پرش به محتوا

خراسانی که قیامش از نشانه‌های غیرحتمی ظهور است کیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش )
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش ))
خط ۴۵: خط ۴۵:
:::::مورد دیگری که در معجم از او به [[خراسانی]] تعبیر شده<ref>معجم أحادیث المهدی، ج ۲، ص ۵۰۳: {{متن حدیث|" قَدْ يَكُونُ الْحَارِثِ الْمَذْكُورِ فِي بَعْضِ الرِّوَايَاتِ هُوَ نَفْسِ الْخُرَاسَانِيِّ "}}</ref>، مردی از ماوراء النهر است: {{متن حدیث|" يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وَرَاءِ النَّهَرِ يُقَالُ لَهُ الْحَارِثُ‏"}}<ref>سنن ابی داود، ج ۲، ص ۳۱۱، ح ۴۲۹۰، الملاحم ابن منادی، ص ۱۸۵، به نقل از آن، معجم أحادیث المهدی، ج ۱، ص ۳۹۶.</ref>. در مجموع از این کتاب و کتاب [[عصر]] الظهور- که در آن هم نام [[خراسانی]] زیاد آمده است- استفاده می‌شود که نویسنده آن دو، [[صاحب]] [[پرچم‌های سیاه خراسان]] را همان [[خراسانی]] دانسته‌اند حال آن که احادیثی که به آنها [[استدلال]] شده، اولًا به صراحت نامی از [[خراسان]] نبرده و ثانیاً قابل قبول نیست؛ زیرا منبع آن [[ الفتن‌ (کتاب)|الفتن‌]] [[نعیم بن حماد ]] است و بسیاری از این [[احادیث]] از [[معصوم]] صادر نشده است<ref>درباره این احادیث: ر.ک: معجم أحادیث المهدی، ج ۲، ص ۵۰۳ و ۵۰۴. مقایسه کنید با ج ۱، ص ۳۷۴ و ۴۰۵. نیز، ر.ک: همان، ج ۱، ص ۴۰۳ و ج ۳، ص ۱۶ و ۲۸ و ۲۷۰ و ۴۷۷، عصر الظهور، ص ۲۳۸ و ۲۴۵ (در همه این موارد، عنوان خراسانی از احادیث انتزاع شده و به عبارتی، برداشت مؤلف است).</ref>»<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۴۷، ۴۴۸.</ref>.
:::::مورد دیگری که در معجم از او به [[خراسانی]] تعبیر شده<ref>معجم أحادیث المهدی، ج ۲، ص ۵۰۳: {{متن حدیث|" قَدْ يَكُونُ الْحَارِثِ الْمَذْكُورِ فِي بَعْضِ الرِّوَايَاتِ هُوَ نَفْسِ الْخُرَاسَانِيِّ "}}</ref>، مردی از ماوراء النهر است: {{متن حدیث|" يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وَرَاءِ النَّهَرِ يُقَالُ لَهُ الْحَارِثُ‏"}}<ref>سنن ابی داود، ج ۲، ص ۳۱۱، ح ۴۲۹۰، الملاحم ابن منادی، ص ۱۸۵، به نقل از آن، معجم أحادیث المهدی، ج ۱، ص ۳۹۶.</ref>. در مجموع از این کتاب و کتاب [[عصر]] الظهور- که در آن هم نام [[خراسانی]] زیاد آمده است- استفاده می‌شود که نویسنده آن دو، [[صاحب]] [[پرچم‌های سیاه خراسان]] را همان [[خراسانی]] دانسته‌اند حال آن که احادیثی که به آنها [[استدلال]] شده، اولًا به صراحت نامی از [[خراسان]] نبرده و ثانیاً قابل قبول نیست؛ زیرا منبع آن [[ الفتن‌ (کتاب)|الفتن‌]] [[نعیم بن حماد ]] است و بسیاری از این [[احادیث]] از [[معصوم]] صادر نشده است<ref>درباره این احادیث: ر.ک: معجم أحادیث المهدی، ج ۲، ص ۵۰۳ و ۵۰۴. مقایسه کنید با ج ۱، ص ۳۷۴ و ۴۰۵. نیز، ر.ک: همان، ج ۱، ص ۴۰۳ و ج ۳، ص ۱۶ و ۲۸ و ۲۷۰ و ۴۷۷، عصر الظهور، ص ۲۳۸ و ۲۴۵ (در همه این موارد، عنوان خراسانی از احادیث انتزاع شده و به عبارتی، برداشت مؤلف است).</ref>»<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۴۷، ۴۴۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله قزوینی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله قزوینی؛
خط ۵۴: خط ۵۳:
::::::احادیث می‌گویند: بعد از خارج شدن سپاه [[سفیانی]] از [[کوفه]]، ارتکاب جنایات فجیع، ریختن خون‌ها و به اسارت بردن زنان و قرار دادن زنان در وسایل نقلیه و حمل آنها به شام به وسیله سپاه [[سفیانی]]، [[سید هاشمی]] با سپاهش به عراق می‌رسد؛ در این وضعیت بد و دردناک، [[سید هاشمی]] به [[کوفه]] می‌رسد و می‌داند که سپاه [[سفیانی]] به سوی شام می‌روند و اسراء با آنها هستند؛ [[یمانی]] هم با سپاه بزرگی به [[کوفه]] می‌رسد و این دو لشکر به سوی سپاه [[سفیانی]] می‌روند بین آنها جنگ بزرگی رخ می‌دهد، سپاه [[سفیانی]] را از بین می‌برند و بعد از این که اسراء را نجات می‌دهند، پیروزمندانه به [[کوفه]] باز می‌گردند. احادیث درباره نسب و ریشه [[سید هاشمی]] اختلاف دارند، بعضی از آنها می‌گویند: او حسنی است و برخی می‌گویند: او حسینی است و احتمال قوی این است که او، حسنی نسب باشد و این هاشمی، همان کسی است که در بعضی از روایات به [[نفس زکیه]]، نامیده شده است. بله... مشهور است که مرد ذبح شده بین رکن و مقام، [[نفس زکیه]] است و او حسنی نسب می‌باشد. شکی نیست که [[سید هاشمی]]، [[شیعه]] است و در عقیده خود استوار می‌باشد، محبوبیت زیادی دارد و در قلب همه جای دارد. در ادامه، بعضی از احادیثی که در این باره آمده است را یادآوری می‌کنیم: [[عبدالله بن مسعود]] گفت: روزی نزد [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} رفتیم و ایشان با خوشحالی ما را پذیرفت به صورتی که شادی از صورتش معلوم بود و به ما از هر چه پرسیدیم جواب داد تا اینکه خودمان ساکت شدیم؛ گروهی از جوانان [[بنی هاشم]] از آن جا گذشتند که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{ع}} نیز با آنها بودند، حواسش به آنها رفت و چشمانش غرق اشک شد. سپس فرمود: "خداوند برای ما [[اهل بیت]] {{عم}}، آخرت را بر دنیا برگزید و بی شک بعد از من به اهل بیتم، تبعید و آواره شدن خواهد رسید تا اینکه پرچم‌های سیاهی از مشرق بلند شود که حق را می‌خواهند؛ ولی به آنها داده نمی‌شود، می‌جنگند و پیروز می‌شوند؛ پس هر کس از شما یا از نسل‌های شما، آنها را درک کرد، باید پیش امامی که از [[اهل بیت]] من است، برود؛ اگر چه با سختی باشد"<ref>{{متن حدیث|" عُبَيْدَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: أَتَيْنَا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}، فَخَرَجَ‏ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً يُعْرَفُ‏ السُّرُورُ فِي‏ وَجْهِهِ‏، فَمَا سَأَلْنَاهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرَنَا، وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِهِ فِتْيَةٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ، فِيهِمُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، فَلَمَّا أَنْ رَآهُمْ خَثَرَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ. فَقَالُوا لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، خَرَجْتَ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً، نَعْرِفُ السُّرُورَ فِي وَجْهِكَ، فَمَا سَأَلْنَاكَ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرْتَنَا وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأْتَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِكَ الْفِتْيَةُ، فَخَثَرْتَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاكَ. فَقَالَ {{صل}}: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ  لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَ إِنَّهُ سَيَلْقَى أَهْلُ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي تَطْرِيداً وَ تَشْرِيداً فِي الْبِلَادِ، حَتَّى تَرْتَفِعَ رَايَاتٌ سُوْدٌ مِنَ الْمَشْرِقِ، فَيَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَ، وَ يُقَاتِلُونَ فَيُنْصَرُونَ، فَيُعْطُونَ الَّذِي سَأَلُوا، فَمَنْ أَدْرَكَهُمْ مِنْكُمْ- أَوْ مِنْ أَبْنَائِكُمْ- فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَايَاتُ هُدًى، يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مستدرک صحیحین؛ حاکم؛ ج ۴، ص ۴۶۴ و قندوزی حنفی آن را در ینابیع المودة، با اختلاف کمی در بعضی از الفاظ روایت کرده است و حافظ ابونعیم اصفهانی و ابن ماجه آن را در سنن؛ ج ۲، ص ۱۳۶۶ در باب خروج مهدی از ملاحم و فتن؛ روایت کرده‌اند.</ref>. شاید بعضی از مردم گمان کنند که منظور از پرچم‌های سیاه، همان پرچم‌های سیاهی است که [[ابو مسلم خراسانی]] به همراه داشت، قیام کرد، [[حکومت]] [[بنی امیه]] را از بین برد و [[حکومت]] عباسی‌ها را در سال (۶۵۶ هجری) تاسیس کرد؛ صحیح این است که این پرچم‌هایی که از طرف خراسان می‌آیند، ربطی به پرچم‌های [[ابو مسلم خراسانی]] ندارند و [[ابن کثیر]] مورخ می‌گوید: این پرچم‌های سیاه، آن پرچم‌هایی که [[ابو مسلم خراسانی]] با آنها آمد و به وسیله آنها دولت [[بنی امیه]] را از بین برد، نیست؛ بلکه پرچم‌های سیاه دیگری هستند که اصحاب [[مهدی]]{{ع}} آن را می‌آورند<ref>کلام ابن کثیر را سیوطی در العرف الوردی فی احوال المهدی؛ ص ۶۰ می‌آورد.</ref>. [[ابی طفیل]] گفت: [[امام علی|امیرالمومنین]]{{ع}} به من فرمود: "هنگامی که شنیدی، پرچم‌های سیاهی از خراسان می‌آیند؛ پس اگر در صندوقی می‌باشی که قفل است، آن قفل را بشکن و صندوق را هم بشکن تا اینکه زیر آن پرچم‌ها بمیری و اگر نتوانستی، آن صندوق را بغلطان"<ref>{{متن حدیث|" اذا سَمِعْتُ الرَّايَاتُ السُّودُ مقبله مِنْ خُرَاسَانَ فَكُنْتُ فِي صُنْدُوقٍ مقفل عَلَيْكَ فَاكْسِرْ ذَلِكَ الْقُفْلِ وَ ذَلِكَ الصُّنْدُوقُ حَتَّى تُقْتَلُ تَحْتَهَا ( أَيْ: تَحْتَ الرَّايَاتِ ) فَأَنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فتد حَرَجٍ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۶، ص ۶۸.</ref>. چون پرچم‌ها در آن زمان، متعدد هستند و پرچم [[سید هاشمی]]، پرچمی است که در مسیر حق سیر می‌کند و باطل با آن مخلوط نمی‌شود به این سبب [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، این کلمات را فرمود، یعنی مبالغه در دریغ نکردن از تمام توان و نهایت تلاش برای این که به سپاه [[سید هاشمی]] ملحق شود. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "جوانی از [[بنی هاشم]] ظاهر می‌شود که بر کف دست راستش خالی است و از خراسان با پرچم‌های سیاه می‌آید که در برابرش، [[شعیب بن صالح]] است با لشکر [[سفیانی]] می‌جنگد و آنها را درهم می‌کوبد"<ref>{{متن حدیث|" يَخْرُجُ شَابُّ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ بِكَفِّهِ الْيُمْنَى خَالٍ وَ يَأْتِي مِنْ خُرَاسَانَ برايات سُودُ بَيْنَ يَدَيْهِ شُعَيْبِ بْنِ صَالِحٍ يُقَاتِلُ أَصْحَابِ السُّفْيَانِيُّ فيهزمهم ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۱۱، ص ۲۷۸.</ref>. نیز ایشان فرمود: "پرچم‌های سیاه- که از خراسان ظاهر شده باشد- در [[کوفه]] منزل می‌کنند، پس هنگامی که [[مهدی]]{{ع}} در [[مکه]] [[ظهور]] کند، این پرچم‌ها برای بیعت به سوی او روانه می‌شوند"<ref>{{متن حدیث|" تَنَزَّلُ الرَّايَاتِ الَّتِي تَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ الكوفه فاذا ظَهَرَ الْمَهْدِيِّ بمكه بَعَثْتُ أَلْيَةِ بِالْبَيْعَةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ معجم الاحادیث، علی الکورانی العاملی، ج ۳، ص ۲۶۹.</ref>»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۲۹۴-۲۹۷.</ref>.
::::::احادیث می‌گویند: بعد از خارج شدن سپاه [[سفیانی]] از [[کوفه]]، ارتکاب جنایات فجیع، ریختن خون‌ها و به اسارت بردن زنان و قرار دادن زنان در وسایل نقلیه و حمل آنها به شام به وسیله سپاه [[سفیانی]]، [[سید هاشمی]] با سپاهش به عراق می‌رسد؛ در این وضعیت بد و دردناک، [[سید هاشمی]] به [[کوفه]] می‌رسد و می‌داند که سپاه [[سفیانی]] به سوی شام می‌روند و اسراء با آنها هستند؛ [[یمانی]] هم با سپاه بزرگی به [[کوفه]] می‌رسد و این دو لشکر به سوی سپاه [[سفیانی]] می‌روند بین آنها جنگ بزرگی رخ می‌دهد، سپاه [[سفیانی]] را از بین می‌برند و بعد از این که اسراء را نجات می‌دهند، پیروزمندانه به [[کوفه]] باز می‌گردند. احادیث درباره نسب و ریشه [[سید هاشمی]] اختلاف دارند، بعضی از آنها می‌گویند: او حسنی است و برخی می‌گویند: او حسینی است و احتمال قوی این است که او، حسنی نسب باشد و این هاشمی، همان کسی است که در بعضی از روایات به [[نفس زکیه]]، نامیده شده است. بله... مشهور است که مرد ذبح شده بین رکن و مقام، [[نفس زکیه]] است و او حسنی نسب می‌باشد. شکی نیست که [[سید هاشمی]]، [[شیعه]] است و در عقیده خود استوار می‌باشد، محبوبیت زیادی دارد و در قلب همه جای دارد. در ادامه، بعضی از احادیثی که در این باره آمده است را یادآوری می‌کنیم: [[عبدالله بن مسعود]] گفت: روزی نزد [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} رفتیم و ایشان با خوشحالی ما را پذیرفت به صورتی که شادی از صورتش معلوم بود و به ما از هر چه پرسیدیم جواب داد تا اینکه خودمان ساکت شدیم؛ گروهی از جوانان [[بنی هاشم]] از آن جا گذشتند که [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{ع}} نیز با آنها بودند، حواسش به آنها رفت و چشمانش غرق اشک شد. سپس فرمود: "خداوند برای ما [[اهل بیت]] {{عم}}، آخرت را بر دنیا برگزید و بی شک بعد از من به اهل بیتم، تبعید و آواره شدن خواهد رسید تا اینکه پرچم‌های سیاهی از مشرق بلند شود که حق را می‌خواهند؛ ولی به آنها داده نمی‌شود، می‌جنگند و پیروز می‌شوند؛ پس هر کس از شما یا از نسل‌های شما، آنها را درک کرد، باید پیش امامی که از [[اهل بیت]] من است، برود؛ اگر چه با سختی باشد"<ref>{{متن حدیث|" عُبَيْدَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: أَتَيْنَا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}}، فَخَرَجَ‏ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً يُعْرَفُ‏ السُّرُورُ فِي‏ وَجْهِهِ‏، فَمَا سَأَلْنَاهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرَنَا، وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِهِ فِتْيَةٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ، فِيهِمُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، فَلَمَّا أَنْ رَآهُمْ خَثَرَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ. فَقَالُوا لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، خَرَجْتَ إِلَيْنَا مُسْتَبْشِراً، نَعْرِفُ السُّرُورَ فِي وَجْهِكَ، فَمَا سَأَلْنَاكَ عَنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَخْبَرْتَنَا وَ لَا سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأْتَنَا، حَتَّى مَرَّتْ بِكَ الْفِتْيَةُ، فَخَثَرْتَ لَهُمْ، وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاكَ. فَقَالَ {{صل}}: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ  لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَ إِنَّهُ سَيَلْقَى أَهْلُ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي تَطْرِيداً وَ تَشْرِيداً فِي الْبِلَادِ، حَتَّى تَرْتَفِعَ رَايَاتٌ سُوْدٌ مِنَ الْمَشْرِقِ، فَيَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَ، وَ يُقَاتِلُونَ فَيُنْصَرُونَ، فَيُعْطُونَ الَّذِي سَأَلُوا، فَمَنْ أَدْرَكَهُمْ مِنْكُمْ- أَوْ مِنْ أَبْنَائِكُمْ- فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَايَاتُ هُدًى، يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مستدرک صحیحین؛ حاکم؛ ج ۴، ص ۴۶۴ و قندوزی حنفی آن را در ینابیع المودة، با اختلاف کمی در بعضی از الفاظ روایت کرده است و حافظ ابونعیم اصفهانی و ابن ماجه آن را در سنن؛ ج ۲، ص ۱۳۶۶ در باب خروج مهدی از ملاحم و فتن؛ روایت کرده‌اند.</ref>. شاید بعضی از مردم گمان کنند که منظور از پرچم‌های سیاه، همان پرچم‌های سیاهی است که [[ابو مسلم خراسانی]] به همراه داشت، قیام کرد، [[حکومت]] [[بنی امیه]] را از بین برد و [[حکومت]] عباسی‌ها را در سال (۶۵۶ هجری) تاسیس کرد؛ صحیح این است که این پرچم‌هایی که از طرف خراسان می‌آیند، ربطی به پرچم‌های [[ابو مسلم خراسانی]] ندارند و [[ابن کثیر]] مورخ می‌گوید: این پرچم‌های سیاه، آن پرچم‌هایی که [[ابو مسلم خراسانی]] با آنها آمد و به وسیله آنها دولت [[بنی امیه]] را از بین برد، نیست؛ بلکه پرچم‌های سیاه دیگری هستند که اصحاب [[مهدی]]{{ع}} آن را می‌آورند<ref>کلام ابن کثیر را سیوطی در العرف الوردی فی احوال المهدی؛ ص ۶۰ می‌آورد.</ref>. [[ابی طفیل]] گفت: [[امام علی|امیرالمومنین]]{{ع}} به من فرمود: "هنگامی که شنیدی، پرچم‌های سیاهی از خراسان می‌آیند؛ پس اگر در صندوقی می‌باشی که قفل است، آن قفل را بشکن و صندوق را هم بشکن تا اینکه زیر آن پرچم‌ها بمیری و اگر نتوانستی، آن صندوق را بغلطان"<ref>{{متن حدیث|" اذا سَمِعْتُ الرَّايَاتُ السُّودُ مقبله مِنْ خُرَاسَانَ فَكُنْتُ فِي صُنْدُوقٍ مقفل عَلَيْكَ فَاكْسِرْ ذَلِكَ الْقُفْلِ وَ ذَلِكَ الصُّنْدُوقُ حَتَّى تُقْتَلُ تَحْتَهَا ( أَيْ: تَحْتَ الرَّايَاتِ ) فَأَنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فتد حَرَجٍ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۶، ص ۶۸.</ref>. چون پرچم‌ها در آن زمان، متعدد هستند و پرچم [[سید هاشمی]]، پرچمی است که در مسیر حق سیر می‌کند و باطل با آن مخلوط نمی‌شود به این سبب [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}، این کلمات را فرمود، یعنی مبالغه در دریغ نکردن از تمام توان و نهایت تلاش برای این که به سپاه [[سید هاشمی]] ملحق شود. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "جوانی از [[بنی هاشم]] ظاهر می‌شود که بر کف دست راستش خالی است و از خراسان با پرچم‌های سیاه می‌آید که در برابرش، [[شعیب بن صالح]] است با لشکر [[سفیانی]] می‌جنگد و آنها را درهم می‌کوبد"<ref>{{متن حدیث|" يَخْرُجُ شَابُّ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ بِكَفِّهِ الْيُمْنَى خَالٍ وَ يَأْتِي مِنْ خُرَاسَانَ برايات سُودُ بَيْنَ يَدَيْهِ شُعَيْبِ بْنِ صَالِحٍ يُقَاتِلُ أَصْحَابِ السُّفْيَانِيُّ فيهزمهم ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کنز العمال؛ متقی هندی؛ ج ۱۱، ص ۲۷۸.</ref>. نیز ایشان فرمود: "پرچم‌های سیاه- که از خراسان ظاهر شده باشد- در [[کوفه]] منزل می‌کنند، پس هنگامی که [[مهدی]]{{ع}} در [[مکه]] [[ظهور]] کند، این پرچم‌ها برای بیعت به سوی او روانه می‌شوند"<ref>{{متن حدیث|" تَنَزَّلُ الرَّايَاتِ الَّتِي تَخْرُجُ مِنْ خُرَاسَانَ الكوفه فاذا ظَهَرَ الْمَهْدِيِّ بمكه بَعَثْتُ أَلْيَةِ بِالْبَيْعَةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ معجم الاحادیث، علی الکورانی العاملی، ج ۳، ص ۲۶۹.</ref>»<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۲۹۴-۲۹۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛
خط ۶۸: خط ۶۶:
::::::البته هیچ بعید نیست و هیچ مانعی هم ندارد که [[حسنی]] و [[خراسانی]] مطابق [[اخبار]] وارده عنوان دو نفر باشد و هر دو نفر پس از دوران [[انقلاب]] و اندکی [[پیش از ظهور]] در یک زمان خاص در رأس [[کار]] و [[اداره]] امور [[کشور]] قرار گیرند و با [[همکاری]] و [[همیاری]] و معاونت یکدیگر [[کشور]] را به پیش ببرند، اما یکی [[برتر]] و بالاتر، و دیگری زیردست و تحت نظر شخص [[برتر]] باشد. که البته این برهه از [[حکومت]] "زمین‌هسازان" طبق [[روایات]] وارده، مرحله دوم یا آخرین مرحله [[حکومت]] آنان است که به "[[شعیب بن صالح]]" و "[[سید حسنی]]" یا "[[سید خراسانی]]" مربوط می‌شود»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۷۰ - ۱۸۰، ۳۲۰-۳۲۲.</ref>.
::::::البته هیچ بعید نیست و هیچ مانعی هم ندارد که [[حسنی]] و [[خراسانی]] مطابق [[اخبار]] وارده عنوان دو نفر باشد و هر دو نفر پس از دوران [[انقلاب]] و اندکی [[پیش از ظهور]] در یک زمان خاص در رأس [[کار]] و [[اداره]] امور [[کشور]] قرار گیرند و با [[همکاری]] و [[همیاری]] و معاونت یکدیگر [[کشور]] را به پیش ببرند، اما یکی [[برتر]] و بالاتر، و دیگری زیردست و تحت نظر شخص [[برتر]] باشد. که البته این برهه از [[حکومت]] "زمین‌هسازان" طبق [[روایات]] وارده، مرحله دوم یا آخرین مرحله [[حکومت]] آنان است که به "[[شعیب بن صالح]]" و "[[سید حسنی]]" یا "[[سید خراسانی]]" مربوط می‌شود»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص‌ص۱۷۰ - ۱۸۰، ۳۲۰-۳۲۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
خط ۷۷: خط ۷۴:
::::::از [[روایات]] استفاده می‌شود او [[رهبری]] و [[هدایت]] حرکت بزرگ از طرف [[مشرق]] [[زمین]] را به عهده دارد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۵۹.</ref>.
::::::از [[روایات]] استفاده می‌شود او [[رهبری]] و [[هدایت]] حرکت بزرگ از طرف [[مشرق]] [[زمین]] را به عهده دارد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۵۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین صادقی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین صادقی؛
خط ۸۸: خط ۸۴:
::::::[[نعمانی]] این [[روایت]] را در جای دیگر ضمن خبری طولانی به [[سند]] [[حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی]] از [[ابو بصیر]] از [[امام باقر]] {{ع}} آورده است؛ ولی در آن‌جابه‌جای [[بنی عباس]]، [[بنی فلان]] ذکر شده و در ادامه این جمله را اضافه دارد که: [[قیام]] [[سفیانی]] و [[یمانی]] و [[خراسانی]] در یک سال، در یک ماه و در یک روز خواهد بود و پرچمی‌ هدایت‌شده‌تر از [[یمانی]] نیست که به [[حق]] (یا به [[صاحب الزمان]]) [[دعوت]] می‌کند<ref>«خروج السفیانی و الیمانی و الخراسانی فی سنة واحدة فی شهر واحد فی یوم واحد نظام کنظام الخرز ... و لیس فی الرایات رایة اهدی من رایة الیمانی هی رایة هدی ...» (همان، ص ۲۶۴، باب ۱۴، بخشی از ح ۱۳).</ref>. این ذیل در [[اثبات الرجعه]] - و به [[نقل]] از آن در [[الارشاد]] و [[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]] [[شیخ]] - هم آمده، ولی [[سند]] آن چنین است: [[ابن ابی عمیر]] از [[سیف]] بن عمیره از بکر بن [[محمد]] [[ازدی]] از [[امام صادق]] {{ع}}‌<ref>مختصر اثبات الرجعه (چاپ شده: در مجله تراثنا، ش ۱۵، ص ۲۱۶)؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵ و شیخ طوسی، الغیبة، ص ۴۴۷.</ref>. بنابراین، [[سیف]] بن عمیره بخش اول [[روایت]] را (که در کتاب [[نعمانی]] آمده) با یک واسطه از [[امام باقر|امام پنجم]] [[روایت]] کرده و بخش دوم آن را (که در [[اثبات الرجعه]] آمده) به یک واسطه از [[امام صادق|امام ششم]] [[نقل]] کرده است و [[نعمانی]] در [[روایت]] دیگری هر دو بخش را به [[ابو بصیر]] نسبت می‌دهد. در هر صورت، ما هر دو بخش را یک [[روایت]] به شمار می‌آوریم چنان‌که در [[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]] [[نعمانی]] وجود دارد. [[سند]] [[اثبات الرجعه]] صحیح، اما هر دو [[سند]] کتاب [[نعمانی]] ضعیف است؛ چون در هر دو، [[حسن بن علی بن ابی حمزه]] وجود دارد. [[احمد]] بن [[یوسف]] و [[یوسف]] بن کلیب نیز مجهول‌اند»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]، ص ۲۱۸، ۲۱۹.</ref>.
::::::[[نعمانی]] این [[روایت]] را در جای دیگر ضمن خبری طولانی به [[سند]] [[حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی]] از [[ابو بصیر]] از [[امام باقر]] {{ع}} آورده است؛ ولی در آن‌جابه‌جای [[بنی عباس]]، [[بنی فلان]] ذکر شده و در ادامه این جمله را اضافه دارد که: [[قیام]] [[سفیانی]] و [[یمانی]] و [[خراسانی]] در یک سال، در یک ماه و در یک روز خواهد بود و پرچمی‌ هدایت‌شده‌تر از [[یمانی]] نیست که به [[حق]] (یا به [[صاحب الزمان]]) [[دعوت]] می‌کند<ref>«خروج السفیانی و الیمانی و الخراسانی فی سنة واحدة فی شهر واحد فی یوم واحد نظام کنظام الخرز ... و لیس فی الرایات رایة اهدی من رایة الیمانی هی رایة هدی ...» (همان، ص ۲۶۴، باب ۱۴، بخشی از ح ۱۳).</ref>. این ذیل در [[اثبات الرجعه]] - و به [[نقل]] از آن در [[الارشاد]] و [[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]] [[شیخ]] - هم آمده، ولی [[سند]] آن چنین است: [[ابن ابی عمیر]] از [[سیف]] بن عمیره از بکر بن [[محمد]] [[ازدی]] از [[امام صادق]] {{ع}}‌<ref>مختصر اثبات الرجعه (چاپ شده: در مجله تراثنا، ش ۱۵، ص ۲۱۶)؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۵ و شیخ طوسی، الغیبة، ص ۴۴۷.</ref>. بنابراین، [[سیف]] بن عمیره بخش اول [[روایت]] را (که در کتاب [[نعمانی]] آمده) با یک واسطه از [[امام باقر|امام پنجم]] [[روایت]] کرده و بخش دوم آن را (که در [[اثبات الرجعه]] آمده) به یک واسطه از [[امام صادق|امام ششم]] [[نقل]] کرده است و [[نعمانی]] در [[روایت]] دیگری هر دو بخش را به [[ابو بصیر]] نسبت می‌دهد. در هر صورت، ما هر دو بخش را یک [[روایت]] به شمار می‌آوریم چنان‌که در [[الغیبة ۱ (کتاب)|الغیبة]] [[نعمانی]] وجود دارد. [[سند]] [[اثبات الرجعه]] صحیح، اما هر دو [[سند]] کتاب [[نعمانی]] ضعیف است؛ چون در هر دو، [[حسن بن علی بن ابی حمزه]] وجود دارد. [[احمد]] بن [[یوسف]] و [[یوسف]] بن کلیب نیز مجهول‌اند»<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]؛ [[تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور (کتاب)|تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور]]، ص ۲۱۸، ۲۱۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛
خط ۹۸: خط ۹۳:
::::::بنابراین، باتوجه به [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}}، حرکت [[یمانی]]، سمبلی از یک [[قیام]] بر [[حقّ]] در مقابل [[انحراف]] و [[گمراهی]] موجود در [[دوران غیبت]] خواهد بود»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۹۰.</ref>.
::::::بنابراین، باتوجه به [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}}، حرکت [[یمانی]]، سمبلی از یک [[قیام]] بر [[حقّ]] در مقابل [[انحراف]] و [[گمراهی]] موجود در [[دوران غیبت]] خواهد بود»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۹۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین رمضانیان؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین رمضانیان؛
خط ۱۱۳: خط ۱۰۷:
:::::#از [[پیامبر خاتم|پیامبر اعظم ]]{{صل}} [[نقل]] شده است: "مردمی از [[مشرق]] [[خروج]] می‌کنند و برای [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[زمینه‌سازی]] می‌نمایند<ref>{{متن حدیث|"يخرج ناس من المشرق يوطئون للمهدي‏"}}[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۳۰۴- کشف الغمۀ، ج ۳، ص ۲۶۷.</ref>»<ref>[[علی رضا رمضانیان|رمضانیان، علی رضا]]، [[شرایط و علائم حتمی ظهور (کتاب)|شرایط و علائم حتمی ظهور]]، ص ۷۴ - ۷۷</ref>.
:::::#از [[پیامبر خاتم|پیامبر اعظم ]]{{صل}} [[نقل]] شده است: "مردمی از [[مشرق]] [[خروج]] می‌کنند و برای [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[زمینه‌سازی]] می‌نمایند<ref>{{متن حدیث|"يخرج ناس من المشرق يوطئون للمهدي‏"}}[[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۳۰۴- کشف الغمۀ، ج ۳، ص ۲۶۷.</ref>»<ref>[[علی رضا رمضانیان|رمضانیان، علی رضا]]، [[شرایط و علائم حتمی ظهور (کتاب)|شرایط و علائم حتمی ظهور]]، ص ۷۴ - ۷۷</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. [[مجتبی تونه‌ای|آقای تونه‌ای]] (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. [[مجتبی تونه‌ای|آقای تونه‌ای]] (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
خط ۱۲۴: خط ۱۱۷:
::::::نسبت ایشان به [[خراسان]] به این معنا نیست که حتما اهل استان [[خراسان]] فعلی باشد، چون در [[صدر اسلام]]، نسبت دادن به [[خراسان]] به مشرق‌زمین اطلاق می‌شده است که شامل [[ایران]] و سایر مناطق [[اسلامی]] متّصل به آن‌که امروز تحت اشغال شوروی است، می‌شود. بنابراین شخص [[خراسانی]] اهل هرمنطقه‌ای که از این محدوده باشد، نسبت او به [[خراسان]] صحیح است، چنان‌که از منابع درجه اول [[حدیثی]] [[شیعه]] استفاده نمی‌شود که او [[سید حسنی]] و یا [[حسینی]] است؛آن‌گونه که در منابع روائی برادران [[اهل سنت]] به آن تصریح شده است. [[سید خراسانی]]، اخرین شخصی است که [[پیش از ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر [[ایران]] [[حکومت]] کرده و یا معاصر با آخرین فردی است که فرمانروای [[ایران]] خواهد بود<ref>عصر ظهور، علی کورانی، ترجمه عباس جلالی، ص ۲۷۰.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۱۶.</ref>.
::::::نسبت ایشان به [[خراسان]] به این معنا نیست که حتما اهل استان [[خراسان]] فعلی باشد، چون در [[صدر اسلام]]، نسبت دادن به [[خراسان]] به مشرق‌زمین اطلاق می‌شده است که شامل [[ایران]] و سایر مناطق [[اسلامی]] متّصل به آن‌که امروز تحت اشغال شوروی است، می‌شود. بنابراین شخص [[خراسانی]] اهل هرمنطقه‌ای که از این محدوده باشد، نسبت او به [[خراسان]] صحیح است، چنان‌که از منابع درجه اول [[حدیثی]] [[شیعه]] استفاده نمی‌شود که او [[سید حسنی]] و یا [[حسینی]] است؛آن‌گونه که در منابع روائی برادران [[اهل سنت]] به آن تصریح شده است. [[سید خراسانی]]، اخرین شخصی است که [[پیش از ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بر [[ایران]] [[حکومت]] کرده و یا معاصر با آخرین فردی است که فرمانروای [[ایران]] خواهد بود<ref>عصر ظهور، علی کورانی، ترجمه عباس جلالی، ص ۲۷۰.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۱۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش