پرش به محتوا

آرامش‌بخشی و احساس آرامش به عنوان یکی از آثار روان‌شناختی انتظار در بعد ارتقای بهداشت روانی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۶۰: خط ۶۰:


«احساس [[آرامش]]، به عنوان یکی از آثار روان شناختی [[انتظار]]، در بعد ارتقای [[بهداشت روانی]] به این معناست که [[فلسفه]] و [[مکتب انتظار]]، که بر [[اراده]] حتمی [[خداوند]] بر تحقّق [[حاکمیت]] [[عدل]] محور و جهانی [[امام مهدی]]{{ع}} و ریشه کردن هر گونه [[شرک]] و [[ظلم]] و [[تبعیض]] توسط آن [[حضرت]] و رسیدن به [[امنیت]] و [[آسایش]] و [[رفاه]] و [[معنویت]] فراگیر برای کل [[بشریت]] مبتنی است، نه تنها از استرس و نگرانی‌های فرد و [[جامعه]] [[منتظِر]] نسبت به [[آینده]] [[پیشگیری]] می‌کند، بلکه انگیزش و توان‌مندی [[فکری]] و روانی [[منتظران]] را در جهت [[زمینه‌سازی]] و نیل به این اهداف والا و رسیدن به چنین [[آینده]] روشن ارتقا می‌بخشد.
«احساس [[آرامش]]، به عنوان یکی از آثار روان شناختی [[انتظار]]، در بعد ارتقای [[بهداشت روانی]] به این معناست که [[فلسفه]] و [[مکتب انتظار]]، که بر [[اراده]] حتمی [[خداوند]] بر تحقّق [[حاکمیت]] [[عدل]] محور و جهانی [[امام مهدی]]{{ع}} و ریشه کردن هر گونه [[شرک]] و [[ظلم]] و [[تبعیض]] توسط آن [[حضرت]] و رسیدن به [[امنیت]] و [[آسایش]] و [[رفاه]] و [[معنویت]] فراگیر برای کل [[بشریت]] مبتنی است، نه تنها از استرس و نگرانی‌های فرد و [[جامعه]] [[منتظِر]] نسبت به [[آینده]] [[پیشگیری]] می‌کند، بلکه انگیزش و توان‌مندی [[فکری]] و روانی [[منتظران]] را در جهت [[زمینه‌سازی]] و نیل به این اهداف والا و رسیدن به چنین [[آینده]] روشن ارتقا می‌بخشد.
::::::امروزه استرس و نگرانی‌های [[انسان]] از [[آینده]] مبهم و [[هراس]] از نابودی توسط تسلیحات اتمی، میکروبی و بیولوژیک که در دسترس ارتش‌های مدرن و گروه‌های تروریستی قرار دارد، استرس و نگرانی‌های دایمی از [[فقر]] و [[بیکاری]] و [[ترس]] از عدم تأمین نیازهای [[زندگی]] بر اثر شکاف روزافزون طبقاتی، استرس و فشارروانی ناشی از ترافیک و آلودگی‌های گسترده زیست محیطی که توسط شرکت‌های بزرگ بر اثر [[ثروت اندوزی]] و بر داشت بی‌رویه از منابع طبیعی ایجاد می‌شود، [[ترس]] و [[نگرانی]] از [[خشونت]] و [[تبعیض]] گسترده [[اجتماعی]]، استرس و [[نگرانی]] از [[تبعیض]] فراگیر [[سیاسی]]، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] که همه این فرایندِ فرساینده و مخرّب، بر اثر سیاست‌های دنیاگرانه نظام‌های [[سلطه]] جو و فاسدِ [[حاکم]] بر [[جهان]] إعمال می‌گردد، [[آرامش]] را از [[انسان‌ها]] گرفته و [[زندگی]] را به کام [[جوامع بشری]] تلخ نموده و روزنه‌های [[امید]] به [[نجات]] از این چرخه ویران‌گر [[ستم]] پیشه را بر روی وی بسته است. هر روز که می‌گذرد بر ابعاد ویرانی و [[تباهی]] [[زندگی]] [[انسان]] در زیر یوغ [[حاکمیت]] [[ظلم]] و [[الحاد]] بر [[جهان]] افزوده می‌شود و فریادهای توده‌های [[مستضعف]] در سراسر [[جهان]] در [[شأن]]تاژ رسانه [[نظام]] [[سلطه]]، محو و نابود می‌گردد.
 
::::::در این شب هراس‌انگیز، که ستاره‌های [[آسمان]] [[تفکر]] انسانی یکی پس از دیگری در کام [[تاریکی]] فرو می‌روند و [[آرزوی آدمی]] به [[نجات]] و دل‌بستگی او به [[سعادت]] توسط نظام‌های سیاسیِ [[فاسد]] [[حاکم]] بر [[جهان]] به نفرت و انزجار تبدیل می‌شود؛ [[ایمان]] به "مُنجی" و [[امید به ظهور]] آخرین [[ذخیره]] خیر و [[هدایت الهی]] و برچیده شدن دایمی طومار نظام‌های [[فاسد]] [[حاکم]] بر [[جهان]]، یگانه افق روشنی است که فردای روشن را برای [[بشریت]] نوید می‌دهد و استرس و نگرانی‌ها را از [[روح]] و [[جان]] او ستُرده و به وی [[آرامش]] می‌دهد. همین [[باور]] و [[ایمان]] است که فرایند طولانی [[مبارزات]] بشری علیه [[ستم]] و [[استبداد]] را با [[غلبه]] نهایی جریان [[حق]] و [[عدالت]] زنده، پویا و معنا دار می‌نماید و موجی از [[امید]] و [[شهامت]]، شور و [[اشتیاق]]، و [[استقامت]] و [[پایداری]] و [[امنیت]] و [[آرامش]] در [[دل]] توده‌های دردمند و [[مستضعف]] می‌آفریند.
امروزه استرس و نگرانی‌های [[انسان]] از [[آینده]] مبهم و [[هراس]] از نابودی توسط تسلیحات اتمی، میکروبی و بیولوژیک که در دسترس ارتش‌های مدرن و گروه‌های تروریستی قرار دارد، استرس و نگرانی‌های دایمی از [[فقر]] و [[بیکاری]] و [[ترس]] از عدم تأمین نیازهای [[زندگی]] بر اثر شکاف روزافزون طبقاتی، استرس و فشارروانی ناشی از ترافیک و آلودگی‌های گسترده زیست محیطی که توسط شرکت‌های بزرگ بر اثر [[ثروت اندوزی]] و بر داشت بی‌رویه از منابع طبیعی ایجاد می‌شود، [[ترس]] و [[نگرانی]] از [[خشونت]] و [[تبعیض]] گسترده [[اجتماعی]]، استرس و [[نگرانی]] از [[تبعیض]] فراگیر [[سیاسی]]، [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] که همه این فرایندِ فرساینده و مخرّب، بر اثر سیاست‌های دنیاگرانه نظام‌های [[سلطه]] جو و فاسدِ [[حاکم]] بر [[جهان]] إعمال می‌گردد، [[آرامش]] را از [[انسان‌ها]] گرفته و [[زندگی]] را به کام [[جوامع بشری]] تلخ نموده و روزنه‌های [[امید]] به [[نجات]] از این چرخه ویران‌گر [[ستم]] پیشه را بر روی وی بسته است. هر روز که می‌گذرد بر ابعاد ویرانی و [[تباهی]] [[زندگی]] [[انسان]] در زیر یوغ [[حاکمیت]] [[ظلم]] و [[الحاد]] بر [[جهان]] افزوده می‌شود و فریادهای توده‌های [[مستضعف]] در سراسر [[جهان]] در [[شأن]]تاژ رسانه [[نظام]] [[سلطه]]، محو و نابود می‌گردد.
::::::'''[[آینده]] جهان‏''': یکی از عواملی که [[آرامش]] را در [[جهان]] معاصر از [[انسان]] گرفته است [[ترس]] و بد بینی نسبت به [[آینده]] است. [[شهید مطهری]] این [[ترس]] و [[نگرانی]] را که برخواسته از جهان‌بینی‌های مادی معاصر است به خوبی تبیین نموده است: "ما به [[دلیل]] اینکه [[مؤمن]] و مسلمانیم و در عمق ضمیرمان این اصل وجود دارد که: "[[جهان]] را صاحبی است [[خدا]] نام"، هر چه در [[دنیا]] پیشامدهایی می‌‏شود هرگز احساس خطر [[عظیم]]، خطری که احیاناً بشریّت را نیست و نابود کند و کره [[زمین]] را تبدیل به توده خاکستر کند و زحمات چند هزار ساله بشریّت را کأن لم یکن نماید نمی‏‌کنیم. در تهِ [[دل]] خودمان [[باور]] داریم که سال‌های سال، قرن‌ها، شاید میلیون‌ها سال دیگر، در روی این [[زمین]] [[زندگی]] و [[حیات]] موج خواهد زد. [[فکر]] می‏‌کنیم بعد از ما آن‌قدر [[مسلمان‌ها]] بیایند و [[زندگی]] کنند و بروند که فقط [[خدا]] عدد آنها را می‏‌داند. آری، ما در تهِ [[دل]] خود اینطور [[فکر]] می‏‌کنیم و هرگز این [[اندیشه]] را به خود راه نمی‏‌دهیم که ممکن است [[عمر]] [[جهان]] یعنی [[عمر]] [[بشر]] و [[عمر]] [[زمین]] ما به پایان رسیده باشد.  
 
در این شب هراس‌انگیز، که ستاره‌های [[آسمان]] [[تفکر]] انسانی یکی پس از دیگری در کام [[تاریکی]] فرو می‌روند و [[آرزوی آدمی]] به [[نجات]] و دل‌بستگی او به [[سعادت]] توسط نظام‌های سیاسیِ [[فاسد]] [[حاکم]] بر [[جهان]] به نفرت و انزجار تبدیل می‌شود؛ [[ایمان]] به "مُنجی" و [[امید به ظهور]] آخرین [[ذخیره]] خیر و [[هدایت الهی]] و برچیده شدن دایمی طومار نظام‌های [[فاسد]] [[حاکم]] بر [[جهان]]، یگانه افق روشنی است که فردای روشن را برای [[بشریت]] نوید می‌دهد و استرس و نگرانی‌ها را از [[روح]] و [[جان]] او ستُرده و به وی [[آرامش]] می‌دهد. همین [[باور]] و [[ایمان]] است که فرایند طولانی [[مبارزات]] بشری علیه [[ستم]] و [[استبداد]] را با [[غلبه]] نهایی جریان [[حق]] و [[عدالت]] زنده، پویا و معنا دار می‌نماید و موجی از [[امید]] و [[شهامت]]، شور و [[اشتیاق]]، و [[استقامت]] و [[پایداری]] و [[امنیت]] و [[آرامش]] در [[دل]] توده‌های دردمند و [[مستضعف]] می‌آفریند.
 
'''[[آینده]] جهان‏''': یکی از عواملی که [[آرامش]] را در [[جهان]] معاصر از [[انسان]] گرفته است [[ترس]] و بد بینی نسبت به [[آینده]] است. [[شهید مطهری]] این [[ترس]] و [[نگرانی]] را که برخواسته از جهان‌بینی‌های مادی معاصر است به خوبی تبیین نموده است: "ما به [[دلیل]] اینکه [[مؤمن]] و مسلمانیم و در عمق ضمیرمان این اصل وجود دارد که: "[[جهان]] را صاحبی است [[خدا]] نام"، هر چه در [[دنیا]] پیشامدهایی می‌‏شود هرگز احساس خطر [[عظیم]]، خطری که احیاناً بشریّت را نیست و نابود کند و کره [[زمین]] را تبدیل به توده خاکستر کند و زحمات چند هزار ساله بشریّت را کأن لم یکن نماید نمی‏‌کنیم. در تهِ [[دل]] خودمان [[باور]] داریم که سال‌های سال، قرن‌ها، شاید میلیون‌ها سال دیگر، در روی این [[زمین]] [[زندگی]] و [[حیات]] موج خواهد زد. [[فکر]] می‏‌کنیم بعد از ما آن‌قدر [[مسلمان‌ها]] بیایند و [[زندگی]] کنند و بروند که فقط [[خدا]] عدد آنها را می‏‌داند. آری، ما در تهِ [[دل]] خود اینطور [[فکر]] می‏‌کنیم و هرگز این [[اندیشه]] را به خود راه نمی‏‌دهیم که ممکن است [[عمر]] [[جهان]] یعنی [[عمر]] [[بشر]] و [[عمر]] [[زمین]] ما به پایان رسیده باشد.  
::::::تعلیمات [[انبیاء]]، نوعی [[امنیّت]] و [[اطمینان]] خاطر به ما داده است و در واقع در تهِ [[قلب]] خود به مددهای غیبی [[ایمان]] و اتّکا داریم. اگر به ما بگویند یک [[ستاره]] [[عظیم]] در فضا در حرکت است و تا شش ماه دیگر به مدار [[زمین]] می‏‌رسد و با [[زمین]] ما برخورد می‌‏کند و در یک لحظه [[زمین]] ما به یک توده خاکستر تبدیل می‌‏شود، باز هم با همه [[ایمان]] و [[اعتقادی]] که به پیش بینی‏‌های [[دانشمندان]] داریم به خود [[ترس]] راه نمی‌‏دهیم، در تهِ دلمان یک نوع [[ایمان]] و اطمینانی هست که، بنا نیست بوستان بشریّت که تازه شکفته است در اثر [[باد]] حوادث ویران گردد. آری، همان طوری که [[باور]] نمی‏‌کنیم [[زمین]] ما به وسیله یک [[ستاره]]، یک حادثه جوّی نیست و نابود شود، [[باور]] نمی‌کنیم که بشریّت به دست خود [[بشر]] و به وسیله نیروهای مخرّبی که به دست [[بشر]] ساخته شده منهدم گردد. آری، ما به [[حکم]] یک [[الهام]] [[معنوی]] که از [[مکتب]] [[انبیاء]] گرفته‏‌ایم [[باور]] نمی‌‏کنیم. دیگران چطور؟ آیا آنها هم [[باور]] نمی‌کنند؟ آیا همین [[اطمینان]] و [[خوشبینی]] نسبت به [[آینده انسان]] و [[زمین]] و [[زندگی]] و تمدّن و [[خوشبختی]] و بهروزی و [[عدالت]] و [[آزادی]] در آنها وجود دارد؟ ابداً.
::::::تعلیمات [[انبیاء]]، نوعی [[امنیّت]] و [[اطمینان]] خاطر به ما داده است و در واقع در تهِ [[قلب]] خود به مددهای غیبی [[ایمان]] و اتّکا داریم. اگر به ما بگویند یک [[ستاره]] [[عظیم]] در فضا در حرکت است و تا شش ماه دیگر به مدار [[زمین]] می‏‌رسد و با [[زمین]] ما برخورد می‌‏کند و در یک لحظه [[زمین]] ما به یک توده خاکستر تبدیل می‌‏شود، باز هم با همه [[ایمان]] و [[اعتقادی]] که به پیش بینی‏‌های [[دانشمندان]] داریم به خود [[ترس]] راه نمی‌‏دهیم، در تهِ دلمان یک نوع [[ایمان]] و اطمینانی هست که، بنا نیست بوستان بشریّت که تازه شکفته است در اثر [[باد]] حوادث ویران گردد. آری، همان طوری که [[باور]] نمی‏‌کنیم [[زمین]] ما به وسیله یک [[ستاره]]، یک حادثه جوّی نیست و نابود شود، [[باور]] نمی‌کنیم که بشریّت به دست خود [[بشر]] و به وسیله نیروهای مخرّبی که به دست [[بشر]] ساخته شده منهدم گردد. آری، ما به [[حکم]] یک [[الهام]] [[معنوی]] که از [[مکتب]] [[انبیاء]] گرفته‏‌ایم [[باور]] نمی‌‏کنیم. دیگران چطور؟ آیا آنها هم [[باور]] نمی‌کنند؟ آیا همین [[اطمینان]] و [[خوشبینی]] نسبت به [[آینده انسان]] و [[زمین]] و [[زندگی]] و تمدّن و [[خوشبختی]] و بهروزی و [[عدالت]] و [[آزادی]] در آنها وجود دارد؟ ابداً.
::::::هر چندی یک بار در روزنامه‏‌ها، در نطق‌ها و سخنرانی‌های گردانندگان [[سیاست]] [[جهان]]، (فیلم‌های اخرالزمانی هالیوودی)، آثار [[بدبینی]] شومی نسبت به [[آینده]] بشریّت و نابودی تمدّن‌ها مشاهده می‌‏کنیم. اگر از آن درسی که [[دین]] به ما آموخته صرف نظر کنیم و [[ایمان]] به مددهای غیبی را از دست بدهیم و تنها بر اساس علل ظاهری [[حکم]] کنیم باید به آنها [[حق]] بدهیم که بدبین باشند. چرا بدبین نباشند؟ در [[دنیایی]] که سرنوشتش بستگی پیدا کرده به دگمه‌‏ای که انسانی فشار دهد و پشت سرش وسائل مخرّب که [[قدرت]] آنها را [[خدا]] می‏‌داند به کار بیفتد، در [[دنیایی]] که به [[راستی]] بر روی انباری از باروت قرار گرفته و جرقّه‏‌ای کافی است که یک حریق جهانی به وجود بیاورد، چه جای [[خوشبینی]] به [[آینده]] است؟ راسل در کتاب امیدهای نو می‏‌گوید: «زمان حاضر، زمانی است که در آن حسّ [[حیرت]] توأم با [[ضعف]] و [[ناتوانی]] همه را فرا گرفته است. می‏‌بینیم به طرف [[جنگی]] پیش می‏‌رویم که تقریباً هیچکس خواهان آن نیست؛ [[جنگی]] که همه می‌‏دانیم قسمت اعظم نوع [[بشر]] را به دیار نیستی خواهد فرستاد. و با وجود این مانند خرگوشی که در برابر مار افسون شده باشد خیره خیره به خطر نگاه می‌‏کنیم بدون آنکه بدانیم برای جلوگیری از آن چه باید کرد؟
 
هر چندی یک بار در روزنامه‏‌ها، در نطق‌ها و سخنرانی‌های گردانندگان [[سیاست]] [[جهان]]، (فیلم‌های اخرالزمانی هالیوودی)، آثار [[بدبینی]] شومی نسبت به [[آینده]] بشریّت و نابودی تمدّن‌ها مشاهده می‌‏کنیم. اگر از آن درسی که [[دین]] به ما آموخته صرف نظر کنیم و [[ایمان]] به مددهای غیبی را از دست بدهیم و تنها بر اساس علل ظاهری [[حکم]] کنیم باید به آنها [[حق]] بدهیم که بدبین باشند. چرا بدبین نباشند؟ در [[دنیایی]] که سرنوشتش بستگی پیدا کرده به دگمه‌‏ای که انسانی فشار دهد و پشت سرش وسائل مخرّب که [[قدرت]] آنها را [[خدا]] می‏‌داند به کار بیفتد، در [[دنیایی]] که به [[راستی]] بر روی انباری از باروت قرار گرفته و جرقّه‏‌ای کافی است که یک حریق جهانی به وجود بیاورد، چه جای [[خوشبینی]] به [[آینده]] است؟ راسل در کتاب امیدهای نو می‏‌گوید: «زمان حاضر، زمانی است که در آن حسّ [[حیرت]] توأم با [[ضعف]] و [[ناتوانی]] همه را فرا گرفته است. می‏‌بینیم به طرف [[جنگی]] پیش می‏‌رویم که تقریباً هیچکس خواهان آن نیست؛ [[جنگی]] که همه می‌‏دانیم قسمت اعظم نوع [[بشر]] را به دیار نیستی خواهد فرستاد. و با وجود این مانند خرگوشی که در برابر مار افسون شده باشد خیره خیره به خطر نگاه می‌‏کنیم بدون آنکه بدانیم برای جلوگیری از آن چه باید کرد؟
::::::در همه جا داستان‌های مخوف از بمب اتمی و هیدروژنی و شهرهای با خاک‏ یکسان شده و [[قحطی]] و سبعیّت و درنده خویی برای یکدیگر [[نقل]] می‏‌کنیم؛ ولی با اینکه [[عقل]] [[حکم]] می‏‌کند که از مشاهده چنین دورنمایی بر خود بلرزیم، چون جزئی از وجودمان از آن لذّت می‌‏برد و شکافی عمیق [[روح]] ما را به دو قسمت سالم و ناسالم تقسیم می‌‏کند، برای جلوگیری از [[بدبختی]] تصمیم قاطعی نمی‏‌گیریم<ref>برتراند راسل، امیدهای نو، بخش سرگردانی‌های ما، ص۲، به نقل از شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶۰.</ref>.
::::::در همه جا داستان‌های مخوف از بمب اتمی و هیدروژنی و شهرهای با خاک‏ یکسان شده و [[قحطی]] و سبعیّت و درنده خویی برای یکدیگر [[نقل]] می‏‌کنیم؛ ولی با اینکه [[عقل]] [[حکم]] می‏‌کند که از مشاهده چنین دورنمایی بر خود بلرزیم، چون جزئی از وجودمان از آن لذّت می‌‏برد و شکافی عمیق [[روح]] ما را به دو قسمت سالم و ناسالم تقسیم می‌‏کند، برای جلوگیری از [[بدبختی]] تصمیم قاطعی نمی‏‌گیریم<ref>برتراند راسل، امیدهای نو، بخش سرگردانی‌های ما، ص۲، به نقل از شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶۰.</ref>.
::::::چه تصمیمی؟ مگر [[بشر]] [[قادر]] است چنین تصمیمی بگیرد؟ هم او می‏‌گوید: دوره به وجود آمدن [[انسان]] نسبت به دوره [[تاریخی]]، طولانی، ولی نسبت به دوره‌‏های زمین‌شناسی کوتاه است. تصوّر می‏‌کنند [[انسان]] یک میلیون سال است که به وجود آمده. اشخاصی هستند و از آن جمله اینشتاین که به زعم آنها بسیار محتمل است که [[انسان]] دوره [[حیات]] خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین معدودی موفّق شود با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خویشتن را نابود کند<ref>راسل، پیشین، بخش تسلط بر طبیعت، ص۲۶، به نقل از شهید مطهری، همان.</ref>.
 
::::::انصافاً اگر بر اساس علل مادّی و ظاهری [[قضاوت]] کنیم این بدبینی‌‏ها بسیار به‌جاست. فقط یک [[ایمان]] [[معنوی]]، [[ایمان]] به «[[امدادهای غیبی]]» و اینکه «[[جهان]] را صاحبی است [[خدا]] نام» لازم است که این بدبینی‌‏ها را زایل و تبدیل به [[خوشبینی]] کند و بگوید بر عکس، [[سعادت]] بشریّت، [[رفاه]] و کمال بشریّت، [[زندگی]] انسانی و [[زندگی]] مقرون به [[عدل]] و [[آزادی]] و امن و [[خوشی]] [[بشر]]، در [[آینده]] است و [[انتظار]] [[بشر]] را می‏‌کشد. اگر این [[بدبینی]] را بپذیریم واقعاً مسأله صورت عجیب و مضحکی به خود می‏‌گیرد؛ مثَل [[بشر]]، مثَل طفلی می‌‏شود که در اوّلین لحظه‌‏ای که [[قادر]] می‏‌شود چاقو به دست بگیرد، آن را به شکم خود می‏‌زند، خودکشی می‏‌کند و کوچک‌ترین حظّی از وجود خود نمی‌‏برد.
چه تصمیمی؟ مگر [[بشر]] [[قادر]] است چنین تصمیمی بگیرد؟ هم او می‏‌گوید: دوره به وجود آمدن [[انسان]] نسبت به دوره [[تاریخی]]، طولانی، ولی نسبت به دوره‌‏های زمین‌شناسی کوتاه است. تصوّر می‏‌کنند [[انسان]] یک میلیون سال است که به وجود آمده. اشخاصی هستند و از آن جمله اینشتاین که به زعم آنها بسیار محتمل است که [[انسان]] دوره [[حیات]] خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین معدودی موفّق شود با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خویشتن را نابود کند<ref>راسل، پیشین، بخش تسلط بر طبیعت، ص۲۶، به نقل از شهید مطهری، همان.</ref>.
::::::حالا اگر بنا باشد که [[انسان]] به همین زودی با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خود را نابود کند و اگر واقعاً [[انسان]] با [[قدرت]] [[علمی]] خود [[گور]] خود را به دست خود کنده باشد و چند گامی بیشتر تا [[گور]] خود فاصله نداشته باشد؛ اگر واقعاً چنین خودکشی [[اجتماعی]] در [[انتظار]] بشر باشد باید بگوییم [[خلقت]] این موجود بسی بیهوده و عبث بوده است.
 
::::::آری، یک نفر مادّی مسلک می‌‏تواند این چنین [[فکر]] کند، ولی یک نفر [[تربیت]] شده در [[مکتب الهی]] اینطور [[فکر]] نمی‌کند؛ او می‌گوید: ممکن نیست که [[جهان]] به دست چند نفر دیوانه ویران شود؛ او می‏‌گوید: درست است که [[جهان]] بر سر پیچ خطر قرار گرفته است، ولی [[خداوند]] همان طور که در گذشته- البتّه در شعاع کوچک‌تری- این [[معجزه]] را نشان داده، بر سر پیچ‌های خطر [[بشر]] را [[یاری]] کرده و از آستین [[غیب]] [[مصلح]] و [[منجی]] رسانده است، در این شرایط نیز چنان خواهد کرد، همان‌طور که [[پیامبر اعظم]]{{صل}} این [[اطمینان]] را برای [[بشریت]] داد: {{متن حدیث|وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ‏ لِأَهْلِ‏ الْأَرْضِ‏ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ}} «[[اهل‌بیت]] من مایه [[امنیت]] و [[امان]] اهل [[زمین]] است، پس زمانی‌که آنان از [[زمین]] بروند، اهل [[زمین]] نیز از میان خواهند رفت».<ref>.محمد بن علی ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۲جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۹۵ق، ص۲۰۵.</ref>.
انصافاً اگر بر اساس علل مادّی و ظاهری [[قضاوت]] کنیم این بدبینی‌‏ها بسیار به‌جاست. فقط یک [[ایمان]] [[معنوی]]، [[ایمان]] به «[[امدادهای غیبی]]» و اینکه «[[جهان]] را صاحبی است [[خدا]] نام» لازم است که این بدبینی‌‏ها را زایل و تبدیل به [[خوشبینی]] کند و بگوید بر عکس، [[سعادت]] بشریّت، [[رفاه]] و کمال بشریّت، [[زندگی]] انسانی و [[زندگی]] مقرون به [[عدل]] و [[آزادی]] و امن و [[خوشی]] [[بشر]]، در [[آینده]] است و [[انتظار]] [[بشر]] را می‏‌کشد. اگر این [[بدبینی]] را بپذیریم واقعاً مسأله صورت عجیب و مضحکی به خود می‏‌گیرد؛ مثَل [[بشر]]، مثَل طفلی می‌‏شود که در اوّلین لحظه‌‏ای که [[قادر]] می‏‌شود چاقو به دست بگیرد، آن را به شکم خود می‏‌زند، خودکشی می‏‌کند و کوچک‌ترین حظّی از وجود خود نمی‌‏برد.
::::::لذا در [[جهان‌بینی]] [[انتظار]]، کار [[جهان]] عبث نیست، [[عمر]] [[جهان]] به پایان نرسیده است، هنوز اوّل کار است، دولتی مقرون به [[عدل]] و [[عقل]] و [[حکمت]] و خیر و [[سعادت]] و [[سلامت]] و [[امنیّت]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و [[وحدت]] عمومی و جهانی در [[انتظار]] بشریّت است، همان‌طور که [[پیامبر]] اخرالزمان این نوید قطعی را به [[بشریت]] داده است: {{متن حدیث|وَ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ حَتَّی یَخْرُجَ قَائِمُنَا فَیَمْلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ‏ جَوْراً وَ ظُلْماً}}<ref> «اگر از دنیا جز روزی باقی نماند، خداوند آن روز آن چنان طولانی گرداند تا قائم ما ظهور کند، پس جهان را سرشار از قسط و عدالت گرداند، چنان‌که از ظلم و ستم پر شده بود» علی بن محمد خزاز رازی، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ۱جلد، بیدار - قم، ۱۴۰۱ ق، ص۱۶۵.</ref>. در آن [[دولت]]، [[حکومت]] با [[صالحین]] است و [[انتخاب]] اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد گرفت. روز بهروزی خواهد رسید (وَ اشْرَقَتِ الارْضُ بِنورِ رَبِّها: و [[زمین]] به [[نور]] پروردگارش روشن می‌شود)، روزی که: {{متن حدیث|اذا قامَ الْقائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ، ارْتَفَعَ فی أیّامِهِ الْجَوْرُ وَ أمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ، وَ اخْرَجَتِ الارْضُ بَرَکاتِها فَلَا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنَی جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالی‏: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ}}<ref>«زمانی که حضرت قائم{{ع}} قیام کند، در آن روز به عدالت حکم شود و ستم برای همیشه رخت بر بندد، راهها امن گردد، زمین برکات و استعدادهای خود را ظاهر گرداند و حدّاکثر استفاده از منابع و خیرات زمین صورت گیرد، فقیری پیدا نشود که مردم صدقات و زکات خود را به او بدهند و این است معنی سخن خدا: عاقبت از آن متّقیان است» محمد بن احمد فتال نیشابوری،  روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ۲جلد، انتشارات رضی - ایران؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۷۵ش، ص۲۶۵.</ref>.
 
::::::همان طور که ظهورهای گذشته پس از سختی‌هایی بوده، قطعاً این [[ظهور]] نیز پس از [[سختی‌ها]] و شدّت‌ها خواهد بود. همیشه برق‌ها در ظلمت‌ها می‌‏جهد<ref>.مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۵۹-۳۶۳.</ref>.
حالا اگر بنا باشد که [[انسان]] به همین زودی با مهارت شگرف [[علمی]] خود، خود را نابود کند و اگر واقعاً [[انسان]] با [[قدرت]] [[علمی]] خود [[گور]] خود را به دست خود کنده باشد و چند گامی بیشتر تا [[گور]] خود فاصله نداشته باشد؛ اگر واقعاً چنین خودکشی [[اجتماعی]] در [[انتظار]] بشر باشد باید بگوییم [[خلقت]] این موجود بسی بیهوده و عبث بوده است.
::::::همان‌طور که [[امام علی]]  به این [[نشانه‌ها]] اشاره فرموده و آثار [[رفاه]] و [[امنیت]] و [[عدالت]] و [[معنویت]] [[دولت]] [[الهی]] آن [[حضرت]] را این چنین بیان کرده است: {{متن حدیث|حَتَّی تَقُومَ‏ الْحَرْبُ‏ بِکُمْ عَلَی سَاقٍ بَادِیاً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا أَلَا وَ فِی غَدٍ وَ سَیَأْتِی‏غَدٌ بِمَا لَا تَعْرِفُونَ یَأْخُذُ الْوَالِی مِنْ غَیْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَی مَسَاوِئِ أَعْمَالِهَا وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِیذَ کَبِدِهَا وَ تُلْقِی إِلَیْهِ سِلْماً مَقَالِیدَهَا فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَةِ وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ}}<ref>«جنگ قد علم خواهد کرد، در حالی که دندان‌های خود را نشان می‏دهد. پستان‌هایش پر و آماده است. شروع کار شیرین است و عاقبت آن تلخ. همانا فردا- و فردا چیزی ظاهر خواهد کرد که او را نمی‏‌شناسید و انتظارش را ندارید- آن حاکم انقلابی هر یک از عمّال حکومت‌های قبلی را به سزای خویش خواهد رسانید، زمین پاره‏ه‌ای جگر خود را از معادن و خیرات و برکات برای او بیرون خواهد آورد و کلیدهای خود را با تمکین به او تسلیم خواهد کرد؛ آن وقت به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی چیست، و کتاب خدا و سنّت پیامبر را احیاء خواهد کرد» محمد بن حسین شریف الرضی، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق، ص۱۹۵-۱۹۶.</ref>.
 
::::::در این [[خطبه امام علی]] نیز، از یک [[آینده]] سخت و خشم‌ناک و جنگ‌های وحشت‌زا یاد می‌‏کند، ولی در پایان این شب سیه، یک سپیدی میمونی را نوید می‌‏دهد. همان‌طور که [[قرآن کریم]] [[آینده]] [[بشریت]] و فرجام نهایی [[تاریخ]] را چنین روشن و زیبا ترسیم فرموده است: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.</ref>
آری، یک نفر مادّی مسلک می‌‏تواند این چنین [[فکر]] کند، ولی یک نفر [[تربیت]] شده در [[مکتب الهی]] اینطور [[فکر]] نمی‌کند؛ او می‌گوید: ممکن نیست که [[جهان]] به دست چند نفر دیوانه ویران شود؛ او می‏‌گوید: درست است که [[جهان]] بر سر پیچ خطر قرار گرفته است، ولی [[خداوند]] همان طور که در گذشته- البتّه در شعاع کوچک‌تری- این [[معجزه]] را نشان داده، بر سر پیچ‌های خطر [[بشر]] را [[یاری]] کرده و از آستین [[غیب]] [[مصلح]] و [[منجی]] رسانده است، در این شرایط نیز چنان خواهد کرد، همان‌طور که [[پیامبر اعظم]]{{صل}} این [[اطمینان]] را برای [[بشریت]] داد: {{متن حدیث|وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ‏ لِأَهْلِ‏ الْأَرْضِ‏ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ}} «[[اهل‌بیت]] من مایه [[امنیت]] و [[امان]] اهل [[زمین]] است، پس زمانی‌که آنان از [[زمین]] بروند، اهل [[زمین]] نیز از میان خواهند رفت».<ref>.محمد بن علی ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۲جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۹۵ق، ص۲۰۵.</ref>.
 
لذا در [[جهان‌بینی]] [[انتظار]]، کار [[جهان]] عبث نیست، [[عمر]] [[جهان]] به پایان نرسیده است، هنوز اوّل کار است، دولتی مقرون به [[عدل]] و [[عقل]] و [[حکمت]] و خیر و [[سعادت]] و [[سلامت]] و [[امنیّت]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و [[وحدت]] عمومی و جهانی در [[انتظار]] بشریّت است، همان‌طور که [[پیامبر]] اخرالزمان این نوید قطعی را به [[بشریت]] داده است: {{متن حدیث|وَ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ حَتَّی یَخْرُجَ قَائِمُنَا فَیَمْلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ‏ جَوْراً وَ ظُلْماً}}<ref> «اگر از دنیا جز روزی باقی نماند، خداوند آن روز آن چنان طولانی گرداند تا قائم ما ظهور کند، پس جهان را سرشار از قسط و عدالت گرداند، چنان‌که از ظلم و ستم پر شده بود» علی بن محمد خزاز رازی، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ۱جلد، بیدار - قم، ۱۴۰۱ ق، ص۱۶۵.</ref>. در آن [[دولت]]، [[حکومت]] با [[صالحین]] است و [[انتخاب]] اصلح به معنی واقعی در آن صورت خواهد گرفت. روز بهروزی خواهد رسید (وَ اشْرَقَتِ الارْضُ بِنورِ رَبِّها: و [[زمین]] به [[نور]] پروردگارش روشن می‌شود)، روزی که: {{متن حدیث|اذا قامَ الْقائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ، ارْتَفَعَ فی أیّامِهِ الْجَوْرُ وَ أمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ، وَ اخْرَجَتِ الارْضُ بَرَکاتِها فَلَا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنَی جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالی‏: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ}}<ref>«زمانی که حضرت قائم{{ع}} قیام کند، در آن روز به عدالت حکم شود و ستم برای همیشه رخت بر بندد، راهها امن گردد، زمین برکات و استعدادهای خود را ظاهر گرداند و حدّاکثر استفاده از منابع و خیرات زمین صورت گیرد، فقیری پیدا نشود که مردم صدقات و زکات خود را به او بدهند و این است معنی سخن خدا: عاقبت از آن متّقیان است» محمد بن احمد فتال نیشابوری،  روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ۲جلد، انتشارات رضی - ایران؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۷۵ش، ص۲۶۵.</ref>.
 
همان طور که ظهورهای گذشته پس از سختی‌هایی بوده، قطعاً این [[ظهور]] نیز پس از [[سختی‌ها]] و شدّت‌ها خواهد بود. همیشه برق‌ها در ظلمت‌ها می‌‏جهد<ref>.مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۵۹-۳۶۳.</ref>.
 
همان‌طور که [[امام علی]]  به این [[نشانه‌ها]] اشاره فرموده و آثار [[رفاه]] و [[امنیت]] و [[عدالت]] و [[معنویت]] [[دولت]] [[الهی]] آن [[حضرت]] را این چنین بیان کرده است: {{متن حدیث|حَتَّی تَقُومَ‏ الْحَرْبُ‏ بِکُمْ عَلَی سَاقٍ بَادِیاً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا أَلَا وَ فِی غَدٍ وَ سَیَأْتِی‏غَدٌ بِمَا لَا تَعْرِفُونَ یَأْخُذُ الْوَالِی مِنْ غَیْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَی مَسَاوِئِ أَعْمَالِهَا وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِیذَ کَبِدِهَا وَ تُلْقِی إِلَیْهِ سِلْماً مَقَالِیدَهَا فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَةِ وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ}}<ref>«جنگ قد علم خواهد کرد، در حالی که دندان‌های خود را نشان می‏دهد. پستان‌هایش پر و آماده است. شروع کار شیرین است و عاقبت آن تلخ. همانا فردا- و فردا چیزی ظاهر خواهد کرد که او را نمی‏‌شناسید و انتظارش را ندارید- آن حاکم انقلابی هر یک از عمّال حکومت‌های قبلی را به سزای خویش خواهد رسانید، زمین پاره‏ه‌ای جگر خود را از معادن و خیرات و برکات برای او بیرون خواهد آورد و کلیدهای خود را با تمکین به او تسلیم خواهد کرد؛ آن وقت به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی چیست، و کتاب خدا و سنّت پیامبر را احیاء خواهد کرد» محمد بن حسین شریف الرضی، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق، ص۱۹۵-۱۹۶.</ref>.
 
در این [[خطبه امام علی]] نیز، از یک [[آینده]] سخت و خشم‌ناک و جنگ‌های وحشت‌زا یاد می‌‏کند، ولی در پایان این شب سیه، یک سپیدی میمونی را نوید می‌‏دهد. همان‌طور که [[قرآن کریم]] [[آینده]] [[بشریت]] و فرجام نهایی [[تاریخ]] را چنین روشن و زیبا ترسیم فرموده است: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا}}<ref>«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه ۵۵.</ref>
::::::آری، این است [[آرمان]] [[مکتب انتظار]] و [[فلسفه]] بزرگ [[مهدویّت]]؛ در عین اینکه [[پیش بینی]] یک سلسله حوادث و تکان‌های شدید و نابسامانی‌ها و [[کشتارها]] و بی‌‏عدالتی‌هاست، [[پیش بینی]] یک [[آینده]] [[سعادت]] بخش و [[پیروزی]] کامل [[عقل]] بر [[جهل]]، [[توحید]] بر [[شرک]]، [[ایمان]] بر [[شک]]، [[عدالت]] بر [[ظلم]]، [[سعادت]] بر [[شقاوت]] است؛ لذا نوید دِه و [[آرزو]] ساز و آرامش‌بخش است»<ref>مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
::::::آری، این است [[آرمان]] [[مکتب انتظار]] و [[فلسفه]] بزرگ [[مهدویّت]]؛ در عین اینکه [[پیش بینی]] یک سلسله حوادث و تکان‌های شدید و نابسامانی‌ها و [[کشتارها]] و بی‌‏عدالتی‌هاست، [[پیش بینی]] یک [[آینده]] [[سعادت]] بخش و [[پیروزی]] کامل [[عقل]] بر [[جهل]]، [[توحید]] بر [[شرک]]، [[ایمان]] بر [[شک]]، [[عدالت]] بر [[ظلم]]، [[سعادت]] بر [[شقاوت]] است؛ لذا نوید دِه و [[آرزو]] ساز و آرامش‌بخش است»<ref>مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
}}
}}
خط ۸۳: خط ۹۵:


«[[آرامش روحی]] و روانی از موضوع‌هایی است که در شاخص‌های [[انسان کامل]]، [[انسان]] سالم و [[انسان]] معیار، مورد توجه مکتب‌ها و دیدگاه‌های گوناگون بوده و درباره آن در متون و [[ادیان الهی]]، مطالب بسیاری مشاهده می‌شود.(...) [[آرامش]] [[روح]] و روان دو مفهوم دارد: مفهوم مثبت و مفهوم منفی؛ آرامشی که همراه با [[خلاقیت]] نباشد، [[آرامش]] منفی است و آرامشی که همراه با [[خلاقیت]] و جولان هیجانات مثبت باشد، آرامشی مثبت است. [[آرامش]] تهی از [[خلاقیت]] و حساسیت‌های روحی، [[آرامش]] مثبت نیست. در آیاتی از [[قرآن]] بر این نکته تأکید می‌شود که [[آرامش روحی]] با [[یاد خدا]] فراهم می‌آید. مانند: {{متن قرآن|أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دل‌ها آرام می‌یابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref> و یا [[آیه]] ۲۳ [[سوره]] زمر اشاره دارد که بی‌تابی و حساسیت در برابر ذکر و [[آیات الهی]]، همراه با [[آرامش]]، [[نرمی]] و [[اطمینان]] پدید می‌آید و آرامشی را مفید و [[پسندیده]] می‌داند که پس از [[آگاهی]] و [[درک]] پدید آید.
«[[آرامش روحی]] و روانی از موضوع‌هایی است که در شاخص‌های [[انسان کامل]]، [[انسان]] سالم و [[انسان]] معیار، مورد توجه مکتب‌ها و دیدگاه‌های گوناگون بوده و درباره آن در متون و [[ادیان الهی]]، مطالب بسیاری مشاهده می‌شود.(...) [[آرامش]] [[روح]] و روان دو مفهوم دارد: مفهوم مثبت و مفهوم منفی؛ آرامشی که همراه با [[خلاقیت]] نباشد، [[آرامش]] منفی است و آرامشی که همراه با [[خلاقیت]] و جولان هیجانات مثبت باشد، آرامشی مثبت است. [[آرامش]] تهی از [[خلاقیت]] و حساسیت‌های روحی، [[آرامش]] مثبت نیست. در آیاتی از [[قرآن]] بر این نکته تأکید می‌شود که [[آرامش روحی]] با [[یاد خدا]] فراهم می‌آید. مانند: {{متن قرآن|أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دل‌ها آرام می‌یابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref> و یا [[آیه]] ۲۳ [[سوره]] زمر اشاره دارد که بی‌تابی و حساسیت در برابر ذکر و [[آیات الهی]]، همراه با [[آرامش]]، [[نرمی]] و [[اطمینان]] پدید می‌آید و آرامشی را مفید و [[پسندیده]] می‌داند که پس از [[آگاهی]] و [[درک]] پدید آید.
::::::بنابراین، در [[منطق]] [[قرآنی]] و [[دینی]]، آرامشی مثبت است که همراه با حساسیت و [[نگرانی]] و [[بیم]] و [[اندوه]] باشد، نه [[آرامش]] آمیخته با سکون و بی‌تحرکی و بی‌احساسی در برابر حقایق و وقایع مهم. آرامشی ارزشمند است که همراه با حساسیت و [[اندیشه]] باشد و درون آن، نوعی ناآرامی [[مقدس]] به چشم می‌آید که از آن به [[آرامش]] در عین ناآرامی و [[آرامش]] آمیخته به ناآرامی تعبیر می‌شود.
 
::::::[[آرامش روحی]] و روانی در [[انسان]]، برخلاف [[آرامش]] در موجودات دیگر با [[معرفت]] و [[شناخت]] او پیوند خورده و در نتیجه موضوعی کاملاً [[فرهنگی]] است.(...)
بنابراین، در [[منطق]] [[قرآنی]] و [[دینی]]، آرامشی مثبت است که همراه با حساسیت و [[نگرانی]] و [[بیم]] و [[اندوه]] باشد، نه [[آرامش]] آمیخته با سکون و بی‌تحرکی و بی‌احساسی در برابر حقایق و وقایع مهم. آرامشی ارزشمند است که همراه با حساسیت و [[اندیشه]] باشد و درون آن، نوعی ناآرامی [[مقدس]] به چشم می‌آید که از آن به [[آرامش]] در عین ناآرامی و [[آرامش]] آمیخته به ناآرامی تعبیر می‌شود.
 
[[آرامش روحی]] و روانی در [[انسان]]، برخلاف [[آرامش]] در موجودات دیگر با [[معرفت]] و [[شناخت]] او پیوند خورده و در نتیجه موضوعی کاملاً [[فرهنگی]] است.(...)
::::::از این‌رو، [[آرامش روحی]] و روانی در [[اسلام]]، نه تنها از جنبه درونی، از جنبه‌های بیرونی هم مورد توجه است. [[اسلام]]، [[آرامش]] در سطح‌های بالا را محور می‌داند و تأکید می‌کند که اگر در آن سطح [[آرامش]] فراهم آید، ناآرامی‌های سطح‌های پایین‌تر جبران می‌شود.
::::::از این‌رو، [[آرامش روحی]] و روانی در [[اسلام]]، نه تنها از جنبه درونی، از جنبه‌های بیرونی هم مورد توجه است. [[اسلام]]، [[آرامش]] در سطح‌های بالا را محور می‌داند و تأکید می‌کند که اگر در آن سطح [[آرامش]] فراهم آید، ناآرامی‌های سطح‌های پایین‌تر جبران می‌شود.
::::::بر اساس مشخصات ارائه شده از [[آرامش روحی]] و روانی، [[باور به مهدویت]]، به شیوه‌هایی بر این عامل مهم انسانی تأثیر می‌گذارد:
 
بر اساس مشخصات ارائه شده از [[آرامش روحی]] و روانی، [[باور به مهدویت]]، به شیوه‌هایی بر این عامل مهم انسانی تأثیر می‌گذارد:


'''یکم'''. [[تکامل انسان]] در گرو وجود [[آرامش]] [[روح]] و روان است و [[باور به مهدویت]]، [[انسان]] سرگشته و متحیر [[ناآگاه]] از [[آینده]] را به چنان آرامشی رهنمون می‌سازد که سبب [[تکامل]] او می‌شود.
'''یکم'''. [[تکامل انسان]] در گرو وجود [[آرامش]] [[روح]] و روان است و [[باور به مهدویت]]، [[انسان]] سرگشته و متحیر [[ناآگاه]] از [[آینده]] را به چنان آرامشی رهنمون می‌سازد که سبب [[تکامل]] او می‌شود.
::::::'''دوم''': از آنجا که [[باور به مهدویت]]، با [[آگاهی]] شکل می‌گیرد، بنابراین ضمن ایجاد آرامشی مثبت همراه با حساسیت و [[اندیشه]]، درون آن نوعی ناآرامی [[مقدس]] نیز وجود دارد.
 
::::::'''سوم''': [[باور به مهدویت]] با [[معرفت]] و [[شناخت]] [[انسان]] پیوند دارد و به هدف‌گذاری در [[زندگی]] او منجر می‌شود، بنابراین آرامشی را که مخصوص انسان‌هاست و در [[روان‌شناسی]] از ویژگی‌های آن بحث می‌شود، به او ارزانی می‌کند.
'''دوم''': از آنجا که [[باور به مهدویت]]، با [[آگاهی]] شکل می‌گیرد، بنابراین ضمن ایجاد آرامشی مثبت همراه با حساسیت و [[اندیشه]]، درون آن نوعی ناآرامی [[مقدس]] نیز وجود دارد.
::::::'''چهارم''': [[باور به مهدویت]]، چنان [[آرامش]] سطح بالایی در [[انسان]] بی‌قرار ایجاد می‌کند که ناآرامی‌های سطح پایین‌تر را از بین می‌برد»<ref>[[محسن موحدی|موحدی، محسن]]، [[آثار روان‌شناختی آموزه‌های مهدویت (مقاله)|آثار روان‌شناختی آموزه‌های مهدویت]]، ص ۴</ref>.
 
'''سوم''': [[باور به مهدویت]] با [[معرفت]] و [[شناخت]] [[انسان]] پیوند دارد و به هدف‌گذاری در [[زندگی]] او منجر می‌شود، بنابراین آرامشی را که مخصوص انسان‌هاست و در [[روان‌شناسی]] از ویژگی‌های آن بحث می‌شود، به او ارزانی می‌کند.
 
'''چهارم''': [[باور به مهدویت]]، چنان [[آرامش]] سطح بالایی در [[انسان]] بی‌قرار ایجاد می‌کند که ناآرامی‌های سطح پایین‌تر را از بین می‌برد»<ref>[[محسن موحدی|موحدی، محسن]]، [[آثار روان‌شناختی آموزه‌های مهدویت (مقاله)|آثار روان‌شناختی آموزه‌های مهدویت]]، ص ۴</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۰۰: خط ۱۱۸:


«در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، اطمینان‌بخش و مایه [[آرامش]] انسان‌هایی است که به [[جامعه آرمانی]] [[موعود]] جهانی می‌‌اندیشند. آموزه‌های [[انتظار]] بر مبنای تصحیح رابطه [[انسان]] با [[خداوند]] [[استوار]] است، که در پی آن غایت‌اندیشی و اخرویت‌نگری مبنای فکریِ انسانِ [[منتظر]] می‌شود و او را از پوچی و بیهودگی می‌رهاند و به وی [[نشاط]] روحی عطا می‌کند. [[منتظر]] [[منجی]] می‌کوشد تا پیوند خود را با ریسمان [[متین]] و حصن حصین [[الهی]] محکم کند. او با [[آراستگی]] به زینت [[تقوا]]، خویش را از تیررس [[دام‌های شیطان]] رهانده و [[اطمینان]] [[قلب]] را با یاد [[الهی]] و دوری از [[شیطان]] به بار نشانده است. به عبارت دیگر می‌‌توان خدامحوری و [[درک]] حضور [[خداوند]] در [[زندگی]] [[انسان‌ها]] را از مهم‌ترین [[ویژگی‌های انتظار]] برشمرد.
«در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، اطمینان‌بخش و مایه [[آرامش]] انسان‌هایی است که به [[جامعه آرمانی]] [[موعود]] جهانی می‌‌اندیشند. آموزه‌های [[انتظار]] بر مبنای تصحیح رابطه [[انسان]] با [[خداوند]] [[استوار]] است، که در پی آن غایت‌اندیشی و اخرویت‌نگری مبنای فکریِ انسانِ [[منتظر]] می‌شود و او را از پوچی و بیهودگی می‌رهاند و به وی [[نشاط]] روحی عطا می‌کند. [[منتظر]] [[منجی]] می‌کوشد تا پیوند خود را با ریسمان [[متین]] و حصن حصین [[الهی]] محکم کند. او با [[آراستگی]] به زینت [[تقوا]]، خویش را از تیررس [[دام‌های شیطان]] رهانده و [[اطمینان]] [[قلب]] را با یاد [[الهی]] و دوری از [[شیطان]] به بار نشانده است. به عبارت دیگر می‌‌توان خدامحوری و [[درک]] حضور [[خداوند]] در [[زندگی]] [[انسان‌ها]] را از مهم‌ترین [[ویژگی‌های انتظار]] برشمرد.
::::::[[رئیس]] [[مکتب]] [[شیعه]] [[امام صادق]]{{ع}} ذیل [[آیات]] شریفه ۶٢-۶۴ [[سوره]] [[یونس]] چنین می‌فرمایند: ای ابا [[بصیر]]! خوش بر احوال [[شیعیان]] [[قائم]] ما که [[منتظر ظهور]] او در دوران غیبتش هستند و در [[دوران ظهور]] [[مطیع]] [[اوامر]] او می‌باشند. آنان [[دوستان]] خدایند و هیچ [[خوف]] و اندوهی بر آنان نیست. فقدان [[خوف]] و [[حزن]] در [[زندگی]] که عامل اصلی دست‌یابی به [[آرامش]] و [[بهداشت روان]] در [[خانواده]] است از یک سو به رهایی از تنهایی و پیوند قلبی و [[عاطفی]] [[انسان]] با امامی که ناظر بر [[اعمال]] و [[رفتار]] [[انسان]] بوده و در شدائد و [[سختی‌ها]] همراه اوست، بستگی دارد و نیز منوط به [[التزام]] به ویژگی‌های [[رفتاری]] [[انسان]] [[منتظر]] است. در [[کلام]] [[معصومین]]{{عم}} [[تمسک]] به [[دین الهی]] و دوری از [[شیطان]]، که از دیدگاه [[قرآن کریم]] از عوامل اصلی رسیدن به [[آرامش]] است از [[ویژگی‌های منتظرین]] [[راستین]] شمرده شده و [[امام صادق]]{{ع}} [[تمسک]] به [[دین]] الاهی و [[تقوا]] را از بایسته‌های [[دوران غیبت]] معرفی می‌‌نمایند. [[پیامبر]]{{صل}} نیز با [[پیش‌بینی]] آن چه در [[امت اسلام]] رخ می‌‌دهد بر [[ثبات]] قدم در [[دین]] و عدم [[تبعیت]] از [[شیطان]] که [[انسان]] را از مسیر [[اعتدال]] و [[سلامت روان]] خارج می‌‌کند تأکید می‌‌فرماید: "[[سوگند]] به آن کس که مرا به [[حق]] [[مبعوث]] کرده، [[قائم]]{{ع}} از [[فرزندان]] من در روزگاری [[غیبت]] می‌کند، تا اینکه اکثر [[مردم]] می‌گویند که به [[خدا]] [[سوگند]] نیازی به [[آل محمد]]{{صل}} نیست و گروه دیگر در ولادتش [[شک]] و تردید می‌کنند، پس هر آن که زمان او را [[درک]] کرد، باید به [[دین]] او [[تمسک]] یابد و راهی برای [[نبرد]] [[شیطان]] باقی نگذارد تا او را از [[ملت]] و آئین من خارج نماید".
 
::::::افزون بر کار ویژه غایت‌گرایانه و نقش آن در [[آرامش روانی]] [[انسان]]، در [[نصوص دینی]] [[منتظران فرج]] به [[گشایش]] در امور و رهایی از تنگناهای [[زندگی]] [[بشارت]] داده شده‌اند. بنابر منقول [[امام محمد باقر]]{{ع}} با [[سوگند]] به [[پروردگار]]، رهایی و [[گشایش]] در امور را به [[منتظران ظهور]] [[وعده]] داده‌اند و بر کسانی که به احیای [[تعالیم]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[همت]] گمارند [[درود]] و [[رحمت]] نثار کرده‌اند»<ref>[[نفیسه فقیهی مقدس|فقیهی مقدس، نفیسه]]، [[بررسی کارکرد آموزه انتظار در حوزه سلامت روان خانواده با تاکید بر روایات اسلامی (مقاله)|بررسی کارکرد آموزه انتظار در حوزه سلامت روان خانواده با تاکید بر روایات اسلامی]]، ص ؟؟</ref>.
[[رئیس]] [[مکتب]] [[شیعه]] [[امام صادق]]{{ع}} ذیل [[آیات]] شریفه ۶٢-۶۴ [[سوره]] [[یونس]] چنین می‌فرمایند: ای ابا [[بصیر]]! خوش بر احوال [[شیعیان]] [[قائم]] ما که [[منتظر ظهور]] او در دوران غیبتش هستند و در [[دوران ظهور]] [[مطیع]] [[اوامر]] او می‌باشند. آنان [[دوستان]] خدایند و هیچ [[خوف]] و اندوهی بر آنان نیست. فقدان [[خوف]] و [[حزن]] در [[زندگی]] که عامل اصلی دست‌یابی به [[آرامش]] و [[بهداشت روان]] در [[خانواده]] است از یک سو به رهایی از تنهایی و پیوند قلبی و [[عاطفی]] [[انسان]] با امامی که ناظر بر [[اعمال]] و [[رفتار]] [[انسان]] بوده و در شدائد و [[سختی‌ها]] همراه اوست، بستگی دارد و نیز منوط به [[التزام]] به ویژگی‌های [[رفتاری]] [[انسان]] [[منتظر]] است. در [[کلام]] [[معصومین]]{{عم}} [[تمسک]] به [[دین الهی]] و دوری از [[شیطان]]، که از دیدگاه [[قرآن کریم]] از عوامل اصلی رسیدن به [[آرامش]] است از [[ویژگی‌های منتظرین]] [[راستین]] شمرده شده و [[امام صادق]]{{ع}} [[تمسک]] به [[دین]] الاهی و [[تقوا]] را از بایسته‌های [[دوران غیبت]] معرفی می‌‌نمایند. [[پیامبر]]{{صل}} نیز با [[پیش‌بینی]] آن چه در [[امت اسلام]] رخ می‌‌دهد بر [[ثبات]] قدم در [[دین]] و عدم [[تبعیت]] از [[شیطان]] که [[انسان]] را از مسیر [[اعتدال]] و [[سلامت روان]] خارج می‌‌کند تأکید می‌‌فرماید: "[[سوگند]] به آن کس که مرا به [[حق]] [[مبعوث]] کرده، [[قائم]]{{ع}} از [[فرزندان]] من در روزگاری [[غیبت]] می‌کند، تا اینکه اکثر [[مردم]] می‌گویند که به [[خدا]] [[سوگند]] نیازی به [[آل محمد]]{{صل}} نیست و گروه دیگر در ولادتش [[شک]] و تردید می‌کنند، پس هر آن که زمان او را [[درک]] کرد، باید به [[دین]] او [[تمسک]] یابد و راهی برای [[نبرد]] [[شیطان]] باقی نگذارد تا او را از [[ملت]] و آئین من خارج نماید".
 
افزون بر کار ویژه غایت‌گرایانه و نقش آن در [[آرامش روانی]] [[انسان]]، در [[نصوص دینی]] [[منتظران فرج]] به [[گشایش]] در امور و رهایی از تنگناهای [[زندگی]] [[بشارت]] داده شده‌اند. بنابر منقول [[امام محمد باقر]]{{ع}} با [[سوگند]] به [[پروردگار]]، رهایی و [[گشایش]] در امور را به [[منتظران ظهور]] [[وعده]] داده‌اند و بر کسانی که به احیای [[تعالیم]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[همت]] گمارند [[درود]] و [[رحمت]] نثار کرده‌اند»<ref>[[نفیسه فقیهی مقدس|فقیهی مقدس، نفیسه]]، [[بررسی کارکرد آموزه انتظار در حوزه سلامت روان خانواده با تاکید بر روایات اسلامی (مقاله)|بررسی کارکرد آموزه انتظار در حوزه سلامت روان خانواده با تاکید بر روایات اسلامی]]، ص ؟؟</ref>.
}}
}}
{{پرسمان آثار روانشناختی انتظار}}
{{پرسمان آثار روانشناختی انتظار}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش