پرش به محتوا

آثار افزایش علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۲۹: خط ۲۹:
:::::#[[علم افزون]]، تفصیل علم موجود: برخی از [[علوم]] به صورت کلی و مجمل نزد [[امام]] موجود است، که به هر دلیل، بدین گونه در [[خزانه]] [[علم]] او باقی مانده‌اند<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۹۵، ح۵ و ص۴۴۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۴۶، ۲۴۸، ح۳ و ص۲۵۰، ۲۵۲.</ref>. یکی از آثار [[افزایش علم امام]] این است که از این گونه [[علوم]]، رمزگشایی و اجمال‌زدایی می‌نماید.
:::::#[[علم افزون]]، تفصیل علم موجود: برخی از [[علوم]] به صورت کلی و مجمل نزد [[امام]] موجود است، که به هر دلیل، بدین گونه در [[خزانه]] [[علم]] او باقی مانده‌اند<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۹۵، ح۵ و ص۴۴۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۴۶، ۲۴۸، ح۳ و ص۲۵۰، ۲۵۲.</ref>. یکی از آثار [[افزایش علم امام]] این است که از این گونه [[علوم]]، رمزگشایی و اجمال‌زدایی می‌نماید.
:::::*'''آثار مربوط به سایر موجودات''': [[انسان]] موجودی است که از [[جهت]] [[هدایت]] [[معنوی]] و [[امور مادی]]، نیازمندی‌های بی‌شماری دارد. از انسان که بگذریم، سایر موجودات [[جهان]] در [[سیر]] رسیدن به [[هدف]] خلقتشان، [[نیازمند]] شرایط و امکانات بسیاری می‌باشند. برخی از این نیازها در همه موجودات مشترک است و برخی به نوعی خاص، و برخی به هر فرد از موجودات جهان [[خلقت]]، اختصاص دارد. از این گذشته، سامان بخشیدن به [[روابط]] بین‌بخشی موجودات مختلف و [[انتظام]] بین مناسبات آنان، به خودی خود، نیازی مشترک و جداگانه است. این امام است که از طرف [[خداوند]] [[مأموریت]] دارد تا [[نظام آفرینش]] را به فرجام خویش برساند<ref>خداوند به این جهت که جسم و متحیز نیست، امکان ندارد خود در زمین حکمرانی کند، اما مدیریت و حکم خویش را به خلفا و جانشینان خود در زمین می‌رساند و آنان دستورات الهی را به اجرا در خواهند آورد. در منابعی، شواهدی بر این مطلب وجود دارد، که از جمله آنها می‌توان این موارد را نام برد: {{متن قرآن|مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ}} «خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹؛ {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}} «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵؛ {{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ}} «یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ می‌دهد و بلا را (از او) می‌گرداند؟ و شما را جانشینان زمین می‌گرداند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ اندک پند می‌پذیرید» سوره نمل، آیه ۶۲؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۱۲، ح۱۷ و ص۱۱۳، ح۱ و ص۳۹۲-۳۹۴، ح۲، ۶، ۹، ۱۰؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر، ج۲، ص۱۰۸، ۱۲۹؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۱۶۸، ۱۹۳، ۲۵۵، ح۱ و ص۲۵۶، ح۲ و ص۴۰۲، ح۵؛ ج۴، ص۵۷۷؛ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۲۰۰؛ صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳، ۶۰؛ مفید، محمد بن محمد، امالی، ص۲۸۵، ۳۰۸؛ همو، اختصاص، ص۳۱۳؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۵۵؛ همو، الغیبة، ص۱۷۷. نیز ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۹۹، ص۱۱۶.</ref>. [[خداوند متعال]]، بخشی از [[هدایت‌ها]] و راهبردهای مربوط به این [[نظام]] را به صورت عام از قبل برای [[امام]] فرستاده است و بخشی دیگر که بیشتر در جزئیات امور و امور هر فرد از موجودات است- را در فرایند [[تقدیر الهی]]، [[قضا]] و [[بدا]]، در قالب [[علم]] جدید، برای امام ارسال می‌کند. به طور کل می‌توان یک اثر جامع برای این نوع از [[افزایش علم امام]] در [[ارتباط]] با موجودات برشمرد و آن [[هدایت]] و رفع نیازمندی‌های مادی و [[معنوی]] آنان و سامان بخشیدن به [[نظام]] عالم است، که در قالب [[علم افزون]] همواره برای امام ارسال می‌گردد. از جمله مصادیق آن می‌توان ایجاد [[امید]] در [[دل]] [[پیروان]] یا آوردن مژده‌ای برای آنان و یا ترک کارهای [[ناشایست]] به [[جهت]] [[ترس]] از خبردارشدن امام را نام برد. از ابتدای [[زندگی]] [[بشر]] در [[زمین]]، داستان‌هایی در [[تاریخ]] ثبت شده که پیروان [[حجج الهی]]، [[منتظر]] بودند تا درباره آنان، پیامی از طرف [[خداوند]] برای حجتش ارسال گردد<ref>کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر، ص۵۹۴؛ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر، ج۲، ص۷۴؛ ابن‌حیون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار، ج۱، ص۱۱۹؛ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۴۴؛ قطب الدین راوندی، سعید، قصص الأنبیاء، ص۲۰۶.</ref>. این داستان‌ها را می‌توان نمونه‌هایی برای همین مصداق محسوب کرد.
:::::*'''آثار مربوط به سایر موجودات''': [[انسان]] موجودی است که از [[جهت]] [[هدایت]] [[معنوی]] و [[امور مادی]]، نیازمندی‌های بی‌شماری دارد. از انسان که بگذریم، سایر موجودات [[جهان]] در [[سیر]] رسیدن به [[هدف]] خلقتشان، [[نیازمند]] شرایط و امکانات بسیاری می‌باشند. برخی از این نیازها در همه موجودات مشترک است و برخی به نوعی خاص، و برخی به هر فرد از موجودات جهان [[خلقت]]، اختصاص دارد. از این گذشته، سامان بخشیدن به [[روابط]] بین‌بخشی موجودات مختلف و [[انتظام]] بین مناسبات آنان، به خودی خود، نیازی مشترک و جداگانه است. این امام است که از طرف [[خداوند]] [[مأموریت]] دارد تا [[نظام آفرینش]] را به فرجام خویش برساند<ref>خداوند به این جهت که جسم و متحیز نیست، امکان ندارد خود در زمین حکمرانی کند، اما مدیریت و حکم خویش را به خلفا و جانشینان خود در زمین می‌رساند و آنان دستورات الهی را به اجرا در خواهند آورد. در منابعی، شواهدی بر این مطلب وجود دارد، که از جمله آنها می‌توان این موارد را نام برد: {{متن قرآن|مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ}} «خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹؛ {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}} «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند -چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بی‌گمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار می‌دارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر می‌گرداند؛ (آنان) مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نمی‌گردانند و کسانی که پس از این کفر ورزند نافرمانند» سوره نور، آیه ۵۵؛ {{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ}} «یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ می‌دهد و بلا را (از او) می‌گرداند؟ و شما را جانشینان زمین می‌گرداند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ اندک پند می‌پذیرید» سوره نمل، آیه ۶۲؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۱۲، ح۱۷ و ص۱۱۳، ح۱ و ص۳۹۲-۳۹۴، ح۲، ۶، ۹، ۱۰؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر، ج۲، ص۱۰۸، ۱۲۹؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۱۶۸، ۱۹۳، ۲۵۵، ح۱ و ص۲۵۶، ح۲ و ص۴۰۲، ح۵؛ ج۴، ص۵۷۷؛ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۲۰۰؛ صدوق، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۳، ۶۰؛ مفید، محمد بن محمد، امالی، ص۲۸۵، ۳۰۸؛ همو، اختصاص، ص۳۱۳؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۵۵؛ همو، الغیبة، ص۱۷۷. نیز ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۹۹، ص۱۱۶.</ref>. [[خداوند متعال]]، بخشی از [[هدایت‌ها]] و راهبردهای مربوط به این [[نظام]] را به صورت عام از قبل برای [[امام]] فرستاده است و بخشی دیگر که بیشتر در جزئیات امور و امور هر فرد از موجودات است- را در فرایند [[تقدیر الهی]]، [[قضا]] و [[بدا]]، در قالب [[علم]] جدید، برای امام ارسال می‌کند. به طور کل می‌توان یک اثر جامع برای این نوع از [[افزایش علم امام]] در [[ارتباط]] با موجودات برشمرد و آن [[هدایت]] و رفع نیازمندی‌های مادی و [[معنوی]] آنان و سامان بخشیدن به [[نظام]] عالم است، که در قالب [[علم افزون]] همواره برای امام ارسال می‌گردد. از جمله مصادیق آن می‌توان ایجاد [[امید]] در [[دل]] [[پیروان]] یا آوردن مژده‌ای برای آنان و یا ترک کارهای [[ناشایست]] به [[جهت]] [[ترس]] از خبردارشدن امام را نام برد. از ابتدای [[زندگی]] [[بشر]] در [[زمین]]، داستان‌هایی در [[تاریخ]] ثبت شده که پیروان [[حجج الهی]]، [[منتظر]] بودند تا درباره آنان، پیامی از طرف [[خداوند]] برای حجتش ارسال گردد<ref>کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر، ص۵۹۴؛ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر، ج۲، ص۷۴؛ ابن‌حیون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار، ج۱، ص۱۱۹؛ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۴۴؛ قطب الدین راوندی، سعید، قصص الأنبیاء، ص۲۰۶.</ref>. این داستان‌ها را می‌توان نمونه‌هایی برای همین مصداق محسوب کرد.
::::::در [[شب قدر]] وقتی در پرونده مقدرات [[شیعیان]] ناملایماتی رقم می‌خورد، از امام خود می‌خواهند، تا از خداوند درخواست کند، که آنها را محو، و به نیکویی [[اثبات]] کند. بدین‌سان نقش وساطت امام و [[حجیت]] او بین [[خلق]] و خالقشان، بیشتر از پیش در [[قلب]] پیروان جای می‌گیرد، باورمندی‌هایی چون بدا و [[شناخت خداوند]] در مسائلی مانند [[اراده]] و [[تدبیر]] او در [[نظام آفرینش]]، در [[جان]] آنان پررنگ‌تر می‌شود، و بیشتر به [[دعا]]، [[عبادت]] و [[بندگی]] [[ترغیب]] می‌شوند.
 
در [[شب قدر]] وقتی در پرونده مقدرات [[شیعیان]] ناملایماتی رقم می‌خورد، از امام خود می‌خواهند، تا از خداوند درخواست کند، که آنها را محو، و به نیکویی [[اثبات]] کند. بدین‌سان نقش وساطت امام و [[حجیت]] او بین [[خلق]] و خالقشان، بیشتر از پیش در [[قلب]] پیروان جای می‌گیرد، باورمندی‌هایی چون بدا و [[شناخت خداوند]] در مسائلی مانند [[اراده]] و [[تدبیر]] او در [[نظام آفرینش]]، در [[جان]] آنان پررنگ‌تر می‌شود، و بیشتر به [[دعا]]، [[عبادت]] و [[بندگی]] [[ترغیب]] می‌شوند.
:::::*'''تأثیرات [[علمی]] – [[اعتقادی]]'''
:::::*'''تأثیرات [[علمی]] – [[اعتقادی]]'''
:::::#[[غلو]] و [[تقصیر]] در [[شناخت امام]]: می‌توان از [[باور]] افزایش علم امام در [[شناخت]] بهتر امام، [[یاری]] گرفت. این باور از یک سو [[راه]] را برای غلو می‌بندد؛ چراکه به طور مداوم، [[امام]] را [[نیازمند]] رسیدن [[علم]] از جانب خدای متان معرفی می‌کند، و از سوی دیگر [[راه]] [[تقصیر]] در [[معرفت امام]] را مسدود می‌کند؛ زیرا [[افزایش علم امام]] مقامی فرابشری است و طبق این [[اندیشه]]، امام دائماً با [[خداوند]] در [[ارتباط]] است.
:::::#[[غلو]] و [[تقصیر]] در [[شناخت امام]]: می‌توان از [[باور]] افزایش علم امام در [[شناخت]] بهتر امام، [[یاری]] گرفت. این باور از یک سو [[راه]] را برای غلو می‌بندد؛ چراکه به طور مداوم، [[امام]] را [[نیازمند]] رسیدن [[علم]] از جانب خدای متان معرفی می‌کند، و از سوی دیگر [[راه]] [[تقصیر]] در [[معرفت امام]] را مسدود می‌کند؛ زیرا [[افزایش علم امام]] مقامی فرابشری است و طبق این [[اندیشه]]، امام دائماً با [[خداوند]] در [[ارتباط]] است.
خط ۳۶: خط ۳۷:
:::::#دیدگاه دوگانه محوری ارتباط [[قرآن]] و [[سنت]]: برخی درباره چگونگی تعامل و ارتباط قرآن و سنت، چهار دیدگاه مطرح کرده‌اند<ref>نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۱۹۳.</ref>. یکی از آنها که با عنوان “دیدگاه دوگانه محوری” مطرح شده، سنت را به عنوان منبعی مستقل و در عرض [[قرآن]] معرفی می‌کند و بیان می‌دارد: [[سنت]] به طُرُق گوناگون ایفای نقش می‌کند. سنت هم می‌تواند نقش تبیینی داشته باشد، و هم می‌تواند با آوردن مطالبی تازه، نقش نوگستری را ایفا کند<ref>نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۲۷۹.</ref>. ایشان [[احادیث]] [[افزایش علم امام]] را به عنوان یکی از مستندات [[روایی]] این نظریه مطرح کرده‌اند<ref>در تقریر استدلال چنین می‌فرمایند: «پیدا است اگر همه آن‌چه که ائمه باید بدانند در قرآن آمده باشد و همه پرسش‌های دینی در این کتاب آسمانی منعکس شده باشد، پایان‌پذیری علم آنان و نیز عروج روحشان به آسمان برای افزایش دانش معنا نخواهد داشت» نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۳۱۹، ۶۰۲. با واژه «پایان‌پذیری» در گفتار نویسنده (نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۳۱۸، ۵۶۲، ۶۰۲) همراه نیستیم؛ چراکه این روایات نه تنها ناظر به پایان‌پذیری دانش اهل بیت{{عم}} نیست، بلکه ناظر به پایان‌ناپذیری آن است. البته قطعاً نویسنده فاضل منظورشان اتمام علم اهل بیت{{عم}} نبوده است و اشکال ما تنها در واژه‌پردازی است.</ref>. نیز در این [[نظریه]] احادیث یادشده، شاهدی بر توگستری [[روایات]] در عرصه راهنما‌شناسی برشمرده شده است<ref>نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۵۶۰-۵۶۱. با توجه به فصل اول این نوشتار: «افزایش علم امام از منظر قرآن»، به سختی می‌توان نوگستری یادشده را از طریق احادیث ازدیاد علم امام پذیرفت.</ref>.
:::::#دیدگاه دوگانه محوری ارتباط [[قرآن]] و [[سنت]]: برخی درباره چگونگی تعامل و ارتباط قرآن و سنت، چهار دیدگاه مطرح کرده‌اند<ref>نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۱۹۳.</ref>. یکی از آنها که با عنوان “دیدگاه دوگانه محوری” مطرح شده، سنت را به عنوان منبعی مستقل و در عرض [[قرآن]] معرفی می‌کند و بیان می‌دارد: [[سنت]] به طُرُق گوناگون ایفای نقش می‌کند. سنت هم می‌تواند نقش تبیینی داشته باشد، و هم می‌تواند با آوردن مطالبی تازه، نقش نوگستری را ایفا کند<ref>نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۲۷۹.</ref>. ایشان [[احادیث]] [[افزایش علم امام]] را به عنوان یکی از مستندات [[روایی]] این نظریه مطرح کرده‌اند<ref>در تقریر استدلال چنین می‌فرمایند: «پیدا است اگر همه آن‌چه که ائمه باید بدانند در قرآن آمده باشد و همه پرسش‌های دینی در این کتاب آسمانی منعکس شده باشد، پایان‌پذیری علم آنان و نیز عروج روحشان به آسمان برای افزایش دانش معنا نخواهد داشت» نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۳۱۹، ۶۰۲. با واژه «پایان‌پذیری» در گفتار نویسنده (نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۳۱۸، ۵۶۲، ۶۰۲) همراه نیستیم؛ چراکه این روایات نه تنها ناظر به پایان‌پذیری دانش اهل بیت{{عم}} نیست، بلکه ناظر به پایان‌ناپذیری آن است. البته قطعاً نویسنده فاضل منظورشان اتمام علم اهل بیت{{عم}} نبوده است و اشکال ما تنها در واژه‌پردازی است.</ref>. نیز در این [[نظریه]] احادیث یادشده، شاهدی بر توگستری [[روایات]] در عرصه راهنما‌شناسی برشمرده شده است<ref>نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۵۶۰-۵۶۱. با توجه به فصل اول این نوشتار: «افزایش علم امام از منظر قرآن»، به سختی می‌توان نوگستری یادشده را از طریق احادیث ازدیاد علم امام پذیرفت.</ref>.
:::::#دیدگاه تام نبودن [[علوم ائمه]]: برخی افزایش علم امام را شاهدی بر [[محدودیت علم]] [[امام]] قلمداد کرده‌اند و در تشریح تام بودن نوشته‌اند: تام بودن [[علم امام]] بدین معنا است که هیچ دانشی نیست که برای غیرخداوند ممکن باشد و امام نسبت به آن [[آگاه]] نباشد. بنابراین دیدگاه امام به تمام [[علوم]] و جزئیات حوادث [[جهان]] و در تمام زمان‌ها در محدوده قابل [[تصور]] برای غیرخداوند آگاه است... در مقابل این دیدگاه [[اندیشه]] تام نبودن علوم ائمه می‌باشد که می‌گوید: ضرورتی ندارد که امام به همه امور [[جهان]] به طور جزئی و تفصیلی [[آگاه]] باشد. ریشه این [[اختلاف]]، [[ظهور]] متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است<ref>نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۶۰.</ref>. آن‌گاه ضمن صحیح خواندن اسناد “احادیث [[ازدیاد علم]] امام”، آنها را به عنوان دومین [[شاهد]] بر نظریه “تام نبودن [[علوم]] ائمه” مطرح نموده‌اند<ref>هاشمی، علی، «علم امام، تام یا محدود»، مشرق موعود، ج۳۲، ص۵۰.</ref>.
:::::#دیدگاه تام نبودن [[علوم ائمه]]: برخی افزایش علم امام را شاهدی بر [[محدودیت علم]] [[امام]] قلمداد کرده‌اند و در تشریح تام بودن نوشته‌اند: تام بودن [[علم امام]] بدین معنا است که هیچ دانشی نیست که برای غیرخداوند ممکن باشد و امام نسبت به آن [[آگاه]] نباشد. بنابراین دیدگاه امام به تمام [[علوم]] و جزئیات حوادث [[جهان]] و در تمام زمان‌ها در محدوده قابل [[تصور]] برای غیرخداوند آگاه است... در مقابل این دیدگاه [[اندیشه]] تام نبودن علوم ائمه می‌باشد که می‌گوید: ضرورتی ندارد که امام به همه امور [[جهان]] به طور جزئی و تفصیلی [[آگاه]] باشد. ریشه این [[اختلاف]]، [[ظهور]] متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است<ref>نصیری، علی، رابطه متقابل کتاب و سنت، ص۶۰.</ref>. آن‌گاه ضمن صحیح خواندن اسناد “احادیث [[ازدیاد علم]] امام”، آنها را به عنوان دومین [[شاهد]] بر نظریه “تام نبودن [[علوم]] ائمه” مطرح نموده‌اند<ref>هاشمی، علی، «علم امام، تام یا محدود»، مشرق موعود، ج۳۲، ص۵۰.</ref>.
::::::نتیجه آن‌که آثار [[افزایش علم امام]] در سه حوزه قابل بررسی است: آثاری که به خود [[امام]] بازگشت دارد، آثاری که به سایر موجودات هستی می‌رسد، و در پایان تأثیراتی است که در نظریه‌های [[علمی]] برجای می‌گذارد.»<ref>[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان، محمد تقی]]، [[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]] ص ۳۲۷-۳۳۶.</ref>.
 
نتیجه آن‌که آثار [[افزایش علم امام]] در سه حوزه قابل بررسی است: آثاری که به خود [[امام]] بازگشت دارد، آثاری که به سایر موجودات هستی می‌رسد، و در پایان تأثیراتی است که در نظریه‌های [[علمی]] برجای می‌گذارد.»<ref>[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان، محمد تقی]]، [[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]] ص ۳۲۷-۳۳۶.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش