پرش به محتوا

آیا ایرانیان در دوران غیبت و ظهور امام مهدی نقشی دارند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ +مجتبی تونه‌ای؛))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۴۴: خط ۴۴:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«از دیگر نشانه‌های [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، [[تلاش]] گسترده [[ایرانیان]] [[مسلمان]] در دوران [[غیبت کبری]] است.
::::::«از دیگر نشانه‌های [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، [[تلاش]] گسترده [[ایرانیان]] [[مسلمان]] در دوران [[غیبت کبری]] است.
::::::در [[روایات]]، از [[تلاش]] گسترده [[ایرانیان]] برای [[تشکیل حکومت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بسیار [[تجلیل]] شده است، این تلاش‌ها عبارتند از:
 
در [[روایات]]، از [[تلاش]] گسترده [[ایرانیان]] برای [[تشکیل حکومت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بسیار [[تجلیل]] شده است، این تلاش‌ها عبارتند از:
::::::۱. '''[[حمایت]] همه جانبه از [[اسلام]]:''' در [[روایات]] آمده است: "[[ایرانیان]] تنها گروهی هستند که در زمان غربت [[اسلام]]، از [[دین]] و [[قرآن]] پاسداری می‌کنند".
::::::۱. '''[[حمایت]] همه جانبه از [[اسلام]]:''' در [[روایات]] آمده است: "[[ایرانیان]] تنها گروهی هستند که در زمان غربت [[اسلام]]، از [[دین]] و [[قرآن]] پاسداری می‌کنند".
::::::[[عبایة بن عبدالله اسدی]] گوید: روز جمعه‌ای در محضر [[امام علی|علی]] {{ع}} نشسته بودم و ایشان بر فراز [[منبر]] نشسته بود و [[خطبه]] می‌خواند، ابن صوحان نیز حضور داشت. [[اشعث]] آمد و گفت: ‌ای [[امیر مؤمنان]]! این سرخ پوستان - مقصودش ایرانیانی بود که ساکن [[کوفه]] بودند و به حمراء شهرت داشتند - از توجه ویژه‌ای که به آنها می‌کنی، بر ما مسلط گشته‌اند. [[امیر مؤمنان]] {{ع}} که از سخنان [[اشعث]] به [[خشم]] آمده بود، فرمود: "امروز درباره [[عرب]] چیزی را روشن کنم که پیش از این پنهان بود". پس فرمود: "چه کسی سخن ما را درباره [[ظلم]] این انسان‌های راحت طلب و سبک مغز، منصفانه می‌پذیرد که شب‌ها را تا صبح روی فرش‌های خود می‌غلتند، آن‌گاه پیش من آمده و درباره گروهی که پیوسته به [[یاد خدا]] بوده و هستند، طعنه می‌زنند و [[دستور]] داده تا آنها را از کنار خود برانم و بدین وسیله در صف ظالمین قرار گیرم. قسم به آنکه دانه را شکافت و [[بنده]] را آفرید، از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} شنیدم که فرمود: به [[خدا]] قسم! اینان در آینده به خاطر پذیرش [[دین]]، بر سر شما خواهند کوبید! چنان که در روزهای نخست برای پذیرش [[اسلام]] با آنها به مقابله پرداختید"<ref>سفینة البحار، ج ۲، ص ۶۹۳.</ref>.
 
::::::[[ایرانیان]] را در زمان [[معصومین]] {{عم}} با عناوین فرس، [[اعاجم]]، موالی، بنو الحمراء، [[قوم]] [[سلمان]] و چند عنوان دیگر می‌شناختند. در [[روایات]]، گاه از [[ایرانیان]] با عناوین اهل [[خراسان]]، اهل [[قم]]، اهل [[طالقان]] و دیگر شهرهای مشهور [[ایران]] در آن دوره یاد می‌کردند.
[[عبایة بن عبدالله اسدی]] گوید: روز جمعه‌ای در محضر [[امام علی|علی]] {{ع}} نشسته بودم و ایشان بر فراز [[منبر]] نشسته بود و [[خطبه]] می‌خواند، ابن صوحان نیز حضور داشت. [[اشعث]] آمد و گفت: ‌ای [[امیر مؤمنان]]! این سرخ پوستان - مقصودش ایرانیانی بود که ساکن [[کوفه]] بودند و به حمراء شهرت داشتند - از توجه ویژه‌ای که به آنها می‌کنی، بر ما مسلط گشته‌اند. [[امیر مؤمنان]] {{ع}} که از سخنان [[اشعث]] به [[خشم]] آمده بود، فرمود: "امروز درباره [[عرب]] چیزی را روشن کنم که پیش از این پنهان بود". پس فرمود: "چه کسی سخن ما را درباره [[ظلم]] این انسان‌های راحت طلب و سبک مغز، منصفانه می‌پذیرد که شب‌ها را تا صبح روی فرش‌های خود می‌غلتند، آن‌گاه پیش من آمده و درباره گروهی که پیوسته به [[یاد خدا]] بوده و هستند، طعنه می‌زنند و [[دستور]] داده تا آنها را از کنار خود برانم و بدین وسیله در صف ظالمین قرار گیرم. قسم به آنکه دانه را شکافت و [[بنده]] را آفرید، از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} شنیدم که فرمود: به [[خدا]] قسم! اینان در آینده به خاطر پذیرش [[دین]]، بر سر شما خواهند کوبید! چنان که در روزهای نخست برای پذیرش [[اسلام]] با آنها به مقابله پرداختید"<ref>سفینة البحار، ج ۲، ص ۶۹۳.</ref>.
::::::در [[روایات]]، از مردمی با عنوان "اهل [[مشرق]]" سخن گفته شده است که بنابر نظر بسیاری، منظور از آنها [[مردم]] [[ایران]] هستند.
 
::::::نکته دیگر این است که [[اشعث بن قیس]] و عده‌ای که از گروه [[خوارج]] و [[دشمن]] [[امام علی|علی]] {{ع}} بودند، همیشه از حضور [[ایرانیان]] در کنار [[امام علی|علی]] {{ع}} ناراحت بودند و پیوسته [[تلاش]] می‌کردند تا [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} آنان را رها سازد.
[[ایرانیان]] را در زمان [[معصومین]] {{عم}} با عناوین فرس، [[اعاجم]]، موالی، بنو الحمراء، [[قوم]] [[سلمان]] و چند عنوان دیگر می‌شناختند. در [[روایات]]، گاه از [[ایرانیان]] با عناوین اهل [[خراسان]]، اهل [[قم]]، اهل [[طالقان]] و دیگر شهرهای مشهور [[ایران]] در آن دوره یاد می‌کردند.
::::::۲. '''زمینه‌سازان [[حکومت]] [[مهدی]]''' {{ع}}''':''' [[ایرانیان]] بر اساس [[وظیفه]] دینی خود، تا [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} با [[دشمنان]] [[اسلام]] در دو جبهه به [[جنگ]] خواهند پرداخت. این [[نبرد]] از [[قم]] شروع می‌شود و با [[قیام]] [[مردم]] [[خراسان]] با [[پرچم‌های سیاه]] و درگیری خونین آنان با [[سفیانی]] پایان می‌یابد.
 
::::::[[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: "زمانی فرا می‌رسد که [[قم]] و ساکنان آن حجت‌های تمام آفریده‌ها می‌شوند و همانا این کار در زمان [[غیبت]] است و تا [[ظهور]] [[قائم]] ما ادامه خواهد داشت"<ref>{{متن حدیث|سَيَأْتِي زَمَانٌ تَكُونُ بَلْدَةُ قُمَّ وَ أَهْلُهَا حُجَّةً عَلَى الْخَلَائِقِ وَ ذَلِكَ فِي زَمَانِ غَيْبَةِ قَائِمِنَا {{ع}} إِلَى ظُهُورِهِ}}؛ بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۳.</ref>؛ .
در [[روایات]]، از مردمی با عنوان "اهل [[مشرق]]" سخن گفته شده است که بنابر نظر بسیاری، منظور از آنها [[مردم]] [[ایران]] هستند.
::::::بنابر این [[روایت]]، این [[نهضت]] علمی و [[جهاد]] بزرگ [[فرهنگی]]، پیش از [[غیبت]] است و تا [[ظهور]] [[قائم]] ما ادامه خواهد داشت. صدای [[اسلام]] [[ناب]] که زمینه‌ساز [[دولت کریمه]] [[مهدی]] {{ع}} است، از [[قم]] به گوش جهانیان خواهد رسید، آن گونه که همه ساکنان کره [[زمین]] با [[اسلام]] آشنا خواهند شد.
 
::::::در بسیاری از [[روایات]] آمده است که اهل [[مشرق]] (اهل [[خراسان]])، {{متن حدیث|أَصْحَابُ الرَّايَاتِ السُّودِ}} زمینه‌ساز [[حکومت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} هستند.
نکته دیگر این است که [[اشعث بن قیس]] و عده‌ای که از گروه [[خوارج]] و [[دشمن]] [[امام علی|علی]] {{ع}} بودند، همیشه از حضور [[ایرانیان]] در کنار [[امام علی|علی]] {{ع}} ناراحت بودند و پیوسته [[تلاش]] می‌کردند تا [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} آنان را رها سازد.
::::::[[ابن طاووس]] در [[ملاحم]] نوشته است: "[[لشکر]] [[سفیانی]] به بلاد [[مشرق]] رفته و پس از جنگی سخت، عده‌ای با پرچم‌های سیاهی که با خود دارند، برای [[یاری]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} از [[خراسان]] حرکت کرده و در پی [[حضرت]] خواهند بود تا با او [[بیعت]] کنند"<ref>الملاحم والفتن، ابن طاووس، ص ۸۴.</ref>.
 
::::::[[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: "گروهی از [[مشرق]] [[قیام]] می‌کنند و زمینه [[حکومت]] [[مهدی]] {{ع}} را فراهم می‌کنند"<ref>{{متن حدیث|يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ، يَعْنِي سُلْطَانَهُ}}؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۲۴؛ التذکرة فی احوال الموتی والآخره، ص ۵۳، فوائد المسمطین، ج ۲، ص ۹۱.</ref>؛ .
۲. '''زمینه‌سازان [[حکومت]] [[مهدی]]''' {{ع}}''':''' [[ایرانیان]] بر اساس [[وظیفه]] دینی خود، تا [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} با [[دشمنان]] [[اسلام]] در دو جبهه به [[جنگ]] خواهند پرداخت. این [[نبرد]] از [[قم]] شروع می‌شود و با [[قیام]] [[مردم]] [[خراسان]] با [[پرچم‌های سیاه]] و درگیری خونین آنان با [[سفیانی]] پایان می‌یابد.
::::::در [[روایات]] دیگری آمده است: "صاحبان [[پرچم‌های سیاه]] که از [[خراسان]] حرکت می‌کنند، کمترین [[خوف]] و وحشتی از کسی یا چیزی ندارند و به راه خود ادامه می‌دهند تا پرچم‌های خود را در [[ایلیا]]<ref>نام دیگر قدس است؛ عصر الظهور، ص ۲۲۸.</ref> برفرازند<ref>سنن ترمذی، ج ۴، ص ۵۳۱.</ref>.
 
::::::در برخی [[روایات]]، به جای [[ایلیا]]، نام [[بیت المقدس]] ذکر شده است، روشن است که برافراشته شدن پرچم‌های [[مردم]] [[خراسان]] در [[بیت المقدس]] بدون [[غلبه]] بر [[یهودیان]] غاصب به هیچ وجه امکان پذیر نخواهد بود.
[[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: "زمانی فرا می‌رسد که [[قم]] و ساکنان آن حجت‌های تمام آفریده‌ها می‌شوند و همانا این کار در زمان [[غیبت]] است و تا [[ظهور]] [[قائم]] ما ادامه خواهد داشت"<ref>{{متن حدیث|سَيَأْتِي زَمَانٌ تَكُونُ بَلْدَةُ قُمَّ وَ أَهْلُهَا حُجَّةً عَلَى الْخَلَائِقِ وَ ذَلِكَ فِي زَمَانِ غَيْبَةِ قَائِمِنَا {{ع}} إِلَى ظُهُورِهِ}}؛ بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۳.</ref>؛ .
::::::۳. '''[[سپاهیان]] پا در رکاب:''' در [[روایات]] آمده است: "بیشترین [[یاران]] [[امام مهدی|مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} را [[ایرانیان]] تشکیل می‌دهند. بسیاری از [[یاران]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} از اهالی [[مرو]] رود، [[مرو]]، طوس، مغان، جابروان، قومس، اصطخر، فاریاب، [[طالقان]]، سجستان، نیشابور، [[طبرستان]]، [[قم]]، گرگان، [[اهواز]]، سیراف، [[ری]] و کرمان هستند"<ref>دلائل الإمامه، ص ۳۱۴.</ref>.
 
::::::[[امیر مؤمنان]] {{ع}} درباره [[طالقان]] فرمود: "خوشا به حال [[طالقان]]! زیرا برای [[خداوند عزوجل]] در آنجا گنج‌هایی [[ذخیره]] شده است که هرگز از جنس طلا و نقره نمی‌باشند. در آنجا مردانی هستند که [[خدا]] را به [[حق]] شناختند، و اینان [[یاران]] [[مهدی]] {{ع}} در [[آخر الزمان]] می‌باشند"<ref>یناییع الموده، ص ۴۴۹.</ref>.
بنابر این [[روایت]]، این [[نهضت]] علمی و [[جهاد]] بزرگ [[فرهنگی]]، پیش از [[غیبت]] است و تا [[ظهور]] [[قائم]] ما ادامه خواهد داشت. صدای [[اسلام]] [[ناب]] که زمینه‌ساز [[دولت کریمه]] [[مهدی]] {{ع}} است، از [[قم]] به گوش جهانیان خواهد رسید، آن گونه که همه ساکنان کره [[زمین]] با [[اسلام]] آشنا خواهند شد.
::::::همچنین در [[روایات]]، درباره [[مردم]] [[طالقان]] آمده است: "این گنج‌ها [[دلاور]] مردانی هستند اهل [[جنگ]] و [[جهاد]] که [[شهادت]] در [[راه خدا]] را [[دوست]] می‌دارند و پیوسته ادعا می‌کنند که [[خدا]] [[شهادت]] را روزی آنان قرار دهد، شعار خود را {{متن حدیث|"يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ"}} می‌دانند، [[خداوند]] به وسیله آنها [[امام حق]] را پیروز می‌گرداند"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷.</ref>. و از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال شد: منظور از [[آیه]] {{متن قرآن|بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ}}<ref>سوره [[اسراء]]، [[آیه]] ۵.</ref> چه کسانی هستند؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|"هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ، هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ، هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ"}}<ref>بحار الانوار، ج ۶۰،ص ۲۱۶.</ref>.
 
::::::۴. '''آموزگاران [[قرآن]] در [[دولت کریمه]]:''' اصبغ بن نباته گوید: [[حضرت]] [[امام علی|علی]] {{ع}} فرمود: "گویا چادرهای [[عجم]] را می‌بینم که در [[مسجد کوفه]] برپا شده و در ایام [[حکومت]] [[امام مهدی]] {{ع}} [[قرآن]] را همان گونه که نازل شده است، به [[مردم]] یاد می‌دهند"<ref>سفینة البحار، ج ۲، ص ۱۶۵.</ref>. آیا افتخاری بالاتر از این هست که [[ایرانیان]] در [[دولت کریمه]] [[مهدی]] {{ع}} جزو معلمان [[قرآن]] به حساب آیند؟!»<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۷۸-۸۲.</ref>.
در بسیاری از [[روایات]] آمده است که اهل [[مشرق]] (اهل [[خراسان]])، {{متن حدیث|أَصْحَابُ الرَّايَاتِ السُّودِ}} زمینه‌ساز [[حکومت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} هستند.
 
[[ابن طاووس]] در [[ملاحم]] نوشته است: "[[لشکر]] [[سفیانی]] به بلاد [[مشرق]] رفته و پس از جنگی سخت، عده‌ای با پرچم‌های سیاهی که با خود دارند، برای [[یاری]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} از [[خراسان]] حرکت کرده و در پی [[حضرت]] خواهند بود تا با او [[بیعت]] کنند"<ref>الملاحم والفتن، ابن طاووس، ص ۸۴.</ref>.
 
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: "گروهی از [[مشرق]] [[قیام]] می‌کنند و زمینه [[حکومت]] [[مهدی]] {{ع}} را فراهم می‌کنند"<ref>{{متن حدیث|يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ، يَعْنِي سُلْطَانَهُ}}؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۲۴؛ التذکرة فی احوال الموتی والآخره، ص ۵۳، فوائد المسمطین، ج ۲، ص ۹۱.</ref>؛ .
 
در [[روایات]] دیگری آمده است: "صاحبان [[پرچم‌های سیاه]] که از [[خراسان]] حرکت می‌کنند، کمترین [[خوف]] و وحشتی از کسی یا چیزی ندارند و به راه خود ادامه می‌دهند تا پرچم‌های خود را در [[ایلیا]]<ref>نام دیگر قدس است؛ عصر الظهور، ص ۲۲۸.</ref> برفرازند<ref>سنن ترمذی، ج ۴، ص ۵۳۱.</ref>.
 
در برخی [[روایات]]، به جای [[ایلیا]]، نام [[بیت المقدس]] ذکر شده است، روشن است که برافراشته شدن پرچم‌های [[مردم]] [[خراسان]] در [[بیت المقدس]] بدون [[غلبه]] بر [[یهودیان]] غاصب به هیچ وجه امکان پذیر نخواهد بود.
 
۳. '''[[سپاهیان]] پا در رکاب:''' در [[روایات]] آمده است: "بیشترین [[یاران]] [[امام مهدی|مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} را [[ایرانیان]] تشکیل می‌دهند. بسیاری از [[یاران]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} از اهالی [[مرو]] رود، [[مرو]]، طوس، مغان، جابروان، قومس، اصطخر، فاریاب، [[طالقان]]، سجستان، نیشابور، [[طبرستان]]، [[قم]]، گرگان، [[اهواز]]، سیراف، [[ری]] و کرمان هستند"<ref>دلائل الإمامه، ص ۳۱۴.</ref>.
 
[[امیر مؤمنان]] {{ع}} درباره [[طالقان]] فرمود: "خوشا به حال [[طالقان]]! زیرا برای [[خداوند عزوجل]] در آنجا گنج‌هایی [[ذخیره]] شده است که هرگز از جنس طلا و نقره نمی‌باشند. در آنجا مردانی هستند که [[خدا]] را به [[حق]] شناختند، و اینان [[یاران]] [[مهدی]] {{ع}} در [[آخر الزمان]] می‌باشند"<ref>یناییع الموده، ص ۴۴۹.</ref>.
 
همچنین در [[روایات]]، درباره [[مردم]] [[طالقان]] آمده است: "این گنج‌ها [[دلاور]] مردانی هستند اهل [[جنگ]] و [[جهاد]] که [[شهادت]] در [[راه خدا]] را [[دوست]] می‌دارند و پیوسته ادعا می‌کنند که [[خدا]] [[شهادت]] را روزی آنان قرار دهد، شعار خود را {{متن حدیث|"يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ"}} می‌دانند، [[خداوند]] به وسیله آنها [[امام حق]] را پیروز می‌گرداند"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۷.</ref>. و از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال شد: منظور از [[آیه]] {{متن قرآن|بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ}}<ref>سوره [[اسراء]]، [[آیه]] ۵.</ref> چه کسانی هستند؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|"هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ، هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ، هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ"}}<ref>بحار الانوار، ج ۶۰،ص ۲۱۶.</ref>.
 
۴. '''آموزگاران [[قرآن]] در [[دولت کریمه]]:''' اصبغ بن نباته گوید: [[حضرت]] [[امام علی|علی]] {{ع}} فرمود: "گویا چادرهای [[عجم]] را می‌بینم که در [[مسجد کوفه]] برپا شده و در ایام [[حکومت]] [[امام مهدی]] {{ع}} [[قرآن]] را همان گونه که نازل شده است، به [[مردم]] یاد می‌دهند"<ref>سفینة البحار، ج ۲، ص ۱۶۵.</ref>. آیا افتخاری بالاتر از این هست که [[ایرانیان]] در [[دولت کریمه]] [[مهدی]] {{ع}} جزو معلمان [[قرآن]] به حساب آیند؟!»<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۷۸-۸۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۹: خط ۸۶:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی کورانی]]'''، در کتاب ''«[[عصر ظهور ۱ (کتاب)|عصر ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی کورانی]]'''، در کتاب ''«[[عصر ظهور ۱ (کتاب)|عصر ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«کلیه [[منابع روایی]] [[شیعه]] و [[سنی]]، پیرامون [[حضرت مهدی]] {{ع}} اتفاق‌نظر دارند که آن بزرگوار بعد از نهضتی مقدماتی که برایش بوجود می‌آید، [[ظهور]] می‌کند ... و [[یاران]] درفش‌های سیاه، ایرانی‌اند که زمینه‌ساز [[حکومت]] آن [[حضرت]] و آماده کننده مقدمات فرمانروائی وی می‌باشند. در این [[روایات]]، اتفاق است که دو شخصیت وعده داده شده، [[سید خراسانی]] و یا [[هاشمی]] [[خراسانی]] و یاور او [[شعیب بن صالح]] هردو ایرانی هستند ... تا پایان روایاتی که مربوط به آنان در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است.
::::::«کلیه [[منابع روایی]] [[شیعه]] و [[سنی]]، پیرامون [[حضرت مهدی]] {{ع}} اتفاق‌نظر دارند که آن بزرگوار بعد از نهضتی مقدماتی که برایش بوجود می‌آید، [[ظهور]] می‌کند ... و [[یاران]] درفش‌های سیاه، ایرانی‌اند که زمینه‌ساز [[حکومت]] آن [[حضرت]] و آماده کننده مقدمات فرمانروائی وی می‌باشند. در این [[روایات]]، اتفاق است که دو شخصیت وعده داده شده، [[سید خراسانی]] و یا [[هاشمی]] [[خراسانی]] و یاور او [[شعیب بن صالح]] هردو ایرانی هستند ... تا پایان روایاتی که مربوط به آنان در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است.
::::::اما منابع [[حدیث]] [[شیعه]] علاوه بر [[ایرانیان]]، افراد دیگری را به‌عنوان زمینه‌سازان [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بنام یمنی‌ها ذکر نموده است چنانکه [[روایات]] بیشماری در منابع [[شیعه]] وجود دارد که به‌طور عموم دلالت دارد که [[قبل از ظهور]] آن [[حضرت]]، [[حکومت]] و یا نیرو و یا نهضتی [[مبارز]] و [[انتقام]] گیرنده بر پا خواهد شد ... مانند این روایتی که می‌گوید: "او می‌آید و برای [[خداوند]]، شمشیری است از نیام کشیده شده" البته اگر چنین روایتی وجود داشته باشد.
 
::::::چه اینکه [[صاحب]] کتاب "یوم الخلاص" آن را با ذکر پنج منبع [[نقل]] کرده است که من این [[روایت]] را در این منابع نیافتم، همچنین موارد متعدد دیگری که برای آنها هم منابعی را ذکر نموده است! [[خداوند]] به ما دقت و [[امانت]] در [[نقل]] [[روایات]] را [[عنایت]] فرماید ... و مانند [[روایت]] [[ابان بن تغلب]] از [[امام صادق]] {{ع}} که گفت شنیدم، [[حضرت]] می‌فرمود: "هنگامی که درفش [[حق]] برافراشته می‌گردد شرقی‌ها و غربی‌ها آن را [[لعن]] و نفرین می‌کنند! آیا می‌دانی برای چه؟ عرض کردم خیر. [[حضرت]] فرمود: برای آنچه را که [[مردم]] با آن روبرو می‌شوند از [[اهل بیت]] و [[فرزندان]] آن [[حضرت]] [[پیش از ظهور]] وی"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۶۳.</ref>
اما منابع [[حدیث]] [[شیعه]] علاوه بر [[ایرانیان]]، افراد دیگری را به‌عنوان زمینه‌سازان [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} بنام یمنی‌ها ذکر نموده است چنانکه [[روایات]] بیشماری در منابع [[شیعه]] وجود دارد که به‌طور عموم دلالت دارد که [[قبل از ظهور]] آن [[حضرت]]، [[حکومت]] و یا نیرو و یا نهضتی [[مبارز]] و [[انتقام]] گیرنده بر پا خواهد شد ... مانند این روایتی که می‌گوید: "او می‌آید و برای [[خداوند]]، شمشیری است از نیام کشیده شده" البته اگر چنین روایتی وجود داشته باشد.
 
چه اینکه [[صاحب]] کتاب "یوم الخلاص" آن را با ذکر پنج منبع [[نقل]] کرده است که من این [[روایت]] را در این منابع نیافتم، همچنین موارد متعدد دیگری که برای آنها هم منابعی را ذکر نموده است! [[خداوند]] به ما دقت و [[امانت]] در [[نقل]] [[روایات]] را [[عنایت]] فرماید ... و مانند [[روایت]] [[ابان بن تغلب]] از [[امام صادق]] {{ع}} که گفت شنیدم، [[حضرت]] می‌فرمود: "هنگامی که درفش [[حق]] برافراشته می‌گردد شرقی‌ها و غربی‌ها آن را [[لعن]] و نفرین می‌کنند! آیا می‌دانی برای چه؟ عرض کردم خیر. [[حضرت]] فرمود: برای آنچه را که [[مردم]] با آن روبرو می‌شوند از [[اهل بیت]] و [[فرزندان]] آن [[حضرت]] [[پیش از ظهور]] وی"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۶۳.</ref>
::::::این [[روایت]] دلالت دارد که [[اهل بیت]] آن [[حضرت]]، از بنی هاشم‌اند و [[پیروان]] وی، غرب و شرق را خشمگین و ناراحت کرده‌اند، آنها ([[دشمنان]]) زمانی‌که با [[نهضت]] [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} روبرو می‌شوند برای آنان مصیبتی بس بزرگ است که در اثر آن اعصابشان را از دست می‌دهند و روایتی که قبلا از روضه کافی در [[تفسیر]] [[آیه]] شریفه‌ {{متن قرآن|بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ}} از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شد [[حضرت]] فرمودند: "گروهی را که [[خداوند]] [[پیش از ظهور]] [[قائم]] برمی‌انگیزد، هیچ [[دشمنی]] را از [[آل محمد|آل پیامبر]] {{صل}} فرانمی‌خوانند مگر اینکه او را بقتل می‌رسانند"
::::::این [[روایت]] دلالت دارد که [[اهل بیت]] آن [[حضرت]]، از بنی هاشم‌اند و [[پیروان]] وی، غرب و شرق را خشمگین و ناراحت کرده‌اند، آنها ([[دشمنان]]) زمانی‌که با [[نهضت]] [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} روبرو می‌شوند برای آنان مصیبتی بس بزرگ است که در اثر آن اعصابشان را از دست می‌دهند و روایتی که قبلا از روضه کافی در [[تفسیر]] [[آیه]] شریفه‌ {{متن قرآن|بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ}} از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] شد [[حضرت]] فرمودند: "گروهی را که [[خداوند]] [[پیش از ظهور]] [[قائم]] برمی‌انگیزد، هیچ [[دشمنی]] را از [[آل محمد|آل پیامبر]] {{صل}} فرانمی‌خوانند مگر اینکه او را بقتل می‌رسانند"
::::::و سایر روایاتی که دلالت دارد، مهیا شدن مقدمه و زمینه برای [[ظهور]] آن [[حضرت]]، با نیروی نظامی و تبلیغاتی جهانی است و چنانکه در برخی [[روایات]] آمده است بگونه‌ای است که "نام او بر سر زبانهاست".
::::::و سایر روایاتی که دلالت دارد، مهیا شدن مقدمه و زمینه برای [[ظهور]] آن [[حضرت]]، با نیروی نظامی و تبلیغاتی جهانی است و چنانکه در برخی [[روایات]] آمده است بگونه‌ای است که "نام او بر سر زبانهاست".
::::::بنابراین، [[روایات]] مربوط به [[مقدمات ظهور]]، به سه دسته تقسیم می‌شود:
 
بنابراین، [[روایات]] مربوط به [[مقدمات ظهور]]، به سه دسته تقسیم می‌شود:
:::::#[[روایات]] مربوط به روی کار آمدن [[یاران]] درفش‌های سیاه که [[شیعه]] و [[سنی]] بر آن اتفاق دارند.
:::::#[[روایات]] مربوط به روی کار آمدن [[یاران]] درفش‌های سیاه که [[شیعه]] و [[سنی]] بر آن اتفاق دارند.
:::::#[[روایات]] مربوط به [[حکومت]] یمنی که فقط در منابع [[شیعه]] وارد شده است، البته شبیه این [[روایات]]، احادیثی در برخی از منابع [[اهل سنت]] است مبنی بر ظاهر شدن یمنی پس از [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}.
:::::#[[روایات]] مربوط به [[حکومت]] یمنی که فقط در منابع [[شیعه]] وارد شده است، البته شبیه این [[روایات]]، احادیثی در برخی از منابع [[اهل سنت]] است مبنی بر ظاهر شدن یمنی پس از [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}.
:::::#روایاتی که حاکی از ظاهر شدن و روی کار آمدن [[زمینه‌سازان ظهور]] آن بزرگوار است، بی‌آنکه آنها را مشخص نماید ... اما بزودی متوجه خواهید شد که این [[روایات]] به‌طور عموم دلالت بر [[یاران]] ایرانی و یمنی آن [[حضرت]] دارد که زمینه‌ساز [[حکومت]] وی هستند.
:::::#روایاتی که حاکی از ظاهر شدن و روی کار آمدن [[زمینه‌سازان ظهور]] آن بزرگوار است، بی‌آنکه آنها را مشخص نماید ... اما بزودی متوجه خواهید شد که این [[روایات]] به‌طور عموم دلالت بر [[یاران]] ایرانی و یمنی آن [[حضرت]] دارد که زمینه‌ساز [[حکومت]] وی هستند.
::::::اما [[روایات]]، زمان روی کار آمدن [[حکومت]] یمنی‌ها را مشخص نموده است که در همان [[سال ظهور]] [[حضرت]] و همزمان با [[خروج سفیانی]] از سرزمین [[شام]] و یا نزدیک [[خروج سفیانی]] که [[دشمن]] و مخالف [[حضرت]] است، می‌باشد. چنانکه خواهید دانست.
 
::::::اما [[حکومت]] زمینه‌سازان ایرانی، به دو مرحله مشخص تقسیم می‌شود:
اما [[روایات]]، زمان روی کار آمدن [[حکومت]] یمنی‌ها را مشخص نموده است که در همان [[سال ظهور]] [[حضرت]] و همزمان با [[خروج سفیانی]] از سرزمین [[شام]] و یا نزدیک [[خروج سفیانی]] که [[دشمن]] و مخالف [[حضرت]] است، می‌باشد. چنانکه خواهید دانست.
 
اما [[حکومت]] زمینه‌سازان ایرانی، به دو مرحله مشخص تقسیم می‌شود:
::::::'''مرحله اول'''، آغاز [[نهضت]] آنان به‌وسیله [[مردی از قم]]، کسی که حرکتش سرآغاز امر [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} است، چه اینکه [[روایات]] گویای این است که "آغاز [[نهضت]] آن [[حضرت]] از [[ناحیه]] [[مشرق]] [[زمین]] است".
::::::'''مرحله اول'''، آغاز [[نهضت]] آنان به‌وسیله [[مردی از قم]]، کسی که حرکتش سرآغاز امر [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} است، چه اینکه [[روایات]] گویای این است که "آغاز [[نهضت]] آن [[حضرت]] از [[ناحیه]] [[مشرق]] [[زمین]] است".
::::::'''مرحله دوم'''، ظاهر شدن دو شخصیت موردنظر، در بین آنان به نام [[سید خراسانی]] و [[فرمانده]] نیروهای آن [[حضرت]] و [[جوان]] گندمگونی که نام وی در [[روایات]]، [[شعیب بن صالح]] ضبط شده است.
 
::::::چنانکه می‌توان، نقش [[ایرانیان]] زمینه‌ساز را با توجه به پیشامدها و حوادثی که ذکر آنها در أخبار آمده است نیز، به چهار مرحله تقسیم نمود:
'''مرحله دوم'''، ظاهر شدن دو شخصیت موردنظر، در بین آنان به نام [[سید خراسانی]] و [[فرمانده]] نیروهای آن [[حضرت]] و [[جوان]] گندمگونی که نام وی در [[روایات]]، [[شعیب بن صالح]] ضبط شده است.
 
چنانکه می‌توان، نقش [[ایرانیان]] زمینه‌ساز را با توجه به پیشامدها و حوادثی که ذکر آنها در أخبار آمده است نیز، به چهار مرحله تقسیم نمود:
::::::مرحله اول: از آغاز [[نهضت]] آن توسط [[مردی از قم]] تا ورودشان در [[جنگ]].
::::::مرحله اول: از آغاز [[نهضت]] آن توسط [[مردی از قم]] تا ورودشان در [[جنگ]].
::::::مرحله دوم: داخل شدن در جنگی طولانی، تا اینکه خواسته‌های خویش را بر [[دشمن]] تحمیل می‌کنند.
 
::::::مرحله سوم: رد کردن خواسته‌های نخستین خود که اعلام کرده بودند و بپا شدن [[قیام]] همه‌جانبه آنان.
مرحله دوم: داخل شدن در جنگی طولانی، تا اینکه خواسته‌های خویش را بر [[دشمن]] تحمیل می‌کنند.
::::::مرحله چهارم: سپردن [[پرچم]] [[اسلام]] به‌دست توانای [[حضرت مهدی]] {{ع}} و شرکت جستن آنها در [[نهضت]] [[مقدس]] آن [[حضرت]].
 
::::::در برخی از [[روایات]]، آمده است که ظاهر شدن [[خراسانی]] و شعیب در اثنای [[جنگ]] [[ایرانیان]] بوقوع می‌پیوندد، بگونه‌ای که آنها با توجه به طولانی شدن نبردشان با [[دشمن]]، خودشان [[سید خراسانی]] را به‌عنوان [[سرپرستی]] [[امور اجتماعی]] و [[سیاسی]] خود برمی‌گزینند گرچه وی از پذیرفتن این [[منصب]] [[خرسند]] نیست، اما آنها او را [[سرپرست]] خود قرار می‌دهند، سپس [[سید خراسانی]]، [[شعیب بن صالح]] را بفرماندهی نیروهای مسلح خویش برمی‌گزیند.
مرحله سوم: رد کردن خواسته‌های نخستین خود که اعلام کرده بودند و بپا شدن [[قیام]] همه‌جانبه آنان.
::::::در تعدادی از [[روایات]]، زمان آخرین مرحله [[زمینه‌سازی]] آنان که متصل به [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} است مشخص گردیده که شش سال خواهد بود. این برهه، مرحله شعیب و [[خراسانی]] است، از [[محمد بن حنفیه]] [[نقل]] شده است که فرمود: "درفش‌های سیاهی از [[بنی عباس]] و پس از آن درفش‌های سیاه دیگری از [[خراسان]] خروج می‌کنند که حاملان آنها کلاه سیاه و [[لباس]] سفید بر تن دارند، پیشاپیش آنان مردی است که وی را [[صالح]] بن شعیب و یا [[شعیب بن صالح]] می‌نامند او از [[قبیله]] بنی یمنم است آنان نیروهای [[سفیانی]] را [[شکست]] داده و در [[بیت المقدس]] فرود می‌آیند تا مقدمه [[حکومت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} را فراهم آورند، تعداد سیصد تن دیگر از [[شام]] به او می‌پیوندند، فاصله خروج او تا تقدیم زمام امور را به [[حضرت مهدی]] {{ع}} هفتاد و دو ماه می‌باشد"<ref>نسخه خطی ابن حماد، ص ۸۴ و قریب به همین مضمون در، ص ۷۴.</ref>
 
مرحله چهارم: سپردن [[پرچم]] [[اسلام]] به‌دست توانای [[حضرت مهدی]] {{ع}} و شرکت جستن آنها در [[نهضت]] [[مقدس]] آن [[حضرت]].
 
در برخی از [[روایات]]، آمده است که ظاهر شدن [[خراسانی]] و شعیب در اثنای [[جنگ]] [[ایرانیان]] بوقوع می‌پیوندد، بگونه‌ای که آنها با توجه به طولانی شدن نبردشان با [[دشمن]]، خودشان [[سید خراسانی]] را به‌عنوان [[سرپرستی]] [[امور اجتماعی]] و [[سیاسی]] خود برمی‌گزینند گرچه وی از پذیرفتن این [[منصب]] [[خرسند]] نیست، اما آنها او را [[سرپرست]] خود قرار می‌دهند، سپس [[سید خراسانی]]، [[شعیب بن صالح]] را بفرماندهی نیروهای مسلح خویش برمی‌گزیند.
 
در تعدادی از [[روایات]]، زمان آخرین مرحله [[زمینه‌سازی]] آنان که متصل به [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} است مشخص گردیده که شش سال خواهد بود. این برهه، مرحله شعیب و [[خراسانی]] است، از [[محمد بن حنفیه]] [[نقل]] شده است که فرمود: "درفش‌های سیاهی از [[بنی عباس]] و پس از آن درفش‌های سیاه دیگری از [[خراسان]] خروج می‌کنند که حاملان آنها کلاه سیاه و [[لباس]] سفید بر تن دارند، پیشاپیش آنان مردی است که وی را [[صالح]] بن شعیب و یا [[شعیب بن صالح]] می‌نامند او از [[قبیله]] بنی یمنم است آنان نیروهای [[سفیانی]] را [[شکست]] داده و در [[بیت المقدس]] فرود می‌آیند تا مقدمه [[حکومت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} را فراهم آورند، تعداد سیصد تن دیگر از [[شام]] به او می‌پیوندند، فاصله خروج او تا تقدیم زمام امور را به [[حضرت مهدی]] {{ع}} هفتاد و دو ماه می‌باشد"<ref>نسخه خطی ابن حماد، ص ۸۴ و قریب به همین مضمون در، ص ۷۴.</ref>
::::::در مقابل این [[احادیث]]، [[روایات]] دیگری است که می‌گوید، ظاهر شدن [[خراسانی]] و شعیب، مقارن و همزمان، ظاهر شدن یمنی و [[سفیانی]] است از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[خروج خراسانی]] و [[سفیانی]] و یمنی در یک سال و یک ماه و یک روز واقع می‌شود، درفش یمنی در بین این پرچمها از همه [[هدایت‌گر]] است، زیرا وی [[مردم]] را به [[حق]] [[دعوت]] می‌کند"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰.</ref>
::::::در مقابل این [[احادیث]]، [[روایات]] دیگری است که می‌گوید، ظاهر شدن [[خراسانی]] و شعیب، مقارن و همزمان، ظاهر شدن یمنی و [[سفیانی]] است از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[خروج خراسانی]] و [[سفیانی]] و یمنی در یک سال و یک ماه و یک روز واقع می‌شود، درفش یمنی در بین این پرچمها از همه [[هدایت‌گر]] است، زیرا وی [[مردم]] را به [[حق]] [[دعوت]] می‌کند"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۰.</ref>
::::::و از [[امام باقر]] {{ع}} منقول است که فرمود: "[[خروج سفیانی]] و یمنی و [[خراسانی]] در یک سال و یک ماه و یک روز است مانند [[نظم]] و ترتیب دانه‌های [[تسبیح]] که یکی بعد از دیگری است [[جنگ]] از هر طرف روی می‌آورد. وای بر کسانی که در مقابل آنان بایستند در میان آن درفش‌ها، [[پرچم]] یمنی هدایت‌گرتر است، آن درفش [[حق]] است و شما را به‌سوی صاحبتان ([[مهدی]] {{ع}}) [[دعوت]] می‌کند"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۲.</ref>
::::::و از [[امام باقر]] {{ع}} منقول است که فرمود: "[[خروج سفیانی]] و یمنی و [[خراسانی]] در یک سال و یک ماه و یک روز است مانند [[نظم]] و ترتیب دانه‌های [[تسبیح]] که یکی بعد از دیگری است [[جنگ]] از هر طرف روی می‌آورد. وای بر کسانی که در مقابل آنان بایستند در میان آن درفش‌ها، [[پرچم]] یمنی هدایت‌گرتر است، آن درفش [[حق]] است و شما را به‌سوی صاحبتان ([[مهدی]] {{ع}}) [[دعوت]] می‌کند"<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۲.</ref>
::::::ظاهرا، مراد از خروج این سه نفر به ترتیب، مانند دانه‌های [[تسبیح]]، با اینکه در یک روز واقع می‌شود این است که انگیزه‌های خروج آنها با یکدیگر ارتباط [[سیاسی]] دارد. البته آغاز خروج آنان در یک روز است، اما ترتیب جنبش آنان و استحکام امورشان مانند مهره‌های [[تسبیح]]، یکی پس از دیگری واقع می‌شود. بعلاوه [[روایت]] هفتاد و دو ماه اگرچه قابل‌قبول است. چون به طرق زیادی از [[محمد بن حنفیه]] [[نقل]] شده است و [[روایات]]، گویای این است که وی دارای نوشته‌ای از پدر بزرگوارش [[حضرت علی]] {{ع}} بوده که [[حضرت]] آن را از گفتار [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} نوشته بوده و در آن حوادث و پیش‌آمدهای آینده بوده، بلکه بنا به گفته برخی از [[روایات]]، در آن نوشته، نام تمام [[فرمانروایان]] [[حاکم]] بر [[مسلمان‌ها]]، تا [[روز قیامت]] ذکر شده بوده و آن را فرزندش ابو هاشم از وی به [[ارث]] برده و نام کسانی را که از [[عباسیان]] [[حکومت]] خواهند کرد به اطلاع آنان رسانده است ...
::::::ظاهرا، مراد از خروج این سه نفر به ترتیب، مانند دانه‌های [[تسبیح]]، با اینکه در یک روز واقع می‌شود این است که انگیزه‌های خروج آنها با یکدیگر ارتباط [[سیاسی]] دارد. البته آغاز خروج آنان در یک روز است، اما ترتیب جنبش آنان و استحکام امورشان مانند مهره‌های [[تسبیح]]، یکی پس از دیگری واقع می‌شود. بعلاوه [[روایت]] هفتاد و دو ماه اگرچه قابل‌قبول است. چون به طرق زیادی از [[محمد بن حنفیه]] [[نقل]] شده است و [[روایات]]، گویای این است که وی دارای نوشته‌ای از پدر بزرگوارش [[حضرت علی]] {{ع}} بوده که [[حضرت]] آن را از گفتار [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} نوشته بوده و در آن حوادث و پیش‌آمدهای آینده بوده، بلکه بنا به گفته برخی از [[روایات]]، در آن نوشته، نام تمام [[فرمانروایان]] [[حاکم]] بر [[مسلمان‌ها]]، تا [[روز قیامت]] ذکر شده بوده و آن را فرزندش ابو هاشم از وی به [[ارث]] برده و نام کسانی را که از [[عباسیان]] [[حکومت]] خواهند کرد به اطلاع آنان رسانده است ...
::::::اما با این همه، آنچه که در مسئله [[خراسانی]] و شعیب بهتر بنظر می‌رسد، روایاتی است که می‌گوید [[خروج خراسانی]] و شعیب همزمان [[خروج سفیانی]] و یمنی است، چون این [[روایات]]، منتسب به [[امامان]] {{عم}} می‌باشد و سندش محکم‌تر است، بلکه در این [[روایات]] [[احادیث]] صحیح‌<ref>روایت صحیح آن است که تمام راویان آن ثقه و مورد اعتماد باشند.</ref> السندی نیز مانند [[روایت]] [[ابو بصیر]] از [[امام باقر]] {{ع}} وجود دارد.
 
::::::در هر صورت، این مرحله از [[حکومت]] زمینه‌سازان [[دولت]] [[حضرت]]، چنانچه ما هم ترجیح دادیم، سال [[قبل از ظهور]] وی و یا احتمال اینکه شش سال باشد و در هرحال آخرین مرحله [[حکومت]] آنهاست، اما آنچه مشکل بنظر می‌رسد، [[شناخت]] مراحل دیگر [[دولت]] آنها قبل از آخرین مرحله آن است و اینکه فاصله بین آغاز [[حکومت]] آنان بواسطه [[مردی از قم]] و بین خروج [[سید خراسانی]] و شعیب چقدر است؟ ... این در [[حقیقت]] بخشی مفقود از سلسله [[روایات]] مربوط به [[ایرانیان]] است که من در [[روایات]] ندیدم چه اندازه بوده است .. آری در برخی از [[روایات]]، اشاره‌هایی در این زمینه وجود دارد که بعد از بیان مهم‌ترین [[روایات]] مربوط به [[حکومت]] آنان، خواهد آمد»<ref>[[علی کورانی|کورانی، علی]]، [[عصر ظهور ۱ (کتاب)|عصر ظهور]]، ص۲۱۵.</ref>.
اما با این همه، آنچه که در مسئله [[خراسانی]] و شعیب بهتر بنظر می‌رسد، روایاتی است که می‌گوید [[خروج خراسانی]] و شعیب همزمان [[خروج سفیانی]] و یمنی است، چون این [[روایات]]، منتسب به [[امامان]] {{عم}} می‌باشد و سندش محکم‌تر است، بلکه در این [[روایات]] [[احادیث]] صحیح‌<ref>روایت صحیح آن است که تمام راویان آن ثقه و مورد اعتماد باشند.</ref> السندی نیز مانند [[روایت]] [[ابو بصیر]] از [[امام باقر]] {{ع}} وجود دارد.
 
در هر صورت، این مرحله از [[حکومت]] زمینه‌سازان [[دولت]] [[حضرت]]، چنانچه ما هم ترجیح دادیم، سال [[قبل از ظهور]] وی و یا احتمال اینکه شش سال باشد و در هرحال آخرین مرحله [[حکومت]] آنهاست، اما آنچه مشکل بنظر می‌رسد، [[شناخت]] مراحل دیگر [[دولت]] آنها قبل از آخرین مرحله آن است و اینکه فاصله بین آغاز [[حکومت]] آنان بواسطه [[مردی از قم]] و بین خروج [[سید خراسانی]] و شعیب چقدر است؟ ... این در [[حقیقت]] بخشی مفقود از سلسله [[روایات]] مربوط به [[ایرانیان]] است که من در [[روایات]] ندیدم چه اندازه بوده است .. آری در برخی از [[روایات]]، اشاره‌هایی در این زمینه وجود دارد که بعد از بیان مهم‌ترین [[روایات]] مربوط به [[حکومت]] آنان، خواهد آمد»<ref>[[علی کورانی|کورانی، علی]]، [[عصر ظهور ۱ (کتاب)|عصر ظهور]]، ص۲۱۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۰۰: خط ۱۳۱:
| پاسخ = :::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = :::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[محمد بن ابراهیم نعمانی]] در کتاب "[[غیبت نعمانی]]" در مورد خروج کسانی که از [[مشرق]] [[قیام]] می‌کنند و خواستار حقند ولی [[حق]] را به آنها نمی‌دهند و آنها می‌جنگند تا اینکه پیروز می‌شوند و سپس زمام امور خود را به دست [[حضرت صاحب الامر]]{{ع}} می‌سپارند، در روایتی از [[ابی خالد کابلی]] از [[حضرت]] [[ابو جعفر]] [[امام محمد باقر]]{{ع}} چنین [[نقل]] کرده است که آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|"كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ اَلْحَقَّ فَلاَ يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلاَ يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلاَ يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لاَ يَدْفَعُونَهَا إِلاَّ إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلاَهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لاَسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ"}}<ref>غیبت نعمانی، ص ۲۷۳، حدیث ۵۰ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳، حدیث ۱۱۶.</ref>. گوئی هماکنون من گروهی را با چشم خود می‌بینم که از [[مشرق]] (خاور) [[قیام]] کرده‌اند و خواستار حقند ولی آن را به آنها نمی‌دهند، سپس باز حقشان را می‌طلبند ولی به آنان داده نمی‌شود و چون چنان دیدند اسلحه‌های خود را بر می‌گیرند و بر گردن‌هایشان می‌گذارند، این وقت آنچه را که می‌خواستند به آنها داده می‌شود ولی آن [[طایفه]] دیگر نمی‌پذیرند تا اینکه [[قیام]] می‌کنند و کارشان رونق می‌گیرد، و آنان آن را به کسی نخواهند داد مگر به [[صاحب]] شما (یعنی: [[حضرت صاحب الامر]]{{ع}}) و کشته‌شدگانشان شهیدند. [[آگاه]] باش که اگر من آن روز را [[درک]] می‌نمودم خود را برای [[صاحب]] این امر (یعنی [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}) نگه می‌داشتم.
::::::«[[محمد بن ابراهیم نعمانی]] در کتاب "[[غیبت نعمانی]]" در مورد خروج کسانی که از [[مشرق]] [[قیام]] می‌کنند و خواستار حقند ولی [[حق]] را به آنها نمی‌دهند و آنها می‌جنگند تا اینکه پیروز می‌شوند و سپس زمام امور خود را به دست [[حضرت صاحب الامر]]{{ع}} می‌سپارند، در روایتی از [[ابی خالد کابلی]] از [[حضرت]] [[ابو جعفر]] [[امام محمد باقر]]{{ع}} چنین [[نقل]] کرده است که آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|"كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ اَلْحَقَّ فَلاَ يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلاَ يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلاَ يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لاَ يَدْفَعُونَهَا إِلاَّ إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلاَهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لاَسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ"}}<ref>غیبت نعمانی، ص ۲۷۳، حدیث ۵۰ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳، حدیث ۱۱۶.</ref>. گوئی هماکنون من گروهی را با چشم خود می‌بینم که از [[مشرق]] (خاور) [[قیام]] کرده‌اند و خواستار حقند ولی آن را به آنها نمی‌دهند، سپس باز حقشان را می‌طلبند ولی به آنان داده نمی‌شود و چون چنان دیدند اسلحه‌های خود را بر می‌گیرند و بر گردن‌هایشان می‌گذارند، این وقت آنچه را که می‌خواستند به آنها داده می‌شود ولی آن [[طایفه]] دیگر نمی‌پذیرند تا اینکه [[قیام]] می‌کنند و کارشان رونق می‌گیرد، و آنان آن را به کسی نخواهند داد مگر به [[صاحب]] شما (یعنی: [[حضرت صاحب الامر]]{{ع}}) و کشته‌شدگانشان شهیدند. [[آگاه]] باش که اگر من آن روز را [[درک]] می‌نمودم خود را برای [[صاحب]] این امر (یعنی [[حضرت ولی عصر]]{{ع}}) نگه می‌داشتم.
::::::این [[روایت]] با همه اختصارش از هیچ چیز فروگذار ننموده و تمامی آنچه را که در [[روایات]] [[رسول خدا]]{{صل}} پیرامون خروج [[پرچم‌های سیاه]]، و مطالبه [[حق]] و [[قیام]] کردن و جنگیدن و [[زمینه‌سازی]] [[حکومت جهانی مهدی]]{{ع}} آمده است همگی، در خود جمع نموده و جای هیچ‌گونه [[شک]] و شبهه‌ای برای کسی که طالب [[حق]] و جویای [[یقین]] باشد باقی نگذاشته است و تمام درهای [[شک]] و [[تردید]] را بسته است و [[امام]]{{ع}} [[حقانیت]] [[قیام]] این گروه و زمینه‌ساز بودن [[حکومت]] آنان را برای برپایی [[حکومت عدل]] ([[الله]]) در کمال صراحت بیان فرموده، و به‌طور ضمنی به [[راوی]] خبر نیز فهمانده است که [[انقلاب]] کنندگان و [[زمینه‌سازان]] [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} [[شیعه]] هستند و چون قیامشان برای [[حق]] و [[یاری دین]] و زنده ساختن [[احکام شریعت]] [[سید]] المرسلین است، لذا کشته شدگان آنها نیز شهیدند.
 
::::::ناظم الاسلام کرمانی، در کتاب "[[علائم الظهور]]" صفحه ۹۷ پس از آنکه [[حدیث]] مزبور را از ابی خالد کابلی [[نقل]] کرده و با کمال صراحت لفظ ([[مشرق]]) را به ([[ایران]]) ترجمه نموده است به دنبال آن چنین می‌گوید: (در این خبر لفظ [[مشرق]] را به "[[ایران]]" ترجمه نمودم بعلت آنکه [[امام]]{{ع}} می‌فرماید آنچه از این گروه کشته می‌شوند، [[شهید]] شده‌اند و این جمله قرینه، و بلکه صریح است به آنکه مراد از "[[مشرق]]" آن مشرقی است که شیعیانش در آنجا می‌باشند و همچنین اطلاق لفظ "[[مشرق]]" در [[اخبار]] بر [[مشرق]] [[فرات]] بسیار شده است"»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۳۰۳، ۳۰۴.</ref>.
این [[روایت]] با همه اختصارش از هیچ چیز فروگذار ننموده و تمامی آنچه را که در [[روایات]] [[رسول خدا]]{{صل}} پیرامون خروج [[پرچم‌های سیاه]]، و مطالبه [[حق]] و [[قیام]] کردن و جنگیدن و [[زمینه‌سازی]] [[حکومت جهانی مهدی]]{{ع}} آمده است همگی، در خود جمع نموده و جای هیچ‌گونه [[شک]] و شبهه‌ای برای کسی که طالب [[حق]] و جویای [[یقین]] باشد باقی نگذاشته است و تمام درهای [[شک]] و [[تردید]] را بسته است و [[امام]]{{ع}} [[حقانیت]] [[قیام]] این گروه و زمینه‌ساز بودن [[حکومت]] آنان را برای برپایی [[حکومت عدل]] ([[الله]]) در کمال صراحت بیان فرموده، و به‌طور ضمنی به [[راوی]] خبر نیز فهمانده است که [[انقلاب]] کنندگان و [[زمینه‌سازان]] [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} [[شیعه]] هستند و چون قیامشان برای [[حق]] و [[یاری دین]] و زنده ساختن [[احکام شریعت]] [[سید]] المرسلین است، لذا کشته شدگان آنها نیز شهیدند.
 
ناظم الاسلام کرمانی، در کتاب "[[علائم الظهور]]" صفحه ۹۷ پس از آنکه [[حدیث]] مزبور را از ابی خالد کابلی [[نقل]] کرده و با کمال صراحت لفظ ([[مشرق]]) را به ([[ایران]]) ترجمه نموده است به دنبال آن چنین می‌گوید: (در این خبر لفظ [[مشرق]] را به "[[ایران]]" ترجمه نمودم بعلت آنکه [[امام]]{{ع}} می‌فرماید آنچه از این گروه کشته می‌شوند، [[شهید]] شده‌اند و این جمله قرینه، و بلکه صریح است به آنکه مراد از "[[مشرق]]" آن مشرقی است که شیعیانش در آنجا می‌باشند و همچنین اطلاق لفظ "[[مشرق]]" در [[اخبار]] بر [[مشرق]] [[فرات]] بسیار شده است"»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۳۰۳، ۳۰۴.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۰۹: خط ۱۴۲:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در برخی از [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} به حضور فعّال [[عجم]] در [[سپاه]] و [[ارتش]] مخصوص [[امام مهدی]] {{ع}} اشاره شده است. البته مقصود از [[عجم]]، ملّت‌های [[غیر عرب]] است. ولی به احتمال زیاد، بیشترین مصداق آن در [[عصر ظهور]]، [[ایرانیان]] خواهند بود، به‌ویژه که مرکز ثقل [[تشیع]] نیز در [[ایران]] است، از شهرهایی که نام برده شده‌‏اند: [[خراسان]]، [[ری]]، [[طالقان]]، [[قم]]، [[فارس]] و ... است.
::::::«در برخی از [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} به حضور فعّال [[عجم]] در [[سپاه]] و [[ارتش]] مخصوص [[امام مهدی]] {{ع}} اشاره شده است. البته مقصود از [[عجم]]، ملّت‌های [[غیر عرب]] است. ولی به احتمال زیاد، بیشترین مصداق آن در [[عصر ظهور]]، [[ایرانیان]] خواهند بود، به‌ویژه که مرکز ثقل [[تشیع]] نیز در [[ایران]] است، از شهرهایی که نام برده شده‌‏اند: [[خراسان]]، [[ری]]، [[طالقان]]، [[قم]]، [[فارس]] و ... است.
::::::اصبغ بن نباته می‌‏‏گوید: [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} در ضمن خطبه‌‏ای، پیرامون [[مهدی]] {{ع}} و یارانش چنین فرمود: از [[اهواز]] یک نفر، شوشتر یک نفر، [[شیراز]] سه نفر به نام حفص، [[یعقوب]] و [[علی]]، از [[اصفهان]] چهار نفر به نام [[موسی]]، [[علی]]، [[عبد]] اللّه و غلفان، از بروجرد یک نفر به نام قدیم، از [[نهاوند]] یک نفر به نام [[عبد الرزّاق]]، از [[همدان]] سه نفر به نام [[جعفر]]، [[اسحاق]] و [[موسی]]، از [[قم]] ده نفر، که همنام [[اهل بیت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] هستند (و در حدیثی، هجده نفر ذکر شده است)، از شیروان یک نفر، از [[خراسان]] یک نفر به نام درید، و نیز پنج نفر که‏ همنام [[اصحاب کهف]] هستند، از آمل یک نفر، از گرگان یک نفر، از دامغان یک نفر، از سرخس یک نفر، از ساوه یک نفر، از [[طالقان]] بیست و چهار نفر، از [[قزوین]] دو نفر، از [[فارس]] یک نفر، از ابهر یک نفر، از اردبیل یک نفر، از مراغه سه نفر، از خوی یک نفر، از سلماس یک نفر، از آبادان سه نفر و از کازرون یک نفر. سپس فرمود: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} [[سیصد و سیزده]] نفر از [[یاران مهدی]] {{ع}} به تعداد [[یاران]] پدر را برای من برشمرد و فرمود: [[خداوند]] آنان را، در کمتر از یک چشم برهم زدن از [[مشرق]] و [[مغرب]] [[زمین]]، در کنار [[کعبه]] گرد آورد<ref> ملاحم ابن طاووس، ص ۱۴۶، به نقل از چشم‏اندازی از حکومت مهدی( ع)، ص ۱۰۷.</ref> و [[امام صادق]] {{ع}} می‌‏‏فرماید: [[خاک]] [[قم]] [[مقدّس]] است ... مگر نه اینکه آنان [[یاران قائم]] ما هستند و دعوت‌‏کننده به [[حق]] ما می‌‏‏باشند<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۶۰، ص ۲۱۸</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۰۶.</ref>.
 
اصبغ بن نباته می‌‏‏گوید: [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} در ضمن خطبه‌‏ای، پیرامون [[مهدی]] {{ع}} و یارانش چنین فرمود: از [[اهواز]] یک نفر، شوشتر یک نفر، [[شیراز]] سه نفر به نام حفص، [[یعقوب]] و [[علی]]، از [[اصفهان]] چهار نفر به نام [[موسی]]، [[علی]]، [[عبد]] اللّه و غلفان، از بروجرد یک نفر به نام قدیم، از [[نهاوند]] یک نفر به نام [[عبد الرزّاق]]، از [[همدان]] سه نفر به نام [[جعفر]]، [[اسحاق]] و [[موسی]]، از [[قم]] ده نفر، که همنام [[اهل بیت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] هستند (و در حدیثی، هجده نفر ذکر شده است)، از شیروان یک نفر، از [[خراسان]] یک نفر به نام درید، و نیز پنج نفر که‏ همنام [[اصحاب کهف]] هستند، از آمل یک نفر، از گرگان یک نفر، از دامغان یک نفر، از سرخس یک نفر، از ساوه یک نفر، از [[طالقان]] بیست و چهار نفر، از [[قزوین]] دو نفر، از [[فارس]] یک نفر، از ابهر یک نفر، از اردبیل یک نفر، از مراغه سه نفر، از خوی یک نفر، از سلماس یک نفر، از آبادان سه نفر و از کازرون یک نفر. سپس فرمود: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} [[سیصد و سیزده]] نفر از [[یاران مهدی]] {{ع}} به تعداد [[یاران]] پدر را برای من برشمرد و فرمود: [[خداوند]] آنان را، در کمتر از یک چشم برهم زدن از [[مشرق]] و [[مغرب]] [[زمین]]، در کنار [[کعبه]] گرد آورد<ref> ملاحم ابن طاووس، ص ۱۴۶، به نقل از چشم‏اندازی از حکومت مهدی( ع)، ص ۱۰۷.</ref> و [[امام صادق]] {{ع}} می‌‏‏فرماید: [[خاک]] [[قم]] [[مقدّس]] است ... مگر نه اینکه آنان [[یاران قائم]] ما هستند و دعوت‌‏کننده به [[حق]] ما می‌‏‏باشند<ref> بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۶۰، ص ۲۱۸</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۰۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۲۴: خط ۱۵۸:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین الهی‌نژاد]]'''، در مقاله ''«[[بررسی و تحلیل نقش ایرانیان در تحولات فرجام جامعه بشریت با تاکید بر مسأله ظهور و قیام (مقاله)|بررسی و تحلیل نقش ایرانیان در تحولات فرجام جامعه بشریت با تاکید بر مسأله ظهور و قیام]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین الهی‌نژاد]]'''، در مقاله ''«[[بررسی و تحلیل نقش ایرانیان در تحولات فرجام جامعه بشریت با تاکید بر مسأله ظهور و قیام (مقاله)|بررسی و تحلیل نقش ایرانیان در تحولات فرجام جامعه بشریت با تاکید بر مسأله ظهور و قیام]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[ایرانیان]] در فرجام [[تاریخ]] [[بشریت]] که با آمدن [[منجی آسمانی]] توأم است، در سه مقطع استراتژیک و مهم؛ یعنی آستانه [[ظهور]]، [[بعد از ظهور]] و [[حکومت جهانی]] ایفای نقش می‌کنند. نقش [[ایرانیان]] در حوزه آستانه [[ظهور]] که به رُخداد [[ظهور]] منتهی می‌شود، به عنوان نخستین گروه از [[زمینه‌سازان ظهور]] جلوه می‌کند و در حوزه [[بعد از ظهور]] که به [[قیام امام زمان]]{{ع}} منتهی می‌شود، به عنوان سران و [[فرماندهان سپاه امام]] زمان{{ع}} نقش ایفاء می‌کنند. پس چنان‌که [[نهضت جهانی امام زمان]]{{ع}} دارای سه بُرهه: [[ظهور]]، [[قیام]] و [[حکومت]] است. مشارکت و حضور [[زمینه‌سازان]] نیز بر اساس آن به سه بُرهه: [[زمینه‌سازی ظهور]] و [[زمینه‌سازی]] [[قیام]] و [[زمینه‌سازی]] [[حکومت]] بازشناسی و تعریف می‌شود که در ذیل به صورت مستقل و مجزا به دو برهه نخست آن پرداخته می‌شود.
::::::«[[ایرانیان]] در فرجام [[تاریخ]] [[بشریت]] که با آمدن [[منجی آسمانی]] توأم است، در سه مقطع استراتژیک و مهم؛ یعنی آستانه [[ظهور]]، [[بعد از ظهور]] و [[حکومت جهانی]] ایفای نقش می‌کنند. نقش [[ایرانیان]] در حوزه آستانه [[ظهور]] که به رُخداد [[ظهور]] منتهی می‌شود، به عنوان نخستین گروه از [[زمینه‌سازان ظهور]] جلوه می‌کند و در حوزه [[بعد از ظهور]] که به [[قیام امام زمان]]{{ع}} منتهی می‌شود، به عنوان سران و [[فرماندهان سپاه امام]] زمان{{ع}} نقش ایفاء می‌کنند. پس چنان‌که [[نهضت جهانی امام زمان]]{{ع}} دارای سه بُرهه: [[ظهور]]، [[قیام]] و [[حکومت]] است. مشارکت و حضور [[زمینه‌سازان]] نیز بر اساس آن به سه بُرهه: [[زمینه‌سازی ظهور]] و [[زمینه‌سازی]] [[قیام]] و [[زمینه‌سازی]] [[حکومت]] بازشناسی و تعریف می‌شود که در ذیل به صورت مستقل و مجزا به دو برهه نخست آن پرداخته می‌شود.
::::::بر اساس داده‌های [[روایی]] که در [[منابع حدیثی]] [[اهل سنت]] و [[شیعه]]، در میان نقش‌آفرینان این رُخداد، نقش [[ایران]] و [[ایرانیان]]، نقشی پُررنگ و تأثیرگذاری بوده؛ به طوری که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} شروع این حرکت و سرآغاز این تحول [[عظیم]] را از [[مشرق]] می‌داند: {{متن حدیث|مَبْدَؤُهُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ}}<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۳۰۴، ح۱۳.</ref>. در کتاب‌های [[اهل سنت]] نیز به همین نکته اشاره شده است<ref>عبدالعلیم، البستوی، المهدی المنتظر{{ع}} فی ضوء الأحادیث والآثار الصحیحة، ص۵۳.</ref>.
 
::::::[[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} نیز در این باره می‌فرماید: {{متن حدیث|يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ}}<ref>ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۶۸.</ref>؛ در این [[روایت]]، [[رسول اسلام]]{{صل}} به نقش پُررنگ [[مشرق]] زمینیان که اهل [[ایران]] باشند اشاره کرده و آنها را مفتخر به [[لقب]] [[زمینه سازان ظهور]] و [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} می‌کند.
بر اساس داده‌های [[روایی]] که در [[منابع حدیثی]] [[اهل سنت]] و [[شیعه]]، در میان نقش‌آفرینان این رُخداد، نقش [[ایران]] و [[ایرانیان]]، نقشی پُررنگ و تأثیرگذاری بوده؛ به طوری که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} شروع این حرکت و سرآغاز این تحول [[عظیم]] را از [[مشرق]] می‌داند: {{متن حدیث|مَبْدَؤُهُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ}}<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۳۰۴، ح۱۳.</ref>. در کتاب‌های [[اهل سنت]] نیز به همین نکته اشاره شده است<ref>عبدالعلیم، البستوی، المهدی المنتظر{{ع}} فی ضوء الأحادیث والآثار الصحیحة، ص۵۳.</ref>.
::::::[[روایت]] بالا برای اولین بار از [[منابع حدیثی]] [[اهل سنت]]؛ یعنی [[سنن ابن ماجه]] [[نقل]] شده است و دیگر [[منابع حدیثی]] اعم از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] از آن [[نقل]] می‌کنند. [[شافعی]] در کتاب بیان الشافعی این [[روایت]] را از [[سنن ابن ماجه]] [[نقل]] کرده و بعد از توثیق [[راویان]]، [[روایت]] را صحیح می‌داند. [[قندوزی]] نیز این [[روایت]] را در کتاب [[عقد الدرر]] از [[سنن ابن ماجه]] با [[اختلاف]] واژه "اناس" [[نقل]] می‌کند<ref>مقدسی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر، ص۱۲۵.</ref> و دیگر [[منابع حدیثی]] نظیر الطبرانی در المعجم الاوسط <ref>طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۱، ص۹۴.</ref>، هیثمی در [[الصواعق المحرقه]]<ref>هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۶۸.</ref>، [[متقی]] در کنزالعمال<ref>المتقی الهندی، کنز العمال، ج۱۴، ص۲۶۳.</ref> و... همگی از [[سنن ابن ماجه]] این [[روایت]] را [[نقل]] می‌کنند. اما در [[منابع حدیثی]] [[شیعه]]، چند منبع به [[نقل]] این [[روایت]] از [[سنن ابن ماجه]] پرداخته‌اند. نظیر [[مغربی]] در شرح الاخبار<ref>المغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۳.</ref>، [[مجلسی]] در [[بحارالانوار]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۸۷.</ref> و [[اربلی]] در [[کشف]] الغمه<ref>اربلی، علی، کشف الغمه، ج۲، ص۴۷۷.</ref>.
 
::::::مقصود نهایی در [[نقل]] این [[روایت]] و تبیین آن، بیان نقش سرنوشت‌ساز [[مشرقیان]]<ref>شایان ذکر است؛ گرچه واژه "مشرق" براساس نقش‌های تاریخی منطبق بر ایران بزرگ؛ یعنی ایران فعلی و قسمتی از سرزمین‌های مجاور نظیر: افغانستان، پاکستان، ترکمنستان و... بوده و روایات نیز به این نقشه بزرگ اشاره دارند، ولی با قرائن و شواهدی که در برخی روایات آمده و واژه "مشرق " در کنار واژه "فرس" آمده، بیشتر اشاره به نژاد خاص دارد (هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی{{ع}}، ص۱۵۳).</ref> که در نگاه کلی شامل [[ایرانیان]] می‌شود در [[بسترسازی]] [[ظهور]] است؛ یعنی مضمون و محتوای [[روایت]]، اشاره به حرکت و تلاش [[ایرانیان]] در [[زمینه سازی ظهور]] و تحقق [[جامعه آرمانی]] [[مهدوی]] دارد.
[[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} نیز در این باره می‌فرماید: {{متن حدیث|يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ}}<ref>ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۶۸.</ref>؛ در این [[روایت]]، [[رسول اسلام]]{{صل}} به نقش پُررنگ [[مشرق]] زمینیان که اهل [[ایران]] باشند اشاره کرده و آنها را مفتخر به [[لقب]] [[زمینه سازان ظهور]] و [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} می‌کند.
::::::پیرامون نقش خطیر [[ایرانیان]] در [[سپاه امام زمان]]{{ع}}، [[شیخ طوسی]] نیز روایتی از [[عمار یاسر]] [[نقل]] می‌کند: {{متن حدیث|يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ عَلَى لِوَائِهِ شُعَيْبُ بْنُ صَالِحٍ}}<ref>طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۴۶۲.</ref>. همچنین در این باره [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرماید: "خوشا به حال [[طالقان]]! [[خدا]] را در آنجا گنج‌هایی است که از طلا و نقره نمی‌باشد، بلکه آن گنج‌ها، مردان مؤمنی هستند که [[خدا]] را به خوبی شناخته‌اند؛ آنها در [[آخرالزمان]] از [[یاران مهدی]] خواهند بود"<ref>{{متن حدیث|وَيْحاً لِلطَّالَقَانِ فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا كُنُوزاً لَيْسَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَكِنْ بِهَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَيْضاً أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَانِ}}؛ اربلی، علی، کشف الغمه، ج۲، ص۴۷۸، الباب الخامس.</ref>»<ref>[[حسین الهی‌نژاد|الهی‌نژاد، حسین]]، [[بررسی و تحلیل نقش ایرانیان در تحولات فرجام جامعه بشریت با تاکید بر مسأله ظهور و قیام (مقاله)|بررسی و تحلیل نقش ایرانیان در تحولات فرجام جامعه بشریت با تاکید بر مسأله ظهور و قیام]]، ص ۸۰-۸۲.</ref>.
 
[[روایت]] بالا برای اولین بار از [[منابع حدیثی]] [[اهل سنت]]؛ یعنی [[سنن ابن ماجه]] [[نقل]] شده است و دیگر [[منابع حدیثی]] اعم از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] از آن [[نقل]] می‌کنند. [[شافعی]] در کتاب بیان الشافعی این [[روایت]] را از [[سنن ابن ماجه]] [[نقل]] کرده و بعد از توثیق [[راویان]]، [[روایت]] را صحیح می‌داند. [[قندوزی]] نیز این [[روایت]] را در کتاب [[عقد الدرر]] از [[سنن ابن ماجه]] با [[اختلاف]] واژه "اناس" [[نقل]] می‌کند<ref>مقدسی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر، ص۱۲۵.</ref> و دیگر [[منابع حدیثی]] نظیر الطبرانی در المعجم الاوسط <ref>طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۱، ص۹۴.</ref>، هیثمی در [[الصواعق المحرقه]]<ref>هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۶۸.</ref>، [[متقی]] در کنزالعمال<ref>المتقی الهندی، کنز العمال، ج۱۴، ص۲۶۳.</ref> و... همگی از [[سنن ابن ماجه]] این [[روایت]] را [[نقل]] می‌کنند. اما در [[منابع حدیثی]] [[شیعه]]، چند منبع به [[نقل]] این [[روایت]] از [[سنن ابن ماجه]] پرداخته‌اند. نظیر [[مغربی]] در شرح الاخبار<ref>المغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۳.</ref>، [[مجلسی]] در [[بحارالانوار]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۸۷.</ref> و [[اربلی]] در [[کشف]] الغمه<ref>اربلی، علی، کشف الغمه، ج۲، ص۴۷۷.</ref>.
 
مقصود نهایی در [[نقل]] این [[روایت]] و تبیین آن، بیان نقش سرنوشت‌ساز [[مشرقیان]]<ref>شایان ذکر است؛ گرچه واژه "مشرق" براساس نقش‌های تاریخی منطبق بر ایران بزرگ؛ یعنی ایران فعلی و قسمتی از سرزمین‌های مجاور نظیر: افغانستان، پاکستان، ترکمنستان و... بوده و روایات نیز به این نقشه بزرگ اشاره دارند، ولی با قرائن و شواهدی که در برخی روایات آمده و واژه "مشرق " در کنار واژه "فرس" آمده، بیشتر اشاره به نژاد خاص دارد (هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی{{ع}}، ص۱۵۳).</ref> که در نگاه کلی شامل [[ایرانیان]] می‌شود در [[بسترسازی]] [[ظهور]] است؛ یعنی مضمون و محتوای [[روایت]]، اشاره به حرکت و تلاش [[ایرانیان]] در [[زمینه سازی ظهور]] و تحقق [[جامعه آرمانی]] [[مهدوی]] دارد.
 
پیرامون نقش خطیر [[ایرانیان]] در [[سپاه امام زمان]]{{ع}}، [[شیخ طوسی]] نیز روایتی از [[عمار یاسر]] [[نقل]] می‌کند: {{متن حدیث|يَخْرُجُ الْمَهْدِيُّ عَلَى لِوَائِهِ شُعَيْبُ بْنُ صَالِحٍ}}<ref>طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۴۶۲.</ref>. همچنین در این باره [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرماید: "خوشا به حال [[طالقان]]! [[خدا]] را در آنجا گنج‌هایی است که از طلا و نقره نمی‌باشد، بلکه آن گنج‌ها، مردان مؤمنی هستند که [[خدا]] را به خوبی شناخته‌اند؛ آنها در [[آخرالزمان]] از [[یاران مهدی]] خواهند بود"<ref>{{متن حدیث|وَيْحاً لِلطَّالَقَانِ فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا كُنُوزاً لَيْسَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ لَا فِضَّةٍ وَ لَكِنْ بِهَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَيْضاً أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَانِ}}؛ اربلی، علی، کشف الغمه، ج۲، ص۴۷۸، الباب الخامس.</ref>»<ref>[[حسین الهی‌نژاد|الهی‌نژاد، حسین]]، [[بررسی و تحلیل نقش ایرانیان در تحولات فرجام جامعه بشریت با تاکید بر مسأله ظهور و قیام (مقاله)|بررسی و تحلیل نقش ایرانیان در تحولات فرجام جامعه بشریت با تاکید بر مسأله ظهور و قیام]]، ص ۸۰-۸۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۳۶: خط ۱۷۵:
| پاسخ = آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«از روایات فهمیده می‌شود که تعداد قابل‌توجهی از سپاهیان مخصوص و ارتش [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} از ایرانیان هستند و از آنان با تعبیرهای طرفداران [[سلمان فارسی]]، اهل ری، اهل مشرق زمین، اهل خراسان، گنج‌های طالقان، یاران درفش‌های سیاه، قمی‌ها، سرخ‌رویان، اهل فارس و... یاد شده است. [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: "نیروهایی با پرچم‌های سیاه -که از خراسان قیام کرده‌اند- در کوفه فرود می‌آیند و هنگامی که [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در شهر مکه ظهور می‌کند، با آن حضرت [[بیعت]] می‌کنند"<ref>فتن ابن حمّاد، ص ۸۵؛ عقد الدّرر، ص ۱۲۹ (به نقل از چشم‌اندازی به حکومت مهدی {{ع}}، طبسی).</ref>. و نیز فرمود: "یاران حضرت قائم {{ع}} سی صد و سیزده نفرند و از فرزندان عجم (غیرعرب) می‌باشند"<ref>غیبة نعمانی، ص ۳۱۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۹.</ref>. هرچند عجم به غیرعرب گفته می‌شود، ولی به‌طور قطع، ایرانیان را نیز دربر می‌گیرد. براساس روایاتی دیگر، در زمینه‌سازی عملیاتی که پیش از ظهور و به هنگام قیام [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} صورت می‌گیرد، ایرانیان نقش اساسی دارند و تعداد فراوانی از جنگ‌آوران را تشکیل می‌دهند. در خطبه‌ای که حضرت علی {{ع}} درباره یاران مهدی {{ع}} و ملیت آنها، ایراد کرده است، نام برخی از شهرهای ایران ذکر شده است. [[اصبغ بن نباته]] می‌گوید: [[امیر مؤمنان]] {{ع}} خطبه‌ای ایراد کرد و در ضمن آن، [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} و یارانش را -که همراه حضرت قیام می‌کنند- برشمرد و فرمود: "از اهواز یک نفر، از شوشتر یک نفر، از شیراز سه نفر به نام‌های حفص، یعقوب و علی؛ از اصفهان چهار نفر به نام‌های موسی، علی، عبد الله و غلفان؛ از بروجرد یک نفر به نام قدیم؛ از نهاوند یک نفر به نام عبد الرزاق؛ از همدان<ref>احتمال دارد که منظور قبیله همدان از قبایل عرب باشد.</ref> سه نفر به نام‌های جعفر، اسحاق و موسی؛از قم ده نفر که هم‌نام [[اهل بیت]] [[رسول خدا]] {{صل}} هستند (و در حدیثی دیگر هجده نفر ذکر شده است)؛از شیروان یک نفر؛از خراسان یک نفر به نام درید و نیز پنج نفر که هم‌نام اصحاب کهف هستند؛از آمل یک نفر، از جرجان یک نفر، از دامغان یک نفر، از سرخس یک نفر، از ساوه یک نفر، از طالقان بیست و چهار نفر، از قزوین دو نفر، از فارس یک نفر، از ابهر یک نفر، از اردبیل یک نفر، از مراغه سه نفر، از خوی یک نفر، از سلماس یک نفر، از آبادان سه نفر، از کازرون یک نفر". سپس فرمود: "[[پیامبر اکرم]] {{صل}} سی‌صد و سیزده نفر از یاران مهدی {{ع}} به تعداد یاران بدر را برای من برشمرد و فرمود: خداوند آنان را، در کم‌تر از یک چشم به هم زدن از مشرق و مغرب زمین، در کنار کعبه گرد می‌آورد"<ref>ملاحم ابن طاووس، ص ۱۴۶.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۴۷.</ref>.
::::::«از روایات فهمیده می‌شود که تعداد قابل‌توجهی از سپاهیان مخصوص و ارتش [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} از ایرانیان هستند و از آنان با تعبیرهای طرفداران [[سلمان فارسی]]، اهل ری، اهل مشرق زمین، اهل خراسان، گنج‌های طالقان، یاران درفش‌های سیاه، قمی‌ها، سرخ‌رویان، اهل فارس و... یاد شده است. [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: "نیروهایی با پرچم‌های سیاه -که از خراسان قیام کرده‌اند- در کوفه فرود می‌آیند و هنگامی که [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در شهر مکه ظهور می‌کند، با آن حضرت [[بیعت]] می‌کنند"<ref>فتن ابن حمّاد، ص ۸۵؛ عقد الدّرر، ص ۱۲۹ (به نقل از چشم‌اندازی به حکومت مهدی {{ع}}، طبسی).</ref>. و نیز فرمود: "یاران حضرت قائم {{ع}} سی صد و سیزده نفرند و از فرزندان عجم (غیرعرب) می‌باشند"<ref>غیبة نعمانی، ص ۳۱۵؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۹.</ref>. هرچند عجم به غیرعرب گفته می‌شود، ولی به‌طور قطع، ایرانیان را نیز دربر می‌گیرد. براساس روایاتی دیگر، در زمینه‌سازی عملیاتی که پیش از ظهور و به هنگام قیام [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} صورت می‌گیرد، ایرانیان نقش اساسی دارند و تعداد فراوانی از جنگ‌آوران را تشکیل می‌دهند. در خطبه‌ای که حضرت علی {{ع}} درباره یاران مهدی {{ع}} و ملیت آنها، ایراد کرده است، نام برخی از شهرهای ایران ذکر شده است. [[اصبغ بن نباته]] می‌گوید: [[امیر مؤمنان]] {{ع}} خطبه‌ای ایراد کرد و در ضمن آن، [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} و یارانش را -که همراه حضرت قیام می‌کنند- برشمرد و فرمود: "از اهواز یک نفر، از شوشتر یک نفر، از شیراز سه نفر به نام‌های حفص، یعقوب و علی؛ از اصفهان چهار نفر به نام‌های موسی، علی، عبد الله و غلفان؛ از بروجرد یک نفر به نام قدیم؛ از نهاوند یک نفر به نام عبد الرزاق؛ از همدان<ref>احتمال دارد که منظور قبیله همدان از قبایل عرب باشد.</ref> سه نفر به نام‌های جعفر، اسحاق و موسی؛از قم ده نفر که هم‌نام [[اهل بیت]] [[رسول خدا]] {{صل}} هستند (و در حدیثی دیگر هجده نفر ذکر شده است)؛از شیروان یک نفر؛از خراسان یک نفر به نام درید و نیز پنج نفر که هم‌نام اصحاب کهف هستند؛از آمل یک نفر، از جرجان یک نفر، از دامغان یک نفر، از سرخس یک نفر، از ساوه یک نفر، از طالقان بیست و چهار نفر، از قزوین دو نفر، از فارس یک نفر، از ابهر یک نفر، از اردبیل یک نفر، از مراغه سه نفر، از خوی یک نفر، از سلماس یک نفر، از آبادان سه نفر، از کازرون یک نفر". سپس فرمود: "[[پیامبر اکرم]] {{صل}} سی‌صد و سیزده نفر از یاران مهدی {{ع}} به تعداد یاران بدر را برای من برشمرد و فرمود: خداوند آنان را، در کم‌تر از یک چشم به هم زدن از مشرق و مغرب زمین، در کنار کعبه گرد می‌آورد"<ref>ملاحم ابن طاووس، ص ۱۴۶.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۴۷.</ref>.
::::::«از زمره [[روایات]] [[ظهور]]، به‌پا خاستن [[مردی از قم]] و [[یاران]] وی است. از [[امام کاظم]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: [[مردی از قم]]، [[مردم]] را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] می‌کند، افرادی گرد او جمع می‌شوند که قلب‌های‌شان همچون [[پاره‌های آهن]] ستبر است که بادهای تند حوادث، آنان را نمی‌لغزاند؛ از [[جنگ]] خسته نشده و نمی‌ترسند، اعتماد آنان بر خداست و سرانجام کار از آن [[پرهیزکاران]] است. نکته قابل توجه این است که، [[امام]] {{ع}} در [[روایت]]، تعبیر به "[[مردی از قم]]" نموده و نفرموده است از اهل [[قم]]، می‌توان این جمله را بر [[امام خمینی]] تطبیق داد. چه ایشان اهل خمین و ساکن [[قم]] می‌باشند و او "[[مردم]] را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] می‌کند" نه فقط‍‌ اهل [[قم]] یا اهل [[مشرق]] [[زمین]] را. [[روایت]]، زمان وجود این مرد را که به آن [[بشارت]] داده شده مشخص نکرده است، اما در [[تاریخ]] [[قم]] و [[ایران]] چنین شخصیت و یارانی دارای این صفات برجسته قبل از [[امام خمینی]] و طرفدارانش بی‌سابقه بوده است... البته احتمال این‌که این [[روایت]] ناقص باشد وجود دارد و یا این‌که [[امام]] آن را به مناسبتی فرموده‌اند. همین [[روایت]] را [[صاحب]] [[بحار الانوار]]، از کتاب [[تاریخ]] [[قم]] نوشته "[[حسن بن محمد بن الحسن قمی]]" که هزار سال پیش آن را تألیف نموده است، [[نقل]] کرده که متأسفانه نسخه آن کتاب یافت نمی‌شود. گاه گفته می‌شود: درست است که در [[تاریخ]] [[قم]] و [[ایران]] ظاهر شدن چنین مرد وعده‌ داده‌ شده‌ای را با یارانی دارای این صفات برجسته، کسی سراغ نداشته است... اما دلیلی هم نداریم که این [[روایت]]، منطبق بر [[امام خمینی]] و طرفداران وی باشد. شاید منظور مرد دیگری باشد که در عصر و زمان ما ظاهر خواهند شد و یا این‌که بعد از مدتی طولانی و یا کوتاه خواهند آمد... پاسخ: آری، درست است که [[روایت]]، آن‌گونه که بیان کردیم زمان این پیشامد روشن نشده است، اما مجموعه صفاتی که در [[روایت]] آمده، به علاوه آن‌چه که در [[روایات]] متعدد دیگر، پیرامون [[قم]] و [[ایران]] وارد شده است، موجب [[اطمینان]] این معنا است که مراد از صفات یادشده، [[امام خمینی]] و [[یاران]] وی‌اند... بنابراین اگر [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} به حادثه و پیشامدی خبر دادند که منطبق بر وضع موجود باشد، معقول نیست که از آن چشم‌پوشی نموده و آن را بر قضیه و حادثه‌ای مشابه آن و یا واضح‌تر، که وعده [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] او بر آن منطبق شود، حمل نماییم. از روایاتی که درباره [[قم]] و [[برتری]] و آینده آن از [[اهل بیت]] {{عم}} [[نقل]] شده است، به خوبی روشن است که این شهر نزد آن بزرگواران از [[ارزش]] و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، بلکه می‌توان گفت مؤسس و بنیانگذار این شهر و طرح و ایجاد آن در [[قلب]] [[ایران]] در سال ۷۳ ق. به دست باکفایت [[امام باقر]] {{ع}} بوده است که بعد از آن نسبت به این شهر [[عنایت]] خاصی داشته‌اند<ref>نشریه موعود، شماره ۱۴، ص ۴۸.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۳۵.</ref>.
 
«از زمره [[روایات]] [[ظهور]]، به‌پا خاستن [[مردی از قم]] و [[یاران]] وی است. از [[امام کاظم]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: [[مردی از قم]]، [[مردم]] را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] می‌کند، افرادی گرد او جمع می‌شوند که قلب‌های‌شان همچون [[پاره‌های آهن]] ستبر است که بادهای تند حوادث، آنان را نمی‌لغزاند؛ از [[جنگ]] خسته نشده و نمی‌ترسند، اعتماد آنان بر خداست و سرانجام کار از آن [[پرهیزکاران]] است. نکته قابل توجه این است که، [[امام]] {{ع}} در [[روایت]]، تعبیر به "[[مردی از قم]]" نموده و نفرموده است از اهل [[قم]]، می‌توان این جمله را بر [[امام خمینی]] تطبیق داد. چه ایشان اهل خمین و ساکن [[قم]] می‌باشند و او "[[مردم]] را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] می‌کند" نه فقط‍‌ اهل [[قم]] یا اهل [[مشرق]] [[زمین]] را. [[روایت]]، زمان وجود این مرد را که به آن [[بشارت]] داده شده مشخص نکرده است، اما در [[تاریخ]] [[قم]] و [[ایران]] چنین شخصیت و یارانی دارای این صفات برجسته قبل از [[امام خمینی]] و طرفدارانش بی‌سابقه بوده است... البته احتمال این‌که این [[روایت]] ناقص باشد وجود دارد و یا این‌که [[امام]] آن را به مناسبتی فرموده‌اند. همین [[روایت]] را [[صاحب]] [[بحار الانوار]]، از کتاب [[تاریخ]] [[قم]] نوشته "[[حسن بن محمد بن الحسن قمی]]" که هزار سال پیش آن را تألیف نموده است، [[نقل]] کرده که متأسفانه نسخه آن کتاب یافت نمی‌شود. گاه گفته می‌شود: درست است که در [[تاریخ]] [[قم]] و [[ایران]] ظاهر شدن چنین مرد وعده‌ داده‌ شده‌ای را با یارانی دارای این صفات برجسته، کسی سراغ نداشته است... اما دلیلی هم نداریم که این [[روایت]]، منطبق بر [[امام خمینی]] و طرفداران وی باشد. شاید منظور مرد دیگری باشد که در عصر و زمان ما ظاهر خواهند شد و یا این‌که بعد از مدتی طولانی و یا کوتاه خواهند آمد... پاسخ: آری، درست است که [[روایت]]، آن‌گونه که بیان کردیم زمان این پیشامد روشن نشده است، اما مجموعه صفاتی که در [[روایت]] آمده، به علاوه آن‌چه که در [[روایات]] متعدد دیگر، پیرامون [[قم]] و [[ایران]] وارد شده است، موجب [[اطمینان]] این معنا است که مراد از صفات یادشده، [[امام خمینی]] و [[یاران]] وی‌اند... بنابراین اگر [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} به حادثه و پیشامدی خبر دادند که منطبق بر وضع موجود باشد، معقول نیست که از آن چشم‌پوشی نموده و آن را بر قضیه و حادثه‌ای مشابه آن و یا واضح‌تر، که وعده [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] او بر آن منطبق شود، حمل نماییم. از روایاتی که درباره [[قم]] و [[برتری]] و آینده آن از [[اهل بیت]] {{عم}} [[نقل]] شده است، به خوبی روشن است که این شهر نزد آن بزرگواران از [[ارزش]] و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، بلکه می‌توان گفت مؤسس و بنیانگذار این شهر و طرح و ایجاد آن در [[قلب]] [[ایران]] در سال ۷۳ ق. به دست باکفایت [[امام باقر]] {{ع}} بوده است که بعد از آن نسبت به این شهر [[عنایت]] خاصی داشته‌اند<ref>نشریه موعود، شماره ۱۴، ص ۴۸.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۳۵.</ref>.
}}
}}


۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش