پرش به محتوا

آیا علم معصوم به غیب دائمی است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۲۲: خط ۲۲:
| پاسخ‌دهنده = ناصر مکارم شیرازی
| پاسخ‌دهنده = ناصر مکارم شیرازی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]''' در کتاب  ''«[http://lib.eshia.ir/50082/17/100#_ftn2 تفسیر نمونه]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]''' در کتاب  ''«[http://lib.eshia.ir/50082/17/100#_ftn2 تفسیر نمونه]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::* «[[انبيا]] و [[اوليا]] ممكن است بالفعل بسيارى از [[اسرار غيب]] را ندانند، اما هنگامى كه اراده كنند خداوند به آنها تعليم می‌دهد، و البته اين اراده نيز با اذن و رضاى خدا انجام می‌گيرد.<ref>تفسیر نمونه، ج٢٥، ص١٤٦</ref>. در حدیثی از امام صادق {{ع}} می‌خوانیم که یکی از یارانش سؤال کرد: آیا [[امام]]{{ع}} [[علم غیب]] می‌داند؟ "فرمود: نه، [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|امام علم غیب را "ذاتاً" نمی‌داند]]، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند خدا به او تعلیم می‌دهد»<ref>سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ {{ع}} عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: "لَا، وَلكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‌ءَ، أَعْلَمَهُ اللهُ ذلِكَ"».[http://lib.eshia.ir/27311/1/640 اصول کافی ج۱، ص۶۴۰. «باب نادر فیه ذکر الغیب»].</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/50082/17/100#_ftn2 تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۱۰۰.]</ref>.  
 
* «[[انبيا]] و [[اوليا]] ممكن است بالفعل بسيارى از [[اسرار غيب]] را ندانند، اما هنگامى كه اراده كنند خداوند به آنها تعليم می‌دهد، و البته اين اراده نيز با اذن و رضاى خدا انجام می‌گيرد.<ref>تفسیر نمونه، ج٢٥، ص١٤٦</ref>. در حدیثی از امام صادق {{ع}} می‌خوانیم که یکی از یارانش سؤال کرد: آیا [[امام]]{{ع}} [[علم غیب]] می‌داند؟ "فرمود: نه، [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|امام علم غیب را "ذاتاً" نمی‌داند]]، ولی هنگامی که اراده کند چیزی را بداند خدا به او تعلیم می‌دهد»<ref>سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ {{ع}} عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ؟ فَقَالَ: "لَا، وَلكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‌ءَ، أَعْلَمَهُ اللهُ ذلِكَ"».[http://lib.eshia.ir/27311/1/640 اصول کافی ج۱، ص۶۴۰. «باب نادر فیه ذکر الغیب»].</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/50082/17/100#_ftn2 تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۱۰۰.]</ref>.  
::::::* «آنچه که در زمینه [[علم غیب]] و حدود علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه|امامان]]{{عم}} گفته شد چندان پیچیده نیست چرا که علم آنها نسبت به امور غیبی متکی به علم و اراده پروردگار است و آن جا که خدا بخواهد آنها می‌دانند هر چند مربوط به نزدیکترین نقاط جهان باشد . مثال آنها را از این نظر می‌‌توان به مسافرانی تشبیه کرد که در یک شب تاریک و ظلمانی از بیابانی که ابرها آسمان آن را فرا گرفته است می‌گذرند ، لحظه‌ای برق در آسمان می‌زند و تا اعماق بیابان را روشن می‌کند و همه چیز در برابر چشم این مسافران روشن می‌شود . اما لحظه‌ای دیگر خاموش می‌شود و تاریکی همه جا را فرا می‌گیرد به طوری که هیچ چیز به چشم نمی‌خورد».<ref>[http://lib.eshia.ir/50082/17/100#_ftn2 تفسیر نمونه ،ج۱۰ ،ص ۷۳ و ۷۴].</ref>
::::::* «آنچه که در زمینه [[علم غیب]] و حدود علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه|امامان]]{{عم}} گفته شد چندان پیچیده نیست چرا که علم آنها نسبت به امور غیبی متکی به علم و اراده پروردگار است و آن جا که خدا بخواهد آنها می‌دانند هر چند مربوط به نزدیکترین نقاط جهان باشد . مثال آنها را از این نظر می‌‌توان به مسافرانی تشبیه کرد که در یک شب تاریک و ظلمانی از بیابانی که ابرها آسمان آن را فرا گرفته است می‌گذرند ، لحظه‌ای برق در آسمان می‌زند و تا اعماق بیابان را روشن می‌کند و همه چیز در برابر چشم این مسافران روشن می‌شود . اما لحظه‌ای دیگر خاموش می‌شود و تاریکی همه جا را فرا می‌گیرد به طوری که هیچ چیز به چشم نمی‌خورد».<ref>[http://lib.eshia.ir/50082/17/100#_ftn2 تفسیر نمونه ،ج۱۰ ،ص ۷۳ و ۷۴].</ref>
}}
}}
خط ۳۰: خط ۳۱:
| پاسخ‌دهنده = عبدالله جوادی آملی
| پاسخ‌دهنده = عبدالله جوادی آملی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[ائمه]] {{عم}} گاهی در پاسخ به پرسش از [[علم غیب|آگاهی آنان بر غیب]] می‌فرمودند: "هرگاه سفره علم برای ما گستره می‌شود، ما می‌دانیم و هرگاه گستره نشود، ما نمی‌دانیم. [[اسرار الهی]] به [[جبرئیل]] منتقل می‌شود و جبرئیل آنها را به [[پیامبر|محمد]]{{صل}} انتقال می‌دهد و [[پیامبر|محمد]]{{صل}} به هر کس که خدا بخواهد، منتقل می‌کند"<ref>{{عربی|«يُبسَطُ لَنَا العِلمُ فَنَعلَمُ، ويُقبَضُ عَنّا فَلا نَعلَمُ. وقالَ: سِرُّ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ أسَرَّهُ إلى جَبرَئيلَ، وأسَرَّهُ جَبرَئيلُ إلى مُحَمَّدٍ {{صل}}، وأسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إلى مَن شاءَ اللّه ُ»}}؛[[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱ ، ص۲۵۸.</ref>»<ref>[http://portal.esra.ir/Pages/controls/UploadedData/pdf/adab03.pdf [[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان ج۳]]، ص۴۱۸.]</ref>.
 
«[[ائمه]] {{عم}} گاهی در پاسخ به پرسش از [[علم غیب|آگاهی آنان بر غیب]] می‌فرمودند: "هرگاه سفره علم برای ما گستره می‌شود، ما می‌دانیم و هرگاه گستره نشود، ما نمی‌دانیم. [[اسرار الهی]] به [[جبرئیل]] منتقل می‌شود و جبرئیل آنها را به [[پیامبر|محمد]]{{صل}} انتقال می‌دهد و [[پیامبر|محمد]]{{صل}} به هر کس که خدا بخواهد، منتقل می‌کند"<ref>{{عربی|«يُبسَطُ لَنَا العِلمُ فَنَعلَمُ، ويُقبَضُ عَنّا فَلا نَعلَمُ. وقالَ: سِرُّ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ أسَرَّهُ إلى جَبرَئيلَ، وأسَرَّهُ جَبرَئيلُ إلى مُحَمَّدٍ {{صل}}، وأسَرَّهُ مُحَمَّدٌ إلى مَن شاءَ اللّه ُ»}}؛[[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱ ، ص۲۵۸.</ref>»<ref>[http://portal.esra.ir/Pages/controls/UploadedData/pdf/adab03.pdf [[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان ج۳]]، ص۴۱۸.]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۷: خط ۳۹:
| پاسخ‌دهنده = محمد تقی مصباح یزدی
| پاسخ‌دهنده = محمد تقی مصباح یزدی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«در اصول کافی، کتاب حجت، فصلی درباره [[علم امام]]{{ع}} آمده که عنوان آن این است: [[ائمه|ائمه اطهار]] {{عم}} هر گاه بخواهند بدانند می‌دانند {{عربی|«إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا»}}<ref> الکافی، ج۱ ص۲۵۸.</ref> معنای این روایات آن است که [[ائمه]]{{عم}} مقامی دارند که علم به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمی‌کنند که آن را بدانند»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه، وبگاه پدیدآورنده]</ref>.
 
«در اصول کافی، کتاب حجت، فصلی درباره [[علم امام]]{{ع}} آمده که عنوان آن این است: [[ائمه|ائمه اطهار]] {{عم}} هر گاه بخواهند بدانند می‌دانند {{عربی|«إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا»}}<ref> الکافی، ج۱ ص۲۵۸.</ref> معنای این روایات آن است که [[ائمه]]{{عم}} مقامی دارند که علم به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمی‌کنند که آن را بدانند»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه، وبگاه پدیدآورنده]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۴: خط ۴۷:
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم امینی
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم امینی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی|امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی|امینی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[ائمه]]{{عم}} در بعض موارد علم به غیب را از خودشان نفی‌ کرده‏‌اند لکن به قرینه روایات دیگری‌ که [[علم غیب]] را اثبات می‌‏کند باید این احادیث را توجیه نمود و گفت: مقصود این بوده که بالذات و بالاستقلال به جهان غیب احاطه کامل ندارد، بلکه در علومشان احتیاج به افاضات پروردگار جهان دارند. با این وجه می‌‏توان بین این دو دسته روایات جمع کرد. بهتر است نمونه‏‌ای‌ از آنها نقل شود تا مطلب روشن گردد: ابن مغیره می‌‏گوید: من به اتفاق [[یحیی‌ بن عبداللَّه بن حسین]] خدمت [[حضرت ابوالحسن]]{{ع}} بودیم، یحیی‌ عرض کرد: فدایت شوم، مردم گمان می‌‏کنند شما علم به غیب دارید: سبحان‏‌ اللَّه! ای‌ یحیی‌ دست خودت را بر من بگذار، به خدا سوگند! از این نسبت تمام موهای‌ بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما غیب نمی‌‏دانیم. مطالبی‌ که می‌‏گوییم از رسول خداست. این قبیل اخبار دلالت می‌‏کند که امام به غیب مطلق و نامحدود احاطه ندارد و چنان نیست که بالذات و بالاستقلال همه چیز را بداند. لکن با این جهت هم منافات ندارد که در مواقع لازم و ضروری‌ بتواند با جهان غیب ارتباط پیدا کند و حقایقی‌ را دریافت نماید. بنابراین، باید بگوییم که امام می‌‏تواند در موارد لازم و ضروری‌ با جهان غیب تماس بگیرد و اطلاعات لازم را تحصیل کند. لکن چون علم او بالذات و بالاستقلال نیست و به غیب مطلق و نامحدود احاطه ندارد مانعی‌ ندارد که از باب تأدب این گونه علوم را علم به غیب ننامید». <ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/572 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۹۵- ۲۹۸.]</ref>
 
«[[ائمه]]{{عم}} در بعض موارد علم به غیب را از خودشان نفی‌ کرده‏‌اند لکن به قرینه روایات دیگری‌ که [[علم غیب]] را اثبات می‌‏کند باید این احادیث را توجیه نمود و گفت: مقصود این بوده که بالذات و بالاستقلال به جهان غیب احاطه کامل ندارد، بلکه در علومشان احتیاج به افاضات پروردگار جهان دارند. با این وجه می‌‏توان بین این دو دسته روایات جمع کرد. بهتر است نمونه‏‌ای‌ از آنها نقل شود تا مطلب روشن گردد: ابن مغیره می‌‏گوید: من به اتفاق [[یحیی‌ بن عبداللَّه بن حسین]] خدمت [[حضرت ابوالحسن]]{{ع}} بودیم، یحیی‌ عرض کرد: فدایت شوم، مردم گمان می‌‏کنند شما علم به غیب دارید: سبحان‏‌ اللَّه! ای‌ یحیی‌ دست خودت را بر من بگذار، به خدا سوگند! از این نسبت تمام موهای‌ بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما غیب نمی‌‏دانیم. مطالبی‌ که می‌‏گوییم از رسول خداست. این قبیل اخبار دلالت می‌‏کند که امام به غیب مطلق و نامحدود احاطه ندارد و چنان نیست که بالذات و بالاستقلال همه چیز را بداند. لکن با این جهت هم منافات ندارد که در مواقع لازم و ضروری‌ بتواند با جهان غیب ارتباط پیدا کند و حقایقی‌ را دریافت نماید. بنابراین، باید بگوییم که امام می‌‏تواند در موارد لازم و ضروری‌ با جهان غیب تماس بگیرد و اطلاعات لازم را تحصیل کند. لکن چون علم او بالذات و بالاستقلال نیست و به غیب مطلق و نامحدود احاطه ندارد مانعی‌ ندارد که از باب تأدب این گونه علوم را علم به غیب ننامید». <ref>[http://www.ibrahimamini.com/fa/node/572 بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۹۵- ۲۹۸.]</ref>
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۸: خط ۶۲:
| پاسخ‌دهنده = محمد حسن قدردان قراملکی
| پاسخ‌دهنده = محمد حسن قدردان قراملکی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«از بعضی روایات استنتاج می‌شود که [[ائمه اطهار]] بالفعل همه علوم را نمی‌دانند، بلکه وقتی بخواهند، خداوند آن را اعطا می‌کند، [[عمار ساباطی]] از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[علم غیب]] پرسید، حضرت فرمود: {{عربی|«لاَ وَلَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ اَلشَّیْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِكَ‏»}} <ref>نه، ولی هرگاه بخواهد چیزی را بداند خدا آن را باو بیاموزد؛ کافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>» <ref>پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۴۶۲.</ref>.
 
«از بعضی روایات استنتاج می‌شود که [[ائمه اطهار]] بالفعل همه علوم را نمی‌دانند، بلکه وقتی بخواهند، خداوند آن را اعطا می‌کند، [[عمار ساباطی]] از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[علم غیب]] پرسید، حضرت فرمود: {{عربی|«لاَ وَلَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ اَلشَّیْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِكَ‏»}} <ref>نه، ولی هرگاه بخواهد چیزی را بداند خدا آن را باو بیاموزد؛ کافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>» <ref>پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۴۶۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۵: خط ۷۰:
| پاسخ‌دهنده = سید محمد جعفر سبحانی
| پاسخ‌دهنده = سید محمد جعفر سبحانی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[محمد حسین مظفر|علامه مظفر]] در کتاب خود در صدد اثبات این مطلب است که "[[امام]]{{ع}} با علم حضوری به همه [[آیا علم به گذشته و حال و آینده علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|حوادث گذشته و آینده]] و به همه موضوعات خارجی، بدون استثنا علم دارد".<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: [[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم امام، محمدحسین مظفر]]</ref>.
 
«[[محمد حسین مظفر|علامه مظفر]] در کتاب خود در صدد اثبات این مطلب است که "[[امام]]{{ع}} با علم حضوری به همه [[آیا علم به گذشته و حال و آینده علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|حوادث گذشته و آینده]] و به همه موضوعات خارجی، بدون استثنا علم دارد".<ref>برای اطلاع بیشتر، ر.ک: [[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم امام، محمدحسین مظفر]]</ref>.


مرحوم [[علامه طباطبایی]]، صاحب تفسیر المیزان، در کتاب "بحث کوتاه درباره [[علم امام]]{{ع}}" می‌نویسد: (...) از راه عقل: براهینی است که به موجب آنها [[امام]]{{ع}} به حسب مقام نورانیت خود، کامل‌ترین انسان عهد خود و مظهر تام اسما و صفات خدایی و بالفعل به همه چیز عالم و به هر واقعه شخصی آشناست و به حسب وجود عنصری خود، به هر سوی توجه کند برای وی حقایق روشن است.<ref>[[بحثی کوتاه درباره علم امام (مقاله)|بحثی کوتاه درباره علم امام]]، [[سید محمد حسین طباطبایی]]، ص٢۵.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۷-۱۵۰].</ref>.
مرحوم [[علامه طباطبایی]]، صاحب تفسیر المیزان، در کتاب "بحث کوتاه درباره [[علم امام]]{{ع}}" می‌نویسد: (...) از راه عقل: براهینی است که به موجب آنها [[امام]]{{ع}} به حسب مقام نورانیت خود، کامل‌ترین انسان عهد خود و مظهر تام اسما و صفات خدایی و بالفعل به همه چیز عالم و به هر واقعه شخصی آشناست و به حسب وجود عنصری خود، به هر سوی توجه کند برای وی حقایق روشن است.<ref>[[بحثی کوتاه درباره علم امام (مقاله)|بحثی کوتاه درباره علم امام]]، [[سید محمد حسین طباطبایی]]، ص٢۵.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۷-۱۵۰].</ref>.
خط ۸۱: خط ۸۷:
| پاسخ‌دهنده = اصغر غلامی
| پاسخ‌دهنده = اصغر غلامی
| پاسخ = آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«بر اساس روایات، هر گاه مسئله جدیدی پیش آید و [[امام]]{{ع}} در موقعیتی قرار گیرد که علم جدیدی بخواهد، خداوند او را عالم می‌کند که این دسته از روایات نیز، روایات افزوده شدن بر [[علم امام]]{{ع}} را تأیید می‌کنند. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید:{{عربی|« إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك‏»}}<ref> هر گاه امام اراده کند به چیز جدیدی علم پیدا کند، خداوند آن را به او تعلیم می‌کند.</ref> و نیز می‌فرماید: {{عربی|« إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم‏»}}<ref>به درستی که [[امام]]{{ع}} هر گاه بخواهد بداند، به او علم داده می‌شود.</ref> روشن است که خواست و اراده [[امام]]{{ع}}، به معنای موقعیتی است که ممکن است بر [[امام]]{{ع}} پیش بیاید و لزوم ندارد که خواست قولی باشد. در این هنگام خداوند علم جدیدی به [[امام]]{{ع}} افاضه می‌فرماید»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]].</ref>.
 
«بر اساس روایات، هر گاه مسئله جدیدی پیش آید و [[امام]]{{ع}} در موقعیتی قرار گیرد که علم جدیدی بخواهد، خداوند او را عالم می‌کند که این دسته از روایات نیز، روایات افزوده شدن بر [[علم امام]]{{ع}} را تأیید می‌کنند. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید:{{عربی|« إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك‏»}}<ref> هر گاه امام اراده کند به چیز جدیدی علم پیدا کند، خداوند آن را به او تعلیم می‌کند.</ref> و نیز می‌فرماید: {{عربی|« إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم‏»}}<ref>به درستی که [[امام]]{{ع}} هر گاه بخواهد بداند، به او علم داده می‌شود.</ref> روشن است که خواست و اراده [[امام]]{{ع}}، به معنای موقعیتی است که ممکن است بر [[امام]]{{ع}} پیش بیاید و لزوم ندارد که خواست قولی باشد. در این هنگام خداوند علم جدیدی به [[امام]]{{ع}} افاضه می‌فرماید»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۸۸: خط ۹۵:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«ما مدعی نیستیم که یک فرد برای دانستن [[غیب]] نیاز دارد از همه [[غیب]] مطلع باشد یا مستمرا از [[غیب]] مطلع باشد بلکه بر طبق آیات قران کریم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}<ref>و نیز بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.</ref>. {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۳۶ - ۲۷.</ref>. خداوند هر مقدار از [[غیب]] را که بخواهد به بندگان برگزیده‌اش عطا می‌کند و به همین دلیل هر‌گاه سؤالی از [[پیامبر]]{{صل}} می‌شد که پاسخش را نمی‌دانستند، آن را موکول به وحی الهی می‌کردند. بین آیاتی که از یک طرف [[علم غیب]] را منحصر به خداوند کرده و دسته‌ای که این علم را برای بعضی از بندگان خود، مانند [[رسولان]]، اثبات می‌کند، هیچ گونه منافاتی نیست؛ چرا که علم به همهٔ غیب‌ها به نحو استقلال، مختص به خداوند است؛ لکن بر اساس مشیتش، بعضی از بندگان خود را به هر مقدار از غیب که بخواهد آگاه می‌کند، پس [[علم غیب]] اولاً علم به همهٔ غیوب نیست و ثانیاً بنده در داشتن آن استقلالی ندارد<ref>مقاله غیبت و شهادت از نظر [[علامه طباطبایی]]، پروين ايرانپور ، فصلنامه بينات، شماره ۵۵.</ref>. [[علم غیب]] که خدا به بندگانش عطا می‌کند، با [[علم غیب]] خداوند ، تفاوت ذاتی دارد، زیرا [[علم غیب]] خدا ذاتی اوست، ولی [[علم غیب]] بندگان عطای خداوند می‌باشد. آنچه به خدا اختصاص دارد، [[علم غیب]] ذاتی است که هیچ کس غیر خدا ندارد. آنچه که به بندگانش عطا نموده، [[علم غیب]] اهدایی خداست که به هرکس بخواهد، می‌دهد<ref>[http://porsemanequran.com/node/24952 پژوهشگران پایگاه پرسمان قرآن]</ref>.
 
«ما مدعی نیستیم که یک فرد برای دانستن [[غیب]] نیاز دارد از همه [[غیب]] مطلع باشد یا مستمرا از [[غیب]] مطلع باشد بلکه بر طبق آیات قران کریم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}<ref>و نیز بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.</ref>. {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۳۶ - ۲۷.</ref>. خداوند هر مقدار از [[غیب]] را که بخواهد به بندگان برگزیده‌اش عطا می‌کند و به همین دلیل هر‌گاه سؤالی از [[پیامبر]]{{صل}} می‌شد که پاسخش را نمی‌دانستند، آن را موکول به وحی الهی می‌کردند. بین آیاتی که از یک طرف [[علم غیب]] را منحصر به خداوند کرده و دسته‌ای که این علم را برای بعضی از بندگان خود، مانند [[رسولان]]، اثبات می‌کند، هیچ گونه منافاتی نیست؛ چرا که علم به همهٔ غیب‌ها به نحو استقلال، مختص به خداوند است؛ لکن بر اساس مشیتش، بعضی از بندگان خود را به هر مقدار از غیب که بخواهد آگاه می‌کند، پس [[علم غیب]] اولاً علم به همهٔ غیوب نیست و ثانیاً بنده در داشتن آن استقلالی ندارد<ref>مقاله غیبت و شهادت از نظر [[علامه طباطبایی]]، پروين ايرانپور ، فصلنامه بينات، شماره ۵۵.</ref>. [[علم غیب]] که خدا به بندگانش عطا می‌کند، با [[علم غیب]] خداوند ، تفاوت ذاتی دارد، زیرا [[علم غیب]] خدا ذاتی اوست، ولی [[علم غیب]] بندگان عطای خداوند می‌باشد. آنچه به خدا اختصاص دارد، [[علم غیب]] ذاتی است که هیچ کس غیر خدا ندارد. آنچه که به بندگانش عطا نموده، [[علم غیب]] اهدایی خداست که به هرکس بخواهد، می‌دهد<ref>[http://porsemanequran.com/node/24952 پژوهشگران پایگاه پرسمان قرآن]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۵: خط ۱۰۳:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/95302 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/95302 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«بعضی گفته‌‏اند: علم به غیب مخصوص خدا است. از دیگری حتی [[پیامبران]] ساخته نیست . دلیل آنان آیه {{عربی|  {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> و نظائر آن است. این مطلب را قبول می‌کنیم که [[غیب مطلق]] و بالذات از مختصّات خدا است. او است که وجودش غیر محدود است . چیزی از او غایب نیست. بالذات بر جهان غیب و شهود احاطه دارد. در علومش احتیاجی به غیر ندارد. [[پیامبران]] گرچه از دیگران کامل‌ترند، لکن به هر حال وجودشان محدود به زمان و مکان است. بنابراین [[پیامبران]] به [[غیب مطلق]] دسترسی ندارند، لکن چنان نیست که ارتباط با [[جهان غیب]] به طور کلّی برای بشر محال باشد، بلکه خدایی که مالک [[غیب]] و [[شهود]] است، می‌تواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد. دری از غیب را برای شان بگشاید. حقایقی را بر آینه صاف وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه [[علم غیب]] را از [[پیغمبران]] نفی نکرده، بلکه اثبات کرده است: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref>. در آیه مذکور می‌فرماید خدا عالم به غیب است. هیچ کس را بر غیبش مطلع نمی‏‌کند مگر افراد برگزیده مانند رسول را، معلوم می‌شود رسول استثنا شده است. او می‌تواند با تأییدات الهی با جهان غیب مرتبط گردد. در بعضی از آیات می‌فرماید: اخبار غیب را در اختیار پیغمبر قرار می‌دهیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}<ref>این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref>. در مورد [[حضرت عیسی]]{{ع}} : {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}<ref>  من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref> در این آیه [[حضرت عیسی]]{{ع}} هم مدعی خلق است و هم مدعی شفا دادن و زنده کردن و خبر دادن از غیب . همه این‌ها اختصاص به خدا دارد. ایشان به اذن و اراده خدا این کارها را می‌کند. از این قبیل آیات استفاده می‌شود خداوند متعال پاره‏ای از حقایق و مطالب غیبی را به وسیله [[وحی]] بر پیغمبران نازل می‌کند. تردید نیست که بر پیغمبران [[وحی]] می‌شود. وحی عبارت است از یک نوع ارتباط مخصوص و تماس مرموز و خارق‌العاده به واسطه افاضات پروردگار حکیم. دری از غیب به روی [[پیغمبر]] باز می‌شود. پرتوی از عالم نورانی بر گوهر تابناک قلب او می‌تابد. به وسیله چشم باطن گوشه‏ای از جهان را مشاهده می‌کند. گرچه [[پیغمبران]] می‌توانند با [[جهان غیب]] تماس بگیرند، ولی به [[غیب مطلق]] و نامحدود دسترسی ندارند. بیش از ظرفیت محدود وجودشان نمی‌‏توانند از آن عالم نامحدود استفاده کنند. به علاوه در این مقدار از [[علم غیب]] هم استقلال ندارند. علوم شان بالذات نیست، بلکه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند. [[امام هادی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ قُلُوبَ الْأَئِمَّةِ {{عم}} مَوَارِدَ لِإِرَادَتِهِ، وَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شَيْئاً شَاءُوهُ، وَهُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى‏:  {{متن قرآن|وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}}}<ref> بی گمان، خداوند متعال دلهای امامان معصوم{{عم}} را جایگاهی برای اراده خود قرار داده است، پس اگر خداوند متعال چیزی بخواهد ایشان نیز آن را خواهند خواست؛ و این همان سخن خداوند می باشد که فرمود: "و نمى‌خواهيد مگر آنكه خداى، پروردگار جهانيان، بخواهد" سوره تکویر، آیه ۲۹.</ref>»<ref>البرهان، ج۵ ،ص۵۵۶؛ کافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref><ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/95302 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی]</ref>
 
«بعضی گفته‌‏اند: علم به غیب مخصوص خدا است. از دیگری حتی [[پیامبران]] ساخته نیست . دلیل آنان آیه {{عربی|  {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> و نظائر آن است. این مطلب را قبول می‌کنیم که [[غیب مطلق]] و بالذات از مختصّات خدا است. او است که وجودش غیر محدود است . چیزی از او غایب نیست. بالذات بر جهان غیب و شهود احاطه دارد. در علومش احتیاجی به غیر ندارد. [[پیامبران]] گرچه از دیگران کامل‌ترند، لکن به هر حال وجودشان محدود به زمان و مکان است. بنابراین [[پیامبران]] به [[غیب مطلق]] دسترسی ندارند، لکن چنان نیست که ارتباط با [[جهان غیب]] به طور کلّی برای بشر محال باشد، بلکه خدایی که مالک [[غیب]] و [[شهود]] است، می‌تواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد. دری از غیب را برای شان بگشاید. حقایقی را بر آینه صاف وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه [[علم غیب]] را از [[پیغمبران]] نفی نکرده، بلکه اثبات کرده است: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه ۲۶ - ۲۷.</ref>. در آیه مذکور می‌فرماید خدا عالم به غیب است. هیچ کس را بر غیبش مطلع نمی‏‌کند مگر افراد برگزیده مانند رسول را، معلوم می‌شود رسول استثنا شده است. او می‌تواند با تأییدات الهی با جهان غیب مرتبط گردد. در بعضی از آیات می‌فرماید: اخبار غیب را در اختیار پیغمبر قرار می‌دهیم: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}<ref>این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref>. در مورد [[حضرت عیسی]]{{ع}} : {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}<ref>  من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref> در این آیه [[حضرت عیسی]]{{ع}} هم مدعی خلق است و هم مدعی شفا دادن و زنده کردن و خبر دادن از غیب . همه این‌ها اختصاص به خدا دارد. ایشان به اذن و اراده خدا این کارها را می‌کند. از این قبیل آیات استفاده می‌شود خداوند متعال پاره‏ای از حقایق و مطالب غیبی را به وسیله [[وحی]] بر پیغمبران نازل می‌کند. تردید نیست که بر پیغمبران [[وحی]] می‌شود. وحی عبارت است از یک نوع ارتباط مخصوص و تماس مرموز و خارق‌العاده به واسطه افاضات پروردگار حکیم. دری از غیب به روی [[پیغمبر]] باز می‌شود. پرتوی از عالم نورانی بر گوهر تابناک قلب او می‌تابد. به وسیله چشم باطن گوشه‏ای از جهان را مشاهده می‌کند. گرچه [[پیغمبران]] می‌توانند با [[جهان غیب]] تماس بگیرند، ولی به [[غیب مطلق]] و نامحدود دسترسی ندارند. بیش از ظرفیت محدود وجودشان نمی‌‏توانند از آن عالم نامحدود استفاده کنند. به علاوه در این مقدار از [[علم غیب]] هم استقلال ندارند. علوم شان بالذات نیست، بلکه به تأییدات و افاضات پروردگار جهان نیازمندند. [[امام هادی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ قُلُوبَ الْأَئِمَّةِ {{عم}} مَوَارِدَ لِإِرَادَتِهِ، وَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شَيْئاً شَاءُوهُ، وَهُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى‏:  {{متن قرآن|وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}}}<ref> بی گمان، خداوند متعال دلهای امامان معصوم{{عم}} را جایگاهی برای اراده خود قرار داده است، پس اگر خداوند متعال چیزی بخواهد ایشان نیز آن را خواهند خواست؛ و این همان سخن خداوند می باشد که فرمود: "و نمى‌خواهيد مگر آنكه خداى، پروردگار جهانيان، بخواهد" سوره تکویر، آیه ۲۹.</ref>»<ref>البرهان، ج۵ ،ص۵۵۶؛ کافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref><ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/95302 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی]</ref>
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۰۲: خط ۱۱۱:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.welayatnet.com/fa/news/58516 رهروان ولایت]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.welayatnet.com/fa/news/58516 رهروان ولایت]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«مرحوم [[محمد بن علی کراجکی|ابوالفتح محمد بن علی کراجکی]] می‌فرماید: [[امامان]] در کمال دانش و عصمت هستند و خداوند تمام آنها را به ایشان تعلیم داده و به تمام اسرار آگاهند، اما نه به صورت مستمر و پیوسته، بلکه در مقاطعی ممکن است امری طبق مصلحت از ایشان پنهان بماند<ref>مرحوم کراجکی در کنز الفوائد (رساله جمال اعتقاد اهل الأیمان)، ص۱۱۲، ناشر: مکتبه المصطفوی، قم، سال ۱۴۱۰ق.</ref>»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/58516 رهروان ولایت]</ref>.
 
«مرحوم [[محمد بن علی کراجکی|ابوالفتح محمد بن علی کراجکی]] می‌فرماید: [[امامان]] در کمال دانش و عصمت هستند و خداوند تمام آنها را به ایشان تعلیم داده و به تمام اسرار آگاهند، اما نه به صورت مستمر و پیوسته، بلکه در مقاطعی ممکن است امری طبق مصلحت از ایشان پنهان بماند<ref>مرحوم کراجکی در کنز الفوائد (رساله جمال اعتقاد اهل الأیمان)، ص۱۱۲، ناشر: مکتبه المصطفوی، قم، سال ۱۴۱۰ق.</ref>»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/58516 رهروان ولایت]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۰۹: خط ۱۱۹:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]»  در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]»  در این‌باره گفته‌اند:
::::::«اکثر علمای شیعه معتقدند که اولیای الهی، نیز در مواردی که لازم باشد از غیب آگاه می‌شوند. این معنا همچنین از روایات ائمه استفاده می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره می‌فرماید: «هنگامی که [[امام]]{{ع}} اراده می‌کند، چیزی را بداند، خدا به او تعلیم می‌دهد»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]</ref>.
 
«اکثر علمای شیعه معتقدند که اولیای الهی، نیز در مواردی که لازم باشد از غیب آگاه می‌شوند. این معنا همچنین از روایات ائمه استفاده می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره می‌فرماید: «هنگامی که [[امام]]{{ع}} اراده می‌کند، چیزی را بداند، خدا به او تعلیم می‌دهد»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]</ref>.
}}
}}


۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش