پرش به محتوا

انواع برداشت از انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش ))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۶۸: خط ۶۸:
:::::#نگاه درست برپایه [[آیات]] و [[روایات]].
:::::#نگاه درست برپایه [[آیات]] و [[روایات]].
:::::#کج فهمی و برداشت [[انحرافی]] از [[آموزه‌های دینی]]. نگاه نخست بر کاربردی بودن آموزه [[انتظار]] تأکید می‌ورزد؛ اما نگاه دوم آن را [[ایمان]] قلبی غیر تکلیف‌آور می‌پندارد.
:::::#کج فهمی و برداشت [[انحرافی]] از [[آموزه‌های دینی]]. نگاه نخست بر کاربردی بودن آموزه [[انتظار]] تأکید می‌ورزد؛ اما نگاه دوم آن را [[ایمان]] قلبی غیر تکلیف‌آور می‌پندارد.
::::::'''۱. [[انتظار مثبت]] و سازنده:''' در نگره نخست "[[انتظار]]" تنها [[امید]] و چشم به‌راهی نیست، بلکه گرایش عملی و از سنخ "حرکت" و "کار" و "تلاش" است و با منش و [[رفتار]] [[منتظر]] پیوند دارد، زیرا برپایه [[آیات]] <ref>ر.ک . سوره نور، آیه : ۵۵.</ref> و روایات <ref>رسول خدا{{صل}} فرمود: {{متن حدیث| لَنْ تَنْقَضِيَ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي يَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا}} (الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۰).</ref>، [[هدف]] والای [[انتظار]]، [[حاکمیت]] فراگیر [[اسلام]] به دست [[آخرین حجت]] الاهی، [[حضرت مهدی]]{{ع}} است، پس ماهیت [[انتظار]] تنها در جهت تحقق این [[هدف]] متعالی، در خور بازکاوی است. براین اساس می‌توان گفت که "[[انتظار]]" انگیزه‌ای برآمده از [[ایمان]] عمیق به حتمی بودن [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} است؛ [[اعتقادی]] برانگیزاننده و حرکت‌آفرین که در ساختار [[فکری]] و شیوه [[زندگی]] [[دینی]] [[منتظر]] مؤثر است و او را به [[رفتاری]] همگون با [[هدف]] [[انتظار]] و تعامل سازنده با پیشامدهای گوناگون در عرصه‌های مختلف حیات فردی و [[اجتماعی]] وامی‌دارد.
 
::::::برپایه این [[تفسیر]]، "[[انتظار]]" [[اندیشه]] حرکت‌آفرین و پویاست که [[منتظر]] را به [[رفتار]] و اقدامات اصلاح‌گرایانه وامی‌دارد. در این نگاه، رویش [[روح]] [[مقاومت]] و اصلاحگری ریشه گرفته از [[اندیشه]] [[انتظار]] در وجود [[انسان]]، سبب پیدایی دو رویکرد، یعنی پرهیز از همسویی با عوامل [[ظلم]] و [[فساد]] و [[مبارزه]] با نماد‌ها و نمود‌های [[بی‌عدالتی]] از یک‌سو، و [[خودسازی]] و اقدامات زمینه‌ساز برای تحقق [[حکومت عدل جهانی]] از سوی دیگر است، پس آنان که به وضع موجود [[دل]] بسته و فراتر از آن را برنمی‌تابند، [[منتظر]] نیستند، زیرا کسی [[منتظر]] است که با [[پایداری]] در برابر مظاهر [[باطل]] و [[اصلاح]] ناراستی‌ها و بیدادگری‌ها، در پی دستیابی به [[آرمان]] بلند و [[هدف]] سترگی باشد که به [[انتظار]] آن نشسته است.  
'''۱. [[انتظار مثبت]] و سازنده:''' در نگره نخست "[[انتظار]]" تنها [[امید]] و چشم به‌راهی نیست، بلکه گرایش عملی و از سنخ "حرکت" و "کار" و "تلاش" است و با منش و [[رفتار]] [[منتظر]] پیوند دارد، زیرا برپایه [[آیات]] <ref>ر.ک . سوره نور، آیه : ۵۵.</ref> و روایات <ref>رسول خدا{{صل}} فرمود: {{متن حدیث| لَنْ تَنْقَضِيَ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي يَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا}} (الارشاد، ج ۲، ص ۳۴۰).</ref>، [[هدف]] والای [[انتظار]]، [[حاکمیت]] فراگیر [[اسلام]] به دست [[آخرین حجت]] الاهی، [[حضرت مهدی]]{{ع}} است، پس ماهیت [[انتظار]] تنها در جهت تحقق این [[هدف]] متعالی، در خور بازکاوی است. براین اساس می‌توان گفت که "[[انتظار]]" انگیزه‌ای برآمده از [[ایمان]] عمیق به حتمی بودن [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} است؛ [[اعتقادی]] برانگیزاننده و حرکت‌آفرین که در ساختار [[فکری]] و شیوه [[زندگی]] [[دینی]] [[منتظر]] مؤثر است و او را به [[رفتاری]] همگون با [[هدف]] [[انتظار]] و تعامل سازنده با پیشامدهای گوناگون در عرصه‌های مختلف حیات فردی و [[اجتماعی]] وامی‌دارد.
 
برپایه این [[تفسیر]]، "[[انتظار]]" [[اندیشه]] حرکت‌آفرین و پویاست که [[منتظر]] را به [[رفتار]] و اقدامات اصلاح‌گرایانه وامی‌دارد. در این نگاه، رویش [[روح]] [[مقاومت]] و اصلاحگری ریشه گرفته از [[اندیشه]] [[انتظار]] در وجود [[انسان]]، سبب پیدایی دو رویکرد، یعنی پرهیز از همسویی با عوامل [[ظلم]] و [[فساد]] و [[مبارزه]] با نماد‌ها و نمود‌های [[بی‌عدالتی]] از یک‌سو، و [[خودسازی]] و اقدامات زمینه‌ساز برای تحقق [[حکومت عدل جهانی]] از سوی دیگر است، پس آنان که به وضع موجود [[دل]] بسته و فراتر از آن را برنمی‌تابند، [[منتظر]] نیستند، زیرا کسی [[منتظر]] است که با [[پایداری]] در برابر مظاهر [[باطل]] و [[اصلاح]] ناراستی‌ها و بیدادگری‌ها، در پی دستیابی به [[آرمان]] بلند و [[هدف]] سترگی باشد که به [[انتظار]] آن نشسته است.  
::::::'''۲. [[انتظار منفی]] و ویرانگر:''' برخی [[ظهور امام عصر]]{{ع}} را تنها به [[اراده]] الاهی وابسته می‌دانند و تلاش [[جامعه انسانی]]، به ویژه اقدامات انقلابی در برابر [[حاکمان جور]]، در تحقق [[وعده]] [[ظهور]] آن [[حضرت]] را بی‌تأثیر می‌شمارند و [[اصلاح]] امور را به آمدن [[حضرت مهدی]]{{ع}} واگذار می‌کنند. این دیدگاه، نه تنها [[اقدام]] برای برپایی [[حکومت]] در [[عصر غیبت]] را برنمی‌تابد، آن را مانع [[رخداد ظهور]] و محکوم به بطلان می‌پندارد.
::::::'''۲. [[انتظار منفی]] و ویرانگر:''' برخی [[ظهور امام عصر]]{{ع}} را تنها به [[اراده]] الاهی وابسته می‌دانند و تلاش [[جامعه انسانی]]، به ویژه اقدامات انقلابی در برابر [[حاکمان جور]]، در تحقق [[وعده]] [[ظهور]] آن [[حضرت]] را بی‌تأثیر می‌شمارند و [[اصلاح]] امور را به آمدن [[حضرت مهدی]]{{ع}} واگذار می‌کنند. این دیدگاه، نه تنها [[اقدام]] برای برپایی [[حکومت]] در [[عصر غیبت]] را برنمی‌تابد، آن را مانع [[رخداد ظهور]] و محکوم به بطلان می‌پندارد.
::::::برپایه این نگرش عافیت‌طلبانه و مسئولیت‌گریز، [[رخداد ظهور]]، فراتر از حوزه اثرگذاری [[بشر]] است و تنها به [[اراده]] الاهی پیوند دارد؛ [[انتظار ظهور]] نیز به معنای مترصد بودن [[مردم]] تا فرارسیدن روز [[موعود]] و دست روی دست گذاشتن و بی‌تأثیر انگاشتن تلاش [[جامعه منتظر]] در زودهنگامی یا دیرکرد این رخداد بزرگ است. نگرش جدا انگاری [[ظهور امام زمان]]{{ع}} از کارکرد [[جامعه منتظر]]، برخاسته از نگاه سطحی<ref>نمود بارز این سطحی‌نگری را می‌توان در تفکر جریان مشهور به "انجمن حجتیه" مشاهده کرد.</ref> و [[فهم]] نادرست از روایاتی است که درباره [[وضع سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[شیعه]] در [[دوران غیبت]] و [[قیام‌های پیش از ظهور]] وارد شده است.  
 
برپایه این نگرش عافیت‌طلبانه و مسئولیت‌گریز، [[رخداد ظهور]]، فراتر از حوزه اثرگذاری [[بشر]] است و تنها به [[اراده]] الاهی پیوند دارد؛ [[انتظار ظهور]] نیز به معنای مترصد بودن [[مردم]] تا فرارسیدن روز [[موعود]] و دست روی دست گذاشتن و بی‌تأثیر انگاشتن تلاش [[جامعه منتظر]] در زودهنگامی یا دیرکرد این رخداد بزرگ است. نگرش جدا انگاری [[ظهور امام زمان]]{{ع}} از کارکرد [[جامعه منتظر]]، برخاسته از نگاه سطحی<ref>نمود بارز این سطحی‌نگری را می‌توان در تفکر جریان مشهور به "انجمن حجتیه" مشاهده کرد.</ref> و [[فهم]] نادرست از روایاتی است که درباره [[وضع سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[شیعه]] در [[دوران غیبت]] و [[قیام‌های پیش از ظهور]] وارد شده است.  
::::::برخی [[روایات]]، بر ناکامی و بی‌ثمر بودن تلاش‌های زمینه‌ساز اشاره دارد و از ناپختگی [[قیام]] در این دوران خبر داده است؛ مانند [[سخن امام]] [[زین العابدین]]{{ع}}: {{متن حدیث| وَ اللَّهِ! لَا يَخْرُجُ وَاحِدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ{{ع}} إِلَّا كَانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ طَارَ مِنْ وَكْرِهِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَويَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ فَعَبِثُوا بِهِ!}}<ref>الکافی، ج ۸، ص ۲۶۴.</ref>.
::::::برخی [[روایات]]، بر ناکامی و بی‌ثمر بودن تلاش‌های زمینه‌ساز اشاره دارد و از ناپختگی [[قیام]] در این دوران خبر داده است؛ مانند [[سخن امام]] [[زین العابدین]]{{ع}}: {{متن حدیث| وَ اللَّهِ! لَا يَخْرُجُ وَاحِدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ{{ع}} إِلَّا كَانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ طَارَ مِنْ وَكْرِهِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَويَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ فَعَبِثُوا بِهِ!}}<ref>الکافی، ج ۸، ص ۲۶۴.</ref>.
::::::برخی دیگر، هرگونه [[قیام]] در [[دوران غیبت]] را "[[طاغوت]]" دانسته است؛ مانند سخن [[امام باقر]]{{ع}}: {{متن حدیث| كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ رَايَةِ الْقَائِمِ{{ع}} صَاحِبُهَا طَاغُوتٌ}}<ref>الغیبه، نعمانی، ص ۱۱۴.</ref>.  [[امام صادق]]{{ع}} با [[نکوهش]] برافراشتن [[پرچم قیام]] در [[زمان غیبت]]، [[قیام]] کنندگان را "[[طاغوت]]" خوانده و [[پیروی]] از آنان را [[شرک]] شمرده است: {{متن حدیث| كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>الکافی، ج ۸، ص ۲۹۵.</ref>.
 
::::::برپایه این دیدگاه، ظاهر دو [[روایت]] اخیر، با‌ توجه به عمومیت لفظ "{{متن حدیث| كُلُّ}}" و اضافه آن به واژه "{{متن حدیث|رَايَةٍ}}" که نکره است (گرچه در سیاق نفی نیست)، همگان را از اقدامات مصلحانه و [[قیام]] در برابر [[حاکمان]] طاغوتی [[پیش از ظهور امام مهدی]]{{ع}} بازداشته و آنان که [[پیش از ظهور]] [[حضرت]] [[پرچم قیام]] را برافراشته و [[مردم]] را سوی آن فراخوانند، خودشان [[طاغوت]] هستند. غور نکردن در محتوا و [[پیام]] [[روایات]] یادشده، برخی را بر آن داشته تا هرگونه اصلاحگری و [[قیام]] در [[روزگار غیبت]] را بی‌نتیجه و [[باطل]] شمارد؛ غافل از آنکه یادکرد جمله {{متن حدیث| يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ }} پس از واژه "{{متن حدیث|طَاغُوتٌ}}" در [[کلام]] [[امام صادق]]{{ع}} بیانگر آن است که مقصود از [[پرچم]] برافراشته شده پیش از [[قیام قائم]]{{ع}} پرچمی است که نه برای [[خدا]]، بلکه در پی رسیدن به مقاصد [[دنیایی]] و [[دعوت]] به خود باشد؛ اما پرچمی که با [[هدف]] [[حاکمیت]] [[دین]] الاهی برافراشته شود و [[مردم]] را به [[قرآن]] و [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} فراخواند، قطعا مخاطب این گونه [[روایات]] نخواهد بود، همان‌گونه که [[امام باقر]]{{ع}} در تأیید [[قیام]] حق‌طلبانه [[یمانی]]، وی را به سبب فراخوان [[مردم]] به [[امام مهدی]]{{ع}} ستود و با هدایت‌بخش خواندن [[پرچم]] او همگان را به [[حمایت]] از [[نهضت]] [[یمانی]] سفارش فرمود: {{متن حدیث| لَيْسَ فِي الرَّايَاتِ رَايَةٌ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ هِيَ رَايَةُ هُدًى لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ... وَ إِذَا خَرَجَ الْيَمَانِيُّ فَانْهَضْ إِلَيْهِ فَإِنَّ رَايَتَهُ رَايَةُ هُدًى‏}}<ref>الغیبه، نعمانی، ص ۲۵۶.</ref>.
برخی دیگر، هرگونه [[قیام]] در [[دوران غیبت]] را "[[طاغوت]]" دانسته است؛ مانند سخن [[امام باقر]]{{ع}}: {{متن حدیث| كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ رَايَةِ الْقَائِمِ{{ع}} صَاحِبُهَا طَاغُوتٌ}}<ref>الغیبه، نعمانی، ص ۱۱۴.</ref>.  [[امام صادق]]{{ع}} با [[نکوهش]] برافراشتن [[پرچم قیام]] در [[زمان غیبت]]، [[قیام]] کنندگان را "[[طاغوت]]" خوانده و [[پیروی]] از آنان را [[شرک]] شمرده است: {{متن حدیث| كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>الکافی، ج ۸، ص ۲۹۵.</ref>.
::::::با درنگ در مجموع این‌گونه [[روایات]]، بی‌پایگی و بطلان تلقی منفی از [[انتظار ظهور]] آشکار می‌گردد، زیرا [[روایات]] پیش‌گفته به حرکت براندازانه [[حاکمان جور]] و اقدامات سازنده برای [[اصلاح]] امور و [[اجرای احکام]] [[دین الهی]] نظر دارد و تخصصا از شمول [[روایات]] دسته دوم، بیرون‌اند.  در [[حقیقت]]، این‌گونه [[روایات]] برای پیشگیری از سوء استفاده برخی عناصر فرصت‌طلب از نام "[[مهدی]]" است، تا کسی برای رسیدن به اغراض [[سیاسی]] خویش، خود را [[مهدی موعود]] موجود قلمداد نکند، از این رو [[روایات]] یادشده به قیام‌هایی نظر دارند که با نام [[مهدی موعود]]{{ع}} انجام می‌گیرند؛ نه هر [[قیام]] و اصلاحی حتی برای [[اقامه حق]] و احیای معروف در [[جامعه]] که از [[احکام]] قطعی [[اسلام]] است.  
 
برپایه این دیدگاه، ظاهر دو [[روایت]] اخیر، با‌ توجه به عمومیت لفظ "{{متن حدیث| كُلُّ}}" و اضافه آن به واژه "{{متن حدیث|رَايَةٍ}}" که نکره است (گرچه در سیاق نفی نیست)، همگان را از اقدامات مصلحانه و [[قیام]] در برابر [[حاکمان]] طاغوتی [[پیش از ظهور امام مهدی]]{{ع}} بازداشته و آنان که [[پیش از ظهور]] [[حضرت]] [[پرچم قیام]] را برافراشته و [[مردم]] را سوی آن فراخوانند، خودشان [[طاغوت]] هستند. غور نکردن در محتوا و [[پیام]] [[روایات]] یادشده، برخی را بر آن داشته تا هرگونه اصلاحگری و [[قیام]] در [[روزگار غیبت]] را بی‌نتیجه و [[باطل]] شمارد؛ غافل از آنکه یادکرد جمله {{متن حدیث| يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ }} پس از واژه "{{متن حدیث|طَاغُوتٌ}}" در [[کلام]] [[امام صادق]]{{ع}} بیانگر آن است که مقصود از [[پرچم]] برافراشته شده پیش از [[قیام قائم]]{{ع}} پرچمی است که نه برای [[خدا]]، بلکه در پی رسیدن به مقاصد [[دنیایی]] و [[دعوت]] به خود باشد؛ اما پرچمی که با [[هدف]] [[حاکمیت]] [[دین]] الاهی برافراشته شود و [[مردم]] را به [[قرآن]] و [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} فراخواند، قطعا مخاطب این گونه [[روایات]] نخواهد بود، همان‌گونه که [[امام باقر]]{{ع}} در تأیید [[قیام]] حق‌طلبانه [[یمانی]]، وی را به سبب فراخوان [[مردم]] به [[امام مهدی]]{{ع}} ستود و با هدایت‌بخش خواندن [[پرچم]] او همگان را به [[حمایت]] از [[نهضت]] [[یمانی]] سفارش فرمود: {{متن حدیث| لَيْسَ فِي الرَّايَاتِ رَايَةٌ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ هِيَ رَايَةُ هُدًى لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ... وَ إِذَا خَرَجَ الْيَمَانِيُّ فَانْهَضْ إِلَيْهِ فَإِنَّ رَايَتَهُ رَايَةُ هُدًى‏}}<ref>الغیبه، نعمانی، ص ۲۵۶.</ref>.
 
با درنگ در مجموع این‌گونه [[روایات]]، بی‌پایگی و بطلان تلقی منفی از [[انتظار ظهور]] آشکار می‌گردد، زیرا [[روایات]] پیش‌گفته به حرکت براندازانه [[حاکمان جور]] و اقدامات سازنده برای [[اصلاح]] امور و [[اجرای احکام]] [[دین الهی]] نظر دارد و تخصصا از شمول [[روایات]] دسته دوم، بیرون‌اند.  در [[حقیقت]]، این‌گونه [[روایات]] برای پیشگیری از سوء استفاده برخی عناصر فرصت‌طلب از نام "[[مهدی]]" است، تا کسی برای رسیدن به اغراض [[سیاسی]] خویش، خود را [[مهدی موعود]] موجود قلمداد نکند، از این رو [[روایات]] یادشده به قیام‌هایی نظر دارند که با نام [[مهدی موعود]]{{ع}} انجام می‌گیرند؛ نه هر [[قیام]] و اصلاحی حتی برای [[اقامه حق]] و احیای معروف در [[جامعه]] که از [[احکام]] قطعی [[اسلام]] است.  
::::::همچنین این دیدگاه با روایاتی که بر تأثیر بسترساز [[مردم]] در [[آماده‌سازی]] مقدمات [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} تأکید دارند، به کلی ناسازگار است؛ مانند این سخن [[رسول خدا]]{{صل}} {{متن حدیث| يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ}}<ref>شرح الأخبار، ج ۳، ص ۵۶۳؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۷۷.</ref>.
::::::همچنین این دیدگاه با روایاتی که بر تأثیر بسترساز [[مردم]] در [[آماده‌سازی]] مقدمات [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} تأکید دارند، به کلی ناسازگار است؛ مانند این سخن [[رسول خدا]]{{صل}} {{متن حدیث| يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ}}<ref>شرح الأخبار، ج ۳، ص ۵۶۳؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۷۷.</ref>.
::::::افزون بر آن، نگرش منفی به آموزه [[انتظار]]، سبب تعطیلی دستورهای [[سیاسی]] [[اسلام]]، مانند [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[جهاد]] و [[حمایت از مظلوم]] و...، خواهد بود که با صریح [[آیات]] و [[روایات]] منافات دارد.
 
::::::[[امام خمینی]] که خود از [[مصلحان]] بزرگ [[شیعه]] و [[احیاگر]] [[اندیشه]] [[انتظار]] است، با [[انحرافی]] خواندن این دیدگاه، [[فهم]] نادرست و تفریطی درباره [[انتظار]] را با آموزه‌های [[دین]] ناهمگون دانسته و با طبقه بندی هواداران این نگرش به چند دسته انزواگرا و عافیت‌طلب و [[فریب]] خورده، چنین گفته است: بعضی‌ها [[انتظار فرج]] را به این می‌دانند که در [[مسجد]] و [[حسینیه]] و منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند... یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را می‌گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در [[جهان]] چه می‌گذرد؛ بر [[ملت‌ها]] چه می‌گذرد؛ بر [[ملت]] ما چه می‌گذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم؛ ما تکلیف‌های خودمان را عمل می‌کنیم؛ برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] - [[مهدی]]{{ع}} - بیایند إن شاء [[الله]]، درست می‌کنند... یک دسته می‌گفتند باید عالم پر از [[معصیت]] بشود، تا آن [[حضرت]] بیاید؛ ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم؛ [[امر به معروف]] هم نکنیم، تا [[مردم]] هر کاری می‌خواهند بکنند تا [[گناه]] زیاد شود و [[فرج]] نزدیک شود! یک دسته از این بالاتر می‌گفتند: باید دامن زد به [[گناهان]]؛ [[مردم]] را به [[گناه]] [[دعوت]] کرد، تا [[دنیا]] پر از [[ظلم و جور]] بشود و آن [[حضرت]]{{ع}} تشریف بیاورند... یک دسته دیگری بودند که می‌گفتند هر [[حکومتی]] اگر در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است<ref>صحیفه امام خمینی، ج ۲۱، ص ۱۳ - ۱۴.</ref>.
افزون بر آن، نگرش منفی به آموزه [[انتظار]]، سبب تعطیلی دستورهای [[سیاسی]] [[اسلام]]، مانند [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[جهاد]] و [[حمایت از مظلوم]] و...، خواهد بود که با صریح [[آیات]] و [[روایات]] منافات دارد.
::::::براین اساس، [[ظهور]] [[مهدی موعود]] موجود{{ع}} آخرین حلقه [[مبارزه]] [[اهل حق]] و [[باطل]] است که به [[پیروزی]] پایانی [[مؤمنان]] می‌انجامد. سهیم بودن هر کسی در این [[سعادت]] بزرگ، در گرو تأثیر مهم وی در تحقق‌بخشی به [[پیروزی]] نهایی اهل [[ایمان]] است»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۹، ص۳۵۷، ۳۶۶.</ref>.
 
[[امام خمینی]] که خود از [[مصلحان]] بزرگ [[شیعه]] و [[احیاگر]] [[اندیشه]] [[انتظار]] است، با [[انحرافی]] خواندن این دیدگاه، [[فهم]] نادرست و تفریطی درباره [[انتظار]] را با آموزه‌های [[دین]] ناهمگون دانسته و با طبقه بندی هواداران این نگرش به چند دسته انزواگرا و عافیت‌طلب و [[فریب]] خورده، چنین گفته است: بعضی‌ها [[انتظار فرج]] را به این می‌دانند که در [[مسجد]] و [[حسینیه]] و منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند... یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را می‌گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در [[جهان]] چه می‌گذرد؛ بر [[ملت‌ها]] چه می‌گذرد؛ بر [[ملت]] ما چه می‌گذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم؛ ما تکلیف‌های خودمان را عمل می‌کنیم؛ برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] - [[مهدی]]{{ع}} - بیایند إن شاء [[الله]]، درست می‌کنند... یک دسته می‌گفتند باید عالم پر از [[معصیت]] بشود، تا آن [[حضرت]] بیاید؛ ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم؛ [[امر به معروف]] هم نکنیم، تا [[مردم]] هر کاری می‌خواهند بکنند تا [[گناه]] زیاد شود و [[فرج]] نزدیک شود! یک دسته از این بالاتر می‌گفتند: باید دامن زد به [[گناهان]]؛ [[مردم]] را به [[گناه]] [[دعوت]] کرد، تا [[دنیا]] پر از [[ظلم و جور]] بشود و آن [[حضرت]]{{ع}} تشریف بیاورند... یک دسته دیگری بودند که می‌گفتند هر [[حکومتی]] اگر در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است<ref>صحیفه امام خمینی، ج ۲۱، ص ۱۳ - ۱۴.</ref>.
 
براین اساس، [[ظهور]] [[مهدی موعود]] موجود{{ع}} آخرین حلقه [[مبارزه]] [[اهل حق]] و [[باطل]] است که به [[پیروزی]] پایانی [[مؤمنان]] می‌انجامد. سهیم بودن هر کسی در این [[سعادت]] بزرگ، در گرو تأثیر مهم وی در تحقق‌بخشی به [[پیروزی]] نهایی اهل [[ایمان]] است»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۹، ص۳۵۷، ۳۶۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۸: خط ۱۰۷:
::::::در مقابل این دسته، گروهی هستند که [[انتظار]] را به گونه‌ای دیگر [[تفسیر]] میکنند و معنای اول را کاملا [[انحرافی]] و از القائات [[دشمنان]] دانسته، و دست‌های مرموز و افکار موذیانه و افراد [[سلطه]] جو و [[منفعت]] طلب را در ورای آن مشاهده می‌کنند. اینان می‌گویند، درست است که [[مصلح]] واقعی آن [[حضرت]] است ولی [[پیروان]] او نیز وظایفی در راستای [[آمادهسازی]] خود و [[جامعه]] به منظور تسریع در ظهورش دارند، و بقول یکی از بزرگان، معنای در [[انتظار]] [[خورشید]] و روشنائی آن بودن این نیست که در [[تاریکی]] شب چراغی روشن نکنیم و همچنان در [[ظلمت]] و سیاهی شب بدون چراغ بمانیم. [[منتظران]] [[ظهور امام زمان]] خود نیز مصلحانی کوچکترند که در محدوده خود به روشنگری و [[اصلاح]] و [[ارشاد]] می‌پردازند و از خاموش ماندن [[چراغ هدایت]] و [[نور]] جلوگیری می‌نمایند.  اینان حتی اگر [[احادیث]] مورد استناد گروه اول را از جهت [[سند]] معتبر و قطعی انگارند، اما در دلالت و معنای آن سخن دارند، و در مقابل نیز به روایاتی [[تمسک]] می‌جویند که قیام‌های مذهبی و [[دینی]] و اصلاحی قبل از [[قیام مهدوی]] را تأیید و [[تمجید]] می‌کنند<ref>وسائل الشیعه ۳۹/۱۱ بحار الانوار ۱۷۲/۴۶.</ref>.  
::::::در مقابل این دسته، گروهی هستند که [[انتظار]] را به گونه‌ای دیگر [[تفسیر]] میکنند و معنای اول را کاملا [[انحرافی]] و از القائات [[دشمنان]] دانسته، و دست‌های مرموز و افکار موذیانه و افراد [[سلطه]] جو و [[منفعت]] طلب را در ورای آن مشاهده می‌کنند. اینان می‌گویند، درست است که [[مصلح]] واقعی آن [[حضرت]] است ولی [[پیروان]] او نیز وظایفی در راستای [[آمادهسازی]] خود و [[جامعه]] به منظور تسریع در ظهورش دارند، و بقول یکی از بزرگان، معنای در [[انتظار]] [[خورشید]] و روشنائی آن بودن این نیست که در [[تاریکی]] شب چراغی روشن نکنیم و همچنان در [[ظلمت]] و سیاهی شب بدون چراغ بمانیم. [[منتظران]] [[ظهور امام زمان]] خود نیز مصلحانی کوچکترند که در محدوده خود به روشنگری و [[اصلاح]] و [[ارشاد]] می‌پردازند و از خاموش ماندن [[چراغ هدایت]] و [[نور]] جلوگیری می‌نمایند.  اینان حتی اگر [[احادیث]] مورد استناد گروه اول را از جهت [[سند]] معتبر و قطعی انگارند، اما در دلالت و معنای آن سخن دارند، و در مقابل نیز به روایاتی [[تمسک]] می‌جویند که قیام‌های مذهبی و [[دینی]] و اصلاحی قبل از [[قیام مهدوی]] را تأیید و [[تمجید]] می‌کنند<ref>وسائل الشیعه ۳۹/۱۱ بحار الانوار ۱۷۲/۴۶.</ref>.  
::::::چگونه می‌توان پذیرفت که آن [[حضرت]] برای [[اصلاح]] [[جوامع بشری]]، هر نوع [[سختی]] و دشواری [[انقلاب]] و [[قیام]]، و نیز مشقات [[غیبت]] چند صد ساله را [[تحمل]] کنند، اما [[پیروان]] و [[شیعیان]] او در [[بیتفاوتی]] کامل بسر برند و از هرگونه حرکت اصلاحی دوری گزینند، و در [[رفاه]] و آسودگی [[زندگی]] بگذرانند، و از همه مهمتر اینکه دو اصل اساسی [[دینی]] یعنی [[امر به معروف و نهی از منکر]] را متروک گذارند و از عمل بدان سرباز زنند و توصیه‌ها و حتی [[اوامر]] صریح [[قرآن]] و [[سنت]] در آن زمینه را به [[فراموشی]] سپارند.
::::::چگونه می‌توان پذیرفت که آن [[حضرت]] برای [[اصلاح]] [[جوامع بشری]]، هر نوع [[سختی]] و دشواری [[انقلاب]] و [[قیام]]، و نیز مشقات [[غیبت]] چند صد ساله را [[تحمل]] کنند، اما [[پیروان]] و [[شیعیان]] او در [[بیتفاوتی]] کامل بسر برند و از هرگونه حرکت اصلاحی دوری گزینند، و در [[رفاه]] و آسودگی [[زندگی]] بگذرانند، و از همه مهمتر اینکه دو اصل اساسی [[دینی]] یعنی [[امر به معروف و نهی از منکر]] را متروک گذارند و از عمل بدان سرباز زنند و توصیه‌ها و حتی [[اوامر]] صریح [[قرآن]] و [[سنت]] در آن زمینه را به [[فراموشی]] سپارند.
::::::بنابراین،  [[تفسیر]] صحیح از عنوان [[انتظار فرج]] می‌تواند بکلی بر [[زندگی فردی]] [[انسان]] و [[خانوادگی]]  و [[اجتماعی]] [[انسان]] و  حتی خط مشی [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] تأثیرات شگرفی گذارد و در ژرفای [[زندگی]]،  [[خودنمایی]] کند»<ref>[[سید مهدی شمس‌الدین|شمس‌الدین، سید مهدی]]، [[در ساحل انتظار (کتاب)|در ساحل انتظار]]، ص۳۱-۳۳.</ref>.  
 
بنابراین،  [[تفسیر]] صحیح از عنوان [[انتظار فرج]] می‌تواند بکلی بر [[زندگی فردی]] [[انسان]] و [[خانوادگی]]  و [[اجتماعی]] [[انسان]] و  حتی خط مشی [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] تأثیرات شگرفی گذارد و در ژرفای [[زندگی]]،  [[خودنمایی]] کند»<ref>[[سید مهدی شمس‌الدین|شمس‌الدین، سید مهدی]]، [[در ساحل انتظار (کتاب)|در ساحل انتظار]]، ص۳۱-۳۳.</ref>.  
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۰۶: خط ۱۱۶:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر فروهی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر فروهی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انتظار]] دوگونه است: انتظاری سازنده، تحرک بخش و تعهدآور، این نوع [[انتظار]] (...) با فضیلت‌ترین [[عبادت]] شمرده شده است. در مقابل انتظاری است ویرانگر، بازدارنده، و فلج کننده، این دو نوع [[انتظار]] معلول دو نوع برداشت از [[ظهور]] [[عظیم]] [[تاریخی]] [[مهدی موعود]]{{ع}} است.
::::::«[[انتظار]] دوگونه است: انتظاری سازنده، تحرک بخش و تعهدآور، این نوع [[انتظار]] (...) با فضیلت‌ترین [[عبادت]] شمرده شده است. در مقابل انتظاری است ویرانگر، بازدارنده، و فلج کننده، این دو نوع [[انتظار]] معلول دو نوع برداشت از [[ظهور]] [[عظیم]] [[تاریخی]] [[مهدی موعود]]{{ع}} است.
::::::در [[انتظار ویرانگر]]، نوع برداشت از [[انتظار]] این است که، [[ظهور]] و [[قیام]] [[حضرت]] صرفاً ماهیت انفجاری دارد، و از اشاعه [[ظلم‌ها]]، [[تبعیض‌ها]]، اختناق‌ها و حق‌کشی‌ها ناشی می‌‌شود، و این انفجار وقتی رخ می‌دهد که [[اصلاح]] به نقطه صفر برسد و [[حق]] و [[حقیقت]] هیچ طرفداری نداشته باشد. بنابراین هر اصلاحی در این جریان محکوم است، چون هر اصلاحی یک نقطه روشن است و تا نقطه روشن هست دست [[غیب]] ظاهر نمی‌‌شود، پس [[بهترین]] [[کمک]] به [[تسریع در ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، [[ترویج]] و [[اشاعه فساد]] است.
 
::::::امّا در [[انتظار سازنده]]، نوع برداشت از [[انتظار]] این است که [[ظهور مهدی]] حلقه‌ای از حلقات [[مبارزه]] [[اهل حق]] و [[باطل]] است که به [[پیروزی]] نهایی [[اهل حق]] می‌انجامد. سهیم بودن یک فرد در این [[سعادت]] موقوف بر این است که آن فرد عملاً [[اهل حق]] باشد، بنابراین باید اهل حقی باشد نه این که [[ظهور]] وقتی محقق می‌باشد که همه [[اهل باطل]] باشند<ref>قیام و انقلاب مهدی، ص ۵۳.</ref>.
در [[انتظار ویرانگر]]، نوع برداشت از [[انتظار]] این است که، [[ظهور]] و [[قیام]] [[حضرت]] صرفاً ماهیت انفجاری دارد، و از اشاعه [[ظلم‌ها]]، [[تبعیض‌ها]]، اختناق‌ها و حق‌کشی‌ها ناشی می‌‌شود، و این انفجار وقتی رخ می‌دهد که [[اصلاح]] به نقطه صفر برسد و [[حق]] و [[حقیقت]] هیچ طرفداری نداشته باشد. بنابراین هر اصلاحی در این جریان محکوم است، چون هر اصلاحی یک نقطه روشن است و تا نقطه روشن هست دست [[غیب]] ظاهر نمی‌‌شود، پس [[بهترین]] [[کمک]] به [[تسریع در ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، [[ترویج]] و [[اشاعه فساد]] است.
::::::لذا در [[روایت]] وارد شده است که این امر تحقق نمی‌پذیرد مگر این که هر یک از [[شقی]] و سعید به نهایت کار خود برسند<ref>کمال الدین وتمام النعمة، ص ۳۴۶، ج۳۲.</ref>.
 
::::::از طرف دیگر از روایاتی که [[وظایف]] و ویژگی‌‌های [[منتظران]] را بیان می‌‌کند استفاده می‌‌شود که از جمله آسیب‌هایی که ممکن است در [[زمان غیبت]] پدیدار شود، [[شک]] و تردید، [[یأس]] و [[نا امیدی]]، از دست رفتن [[ایمان]] و [[تقوا]] و از دست دادن [[صبر]] در مقابل اذیّت‌ها و حرف‌های نامربوط می‌باشد<ref>منتخب الأثر، ص ۴۷۸.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>.
امّا در [[انتظار سازنده]]، نوع برداشت از [[انتظار]] این است که [[ظهور مهدی]] حلقه‌ای از حلقات [[مبارزه]] [[اهل حق]] و [[باطل]] است که به [[پیروزی]] نهایی [[اهل حق]] می‌انجامد. سهیم بودن یک فرد در این [[سعادت]] موقوف بر این است که آن فرد عملاً [[اهل حق]] باشد، بنابراین باید اهل حقی باشد نه این که [[ظهور]] وقتی محقق می‌باشد که همه [[اهل باطل]] باشند<ref>قیام و انقلاب مهدی، ص ۵۳.</ref>.
 
لذا در [[روایت]] وارد شده است که این امر تحقق نمی‌پذیرد مگر این که هر یک از [[شقی]] و سعید به نهایت کار خود برسند<ref>کمال الدین وتمام النعمة، ص ۳۴۶، ج۳۲.</ref>.
 
از طرف دیگر از روایاتی که [[وظایف]] و ویژگی‌‌های [[منتظران]] را بیان می‌‌کند استفاده می‌‌شود که از جمله آسیب‌هایی که ممکن است در [[زمان غیبت]] پدیدار شود، [[شک]] و تردید، [[یأس]] و [[نا امیدی]]، از دست رفتن [[ایمان]] و [[تقوا]] و از دست دادن [[صبر]] در مقابل اذیّت‌ها و حرف‌های نامربوط می‌باشد<ref>منتخب الأثر، ص ۴۷۸.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۷: خط ۱۳۱:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[علی نصیری]]'''، در مقاله ''«[[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[علی نصیری]]'''، در مقاله ''«[[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انتظار ظهور]] [[منجی]]، بسان مفاهیمی همچون [[توکل]] یا [[زهد]]، گاه چنان غلط و نامناسب در اذهان شکل می‌گیرد که به جای آثار مثبت، پویا و حیات‌بخش، پیامدهای تلخ و زیان‌بار به‌ویژه در بعد [[اجتماعی]] برای آن برشمرده می‌شود؛ درحالی‌که [[روح]] و [[جان]] [[توکل]]، [[باور]] به عدم [[استقلال]] اسباب و علل ظاهری در تأثیرگذاری بدون حضور [[فیض]] و [[اذن الهی]] است که بالطبع هیچ‌گاه با بطالت، بی‌عاری و رخوت دمساز نیست. به [[دلیل]] [[فهم]] نارسا [[گمان]] می‌شود [[توکل]]، به معنای [[تنبلی]] و رها کردن هرگونه تلاش و کوشش است. مفهوم [[انتظار]] نیز در بعد جامعه‌شناختی‌اش دچار کج فهمی شده است. گروهی چنین [[اعتقاد]] دارند که به استناد [[روایات]] [[متواتر]]، مقدمه [[ظهور منجی]]، لبالب شدن [[جهان]] از [[ظلم]] و پلشتی بوده و [[منجی]]، چنین جهانی را از [[عدالت]] و [[خوبی‌ها]] لبریز خواهد کرد<ref>برای نمونه ر.ک: ارشاد، ص ۳۷۳.</ref>. براین اساس، آنان معتقدند تلاش برای بسط [[عدالت]] و [[معنویت]] در [[جامعه]] - چه از رهگذر [[تشکیل حکومت اسلامی]] و چه از رهگذر تلاش‌های تبلیغی محدود - نه تنها به [[ظهور منجی]] [[کمک]] نخواهد کرد، بلکه ممکن است آن را برای سالیانی به تاخیر اندازد.
::::::«[[انتظار ظهور]] [[منجی]]، بسان مفاهیمی همچون [[توکل]] یا [[زهد]]، گاه چنان غلط و نامناسب در اذهان شکل می‌گیرد که به جای آثار مثبت، پویا و حیات‌بخش، پیامدهای تلخ و زیان‌بار به‌ویژه در بعد [[اجتماعی]] برای آن برشمرده می‌شود؛ درحالی‌که [[روح]] و [[جان]] [[توکل]]، [[باور]] به عدم [[استقلال]] اسباب و علل ظاهری در تأثیرگذاری بدون حضور [[فیض]] و [[اذن الهی]] است که بالطبع هیچ‌گاه با بطالت، بی‌عاری و رخوت دمساز نیست. به [[دلیل]] [[فهم]] نارسا [[گمان]] می‌شود [[توکل]]، به معنای [[تنبلی]] و رها کردن هرگونه تلاش و کوشش است. مفهوم [[انتظار]] نیز در بعد جامعه‌شناختی‌اش دچار کج فهمی شده است. گروهی چنین [[اعتقاد]] دارند که به استناد [[روایات]] [[متواتر]]، مقدمه [[ظهور منجی]]، لبالب شدن [[جهان]] از [[ظلم]] و پلشتی بوده و [[منجی]]، چنین جهانی را از [[عدالت]] و [[خوبی‌ها]] لبریز خواهد کرد<ref>برای نمونه ر.ک: ارشاد، ص ۳۷۳.</ref>. براین اساس، آنان معتقدند تلاش برای بسط [[عدالت]] و [[معنویت]] در [[جامعه]] - چه از رهگذر [[تشکیل حکومت اسلامی]] و چه از رهگذر تلاش‌های تبلیغی محدود - نه تنها به [[ظهور منجی]] [[کمک]] نخواهد کرد، بلکه ممکن است آن را برای سالیانی به تاخیر اندازد.
::::::نتیجه چنین نگرش ناصحیحی، کنار گذاشتن هرگونه تلاش و کوشش برای [[اصلاح جامعه]] و [[مبارزه]] با [[ستمگران]] و مقابله با هرگونه [[پلیدی]] و پلشتی است. به عبارت روشن‌تر کسانی که از چنین برداشت ناصوابی [[انتظار]] داشته‌ و دارند، عملاً‌ ده‌ها آموزه [[اخلاقی]] و [[تربیتی]] [[اسلام]]، در بعد [[اجتماعی]] نظیر [[امر به معروف و نهی از منکر]] را در تمام دوران [[انتظار]]، تعطیل‌شده می‌دانند. پیدا است این گردش، نظیر نگرش مجبرّه با انتساب تمام [[کارها]] به [[خداوند]] و [[انکار]] هرگونه مسأولیت‌پذیری [[انسان‌ها]] در کارهای خود و نیز نگرش [[مرجئه]] که برای [[نجات]] و سعادتمندی، تنها [[باور قلبی]] را کافی می‌دانستند، راه را برای سیطره [[حاکمان]] و [[ستمکاران]] بر امت‌های [[اسلامی]] و [[غارت]] سرمایه‌های [[علمی]] و [[فرهنگی]] آنان و در نتیجه [[انحطاط]] هر چه بیشتر آنان برابر دشمنانشان فراهم می‌سازد»<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن]]، ص 114-116.</ref>.
 
نتیجه چنین نگرش ناصحیحی، کنار گذاشتن هرگونه تلاش و کوشش برای [[اصلاح جامعه]] و [[مبارزه]] با [[ستمگران]] و مقابله با هرگونه [[پلیدی]] و پلشتی است. به عبارت روشن‌تر کسانی که از چنین برداشت ناصوابی [[انتظار]] داشته‌ و دارند، عملاً‌ ده‌ها آموزه [[اخلاقی]] و [[تربیتی]] [[اسلام]]، در بعد [[اجتماعی]] نظیر [[امر به معروف و نهی از منکر]] را در تمام دوران [[انتظار]]، تعطیل‌شده می‌دانند. پیدا است این گردش، نظیر نگرش مجبرّه با انتساب تمام [[کارها]] به [[خداوند]] و [[انکار]] هرگونه مسأولیت‌پذیری [[انسان‌ها]] در کارهای خود و نیز نگرش [[مرجئه]] که برای [[نجات]] و سعادتمندی، تنها [[باور قلبی]] را کافی می‌دانستند، راه را برای سیطره [[حاکمان]] و [[ستمکاران]] بر امت‌های [[اسلامی]] و [[غارت]] سرمایه‌های [[علمی]] و [[فرهنگی]] آنان و در نتیجه [[انحطاط]] هر چه بیشتر آنان برابر دشمنانشان فراهم می‌سازد»<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن]]، ص 114-116.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۴۵: خط ۱۶۰:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا ضمیری]]'''، در مقاله ''«[[کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاری‌­های اجتماعی (مقاله)|کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاری‌­های اجتماعی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا ضمیری]]'''، در مقاله ''«[[کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاری‌­های اجتماعی (مقاله)|کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاری‌­های اجتماعی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«برخی چنین می‌‌اندیشند که [[انتظار]] جز به معنای چشم‌انتظاری برای [[حضرت مهدی]] و [[سکوت]] و خمودی چیز دیگری نیست. این [[انتظار]] هیچ‌گونه تحول و تغییری در نقش و کارکرد [[اجتماعی]] اعضای [[جامعه]] بر جای نخواهد گذاشت. قطعا می‌‌توان چنین انتظاری را مخرب و افیون [[مذهب]] دانست، زیرا [[آدمی]] را از اقامه [[وظایف]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] باز می‌دارد.
::::::«برخی چنین می‌‌اندیشند که [[انتظار]] جز به معنای چشم‌انتظاری برای [[حضرت مهدی]] و [[سکوت]] و خمودی چیز دیگری نیست. این [[انتظار]] هیچ‌گونه تحول و تغییری در نقش و کارکرد [[اجتماعی]] اعضای [[جامعه]] بر جای نخواهد گذاشت. قطعا می‌‌توان چنین انتظاری را مخرب و افیون [[مذهب]] دانست، زیرا [[آدمی]] را از اقامه [[وظایف]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] باز می‌دارد.
::::::اما سخن ما در [[انتظار]] فعال، پویا و تأثیرگذاری است که [[منتظر]] را در تکاپوی تحولات و تغییرات شدید [[جامعه]] [[یاری]] می‌‌رساند و او را در ترسیم [[جامعه مطلوب]] [[مهدوی]] [[قوی]] و [[توانمند]] می‌‌سازد. این‌گونه [[انتظار]] در [[قلب]] [[منتظر]] شعله‌ها برپا می‌‌کند و انرژی‌های بی پایانی را آزاد ساخته و تا صبحدم [[ظهور]] او را از تلاش و [[مجاهدت]] و [[اصلاح]] خود و [[جامعه]] [[همراهی]] می‌‌نماید.  
 
اما سخن ما در [[انتظار]] فعال، پویا و تأثیرگذاری است که [[منتظر]] را در تکاپوی تحولات و تغییرات شدید [[جامعه]] [[یاری]] می‌‌رساند و او را در ترسیم [[جامعه مطلوب]] [[مهدوی]] [[قوی]] و [[توانمند]] می‌‌سازد. این‌گونه [[انتظار]] در [[قلب]] [[منتظر]] شعله‌ها برپا می‌‌کند و انرژی‌های بی پایانی را آزاد ساخته و تا صبحدم [[ظهور]] او را از تلاش و [[مجاهدت]] و [[اصلاح]] خود و [[جامعه]] [[همراهی]] می‌‌نماید.  
::::::[[روحیه]] [[انتظار سازنده]] در فرد موجب می‌‌گردد تا او [[جامعه]] را از [[جامعه]] موجود به [[جامعه منتظر]] تبدیل کند و از آن رهگذر، به [[جامعه مطلوب]] و [[عصر ظهور]] رهنمون گردد»<ref>[[محمد رضا ضمیری|ضمیری، محمد رضا]]، [[کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاری‌­های اجتماعی (مقاله)|کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاری‌­های اجتماعی]]، ص ۲۸۳-۲۸۴.</ref>.
::::::[[روحیه]] [[انتظار سازنده]] در فرد موجب می‌‌گردد تا او [[جامعه]] را از [[جامعه]] موجود به [[جامعه منتظر]] تبدیل کند و از آن رهگذر، به [[جامعه مطلوب]] و [[عصر ظهور]] رهنمون گردد»<ref>[[محمد رضا ضمیری|ضمیری، محمد رضا]]، [[کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاری‌­های اجتماعی (مقاله)|کارکردهای انتظار سازنده در اصلاح ناهنجاری‌­های اجتماعی]]، ص ۲۸۳-۲۸۴.</ref>.
}}
}}
خط ۱۵۴: خط ۱۷۰:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسماعیل دانش]]'''، نویسنده مقاله ''«[[نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی (مقاله)|نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[اسماعیل دانش]]'''، نویسنده مقاله ''«[[نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی (مقاله)|نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«برخی از "[[انتظار]]" برداشت ناصواب‌تری کرده‌اند، و آن را [[مذهب احتراز]] پنداشته‌است. براساس این نگرش، [[منتظران]] باید گوشه‌گیری نمایند و در برابر [[فسادها]] و [[بی‌عدالتی‌ها]] از خود حرکت و خیزشی انجام ندهند. [[میرفطروس]] می‌گوید: "[[انتظار]]، [[مذهب احتراز]] است؛ مذهبی است که [[منتظر]] را به گوشه‌گیری می‌کشاند و مانع تلاش می‌شود؛ مذهبی است که نمی‌تواند کاری صورت دهد؛ پس دهن‌کجی می‌کند و کنار می‌کشد".
::::::«برخی از "[[انتظار]]" برداشت ناصواب‌تری کرده‌اند، و آن را [[مذهب احتراز]] پنداشته‌است. براساس این نگرش، [[منتظران]] باید گوشه‌گیری نمایند و در برابر [[فسادها]] و [[بی‌عدالتی‌ها]] از خود حرکت و خیزشی انجام ندهند. [[میرفطروس]] می‌گوید: "[[انتظار]]، [[مذهب احتراز]] است؛ مذهبی است که [[منتظر]] را به گوشه‌گیری می‌کشاند و مانع تلاش می‌شود؛ مذهبی است که نمی‌تواند کاری صورت دهد؛ پس دهن‌کجی می‌کند و کنار می‌کشد".
::::::[[امام خمینی]] (ره) که از این برداشت [[تخریب]] کننده، [[رنج]] می‌برد و [[انحرافات]] آن را به خوبی پی برده بود، (...) طرفداران این نظریه بر این باوراند که فعلاً کاری از ما ساخته نیست و باید در [[انتظار ظهور]] بود و اصولاً [[حکومت واحد جهانی]] [[حضرت]]{{ع}} زمانی تحقق پیدا می‌کند که [[جهان]] پر از [[ظلم و ستم]] شود. دسته دیگر از این هم پا را فراتر نهاده و می‌گویند: باید به [[ترویج]] [[گناه]] و [[فساد]] در [[جامعه]] دامن زد و [[مردم]] را به [[گناه]] [[دعوت]] کرد تا [[دنیا]] پر از [[فساد]] و [[ظلم و جور]] شود؛ در نتیجه [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] می‌کند.
 
::::::[[مذهب احتراز]] می‌گوید: "عالم باید پر از [[معصیت]] شود. نباید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنیم". در پاسخ می‌گوییم:  
[[امام خمینی]] (ره) که از این برداشت [[تخریب]] کننده، [[رنج]] می‌برد و [[انحرافات]] آن را به خوبی پی برده بود، (...) طرفداران این نظریه بر این باوراند که فعلاً کاری از ما ساخته نیست و باید در [[انتظار ظهور]] بود و اصولاً [[حکومت واحد جهانی]] [[حضرت]]{{ع}} زمانی تحقق پیدا می‌کند که [[جهان]] پر از [[ظلم و ستم]] شود. دسته دیگر از این هم پا را فراتر نهاده و می‌گویند: باید به [[ترویج]] [[گناه]] و [[فساد]] در [[جامعه]] دامن زد و [[مردم]] را به [[گناه]] [[دعوت]] کرد تا [[دنیا]] پر از [[فساد]] و [[ظلم و جور]] شود؛ در نتیجه [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] می‌کند.
 
[[مذهب احتراز]] می‌گوید: "عالم باید پر از [[معصیت]] شود. نباید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنیم". در پاسخ می‌گوییم:  
::::::اولاً، این برداشت با [[فلسفه انتظار]] منافات دارد؛ زیرا [[فلسفه انتظار]] حل نشدن و [[تسلیم]] نشدن در برابر آلودگی‌های محیط و [[جامعه]] است. [[آیت الله]] مکام شیرازی می‌فرماید: "[[انتظار ظهور]] مصلحی که هر [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر شود [[امید]] ظهورش بیشتر می‌گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنان را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه می‌کند. آنان با گسترش دامنه [[فساد]] مأیوس نمی‌شوند، بلکه به مقتضای "[[وعده]] وصل چون شود نزدیک؛ [[آتش]] [[عشق]] تیزتر گردد" وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌بینند و کوشش و تلاششان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب می‌گردد".
::::::اولاً، این برداشت با [[فلسفه انتظار]] منافات دارد؛ زیرا [[فلسفه انتظار]] حل نشدن و [[تسلیم]] نشدن در برابر آلودگی‌های محیط و [[جامعه]] است. [[آیت الله]] مکام شیرازی می‌فرماید: "[[انتظار ظهور]] مصلحی که هر [[قدر]] [[دنیا]] فاسدتر شود [[امید]] ظهورش بیشتر می‌گردد، اثر فزاینده روانی در معتقدان دارد، و آنان را در برابر امواج نیرومند [[فساد]] بیمه می‌کند. آنان با گسترش دامنه [[فساد]] مأیوس نمی‌شوند، بلکه به مقتضای "[[وعده]] وصل چون شود نزدیک؛ [[آتش]] [[عشق]] تیزتر گردد" وصول به [[هدف]] را در برابر خویش می‌بینند و کوشش و تلاششان برای [[مبارزه]] با [[فساد]] و یا [[حفظ خویشتن]] با [[شوق]] و [[عشق]] زیادتری تعقیب می‌گردد".
::::::ثانیاً، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، یکی از اصول مسلّم و از [[ضروریات اسلام]] و [[مورد اتفاق]] [[عالمان دینی]] است. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ}}<ref>"شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن" سوره آل عمران، آیه 110.</ref>. از نظر [[اسلام]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] بر هر کسی که [[توان]] و [[قدرت]] دارد و ضرری متوجه جانش نمی‌شود [[واجب]] است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: "باید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنید، و گرنه [[خداوند]] بدترین و شرورترین شما را بر [[نیکان]] و پاکانتان چیره می‌کند و دعای خوبانتان را [[مستجاب]] و روا نمی‌گرداند". [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَاجِبَانِ عَلَى مَنْ أَمْكَنَهُ ذَلِكَ وَ لَمْ يَخَفْ عَلَى نَفْسِهِ وَ لاَ عَلَى أَصْحَابِهِ}}. بی‌گمان [[امر به معروف و نهی از منکر]] با انتظاری [[سازگاری]] دارد که تکلیف‌ساز باشد، نه تکلیف‌سوز»<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، [[نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی (مقاله)|نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی]]، ص؟؟ و مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>.
 
ثانیاً، [[امر به معروف و نهی از منکر]]، یکی از اصول مسلّم و از [[ضروریات اسلام]] و [[مورد اتفاق]] [[عالمان دینی]] است. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ}}<ref>"شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن" سوره آل عمران، آیه 110.</ref>. از نظر [[اسلام]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] بر هر کسی که [[توان]] و [[قدرت]] دارد و ضرری متوجه جانش نمی‌شود [[واجب]] است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: "باید [[امر به معروف و نهی از منکر]] کنید، و گرنه [[خداوند]] بدترین و شرورترین شما را بر [[نیکان]] و پاکانتان چیره می‌کند و دعای خوبانتان را [[مستجاب]] و روا نمی‌گرداند". [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|اَلْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَاجِبَانِ عَلَى مَنْ أَمْكَنَهُ ذَلِكَ وَ لَمْ يَخَفْ عَلَى نَفْسِهِ وَ لاَ عَلَى أَصْحَابِهِ}}. بی‌گمان [[امر به معروف و نهی از منکر]] با انتظاری [[سازگاری]] دارد که تکلیف‌ساز باشد، نه تکلیف‌سوز»<ref>[[اسماعیل دانش|دانش، اسماعیل]]، [[نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی (مقاله)|نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی]]، ص؟؟ و مکاتبه اختصاصی [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۶۵: خط ۱۸۴:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[فلسفه انتظار]] می‌تواند گاهی از منحط‌ترین و زمانی از مترقی‌ترین فلسفه‌ها باشد. منحط‌ترین می‌شود به هنگامی که برداشت‌ها از آن تخدیری و بدینگونه باشد که برای ایجاد تحول و تغییر باید دست به دامان یافتن مدد غیبی زد و [[منتظر]] بود که [[رهبری]] آسمانی برای [[نجات]] [[مردم]] بپا خیزد بدون اینکه خود [[مردم]] را در این زمینه وظیفه‌ای باشد. این چنین [[انتظار]] که متاسفانه گریبان‌گیر عده‌ای از [[مردم]] است در [[دین]] وجود ندارد، امری است ساختگی و حتی بهتر است بگوئیم پدید آمده از سوی کسانی که می‌خواهند [[جامعه]] را به سوی فنا و نابودی بکشانند، [[مردم]] را تحت [[استعمار]] و [[استثمار]] [[فکری]] خود قرار داده و از حاصل کوشش و تلاش از استفاده کنند.
::::::«[[فلسفه انتظار]] می‌تواند گاهی از منحط‌ترین و زمانی از مترقی‌ترین فلسفه‌ها باشد. منحط‌ترین می‌شود به هنگامی که برداشت‌ها از آن تخدیری و بدینگونه باشد که برای ایجاد تحول و تغییر باید دست به دامان یافتن مدد غیبی زد و [[منتظر]] بود که [[رهبری]] آسمانی برای [[نجات]] [[مردم]] بپا خیزد بدون اینکه خود [[مردم]] را در این زمینه وظیفه‌ای باشد. این چنین [[انتظار]] که متاسفانه گریبان‌گیر عده‌ای از [[مردم]] است در [[دین]] وجود ندارد، امری است ساختگی و حتی بهتر است بگوئیم پدید آمده از سوی کسانی که می‌خواهند [[جامعه]] را به سوی فنا و نابودی بکشانند، [[مردم]] را تحت [[استعمار]] و [[استثمار]] [[فکری]] خود قرار داده و از حاصل کوشش و تلاش از استفاده کنند.
::::::مترقی‌ترین به هنگامی است که [[انسان]] خود زمینه‌ساز تحقق [[انتظار]] باشد. تلاشی و کوششی پیگیر برای پاکسازی محیط، ساختن و آباد کردن ویرانی‌ها، ترمیم خرابی‌ها داشته باشد. او با خود بیندیشد که وی را وظیفه‌ای است انسانی، بهرگونه‌ای که باشد [[وظیفه]] از او سلب نمی‌گردد، حرکت و تلاش او کاری است که بر دوش اوست و او می‌بایست بدان [[اقدام]] نماید. او می‌داند که [[نظام]] حیات بر اساس قواعد [[علت]] و معلولی است، مبتنی بر اصل عمل و عکس‌العمل است. این خطاست که همه قواعد اصیل [[حاکم]] بر [[طبیعت]] محو و فانی شوند تا او به خواسته [[دل]] برسد.
 
::::::بر این اساس [[انتظار]] نوع اول عامل رکود و در جا زدن، [[منتظر]] ماندن، و در حین آن طعمه [[بلاها]] و عقوبت‌ها شدن است و [[انتظار]] نوع دوم عامل حرکت و ترقی و سببی برای [[پیشرفت]]، [[انجام وظیفه]] و سبب‌سازی است. [[دشمن]] از [[انتظار]] نوع اول استقبال می‌کند وحتی می‌کوشد آن را پرو بال دهد، فلسفه‌اش را در اذهان بگستراند. در حالی که از این نوع دوم [[وحشت]] و [[خوف]] دارد. سعی می‌نماید از رشد و گسترش آن جلوگیر باشد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص39-40.</ref>.
مترقی‌ترین به هنگامی است که [[انسان]] خود زمینه‌ساز تحقق [[انتظار]] باشد. تلاشی و کوششی پیگیر برای پاکسازی محیط، ساختن و آباد کردن ویرانی‌ها، ترمیم خرابی‌ها داشته باشد. او با خود بیندیشد که وی را وظیفه‌ای است انسانی، بهرگونه‌ای که باشد [[وظیفه]] از او سلب نمی‌گردد، حرکت و تلاش او کاری است که بر دوش اوست و او می‌بایست بدان [[اقدام]] نماید. او می‌داند که [[نظام]] حیات بر اساس قواعد [[علت]] و معلولی است، مبتنی بر اصل عمل و عکس‌العمل است. این خطاست که همه قواعد اصیل [[حاکم]] بر [[طبیعت]] محو و فانی شوند تا او به خواسته [[دل]] برسد.
 
بر این اساس [[انتظار]] نوع اول عامل رکود و در جا زدن، [[منتظر]] ماندن، و در حین آن طعمه [[بلاها]] و عقوبت‌ها شدن است و [[انتظار]] نوع دوم عامل حرکت و ترقی و سببی برای [[پیشرفت]]، [[انجام وظیفه]] و سبب‌سازی است. [[دشمن]] از [[انتظار]] نوع اول استقبال می‌کند وحتی می‌کوشد آن را پرو بال دهد، فلسفه‌اش را در اذهان بگستراند. در حالی که از این نوع دوم [[وحشت]] و [[خوف]] دارد. سعی می‌نماید از رشد و گسترش آن جلوگیر باشد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص39-40.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۷۵: خط ۱۹۶:
:::::#«[[انتظار منفی]] و ویرانگر که به معنای دست روی دست گذاشتن و [[منتظر ظهور]] [[مصلح]] ماندن است. در این تلقی هر اصلاحی محکوم به [[شکست]] است و [[گناه]] و [[فساد]] و [[ظلم]] و [[تبعیض]] و [[حق]] کشی، راه را برای [[ظهور]] [[منجی بشریت]] باز می‌‌کند. بدیهی است این‌گونه [[انتظار]]، عاملی است برای توجیه [[ستم‌ها]] و [[فسادها]] و حق‌کُشی‌ها و [[بی‌عدالتی‌ها]]، [[مسئولیت‌گریزی]] و مسئولیت‌ستیزی و پشت کردن به [[انسان]] و [[بشریت]] و البته بسط [[استبداد]] و فقدان بهره‌گیری از [[اختیار]] و [[آزادی]]. در حالی که اگر [[انسان]] به ضمیر خود نگاهی بیندازد بر تحرک و تلاش خود در تحقق و [[تأسیس دولت]] [[صالح]] و [[عادل]] [[مهدوی]] [[حکم]] خواهد کرد. [[تأسیس دولت]] [[مهدوی]] نیز مبتنی بر تلاش و [[بردباری]] و بهره‌گیری از [[آزادی]] و [[اختیار]] [[آدمی]] است. اگر قرار بر آن بود که [[جامعه انسانی]] بی هیچ کار و تلاشی و زحمتی دارای دولتی [[صالح]] و [[عادل]] می‌‌شد بنابراین چرا این مسأله از ابتدای [[خلقت]] رخ نداد تا [[انسان]] به ناچار این همه درد و [[رنج]] را بر دوش نمی‌کشید.
:::::#«[[انتظار منفی]] و ویرانگر که به معنای دست روی دست گذاشتن و [[منتظر ظهور]] [[مصلح]] ماندن است. در این تلقی هر اصلاحی محکوم به [[شکست]] است و [[گناه]] و [[فساد]] و [[ظلم]] و [[تبعیض]] و [[حق]] کشی، راه را برای [[ظهور]] [[منجی بشریت]] باز می‌‌کند. بدیهی است این‌گونه [[انتظار]]، عاملی است برای توجیه [[ستم‌ها]] و [[فسادها]] و حق‌کُشی‌ها و [[بی‌عدالتی‌ها]]، [[مسئولیت‌گریزی]] و مسئولیت‌ستیزی و پشت کردن به [[انسان]] و [[بشریت]] و البته بسط [[استبداد]] و فقدان بهره‌گیری از [[اختیار]] و [[آزادی]]. در حالی که اگر [[انسان]] به ضمیر خود نگاهی بیندازد بر تحرک و تلاش خود در تحقق و [[تأسیس دولت]] [[صالح]] و [[عادل]] [[مهدوی]] [[حکم]] خواهد کرد. [[تأسیس دولت]] [[مهدوی]] نیز مبتنی بر تلاش و [[بردباری]] و بهره‌گیری از [[آزادی]] و [[اختیار]] [[آدمی]] است. اگر قرار بر آن بود که [[جامعه انسانی]] بی هیچ کار و تلاشی و زحمتی دارای دولتی [[صالح]] و [[عادل]] می‌‌شد بنابراین چرا این مسأله از ابتدای [[خلقت]] رخ نداد تا [[انسان]] به ناچار این همه درد و [[رنج]] را بر دوش نمی‌کشید.
:::::#[[انتظار مثبت]] و سازنده است که لازمه [[ظهور]] و [[تأسیس دولت]] [[مهدوی]] را ساقط شدن [[تکلیف]] از [[آدمی]] نمی‌داند. در [[روایات]] وارد شده است که در [[زمان ظهور امام زمان]]{{ع}} گروهی زبده به ایشان ملحق می‌‌شوند. روشن است که این گروه ناگهانی خلق نمی‌شوند، بلکه زمینه‌هایی وجود دارد که چنین گروهی ورزیده و آماده پرورش یابند. نخستین فایده [[انتظار]]، حفظ [[آمادگی]] برای [[نبرد]] نهایی و کوشش و تلاش برای رسیدن به [[هدف]] است.
:::::#[[انتظار مثبت]] و سازنده است که لازمه [[ظهور]] و [[تأسیس دولت]] [[مهدوی]] را ساقط شدن [[تکلیف]] از [[آدمی]] نمی‌داند. در [[روایات]] وارد شده است که در [[زمان ظهور امام زمان]]{{ع}} گروهی زبده به ایشان ملحق می‌‌شوند. روشن است که این گروه ناگهانی خلق نمی‌شوند، بلکه زمینه‌هایی وجود دارد که چنین گروهی ورزیده و آماده پرورش یابند. نخستین فایده [[انتظار]]، حفظ [[آمادگی]] برای [[نبرد]] نهایی و کوشش و تلاش برای رسیدن به [[هدف]] است.
::::::چنین انتظاری، البته بالاترین عبادت‌ها شمرده شده است. چرا که به [[انسان]] حرارت و [[شوق]]، تحرک و جوشش، [[مسئولیت]] و [[تعهد]]، [[عشق]] و [[امید]] و [[عزت]] و [[سرافرازی]] می‌‌دهد. [[جان]] [[کلام]] این که [[انتظار مثبت]]، [[اعتراض به وضع موجود]] است برای حرکت به وضع مطلوب ونهایی. بدیهی است که نمی‌توان از نقش [[آزادی]] و [[اختیار]] در فراهم آوردن چنین وضعیتی [[غفلت]] کرد. [[آدمی]] با [[آگاهی]] و [[آزادی]] و [[اختیار]] به سمتی و سویی میل می‌‌کند که در آن با [[خودسازی]] و محیط‌سازی و جامعه‌سازی، [[توان]] خویش [[جامعه]] را مهیای [[تأسیس دولت]] [[مهدوی]] می‌‌نماید»<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی انتظار و آموزه مهدویت (مقاله)|آزادی انتظار و آموزه مهدویت]].</ref>.
 
چنین انتظاری، البته بالاترین عبادت‌ها شمرده شده است. چرا که به [[انسان]] حرارت و [[شوق]]، تحرک و جوشش، [[مسئولیت]] و [[تعهد]]، [[عشق]] و [[امید]] و [[عزت]] و [[سرافرازی]] می‌‌دهد. [[جان]] [[کلام]] این که [[انتظار مثبت]]، [[اعتراض به وضع موجود]] است برای حرکت به وضع مطلوب ونهایی. بدیهی است که نمی‌توان از نقش [[آزادی]] و [[اختیار]] در فراهم آوردن چنین وضعیتی [[غفلت]] کرد. [[آدمی]] با [[آگاهی]] و [[آزادی]] و [[اختیار]] به سمتی و سویی میل می‌‌کند که در آن با [[خودسازی]] و محیط‌سازی و جامعه‌سازی، [[توان]] خویش [[جامعه]] را مهیای [[تأسیس دولت]] [[مهدوی]] می‌‌نماید»<ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی انتظار و آموزه مهدویت (مقاله)|آزادی انتظار و آموزه مهدویت]].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۰۳: خط ۲۲۵:
| پاسخ = آقای '''[[محمد محمدرضایی]]'''، در مقاله ''«[[معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر (مقاله)|معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[محمد محمدرضایی]]'''، در مقاله ''«[[معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر (مقاله)|معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«برخی‌ بر‌ آنند‌ که ما باید تمام کوشش خود را جهت گسترش [[ستم]] در [[جوامع انسانی]] به‌ کار‌ گیریم تا [[شرط ظهور]] [[حضرت قائم]] تحقّق یابد و معنای [[انتظار]] هم فقط سلبی‌ است‌؛ یعنی‌ باید به [[امید]] [[آینده]] نشست تا [[حضرت]]، خود [[قیام]] کند و ریشه [[ستم]] را بَرکَند. این‌ راه‌ حل به نظر می‌رسد در [[پر شدن جهان از ظلم]] موفق بوده‌، ولی‌ تمام‌ [[اوامر و نواهی]] [[قرآنی]] را بدون پاسخ گذاشته است.
::::::«برخی‌ بر‌ آنند‌ که ما باید تمام کوشش خود را جهت گسترش [[ستم]] در [[جوامع انسانی]] به‌ کار‌ گیریم تا [[شرط ظهور]] [[حضرت قائم]] تحقّق یابد و معنای [[انتظار]] هم فقط سلبی‌ است‌؛ یعنی‌ باید به [[امید]] [[آینده]] نشست تا [[حضرت]]، خود [[قیام]] کند و ریشه [[ستم]] را بَرکَند. این‌ راه‌ حل به نظر می‌رسد در [[پر شدن جهان از ظلم]] موفق بوده‌، ولی‌ تمام‌ [[اوامر و نواهی]] [[قرآنی]] را بدون پاسخ گذاشته است.
::::::در مقابل، نظریه دیگری مطرح است که‌ ما‌ وظیفه‌ داریم به تلاش‌های اصلاحی فردی و [[اجتماعی]] خود [[همت]] گماریم تا زمینه ظهور‌ حضرت‌ فراهم آید. استفاده از [[خورشید]] در روز به معنای آن نیست که شب از [[نعمت]] چراغ‌ بی‌ بهره باشیم؛ از این رو هر چند [[حکومت عادلانه]] و تجلی کامل دین‌ خدا‌ در [[زمان ظهور]] [[حضرت]] متحقق می‌شود، به‌ آن‌ معنا‌ نیست که از [[نعمت]] [[حکومت عادلانه]] و تکامل‌ فردی‌ در [[زمان غیبت]] بی‌بهره باشیم.
 
::::::در این نظریه نیز یک طرف [[تعارض]] جدی‌ گرفته‌ شده و آن انجام فرمان‌ها و آموزه‌های‌ قرآنی‌ است؛ ولی‌ باز‌ نتوانسته‌ [[تفسیر]] مناسبی از پر شدن ستم‌ جهان‌ ارائه دهد؛ زیرا [[اصلاح]] خود و [[جامعه بشری]] درجهت پر شدن [[جهان]] از‌ ظلم‌ نیست<ref>[[محمد محمدرضایی|محمدرضایی، محمد]]، [[معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر (مقاله)|معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر]]، ص۶-۷.</ref>.
در مقابل، نظریه دیگری مطرح است که‌ ما‌ وظیفه‌ داریم به تلاش‌های اصلاحی فردی و [[اجتماعی]] خود [[همت]] گماریم تا زمینه ظهور‌ حضرت‌ فراهم آید. استفاده از [[خورشید]] در روز به معنای آن نیست که شب از [[نعمت]] چراغ‌ بی‌ بهره باشیم؛ از این رو هر چند [[حکومت عادلانه]] و تجلی کامل دین‌ خدا‌ در [[زمان ظهور]] [[حضرت]] متحقق می‌شود، به‌ آن‌ معنا‌ نیست که از [[نعمت]] [[حکومت عادلانه]] و تکامل‌ فردی‌ در [[زمان غیبت]] بی‌بهره باشیم.
::::::[[منتظران]] [[حضرت ولی عصر]] باید با [[خودسازی]] و دگر‌ سازی‌ و بیدار‌ کردن [[فطرت]] [[آدمیان]]، [[شرط ظهور]] [[قیام]] [[حضرت]] را که "پر شدن جهان‌ از‌ ظلم‌ است" به فعلیت برسانند؛ زیرا [[جهان]] در واقع از [[ظلم]] پر شده است ولی‌ مردم‌ در‌ [[غفلت]] و بی‌خبری به‌سر می‌برند. [[بیداری]] [[فطرت]] و [[آگاهی]] [[مردم]]، عنصر اساسی به فعلیت رساندن شرط‌ قیام‌ [[امام]] [[قائم]] است و [[خودسازی]] و دگرسازی نیز چیزی جز عمل به [[آموزه‌های دینی]] و قرآنی‌ نیست‌. دگرسازی‌ نیز از طریق [[خودسازی]] ممکن است، و [[خودسازی]] و برپایی [[جامعه]] عادلانه نیز می‌تواند عامل عملی‌ بیداری‌ [[فطرت]] خفته [[آدمیان]] باشد. [[انسان‌ها]] با دیدن افراد الاهی خودساخته و [[جامعه]] عادلانه، بهتر‌ می‌توانند‌ نظام‌های‌ ظالمانه خود را تشخیص دهند؛ بنابراین، دیگر تعارضی باقی نمی‌ماند؛ زیرا عمل به آموزه‌های دین‌ یا‌ به تعبیری تداوم [[رسالت]] [[انبیا]]، خود بستر و زمینه [[قیام]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} می‌شود» <ref>[[محمد محمدرضایی|محمدرضایی، محمد]]، [[معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر (مقاله)|معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر]]، ص۱۲.</ref>.
 
در این نظریه نیز یک طرف [[تعارض]] جدی‌ گرفته‌ شده و آن انجام فرمان‌ها و آموزه‌های‌ قرآنی‌ است؛ ولی‌ باز‌ نتوانسته‌ [[تفسیر]] مناسبی از پر شدن ستم‌ جهان‌ ارائه دهد؛ زیرا [[اصلاح]] خود و [[جامعه بشری]] درجهت پر شدن [[جهان]] از‌ ظلم‌ نیست<ref>[[محمد محمدرضایی|محمدرضایی، محمد]]، [[معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر (مقاله)|معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر]]، ص۶-۷.</ref>.
 
[[منتظران]] [[حضرت ولی عصر]] باید با [[خودسازی]] و دگر‌ سازی‌ و بیدار‌ کردن [[فطرت]] [[آدمیان]]، [[شرط ظهور]] [[قیام]] [[حضرت]] را که "پر شدن جهان‌ از‌ ظلم‌ است" به فعلیت برسانند؛ زیرا [[جهان]] در واقع از [[ظلم]] پر شده است ولی‌ مردم‌ در‌ [[غفلت]] و بی‌خبری به‌سر می‌برند. [[بیداری]] [[فطرت]] و [[آگاهی]] [[مردم]]، عنصر اساسی به فعلیت رساندن شرط‌ قیام‌ [[امام]] [[قائم]] است و [[خودسازی]] و دگرسازی نیز چیزی جز عمل به [[آموزه‌های دینی]] و قرآنی‌ نیست‌. دگرسازی‌ نیز از طریق [[خودسازی]] ممکن است، و [[خودسازی]] و برپایی [[جامعه]] عادلانه نیز می‌تواند عامل عملی‌ بیداری‌ [[فطرت]] خفته [[آدمیان]] باشد. [[انسان‌ها]] با دیدن افراد الاهی خودساخته و [[جامعه]] عادلانه، بهتر‌ می‌توانند‌ نظام‌های‌ ظالمانه خود را تشخیص دهند؛ بنابراین، دیگر تعارضی باقی نمی‌ماند؛ زیرا عمل به آموزه‌های دین‌ یا‌ به تعبیری تداوم [[رسالت]] [[انبیا]]، خود بستر و زمینه [[قیام]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} می‌شود» <ref>[[محمد محمدرضایی|محمدرضایی، محمد]]، [[معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر (مقاله)|معنای جدیدی از انتظار فرج حضرت ولی عصر]]، ص۱۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۱۸: خط ۲۴۳:
:::::#گروهی نیز بر این باورند که هر [[حکومتی]] که قبل از [[حکومت]] [[موعود]] [[اسلام]] تأسیس شود، [[باطل]] است و هر [[علمی]] که برپا شود سرنگون خواهد شد.
:::::#گروهی نیز بر این باورند که هر [[حکومتی]] که قبل از [[حکومت]] [[موعود]] [[اسلام]] تأسیس شود، [[باطل]] است و هر [[علمی]] که برپا شود سرنگون خواهد شد.
:::::#اما نظریه صحیح این است که ما باید با [[همت]]، تلاش، [[تعبد]]، [[تقواپیشگی]] و اجرای کامل أمر به معروف و [[نهی از منکر]] [[جهان]] را به خیر و [[تأسیس حکومت]] [[حق]] و [[عدل]] در [[جامعه]]، [[مردم]] را به گونه‌ای [[اسلامی]] [[تربیت]] کنیم و [[زمینه ظهور]] آن [[منجی]] بزرگ را فراهم آوریم<ref>صحیفه نور، امام خمینی، ج ۲۰، ص ۱۹۶ – ۱۹۷ – ۱۹۸.</ref>.
:::::#اما نظریه صحیح این است که ما باید با [[همت]]، تلاش، [[تعبد]]، [[تقواپیشگی]] و اجرای کامل أمر به معروف و [[نهی از منکر]] [[جهان]] را به خیر و [[تأسیس حکومت]] [[حق]] و [[عدل]] در [[جامعه]]، [[مردم]] را به گونه‌ای [[اسلامی]] [[تربیت]] کنیم و [[زمینه ظهور]] آن [[منجی]] بزرگ را فراهم آوریم<ref>صحیفه نور، امام خمینی، ج ۲۰، ص ۱۹۶ – ۱۹۷ – ۱۹۸.</ref>.
::::::براساس دیدگاه‌های بیان شده می‌توان این نتیجه را گرفت که چهار نظریه اولیه نادرست بوده و باید آن را [[انتظار مخرب]] و ویرانگر دانست، همان‌گونه که [[علامه]] [[شهید مرتضی مطهری]] نیز در این خصوص [[کلامی]] زیبا عرضه می‌دارد:
 
براساس دیدگاه‌های بیان شده می‌توان این نتیجه را گرفت که چهار نظریه اولیه نادرست بوده و باید آن را [[انتظار مخرب]] و ویرانگر دانست، همان‌گونه که [[علامه]] [[شهید مرتضی مطهری]] نیز در این خصوص [[کلامی]] زیبا عرضه می‌دارد:
::::::"[[انتظار فرج]]" و [[آرزو]] و دلبستن به [[آینده]] دو گونه است: یکی انتظاری که سازنده و نگهدارنده است، تعهدآور است، نیروآفرین و تحرک‌بخش است، به گونه‌ای است که می‌تواند نوعی [[عبادت]] و حق‌پرستی شمرده شود. دیگری انتظاری که [[گناه]] است، ویرانگرا است، اسارت‌بخش است، فلج‌کننده است و نوعی "[[اباحیگری]]" باید محسوب گردد<ref>قیام و انقلاب مهدی، شهید مطهری، ص ۷.</ref>.
::::::"[[انتظار فرج]]" و [[آرزو]] و دلبستن به [[آینده]] دو گونه است: یکی انتظاری که سازنده و نگهدارنده است، تعهدآور است، نیروآفرین و تحرک‌بخش است، به گونه‌ای است که می‌تواند نوعی [[عبادت]] و حق‌پرستی شمرده شود. دیگری انتظاری که [[گناه]] است، ویرانگرا است، اسارت‌بخش است، فلج‌کننده است و نوعی "[[اباحیگری]]" باید محسوب گردد<ref>قیام و انقلاب مهدی، شهید مطهری، ص ۷.</ref>.
::::::البته باید این دو قسم از [[انتظار فرج]] را، معلول دو نوع برداشت از [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}  دانست و آن دو نوع برداشت ناشی از دو نوع [[بینش]] درباره تحولات و انقلابات [[تاریخی]] می‌باشد. از نظر [[شهید مطهری]] [[انتظار]] دو قسم است:
 
البته باید این دو قسم از [[انتظار فرج]] را، معلول دو نوع برداشت از [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}  دانست و آن دو نوع برداشت ناشی از دو نوع [[بینش]] درباره تحولات و انقلابات [[تاریخی]] می‌باشد. از نظر [[شهید مطهری]] [[انتظار]] دو قسم است:
:::::#[[انتظار منفی]] ویرانگر، که برداشت عده‌ای از [[مردم]] است که [[قیام]] و [[انقلاب مهدی]] را صرفاً ماهیتی انفجاری می‌دانند، فقط و فقط از گسترش، اشاعه، رواج [[ظلم‌ها]]، [[تبعیض‌ها]]، اختناق‌ها و حق‌کشی‌ها و [[تباهی‌ها]] ناشی می‌شود، نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. این نوع [[انتظار ویرانگر]]، اسارت‌آفرین، ظلم‌پذیر، فلج‌کننده، بی‌تحرک، سلطه‌بخش، بی‌هدف، مخرب، [[عصیان]] و رواج بی‌بند و باری است. [[شهید مطهری]] در ادامه بر نقد دیدگاه [[انحرافی]] از [[انتظار]] می‌گوید: "آن گاه که [[صلاح]] به نقطه صفر برسد، [[حق]] و [[حقیقت]] هیچ طرفداری نداشته باشد، [[باطل]]، یکه‌تاز میدان گردد، جز نیرویی [[باطل]] نیروبی [[حکومت]] نکند، فرد صالحی در [[جهان]] یافت نشود، این انفجار رخ می‌دهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] [[حقیقت]] (نه اهل [[حقیقت]] زیرا [[حقیقت]]، طرفداری ندارد) از آستین بیرون می‌آید، علی‌هذا هر اصلاحی محکوم است، زیرا هر [[اصلاح]] یک نقطه روشن است، تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست دست [[غیب]] ظاهر نمی‌شود، برعکس، هر [[گناه]] و هر [[فساد]] و هر [[ظلم]] و هر [[تبعیض]] و هر حق‌کشی، هر [[پلیدی]] به [[حکم]] این که مقدمه [[صلاح]] کلی است و انفجار را قریب‌الوقوع می‌کند رواست، زیرا {{عربی|الْغَايَاتُ تُبَرِّرُ المَبَادِيَ}} [[هدف‌ها]] وسیله‌های [[نامشروع]] را [[مشروع]] می‌کنند. پس [[بهترین]] [[کمک]] به [[تسریع در ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، [[ترویج]] و [[اشاعه فساد]] است. اینجاست که [[گناه]] هم فال است و هم تماشا، هم [[لذت]] و کامجویی است و هم [[کمک]] به [[انقلاب مقدس]] نهایی... یقیناً این گروه به [[مصلحان]] و [[مجاهدان]] و [[آمران به معروف]] و [[ناهیان از منکر]]؛ به نوعی [[بغض]] و [[عداوت]] می‌نگرند. زیرا آنان را از تأخیراندازان [[ظهور]] و [[قیام مهدی]]{{ع}} می‌شمارند. برعکس، اگر خود هم اهل [[گناه]] نباشند در عمق ضمیر و [[اندیشه]] خود با نوعی [[رضایت]] به [[گناهکاران]] و عاملان [[فساد]] می‌نگرند، زیرا اینان [[مقدمات ظهور]] را فراهم می‌نمایند<ref>قیام و انقلاب مهدی{{ع}}، شهید مطهری ص ۶۳ – ۶۲.</ref>.
:::::#[[انتظار منفی]] ویرانگر، که برداشت عده‌ای از [[مردم]] است که [[قیام]] و [[انقلاب مهدی]] را صرفاً ماهیتی انفجاری می‌دانند، فقط و فقط از گسترش، اشاعه، رواج [[ظلم‌ها]]، [[تبعیض‌ها]]، اختناق‌ها و حق‌کشی‌ها و [[تباهی‌ها]] ناشی می‌شود، نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. این نوع [[انتظار ویرانگر]]، اسارت‌آفرین، ظلم‌پذیر، فلج‌کننده، بی‌تحرک، سلطه‌بخش، بی‌هدف، مخرب، [[عصیان]] و رواج بی‌بند و باری است. [[شهید مطهری]] در ادامه بر نقد دیدگاه [[انحرافی]] از [[انتظار]] می‌گوید: "آن گاه که [[صلاح]] به نقطه صفر برسد، [[حق]] و [[حقیقت]] هیچ طرفداری نداشته باشد، [[باطل]]، یکه‌تاز میدان گردد، جز نیرویی [[باطل]] نیروبی [[حکومت]] نکند، فرد صالحی در [[جهان]] یافت نشود، این انفجار رخ می‌دهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] [[حقیقت]] (نه اهل [[حقیقت]] زیرا [[حقیقت]]، طرفداری ندارد) از آستین بیرون می‌آید، علی‌هذا هر اصلاحی محکوم است، زیرا هر [[اصلاح]] یک نقطه روشن است، تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست دست [[غیب]] ظاهر نمی‌شود، برعکس، هر [[گناه]] و هر [[فساد]] و هر [[ظلم]] و هر [[تبعیض]] و هر حق‌کشی، هر [[پلیدی]] به [[حکم]] این که مقدمه [[صلاح]] کلی است و انفجار را قریب‌الوقوع می‌کند رواست، زیرا {{عربی|الْغَايَاتُ تُبَرِّرُ المَبَادِيَ}} [[هدف‌ها]] وسیله‌های [[نامشروع]] را [[مشروع]] می‌کنند. پس [[بهترین]] [[کمک]] به [[تسریع در ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، [[ترویج]] و [[اشاعه فساد]] است. اینجاست که [[گناه]] هم فال است و هم تماشا، هم [[لذت]] و کامجویی است و هم [[کمک]] به [[انقلاب مقدس]] نهایی... یقیناً این گروه به [[مصلحان]] و [[مجاهدان]] و [[آمران به معروف]] و [[ناهیان از منکر]]؛ به نوعی [[بغض]] و [[عداوت]] می‌نگرند. زیرا آنان را از تأخیراندازان [[ظهور]] و [[قیام مهدی]]{{ع}} می‌شمارند. برعکس، اگر خود هم اهل [[گناه]] نباشند در عمق ضمیر و [[اندیشه]] خود با نوعی [[رضایت]] به [[گناهکاران]] و عاملان [[فساد]] می‌نگرند، زیرا اینان [[مقدمات ظهور]] را فراهم می‌نمایند<ref>قیام و انقلاب مهدی{{ع}}، شهید مطهری ص ۶۳ – ۶۲.</ref>.
:::::#[[انتظار سازنده]]، این قسم [[انتظار]] برعکس [[انتظار]] قبلی است، این [[انتظار سازنده]] و تعهدآور، مسئولیت‌آفرین، تحرک‌بخش، [[مبارز]]، رهایی‌بخش، جهت‌دهنده و تکلیف‌آور و فراهم‌کننده [[بستر مناسب برای ظهور]] [[امام زمان]]{{ع}} است. در این معنی [[ظهور مهدی]]
:::::#[[انتظار سازنده]]، این قسم [[انتظار]] برعکس [[انتظار]] قبلی است، این [[انتظار سازنده]] و تعهدآور، مسئولیت‌آفرین، تحرک‌بخش، [[مبارز]]، رهایی‌بخش، جهت‌دهنده و تکلیف‌آور و فراهم‌کننده [[بستر مناسب برای ظهور]] [[امام زمان]]{{ع}} است. در این معنی [[ظهور مهدی]]
:::::#[[موعود]]{{ع}} منتی است بر [[مستضعفان]] و خوارشمردگان و وسیله‌ای برای [[پیشوا]] و مقتدا شدن آنان، و مقدمه‌ای است برای [[وراثت]] آنها بر روی [[زمین]]. نتیجه کلی این که قطعاً [[مهدی موعود]] تحقق‌بخش، ایده‌آل همه [[انبیاء]] و [[اولیاء]] و از مردان [[مبارز]] راه [[حق]] است و باید مقدمات این مسأله را مهیا نمود.
:::::#[[موعود]]{{ع}} منتی است بر [[مستضعفان]] و خوارشمردگان و وسیله‌ای برای [[پیشوا]] و مقتدا شدن آنان، و مقدمه‌ای است برای [[وراثت]] آنها بر روی [[زمین]]. نتیجه کلی این که قطعاً [[مهدی موعود]] تحقق‌بخش، ایده‌آل همه [[انبیاء]] و [[اولیاء]] و از مردان [[مبارز]] راه [[حق]] است و باید مقدمات این مسأله را مهیا نمود.
::::::نتیجه این که همه [[اقوام]] و [[مذاهب]] به نوعی در [[انتظار ظهور]] ابرمردی که سمبل تمام آرمان‌های [[بشر]] به حساب می‌آید به سر می‌برند تا سرانجام روزی [[جهان]] را از [[عدل و داد]] پر کند و یقیناً این [[انتظار]] بلکه همراه با [[اقدامات اصلاحی]] و [[زمینه‌سازی برای ظهور]] آن [[منجی موعود]] است»<ref>[[منصور هرنجی|هرنجی، منصور]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۱۰.</ref>.
 
نتیجه این که همه [[اقوام]] و [[مذاهب]] به نوعی در [[انتظار ظهور]] ابرمردی که سمبل تمام آرمان‌های [[بشر]] به حساب می‌آید به سر می‌برند تا سرانجام روزی [[جهان]] را از [[عدل و داد]] پر کند و یقیناً این [[انتظار]] بلکه همراه با [[اقدامات اصلاحی]] و [[زمینه‌سازی برای ظهور]] آن [[منجی موعود]] است»<ref>[[منصور هرنجی|هرنجی، منصور]]، [[انتظار و وظایف منتظران ۲ (کتاب)|انتظار و وظایف منتظران]]، ص ۱۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش