاف]] داشتند و این [[اختلاف]] پس از [[اسلام]] در قالب گروه [[مهاجر]] و [[انصار]] ادامه یافت. گاهی هم از این دو گروه به عدنانی و [[قحطانی]] تعبیر میشود. این دستهبندیها پس از روی کار آمدن [[بنی امیه]] شدت یافت و خلفای [[مروانی]] به آن دامن زدند و همین نزاعها در [[خراسان]] اسباب [[پیروزی]] [[ابومسلم]] و داعیان [[بنی عباس]] را فراهم کرد و بساط [[بنی امیه]] را برچید، زیرا در این منطقه عربهای [[قحطانی]] و عدنانی به [[رهبری]] جدیع بن [[علی]] و نصر بن سیار به [[نزاع]] پرداختند و [[ابومسلم]] با استفاده از [[اختلاف]] آنان، اهداف خود را پیش برد. به اینگونه نزاعها در بسیاری از رویدادهای [[تاریخ]] [[اسلام]] برخورد میکنیم. شکل جزئیتر این اختلافها در قالب طوایف [[ربیعه]] و مضر که دو برادر از [[فرزندان]] نزار بودند و [[قیس]] و تمیم از یکسو و کلب و [[ازد]] و کنده و قضاعه از سوی دیگر مطرح است. جالب اینکه از همه این قبایل و افراد منسوب به آنها در کتابهای [[ملاحم و فتن]] یاد میشود و نام آنها در [[روایات]] [[علائم ظهور]] نیز به چشم میخورد<ref>برای نمونه: درباره قحطانی ر.ک: ابن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۷۷؛ درباره پرچمهای کنده و-- قیس ر.ک: شیخ طوسی، الغیبة، ص ۴۴۹؛ درباره کلبیها ر.ک: یوسف مقدسی، عقد الدرر، ص ۴۶ و ۶۹. نام یمانی و شعیب بن صالح تمیمی نیز در کتب علائم و ملاحم فراوان است.</ref>. در [[تاریخ]] [[اسلام]] نیز گزارشهایی مبنی بر [[انتظار]] برخی از این قبایل<ref>صادقی، مصطفی، تحلیل تاریخی نشانههای ظهور، ۱جلد، حوزه علمیه قم، دفتر تبلیغات اسلامی، معاونت پژوهشی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی - قم (ایران)، چاپ: ۲، ۱۳۸۵ ه.ش.</ref>»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانههای ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانههای ظهور]]، ص ۷۹- ۸۱.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۴۷: | خط ۴۴۷: | ||
::::::آری! برای رسیدن به [[دوران ظهور]] باشکوه [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[انتظار]] [[بهترین]]، اساسیترین و مؤثرترین عامل تحرک است، و این همان عامل مهمی است که [[انسان]] را برای آن دوران پرورش داده و آماده میسازد. بیجهت نیست که در [[میراث]] [[علمی]] گرانسنگ [[مکتب]] جاودان [[تشیع]] در صدها [[روایت]] به این امر مهم اشاره شده و پیرامون [[ارزش]] آن سخنهای گرانبهایی گفته شده است. | ::::::آری! برای رسیدن به [[دوران ظهور]] باشکوه [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[انتظار]] [[بهترین]]، اساسیترین و مؤثرترین عامل تحرک است، و این همان عامل مهمی است که [[انسان]] را برای آن دوران پرورش داده و آماده میسازد. بیجهت نیست که در [[میراث]] [[علمی]] گرانسنگ [[مکتب]] جاودان [[تشیع]] در صدها [[روایت]] به این امر مهم اشاره شده و پیرامون [[ارزش]] آن سخنهای گرانبهایی گفته شده است. | ||
::::::[[پیامبران الهی]] و اوصیای آنها، هر کدام به گونهای، اُمت خویش را با این گلواژه حرکت آشنا ساخته، و [[بندگان خدا]] را [[هدایت]] نمودهاند. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[امامان]] [[هدایتگر]] ما{{عم}} نیز با بیان و تشریح [[انتظار]]، [[مردم]] را در سیر به سوی کمال و [[ظهور]] [[تشویق]] نموده و [[هدایت]] فرمودهاند. آنچه در اینجا از اهمیت بالایی برخوردار است، و [[انسان]] را به سر منزل مقصود - که همان [[درک]] دوران وصفناپذیر [[ظهور امام زمان]]{{ع}} است - میرساند، به کار بستن و پایبندی به [[دستورات]] [[اهل بیت]]{{عم}} در زمینه [[انتظار]] است»<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۲ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 10-12.</ref>. | ::::::[[پیامبران الهی]] و اوصیای آنها، هر کدام به گونهای، اُمت خویش را با این گلواژه حرکت آشنا ساخته، و [[بندگان خدا]] را [[هدایت]] نمودهاند. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[امامان]] [[هدایتگر]] ما{{عم}} نیز با بیان و تشریح [[انتظار]]، [[مردم]] را در سیر به سوی کمال و [[ظهور]] [[تشویق]] نموده و [[هدایت]] فرمودهاند. آنچه در اینجا از اهمیت بالایی برخوردار است، و [[انسان]] را به سر منزل مقصود - که همان [[درک]] دوران وصفناپذیر [[ظهور امام زمان]]{{ع}} است - میرساند، به کار بستن و پایبندی به [[دستورات]] [[اهل بیت]]{{عم}} در زمینه [[انتظار]] است»<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۲ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 10-12.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۵۶: | خط ۴۵۶: | ||
::::::«[[انتظار]] در [[مکتب]] [[تشیع]] یک حالت انسانی است که [[انسان]] به خاطر وجود آن، ضمن پیراستن وجود خویش از بدیها و آراستن آن به خوبیها، در ارتباط مستمر با [[امام]] و [[حجت]] زمان خویش، همه [[همت]] خود را صرف [[زمینهسازی ظهور]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] میکند و در جهت تحقق [[وعده الهی]] نسبت به برپایی [[دولت کریمه]] [[اهل بیت]] با تمام وجود تلاش میکند<ref>برترینهای فرهنگ مهدویت، ص۸۶.</ref>. | ::::::«[[انتظار]] در [[مکتب]] [[تشیع]] یک حالت انسانی است که [[انسان]] به خاطر وجود آن، ضمن پیراستن وجود خویش از بدیها و آراستن آن به خوبیها، در ارتباط مستمر با [[امام]] و [[حجت]] زمان خویش، همه [[همت]] خود را صرف [[زمینهسازی ظهور]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] میکند و در جهت تحقق [[وعده الهی]] نسبت به برپایی [[دولت کریمه]] [[اهل بیت]] با تمام وجود تلاش میکند<ref>برترینهای فرهنگ مهدویت، ص۸۶.</ref>. | ||
::::::طبق این تعریف [[انتظار فرج]] عاملی مهم در جهت [[خودسازی فردی]]، [[اصلاح جامعه]] و کاهش جرائم و [[مفاسد]] خواهد بود. بیتردید [[انتظار ظهور امام زمان]]{{ع}} در تمام ابعاد [[شخصیت انسان]]، اعم از فردی و [[اجتماعی]] مؤثر است و همه مناسبات وی را فرا میگیرد. و بالاترین کوشش و [[جهاد]] همه جانبه او در راه خداست.[[پیامبر اکرم]] فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ جِهادِ أُمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ}}<ref>"با فضیلتترین [[جهاد]] [[امت]] من [[انتظار فرج]] است"؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۳، ح۲۶.</ref>»<ref>[[کریم حیدرینهند|حیدرینهند، کریم]]، [[ نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه]].</ref>. | ::::::طبق این تعریف [[انتظار فرج]] عاملی مهم در جهت [[خودسازی فردی]]، [[اصلاح جامعه]] و کاهش جرائم و [[مفاسد]] خواهد بود. بیتردید [[انتظار ظهور امام زمان]]{{ع}} در تمام ابعاد [[شخصیت انسان]]، اعم از فردی و [[اجتماعی]] مؤثر است و همه مناسبات وی را فرا میگیرد. و بالاترین کوشش و [[جهاد]] همه جانبه او در راه خداست.[[پیامبر اکرم]] فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ جِهادِ أُمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ}}<ref>"با فضیلتترین [[جهاد]] [[امت]] من [[انتظار فرج]] است"؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۳، ح۲۶.</ref>»<ref>[[کریم حیدرینهند|حیدرینهند، کریم]]، [[ نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه]].</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۶۵: | خط ۴۶۵: | ||
::::::«[[انتظار]]، کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت [[آمادگی]] است برای آنچه [[انتظار]] دارند، و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد [[آمادگی]] بیشتر است. اگر [[انسان]]، مسافری داشته باشد که چشم به راه آمدن او است، هر چه زمان رسیدن او نزدیک تر گردد [[آمادگی]] برای آمدنش فزونی می یابد. حالت [[انتظار]]، گاهی به پایهای می رسد که [[خواب]] را از چشم میگیرد، چنان که درجات [[انتظار]] از این نظر تفاوت میکند، همچنین از نظر حب و [[دوستی]] نسبت به آنچه را [[انتظار]] دارد تفاوت دارد. هر چه [[عشق]] به [[منتظر]] افزون باشد [[آمادگی]] برای فرا رسیدن [[محبوب]] افزون میگردد و دیر آمدن و فراق [[محبوب]] دردناک میگردد، تا بدانجا که [[انسان]] [[منتظر]] از خود بیخود میشود و دردها و سختیهای دردآور و مشکلات سخت خود را در راه [[محبوب]] [[حس]] نمیکند. | ::::::«[[انتظار]]، کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت [[آمادگی]] است برای آنچه [[انتظار]] دارند، و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد [[آمادگی]] بیشتر است. اگر [[انسان]]، مسافری داشته باشد که چشم به راه آمدن او است، هر چه زمان رسیدن او نزدیک تر گردد [[آمادگی]] برای آمدنش فزونی می یابد. حالت [[انتظار]]، گاهی به پایهای می رسد که [[خواب]] را از چشم میگیرد، چنان که درجات [[انتظار]] از این نظر تفاوت میکند، همچنین از نظر حب و [[دوستی]] نسبت به آنچه را [[انتظار]] دارد تفاوت دارد. هر چه [[عشق]] به [[منتظر]] افزون باشد [[آمادگی]] برای فرا رسیدن [[محبوب]] افزون میگردد و دیر آمدن و فراق [[محبوب]] دردناک میگردد، تا بدانجا که [[انسان]] [[منتظر]] از خود بیخود میشود و دردها و سختیهای دردآور و مشکلات سخت خود را در راه [[محبوب]] [[حس]] نمیکند. | ||
::::::[[اندیشه]] [[پیروزی]] نهایی نیروی [[حق]] و [[صلح]] و [[عدالت]]، بر نیروی [[باطل]] و ستیز و [[ظلم]]، استقرار کامل و همه جانبه ارزشهای انسانی، تشکیل [[مدینه]] فاضله و [[جامعه]] ایدهآل و بالاخره اجرای این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصی [[مقدس]] و عالیقدر که در [[روایات]] اسلامی از او به عنوان "[[مهدی]]" نام برده شده است، اندیشهای است که کم و بیش همه فِرق و [[مذاهب اسلامی]] - با اختلافاتی - بدان [[مؤمن]] و معتقدند. این [[اندیشه]] بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی [[نظام]] طبیعت و سیر [[تکامل]] [[تاریخ]] و [[اطمینان]] به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار [[بشر]] است (که طبق بسیاری از نظریه ها و فرضیه های غیر اسلامی، پایان [[نظام]] طبیعت، تاریک و ابتر است).[[امید]] و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان [[روایات]] اسلامی "[[انتظار فرج]]" خوانده شده است»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۳.</ref>. | ::::::[[اندیشه]] [[پیروزی]] نهایی نیروی [[حق]] و [[صلح]] و [[عدالت]]، بر نیروی [[باطل]] و ستیز و [[ظلم]]، استقرار کامل و همه جانبه ارزشهای انسانی، تشکیل [[مدینه]] فاضله و [[جامعه]] ایدهآل و بالاخره اجرای این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصی [[مقدس]] و عالیقدر که در [[روایات]] اسلامی از او به عنوان "[[مهدی]]" نام برده شده است، اندیشهای است که کم و بیش همه فِرق و [[مذاهب اسلامی]] - با اختلافاتی - بدان [[مؤمن]] و معتقدند. این [[اندیشه]] بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی [[نظام]] طبیعت و سیر [[تکامل]] [[تاریخ]] و [[اطمینان]] به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار [[بشر]] است (که طبق بسیاری از نظریه ها و فرضیه های غیر اسلامی، پایان [[نظام]] طبیعت، تاریک و ابتر است).[[امید]] و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان [[روایات]] اسلامی "[[انتظار فرج]]" خوانده شده است»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۳.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۷۶: | خط ۴۷۶: | ||
::::::از منظر [[آموزههای دینی]]، حالت [[انتظار فرج]]، همیشه و برای همه افراد، مطلوب و [[شایسته]] است وامید به [[گشایش]] فردی و عمومی با [[ظهور]] [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}}، بالاترین و والاترین حالت [[انتظار]] است. | ::::::از منظر [[آموزههای دینی]]، حالت [[انتظار فرج]]، همیشه و برای همه افراد، مطلوب و [[شایسته]] است وامید به [[گشایش]] فردی و عمومی با [[ظهور]] [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}}، بالاترین و والاترین حالت [[انتظار]] است. | ||
::::::برخی [[احادیث]]، شخص [[منتظر]] را از "[[اولیاء]] [[الله]]" شمرده و او را از [[برترین]] مردمان، [[مخلص]] حقیقی و همانند کسی دانستهاند که همراه [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} [[نبرد]] کرده و یا در [[جنگ]] دشوار [[بدر]]، همراه ایشان بوده است، یا همچون کیس که در [[خیمه]] [[قائم]] {{ع}} حضور دارد و همراه ایشان [[نبرد]] میکند و حتی همانند کسی که در رکاب [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به [[شهادت]] رسیده است.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۵ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۵، ص ۳۰۵–۳۰۹.</ref>»<ref>[[محمد باقریزاده اشعری|باقریزاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۳، ۶۴.</ref>. | ::::::برخی [[احادیث]]، شخص [[منتظر]] را از "[[اولیاء]] [[الله]]" شمرده و او را از [[برترین]] مردمان، [[مخلص]] حقیقی و همانند کسی دانستهاند که همراه [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} [[نبرد]] کرده و یا در [[جنگ]] دشوار [[بدر]]، همراه ایشان بوده است، یا همچون کیس که در [[خیمه]] [[قائم]] {{ع}} حضور دارد و همراه ایشان [[نبرد]] میکند و حتی همانند کسی که در رکاب [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به [[شهادت]] رسیده است.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۵ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۵، ص ۳۰۵–۳۰۹.</ref>»<ref>[[محمد باقریزاده اشعری|باقریزاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۳، ۶۴.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۹۰: | خط ۴۹۰: | ||
::::::[[انتظار]] [[اجتماعی]]؛ همان [[انتظار]] در [[مقام]] عمل است. محصول [[انتظار]] [[اعتقادی]]، [[انتظار]] عملی است. برخورداری از [[رحمت]] الهی، شامل حال منتظرانی است که در جهت اجرای [[اوامر]] الهی از هیچ کوششی دریغ نمیورزند و همواره [[تلاش]] میکنند [[وظایف]] [[اعتقادی]] خود را بشناسند و با تمام توانشان در جهت تحقق آنها کوشش نمایند. و اما از جمله [[وظایف]] عملکردی [[منتظران]]، [[دعا برای تعجیل فرج]]، حفظ [[تقوی]]، [[تسلیم]] محض به [[امام]] و [[زمینهسازی]] برای [[برقراری عدل]] الهی است<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۲۷.</ref>. | ::::::[[انتظار]] [[اجتماعی]]؛ همان [[انتظار]] در [[مقام]] عمل است. محصول [[انتظار]] [[اعتقادی]]، [[انتظار]] عملی است. برخورداری از [[رحمت]] الهی، شامل حال منتظرانی است که در جهت اجرای [[اوامر]] الهی از هیچ کوششی دریغ نمیورزند و همواره [[تلاش]] میکنند [[وظایف]] [[اعتقادی]] خود را بشناسند و با تمام توانشان در جهت تحقق آنها کوشش نمایند. و اما از جمله [[وظایف]] عملکردی [[منتظران]]، [[دعا برای تعجیل فرج]]، حفظ [[تقوی]]، [[تسلیم]] محض به [[امام]] و [[زمینهسازی]] برای [[برقراری عدل]] الهی است<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۲۷.</ref>. | ||
::::::بهمعنای چشمداشت [[گشایش]] گرههای زندگی از جانب [[خداوند]] است<ref>معارف و معاریف، ج ۲، ص ۴۷۸.</ref>. در اصطلاح به معنای [[چشمبهراه بودن]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۳۰.</ref>. | ::::::بهمعنای چشمداشت [[گشایش]] گرههای زندگی از جانب [[خداوند]] است<ref>معارف و معاریف، ج ۲، ص ۴۷۸.</ref>. در اصطلاح به معنای [[چشمبهراه بودن]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۳۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۰۱: | خط ۵۰۱: | ||
::::::[[انسان]] هر دوره از [[عمر]] خود را به [[امید]] رسیدن به دوره بعدی پشت سر میگذارد و لحظه لحظه [[زندگی]] او با [[امید]] همراه است. [[کودکی]] که تازه به دبستان پاگذاشته است، به [[امید]] رفتن به کلاس بالاتر و پشت سر گذاشتن دوران [[آموزش]] ابتدایی درس میخواند و تلاش میکند. همین [[کودک]] دوران [[راهنمایی]] را با [[امید]] رسیدن به دوران دبیرستان سپری میکند و دوران دبیرستان را با این [[امید]] که روزی به [[دانشگاه]] راه یابد، پشت سر میگذارد. وقتی همین [[کودک]] دیروز و [[جوان]] امروز وارد [[دانشگاه]] میشود، امیدهای تازه به او توش و [[توان]] میدهد و به زندگیاش معنا میبخشد؛ [[امید]] رسیدن به [[جایگاه]] مطلوب [[اجتماعی]]، [[تشکیل خانواده]]، داشتن [[فرزند]] و مانند آن. پس از [[تشکیل خانواده]] و به [[دنیا]] آمدن [[فرزندان]]، همه امیدها و آرزوهای [[انسان]] متوجه [[پیشرفت]] و ارتقای فرزندانش میشود و به این ترتیب، حکایت پایانناپذیر [[امید]] به [[آینده]]، تا آستانه [[مرگ]]، [[انسان]] را [[همراهی]] میکند. ناگفته نماند [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار]] تحقق فردای بهتر، در یکی از ویژگیهای فطری [[انسان]]؛ یعنی کمالجویی او ریشه دارد. [[انسان]] همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قلههای [[پیشرفت]] و ترقی است و این انگیزه در همه [[انسانها]] با تفاوتهایی در سطح کمال مورد نظر و [[میزان]] تلاش برای رسیدن به کمال مطلوب، وجود دارد. | ::::::[[انسان]] هر دوره از [[عمر]] خود را به [[امید]] رسیدن به دوره بعدی پشت سر میگذارد و لحظه لحظه [[زندگی]] او با [[امید]] همراه است. [[کودکی]] که تازه به دبستان پاگذاشته است، به [[امید]] رفتن به کلاس بالاتر و پشت سر گذاشتن دوران [[آموزش]] ابتدایی درس میخواند و تلاش میکند. همین [[کودک]] دوران [[راهنمایی]] را با [[امید]] رسیدن به دوران دبیرستان سپری میکند و دوران دبیرستان را با این [[امید]] که روزی به [[دانشگاه]] راه یابد، پشت سر میگذارد. وقتی همین [[کودک]] دیروز و [[جوان]] امروز وارد [[دانشگاه]] میشود، امیدهای تازه به او توش و [[توان]] میدهد و به زندگیاش معنا میبخشد؛ [[امید]] رسیدن به [[جایگاه]] مطلوب [[اجتماعی]]، [[تشکیل خانواده]]، داشتن [[فرزند]] و مانند آن. پس از [[تشکیل خانواده]] و به [[دنیا]] آمدن [[فرزندان]]، همه امیدها و آرزوهای [[انسان]] متوجه [[پیشرفت]] و ارتقای فرزندانش میشود و به این ترتیب، حکایت پایانناپذیر [[امید]] به [[آینده]]، تا آستانه [[مرگ]]، [[انسان]] را [[همراهی]] میکند. ناگفته نماند [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار]] تحقق فردای بهتر، در یکی از ویژگیهای فطری [[انسان]]؛ یعنی کمالجویی او ریشه دارد. [[انسان]] همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قلههای [[پیشرفت]] و ترقی است و این انگیزه در همه [[انسانها]] با تفاوتهایی در سطح کمال مورد نظر و [[میزان]] تلاش برای رسیدن به کمال مطلوب، وجود دارد. | ||
::::::در هر حال، [[انتظار]] و چشم به راه [[آینده]] بودن، شعلهای است در وجود [[انسان]] که هرچه فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] او نیز بیشتر خواهد بود. برعکس، هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت [[انسان]] نیز [[کاستی]] میپذیرد تا آنجا که او به موجودی سرد، بیروح، بینشاط، گوشهگیر و بیتحرک تبدیل میشود. در روانشناسی، به این حالت "افسردگی" میگویند، شدت و [[ضعف]] و زمینههای به وجود آمدن افسردگی در افراد گوناگون، متفاوت است، ولی عامل آن در هر حال چیزی جز خشکیدن نهال [[امید]] در وجود [[انسان]] نیست، با توجه به اهمیت و نقش اساسی [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار فرج]] در [[زندگی]] [[انسانها]]، [[مکتب اسلام]] کوشیده است با تقویت این [[روحیه]]، تلاش و سرزندگی [[مسلمانان]] را در [[جوامع اسلامی]] به نهایت درجه برساند و آنها را در هر زمان، پویا و پایدار نگه دارد»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۳.</ref>. | ::::::در هر حال، [[انتظار]] و چشم به راه [[آینده]] بودن، شعلهای است در وجود [[انسان]] که هرچه فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] او نیز بیشتر خواهد بود. برعکس، هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت [[انسان]] نیز [[کاستی]] میپذیرد تا آنجا که او به موجودی سرد، بیروح، بینشاط، گوشهگیر و بیتحرک تبدیل میشود. در روانشناسی، به این حالت "افسردگی" میگویند، شدت و [[ضعف]] و زمینههای به وجود آمدن افسردگی در افراد گوناگون، متفاوت است، ولی عامل آن در هر حال چیزی جز خشکیدن نهال [[امید]] در وجود [[انسان]] نیست، با توجه به اهمیت و نقش اساسی [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار فرج]] در [[زندگی]] [[انسانها]]، [[مکتب اسلام]] کوشیده است با تقویت این [[روحیه]]، تلاش و سرزندگی [[مسلمانان]] را در [[جوامع اسلامی]] به نهایت درجه برساند و آنها را در هر زمان، پویا و پایدار نگه دارد»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۳.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۱۸: | خط ۵۱۸: | ||
::::::[[انتظار]] آرزومندی به رسیدن آیندهای است که در آن [[ستم]] و [[تبعیض]]، [[تعدی]] و اجحاف نیست.[[بدکاری]] و بدخواهی به هر نوع و ستمش محکوم میشود، [[ظلم]] و [[نابرابری]] از [[جامعه]] رخت بر میبندد و [[بشریت]] طریق [[فضیلت]] را در پیش میگیرد. | ::::::[[انتظار]] آرزومندی به رسیدن آیندهای است که در آن [[ستم]] و [[تبعیض]]، [[تعدی]] و اجحاف نیست.[[بدکاری]] و بدخواهی به هر نوع و ستمش محکوم میشود، [[ظلم]] و [[نابرابری]] از [[جامعه]] رخت بر میبندد و [[بشریت]] طریق [[فضیلت]] را در پیش میگیرد. | ||
::::::[[انتظار]] چشم به راهی برای تحقق [[عدل]] و [[حق]] است، [[امید]] به رفع تعینات نژادی، طبقهای، ملیتی و زبانی است. یافتن [[زندگی]] بر اساس [[شرف]] و [[فضیلت]] و [[تقوی]] است. [[زندگی]] بدون [[خوف]] از ابرقدرتان است. بدانگونه که خدای را بدون [[خوف]] و خطری بپرستند و او را بدون واهمهای [[عبادت]] کنند. و بالاخره [[انتظار]] نوعی تخلیه برای تحلیه است. نوعی [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن، دور ماندن از [[زشتیها]]، ستمبارگیها وصول به [[تزکیه نفس]]، تجدید قوای خود برای شرکت در نهضتی [[عظیم]] و انسانی، یافتن [[صفا]] و [[نورانیت]] است»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص13-14.</ref>. | ::::::[[انتظار]] چشم به راهی برای تحقق [[عدل]] و [[حق]] است، [[امید]] به رفع تعینات نژادی، طبقهای، ملیتی و زبانی است. یافتن [[زندگی]] بر اساس [[شرف]] و [[فضیلت]] و [[تقوی]] است. [[زندگی]] بدون [[خوف]] از ابرقدرتان است. بدانگونه که خدای را بدون [[خوف]] و خطری بپرستند و او را بدون واهمهای [[عبادت]] کنند. و بالاخره [[انتظار]] نوعی تخلیه برای تحلیه است. نوعی [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن، دور ماندن از [[زشتیها]]، ستمبارگیها وصول به [[تزکیه نفس]]، تجدید قوای خود برای شرکت در نهضتی [[عظیم]] و انسانی، یافتن [[صفا]] و [[نورانیت]] است»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص13-14.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۲۶: | خط ۵۲۶: | ||
::::::آقای '''[[محمد صادق ربانی خوراسگانی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر (کتاب)|بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد صادق ربانی خوراسگانی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر (کتاب)|بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[انتظار]] در لغت به معنای چشم به راه بودن و چشم داشتگی است<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۳۶۴.</ref>؛ اما مفهوم [[انتظار فرج]] در [[اسلام]] و به ویژه [[مذهب تشیع]]، عبارت است از: "[[ایمان]] [[استوار]] بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و [[امید به ظهور]] [[مبارک]] آن واپسین [[حجت الهی]]، و آغاز [[حکومت صالحان]]"<ref>مجتبی تونهای، موعودنامه، ص ۱۲۷-۱۲۸.</ref>. نکته در خور توجه این است که [[انتظار فرج]] در [[آموزههای دینی]] به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای عام و دیگری به معنای خاص»<ref>[[محمد صادق ربانی خوراسگانی|ربانی خوراسگانی، محمد صادق]]، [[بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر (کتاب)|بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر]]، ص ۱۹.</ref>. | ::::::«[[انتظار]] در لغت به معنای چشم به راه بودن و چشم داشتگی است<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۳۶۴.</ref>؛ اما مفهوم [[انتظار فرج]] در [[اسلام]] و به ویژه [[مذهب تشیع]]، عبارت است از: "[[ایمان]] [[استوار]] بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و [[امید به ظهور]] [[مبارک]] آن واپسین [[حجت الهی]]، و آغاز [[حکومت صالحان]]"<ref>مجتبی تونهای، موعودنامه، ص ۱۲۷-۱۲۸.</ref>. نکته در خور توجه این است که [[انتظار فرج]] در [[آموزههای دینی]] به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای عام و دیگری به معنای خاص»<ref>[[محمد صادق ربانی خوراسگانی|ربانی خوراسگانی، محمد صادق]]، [[بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر (کتاب)|بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر]]، ص ۱۹.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۳۴: | خط ۵۳۴: | ||
::::::آقای '''[[معصوم علی قنبری]]'''، در مقاله ''«[[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[معصوم علی قنبری]]'''، در مقاله ''«[[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«مرحوم حاج [[میرزا]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]] در کتاب پر [[ارزش]] [[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]، در معنای [[انتظار]] میفرمایند: [[انتظار]]، کیفیتی روحی است که موجب بوجود آمدن حالت [[آمادگی]] است برای آنچه [[انتظار]] دارند و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد [[آمادگی]] هم بیشتر است. آیا نمیبینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشم به راه آمدن او باشی هر چه زمان رسیدن او نزدیکتر گردد، [[آمادگی]] برای آمدنش بیشتر میشود، حالت [[انتظار]] گاهی به حدی میرسد که [[خواب]] را از چشم میگیرد چنانکه [[درجات انتظار]] از این تفاوت میکند، همچنین از نظر حب و [[دوستی]] نسبت به آنچه [[انتظار]] میکنند تفاوت دارد و هر چه [[عشق]] به نظر بیشتر باشد، [[آمادگی]] برای فرا رسیدن [[محبوب]] افزون میگردد و [[فراق]] [[محبوب]] دردناک میشود، تا بدانجا که [[انسان]] [[منتظر]] از خود بیخود میشد و دردها و مشکلات وحشتانگیز خود را در راه [[محبوب]] خود [[حس]] نمیکند. بلی این [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} است که [[انسانها]] را در دنیای تاریک و پر از خطر، به راه راست و [[صراط مستقیم]] میکشاند پس [[مردم]] را باید [[دعوت]] به [[انتظار]] کرد و [[عصر غیبت]] را باید [[عصر انتظار]] نامید»<ref>[[معصوم علی قنبری|قنبری، معصوم علی]]، [[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن]]، ص 84-85.</ref>. | ::::::«مرحوم حاج [[میرزا]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]] در کتاب پر [[ارزش]] [[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]، در معنای [[انتظار]] میفرمایند: [[انتظار]]، کیفیتی روحی است که موجب بوجود آمدن حالت [[آمادگی]] است برای آنچه [[انتظار]] دارند و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد [[آمادگی]] هم بیشتر است. آیا نمیبینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشم به راه آمدن او باشی هر چه زمان رسیدن او نزدیکتر گردد، [[آمادگی]] برای آمدنش بیشتر میشود، حالت [[انتظار]] گاهی به حدی میرسد که [[خواب]] را از چشم میگیرد چنانکه [[درجات انتظار]] از این تفاوت میکند، همچنین از نظر حب و [[دوستی]] نسبت به آنچه [[انتظار]] میکنند تفاوت دارد و هر چه [[عشق]] به نظر بیشتر باشد، [[آمادگی]] برای فرا رسیدن [[محبوب]] افزون میگردد و [[فراق]] [[محبوب]] دردناک میشود، تا بدانجا که [[انسان]] [[منتظر]] از خود بیخود میشد و دردها و مشکلات وحشتانگیز خود را در راه [[محبوب]] خود [[حس]] نمیکند. بلی این [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} است که [[انسانها]] را در دنیای تاریک و پر از خطر، به راه راست و [[صراط مستقیم]] میکشاند پس [[مردم]] را باید [[دعوت]] به [[انتظار]] کرد و [[عصر غیبت]] را باید [[عصر انتظار]] نامید»<ref>[[معصوم علی قنبری|قنبری، معصوم علی]]، [[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن]]، ص 84-85.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۵۳: | خط ۵۵۳: | ||
::::::همه این [[بشارتها]] ناظر به [[قیام]] و حرکت جهانی [[مصلح]] و [[عدالت گستری]] است که در امتداد جریان [[دین مبین اسلام]] [[ظهور]] خواهد کرد و منظور از این [[موعود]]، همان [[موعود]] نهایی و [[منتظر]] آخرین است. | ::::::همه این [[بشارتها]] ناظر به [[قیام]] و حرکت جهانی [[مصلح]] و [[عدالت گستری]] است که در امتداد جریان [[دین مبین اسلام]] [[ظهور]] خواهد کرد و منظور از این [[موعود]]، همان [[موعود]] نهایی و [[منتظر]] آخرین است. | ||
::::::بنابراین، مسأله [[مهدویت]] و [[اندیشه]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} و [[انتظار]] او در [[آخرالزمان]] یکی از مسایل حیاتی [[اسلام]] و [[اعتقادات]] قطعی عموم [[مسلمانان]] است که [[شیعه]] و [[سنی]] در طی قرون و اعصار پیاپی همه بر این [[عقیده]] [[اتفاق نظر]] دارند. در این مبحث ابتدا، نظری به [[آیات قرآن]] و سپس این موضوع را طبق [[احادیث]] دنبال میکنیم»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 77-78.</ref>. | ::::::بنابراین، مسأله [[مهدویت]] و [[اندیشه]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} و [[انتظار]] او در [[آخرالزمان]] یکی از مسایل حیاتی [[اسلام]] و [[اعتقادات]] قطعی عموم [[مسلمانان]] است که [[شیعه]] و [[سنی]] در طی قرون و اعصار پیاپی همه بر این [[عقیده]] [[اتفاق نظر]] دارند. در این مبحث ابتدا، نظری به [[آیات قرآن]] و سپس این موضوع را طبق [[احادیث]] دنبال میکنیم»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 77-78.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۶۹: | خط ۵۶۹: | ||
::::::در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ... تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>. [[اسلام]] وظایفی را برای [[بشر]] [[تبیین]] نموده که در صورتی که [[بشر]] به آن عمل نماید، [[عدالت]] و [[برابری]] برقرار خواهد شد. | ::::::در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ... تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمهای که میان ما و شما برابر است همداستان شویم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>. [[اسلام]] وظایفی را برای [[بشر]] [[تبیین]] نموده که در صورتی که [[بشر]] به آن عمل نماید، [[عدالت]] و [[برابری]] برقرار خواهد شد. | ||
::::::در واقع [[اسلام]] در هزار و چهار صد سال قبل چنین [[جامعه جهانی]] مبتنی بر [[عدل]] و [[اتحاد]] را [[پیشبینی]] نموده است و چگونگی وقوع آن را نیز، به صراحت بیان داشته است و [[دین]] [[حاکم]] را [[اسلام]] معرفی میکند و مطرح مینماید که صالحان و مستضعفان بر [[کافران]] و [[ظالمان]] [[غلبه]] مییابند و شخصی از تبار [[ابراهیم]]{{ع}}و از [[خاندان]] [[حضرت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} که نام او "[[محمد]]" و [[کنیه]] او "[[ابو القاسم]]" و [[لقب]] او "[[قائم]]" است، [[قیام]] خواهد نمود»<ref>[[زهرا ابراهیمی|ابراهیمی، زهرا]]، [[نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی (مقاله)|نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی]]، ص ۷۷-۷۹.</ref>. | ::::::در واقع [[اسلام]] در هزار و چهار صد سال قبل چنین [[جامعه جهانی]] مبتنی بر [[عدل]] و [[اتحاد]] را [[پیشبینی]] نموده است و چگونگی وقوع آن را نیز، به صراحت بیان داشته است و [[دین]] [[حاکم]] را [[اسلام]] معرفی میکند و مطرح مینماید که صالحان و مستضعفان بر [[کافران]] و [[ظالمان]] [[غلبه]] مییابند و شخصی از تبار [[ابراهیم]]{{ع}}و از [[خاندان]] [[حضرت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} که نام او "[[محمد]]" و [[کنیه]] او "[[ابو القاسم]]" و [[لقب]] او "[[قائم]]" است، [[قیام]] خواهد نمود»<ref>[[زهرا ابراهیمی|ابراهیمی، زهرا]]، [[نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی (مقاله)|نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی]]، ص ۷۷-۷۹.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۷۹: | خط ۵۷۹: | ||
:::::*برای "[[انتظار]]" معانی گوناگونی گفتهاند؛ ولی با دقت و تأمّل در این کلمه میتوان به [[حقیقت]] معنای آن پیبرد. [[انتظار]]، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن [[ارزش]] مییابد و آثار و پیامدهایی دارد. [[انتظار]] تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون و بیرون سرایت میکند و حرکت و [[اقدام]] را میآفریند. به همین [[دلیل]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]]، یک عمل و بلکه [[بهترین]] اعمال، معرفی شده است. [[انتظار]] به "[[منتظر]]" شکل میدهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصّی میبخشد. بنابراین "[[انتظار]]" با نشستن و دست روی دست گذاشتن، نمیسازد. [[انتظار]] با چشم به در دوختن و [[حسرت]] خوردن، تمام نمیشود؛ بلکه در [[حقیقت]] [[انتظار]]، حرکت و [[نشاط]] و شور آفرینی نهفته است. آنکه در [[انتظار]] مهمان عزیزی است، سر از پا نمیشناسد و در [[تلاش]] است تا خود و محیط اطراف خود را برای آمدن مهمان، آماده کند و موانع حضور او را بر طرف سازد. | :::::*برای "[[انتظار]]" معانی گوناگونی گفتهاند؛ ولی با دقت و تأمّل در این کلمه میتوان به [[حقیقت]] معنای آن پیبرد. [[انتظار]]، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن [[ارزش]] مییابد و آثار و پیامدهایی دارد. [[انتظار]] تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون و بیرون سرایت میکند و حرکت و [[اقدام]] را میآفریند. به همین [[دلیل]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]]، یک عمل و بلکه [[بهترین]] اعمال، معرفی شده است. [[انتظار]] به "[[منتظر]]" شکل میدهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصّی میبخشد. بنابراین "[[انتظار]]" با نشستن و دست روی دست گذاشتن، نمیسازد. [[انتظار]] با چشم به در دوختن و [[حسرت]] خوردن، تمام نمیشود؛ بلکه در [[حقیقت]] [[انتظار]]، حرکت و [[نشاط]] و شور آفرینی نهفته است. آنکه در [[انتظار]] مهمان عزیزی است، سر از پا نمیشناسد و در [[تلاش]] است تا خود و محیط اطراف خود را برای آمدن مهمان، آماده کند و موانع حضور او را بر طرف سازد. | ||
:::::*سخن درباره [[انتظار]] رویدادی بینظیر است که در [[زیبایی]] و کمال، نهایت ندارد. [[انتظار]] روزگاری که در سبزی و خرّمی در تمام روزگاران گذشته، مثالی نداشته است و [[جهان]] چنان دوران [[زیبایی]] را هرگز تجربه نکرده است. این، همان [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} است که در [[روایات]]، از آن به "[[انتظار فرج]]" یاد شده و از [[بهترین]] اعمال و [[عبادات]]، بلکه پشتوانه قبولی همه اعمال، شمرده شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "[[بهترین]] اعمال [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۵، ح ۳، ص ۵۴۷.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} به [[یاران]] خود فرمود: "آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]]{{عم}} به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتن داری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.</ref>. بنابراین "[[انتظار فرج]]"، انتظاری است که ویژگیهای خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبی دانسته شود، تا رمز ان همه [[فضیلت]] و آثار که برای آن خواهیم شمرد، آشکار شود»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>. | :::::*سخن درباره [[انتظار]] رویدادی بینظیر است که در [[زیبایی]] و کمال، نهایت ندارد. [[انتظار]] روزگاری که در سبزی و خرّمی در تمام روزگاران گذشته، مثالی نداشته است و [[جهان]] چنان دوران [[زیبایی]] را هرگز تجربه نکرده است. این، همان [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} است که در [[روایات]]، از آن به "[[انتظار فرج]]" یاد شده و از [[بهترین]] اعمال و [[عبادات]]، بلکه پشتوانه قبولی همه اعمال، شمرده شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "[[بهترین]] اعمال [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۵، ح ۳، ص ۵۴۷.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} به [[یاران]] خود فرمود: "آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]]{{عم}} به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتن داری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.</ref>. بنابراین "[[انتظار فرج]]"، انتظاری است که ویژگیهای خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبی دانسته شود، تا رمز ان همه [[فضیلت]] و آثار که برای آن خواهیم شمرد، آشکار شود»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۹۰: | خط ۵۹۰: | ||
::::::[[انتظار]]، [[انسان]] را امیدوار میکند، به او [[قدرت]] و [[نشاط]] میدهد، او را در یافتن راه کمک و [[اراده]] او را در ادامه راه تقویت میکند. در یک کلمه، تمام کارهای مثبت از [[انتظار]] سرچشمه میگیرد. بنابراین، [[بهترین]] عمل است<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص۹۶، ۱۱۷، ۲۶۳.</ref>. | ::::::[[انتظار]]، [[انسان]] را امیدوار میکند، به او [[قدرت]] و [[نشاط]] میدهد، او را در یافتن راه کمک و [[اراده]] او را در ادامه راه تقویت میکند. در یک کلمه، تمام کارهای مثبت از [[انتظار]] سرچشمه میگیرد. بنابراین، [[بهترین]] عمل است<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص۹۶، ۱۱۷، ۲۶۳.</ref>. | ||
:::::*[[انتظار]] در لغت به معنای چشمداشت، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] به آینده داشتن است. [[انتظار]] در [[اسلام]] بهویژه در [[مذهب]] [[شیعه]]، [[ایمان]] استوار بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولیعصر]] {{ع}}، [[امید]] به [[ظهور]] مبارک آن [[حضرت]]، آغاز [[حکومت صالحان]] و در واقع نوعی [[آمادگی]] بیان شده است. میتوان گفت که [[انتظار فرج]] از اصل کلی اسلامی، یعنی اصل [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] مایه میگیرد. بنابر [[روایات]] [[انتظار]] [[فرج]]، نوعی [[عبادت]]، [[ایمان]] به [[غیب]]، اقرار به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[پیامبر]] و [[پیشوایی]] [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[تلاش]] و [[سازندگی]]، [[عامل مقاومت]] و [[پایداری]] و نوعی فریاد و [[عدم پذیرش سلطه]] و اعتراض به زمامداران خودسر است»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۵۲۷.</ref>. | :::::*[[انتظار]] در لغت به معنای چشمداشت، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] به آینده داشتن است. [[انتظار]] در [[اسلام]] بهویژه در [[مذهب]] [[شیعه]]، [[ایمان]] استوار بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولیعصر]] {{ع}}، [[امید]] به [[ظهور]] مبارک آن [[حضرت]]، آغاز [[حکومت صالحان]] و در واقع نوعی [[آمادگی]] بیان شده است. میتوان گفت که [[انتظار فرج]] از اصل کلی اسلامی، یعنی اصل [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] مایه میگیرد. بنابر [[روایات]] [[انتظار]] [[فرج]]، نوعی [[عبادت]]، [[ایمان]] به [[غیب]]، اقرار به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[پیامبر]] و [[پیشوایی]] [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[تلاش]] و [[سازندگی]]، [[عامل مقاومت]] و [[پایداری]] و نوعی فریاد و [[عدم پذیرش سلطه]] و اعتراض به زمامداران خودسر است»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۵۲۷.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۰۶: | خط ۶۰۶: | ||
::::#داشتن روحیه [[تعهد]] و مسؤولیتپذیری. | ::::#داشتن روحیه [[تعهد]] و مسؤولیتپذیری. | ||
:::::*این نوع [[انتظار فرج]] است که [[بهترین]] اعمال و [[بهترین]] [[عبادت]] است و چنین منتظری، مقامی عالی دارد و هرگاه در [[زمان غیبت]] از [[دنیا]] برود، به منزله کسی است که پس از [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} زنده و تحت [[فرمان]] او در راه [[خدا]] [[جهاد]] میکند.<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۸۱ - ۸۲.</ref>. | :::::*این نوع [[انتظار فرج]] است که [[بهترین]] اعمال و [[بهترین]] [[عبادت]] است و چنین منتظری، مقامی عالی دارد و هرگاه در [[زمان غیبت]] از [[دنیا]] برود، به منزله کسی است که پس از [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} زنده و تحت [[فرمان]] او در راه [[خدا]] [[جهاد]] میکند.<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۸۱ - ۸۲.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۱۶: | خط ۶۱۶: | ||
::::::تعریف اصطلاحی: عالم بزرگوار [[آیت الله]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]] مؤلف "[[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]" میفرماید: "[[انتظار]] حالتی است روحی و نفسانی که موجب [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشند، میشود. و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. پس هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref>{{عربی|وَ هوَ كَيفيَّةٌ نَفسانِيَّةٌ يَنبَعِثُ مِنها التَّهيوءُ لِمَا تَنْتَظِرُهُ و ضِدَّهُ الياس فَكُلَّمَا كَانَ الاِنْتِظَارُ أَشَدَّ كانَ التَّهيُوءُ آكَد...}}؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 15-16.</ref>. | ::::::تعریف اصطلاحی: عالم بزرگوار [[آیت الله]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]] مؤلف "[[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]" میفرماید: "[[انتظار]] حالتی است روحی و نفسانی که موجب [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشند، میشود. و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. پس هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref>{{عربی|وَ هوَ كَيفيَّةٌ نَفسانِيَّةٌ يَنبَعِثُ مِنها التَّهيوءُ لِمَا تَنْتَظِرُهُ و ضِدَّهُ الياس فَكُلَّمَا كَانَ الاِنْتِظَارُ أَشَدَّ كانَ التَّهيُوءُ آكَد...}}؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 15-16.</ref>. | ||
:::::*«[[انتظار]]، حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشیم، از آن بر میآید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هرقدر که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قویتر خواهد بود، بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد، هرقدر که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خویهای پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. و لذا [[امامان معصوم]]{{عم}} به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرمودهاند. چنان که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "هرکس بخواهد از [[یاران قائم]]{{ع}} شود، باید [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خویهای پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] به پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد...". و بی[[تردید]] هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[صاحب]] آن، [[مقام]] و [[ثواب]] بیشتری نزد خدای -عزوجل- خواهد داشت. [[خدای تعالی]] ما را از [[مخلصان]] [[منتظرین]] مولایمان [[صاحب الزمان]]{{ع}} قرار دهد»<ref>[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]، ص 199-200.</ref>. | :::::*«[[انتظار]]، حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشیم، از آن بر میآید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هرقدر که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قویتر خواهد بود، بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد، هرقدر که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خویهای پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. و لذا [[امامان معصوم]]{{عم}} به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرمودهاند. چنان که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "هرکس بخواهد از [[یاران قائم]]{{ع}} شود، باید [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خویهای پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] به پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد...". و بی[[تردید]] هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[صاحب]] آن، [[مقام]] و [[ثواب]] بیشتری نزد خدای -عزوجل- خواهد داشت. [[خدای تعالی]] ما را از [[مخلصان]] [[منتظرین]] مولایمان [[صاحب الزمان]]{{ع}} قرار دهد»<ref>[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]، ص 199-200.</ref>. | ||
}} | |||
{{پرسمان انتظار فرج}} | {{پرسمان انتظار فرج}} |